نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
بسم الله…
سیاست؛
چقدر خوب شد که به این مطلب اشاره کردید!
اتفاقا در خبرگزاری ها و سایت های برخی نمایندگان گشتم تا ببینم عکس العمل بعضی ها که مثلا بهترند، نسبت به این قانون زشت! چیست؟
بعضی ها مخالفت خود را ابراز کردند، اما نه در حدی که انتظار داشتم.
خبر در سراسر کشور پخش شده، اینکه فقط در وبلاگت و یا در هفته نامه ات مخالفتت را ابراز کنی کافی نیست. مگر چند درصد از مردم به اینترنت سر می زنند؟
مجلس هشتم دارد در این روزهای آخر، قبلی ها را از رو میبرد!
اقتصاد؛
دغدغه به جائی است، واقعا باید بررسی شود!
دزدی موسسه فلان از حسابهای مردم! اختلاس موسسه فلان! ورشکستگی موسسه…!
نمی دانم چه اصراری است که حتما نام ۱۴ معصوم داشته باشند!
فرهنگ؛
دقیقا فضائی که در نشریات زرد سیاسی وجود دارد، بر اکثر نشریات ورزشی نیز حاکم است!
بهداد سلیمی مدالش را به شهدا هدیه کرد، ولی دریغ از پوشش مناسب این خبر!
ظاهرا این مشکل هم از وجود مافیائی خاص، نشات می گیرد.
دوستی صفا صمیمیت. دارن از روزهای باقیمونده کارشون به بهترین نحو ممکن استفاده می کنن. بالاخره اینا کلی زحمت کشیدن، کلی دو دو کردن. باید هم تا آخر عمرشون حقوق بگیرن. خیلی خنده داره، شایدم گریه داره!!
البته امیدوارم بعضی هاشون زودتر مخالفت خودشونو اعلام کنن.
نکاتی که در بخش اقتصاد و فرهنگ اشاره کردید، ذهن همه مونو بارها درگیر کرده.
مثلا چقدر طول میکشه که از بالا! برای تعیین اسم موسسات مالی و صندوق های قرض الحسنه، یه قانونی وضع کنند؟
و در آخر
“آیا در مریض بودن برخی رسانه های ورزشی و زردمان شک داریم؟!”
نه والا!
حالا که بحث پول به میان آمد، همه برادر شدند!!
این قانون از آن دست قوانین است که به شدت ممکن است بر حضور مردم در انتخابات تاثیر منفی بگذارد. دود این تاثیر به چشم نظام می رود و البته آسیبی به جیب آقایان نمی رساند.
ممنون آقای قدیانی.
این ستون پلاک هم بدجور حالگیری هست ها… به قول این فرنگی مآب های اجنبی صفت: so so
سلام
شاهکارهای مجلس هشتم با این مصوبه ی حامیِ کلفت شدن بیشتر گردنِ گردنکلفتان، تکمیل شد.
اینقدر به بعضی ها رو دادیم، که با کمال پر رویی می گن ما هیچ کاری نکردیم
رو که رو نیست، سنگ پای قزوینه
سیاست/
خوبه سیاسیونی که ادعا دارند سر و ته این کرباس نیستند, طوری عمل نکنند که بدتر از سر و ته, موقع جمع شدن این کرباس وسط کرباس بمونند و روسیاه تر از ذغال!
اقتصاد/
این موسسات چون فعالیتشون کلا در خدمت مردمه, احتمالا پیش خودشون فکر کردند بد نیست از اسم ائمه هم مدد بگیرند! خدا از سر تقصیراتشون نگذره!
فرهنگ/
اگه این همه هزینه که صرف فوتبال و فلان فوتبالیست می شه, صرف ورزشهای دیگه و ورزشکاران با اخلاق و با فرهنگ می شد, افتخارات ورزشی کشور بیشتر بود!
داداش حسین
کلا” تو مملکت ما حواشی در همه ی زمینه ها نقش پر رنگ تر و اصلی رو نسبت به متن داره.
فرمودید:
“اینقدرش که عقل من می رسد، ما به بعضی ها بیش از حد داریم رو می دهیم و بیش از استحقاق شان داریم برای شان مایه می گذاریم.”
البته فقط در زمینه ورزش نیست ها، ما در زمینه های مختلف با این معزل بیش از حد رو دادن، مواجهیم!
آقازاده ی مرحوم شده ی جناب رضایی رو ملاحظه فرمودین!؟
خداییش اگه فرزند احمدی نژاد بود چه اتفاقی می افتاد؟
بنر رو دیدین؟!
یه لحظه فکر کردم ترورش کردن!
واقعا که همشون سر و ته یک کرباس نیستن.
سایه/روشن؛
نمی دانم چرا با این کامنتت یاد کتاب عزیز “نه ده” و متن “سردار! گاهی میانجیگری کن میان آقا محسن و دکتر رضائی” افتادم!
“….دیروز رزمنده ای از عرض اروند رد شد اما امروز، چون منی در باتلاق نفس خود گیر کرده است و “سیم خاردار قدرت” و “مین حکمیت” ما را به چنگ خود انداخته است. نخل های حاشیه اروند هنوز ریشه خود را “آنکارد” نکرده اند و هیچ کدام، “بادی گارد” ندارند. نخل های حاشیه اروند هنوز بسیجی اند و هیچ کدام، کت و شلواری نشده اند. شهدای والفجر هشت، هنوز به نخل های حاشیه اروند می گویند؛ “برادر نخل”، “آقا نخل”، “سردار نخل”. ما “دکتر نخل” نمی شناسیم “آقا محسن”.
