تحلیل خروج اشغالگران از عراق

مردم عراق در تاریخ معاصرشان از دو روز به نیکی یاد می کنند؛ یکی روز مرگ صدام و یکی هم همین چند روز پیش که آخرین سربازان آمریکایی از عراق رفتند، اما از آنجا که علی الظاهر، صدام به دست آمریکایی ها گرفتار شد و کشته شد، شاید کمی عجیب و غریب به نظر برسد این رفتار مردم همسایه غربی. ظاهر قضیه این است که تو اگر از مرگ صدام مسروری، لاجرم باید دلت پیش آمریکایی باشد که صدام و حکومت دیکتاتورش را به خاک سیاه نشاند، اما چرا مردم عراق، هم از رفتن صدام شادی کردند و هم از رفتن آمریکا ابراز مسرت می کنند؟! واقعیت این است که سران کاخ سفید به دو دلیل مهم و اصل کاری مجبور شدند قید حضور سربازان شان در عراق را بزنند، لیکن فقط به یک دلیل از این دو دلیل، اشاره می کنند و آن این است که از لحاظ اقتصادی، روانی، تجهیزات و…، حضور بیش از این شان در خاک عراق، مقرون به صرفه نبود. آمریکایی ها البته در خلال همین دلیل، این ادعا را نیز مطرح می کنند که به قصد اسقاط صدام به عراق آمده بودند و به هدف شان رسیدند. با این همه، میان مرگ صدام و خروج نظامیان آمریکایی از خاک عراق، آنقدر فاصله بود که کسی باور نکند این ادعای آمریکایی ها را. در طول این فاصله که چند سال زمان برد، آمریکا جز این قصدی نداشت که دموکراسی سازی در عراق، به تشکیل دولتی در این کشور بیانجامد که باب میل کاخ سفید باشد. اصولا آمریکا با شعار اهدای دموکراسی به عراق آمده بود، اما منظورش از دموکراسی، رای ملت عراق نبود، بلکه رای، نظر و اراده خودش در مقام نظام سلطه بود. لیکن دموکراسی، بهانه زیبایی بود که تحت لوایش، آمریکا بتواند رای مردم عراق را هدایت کند به سمت و سوی لیبرالیسم و یک دولت لیبرالی. کاری که بدش نمی آید اگر بتواند، با ملل درگیر بیداری اسلامی هم انجام دهد. طبعا میان رای مردم عراق با فرایند دموکراسی سازی باب میل آمریکا فاصله زیادی وجود داشت. اصولا دموکراسی، حتی به معنای غربی اش، چیزی نیست که تو بتوانی آن را با زور، به مردم یک جای دیگر تحمیل کنی. این نقض غرض است، نه دموکراسی. آمریکا در عراق همه زورش را زد، بلکه بتواند یک «دموکراسی تحمیلی» در منطقه بین النهرین حاکم کند، اما دموکراسی تحمیلی و زوری، مگر چقدر با دیکتاتوری تفاوت دارد؟! آیا دموکراسی برای مردم عراق و سایر ملل خاور میانه، یعنی اینکه بتوانند آزادانه، فقط رای به گزینه مورد نظر آمریکا بدهند؟! اینکه رای آزاد نیست! اینکه دموکراسی نیست! دموکراسی باید از پایین و به دست خود ملت ها ساخته شود، نه از بالا. مع الاسف، «بالا» در اینجا، نه دولت عراق، که دولت نظام سلطه بود! کاخ سفید، علی الظاهر می خواست عراق، آزاد باشد اما فراموش کرده بود که دموکراسی، یک کالای اقتصادی نیست که همین که از مبادی گمرک رد شد، خلاص! این را آمریکا در عراق البته فهمید، اما دیر فهمید! با همه این اوصاف، دلیل دیگری هم داشت خروج نظامیان آمریکایی از خاک عراق. دلیلی که آمریکایی ها دوست ندارند به آن اشاره کنند، چیزی جز این نیست که مردم عراق، به همان دلیل که سرنیزه صدام را نمی خواستند، سرنیزه بوش و اوباما را هم نمی خواستند و نمی خواهند. آمریکا گمان می کرد مردم عراق فقط ۲ گزینه برای انتخاب دارند؛ یا صدام و یا نظام مورد پسند آمریکایی ها. از همین رو، تصورشان بر این بود که بعد از صدام، کارشان در عراق راحت است، اما غافل از این بودند که مردم عراق، شادی شان پس از مرگ صدام، لزوما «آری» به آمریکا نبود. همچنان که این روزها و پس از رفتن آمریکایی ها باز هم شادند! اگر دیروز بت رفته بود، حالا بتگر هم سایه شومش را از سر مردم عراق برداشته. این دومی، حالیا! که شادی مضاعف می خواهد. اصولا مردم عراق، تصور نمی کنند که برای مرگ صدام، ذره ای بدهکار آمریکایی ها باشند، چرا که یادشان نرفته فی المثل «جنگ تحمیلی» را همین آمریکایی ها بر گرده صدام تحمیل کردند و در دوستی دیرینه دو ملت ایران و عراق خدشه های اساسی وارد آوردند.

