۸ دی، ۹ دی، ۱۰ دی و اسلام پابرهنه ها

دی ماه سال ۸۸ و متاثر از وقایع عاشورای تهران، اگر چه قرعه «یوم الله» به نام «چهارشنبه/ ۹ دی» افتاد، اما شمار کثیری از شهرهای کشورمان، هم روز ۸ دی و هم روز ۱۰ دی به صحنه آمدند تا از قیام حسینی، انقلاب خمینی، و ولی فقیه حاضر، هم زمان دفاع کنند. واقعیت این است که در بسیاری از شهرهای کشور، راهپیمایی هشتم و نهم و دهم دی ماه، دقیقا یک اندازه بود و جملگی حماسی و پرشور. با این همه از آنجا که روز ۹ دی، قیام ملت علیه سران فتنه، حالت یک همه پرسی حضوری، سراسری و عمومی پیدا کرد، بسی ماندگارتر از ۲ روز ۸ دی و ۱۰ دی شد. با ذکر همین چند خط، بنا دارم نقدی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی وارد کنم در مقام «رسانه ملی»، یعنی رسانه ای که مال آحاد ملت است و فقط برای تهرانی ها نیست.

دومین سالگرد ۹ دی هم آمد و رفت، اما آنچه رسانه ملی از آن غفلت ویژه کرد، راهپیمایی ۸ دی و ۱۰ دی در بسیاری از نقاط کشور بود که تقریبا هیچ انعکاسی در برنامه های صدا و سیما نداشت. به راستی، چرا؟! آیا اگر این راهپیمایی ها در تهران رخ می داد، باز هم رسانه ملی تا این حد از آن غافل می شد؟! آیا فلان بسیجی پیرو خط رهبر و بهمان جوان شهرستانی، گناهی مرتکب شده که به جای تهران، در رشت، تبریز، خرم آباد و… به دنیا آمده؟! اینکه او ساکن پایتخت نیست، بنا به جبر روزگار و اهمیت استراتژیک مرکز کشور، چقدر مجازات دارد؟! تا کجا؟! تا کی؟! حدش چیست؟! از کجا به بعد، باید سهمش در دوربین صدا و سیما داده شود؟! 

گمانم رسانه های ما به ویژه رسانه ملی، از خیلی فرصت ها غفلت می کنند و قدر این نعمات را نمی دانند. القصه! یکی از مهمترین دلایلی که نشان می دهد پشت سر یوم الله ۹ دی، اراده حکومت نخوابیده بود و کاملا خودجوش برگزار شد، همین بود که ۹ دی، در بسیاری از شهرستان ها، نه یک روز، که فی الواقع در ۳ روز متوالی برگزار شد. برخی شهرستان ها ۲ روز و تعداد بیشترشان ۳ روز. یعنی نظم اداری، از جنس بخشنامه و دعوت و کارت زدن و حضور و غیاب در کار نبود و نوعی عشق حاکم بود. البته ما که از طعنه دشمن در باب «راهپیمایی حکومتی» استفاده کردیم و لذت بردیم و ربطِ درستش دادیم به اقتدار مردمی حکومت، لیکن، آنچه در بعضی شهرها در ۳ روز، در بعضی شهرها در ۲ روز و در کل کشور در یوم الله ۹ دی رخ داد، به خودی خود نشان می دهد که مردم، عشق کردند تا از انقلاب اسلامی و علمدار حکیم آن دفاع کنند و اصولا بیش از آنکه پای «اداره های جمهوری اسلامی» در کار باشد، پای «اراده های انقلاب اسلامی» در کار بود. خودشان بودند و خودشان. اراده هایی که البته جلودار داشت و جلودار آن، همان هایی بودند که امام، ولی نعمت انقلاب اسلامی می خواندشان. یعنی حاشیه نشینان. 

الحق باید زنده باد گفت به مردم تبریز، رشت، خرم آباد و… که ۹ دی، در این شهرها ۲۴ ساعت نبود، بلکه ۷۲ ساعت طول کشید و دقیقا ۳ روز بود. اینکه من اشاره مستقیم به این ۳ شهر می کنم، به خاطر اخباری است که از طرق دوستان و آشنایان ساکن در این ۳ شهر، همان سال ۸۸ دریافت کردم. قطعا تعداد شهرهایی که ۳ روز مداوم در آن نواحی راهپیمایی بر پا شد، به روایت بسیاری از تصاویر و فیلم ها، بیش از اینهاست که کاش صدا و سیما اجازه ندهد این اسناد در آرشیوش خاک بخورد. با همه این احوال، قطعا اگر مردم این ۳ شهر و دیگر شهرهای جلودار، بخواهند مثلا به ما تهرانی ها «پز غیرت» بدهند و «فخر بصیرت» بفروشند، حق دارند، اما قطعا نمایندگان واقعی و اصیل اسلام پابرهنه ها چنین نمی کنند، چرا که بیش از حق، به تکلیف شان فکر می کنند.

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ نمودار: علی اکبر بهشتی

سران رسانه ملی می توانند و می بایست اعتراف کنند که ۸ دی و ۱۰ دی، دور ماند از لنز دوربین شان. این اعتراف از آنجا موضوعیت دارد که ان شاء الله جبران شود این قبیل قصور و نگاه تقویمی و مناسبتی و اداره ای، جایش را به یک نگاه انقلابی، آرمانی و اراده ای بدهد. باشد که رسانه ملی، سال بعد همین موقع، یاد ۹ دی نکند و لااقل پیام بگیرد از سخنان «آقا» که چرا هر از گاه، گرامی می دارند این روز را. درباره ۹ دی، بسیاری از جوانان، شعر گفته اند، متن نوشته اند، طرح زده اند، وارد قصه گویی شده اند، عکاسی کرده اند؛ صدا و سیما بگوید که به جز نشان دادن تصاویر یوم الله ۹ دی ۸۸ تهران، و چند مصاحبه و گزارش که به شکستن شاخ غول می مانست، چه کرد سالگرد ۹ دی؟! امسال، ابتکار ویژه رسانه ملی، به جز آن بیلبیلکی که چند روز قبل از یوم الله ۲۲ بهمن هم سر و کله اش گوشه تلویزیون ملت پیدا می شود، چه بود؟! گزارش ویژه و تکان دهنده اش چه بود؟! فیلم کوتاهش چه بود؟! داستانش چه بود؟! فیلم بلندش چه بود؟! سرود حماسی و ماندگارش چه بود؟! نشان دادن ۸ دی و ۱۰ دی در شهرستان هایش چه بود؟! آیا شهدای ۸ ماه جنگ تحلیلی، چون شهدای فتنه بودند، خون شان از خون شهدای ۸ سال جنگ تحمیلی، بی مقدارتر است که نه خانه شان می روید و نه سراغی از درددل مادران شان می گیرید؟! آیا من حق ندارم که مورینیو را از شهید حسین غلام کبیری بهتر و بیشتر بشناسم؟! آیا شهید امیرحسام ذوالعلی در صدا و سیما، صدا و سیمایش بایکوت است؟! آیا شهدای فتنه، گناه کردند که به جای روزگار جنگ، در جنگ روزگار به شهادت رسیدند؟! آیا خون چمران و باقری از خون مادر و دختری که توسط منافقین در همین فتنه ۸۸ و در همین میدان آزادی به شهادت رسیدند، رنگین تر است؟! آیا مدیران رسانه ملی هم در مقام عمل، و بی آنکه خود بخواهند، معتقدند «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»؟!

آه! گمانم فلج می شدید اگر صحبت های «آقا» درباره ۹ دی نبود که بگذاریدش روی تصاویر راهپیمایی ملت!! این شاهکار همیشگی تان!!

کاش انقلاب اسلامی، رسانه ای به بزرگی نامش می داشت که دفاع پابرهنه ها از اسلام و انقلاب اسلامی را قشنگ تر از این حرفها به تصویر بکشد، آنهم در دیدگان دنیایی که ۹۹ درصدش علیه یک درصد نظام سلطه، دعوی عدالت دارند و دغدغه تبعیض و همان که امام محرومان از آن به عنوان «جنگ فقر و غنا» یاد کرد. چه فرصتی از دست دادی آقای رسانه ملی! که غفلت کردی از ابعاد ۸ دی و ۱۰ دی، از ابعاد قیام اسلام پابرهنه ها علیه اشراف، و از عمق شعارهای توده های ملت. واقعیت این است که در این مقطع از تاریخ جهان نیز، آحاد ملت ما، قبل از «بیداری اسلامی»، از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع کردند و ملت انقلابی ما، قبل از مردم آمریکا بر طبقه اشراف شوریدند. استفاده نکردی از این فرصت، آقای صدا و سیما!

