جام زهر اصلی تر را خمینی، نوشاند؛ ننوشید!

۳ طرح به یاد سال گذشته، همین شب/ قطعه ۲۶

محرم چند سال پیش بود؛ شب حضرت علی اصغر، هوا سرد کرد و باران، پشت بند باران. مثل خیلی های دیگر، به مسجد دیر رسیده بودم و همان بیرون، زیر باران باید می ایستادم. مداح هم انصافا در «روضه آب» سنگ تمام گذاشت و تا می توانست دل باران را کباب کرد که؛ «الان چه وقت باریدن است؟! آنجا که باید فرو می آمدی، کام تشنه ۶ ماهه عاشورا بود، زمین خشک کربلا بود».

آن شب، حسابی تب و لرز کردم. حتی کارم به دکتر و آمپول و سرم کشیده شد. گلاب به رویت، فلافلی که در کوچه کثیف خوردم، همه را با مخلفات دادم بالا!

القصه! شب و روز علی اکبر را کاملا از دست دادم و جز تکیه لحاف دوزان(!) -مکان: جلوی تلویزیون!- قادر نبودم جایی بروم. البته با وجود کنترل و از این کانال به آن کانال، خیلی هم بد نمی گذشت! آن ایام میان یکی از مداحان و یکی از سخنرانان، که سابق بر این با هم رفیق گرمابه و گلستان بودند، شکرآب شده بود. دعوای نعمتی و حیدری دوستان سابق، متاسفانه به مستمعین و هواداران شان هم سرایت کرده بود، اما آنچه برایم جالب بود، دیدن «آقای دوربینی» بود، پای مراسم هر دوی این بزرگواران! مراسم اول که در قاب تلویزیون دیدمش، نتوانست حسم را خراب کند، اما مراسم دوم و با توجه به دعوای فوق الذکر، پقی زدم زیر خنده! نکته اینجا بود که فاصله زمانی این ۲ مراسم، خیلی به هم نزدیک بود، ولی فاصله مکانی شان، زیاد. در دلم گفتم: این آقای دوربینی، دیگر چه جور جمب و جتی است که خودش را به هر ۲ مراسم رسانده؟! اعتراف می کنم که آن روز، در تکیه گرم و نرم لحاف دوزان(!) بیش از مصائب دشت نینوا، تدبر کردم در مسائل آقای دوربینی و مصائب آقای دوربینی بودن! برایم قشنگ بود اینکه آقای دوربینی با کارش اصلا شوخی ندارد، جدی است، وقت شناس است، حرفه ای است و به جای حواشی، فقط به متن کارش، یعنی دوربین، اهمیت می دهد. حالا این دوربین، اگر آن دوربین، و این مراسم، اگر آن مراسم را قبول ندارد، این دیگر ربطی به رسالت شغلی و شرافت حرفه ای آقای دوربینی ندارد. وانگهی! دعوای آن هیئت و این هیئت، دعوای حسین و یزید نیست، که تو بخواهی آقای دوربینی را متهم کنی که نان به نرخ روز خور است و از این جور کنایه ها. اگر هم بتوانی، خیلی نمی توانی در این باب، تند بروی و فلسفه ببافی، چرا که آقای دوربینی، آقای دوربینی است؛ خواص نیست، بار حکومتی روی دوشش نیست، سران فتنه و این و آن نیست؛ خودش است، با یک کاراکتر عجیب و یک تعریف غریب.

بی آنکه قصد مقایسه ای داشته باشم، یا بخواهم خدای نکرده به آقای دوربینی، اهانتی کنم، بر این باورم که برای بعضی ها، ظاهرا نه حسین، موضوعیت دارد و نه یزید. اصلا مهم نیست، روزگاری، ماه را مدح می کردند، یا امروز که به صرافت نامه نگاری افتاده اند. کاری که مرا یاد آن مثل می اندازد؛ «طرف را به ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت». آنچه برای ایشان، بیش از انقلاب اسلامی یا آمریکا و اسرائیل اهمیت دارد، «عطش دیده شدن» است. اگر شد، با مجیزگویی، اگر نشد، با درشت گویی! کم پیش می آید مثل عقلا، عطش دیده شدن را از مجرای خودش درمان کنی، یا لااقل، همچون آقای دوربینی، بامزه و همچون سریش، سیرابش کنی!

بگذار برایت چند خاطره تعریف کنم.

یک: روزگار ماضی که فلان سریال داشت پخش می شد، جوانکی بودم که از عمر قلم زنی ام، -مثل امروزها- خیلی نمی گذشت. در نقد این سریال، همواره به دوستان می گفتم که کاش کارگردان این سریال، «نویسنده/ روزنامه نگار» باقی بماند و پا در گلیمی نگذارد که معلوم است تخصصش را ندارد. با این همه، و هر چند که بر نظرم استوار بودم، هجمه مدعیان اصلاحات بر این فرد، آن روزها آنقدر ناجوانمردانه و به دور از آداب نقد و رسوم اخلاق بود، که مجبورم کرد -مثل شمار دیگری از دوستان رسانه ای- چیزکی به نفعش بنویسم؛ تنها رها کردنش، جوانمردی نبود. بگذریم که امروز، علاوه بر فتنه گران، دشمن بیرونی هم گاهی سوت و کف می زند برای او. قطعا تعامل انقلاب اسلامی و جبهه فرهنگی اش با آدمیانی از این قبیل، خیلی متین تر از مواجهه سیاه و سفید، و البته کثیف ضد انقلاب با امثال ایشان است. در سپاه حق، خیلی ها، از بعضی ها، خیلی چیزها دارند که کاش، هیچ وقت مجبور نشوند رو کنند. مع الاسف، عده ای، درشت گویی را به حد اعلی رسانده اند، اما فعلا همین صبر و حوصله نیروهای اصیل انقلاب اسلامی، علاوه بر اینکه «درس اخلاق عملی» است، نشان می دهد که اصحاب انقلاب اسلامی، به نسبت ضد انقلاب، در برخورد با هنرمندان و هنرمندنمایان و هر آنچه که تو صدای شان می زنی، کمتر اسیر حب و بغض می شوند. صبری که البته کاش، خودهای شان سبب خاتمه اش نشوند و حوصله قانون و عدل و محکمه را لبریز نکنند!