آنچه در طول تاریخ، نقطه اشتراک معنوی ملت ایران با ملت عراق است، به جز عتبات عالیات، یکی هم ریشه در حوزه علمیه نجف دارد، که بی شک، برادر کاملا تنی حوزه علمیه قم است. پیوند مرجعیت قم و نجف، بی شک به اتحاد دو ملت ایران و عراق کمک های فراوان کرده است. جز این، به نکته دیگری هم می توان اشاره کرد؛ محبت به اهل بیت، به ویژه محبت به عاشورا و کربلا و محرم و صفر و اربعین و حسین و عباس، فصل مشترک دو ملت ایران و عراق است. علاوه بر این، ایران و عراق، همواره بهترین و عاقل ترین شیعیان و منصف ترین اهل سنت را داشته اند. همان زمان استقرار حزب بعث، یعنی نزدیک ۱۲ سال پیش که همراه جماعتی از دوستان ورزشکار به عراق رفته بودم، به وضوح دیدم که دعوای عرب و عجم، چقدر انگلیسی است و در ثانی دریافتم که اصولا چنین دعوایی میان ملت ما و ملت عراق وجود ندارد. این مهم را، یکی هم از آنرو می گویم که اعراب، به ویژه ساکنین شبه جزیره، ملت عراق را «عرب اصیل» نمی دانند و مردم عراق، به نظرم آمد که اگر در موردشان بخواهیم قضاوت احساسی کنیم، حکم کسانی را دارند که از اینجا رانده و از آنجا مانده اند!

آمریکا بی آنکه خود بخواهد، با از میان برداشتن صدام، هم به ملت عراق لطف کرد و هم به ملت ایران. ما اما بابت این لطف، به آمریکایی ها اصلا بدهکار نیستیم. تقدیر خدا این بود که ظالمین به ظالمین مشغول باشند و از آنجا که صدام، بال و پرش و تاج و تختش را مدیون نظام سلطه بود، بد نیست در مقام طعنه بگویم که از میان برداشتن صدام، نه لطف، بلکه وظیفه آمریکا بود! آمریکا اگر در مرز شرقی ما، جسد بن لادن را به دریا انداخت و اگر در مرز غربی ما، صدام را به درک واصل کرد؛ این هر دو وظیفه اش بود، چرا که صدام و بن لادن، حیات شان را بدهکار یانکی ها بودند، لذا همین یانکی ها باید جور ممات شان را هم می کشیدند! این اشتغال ظالم به ظالم و بتگر به بت، البته سنت الهی است و از قوانین اساسی خداوند پیروی می کند.

با همه این اوصاف، آمریکا نمی تواند ادعا کند که سایه شوم صدام و بن لادن را، او از سر منطقه کم کرده. در این باب، البته یک خرحمالی هایی کرد، اما نمی تواند مدعی چنین فتحی باشد. بخشی از سختی اش را کشید، اما نمی تواند مدعی این پیروزی باشد. آمریکا اگر با یک صدام نحیف و پیر طرف بود، ملت ما شگفتا! که با جوانی های این جانور جنگید، آنهم زمانی که صدام، پشتش به آمریکایی ها گرم بود. در مرز شرقی هم، آن روز که ما داشتیم با طالبان، بر سر مقولاتی چون قاچاق و تروریسم و… نبرد می کردیم و شهید می دادیم، پشت بن لادن به آمریکا گرم بود.

آری! کار مهمی نکرد آمریکا. لاشه صدام ارزش مرگ نداشت. کار مهم را ملت ما کرد که در «الی بیت المقدس» پوزه صدام و آمریکا را در اوج قدرت شان و هلهله مستی شان، با هم به خاک مالید. صدام را، ما وقتی که در عرش بود و زمانی که آمریکا حامی اش بود، یک بار برای همیشه کشتیم. بعد از ۸ سال دفاع مقدس ما، جسد صدام، بی جان تر از آن بود که ارزش کشتن داشته باشد. سر همین، برای فتح بوش بر صدام، و غلبه اوباما بر بن لادن، دنیا اگر چه بالطبع شاد شد، لیکن هرگز برای نظام سلطه و خیمه شب بازی هالیوودی اش، هورا نکشید و دست نزد. دنیا حالا قدمی به جلو برداشته و این بار می خواهد از شر بتگر راحت شود. چیست جز این، معنای جنبش ۹۹ درصد؟!

روزنامه جوان/ ۲۸ آذر ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. ف. طباطبائی می‌گوید:

    بسم الله

  2. ف. طباطبائی می‌گوید:

    تحلیل منطقی ای بود.
    جالب گفتید آمریکائی ها لطفی به کسی نکردن. فقط وحشی های دست پرورده خودشونو از میان برداشتن.
    البته به مردم عراق هم لطف کردید تو مطلبتون. من اصولا از عراقی جماعت خوشم نمیاد!!
    دو بند آخرش زیبا بود. ممنون.
    حسین قدیانی: منم به طریق اولی، ظاهرا نباید از مردم عراق خوشم بیاد اما امان از بلایی که بصیرت در ابعاد بین المللی سر آدم درمی آورد!!

