تماس تلفنی اوباما و بن لادن

اوباما: الو؟
بن لادن: نوروزخان تو پارکینگ!
اوباما: بابا منم؛ اوباما!
بن لادن: شماره خصوصی افتاده، رمز تماس رو بگو!
اوباما: گاگول ۱۱ سپتامبر!
بن لادن: النگوی آلبرایت!
اوباما: سلام بن لادن! خوبی؟
بن لادن: خیلی گوسفندی! چه سلامی، چه علیکی؟ چه کشکی، چه پشمی؟ هیچ معلوم هست کجایی؟ ما رو ول کردی توی کوه تورابورا، به امان خدا دیگه؟ دستم بهت برسه، عرق گیرت پرچمه! حالا چی شده یادی از ما کردی قرومساق؟!
اوباما: ببین بن لادن! اوضاع خیطه. الان کل منطقه علیه ماست. اخبار خاورمیانه داره مثل خوره، روح کاخ سفید رو می خوره. چند وقت دیگه هم انتخابات آمریکاست؛ با این گندی که بالا آوردیم، ما که رای نمیاریم هیچ، می ترسم مشارکت مردم از ادوار قبل هم پایین تر بشه! مخلص کلام، باید بحث رو عوض کنیم. پایه ای یا نه؟!
بن لادن: یعنی کانه حکایت ۱۱ سپتامبر، طیاره های خودتان بروند توی فلان برج، مسئولیتش را من بر عهده بگیرم؟!… کور خوندی! این دفعه دیگه نیستم؛ زنگ بزن ملاعثمان!
اوباما: نه بابا خنگ خدا!
بن لادن: نکنه باید با یه حرکت ژانگولر، چهره بدی از اسلام ارائه بدم، بعد شما کار من رو به پای اسلام و مسلمونا بنویسین؟!… نچ! ما نیستیم! زنگ بزن آقازاده ملاعمر!
اوباما: اینم نیست جان خودت!
بن لادن: آهان! حکما باید یک چیزهایی بلغور کنم و رسانه های شما ادعا کنن که نماینده اسلام، منم؛ نه خمینی و خامنه ای و سیدحسن نصرالله!… آره؟! نالوطی! خیلی درست حسابی، “سیا” به آدم حقوق می ده که این همه خرحمالی از من می خواین؟! الان حقوق فروردین رو ندادین هنوز، بازم پررو، پررو از آدم چه توقعاتی دارین ها!
اوباما: فروردین رو گفتم “سیا” همین امروز ریخت توی کارتت. معوقه قرارداد ۱۱ سپتامبر هم تا هفته بعد قول دادن بریزن!
بن لادن: حالا من باید چی کار کنم؟
اوباما: تو باید بمیری!… یعنی الان مثلا تو مردی!
بن لادن: ای بابا! این برای بار هفتم است که شما دارید مرا می کشیدها!
اوباما: ولی این دفعه قراره خودم به طور رسمی بیام پای کار و اعلام کنم توسط نیروهای مرتبط با ما کشته شدی! بالاخره یه جور باید چهره آمریکا را در جهان، موجه کنم دیگه! گوشت با من هست؟ الان تو مثلا مردی!
بن لادن: ولی من که زنده ام!
اوباما: اگه قول بدی از مخفیگاهی که بر و بچ “حفاظت اطلاعات پنتاگون” توی اون خراب شده، برات درست کردن، تا آخر عمرت بیرون نیای، هر چی تو گفتی!
بن لادن: یعنی مثلا تا آخر عمرم برای همیشه کشته شده باشم؟!
اوباما: آره دیگه!
بن لادن: ولی من که هنوز زنده ام!
اوباما: داغی، حالیت نیست!!
بن لادن: ولی می بخشیدها! اگه منو گوسفند فرض کردین، گوسفند خودتی و ۷ جد و آبادت! وانگهی! اگه من مُردم، پس لابد عمه ننه منه که داره با تو صحبت می کنه؟!
اوباما: این یه دستوره، از طرف مقامات سیا و پنتاگون!
بن لادن: اونا اگه برای تو لاتن، واسه من شکلاتن! هنوز قسط ۶ قرارداد ۱۱ سپتامبر رو ندادین، حرف زیادی هم می زنین؟! ۶۷ قسط عقبین! هی امروز، فردا می کنین! توی این غار خراب شده هم، نه اینترنت هست، نه ماهواره هست، نه کوفت هست، نه زهرمار هست؛ موبایلم که هر وقت شما با من کار داشته باشین، آنتن می ده، هر وقت من با شما کار دارم، آنتن نمی ده!
اوباما: دیگه داری حوصلمو سر می بری! برو اینا رو از همون جرج بوشی بخواه که بهت تکلیف کرده! گوش می دی یا نه؟! بابا! تو دیگه واسه ما تاریخ مصرفت تموم شده. الان نعش تو بیشتر واسه ما کار می کنه تا اینکه زنده باشی!
بن لادن: قبول کنم چقدر می صُرفی… یا می سلفی پایین؟!
اوباما: بن لادن! ما توی فتنه ۸۸ که در ایران به راه انداختیم، از شکم مردم آمریکا زدیم، جخت بلا مالیات اونا رو هم دادیم به سران فتنه. یه مقدار کفگیر خورده ته دیگ. با ما راه بیایی، به نفعته و الا…
بن لادن: و الا چی؟!
اوباما: و الا مجبوریم راستی راستی بفرستیمت اون دنیا!
بن لادن: تو دیگه چقدر بی مرامی؛ صد رحمت به “رستم” غلام شمر!
اوباما: پس اگه می خوای به سرنوشت “زربی” غلام مختار دچار نشی، باید با داوود میرباقری… یعنی ببخشید؛ با کاخ سفید همکاری کنی!

