روزه بود در شب لیله الرغائب. آرزوها داشت برای خودش قشنگ و رنگارنگ. آرزو می کرد آن دنیا محشور شود با “مسلم”. مسلم سفیر حسین است اما فرزند عقیل نیست. مسلم فرزند خود علی است. مسلم سفیر حسین است اما در آخرالزمان. مسلم از دارالعماره روزگار به حسین سلام داد و مادرش سفره افطار پهن کرده بود در قطعه ۲۶ چادرش مشکی بود؛ درست مثل چشم مسلم. مسلم، مسلم، مسلم … برخیز از مزارت و برای مادرت از بهشت خرما بیاور که می خواهد باز کند روزه اش را. “ای شهید، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود بر نشسته ای دستی بر آر” که مادرت تشنه است. گرسنه است. موذن اذان داده و خدا اذن داده که مادر روزه اش را با نگاه تو باز کند. مسلم، مسلم، مسلم … چه سنگ نوشته ای دارد مزارت: ” متاب ای مه تو بر سنگ مزارم، که بنشسته دمی مادر کنارم؛ بسان کودکی های دل من، که شبها بود و مادر در کنارم؛ هم اکنون مادر غم پرور من، بود با حال خسته در کنارم؛ چه غم دارم که در دنیا و عقبی، عزیزم مادرم باشد کنارم. مسلم فراهانی. فرزند محمد. تولد: ۱۳۴۴ شهادت: ۵/ ۴/ ۶۱ محل شهادت: شیاه کوه تپه. ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد، بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد؛ به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم، به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم. قطعه ۲۶ ردیف ۱۶ شماره ۷۵″. مسلم، مسلم، مسلم … می دانی چند سال است که ندیده تو را؟ سال هاست که برایت به جای سالگرد شهادت، جشن تولد می گیرد. جمعه ۱۸ تیر ماه جشن تولد توست. تو البته ۱۵ تیر به دنیا آمده ای اما مادرت مراسم جشن تولد تو را انداخته جمعه ساعت ۱۰ صبح که همه بتوانند بیایند. جمعه ۱۸ تیر از بهشت مرخصی بگیر و بیا. برای دل مادرت هم که شده بیا. “بیا شمعا رو فوت کن، که صد سال زنده باشی”. ثواب دارد. بیا و شاد کن دل پیر زن را. به اندازه کافی غم و غصه خورده. مادرت هر شب به این آرزو می خوابد که خواب تو را ببیند و با این امید از خواب بر می خیزد که تو دستش را بگیری. روزی به تو شیر داد که شیر بچه اش باشی. عصای دستش باشی. تو را در لباس دامادی ببیند. برایت اسپند دود کند اما همه آرزوهایش بر باد رفت وقتی پیکر تو را غرق در خون دید. شهادت افتخار است ولی می شکند کمر مادر را. دل مادر کوچک است. تاب ندارد ببیند جگر گوشه اش بر زمین افتاده بی دست، حتی اگر آن مادر، “ام البنین” باشد. مادر عباس بود اما کارش شده بود گریه و زاری. دلش تنگ می شد برای قد رشید عباس. گاهی می نشست در بقیع و زار می زد از فراق عباس. از داغ عباس. یک چیزهایی شنیده بود از عمود آهن ولی کافی نبود. چه کشیده بود زینب که آن صحنه ها را دیده بود. ام البنین همیشه می گفت: ناجوانمردانه کشتند پسرم را. یک تنه لشکری را حریف بود. شمشیر که می زد، می شد مظهر قهر خدا. شیر بود پسرم. شیر بچه حیدر کرار. گاهی که کودک بود ذوالفقار پدر را دست می گرفت و به حسین می گفت: مولای من! من و دیگر برادرانم فدای تو. تا ما را داری غم نداشته باش. یادش داده بودم حسین را برادر صدا نزند. به او گفته بودم فرق خودم را با فاطمه. به او گفته بودم؛ حسین را همیشه “مولا” صدا کن. از حسین لحظه ای جلوتر قدم بر ندار. همیشه چند قدم پشت سر او حرکت کن. مراقب حسین باش. اول بگذار حسین بنشیند بعد تو. آبی اگر بود اول بده حسین بنوشد. هوای بچه های حسین را داشته باش. حسین مظلوم است. مواظبش باش. کربلا رفتی، همه فکر و ذکر تو حسین باشد. ببین پسرم! در کربلا تو راه را از میان باران نیزه ها باز می کنی و به علقمه می رسی. مبادا از آب علقمه بنوشی در حالی که حسین تشنه لب باشد. در مشک تو آنقدر آبی جمع نمی شود اما اول بده کودکان حسین. بعد جرعه ای به مولایت تعارف کن و بعد، از همان شجره طیبه ای که اصلها ثابت و فرعها فی السماست دانه ای خرما بچین و بده دست “مسلم” که مادرش مثل من روزی مادر شهید خواهد شد. پسرم! تو ماموری از طرف خدا که در آخرالزمان نگهدار سیدی از تبار خراسان باشی که نائب خورشید است. ماه است. پسرم! “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”!
یسار
عهدنامه مالک به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
(۲۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارصف امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
(۲۴ دیدگاه)
- بایگانی: یساربهاریه های شما محشره! کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
(۲۶ دیدگاه)
- بایگانی: یسارزنده باد بی بی سی! سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
(۳۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارلطفا با “راز” کاری نداشته باشید! قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
(۸ دیدگاه)
- بایگانی: یسارواکنش مهدی طالقانی عزیز به “این ابوذر” قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
(۱۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارنرم افزار دجال آخرالزمان حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
(۷ دیدگاه)
- بایگانی: یساروصیتنامه
روزنامهدیواری حق
روز قدر
ماشاءالله حزبالله
آر. کیو هشتاد و هشت
قطعهی بیست و شش
نه ده
قطعات قطعه
تفحص
آمار قطعهی بیستوشش
اطلاعات
نوشتههای تازه
- عهدنامه مالک
- این همه مسلمان… کو سلمان؟!
- نوروز ایرانی
- صف
- یکِ یکِ هفتاد و گنج…
- سَمت خاطره
- سنگر خنده
- پسرم… دوستانت!
- به نام پدر
- پدر شهید
- آه به جای قلیون
- عیدی آقا
- خدایا بقیه ات را کی حساب می کنی؟!
- بابای ماست خامنه ای
- خودم مشهد و دلم کربلا
- صدای قلک
- ذکر شادمانی
- گلی به نام پدربزرگ
- عید و اون شهید
- شفا
- یاران چه غریبانه ماندند در این خانه!
- خانمِ آقای فوق الذکر!
- بهاریه های شما محشره!
- هلاچین
- قطعه ۵۰
- بگو سیب
اول…
سلام داداش الان می خونم.
اول؟
آیا؟
سلام داداش
عالی بود به مولا
فدات شم یه جمله میخوام بگم:
والله با آمدن به قطعه ۲۶ انگار وارد یک فضا میشویم که پر از تقویت کننده های ایمانه … حالا شما هر چی میخواید بگید
=============================
راستی داداش ما هواسمون هست که نامه رو نذاشتی هااااااا
http://www.24tir.blogfa.com
داداش حسین: این فضای روحانی به خاطر عطر شهدا و حضور خود شماست. همیشه به بابا اکبر گفته ام به این فضای مجازی “قطعه ۲۶” عنایت کند.
سلام داداش حسین
بالاخره چشم ما به جمال شما روشن شد.
داداش نوشتی یادش داه بودم شرمنده درستش کن.خصوصیها داداش فقط واسه خودت.
داداش حسین: ممنون برادر.
سلام-اول شدم
داداش حسین: زرشک!
خدا اجرت بده انشا الله.
چقدر زیبا بود داداش
خیل قشنگ بود. بازم اشک ما رو در آوردی.
یعنی می شه شهدا شفاعت ما رو بکنن؟
ما منتظر دومیش هستیم/هیچ جا نمی ریم همین جا هستیم…
البته نظرم درمورد متن داداش عالی بود فوق العادع تر از همیشه مخصوصا سفارشات بانو ام البنین به قمر بنی هاشم
سلام
خیلی قشنگ بود
حسین حسین مریم
مادر جان پسر از دست دادن سخته اما :
باری که حملش ناید ز گردون جز ما ضعیفان حامل ندارد
دست همه مادرایی که بچه هاشون تو خط بودن و هستن رو می بوسم
به امید دیدار در قطقه ۲۶
من یکی نوکرتم تا دم در بهشت…داداش داری میری خارج از کشور؟؟؟دعا کن منم ادم شم بلکه بتونم بعد از سالها انتظار پشت در بهشت بیام داخل این بیرون هوای خیلی داغه…
سارا جان جواب کامنت شما رو تو پست قبل گذاشتم ولی از اونجا که ممکنه نخونی اینجا هم می نویسم. امید که داداش حسین تایید کند:
سارای عزیز سلام و عرض ادب
خیلی زیبا بود. واقعا به خودم بالیدم. کیف کردم. دستت درد نکنه. واااای خیلی قشنگ بود. ده دفعه خوندمش سیر نمی شم. باید یه جا یادداشتش کنم. خیلی عزیزی.
من خاک پای شما فرزندان شهدا هم هستم. با یه اشاره ماه برای همه تون جون می دم. هر چی صفا تو این مملکت هست از شماست.
دیدی داداش حسین فقط برای شما شعر نمی گن. دلت آب.
خیلی مخلصیم سارا جان.
انگار که خیلی سریع نوشتید.
مثل قبلی نچسبید
یا علی
برادر امیرعلی راست میگه.
قرار بود نامه بذارید. ولی این مطلب هم واقعا بی نظیر بود.
ما همچنان در انتظار نامه مانده ایم.
اول نشدم ولی جز ۱۰۰تای اولم.همین که ما رفتیم مطلب گذاشتی؟دمت گرم.
کوله بار انتظار برروی زمین خالی است…
اما ایا سنگینی اش را بردوش خودمان احساس نمی کنیم؟؟؟؟
من اول شدم به به….ایکون شادی بلد نیستم درست کنم ولی شادم.
این اول، دوم و … یعنی چی؟
مگه مسابقه دو گذاشتین؟
سلام داداش حسین!
ایدکم الله بنصره و توفیقاته الخاصه…
پسر میدونی ثواب این قطره قطره اشکایی که در میاره چقده؟
ابالفضل علمدار نگهدارت باشه انشاالله!
یاعلی مولا!
التماس دعا!
با سلام
درود میفرستم به روان پاک تمامی شهدا مخصوصا پدر بزرگوارتان که ما هرچه داریم از شهدا داریم.
دشمنان اسلام و ایران نابود و رهبر عزیزمان در سایه ی الطاف اللهی تا ظهور حضرت حجت(عج) محفوظ باد.
قلم شما کمتر آرپی جی زمان جنگ نیست.
قلمتان پر توان
ما هستیم تا همیشه
راستی من تا حالا بهشت زهرا نرفتم تصمیم دارم که برم البته اگه لایق زیارت باشم . دوست دارم به قطعه ۲۶ و مزار پاک پدر والامقامتان هم جهت ادای احترام سر بزنم اجاره دارم؟
یا علی مدد
»» فیلترینگ سریالی وبلاگ های ستارگان حضرت ماه
»» لیست وبلاگ های مسدود شده همسنگران از طرف “بلاگفا”
»» نشانی “خانه ی جدید” همسنگران در خط ِمقدم جبهه سایبری
»» http://sms88sms.persianblog.ir/
داداش شما مگه قرار نبود دیروز یه هاست بهمون معرفی کنید؟یه کوچولوبد قول شدیا داداش..
