روزخند/ ۹ دی هم شد اسم؟!

امروز سوژه مستقلی ندارم و همین طور مشترک المنافع یک چیزهایی می نویسم برای خودم، باشد که رستگار شوم!

شیر یارانه ای و گاو/ در خبرها آمده بود قرار است شیر یارانه ای را دیگر به مدارس ندهند. همین مانده بود که گاو هم برای آدم شاخ شود! ما از گاو، نه چرم می خواستیم، نه پوست، نه شاخ، نه گوساله، نه استخوان، نه راسته، نه ماهیچه، نه سرشیر، نه ویتامینه، نه هویج بستنی، نه شیرموز، نه بستنی قیفی، فقط دل مان را خوش کرده بودیم که بچه مان در مدرسه می تواند یک قلوپ شیر یارانه ای بخورد، که آنهم کوفت مان کردند. خدا آدم را محتاج مسئولین بکند، اما محتاج گاو نکند! اصلا شیر نخواستیم. بگذار پوکی استخوان بگیریم. مهم حضور در صحنه است، که در صحنه حاضریم. هی حسنک! تو که در صحنه حاضری! پولی که از هدفمندی یارانه ها پس انداز کرده ای، خرج خر بکن، اما خرج گاو نکن! یارو داره برات کلاس می زاره!

مفعول معلوم، فاعل ناپیدا/ ملتفت شدیم قبض برق و آب و کوفت و زهرمار قرار است ۲ تا ۳ برابر حساب شود و بشود حکایت قبض روح! کرایه حمل و نقل هم که تا همین جای کار، فی الواقع گران شده بود، از این پس رسما روی مخ ملت راه خواهد رفت. خودمانیم اما از قرار این دولت هم سر ملت را کلاه گذاشته. ماهی ۴۵ هزار و پانصد تومان به آدم یارانه می دهند، از آن طرف از دماغ آدم در می آورند! می بینی که به جز سوزن ته گرد و سنجاق قفلی و ناخن گیر، قیمت همه چیز را چند برابر کرده اند. من الان چجوری باید این ۴۵ هزار تومان را مدیریت کنم؟ بزنم به کدام زخم زندگی؟ وانگهی نمی دانم چه صیغه ای است آنجا که باید برود در پاچه ملت، مسئولین از افعال ماضی مجهول استفاده می کنند، اما آنجا که قرار بر وعده و وعید است، افعال می شود مضارع تعلیقی! یعنی منتظر باش که بشود. وقتی می خواهد گران شود، “گران شد” می گویند، اما وقتی که می خواهد ارزان شود، می گویند “مستاجران منتظر خبرهای خوبی باشند”. در اولی همیشه ماضی مجهول است، یعنی مفعول معلوم است، اما فاعل معلوم نیست کیست، لیکن دومی مضارع تعلیقی است! یعنی خواب دیدی، خیر باشد! من اما روی سخنم بیشتر با این لامروت “ماضی مجهول” است. نمی دانم چه صیغه ای است که مفعول این ماضی مجهول که خود ما باشیم، همیشه معلوم است، اما جناب فاعل حکایت “بنداز، در رو” علی الدوام غیبش می زند! مفعول معلوم، فاعل ناپیدا!

۲۰۰ هزار خانه خالی!/ در خبرها آمده بود تهران ۲۰۰ هزار خانه خالی دارد. اینکه مسئولین چگونه توانسته اند این همه “مکان” را کشف کنند، خودش موضوع مهمی است. یعنی مسئولین شبها نگاه کرده اند که کدام خانه ها برق ندارد، از املاک استعلام کرده اند، راستش را از مردم پرسیده اند، از در و همسایه پرسیده اند، خانه های دوم و سوم خودشان را خالی فرض کرده اند، از اجنه استعلام کرده اند، الکی حالا یک چیزی پرانده اند وسط؛ نمی دانم جان شما! خوب است مسئولین امر بگویند چگونه به عدد این ۲۰۰ هزار مکان رسیده اند؛ بد جوری در عذابم!