در ذیل آنچه نوشتم، البته خیلی حرفهای دیگر می توان زد. می توان به پروژه مشکوک و زیربنایی دشمن در تخریب اقوام دلیر ایرانی اشاره کرد و کمی بیشتر مداقه کرد که چرا در اغلب لطیفه ها، پای اهانت به غیورترین اقوام ایرانی و تمسخر لهجه و چهره شان در میان است. می توان به این فکر کرد که چرا جوان ترک و شمالی و لر، به جای تبریز زیبا، رشت مهد باران و خرم آباد باطراوت باید در تهرانی درس بخواند که ۲ فردای دیگر، همین دانشجوی استاد شده کارمند شده به جایی رسیده را تمنا کنیم که برگرد به شهرت، تهران بی در و پیکر خیلی شلوغ شده! می توان به این اندیشید که اصلی ترین، خط مقدمی ترین و جلودارترین آفرینندگان ۹ دی، به جای دیدن راهپیمایی ۳ روزه خودشان در صدا و سیما، باید عمدتا مردم همیشه در صحنه تهران را نگاه کنند! و البته می توان فرض کرد که راقم این سطور، فرق میان اهمیت پایتخت و شهرهای دیگر را نمی فهمد!!

آری! خیلی چیزها می توان گفت. همچنان که دیروز یکی از دوستان رشتی ام، زنگ زد و گفت: رسانه ملی، حتی در نشان دادن بصیرت هم تبعیض قائل می شود!

***

جناب ضرغامی! مشق شب امشب شما این است؛ صد مرتبه بنویسید؛ «اسلام پابرهنه ها».     

روزنامه وطن امروز/ ۱۳ دی ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. میلاد پسندیده می‌گوید:

    دمت گرم… رشت هم ۸ دی داشت و هم ۹ دی ولی دهم یادم نیست اما نماز جمعه پرشوری هم داشت…

  2. میلاد پسندیده می‌گوید:

    دمت گرم و خسته نباشی بخاطر این همه زحمت… سپاس از اینکه مغرورانه عکس “مقایسه یک وبلاگ و یک رسانه به اصطلاح ملی” را گذاشتی… غلط می کنی اگر مغرور نباشی!

  3. میلاد پسندیده می‌گوید:

    با دو راس بالا و سه راس پایین کارهای رسانه تو اون عکسه کلی 🙂 کردم مخصوصاً […]

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “کاش انقلاب اسلامی، رسانه ای به بزرگی نامش می داشت…”

    دغدغه هایتان را دوست دارم چون خیلی دیدِ عمیقی دارید.
    متاسفانه ۸ و ۹ و ۱۰ دی یکی از هزاران کمکاریِ رسانه ملی! ماست.

    ۸ دی حضور مردم در بعضی شهرستان ها، از راهپیمائی هائی مثل روز قدس و ۲۲ بهمن خیلی حماسی تر بود!
    تا وقتی همه فکر و ذکر مدیران سازمان قدردانی از خودشان و رقابت در پخش فیلم و سریال تکراری است، اگر صد هزار بار هم بنویسند «اسلام پابرهنه ها» افاقه نمی کند!

    ممنون داداش حسین،
    واقعا خسته نباشید.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    عملکرد رسانه ملی:

    “…مصاحبه با چند عمار و کامل کردن رسالت خود دراین زمینه!!!
    نشان دادن چند بد حجاب در ۹دی تهران؛ به این معنی که ما آخر جذب حداکثری هستیم!…”

    نمودارتان عالی بود داداش حسین!

  6. پری می‌گوید:

    امسال، ابتکار ویژه رسانه ملی، به جز آن بیلبیلکی که چند روز قبل از یوم الله ۲۲ بهمن هم سر و کله اش گوشه تلویزیون ملت پیدا می شود، چه بود؟!

    واقعا!

    حالا واقعا اسمش بیلبیلکه؟!

  7. پری می‌گوید:

    آیا شهدای فتنه، گناه کردند که به جای روزگار جنگ، در جنگ روزگار به شهادت رسیدند؟!

    اگه به اختیار اینا باشه شهدای فتنه اصلا شهید حساب نیستن!!

  8. پری می‌گوید:

    مسابقه ی پیامکی و پر کردن جیب مخابرات!

    “شرایط حساس کنونی” بود؟ درست خوندم؟!

    “چی توز نمکی” رو خیلی سخت خوندم!

    فکر بامزه ایه که دستی مینویسید.

    خیلی خوب خلاصه کردید برنامه های تلوزیون رو. ولی چی توز نمکیش خیلی بیشتره!

  9. ... می‌گوید:

    از حالت نوشتن به عمل نزدیک شوید و گروه های امداد درست کنید به مناطق محروم بروید فعالیت های کشاورزی و صنعتی را تشویق کنید و حس دوست داشتن و محبت را تمرین کنید تا مردم امیدوارتر شود
    from Canada
    حسین قدیانی: دیگه باید چی کار کنیم؟! اونو بگو… خودمونیم ها! نشستی توی کانادا، همین طوری می گی لنگش کن!!

  10. سنگربان می‌گوید:

    ۸و ۹ دی خیلی روز بزرگی بود…….
    ولی من یادم تو شهر ما روز ۱۱ دی هم بعد نماز جمعه یه راهپیمایی بود البته ، نه به شلوغی ۸ دی……

    شبکه های استانی هم فقط تو اخبار، هر شهرو شاید ۱۰ ثانیه نشون دادند……
    امسال خب چندتا مستند گذاشتند، اون موقع که هیچی، شاید بیشتر به فکر به دست آوردن دل فتنه گرا بودن، تا پابرهنه ها و بسیجی ها….

  11. ... می‌گوید:

  12. زهرا می‌گوید:

    بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان همدان در اعتراض به پخش خبر کذب اعتراض دانشجویان به جریان انحرافی در ۹ دی توسط صدا و سیمای همدان بیانیه صادر کرد.
    در این بیانیه آمده است: شمشیر انتقادمان را این بار از رو بسته‌ایم و آن هم نه برای استاندار همدان و جریان انحرافی بلکه برای صدا و سیما و روی صحبتمان با مهندس ضرغامی است.
    ریاست محترم صدا و سیما
    همانجا که امام امت و پیر جماران(ره) آن را دانشگاه نامیدند. جناب آقای ضرغامی آیا به راستی از عملکرد مدیرانتان در سطح استان‌ها خبر دارید؟ آیا می‌دانید مدیر ارشد صدا و سیما در سطح استان همدان بازیچه منصوبان به جریان انحرافی در سطح استان شده‌اند؟ آیا می‌دانید در سال گذشته اولین همایش بین‌المللی بیداری اسلامی به همت جوانان بسیجی و پیرو ولایت در دانشگاه بوعلی سینا همدان برگزار شد؟ و مدیران شما به دلایلی واهی از پخش تیزر این برنامه سرباز زدند؟ اگر ندانید هم دور از انتظار نیست. آیا می‌دانید جایگاه دستگاه زیر نظر شما در این میان چیست؟ بدون شک می‌دانید و مدیران شما در سطح شهرستان‌ها هم می‌دانند و به همین دلیل است که از وظیفه‌شان سر باز می‌زنند تا موجب ناراحتی آقای پشت پرده نشده باشند. سؤال اینجاست که پخش تیزر همایش بیداری اسلامی با کدام قانون جمهوری اسلامی منافات دارد؟
    این بیانیه می‌افزاید: آقای مهندس از شعار نمازگزاران همدانی در ۹ دی روز بصیرت که به فرموده مقام عظمای ولایت موهبت الهی بود خبر دارید؟ آیا می‌دانید سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه در روز بصیرت استاندار همدان آقای پیریایی منتسب به جریان انحرافی بود؟ ایشان همان کسی است که با بی‌بصیرتی علیه ولی فقیه زمانش اقدام کرد صرفا به خاطر خوش خدمتی به آقای مشایی و بیانیه ضد ولایت فقیه را با چشم بسته امضا کرد. به خاطر آقایی بی‌ارزش! بدانید که این یعنی پذیرش ولایت (…) که از پذیرش سرپرستی آن کم ارزش نشأت می‌گیرد. این فرد به خودش جرأت داد برای تحت فشار قرار دادن رهبری این نظام پای آن نامه تدوین شده توسط آن بی‌ارزش را امضاء کند که بدون شک این امضا حکم پذیرش … بود که البته از دیرباز امضا شده بود و مطمئن باشید که این فرد به درستی معنای بسیج و بسیجی را نیاموخته است و گرنه چنین گستاخی نمی‌کرد.
    جناب ضرغامی این فرد فضای خود رأیی در استان همدان طنین انداز کرده است و به کسی هم پاسخگو نیست. و دعوت رسمی دانشجویان را بارها و بارها رد کرده است و جالب اینجاست که تمامی منصوبان ایشان مدیریت‌های ارشد استان را تحویل گرفته‌اند از جمله صدا و سیمایی که حضرت عالی باید بر آن نظارت کنید. به راستی چرا باید فردی بی‌بصیرت که علیه ولی فقیه زمانش نامه امضا کرده است سخنران بیش از خطبه‌های نماز جمعه در روز بصیرت در شهر دارالمؤمنین و دارالمجاهدین همدان باشد؟ ایا می‌دانید نمازگزاران با بصیرت همدانی علیه این فرد که خود را بسیجی می‌داند و همچنین علیه جریان منحرفی که خون به دل مسؤولان نظام کرده‌اند در روز ۹ دی شعار دادند؟ همان‌هایی که مقام معظم رهبری تمام قد در مقابلشان ایستاد و فرمودند تا زمانی که من زنده هستم نخواهم گذاشت در حرکت ملت به سوی آرمان‌ها ذره‌ای انحراف ایجاد شود.
    جناب ضرغامی نهاد زیر نظر شما در استان همدان در دست منصوبان جریان خاص است که اگر نبود در بخش‌های خبری خود خبر را به درستی منعکس می‌کرد و از ارائه مشتی اراجیف که مشخص بود از دفتر استانداری به آنها دیکته شده است خودداری می‌کرد.
    جناب آقای ضرغامی صدا و سیما طوری خبر را القا کرد که افرادی که حضور نداشتند این طور برداشت می‌کردند که نمازگزاران همدانی برای مقابله با امام جمعه محترم شهر و همچنین جهت اخلال در نماز باشکوه و با صلابت جمعه اقدام کرده‌اند. ولی هر وجدان بیداری خلاف این موضوع را تأیید می‌کند. آیا می‌دانید نمازگزاران تا پایان در نماز جمعه حضور داشتند و حتی کوچک‌ترین بی‌ادبی به هیچ فردی نکردند. پس چگونه است که در جمهوری اسلامی این چنین با دستور یک فرد که علیه ولی فقیه زمانش قیام کرده است نماز گزاران بسیجی را اخلال گر معرفی می‌کنند. آیا با توجه به فرموده امام امت نباید اینان در آتش خشم و غضب الهی بسوزند.
    آقای ضرغامی دقایقی را با مدیرتان در سطح استان هم کلام شوید که چرا اعتراضی را که از سر دلسوزی و در کمال ادب و احترام از سوی مسؤولان استانی از قبل برای عدم سخنرانی استاندار مطرح شده بود را پوشش ندادند و چرا فریادهای نمازگزاران را به درستی پوشش ندادند و چرا تصمیم به ایجاد تنش بین نمازگزاران و امام جمعه محترم شهر گرفتند که خداوند می‌داند نمازگزاران اصلاً چنین کاری نکردند و قصد همچنین کاری هم نداشتند. پس چگونه است که این چنین خبر را به دروغ مخابره می‌کنند. چگونه است که خبر سراسر کذب صدا و سیمای همدان در خصوص شعار نمازگزاران همدانی اخلال نیست ولی شعار علیه فردی که بر علیه رهبری نامه امضا کرده اخلال نامیده می‌شود. واقعاً چرا وارونه حقایق گفته می‌شود آنچه منعکس شده خبری دروغ و به نفع جریان انحرافی است و شائبه دسیسه در آن کاملاً مشهود است، چرا که این جریان قصد دارد جوانان نماز گزار را که هر هفته پشت سر امام جمعه محترم همدان نماز می‌خوانند در مقابل امام جمعه محترم قرار داده و کاملاً موضوع استاندار خاطی همدان را در حاشیه قرار دهند و این وارونه کردن حقیقت و یک شیطنت رسانه‌ای است که شما نباید اجازه دهید چنین اتفاقی در عرصه مدیریت شما بیفتد، زیرا این جریان ممکن است در جاهای دیگر هم با همین حربه وارد فضای سیاسی کشور شده و مسائل را به نفع جریان انحرافی رقم بزند.
    در پایان ما دانشجویان بسیجی حمایت خود را از نمازگزاران همدانی در اعتراض به سرکرده جریان انحرافی در استان اعلام می‌کنیم و به مسؤولان صدا و سیمای استان فرصت می‌دهیم تا خبر خود را تصحیح و به مشابه خبر اولیه خود چندین مرتبه پخش کنند در غیر این صورت ما هم از ظرفیت‌های جنبش دانشجویی استفاده کرده و به سمت شما در صدا و سیما خواهیم