داداش حسین: مقداری صبر کنید. مهم خروج از بلاگفاست و اینکه کجا بروید نظر من آنقدرها مهم نیست اما سعی می کنم حتی المقدور بهترین نظر را بدهم.
راست می گه خوب.
یعنی چی اول دوم؟ خجالت بکشید.
هر وقت من اول شدم بعد می تونید از ادامه اش بگید دوم سوم. اگه من اول نشدم هیچ کس حق نداره اول شه. والا.
😀
داداش خیلی مخلصیم
ما که به استاد و اینجور جیزها دسترسی نداریم تازه اگه هم باشه کی اوستا تر از داش حسین .
براهمینه که من وقتی متن جدید می نویسم میذارم اینجا . گه گاهی شما لطف میکنی و میخونیش . به مولا وقتی میفهمم خوندیش انگار دنیا رو بهم دادن
حالا این متن جدید رو میذارم
(داداش که دیگه باید بگیم حاجی . اگه این متن گذاشتنم اذیتت میکنه بگو )
================
مستر کراک اوبـــاما…چخّه !
بسم سلام
روز اول جام جهانی جمله کوتاهی بدستم رسید بس زیبا…. در حد لالیگا. :
“جام جهانی شروع شد و معلوم نیست دوباره قرار است صدای کدام مظلوم در میان هیاهوها گم شود.خدا بخیر کنه ! ”
البته همه میدونن که بهترین مصداق این جمله دفاع مظلومانه کاماندوهای اسراییلی در مقابل حملات وحشیانه کودک یکساله تا بن دندان مسلح کشتی صلح است. !
اما این دفاع جانانه اونقدر مورد تشویق اهالی کره خاکی قرار گرفت که حتی تب ۹۰ درجه جام جهانی هم نتونست اونو خاموش کنه؛این بود که
مستر کراک،ببخشید، باراک اوبـــاما در صدد براومد تا یه حال اساسی به این اسراییل مظلوم بده… . هیلاری و شیمون و اون دو تا خنگ دیگه رو جمع کرد و همه با هم نشستن به فکر کردن برای یافت راه حلی مناسب جهت انحراف افکار عمومی .فک کردن و فک کردن و فک کردن تا یهو باراک منور الفکر با حالتی مشعوفانه به نطق اومد که :” ای بابا چه کسی بهتر از ایران ! ” همه کف کرده بودن و هاج و واج مونده که مستر ادامه داد:”بابا چیز سختی که نیست ؛ماییم و یه ایران و انرژی هسته ای و شورای امنیت… ، یه چرتنامه،اسکیوزمی،قطعنامه مییدم بیرون… تپل . همه چی حل میشه”
که در این قسمت مستر با تشویق حضار مواجه شد امــــــــــا بهو این گیس بریده هیلاری گفت:”مستر جون. قطعنامه خرج بر میداره برامون هاااا ”
مستر یه چشمک بهش زد و زیر لب گفت :”اون بـــا من… ! ”
البته به نقل یه منبع موثق که نخواست نامش فاش شود در این لحظه یکی از حضار یواشکی تو گوش هیلاری میگه:”نگران نباش، فک کردی اینهمه خشخاش تو افغانستان میکاریم واسه چی؟خوب واسه همین روزا دیگه.”
القصه به هر حال قطعنامه تصویب شد و باقی ماجراها
حالا بنده این وجیزه رو نوشتم که بگم :
باراک کوچولو ! تو اگر طبیب بودی لکه نفتی خلیج خود دوا نمودی.
مثلاً فک کردی چی؟ ما کوتاه میایم ؟ میترسیم ؟ میایم دست بوسی ؟
نه دراز جون این خبرا نیست .
اصلاً بگو ببینم چند بار تا حالا شده شورای ناامنی قطعنامه تصویب بکنه و اثری بذاره ؟ بگو .جون شیخ بذله گو ، بگو … ها … یه دو تا شو بگو دیگه .
خداییش حال کردم وقتی لاریجانی با اون لحن فلسفیش بهت گفت :”اگر بخواهید کاری کنید به حساب کشتی هاتون تو خلیج فارس خواهیم رسید.”
تازه این جناب عادت داره بعضی مواقع فلسفی حرف بزنه که اینجوری جوابت رو داد. و گرنه من خودم بهتر میدونم که جواب داش محمود ما باعث سوزش شدید در کدام نواحی شما شده. !
راستی خوب گیرت اوردم. دفاع از جنش جلبکی میکنی؟ هاا؟ آخه بیچاره تو از شیخ و مهندس بدبخت تر گیر نیاووردی . بسه بابا بسه . جهت اطلاعت بگم که این شهرداری سطل آشغالها رو دیگه آهنی کرده. میدونی برا چی؟ …. نه دیگه. دیدی اشتباه کردی . ! اصلاً معلوم نیست یکی نبوده تو جوونیت بزنه پس کلت که بجای درس و مشق نری کراک کشی ؟. اما واسه چی سطل اشغالها آهنی شدن ؟ واسه این نیست که اتیش نگیرن بلکه ، نیست این جنبش جلبکی زیاد مونده،تبدیل شده به آشغال سمی و اسیدش زیاده . اگه بریزنشون تو سطل پلاستیکی،سطلو آب میکنه واسه همین سطلها رو آهنی کردن . فهمیدی ؟
ببین کاک سیاهدل،اینجا عربستان نیست که تو یه پارس کنی ما صد قدم بریم عقب. اینجا ایرانه می فهمی،ایران . یه بار آقامون جوابتون رو داد برا هفت پشتتون بسه.! بگم چی گفت؟ بگم؟
فرمود :
آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
که من ترجمه اش میکنم برات به زبون خودت :
مستر کراک اوبـــاما … چخّه.
===========
http://www.24tir.blogfa.com
داداش حسین: آمریکا و اسرائیل هر جفت شان مثل سگ دروغ می گویند. البته با عرض معذرت از همه سگها به خصوص سگ اصحاب کهف!
داداش حسین، با این “زرشک”ت خیلی حال کردم. تو مایه های متن های طنزت بود.
کاش نمیگفتی میخوای یه متن برای عالیجناب رأس فتنه بنویسی، اخه مُردیم از انتظار. میدونی که چقد به ایشون حساسیم!!
بچه روز جمعه ای یه صلوات بفرستید واسه تعجیل در ظهور حضرت خورشید
اللهم صل علی محمدوال محمد والعجل فرجهم
سلام خوب بود خدا حفظت کنه
برای اسباب کشی از بلاگفا، پارسی بلاگ خیلی جای خوبیه ها…
البته چون کدهای وبلاگش زیاده کمی دیر بالا میاد.ولی جو وبلاگهاش اصولاً مذهبیه
ما که به اتفاق یکی از دوستان در پارسی بلاگ نزلی تهیه نمونده ایم اما اسباب کشی نکردیم گفتیم شما جارو بگو اونجا بریم الکی اثاث کشی راه ندازیم.ممنون
ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار
در این شبها که گل از برگ وبرگ از باد و باد از ابر و ابر از خویش می ترسد…
و پنهان می کند هر چشمه ای سر و سرودش را…
درین آفاق ظلمانی,چنین بیدار و دریاوار.
تویی تنها که میخوانی رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را.
تویی تنها که می فهمی,زبان و رمز آواز چگور ناامیدان را…
بر ما نظری فرما مولا…
اللهم عجل لولیک الفرج
آمین
نفر پونصدم شدم….
داداش حسین: امان از دست شما!
***اللهم صل علی محمدوال محمد والعجل فرجهم***
داداش حسین پر از اشک بود.
حسین حسین …
داداش بگوشی ؟
چندتا از این جیره خورای سران فتنه که مثل بعضیا تو مه زیست میکنن تو خط ما میان و میرن همش ، دارن جز منو در میارن . انشاله تا چند روز دیگه گرا می دم نقل بارونشون کنی . یا من می نویسم شما تائید کن بچه ها بخونن دلمون خنک شه . یه آمار دارم از اکبر شاه ، نامه رو گذاشتی میارم .
فعلا تمام
آخجون تولده. ساندیس هم میدن؟؟؟ 🙂
ما منتظر اکبرشاه هستیمااااااااااااا.
اسطوره بی بال پریدن ماییم
پروانه بی پریم و بی پرواییم
“لا” گوی خدایان و “بلی” گوی خدا
ماییم که در حجم زمین تنهاییم
پسرم! تو ماموری از طرف خدا که در آخرالزمان نگهدار سیدی از تبار خراسان باشی که نائب خورشید است. ماه است. پسرم! “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”!
زیبا بود التماس دعا
ما شالا حزب الله
چه ۱۸ تیری بشه امسال. قطعه ۲۶ شهید مسلم فراهانی……..
سلام
پس زرشک آره
از این کارها بلد نبودیدا
یا شاید رو نکرده بودید
چقدر زیبا، دردناک و خاطره انگیز بود!
التماس دعا
به وبلاک ما قطعا وقت سر زدن ندارید اما میشه منم اخر لیست ملتمسین به دعاهاتون باشم؟ممنون
داداش حسین: وبلاگ شما و اغلب دوستان را می بینم. وبلاگ شما را هم فکر می کنم آمده ام.
سلام بر حسین* و
تقدیم با عشق
تا حسین* ، قلم بدست گیرد
بنیاد نفاق ، شکست گیرد
در قطعه ای غرقه ام چو مجنون
تا لیلی مرا ، به شست گیرد
در پاش ، فتاده لب ، به زاری
تا بوسه ، به روی دست گیرد
خرم ، دل دیوونه در آن دم
کز او ، غم شب پرست ، گیرد
“یا حق”
داداش حسین: ممنون.
سلام
خدا حفظت کنه برادر…عالی بود
ابا الفضل علمدار خامنه ای نگهدار
ببخشید
وقتی با عضویت می خواهیم کامنت بگذاریم گزینه ای نداره تا پیام را خصوصی کنیم
چه کار کنیم؟؟
داداش حسین: کافی است بنویسید خصوصی. تاییدش نمی کنم.
داداش حسین براتون امکان داره بگید شب حدود چه ساعتی نامه به یارو رو میذارید؟
داداش حسین: مقداری اصلاح نیاز دارد. به محض تمام شدن می گذارم.
نگارش تازهی وردپرس ( ۳٫۰) آماده است! خواهشمنیدم به مدیر سایت گوشزد کنید.
اینو تو قسمت بیشخوان گذاشته بود.نمیدونم یعنی چی ولی گفت گوشزد کنید.ما هم اطاعت کردیم.
حسین حسین ….
داداش مارو با سه تا نقطه عوض کردی؟!!!
