دهه ۸۰ به سرعت برق و باد، حوادثی در جهان رخ داد که اگر هاتفی از غیب خبر دهد؛ دهه ۹۰ «دهه ظهور» است، اصلا تعجب برانگیز نیست که جهان هرگز به سرعت دهه ۸۰ در «مسیر ظهور» حرکت نکرده است. تعیین وقت برای زمان ظهور، حتما کذب است، اما به نظر می رسد «قطار انتظار» روی «ریل ظهور» افتاده و چندان فاصله ای با «ایستگاه بهار» ندارد. این، مهم ترین چیزی است که من از تحولات این روزهای دنیا می فهمم. امروز گفتمان اصلی بشریت، «گفتمان اعتراض» است و اعتراض، ناشی از لبریز شدن کاسه انتظار است. اعتراض، زبان نجیب و محجوب انتظار است. اعتراض، اسم شب پر رمز و راز انتظار است. اعتراض، لسان سرخ مکتب انتظار است. دنیا دارد به سمت و سویی می رود که مقصدش جز «منجی عالم بشریت» نیست. حوادث دنیا انگار عجله دارد که پر کند «پازل ظهور» را. اگر تا پیش از دهه ۸۰ سخن گفتن از ظهور، به نوعی خلسه معرفتی، بلکه امید واهی برای جهانیان می مانست، اینک اما طبیعی ترین و بدیهی ترین خبر ملموس برای دنیا، اتمام دوران غیبت است. خبری که از «دهه ۹۰» انتظار شنیدنش می رود، و اگر نرود، تعجب برانگیزتر است تا اگر برود. به این معنی که دنیا آماده به نظر می رسد برای ظهور. هم «آماده» و هم البته «مستعد». نه! من اصلا بنا ندارم که بگویم دهه ۹۰ حتما دهه ظهور است، بلکه معتقدم: از دهه ۹۰ به بعد، عمر انتظار، مثل عمر بهار، کوتاه و زودگذر به نظر می رسد. در اینجا مرادم از بهار، «بهار زمین» است که فصلی بیش نیست. زود می آید و زود می رود، اما «بهار زمان» فصل مانای آخرالزمان است. فصلی که در عوض دیر آمدنش، دیر خواهد پایید و دور و دراز خواهد شد. ظهور، همچون قله ای است که بشریت تا دهه ۸۰ برای فتح آن، جانها کند و جانها داد و جام زهرها سر کشید، اما خود قله را هرگز ندید. گویی بی هدف، ناامید می دوید. دهه ۸۰ اما بلندای قله، رخ بالای خود را نشان داد به اهل عالم. این بود که طفل پیر دنیا زبان باز کرد و بی هراس از لکنت، فریاد زد و داد کشید و اعتصاب کرد و اعتراض و اعتراض و اعتراض. دهه ۹۰ اما دهه عبور از آخرین پیچ تاریخ آخرالزمان است. یعنی از ۹۰ به بعد، هر آن سال که تا ظهور طول بکشد، چیزی بیشتر از سختی عبور از آخرین گردنه غیبت نیست. چقدر یعنی این زمان، طول خواهد کشید؟! یک دهه، کمتر، بیشتر؟! قطعا طول این زمان، آنچنان اهمیت ندارد؛ مهم این است که زمین و زمان، «بهار توامان» می خواهند، و دهه ۹۰ اصلا بعید نیست که آخرین برگ سفرنامه غیبت باشد. در این برگ، دنیا به «زبان مشترک» رسیده است، و از حلقوم بشریت، فقط یک شعار شنیده می شود؛ شعار اعتراض به وضع موجود. در این شعار، نه فقط شیعه و سنی، که حتی مسیحی و یهودی هم با هم وجه اشتراک و وحدت دارند. این روزها دنیا مرزهای جغرافیایی خود را از دست داده و فی الواقع دهکده ای کوچک شده است، اما نه آن دهکده ای که رضایت دهد به کدخدایی نظام سلطه. این دهکده مثل کشتی می ماند که ناخدای باخدا می خواهد، اما فاصله اش تا «ساحل قله» هر لحظه از لحظه قبل، کم و کمتر می شود. دهه ۹۰ «چون که صد آید»، نویدبخش فتح «قله بهار» است، لیکن «چون که صد آید، نود هم پیش ماست». از این دهه به بعد، آنکه اولین نفر به «آفتاب» خیر مقدم خواهد گفت، «ماه» است. اگر نقش ماه، آنقدر مهم و حیاتی است که بدون او، کمر خورشید در «کربلای تاریخ» می شکند، پس عن قریب باید بتابد آفتاب تا نشکند کمر روزگار. در عصر غیبت خورشید، ماه هرگز اجازه نداد تاریکی و ظلمت، پهن کند سایه سرد و سنگین خود را بر سفره شب. در این عصر، ماه، ماه خوبی بود برای آفتاب. ماه زخم خورد، اما اجازه نداد سنت نورانگی فراموش، و «آئین روشنایی» خاموش شود. ماه اگر نبود، مرز دنیا را به تباهی، به سیاهی می کشیدند و زبان اعتراض را می بریدند. انقلاب اسلامی، ماهی بود برای آفتاب انقلاب جهانی. انقلاب اسلامی در «مکتب انتظار»، سوتکی در گلوی طفل پیر بشریت است؛ تا انتظار نمیرد و اعتراض، حق آزادی بیان داشته باشد.
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
دهه ۸۰ «بوی پیرهن یوسف» شنیدیم. دیر نیست در جهانی که از «کنعان» بزرگ تر نیست، «چشم یعقوب» به جمال یار گمگشته روشن شود. دهه ۹۰ «عطر مهدی» می دهد. انقلاب اسلامی، پیراهن یوسف زهرا بود، و اینک فصل برداشت محصول انتظار است. این محصول، فقط «عزیز مصر» نیست؛ از نیل تا فرات، و از شرق تا غرب، و از شمال تا جنوب، عزیزش می خوانند. باور کن عزیز، این «نوروز» نوروز دیگری است.