  13. زهرا می‌گوید:

    به سمت شما در صدا و سیما خواهیم آمد.

  14. سربازان گمنامی می‌گوید:

  15. سربازان گمنامی می‌گوید:

    بنویس تشویق می کنم بنویس اگر…

  16. روزبه می‌گوید:

    قضیه این مسابقه نظر سنجی چیه؟ توضیح بده

  17. مقداد می‌گوید:

    سلام
    برای اینکه اطلاعات عمومی تان نسبت به صداسیما بیشتر بشه این قسمت رو حتماً بخونید!!!
    رویش یک فیلمساز در۹دی
    شنبه‌ی بعد از انتخابات احساس یأس پیدا کردم. دقیقا مثل احساس لحظه‌ی غرق شدن کشتی تایتانیک! حسم این بود که نجات کشور منوط به این پیروزی است. حس کردم همه چیز را باخته‌ام.

    اشاره:
    نامش را که در اینترنت جستجو می‌کنم، از جشنواره تورنتو می‌خوانم و انیمیشنی که برایش خیلی زحمت کشیده و حالا برایش افتخار آفرین شده. از فیلم‌هایی که فیلم‌نامه هایشان را نوشته تا انواع پویانمایی ها و مستندهایی که ساخته، تا انواع جوایز و افتخارات، همه را در کارنامه‌ی یک دختر متولد ۱۳۵۹ با مدرک کارشناسی کارگردانی می‌بینم. از خودش که می‌پرسم، می‌گوید شاید یک روزی افتخارم این بود که کتابی با امضاء رئیس دولت اصلاحات به یادگار دارم… اما این همه‌ی داستان نیست. همه‌ی داستان دختری که تنها هدفش ادامه‌ی تحصیل در فرانسه، مهد هنر امروز، بوده و در کوتاه زمانی خود را میان برهوت صفین و کنار جناب عمار می‌بیند. همه‌ی داستان دختری که وقتی حرف از شهادت می‌زند بی‌درنگ بغض شیرینی می‌کند و می‌گوید: خدا خیلی عادل است، حالا که هوس شهادت را به ما داده، ما را در حسرتش نمی‌گذارد.
    مصاحبه‌ای که خواهید خواند، گفتگوی ساده ای‌ست پیرامون یکی از رویش‌های بعد از فتنه‌ی۸۸ ، مصاحبه‌ای با مستندسازی که بعد از طی هزار توی شک، به یقین دست یافته و حالا بازگویی تحول فکری‌اش را رسالت خود می‌داند. به این امید که بیش از پیش این رویش‌ها در جامعه‌مان دیده شوند.
    قبل از ورود به بحث اصلی، می‌خواستم بدانم چرا تمایل دارید ناشناس مصاحبه کنید و اسم و عکسی از شما کار نشود؟
    از دیدگاه خیلی از دوستان سابقم، من مغضوبم. حتی گاهی بین خانواده هم دچار مشکل می‌شدم، مخصوصا اوایل که تازه طرز نگاهم نسبت به قصه‌ی فتنه تغییر کرده بود. اما اینکه نمی‌خواهم اسمی از من در میان باشد بیشتر به خاطر فضای حاکم بر مجموعه‌های هنری است. غالبا در اینگونه فضا ها مدافعین حریم ولایت و حتی مذهبیون مهجورند. چنانکه اگر کسی به نفع نظام حرفی بزند ناخودآگاه از این جمع‌های شبهه روشنفکری طرد می‌شود. مثلا ما برای یک شهیدی می‌خواستیم مستند بسازیم، تدوینگر مناسبی هم پیدا کردیم و مبلغ قابل توجهی هم پیشنهاد دادیم، موضوع هم سیاسی نبود، بلکه صرفا راجع به یک شهید بود، تدوینگر قبول نکرد. گفت من مشکلی ندارم اما بعد ها به ضررم تمام میشود. دیگر خیلی ها با من همکاری نخواهند کرد.
    البته من به تازگی به نتایج بهتری هم رسیده‌ام. حس می‌کنم خدا در های تازه‌ای را جلوی پایم باز می‌کند. دوست‌های تازه پیدا می‌کنم. با کسانی که شاید سابق بر این اصلا سمتشان نمی‌رفتم، اما الآن که سراغشان می‌روم می‌بینم چقدر آدم‌های خوبی بودند و من بی‌خبر از آنها.

    سال‌های قبل از انتخابات فعالیت اجتماعی یا سیاسی داشتید؟
    در دوران دانشجویی ما کم کم بحث انرژی هسته‌ای در حال مطرح شدن بود. خاطرم هست که یکی از همان دختر چادری ها که آن‌روز ها چندان خوشم نمیامد، تراکتی نصب می‌کرد به دیوار راجع به تجمع به حمایت از بحث انرژی هسته‌ای. فکر کنم سال ۸۰ بود. واقعا این کار ها برایم احمقانه بود. می‌گفتم این‌ها فیلم‌ساز نمیشوند. دنبال ماجراجویی اند. اهل تخیل‌اند. البته در اعتراضات اصلاحاتی ها هم شرکت نمی‌کردم. چرا که کلا برای من هیچ چیز مهمی اینجا وجود نداشت.

