نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
بسم الله…
شروعش فوق العاده دلنشین بود!
۲۱ خط اول و سبک خاصش خیلی زیباست… به به…
یه دونه “کاش” محکم!
راستی! کم مونده پیدا بشه سر و کله ی بیلبیلک!
“اینجا «۹ دی» یعنی: «ببندیم چاه های نفت را»….”
کلا در هر زمینه ای اگر فرامین حضرت آقا عملی شود، مسلما پیشرفتمان چشمگیرتر خواهد شد!
حالا تا پایان سال جهاد اقتصادی هم نشد عیبی ندارد! مهم این است که با توجه به شرایطی که به وجود آمده، مسئولین و دست اندرکاران تلاش کنند تا وابستگی اقتصادی مان به نفت را کمتر و کمتر کنند!
ممنون داداش حسین…
حسین قدیانی: منظور، روز خاص و سال خاصی نیست قطعا! هدف از این نوشته، فراموش نشدن «اقتصاد منهای نفت» و تحقق آرزوی اقتصادی رهبر انقلاب بود. شکی نیست اجرای چنین آرزویی، زمان بر است، اما مهم این است که فردا دیر است! لذا مایه از سال «جهاد اقتصادی» گذاشتم و غم «آقا»…
کاملا متوجه منظورتان شدم!
مسلما می دانم که منظورتان روز و ماه و سال خاصی نیست و قطعا مشخص است که در عرض کمتر از ۲ ماه نمی توان به ناگاه معجزه کرد!
چه خوب است این پروژه عظیمِ “اقتصاد منهای نفت” از همین سال جهاد اقتصادی کلید بخورد!
سیم خاردار (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: شرکت نفتی توتال و چند شرکت اروپایی دیگر از یکسو با صدور اطلاعیه از تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا حمایت کرده اند و از سوی دیگر با واسطه چند شرکت دیگر خواستار خرید نفت ایران شده اند!
گفت: سران اروپا را بگو که حیوونکی ها برای تحریم نفتی ایران چه یقه ای دریدند و چقدر عربده کشیدند؟!
گفتم: نوچه های آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ایران هم از روی دست اربابانشان دیکته می نویسند. از یکطرف انتخابات را تحریم می کنند و از طرف دیگر برای ثبت نام در انتخابات صف می کشند و از هم سبقت می گیرند.
گفت: بیخود نیست که هر دوتاشون به بن بست رسیده و نمی دانند در مقابل اسلام و انقلاب چه خاکی بر سر خودشان بریزند.
گفتم: چه عرض کنم؟! خب! قانون طبیعت این است که وقتی «مار» و«جوجه تیغی» با هم ازدواج می کنند، بچه شون «سیم خاردار» میشه!
از وقتی که ما انقلاب کردیم همیشه تحریم بودیم…
دیگه تحریم ها نباید ما رو متعجب کنه، بر عکس! ما با این همه موفقیت ها تو منطقه اگه تحریم نشیم، باید تعجب کنیم…
امیدوارم این آرزوی آقا محقق بشه…
آسان ترین راه رهایی از اقتصاد نفتی تاکید بر اقتصاد کشاورزی هست که شکر خدا و به لطف “خدا بیامرز” و اون “انقلاب” سفیدشون با تکه تکه شدن زمینهای کشاورزی یک روی سیاهی برای ما به جا موند که نپرس.
دوستان این مبحث رو به عنوان یک بچه مهندس کشاورزی عرض می کنم؛ هر کس دوست داره شیرهای نفت ایران بسته بشه، یه فکری به حال کشاورزی عقب افتادمون بکنه.
ما که تلاش می کنیم. شما هم لطف کنید.
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری:
«من یک نگرانى مختصرى دارم – که مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست که این نگرانى را دارم – و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود… ما باید کارى کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاستهاى بین المللى، کمپانی ها و غارتگران بزرگ و جهان خوران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قیمتش را پایین مىآورند، تولید را کم یا زیاد دور مىکنند، یکى را از دور خارج یا وارد دورْ مىکنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایهاى مایه دردسر است.»
