نه غزه، نه لبنان، نه مصر…

جامعه/ سخنی از دوست وکیل

دیشب یکی از دوستان مهمان ما بود که ۱۰ سالی است می گذرد از وکیل بودنش در دادسرای خانواده. چه این دوران و چه حتی ایام دانشجویی پروژه ای که روی آن کار می کرد، “طلاق” بود. القصه در لا به لای آن همه حرفی که دیشب با “نادر” زدیم و مدام از سیاست به فرهنگ، و از اجتماع به اقتصاد سرک می کشیدیم، وقتی از نادر پرسیدم که مهمترین عامل رشد طلاق در جامعه ما چیست، به همین چند جمله بسنده کرد: “خودت می دانی که تقریبا ۲۰ سال است از زمان دانشجویی به این طرف دارم روی این معضل کار کارشناسانه می کنم. مختصر و مفید می خواهی از من بشنوی، طلاق ریشه اصلی اش در ۲ چیز است: یکی بدحجابی زن های جامعه، و یکی هم بی بند و باری مردهای جامعه. در اینجا اما عامل بی بند و بار کردن مردان اجتماع، باز هم عمده اش همین بدحجابی خانم هاست. این که گفتم، شاید در نگاه اول، متحجرانه به نظر برسد، اما خوب یا بد، واقعیت جامعه ماست. یعنی حتی زوج هایی که خیال می کنند مشکل شان با هم سر مسائلی از قبیل پول و بیکاری است، وقتی با آنها به صورت جدا جدا و ایضا حضوری در کنار هم، صحبت می کنم، عمدتا خودشان آخر سر به این نتیجه می رسند که مشکل اصل کاری جای دیگری است”. نادر البته بعد از گفتن این جملات رفت سر اصل مطلب و گفت: این حرف ها برای مهمان شام نمی شود. تا بین روده ها جنگ نیافتاده، سفره را بنداز!

باز هم جامعه/ سخنی از برادرم

برادرم “حسن” در پاساژ نخل شهرک شهید محلاتی چند سالی می شود که مغازه اجاره کرده و در کار خرید و فروش موبایل است. دیشب قبل از آنکه بروم خانه و منتظر آمدن نادر و خانمش باشم، رفتم مغازه حسن و یک ربعی آنجا بودم. واقعیت را بخواهی بدانی، حسن به من می گفت: “داداش! طرف گوشی اش را می دهد برای تعمیر، به او می گویم عکسی، فیلمی، چیز محرمانه ای اگر در گوشی داری خودت پاک کن که بعدا شر نشود، جواب می دهد؛ اگر خودت برایم بریزی روی سی دی، ممنون می شوم! اصلا نمی فهمم چگونه اینقدر راحت به آدم اطمینان می کنند و چرا اینقدر برای شان همه چیز عادی شده و قبحش را از دست داده”. در طول این یک ربعی که مغازه برادرم بودم، مطمئن شدم و با چشم خودم دیدم که حق با حسن است. روابط به شدت خواهر و برادری و صمیمانه به نظر می رسید. عمدتا من و شما نشسته ایم پشت میز و خبر نداریم که چه می گذرد در جامعه. حسن دیروز می گفت: “در همین پاساژ دختر و پسرها بیشتر مراحم هم هستند، تا اینکه مزاحم یکدیگر باشند! حالا این وضع پاساژ شهرک است، وای به حال پاساژی مثل پاساژ قائم میدان تجریش”. من البته زیاد بنا ندارم وارد این مسائل شوم، اما باورم هست که با ننوشتن من، واقعیت از بین نمی رود؛ نه مسئله پاک می شود و نه حتی صورت مسئله.

روحانی مجروح/ مجرم اصل کاری کیست؟!