    الآن چطور فکر می‌کنید؟
    الآن خیلی چیزها برایم مهم شده. شاید کلیشه‌ای بشود گفتنش اما احساس می کنم الآن دارم برای امام زمان کار می‌کنم. مخصوصا اینکه صدا و سیما را زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبری می‌دانم، فکر می‌کنم هر قدمی که اینجا بردارم، در راه ولایت و در نهایت در راه زمینه‌سازی ظهور است. شنیدم از آیت‌الله فاطمی‌نیا که از آیت‌الله بهاء‌الدینی نقل می‌کردند که اگر خدا کسی را بخواهد هدایت کند، مبدأ میلش را تغییر می‌دهد. حس می‌کنم واقعا امیالم با سابق متفاوت شده.

    از انتخابات ۸۸ برایمان بگویید.
    شنبه‌ی بعد از انتخابات احساس یأس پیدا کردم. دقیقا مثل احساس لحظه‌ی غرق شدن کشتی تایتانیک! حسم این بود که نجات کشور منوط به این پیروزی است. حس کردم همه چیز را باخته‌ام. نا خودآگاه گفتم تقلب شده. تظاهرات سکوت را هم رفتم اما بعدش دیگربرایم شبیه بازی شده بود، من هم کلا مخالف این بچه بازی ها بودم. ولی از تایید نتایج توسط رهبری دلگیر بودم. فضای قبل انتخابات دوستانه بود و رقابتی. اما حیف خراب شد.

    چه چیز باعث شد فضا خراب شود؟
    مشکل از زمانی شروع شد که بین دو طیف رقابتی انتخابات واسطه‌ها سنگ‌اندازی کردند. اولین سنگ‌اندازی ها هم از طریق رسانه‌های بیگانه بود. البته بزرگترین اشتباه سیما هم همان موقع رقم خورد که باعث صلب اعتماد اقشاری از جامعه از سیما شد.

    ضعف سیما به عنوان رسانه چه بود؟
    ببینید به نظر من همه‌ی مدیران سیما شجاع نیستند. مثلا یکی از مدیران گزینش در اولین برخورد به من گفت: من از تو توقع ندارم اعتقاد به نظام داشته باشی. التزام هم داشته باشی کافیست. همین باعث میشود نیروهایی نفوذ کنند که شاید اعتقاد چندانی نداشته باشند.
    برای مثال روز عاشورا یکی از همکارانم برنامه‌ی زنده‌ی سیما را سوئیچ می‌کرد در حالیکه می‌گفت: باورتان می‌شود خواهری در مصیبت برادرش بگوید ما رأیت الا جمیلا؟! یعنی این شخص به صبر حضرت زینب هم شک دارد! جالب‌تر اینکه هیچ کس هم جوابی نداد! اتفاقا کسانی که آنجا بودند اعتقاد داشتند، اما ترسیدند اگر حرف بزنند محکوم بشوند به تحجر!
    سیما بعد از انتخابات یک هفته چیزی نگفت. در حالی که شهر آشوب بود. خب مردم ناخودآگاه کشیده شدند سمت ماهواره. در حالی که باید شهامت به خرج میدادند و به جای اینکه صدای منتقدین از بی بی سی شنیده شود و بی پاسخ بماند، از رسانه‌ی خودمان گفته می‌شد تا جواب‌های مستدل داده میشد. انگار رسانه ملی تردید داشت. وقتی سیما یک طرفه حرف زد، زمینه‌های مظلوم‌نمایی را برای فتنه‌گران ایجاد کرد. تا حدی که شایع شده بود شب مناظره روی میز صدا دست کاری کرده‌اند تا صدای یکی لرزان و دیگری بم باشد!
    به نظر من نیروهای تلویزیون ما از دو دسته تشکیل می‌شوند: یکی که مظلوم‌اند و کم اند و کارشان سخت جلو میرود. یک دسته هم زیادند و زیاد مقید نیستند.

    از سفر فرانسه تان بگویید.
    پیش از انتخابات مقدماتی را فراهم کرده بودم که برای ادامه تحصیل به فرانسه بروم. اما این سفر به دلایلی عقب افتاد. خاطرم هست بعد از نماز جمعه‌ای که به امامت حضرت آقا اقامه شد، خیلی سردرگم بودم. حتی به نظرم مسخره بود که مردم چرا وسط خطبه‌ها گریه می‌کردند. حقیقتا فضا غبار آلود بود. یکی از دوستان ما، به من می‌گفت تشخیص حق و باطل از زمان حضرت علی تا امروز مساله بشر بوده. دوستی که بعد ها به خارج از کشور پناهنده شد، می‌گفت زمان امام علی هم تبلیغات علیه امام شدید بود، تا حدی که مردم امام را مرتد می‌دانستند. یعنی تا حدی این فضا پیچیده بود که سران فتنه را با مقیاس حضرت امیر تلقی می‌کردند. خیلی پیش خودم فکر می‌کردم که کاش من در لشکر معاویه نباشم، و کاش خدا راه حقیقت را به من نشان دهد.

    حقیقت چطور برایتان آشکار شد؟
    آبان‌ماه بود که دوستی به من زنگ زد و گفت قرار است با جمعی برویم لبنان. از من دعوت کرد همسفرشان شوم. روز قبلش برنامه سفرم به فرانسه را برای بهمن ماه هماهنگ کرده بودم. با خودم گفتم خوب است، چون در لبنان می‌توانم زبان فرانسه‌ام را قوی کنم. پیش مسئول سفر رفتم که از روحانیون به نام است، گفتم اگر از بیت‌المال هزینه می‌کنید و اهدافی برای این سفر دارید بهتر است بدانید من از نظر سیاسی با شما یک‌دل نیستم. گفتم من شما را با عنوان گروه فشار می‌شناسم! خندید. گفت سیاست را نمی‌توان از هیچ چیزی جدا کرد اما بحث ما انتخابات نیست، ما با کسی عقد اخوت نبسته‌ایم، برای ما ولایت مهم است.
    برنامه‌ها و گفتگوهای آن سفر جالب بود. من نشنیده بودم. مثلا راجع به هنر انقلابی یا هنر استراتژیک. جذبم کرد.
    گاهی در دورترین رؤیاها هم فکر نمی‌کنی همچین لحظه ای را بگذرانی. در روستایی دور افتاده. در غروبی پاییزی. همه جا را فکر کرده بودم. خیلی جاهای این دنیا را رفته بودم، اما اینجا نه به ذهنم می‌رسید و نه فکرش را می‌کردم.
    دراز کشیدم و به ستاره‌های روشن آسمان کویر خیره شدم. تنها بودم. تنها وسط صفین. تنها وسط این برهوت غریب. در گوشه‌ی دور افتاده‌ای از سوریه. همه همسفرانم به زیارت جناب عمار و جناب اویس قرنی رفته بودند. فکری شدم. آخر کمتر از هفت شب پیش داشتم آماده میشدم برای پاریس، هفت شب پیش فکر این دشت دور افتاده هم نبودم، من الآن اینجا چه می‌کردم؟! گفتم خدایا، اگر قرار است جواب بهم بدهی، خب معطل نکن! من دریچه‌ی دلم را برای جواب تو باز گذاشتم.
    دیگر بعد از آن شب، سعی کردم بدون لجاجت به برخی حرف‌ها گوش کنم. در لبنان روحانی که همراهمان بود در خلال صحبتی روایتی نقل کرد با این مضمون که دست بکشید از مردم. جایی دیگر باید طرف را رها کرد. اگر نمی‌فهمد دیگر باید رهایش کرد. پیش خودم گفتم نمی‌خواهم از کسانی باشم که ازم دست بکشند. از آن لحظه به بعد دیگر گوش نمیدادم که جواب بدهم، دوست داشتم بشنوم که استفاده کنم.

    برخورد لبنانی ها یا سوریه‌ای ها با ایرانی ها چطور بود؟
    تصورم این بود که ما چرا اینقدر پول میدهیم به لبنانی ها. اینها که خوش و خرم هستند. اما وقتی رسیدم آنجا و برخورد مردم را دیدم، نظرم عوض شد. یقین دارم هرکس برود مارون الرأس، ببیند پرچم ایران در بیست‌ متری اسرائیل تاب میخورد تازه معنای پرچم را میفهمد. معنی دشمن را آنجا متوجه میشود. تا قبلش انتزاعی است. در تمام سفرهای خارجی این حس غرور را نداشتم، مردم میامدند با ما عکس میگرفتند. حتی می‌پرسیدند لباسهایتان چه شکلی است؟ واقعا به ایرانی‌ها به دید الگو نگاه می‌کنند. انگار همه فرزندان امام هستیم. اما حیف! وقتی می‌آیند ایران نظرشان عوض میشود.