آنقدر نظام جمهوری اسلامی را دوست می داریم که حتی اگر افرادی در مایه های سران فتنه، قدمی ولو کوتاه، برای کاستن از فاصله دور و دراز خود با نظام بردارند، بی نیاز از «نیت خوانی»، سعی می کنیم حمل بر صحت کنیم و این اتفاق را حتی المقدور، رخدادی مبارک بخوانیم. کتمان نمی کنم عصر جمعه یعنی یوم الله ۱۲ اسفند که از رای دادن آقای خاتمی در انتخابات، مطلع و مطمئن شدم، به دوستانم در تحریریه روزنامه «وطن امروز» گفتم: «عن قریب است که اپوزیسیون، خاتمی را به باد فحش بگیرد. شاید بهتر باشد از این پس در نوشته هایم ملاحظه این مسئله را بکنم و خاتمی را همان طور ننوازم که در فتنه ۸۸ نقدش می کردم». این را هم گفتم که به هر حال، ما استقبال می کنیم از هر کار کوچک یا بزرگ و مهم یا غیر مهمی که آتش بر خرمن دشمن بنشاند. بگذریم که از همان فتنه ۸۸ هم معتقد بودم که لااقل من باب حق و عدل و قضا، جرم خاتمی قابل قیاس با جرائم دیگر سران فتنه نیست، هر چند که اصلا جرم کمی نیست. خاتمی جز تذبذب، صفت دیگرش بزمی بودن است. آدم بزمی، در صدر نشستن را دوست می دارد و قدر دیدن، موضوعیت دارد برایش. آدم بزمی دوست می دارد محبوب هر جمعی باشد و بزرگان هر جماعتی دوستش داشته باشند. شاید از همین رو بود که خاتمی در فتنه ۸۸ هرگز مثل موسوی و کروبی، ترمز پاره نکرد، اما این نیز هست که مع الاسف، سکوتش از رضایت بود! فی المثل شاید خاتمی راضی به آشوب عاشورا نبود، اما در برابر آن هتک حرمت تاریخی، هیچ وقت موضع درست، عمومی و شفافی اتخاذ نکرد، چرا که نمی خواست پایگاهش میان فتنه سبز و جایگاهش میان بزرگان نظام، بیش از پیش خراب شود. خودش گاهی به این و آن می گوید: بیش از این نتوانستم مانع تندروی موسوی و کروبی شوم! خاتمی اما به سبب خصلت بزمی بودن، خر فتنه و خرمای نظام را با هم می خواهد. لذا یکی به نعل و یکی به میخ می زند و عجبا که مثل دیگر اصحاب بزم، نام این کردار خود را نفاق، حتی تذبذب، نمی گذارد، بلکه اعتدال می نامد! اعتدال قطعا از اهل حکمت، رواست، و حتما صفت نیکویی است، لیکن آنچه خاتمی بدان اشتغال دارد، اعتدال نیست؛ افراط در بزمی گری است. روزگار گاهی به انسان بزمی، به سان دوم خرداد ۷۶ روی شیرین نشان می دهد، گاهی هم البته آن روی ترش خود را. سال های سال است که روزگار، سر ناسازگاری دارد با خاتمی. حتی قبل از فتنه ۸۸ و دقیقا تا امروز، و اگر اصلاح نکند آقای خاتمی، اصلاحات خود را، بعید به نظر می رسد که شاهد آشتی روزگار با خود باشد. تاملی بر رفتار آقای خاتمی در ۶ ماه گذشته، تردیدی باقی نمی گذارد که وی خواهان تحریم انتخابات بود. خاتمی تردید داشت که در نخستین انتخابات بعد از فتنه ۸۸ با چه میزان مشارکتی، مردم از صندوق آرا استقبال می کنند. متاثر از همین تردید، خاتمی نزدیک ۶ ماه با چراغ خاموش حرکت کرد، تا اگر مشارکت، بالا بود، شکست خورده اصل کاری خوانده نشود، و اگر مشارکت، پایین بود، ژست پیروزی بگیرد. هر چند خاتمی ۶ ماه تمام با چراغ خاموش حرکت کرد و به عبارتی برای نظام، کلاس گذاشت، اما خون «مصطفای شهید» از قبل هم معلوم بود که مثل روز، «روشن» خواهد کرد عرصه انتخابات را. لیکن خاتمی تردید داشت! تردید او روز انتخابات رفع شد؛ آنجا که فهمید چه خبر است! لذا رفت و رای داد و صدالبته جوری رای داد که هم دیده شود و هم دیده نشود! رای خاتمی، پیام او به نظام بود که؛ من عضوی از خانواده بزرگ نظامم، اما این رای، پیام روشن تری هم داشت. این پیام آن بود: «بابت فتنه سال هشتاد و اشک، غلط زیادی کردم. لطفا نظام، ملت، ولایت، همه و همه مرا ببخشند»! نظام و راس نظام البته اعتنایی به این پیام خاتمی نکرد. به عبارت بهتر، نه اعتنا کرد و نه بی اعتنایی. نظام، شان خود را نگه داشت، اما اپوزیسیون، از آنجا که اصولا شانی ندارد، پیام خاتمی را به وضوح دریافت کرد و او را به باد فحش و سزا و ناسزا گرفت. طرفه حکایت این جاست: برای اهل سیاست، قدم بعدی خاتمی، راحت قابل پیش بینی بود. معلوم بود چه خواهد کرد خاتمی… اینکه بیاید و از رای خود دفاع کند، اما پیام رایش را، خود بگوید، نه رایش!! حنای خاتمی مدت هاست که دیگر رنگ ندارد. چه وقتی فتنه می کند، چه وقتی فتنه را با سکوت خود تایید می کند، چه وقتی فلان اقدام را تائید نمی کند، چه وقتی تحریم می کند، چه وقتی رای می دهد، چه وقتی فحش می شنود، چه وقتی روی رای خود، ماله کشی می کند و همچنان از موسوی و کروبی به عنوان عناصر دلسوز نظام یاد می کند! مسئله خیلی روشن است. تو اگر موسوی و کروبی را دلسوز می خوانی، که این ۲ قائل بر تحریم انتخابات باشکوه و کم نظیر یوم الله ۱۲ اسفند بودند، لیکن اگر آمدی و رای دادی، دیگر چه لزومی دارد به گند زدن روی ۳ نقطه خوری ات؟! رای دادی، همه از دوست و دشمن، پیام رایت را گرفتند؛ واکنش بعدی ات دیگر چه صیغه ای است؟! چه چیزی را با کدام سفسطه، می خواهی توضیح دهی و جبران کنی؟! یعنی حد بزمی بودن کجاست، که گفت: «نه در مسجد، دهندم ره که مستی، نه در میخانه، کین خمار، خام است». پخته باید بود، حتی در سیاست ورزی، حتی تر در مواضع ۲ گانه! و الا محبوب همه نمی شوی، بلکه از همه بد و بیراه می شنوی! آیا آقای خاتمی، در ورای بزمی بودن، این محصول را می خواست؟! بعید می دانم!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
