نقدی بر اپیدمی «خودجبهه بینی»!؟

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

هر کسی ۲ واحد علوم سیاسی پاس کرده باشد، یا به صورت غیر آکادمیک، کتب عالم سیاست نظری، اعم از بومی و غیر بومی را تورق -نمی گویم تعرق!- کرده باشد، یا حتی روزنامه خوان حرفه ای باشد، لابد می داند که عنوان «جبهه» در علوم سیاسی، به چیزی فراتر از اجتماع گروه های کثیر و تشکل های بسیار زیر یک خیمه اطلاق می شود. به زبان عامیانه؛ «جبهه سیاسی» به مجموعه ای واحد، غیر مقطعی و منسجم از اجتماع احزاب سیاسی گفته می شود که متضمن وحدت یک تفکر متمایز و اتحاد استراتژیک یک جریان سیاسی اند. با این تعریف، جمع شدن فلان حزب و بهمان گروه، زیر سقف موسمی و مستعجل ایام انتخابات، شاید یک ائتلاف باشد، اما حتما یک «جبهه» نیست. اگر این ائتلاف، نمی تواند خودش را یک «جبهه سیاسی» بنامد، وای به حال جمع ۳ نفره!!  

نخستین سال های عصر اصلاحات، کم و بیش -آنهم شاید!- می شد قبول کرد که اعضای تشکیل دهنده «جبهه دوم خرداد» یا «جبهه اصلاحات» این حق را داشتند که عنوان «جبهه» را برای خودشان یدک بکشند. اصول گرایان هم، دوران سوم تیر، و نخستین روزهای خوش آهنگ و هماهنگ بعدش، البته با کمی اغماض -یعنی خیلی اغماض!- جملگی با هم یک «جبهه» شده بودند. اینکه امروز چه بر سر جبهه اصلاحات آمده، یا آیا حضرات اصول گرا، از سرنوشت دوم خردادی ها عبرت می گیرند یا نه، محل بحث این نوشتار نیست، بلکه روی سخن، مداقه ای بیشتر از حد معمول بر عنوان مظلوم و بی پناه «جبهه» است. مع الاسف، می بینی ۳ نفر که خود را منتقد دولت، فرض گرفته اند، نام گروه شان را گذاشته اند «جبهه منتقدین دولت»!! اصولا دولتی که به سرعت برق می آید و به سرعت باد می رود، خودش چیست که جبهه منتقد ۳ نفره اش چه باشد؟! در بلاهت سیاسی هر ۳ نفر جبهه بزرگ(!) منتقدین دولت که شکی نیست، اما اگر همچین است، و به همین راحتی می توان نام «جبهه» را خرج گروه یا گروهک خود کرد، من هم می توانم همراه پسرخاله هایم «جبهه…» مثلا «جبهه پسرخاله های ادوار انقلاب اسلامی»(!؟) را تاسیس کنم! چه کسی به چه کسی است؟! توی خواننده هم می توانی همین الان همراه خواهر و برادرت یا پدر و مادرت یا در و همسایه، یک یا چندین و چند جبهه تشکیل دهی!! باور کن رفیق!

این مسئله البته فقط شامل حال جبهه منتقدین دولت نمی شود و در این نقد علمی و انتقاد کارشناسانه، متاسفانه اغلب تشکل های سیاسی موجود، به شکل عجیبی با هم وحدت دارند؛ خواه اصلاح طلب باشند و خواه اصول گرا. به کدام دلیل، تشکل مردم سالاری، خود را «جبهه مردم سالاری» می نامد؟! چه گروه هایی این جبهه را تشکیل داده اند که جبهه مردم سالاری به وجود آمده است؟! این جبهه، متشکل از کدام احزاب است؟! وقتی در حزب بودن بسیاری از این گروه ها، نظیر گروه مردم سالاری، شبهات اساسی وارد است، چگونه روی شان می شود که نام «جبهه» روی خودشان می گذارند؟!… و آیا وضعیت جبهه های ایستادگی انقلاب اسلامی، بصیرت و بیداری اسلامی، پایداری، حتی جبهه متحد اصول گرا، در اردوگاه اصول گرایان، نیز حال و روز جبهه های مردمی اصلاحات و… در صف اصلاح طلبان، بر همین منوال فوق الذکر نیست؟! آیا جبهه ای که برای پر کردن لیست انتخاباتی خود، به شدت با کمبود نفر مواجه است و برای جبران این نقص بزرگ، نیم نگاهی به نامزدهای تراز اول لیست دیگران دارد -عجبا! همان لیست که دعوت به وحدت بزرگانش را، در مقام عمل و با لطایف الحیل، حتی حیله و سوء استفاده از ترکیب «مردود فتنه ۸۸»، به هیچ و پوچ گرفته است!! به خصوص، توصیه های ممتد همان بزرگ که هاشمی را در ریاست بر خبرگان ملت، به زیر کشید تا امروز توسط همین جبهه، متهم به هاشمی دوستی شود!!- و با یک زرنگی خاص، بر این منت کشیِ از روی ناچاری، نام اتحاد و اخلاق و ولایت مداری و اجماع گذاشته است، فی الواقع یک «جبهه» است؟! یا کاریکاتوری از یک جبهه کلاسیک است؟! آیا اطلاق عنوان «جبهه» بر آن، یعنی بر این همه جبهه بی جبهه، به یک لطیفه بی مزه نمی ماند؟! کتمان نمی کنم که در این بین، جبهه متحد اصول گرایان می توانست حقیقتا یک «جبهه» باشد، اما آنچه ما در این مدت شاهد بودیم -و گویا این روند، ادامه دارد!- سبب شده که دیگر حتی جبهه متحد اصول گرایان هم یک «جبهه» نباشد؛ گیرم که متشکل از چند تشکل اصول گرا باشد.

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

گذشته از همه این مباحث، «جبهه» اما برای ملت ما ناظر بر پدیده ای معجزه آسا و مبارک است. احزاب سیاسی، صرف نظر از اینکه واقعا «جبهه» باشند یا با «خودجبهه بینی»، قصد شوخی با خلق الله داشته باشند؛ آنچه بعد از دیدن و شنیدن عنوان مقدس «جبهه»، ذهن و قلب و مغز این ملت را درگیر می کند، چیزی نیست جز «جبهه جنوب» و «جبهه غرب». بیاییم و به حرمت خون شهدا -لااقل به این حرمت، و نه به احترام علوم سیاسی!- این همه بی خود و بی جهت، واژه قشنگ «جبهه» را آلوده به منازعات سیاسی نکنیم و این همه جوزده نباشیم و خیال نکنیم نام گروه ما، یا گروهک ما، یا ائتلاف ما، «جبهه» است. در علوم سیاسی، به چیز دیگری «جبهه» می گویند! سواد این علم را نداریم، خوب است حداقل معرفت این را داشته باشیم که ملت ما هم، دست بر قضا به چیز دیگری «جبهه» می گوید!!