دو: همان روزها رفتم و با وی گفت و گو کردم. آن ایام، درباره مظلومیت «بزرگان»، جمله ای نوشته بود. فقط در خلال مصاحبه گفتم؛ «مظلومیت رهبر -خواه خمینی و خواه خامنه ای- در امتداد اقتدار ایشان است و ثانیا در وزن کشی این ۲ صفت، حتما اقتدار ولی فقیه، غلبه بسیار ملموسی دارد بر مظلومیت ایشان». طرف مصاحبه اما جوابم را نداد، لیکن پرسید؛ گفت و گو در کدام صفحه روزنامه کار می شود؟ گفتم: صفحه گفت و گو. سئوال کرد: رنگی است دیگر؟!!

سه: فکر کنم اصل نگرانی بعضی ها، یعنی مخلص کلام، این است که چرا هرگز نتوانستند فیلم ساز مطرحی شوند یا کارگردان خبره ای شوند. اینکه نه مثل خوبان متعهد شویم و نه حکایت دیگر بزرگان بی تعهد هنر، آیا چه کسی باید جور قصور ما را بکشد؟! باید توان هنری خودمان را بالا ببریم، یا دست آویز تملق دیروز و حرافی امروز شویم؟! باری، همین شخص، برای خودم، گوشه هایی از این زجر را روایت کرد، که نوشتنش اصلا لطفی ندارد. درشت گویی ها، قطعا دلیل نمی شود هر چیزی را روی دایره بریزیم. آنچه باید روی صحنه بیاوریم، دعای عاقبت به خیری برای همه کسانی است که روزی گذرشان به کربلای وجدان شان می افتد. فلانی، هزار نامه دیگر هم له یا علیه انقلاب اسلامی بنویسد، کتمان نمی کنم که گاهی نوشته هایش قشنگ بود و دل می برد، هر چند که در عرصه فیلم و مستند و سریال، چون منی باید در عین شرمندگی(!) و حین متانت(!) و فقط من باب جوانمردی، تعریفی ازش می کردیم!

***

آری! آقای دوربینی هم دوست دارد دیده شود، اما چه خوب که حتی «ادا و اطوار» را هم لااقل در چهارچوب یک اصول حداقلی، دربیاوریم. بزرگ شدن، اندکی هم رگ هنرمندی می خواهد؛ فقط بسته به مدح ماه یا ناسزا به ستاره ها نیست. فوت و فن خودش را دارد. گمانم «حر» و «حرمله» هر ۲ دارند لیاقت خودشان را نشان می دهند، اما در تاریخ، از یک نفر حتما هیچ نشانی باقی نمی ماند؛ آنکه دوست دارد دیده شود، اما بلد نیست چگونه! نگاه کنید؛ ما در تاریخ، همین تاریخ کربلا، افرادی که نمی شناسیم، صف شان طولانی تر است، یا کسانی که می شناسیم؟! همه افرادی که هیچ نامی از ایشان در تاریخ نیست، البته روزگار خودشان بروبیایی داشتند؛ چه کنیم که حکایت کفی روی آب، عمر اسم شان زودگذر بود و چون سراب؟! اگر «حر» را آفرین می گوییم و «حرمله» را نفرین می کنیم، اصلا نمی بینیم و نمی شناسیم جماعتی را که با خودشان هم تکلیف شان مشخص نبود! به خداوندی خدا، حتی دشمن آفتاب شدن هم، اگر نه لیاقت، که لااقل وجودی می خواهد که خیلی ها ندارندش! خامنه ای را دنیا، از جنبه دوست، به سیدحسن نصرالله می شناسد و از منظر دشمن، به سران نظام سرمایه داری. در این منظومه، یکی مثل من، کجا بودنش، اصلا چه ارزشی دارد؟! به راستی! اصلا ما که باشیم؟! چه له، چه علیه، واقعیت این است که ما وقتی نام بزرگان را می بریم، داریم به خودمان، حال می دهیم!!

***

«بیت رهبری» چاه ندارد؛ «ماه» دارد و آنکه امروز تنهاست، دشمنان سیدعلی حسینی خامنه ای اند که به «یک درصد» فروکاسته اند. این اقلیت محض، جام زهر خمینی بت شکن بود در گلوی بطالین. شجاعت برتر و حماسه بالاتر خمینی، آنجا نبود که جام زهر نوشید؛ آنجا بود که سخن از «هسته های مقاومت» در ابعاد جهانی راند و با بیان «جنگ فقر و غنا»، امروز دنیا را به درستی پیش بینی کرد و با لایق دانستن خامنه ای به رهبری، کاری ترین جام زهر ممکن را در کام آمریکا و اسرائیل فروریخت. قصه خمینی و جام زهر، قصه اصلی ترش، قصه نوشیدن دوست نیست؛ قصه نوشاندن به دشمن است. ما نیز با روح الله پیمان بسته ایم که همچنان، جام زهر را در کام دشمنان خلف صالحش فرو کنیم. جام ما تازه جهانی شده؛ نشان به نشان روانی شدن این روزهای سران غرب از دست ما و از دست انقلاب ما. لطفا با ما از این جام زهر، سخن بگویید و الا آنچه دارد «سرشته» می شود، چه احتیاج دارد به «نوشته»؟! له یا علیه نور، آنچه می تابد ماه است و با این حساب، محتوای نامه ها، حتی این نوشته، زیاد اهمیتی ندارد. گفتم که؛ ما داریم به خودمان، حال می دهیم!!

***

راستی! خدا همه ما را عاقبت به خیر کند؛ آمین!

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: میلاد پسندیده

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. - می‌گوید:

    آمین!