ایام فتنه ۸۸ از جمله شعارهای فتنه گران، این بود: «بسیجی واقعی، همت بود و باکری». این شعار، البته آنطور که سبزها فکر می کردند، شعار روی مخی نبود! اصولا ما بدمان نمی آمد که سبزها هم به این صرافت افتاده بودند که مردانگی در شعاع ستاره های شهر ماست. اصلا یکی از اهداف فعالیت های فرهنگی ما در بسیج این بود که همت و باکری را لااقل با زبان جماعت مثلا دگراندیش، آشنا کنیم که انگار موفق بودیم! هر شعاری از همت و باکری، صرف نظر از محتوا، بازی در زمین بسیجی نسل امروز است، و چه چیزی از این بهتر؟! همت و باکری مثل آفتاب اند. تو حتی اگر بخواهی، نور آفتاب را به نفع شب پرستان مصادره کنی، عاقبت نخواهی توانست، چرا که آفتاب، حتی اسمش هم تب و تاب دارد. همت و باکری یعنی اطاعت محض از ولایت فقیه در زمان غیبت. پیام، بیش از آنکه در شعار ساخته شده درباره همت و باکری، مستتر باشد، در اسم این ۲ شهید نهفته است. از همه اینها گذشته، شعار «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» به عبارتی، شعار درستی هم هست! اگر منظور از این شعار، این است که ما حتی خون «مصطفای شهید» را هم در امتداد جوشش خون شهدای دهه ۶۰ بدانیم، قطعا همین طور فکر می کنیم. وانگهی! نظر ما درباره شهدای بسیج، از هر نسلی و از هر فصلی، چیزی فراتر از شعار «بسیجی واقعی…» است. ما خاک پاک سنگ مزار همت و مصطفای شهید را به عنوان «تبرک» استفاده می کنیم و «مقدس» می خوانیم. بسیجی، بسیجی است؛ دیروز و امروز و فردا ندارد، و الا چه باک از طعنه ها، که به «علی» می گفتند، ما «محمد» را قبول داریم و برای «سیدعلی»، از خواب شان با «امام» پرده برداری می کنند!! اصولا حتی اسم «محمد» یعنی «علی» و حتی نام «خمینی» یعنی صحه بر «خامنه ای». ما تشکر می کنیم از هر فتنه گری که با هر نیتی، دم از همت و باکری بزند. ما ۲۰ سال دیگر، از هم الان، استقبال می کنیم از شعار «بسیجی رشید، فقط مصطفای شهید». این شعار، قشنگ ترین بازی ابلهان در زمین بسیجیان فرداست. بگذار بازی کنند!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
این نوشته تمام نمی شود، الا این که بپرسیم؛ منافق واقعی کیست؟! لیبرال واقعی کیست؟! فتنه گر واقعی کیست؟! باورم هست حتی به صفات زشت نیز نباید گند زد که خلاف هم برای خودش اصولی دارد! آقای خاتمی! «منافق صددرصد، رجوی است و بنی صدر»!! شما که از شعار همت و باکری، طرفی علیه ما نبستید، لیکن این لطف ما به شما، عیدی نوروز ۹۱ تان که ما شما را، عمرا «منافق واقعی» بدانیم، که نفاق هم الحق، آداب خودش را دارد!! شما یک بزمی دمدمی مزاج صددرصد هستی و اصولا خیلی سیاسی نیستی. ورود شما در سیاست، محصول یک «سوء تفاهم بزرگ» است.
وطن امروز/ ۲۴ اسفند ۱۳۹۰
برد و باخت، «اخلاق» می خواهد، یا به تعبیر عامیانه، «ظرفیت». هم آنکه می برد و هم آنکه می بازد، باید رعایت کند چیزهایی را، که بازی های دنیا پر است از فراز و نشیب. اگر چه فاتح اصلی حماسه ماندگار ۱۲ اسفند، آحاد ملت اند، لیکن نمی توان منکر برد و باخت نامزدها، لیست ها و گروه های سیاسی شد. قطعا تا یکی دو روز دیگر، همه کاندیداهای محترم این دوره از انتخابات، متوجه رای مردم می شوند. از این ۲ حال، خارج نیست؛ یا راهی «بهارستان» می شوند، یا در جایی دیگر مشغول خدمت، که به لطف خدا، برای خدمت، چیزی که در این کشور زیاد است، صندلی است. البته چه خوب است اگر که به بهانه آرمان گرایی، واقع گرایی را تعطیل نکنیم و به اندازه خود، تشکر کنیم از اصحاب سیاست، که با رقابت گرم شان، یکی از اضلاع موثر حماسه آفرینی ملت بودند. با این همه، شکر حضور ملت، علاوه بر سجده به درگاه خدا، حتما مکلف به ۲ «تکلیف واجب» می کند؛ یکی اصحاب سیاست را، یکی اصحاب قدرت را. بر سیاسی ها فرض است به احترام رای ملت، حتی المقدور به رقابت پایان دهند و فضای عمومی کشور را برای خدمت، «آرام» نگه دارند. جز این کنند، ناسپاسی کرده اند. «آرامش»، پیش فرض رخوت نیست، بلکه اسباب خدمت است. بر اصحاب قدرت نیز فرض است که قدر این ملت را بدانند و جواب محبت بی حد و حصر مردم را فقط و فقط با کار بدهند. مردمی که جمعه، چنین به صحنه آمدند و این چنین حماسه ای آفریدند، مردمی که زن و مرد و پیر و جوان و دختر و پسر و شهری و روستایی و بالاشهری و پایین شهری، همه با هم یک دل و یک صدا شدند، مردمی که سلیقه های مختلف و عقیده های متفاوت، اندک لطمه ای به وحدت شان نزد، مردمی که در صف دور و دراز رای، اعضای یک پیکر شدند و قطره های زلال یک دریا شدند؛ حتما لایق مسئولینی خادم، پرکار و حریص در خدمت رسانی اند. برای این مردم، هر اندازه که کار شود، باز هم کفه لطف مردم، سنگین تر است. پس فرض است بر قوه مجریه که جواب محبت مردم را با کار بدهد. این مردم لایق خبر افتتاح اند، نه احیانا اخبار پروژه های نیمه تمام. ما هیچ وقت، دولت مستقر را با دولت سازندگی و اصلاحات نمی سنجیم، بلکه با خودش قیاس می کنیم. ظرفیت خدمت رسانی در این دولت، بالاست و اگر حواشی بگذارد، دولت فعلی در مقوله خدمت، دولت مستعدی است. تو ببین و خود قضاوت کن که خبر پیشرفت هسته ای، خبر افتتاح بیمارستان، خبر احداث بزرگراه، خبر افزایش حقوق کارمندان و کارگران، خبر بیمه های تکمیلی، خبر کم کردن گرانی، خبر یارانه ها، خبر بالا بردن ارزش پول ملی، خبر کم شدن فاصله ها، خبر توزیع منابع ثروت به عدالت و اخباری از این دست، با دل این ملت خوب و مهربان و صمیمی چه می کند؛ احیانا خبر اختلاس و خبر انحراف و خبر حرافی بی مبنا، با همین دل چه می کند؟! بار خدمت، البته فقط روی دوش دولت نیست. قوای مقننه و قضائیه نیز در شعاع تکالیف خود، کارشان مصداق خدمت است، که در این نوشته، مرادم از «خدمت»، هر آن کاری است که لبخند رضایت بر لب ملت بنشاند. سهل است که توسعه خطوط مترو، افتتاح پل صدر و درست کردن فلان ورزشگاه در پایین ترین نقطه شهر تهران، خوشحال می کند اهالی پایتخت را و بگومگوی شهرداری و دولت بر سر بودجه مترو، روی مخ تهران نشینان راه می رود. آیا مردمی که در حسینیه ارشاد و مسجدالنبی و مسجد لرزاده و کجا و کجا ۳ ساعت صف ایستادند تا بلکه رای خود را درون صندوق بیاندازند، سزاوار چه هستند؟! اینکه از حضرات، کار ببینند، یا اینکه از حضرات، دعوا ببینند؟! سپاس به چیست؟! ناسپاسی به چیست؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
