آن اردیبهشت و این پاییز

بعد از مدت ها چهارشنبه هفته گذشته رفتم «کیهان». شب، در راه برگشت، بعد از چهارراه استانبول، قدم به قدم، بچه های ناجا و پلیس دیپلماتیک، از ورای قصه تسخیر، ایستاده بودند به حفاظت از سفارت. کاری که در عرف دیپلماتیک، وظیفه هر کشوری است و طبیعی هم هست، اما خیل پلیس، آنقدر انبوه بود که مرا در این اندوه فرو برد؛

«کاش از دستاوردهای انقلاب اسلامی، از بهمن خونین، از خون شهدا، از خون دل جانبازان، از ولی فقیه، و از اصول و ارزش ها نیز همین طور سفت و سخت، مثل سفارت انگلیس، پاسداری می کردیم، که در این صورت، هرگز، نه ندایی به «این عمار» بلند می شد و نه صدایی از نوشیدن جام زهر».

این از دل نوشت، اما از آنجا که عقل و دل، جدای از هم نیستند، خلاصه یکی از نوشته های سالیان پیشم را که سخنی با دانشجوی بسیجی معترض به سیاست های روباه پیر بود، در زیر می آورم. این نوشته در تاریخ ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ در صفحه نسل سوم روزنامه کیهان، با عنوان «زیر نور مهتاب» کار شده بود؛

«بعد از ظهر آن روز، تو را هم دیدم. دیدم که دلت خون است. ناراحتی. غم قرن ها شیعه بودن در سینه داری… دیدم که تو هم مثل من صبرت به سر آمده. آخر ابلهان زبان به طعنه گشوده بودند که سفارت، سفارت ارباب است! تو آمدی؛ تمثال مهتاب در دست، تا بگویی؛ روباه پیر، ارباب ابلهان است… و دیدم که او هم مثل ما بود، گر چه در لباسی متفاوت. او موظف به برقراری نظم بود و ما مامور به اعتراض… پس حتی آن وقت که تو با او درگیر شدی، و من داشتم مظلومیت تو را می نوشتم، یک آن دلم برای او نیز سوخت… تنها عمل به تکلیف، او را او، تو را تو، و مرا من کرده است، و الا ما همه یک نفر بودیم… و من دیدم کار او سخت تر است. باز تو یک جوری با فریاد، عقده هایت را خالی می کنی، اما دست تقدیر، او را محافظ سفارت خانه ای کرده است که اگر به دلش راهی پیدا کنی، خواهی یافت که او، از من و تو بیشتر معترض است… و حالا نه که باید ساکت بماند، بلکه باید به حکم تقدیر، و به حکم زندگی در دنیای دیپلماسی، حافظ جان آنهایی باشد که در سه راهی شهادت، جان خودش، دوستش، فرمانده اش، همکارش، و برادرش را به بازی گرفتند. مبادا نمک روی زخم او بپاشی. او نیز از توست، و سکوتش، بخشی از فریاد توست…».   

***

حالا ۷ سال بعد از آن نوشته، چند نکته بنویسم و خلاص. قبلش از توی خواننده می خواهم، لطفا روح مطلب را بگیری و گمان نبری که قصد طعنه ای در کار است.

یکی اینکه چندی پیش، رهبر انقلاب در وصف بسیج، اشاره کردند که بسیجی، مجاهد است، اما افراطی و بی انضباط نیست. این را هم اشاره کردند که آفت بصیرت، از خودراضی بودن است. احتمالا می شود فرض کرد که از خودراضی بودن، آفت غیرت و شجاعت هم می تواند باشد.