  2. صبا می‌گوید:

    “سال پیش همین شب”
    چه شب بدی بود!

  3. سایه/روشن می‌گوید:

    خدا را سپاس؛
    که سی و دو سال پیش در چنین شبی ستاره ای را فرو فرستاد،
    برای نوشاندن جام زهری به کام دشمنان دوست نمای “ماه” عزیزمان.
    حسین قدیانی: اگر قصدتان تبریک تولدم است، ممنون. هم از شما، و هم از دیگر دوستان.

  4. میلاد پسندیده می‌گوید:

    خیلی متن جالبی نوشته بود احسان محمد حسنی درباره آن مردک… یک مطلبی هم نوشته بودم درباره فیلمهایش… توهین آمیز ترین فیلم تاریخ را همین فرد درباره … ساخته بود.
    خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند ان شاء الله

    تولدتان هم مبارک داداش
    حسین قدیانی: من و احسان در جریان متن های همدیگر بودیم. احسان، جلالی نوشت، ولی من جمالی نوشتم. البته من از اول هم مخالف ورود به این قصه تلخ بودم… احسان اما آن روی سکه را محکم نوشت و مرا مجبور کرد، این روی سکه را با لحن ملایم تری بنویسم.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم…با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم…

    داداش حسین!
    عمری با عزت و با برکت براتون آرزو میکنیم.
    بهترین دعا، عاقبت به خیریست؛
    پس عاقبتت به خیر سالار…

  6. میلاد پسندیده می‌گوید:

    داداش! شما آن فیلم کذا را دیده بودید؟! … پرچم های قلعه کاوه
    حسین قدیانی: دیده بودم خب!

  7. میلاد پسندیده می‌گوید:

    انصافاً هم جمالی نوشتی. بی لکه. کاش همیشه اینطور بنویسید. غیبت هم نمی شود!

  8. صبا می‌گوید:

    “آقا سید” می گوید:
    “ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم…با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم…”
    بابا با احساس!

    حاجی سال های سال زیر سایه ی ولایت باشید و پایانی جز شهادت نداشته باشید.

  9. سایه/روشن می‌گوید:

    قطعا همین طوره که فکر کردید.
    طرح سوم هم جالب بود.

  10. - می‌گوید:

    برای همه آرزوی شهادت کنید در این شب های عاشقی و عشقبازی مولامون حسین

  11. سیداحمد می‌گوید:

    “آنچه برای ایشان، بیش از انقلاب اسلامی یا آمریکا و اسرائیل اهمیت دارد، «عطش دیده شدن» است. اگر شد، با مجیزگویی، اگر نشد، با درشت گویی!”
    .
    .
    “طرف مصاحبه اما جوابم را نداد، لیکن پرسید؛ گفت و گو در کدام صفحه روزنامه کار می شود؟ گفتم: صفحه گفت و گو. سئوال کرد: رنگی است دیگر؟!!”
    .
    .
    “در تاریخ، از یک نفر حتما هیچ نشانی باقی نمی ماند؛ آنکه دوست دارد دیده شود، اما بلد نیست چگونه!”

    اشاره ظریفی بود؛
    ممنون داداش!

  12. - می‌گوید:

    شهید آوینی جمله ای دارند با این مضمون که زندگی به خودی خود معنا و ارزشی نداره، این مرگه که به زندگی ارزش می ده.
    تولدتون مبارک، شهادت نصیبتون.

  13. سیداحمد می‌گوید:

    “شجاعت برتر و حماسه بالاتر خمینی، آنجا نبود که جام زهر نوشید؛ آنجا بود که سخن از «هسته های مقاومت» در ابعاد جهانی راند و با بیان «جنگ فقر و غنا»، امروز دنیا را به درستی پیش بینی کرد و با لایق دانستن خامنه ای به رهبری، کاری ترین جام زهر ممکن را در کام آمریکا و اسرائیل فروریخت.”

    عالی بود…عالی!

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین آیا می شه این فلانی رو به جهات روحی و اخلاقی و شخصیت درونی و احتمالا” عقده های دوران نوجوانی یا حتی بزرگسالی، با مهملباف یا همون مخملباف مقایسه کرد؟ به نظر من که نقاط مشترک زیادی با هم دارند.
    حسین قدیانی: نمی شه. قصه شان جداست.

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    به به از این جمله
    چه له، چه علیه، واقعیت این است که ما وقتی نام بزرگان را می بریم، داریم به خودمان، حال می دهیم!!

  16. میلاد پسندیده می‌گوید:

    دلم برایش می سوزد. واقعاً هم چیزی جز دیده شدن هدفش نبود. عکس هایش را ببینید. یک عکس با حالت معمولی ندارد. در همه شان ژستی، فیگوری، نگاه به افقی هست!!

  17. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    سلام و عرض ادب. خدا قوت.

    هنرمندانه نوشتید.
    اینکه اشاره مستقیم نکردید خیلی برایم جالب بود.
    آقای دوربینی کارش و هدفش، از اسمش معلوم است. کاش بعضی ها که نهایت آمالشان معروف شدن بود و هست، تکلیفشان را با خود روشن کنند.

  18. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    انشاءالله سالیان سال، سلامت و سرباز آقا باشید.
    شهادت در رکاب مولا صاحب الزمان نصیبتان.

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    این چند بیت ناقابل، زبان حال ستاره های قطعه است، که با الهام از سروده ی زیبای سید حمید برقعی تقدیم می شود.
    با تشکر از آقا سید احمد عزیز، که این بیت رو کامنت کردند.
    از برای پسر فاطمه (س) من در غم و داغم
    بنویسم کلماتی، که عجین آمده با، غم
    از گلوی گل شش ماه ی پرپر بنویسم؟
    یا که از خِسَّتِ آن آب و همان شرطِ بلاغم؟
    ما را چه به مرثیه و یاد آوری از عشق!
    در عرصه ی سیمرغِ ادب،بالِ کلاغم
    اکنون شده امروز مبارک به قدومی
    در روزِ نهِ آذر و پر نور، چراغم
    گر معرفتِ حبِ ولایت، به کف آریم
    از سمفونیِ آن مه آزاده، چرا، غم؟!
    تبریک به مولود و به والد، که شهید است
    شاید نپذیرد ز من این، سبک و سیاقم
    (ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم)
    (با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم)
    حسین قدیانی: ممنون.