حالا که اینگونه پیش رفت “ستون پلاک” امروز، بگذار کمی هم درباره “فرزاد فروزش” بنویسم. می بینم که این روزها رسانه های ما از این روحانی به عنوان فرد مظلوم ماجرا و قربانی فریضه حیاتی امر به معروف و نهی از منکر یاد می کنند. ظالم ماجرا را اما همان پسرکان اراذل و اوباش می شمارند. دیروز خواندم در روزنامه ای از قول یکی از زنان بهارستان نشین که هر چقدر هم حجاب خانم ها ایراد داشته باشد، این دلیل نمی شود که کسی بخواهد به ایشان زور بگوید و برایش آزار و اذیت درست کند. ظاهر حرف درست به نظر می رسد، اما در جامعه، ما بیشتر از “دلیل و علت”، با “واقعیت” سر و کار داریم. واقعیت از نظر من این است: آنکه مجروح کرد چشم روحانی فداکار را، شیشه نوشابه دست اراذل و اوباش نبود، بدحجابی و به عبارت بهتر بی حجابی خانم هایی بود که سردار رادان خوب درباره شان گفت: “صحنه حادثه طوری بود که برای ما مسجل شده این اراذل و اوباش، مزاحم خانم ها نبودند، بلکه مراحم شان بودند، اما سر برخی مسائل با هم دعوای شان شد تا اینکه فرزاد فروزش از راه رسید”. حالا از این موضوع هم که بگذریم، کم و بیش وسط انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دیده ام که دختر بدحجاب این جمله را می گوید: ما با هم ایم؛ به شما ربطی ندارد! ظاهرا برای عده ای از عروسکان جامعه ما، امر به معروف و نهی از منکر، مصداق بارز فضولی و دخالت در حوزه شخصی و خصوصی آدم هاست، مگر اینکه مراحمان همدیگر با هم نسازند و تبدیل به مزاحمان یکدیگر شوند. فقط آنجاست که فرزاد فروزش حق دارد از چشم خودش بگذرد و تا پای جان برود و بعد دوباره نقطه سر خط! دعا می کنم این روحانی فداکار صحیح و سالم به جامعه برگردد، اما باز هم دعا می کنم که اگر فردا در فلان خیابان باز هم عروسکان اهل جیغ و داد، با نهی از منکر امثال فرزاد فروزش مواجه شدند، برندارند بگویند که اصلا به شما چه؟! ما با هم ایم! 

روزنامه/ شارلاتان بازی شروع شد!

این را هم بنویسم و خلاص! اول هفته یکی از روزنامه های دوم خردادی که تا پیش از این تحلیل می کرد حوادث منطقه آنقدرها هم به انقلاب اسلامی ربط ندارد و ما خیلی هم نباید از اوضاع مصر و تونس و یمن و بحرین ذوق زده شویم، یکی از تیترهای صفحه اول خود را اختصاص داد به این خبر: “صادرات ایران به مصر با تخفیف ویژه!” یعنی کنایه و طعنه زدن به جمهوری اسلامی از همین حالا شروع شد و از قرار مصر هم به کشورهای پیوست که ایران نباید در راستای سیاست های خودش به آنها کمک کند. این تیتر در صفحه اول این روزنامه با زبان بی زبانی، اما آلوده به نیش دارد می گوید که مصر هم به جمع متحدان جمهوری اسلامی پیوست. با این حساب پس چیست آن همه تحلیل که می گفتند و می نوشتند رفتن مبارک ربطی به جمهوری اسلامی ندارد؟! طعنه ای که این روزنامه زد، معلوم می کند خودشان هم قبول دارند سرچشمه قیام ملل منطقه از کجاست. هر چند که اصولا من شک و شبهه اساسی دارم در خبری که زدند. بوی غلو می دهد و به عبارتی تداعی گر همان شعار است که روز قدس سال ۸۸ سر داده شد: “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران”.

