رسانه های مشکوک!

وب گردی های چند شب پیش، مرا کشاند به فلان سایت متمایل به شهردار تهران که حسابی تاخته بود به یکی از اعضای ارشد جبهه پایداری.

آنچه این سایت، علیه این عضو جبهه پایداری نوشته بود، چیزی فراتر از اختلاف سلیقه جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری می نمود و رنگ و بوی تهمت زنی و یقه درانی و بداخلاقی داشت.

اینکه ما به جبهه پایداری و اعضایش نقد داشته باشیم، چیز مضری شاید نباشد، لیکن نزدیکان جبهه پایداری در مقاطعی چون فتنه ۷۸ و فتنه ۸۸ نشان دادند هرگز اهل خالی کردن صحنه نیستند و همگان دیدیم که علیه فتنه گران، خاندان اشراف، سران فتنه و ساکتین، موضع گیری انقلابی، از سر غیرت و بصیرت افزا داشتند.

به لطف خدا وضعیت اغلب نزدیکان جبهه متحد نیز همین است. حتی آن دسته شان که در فتنه ۸۸ نمره قبولی نگرفتند، این روزها مواضع شان، به نسبت، اصولی و ارزشی است و طبعا درست نیست که در این باب، بخواهیم انگیزه خوانی کنیم و با منفی بافی، از شعاع دایره وسیع اصولگرایی بکاهیم. حتما چنین عملی، آن هم در چنین روزهایی، که حفظ وحدت، بسی واجب تر از قبل می نماید، مصداق بارز بی سلیقگی است. قالیباف با خدماتش در شهرداری و لاریجانی با مواضعش در مجلس، انصاف اگر داشته باشیم، این روزها قطعا بر مدار اصولگرایی رفتار و گفتار می کنند. نیز مشاهده می کنیم که فی المثل وقت هجمه دشمن به سپاه عزیز، مواضع این ۲ چهره جبهه متحد، کاملا متین و منطقی است.

در چنین منظومه ای، همچنان که تخریب عناصر جبهه متحد، امر نادرستی است، بالطبع اگر رسانه های طرفدار شخصیت هایی چون لاریجانی و قالیباف، در نقد جبهه پایداری، بی رحم و بدون مروت عمل کنند، به همان طریق، مردود است.

نگارنده اگر چه بیشتر به مواضع افراد جبهه پایداری، -نه خود این جبهه به عنوان یک تشکل سیاسی- احساس قرابت می کنم، و جدا جدا، مواضع اعضای این جبهه را به نسبت سایر اصولگرایان، انقلابی تر می دانم، لیکن از همان بدو امر، مجتمع شدن این عزیزان در جبهه پایداری، و جدای از دیگر اصولگرایان را اولا، در این برهه، کاری غیر ضروری می خواندم و ثانیا، مخل وحدت قاطبه اصولگرایان تصور می کردم.

در این باب، حتی بیم ندارم که بگویم جبهه پایداری، برای من مصداق آن ضرب المثل است که مودبانه ترش این می شود؛ «جزء به جزء خوب اند، اما امان از ترکیب شان».

اینکه می گویم «امان از ترکیب شان»، ناظر بر هیچ چیز نیست، الا مذموم بودن هر کاری که از آن بوی اختلاف در جریان اصولگرایی، آن هم در آستانه انتخابات مجلس به مشام برسد.

البته این روزها، به مدد علما و عقلای هر ۲ جبهه متحد و پایداری، اصل بر حفظ وحدت گذاشته شده. امر خجسته ای که ما دیری است انتظارش را می کشیم. آنچه در این مقطع، و ان شاء الله در طلیعه این وحدت مبارک، مهم و حیاتی است، نظارت بیشتر چهره های اصولگرا بر رسانه های نزدیک به ایشان، به ویژه رسانه های مجازی است.

اگر در مواجهه با آقایان لاریجانی و قالیباف، باید مرز نقد و تخریب را مراعات کرد و حتی المقدور می بایست پای حوادث گذشته را به نفع وحدت و جذب حداکثری، و به ضرر منحرفین و فتنه گران، پیش نکشید، همین عمل در مواجهه با جبهه پایداری نیز ضروری است.

آیا رواست سران این جبهه را که انصافا در فتن ۱۰ ساله ۷۸ و ۸۸ بیش از دیگر خواص، هزینه پرداختند و عمل به هنگام داشتند، همان طور بکوبیم که فتنه گران می کوبیدند و می کوبند؟!