  20. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام. خسته نباشید. عزاداری همه دوستان قبول باشه.

    باید بگم خیلی زیرکانه نوشتین. سپاسگزارم.
    پایان فوق العاده ای داره، چند بار خوندم بند آخرشو.
    “ما نیز با روح الله پیمان بسته ایم که همچنان، جام زهر را در کام دشمنان خلف صالحش فرو کنیم. جام ما تازه جهانی شده؛ نشان به نشان روانی شدن این روزهای سران غرب از دست ما و از دست انقلاب ما. لطفا با ما از این جام زهر، سخن بگویید و الا آنچه دارد «سرشته» می شود، چه احتیاج دارد به «نوشته»؟!”

  21. سیداحمد می‌گوید:

    ۵ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسینِ زهرا…

    http://upload20.ir/upload/1322684112325908049.mp3

  22. ابوالفضل می‌گوید:

    ای کاش اثار مستند بیشتر شود!
    مستندهایی از جنس روایت فتح… شهید آوینی به خوبی دریافته بود اثر تربیتی مستند خیلی بیشتر از فیلم است! باید دوربین به دست در میدان حضور داشت!
    راستی تولدتان هم مبارک…
    جام زهر هم نوش جان سران استکبار!
    یا حسین…

  23. امین رحمانی می‌گوید:

    سلام
    امروز تولدته داداش؟
    مبارک باشد
    ان شاءالله شما فرزند عزیز او پنجاه شصت هفتاد سال عمر کنی و خادم نظام باشی
    اللهم العن جمیع المحافظه کاران و ساکتان فی الفتنه ۸۸ اخصم اکبر و محمد التمدن و التوهم العبا شکلاتی میر یزید ظالم ایران و منسوبین و الجریان الانحرافی و الاطرافیان رییس الجمهور و مسببین لفیلتر وبلاگ داداشی حسین قدیانی اللهم العن هم جمیعا
    بابا یه چیزی بینویس زیر کامنتم یه بار بیشتر بهم جواب ندادی زیر مطلبم دلم برای نوشتنت برای خودم تنگ شده
    حسین قدیانی: دارم به عربی هاش فکر می کنم!

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    ای کاش هیچ وقت این پنج روز سر نمی آمد

  25. سیداحمد می‌گوید:

    داداش تیتر و پاراگراف آخر مطلب خیلی تمیز شده!

    “«بیت رهبری» چاه ندارد؛ «ماه» دارد و آنکه امروز تنهاست، دشمنان سیدعلی حسینی خامنه ای اند که به «یک درصد» فروکاسته اند.”
    حسین قدیانی: «روایتی متفاوت و رئال از محرم های کودکی ام؛ جمعه شب در قطعه ۲۶»!

  26. سیداحمد می‌گوید:

    چقـــدر عکس اول برایم ناراحت کننده است؛
    تلخِ تلخِ تلخ!
    حسین قدیانی: نذاشتن یه مذاکره ای بکنیم حالا!! همچین زود بستن که!!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    گرچه یاد آوری خاطرات اون ماجرا خیلی اعصابمو به هم میریزه ولی از یه چیزی خنده ام میگیره!
    حدود ۱۰ روز از گذاشتن نامه تو سایت میگذشت، یه تعداد مشخصی که مخاطب قطعه۲۶ بودن، نامه رو خونده بودن و نظرشونو گفته بودن و گذشته بودن.

    آقا صادق! کاری کرد از بزرگترین شخصیت های نظام بگیر تا مردم عادی کوچه و بازار که اصلا اهل نت نبودن، نامه رو خوندن!
    حسین قدیانی: قطعه رو جهانی کرد، ق. ق رو روانی!!

  28. سیداحمد می‌گوید:

    خصوصی

    داداش حسین! ببخشید؛ خط اول
    “هوا سرد کرد”

    فعل “کرد” خیلی متداول نیست، هست؟
    حسین قدیانی/ عمومی: ما متداولش می کنیم!!

  29. آذرخش می‌گوید:

    هنوزم از یادآوری اون ماجرا اعصابم بدجوری می ریزه بهم.
    عجب روزگاری برای ما درست کردن با بچه بازی هاشون.
    اح اح اح اح!
    والا!

  30. آذرخش می‌گوید:

    تولدتون مبارک.
    حسین قدیانی: ممنون! می ترسم الان جوابت را ندهم و متوسل به شیطنت شوی!!

  31. آذرخش می‌گوید:

    نه! راستش امشب حسش نیست.
    وگرنه خوب شناختید منو.
    🙂

  32. به جای امیر می‌گوید:

    رد پا (گفت و شنود)

    گفت: سال ۱۳۵۹ عوامل ضد انقلاب در حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن دو دیپلمات ایرانی را به شهادت رساندند.
    گفتم: دولت انگلیس اگر هیچی ندارد ولی در عوض خیلی «رو» دارد!
    گفت: اسناد منتشر شده نشان می دهد مسئولان سفارت کشورمان خبر حمله ضد انقلاب را یک روز قبل کتباً به وزارت خارجه انگلیس اعلام کرده و پلیس لندن قول داده بود از سفارت ایران محافظت خواهد کرد.
    گفتم: از دولتمردانی که تخم و ترکه دزدان دریایی هستند چه انتظاری داری؟!
    گفت: معاون وقت پلیس لندن بعد از بازنشستگی در خاطرات خود نوشته است که حمله مخالفان جمهوری اسلامی به سفارت ایران با هماهنگی پلیس انگلیس- اسکاتلندیارد- بود و دو دیپلمات ایرانی به دستور رئیس پلیس به قتل رسیدند.
    گفتم: تازه با اینهمه خباثت چه ادعاهایی دارند؟! یارو در نامه ای به دوستش نوشته بود، با هیچ باران و برف و آب پرفشاری، رد پایت از کوچه پاک نمی شود. آخه مرتیکه چرا پاهاتو نمی شوری؟!