در این باب، اشاره می کنم به ۳ نکته.

یک: اگر در یک سوی این کارزار سخت و عاشورایی، یعنی در نبرد نفس گیر حق و باطل، امام خامنه ای، و دیگر سو، نظام سلطه ایستاده است؛ من یکی که فقط ۲ جبهه می بینم: «جبهه انقلاب اسلامی» و «جبهه ضد انقلاب». مابقی جبهه ها، اصلا و اصولا جبهه نیستند!

دو: این نوشته، قطعا قصدی بر نفی تلاش احزاب و گروه های سیاسی در گرم کردن تنور انتخابات ندارد. منتهای مراتب چه خوب بود اگر همه ما واقف بودیم به شان خودمان، دار و دسته مان، و ایضا منزلت عناوین.

سه: اظهر من الشمس است -و البته، نه خیلی مهم!!- که نگارنده در مجموع، با عزیزان گروه پایداری، احساس قرابت بیشتری نسبت به سایر اصول گرایان می کنم، اما چه خوب که در «کار جمعی»، اولا: ابتکار «تقوای جمعی» فراموش مان نشود، که به اسم نقد قالیباف و لاریجانی، تهمت هاشمی دوستی به آیت الله مهدوی بزنیم!! ثانیا: «آفت بصیرت» یعنی خودبزرگ بینی -در اینجا به معنای خودعمار بینی- فراموش مان نشود. ثالثا: اگر رفتار گروه پایداری، تبدیل به یک فرمول و یک اصل شود، چه ضمانتی هست که فردای روزگار، عمارتر(!)های این گروه، خرج خود را از کمتر عمارها(!) جدا نکنند؟! و انشعاب از دل انشعاب حاصل نشود؟! رابعا: آیا در طول فتنه ۸۸ که در بوق این تفرقه ها و منم منم ها دمیده نشده بود، و این مرزبندی ها به شکل مشخص -در اینجا به معنای تابلو!!- کشیده نشده بود، کسی شک داشت که بعضی اصول گرایان از بعضی دیگرشان، فدایی تر و انقلابی ترند؟! آیا آن روز و به وقتش، ما آنان را که باید نقد می کردیم، «پرسه در مه» نمی خواندیم شان؟! آن خط کشی که در عین حال، مخل وحدت نبود، بهتر بود یا این خط کشی؟! خامسا: بی ارتباط به بحث انتخابات پیش رو، معتقدم؛ تحمل نکردن امثال باهنر و توکلی و… گاه هست که معنایی جز سپردن صندلی ها، به دست فتنه گران و انحرافی ها ندارد. دسته اول، هر چه که باشند، لابد از دسته دوم بهترند! سادسا: چه کسی ضمانت داده که مردم، علی الدوام فقط به ما اصول گرایان رای می دهند؟! اگر مردم، روزی روزگاری، -حالا نه به همین نزدیکی! و نه در انتخابات مجلس!!- فقط و فقط از ما اصول گرایان، انشعاب و مرزبندی و منم منم دیدند و در اقدامی مسبوق به سابقه، به صرافت جمله «گور بابای همه شان»، افتادند؛ تکلیف چیست؟!

حال که بحث به اینجا کشیده شد، باز هم اشاره به نکاتی، خالی از لطف نیست.

یکم: وقتی بالای سر گروه پایداری، علامه فرزانه و حکیم مجاهدی چون آیت الله مصباح، به حمایتِ البته آمیخته با ارشاد و تذکر و نصیحت، ایستاده است، می توانم مسرور باشم که بسیاری از این تردیدها درباره گروه عزیز پایداری، مرتفع خواهد شد.

دوم: در ادامه بند بالا، خرج کردن از استوانه هایی چون «مطهری زمان» را برای دار و دسته خودمان -هر چقدر هم که خوب و عمار و سالار باشیم!- درست نمی دانم. مصباح یزدی، مال کلیت انقلاب اسلامی است. همچنان که مهدوی کنی. چه خوب که آرایش فضا را به گونه ای ترسیم نکنیم که بزرگان انقلاب اسلامی، مجبور شوند به جای دفاع از اصل انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه، مشغول رتق و فتق امور حزبی و گروهی ما شوند. خواه نام مان را «جبهه متحد» گذاشته باشیم، خواه «جبهه پایداری».

سوم: چند وقت پیش با واسطه یک دوست، به روح الله حسینیان عزیز گفتم: شمایی که ما می شناسیم، چه بهتر که مثل همه این سال ها، خودتان را فقط و فقط خرج انقلاب اسلامی کنید. حتی این را هم گفتم: اینکه گروه پایداری، زیرمجموعه انقلاب اسلامی است، هرگز سبب نمی شود خودتان را بیش از انقلاب اسلامی، هزینه گروه هایی کنید که گیرم خیلی خوب اند و خیلی عمار! دست آخر گفتم: من روح الله حسینیان را بیشتر به شجاعت بی مثالش در برنامه «چراغ» می شناسم، نه عضو ارشد گروه پایداری. گمانم حق به من داده باشد رئیس محترم مرکز اسناد انقلاب اسلامی. این نام بامرام، اگر به توکلی و قالیباف و لاریجانی و باهنر نمی خورد، به صادق محصولی هم نباید بخورد!! 

چهارم: اعضای گروه پایداری، بعضا و جدا جدا، از کلیت گروه شان، بزرگ ترند! از آنجا که در مثل مناقشه نیست… ولش کن! هر جور بنویسم، به یک جا برمی خورد!!

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

در روزگاری که عده ای، «جبهه» را خرج خودشان می کنند، زنده باد نام و یاد شهدا که همچنان، خودشان را خرج «جبهه» می کنند. به هر حال، چون این روزها هر کسی از خانه اش قهر می کند، یک جبهه تاسیس می کند، ناچار بودم به این تلنگر! اگر این طعنه، برای اصحاب سیاست، گران آمد، عذر نمی خواهم! باورم هست گوش سیاسی ها را محکم تر از این باید پیچاند! حتی گاه خوب های شان را محکم تر لازم است! چرا که آن روی سکه صمیمیت و صداقت و شیرینی، صراحت است و بیان حق و حرف تلخ!