(کاخ سفید/ ۳ ساعت بعد از این تماس فکس محرمانه ای به دست اوباما می رسد)
محرمانه/ فوق سری
از: حفاظت اطلاعات پنتاگون-سیا (اداره گودزیلا)
به: پرزیندت
موضوع: اتمام تاریخ مصرف گاگول ۱۱ سپتامبر
بعد از شنود مکالمه “النگوی آلبرایت” با “گاگول ۱۱ سپتامبر” به فرموده ریاست محترم، سوژه مورد نظر، “مهره سوخته” تشخیص داده شد و دقایقی پیش توسط “سربازان مشهور ابلیس” به طور رسمی کشته شد. این ریاست بنا به دلایلی صلاح ندید که از صحنه قتل، تصاویر واقعی برای خبرگزاری ها ارسال کند. پیوست همین فکس، چند عکس که با فتوشاپ درست شده، برای اطلاع رسانی عمومی توسط پرزیدنت محترم ارسال می شود. بعد از مشاهده تصاویر، بر اساس مفاد جلسه نیم ساعت پیش “اتاق بیضی” عمل شود. تمام.

***
اوباما: انگار ما این وسط هویجیم؛ خودشان می برند، می دوزند؛ تو فکر می کنی واقعا کشته باشنش؟!
هیلاری: من که از کار این بر و بچ گودزیلا سر در نیاوردم.
اوباما: نری حالا به کسی بگی. اینا نمی دونن تو هم توی جریانی!… پیف پیف پیف!
هیلاری: من دارم خفه می شم؛ بریم بیرون. گند بزنه اون کاری رو که از ترس شنود بچه های گودزیلا، باید ۲ نفری بری توی یه “دبلیوسی”.
اوباما: من رفتم… اِ! تو چرا نمیای بیرون؟!
هیلاری: کار واجب دارم! تو برو من خودم میام.