    یعنی ایران مورد نظر آنها با واقعیت متفاوت است؟
    ببینید، مثلا راجع به حجاب، استرالیا که بودم، با حجاب در صف سینما ایستاده بودم. کمی از موی سرم معلوم بود. زن و شوهر مسنی آمدند از حجابم پرسیدند. همان لحظه به چند تار مو اشاره می‌کردند. تازه در خارج از کشور می‌فهمیم حجاب نصفه و نیمه‌ی ما مسخره است. بلاتکلیف است. دوستی از لبنان هم دانشکده داشتیم. میگفت ایران مدینه فاضله‌ام بود. بقدری عاشق ایران بودم که به شوق ادامه تحصیل در ایران، درس می‌خواندم. انتظار داشتم هفتاد ملیون امام خمینی ببینم. اما آمدم مدینه فاضله‌ام شکست. یا مثلا چقدر برایشان مهم است که جمعه تعطیل باشند تا بتوانند بروند نماز جمعه. عمره که بودم یک نفر ترکیه‌ای دیدم، پرسیدم شما هنوز در کشورتان مشکل حجاب دارید؟ جوابم گفت شما که آزادید الآن مثلا حجاب دارید؟!
    نقش رسانه را در ترویج حجاب چگونه می بینید؟
    ببینید وقتی نتوانیم مفهوم عدم حجاب را نشان بدهیم، معنای حجاب را هم نمی‌توانیم منتقل کنیم. برای مثال ما طرح انیمیشن داشتیم که زندگی یک دختر دوازده ساله را نشان بدهیم با لایه‌ی زیرین مبحث حجاب. نتوانستیم در خانه بی‌حجاب نشانش بدهیم. خب این ذهنیت کودک را از حجاب دور می‌کند. باید روی بی حجابی کار کرد. زنهای بد در فیلم‌های ما حجاب کامل دارند. البته تلویزیون هم محدودیت دارد. شاید بشود با کلاه‌گیس مسأله را حل کرد. شاید با استفتاء از علما راهی پیدا کرد. پیشنهاد های مختلفی هست، یک فرد شجاع را می‌طلبد که واردش بشود.
    نقش فتنه را در هنجارشکنی های اجتماعی، مخصوصا بی‌حجابی چطور دیدید؟
    کوثر جمشیدی از دوستانم بود. یکی از دوستانم که بعد از انتخابات رفت امریکا. محجبه بود. اوایل رفتنش به امریکا هم حجابش را حفظ می‌کرد، حتی در مصاحبه با شبکه‌های بیگانه، اما بعدش حجابش را برداشت. آدمها در این فرآیند فتنه با خودشان روراست شدند. باطن همه برای خودشان مکشوف شد. شاید در شرایط عادی مردی خوشش نمیامد زنش بی‌حجاب باشد، اما اگردر اغتشاشات روسری همسرش را درست می‌کرد انگار از این جمع جدا بود.
    اما الآن نسبت به سالهای قبل نسبت محجبه ها بیشتر شده، ولی خب به همان مراتب مظاهر بد حجابی هم شدیدتر شده.
    برگردیم به بحث قبلی، بعد از اینکه نظراتتان تغییر کرد چه کردید، چه واکنش هایی دیدید؟
    نمی‌خواستم بروم پاریس. حس خفه شدن داشتم. تا اینکه به خانواده گفتم. گفتند شستشوی مغزیت داده‌اند. گفتند اینها روششان این است، جوان‌ها را می‌برند شستشوی مغزی میدهند. خب من هم واقعا یک جوری شستشو شده بودم!
    گاهی حتی برخی دوستان فیلم‌های اغتشاشات را برایم نشان می‌دادند. مثلا می‌گفتند ببین که چطور مردم را کتک می‌زنند. می‌گفتم خب اشتباه هست. برخورد های چکشی درست نبود. من پای ولایت نمی‌بینم. به نظرم آدم هایی بودند که دوست داشتند بلوا شکل بگیرد. برخی از مجری‌های انتظامی هم خوب نبودند. آدم‌هایی هم بودند که اصلا می‌خواستند بد اجرا کنند. آدم‌هایی که درک درستی از شرایط نداشتند. اما همه اینها را نمی‌توان پای رهبری نوشت.
    خانواده را راضی کردم. تصمیم گرفتم برای امام زمان کار کنم. باورم شد. فقط تصمیم گرفتم سخنرانی‌های خوب گوش بدهم. رسانه‌ی خوبی هم نبود. خیلی‌ها راهش را بلد نیستند. مثلا حاج آقای پناهیان راهش را بلد است. می‌تواند زندگی جناب عمار را هنری تعریف کند، نه تاریخی.
    از طرفی دوستان ولایت‌مدارم را هم می‌بینم که گاهی اشتباه می‌کنند اما باورم را حفظ می‌کنم. الآن با سختی مواجهم. دارم می‌جنگم که باورم را از دست ندهم.
    در کارهایم هم وسواسی شدم. کار جشنواره‌ای نکردم. چون غالبا باید ضد ایران می‌بود تا جایزه می‌گرفت. تا محرم ۸۸ که رفتم هیئت هنر. حدیثی از امام رضا خواندم راجع به فتنه که باید ببینی چه کسی کنار چه کسی ایستاده، و کدام به دستورات خدا بیشتر عمل می‌کنند. من دیدم کنار فتنه، مریم رجوی و امریکا و اسرائیل ایستاده، این سمت هم همه مذهبی ها. خب خط‌کشی ها روشن بود.
    ۹دی چطور اتفاق افتاد؟
    رفتن به هیئت هنر (دانشگاه هنر) در آن سال خطر داشت. شب اول اغتشاشگرها هیئت را به هم زدند. همه‌ی اتفاقات، صرفا عاشورا نبود. پسرهای هیأت مجبور شدند شب‌ها در هیأت بخوابند که کسی آنجا را آتش نزند. به شوق شهادت می‌رفتیم هیات. اما عاشورا کار خودشان را کردند. برای ۹دی کاملا خودجوش برایم از طرف دوستانم پیامک آمد که قرار است هیات ها یک جا جمع شویم. در کمتر از چندماه دو تجمع کاملا متفاوت را شرکت کردم. تجمع سکوت و ۹دی. خوشحالم که نگاهم تغییر کرد. خوشحالم که کشورم را ترک نکردم. حالا اینجا خیلی چیزها برای دوست داشتن دارم. اینجا خیلی کارها برای انجام دادن دارم. امیدوارم ثابت‌قدم باشم.

    منبع: چارقد

  18. پری می‌گوید:

    روزبه؛
    مسابقه پیامکیه! جایزه اش هم یک دستگاه ال جیه!
    نمودارو بخونید می فهمید.

  19. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    خصوصى
    “آیا من حق ندارم که مورینیو را از شهید حسین غلام کبیری بهتر و بیشتر بشناسم؟!”
    داداش منظورتون برعکس این هست دیگه؟
    حسین قدیانی/ عمومی: درسته! منظورم با این اوصافه!!

  20. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “۹ دی و شق القمر کردن رسانه ملی”

    ۱- گزارش ویژه و تکان دهنده اش چه بود؟!
    ۲- فیلم کوتاهش چه بود؟!
    ۳- داستانش چه بود؟!
    ۴- فیلم بلندش چه بود؟!
    ۵- سرود حماسی و ماندگارش چه بود؟!
    ۶- نشان دادن ۸ دی و ۱۰ دی در شهرستان هایش چه بود؟!

    ۱- نشان دادن چند بد حجاب در ۹ دی تهران؛ به این معنی که ما آخر جذب حداکثری هستیم!…
    ۲- بستن دکمه ذوب در ولایت تا اعماق خرخره
    ۳- خوردن و خوابیدن
    ۴- اون یارو بیلبیلک
    ۵- یاد امام و شهدا دلو می بره…
    ۶- […]

  21. فاطمه می‌گوید:

    نمودار خوب بود اما از متن انتظار بیشتری می رفت. می شد به سطر دیگری از نمودار پرداخت تا جدی تر فکر کرده باشیم. هرچند که همه اش حق تلویزیونه! عملکرد افتضاحی توی این روزا داشت.

  22. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    اما خدایى همه شاهکاراى رسانه ملى یه طرف شاهکار “شوق پرواز” همون طرف!!

  23. سایه/روشن می‌گوید:

    دفعه ی اولش نیست، آخرش هم نخواهد بود.
    نمی دونم این رسانه بالاخره کیا رو میخواد راضی نگه داره.
    .
    .
    .
    در ضمن دست خط زیبایی دارین، آقای نویسنده.

  24. میلاد پسندیده می‌گوید:

    حالا باز صد رحمت به سیما که صدای رهبر را روی تصویر تظاهرات می گذاشت. جناب صدا که همون فریاد تظاهرات رو هم پخش نکرد!

    صداوسیما اگر بودجه کم دارد، بجای تاسیس ۸ شبکه جدید و رساندن تعداد سیخ هایش به ۲۴ تا، بهتر است همه را تعطیل کند و فقط چند شبکه تخصصی درست و درمان را به بهترین شکل اداره نماید… کمیت یا کیفیت؟ مسئله اینست!

  25. میلاد پسندیده می‌گوید:

    وای… از “شوق پرواز” نگید که حالم بد میشه!

  26. خدا: ۲۰ ….گل بی نقص خداست.
    .
    .
    .
    قطعه بیست و شش: ۹/۹۹…. نباید به داشته ها قانع شد.
    .
    .
    .
    ضرغامی و رسانه ملی: ۲۵/….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها….اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها…اسلام پابرهنه ها

  27. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    آری؛

    “شهدای فتنه، گناه کردند که به جای روزگار جنگ، در جنگ روزگار به شهادت رسیدند…”

    “خون شان از خون شهدای ۸ سال جنگ تحمیلی، بی مقدارتر است که نه خانه شان می روید و نه سراغی از درددل مادران شان می گیرید…”
    .
    .
    .
    جناب ضرغامی!
    مشق شب هر شب شما این است؛ صد مرتبه بنویسید؛

    عملکردِ اسلامی و ایرانی… نمودارِ داداش حسین قدیانی…

  28. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    داداش حسین!
    فوق العاده می نویسید؛
    هم ریزنویسید و هم ریز می نویسید!!
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  29. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان؛

    کامنت طولانی نگذارید لطفا؛
    اگر مطلبی به نظرتان خوب است، لینک مطلب را کامنت کنید.

