عمار، اما در محوطه آفساید!

نهج البلاغه/ پای درس ابوتراب

خوب است وقتی بگذاریم و در کنار کتاب و روزنامه و مجله و سایت و رمان و فیلم و پیام بازرگانی، روزی چند دقیقه نهج البلاغه بخوانیم و بنشینیم پای کلاسی که معلمش امیرالمومنین است: “پس خدا را! خدا را! بپرهیزید از سرکشی در جهان و بترسید از کیفر ناخوشایند ستم در آن جهان، و پایان زشت خودبینی که دامی است نهاده شیطان. دامی بزرگ و فریفتنی سترگ. بر دل مومنان راه یابد، چون زهر کشنده که در اندامها شتابد. هیچگاه از کار باز نماند، و به خطا کس را از مکر خود نرهاند. نه دانشمندی را به خاطر دانش و نه مستمندی را در فرسوده پوشش، و خدا بندگان با ایمان خود را از این آسیب بر کنار می دارد؛ با نمازها و زکاتها و روزه گرفتن های دشوار، در روزهایی که واجب است تا اندام هاشان بیارمد با این کار، و دیده هاشان خاشع شود و جان هاشان خار. و سبک ساختن دلهای آنان، و بردن خودبینی از ایشان، به فروتنی که در این عبادت هاست: از چهره های شاداب را به تواضع بر خاک سودن، و با چسباندین اندامهای پاکیزه بر زمین، خردی خویش را نمودن، و رسیدن شکمها به پشت به فروتنی و خواری به خاطر روزه داری، و آنچه در زکات است از دادن بهره های زمین و جز آن، به مستمندان و بیچارگان”. این سطور ترجمه ناب، منحصر به فرد و فاخر دکتر شهیدی بود از کلام امیرالمومنین.
اسطوره/ به این شیرزن مدال افتخار بدهید

مادر ۴ شهید است. همسرش نیز به رحمت خدا رفته که عالم ربانی بود و امام جمعه فقید رودسر که “آقا” خیلی دوست شان می داشت. از تمام شهدای خانواده، فقط نصرالله را به یادگار داشت که او هم ۵ شنبه هفته ای که گذشت دار فانی را وداع گفت. کاش بودی در پیشوای ورامین و می دیدی که چقدر باشکوه بدرقه کردند فرزند شهید حمید جنیدی را که کارمند سپاه بود و یک بسیجی مخلص. حالا “حاجیه خانم جنیدی” اسوه صبر و استقامت است برای ما، بیشتر از قبل. خوب است مسئولان محترم یادشان باشد که تجلیل از این شیرزن قطعا و حتما لازم و ضروری است. تا ام الشهدا در میان ما هست، قدرش را باید دانست. مدال “صبر و بصیرت” اگر چه چیزی نیست در مقابل این همه فداکاری مادر شهیدان جنیدی، اما هر قدر که از دست مان بر می آید، عین شکر در قبال نعمت است.
سیاست/ لطفا حرفهای امروز، یادتان نرود

این روزها درست یا غلط همه منتقد دولت -و نه فقط جریان انحرافی- شده اند؛ از همه بیشتر خواص بی بصیرت. یکی می گوید؛ “دولت مجری قوانین مجلس است”. دیگری می گوید؛ “ولایت پذیری شرط است برای رئیس جمهور”. آن یکی ادامه می دهد؛ “دولت باید با دست فرمان مجلس حرکت کند”. یکی دیگر سخن می راند؛ “ترمز ولایت گریزی دولت را می کشیم”. آن یکی اظهار می دارد؛ “قانون گریزی دولت با وجود مجلس دوام نخواهد داشت” و… آری! سر دراز دارد این رشته، اما یک نکته. لحظه ای فرض کنید به جای احمدی نژاد، یکی از خودتان رئیس جمهور شده است. شک نکنید که ما آن روز همه حرفهای امروزتان را جلوی چشم تان می گذاریم و شما را با سخنان خودتان محک می زنیم. شک نکنید. به هر حال این نمی شود که اگر هم حزبی های ما در مجلس اند، پس همه کاره مجلس است، و اگر هم حزبی های ما در دولت اند، همه کاره دولت. گذشته از این حرفها از حق نباید گذشت که جریان منحرف با دولت کاری کرده که به راحتی گذشته نمی توان از دولت دفاع کرد. این روزها دلم خیلی برای مظلومیت سفرهای استانی و هدفمندی یارانه ها و کار شبانه روز و چه و چه می سوزد. این روزها حتی دلم برای رئیس جمهور خیلی می سوزد. نگذرد خدا از جریان مذکور که دراز کرد زبان ها را جلوی ما. نگذرد خدا!
دولت/ این تفاوت در بیان کاش نبود