(چند لحظه بعد)
هیلاری: الو آلبرایت؟
آلبرایت: سلام هیلاری. خوبی؟!
هیلاری: شنیدی؟!
آلبرایت: آره بابا! اوباما برام “اس ام اس” کرد. زنگ بزن کاندولیزا!!
روزنامه وطن امروز/ ۱۴ اردیبشهت ۱۳۹۰

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  2. از دست شما؛ داداش حسین!…کاش یه جورایی یه اسمی هم از “دل دل”می آوردین،یه هینده پیتیکو پیتیکویی…یه چیزی…

  3. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    خصوصی
    خصوصی
    خصوصی
    صرفیدن یا سلفیدن؟
    http://www.rismoon.com/moeenworddetail-18445-fa.html

  4. میلاد پسندیده می‌گوید:

    “بن لادن: یعنی مثلا تا آخر عمرم برای همیشه کشته شده باشم؟!
    اوباما: آره دیگه!
    بن لادن: ولی من که هنوز زنده ام!
    اوباما: داغی، حالیت نیست!!”
    🙂

  5. میلاد پسندیده می‌گوید:

    عالی بود اما تغییر دادن نامهای اطلاعاتی ایران برای استفاده آمریکایی، خنده من را چند جا متوقف کرد!

  6. م.طاهری می‌گوید:

    واقعیت همینه

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    جالب بود که “رستم” و “زربی” و”میرباقری”را هم وارد مکالمات کردید.
    آخر روخند هم متوجه شدیم که چرا هرازچندگاهی اطلاعات محرمانه کاخ سفید به بیرون منتشر می شود؛حکما کار خاله زنک های کاخ سفید است که حرف در دهانشان نمی ماند و آبروی نداشته ی آمریکا را بر باد می دهند.

  8. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    خوب من اول شدم دیگه؟

  9. فدایی رهبر می‌گوید:

    داداش حسین شرمنده ولی اگه جمله “چند عکس که با فتوشاپ گرفته شده”
    به این تغییر بدی بهتره
    “چند عکس که با فتوشاپ درست شده”

    عمومی نشه

  10. سیداحمد می‌گوید:

    به نکات جالبی اشاره کردید،
    لذت بردیم.

    ممنونم داداش، خسته نباشید.

  11. مهدی می‌گوید:

    سلام
    بار اول که این قسمت رو خوندم زنگ تفریح شیرینی بود

  12. مهدی منتظر می‌گوید:

    من همون مهدی هستم منتظرش جا افتاد دوباره پیام دادم.منتظر خیلی مهمه

  13. ف. طباطبائی می‌گوید:

    بن لادن: ولی من که هنوز زنده ام!
    اوباما: داغی، حالیت نیست!!

    سلام داداش حسین. خسته نباشید. خیلی متن جالبی بود. مخصوصا این تیکه بالائی.
    دیگه دیگه!
    این گفتگوی خاله زنکیِ آخرش هم خیلی جالب بود.

  14. سجاد می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت. خیلی باحال بود.
    یا علی مدد.

  15. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی
    طنز جالبی بود مثل سابق. یه مدت بود که آخرای طنزهاتون کش دار و خنک میشد ولی این یکی خیلی به اندازه و به قاعده و عالی بود.
    مهم تر این است که اسیر صحنه سازی های رسانه های استکباری نمیشوید و با همه قضایا برخورد فعال دارید و ابتکار عمل را به دست میگیرید. سربلند باشید.

  16. صبا می‌گوید:

    میگم که حالا که بن لادن را کشته اند(!) برای زدن پایگاه دائم نظامی در افغانستان، چه بهانه ای می خواهند بیاورند؟

  17. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (اتمام تاریخ مصرف گاگول ۱۱ سپتامبر)
    جالب بود.

  18. محمد جواد می‌گوید:

    آفرین آفرین دیگه چی؟ خیلی جالب بودا واقعا جالب بودا خیلی خیلی جالب بودا این یعنی واقعیت داره جناب قدیانی؟

  19. ن.بهادری می‌گوید:

    ممنون

  20. مهدی می‌گوید:

    عالی بود …

  21. فاطمه می‌گوید:

    سلام
    خیلی زیبا و جالب نوشتین .
    اما اون فحش اولی از زبان بن لادن خیلی بی ادبی ها به نظرم سه نقطه می گذاشتین بهتر بوذ.
    ممنون

  22. رهگذر می‌گوید:

    خیلی عالی بود واقعا قلم زیبایی دارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.