  30. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    “رسانه ملی، حتی در نشان دادن بصیرت هم تبعیض قائل می شود!”

    همیشه همینطور بوده.
    متاسفانه خیلی زیاد به پتانسیل بالای شهرستان ها بی توجهی می شود. متاسفانه این بی توجهی در بعضی موارد موجب دلسردی جوانان شهرستانی هم می شود.

    آقای قدیانی سپاسگزارم بابت اشاره به این موضوع. کم کاری های صدا و سیما پایانی ندارد!!

  31. چشم انتظار می‌گوید:

    نشان دادن اون یارو بیلبیلک…. خدا چقدر خندیدم.

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    راهپیمایی که در ۸ دی در مشهد انجام پذیرفت به عمرم ندیده بودم. جمعیت از زمین و در و دیوار و آسمان می جوشید.

    باید اسم رسانه ی ملی رو به رسانه ی میلی تغییر نام بدن. اینجوری دیگه هر چرت و پرت بی مناسبت و با مناسبتی، می تونه توجیه داشته باشه که میل رییس شبکه بوده یا رییس رسانه ی میلی!

  33. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین این رو جدی می گم؛ به نمودارهای از این دست بیشتر نیاز داریم هم آشنایی بیشتر با روند کار شما، هم آشنایی با سبک و مراحل نوشتن متن در خصوص یک موضوع است.

  34. ف. طباطبائی می‌گوید:

    اون نشونه ای که گاهی بالای سمت راست تلوزیون قرار میگیره (بیلبیلک)، خیلی وقتها ناجی مدیران صدا و سیماست. معمولا در مناسبتهای مختلف برنامه خاصی ندارن. نهایتش چند تا فیلم سینمائیه با دو تا آهنگ. اگر ایام عزاداری باشه که با دو تا گفتگوی غیر جذاب و یه مداحی دهه هفتادی سرشو هم میارن.

    یک هفته برنامه های صدا وسیما رو چک کنیم متوجه میشیم اوضاع خیلی خرابه!!
    بعضی از ارگان ها شاید به بهونه کمبود بودجه کم کاری خودشونو توجیه کنن ولی بودجه صدا وسیما جدا بالاست.
    یکی دو تا برنامه خوب میشه پیدا کرد. فقط دلشون خوشه که شبکه اضافه کنن. آی فیلم ساختن که فیلم تکراری پخش کنن. خب دیگه یک و دو و سه و پنج چرا تکراری پخش می کنن؟
    من دلم از صدا و سیما خیلی پره. تا صبح می تونم در این مورد کامنت بذارم.
    ببخشید!!

  35. صبا می‌گوید:

    خسته نباشید
    “اصولا بیش از آنکه پای «اداره های جمهوری اسلامی» در کار باشد، پای «اراده های انقلاب اسلامی» در کار بود.”
    اصطلاحات ناب و زیبایی ست اما یه کم دچار تکرار در مطالب تان نشده؟ شاید هم چون یه خورده جمله را سنگین می کند تکرارش حس می شود؛ وگرنه شما از اصطلاحات تکراری دیگری نیز استفاده می کنید که تکرارشان شیرین هم به چشم و دل می آید مثل همین جمله “چهارشنبه اتوبوسی که مرا…”
    خداییش خون شهید چمران رنگین تر نیست؟! به نظرم نه این که تنها از شهدای فتنه که در بین شهدای دفاع مقدس هم عده ای شهید تر بودند. نبودند؟! اصل حرف بسیار متین است اما مصداق نمی آوردید بهتر نبود؟ و به جای “چمران و باقری” می نوشتید “شهدای دفاع مقدس”!
    حسین قدیانی: اون وقت شهدای دفاع مقدس، توش چمران و باقری نیستن؟!

  36. صبا می‌گوید:

    “مجموعه طنز فتنه”
    دستتون درد نکنه، چه اسم عالی ای!
    کی به دست ما می رسه؟
    حسین قدیانی: کمی مطول شده ویراستاری اش… به زودی زود!

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    ما یک کلمه از فونت درشت با ضمانت داداش حسین رو با صدها گوشی ال جی که چه عرض کنم، خودرو ال ۹۰ با ضمانت هرکی، رو عوض نمی کنیم.
    و اصلا” شأن وبلاگ قطعه ی مقدس ۲۶ رو بالاتر از اون می دونیم که با آقای صدا و سیما مقایسه کرده، نمره بدیم. مثلا” اگه آقای صدا و سیما با خروجی تصمیمات لویی جرگه ی افغان یا نهایتا” با شبکه ی دویچه وله ی آلمان، مقایسه می شد ای… شاید شرکت می کردیم!

  38. سیداحمد می‌گوید:

    “آیا مدیران رسانه ملی هم در مقام عمل، و بی آنکه خود بخواهند، معتقدند «بسیجی واقعی، همت بود و باکری»؟!”

    چیزی در همین مایه هاست اوضاع مدیران سازمان!
    مدیرانی که نمی توانند یه برنامه را کنترل کنن و جلوی پخشش را بگیرند، دیگر چه انتظاری ازشان می شود داشت؟
    مجری کارنابلدی که نمی تواند حرف زدنش را کنترل کند و کلماتی را به زبان می آورد که دور از شان یک زن ایرانی است، فقط صرفا به خاطر چادری که بر سر دارد آنتن برنامه زنده میگیرد!
    حرف بسیار است…

  39. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “مجموعه طنز فتنه”، یعنی همان “دیدید گفتیم”؟!
    حسین قدیانی: بله خب!

  40. لذت بردم
    “اصولا بیش از آنکه پای «اداره های جمهوری اسلامی» در کار باشد، پای «اراده های انقلاب اسلامی» در کار بود”

    داداش امشب شبکه خبر یه برنامه از شهید حسین غلام کبیری پخش کرد. جالب بود.

  41. به جای امیر می‌گوید:

    سرکوفت (گفت و شنود)

    گفت: یکی از ضد انقلابیون ساکن آمریکا در صفحه «فیس بوک» خود خطاب به خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا نوشته است «خانم کلینتون! از شما توقع نداشتیم»!
    گفتم: چرا؟! مگه چی شده؟ خانم کلینتون که از هیچ کمک مالی و سیاسی و تدارکاتی به گروه های اپوزیسیون دریغ نکرده.
    گفت: نوشته، خانم کلینتون در مصاحبه خود با بی بی سی و VOA به اپوزیسیون اهانت کرده و آنها را به طور تلویحی «بی عرضه» نامیده است.
    گفتم: مگه دروغ گفته؟!
    گفت: این ضد انقلاب فراری نوشته است؛ «خانم کلینتون مگر فراموش کرده اید که دولت آمریکا با همه قدرت و امکاناتی که دارد طی ۳۲ سال گذشته نتوانسته است در مقابل ایران کاری انجام بدهد، چطور از چند گروه اپوزیسیون انتظار معجزه دارید»؟!
    گفتم: حیوونکی راست میگه؛ یارو عادت داشت جلوی همه به پسرش سرکوفت ناپلئون را بزند. یک روز جلوی چند تا از فامیل ها به او گفت؛ خاک بر سرت کنند، ناپلئون اندازه تو که بود، فرمانده یک تیپ بود اما، تو چی؟! و پسرش که حسابی عصبانی شده بود به پدرش گفت؛ بابا جون! ناپلئون هم سن شما هم که بود، امپراتور فرانسه بود. شما چی؟!

  42. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    شب شهادت حضرت رقیه منزل برنامه هیئت داشتیم . برای خانمها جا کم بود رفتم خانه همسایه روبرویی را هماهنگ کنم یکی دیگه هم بود که ….. تلوزیون روشن بود داشت مداحی پخش میکرد .
    رفتم برای کاری و برگشتم دیدم داره یه آهنگ مناسب عروسی پخش میکنه . با تعجب گفتم: ببخشید…!!!!
    اون یارو هم که… همچین غلیظ گفت: جمهوری اسلامی دیگه…..!
    یعنی که یعنی!
    با این دسته گلهای صدا و سیما من جلوی این افرادکه فقط پیش پاشون رو می بینن باید از ولایت آقا دفاع کنم.
    فقط میتونم بگم: وااای از دست این صدای خاموش و سیمای تاریک!

  43. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    خانم طباطبایی عزیز!
    ازدست صدا و سیما اگه بخواهیم بگوییم همه، فکر کنم کل اینترنت قد نده به نقدها و اعتراضات ما.
    از برنامه های کودک بگیر، تا وضع پوشش، ترویج مصرف گرایی، خانه های پر از تجملات، بی اهمیتی به اصل ارزشهای اسلامی و انقلابی و……
    تا فردا بگم بازم هست. فقط می تونم دعا کنم خدا همه ما را به راه راست هدایت کند. مخصوصا صدا و سیما را!!!!