سخن از رئیس جمهور رفت. خوب یادم هست روزی از روزهای تبلیغات انتخاباتی ایشان که مردم باید میان دکتر و آقای هاشمی به یک گزینه رای می دادند، خبرنگاری از احمدی نژاد چیزی شبیه این پرسید؛ “آیا قبول دارید که قیافه شما به درد ریاست جمهوری نمی خورد؟!” احمدی نژاد اما عجب جوابی داد؛ “قیافه من به درد کار کردن برای مردم که می خورد!؟” همین چیزها بود و خیلی چیزهای دیگر که رای دادیم به دکتر و البته هرگز هم پشیمان نمی شویم، چرا که کارمان در مقطع خودش درست بود، اما چندی پیش در روزنامه ای از قول دکتر خواندم؛ “عده ای دولت را کارگر خودشان فرض کرده اند”. کمی گمانم تیزتر بود احمدی نژاد از این حرفها. من اگر جای دکتر بودم، کم و بیش باز هم حال خواص بی بصیرت را می گرفتم، از دولت دفاع می کردم، شبانه روز کار می کردم و به جای این حرفها، با کار بیشتر می زدم توی دهان نق نقوها. به هر حال حتی المقدور ما میان “عمار با الف” ها و دولت کار، همین دومی را انتخاب می کنیم و از دولت دفاع می کنیم، اما کاش دولت به جای آنکه جواب حرف حساب امثال مصباح یزدی را بدهد، -که خیرخواه شان اند- با کار و همت مضاعف، جواب منتقدینی را می داد که خیر دولت و خوبی دکتر را نمی خواهند و کینه های شتری دارند با احمدی نژاد و انتقادشان از دولت، “دلسوزانه” که نیست هیچ، “اگزوزانه” است! این جماعت گمانم حالا هم که “عمار” شده اند، ولایت پذیری را جز برای تخریب دولت نمی خواهند، و الا کجا بودند وقت “این عمار”، اینها که این همه ماشاء الله هزار ماشاء الله ولایت پذیرند؟! می بینی جناب شیخ دیپلمات مصاحبه کرده که ولایت پذیری شرط لازم برای مسئولان نظام است. آخر یکی نیست به امثال آقای حسن روحانی بگوید؛ گیرم که ولایت پذیری شرط باشد، شما دیگر نفرمایید… که ما خنده مان می گیرد از این همه “عمار” بودن شما، آنهم ۲ سال بعد از فتنه ۸۸ یعنی که عمار، اما در محوطه آفساید سیاست!  

روزنامه جوان/ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    “لحظه ای فرض کنید به جای احمدی نژاد، یکی از خودتان رئیس جمهور شود. ما شک نکنید که آن روز همه حرفهای امروزتان را جلوی چشم تان می گذاریم و شما را با سخنان خودتان محک می زنیم. شک نکنید.”

    چقدر به جا بود این جملات!
    احسنت داداش موقعیت شناس.

  2. سیداحمد می‌گوید:

    این جماعت گمانم حالا هم که “عمار” شده اند، ولایت پذیری را جز برای تخریب دولت نمی خواهند، و الا کجا بودند وقت “این عمار”، اینها که این همه ماشاء الله هزار ماشاء الله ولایت پذیرند؟! می بینی جناب شیخ دیپلمات مصاحبه کرده که ولایت پذیری شرط لازم برای مسئولان نظام است. آخر یکی نیست به امثال آقای حسن روحانی بگوید؛ گیرم که ولایت پذیری شرط باشد، شما دیگر نفرمایید… که ما خنده مان می گیرد از این همه “عمار” بودن شما، آنهم ۲ سال بعد از فتنه ۸۸ یعنی که عمار، اما در محوطه آفساید سیاست!

    کارت درسته سالار،
    کیف کردم!

  3. ط.عبدی پور می‌گوید:

    زیبا وغیر منتظره.ممنون از روشنگریهاتون

  4. داداش مرتضی اهوازی می‌گوید:

    نگذرد خدا از جریان مذکور که دراز کرد زبان ها را جلوی ما. نگذرد خدا!

    آمین!

  5. هوشنگ می‌گوید:

    این یکی مورد شیخ دیپلمات را خیلی خوب و بجا آمدی .
    از قدیم گفتند آب که سر بالا بره قورباغه ابو عطا میخونه

    به جان خودم چونکه جان شما عزیزتر است اگر باز هم برگردیم به انتخابات دولت دهم
    باز هم از بین شیخ بیسواد و سردار لشکر مصلحت و مترسک متوهم باز هم به خادم ملت رای می دادم ولی اینبار مواظبت میکردم که غریبه ها ، بی ریشه ها و متملقین و معلوم نیست از کجا آمده ها احاطه اش نکنند .

  6. ف. طباطبائی می‌گوید:

    دلم برای مطالب کوتاه جوان تنگ شده بود. ممنون که باز هم نوشتید.
    خیلی پیشنهاد فوق العاده ایست مطالعه روزانه نهج البلاغه.
    خدا به حاج خانم جنیدی صبر عنایت کنه، انشاءالله.

    قسمت سیاست و دولت هم واقعا بدجوری حرف دل بود. اصلا تمام حرف دل ما این روزها همین جملات شماست.

    “این روزها دلم خیلی برای مظلومیت سفرهای استانی و هدفمندی یارانه ها و کار شبانه روز و چه و چه می سوزد. این روزها حتی دلم برای رئیس جمهور خیلی می سوزد. نگذرد خدا از جریان مذکور که دراز کرد زبان ها را جلوی ما. نگذرد خدا!”