  33. قاصدک منتظر می‌گوید:

    البته اگر بعضی حضرات می دونستند فرزند بابا اکبر بعدها, می شه “حسین اقای قدیانی” خاری در چشمشان, همان بدو تولد به نحوی فیلترتون می کردند!

  34. بچه مثبت می‌گوید:

    سلام…
    مثل همیشه مفید بود…
    بی ربط نوشت: دارم متن های قدیمی را رصد می کنم.برخی متن ها برایم بسیار خاطره انگیز است . و در اثنای این رصد کردن رسیدم به این جمله عجیب:
    امروزخاورمیانه نام کشوری است که پایتخت آن ایران است.

  35. بچه مثبت می‌گوید:

    کسی ترفندی کاری بلد است که افتخار فونت درشت حسین قدیانی نصیب کامنت ما هم بشود؟!

  36. بچه مثبت می‌گوید:

    راستی من این متن « اشک نماد خون » رو نخونده بودم.خیلی دل نشین است.
    و بسیار حال کردم با این جمله با صفا : کاش می دانستی حسین داشتن، چه صفایی دارد!

  37. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    تولدت مبارک.
    قطعا کسی که این وقت شب از هیات میاد خونه، چیزی به ذهنش
    نمیرسه که بنویسه!
    پس همون تولدت مبارک داداش

  38. ... می‌گوید:

    سلام
    (جواب سلام واجبه!)
    جبهه ی انقلاب منهای حسین قدیانی میشه مثل جبهه ی انقلاب منهای من!
    ایشالا بری تو دل بهشت…
    دوستت دارم هفت تا و نصفی

  39. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    وقتی آن تایم و آن لاین نباشی انگار از همه دنیا عقبی.
    اول: با تاخیر و عذر تقصیر تولد تون مبارک!
    دوم: وقتی متن های شما رو میخونم هی به خودم میگم راستی اینجوریه ها.
    واقعا راستی اینجوریه که ما با عرض ارادت به بزرگان داریم به خودمون حال می دهیم اساسی.!!!
    سوم: دلها این روزها بد جوری شور عاشورا می زند.پنج روز بیشتر تا گودال نمانده. وای از دل زینب… وای از دل رباب….. وای از دل مادر
    حسین جان… یا زدست قاتلت خنجر بگیر
    یا ره گودال بر مادر بگیر!!!

  40. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام سید!…
    این فونت درشت هم برای خودش عالمی داره ها! مگر نه سید؟!
    …………………..
    ” راستی! می کشی مرا حسین! “….
    حسین قدیانی: نام شما را حتما قطعه کم داشت ابالفضل…

  41. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    داداش تولدت مبارک
    ——————-
    http://s2.picofile.com/file/7199596555/02.jpg

  42. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “آنچه باید روی صحنه بیاوریم، دعای عاقبت به خیری برای همه کسانی است که روزی گذرشان به کربلای وجدان شان می افتد.”

    هرچند که خواندن متن های اختصاصی برای قطعه، لذت خاص خودش را دارد، اما این متن آن قدر دلنشین بود و پرداخت ظریفی داشت که می خواهم بگویم کاش در یکی از روزنامه ها کار می شد که مخاطبین بیش تری می خواندندش. “جام ما تازه جهانی شده”

    “راستی! خدا همه ما را عاقبت به خیر کند؛ آمین!”

  43. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الحسین (ع)

    ۹۰* امام صادق علیه السلام:

    روزی مردم کوفه از خشکسالی به خدمت امیر المؤمنین (ع) به شکایت آمده و استدعا کردند که از خدا باران بخواهد . حضرت علی (ع) به امام حسین (ع) فرمود برخیز و دعا کن. امام حسین (ع) برخاستند و پس از حمد و ستایش باری تعالی و درود بر خاتم انبیاء گفتند: ای خدایی که بخشنده خیرات و نازل کننده برکات هستی ، باران رحمتت را بر ما نازل فرما و ما را بوسیله آن سیراب نما. هنوز امام حسین (ع) از دعای خود فارغ نشده بودند که ناگهان باران رحمت الهی باریدن گرفت.

    ( بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷ )

    مردم کوفه
    دعای امام حسین
    باران
    ای…

  44. چابکی می‌گوید:

    سلام
    میخوام بیشتر در مورد شما و دیدگاهاتون بدونم!!باید چیکار کنم!

  45. چابکی می‌گوید:

    سلام
    میخوام بیشتر در مورد شما و دیدگاهاتون بدونم راهنماییم کنید؟؟

  46. شهیده می‌گوید:

    سلام
    دیدگاه شما درباره ی بسیج و بسیجی چیه؟
    برا بسیجی شدن حتما باید تو دفاتر بسیج فعالیت کنی؟؟؟
    اگه اینطوری نیست ÷س چرا فقط کسایی که تو دفاتر بسیجند خودشون رو بسیجی میدونن؟حالا چه اونجا کاری انجام بدن یا نه؟؟؟؟؟

  47. شهیده می‌گوید:

    سلام
    میخوام بیشتر در مورد شما و دیدگاهاتون بدونم!!باید چیکار کنم!

  48. بچه گردان می‌گوید:

    سلام اصلا تو جریان سالگرد تولدتون نبودم
    تولدتون مبارک هفته قطعه۲۶ هم مبارک
    اگر چفیه را با شالگردنی و شلوار بسیجی را با لباس کارگری اشتباه نگیریم و به جای محاکمه سران فتنه و اهل سفارت انگلیس جماعت به بچه حزب اللهی ها شاخ و نشون نکشیم شاید یه ذزه بتونیم نزدیک بشیم به اینکه:”بسیج واقعیتی شبیه افسانه هاست»

  49. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **لا اله الا الله الملک الحق المبین**

  50. بهنام می‌گوید:

    شهیده و چابکی
    کیهان و جوان و وطن امروز بخون،با متن های گذشته قطعه
    فکر کنم یه چیزهایی دستتون بیاد

  51. ف. طباطبائی می‌گوید:

    با اجازه مسئولین محترم!!