این نوشته را با تذکر در باب «اخلاق برد» و «اخلاق باخت»، شروع کردم. مجلس شورای اسلامی، کمتر از ۳۰۰ نماینده می خواهد و طبعا انتخاباتی از این دست، بیش از برنده، بازنده دارد. آنکه رای نیاورده، حق اعتراض دارد، اما حق اعراض ندارد. حق سرپیچی از قانون ندارد. آنکه رای نیاورده، باید رعایت کند اخلاق باخت را. باید تمکین کند به رای مردم، که آرای مردم را جماعتی از معتمدین همین مردم، می شمارند. راهی شدگان بهارستان هم باید اخلاق برد را رعایت کنند. آفت برد، غرور است و برد و باخت، از پی هم می آیند. مردمی که پای صندوق، «اخلاق رای دادن» را به خوبی نمایش گذاشتند و دنیایی را مات و مبهوت از حضور خود کردند، مردمی که در طول ایام تبلیغات، «اخلاق هواداری» را قشنگ و با طمانینه مراعات کردند، نامزدی را سزاوارند که اخلاقش به ملت رفته باشد؛ خواه انتخابات را باخته باشد، خواه انتخابات را برده باشد، که مهم تر از برد و باخت، اخلاق برد است و اخلاق باخت. در این انتخابات، نه نامزد پیروز و نه قطعا نامزد مغلوب، هیچ کدام نمی توانند ادعای فتح گفتمان سیاسی خود را داشته باشند. «گفتمان ملت» صدر هر گفتمانی نشسته است. دنیا اینک، خمینی و خامنه ای را به ملتی بزرگ، باشکوه، فدایی، وفادار، عاشق، هم رای و هم نظر می شناسد. القصه! وقتی کلاس کار ملت ما اینقدر بالاست، چه خوب اگر که بیاید به این کلاس، مجلس ما، دولت ما، نامزد پیروز ما، نامزد شکست خورده ما. فتنه ۸۸ را یادتان هست؟! گمانم نامزد بازنده، بی کلاسی کرد و الا این نمی شد که الان، رای دادن سیدمحمد خاتمی در شهر دماوند، زلزله بیاندازد در اردوگاه بدخواهان! نامزد مد نظر، اگر کمی کلاسش به ملت ایران رفته بود، اگر کمی عقل داشت، این بلا را بر سر جریان اصلاحات نمی آورد.
آری! ما همه باید بیاییم به ملت ایران! اگر «اخلاق دریا» نداشته باشد، قطره از دریا دور می شود… صادقانه اعتراف می کنم که قلمم قفل کرده است! کلیدش دست کلمات نیست! زبان فارسی مگر چند حرف دارد که با آن بشود مردم کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری را وصف کرد که قریب ۱۰۰ درصدشان در انتخابات شرکت کردند؟!
هی رفیق! من پایه ام… می آیی با هم «اشک شوق» بریزیم؟!
جوان/ ۱۵ اسفند ۱۳۹۰
زنده باد این نوع اصولگرایی و احسنت .
از کتاب ستون ثابت چه خبر؟منتظریم برای خواندن نوشته های قدیمی تان در این کتاب و علی الخصوص خواندن دغدغه ها.
حسین قدیانی: کتاب “ستون ثابت” را آماده کرده ام اما نمی خواهم در نمایشگاه کتاب چند کتاب داشته باشم. از کتاب “ستون ثابت” و “سفرنامه حج” هر ۲ در ذی الحجه رونمایی خواهد شد. این روزها از بس دارم کار می کنم، وقت نمی کنم یکی به من خسته نباشید، بگوید!! همین کتاب “قطعه ۲۶” خیلی از من وقت گرفت، با اینکه مطالبش تقریبا آماده بود، یک جورهایی پیرم کرد. “باتوم…” را هم اضافه کنید. روزنامه نگاری را هم، این وبلاگ را هم، خواندن نظرات خودتان را هم… و همه چیز را با هم!
بله واقعا. زنده باد اصولگرایی.
اصلا جریان اصلوگرا در “خط اسلام ناب محمدی” حرکت می کند.
حالا اگر کسانی می خواهند منحرف شوند, این جریان که خود را ۱۴۰۰ سال است اصیل حفظ کرده, حذفش می کند.
همان مردمی که دراین خط حرکت می کنند فراموشش می کنند.
بعضی ها حواسشان جمع باشد لطفا. بعضی چیزها دست ما نیست…
ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش
فتنه ها در راهند
داداش سلام
ما دیگه طاقت نداریم
من و خانواده میخوایم هفته بعد بیایم جلوی ریاست جمهوری تحصن
اینقدر میشینیم تا احمدی نژاد تکلیف خودش و ما رو با مشایی و دار و دستش معلوم کنه
اگه محمود جواب قانع کننده نده تا پای جونمون پاش وایسادیم
داداش ما میخوایم فتنه مشایی رو زودتر راه بندازیم
منتظر خبرهای تحصن باش
اگه خواستی میتونی با قلمت ما رو کمک کنی
اگرم نخواستی و “مصلحت” ندیدی دیدارمون به یه روز خوب
تازه بچه ها یه برنامه منظم برا صداوسیما هم دارن
ما دیگه اجازه نمیدیم حضرت ماه برا گند کاریهای این آقایون هزینه بشه
یازهرا
ما از قم میایم
ما خیلی اشک ریختیم و درد کشیدیم تا به این تصمیم رسیدیم
“احمدی نژادی” هم نبودیم که به احمدی نژاد رای دادیم، بلکه اصولگرا بودیم که به احمدی نژاد رای دادیم و هزار بار دیگر هم به همان مقطع ۲۷ خرداد و سوم تیر برگردیم، باز هم به احمدی نژاد رای می دهیم و هزار بار دیگر هم به مقطع فعلی برگردیم، نسبت به حمایت دکتر از جریان انحرافی انتقادات تند و تیز داریم.
این متن بی شک تکبیر دارد!
خیلی لذت بردم و همچنین آرام شدم از خواندن تک تک جملات این متن،
ممنون داداش حسین؛
خدا رو شکر میکنم بابت درایت و شعورت،
ماشالله
ماشالله،
سلام و درود خدا به روح مطهر پدر برگوارت؛
احسنت
احسنت.