روزنامه جوان/ ۲۰ بهمن ۱۳۹۰

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. میثم تهرانچی می‌گوید:

    با مقاله تحلیلی با عنوان:
    “وضعیت انفعال غرب بهترین زمان حمله به اسرائیل” +ترجمه

    اشتباهات کثیر غرب (آمریکا و اتحایه اروپا) در تقابل با ایران موجب گردیده است ایران از تواتمندی‌های بسیاری در قبال دشمنان خود برخوردار شود و نیز به نقاط ضعف دشمنان خود بیش از پیش پی ببرد. با بررسی موقعیت کنونی و برنامه تحریم نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران برعکس ادعای غرب، اروپا و متحدانش در وضعیت انفعال بیشتری فرو می‌روند به نحوی که در صورت حمله ایران به اسرائیل امکان همراهی با اسرائیل را نخواهند داشت. ما گذاره‌های مختلف این سناریو را بررسی نموده‌ایم که در ذیل ارائه می‌شود.

    سئوالاتی که در این رهیافت مورد بررسی قرار گرفته است:

    چرا تحریم نفتی ایران برای غرب خطرناک است؟

    عکس‌العمل‌های محتمل ایران در قبال تحریم نفتی چیست؟

    آیا عربستان می‌تواند کسری ناشی از تحریم نفتی ایران را جبران نماید؟

    آیا آمریکا امکان بازگشایی تنگه هرمز و ورود به جنگ با ایران را دارد؟

    چرا امریکا و غرب در صورت حمله ایران به اسرائیل فقط ناظر آن خواهند بود؟

    چرا رهبر معظم انقلاب، ایران را در وضعیت جنگ بدر و خیبر می‌داند؟

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “چون این روزها هر کسی از خانه اش قهر می کند، یک جبهه تاسیس می کند، ناچار بودم به این تلنگر! اگر این طعنه، برای اصحاب سیاست، گران آمد، عذر نمی خواهم! باورم هست گوش سیاسی ها را محکم تر از این باید پیچاند!”

    خدا خیرت بده داداش!
    خیلی عالی و به موقع بود.
    ای کاش جنابان جوزده هم به این مسئله توجه می کردند.
    دقیقا از نظر علم سیاست جبهه باید متشکل از چند گروه باشد نه ۵ نفر!
    واقعا سیاست مداران ما از چنین مسئله واضحی، بی خبرند؟
    با این کارهایشان آدم را ناامید می کنند!

  4. میثم تهرانچی می‌گوید:

    مخلص حسین آقا، قرار بود خدمت برسیم. من که خیلی دلتنگم انشا… خدمت می رسم. یا علی!
    حسین قدیانی: خدمت از ماست! تحلیلگر شدی؟! اون هم چه مسائل قلمبه سلمبه ای!!

  5. ف. طباطبائی می‌گوید:

    «جبهه پسرخاله های ادوار انقلاب اسلامی» از جبهه منتقدین دولت که با معنا تره!!
    ظاهرا باید برای بالا رفتن آگاهیِ سیاست مدارامون، دعا کنیم.

    خدا قوت آقای قدیانی.

  6. ……………………………………….

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “جبهه مرغابی های منتقد انحراف در آب تالاب!”

    سالاری…

  8. به جای امیر می‌گوید:

    صابون (گفت و شنود)

    گفت: درگیری لفظی وزیر خارجه قطر با نماینده روسیه در سازمان ملل متحد که ضبط شده بود به اینترنت راه یافته و به یک خبر پر سر و صدا تبدیل شده است.
    گفتم: حالا قضیه چه بوده؟
    گفت: وزیر خارجه قطر به نماینده روسیه گفته بود نباید قطعنامه تحریم سوریه را وتو کند و نماینده روسیه به او گفته است اگر یک بار دیگر با من اینطوری حرف بزنی دیگر چیزی به نام قطر باقی نخواهد ماند و به وی هشدار داده به اندازه حجمت حرف بزن.
    گفتم: ولی حجم امیر قطر که از حجم «مدودف» رئیس جمهور روسیه خیلی بیشتر است!
    گفت: آخه، قطر خودش چی هست که حالا تهدید هم می کند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! مورچه رفته بود حموم هرچی منتظرش شدند بیرون نیومد، اگه گفتی چرا؟! چسبیده بود به صابون!

  9. برف و آفتاب می‌گوید:

    … و با یک زرنگی خاص، بر منت کشیِ از روی ناچاریِ خود، نام اتحاد و اخلاق و ولایت مداری گذاشته است…

    درست اعراب گذاشتم؟ سخت خوندم!

  10. برف و آفتاب می‌گوید:

    مطهری اینا گفتند اسم “جبهه”شون قطعی نیست! اسمش رو با اسم جبهه مرغابی ها عوض کنند بیشتر رای می برند!

  11. برف و آفتاب می‌گوید:

    گفتم به احزاب بنویسید مطهری رو هم بازی بدن، ننوشتید! همین رو می خواستید دیگه! حالا هی دستش بندازید!

  12. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    “اپیدمی خود جبهه بینی”

    متاسفانه این اپیدمی شأن گروه های اصول گرا را پائین می آورد.
    این جبهه های متشکل از چند نفر، باعث شده بعضی ها که سرتا پایشان ایراد دارد، سیاست مدارانمان را مورد تمسخر قرار دهند.

    تلنگر مناسبی بود آقای قدیانی. باز هم باید دعا کنیم آقایان این سطور را بخوانند و کمی فکر کنند!!

  13. یا زهرا می‌گوید:

    اپیدمی «خودجبهه بینی»!؟
    فقط ۲ جبهه : «جبهه انقلاب اسلامی»
    و «جبهه ضد انقلاب»
    چطوری از مسائلی که رنگ روزمرگی گرفتن میشه این نکته های ناب رو درآورد؟
    گاهی وقتا فکر میکنم شما یه عینک دارین که باهاش نکته های مهمو زودتر و واضح تر از بقیه چیزا می بینید.

  14. یا زهرا می‌گوید:

    عکس اول «جبهه پسرخاله های ادوار انقلاب اسلامی» نیست؟!
    حسین قدیانی: نه! دوران دبیرستانم است؛ بچه های مدرسه شاهد فتح، که کرمان و اطراف رفته بودیم…

  15. م.اشرف می‌گوید:

    سلام به همگی
    بسیار عالی! چقدر خوب است که آدم بتواند دغدغه ذهنی اش را به راحتی و مختصر و رسا بیان کند. اللهم ارزقنا!