دیگری اینکه کمال بی انصافی است اگر ما، فقط و فقط خودمان را انقلابی و غیور بدانیم و در این باره به قوای ۳ گانه ظلم کنیم. فی المثل، همگان دیدند که همین مجلس، علیه روباه پیر، انصافا شجاعت به خرج داد و از کانال درست و منطقی اش، ضربات اساسی بر پیکر نحیف انگلیس خبیث وارد کرد. شاید اگر در آن غوغای پاییزی، برخی زیاده روی ها صورت نمی گرفت و برخی منم منم ها رخ نمی داد، اخراج سفیر انگلیس در بستر مناسب، و با هزینه معقول تری می توانست شکل بگیرد.

سومین نکته این است؛ وزوایی و ورامینی، اول از دیوار لانه نفس خودشان بالا رفتند، بعد فاتح لانه جاسوسی شدند. قطعا شهدای بسیج، بهترین الگوی بسیجیان امروزند و لابد جز این هم نیست که این همه دشمن، از بسیج و بسیجی، متنفر است.

نکته بعدی آنجاست که ما از فرط جوانی و خامی و سری پر از سودای احساسات، مبادا رفتار و گفتارمان به گونه ای باشد که انگار با نیروی محترم انتظامی، بیش از روباه پیر، سر جنگ داریم! حتی در منظری دیگر، اگر مطالبه عدالت خواهانه ما از قوه قضائیه، جوری باشد که انگار ما، یقه دستگاه قضا را محکم تر از گریبان فتنه گران و منحرفین و آقازاده ها چسبیده ایم، حتما کار ناپسندی است. نه جای حاشیه با متن باید عوض شود، و نه جای طرفین دعوی.

نکته پنجم، مراقبت دائم ماست از این مسئله که مبادا از خیزش حق ما، اولا؛ بار مضاعفی روی دوش نظام، آنهم در شرایط حساس فعلی، تحمیل شود، ثانیا؛ جریانات سیاسی، به ویژه انحرافی، سوء استفاده کنند.

آخرین نکته اما این است؛ در تاکتیک نظامی، گاهی برای پیش روی های چند کیلومتری، اگر چند متری عقب نشینی لازم باشد، اسم این کار، نه ترس است و نه محافظه کاری. در چنین منظومه ای، باید ایمان داشت به تصمیمی که عقلای قوم می گیرند، که در راس ایشان، قطعا «آقا» جز به پیش روی در اعماق استراتژیک دشمن فکر نمی کنند.

***

این نکات، نکاتی بود که نمی شد به تفصیل از آن سخن گفت و سربسته باید می نوشتم، لیکن آنچه متن، یعنی حقیقت ماجراست، این است که جمهوری اسلامی، اصولا منت شرق و غرب، به خصوص کشورهای مفلوک اروپایی، نیز آمریکا را هرگز نخواهد کشید. اصولا در مقطع خیزش ۹۹ درصد دنیا علیه یک درصد سرمایه دار، باید منت انقلاب اسلامی را کشید.

تیتر یک دنیای معاصر، «نه» گفتن ملت ها به نظام سرمایه داری است. آمریکا و انگلیس و دول بی خاصیت اروپایی و یکی هم این اسرائیل بی صفت، شاید در عرض چند دقیقه، گیرم چند روز، بتوانند با چیزهایی از قبیل فراخوان سفرا و جنگ سفارت خانه ها و چه و چه، جای متن و حاشیه را عوض کنند، اما رسانه اصل کاری دنیا، چندی است که از غول های دروغ پراکنی، به حلقوم ملت ها ارتقا پیدا کرده.

انقلاب اسلامی بر اساس آرمانی شکل گرفت که امروز، در لسان جهانیان شنیده می شود. گفت: «خوش تر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران». انقلاب اسلامی در دوره مظلومیتش باج نداد، الان که عمرا! 

روزنامه جوان/ ۱۲ آذر ۱۳۹۰

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. چشم انتظار می‌گوید:

    این که هفت ساله. اگه نوشته ی هفتاد ساله هم داشتین داداش هنرمندانه و اثرگذار بود

  2. پری می‌گوید:


    حسین قدیانی: اصلا از این حرفها نزنید. اگر قرار بر این همه صراحت بود، خودم شرحش می دادم. در نیت خیر شمار کثیری از بچه ها هیچ شکی نیست، همچنان که در درستی متن حرکت و اصل کار اغلب شان. این بچه ها که دیپلمات نیستند، سرباز انقلاب اند. متن من ناظر به چیزهای مهم تری است، نه فلان مورد و بهمان مصداق.