خسته نباشید هم. واقعا هم. واقعا واقعا هم…
خداوند به وقتتان برکت دهد که ان شاءالله می دهد.
جایی شنیدم ، برای این که وقتتان پر برکت شود، به حضرت حجت (عج) که صاحب زمانند، زیاد متوسل شوید و مدد بگیرید.
انشاءالله بعد از چاپ این کتاب ها ، روزخندها و طنزنوشت هایتان در سال های ۸۸ و ۸۹ را هم ، حتما به صورت کتاب منتشر کنید.مطمئنا پرفروش ترین کتاب سال می شود.
اجرتان با مادر حسین(ع)
خسته نباشی داداش
زنده باد داداش حسین
به خدا مردیم از بس که توی این مدت فقط کوبیدن دولت را دیدیم و به حاشیه رفتن هاشمی را. بدبختی این است که همه رسانههای اصولگرا هم فراموش کردند. مگر نمیشود هم مشایی و هم هاشمی را نقد کرد؟
من به هیچ یک از کارهای مشایی کاری ندارم، ولی حداقل در مورد دور کردن اذهان از هاشمی و خیانت خاندانش، به شدت بهش اعتراض دارم.
ای کاش دکتر……
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
وجعلنا من خیر انصاره و اعوانه
و المستشهدین بین یدیه
واحفظ قائدنا امام الخامنه ای
واحفظ محمود احمدی نژاد
و اهلک اعدائهم اجمعین
“اصولگرا بودن ما حتی امروز هم به ما حکم می کند که به جای خودکشی از ترس مرگ، واقع بین باشیم؛ خدمات دولت را بگوییم و در کنارش انحرافات را بکوبیم. با این حساب، زنده باد اصولگرایی.”
افرین افرین و احسنت و خدا قوت به شما هزاران بار!!!
سلام. امروز اصولگرایی افتخار است اما اگر واقعا اصولگرا باشیم نه قصورگرا.
امروز از جنگ با دشمن خسته نیستیم و هیچ وقت خسته نمی شویم امروز از بی مسئولیتی برخی از اصحاب احد خسته شدیم.که دشمن را فراموش کردند به دنبال …….
اما زنده باد اصولگرایی.
سلام
اولا که ببخشید که دیر اومدم و دارم در مورد مطالب دو سه روز پیش صحب میکنم
ثانیا به سید احمد بزرگوار تسلیت عرض میکنم. راستی اگه آدرس مزارشون رو لطف کنید خوشحال میشیم که بریم سر مزار این مادر بزرگوار که در ایام فاطمیه سر بر دامان حضرت زهرا نهادند.
ثالثا متن دو قطبی ها رو که میخوندم خیلی خیلی خوشم اومد. همیشه عاشق این جور متنها هستم. باز هم دلمون خنک شد از اینکه داداش حسین حرف دلمون رو زد در این متن مطول. به زیبایی این دو قطبی رو بیان کردید و به زیبایی هم دوره اصلاح طلبان و اصولگرایان رو مقایسه کردید. به نظرم اینکه جانب انصاف به خوبی رعایت شده بود البته بیشتر در مورد اصولگرایان.
راستی از یه جمله ای خیلی خوشم اومد: تلقی عدالت تفسیر این دو حرف است: با فائزه مدارا با تخم مرغ دزد خشونت.
رابعا که بیاناتتون در مورد کامران نجف زاده هم خیلی خوب بود. چشم انتظار خوندن مصاحبه شون هستیم.
خامسا که هیچی دیگه سلامت باشید. من برم همین متن آخر رو مطالعه کنم.
موفق و موید باشید زیر سایه آقا امام زمان و در رکاب امام خامنه ای
خسته نباشید
ما که از کارهای احمدی نژاد خسته ایم ولی شما خسته نباشید!
با چه عشقی بهش رای دادیم
گفتیم خیلی ضد فراماسونه نگو که همه کاره دولتش یه فراماسونیه
بقول حاج منصور منشور کوروشو یجوری تو بغلش گرفته بود و با بغض و گریه ازش خدافظی میکرد انگار که بچشه
زیبا گفت حاج منصور که منشور ما نامه امام علی ع به مالک اشتر است نه منشور کورش..
خسته ایم حاج حسین آقا
از شرارتهای مشایی خسته ایم
ما مامور به انجام وظیفه ایم نه نتیجه
نوشتیم “احمدی نژآد “چه میدونستیم خونده میشه “مشایی”
اشتباه می کنی داداش.فکر کنم اگه دوباره به به ۲۷ خرداد و ۳ تیر برگردیم به احمدی نژاد رای می دیم ولی مسلما اگه به ۲۲ خرداد برگردیم دیگه به احمدی نژاد رای نمی دیم. هموم محسن رضایی شل و ول بهتره به خدا
سلام
خسته نباشید. خدا قوت؛ اگر فرصت کردید!
🙂
حسین قدیانی: خوب اومدی!
سلام… به روزم.
یا علی
جناب محمد!
شما و خانواده محترمتان زمان دولت اصلاحات (افسادات) هم در تهران تحصن کردید؟!
با توجه به جنایات و خیانتهای دولت خاتمی ملعون، احتمالا شما و خانواده تان کلا در تهران متحصن بودید!!!
این حرفهای بچه گانه را نزنید!!!
به دولت احمدی نژاد نقد وارد است، اما این دولت همچنان مورد تائید حضرت آقاست و مهمترین توصیه ایشان جلوگیری از تخریب دولت است.
نقد کنید اما زیاده روی نکنید!!!
در این متن داداش حسین عزیز به بهترین نحو ممکن تفکر ولائی را توصیف می کند.
توصیه می کنم چند بار این متن را با دقت بخوانید.
خدا عزیز دلمان، حضرت آقا را در پناه خودش محفوظ بدارد و هر کسی که قصد آزار آقایمان را دارد انشالله به عذاب الهی در دنیا و آخرت گرفتار شود.
لال از دنیا نری بلند بگو آمین!
خسته نباشید میگویم و خداقوت خدمت شما
براستی علامه مصباح مطهری زمان اند و هیچ گاه قابل قیاس با امثال هاشمی نیستند و نکته دیگر این که احمدی نژادی می مانیم تا آن وقت که احمدی نژاد ولایی می ماند
راستی خوشحال میشم به وب گروهی ما هم سر بزنید هم شما و هم دوستان قطعه ای
خدمت حاج حسین آقای قدیانی عرض می کنم که کلا دست شما درد نکند
درود بر شما و خسته نباشید.
“”ستون ثابت “پلاک” نوشته های متفاوت من در روزنامه جوان/ روزهای زوج””
بسیار عالی؛
زین پس روزنامه جوان هم در شهر ما نایاب خواهد شد!!!