روزنامه جوان/ ۲۴ خرداد ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. فدایی رهبر می‌گوید:

    چند نفرو میشناسم از این فشن مشنا که هر روز با یه عروسک خیابونی بودن ولی موقعی که میخواستن زن بگیرن همه ش میگفتم یه دختر نجیب و چادری می خوام. این وسط همین عروسک ها ضرر می کنن و خوشحالم که ضرر می کنن

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش جان :
    غالب موضوعاتی که فرمودی ، حول محور بی بندو باری عروسکان درجامعه است و چقدردردناک . فکرمی کنی آیااراده ای هست که با این معضل جدی وارد مبارزه ازهرنوعش شد . من که فکرنمی کنم . تقریبا اکثرنهادهای مرتبط ، زدن به دربی خیالی نهادهای غیرمرتبط هم که قربونشون برم .

  3. سلاله 9 دی می‌گوید:

    جامعه/ سخنی از دوست وکیل
    خواندن این بخش اعصاب و روح و روانم را شدید به هم ریخت.کسی نمی تواند فکری به حال این وضعیت کند؟کاش می شد این بخش را نمی نوشتید،اما شما کارتان نوشتن است و من چرا می خواهم از واقعیت فرار کنم.کاش همچین واقعیتی وجود نداشت…
    _________
    باز هم جامعه/ سخنی از برادرم
    هرچند وقت یک بار،اهالی شهرک جمع می شوند،جلوی پاساژ مروارید و نخل به نشانه ی اعتراض به بی حجابی و بعد فردایش مغازه های داخل پاساژ از این برچسب های “از ورود بی حجاب معذوریم” و“رعایت حجاب اسلامی الزامی است”و … می زنند پشت شیشه و یه چند روز اوضاع خوبه و دوباره…
    بقیه ی پاساژهای سطح تهران را که می بینم می گویم:باز صدرحمت به نخل و مروارید،قابل تحمل است و البته از حق نگذرم، باحجاب هم زیاد دارد،اما همان بی حجاب هایش کافی است برای خراب کردن اسم این پاساژها.

  4. مهر ماه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    مگر شما برادر هم دارید؟ من تا به حال فکر میکردم یکی یکدانه هستید.

  5. مهر ماه می‌گوید:

    در رابطه با روحانی با غیرتمان هم عرض کنم که این بزرگان باز هم بیش از اینکه به فکر حق و حقوقشان باشند به فکر ادای تکلیف خود هستند.

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دلم می خواهد در این پست یک “خاک توسر”جانانه را هم نثار خودم کنم که نهی از منکر را اگر رها نمی کردیم،این حال و روز الان جامعه مان نبود.

    همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منکر بیش از قطره اى در برابر دریاى خروشان نیست.
    (نهج البلاغه ، ح ۳۶۶)
    ستون پلاک هم انگار روزانه شده است و خداوند برکت دهد به قلم نگارنده.

  7. سیداحمد می‌گوید:

    هر ۴ بخش مطلب دقیق و واقع گرایانه نوشته شده،
    ممنون داداش.

  8. سایه می‌گوید:

    شاید تنها راهش این باشه که ی نهضت امر به معروف ونهی از منکر حداقل بین با غیرتا راه بیفته وگرنه از این مسئولین دردمند !بخاری بر نمیاد من خودم خانواده شهید نیستم ولی وقتی خودم رو جای خانواده شهدا میزارم میگم اونا با این وضعیت چه حالی دارند؟

  9. سیداحمد می‌گوید:

    بی حجابی و بی عفتی معضلی ویران کننده است،

    خدا عاقبت همه مان را ختم به خیر بفرماید.

  10. م.طاهری می‌گوید:

    سکوت

  11. ط.عبدی پور می‌گوید:

    واقعا” وضعیت حجاب افتضاح است بعید می دانم که دیگر درست شود،یکی مثل من که همیشه هر جا می رفتم پز میدادم که خدا را شکر ،فقط دانشجوهای غیر بومی در شهر ما بد حجاب هستند وهمه خانمهای شهرمان چادری هستند، حالا بلایی بر سر حجاب خانمهای شهرم آمده که با دیدنشان عصبی می شوم به خاطر همین اصلا” از خانه بیرون نمی روم ،مگر برای کاری ضروری!!