    *****
    هم اکنون تأسیس “جبهه حاج مهدی و پسرانِ اصل” را اعلام میکنم. لطفا هنگام رأی دادن به علامت زرافه توجه کنید.

  16. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    درباره خطبه جمعه گذشته و متن و حواشی اش، تا ساعاتی دیگر، دل نوشتی در قطعه ۲۶ خواهید خواند…

  17. سرباز کمپ می‌گوید:

    “اگر یک سوی این کارزار سخت و عاشورایی، خامنه ای، و دیگر سو، نظام سلطه است؛ من یکی که فقط ۲ جبهه می بینم: «جبهه انقلاب اسلامی» و «جبهه ضد انقلاب».”

    بد جور حال کردم!
    حسین قدیانی: ناجور حال کردی؟! یا بدجور؟!!

  18. جلال معترف می‌گوید:

    صفا می کنیم با این قلم روانت داداش حسین.
    خداوکیلی حرف حساب جواب نداره. تازه حرف حساب اگر با قلم زیبای داداش حسین ما بیان بشه، دیگه اصلا جواب نداره.
    خدا کمی بصیرت و زیرکی به سیاسیون ما عنایت بفرما!!

  19. آذرخش می‌گوید:

    حالا که هر کی از راه می رسه یه جبهه تشکیل می ده، منم آغاز بکار جبهه “حامیان آذرخش و منتقدین آسمون قرمبه” رو اعلام می کنم.
    حسین قدیانی: من هم در مخالفت با تو، یک «جبهه هوای پرفشار» تاسیس می کنم!

  20. آذرخش می‌گوید:

    در اعتراض به تشکیل جبهه شما، جبهه منتقدین آسمون قرمبه از همین الان انتخابات رو تحریم کرد!
    والا!

  21. فاطمه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی.
    راستش من قلم شما رو خیلی دوست دارم، کلی از نوشته های سابقتون رو پرینت گرفتم و دارمشون حتی!
    ولی چند وقته فرصت نکردم به سایتتون سر بزنم.
    حالا غرض از مزاحمت اینکه من یه پست گذاشتم تو وبلاگم با تیتر: «امسال “جانانه تر” می آییم» که فکر میکنم چیز خوبی از آب درومده. خیلی هم وقت گذاشتم براش.
    درباره انقلاب و حضور تو راهپیمایی ۲۲ بهمنه.
    خیلی مشتاقم بیاید و بخونید و برام چیزی بنویسید.
    نمیدونم مثلا نقص نوشتمو بگید یا کلا نظرتونو.
    بی صبرانه منتظر حضور سازندتون هستم.
    حسین قدیانی: یک/ ممنون از لطف تان. دو/ احسنت به تیترتان که در این شرایط، تیتر و متن خوبی بود. سه/ ندیده بودم تا به حال وبلاگ تان را! سیاه سفید ساده قشنگی است. چهار/ آفرین به این شروع متن تان که خیلی تمیز، اما راحت بود. پنج/ از این جمله خوشم آمد: “روح خدا” بود که در جان افسرده ی مردم دمیده شد! شش/ سعی کنید در این قبیل نوشته ها، شعارهای متن تان بر اساس قصه واره باشد؛ مثل آنجا که بحث جانباز و ویلچر را بیان کردید. هفت/ موفق باشید.

  22. سیداحمد می‌گوید:

    سرکار فاطمه خانم! وبلاگ نه اینم؛

    آقای قدیانی که از متن تان تعریف کرد، اما کاش شما وقتی نوشته ای از ایشان را در وبلاگ تان می گذارید، دو کار را فراموش نکنید: یکی اینکه متن را با هیچ بهانه ای، حتی به بهانه به روز کردن، دست کاری نکنید و دیگر اینکه منبع نوشته را ذکر کنید! الان اشکال متن دوم وبلاگ شما این است که مگر در روز جمعه، در نماز جمعه برف آمده بود؟!!! نگاهی به افعال جملات آخر پست مزبور بکنید؛ ناقص و ابتر کرده اید متن را!!

  23. قاصدک منتظر می‌گوید:

    جبهه انقلاب اسلامی، آبادی صداقت است؛ جای ریاکاران نیست؛ جای ساکتین و مارقین نیست؛ در جبهه انقلاب اسلامی باید عاشورایی بود؛ این جبهه، مجری حق و عدالت می طلبد؛ این جبهه، سازشکار مصلحت اندیش نمی خواهد!…اصلا معنی جبهه را باید از شهدا پرسید!

  24. پاییز می‌گوید:

    آنچه بعد از دیدن و شنیدن عنوان مقدس «جبهه»، ذهن و قلب و مغز این ملت را درگیر می کند، چیزی نیست جز «جبهه جنوب» و «جبهه غرب». بیاییم و به حرمت خون شهدا -لااقل به این حرمت، و نه به احترام علوم سیاسی!- این همه بی خود و بی جهت، واژه قشنگ «جبهه» را آلوده به منازعات سیاسی نکنیم …

    قبلا تو یه پست، که الان خاطرم نیست راجع به واژه “سازندگی” هم یه چیزایی گفتید که مثل همین نوشته واقعا حرف دل ما رو زدید. اینا دارن همه ی واژه های خوبو مصادره میکنن. مگه اینکه یکی مثل شما پیدا بشه یه چندتا حرف آبدار بهشون بزنه. هر چند اینا که از رو نمیرن…
    موفق باشید.

  25. سلاله 9 دی می‌گوید:

    توصیف بس زیبایی کردید از جبهه بی جبهه شان که نفر ندارند لیست شان را پر کنند و اسامی افراد لیست های دیگر را می گنجانند و بعد می گویند که به خاطر وحدت واجماع همچین می کنیم.

    گفت: جبهه یعنی شعر گو با ساز خون/ تا برقصد غنچه های لاله گون/ جبهه یعنی یاد آن مردان مرد/ آن سبک بالان میدان نبرد…

  26. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ۱۴۴* امیرالمومنین على علیه السلام در وصف پرهیزگاران:

    اگر از کسى دورى مى کند، به خاطر دنیاگریزى و پاکدامنى است و اگر به کسى نزدیک مى شود، از سر خوش خویى و مهربانى است، نه دورى کردنش از روى تکبر و نخوت است و نه نزدیک شدنش از روى مکر و فریب.

    (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳)

  27. آذرخش می‌گوید:

    با “پرستوی انقلاب” به روزم!

  28. سیداحمد می‌گوید:

    با اجازه داداش حسین!
    به دوستان پیشنهاد می کنم پست جدید وبلاگ آذرخش را بخوانند.