«من یک وقت عرض مىکردم که اگر یک روز نفت منطقه خاورمیانه تمام شود – که ممکن هم هست چنان روزى پیش آید – دولتها باید به فکر باشند. این که ما این قدر روى اقتصاد بدون نفت تکیه مىکنیم و اصرار داریم که هر چه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهاى دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضى از کشورها – از جمله خود امریکا – نفت خودشان را استخراج نمىکنند؛ نفت وارد مىکنند، چون به این قیمتى که نفت را مىخرند، یعنى در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هر چه بیشتر و فروختن هر چه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام مىشود؛ ولى چاه هاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاه هاى نفت امریکا، به برکت وفور چاه هاى نفت ما نیست – چاه هاى متوسّطى است – ولى به هر حال نفت هست.»
«ما از چند طرف ضربه اقتصادى مىخوریم؛ از جهت نفت هم ضربهى اقتصادى مىخوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است – که نماینده ملت است – اما درآمد دولت تولید کننده نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانیهاى نفتى آن، نفت ما را مىخرند و آن دولت از آنها مالیات مىگیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام مىگیرد و اتّفاق مىافتد! یعنى تجّار و کارخانهداران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس مىخرند و به آن جا مىبرند، دولت از آنها مالیات مىگیرد – به خاطر نفتى که آنها مىخرند و وارد مىکنند – آن مالیاتى که او به خاطر این نفت مىگیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کننده نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش مىگیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى مىکنند؛ اِعمال نفوذى است که مىکنند. این یک ضرر!»
حسین قدیانی: ممنون از این کامنت عالی. دوستان، دقیق بخوانند… و عمق این حزن اقتصادی را ببینند…
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری:
«امریکاییها از گندم و از محصولات غذایى به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلى جاهاى دنیا هم مىکنند. چرا کشورهاى اسلامى و عربى این حق را نداشته باشند؟ یک ماه – فقط یک ماه – بهصورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه کشورهایى که با اسرائیل روابط حسنه دارند، قطع کنند. امروز دنیا حرکت را – حرکت کارخانهها – روشنایى و انرژى را – انرژى برق – و حرارت را، که سه عنصر اصلى زندگىاش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایى و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر این چیز کمى است؟ دولتهاى عرب بهخاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه – نه اینکه دائم – به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان مىخورد. این از کارهایى است که مىتوانند بکنند.»
«یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از این گفتم – البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند – ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت ۱۵ روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کنندهى نفت به وجود مىآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا ۲۰ روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارىاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت میخواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود.»
«نفت، ذخیره همیشگى این ملت است و مىماند. اولاً از آن براى ساخت زیربناهاى ماندگار و دیگر سرمایههاى اساسى کشور استفاده مىشود. ثانیاً به وسیله قدرت نفت، ملت ایران مىتواند در صحنه سیاست بینالمللى، ابراز قدرت کند. یک وقت اعلان کند که من مىخواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه دنیا را تحت تأثیر قرار مىدهد؛ همه سیاستها را تحت تأثیر قرار مىدهد. یا بگوید مىخواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام مىگیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر مىکند، از آن طرف هم مسؤولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور مىدهند و گندم وارد مىکنند! بعد وقتى که این گندم وارد مىشود، وقتى که آرد مىشود، نان مىشود و پا به سفره من و شما مىگذارد، آن جا ضایع مىشود! امروز ما آن مقدارى که از ضایعات نان ضرر مىبینیم از هیچ ضایعه مادّىاى ضرر نمىبینیم! یعنى همین نان خشکى که از خانه من و شما خارج مىشود – که به نظر ما هم هیچ نمىآید – معادل بخش عظیمى از قیمت گندم وارداتى ماست! این مطلب را دولتیها – مسؤولین – مىگویند؛ امناى من و شما مىگویند!»