    جناب چابکی/شهیده

    مطالب همین سایتو که بخونید، کاملا با دیدگاه نویسندش آشنا میشید.
    جواب سوالاتتون رو هم دریافت میکنید.

  52. بهنام می‌گوید:

    در سپاه حق، خیلی ها، از بعضی ها، خیلی چیزها دارند
    آی گفتی . . .
    اما امیدواریم “بعضی ها”روزی گذرشان به کربلای وجدان شان بیافتد تا “خیلی ها” هیچ وقت مجبور نشوند “خیلی چیزها” را رو کنند
    .
    واقعیت این است که ما وقتی نام بزرگان را می بریم، داریم به خودمان، حال می دهیم!!
    این هم یه واقیعیته
    .
    تولدتون هم مبارک،شهید بشید انشاا…

  53. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    سلام.تولدتون مبارک.

    عزاداری همتون هم مورد تایید مادر سادات.

    تو این شب ها مارو از یاد نبرید.

    با اجازه آقا سید احمد دو قطعه مداحی حضرت رقیه(س):
    http://www.dl.tebyan-babol.ir/Sound/sal%2090/Moharam90/shab03/02zamineh.mp3

    http://www.dl.tebyan-babol.ir/Sound/sal%2090/Moharam90/shab03/03vahed%20sangin.mp3

    التماس دعا.یازهرا

  54. نفیسه بهادری می‌گوید:

    سلام…تولدتان مبارک. یاد پارسال هم به خیر. البته می دانم سید احمد گویا از خاطرات پارسال زیاد خوشش نمیاد، ولی برای من اتحاد بچه ها خیلی جالب بود، یادش به خیر آذرخش امضا جمع کرد، امضا هم فیلتر می شد دوباره بچه ها می رفتند سایتی دیگر امضا جمع می کردند و یادش به خیر که من خودم وبلاگ یا شاید هم سایت سید احمد را پیدا کردم و مثل این بی خانمان ها اکثر بچه ها جمع شدند آنجا و خود آقای قدیانی هم بعضی مواقع کامنت می دادند و می گفتند که دلشان برای قطعه تنگ شده…خدا را شکر که همه چیز برگشت سر جای خودش.

    در مورد آقای دوربینی هم جدیدا من و مادرم تا این آقای دوربینی را در تلویزیون می بینیم، هر دو به صورت ناخودآگاه کلی ذوق کرده و داد می زنیم آقای دوربینی!. انگار که جرج کلونی یا یک بازیگری در این مایه ها دیده باشیم!.

  55. سیداحمد می‌گوید:

    یه “پیام بی زرگانی”

    ساعت ۱۳:۲۶
    تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین بسیجیها فـــــــــدائی داری…

  56. امین رحمانی می‌گوید:

    در جواب بچه مثبت
    در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
    با سوال و متن زیبا و گنهی باید کرد
    داداش حسین عزیزم
    این آقای دوربینی کیه؟ما که نفهمیدیم.یک کم شفاف تر حرف بزن!!!!
    داداش یه سر وبلاگ ما نمیای؟
    ثواب داره به خدا گناه دارم

    والسلام علیکم…

  57. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    این نوشته، زیاد اهمیتی ندارد!
    «دهِ نُه» شاید؛ ما هم داریم به خودمان، حال می دهیم!!
    و الا آنچه دارد «سرشته» می شود، چه احتیاج دارد به «نوشته»؟!

    ***
    محرم باز مجنون، مبتلا شد
    دوباره کویِ لیلی، کـربلا شد
    بده ساقی، شرابِ العطش را
    که عیدم بر یزید لعنت، عزا شد…
    .
    .
    .
    سلام بر حسین*
    حسین قدیانی: سلااااااااااااام! خوبی؟! کجایی؟!

  58. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    البته تولد داداش حسین امروز است.
    یعنی ۱۰ آذر!

  59. عطشان می‌گوید:

    سلام علیکم
    بابا چقدر بچه ها فعالن البته ماشاءالله. من که تو این چند روز وقت استراحتم نداشتم!
    اولا تولدتون مبارک صد سال به این سال ها(!)
    دوما من یکم آی کیوم پایینه هر چی فک کردم نگرفتم این دوربینی جان کیه؟
    آقا نمی شه همچین در گوشی به ما هم بگید؟ اول اسمشم بگید می گیرما.
    نگید این دیگه چقدر پرته ها ناراحت میشم. همچین سرم شلوغه سعادت آشنایی با جناب دوربینی را نداشتم.
    یکی جوابمو بده که دارم از کنجکاوی میمیرم.

  60. سیداحمد می‌گوید:

    ظاهرا بعضی دوستان با آقای دوربینی آشنا نیستند!

    آقای دوربینی لقب فردی است که در اکثر مراسم های مردمی که دوربین صدا و سیما حاضر باشد، دیده می شود.
    حتما شما هم این شخص را در برنامه های مختلف دیده اید.

    عبارت “آقای دوربینی” را در تصاویر گوگل سرچ کنید، جوابتان را دریافت میکنید.