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالمانه بود.
    انشاءالله ۳۲۰ سالگی ات رو ببینیم.
    واین جمله چه با صلابت گفته شد:
    اما رسانه اصل کاری دنیا، چندی است که از غول های دروغ پراکنی، به حلقوم ملت ها ارتقا پیدا کرده.

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    مهدی که صفای لاله زار است
    انوار جمالش آشکار است
    با دیده ی دل به او نظر کن
    سید علی از همان تبار است
    (بهلول حبیبی زنجانی)

  5. پری می‌گوید:


    حسین قدیانی: اگر با متنی موافق اید، لطفا بر اساس نوع نگاه من، و بدون حاشیه روی، کامنت بگذارید.

  6. سایه/روشن می‌گوید:


    حسین قدیانی: بدم می آید وقتی یک بحث را بی خود کش می دهید.

  7. سیداحمد می‌گوید:

    نگاهتان منطقی بود داداش…

  8. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “وزوایی و ورامینی، اول از دیوار لانه نفس خودشان بالا رفتند، بعد فاتح لانه جاسوسی شدند…”
    .
    .
    .
    “گفت: «خوش تر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران»”

  9. سیداحمد می‌گوید:

    سیاسی بازی خوب نیست؛
    اما کمی سیاست داشتن در بعضی کارها خیلی خوب است!
    تجمع خیلی خوبی صورت گرفته بود، فضای خوبی هم حاکم بود.
    اگر کمی تندروی نمی کردند، می توانستند بهره برداری بهتری از تجمعشان کنند.

    هم مجلس با توجه به تجمع صورت گرفته، جدی تر می شد در پایان دادن به عمر ارتباط دو کشور و هم انگلیسی ها حساب کار خودشان را می کردند.
    شیک تر از این می شد کار را تمام کرد!

  10. میلاد پسندیده می‌گوید:

    بله… خیلی هم عالی…

  11. سیداحمد می‌گوید:

    دوستانی که خودشان را همراه قطعه ۲۶ می دانند و با این متن موافق اند!

    اگر می بینید تمایلی برای ورود به جزئیات، در متن مشاهده نشده، یعنی چه خوب که در کامنت ها هم مراعات این مهم را بکنیم. این شامل مخالفین مطلب هم البته می شود.
    حسین قدیانی: هم الان دارم روی یک نوشته کار می کنم و بلانسبت مثل خر، تویش گیر کرده ام؛ از دوستان می خواهم رعایت کنند و روی مخم رژه نروند. شعار ما در این مقطع این است: «منچستر انگلیس، درود بر پرسپولیس، علی دایی، مرگ بر منافقین و صدام، سرورش استقلاله!!»

  12. میلاد پسندیده می‌گوید:

    کتاب «۷۲ سخن عاشورایی» منتشر شد:
    http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18110

  13. میلاد پسندیده می‌گوید:

    گره پیشانی مان باز شد با این شعار داداش… الآن روده مان گره خورده… رعایت محرم را هم بکنید خواهشاً
    حسین قدیانی: اتفاقا دارم درباره محرم می نویسم و کمی هم از «قمر منیر حسین».

  14. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام و روز جمعه تون به خیر.
    از اون جائی که نباید وارد جزئیات بشیم، فقط میگم دیدگاهتون عاقلانه بود. ممنون.

    اون قسمت قرمز رنگ که بالای مطلبه، حرف دل همه ماست. اندوهتون هم اندوه همه ماست!!