  29. محسن می‌گوید:

    این بانگ مگو نوای نو ساخته است
    وین جبهه مگو غریب و نشناخته است
    لرزیدن کین ز پایداری بنگر
    این سوم تیر است بپا خاسته است

    خدای سوم تیر ۸۴، همان خدای امروز است…

  30. سلاله 9 دی می‌گوید:

    ابتکار «تقوای جمعی» فراموش مان نشود…

    http://www.ghadiany.ir/?p=7341

  31. فاطمه می‌گوید:

    راستش من متوجه منظورتون نشدم آقای سیداحمد!
    پست قبلی رو فرمودین؟

  32. سیداحمد می‌گوید:

    متوجه چه چیزی نشدید؟!
    بله! دقیقا پست قبلی وبلاگ شما که بریده ای از مطلب “محل قرار: شاید تقاطع ۱۶ آذر و بلوار کشاورز” آقای قدیانی است!

  33. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین!

    متن خیلی عالی و ارزشمند بود؛
    واقعا ممنونم.

  34. فاطمه می‌گوید:

    خندم گرفته از برخورد سیداحمد!
    بابا آخه اگه من میدونستم مال ایشونه، که اینقدر تابلو دعوتشون نمیکردم وبلاگ!!!
    حسین قدیانی: مهم نیست! دیگر این موضوع را کش ندهید!! سیداحمد در اینجا مبصر است و وظیفه اش را صرف نظر از خنده یا گریه مخاطب، بلد است.

  35. سیداحمد می‌گوید:

    نمی دانستید مطلب متعلق به آقای قدیانی است؟!
    بالاخره شما این متن را از جائی کپی کردید؛ اما طوری در وبلاگتان قرار دادید که هر مخاطبی فکر میکند متن از خودِ شماست!
    حتی اگر نام نویسنده را نمی دانستید، باید منبعی را که از آن کپی کردید ذکر می کردید!

  36. سیداحمد می‌گوید:

    “اولا: ابتکار «تقوای جمعی» فراموش مان نشود، که به اسم نقد قالیباف و لاریجانی، تهمت هاشمی دوستی به آیت الله مهدوی بزنیم!! ثانیا: «آفت بصیرت» یعنی خودبزرگ بینی -در اینجا به معنای خودعمار بینی- فراموش مان نشود. ثالثا: اگر رفتار گروه پایداری، تبدیل به یک فرمول و یک اصل شود، چه ضمانتی هست که فردای روزگار، عمارتر(!)های این گروه، خرج خود را از کمتر عمارها(!) جدا نکنند؟! و انشعاب از دل انشعاب حاصل نشود؟!”

  37. زلزال می‌گوید:

    بسمه تعالی
    ————–

    روایت امشب ما، روایت فتح است. بچه های روایت فتح دارند می آیند”جبهه”!

    توی این “جبهه”،

    “هرکس هم نیتش را خدایی کند، سودش مضاعف می‌شود”!

    و توی اون جبهه:

    «اسراییلیا. اسراییل جزیره آدم بدهاست. آدم خوبا رو شهیدشون می‌کنن»!

    توی این جبهه:

    “القلب یهدی الی القلب”

    «پیشرفت کار جوانهاست. موتور حرکت، جوان‌ها هستند. پیرها، تجربه‌شان مفید است.»!
    (البته بایستی اذعان نمود که پیرمراد ما هم جوان است و هم مدیر و هم مدبر و هم انگیزه حرکت!)

    از اون جبهه:

    «اول دستگیرشون می‌کنیم. بعد میندازیمشون جهنم.»
    _____________________________________________________________

    از رمز و رموز عرفانی وسط جبهه خودی از “روز واقعه” میخواستم تعریف کنم از فاتح

    قلبها!

    از اونی که قلب ما با قلب اون حکم قانون ظروف مرتبط رو داره ،قانون تشدید آینه ها. اما

    هویدا کردن اسرار نیست پیشه ی ما!

    وقتی مرد خدا پای در هر میدانی بگذارد، همه چیز از قانون مرد خدا تبعیت میکتد، قانون

    آبشار موهای آرمیتا، آبشار مضاعف در مضاعف ها، قانون فتح دلها. قانون تکرار زوج پیامبر

    (ام سلمه) در دختر امروزی زیبای جهان اسلام که تاج طلایی آن فاتح قلبهاست از راه

    تصاعد آبشاری که در مینوردد مصر، تونس، لیبی و یمن ها را. قانون بیداری، سنت

    مضاعف کردن دلهای امت است با امام خویش. من دل امامم را میشناسم، آینه اش

    روشنایی بلندای ایستادگی و بصیرت من است.

    ______________________________________________________________

    آقای حسین قدیانی،

    سلام،

    چه زیبا مینگارید و چه شفابخش در هم می آمیزید، معنویت، عدالت و عقلانیت را!

    تناسب در آمیختن ۳ اصل یاد شده ببار می آورد شراب شفابخش (به تعبیر قرآنی)

    برای دلهای مسلمین در پیچ بیداری اسلامی!

  38. عباس اسلامی می‌گوید:

    سلام

    به عنوان یکی از اعضای “جبهه هنرمندان پایدار و گرافیست های مایه دار” (!) اعلام می کنم که تصاویر انتخابی شما در ابتدای متن زیبایتان، بسیار زیرکانه بوده و در کنار این متن معنای خاصی گرفته است. العاقل یکفیه الاشاره!

  39. برف و آفتاب می‌گوید:

    نکات “سه (خصوصا “ثالثا”)” و “یکم” رو خیلی به جا فرمودید. ممنون.

    می گن در بعضی موارد کسانی رو توی لیست قرار دادیم که می دونیم رای نمیارن. هدف ما صرفا رای آوردن نیست، بلکه انجام وظیفه است.
    از طرفی هم سختگیرانه عمل می کنند که تو این شرایط کم بود عمار!، به نفع نیست. انگار که هدف اصلی شون بصیرت بخشی به مردم باشه که برای این کار از تریبون انتخابات استفاده کرده اند.