  61. امین رحمانی می‌گوید:

    سلام داداش سید احمد
    دست شما درد نکنه با ما هم ها؟
    ما رو هم نقطه چین می کنیم
    بابا ما از ق ق انتقاد داریم.خیلی هم ناراحتیم اگه انتقاداتمون رو این جا نگیم کجا بریم بگیم
    سایت اکبر خوبه؟ یا سایت قوه قضاییه؟ یا شاید هم سایت رهبری؟
    بابا نظر ما رو حذف نکن ما بعد خدا درددلمون رو به داداش و اهالی نگیم به کی بگیم؟
    شما خودت بگو

  62. چشم انتظار می‌گوید:

    دوست داشتم این متن مداحی آسمونی حاجی رو، بنویسم.
    .
    .
    .
    بیا نگار آشنا، شب غمم سحر نما، مرا به نوکریِ خود، شها تو مفتخر نما
    ای گل وفا، حسین معدن سخا، حسین *می کشی مرا…
    می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین
    تجلی ولایتی، سرشته با گل منی،
    تمام هستی ام تویی، تو صاحب دل منی،
    آیه ی محبتی، سوره ی ولایتی، یار حق نما حسین
    می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین،
    ز کودکی دلم شده، اسیر و مبتلای تو، خدا کند که جان دهم، به یاد کربلای تو، *حسین جان ذکر تو عبادت است…تشنه ی شهادت است، شاه کربلا حسین
    می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین،
    چه می شود زباده ی، ولا دهی تو شهدی ام، مدد کنی صلا زنم، که من غلام مهدی ام، کو امام منتظر، یار غائب از نظر، چشمه ی بقا حسین،
    می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین،
    شرر اگر زبانه زد، به خیمه ی عزای تو، ز سوز دل صدا کنم، حسین شوم فدای تو،
    شعله سوزد از غمم، لاله ی محرمم،
    ذکر شعله ها حسین، ذکر شعله ها حسین
    می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین، می کشی مرا حسین،
    آقا. بیا حرارتم بده، ز شعله ی محبتت، بیا و عادتم بده، به آتش ولایتت،
    حسین جان نام تو بقای دل
    نام تو بقای دل، ذکر تو نوای دل، یار دلربا حسین…
    می کشی مرا حسین می کشی مرا حسین می کشی مرا حسین…

  63. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    نمی دونم اینی که می گم درسته یا نه. در خصوص جام زهر، که امام فرمودند، و باعث و بانی اون هم تا حدودی روشنه و نشون می ده حضرت امام، اصلا” به قبول قطعنامه راضی نبودند. حضرت آقا هم تا به حال در خصوص وقایع اون زمان به جز یک دفعه صحبت خاصی به تفصیل و مشروح نفرمودند. یعنی اینکه ایشون هم به اون امر راضی نبودند و بعضی از خواب نماها عرصه رو تنگ کردند به امام… و این خیلی عجیبه!

  64. پری می‌گوید:

    برای من هم سوال بود آقای دوربینی کیه. اما فکر کردم از خاطرات قطعه است که من خبر ندارم.

  65. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام سید…
    ممنون که این آقای دوربینی را هم به ما شناساندید!
    راستش من اول فکر می کردم آقای نقطه چین را می گویند! خوب شد که به اشتباهم پی بردم!…
    راستی امشب اگر زلال چشمانتان احلی من العسل شد ما را هم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید!

  66. قاصدک منتظر می‌گوید:

    تقدیم به شما به مناسبت سالروز تولدتان:
    خاطرم نیست که از کی به تو عاشق شده ام
    به تو عاشق شده فارغ ز علایق شده ام
    پدرم گفت که میلاد تو در یاد من است
    مژده دادند که نوزاد شما سینه زن است
    خاطرم هست که دادند مرا اب حیات
    باز شد کام من از تربت و از اب فرات
    نه من از روز ولادت شده ام مرده ی تو
    دلم از روز ازل بود گره خورده ی تو
    خاطرم هست به گوشم چو اذان می گفتند
    دین من حب شما بود از ان می گفتند
    شیر مادر که به جانم غم تو ریخته بود
    نمکی داشت که با اشک درامیخته بود
    شهد شیر و نمک اشک به جانم چو نشست
    دلم از غصه ترک خورد شنیدم که شکست
    لقمه پاک پدر از نمک خوان تو بود
    شیر مادر همه از چشمه ی احسان تو بود
    من که با رزق تو از کودکیم پیر شدم
    بی سبب نیست که این گونه نمک گیر شدم
    سینه زن های همان دوره همه مرد شدند
    مبتلای تو و عشق تو و دین درد شدند
    طمع شهد شهادت نفسی داد به ما
    نفس گرم ولایت نفسی داد به ما
    فدیه شد هدیه ی شیدایی مادرهامان
    رجز بدرقه , لالایی مادرهامان
    که اگر سر بنهی در قدم روح الله
    شیر من باد حلالت پسرم بسم الله
    شیر مادر چه اثرها که ندارد دیدیم
    رهبر ما چه پسرها که ندارد دیدیم
    هر که مانده است و مخالف به امامش باشد
    هر چه خورده است از این سفره حرامش باشد
    یا حسین

  67. پری می‌گوید:

    اجازه؟
    شما رگه ی ترک ندارین؟
    “ببینی…” تو فارسی رایج نیست اما تو ترکی چرا.
    “هوا سرد کرد” هم به ترکی شبیه تره.

  68. سلاله 9 دی می‌گوید:

    یکی از دوست داشتنی ترین جملات قطعه است، برایم این جمله:

    “تو آنقدر کریمی که کربلا را هم به حسین بخشیدی و ۲ ابن الحسن را.”

    امروز در مراسم عزاداری سیدالشهدا مدام این جمله را در ذهن مرور می کردم. به خاطر این عبارت بارها و بارها از شما سپاسگزاریم.

    حسین قدیانی: آره! خدایی جمله قشنگیه…

  69. سلاله 9 دی می‌گوید:

    تو ای متولد ماه خدا، سید جوانان اهل بهشتی و فاطمی ترین امام ما.