حداقل ۴ تا میذاشتی ):
داداش حسین: خب این را کردم ۴ نقطه! اما خواهرم! من می دانم که در دل شما چیزی جز علاقه به قلم یکی از ستاره های ماه نیست و اصلا بحث من به عنوان “حسین قدیانی” مطرح نیست و همه ما به همه سربازانی که برای ماه، ستاره هستند علاقه ای مقدس و البته آسمانی داریم. من همه خواهرانم در قطعه ۲۶ را مثل برادرانم، برای ماه، ستاره های نورانی و درخشان می دانم. از نظرات شما و دلگرمی های همه خواهرانم همین جا سپاسگزاری می کنم.
ساعت حدود ۱۶
افراد آنلاین ۲۶ نفر
وان یکاد بخونید.
این نامه یارو بد جوری کنجکاوم کرده. همه سراغشو می گیرن. ول کن هم نیستن. باید برم امتحان دارم اما هنوز نتونستم برم. 🙂
چی میشه نوشت که اون نوشته لایق باشه تا نظری باشه برای چنین متنی؟
بهتر اینه که من چیزی ننویسم
امام علی(ع):”انان مردمی بودند نیک اندیش ، ترجیح دهنده بردباری ، گویندگان حق و ترک کنندگان ستم.پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست اوردن زندگی جاویدان اخرت و کرامت گوارا پیروز شدند”
نه برای مجیز و تملق گفتن، واقعا همان طور که “اینده از ان حزب الله”نوشته،قطعه ۲۶ یه جور عجیبیه، ادم وقتی میاد دیگه دلش نمی خواد بره ،اینجا ادم همون احساسی رو داره که تو خود قطعه ۲۶ و چند تا قطعه اطرافش داره.قطعه ۲۶ بهترین میان بری است که من می شناسم برای اینکه هر وقت دلت خواست و دلتنگی ،کنده بشی از دور و برت و مستقیم برسی به خود قطعه ۲۶
داداش حسین
…………………………..
ممنون
داداش حسین: به دوستان تان در مدرسه بگویید وقتی خداوند عالمان بی عمل را در سوره جمعه مثل “حمار” می خواند، ما خیلی برای شیخ بی سواد احترام گذاشته ایم که مستقیم “خر” صدایش نمی کنیم. مگر بار بی بی سی و سی ان ان و صدای آمریکا و یونجه های کاخ سفید روی دوش این خر بی سواد نیست؟! البته من از همه خرها معذرت می خواهم. دانشمندان معتقدند گونه ای از خرها روزگاری الاغ بودند اما ملاک حال فعلی آدمهایی است که دیگر آدم نیستند و یابو شده اند!
داداش ما دیر خبر دار شدیم مطلب جدید زدین فلذا آخرین نظر خودمونرو که توی قعر مطلب قبلی مونده بود برای دوست دارانمون میذاریم تا استفاده کنن!
سلام رفقا
خیلی شرمنده میکنین. بابا ما قابل این حرفا نیستیم. خاک پای همه تون…
به خواهرم طاهره فتاحی: خب معلومه چرا خوب میشناسم! چون خودم بچه پایینم
الان یه آقاهه اومد بهم یه آمپولی زد که دارم از خود بیخود میشم. نمیدونم بد مصب چی بود! الان توی آسمون هام… ضربه ای که بابام به سرم زد از نظر قوانین بین المللی بوکس خطا محسوب میشد. ضربه به سرم خورد اما نمیدونم چرا تاندون پام پاره شد و غدد فوق کلیویم از کار افتاد! همه اینها به کنار نمیدونم چرا الان میخوان آپاندیسم رو عمل کنن! جدا در حق بابام جفا شده! کسی که بتونه با یه ضربه یه نفر رو از چند ناحیه ناقص کنه یقینا در رنکینگ بوکسور های جهان اوله! خدا رو شکر هنوز انگشت هام سالمه برای تایپ و مغزم هم هنوز معیوبه و میتونم خزعبلات بنویسم!
رفقا در مورد هویت هپلی سوالب داشتن. باور کنین از وقتی یادمه یه بچه عادی نبودم. از همون اول یه چیزیم میشد! بابام حق داره کبودم کنه بنده خدا… یادش بخیر یه بار از جیبش هزار تومن دزدیدم. البته اونقدر کوچیک بودم که حتی نمیدونستم دزدی چیه! اون موقع هزار تومن خیلی میشد ها! رفتم برای تموم بچه محل ها بستنی خریدم!!! خب بنده خدا چیکار کنه؟! شما باشین یه همچین بچه ای رو سیاه و کبود نمی کنین؟!
خلاصه که الانم که قدم از بابام زده بالاتر بازم میزنه توی سرم! چیکار کنیم دیگه…
ای بابا خیلی تلخ شد!
رفقا بازم سر میزنم بهتون
وصیت نامه شهید« محمدعلی یاری »
سم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء و المستضعفین و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون. چنین مپندارید که آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه زندهاند و نزد خدا روزی میخورند…..
با درود بر رهبر انقلاب امام خمینی و با سلام به مردم ستم دیده. شما مردمی که سالها زیر چکمههای ابرقدرتها دست و پا میزدید و به لطف الهی و رهبری امام خمینی انقلاب کردید چقدر شهید دادید و چقدر مجروح؟ حالا باید از خون شهیدان و معلولین پاسداری کنیم.
متوسل به خدا شویم تا عمر امام را تا ظهور حضرت مهدی (عج) طولانی بگرداند از شما مردم تقاضا میکنم مبادا باعث شکست انقلاب شوید مبادا بگذارید این گروههای به اصطلاح طرفدار خلق ضربه ای به انقلاب و به اسلام وارد کنند…
سخنی با خانوادهام: سلام به پدر و مادر عزیزم، پدر و مادرم شما آرزوهایی برای من داشتید و سالها منتظر بودید که مرا در زندگی خوب و شرافتمندانه ای ببینید ولی من زندگی بهتر را انتخاب کردم و آن جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان اسلام است من راه را ادامه خواهم داد تا سر حد شهادت شما از اینکه فرزندی در راه خدا دادید باید خوشحال باشید که توانستید امانت خدا را نزد خدا برگردانید.
شما میدانید چقدر مادرها جوانهای خود را در راه خدا دادهاند و باز هم باید بدهند…. سخنی با خواهران و برادران امیدوارم شما هم مثل برادران و خواهران شهید داده دیگر باشید و از اینکه برادر خودتان را در راه خدا داده اید خوشحال باشید و افتخار کنید که فقط در راه خدا دادید امیدوارم خدا به شما هم صبر بدهد. برادرانم شما هم به جبهه بروید و اسلام را زنده نگهدارید…..
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
داداش دمت گرم… مثل همیشه زیبا نوشتی. خدا خیرت بده
رفقا من حس میکنم دیگه بسه.فلذا هر چند سختمه اما برای حفظ حریم ملکوتی اینجا سعی میکنم کمتر خزعبلات بنویسم. داداش حسین عفومون کن
………
– صبح تا شب تو وبلاگ قطعه ۲۶ منتظرمیشینن تا یه پست بیاد، کامنت بزارن : اول!
************
راستی هپلی جان کجایی؟
باید این خطبه حضرت امیر رو دیروز می گذاشتم.عذر تقصیر به خاطر غیبت دیروز و دیشب
خطبه ۴۹-خداشناسی
ستایش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها اگاه است و نشانه های اشکاری در سراسر هستی به وجود او شهادت می دهند.هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی گردد.نه چشم کسی که او را ندیده می تواند انکارش کند و نه قلبی که او را شناخت می تواند مشاهده اش نماید.
در والایی و برتری از همه چیز پیشی گرفته پس از او برتر چیزی نیست و ان چنان به مخلوقات نزدیک است که از او نزدیک تر چیزی نمی تواند باشد.مرتبه بلند او را از پدیده هایش دور نساخته و نزدیکی او با پدیده ها او را مساوی چیزی قرار نداده است.عقل ها را از حقیقت ذات خود اگاه نساخته اما از معرفت و شناسایی خود باز نداشته است. پس اوست که همه نشانه های هستی بر وجود او گواهی می دهند و دل های منکران را بر اقرار به وجودش واداشته است خدایی که برتر از گفتار تشبیه کنندگان و پندار منکران است
چطور باید شکر کرد خدایی رو که همیشه بنده هاش رو میبینه و می شنوه و اجابت می کنه با این وجود منت گذاشته بر سر شون و یه روزها و شب هایی در سال رسما به همه وقت قبلی داده تا سیرابشون کنه از دریای محبتش
آقای قدیانی یه مشکلی تو وبلاگتون هست که گاهی با بعضی از مرورگر ها هر کاری میکنی کامنت ثبت نمیشه، مخصوصا وقتی با opera mini میای هیچ جوره راه نمیده و از هر ۱۰ بار یه بار اون دکمه ثبت نظر عمل میکنه
مرورگرهای دیگه گوشی هم که به درد نمیخورن
از مسئولین فنی سایتتون بپرسین این مشکل قابل رفعه؟
سلام داداش ولله کولاک میکنی.
این جا قطعه ای از بهشت نیست.اینجا خود بهشت هست
ما که از بهشت اخرت بی نصیبیم مارو از بهشت خودت بی نصیب نذار
یا علی
چرا کامنتم نصفه اولش پاک شده؟
فقط جمله آخرش ثبت شده!!!
حاجی اون نصفه کامنت رو پاک کن
نوشته بودم:
حتما اسن این وبلاگ (آقا دوماد چی کاره ان؟) به گوش خیلیا خورده
خوبه ما هم یه پست بزاریم:
– آقا دوماد چی کاره ان؟
– صبح تا شب تو وبلاگ قطعه ۲۶ منتظرمیشینن تا یه پست بیاد، کامنت بزارن : اول!
سلام حسین جان
یکی از دوستان یک قصیده دارن میگن در مورد خواص بی بصیرت که مناسب نامه امشب شماست اگر صلاح بدونید وقتی کامل شد با اجازه ایشون برای ملاحظه بازدیدکنندگانتون اینجا درجش کنید… بیت هایی از اون به دستم رسیده که خیلی زیباست… به هر حال هر جور صلاح میدانید عمل کنید…
ما منتظر نامه هستیم.
داشتم یه کتابی راجع به آخر الزمان میخوندم که به یه روایت وحشتناکی برخوردم:
در روایت آمده که چون آخرالزمان فرا رسد شخصی پا به عرصه میگذارد که او را نام حسین باشد. او آغازگر قیامی خواهد بود که در آن هزاران هزار چشم بوسیله نی ساندیس( در برخی منابع ماسوره نیز آمده) کور خواهد شد. درباره ویژگی های ظاهری اش این چنین آمده: جثه ای نحیف و کوچک ، ریش ها و موهای فر ، زخمی در سر که در یکی از قزوه ها بر اثر اصابت سنگ در سرش ایجاد شده. او قیام خود را از قطعه بیست و شش آغاز خواهد کرد. در روایات آماده این قیام آغاز نخواهد شد مگر با ریخته شدن خون شخص بی گناهی به نام “هپلی” (در بعضی روایات هپل هم آمده)
رفقا یعنی من رفتنی ام؟!!!!
داداش، نمیدونم سخنرانی حاج آقا مهدوی بیات در مورد شهدا تو آخرین لحظات سال ۸۸ در شلمچه رو شنیدی یا نه.
واقعاً صفا میده روح آدم رو .