  3. پری می‌گوید:

    ما از مرگ صدام و بن لادن حتی خوشحال هم نشدیم! فقط عبرت خوبی بود برای سایرین!
    واقعا “لاشه صدام ارزش مرگ نداشت.”
    عراقی ها هم دلشون خوشه که موفق شدن امریکایی ها رو بیرون کنن! اون سرباز امریکایی راست میگفت. ما هم نفهمیدیم عراقی ها از چی خوشحال شدن! امریکا هر لحظه اراده کنه برمیگرده عراق!
    انقدر می خندیدیم وقتی عراقی ها در حمایت از بیداری اسلامی تظاهرات میکردن. انگار خودشون خیلی آزاد هستن!
    حسین قدیانی: حالا دیگه!!

  4. ف. طباطبائی می‌گوید:

    بله. کاملا بصیرت تو متنتون مشاهده میشه.
    حیف که کامنتها از مسیر اصلی خارج میشه والا یه چیزائی میگفتیم.
    اگر فرصت کردید یه متن در نقد خصوصیات خاص عراقی ها و حزب باد بودنشون بنویسید تا حرفامونو بزنیم!!

  5. پری می‌گوید:

    علاوه بر تحلیل دقیق شما،ما از رفتن امریکایی ها از عراق یه برداشت دیگه هم کردیم! نیروهای امریکا از عراق رفتند تا آماده ی جنگ اساسی بشن! سال ۲۰۱۲، آخرالزمان ، بیداری ملت ها، ناآرامی های سوریه، و …! اشتباه میکنم؟
    حسین قدیانی: حیف که بهتر است وارد این مسائل نشویم و الا می گفتم؛ نه، در امهات حرف تان اشتباه نمی کنید!! اما یک توصیه؛ اصلا و ابدا خودتان را درگیر این قبیل زمان ها و سالی که گفتید، نکنید. نمی خواهم بگویم این هست یا نیست، درگیر نکنید ذهن تان را و حتی نگوییدش. وظیفه ما اصلا زدن این حرفها نیست؛ آماده بودن است.

  6. پری می‌گوید:

    حدس زدن که اشکال نداره! دلمونو خوش میکنیم!
    ولی چون شما می فرمایید چشم.

  7. سنگربان می‌گوید:

    فکر کنم آمریکا باید خودشو آماده جنگ داخلی بکنه….
    همین قیام مردمی ۹۹ درصدی می گم…..
    وقتی تو عراق حرفی واسه گفتن نداره ، مطمئناً مواجه با بیداری ملت ها کار اون نیست….
    هر چند در جنگ داخلی هم کارش ساخته است….

  8. سیداحمد می‌گوید:

    آمریکائی ها چیزی ندارند جز اعتماد به نفسی خیلی عجیب!
    نمیدانم از کجا به این نتیجه رسیدند که باید ناجی کل دنیا باشند!!!

    بلا به جان مردم می اندازند، بعد خودشان می آیند هزاران نفر از مردم بیگناه را می کشند و در به در می کنند تا مردم را نجات دهند!

    البته دولتمردان و سیاسیت مداران و مردم عراق آنقدر گیج تشریف دارند که نمی شود خیلی بهشان امیدوار بود!

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    من معتقدم در طول تاریخ و به جهت همون سنت الهی، این انسان ها ی پلید و دون صفت نیستند که به تنهایی باید محاکمه و به سزای اعمالشون برسند. بلکه اون تفکر و عقیده ی انحرافیه که باید از بین بره. والا اگر کسی مثل صدام یا هر دیکتاتوری، چنین افکار و انحرافاتی در وجودش نهادینه نمی شد، بالقوه می تونست یک انسان باشه حتی معمولی.
    پس آدم های شیطان صفت یک بعد کوچکشون این جسم منفور و متعفن از گناهشونه. یک بخش عمدش بر می گرده به همون صفات زشت و زیبا که می تونه در وجود هر انسانی باشه البته اگر خودش هم بخواد.

  10. سیداحمد می‌گوید:

    “آمریکا بی آنکه خود بخواهد، با از میان برداشتن صدام، هم به ملت عراق لطف کرد و هم به ملت ایران. ما اما بابت این لطف، به آمریکایی ها اصلا بدهکار نیستیم.”

    “این اشتغال ظالم به ظالم و بتگر به بت، البته سنت الهی است و از قوانین اساسی خداوند پیروی می کند.”

    زیبا بیان کردید؛
    ممنون داداش.
    ما هیچ وقت به آمریکائی ها بدهکار نیستیم؛ آنقدر به ما و به همه دنیا آسیب رسانده اند که تا ابد بدهکارمان هستند!

    “دنیا حالا قدمی به جلو برداشته و این بار می خواهد از شر بتگر راحت شود. چیست جز این، معنای جنبش ۹۹ درصد؟!”
    احسنت…

  11. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “اصولا مردم عراق، تصور نمی کنند که برای مرگ صدام، ذره ای بدهکار آمریکایی ها باشند”

    من اما اتفاقا برخلاف دوستان، بنا بر دلایلی از مردم عراق و در واقع از شیعیانش، خوشم می آید. دارم مجبور می شوم که وقت بگذارم و آن سفرنامه ای که وعده داده بودم و ننوشتم را، بنویسم و بگویم بعضی از ناگفته ها را درباره مردم عراق و بی کسی شان و برداشت هایی که به نظرم نادرست است درباره شان.