مع الاسف اتهاماتی نظیر دروغ گو بودن و مخالفت با حکم رهبر و تندروی و عدم تعقل و شهروند آمریکا بودن و چه و چه، نه نقد است و نه حتی تخریب، بلکه دقیقا ناسزا و افتراست. آیا ضرورتی دارد که رسانه های نزدیک به اشخاص اصولگرا، آنهم در چنین مقطعی، این چنین علیه دیگر اصولگرایان انقلابی، دلسوز، متدین و ولایی، بشورند و بتازند؟! آیا واجب است که ما در مقام مقابله با هم، این قدر بی حد و مرز حرف بزنیم و عمل کنیم، که دوم خردادی ها احساس بی کار بودن کنند؟!

***

متاسفانه چندی است شک من دارد به مرز یقین نزدیک می شود که بعضی رسانه های هر ۲ جبهه متحد و پایداری، خواسته یا ناخواسته، هدفی جز برهم زدن وحدت اصول گرایان محترم ندارند. خوب است اصولگرایان، خودشان مراقب نزدیکان رسانه ای شان باشند و خوب است همه ما به یاد داشته باشیم روزگار دوم خرداد را که وقتی مثلا احزاب همبستگی و مشارکت و کارگزاران، دعوای شان از حد و اندازه می گذشت، مردم اصلا صلاح ندیدند که ببینند حق با کدام شان است؛ خسته از این همه جار و جنجال و قیل و قال، کار را یک سره کردند و شورای شهر و مجلس و دولت را از دست اصلاح طلبان گرفتند.

دقیقا از همین روست که برای اهل ولا، یعنی آحاد ملت، کلیت جریان خدوم و اصیل اصولگرا، از اجزای محترم این جریان، مهم تر است. بیاییم و مکدر نکنیم خاطرشان را.

روزنامه جوان/ ۲۹ آبان ۱۳۹۰

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. قاصدک منتظر می‌گوید:

    (این روزها, به مدد علما و عقلای هر ۲ جبهه متحد و پایداری, اصل بر حفظ وحدت گذاشته شده. امر خجسته ای که ما دیری است انتظارش را می کشیم. انچه در این مقطع, و در استانه این وحدت مبارک, مهم و حیاتی است, نظارت بیشتر چهره های اصولگرا بر رسانه های نزدیک به ایشان, به ویژه رسانه های مجازی است.)

  3. سیداحمد می‌گوید:

    اصولگرائی به معنای واقعی، نیاز به یک غربال دارد؛
    شاید بعضی ها اصلا طاقت متحد شدن با بعضی دیگر را ندارند!
    شاید بعضی ها اصلا نمی توانند گذشته بعضی دیگر را فراموش کنند.

    شاید بعضی ها بیم دارند از اینکه باز هم وقت خطر، بعضی از متحدانشان نامردی کنند.
    و در آخر اینکه رسانه های قالیباف و لاریجانی، بعضا دست پیش می گیرند که پس نیافتند!

    ممنون داداش حسین؛
    خسته نباشید.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    به جای جدا شدن و تشکیل دو گروه متحد و پایداری، یک گروه تشکیل می دادند با حضور اصولگراهای واقعی و تابع ولایت!
    کسی که بادی به هر جهت است، به درد سربازیِ ولایت و خدمت به مردم نمی خورد!

    گاهی این سیاسی بازی ها خیلی تاثیری بدی می گذارد؛
    اما رسانه های بعضی ها، هیچ راهی جز تخریب دیگران، برای تطهیر خود ندارند!
    حسین قدیانی: آنکه در خط اول کامنتت گفتی، البته به این راحتی نیست، بگذریم که استدلال پایداری ها اتفاقا همین است! شکی در واقعی بودن اصولگراهای جبهه پایداری و تبعیت شان از ولی فقیه نیست، لیکن جدا کردن خرج خود، به این معنی و در این زمان، از دیگر اصولگرایان، به نظر من کار درستی نبود. مردم، بدون این جداسازی و اعلام آن، قطعا قبول داشتند که افرادی نظیر حسینیان و رسایی و آقاتهرانی و زارعی و… در مقایسه با دیگر اصولگرایان، اصولگراترند.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    حق با شماست!
    همانطور که گفتید این افراد ترجیح دادند اسم بعضیها، کنار اسمشان نباشد.
    شاید دوست نداشتند از صدقه سر اسم و اعتبار و خلوصشان، بعضی ها به نان و نوا برسند!