در همین ۶ بند از بیانات حضرت آقا که در کامنت “منم گدای فاطمه” می بینیم، مسائل زیادی بیان شده؛
با استناد به بیانات آقا می توان نتیجه گرفت که کشورمان شرایط مناسب برای ایجاد اقتصاد غیر نفتی را داراست!
امیدوارم به زودی این مهم، محقق شود…
آقای قدیانی سپاسگزارم. اشاره به این موضوع خیلی به جا بود.
باید دعا کنیم مسئولینمان از نیروی کارِ موجود در جامعه بهره بیشتری ببرند و فکری اساسی و هدفمند راجع به این موضوع داشته باشند.
خلاصه قصه ما و نظام سلطه این است:
“گلستان فتوحات ما، جملگی از بطن آتش و متن آتشفشان بوده است.”
به قول امام: “ما خودمان از این زمین خدا، روزى خودمان را در می آوریم”.
… یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا ۲۰ روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید.
انشاءلله…
این «سعی» به «صفا»ی لبخند «آقا» می ارزد…
دوستان محترم!
تا امروز نتایج عجیب و غریب تیم تحریریه کیهان در «ال کیهانیکو» را ملاحظه کنید…
۱) تحریریه: ۸ تیم…: ۹
۲) تحریریه: ۹ تیم…: ۲
۳) تحریریه: ۴ تیم…: ۲
۴) تحریریه: ۶ تیم…: ۷
۵) تحریریه: ۶ تیم…: ۱
بازی بعدی تیم تحریریه با تیم انباری های موسسه کیهان است؛ ۲ شنبه/ ساعت ۳ بعد از ظهر
به زودی داداش حسین درباره این بازی ها و نتایج پرنوسان تحریریه متنی توپ!! خواهد نوشت. همان طور که می بینید هر ۲ باخت تحریریه، تنها با فاصله یک گل بوده!!
حسین قدیانی: دلیل ۱) عدم تفاوت گلر تیم ما با میل گرد!! و ناهماهنگی بازیکنان و داوری بسیار عالی!!! دلیل ۲) حس انتقام از باخت نامردی اول. دلیل ۳) سخت ترین و بهترین بازی ما. دلیل ۴) غرور ما و تصور غلط از تیم حریف. دلیل ۵) جبران طوفانی شکست قبلی… و اما در برد ۴ بر ۲ همه گل ها را من زدم، اما امروز و در بازی ای که ۶ تا گل زدیم، (۶ بر ۱) من اصلا گل نزدم! گمانم آقای گل خودم باشم فعلا! زیاد گل زدم! چرا که در عرصه فوتبال سالنی هم همان حسین قدیانی چمن هستم!!
الان این کامنت فوتبالی به شدت حضور “اسلامی ایرانی” عزیز را می طلبد با آن کامنتهای همیشه جذابش!
۱۳۸* امیرالمومنین على علیه السلام:
پایدارى زندگى، به برنامه ریزى درست است و وسیله رسیدن به آن، مدیریت صحیح است.
(غررالحکم و دررالکلم، ح۶۸۰۷)
اگر امام خمینی فرمودند: جنگ برای ما نعمته; همین طور بود و کشور ما به طور محسوسی به خودکفایی رسید. انشالله این تحریم ها هم نعمتی دیگریه برای این که اقتصاد ما از وابستگی به نفت رهایی پیدا کنه; اگرچه این توصیه, سالهاست توسط مقام معظم رهبری مطرح شده!
ای کاش مسئولین به خودشون بیایند و برای عمل به این رهنمون کمی در مقام عمل جدیت به خرج بدهند و از ظرفیتهای بالای کشور در زمینه های مختلف حسن استفاده رو بکنند!
فکر می کنم تحقق “اقتصاد منهای نفت”, “مسئولینی منهای زر و زور و تزویر” رو می طلبه!
یه سوال از همه! چه راست چه چپ، چه اصول گرا چه اصلاح طلب، چه “نه دی”ای و چه……!
کی به حرف “آقا” گوش دادیم و ضرر کردیم؟
یکی جواب بده!