سلام بر داداش حسین بیدار…
حسین قدیانی: سلام به مدیر وبلاگ خوب “عقل عشق” و همه بچه های خوب… این روزها “فاطمه” دارد به ما درس می دهد که چگونه باید از ولایت دفاع کرد. ما باید از ولایت “سیدعلی” همانطور دفاع کنیم که فاطمه از ولایت علی دفاع کرد. کدام ما برای “آقا” یک سیلی خورده ایم؟!… سیلی که نخورده ایم هیچ، ولایت این و آن را هم ارجح می دهیم به ولایت فقیه… حرف زیاد است؛ خیلی!
حسین آقا جان سلام، خوبید انشاءلله؟
شرمنده که سعادت کامنت گذاشتن نداریم اما هم مطالبتان را میخوانیم و هم همیشه دعاگوئیم.این مطلبتان بسیار به جا و عاقلانه بود.تبارک الله حاج حسین.
حسین قدیانی: ما کوچک شما هستیم.
سلام
نظر خیلی خوبیه که جلوی دفتر ریاست جمهوری تحصن کنیم
شما هم موافقید؟
آخه داد آیت الله مصباح هم دراومده!!
انشاالله دولت کریمه ای داشته باشیم
حسین قدیانی: “تحصن” در مقطع فعلی، شاید مصداق افراط باشد… این روزها دکتر احمدی نژاد را زیاد دعا کنید.
سلام
هنوز متن رو نخوندم.
بانک مرکزی قطعه ۲۶! تقدیم به قطعه ای از بهشت:
http://www.img4up.com/up2/68425455052372313549.jpg
یا علی مدد.
حسین قدیانی: خیلی خیلی ممنونم از شما و دیگر دوستان طراح… وبلاگتان باز نمی شود چرا؟
سلام داداش حسین عزیز. تشکر بابت این همه مطلب خوب و فوق العاده و عالی.
خسته نباشید. ممنون که با تمام مشغله ای که دارید باز هم برای مان می نویسید.
در مقطع کنونی این مطلب روشنگر خیلی جای تشکر داره.
سلام
همون طور که فکر می کردم مطلب نابی بود.
“همین کتاب “قطعه ۲۶″ خیلی از من وقت گرفت، با اینکه مطالبش تقریبا آماده بود، یک جورهایی پیرم کرد. “باتوم…” را هم اضافه کنید. روزنامه نگاری را هم، این وبلاگ را هم، خواندن نظرات خودتان را هم… و همه چیز را با هم!”
کلا که به شما عرض کنم! :
خستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشید.
خستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشید.
خستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشید.
———–
داداش حسین خب شما به بچه های قطعه یه چیزی بگو!
بابا من دست تنهام بیاید کمک من با معرفت ها!!!
یا علی مدد.
هستی ام فدای یک لبخند سید علی.
سلام
داداش باز میشه!
شما یک بار دیگه سر بزن قول میدم باز بشه!!!!
خیلی ممنون.
یا علی مدد.
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۰۰:۱۷
تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر
ماشالله…
داداش حسین بسیجیها فـــــــــــدائی داری…
http://up.iranblog.com/images/6ebggmr4dagr4i68zpin.mp3
ولایت آبرومه…شهادت آرزومه…
سلام
این جمله آخر همه حرف متن بود انگار
صولگرا بودن ما حتی امروز هم به ما حکم می کند که به جای خودکشی از ترس مرگ، واقع بین باشیم
شبتون خوش و التماس دعا
سلام علیکم
امیدوارم همه ی ستاره های حضرت ماه در کمال صحت و سلامت باشند .
هنوز متن رو نخوندم . گفتم اول سلامی عرض کنم تا رفع دلتنگی شود .
خوشحالیم که تعداد بازیدکنندگان از مرزی که عنوان شده بود گذشت . الحمد الله . به کوری چشم دشمنان حضرت ماه .
میرویم تا متن را آفلاین بخوانیم .
در این روزها بیش از پیش ملتمس دعای خیر عزیزان هستیم .
یاعلی
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001294040
متن سخنان سردار صفار در مورد برکناری حاج حیدر.
واقعا” زنده باد اصولگرایی . اما این زنده باد گفتن به این معنا نیست که با وجود مشایی ، به دولت انتقاد نشه .
تا وقتی اصولگراها از خط کشی اصولگرایی منحرف نشدن و دچار لغزش نشدند بلند تر از قبل میگم زنده باد اصولگرایی .
با سلام
از روشنگری های به جا و به موقعتان بی نهایت سپاس گزارم
التماس دعا
این روزها حرف زیاد است خیلی …
برخی آدمها خیال می کنند امرشان مطاع است اما خیلی خیلی در اشتباهاند …
مبنای کار ما ولایت است از نوع مطلقه فقیه و دکتر نیز سرسپرده همین آستان است
حسین قدیانی: این هم خیلی شعاری بود!
طواف بحرین در میدان لؤلؤ زیر پرچم انقلاب اسلامی و چند نکته دیگر …
خب ادامه داشت جمله … در وبلاگ مان البته …
(اصولگرا بودن ما حکم می کند وقتی دولت و شهرداری و مجلس و قوه قضائیه خوب کار می کنند,از ایشان تعریف کنیم و وقتی که نقطه ضعف نشان می دهند,منتقدشان باشیم.
زنده باد اصولگرایی.)
اقای قدیانی خسته نباشید انشاالله,خدا قوت.
نکته جالب تر از همه اما این است که تیم مشایی با وجود اینکه دریافت پیام رهبری در حدود ساعت ۲۰ یکشنبه شب، تا ظهر روز ۲۹ فروردین حاضر به پذیرش اینکه رهبری با این اقدام مخالفت کرده نبودند. بهانه هم این بود که هیچ منبع رسمی وابسته به دفتر رهبری از جمله سایت ایشان این خبر را منتشر نکرده است! سوالی که در اینجا وجود دارد این است که چرا جریان مشایی پیام رسمی و مستقیم رهبری را ملاک عمل قرار نمی دهد و روی رسانه ای شدن دستورات خصوصی اصرار می ورزد؟ آیا نامه روی میز آقای احمدی نژاد کافی نبود تا آقایان بپذیرند که رهبری با موضوعی مخالف است و آن را سناریو و توطئه نخوانند؟! این سوالی است که در جریان مخالفت حضرت آقا با معاونت اولی مشایی و عدم تمکین دولت نیز یک بار دیگر مطرح شده بود.
پاسخ ظاهرا این است: اعلام مرزبندی و مخالفت علنی با رهبری و اینکه «مشکلی وجود دارد» ظاهرا بخشی از راهبرد تیم مشایی است و این مرزبندی را برای پروژه سیاسی آینده خود ضروری می دانند.
سلام
خسته نباشید
با مطلب ” حج فریضه ای واجب یا مکروه؟ ” به روزم.
یا علی مدد.