  6. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    علیرغم میل باطنی ام و با توجه به صراحتی که شما در حفظ وحدت و رعایت حال اصول گرایان محترم اعلام فرمودید، باید بگم به نظرم این سیاست بعضی از آقایان بخصوص در جبهه ی متحد است که خودشان بیایند و مواضع همچین محتاطانه اتخاذ کنند، اون وقت نشریات تحت امر یا وابسته ی به اون ها چیزهایی رو بگن که ضربه ی مستقیم و به تعبیر درست شما تهمت و افترا به قاطبه ی دیگری از اصولگرایان بخصوص جبهه ی پایداری باشه. و سیاست سکوت هم در دستور کار اون عزیزان!

  7. محسن خلیلی می‌گوید:

    با سلام و عرض محبت به برادرم حسین آقای قدیانی
    حقاً و انصافاً توصیه ات بجا و کاملاً عقلانی بود، شخصاً لذت می برم از مطالبی که بر مدار عقلانیت حرکت می کند.
    داداش برام دعا کن!

  8. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    شاید بشود این جدا شدن پایداری ها را کمی درک کرد ولی فعالیت های ناشایست رسانه هائی که شما هم به آنها اشاره کردید، قابل درک نیست!

    آقای قدیانی ممنون بابت چنین مطالب راهگشا.

  9. ف. طباطبائی می‌گوید:

    می خواستم از این متن انتقاد کنم ولی نتوانستم!!
    کلا کمی انتقاد دارم.
    حسین قدیانی: از کجای متن؟!

  10. ف. طباطبائی می‌گوید:

    راستش دقیق متوجه نشدم بیشتر قصد داشتید عمل رسانه های مورد اشاره رو نقد کنید یا این تشکیل جبهه پایداری رو!!
    خب مگه قالیباف و لاریجانی و زاکانی و باهنر و … امتحانشونو بد ندادن؟ چرا همچنان باید بهشون لطف بشه؟ وقتی اینا اسمشون در کنار رسائی و حسینیان و آقا تهرانی و… قرار بگیره، طبیعتا ممکنه منِ جوون بهشون رای بدم. بهتر نیست که اصولگراها هم یه دست بشن؟
    فکر کنم متوجه منظورم شدید، درسته؟
    حسین قدیانی: بله! اما اینکه خود جبهه پایداری ها دم از وحدت با جبهه متحد می زنند، و البته بالعکس، را چگونه تحلیل می کنید؟!! آیا این نقض غرض نیست؟! و البته ۲ فردای دیگر و با همین فرمول، آیا استبعادی دارد که اعضای اصولگراتر جبهه پایداری، جبهه جدیدی تشکیل بدهند؟! به هر حال، وحدت، بی هزینه نیست. گاهی که وحدت، لازم الاجراست، نباید همه من باشند؛ گاه هست که باید نیم من باشند. فکر کنم متوجه منظورم شدید؛ درسته؟!… خطر هم افزایی فتنه گران و منحرفین، ایجاب می کند که اصولگرایان، حتی المقدور زیر یک سقف جمع شوند. وانگهی! عملکرد غلط عده ای از اصولگرایان در فتنه ۸۸ را نباید تا ابد بر سرشان چماق کنیم. قطعا راه برای اصلاح باز است. حرف من از روی محافظه کاری نیست، از روی تجربه است.

  11. ف. طباطبائی می‌گوید:

    درسته!!

  12. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون از “ف. طباطبائی” بابت سوالش؛
    و سپاس از داداش حسین عزیز بابت پاسخ منطقی و دقیقشان که باعث شد نظرشان شفاف تر شود!
    حسین قدیانی: البته من خدا به سر شاهد است، این متن را برای همان تذکر به رسانه ها نوشتم؛ نمی دانم چرا همه اذهان به این سوی متن، پر کشیده؟!!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    شاید اذهان، بیشتر ترجیح میدادند به این سو پرواز کنند!
    به هر حال متن مفیدی بود؛

    سالاری…

  14. ف. طباطبائی می‌گوید:

    جوابتون به سوالم، باعث شد منظورتون واضح تر بشه.
    ممنون که لطف کردید و جواب دادید. ما هیچ وقت شما رو محافظه کار نمی دونستیم. اصلا محافظه کار دونستن شما با هیچ عقل و منطقی جور در نمیاد!!