.
.
آقا محسن! من هنوز هم تو را دوست دارم. تو برای من هنوز هم نامزد شهادتی نه کاندیدای ریاست. نه! دکترا گرفتن عیب نیست؛ عیب این است که در کلاس بصیرت، نمره خواص ما با مدرک دکترا، از نمره عوام ما با مدرک سیکل، کمتر شود…”
خدا همه ما را ببخشد و بیامرزد!
اتفاقاً چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم؛این موسساتی که اسم مقدس رو خودشون گذاشتند ، ائمه راضی هستند ؟!
بعضاً چقدر هم حق الناس ضایع می شه تو همین موسسات….
بله ! بعضی از رسانه ها مرض لا علاج دارند….
خیلی از این ورزشکارها یا بازیگرهایی که می گن ما سیاسی نیستیم بیشترین انحراف سیاسی رو داشتند….
هم باید تاسف خورد به حال رسانه ها های زرد و ….. و هم سیاست مدارانمان
چقدر خالسیت جای دیالمه و دکتر چمران و حضرت آقا و مجلسی های نازنین اون دوره
سلام به همگی
اصلا خودتونو نگران نکنید.شورای نگهبان حتما ردمیکنه این طرح رو!”من با بچه های بالا در ارتباطم!
.حالا اینا چهره ی واقعی خودشونو نشون دادن اون دیگه بحثش جداست.ای سیاست بی پدرومادرِِ بووووووووووووووووووووق
…………………………
اقتصاد:والا چی بگم ؟
………………………..
فرهنگ:ولی باید اذعان کرد که این۲نفرم راضی به زحمت این نشریات و روزنامه هانبودن وخوشحال هم میشدند اگه اینهمه مطلب راجع بهشون گفته نمیشد.حالا خودشون هیچی.بیچاره خانواده هاشون.
الان که موسسه مالی و اعتباری فرشتگان هم تأسیس شده.
یعنی بعد از فرشته ها نوبت کیه؟
فقط موسسات از این نامهای مقدس استفاده نمیکنن چندی پیش یه جایی اینطور زده بود:”جیگرکی قائم”!که به نظرم خوش نیومد
کاش بیشتر دقت کنیم
رسول اکرم (ص):
اِنَّکم لَن تَسعَوا الناس بِاَموالِکم فَسَعَوهُم بِاَخلاقِکم؛
با دارایی خود نمی توانید دل مردم را به دست بیاورید پس دلشان را با اخلاق (نیک) به دست آورید.
(نثرالدر،ج۱ص۱۲۳)
اولا شیث رضایی و محمد نصرتی بدون تردید سرور رضازاده هستند. بعدش هم الکی جو ندید چون باید به اطلاع برسونم که نشست خبری شیث رضایی دقیقا با افتخارآفرینی بهداد سلیمی و دیگران تو یه روز بود و فردای اون روز روزنامه ها عکس بهدادو رو جلد بردند نه شیثو. بعدش هم شیث یه کاراکتری داره که به اصطلاح بفروشه وگرنه عمرا این قضیه چنین سر و صدایی به پا می کرد کمااینکه حرکت بازیکنای شاهین بوشهر که از نظر من خیلی ضایع بود بازتاب آنچنانی نداشت.
_
_
ساعت ۰۰:۴۴ دقیقه است و قطعه ۱۲ تا آنلاین داره.
با خمیازه از پا لب تاب بلند میشم و میرم بخوابم که مامانم میگه: میری بخوابی؟
پـ نـ پـ میرم آماده شم برم براتون نون بگیرم !!! اگه چیز دیگه هم میخواین بگین سر راه براتون بگیرم ها !!!
سلام. من نوشته هاتونو خیلی دوست دارم. کتاب نه ده رو هم نزدیک ۲۰ دفعه خوندم.
۱۸ سالمه و اطلاعاتم اونقدر قد نمی ده که بخوام در مورد مسائل سیاسی حرف بزنم اما الان یه سایتی رو دیدم که نه تنها مخالفین نظام بلکه مخالفین خدا و پیغمبر تو جمعن و اگه نمی خواستم مراعات کنم می نوشتم که چه حرفایی در مورد خدا و پیامبر و حضرت علی نوشته بودن. آیات قرآن رو به نفع خودشون تفسیر کرده بودن. نوشته بودن خدا دچار تناقضات روحیه (استغفر الله) دیگه بقیه شو نمی نویسم ولی مردم این جامعه کثیف فقط سیاسیون نیستن. به اونا گیر بدین ولی مردم باید چجوری درست بشن؟ من نوعی چطور می تونم با دوستام سر سیاست و …. به یه نتیجه قاطع برسم؟ چرا اونا قبول ندارن اشتباهاتشونو؟ کسانی که امام خامنه ای و حتی امام خمینی رو به باد ناسزا می گیرن و من دیدم به چشم خودم(دوستام بودن) یه کدومشون بی دین نبودن. همه مذهبی خانواده تحصیل کرده. یه سوال؟ با اینا باید چطور رفتار کرد؟….