    “مردم عراق، به نظرم آمد که اگر در موردشان بخواهیم قضاوت احساسی کنیم، حکم کسانی را دارند که از اینجا رانده و از آنجا مانده اند!”
    حسین قدیانی: آره! گذشته از مزاح، به این چیزی که نوشته ام، ایمان دارم. قرار نیست ما فقط تا جلوی بینی جنگ را ببینیم!! شما هم بنویس سفرنامه ات را.

  12. سیداحمد می‌گوید:

    سلاله؛

    شیعیان عراق در حال حاضر مظلوم اند، قبول!
    ولی فکر می کنم حرف ف.طباطبائی چیز دیگریست؛ حرفی که همه ما حتما قبول داریم.
    حیف که الان زمان خوبی برای مطرح کردن بعضی حرفها نیست.

  13. سلاله 9 دی می‌گوید:

    سید بزرگوار!

    بله، منظور من هم کامنت شخص خاصی نبود، کلا برداشت های اشتباه نسبت به این مردم، مد نظرم بود و این که معتقدم حساب اجدادشان که اهل بیت ما را داغدار کردند و هم چنین حساب حزب بعث را، باید از شیعیان عراق جدا کرد؛ چون خیلی های شان چون ما از صدام و حزبش، زخم بر پیکر دارند. شاید در نوشته ام بیش تر بتوانم توضیح دهم.

  14. یعنی بعد از هزار سال که نسل ما ایرانیه اما هنوز هم در نجف به یاد جدمان هستیم.
    کامنت بالا رو زدم چون واقعا همه مسلمان ها برادرند غیر از منافقین.
    من به ایرانی بودنم افتخار می کنم اما عراقی ها رو هم برادر می دونم غیر از بعثی ها.

  15. پری می‌گوید:

  16. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الحسین(ع)

    ۱۰۱* امام باقر علیه‏ السلام :

    خداوند از ظالم انتقام می گیرد به وسیله ی ظالمى دیگر و این سخن خداى عزّوجل است که: «و بدین سان ظالمان را به سزاى اعمالى که می کنند بر یکدیگر مسلّط می کنیم». “سوره انعام، آیه ۱۲۹”

    (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۱۳)

    “این اشتغال ظالم به ظالم و بتگر به بت، البته سنت الهی است و از قوانین اساسی خداوند پیروی می کند.”

  17. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    تحلیل خوبی بود.
    سپاسگزارم آقای قدیانی.

    از مشغول بودن ظالم با ظالم زیبا سخن گفتید.
    پایان دلچسبی هم داشت.

  18. جلال معترف می‌گوید:

    منظور آمریکائیها همیشه از دموکراسی فقط همون چیزیه که خودشون میخوان. میخوان برای کل دنیا تصمیم بگیرن. وقتی از کلمه “یانکی ها” استفاده می کنین خوشم میاد.

    دعا می کنم مردم عراق الان قدر استقلالشون رو بدونن. شرایط خوبی براشون فراهم شده که امیدواریم بتونن خوب از موقعیتشون استفاده کنن.

  19. قاصدک منتظر می‌گوید:

    نمی دونم, اما احساس می کنم آنچه درباره عراق و مردمش و نفرین حضرت زینب(س) می گویند, درست باشه و مردم عراق هیچ وقت نتونند روی آسایش رو ببینند! بعضی وقت ها فکر می کنم وقتی اجداد همین آدما این همه ظلم در حق اماما کردند, نسلشون می تونه بی تاثیر از عواقب اعمال اون ها باشه ?!
    حسین قدیانی: اولا حساب کلیت ملت عراق را جدا کنید از معدود کسانی که حضرت زینب، نفرین شان کردند. ثانیا از کرامت اولیای دین ما به دور است که به خاطر جنایت اجداد کسی، اولادش را دامن گیر نفرین شان کنند. ثالثا شهید آوینی در کتاب «فتح خون» آنجا که می گوید «باز هم صد رحمت به کوفیان»، نیاز بیشتری به تدبر من و شما دارد.

  20. حی علی الجهاد می‌گوید:

    این‌هایی که گفتید درست، اما واقعیت مهم‌تر این است که شادی و سرور و مسرت از رفتن آمریکایی‌ها، نشانه قوت و قدرت و صلابت و عزت مردم عراق نیست؛ اصل این است که مسلمان غیور باشد و عزت‌مند و اجازه ندهد بیگانگان حتی به بهانه و هزینه هلاکت موجود حقیر و کثیفی چون صدام، پا به مملکتش بگذارند و ثروتش را غارت کنند و آزادگی و آزادی‌اش را به حراج بگذارند و حاصل تجاوز بیش از ۸ سال آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به عراق، بیش از یک میلیون کشته باشد و این همه خرابی و تجاوزات به عرض و ناموس مسلمین و تاراج اموال‌شان و فرزندان بی‌گناه و ناقص‌الخلقه‌ای که به دنیا آمد و فضاحت‌هایی چون ابوغریب و …

    مسلمان را به شرافت و غیرت و عزتش می‌شناسند و مردم عراق اگر مسلمانند، باید آمریکایی‌ها را به جرم همه این خراب‌کاری‌ها دادگاهی می‌کردند و به سلابه می‌کشیدند، نه با سلام و صلوات راهی قرارگاه‌شان کنند و خودشان مسرور باشند …