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    پر پرواز ما در آسمان تحلیل ها و دل نوشت های حسین قدیانی مانند آن پرنده ی کوچک و سبکبالی است که تازه پرواز آموخته و در عین حالی که از این پرواز لذت می برد باید با راههای منطقی و اصولی که داداش می دهد از خطرات احتمالی در امان باشیم.

  16. احساس می‌گوید:

    پس ما ذهنمون رو به این متن پر نمیدیم که شما به هدفتون برسید!

  17. یک خواننده می‌گوید:

    با چماق نکردن موافقم البته تا وقتی چماق دست طرف نبینم که بعد از رسیدن به خواسته اش متفاوت تر از قبل ظاهر شده

  18. جلال معترف می‌گوید:

    آقای قدیانی با توجه به اینکه رهبرمون هم تاکید به جذب حداکثری دارن، حرف شما منطقیه. اما گیریم که اینها با هم متحد و در انتخابات پیروز بشن.
    اگر باز هم چند نفرشون از اصول گروهی فاصله بگیرن و زیر آبی برن چاره چیه؟ سیاست بازی های سختی داره ولی کاش تعهدی وجود داشت.
    اما کلا اگر یک جبهه تشکیل بشه با جوی ولائی، به نفع همه ماست.

  19. محمد می‌گوید:

    قالیباف با خدماتش در شهرداری و لاریجانی با مواضعش در مجلس، انصاف اگر داشته باشیم، این روزها قطعا بر مدار اصولگرایی رفتار و گفتار می کنند.

    واقعا که!!!

  20. محمد می‌گوید:

    جناب قدیانی احمدی نژاد کجای این جبهه متحد قرار دارد؟؟؟

  21. چوک دیریا می‌گوید:

    یه وقتی با دوستی نشسته بودیم و قرار بود کلیپ بسازیم برا یه یادواره، که دوستم گفت:چی می خوای بسازی؟ گفتم: یه چیز متفاوت
    به گمانم گفت: تا یه حس جدید نداشته باشی نمی تونی کار جدید بسازی
    گفتم: خب شما یه مصداق رو کن تا من موضوع دستم بیاد گفت: نه، مصداقش با خودت
    که منم ناراحت شدم و بعد که خوب فکر کردم به نظرم اومد مصداق زیادی آدم رو از متن دور و به حاشیه می بره
    حال شما که میگی :”البته من خدا به سر شاهد است، این متن را برای همان تذکر به رسانه ها نوشتم؛ نمی دانم چرا همه اذهان به این سوی متن، پر کشیده؟!! ” برا اینکه اونا که وارد حواشی شدند شما هم رو همون حواشی بحث کردید و نظراتتون رو همین مصداق بیان کردید
    یا به عبارتی مقصر شمایید که اینطوری شده و این دو حالت داره به نظرم:
    ۱٫ اینکه شما خودتون نگاهتون به متن هایی که زیاد به حاشیه می پردازه طوریه که تو همین حاشیه متن رو هم می بینید و متن رو هم تو هوا می زنید و فک می کنید بقیه هم مثل شما هستند ( اخوی شما شغلت رسانه است و تجربه هم داری پس توقع نداشته باش من و امثال من مثل شما به موضوعات نگاه کنیم)
    ۲٫ شما خودتون می خواید رو حواشی بحث بشه
    با توجه به شناختی که دارم اولی فک کنم درست تر باشه
    لذا با توجه به متن اون بحثی که با یه خانوم تو نمایشگاه داشتی، به نظرم بهتر به نقش رسانه پرداخته بودید تا این یکی؛ چون او مصداق کم بود و هدفش مشخص و برای فهم هدف یکی یا دو مصداق آورده بودید که کفایت می کرد
    و متاسفانه بعضی از رسانه ها برای اینکه دیده بشن گاه وقتی حتی حق بزرگی رو ضایع می کنن با همون حواشی که روش بحثه
    ولی انصافا بچه های قطعه ذائقه شون با مسائل سیاسی و حزبی سازگار تره تا رسانه هاشون که اونم جزئی از سیاستشونه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.