پیشرفت علمیمون رو مدیون تشویق چه کسی هستیم؟
اللهم عجل لولیک الفرج
بالاخره شرایط و اوضاع مملکت شما رو سوق داد به سمت مسایل اقتصادی.
این پدیده مبارکی است!
سازمان هایی غیر دولتی برای جهت دهی های اقتصادی؛
تولید ثروت، اشتغال زایی، رفع فقر.
هر کی ادعای جهادی داره بسم الله
فقط کافی است غیر از خود برای یک نفر دیگر شغل و درآمد درست کنیم.
در آن زمان دیگر به نفت هیچ احتیاجی نخواهیم داشت!
عکس این پست، خیلی قشنگ است و تناسب و ربط زیبایی دارد با متن. چند دقیقه است که دارم نگاهش می کنم… انشاءالله روزی می ایستیم روی پله اول.
سلام
تلخ است؛ ولی بعضی فقط شعار
“وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد”میدهند
……………………….
چه می توانم گفت، جز آه!
آه که ندانستیم قدر ماه مان را…..
طی این سالها که گذشته اگر خوب گوش کرده بودند مسئولین به این حرفهای آقا حالا کجای نردبان ترقی بودیم خدا می داند.
اگر حضرت ماه احساس میکردند که فرامینشان اجرا می شود که دیگر این عمار نمی گفتند.
و چه جا دارد دوباره و با بصیرت تکرار کنیم: ” این عمااااار؟”
“کاش سال «جهاد اقتصادی» با سیلی بر صورت تحریم تمام شود و اعلام شود: نفت ایران، فروشی نیست!”
آغاز و پایان خوبی داشت، دستتون بیست.
به قول یه بنده خدایى که یادش بخیر!
مى شود
مى توانیم
“گمانم آقای گل خودم باشم فعلا! زیاد گل زدم! چرا که در عرصه فوتبال سالنی هم همان حسین قدیانی چمن هستم!!”
با این اوصاف بازى دوشنبه رو هم باختید یا حداقل شما گل نمى زنید!! دلیل رو هم قسمت اول دلیل ۴ بدونید!
حاج حسین نتایج رو پیش بینى نمى کنن؟!
………………
سید جان، من چون بازیها رو ندیدم، نمیتونم نظر خاصی بدم.
ولی اینکه “حسین” در بازی قبلی، هیچ گلی نزده، احتمالا به خاطر تحریم شدن
از طرف آقای میلگرد! و سایر رفقا بوده!
**یا ذالجلال و الاکرام**
به قول یه بنده خدایى که یادش بخیر!
مى شود
مى توانیم
چقدر دردناکه.
ان شاء الله که بیدار بشه.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
چقدر جملات ابتدائی متن دلنشینه. حس قشنگی داشت خوندنش.
امیدوارم این دولت در همین مدت باقی مونده برنامه ریزی های درستی برای پیشرفت اقتصادیمون داشته باشه.
خدا قوت آقای قدیانی.
“یا حکیم”
با سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ “قطعه۲۶”
این پست از وبلاگ شما در بخش در حاشیه سایت گرداب منتشر شد.
توفیق یارتان
مدیریت سایت “گرداب”
بسم الله
باز نشر: http://www.yjc.ir/netsearching
عجیب به دل نشست؛ عجـــــــــــــیـب!
۵۲ پاراگراف نوشتید! اما، به اندازه ی یک کتاب تاریخ، برایمان درس و خاطره داشت. نه آن تاریخی که امثال زیباکلام (که البته به بعضی از این مدعیان شرف دارد) می گویند. بلکه آن تاریخ پر حماسه و سوز درد و آه و صد البته افتخار. اگر انقلاب ما بر فرض محال، نخواهد به هیچ چیز ببالد، نمی تواند از ۸ سال جنگ تحمیلی و ۸ ماه جنگ تحلیلی به سادگی عبور کند. آن افتخار عظیمی است که یادآوری آن، حس غرور و بالندگی به انسان می دهد.
شما هم که به داوری ایراد دارید!