    این وسط نفت عراق به تاراج رفت که رفت، اما عزت و غیرت و ناموس شیعه بهایی سنگین‌تر از این شادی‌ها دارد که پرداخت نشد و این درد بزرگی است که سربازان بی‌غیرت آمریکایی، بهایی برای غلط‌هایی که در عراق مرتکب شدند، نپرداختند و رفتند …
    حسین قدیانی: حی علی الجهاد محترم! این کامنت شما هم مثل کامنت دیشب تان، مکمل بحث بود، اما با این تفاوت که در این متن، معلوم بود نگارنده با اینکه به چیزهایی که شما گفتی علم دارد و تا حدودی، قبول دارد، اما بنا ندارد به گفتنش. این از آن مواردی بود که به مصلحت شناسی بیشتر، شناخت بهتر اوضاع جهان اسلام، و بحث حیاتی وحدت مسلمین در برابر دشمن مشترک شان نیاز است و الا لابد من هم می توانم اشاره به چیزهایی کنم که شما نوشتی. هر چند که من هرگز با این ادبیات و این لحن، در مورد همسایه غربی صحبت نمی کنم؛ به این داغی، نه واقعیت است و نه مصلحت. از یاد نبریم که طرف حساب ما، ملت عراق نیست، بلکه دولت آمریکاست. در این باب، کمک، بهتر از زخم زبان و طعنه است. وانگهی! اگر همچین داغ است که شما می گویی و واقعا ناموس شیعه به این معنی در عراق، قربانی شد، غیرت دیگر مسلمین، من جمله من و شما کجا بود؟! وانگهی تر! کسانی که در خرمشهر مقاومت کردند تا ناموس ایرانی قربانی نشود، دقیقا چند نفر بودند؟!! یواشکی می گویم؛ آیا بعضی ها از بعضی ها مثلا خیلی غیورترند؟!! بخواهیم همچین و همین طور بحث کنیم، من یواشکی یک چیز دیگر می گویم؛ آمریکا این همه علیه ما جنایت کرده، ما کی و کجا دادگاهی اش کرده ایم؟!! وزیر امور خارجه ما، انگلیس را دادگاهی کرد یا عذرخواهی؟!! پس بهتر است از این حرف ها نزنیم و این همه پررنگ نبینیم مرزهایی که غرب، بین ما و عراق، ما و افغان، ما و… کشیده است. و مراقب رسالت مان در این عرصه و این عصر باشیم. تذکر می دهم به نوع نگاه «آقا» درباره لزوم حفظ وحدت شیعه و سنی. چه رسد به شیعه و شیعه. لطفا دقت شود و توجه شود که این روزها کلیت دولت عراق و کلیت ملت عراق من حیث المجموع دارند در زمین دیپلماسی جمهوری اسلامی بازی می کنند. بعد از رفتن صدام و پس از رفتن آمریکایی ها، بهتر است بدانیم که از کدام منظر باید به مردم عراق نگاه شود. همین!

  21. ﭘﺮﻱ می‌گوید:

    دوباره دست به دامن موبایل!

  22. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    آری!…
    کار مهمی نکرد آمریکا…
    لاشه صدام ارزش مرگ نداشت…
    .
    .

    کار مهم را “بابا اکبر” کرد در «الی بیت المقدس»،
    وقتی پوزه صدام و آمریکا را در اوج قدرت شان و هلهله مستی شان،
    با هم به خاک مالید…
    .
    .
    .
    دنیا حالا قدمی به جلو برداشته و این بار می خواهد از شر بتگر راحت شود.
    چیست جز این، معنای جنبش ۹۹ درصد؟!

    این را آمریکا در عراق البته فهمید، اما دیر فهمید!…

  23. سنگربان می‌گوید:

    چیزهایی که از عراق شنیدم تقریباً حرف هایی بود که حی علی الجهاد گفتن…..
    اما تو موقعیت الان منطقه حرف های شما قانع کننده تر آقای قدیانی!
    خوب بعضی اوقات حقیقت با مصلحت فرق داره……..
    البته همه که تو عراق بی غیرت نبودند…..
    اگه تو کشور ما هم بنی صدر به کارش ادامه می داد مطمئنن وضع ما با وجود آدم های غیور همونی بود که شما از عراق گفتید….
    خدا امام خمینی رحمتش کنه با این تئوری “ولایت فقیه” مملکت مارو بیمه کرد ….
    الان باید قدر این نعمت بهتر بدونیم….
    تو این موقعیت بیداری اسلامی، مصلحت مسملین مهمتر ….
    اگه حفظ نظام ما از اوجب واجبات….
    پس ببینید حفظ وحدت مسلمین چه حکمی داره؟!
    حسین قدیانی: من یک سئوال دارم، البته یواشکی؛ اگر خمینی و خامنه ای و یک چند تایی شهید، گیرم ۳۰۰ هزار تا و چند تایی رزمنده و جانباز، گیرم یک میلیون، نبودند، آیا باز هم می توانستیم چماق غیرت بر سر ملت عراق بلند کنیم؟!! از یاد نبریم همین ملت عراق، شماری شان در همین جنگ تحمیلی، به سپاه ما پیوستند علیه ملت -بخوانید حزب بعث- خودشان. اشاره ام به سپاه بدر است. بحث من طرفداری از ملت عراق نیست، بصیرت است. بصیرت!