    “«کاش از دستاوردهای انقلاب اسلامی، از بهمن خونین، از خون شهدا، از خون دل جانبازان، از ولی فقیه، و از اصول و ارزش ها نیز همین طور سفت و سخت، مثل سفارت انگلیس، پاسداری می کردیم، که در این صورت، هرگز، نه ندایی به «این عمار» بلند می شد و نه صدایی از نوشیدن جام زهر».”

  15. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    سلام و خداقوت.

    مطلب خوبی بود. سپاسگزارم.
    شش نکته ای که بیان کردید با اهمیت اند، باید اساسی به این نکات فکر کرد.
    حتی باید عقلا و بزرگان این نکات را به طور مصداقی تر برای جوانانمان، بشکافند.
    اشاره ای که در نکته ششم داشتید، حرف ها دارد.

    سعی می کنیم بچه های خوبی باشیم و دعا می کنیم متن محرمی تان را عالی به پایان برسانید.

  16. - می‌گوید:

    سلام
    دیدگاهتون منطقی و عاقلانه بود.

  17. پری می‌گوید:

    سلام بر قاسم ابن الحسن… سلام بر شهدای خانم زینب در کربلا…

  18. - می‌گوید:

    منتظر یه روضه حسینی هستیم؟

  19. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دید درستی به قضیه داشت این متن. زیبا هم خاتمه پیدا کرده بود:
    “انقلاب اسلامی در دوره مظلومیتش باج نداد، الان که عمرا!”

    منتظریم برای خواندن متنی محرمی و صلواتی هم می فرستیم که انشاءالله راهگشا باشد برای ذهن تان در پردازش متن.

    “اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ”

  20. ناشناس می‌گوید:

    سلام شما که اعصاب ندارید اول بشینید متنتونو بنویسید بعد کامنتها را تائید کنید
    حسین قدیانی: آخه به تو چه فضول؟! من دوست دارم با کامنت بچه های قطعه، هنگام نوشتن متنم، سر و کله بزنم؛ تو فضولشی؟!

  21. ناشناس می‌گوید:

    شما خیلی …

  22. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    سلام عرض میکنم خدمت داداش و سید،عزاداری قبول

    داداش حسین قدیانی خوشحالم از دید منطقی که در این موضوع داشتی@
    اینم بگم امثال این ناشناس هدفشون فقط رژه رفتن رو اعصاب شماست.
    خودشو ناراحت نکن 🙂

  23. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام داداش حسین….
    خسته نباشید…
    یه کم آروم تر یکی وارد فضای کامنت های وب میشه یکهو سکته میکنه ها!
    حرفتان کاملا معقولانه بود! شرایط ۱۳ آبان ۵۸ خیلی تفاوت دارد با شرایط امروز! امروز درخت انقلاب اسلامی ما تنومند شده است و بیدی نیست که به باد این روباه پیر بلرزد!
    راستی ممنون از لطفتون!
    خدا کند امانتدار خوبی برای اسامی که روی مان گذاشته اند باشیم!

  24. قاصدک منتظر می‌گوید:

    طبق گفته شما, باید مواظب بود که رفتار و گفتارمون در این برهه حساس کنونی بار مضاعفی روی دوش نظام نباشه و همچنین باعث سو استفاده ی کسانی که از ” اب گل الود ماهی می گیرند” نشه!
    (انقلاب اسلامی در دوره مظلومیتش باج نداد, الان که عمرا!)

  25. فاطمه می‌گوید:

    جالب بود ان شا الله همه سعی می کنیم رعایت کنیم.ممنون

  26. شوکران می‌گوید:

    ظاهرا چه با تسخیر موافق باشی چه مخالف، کامنتت نقطه چین میشه، پس راحت نظرمونو بگیم!
    لیاقت انگلیسیا همون کاری بود که دانشجوها باهاشون کردن، چون اینا زبون آدمیزاد حالیشون نیس باید با زبون خودشون یعنی زبون زور و تحقیر باهاشون حرف زد.
    سفرای دول اروپایی هم چند صباح دیگه دست از پا درازتر بر می گردن، بار اولشون نیست که، هی میرن هی میان هی میرن هی برمی گردن!
    حسین قدیانی: شما راحت باش!!