لازمه که در برنامه ی ۹۰ شرکت کنید و صحنه های داوری بررسی بشه…
حالا که بحث فوتبالی مطرح شده، از بازی فینال گونه ی امروز تراکتور و استقلال نباید به سادگی گذشت. بعید می دونم اس اس بتونه به سلامت از تبریز پر افتخار خارج بشه.
حسین قدیانی: برید ترکی سر تراکتور را رسما!!
سلام بر قطعه ۲۶
سلام داداش حسین/ سلام آقا سید.
دلم براتون تنگ شده داداش حسین، مدتها به نت دسترسی نداشتم.
چقــــــــــــــــــدر متن نخونده دارم…
تا کی خام فروشی آخه تا کی؟!
دست آمریکا و اروپا درد نکنه با این خدمت شون!!!
یه پیشنهاد: لیست موادی رو که بصورت خام به خارج صادر می کنیم به غرب بدیم تحریم شون کنن تا ما بتونیم از این طریق ارزش افزوده اونا رو بالا ببریم. زبونمون مو در آورد از بس گفتیم. تو همین گیلان خودمون گیاهان دارویی رشد میکنه اما یه دونه کارخانه ای نیست که فرآوریش کنه و صدها نمونه دیگه.
“این «سعی» به «صفا»ی لبخند «آقا» می ارزد.”
این به همه عالم میارزد. ممنون.
متن فوق العاده ای بود.
انشاالله مسئولین خواسته رهبر عزیز را عملی کنند. انشاالله.
از دید علم اقتصاد نیز همین فرمایش امام خامنه ای یعنی اقتصاد بدون نفت، اقتصاد ایده آل است .
اما بگذریم که ما به علم اقتصاد کار نداریم؛
سمعا و طاعتا.
http://janbazanha.blogfa.com
وبلاگ اولین حسینیه ایران بعد از انقلاب!
منتظر حضور و نظر شما…
آرام آرام… عجلو بالصلاة…
داداش حسین؛
از ترکی واقعا” انتظار نداشتم. روز اون نبود.
ولی این رو قبول دارین که هر چی بازیکن های تراکتور با تعصب بازی کردند، تماشاگرای خوب و متعصب تراکتور جنبه ی باخت رو نداشتند؟ دلیل نمی شه چون نه هفته ی که نباختند و با داوری ضعیف ترکی بازی رو واگذار کردند، صندلی ورزشگاه رو بشکنند.
البته پرتاب برف چیز مهمی نبود و کاملا” طبیعی.
باید منتظر واکنش ژنرال در مصاحبه های بعدی باشیم.
واقعا از این متن به وجد آمدم.
اما واقعا، کاش “اعلام شود: نفت ایران، فروشی نیست!”
ای کاش …
سلام بر امامی که به زودی زود از پلکان هواپیما، به خاک وطن گام می نهد و سکان هدایت و رهبری کشتی انقلاب را، به دست می گیرد.
چه افرادی بودند که همپای امام شروع کردند ولی همدوش امام باقی نماندند. و چه انسان هایی که هم دوش امام نبودند ولی به پای آرمان بلند امام خون دادند.
آنان که به راه عشـق، سرگرداننـــــد.
پیـچ و خم این مسیــــر را می داننـد.
از سجده ی بی رکوعشان پیـدا بـود.
بی دست نماز عاشقی می خوانند.
.
.
.
دربهار آزادی جای شهدا خالی.
سلام، یه چیز رو نمیدونم چرا زودتر ما اینکار رو نکردیم، اصلا با وجود این همه فشار نمیدونم چرا چندین سال قبل شیر نفت رو به روی اروپا نبستیم!! یکی من رو قانع کنه…
قربونشون برم که این همه درد دارن و میگن “من یک نگرانی مختصری دارم.”
.
.
.
این ما هستیم که باید اون ها رو از خرید نفت محروم کنیم.
-بعضی ها همچین گر گرفته اند با گدازه تحریم، که انگار، بار اول است، ملت رشید ایران، تهدید به تحریم می شود!
-گلوی اقتصاد ابلیس در گلوگاه هرمز، دست ماست. کاش اقتصاد ما خودش ترمز سیاه نفت را بکشد.