  24. سایه/روشن می‌گوید:

    در کربلا اگر ندانی چه باید کرد، که نمی دانی!
    زود
    خود را به امام برسان!…
    .
    .
    علــی
    اکبــــر
    بقایی:::……

  25. سایه/روشن می‌گوید:

    “تذکر می دهم به نوع نگاه «آقا» درباره لزوم حفظ وحدت شیعه و سنی.
    چه رسد به شیعه و شیعه.

    اگر خمینی و خامنه ای و یک چند تایی شهید، گیرم ۳۰۰ هزار تا و چند تایی رزمنده و جانباز، گیرم یک میلیون، نبودند، آیا باز هم می توانستیم چماق غیرت بر سر ملت عراق بلند کنیم؟!!

    بحث من طرفداری از ملت عراق نیست، بصیرت است. بصیرت!”

    صد در صد.
    حسین قدیانی: ملت ایران کی ملت ایران شد و ملت عراق کی ملت عراق، و ملت افغان و پاکستان، کی ملت افغان و پاکستان؟!! چه کسی این مرزها را تا این حد پررنگ کشید؟!! گاهی دفاع ما از ملت خودمان، در برابر ملل دیگر مسلمان، عینا مثل این می ماند که مردم فلان شهر کشورمان، بد مردم شهر دیگر را می گویند!! آیا الان وقت آن نیست که به جای این حرف ها، از «امت واحده اسلامی» حرف بزنیم؟!! و الا پای صحبت یک عراقی و یک مصری و یک یمنی هم اگر بنشینی، می فهمی که آنها هم رستم دستان خودشان را دارند و غیرت خودشان را دارند. فقط آنها خمینی و خامنه ای و شهدا را مثل ما و به این معنی نداشتند. ما حق داریم که این نان را بخوریم، اما بی انصافی است که هم این نان را بخوریم و هم طعنه بزنیم. آهای بچه ها! روی سخن من همه هستندها!! نه حی علی الجهاد محترم فقط. داریم بحث می کنیم…

  26. سایه/روشن می‌گوید:

    در “ایران یا هر جای دنیا که هستی” اگر بمانی که چه باید کرد!
    زود
    خود را به امام “خامنه ای” برسان!
    .
    .
    .
    …:::لزوم حفظ وحدت شیعه و سنی:::…..

  27. ﭘﺮﻱ می‌گوید:

    فکر کنم قبل از نوشتن این تحلیل میدونستید قراره سعی کنید قانعمون کنید که عراقی ها و افغان ها و … رو دوست داشته باشیم! خوب چشم. سعی میکنیم. اما یه کم وقت میبره! سخته!

  28. زهرا می‌گوید:

    ملت ایران کی ملت ایران شد و ملت عراق کی ملت عراق، و ملت افغان و پاکستان، کی ملت افغان و پاکستان؟!! چه کسی این مرزها را تا این حد پررنگ کشید؟!!

    وطن اصلی همه ما بهشته که باید بهش برگردیم. این خط و مرز ها را زیاد جدی نگیریم.
    به جای این حرف ها، از «امت واحده اسلامی» حرف بزنیم.

  29. سنگربان می‌گوید:

    صد در صد بصیرت ……
    معلوم که الان بحث فقط در مورد یک کشوری مثل عراق نیست…..
    نمونه های که گفتید از کشور عراق درست…..
    بودند از سربازهای عراقی که به زور امدن جنگ. و بعدش امدن طرف ما….
    نه ،در غیر این صورت هم نمی شه بی غیرتی چماقی بشه بر سر ملتی……..
    منظورم البته وجود ولی فقیه و جایگاه ولایت فقیه بود تو اون کامنت ……
    الان تو کشورهای بیداری اسلامی که تعدادش هم کم نیست همین ضرورت احساس می شه……
    والا وضعی که تو همین فلسطین هست نمی شه گفت واسه بی غیرتی اوناست….
    شاید مثل هر جای دیگه وطن فروش هایی هم بودند که باعث این همه ظلم به فلسطین شده باشن. اما نمی شه مردم فلسطین به بی غیرتی محکوم کرد …..
    در مورد عراق شاید خاطره تلخ تاریخی که از واقعه کربلا تو ذهن هاست ، باعث این قضاوت شده ….
    که همون موقع هم تو اعراب ، با غیرت ترین هاشون این حادثه با عظمت رو با لبیک به امام شون آفریدند….
    البته الان بحث اثبات غیرتمندی کسی نیست ……
    به حق گفتید !! بحث اگه بی غیرتی باشه یقه همه مسلمونا رو باید گرفت….

    راستش این که می گم وجود رهبری تو این مواقع کمک می کنه تو همین ترکمن صحرای خودمون که من ۲۰ سال اونجا زندگی کردم….
    خیلی از بحث ها بود که گفتنش تو این فضا درست نیست مطمئناً….
    اما امام و آقا مدیریت کردن این اختلافات شدید …..
    وگرنه بعضی تند روی ها سر مسلمونی مارو به باد می داد…..
    الان خیلی از اهل تسنن هستن که علاقه خاصی به امام و آقا دارن….
    الحمد لله وضع الان خیلی خوب تو این منطقه….
    طولانی شد عذر می خوام….