  44. حی علی الجهاد می‌گوید:

    از مشق شب نوشتن این آقای صدا و سیما گذشته! دیگه بهش امیدی نیست!

  45. ستاره خرازی می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    دژ اسطوره ای (۴)
    در شلمچه، جنگ قبل از ۳۱ شهریور شروع شد. ۹ شهید و ۳۴ نفر مجروحی که نتیجه درگیریهای پیش از ۳۱ شهریور بودند نشان دهنده شروع زود هنگام جنگ در مرز بود. عباس فرحان اسدی و موسی بختور، دو پاسدار خرمشهری، ۲۱ خرداد ۵۹ در شلمچه شهید شدند. قبر هر دو در گلزار شهدای خرمشهر است.

  46. جماران می‌گوید:

    از هستى خویشتن، گذر باید کرد… زین دیو لعین، صرف نظر باید کرد
    گــــــر طالب دیــــدار رخ محبوبى… از منـــــزل بیگانه سفر باید کرد

    “امام روح الله”

  47. ستاره خرازی می‌گوید:

    کارهای حسن فتحی رو دوست دارم البته کیفر رو که دیدم برام جالب نبود ولی اکثرش جذبم می کنه وقتی دیدم ifilm داره مدار صفر درجه رو پخش می کنه خیلی خوشحال شدم البته قبلش سر موضوع دیگه ای ناراحت شدم اونم اینکه چرا وقتی داره فیلم شهید بابایی از شهاب حسینی پخش میشه این فیلم رو این شبکه داره پخش میکنه؟ شدیدا معتقدم که بی غرض و مرض نیست چون این شبکه مختار رو هم که پخش کرد خیلی زود پشت سرش فیلم فسیل شده طوطیا رو گذاشت می خواد اثر و حسی که بیننده با اون نقش و بازیگرش پیدا میکنه رو از بین ببره، حتی اگر بر فرض از نظر من محال باور کنیم تعمدی در کار نیست باز اثری که گفتم رو روی بیننده میگذاره ولی به هر حال از جنبه عشق و عاشقی های فیلم که بگذریم به خاطر کار خوب و محکمش در زمینه اسراییل دوستش دارم .
    امشب اول فیلم آقای راد جمله ای گفت که ذهن من رو داغون کرد گفت ” خیانت ذات سیاسته “(فکر کنم دقیقا همینو گفت)
    به این فکر میکنم که چند درصد، چه تعداد از سیاسیون ما این طور فکر میکنن
    در ادامه گفت “مثلا چرچیل اول لیبرال بود بعد محافظه کار شد”
    باز هم اگر خیانت در این حد بود شاید تحملش راحت تر بود، اینکه تا گروهی روی کارن با اونها باشی و وقتی رفتن کنار با گروه دیگه حتی مخالفشون، که این از ذات خراب بعضی حضرات دور نیست. کسایی که در حقیقت فقط دنبال بند کیفن.
    اما باز شاید پذیرفته تر از این باشه که در یک حکومت پستی داشته باشن و زیرزیرکی سر در آخور گروه مخالف و این خیانت به نفع گروه مایه دار تر تمام خواهد شد.
    خدای من الان کدوم مرد سیاست، نه مرد خیانت …..
    نمی دونم فقط خودت میدونی
    روز قیامت چه پته ها که رو آب نریزه، چه رازها که همونجا اشک ما رو در نیاره، چه خیانتها……
    گفتم که واقعا ذهنم رو داغون کرد

  48. فرهاد می‌گوید:

    حسین قدیانی گلی گل
    کاربلدی به خدا
    دلمون خونه از دست برنامه های بی برنامۀ تلوزیون.
    استاد حیف و میل کردن پولن اینا

    سرافراز باشی حسین قدیانی

  49. حی علی الجهاد می‌گوید:

    اسم فیلم “شوق پرواز” اومد و شهید بابابی این تو دلم می‌مونه اگه نگم …

    اینا قدرت دارن فیلم و سریال خوب بسازند، چطور شیدایی رو این‌قدر پرهیجان و جذاب ساختند، چطور همین “مدار صفر درجه” رو این‌قدر خوب از کار درآوردند که با همه اشکالات عشقولانه‌اش آدم حظ می‌بره از دیالوگ‌ها و بازی‌هاشون… سر فیلم شهدا که می‌رسه افتضاح به بار میارن، اون از سریال شهید تندگویان، اینم از شوق پرواز!

  50. پاییز می‌گوید:

    “شهدای فتنه، گناه کردند که به جای روزگار جنگ، در جنگ روزگار به شهادت رسیدند…”

    ……………………..
    عجب نمودار پُرمَلاتی!
    نشان دادن پخش مستقیم خرکلاسیکو!..حالا چرا خرکلاسیکو!؟ از دیدن گل کوچیکای خودمون که بهتره
    نشان دادن چند بد حجاب در ۹ دی تهران؛ به این معنی که ما آخر جذب حداکثری هستیم!…
    اون یارو بیلبیلک…”این دیگه چه کلمه ای؟هم خنده داره هم عجیب! از ابداعات خودتونه یا واقعا در دایره لغات چنین کلمه ای داریم؟”

    نمره ی صداوسیماکه معلومه.به قولِ خودتون اسمشو باید میذاشتن رسانه مملی نه رسانه ملی.من خیلی کم تلویزیون تماشامیکنم.یه زمانی برنامه امروز دیروز فردا رو میدیدم،الان که مجریش عوض شده اصلا نمیشه دید،یه قسمتشم ندیدم یعنی انگار بدون دکتر یامین پور نمیشه دیگه برنامه رو دید.یه زمانی هم برنامه راز رو میدیدم باهمه ی بی نظمی که درپخشش وجود داشت اون اواخر از دید بچه های بالا زد جاده خاکی،نیست و نابودش کردن.الانم که ۲باره شروع شده فقط مجازن خرابکاریهای اونورِ آبو بگن.رفتم این فیلم شیدایی رو ببینم این دختره چرا اینجوری چادر سرش میکنه آدم لجش درمیاد،خوب چادر نذار،مگه مجبوری.
    …………………
    برای دادن نمره ی بیست به شما همون نوشتنِ یه دونه متنِ “با من سخن بگو۹دی” کفایت میکنه.یعنی همون یه دونه رو هم مینوشتین و بقیه متناروهم نمینوشتین من بازم نمره بیست میدادم.ممنون که روح ماروبا این دلنوشته هاتون غمگین میکنید.

  51. سیداحمد می‌گوید:

    پائیز؛

    بیلبیلک: هر چیزی که نام خاصی برای آن در ذهن متبادر نگردد!

    گفتید: برای دادن نمره ۲۰ به شما، همون متن “با من سخن بگو ۹دی” کافیه.
    چقدر با این حرف موافقم.
    واقعا عالی بود آن متن… دلم برایش تنگ شد!
    بروم بخوانمش…

  52. شوکران می‌گوید:

    اگه صدا و سیما درخواست میکرد برای تهیه یه برنامه درمورد نه دی باهاشون همکاری کنی، اینکارو می کردی؟ شما حتی زورت میاد بدی چند خط از مطالبتو تو صدا و سیما بخونن!
    شما همتون به بهانه اینکه به عملکرد صدا و سیما اعتراض دارین، خودتونو کشیدین کنار و کارو سپردین به یه عده که به قول خودت کارمند جمهوری اسلامی هستن، نه سرباز انقلاب اسلامی!
    اگه خیلی دلتون برای نه دی می سوزه، خودتون باید یه کاری بکنین، نه اینکه همیشه توقع داشته باشین دیگران به فکر باشن.
    حسین قدیانی: اینکه دوست ندارم در صدا و سیما مطالبم خوانده شود و اجازه اش را به … و … نداده ام، و اینکه در خواست گفتگو و تهیه گزارش را با رسانه ملی قبول نکرده ام، دلیل نمی شود که نتوانم نقدش کنم. وانگهی! برای چی همکاری کنم با جایی که قبولش ندارم و بی عرضه می خوانمش؟! تعارف که نداریم. من شان وبلاگ قطعه ۲۶ را از کل رسانه ملی با اون همه دبدبه کبکبه اش بیشتر می دانم؛ نظرمه دیگه!

  53. سیداحمد می‌گوید:

    شوکران؛

    صدا و سیمائی که فقط روز ۹دی جو گیر شود و یاد حماسه سازان آن روز بیافتد اصلا ارزش همکاری ندارد.
    صدا و سیما برادری خودش را ثابت کند بعد از حسین قدیانی دعوت کند!
    به چه امیدی آقای قدیانی دعوت صدا و سیما را بپذیرد؟ (البته تا الان دعوت ها کم نبوده)

    آیا آقای ضرغامی به اندازه عادل فردوسی پور و آزاده نامداری به بچه بسیجی ها حق اظهار نظر می دهد؟
    ضرغامی ذات خود را با قطع کردن “دیروز امروز فردا” آشکار کرد برادر!
    حرف در این مورد بسیار است….