و من مطمئن هستم یه عنایتی به ایشون شده که اینقدر تاثیر گذاره سخنانش راچع به شهدا .
کلاً خواستم بگم افرادی مثل شما و حاج آقا مهدوی نظر کرده شهدا هستید و یقیناً تا دلتون لبریز از معنویت نباشه امکان نداره اینجور تاثیر بذاره.
========================
لینک دانلود کلیپ صوتی این سخنرانی که گفتم (۲۳ دقیقه حدود ۱ مگابایت)
http://naghdnews.com/clip/sound-clips/1512-clip.html
من تو دنیا غیر از خدا هیشکیو ندارم. نوشته هات خیلی وقته آرومم میکنه. داداش منم میشی؟
سلام
مثل همیشه عالی بود
موفق باشید
ما هم دنبال یه هاست مناسب می گردیم اسباب کشی کنیم ولی هنوز که چیز خوبی گیرم نیومده
سلام
آقای قدیانی فردای قیامت باید جواب اشک های منو بدیداااااا… هر بار میام اینجا متن در مورد شهدا رو (علی الخصوص ) میخونم ، حالا بماند (روضه عباس ) با جگر پاره پاره شده از نت خارج میشم .
آقای قدیانی تا قبل از اینکه خودم مادر بشم حال مادران رو درک نمی کردم حتی وقتی مادر خودم برای برادرم اشک میریخت و باهاش درددل میکرد .. وقتی سر مزار شهدا میرفتم و میدم مادری نشسته سر مزار پسرش و با زبان آذری میگه:
لای لای بالام لای لای … مظلوم بالام لای لای — سوسوز بالام لای لای
و یا مادری میگفت قربون قد و بالات برم مادر.. دلم میخواست یه روز دامادیتو ببینم و ……………
متوجه احساساتشون نمی شدم .
اما از وقتی بزرگ شدن لحظه به لحظه بچه خودم رو دیدم حال اون مادران رو درک میکنم . شاید باورتون نشه دخترم وقتی تب میکنه تا صبح بیدارم مبادا تشنج کنه پس امان از دل کباب شده مادران شهدا که به اندازه وسعت دنیا بهشون بدهکاریم . چی می کشن واقعا” ؟
شاید نتونم ۱۸ تیر بیام بهشت زهرا(س) اما پیشاپیش کادوی تولد رو اهدا میکنم امیدوارم که پذیرا باشند .
http://upload.tazkereh.ir/images/40967614566735046917.gif
و
http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_1261104118_1693_83e3ddd376.gif
آقای قدیانی!دبیر کل سازمان ملل خیلی سریعتر از این حرفا بیانیه و قطعنامه و … صادر می کنه ها.
اون نامه رو بدون اصلاح بذار ما خودمون اصلاحش می کنیم.اصلا بدون اصلاح حالش بیشتره.
داداش حسین بچه بسیجی ها!سه , چهار روزی هست که شش هزارتا بازدیدکننده منتظرند….
سلام داداش حسین
خیلی زیبا می نویسید
کتابتون که فوق العاده بود.
داداش!
تازه وارد ها را هم راه میدی؟؟
خدیا …
حسین*
مظلوم
است…
مواظب
حسین*
باش …
آمین.
ترنج نیوز مسدود شد. بلاگفا زورش به ما رسید
به اطلاع دوستان عزیز میرسانم که وبلاگwww.torang3.blogfa.comتوسط بلاگفا مسدود شده است .به بلاگفای عزیز خسته نباشید عرض میکنم .ان شالله خداوند همه ما را به راه راست رهنمود سازد.از این به بعد این وبلاگ جدید من در خدمت دوستان ارزشی خواهد بود.
اصلاحیه:البته شاید در مسئله مسدود کردن ترنج نیوز بلاگفا حق داشته باشد با این حال از خدماتی که بلاگفا در مدت استفاده از ان به من داد تشکر میکنم و برای ان ارزوی موفقیت و تلاش روز افزون جهت برقراری آزادی بیان منطقی منطبق با ارمان های اخلاقی و مذهبی و فرهنگ بومی اریایی و ملی را دارم.
http://www.mtwebs.persanblog.ir
خدایا…
حسین*
مظلوم
است…
مراقب
حسین*
باش…
سلام داداش حسین عزیزم.خدا قوت .خوبی؟
سلام داداش حسین
من هنوز مطلبو نخودندم ولی می خوام در مورد مطلب دیروز بگم. راستش از دیروز خیلی رفتم تو فکر. اگه بخوام محیط وبلاگ رو عوض کنم. مطمئنم به یه محیط وبلاگ دیگه نمی رم. چون تا حالا خیلی برای این یکی زحمت کشیدم. چند تا کار به ذهنم زد. یکی اینکه مثل دوئل مثل شما و … خودم برم یه هاست و دومین بخرم. ولی با خودم می گم بقیه چی اینهمه وبلاگ مذهبی وجود داره که باید این تبلیغات مسخره رو تحمل کنن. به ذهنم زد هر جوری شده باید یه محیط وبلاگ برای بچه مذهبی ها درست کنم.
البته محیط وبلاگ تبیان هم هست ولی آدرسش خیلی زیادمی شه و وقتی هم می خوای به موتور های جستجو معرفیش کنه مثل بقیه وبلاگها کار نمی کنه.
من که تهران نیستم مشهدم. اگه شما و دوستان تهرانی یه همچین کاری بکنین. یه فراخوان هم بزنین خرجشو همین بچهای قطعه ۲۶ هرکسی در حد توان خودش می تونه کمک کنه. با اینکه منم خیلی خیلی سرم شلوغه کار بسیار زمانبری دارم و پر ماموریت، ولی اگه ببینم عرصه خالیه خودم هر جور شده یه کاریش می کنم . ولی نمی دونم چقدر زمان می بره.
ایمیلم رو می دم هر کی نظری پیشنهادی داره خیلی هم ممنونش می شم. اگه کمک هم بکنه که خیلی بیشتر.
reza.tafaghodi@gmail.com
reza_tafaghodi@yahoo.com
fakher.blogfa.com
ترنج نیوز نیز مسدود شد.
به اطلاع دوستان عزیز میرسانم که وبلاگwww.torang3.blogfa.comتوسط بلاگفا مسدود شده است .به بلاگفای عزیز خسته نباشید عرض میکنم .ان شالله خداوند همه ما را به راه راست رهنمود سازد.از این به بعد این وبلاگ جدید من در خدمت دوستان ارزشی خواهد بود.
اصلاحیه:البته شاید در مسئله مسدود کردن ترنج نیوز بلاگفا حق داشته باشد با این حال از خدماتی که بلاگفا در مدت استفاده از ان به من داد تشکر میکنم و برای ان ارزوی موفقیت و تلاش روز افزون جهت برقراری آزادی بیان منطقی منطبق با ارمان های اخلاقی و مذهبی و فرهنگ بومی اریایی و ملی را دارم.
آنان که حسین را خدا می دانند …. کفرش به کنار،عجب خدایی دارند
سلام… اول بودم اما… با اون نقطه اولی تو متن سوزنم گیر کرد!… “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”
داداش یه سوال صبح یه متن جدید گذاشته بودید یامن…اشتباه متوجه شدم؟؟؟؟
یا رئوف
سلام
خدا تمام شهدارو از صدر اسلام تا حال مورد رحمتش قرار بده
بچه ها وستارگانی که امروز روزه هستند التماس دعا.
“ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”
سلام حسین آقا!یه سلام عصر جمعه ای!ممنون که تو این لحظات واسمون روضه عباس رو خوندی.می خواستم این متن رو واسه مادرم بخونم ولی گریه امان نداد.
“ای شهید، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود بر نشسته ای دستی بر آر” صدای شهید اوینی با خوندن این جمله الان تو گوشمه.
آآآآآآآآه(عمیق و سوزناک)جمعه ها یک به یک غروب شد…
سلام داداش حسین
برای ظهور اقا هدیه ۳ گل صلوات
در پناه مادرم زهرا
یاعلی
” قرار بود تشریف ببرند منزل یکی از علماء. قبل از آن ٬ دیدار با خانواده های شهدا بود که کمی طول کشید و یک ربع تأخیر پیش آمد . آن عالم علت تأخیر را جویا شد و آقا توضیح داد که در جریان دیدار با خانواده های شهدا در یکی از محله ها متوجه شدند خانواده شهید دیگری هم آنجا زندگی می کند که سر زدن به آنها ٬ باعث این تأخیر شد .
آن عالم با کنایه گفت : این کارها برای جذب قلوب ٬ بد نیست ! آقا نگاهی به او انداخت و با جدیت پاسخ داد : اسمش را هر چه دوست دارید بگذارید ولی بدانید اگر این خانواده شهدا و خون های پاک عزیزانشان نبود ٬ این عمامه بر سر بنده و جنابعالی قرار نداشت ”
منبع : مجموعه رد پای باران ـ به نقل از : حجت الاسلام موسوی کاشانی ٬ کتاب خاطرات سبز ٬ ص ۱۴۲
اینم برای اشتی کنون…………
خوبه داداش
دیگه قول میدم بت نگم فرمانده باشه فرمانده!!!!!!!!!!!
” هم از موفقیت عملیات والفجر۱۰ خوشحال بودیم ٬ هم از حضور آقا در قرارگاه . موقع ناهار ٬ بچه ها کمی بیشتر از حد معمول تدارک دیدند تا به نوعی شادی خود را ابراز کنند . آقا با دیدن غذا کمی مکث کرد :« شما خیلی از جسمتان کار می کشید و بیشتر از اینها به انرژی نیاز دارید ولی آیا بقیه ی نیروها هم چنین غذایی در اختیار دارند ؟ برای من همان غذای سربازی را بیاورید. نباید کسی احساس کند من که رییس جمهور هستم با بقیه تفاوت دارم …»
بعد هم درباره حفاظت از بیت المال توصیه هایی فرمودند .”
منبع : مجموعه جای پای باران ـ نقل از : سردار شهید شوشتری ٬ کتاب خاطرات سبز ص ۵۵
این نامه چی شد پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.
عالی بود. “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار” تا حضور پر نور حضرتش (عج)
اولین باریه که میام خونتون، ولی قاب روی دیواراتونو قبلاً خوندم. حتماً بازم بهتون سر می زنم، شما که مهمون نوازید. بلاگتونو تو دانشکده هنر، بین بچه ها فریاد می زنم؛ انشالله… .
حجاب در کلام شهیدان
« خواهران ما در حالى که چادر خود را محکم برگرفتهاند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ مىکنند… هدفدار در جامعه حاضرشدهاند.»
(رییس جمهور شهید محمد على رجایى)
«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مىترسد تاسرخى خون من.»
(شهید محمد حسن جعفرزاده)
«مادرم… من با حجاب و عزت نفس و فداکارى شما رشد پیدا کردم.»
(شهید غلامرضا عسگرى)
«از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا کهحجاب خونبهاى شهیدان است.»
(شهید على روحى نجفى)
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوىمعنویت و صفا مىکشاند.»
(شهید على رضائیان)
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بىاعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
(شهید على اصغر پور فرح آبادى)
به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مىدهم که، حجاب را حجابرا، حجاب را، رعایت کنید.»
(شهید حمید رستمى)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»
(شهید بهرام یادگارى)
خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.»