  7. شهروند می‌گوید:

    آقای قدیانی سلام !
    هرچند میدونم این یادداشت تاثیری در ضلالت و گمراهی شما نداره، شمایی که خودتو به ثمن بخص فروختی.
    ببینم حالا روت میشه از اینا دفاع کنی ؟
    خدا میدونه که یه تار موی رهبرو با هفتاد میلیون جمعیت ایران عوض نمیکنم، شیخ بیسواد و بقیه که اصلاً داخل آدم نیستن.
    میبینی که چه جوری خون به دل آقا میکنن، اینه ولایت پذیری؟
    میدونم بازم یه جوری قضیه رو ماستمالی میکنی، فلسفه میبافی، چرت و پرت میگی.
    اینجاس که مولا علی میگه اگه مومن از غصه بمیره رواست، اگه ما نمردیم یا دین نداریم یا غصه…
    با عرض معذرت باید بگم شما شرف هم ندارید.

  8. ....... می‌گوید:

    سلام.خیلی زیبا بود.خدا انشا ا… سایه
    آسیدعلی رو از سرمون کم نکنه

  9. سیداحمد می‌گوید:

    شهروند!

    خودت فهمیدی چی گفتی؟
    ادب داشته باش!

  10. سلاله 9 دی می‌گوید:

    جناب شهروند

    اولا عمرا باور کنیم که شما عاشق رهبرید.
    دوما راه دوری نمی خواهد بروی ،همین صفحه ی اول قطعه را نگاه کن،تا ببینی که بیش تر از همه جا در این قطعه جریان انحرافی نقد شده است.شما اول متن ها را بخوان و بعد اظهارنظر کن.
    سوما نقدتان جزء نقدهای اگزوزانه بود.
    چهارما «نگذرد خدا از جریان مذکور که دراز کرد زبان ها را جلوی ما. نگذرد خدا!»

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام داداش همیشه درصحنه :
    علی فریمانی هم درادامه ی اظهارنظراتش گفته :
    بایدرییس جمهوررانجات داد . که درجوابش بایدگفت : آره بایدرییس جمهوررانجات داد امانه به دست امثال تو ، که تو ، خود غرق غرقی وامیدبه نجاتت نیست .
    درضمن : صحبت های دیشب دکترآرامش بخش بود ، هرچندکه باآن حلاوت قبل نمی توانم به صحبت هایش گوش کنم . لکن آرامش بخش بود . بخصوص کلا م آخرش به دل نشست ، اساسی. هرچند ، زمانی که درتوجیه رفتن سه وزیربااین مضمون گفت : شخص ملاک نیست وملاک مردم ونظام هستند ، جاداشت مرتضی حیدری می گفت : پس دکترجان چراشمانظام ومردم رافدای شخص(مشایی)می کنی .

  12. م.طاهری می‌گوید:

    الهم اجعل عاقبه امورنا خیرا

  13. گیرم که ولایت پذیری شرط باشد، شما دیگر نفرمایید…

    بسیار عالی

  14. قاصدک منتظر می‌گوید:

    به شهروند:
    اصلا خودتم فهمیدی چی نوشتی! چند تا جمله بی ربط .مثلا در پاراگراف دوم از دفاع کردن حرف زدی و بعد در پاراگراف سوم حرف از شیخ بی سواد زدی.اخه اقای قدیانی بنده ی خدا کی از شیخ بی سواد دفاع کرده !? درباره جمله ی اخرت هم معذرت می خوام;خیلی بی ادبی,خودتی!

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    آبروی هرچی شهروندِبردی ، شهروند .
    آخه بنده ی … حداقل به آیه ی شریفه ی قرآن نگاه می کردی اشتباه ننویسی باسواد (ثمن بخس) ضمن اینکه شیخ بی سوادهم قضیه ی خلیخ و دُوَل رواشتباه گرفته بود.

  16. طاهره نعمت اللهی می‌گوید:

    سلام خدمت اهالی بصیرقطعه به زورتوانستم این تیکه راباگوشی بخوانم ولی خیلی به موقع بودولایت پذیری شیخ خودش درحدیک رمان خنده دارجای خندیدن داردبه ء جناب شهروندهم بایدبه لحاظ ادبی گفت بشین بینیم بابااعصاب نداریم

  17. ناشناس می‌گوید:

    شماهنوز احمدی نژادی هستی؟

  18. اسماعیل می‌گوید:

    شماهنوز احمدی نژادی هستی؟

  19. صادقه می‌گوید:

    آخ بمیرم براشهروند قاطی کرده تابستون نیومده گرمازده شده چراهذیون میگی بچه جان! شرف به ادبه نه اینکه دم از آقابزنی وازاون طرف به کسی که مردونه ایستاده جلو آقاوبی مزد ومنت پاسداری می کنه ازاصل ولایت فقیه توفضای سایبر بگی:شرف نداری! بادآمدفرفره نچرخید.باد قطع شد شهروند..یعنی همون فرفره چرخید.پرسیدندچرا؟گفت می خواستم مطرح شوم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.