  30. سیداحمد می‌گوید:

    بحث خوبی مطرح شده؛
    البته مسلما داداش حسین خوب می دانند حس بدی که در ذهن ما وجود دارد ناشی از چیست! و حتما همه دوستان قبول دارند مسئله ای که داداش فرمودند از هر جهتی درست تر است.
    داداش جوابتان به کامنتها آموزنده و بسیار عالی بود.

    یادمان باشد که داداش حسین، لااقل کمتر از ما زخم جنگ ایران و عراق را برنداشته…

  31. سلاله 9 دی می‌گوید:

    آقای قدیانی! به خاطر این متن و توضیحاتی که در کامنت ها دادید، به طور ویژه از شما سپاسگزاریم. با بررسی همه جوانب و به بهترین نحو ممکن، به یک موضوع می پردازید. ما گاهی از بالا نگاه می کنیم به دیگران و یادمان می رود که الطاف خدا شامل حال مان شده است و الا معلوم نیست که اوضاع ما هم بهتر می بود.
    دعای خیر حضرت بقیه الله و نائبش، شامل حال تان.

  32. سنگربان می‌گوید:

    آقای مبصر ! بعضی کامنت ها به این دلیل نیست که خدایی نکرده کسی به این مسائل فکر نکرده یا نمی دونه. قصد جسارت نداشتم….
    اصلاً خیلی چیزهارو من از قطعه دارم ، هم آقای قطعه و هم بچه هایی که کامنت های خوب میذارن….
    خیلی از کامنت هامون یه جور پس دادن درسیه که تو این فضا گرفتیم!!!!!!

    درست ، شاید بدترین زخم هارو خانواده های شهدا برداشتند!!
    هر کسی نمی تونه با وجود این زخم ها حرف حق بزنه….
    همون که گفتند “بصیرت “مهم….
    بصیرت می خواد تا اینارو قاطی نکنیم ….
    انصافاً هم از هر جهتی درست تر بود جواب هاشون…..

  33. قاصدک منتظر می‌گوید:

    اقای قدیانی
    نکته اولتون که درباره ی جداسازی کلیت ملت عراق از ان عده بود, قبول دارم; اما پنج فصل اول “فتح خون” رو خوندم, با این که انچه درباره ی مردم مدینه و کوفه و بصره و دمشق گفته شده درسته, ولی باز در ادامه متن, با توجه به ذکر ظلمی که مردم کوفه به حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و اولادشون کردند و انچه ان حضرت درباره ی ان قوم گفتند و و در ادامه انچه درباره ی خوی مردم کوفه گفته شد که ناتوانند در برابر امیران ستمکار و درشتی می کنند در مقابل نرمی و… و ذکر مصائب مسلم بن عقیل در کوفه; انچه یافتم همون حس بدیه که نسبت به این قوم دارم و نتونستم با اون کنار بیام! شاید اشتباه می کنم و احتیاج به مطالعه ی بیشتری دارم!

  34. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ضرورت وحدت اسلامی، آن هم در وضعیت فعلی را قبول دارم و این را هم قبول دارم که دقیقا همین امر موجب شده در تمام این سال‌ها این حرف‌ها و این واقعیات نگفته بماند …

    گریزم به واقعیات اتفاق افتاده در عراق که شما و دیگران هم در وقوع آن‌ها شکی ندارید، شاید از آن جهت بود که شادی و سرور عراقی‌ها یک روی سکه خروج آمریکایی‌ها بود که شما مطرحش کردید و روی دیگر همین سکه که تلخ می‌کند آن سرور را، همین جنایات بی‌پاسخ است … شاید اگر از خودشان هم بپرسیم، نبود امثال امام خمینی و امام خامنه‌‌ای و امثال غیورمردان به‌خدا پیوسته را بهانه‌ای کنند برای ای کاش گفتن و ادامه دهند که اگر بودند چنین رهبرانی و چنین سربازانی، ما هم دوست داشتیم انتقام آن همه جنایت را از این حرام‌زاده‌ها بگیریم …

    قصد طعنه و زخم زبان نداشتم … داغ شدید است، وقتی به عمق برخی فاجعه‌ها بیندیشیم …

    کارشکنی‌های بعضی‌ها و بی‌غیرتی‌هایی که در جنگ خودمان از برخی‌ها دیدیم هم، مثال نقض حرف من نیست! بحثم عزم عمومی ملت عراق بود که طبعا در پناه یک رهبری واحد به بار می‌نشست، اما آن‌چه در این سال‌ها نشان‌مان دادند، شاید طعنه به انفعال این ملت می‌زد که دامن زدن چون منی به آن طبعا غلط است …

  35. چشم انتظار می‌گوید:

    اگه اغراق نکرده باشم مواقعی پیش میاد که پاسخ های داداش حسین به کامنت ها کم از اصل متن نداره که چه بسا مفیدتر و آموزنده تره. ممنون داداش حسین.