حسین قدیانی: همه این حرفها درست اما سنت حج را نباید و نمی شود به همین راحتی تعطیل کرد و اصلا شاید درست نباشد؛ به خصوص در این شرایط که می تواند مایه همگرایی بیشتر مسلمانان باشد. با این همه باید در کنار مراسم حج، کمترین پول را وارد جیب ملک عبدالله کرد. من موافق جمع این ۲ با هم هستم.
سلام
داداش خیلی سریع متن رو خواندی, عجیب نیست که سریع و پر حجم هم می نویسی و البته خیلی دقیق!
از اینکه سر زدی و به مطلب توجه کردی خیلی خوشحالم.
نظر شما هم قبول دارم+نظر خودم!!!
خسته نباشید
یا علی مدد.
سید احمد جان
آخه من چی بگم داداش؟!
همه چیز رو هم که نمیشه گفت
این جریانات منحرف درونی میتواند کمر دولت را بشکند
ما که از تحصن قصد اغتشاش نداریم ما میخواهیم از دولت مردمیمان جواب بگیریم به دلیل اینکه به عشقش کار میکنیم اما دلمان میسوزد
این حق برای ما محفوظ است که مطالبه ای مردمی و کاملا خارج از بازیهای سیاسی و برای آرمانهای اسلام و امام و انقلاب از دولتمان داشته باشیم و مستقیم جواب را از خودش بشنویم
داداش حسین
ما برای احمدی نژاد عزیز خیلی دعا میکنیم
اما این سرسپردگی به مشایی و دار و دسته اش اصلا طبیعی نیست
نکند رئیس جمهورمان را سحر کرده اند؟!!(بعید نیست)
انحراف خودیها خیلی خطرناک تر است
دوران خاتمی لعنه الله اگر کوتاهی کردیم قرار نیست الان هم آن اشتباه را تکرار کنیم
ما باید این مطالبه را مردمی کنیم
نیت را برای اصلاح خالص کنیم و با ذکر “یازهرا” این معبر هم قابل عبور است
رحیم پور:میدون مین تهران هزار بار از میدون مین فکه خطرناک تره،میدونی مین فکه پای آوینی رو قطع کرد ،میدون مین تهران قلمش رو قطع کرد.
خسته نباشید
۱ ) اصولگرا بودن ما حتی امروز هم به ما حکم می کند که به جای خودکشی از ترس مرگ، واقع بین باشیم؛ خدمات دولت را بگوییم و در کنارش انحرافات را بکوبیم. با این حساب، زنده باد اصولگرایی
بله که همینطوره . پس چی!!
۲ ) این روزها از بس دارم کار می کنم، وقت نمی کنم یکی به من خسته نباشید، بگوید!!
اول دلت را حاج حسین عزیز بگذار پیش دل آقا بعد فرض کن که داری باری از رو دوش و دل آقا برمیداری .
دوم دلت را بگذار پیش دل عمار در جنگ صفین زمانی که با اندک دوستانش همه تلاش خود را بر این گذاشته بود که حق علی پایمال نشود .
سوم دلت را بگذار پیش دل عباس در روز عاشورا وقتی که همه رفته بودند و نگاه حسین به او دوخته شده بود.
چهارم دلت را بگذار پیش روی زینب کبری زمانی در عصر روز عاشورا زمانی که همه
زن ها و بچه ها را سوار ناقه ها کرده بود و از فرط خستگی ….
پنجم دلت را …
دوست بزرگوار من بهشت را به بها میدهند نه به بهانه
حالا اگر باز هم خسته جانی بگو یا حسین
دوستت دارم داداشی
مشایی خدا مکر و حیلت را به خودت برگردونه
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
مشایی انتقادات از را از رفسنجانی برداشتی و دشمن شادمون کردی خدا ازت نگذره
داداش حسین صحبتای اخیر هاشمی را خوندی؟
برو ببین چی گفته
آقای احمدی نژاد عزیز! میلیوینها میلیون در دوقطبی فقر و غنا به احمدی نژاد رای دادند. احمدی نژادی که ابسیلونی مشایی کنارش نبود. آقای احمدی نژادی که به مشایی غبطه میخوری. گیرم که ایشان بسیار فاضل و ولایی و چه و چه وچه… به احترام میلیونها میلیون ایرانی که به تو که نه به انقلاب رای دادند در ۲۲ خرداد۸۸، بیا و بیخیال مشایی شو. اصلا ایشون بی نظیر اما هزینه ای که داره متوجه انقلاب میشه بیش از اینهاست. اصلا بیا فرض کن مشایی شهید شده اینطوری حس غبطه خوردن بیشتر میچسبه بهت ها. آره مشایی شهید شده باشه و دولت شما بدون مشایی و با حمایت میلیونها ایرانی ادامه مسیر میده. راستی مشایی فقط یه شخصه یا اینکه یک جریانه؟
خدایا ، بارالها …
حسین قدیانی: فعلا برای مرگ بر فلانی و بهمانی خیلی زود است، برادر! لطفا شورش را درنیاوریم! وقتی می توان نقد کرد، چرا مرگ؟! مرگ، فقط بر آمریکاست که شیرین است…
سلام داداش خسته نباشی .
ما اصولگرا هم نیستیم وقتی امثال مطهری و توکلی خود را اصولگرا می خوانند ما فقط ولایت گرائیم و لا غیر .
حسین قدیانی: من قبل از شما گفته بودم که “ما ولایت فقیهی هستیم”. پس جملات خودم را به خودم برنگردانید! در ضمن من حتما خودم را اصولگرا می دانم و دلیل ندارد چون شمر هم خودش را مسلمان می داند، بگویم مسلمان نیستم. در ثانی؛ مگر این افراد که نام بردید، خودشان را ولایتی نمی دانند؟!
الهی!… ایران ، مهد دلیران و شیران است ،
گرگان و روبهان را بر آن مسلط مگردان ،
انقلاب را از «انقلاب» نگه دار ، تا انقلابیون از قیام به قعود نیفتند و از فراز به فرود نغلتند و از خیزش به سازش رو نکنند .
از عملکرد فرقه جدید مشائیسم ، سیگنالهای خطرناکی میرسه.
شاید یه خورده افراطی باشه اما اینطور به نظر میاد که این فرقه در پناه دولت داره طرح عبور از رهبری رو دنبال میکنه.
تمام دلیل این فرقه برای اینجور کارا جمع کردن رأی های خاکستری فتنه پارساله.
اما به قول سعید قاسمی: ” به چه قیمتی ؟ ”
به قیمت اینکه هر از چند گاهی یه جریانی راه بندازه و داد همه مراجع رو دربیاره؟ به قیمت اینکه از اعتبار آقا برای رفع اون جریان خرج بشه؟
من فکر میکنم اگر چه به قول داداش حسین تحصن فعلاً افراط باشه اما در بین جریان اصولگرا ، چنین خیزشی باید مطرح بشه و اگر خدای نکرده این فرقه خواست به فتنه هاش ادامه بده ، چنان تو دهنش زد که نفهمه از کجا خورده.