  27. asghar می‌گوید:

    Salam

    man dirooz delam kheili shekast…

    ye bache porroye zedde enghelabo didam migoft>>>

    ma 30 sal mikhastim iran sefaratesho too landan jam kone, dolate englis nazasht
    vali daste BASIJIHA dard nakone 24 saate in karo kardand

    man faghat saramo endakhatam paeen va hichi nagoftam…

    Vassalam

  28. علیرضا می‌گوید:

    سلام،
    باید عملکرد هرکس را از جایگاه خودش بررسی کرد .هم کار معترضین درست بود از دید مردمی.هم کار مجلس درست بوداز دید قانونی . هم کار دولت صحیح بود از دید دیپلماسی.

  29. صبا می‌گوید:

    این که کاری انجام بدهیم که حکومت اسلامی مان، جلوی مان بایستد و با آن برخورد کند، چه معنایی می دهد؟! آیا نباید به فکر آبروی نظام بود؟!
    به نظرم باید خواسته هایمان را با تجمع ، تحصن و یا هرچیز دیگری عنوان کنیم اما این که خودمان وارد عمل شویم، ممکن است این معنا را در بر داشته باشد که خواست ما با خواست نظام فرق می کند! همان که عده ای بسیار اندک، به هر بهانه ای فریاد می زنند.
    حسین قدیانی: اصلا نباید در این مقطع، به جای انگلیسی ها، خودی ها را سرزنش کرد. چه خودی های مسئول نظم و چه دانشجویان.

  30. آنها حالا کیسه بوکس خوبی هستند! می‌گوید:
  31. بچه گردان می‌گوید:

    «کاش از دستاوردهای انقلاب اسلامی، از بهمن خونین، از خون شهدا، از خون دل جانبازان، از ولی فقیه، و از اصول و ارزش ها نیز همین طور سفت و سخت، مثل سفارت انگلیس، پاسداری می کردیم، که در این صورت، هرگز، نه ندایی به «این عمار» بلند می شد و نه صدایی از نوشیدن جام زهر».

    ….
    بر فرض که توبه کفش دزد مسجد را قبول کنیم اما دیگر امام جماعت مسجد نمی کنیم اش

  32. جلال می‌گوید:

    آنها حالا کیسه بوکس خوبی هستند!
    آخ قلبم
    چشم داش حسین بحث را باز نمیکنم
    ولی فقط چند کلمه
    قبول دارم در بعضی اتفاقاتی که داخل سفارت افتاد مدیرییت درست نشد چون اصلا مدیرییتی در کار نبود / ولی این بچه ها نبودند که کتک میزدند . این بچه ها بودند که کتک میخوردند / مگه میشه دانشجوی بسیجی را هم زد هم از سفارت بیرون کرد . خیلی اقا منشانه از سفارت بیرون شدیم والا خون به پا کردن زیر اون فشار کاری نداشت ( نقطه سر خط )
    داش حسین شما اسوده بنویس ما با دست شکسته (سوقات سفارت) بیداریم
    همه مثل شما نمیتونن دوباره بنویسن قلممان را که مزدوران میشکنند ( فیلترینگ مجموعه وبلاگ های حزب اللهی در سال ۸۸ تا ۸۹ توسط بلاگفا )
    داش حسین گل شما لطفا دلمان ( صدر و شقاف و فواد ) مان را نشکن

    حاجی من بدنم هنوز خیلی کوفته کتکه خودم با خیلی از اتفاقات داخل ناراحتم هر جا بیربط بود را خودت پاک بکن .

  33. صبا می‌گوید:

    در راه هدایت رهروان اندک هستند.امام علی(ع)

  34. این جمعه هم دارد غروب می شود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.