(شهید حمید رضا نظام)
حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست
(شهید محمد کریم غفرانى)
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىکشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»
(سردار شهید رحیم آنجفى)
وصیت نامه شهید ناصر کاظمی
( فرمانده سپاه کردستان )
در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای گذارد البته تا اینجا که یادم است تاکنون چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه بعلت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است این وصیت نامه جدیدم است . البته اینجانب معتقدم هر که هر کاری کرد و هر نوشته ای که جمع آوری کرده باشد ، با خود به آن دنیا خواهد برد و آن پروردگار یکتا است که باید قضاوت کند . شاید بیش از دو سال است که آمادگی شهادت را ، به نظر خودم دارا می باشم ولی نظر خودم اصلا شرط نیست نظر خداوند تبارک و تعالی شرط است .
وصایایم را به ترتیب ذیل ذکر می نمایم امید است که تمام دوستان مومن و معتقد ، در آخرت شفاعت ما را بنمایند .
حاج احمد متوسلیان
زندگینامه شهید
(( احمد )) در سال ۱۳۳۲ در جنوب تهران چشم به جهان گشود . پدر و مادرش اهل تقوا و دیانت بودند و بر این نسخ ، احمد را تربیت کردند . دورهء ابتدایی را در دبستان اسلامی (( مصطفوی )) تمام کرد . ضمن تحصیل ، در بازار به پدرش کمک می کرد . احمد از همان سالهای نوجوانی ، شوق و رغبت خاصی به شرکت در کلاسهای مذهبی و قرآن از خود نشان می داد . در آن کلاسها با مظالم و جنایتهای رژیم شاه آشنا شد و از همان نوجوانی ، وارد میدان مبارزه با عوامل رژیم ستمشاهی شد . او پس از پایان دورهء ابتدایی ، در هنرستان صنعتی شبانه ، به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۵۱ با موفقیت مدرک دیپلم را دریافت کرد .
بسم رب الشهدا و الصدیقین
یاران چــه غــریبانــه
رفتند از این خانه
هم سوخته شمع او
هم سوخته پروانه
سلام بر تمامی شهدا از صدر اسلام تا کنون
سلام بر شهدای دفاع مقدس
شهدای عزیز دلم گرفته دوست دارم باهاتون دردو دل کنم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم اصلا میدونید چیه جز شرمساری چیزی بر زبانم جاری نمیشه
شاید خیری باشه
شهدا شرمنده ایم که جامعه به فساد کشیده شده
شرمنده ایم که بی حیایی و بی عفتی مایه مباهات شده
شرمنده ایم که ارزش آدمها رو به جیبشون میدونیم
شرمنده ایم که تلاش برای قرب الهی تبدیل شده به تلاش برای کسب سود بیشتر به هر طرق ممکن
شرمنده ایم که امر به معروف و نهی از منکر در میانم مرده
شرمنده ایم که سیدعلی تنها شده
شرمنده ایم که خانواده های شما رو به امان خدا گذاشتیم
شرمنده ایم که شما دیگر جایی بین ما ندارید
شرمنده ایم که ارگان مقدس بسیج را لوث کردیم
شرمنده ایم شرمنده ایم که به مقدساتمان توهین می شود و ما ساکت می نشینیم
شرمنده ایم که جز غصه خوردن کار دیگری بلد نیستیم انجام بدیم
شرمنده ایم که دیدن منکر و گناه برایمان عادی شده
شرمنده ایم که خونتان را پایمال کردیم
شرمنده ایم که جز شرمساری چیز دیگری برای گفتن نداریم
باز هم می گویم :
شرمنده ام شرمنده ام شرمنده ام
ببخشیدا من ازمون عملی ارشد دارم زیاد نمی تونم مثل بقیه بیام برم یه بار میام کل مطلبامو بی ربط و باربط براتون می ذارم شرمنده بااس ببخشید این همه زخمتو بابت تایید این همه کامنت
مسدود رو بی زحمت محشورش کن
چپی ها می گفتند «جاسوس آمریکاست. برای ناسا کار می کند.» راستی ها می گفتند « کمونیسته. » هردو برای کشتنش جایزه گذاشته بودند. ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کنند. یک کمی آن طرف تر دنیا، استادی سرکلاس می گفت « من دانشجویی داشتم که همین اخیرا روی فیزیک پلاسما کار می کرد.»
سالگرد عروج چمران نزدیکه یه مطلب میذاری برای چمران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
تو رو خدا !!!!!!!!!!!شکلکم نداری یه کم تاثیرگذاریش بیشتر باشه
اخه اقا مصطفی زندگی منو عوض کرده !!!
خیلی مدیونشم …………..خیلی
یاعلی
سلام.
حال کردم مثل همیشه قشنگ و با معنا
از نظرت در مورد کروبی هم کلی خندیدم انصافا بلا نسبت خرها
راستی از ده نفری که پلیس تو قم دستگیر کرده دو نفر آزاد شدن اما هشت نفر هنوز در بازداشت به سر میبرن.
صانعی هم که بعد از اون قضیه مثلا سکته کرده بود و به بیمارستان بقیه الله تهران منتقل شده بود دیروز مرخص شد. من که میگم این از موش مردگیشه. چون کسانی که تو بودن میگن کاملا حالش خوب بود اینم برای مظلوم نمایی بوده.
قربون آقا امام زمان برم که باید کی رو ببرن تو بیمارستانی که به نام ایشون هست.
قطعه ۲۹ ردیف ۱۰۶ شماره ۵
تولد:۱۳۴۷ شهادت ۱۸/۱/۶۶ عملیات کربلای ۸
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم بهجای رخت دامادی لباس خون به تن دارم
بازم اشک ما رو در آوردی. داداش حسین ما سربازای ماه باید اینو بدونیم که بابا اکبر ،داداش کاظم ، شهید مسلم ،عباس علمدار همراه سرور وسالارشون سیدالشهدا همه وحدت در عین کثرتند. همه یک روحند در تجلیات متعدد.
حالا اگر ما بخواهیم مثل اونها پیروز این میدان باشیم باید یکی باشیم مثل عزیزانمون!!!
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد.
ارادتمند تمام بچه بسیجیها و داداش حسینشون.
سلام داداش
من تو پست قبلی یه کامنت خوندم از یه خواهر که اسمش یادم نیست اما راجع به صحبتای رئیس چمهور گفت و ازین که امام جمعه ی شهرشون کفری بود و…
نمی خوام فکر کنید من مذهبی لیبرالم خواهرم من هم یه خانم چادری هستم و یک ولایتی تنوری اما میخوام بگم حرفای آقای رئیس جمهور خیلی بی ربط نبود. خواهرم نمی دونی من چه زجری می کشم وقتی که میبینم به ماشینای گشت ارشاد عکس آقا رو چسبوندن. من میگم تو رو خدا با مساله بی حجابی این طوری برخورد نکنید به خدا اگه برخورد قهری فایده داشت گشت ارشاد آقای داماد لرستان! فایده می داشت که روسری زنها رو با پونز می کوبیدن تو سرشون یا بهشون اسید می پاشیدن و…. گرچه بیشتر اون آقایون الان پوست اندازی کردن اما اون موقع نو کسوت حزب اللهی بودن من میخوام بگم آیا همه ی برخوردهای گشت ارشاد درسته؟ فکر کنم منظور رئیس جمهور این بود. تو رو خدا یه خورده بیشتر تأمل کنیم
یا علی
سلام
برادر قدیانی عالی بود باز اشکمونو در آوردی نمی دونم چرا یاد اون مداحی رمضانی که می خوند :شبای جمعه که میشه…. افتادم . من هم یه مادر شهید میشناسم مادر هم رزم بابام . پسرش جاوید الاثره . هر وقت دلش واسه پسرش تنگ میشه میاد پیش بابام و باهاش درد و دل میکنه خیلی دوسش دارم اصلا”مادرای شهدا یه شیرینی خاصی دارن . یه نگاه معصوم و مهربون . فکر نکنم طوری که مادر اون شهیده به من نگاه می کنه مامانم بهم نگاه کرده باشه آخه اونا مادر امتند . مادرای مهربونی که از همه چیزشون برا ماها گذشتند .اینم تقدیم به مادر مسلم:
مادرم غصه نخور یک روز صبح که از خواب بیدار میشوی دستان شیر بچه ات را روی شانه هایت حس میکنی و صدای زیبایش را میشنوی که میگوید: مادرم بیدار شو که انتظارت نتیجه داد خون عزیزت به ثمر نشست .حال پاشو این بار قرآن بگیر بر سر یاران خراسانی . آب بریز پشت سرشان و تو بیدار میشوی و میشنوی صدای حضرت خورشید را و میبینی همراهی ماه و خورشید را و میرسی به تمام آرزوهایت .
.خدایا حفظ کن حضرت خورشید را.
.خدایا حفظ کن حضرت ماه را.
.خدایا نزدیک گردان همراهی ماه و خورشید را.
می خوامت ناجور…
قشنگ می نویسی حاجی
فقط به وبلاگ من هم سری بزن شاید دلت خواستش
چرا فقط جواب بعضیا رو میدی ؟؟؟؟؟ پارتی بازیه؟؟؟؟ داداش تو هم ؟؟؟نمیگی ما حسودی میکنیم؟؟؟؟
ولی ما دلمون به همینم خوشه! یه داداش حسین که بیشتر نداریم!!!
یا حق…
بسم رب الشهداء
خدایا ما را هم به خیل شهدای خمینی وخامنه ای ملحق کن
کربلایی شدن
کربلایی ماندن
کربلایی رفتن
خامنه ای می خواهد
چه کشیده بود زینب که آن صحنه ها را دیده بود…
فقط خدا می داند…
سلام داداشی!
این blogveb.com خیلی امکاناتش توپه؛ یه چیزی تو مایه های تیم ملی!
ولی حرف آخر با شما…منتظریم.
بسمه تعالی
اطلاعیه
به اطلاع تمامی اعوان و انصار حسین قدیانی معروف به داداش حسین بچه بسیجی ها میرساند که ایشان به مدت ۳ ساعت است بدون اطلاع از قطعه بیست و شش خارج شده و دیگر مراجعت ننموده اند. فلذا از همه عزیزان قطعه بیست و شش و قطعات دیگر خواهش میکنیم در صورت رویت هر گونه رد پا از ایشان چه در محیط مجازی چه در محیط حقیقی ما را خبر کرده و خانواده ای را از نگرانی برهانند. از آنجایی که هیچ بعید نیست نامبرده در اثر اذیت و آذار های هپلی و پدرش از قطعه بیست وشش قهر کرده باشد ، اینجانب هپلی متنی را برای ایشان آماده کرده ام که ارائه می نمایم:
داش حسین الان ساعت ۱۹ و ۲۵ دقیقه است و از آخرین کامنت تایید شده مدت حدود سه ساعت میگذره. داش کجایی؟ این روزا چرا همش غیبت میزنه؟! بابا بیرون از قطعه بیست و شیش هیچ خبری نیست. هر چی هست همین جاست! داداش هیچ فکر کردی دل کوچیک هپلی بی تو میگیره؟! هیچ فکر کردی اگه نباشی و قطعه بیست و شیش رو سر پا نگه نداره من توی این محیط آلوده اینترنت کجاها ممکنه برم غیر از اینجا؟! خوبه برم سایت هایی که قبل از ورود باید بهشون یا الله گفت؟! بابا مصبتو شکر بیا کرکره رو بکش بالا دیگه رفقا منتظرن!
