علی ولی الله

۱۳ رجب/ کلامی از مولا

می نشینم پای سخن “علی” تا که برایم خطبه بخواند، از روی منبر نهج البلاغه که اولین تفسیر قرآن است و تصویری از کتاب الله… “یاد مرگ از دل های شما رفته است و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته. دنیا بیش از آخرت مالک تان گردیده و این جهان، آن جهان را از یادتان برده. همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و نهاد بد که با آن سر می برید. نه هم را یاری می کنید، و نه خیر خواه هم اید. نه به یکدیگر چیزی می بخشید، و نه با هم دوستی می ورزید. شما را چه می شود که به اندک دنیا، که به دست می آورید، شاد می شوید، و از بسیار آخرت، که از دست تان می رود، اندوهناک نمی گردید؟ و اندک دنیا را که از دست می دهید، ناآرام تان می گرداند؛ چندان که این ناآرامی در چهره تان آشکار می شود، و ناشکیبا بودن از آنچه بدان نرسیده اید، پدیدار. گویی که دنیا شما را خانه اقامت و قرار است، و کالا و سود آن همیشه برای شما پایدار. چیزی شما را باز نمی دارد؛ از آنکه عیب برادر دینی خود را که از آن بیم دارد، رویاروی او بگویید، جز آنکه می ترسید، او همچنان عیب را که از آن شماست، به رخ تان آرد. در واگذاشتن آخرت و دوستی دنیا با هم یک دل اید، و هر یک از شما دین را بر سر زبان دارید. چنان از این کار خشنودید که کارگری کار خود را پایان آورده، و دوستی خداوند خویش را حاصل کرده”.

تذکر/ نعمتی به نام علی

نمی دانم تا به حال خدا را به خاطر علی، شکر گفته ایم یا نه؟ نمی دانم تا به حال خدا را به خاطر اینکه شیعه علی هستیم، سپاس گفته ایم یا نه؟ نمی دانم این که مهر علی آمیخته با دل و عقل و شور و شعور ماست، باعث شده که بعد از نمازی واجب، سر بر سجده شکر بگذاریم و از خدا ممنون باشیم که علی را و مهر علی را و ان شاء الله معرفت علی را به ما عطا کرده؟ هنوز دیر نشده، تا این نفسی که می کشیم، ممد حیات است، دوستان! بیاییم و از خدا تشکر کنیم بابت نعمتی به نام علی، لطفی به نام نهج البلاغه، اسلحه ای به نام ذوالفقار، و کعبه ای که فقط خانه خدا نیست، محل تولد علی هم هست.

کتاب/ نهج البلاغه خوانی فراموش نشود

اگر قرآن، سخن گفتن خدا با ماست، و اگر نماز، سخن گفتن ما با خداست، آنچه این گفت و گو را عاشقانه تر می کند، نهج البلاغه حضرت امیر است. از این گذشته، نهج البلاغه یعنی “راه بصیرت”. اینکه چگونه از پس فتنه های رنگارنگ برآییم، کلید معمایش در نهج البلاغه به وفور یافت می شود. خوب است با خود قرار بگذاریم روزی چند دقیقه از این کتاب را بخوانیم و در معنای آن تدبر کنیم و تامل. نهج البلاغه به خوبی به ما یاد می دهد که کجا وقت سکوت است و کجا جای فریاد. کجا هنگام مصلحت است و کجا زمان عدالت. کجا باید بخشش کرد و کجا باید در طلب حق حتی دست به سلاح برد. نهج البلاغه یعنی نه از علی می توان توقع بی عدالتی داشت، و نه از عدالت، که بدون علی اجرا شود. نهج البلاغه یعنی عدالت و ولایت را نمی توان از هم جدا کرد. یعنی نه چون ناکثین باشیم که علی را منهای عدل می خواستند و نه چون مارقین، که عدل را بدون علی. نهج البلاغه یعنی به جای این و آن سعی کنیم که عمار باشیم برای علی. اغیار نباشیم، یار باشیم برای علی.

علی/ مظلومیت مضاعف

اینکه علی مجبور بود، برای حفظ دینی که رسول خدا آورد، گاهی با اصحاب پیامبر به نبرد برخیزد، درد کمی نیست، اما درد مضاعف و مظلومیت عجیب علی آنجا بود که گاهی مجبور می شد با دوستان سابق خود مصاف کند. با کسانی که در بدر و خیبر و حتی جمل و صفین، همراه علی بودند، اما در نهروان، با علم کردن کتاب خدا، رفتند به جنگ با ولی خدا. البته این همه درد علی نیست، درد علی یکی هم آن بود که منصوبین اش گاه خبط و خطای وحشتناک می کردند. بی عدالتی می کردند. هم سفره اشراف می شدند. منافع خود را به مصالح جامعه ترجیح می دادند… و زبان دشمنان اصل کاری علی را جلوی علی دراز می کردند. راستی که چقدر روزگار بر امیرالمومنین سخت گذشت.