  40. ساحل می‌گوید:

    عالی بود

  41. فاطمه می‌گوید:

    سلام خدمت همه ی دوستان از جمله برادرم آقای قدیانی و سیداحمد آقا
    ۱-پست مذبور اصلاح شد.
    ۲-امیدوارم دلخوری ای اگه پیش اومده رفع شه و احمد آقا از ما راضی باشن.
    ۳-من اصلا دیشب فراموش کردم از آقای قدیانی تشکر کنم برای خوندن مطلبم و اینکه وقت گذاشتین و نکات رو بهم گفتین.
    ۴- متأسفانه متوجه نکته ۶ شما نشدم. آقای قدیانی، مشتاقم برام توضیح بدید.
    ۵-در آخر هم از حسن نظرتون بسیار تشکر میکنم.
    حسین قدیانی: شش را واضح گمانم گفتم، اما از آنجا که شاید سئوال شمار دیگری از دوستان هم باشد، شرحش می دهم: داستان و داستان واره ها و عناصر داستانی و روایی و گزارشی و… ولو در حد چند کلمه و چند جمله، مطالبی از این دست را قشنگ تر می کند. گاهی ما جملات زیبا می نویسیم، اما وقتی که در همین جملات زیبا، اشاره به المان هایی می کنیم که در زندگی مان وجود دارد و دیده می شود، به بار ادبی متن اضافه می کند. مثلا در همین نوشته شما، اشاره به قصه «۲ پای مصنوعی مقدس» خوب و به جا بود و حتی می شد با یکی دو جمله دیگر، پر و بال بیشتری بگیرد. باز در همین نوشته شما، آنجا که نوشته اید؛ «”می آییم” تا کمی شانه مان سبک شود از دین آن “پدر شهید” که عکس جوانش در آغوش؛ حلقه ی اشکش در چشم؛ و چوپ “پرچم الله نشانمان” بر دوش، هر سال با قدوم مبارکش راه نفس دشمن را تنگ تر میکند…» به همین منوال بود و خوب بود. در این کار، خبره نمی شویم الا اینکه زیاد رمان و داستان و شعر بخوانیم.

  42. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **یا حی و یا قیوم**

  43. ف. طباطبائی می‌گوید:

    حرفتون منطقی و عاقلانه بود.
    طرفدارای جبهه پایداری اگر طرفدار حقیقی باشن، باید این نکته ها رو بپذیرن.
    بعضی از اینها نقاط ضعف خوبی نیست و ممکنه آسیب جدی وارد کنه.

  44. فاطمه می‌گوید:

    ممنون! کاملا متوجه شدم.

  45. ف. طباطبائی می‌گوید:

    با اجازه مسئول مربوطه!!

    افراد آنلاین: ۲۰ نفر

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

  46. زهرا می‌گوید:

    سلام بزرگوار!
    این را توی وبم نوشتم…

    باز هم فصل فصل حضور است و بوق و کرناهای دشمن شروع به نواختن کردن.

    اما نمیدونن که باز هم به قول فرزند شهید قدیانی(ساندیس ها رو می خوریم و

    نی اون رو میکنیم توی چشمشون تا کور بشن و انشالله که هر چی می خوریم

    گوشت بشه به تنمون).

    حواسمون جمع باشه و چشمامون تیزبین تر از همیشه

    که دشمن در کمینه مبادا فریبش رو بخوریم

    وعده ما راهپیمایی ۲۲ بهمن روز وحدت و همبستگی و مبارزه با استکبار جهانی انشالله.
    اللهم عجل لولیک الفرج
    حسین قدیانی: ممنون!

  47. م.طاهری می‌گوید:

    اصلاً خوب نیست که هر روز یک جبهه! جدید اعلام موجودیت می کند، ولی این “جبهه منتقدین دولت” خیلی خنده داره!

  48. جواد می‌گوید:

    سلام برادر استقلالی که شاید از وجوه اختلاف شدید بنده با شما باشد بگذریم از آن ۱۰ دقیقه که چه داغی بر دل بعضیها گذاشت که ….
    و دیگر اینکه نمیدانم آقای محصولی چه گناهی را مرتکب شده است که سایه اش را ظاهرا با تیر می زنی حداقل در این جبهه..
    اگر شما نمی توانید ایشان را در این جبهه ببنید به قول خودتان در آن یکی که چندتا هم اسم بردی…
    از تعارف بکاه و بر مبلغ افزا… در آخر اینکه امیدوارم برسد روزی که لیست خارج از قدرت و حزب و .. اینها توسط بچه های محل و مسجد و… تهیه شود تا دیگر خلاص بشویم.
    بنده چند دوره ای است که به لیست رای نمی دهم البته شاید کسی هم که رای داده ام اتفاقا در لیست باشد…
    از هرچه بگذریم سخن ۳ گل در ۱۰ دقیقه خوشتر است…

  49. سلام حاج حسین آقا! جالب بود.
    اگه این احزاب و جبهه ها بجای اینکه به فکر تشکیل ایجاد جبهه های من درآوردی باشند و یکم از وقت شریف خودشون رو صرف تهیه برنامه انتخاباتی می کردند بهتر نبود!
    متاسفانه هیچ کدوم از این جبهه ها برنامه ای برای انتخابات و مسائل کشور نداره.

    این مقاله رو بخونید: پانزده پرسش از داوطلبان نمایندگی مجلس
    http://guilanonline.ir/index.php?mod=content&met=content_more&id=591

  50. سیاست خارجی می‌گوید:

    سلام. به روزم…

  51. عمار می‌گوید:

    “در روزگاری که عده ای، «جبهه» را خرج خودشان می کنند، زنده باد نام و یاد شهدا که همچنان، خودشان را خرج «جبهه» می کنند.”
    مثل همیشه عالی و به جا بود. ممنون.

  52. حسین می‌گوید:

    به قول یکی از دوستان حالا خوبه در مقابل جبهه منتقدین دولت/جبهه منتقدین منتقدین دولت در حمایت از دولت ایجاد بشه!!!
    فکرشو بکن!
    موفق باشید.
    یاعلی(ع)

  53. فاطمه می‌گوید:

    توی متنتون نکته ی یک:…«جبهه انقلاب اسلامی» و «جبهه ضد انقلاب».
    من رو یاد حرف استاد شهاب مرادی انداخت که سر کلاس گفتن: مردم یا سفید هستند یا سیاه و “مابین” و “خاکستری” و ” نه این و نه آن” نداریم!
    و اشاره کردند که باید صف خودمون رو مشخص کنیم که با امام حسین (ع) هستیم یا علیه ایشون؟!