  54. پاییز می‌گوید:

    شلمچه، خاک نبود، قطعه ای از افلاک بود و آنقدر، غوغای آتش و حجم دود و وسعت درد بالا بود که جز نگاه مهربان، آشنا و گرم «بی بی دو عالم»، هیچ چیز آرام نمی کرد شهدای ما را، که اغلب با پهلوی شکسته و دست و پای زخم بسته به شهادت رسیده بودند. آن روز فرشته ها با دیدن بچه بسیجی های شلمچه، بار دیگر فهمیدند که چرا باید به آدم سجده می کردند. این بار اما به جای «حسین»، می بایست «مادر حسین» می آمد، چرا که شلمچه، شلمچه بود و من و تو چه می دانیم که شلمچه چیست؟! و شلمچه کجاست؟! ما فقط یک «کانال پرورش ماهی»، یک «جزیره بوارین»، یک «شهرک دوئیجی» و یک «موانع نونی شکل» شنیده ایم. ما فقط یک «شرق ابوالخصیب» شنیده ایم. ما فقط چند تا عکس دیده ایم و چند تایی هم روایت شنیده ایم. گاهی شعاع آتش، آنقدر بالا می رود که شب عملیات را مثل روز، روشن می کند. عملیاتی با رمز «یا زهرا» و بچه هایی که تمام حرف شان این بود: «می رویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم». این بار، سخن، حتی بر سر کربلا هم نبود؛ همه آلام و آرزوها به کوچه بنی هاشم ختم می شد…

  55. پرستو می‌گوید:

    اول خواستم به عبارت «اسلام پابرهنه ها» گیر بدم بعد بیخیال شدم .
    صدا و سیمای ما واقعا داره بی بخار می شه :(((

  56. صبا می‌گوید:

    روزی که گذشت وفات حضرت سلمان رحمه الله علیه بود.کسی که امام صادق علیه السلام فرمودند: “سلمان علم اول و آخر را درک کرد و او دریایی ست که هر کسی را بهره ای از ان نیست و او از ما اهل بیت است” و نیز جبرییل به پیامبر عرضه داشت:” اشتیاق بهشت به سلمان بیشتر از اشتیاق او به بهشت است.” از کسانی بودند که امیر المومنین ایشان را غسل و کفن کرده و بر ایشان نماز خوانده و دفن نمودند.
    او همچنین از کسانی ست که درباره خلافت و غصب آن به ابو بکر اعتراض کرد.

  57. صبا می‌گوید:

    شهادت عمار در نه صفر واقع شده. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ” انا لله و انا الیه راجعون. هرکس بر قتل عمار غمگین نباشد او را از مسلمانی بهره ای نیست. بهشت نه یکبار بلکه بارها بر عمار واجب شده است”
    شادی روح شهدای صدر و الان و آینده اسلام که خودمون باشیم صلوات
    اگر یک نامه برای عمار می نوشتید قشنگ میشدا

  58. صبا می‌گوید:

    “…از کل رسانه ملی با اون …” میگم رسانه ملی برنامه خوب هم داره ها حالا هرچند کم! البته خیلی مروج مصرف گرایی و پرتوقعی و بی ادبی … چیزای دیگه شده. باید دید محاسنش به معایبش اصلا به چشم میاد.
    اصلا تاییدش نکنید
    حسین قدیانی: چشم!

  59. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    واقعا حرف دل بود مثل همیشه
    حالا رسانه ملی که توی این چند سال واقعا شاهکار بوده! جای خودش
    حتی شبکه های استانی هم با اینکه سرشون خلوت تره این سه روز رو اونطور که باید پوشش ندادن.
    نمونش همین شبکه افلاک لرستان خودمون
    اگه می دونستم اینطور می شه لااقل خودم فیلم راهپیمایی اون چند روز خرم آباد رو ضبط می کردم
    حیف شد

  60. عمار می‌گوید:

    سلام.امروز شهادت جناب عمار یاسر و خزیمه بن ثابت در جنگ صفین.
    شادی روحشون صلوات

  61. عمار می‌گوید:

    از صدا و سیما گفتین داغ دلم تازه تر شد.من که خیلی وقته قید سیما و صدا البته بغیر از رادیو معارف رو زدم.
    موندم این جماعت چطور نفس میکشن تو این گلستان پر ز لاله؟؟؟…
    با چه رویی میرن خدمت آقا؟؟؟

  62. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    این جایزه، همونی نیست که بدون عینک و مودم و نصب رایگان
    به یک بنده خدائی انداخته بودن؟؟

  63. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    بنت پسته محکوم شد…
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901013000635

  64. آمار می‌گوید:

    خوشم می یاد هیچی تره هم برات خرد نمی کنه
    نگاهی به آمار بازدیدات می کنی و می نویسی یا

  65. عمار می‌گوید:

    قابل توجه آمار اولا هیچی نه هیچکی ثانیا به قول داداش حسین :
    وقتی لازم است کدخدا با بی محلی تو دهنی بخورد ، اصولا جغله ها (به این کلمه بیشتر دقت کن )جغله های کدخدا ، اصلا و ابدا به چشم انقلاب اسلامی نمی آید.
    پس برو بوقتو بزن….

  66. مرتضى اهوازى می‌گوید:

    قشنگ بود پاسخ “عمار” به “آمار”…

  67. سایه/روشن می‌گوید:

    “به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۶ ماه حبس”
    خسته نباشن با این احکام.

  68. سایه می‌گوید:

    باز هم میگویم رسانه ملی فقط زورش به آوینی رسید. شبکه مستند زد و او و روایت فتح را تبعید کرد به آن شبکه! این را می گویند پله پله تا سکولاریسم… روزی میرسد که حزب الله از در و دیوار رسانه ملی بالا می رود و انقلاب فرهنگی در این رسانه به ظاهر ملی و اسلامی را طلب می کند…

  69. سایه می‌گوید:

    میگم که مدیون نشمY شبکه خبر ی; مستند پخش کرد راه امین رفتند منزل شهید حسین غلام کبیری ولی طبق معمول با ایرادات زیاد ساعت پخش شبکه پخش کننده و مطالب اقای شریعتمداری و دکتر عباسی مفصل ترش گفته شده بودتو برنامه های دیگه و… ابتدای برنامه هم قرار بود از گل و گیاه و طبیعت بگویند که شد نه دی فکر کن!!!

  70. آنتی کوفی می‌گوید:

    سلام. این پستتو خوندم به شدت دمق شدم. مظلومتر و غریبتر از حزب الله گرگان سراغ ندارم. نه به خاطر اینکه حرفی از گرگان در کنار اون سه شهر نگفتی نههههههههههههه… اصلا ولش کن وقتی حس در قالب کلمات نمیگنجه چیکار میشه کرد… وقتی کسی نمیتونه بفهمه که انقلابی که در هشت دی گرگان بوجود اومد در مقابل جبهه عمروعاص گرگان ، … خدای من … چی دارم میگم؟؟ فقط شمارو ارجاع میدم به تصاویر تشییع پیکر آیت الله طاهری گرگانی نماینده فقید مردم گلستان در خبرگان که چگونه تشییع شد و بعد از حزب اللهی های و ولایی های گرگان خبری بگیرید و بپرسید که در چه غربتی نفس میکشند و جنس غربت آنان چگونه است؟؟؟ بنده به عنوان کسی که سالیان سال در دانشگاه تهران و مرکز فعالیتای سیاسی در عصر ظهور کارگزاران و مجلس ششم و دوم خ رداد و انصار حزب الله و تماااام گرم و سرد عالمسیاست پس از جنگ رو از نزدیک چشیده ام باتمام وجود شهادت میدم که غربت حزب الله در گرگان و گلستان بی نظیر است. و نمی شه حتی براش کلمه پیدا کرد. دیگه نمیدونم چی بگم. یاعلی
    حسین قدیانی: فکر کنم تقریبا می دانم چه می گویی و یک چیزهایی شنیده ام و اخیرا هم که دیده ام… بله! حق با شماست.

  71. سیداحمد می‌گوید:

    حق با “آنتی کوفی” است.
    راهپیمائی ۸ دی در گرگان واقعا عالی بود. با توجه به فضائی که در گرگان حاکم است من انتظار چنین حماسه ای نداشتم!
    بدون هیچ گونه هماهنگی و اطلاع رسانی، مردم عاشقانه و پر شور به خیابان آمده بودند.
    یکی از معدود شهر هائی که رای موسوی بالا بود، گرگان است. با توجه به این شرایط مردم گرگان نشان دادند بر سر حفظ انقلاب و ولایت فقیه با احدی شوخی ندارند.

    البته شکر خدا فعالیت بچه حرب اللهی ها اخیرا در گرگان بهتر شده؛
    اما همچنان باید تلاش کنند تا نبض شهر را در دست بگیرند.

  72. احساس می‌گوید:

    میشه به دستخطتون نمره بدیم؟!!
    ۱۹

  73. ناشناس می‌گوید:

    خداییش تا حالا شده راهپیمایی ۲۵ خرداد و با ۹ دی مقایسه کنید؟؟ چه از لحاظ شورو شوق چه جمعیت؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.