موتلفه و دیدار با هاشمی/ این سران حزب موتلفه یعنی نمی شود سال بیاید و برود، یک دیداری با آقای هاشمی نداشته باشند. البته دیدار با آقای هاشمی که نامه سرگشاده نوشت، هیچ هم اشکالی ندارد. خیلی هم خوب است. به خصوص که اصلا حرفی از فتنه و خاندان فتنه و “م. ه” و “ف. ه” و آشوب عاشورا هم در میان نباشد. اصلا در کجای اسلام آمده که اعضای حزب موتلفه حق ندارند سالی یک بار تجدید کنند دیدارشان را با آقای هاشمی؟! هان؟! از مناسبات قدرت خبر نداری، برای خودت حرف مفت می زنی ها! 

توقیف ۹ دی/ من فکر کنم مشکل اصلی هفته نامه ۹ دی، اسمش بود. آخر ۹ دی هم شد اسم؟! آن شعار بود که مردم در ۹ دی ۸۸ دادند؟! آن حرف بود که زدند؟! “تاجر ورشکسته” بی تربیتی نبود؟! ۲۲ بهمن علیه دشمن کم بود که ۹ دی هم علیه خواص بی بصیرت به آن اضافه شد؟! بعدش هم آقای رسایی! تو قرار بود سیاسی بنویسی یا اقتصادی؟! نمی دانی سیاست با اقتصاد فرق دارد؟! مجوز می گیری برای نوشتن مطالب سیاسی، بعد بر می داری اقتصادی می نویسی؟! زرنگ شدی ناقلا! تو می خواستی قانون را دور بزنی، خیال می کنی هیئت نظارت نمی فهمد؟! بچه شدی؟! تو چه کار داری به اقتصاد؟!  تو مگر فضول دخل و خرج مملکتی؟! تو هدفمندی هستی؟! به تو چه که فلانی چرا “پرسه در مه” می زند؟! یا آن یکی چرا منحرف است؟! اصلا انحراف به تو چه؟! اصلا سیاسی هم حق نداری بنویسی! تو نماینده مجلسی یا روزنامه نگار یا عمار یا افسر جنگ نرم یا روحانی آگاه یا هم که چی؟! خجالت نمی کشی تو؟! آدم نیستی؟! تو رسایی هستی؟! تو اسمت حمید است؟! تو خودت دیپلماتیک نداری؟! یارانه نمی گیری؟! تو می فهمی هدفمندی یعنی چه؟! تو اقتصاد دانی؟! کاریکاتور خاتمی را چاپ می کنی؟! به لباس روحانیت توهین می کنی؟! عکس خدا را پاره می کنی؟! با شیطان بزرگ همراهی می کنی؟! بی بصیرتی می کنی؟! دل علی را خون می کنی؟! پس بیا مطالب اقتصادی هم کار کن دیگر!

 از شوخی گذشته/ این خاتمی فقط در سال ۸۸ کدام کار را نکرده است که نباید خلع لباس شود؟! کاریکاتور این را نکشیم که روحانی است، آن را نکشیم که با امام عکس دارد، این یکی را نکشیم که فلان، آن دیگری را نکشیم که بهمان! بد نیست هیئت نظارت بر مطبوعات بگوید ما کاریکاتور کدام یک از سران فتنه را می توانیم بکشیم، همان را بکشیم! یادش به خیر! ایامی که وبلاگم فیلتر بود و در آستانه بازداشت بودم، فهمیدم که اگر به جمهوری اسلامی با همه بزرگی اش گیر بدهی، اینقدر با تو کار ندارند، که بخواهی موی دماغ برخی حضرات شوی. گرفتی، یا می خواهی کاری کنی که “وطن امروز” و “قطعه ۲۶” توقیف شود؟! کتک می خوای؟!