  54. شفا می‌گوید:

    خدا همه بیماران را شفا بدهد

  55. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    تا دقایقی دیگر ستون بیست و شش وبلاگ قطعه ۲۶ به روز می شود. برای کامنت گذاشتن در آن صفحه، کافی است روی تیتر متن، کلیک کنید!
    حسین قدیانی: امشب البته به جز این، متن دیگری هم خواهم داشت. دوستانی که درباره مطالب شان، نظر مرا می خواهند، حتما هر دوی این مطالب را با دقت بخوانند…

  56. مرادی می‌گوید:

    آقای قدیانی! سلام.
    من هم تا حدود زیادی در مورد جبهه پایداری مثل شما فکر میکنم(حالا اینکه جبهه هست یا گروه، مهم نیست)
    واقعیتش تا قبل از خواندن این پست شما، هر جا که نقدی بر این گروه خواندم، تماما کاسب کارانه بود یا غیر صادقانه، تقریبا همشون.
    ولی نقد شما به دلم نشست.
    نمی خوام دنبال مقصر بگردم ولی علت این به قول شما خط کشی که حاصل شده آیا اصرار جبهه متحد بر مکانیسم سهم دهی نبوده؟
    آقای قدیانی! امثال من که هیچ صنمی با هیچ گروهی نداریم و نیز تجربه تحزب حداقل تا اینجای جمهوری اسلامی موفق نبوده، پس به ناچار فقط و فقط و فقط اصول را ملاک میگیریم و عمل به تکلیف را، که مصلحت اندیشی صرفا متخص امام جامعه است و الا چه بسا توجیه بازگردانندگان مالک اشتر از دو قدمی خیمه تشخیص مصلحت بوده(البته شاید مثال خوبی نبود و لی شما منظورم رو بگیرید)
    آیا به نسل سومی هایی چون من حق میدهید مکانیسم گروه پایداری را با همه ایراداتش که صرفا معرفی اصلح باشد از هر گروهی یا جماعتی نسبت به مکانیسم تعیین عدد و رقم برای گروه ها و بدتر از آن برای اشخاص (ولو با کانامه بسیار موفق در فتنه ها) ترجیح دهد؟
    آیا دلمان از این احتمال نباید درد بگیرد که علی فریمانی که هنوز هم فتنه را سوء تفاهمی بیش نمیداند، ممکن بود در لیست جبهه متحد بیاید.
    یا امثال حسینیان که تنها محل رجوع شما برای چاپ کتاب «نه ده» تان در اوج بهبوحه فتنه بود، رسانه های قالیباف، اینجور تخریب کنند و آنوقت این شخص در جبهه متحد سهم ویژه داشته باشد.
    اگر قرار فقط رجوع به اصول باشد، آیا من نباید از بزرگانی چون مهدوی و یزدی انتظار داشته باشم که این اطمینان خاطر را برای امت حزب الله ایجاد کنند که ساکتین و راضیان فتنه هیچ شانس و سهمی ندارند؟ مگر مشکل فریمانی و کاتوزیان و لاریجانی و… همین عدم قطعیت و به قول شما پرسه در مه نبود؟
    چرا زاکانی که مناظره اش در دیروز امروز فردا از خاطرمان نمی رود، باید دنیال زونکن سازی از سوابق ضد فتنه فلانی باشد؟
    جناب قدیانی! خدا میداند که برای من زاکانی با سایرین اعضای پایداری فرقی ندارند در مبارزه شان با فتنه و انحراف.
    با همه اینها خطراتی را که بر اثر این خطکشی ها حاصل شده کاملا معقول میدانم؛
    آیا شاید این همان هزینه ای نیست که باید بدهیم؟
    آیا همین مصلحت اندیشی ها منجر به وقف دانشگاه آزاد و حقوق مادام العمر و معادل کردن یک دوره نمایندگی آن هم ناتمام با فوق لیسانس و لایحه نظارت بر نمایندگان و… نبود؟
    و اما نقد دیگر که بر جبهه متحد وارد است اینکه نوع عملکردشان به گونه ایست که انگار میخواهد به مردم بگوید(حالا به بهانه گروه انحرافی و ۱۱ روز خانه نشینی و…) از اول انتخابمان اشتباه بوده و هیچ مدلی و راهی برای جدا سازی آن عزم عظیم ملی که منجر به سوم تیر و ۲۲ خرداد شد با انحراف حاصل شده ندارد و هر دو را نفی میکند ولی حداقل گروه پایداری توانسته آن گفتمان اصیل را از این وانفسای فضاهای غبار آلود فتنه و انحراف و… بیرون بکشد.
    در پایان دو سوال:
    مرتفع شدن تردید ها از سوی گروه پایداری از نظر شما چگونه میتواند باشد؟
    اگر با دو لیست جدا مواجه شدیم نظرتان چیست؟
    حسین قدیانی: دوست محترم! از لطف تان متشکر، اما پاسخ به همه مواردی که شما طرح کردید، یک پست مجزا و مطول می خواهد و در حوصله صفحه کامنت ها نمی گنجد. بگذریم که کارشناس مسائل سیاسی نیستم و مرجع مناسبی برای جواب به این دغدغه ها نیستم؛ اگر چه درباره سیاست هم می نویسم. نقد من به گروه پایداری، خیلی نافی مسائلی که شما طرح کردی نیست و من نیز دست بر قضا از روی محبت و دوست داشتن پایداری ها، این نوشته را نوشتم. شاید جواب بعضی از پرسش هایت را با دوباره خواندن متن، پیدا کنی، اما «مرتفع شدن تردیدها از سوی گروه پایداری»، سئوالی است که خود پایداری ها باید جواب بدهند، نه من! هم الان اصول گرایان، بیشتر از ۲ لیست داده اند که البته کاش می شد با حفظ وحدت، اما در عین حال، حفظ اصول و مرزبندی ها، جلوی این تکثر را می گرفتند. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد، باید نشست و بررسی کرد که لیستی رای دادن، عاقلانه تر است، یا خوبان هر لیست را رصد کردن. و اگر لیستی رای دادن بهتر است، به کدام لیست و چرا باید رای داد؟! می بینی! من هم مثل خودت، بیشتر درگیر سئوالم تا جواب!! رای من اما یحتمل، خوبان ۲ لیست متحد و پایداری است که می تواند تلفیقی از شور و شعور باشد. در چنین اقدامی اما خطر تشتت آرا یعنی پراکندگی رای اصول گرایان تشدید می شود و این به نفع اصلاح طلبان، احیانا فتنه گران، و انحرافی هاست. شاید بد نباشد که با یک مکانیزم منضبط و دقیق، و توسط کسانی که هم از سوی متحدها و هم از سوی پایداری ها، چهره موجهی دارند، از تلفیق خوبان ۲ لیست متحد و پایداری، لیست تازه ای پیدا کرد و بعد، اطلاع رسانی عمومی کرد. حال که حضرات، خودشان به وحدت نرسیده اند، این راهکار، پیشنهاد بدی به نظر نمی رسد. و اما یک چیز هم صادقانه بگویم: دوست ندارم وبلاگ «قطعه ۲۶» بیش از حد، محل این بحث ها باشد. آن جبهه ای که اینجا را درگیر خودش کرده، رنگ و بوی شهادت دارد، نه سیاست.