-مطابقت دادم هر ۲ تمثال را و خط و خطوط پیشانی را… «این عمار» نتوانست اندازه اقتصاد متکی بر نفت، غم بنشاند بر چهره «آقا».
مثل همیشه عالی و دلنشین
خدا قوت اخوی
این جمله رو هم خیلی دوست دارم
زیاد به دلم نشست…
…این «سعی» به «صفا»ی لبخند «آقا» می ارزد، و دشمن به خود می لرزد، اگر که نفت ایران در قلک خاک تفت خودمان پس انداز شود.
سلام
کتکمان زدند درد داشت…
احسنت. زیبا بود.
مطلبی دغدغه-طنز آلود نگاشته ام با عنوان…
“دین را خط بزن”
خوشحال میشم اگر وقت داشتید نگاهی بندازید.
چند روزیست که به شما به چشم استاد نگاه میکنیم.
یا زهرا(س)
بله داداش حسین.
قد خمیده ما سهلت نماید اما/ برچشم دشمنان تیر از این کمان توان زد…
کتک مان زدند، درد داشت اما ۱۵ خرداد شد؛ حاج آقا روح الله را تبعید کردند، جدایی داشت اما آن فرزانه دوران، امام خمینی تاریخ شد؛ به امام مان ناسزا گفتند، تلخی داشت اما ۱۹ دی شد؛ علیه ما متحد شدند، سختی داشت اما اربعین به اربعین قیام شد؛ برادران مان را در میدان ژاله کشتند، اشک داشت اما خاک میهن لاله باران شد…..
بله داداش حسین.
قد خمیده ما سهلت نماید اما/ برچشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/7666
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
با اجازه صاحبخونه!
خوشحال می شم نظر شما رو درباره کلیپ جدیدم بشنوم. کلیپ از من اشک با شما!
نظر فراموش نشه ها!
http://www.aghleshgh.blogfa.com/post-49.aspx
هویج (گفت و شنود)
گفت: یک سایت ضدانقلاب درباره «گاف» بزرگ اردشیر امیرارجمند، مشاور فراری موسوی افشاگری کرده است.
گفتم: مگر پااندازی برای اسرائیل و دهها جنایت دیگر «گاف»های کوچکی بوده اند که گافی بزرگتر از آن هم وجود داشته باشد؟!
گفت: این سایت سلطنت طلب نوشته است اخیراً اردشیر امیرارجمند که رابط سران فتنه با خارجی هاست ملاقاتی با دفتر جرج سوروس داشته و برای نشان دادن خطر ایران گفته است؛ تصمیم ایران درباره مهندسی معکوس هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را دست کم نگیرید.
گفتم: خب؛ مگر از پادوی اسرائیل غیر از کاسه لیسی صهیونیست ها انتظار دیگری داشتی؟
گفت: به نوشته این سایت، مشاور جرج سوروس از وی پرسیده است منظور مقامات ایرانی از مهندسی معکوس هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی چیست؟ و مشاور موسوی گفته است یعنی ضد آن را می سازند!
گفتم: عجب خل و چلی است؟! باید برای سران فتنه اسفند دود کرد که مبادا رابط آنها به خاطر اینهمه اطلاعات علمی!! چشم بخورد!
گفت: مردک مسئله به این سادگی را نمی دانسته که منظور از مهندسی معکوس پهپاد ۱۷۰RQ، کشف فرمول ساخت آن و تولید پهپاد مشابه است.
گفتم: یارو برای نوکرش که خیلی خنگ بود و در امتحان دیکته اکابر تجدید شده بود یک کیسه هویج آورد و بهش گفت؛ حالا که عقلت کار نمی کنه، این یک کیسه هویج رو کوفت کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه!
بازتاب: Muslim Student : آرزوی اقتصادی “آقا”!
عالی بود! عالی!
سلام! به ما سری بزنید…
این نوشتتونم مثل همیشه عالی بود. خوشحال میشم به وب منم هم سربزنید…