در ضمن ، داداش از ما هم خداقوت.
جهت گیری نوشته هات بسیار عالی و آموزشی است.
یاعلی
سلام
بر همه, خسته نباشید داداش.
این عکس یکی از دیوار نوشته های پاکستانه:
http://www.img4up.com/up2/43195037887596210037.jpg
یا علی مدد.
اهای اونایی که در این وبلاگ هستید میشه یه نفر به این سوال من صریحا جواب بده…
حسین قدیانی: دوستان! مراقب باشید که در نظرات تان به هیچ کس ولو جریان انحرافی توهین نشود؛ در غیر این صورت به دلیل تعدد نظرات، مبصر قطعه ۲۶ کل کامنت را حذف خواهد کرد.
سلام حاج حسین
((((((((((((((((((((امد به سرم از انچه میترسیدم)))))))))))))))))))))))))))))
خدا کند به این جمله بالا نرسیم.ما نباید هاشمی را شاد کنیم.دکتر احمدی نژاد عزیز حواست به این مشایی جمع باشه.ای مردم این هاشمی رو دست کم نگیرید.چه بسا بعدها تاریخ گواهی بده هاشمی رهبری غیر مستقیم باند مشایی را هدایت میکنه.از این هاشمی و دارو دستش هر چی بگی بر میاد
–این بار من اصلا راضی نیستم نظرم رو ثبت کنید چند کلمه با خودتان–سلام انشاالله این کار فرهنگی شما -این سایت-مورد رضایت خداوند قرار بگیرد و برایتان دعا میکنم.اما من اولین باری بود که امدم اینجا و اخرین بارم هم هست.من از روی داغ دلم اینجا حس کردم افرادی که عاشق اقام هستند میتوانم شعله ای از اتش درونم را ازاد کنم و سوالی برسیدم .چیزی که شاید که نه حتما شما هم میدانید–خیانت و … بودن مشایی–انوقت دیدم شما نظرم را ثبت نکردید–حتما از این حرفهای دلشکسته و احساسی ام فهمیدید زن هستم–حالا هم خدا شاهده دلخوری ندارم .فقط خواستم به گوشتان برسانم.حالا هم جایتان را خالی نمیکنم و در لابلای اشک هایی که دوباره خیال امدن دارند و در میان زبانه هایشان دعا گویتان هستم..خدایا اقام رو از مظلومیت در بیاور..هزار امین..
به افتخار داش حسین هک شد http://vjihad.parsiblog.com/Posts/164
burning……………… and now
this “KAABA BAR”
دیروز قرآن سوزی ……………….. و اکنون
“مشروب فروشی کعبه”!!!!
Shocking news :
اخبار تکان دهنده:
“Kaaba” Bar will be opened soon in New York
PLEASE RAISE YOUR VOICE AGAINST THIS
مشروب فروشی کعبه به زودی در نیویورک افتتاح می شود
لطفا فریاد اعتراض خود را در برابر این اقدام بلند کنید
Shocking?
شکه شدید؟
In the business area of MID TOWN MANHATTAN in New York a new BAR is opened in the name of APPLE MECCA which is similar to KAABA MAKKAH. This bar will be used for supply of Wine and Drinks. The Muslims of New York are pressurizing Government of USA not open this BAR.
در منطقه تجاری مانهاتان در نیویورک، یک مشروب فروشی جدید به نام “سیب مکه” افتتاح شده که به خانه کعبه بسیار شبیه است.
مسلمانان نیویورک بر دولت ایالات متحده آمریکا برای جلوگیری از افتتاح این مشروب فروشی فشار وارد می کنند
Please do Forward this mail to as many peoples as you can.
We need to wake up and to stand for the dignity of ISLAM
PLS SEND TO ALL OF YOUR FRIENDS AND FAMILY, WHEREVER THEY STAY AND SAY “STOP THIS”
این ایمیل را به هر کسی که می شناسید ارسال کنید
مسلمانان باید بیدار باشدند و از عظمت اسلام دفاع کنند
این ایمیل را به دوستان و اقوام ارسال کنید تا در هر کجای عالم هستند بگویند:
“این اقدام را متوقف کنید”
سلام اخوی
این چند روز فضای نت خیلی پر سر و صدا بود
با مطالب زیر به روزم:
۱- پوستر : بحرین در خون
۲- ذوالفقارت سایه بر بحرین کن/ شیعه جز دستت ندارد تکیه گاه
۳- سوزاندن قرآن کریم در بحرین توسط آل سعود و آل خلیفه نجس العین
۴- حاج منصور ارضی: “یهودی صفت” را بهتر بشناسید
۵- فسق و فجور مشایی علنی شده است
۶-فاطمیه
۷-حقوق بشر کجاست؟
۸-اختصاص بخشی از وقت روزانه برای کمک به مردم منطقه با اینترنت
..::”::.. منادیون..::”::..
http://www.monadion.mihanblog.com
چه خبر از دیوونه ی داداشی
چند وقته به داش حسین سلام نمی کنه
دیوونه ی داداش دیوونتیم
کجایی
راستی داش حسین
یک کم فکر کن
تو داری برای ولایت کار میکنی
پس نمیگم خسته نباشی
میگم پاینده باشی
انشالله همیشه زیر سایه ی ولایت امام زمان و پدرت امام خامنه ای باشی
و همین طور
انشاالله همه به راه راست هدایت شیم
مخصوصا احمدی نژاد
زنده باد اصولگرایی!
چه تبصیر (بصر بر وزن تحلیل!) خوبی.
سلام.
در این زمان که مرم بی گناه و مسلمان جهان جان خودشان را برای فریاد دین دین از دست می دهندمیبنیم که چه طور شیاطین جنی و انسی ما را مشغول به افرادی کردند که نه سربیاز اند و نه ته بیاز.
نکته اصلی در کار این آقا و دیگر آقایانی که درآینده بر میز ریاست تکیه خواهند زد هما ن سخن رابایدبه خاطر بیاورند که تا خود را نساخته اید به سمتش نروید
زنده باد اصول و اصول گرایی
داداش عزیز :
انشاءالله همه ی خستگیت بیادتوجون من که خستگی توباعث نشاط ماست !!
چون هرچی توخسته تربشی یعنی اینکه منویات آقاروبهترازبقیه اجرامی کنی واین خستگی خیلی لذت بخشه.حالاکی خستگیت درمی ره ؟ وقتی که بااین همه کارمثبت آقات بهت لبخندبزنن ، اونوقت دیگه دیگه …
با این حساب(از بالا تا پایین این نوشتار) زنده باد اصولگرایی!
ای کاش خلوص گذشته نوشته ها بازهم دیده میشد ای کاش ….