  57. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    با اینکه داداش حسین، امسال هم در جشنواره مطبوعات، شرکت نکرده بودند، اما تیتر یک «غدیر قم» ایشان(روزنامه وطن امروز/ مورخ ۲۸ مهر ۱۳۸۹) که توسط بچه های روزنامه وطن امروز به جشنواره ارسال شده بود، حائز جایزه بهترین تیتر شد. این موفقیت را به ایشان و همه بچه های خوب قطعه ۲۶ تبریک عرض می کنم.

    برنا: «غدیر قم» بهترین تیتر نظرسنجی مطبوعات/ در پایان هفدهمین نمایشگاه و جشنواره مطبوعات نتایج نظرسنجی بین شرکت‌کنندگان جشنواره مطبوعات و خبرگزاری‌ها اعلام شد. بر اساس این گزارش، «غدیر قم» از روزنامه «وطن‌امروز» به مناسبت سفر رهبر معظم انقلاب به قم، عنوان تیتر برگزیده را به خود اختصاص داد.

  58. چشم انتظار می‌گوید:

    موضوعی که مطرح کردین، خیلی مهم تر از یک طنز تلخ سیاسی بود.
    و بیش از این که جبهه ی دو نفر و نصفیه! منتقدین دولت، (که آن هم برای این که منتقِدَین خوانده نشود! به سه نفر رسیدند) برایم خنده دار باشد،
    یا ملقمه ی بی ترغیب جبهه ی متحد، برایم ارضا کننده،
    یا جبهه ی پایداریِ پایدار در مرکز، (چون در شهرستان ها تفاوت چندانی با جبهه ی متحد ندارد) امیدوار کننده،
    و یا روده کن شدن از جبهه ی ورشکسته ی اصلاحات،
    فقط به همان دلیلی که انقلاب اسلامی، و امام خامنه ای، حق حیات بر گردن همه چه مدافع، چه موافق. چه منتقد و چه مخالف، دارند، به پای صندوق های سرنوشت ساز و دشمن شکن انتخابات حاضر می شویم.
    و این بیان شما کمک بزرگی است در انتخاب نماینده ی اصلح. اگر قرار است گروهک مدافعِ فرید الدین هندبال کازرونی، یا تشکل استوانه الملوک جاسبی آباد، یا تیم منتقد الدوَل فی المناظره، یا کواکب الدُّبِّ و الاصغر، بر روی صندلی های سبز بهارستان جا خوش کنند!! پس رفتن همون هایی که گفتین قابل تحمل تره.
    به ذهنم می رسه ما نا گزیریم جبهه ی جدیدی از میان “پایداری و متحد” به مجلس بفرستیم. انشاءالله.

  59. مسعودساس می‌گوید:

    جبهه‌ی ما بوی شهادت می دهد نه بوی سیاست

    http://s1.picofile.com/file/7287869458/016.jpg

  60. سیداحمد می‌گوید:

    محشر است نوشته کیهانی و خطاب به اوباما به قلم داداش حسین… خدایی محشر است. کمی صبر کنید که در قطعه ۲۶ آپ شود…

  61. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “در بهار آزادی، جای شهدا” یی که در راه اسلام جان خودشون رو فدا کردند تا امروز بعضی حضرات در کمال آرامش در راه کسب پست و مقام تو سر و کله هم بزنند، واقعا خالیه!
    “به لاله در خون خفته”، ما مسئولی که دردش صندلی ریاست باشه و درمانش رسیدن به اون رو نمی خواهیم!
    “برخیزید، برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا”، تا به کسانی که راه رو گم کرده اند، بگویید:«انقلاب اسلامی با خون شهیدان آبیاری شده و معطر به نفس های گرم شهداست. این انقلاب، مطهر است به خون مردانی پاک؛ پس در این میدان، بی طهارت وارد نشوید!»

  62. حی علی الجهاد می‌گوید:

    متن‌تان با این مطالبی که اضافه کردید، تکمیل شد…
    ممنون

  63. ستاره نقره ای می‌گوید:

    سلام… خداقوت!

  64. موافقم به طور شدت:

    وقتی بالای سر گروه پایداری، علامه فرزانه و حکیم مجاهدی چون آیت الله مصباح، به حمایتِ البته آمیخته با ارشاد و تذکر و نصیحت، ایستاده است، می توانم مسرور باشم که بسیاری از این تردیدها درباره گروه عزیز پایداری، مرتفع خواهد شد.

  65. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    با سلام و عرض ادب
    سپاس بیکران بابت این نقد منصفانه و به‌موقع.
    به امید مطالعه‌ی منصفانه‌ی حضرات و استفاده‌ی به‌موقع از آن!
    مخلص می‌باشیم.


    “چه کسی به چه کسی است؟!”
    🙂

  66. هادی می‌گوید:

    تحلیل خوبی بود. اصطلاح جبهه برای متخاصمین بوده و استفاده از آن برای گروههای مسلمان که برای رقابت در خدمت به ولی امر مسلمین آمده اند تفرقه برانگیز است.
    در ضمن کاندیدهای محترم به جای خود عمار بینی و دیگر معاویه بینی، تحلیلی کارشناسی برای تثبیت قیمت ارز یا خروج از وابستگی به نفت یا تحلیلی از یک اثر فرهنگی یا سابقه ای از مبارزه خود با مفاسد اقتصادی ارائه بدهند!

  67. فاطمه می‌گوید:

    جبهه ى”جمع آوری آنها که_ ها_ میکنند تا بعضیها را _ مه_ بگیرد”

  68. azadie.ir می‌گوید:

    نقد زیبا به جا و درستی بود

  69. فلاح می‌گوید:

    سلام!
    دانشجویان هسته ای قم با همکاری دانشگاه قم و دانشگاه پیام نور قم و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه قم در نظر دارد به مناسبت چهلمین روز شهادت مصطفی احمدی روشن، یادواره ای با عنوان راه روش را برگزار نمایند.
    بدین وسیله از آقای حسین قدیانی دعوت می کنیم تا در این مراسم حضور به هم رسانند.
    زمان: ۱ اسفند ازساعت ۱۰ صبح
    مکان: سالن همایش های دانشگاه قم
    شماره تماس رابط (فلاح): ۰۹۳۵۲………….

  70. سلام
    با متن و کنایه های زیباتون خیلی حال کردم. ولی جبهه پایداری را زود به گروه و از این جور چیزا تبدیل کردید.

  71. گمنام می‌گوید:

    درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود.
    الهم عجل لولیک الفرج…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.