  36. هاشمی نژاد می‌گوید:

    عالی بود. ای ول.

  37. میلاد پسندیده می‌گوید:

    گرفتم… به روی چشم، داداش.

    هدف ما تشکیل امت واحده اسلامی به پایتختی جمهوری اسلامی ایران است!

  38. احساس می‌گوید:

    این بحث های کامنتی کامل کرد پیام مولف رو!
    خیلی خوبه که اجازه میدید این بحث ها باشه

  39. م.طاهری می‌گوید:

    “آمریکا اگر با یک صدام نحیف و پیر طرف بود، ملت ما شگفتا! که با جوانی های این جانور جنگید، آنهم زمانی که صدام، پشتش به آمریکایی ها گرم بود.”

    “آری! کار مهمی نکرد آمریکا. لاشه صدام ارزش مرگ نداشت. کار مهم را ملت ما کرد که در «الی بیت المقدس» پوزه صدام و آمریکا را در اوج قدرت شان و هلهله مستی شان، با هم به خاک مالید.”

    ” صدام را، ما وقتی که در عرش بود و زمانی که آمریکا حامی اش بود، یک بار برای همیشه کشتیم.
    از ۸ سال دفاع مقدس ما، جسد صدام، بی جان تر از آن بود که ارزش کشتن داشته باشد.”

  40. م.طاهری می‌گوید:

    “اگر خمینی و خامنه ای و یک چند تایی شهید، گیرم ۳۰۰ هزار تا و چند تایی رزمنده و جانباز، گیرم یک میلیون، نبودند، آیا باز هم می توانستیم چماق غیرت بر سر ملت عراق بلند کنیم؟”

    به نظرم مهم اینه که بودند.
    به سندیت بیشتر تفاسیر وقتی فرشته ها با تعجب درباره دلیل آفرینش انسان پرسیدند خداوند صحنه ظهر عاشورا را پیش رویشان مجسم کرد. جایی که باز به سندیت تاریخ حداقل ۳۰ هزار نفر موجود دو پا در آن بودند که دقیقاً مشغول انجام همان کاری بودند که فرشته ها به آن اشاره کرده بودند؛ فساد و خون ریزی. ولی منظور خدا اون ۳۰ هزار نفر نبود. خدا اون کاروان کوچیک رو نشانشان داد. بودن همان تعداد انسان به معنایی که خالق در نظر داشت کافی بود.

    مهم اینه که همین تعدادی که شمردید در این سرزمین بودند. جایی که خدا لطف کرده و ما در آن زندگی می کنیم.
    غیر قابل چشم پوشی است که بیش تر از فشار مردم عراق فشار اقتصادی و سیاسی بود که آمریکایی ها را وادار به خروج نظامی کرد. خیلی از طرف مردم عراق احساس نگرانی نمی کردند که دارند جای نظامی هایشان را با دیپلمات ها پر می کنند.

    مطمئناً نگاه و تحلیل شما بر پایه اصول و مصلحتی است که باید در نظر گرفته شود، ولی برای خیلی ها مثل من از این دید نگاه کردن سخته. باید تلاش کنیم.

  41. مثل باران می‌گوید:

    سوره مبارکه حج
    آیه شریفه ۴۶

    أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا
    معنای آیه:

    آیا در زمین به سیر و سفر نمی پردازید تا دل های شما در اندیشه فرو رود…..

    پیام آیه:

    از موضوعات مهمی که اندیشه ما را شکوفا می کند، دقت در فراز و نشیب اقوام گذشته است. با این چراغ نورانی، می توانیم برای آینده ی خودمان بهترین تصمیم ها را بگیریم. بین افرادی که از فرصت خود بهره گرفته و به مراحل علم و معرفت رسیدند و آنها که عمر خود را به هدر دادند مقایسه و راه درست را انتخاب کنیم.

  42. صبا می‌گوید:

    خسته نباشید!
    متن عالی بود و پاسخ کامنت ها کامل!
    اما نمی دانم چرا دوست داشتم این حدیث را از حضرت علی علیه السلام نقل به این مضمون بگویم که هر ملتی را؛ حاکمی شایسته است که، بر سرش حکومت می کند.
    راست میگویید بحث شما ملت عراق نبود بلکه دولت آمریکا بود و باز هم راست تر می گویید مسئله ما غیرت شیعه بود و است (کجا بود غیرت مان(خودم را می گویم)!) هم اکنون در ماجرای بحرین و دیگر بلاد تحت ظلم مسلمان کجاست؟!

    اللهم عجل لولیک الفرج

  43. پری می‌گوید:

    صبا؛
    داداش گفتند “اگر”. یعنی اینکه “ما بی غیرت هستیم” رو تایید نکردند.
    البته ما یه جورایی بی غیرت هستیم. اما نه به این معنی که باید بریم مثلا بحرین و عملیات انتحاری انجام بدیم. (که البته برای اون هم آماده ایم و چشممون به اشارت حضرت ماهه. و خرده گرفتن به حکمت ایشون هم جسارت زیادی (با گذاشتن استرس روی هجای “دی” و نه “یا”) می خواد.) بی غیرتی ما اینجا خودشو نشون میده که:
    این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
    عرق شرم زمین است که سرباز کم است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.