    در بزرگی ات همین بس که سالها امام عباس بوده ای. علمدار شجاعت را از تو آموخته است ای حسن. تو مظهر جلال خدا بودی در جمل. تو عمار خدایی. نه، تو با معاویه صلح نکردی، سر دشمن را با پنبه بریدی. چشم تاریخ آنقدر سو نداشت که شمشیر تو را ببیند. در بزرگی تو همین بس که علی را “ابالحسن” می خوانند. ما اگر زیاد “حسین” می گوییم به خاطر “حا” و “سین” و “نون” توست. هر یا حسین ما همان یا حسن است. مادری ترین امام ما حسن است. اشبه الناس به حیدر کرار حسن است. چه خوب پدری بودی برای قاسم و عبدالله. تشنه شهادت بودند شیربچه هایت. نه، تو امام صلح نیستی. حسین و عباس در مکتب تو مبارزه آموختند. تو در کربلای جمل یادشان دادی چگونه باید با دشمن جنگید. تو آنقدر کریمی که کربلا را هم به حسین بخشیدی و علم را به علمدار. تو عصای دست ام البنین بودی، بعد از علی. چه رازی است که مزار تو نیز در بقیع است؟
    ***
    آری، تو آنقدر کریمی که کربلا را هم به حسین بخشیدی و ۲ ابن الحسن را.
    کتاب قطعه ۲۶/ متن “تو آنقدر کریمی که کربلا را هم به حسین بخشیدی!”

  70. چشم انتظار می‌گوید:

    چه حالی کردیم امشب با این صرفا” جهت اطلاع مخصوصا” قسمت آخر خوب گذاشت تو کاسه ی اکبر آقا. ساعت ۲۲ شاید بذاره حتما” ببینید.

  71. پری می‌گوید:

    یه عکس خانوادگی از نامبرده
    ببینید چه ناز هستند! هرجا که هستند خدا حفظشون کنه!
    http://www.faupload.com/upload/90/Azar/1-6/jaleb-170-.jpg

  72. پری می‌گوید:

    میخواستم این عکسو بعد عاشورا بذارم. فک کردم خوب نیست بخندونیم بقیه رو تو این شبها. اما حرفش پیش اومد. گفتم حیفه نذارم. البته اگه صلاح بدونین تایید کنین. (اگه تایید نکنین هم تنهایی میخندین حد اقل!) شایدم قبلا دیده باشین عکسو.

  73. سیداحمد می‌گوید:

    ۴ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسینِ زهرا…

    السلام علیک یا قاسم بن الحسن
    افتاده ام من از فرس… عمو به فریادم برس…

  74. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ما منتظریم…
    چند دقیقه بیشتر نمانده به جمعه… شاید همان جمعه موعود باشد… شاید

  75. باران می‌گوید:

    سلام
    دیر شد ولی تولدتون مبارک.
    سالهای عمرتون در راه اطیعوالله و اطیعوالرسول…سپری بشه.
    انشاءالله
    آذر و آتیش چه زیبا،آتیش تو دل دشمنا…

  76. پری می‌گوید:

    ما منتظریم تا محرم گردد
    هنگامه ی امتحان فراهم گردد
    ما میدانیم و تیغ و حلقوم شما
    یک مو ز سر علی اگر کم گردد

    درست نبودن وزنش گردن شاعرشه. رحمه الله

  77. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    اولا؛ فدای اون “سلااااااااااااام!” که اصلِ لهجه یِ داداشه!!…

    دوما؛ دوباره حالم بد کرده(!) بود شدید!!…

    سوما؛ در خدمتیم اساسی!…

    چهارما؛ راستی…

    فعل “کرد” را هم ما متداولش کردیم!!… یعنی که یعنی!

  78. ققنوس19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
    باسلام واحترام – خدا قوت
    اهدنا الصراط المستقیم!
    اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک!
    …..اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد(ص) اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزیدبن معاویه و علیهم منک اللعنه ابدالابدین ، اللهم العن هم جمیعا…

  79. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    … مرد می خواهد بفهمد معنیِ این درد را
    کـودکِ شــــش ماهه رویِ نـیـزه دیدن، ساده نیست …
    حسینــــحسینــــحسینــــحسینــــحسینــــحسینــــحسینــــحسینـــــ….

  80. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ
    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْبَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ
    فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْکُمْ وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَه وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ [الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ

    پس صد مرتبه می گوئی:

    اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.

    سپس صد مرتبه می گوئی:

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
    اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

    پس می گوئی:

    اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.

    پس به سجده می روی و می گوئی:

    اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.

    التماس دعا

  81. سیداحمد می‌گوید:

    قال رسول الله (ص)

    “”احب الله من احب حسینا””
    خداوند کسی که حسین را دوست بدارد، دوست می دارد.

  82. صبا می‌گوید:

    “حضور تو پیداست.
    من غائبم.
    آیا امید ظهوری هست؟؟”

    علی صفایی حائری

  83. ف. طباطبائی می‌گوید:

    **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم**

  84. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    همه متن عالی بود ولی قسمت آخرش یه چیز دیگه بود.
    سلامت باشی حسین قدیانی

  85. همسنگر عزیز سلام -در جهت ترویج فرهنگ شهید وشهادت آماده تبادل لینک با شما هستیم.لطفا به ما اطلاع دهید

    http://www.talievelayat.com

    ایمان محمدی نرگسی
    Iman_mohamadi98@yahoo.com

    پایگاه خبری واطلاع رسانی فرزندان شاهد افتتاح شد.
    http://www.Webmail.talievelayat.com

  86. سیداحمد می‌گوید:

    آرام آرام… عجلوا بالصلاة

  87. پارسا می‌گوید:

    سلام ، خسته نباشی برادر.

  88. مهدی می‌گوید:

    نامه ها رو خوندی؟….به نظر نمی رسه

  89. بینا . م می‌گوید:

    سلام
    مطلب خوب با تیتری زیرکانه و حرفه ای …
    فقط فکر می کنم آقای دوربینی آدم ساده دل و پاکدلی است

  90. محمد می‌گوید:

    خدا پدر شهید شما را بر سر سفره اباعبدالله مهمان کند.
    لطفا به وبلاگ yaali.blog.ir سر بزنید. (خدایا تو شاهد باش که خبر دادم)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.