  12. صبا می‌گوید:

    حتی در طلاق هم بیشتر تقصیرات را می اندازند به گردن قشر زن. ولی کار فرهنگی روی زن و خانواده اینقدر ضعیف است!
    “یکی بدحجابی زن های جامعه، و یکی هم بی بند و باری مردهای جامعه.” البته علاوه بر این دلیل و دلائل مهم دیگر، در مورد طلاق، آسان کردن طلاق و ریختن قبح آن نیز از دلایل مهم بشمار می رود.

  13. صبا می‌گوید:

    حجاب از یک جایی حق برای زن و از یک جایی حد برای مرد است.
    اگر اشتباه نکنم جمله از استاد شهید مطهری ست

  14. قاصدک منتظر می‌گوید:

    جامعه/سخنی از دوست وکیل
    طلاق که هیچ ,تازه این بی حجابی و بد حجابی باعث ترافیک هم شده ,اگه یه نهادی پیدا شه و این هارو جمع کنه فکر کنم کلی معضل ترافیک هم حل شه!
    باز هم جامعه /سخنی از برادرم
    پدرم همیشه به ما می گه:ازتون راضی نیستم و نمیگذرم اگر عکس شخصی روی موبایل خودتون و یا همسراتون داشته باشید,چه برسه به فیلم!نکنه یه روزی موبایلتون دست شخص نامحرمی بیفته(خدا خیرش بده). اون موقع بعضی ها چقدر راحت یا بهتر بگم بی غیرتند!
    درضمن بین ساکنین شهرک محلاتی کسانی رو می شناسم که وقتی بچه هاشون رو می بینم خیلی دلم می سوزه !پیش خودم می گم حیف نیست پدری که این همه برای این انقلاب و در راه اسلام جنگیده حالا این باشه اوضاع بچه هاش!
    روحانی مجروح/مجرم اصل کاری کیست?!
    ببینید کار به کجا رسیده که یکی از اقوام ما که خانم مومن وخوبیه ,چند روز پیش که منزلشون بودیم ,می گفت:امثال این دختره خودشون مشکل دارند,اگه یه روزی همچنین اتفاقی پیش روی پسرای من افتاد نباید جلو بروند وکمک کنند.

  15. صبا می‌گوید:

    مومنان باید همدیگر را امر و نهی کنند.
    آیه ۷۱ سوره توبه
    اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود اشرار بر مردم مسلط می شوند، فریاد ها بی اثر می شود و دعای خوبان مستجاب نمی شود.
    امیر المومنین علیه السلام

  16. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “…کم و بیش وسط انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دیده ام که دختر بدحجاب این جمله را می گوید: ما با هم ایم؛ به شما ربطی ندارد!”

    یاد این جمله‌ی یکی از همین ژیگولا افتادم که بهم گفت: من راضی، اون راضی؛ گور بابای ناراضی!

    بعد طرف میاد میگه مشکل مملکت ما چهار تار موی دختران ما نیست! (شکلک ناجور عصبانی)

  17. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    من بعضى وقت‌ها در خیابان
    دنبال یک سر سوزن غیرت می‌گردم
    استاد قزوه

  18. روزبه جعفری می‌گوید:

    سلام

    همان طور که میدانید امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد که مرحله آخرش ” زور ” است . یعنی وقتی هر کاری کردیم عده ای باز عمل ترک واجب و عمل گناه خود را ادامه دادند باید به زور متوصل شد . من واقعا به این نتیجه رسیده ام که باید در مسئله امر به معروف و نهی از منکر وارد مرحله سوم شد ! آقای تمدن ! آقای مشایی و دیگر دوستان ! باور کنید دل رهبر خون است از این همه گناه . تا کی برخی مسئولان میخواهند واقعیت را کتمان کنند ؟

    بهشت نصیبتان …

  19. بی خاصیت می‌گوید:

    من خودم قصد دارم از این به بعد امر به معروف و نهی از منکر کنم ولی تا وقتی خودم تو بعضی موارد لنگ میزنم نمیدونم این کارو بکنم یا نه؟
    نظر شما چیه؟
    میترسم بشم توبه خوانی که خود توبه کمتر میکند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.