روزنامه وطن امروز/ ۲۹ خرداد ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. ف. طباطبائی می‌گوید:

    بخندیم یا گریه کنیم؟!
    درد دل بود. حرف دل بود. ممنون داداش حسین. خسته نباشید.

  2. فدایی رهبر می‌گوید:

    دلم خون شد با این مطلب.
    چی بگم آخه… اون چیزایی که تو دلمه اگه بخوام بگم میشه چندتا نقطه.
    بهتره نگم تا داداشمون به زحمت نیوفته
    از دست این خاندان……….

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش جان :
    فکرکنم تنهاکاریکاتوری که هیئت نظارت (البته این هیئت نظارت) به اون گیر نده ، همون کاریکاتورجمهوری اسلامیه . اگه نه تاحالاخیلی ازمطبوعات سینه چاک سران فتنه یا همین اکبرآقای خودشون ، بایدازبیخ وبن پلمپ می شدندکه نشدند.

    ازاونجایی که حمید آقای رسایی ، جزو اون هایی که ، همه چیز رو رک و پوست کنده می رسونه ، یعنی رسایه ، یابعبارتی رسانایه . خوب طبیعتا بعضی ها نمی خوان به خیلی چیزها برسه اگه نه ممکنه به ملت برسونه . با توجه به این که تُن صداش هم رسایه خوب ، باز ، همون بعضی ها اذیت می شن و…

    درخصوص خاتمی به نظرم خلع حیات بشه بهتره ، چون اونجوری عملا”خلع لباس هم شده .

  4. جواد می‌گوید:

    سلام حاجی
    خداقوت
    اون مطلبی که با عنوان: ۹دی،۹دی،۹دی… از مکه برامون گذاشتی رو یادم اومد.
    و شما بانی شدی که اسم کانون مسجدمون رو بذاریم(۹دی).
    بماند که افتتاحیه کانون،تهدید به بمب گذاری! شده بود!!! ۸۹/۱۰/۹
    یادش بخیر،چقدر خندیدیم شب قبل افتتاحیه
    انواع و اقسام نیروهای امنیتی اومده بودن مسجدمون!
    و من هم کلیپی رو که برای افتتاحیه آماده کرده بودم،از آخر نمایش دادم!(با همه کلیپ ها فرق می کرد)
    این آدرس کلیپ هستش
    یازهرا(س)

    http://s1.picofile.com/file/6825271626/9dey.3gp.html

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    دلم برای سیداحمد وبقیه ی ستاره های روزه دارتنگ شده ، کی میامین قطعه روستاره بارون کنین ؟ ازهمین الان دارم می بینم که همشون سو بالا می زنن .

  6. سیداحمد می‌گوید:

    سلاااااااااااااااااااام بر قطعه مقدس۲۶
    سلام بر داداش حسین عزیزم
    سلام بر همه شما دوستان؛
    عرض ادب و ارادت،
    واقعا دلم تنگ شده بود برایتان…
    حسین قدیانی: سلام بر تو و بر همه دوستان معتکف…

  7. AAA می‌گوید:

    حاجی Rss چی شد؟
    ضمنا دوستان در خواست دارن که خبرگزاری چیزنا رو هم یه کم کار کنید!
    😀

  8. سیداحمد می‌گوید:

    ما مخلص شمائیم،

    اینجا قطعه ای از بهشت است…
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    خیر مقدم سیداحمد… و همه معتکفین!

  10. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ۹ دی را توقیف نکنند چه کنند؟!

    من نمیدانم آن اراجیفی که اون شیخ بی سواد گفت توهین به روحانیت است یا کشیدن کاریکاتور سران فتنه؟!

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    آخه داداش جون :
    حزب مؤتلفه ازاسمش پیداست دیگه ، اصولا اهل ائتلافه حالا هم ، با جناب هاشمی ازدرائتلاف ، شاید هم اختلاف دراومده .