سلام..
بازدید امروز۳۸۸۸…..افراد آنلاین۲۳ نفر……سلعت۷ونیم بعد ازظهر.سید احمد آسوده باش ما هستیم
چرا کامنت منو تایید نکردی؟
حواست کجاست؟ آخه مگه من کامنت گذاشتم؟ 😀
واقعا به به
یاراحم العبرات…
نوشته ات را که میخوانم اختیار اشکهایم دیگردست خودم نیست..
.تو با اشک مینویسی که خواندن من به هق هق ختم میشود.
التماس دعا
صاحب رجب پشت وپناهت
پنجشنبه ها
آسمان شهر من پر از ستاره می شود
جمعه ها غروب
هر ستاره بس که بغض کرده است
پاره پاره می شود
چشمهای من
بس که جاده را نگاه کرده ام
درد می کنند
تو هنوز هم
فکر می کنی که وقت آمدن نیامده است؟
سلام داداش حسین خدا قوت ، میشه بدونم چرا همیشه تو زنده کردن یاد اهل بیت از آقا اباالفضل (ع) و مادر گرامیشان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) مینویسی؟ و از مابقی این خانواده کمتر مطلب مینویسی ؟
ارادتمند داداش حسین بچه بسیجی ها .
داداش دو دقیقه من رفتم درس بحونما!
هنوز متن رو نخوندم داره قرآن می خونه میرم و نماز و بعد میام می خونم
حواستم عرض ادبی کرده باشم
سلام به همگی . به داداش حسین و بقیه ی ستاره ها . آقا التماس دعا از همگی
داداش خیلی خوبه که از این زاویه و از نگاه یه مادر شهید ، شهادت رو نگاه کردی . من همیشه با خودم فکر می کردم مادر شهید کارش خیلی سخت تر از خود شهیده .مگه نه ؟
امام علی(ع):ممکن است شکیبا نباشید ولی ممکن نیست نتوانید مانند شکیبایان خویشتنداری کنید
لااقل بیاین آبروداری کنیم و ما ستاره های حضرت ماه و منتظران حضرت خورشید گناه ظاهری نکنیم که به قول آقای پناهیان علت تاخیر ظهور ما شیعه هاییم. و صد البته حکمت خدا
و امروز هم در آزمون امانتداری مردود شدیم و باز انتظار جمعه ای دیگر
بچه ها اگه داش حسین تا ساعت نه کامنت ها رو تایید نکنه من یکی قهر میکنم!!!
یا رئوف
اندیشه سیاسی شیعه از دیدگاه فوکایاما
شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ
بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد
«بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است» شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و … به آن نمی رسد. آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است می گوید: «این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است»
سلام
این قدر از عباس نگید یاد حرم باصفاش دل تنگم کرده شدید
تو این چند روز دارم فکر می کنم ارتباط کربلای حسین و عباس با کربلای ایران چقدر زیاد و وصف ناشدنیه که از وقتی برگشتم یه دلم کربلای حسینه یه دلم کربلای شلمچه، طلاییه، فکه و اروند و …
دلم خیلی تنگه شلمچه و طلاییه و فکه است…
این ذکر حضرت علمدار باعث شد برم یه مداحی گوش کنم و اونو براتون تایپ کنم:
پیش قدم هاش سر بگذارید …
اومد علمدار علم بیارید …
مدار فلک … در نگاشه
کل هستی … زیر پاشه
عالم فداشه
قراره حسین … خندههاشه
اختیار ِ … زندگیمون تو پنجههاشه
سیدنا
یاابالفضل یاابالفضل
آقام اباالفضل …
بوی گل یاس و کفالعباس
حرم عباس و اشجعالناس
دلم اسیر دام حسینه
کبوتر بینالحرمینه
کبوتر دل
از تو سینه
پرکشیده
راهی صحن باصفاشه
چشای پر از
ابر و بارون
اشک گلگون
کاسه سقاخونههاشه
مدار فلک … در نگاشه
کل هستی … زیر پاشه
عالم فداشه
قراره حسین … خندههاشه
اختیار ِ … زندگیمون تو پنجههاشه
علمدار نگهدارشما و حضرت ماه
یاعلی
سلام داداش حسین
تکیه و حسینیه و مسجد واقعی اینترنتی همین جاست
در مورد اون دوتا خنگ دیگه باز صد رحمت به حماقتشون
اما این شیخ یا به قول شما همان خری که زمانی الاغ بوده اما بخاطر رفتارهای یکسال اخیرش شده یابو دیگه قابت کرده که چطور آدم هم می تونه از فرشته بالا تر بره و هم مثل ایشون بشه
دمتون گرم واسه اون آخر متن که فرمود پسرم اباالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار
آهان راستی اینارو تنهایی فکر می کنید یا اساتید هم کمکتونن؟ (حالا جواب هم ندادی ندادی)
🙂 آخر
می بینم همه فکر می کنن اول شدن
منم یکم متوهم می شم:
آخخخخخخخخخخخخخخخ جووووووووووون من اول شدم هاهاهاهاهاها دلتون آب
بی صدا تر ز سکوتیم ولی گاه خروش
نعره ماست که در گوش شما میماند
بروید ای دلتان نیمه، که در شیوه ی ما
“مرد” با هر چه ستم، هر چه بلا میماند
سلام برای ما هم دعا کنید این دانشگاه هرو قبول بشیم در اینده منتظر حضور من در جبهه سایبری باشید یا حق
همه در حال اسباب کشی هستن
خدا رو شکر ما خونمون جاش خوبه
آمار الکسای قطعه ۲۶
با صد پله صعود نسبت به سه روز قبل
Iran Flag 882
Traffic Rank in IR
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
اى که براى هر خیرى به او امید دارم
وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شرى ایمنى جویم
یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
اى که مى دهد (عطاى ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک
یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ
اى که عطا کنى به هرکه از تو خواهد
یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
اى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد
وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد
تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً
از روى نعمت بخشى و مهرورزى
اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستى که از تو کردم
جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ
همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى
و بگردان از من به خاطر همان درخواستى که از تو کردم
اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَةِ
همه شر دنیا و شر آخرت را
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید) و
وَزِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
اى صاحب جلالت و بزرگوارى
یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ
اى صاحب نعمت و جود
یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّارِ
اى صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ
http://www.rahpouyan.com/article/showart.asp?sid=232&aid=3059
چند تا نظر گذاشته بودم انگار پریده ؟! یعنی تکرار کنم یا نه؟
آنکه خبر شهادت می آورد، آمد.
خاطرات حسن حداد از ۸ سال حمل پیکر مطهر شهدا
“اوایل برایم خیلی سخت بود،اما کمکم راه و روشهای زیادی را یاد گرفتم، من ابتدا سعی میکردم از طریق آشنایان نزدیک شهید وارد ماجرا شده و از طریق آنها موضوع را به دوستان و بستگان درجه یک شهید انتقال دهم، ولی خیلی از شهدا بودند که من بستگان و اطرافیان او را نمیشناختم یا فرصت کافی برای شناسایی آنها نبود، بنابر این با همان آمبولانس به نشانی مربوطه میرفتم و پس از به صدا درآوردن زنگ در، پدر شهید را صدا کرده و…”
داداش پس چی شد این نامه؟؟؟
میخواهم به محض این که نامه رو گذاشتین برم سایت حضرت اکبر شاه لینکشو بذارم…
اگرچه معلومه تا حالا خبرش کردن…
میگم خود عالیجناب الان چه حسی داره؟؟؟؟
من میدونم…۲ روزه منتظر نامه ی شماست…
اخ جون…حتما نظراتم میخونه…. 😀
سلاااااااااااااام عزیز دلم.
خوبید داداش حسین بسیجیها؟
دوری از شما سخته ها.
ببخشید چشام خیسه؛تقصیر خودته با این متن زیبائی که نوشتی.
میدونی ما مثل روضه مادر به روضه ام البنین هم حساسیم شمام همیشه برامون از ام البنین و عباس میخونی.
واقعا خدا خیرت بده.
خستگیم دراومد.
حسین آقای قدیانی قدر خودتو این قطعه از بهشت رو بدون.
اینجا یه فضای مجازیه عادی نیستا،
ما با صلوات وارد این قطعه از بهشت میشیم.
داداش حسینم میخوای تشریف ببری حج؟
به سلامتی انشالله.
نمیدونم قبلا رفتی یا نه ولی خوش به سعادتت.
دلم بجوری تنگ شده برای مدینه.
آخ چه صفائی داره زار زردن کنار بقیع……
دعا میکنم قسمت همه اونائی که نرفتن بشه.
سه باره نصیب منم بشه.
داداش حسین ازین روضه های ام البنین کنار بقیع بخون.
راه برو کنار بقیع و بگو
ام البنین ام بی بنین………
آذرخش جونم قابل شما رو نداشت . ندیده و شناخته!آره شناخته دوست دارم و به این دوستی افتخار میکنم
می دونی جای این شعر کجا بود ؟ اون شبی کذایی که جنگ سایبری بود و جلبکهای پلاسیده و نی ساندیس تو چشم! چشم ستاره ها رو دور دیدن و هر چی که لایق خودشون بود نوشتن و بوی تعفنشون اهالی قطعه ۲۶ رو ازرد و شما آبجی گلم به همراه خان باجی و زینب -اهوازی و…داداش رو تنها نذاشتید و جانانه تو دهنشون زدید…
اما خوب من اون شب سعادت نداشتم و این شعر رو بعدا دیدم . درسته که مثل شماها دست به قلم نیستم و مثل دیوونه دااشی شاعر نیستم اما یه کتابخونه دارم پر از کتابهای خوب که می تونم هر چی شعر و متن زیباست تقدیم شما ستاره های حضرت ماه کنم
سلام به همه. بابا مراعات ماها رو هم که امتحان داریم بکنین! همش هی سراغ اون نامه رو میگیرید و تند تند میاید سر میرنید که دل ماها اب میشه که!
داداش جون زودتر بذار تا ما اینقدر نیایم وبریم دیگه! لطفا
ضمنا هپلی جون نرو و همون جوری بمون اگه مقدوره، شاد کردن دل اینهمه بچه مومن خیلی ثواب داره ها!
سلام داداشی…وقتی برای کربلا و امام حسین می نویسی قلمت می شه مثل شمشیر ذوالفقار…تیز و اثر گذار….خدا این شمشیر رو ازت نگیره…
اتفاقا همین امروز می خواستم بیام کامنت بذارم و غر بزنم که چرا …خب دیگهالان نمی خوام غر بزنم..خدا قوت
خوشم میاد این هپلی از ظهر همین جاست هر بار میام سر بزنم تو لیست ستاره ها اسمش می درخشه
پس تو کی بیمارستان بودی؟!نکنه تریلیتبریلی ساندیسا زود رسید و خوب شدی ؟
مبگم داداش یه سوالی دارم…حضرت اکبر شاه آیت الله هستن مگه؟؟؟
من فکر میکنم حجت الاسلام باشن…:D
آقا ما قدیانی خونمون بشدت اومده پایین اما خب هر چی رفرش میکنیم خبری نیست. فلذا سنگر رو ترک میکنیم تا سریال در چشم باد رو ببینیم(البته اگه اشتباه نکنم قسمت آخرش هفته پیش پخش شد. نه؟!)