 ۲۵ سال سکوت/ این حق علی نبود

عده ای با سوء استفاده از ایام خانه نشینی علی، به گونه ای حرف می زنند که انگار کار خوب ان است که به سکوت علی منجر شود. یعنی گمان می کنند کاری که علی از روی مصلحت انجام داد، حق ایشان هم هست! البته که اینچنین نیست. ما اگر می توانیم برای علی، عمار و میثم تمار باشیم، چرا طلحه و زبیر باشیم برای علی؟! ما آیا بهتر نیست کاری کنیم که علی مطمئن شود، “سرباز” دارد؟! و آیا علی با وجود سرباز پای کار، “این عمار” می گفت؟! “این عمار” اگر چه واقعیت دارد، اما لزوما حقیقت با واقعیت یکی نیست. حقیقت این است که ما باید جلوی تکرار برخی واقعیت های صدر اسلام را بگیریم و اجازه ندهیم تاریخ باز هم به همان نحو تکرار شود، که آه علی را دست آخر گره به زلف چاه زد. کتمان نمی کنم که همین امروز هم عده ای ظاهرا صبر و سکوت و مصلحت سنجی و خانه نشینی علی را بیشتر می پسندند تا عدالت و فریاد و جنگ و شمشیر علی. یعنی در یک کلام علی را می خواهند، اما بدون درد سر! اینجاست که من بارها گفته ام؛ شیعه علی مالک اشتر بود که خودش را به در خیمه معاویه رساند، لیکن وقتی علی به او امر کرد که برگردد، برگشت. این طبعا خیلی بهتر از آن است که ما بغل دست علی باشیم، با علی عکس داشته باشیم، اما کاری کنیم که علی “این عمار” بگوید. باری قبلا گفته بودم که با علی، آنچه مهم است، “خطر کردن” است، نه “سفر رفتن”.

زادگاه علی/ شکافی که محو نمی شود

خانه خدا طبعا در طول تاریخ دست خوش پاره ای تغییرات شده. یعنی آنچه امروز “کعبه” می خوانیمش، روزگاری کوچک تر از این بوده. القصه همیشه تاریخ، شکاف کعبه باز هم روی دیوار کعبه پدید آمده. لابد زیاد بودند حکامی که قصدشان از بازسازی کعبه، محو این شکاف بوده باشد، اما هر دیواری که بنا کرده اند، باز هم شکاف کعبه به اذن خدا پدیدار گشته است. هم امروز که مکه را وهابیون آل سعود علی الظاهر می چرخانند، باز هم این شکاف مقدس سر جای خودش هست. یعنی که خدا خانه اش را بدون نشانه علی نمی خواهد. یعنی که این فقط حرف ما نیست، ما چه کار ه ایم وقتی خدا می گوید: علی ولی الله! 

روزنامه جوان/ ۲۵ خرداد ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    “شما را چه می شود که به اندک دنیا، که به دست می آورید، شاد می شوید، و از بسیار آخرت، که از دست تان می رود، اندوهناک نمی گردید؟”

    واقعا وای بر ما….

  2. سیداحمد می‌گوید:

    بسیار مطلب آموزنده ای بود، ممنون داداش.

    خصوصا قسمت “۲۵ سال سکوت/ این حق علی نبود” خیلی عالی بود.

    “یعنی در یک کلام علی را می خواهند، اما بدون درد سر!”

  3. سلاله 9 دی می‌گوید:

    خدا را شکر که مولایم “علی “شد.

    می گویند مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی این ابیات را زیاد می خواندند که:
    ای به ولای تو تولا ی من
    از خود و اغیار تبّرای من
    سود تو سرمایه ی سودای من
    گر بشکافند سراپای من
    جز تو نجویند دراعضای من
    ناد علیاً علیاً یا علــی

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    خدایا…
    سربه خاک ساییده و باتضرع وندامت ازگناهانمان .
    بابت نعمتی به نام علی، لطفی به نام نهج البلاغه، اسلحه ای به نام ذوالفقار، و کعبه ای که فقط خانه تو نیست، محل تولد علی هم هست . سپاست می گوییم . مارا باحب علی زنده بدار. باحب او بمیران. و باحب او محشورفرما . آمین .

  5. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آیا علی با وجود سرباز پای کار، “این عمار” می گفت؟!
    خدا عاقبت هممون رو با عشق علی و ولایت به‌خیر کنه.
    بگو آمین!

  6. صبا می‌گوید:

    می گویند نعمتی که خداوند فرموده در روز قیامت باز خواست می کند نعمت ولایت (امیرالمومنین) است که خدا بزرگتر و بخشنده تر از آن است که از آنچه بخشیده باز بپرسد.

  7. وحید استیری می‌گوید:

    علی واره های بسیار زیبایی بود داش حسین
    …ما را به محبت(ولایت) علی بخشیدند!

  8. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خیلی خوب بود. کلا این مطالبی که برای جوان می نویسید رو خیلی دوست دارم.
    متن های کوتاه و پر آموزه. سپاسگزارم.

  9. م.طاهری می‌گوید:

    خدا کند با همین عشق و دلدادگی زحمت را کم کنیم و تشریف ببریم آن طرف!

    خدا آخر عاقبت همه را به حق مولود کعبه ختم به خیر کند

  10. mariam می‌گوید:

    حکمت های حضرت علی(ع)
    هر کس (طمع) در درون داشته باشد خود را حقیر کرده
    وکسی که ناراحتیهایش رافاش کند به ذلت خود راضی شده
    وکسی که زبانش را بر خود امیر کند شخصیت خود را تحقیر وپایمال کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.