  12. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    سلام
    باشد ک رستگار شوید انشاله
    ممنون ک هستین (:

  13. سیداحمد می‌گوید:

    اینکه سوژه مستقلی ندارید هم به نوعی خوشحال کننده است،
    چون به مسائل مختلفی می پردازید!
    این مطلب هم با اینکه روزخند بود ولی درد داشت.

    چه باید گفت؟
    چه می شود گفت اصلا؟!
    فقط یک جمله راجع به خاتمی بگویم و آن اینکه: خاتمی را باید کشت!

  14. ط.عبدی پور می‌گوید:

    این مطلب واقعا حرف نداشت!!
    ممنون
    حسین قدیانی: “حرف نداشت” یعنی اصلا حرفی برای گفتن نداشت یا چی؟!

  15. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    عرض سلام و ادب و احترام و خداقوت و از این حرف‌ها خدمت داداش گل، سیداحمد پای‌کار، و بر و بچ کم‌نظیر قطعه

  16. ط.عبدی پور می‌گوید:

    نه دیگر یعنی بی نظیر بود وحرف دل و درد دل همه بود، مگر می شود مطالب شما حرفی برای گفتن نداشته باشند!!!
    (حتما شنیدید که بگویند فلان چیز حرف نداره یعنی تکه و بی نظیره)

  17. سیداحمد می‌گوید:

    “اصلا در کجای اسلام آمده که اعضای حزب موتلفه حق ندارند سالی یک بار تجدید کنند دیدارشان را با آقای هاشمی؟! هان؟! از مناسبات قدرت خبر نداری، برای خودت حرف مفت می زنی ها! ”

    “مناسبات قدرت”
    هر چه می کشیم از این مناسبات است!

  18. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    می بینی که به جز سوزن ته گرد و سنجاق قفلی و ناخن گیر، قیمت همه چیز را چند برابر کرده اند.
    برای این هم دلیل داشتند؛ متوجه‌اید که؟! از جن جون چه خبر؟!

  19. سلاله 9 دی می‌گوید:

    نظرم را بخواهم بگویم،این روزخندتان یکی از ناب ترین طنزهایتان بود.باز هم برایمان”بی سوژه مستقل” بنویسید، از هر دری سخنی.
    این که چه گونه مسئولین آمار خانه های خالی را می دهند،واقعا مسئله ای است. راه هایی که شما بیان کردید، روشن مان کرد.ممنون.
    این را هم اضافه کنم که از صدر تا ذیل خانواده ی سرگشاده نویسان،از همه شان بدم می آید ناجور.

  20. سربازةٌ می‌گوید:

  21. م.طاهری می‌گوید:

    توهین به روحانیت اینه که خاتمی لباس روحانیت را بر تن کند

  22. خادم الشهدا می‌گوید:

    سلام
    جالب بود

  23. فرهاد می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج…. همین.

  24. نفیسه بهادری می‌گوید:

    آقا تازه سنجاق قفلی ها هم گرون گرفتید.اون دفعه واسه مامانم تعریف کردم،گفت بهتون گرون دادند.

  25. حسین می‌گوید:

    خیلی خوب نوشتید …
    واقعا ممنون.
    به نظرم بچه های جنگ نرم باید دست به سدت هم بدن یک نشریه راه اندازی کنند اگر نمیشه و سخته!!! یک نشریه و یا مجله ی اینترنتی راه اندازی کنند.
    به نظرم ایده ی خوب و نابی باشه
    خدایی این قلم (کیبورد) افسران جنگ نرم هم زیباست و هم گیراست هم بدرد عوام می خورد و هم بدرد خواص هم تند و تیز است و هم عاطفی و احساسی …
    حالا ببینیم چه می شود شاید کسی بانی این کار بشود.
    موفق باشید.
    یاعلی(ع)

  26. سجاد می‌گوید:

    سلام
    کتک می خوای؟؟!

    یا علی مدد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.