خلاصه حسین جون” آمدیم نبودید”
ای کاش از مانپرسند بعداز شهیدان چه کردید آخرچه دارد بگوید انبوهی از نقطه چین ها مطلبتون عالی بود مثل همیشه
اگه دستم به ضریحت برسه ،ضریحت رو بوسه بارون میکنم اللهم ارزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و الاخرة
سلام داداش حسین میگم اگه دوستان میخوان هاست بخرن :
اولاباید از یه سایتی بخرن که هم مطمئن و هم سرعت خوبی داشته باشد
دوما هاست باید از یه سایتی خریداری بشه که انقلای باشه نه اینکه ما از بلاگفا خارج بشیم و بریم تو دامان ضد انقلاب یه سایت باز کنیم تازه هزینه هم بهشون بدیم تا بر علیه خودمون استفاده کنند
من یه سایت پیدا کردم که هم معروفه هم قابل اطمینان و هم انقلابی که هاست می فروشه اونم سایت تبیان می باشد که خیلی قابل اطمینان است حاا دوستانی که می خواهند هاست بخرن به ادرس زیر مراجعه کنندو هم چنین می تونن در قسمتد بازاریاب کد ۶۱۷۶۰۳ را وارد کنند تا تخفیف ویژه هم بگیرند.
آدرس خریدن اینترنتی هاست: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=98031
کد بازاریاب برای تخفیف : ۶۱۷۶۰۳
امیدوارم که داداش حسین با تایید این نظر ستارگان حضرت ماه را ازسردرگمی برای خرید هاست از شرکتهای مختلف در بیاورد.
سلام به همه دوستان
و سلامی به گرمی هوای اینجا(دانشگاه سمنان) که فکر کنم تخم مرغ هم فکر کنم توش آب پز شه!! به داداش حسین گلم
همگی از کوچیک تا بزرگ خسته نباشید
یا علی
تو کامنت قبلی یه “فکر کنم” اضافه گذاشتم که عذرخواهی می کنم.
بازم خسته نباشید یا علی
جمال چهره تو، حجت موجه ماست
هنگام جنگ دادیم صد ها هزار دارا…شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا
سارا لباس پوشید، با جبهه ها عجین شد…در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد
چندین هزار دارا ، بسته به سر سربند…یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند
سارای دیگری در ، مهران شده شهیده…دارا کجاست ؟ او در اروند آرمیده
دوخته هزار سارا چشمی به حلقه در…از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل ، تَر
سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟…دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون
خون گلوی دارا آب حیات دین است…روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمین است
در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا…در این زمانه گشتند ده ها هزار »دارا«
هنگام جنگ دارا گشته اسیر و در بند…دارای این زمان با بنزش رود به دربند
دارای آن زمانه بی سر درون کرخه…سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه
در ان زمانه سارا با جبهه ها عجین شد…در این زمانه ناگه ، چادر (لباس جین) شد
با چفیه ای که گلگون از خون صد چو دارا ست…سارا خود ، از برای جلب نطر بیاراست
دارا و گوشواره ، حقا که شرم دارد !…در دستهایش امروز ، او بند چرم دارد
با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم…اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم
جای شهید اسم خواننده روی دیوار…آنها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار !!!
تو کامنت قبلی منظروم چهره حضرت ماه بود ها!!!
البته داداش حسین گلمون هم به کوری چشم دشمنان، خیلی خیلی خوش تیپن.
همه جوره دوست داریم داداش
گفتم به خرد که چیست اسباب نجات/ در سختی روزگار و هول عرصات/ در وادی عقل و عشق گشتی زد و گفت/ بر طلعت نورانی مهدی صلوات. اللهم عجل لولیک الفرج
برای تعجیل در ظهورش صلوات..
سلام مجدد. سریال رو هم دیدیم. این جوزانی هم یه طوریش میشه ها. هر چی رزمنده است ته ریش داره! بابا خب مرد حسابی با هپلی ها مشکل داری چرا تاریخ رو تحریف میکنی؟! بگذریم… حوصله ندارم وگرنه براتون تحلیلش میکردم…
آقا توجه کردین آمار هنوز به ۵ هزار تا هم نرسیده؟!
بابا این داش حسین کجاست پس؟! ما رو باش میخواستیم امشب ملت رو سورپرایز کنیم…
حسین جون رخ بده داداش
حضرت ماه :
لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست. فرض بفرمائید کسانى در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، اما چند ماه دیرتر وارد میدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛ اما کارى که باید بکنند، آن کارى نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن کار را انجام ندادند. اگر کارى که توابین در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه انجام میدادند، اوضاع عوض میشد؛ ممکن بود حوادث، جور دیگرى حرکت بکند. شناسائى لحظهها و انجام کار در لحظهى نیاز، خیلى چیز مهمى است
انشاالله هیچ وقت از قافله یاران جا نمونیم و همیشه لحظه ها رو در یابیم
سرشک گوشه گیران را چو دریابند دُر یابند…رخ مهر از سحر خیزان نگردانند اگر دانند
سلام
عالی بود خیلی خیلی عالی مخصوصا آخرش اشک امونم نداد .
امیدوارم از دست های ساقی العطاشی سیراب بشی.
این دوستمون هپلی عجب شخصیت جالبی داره ها !
برای خودش دنیائی داره.
این دفعه هم که هپلی اینحا نیست باباش اینجاس
بابای هپلی شما هم از اون ساندیسا خوردید و ساندیس گیر (به جای نمک گیر ) شدید باور کنید قطعه بیست و شیش جای خوبیه که هپلی با این همه کتک بازم میاد تازه خود شما هم هر بار به یه بهونه میاید اینجا و اینجاست که باید گفت : پسر کو ندارد نشان از پدر
این جمعه هم گذشت ولیکن نیامدی آیات غربتم همه تفسیر شد بیا
در دفترم به جای تو نرگس کشیده ام/نرگس هم از فراق تو پیر شد بیا
داداشییییییییییییییییییی
پس کوشی؟ اینجا ستاره بارونه همه منتظرن شما بیاید
تازه سید احمد هم اومده مگه نگفتی کجاست خوب حالا اومده بیا دیگه
باز آی و قدم به روی چشمم بگذار…
سلام،دیروز و امروزکتاب ۹/۱۰ رو نصفه خوندم(هرچند ۱۰/۴ کنکور دارم). دل نوشته ی روانی که “روان-نویس” باشه چه با روان نویس نوشته شده باشه چه با کیبورد لا جرم به دل می شینه،مخصوصا اگر برآمده از روانی باشه که روانه ی مدینه ی دلِ،دلی شرحه شرحه ازشرح ناشدنی ها. راستش از این نصف کتاب،معنی نصف چیزاُ نمی دونستم(لول)آخه رشته م ریاضیه نه تاریخ ومعارف اسلامی یا انسانی اما مث هر انسانی،هر بشری،مضافا بر بشره،بطنی هم دارم،که می بینه تو این دل نوشته ها،شرر شرزه ی دلُ و این صدید و صریر صریح قلم به گوشش خوش میاد(هر چند ۱ جاهایی گر می گیره،راستی ۲ هفته دیگه کنکورمه). آشنایی من با خامنه ای زیر سر بی بی سی و انگیسیا بود،کارای امریکا گوش و دلمو از نومتال کشوند سمت یاد امام و شهدا،اونا باعث شدن به جای چنگ زدن به متال-همون فلز آهنینی که زنگ می زنه و خورده می شه-حبل الله را آرزویم شود،امید وارم این آرزو نخواد منو تا گور همراهی کنه و زودتر رنگ واقعیت بگیره،امیدوارم آرزوم رنگ عوض نکنه.
لازم می دونستم از شما وامثال شما تشکر کنم،از قلمتون.از نیتون که حکایت ها داره میشه داستانی راستین شنید که راس راسی ای روزا کمیابه،به جاش هزاران قلم و رسانه ی دشمن نشونه گرفته شقیقه ی ما رو با داستانای ساختگی.صد در صد در صدد اینم که اونچه در صدر دارم بگم اماصد بار لعن کنم و بنالم از دشمن کمه،صد شاخ شد قلب و ذهن و روحم و موندم کدومُ بچسبم کدومُ بچینم.علی الظاهر فعلا باید کنکور ۱۰ تیرو بچسبم تا ان شاء الله بعد،این تیر نشونه گرفته رو بشونم تو قلب دشمن
خلاصه این که ممنونم(برا خودم و کنکورم دعا کنید،فرزند شهیدی که شهادت طلبه حرفش به دل خدا هم می شینه.
پی نوشت:این کامنتُ می خواستم ۵شنبه که لیله الرغائب بود بذارم که نشد،با این حساب اولش میشه دیروز امروز فردا… به هر حال التماس دعا
ای پست جدید پس تو کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من با کلی امید رفته بودم سر درسم………..
من که نمیدونم ولی وقتی به بابام گفتم منتظر چه متنی هستم ایشون با یه حالتی که معنیش این میشد که امیدوار نباش گفت: نوشتن همچین چیزایی جیگر میخواد!!
البته من اصلا از این حس بابام سر در نیاوردم!
چندتا فیلتر شکن توپ
پایگاه خبری رهوا لیست فیلتر شکن ها:
۱- نماز: فکر می کنم بهترین فیلتر شکن دنیا باشه که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن امضا و مهر کرده …باوری نداری ” ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر عنکبوت/۴۴″
۲- ماه مبارک رمضان: این سری از فیلتر شکن ها مدت زمان طولانی برای شما کاربرد دارد و حتی باعث می شود ویروس هایی با گناه وارد خود کرده اید قتل عام کند .
۳- قرآن : فقط برای فیلتر شکن بگویم که نظیرش اصلا وجود ندارد همه متخصص فیلتر شکنی(پیامبران) جلوی این کلام الهی زانو می زنند …برای اثر کردنش اول قدم خواندنش و بفهمیدن و پله آخر عمل کردن به آن است
۴- محبت اهل بیت: متاسفانه این نسخه از فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده و به گفته صاحبان این فیلتر شکن ها این برای کسانی است واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند.
۵- اذکار: این ذکر باید توسط متخصصشان تجویز بشود
اخطار اخطار : در مورد این فیلتر شکن باید بگویند نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد مواظب باشید
دلیل فیلتر شدن!!!:
وقتی انسان گناه می کند به دلیل جهلشان به ازای هرگناه یک قدم از خدا دور می شود این فیلتر ها بر چشمانمان ،گوش هایمان وقلب ما سیطره می زند و اگر کسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد ان شاءالله به راه مستقیم هدایت می شود.
حتما از این فیلتر شکن ها استفاده کنید(رد خور نداره).
سلام داداش میخواستم ازطریق قطعه ۲۶ که قطعه اسمانی هاست از کارگردان سریال درچشم باد تشکر کنم هر چند که اقای جوزانی توانسته بود فقط ذره ای از ان دریای معرفت وایثار وفداکاری را به تصویر بکشد. جانم فدای رهبر
ماه ما ماه است.
