آرزوی سر سفره هفت سین

مهسا. س/ بهاریه ۶۶: باز دوباره بهار داره از راه می رسه و من امسال هم مثل هر سال کلی فکر می کنم و دل دل، که سر ثانیه تحویل سال، هول نشم و آرزو هام یادم نره اما می دونم مثل همیشه وقتی موقعش برسه که صندوقچه قلبم رو باز کنم و آرزو هام رو بیارم بیرون، تازه یاد عیارشون می افتم و نمی دونم باید به زبون بیارمشون یا نه؟ آرزوهام هم که تند و تند از جلو چشام رژه میرن و تلاش می کنن که ته دلم رو قلقلک بدن و یهو بی هوا، از دهنم بپرن بیرون! که از خدا بر آورده شدنش رو بخوام، اما چند سالی می شه که روم نشده خیلی هاشونو به زبون بیارم. از همون موقع که چشمم به کعبه آرزو ها افتاد، تمام آرزوهای توی دلم همراه با قطره ی اشکم از چشمم افتاد! با این که می دونم قدرت خدا بزرگتر از آرزوهای من و همه ی آدم هاست اما خیلی از آرزو های بزرگم وقتی قرار باشه جلوی کسی مثل امام رضا(ع) یا حضرت معصومه(س) به زبون بیان، خیلی کوچیکن! خیلی!… چه برسه به این که طرفم خدا باشه!… یه جورایی بی ادبیه اگه از بزرگترا چیزای کوچیک بخوای. من می گم خدا از ته دل همه ی آدم ها خبر داره، لازم نیست همه چیزو به زبون بیاری… از طرف دیگه اونقدر کیف می ده وقتی یه چیزی رو خیلی دوست داری و موقعی که یادش می افتی ته دلت قند آب می شه، توی صندوق دلت حبس بکنی و دوباره اون نور چشمیه رو بیاری بیرون. هرچند که هیچ وقت خدا جوابش رو نداده باشه! امسال هم مثل همه ی لحظه های عاشقیم سر سفره هفت سین فقط یه آرزو می کنم. بهت می گم خداجون مثل ماهی سرسفره عید که از تٌنگِ تَنگش خسته شده و همه ی آرزوش رسیدن به دریاست و با هر دم و بازدمش راز رسیدن به دریا رو باتو نیاز می کنه، ازت می خوام ما رو هم از این تنگ تنگ نجات بدی و به دریای مهربونی ها برسونی! بهت می گم: اللهم عجل لولیک الفرج…

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  2. شافی می‌گوید:

    اما چند سالی می شه که روم نشده خیلی هاشونو به زبون بیارم. از همون موقع که چشمم به کعبه آرزو ها افتاد، تمام آرزوهای توی دلم همراه با قطره ی اشکم از چشمم افتاد!…
    من هم همینطور…..

    اما خیلی از آرزو های بزرگم وقتی قرار باشه جلوی کسی مثل امام رضا(ع) یا حضرت معصومه(س) به زبون بیان، خیلی کوچیکن! خیلی…

    شدیدا هم حسیم…..

    اللهم عجل لولیک الفرج…

    حسمان یکی بود…..

  3. راز می‌گوید:

    امیدوام به همه ی ارزوهای بزرگت برسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.