یکی به ماه بگه هر کسی یاری مثل تو داره بیاره یک سره زلفتو تموم عالم نداره
حضرت ماه:
فریضهى حج یک فرصت است که خداى متعال در اختیار ما قرار داده است. هم یک فرصت براى شخص مسلمان است، هم یک فرصت براى امت بزرگ اسلامى است، هم امروز یک فرصت براى نظام جمهورى اسلامى است که پرچم حاکمیت اسلام و شریعت اسلامى را برافراشته است. باید همه از این فرصت استفاده کنیم.
براى فردِ انسان، فرصت حج، فرصت ورود یک انسان در فضاى بیکرانهى معنویت است؛ از لابهلاى زندگى معمولى خودمان با همهى آلودگىهایش، با همهى اشکالاتش، خودمان را بیرون میکشیم و به فضاى صفا و معنویت و تقرب الىاللَّه و ریاضت اختیارى میرویم. از اولى که وارد این مراسم میشوید، چیزهائى را که در زندگى متعارف معمولى مباح است، بر خودتان حرام میکنید؛ احرام. احرام، حرام کردن چیزهائى است بر خود که در زندگى متعارفِ معمولى رائج و مباح است، جائز است؛ و بسیارى از آنها هم مایهى غفلت است، بعضى هم مایهى انحطاط است.
تقدیم به داداشی که داره حاجی میشه . راستی داداش به سلامتی دقیقا کی عازمی؟
ما منتظریم اون مطلب اصلی رو که قول داده بودی بزنی . بعضی ها باید سیلی اجتماعی بخورند اونها که که دمشون دراز شده و پا هاشون درازتر و می خوان جاهایی پا بزارند که دل میلیونها ستاره حضرت ماه به اونجا بسته است !
سلام به همه ستاره ها مخصوصا داداش حسین
داداش مثل همیشه عالی و تاثیرگذار بود. واقعا لذت بردم و منتظر نامه پر سر و صداتون هستم!
انشاالله موفق باشید.
عین روانی ها نشستم جلوی کامپیوتر و دارم قطعه بیست و شیش رو رفرش میکنم اما دریغ از تایید حتی یک کامنت.
همزمان دارم خلال سیب زمینی و شیر کاکائو و گیلاس میخورم(توصیه نمیکنم خیلی ترکیب مضخرفیه)
داداش چرا جواب پیامک رو نمیدی؟!
بابا حداقل قبل رفتنت بگو برای چه مدت میری. ای بابا…
چه سوت و کوره. حتی بابام هم دیگه نای زدنم رو نداره. سریال هم تموم شده. پس دیگه راهی برام باقی نمونده جز ولگردی توی این محیط کثیف مجازی. تقصیر داش حسین شد…
سلام داداش حسین.کم کم داری بدقول میشی.میدونم انتظار نابجایی که شما تمام وقتتون رو بذارید برای امورات این قطعه.معلوم نیست محتوی این نامه چیه که اینقدر ویرایشش میکنید.مردم از فضولی.دست بجنبون داداش.ما منتظریم.
یا علی
کجایی اخوی ؟!
سلام صبح به خیر!!!!!!کجایید حسین آقا؟ما هیج جا نمی ریم همین جا نشستیم هاااااااااااااااا!!
امشبم تموم شد و نامه به آقای فلان نیومد.
عجب زمونه ای شده ها.
۴ دعای کوتاه و معجزه گر در موارد بحرانی
امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ۱۷۱) پناه نمی برد.در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
به نام خدای مولایم امام خامنه ای
سلام داداش حسین….. خدا قوت سرباز سید علی
مثل همیشه عالی بود… دستتون درد نکنه
داداش حسین بی صبرانه منتظر اون نامه به بعضی ها هستیم
یا علی
سلام
کاش عباس دست ما رو هم با دست های بریده اش بگیرد
فقط یک عنایت او کافیه برای وصال ما به حسین علیه السلام
نامه ی من به رفسنجانی:
آقای رفسنجانی!به خاطر اون همه نماز جمعه ای که من بیچاره!من بدبخت!توی سرما وگرما, زیر آفتاب و بارون پشت سرت خوندم بیا و یه نامه به خودت بنویس و همین جا کامنتش کن.
باور کن پنج هزار نفر می خوننش…
راستی شما که آیت اللهی یه سوال دارم:تکلیف اون نمازهایی که اقتدا کردیم به تو چی میشه؟
این بود نامه ی من!!!تا کی نامه ی اقای قدیانی رو بخونیم…
هم چنان به تعداد ستاره ها افزوده میشه و از داداش حسین خبری نیست که نیست
داداش حسین: مقداری اصلاح نیاز دارد. به محض تمام شدن می گذارم.
یعنی هنوز اصلاحش تموم نشده؟!داداش، اکبر خان که ریش نداشت می مونه چند تا تار مو که اونم ما بدون اصلاح قبولش داریم!!!اصلا … چیه که اصلاح هم بخواد؟!
استغفرالله ربی و اتوب الیه . کم کم دارم ترمز می برم داداش زودتر بیا دیگه
نه از رومم، نه از زنگم ، همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد…
چیه گیر دادید به حجاب احمدی نزاد
ببخشید
اول سلام
خب راست می گه دیگه
هم ایشون راست می گن هم استاد نازنین و عزیز تر از جان آقای پناهیان -که بابا جان با بگیر و ببند
عفت و حیا و متانت و دین و مذهب و هیچ فضیلت اخلاقی رشد نخواهد کرد
بگیر و ببند فقط عقده می آره
مسئله حجاب یک امر شرعی و فرهنگیه باید از پی – باید از آجر اول درست بنا زده بشه
دولت فقط می تونه یک راه جایگزین و زیرکانه به کار ببره که قبلا بهشون پیشنهاد دادم
امیدوارم عملی بشه و نتیجه بده
شما هم هی گیر ندید به این موضوع
اونایی که تاکید کردند روی این موضوع – دنبال بهانه گیری هستند نه چیز دیگه ای
هم من رئیس جمهور بسیجی خاکی و باهوش و با زکاوتم و می شناسم هم
اونایی که به این حرفش گیر دادند.
احمدی نزاد – خاتمی نیست -این باور کنید و کوچکترین شباهتی هم به اون نداره
آقای امام جمعه بهتره اون لباس روحانی و از تن آقای خاتمی در بیارند- اگه می تونند!!!!!!!!!!
داداش حسینم کجائی داداش؟
عزیز جان منتظرتیما.
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
دارد زمان آمدنت دیر می شود
تاثیر گریه های غریبانه شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود
…
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان
آخرین جمعه از بهار امسال هم گذشت و آقا ومولای مهربانمان نیامدند . . .
داداش؟
داداش حسین؟
داداش حسین قدیانی؟
داداش حسین قدیانی فرزند بابا اکبر؟
کجایی پس؟
دااداش چشمام به در این کامنت دونی خشک شد….
کجایین شما؟؟؟
نامه چی شد؟؟؟:)
یا حسین
سلام به داداش حسین
من یه شهاب سنگم یه شهاب سنگ خیلی خیلی کوچولو…
بین این همه ستاره که اطرافت را گرفته من خیلی ریزم اصلا با چشم غیر مسلح نمی تونی منا ببینی…
ولی عاشق ماهم… و عاشق همه ستاره ها…
من کار زیادی از دستم بر نمیاد… ولی دوست دارم هم سنگری همه ستاره ها باشم… قول میدم زیاد تو دست وبالتون نیام…تورو خدا نگید اینجا قطعه ای از بهشته و تو لیاقت نداری اینجا باشی…
اگه نتونم اسلحه دستم بگیرم می تونم اسلحه ها تون را تمیز کنم… پرشون کنم… کفشاتون را واکس بزنم تا برقش چشم دشمناتون را کور کنه… براتون سنگر می سازم… اصلا خودم می شم سنگرتون… با اینکه تازه واردم ولی به درد می خورم ها! بازم می گید اینجا نمونم؟
آقاداداش حسین … حاج حسین… خیلی مخلصیم به مولا… دربست چاکر همه ستاره ها.
تنها آرزوم اینه که یه روزی مثل شما ها ستاره بشم… یه ستاره نزدیک ماه… اونقدر نزدیک که… که تو شعاع نور ماه محو بشم… دیگه کسی منا نبینه
می خوام ستاره بشم…
با اجازه داداش حسین بسیجیها یه پیام بازرگانی برم.
ساعت ۱:۳۵ نیمه شب.
تعداد افراد آنلاین ۲۵ نفر.
سلام
آقای قدیانی غیبتتون صغری ست یا کبری ؟؟ به هرجهت برای موجه کردنش لطفا با ولی تون تشریف بیارید .
.
پس چی شد مطلبی که قولشو داده بودید … زیر پامون درخت چنار دراومد آخه !!!!
داداش کجایییییییییییییییییییییییییییییییی
نگرانت شدیم
چرا نیستی؟
سلام داداش حسین و ستاره های حضرت ماه
امیدوارم همیشه سرفراز باشید.
هپلی جان شاد کردن دل بچه های بهشتی قطعه ۲۶ هم پر از معنویته.راستی ۱۲۳ شماره اداره مبارزه با کودک آزاریه گفتم داشته باشی شاید لازم شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بچه ها دعا واسه جانبازا رو یادتون نره واسه بابای منم دعا کنید.
اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا
سلام
یک پیشنهاد: نام کشتی کاروان آزادی به سوی غزه به نام حاج احمد متوسلیان مزین شود
لطفا نظرات محترم خود را درباره این پیشنهاد و مطلبی که دراین باره نوشته ام ابراز دارید.
التماس دعا
من، ن.خ، سیداحمد، هپلی، نغمه، امیرعلی و آبجی زهرا سلام داریم خدمتتون در وبلاگ اینجانب.
همچنان در انتظاریم ما.
ساعت ۱:۵۸
۲۰ نفر آنلاین
اه اه
ماشاالله
پیام بازرگانی
ساعت ۲:۱۶ نیمه شب
بازدید امروز: ۵۹۳
افراد آنلاین: ۲۳
داداشی چرا نمیای؟
سنگم بزنی به جای دیگر نروم…آبم ندهی تشنه از این در نروم
والله اگر در قفس باز شود…از بام تو گامی آن طرف تر نروم
چه طوری دلت میاد این همه ستاره رودل نگرون بذاری و نیای؟!
از هجر تو بر سینه ما چاک افتاد…صد فاجعه در بستر افلاک افتاد
در آتش غم فرشته ها دود شدند…انگار که جبرئیل بر خاک افتاد
من منتظرم برادرم برگردی…هر ثانیه دیر می شود زود بیا
من منتظرم عزیز ! حتما برگرد…از این سفر دراز لطفا برگرد
دعوت شده ای به قطعه ۲۶!…یک لحظه بیاوفورا برگرد
نه خیر!مث اینکه امشب قراره از زمین و آسمون به ما بباره!اینم از اقبال بلند منه که این روزا خیلی داره بهم فاز میده!!!
خلاصه اینکه :آمدم ٬نبودید!
سلام…
چی شد پس؟؟؟؟…
داداش من نگران حضرت بت بزرگم…
ایشون سنش زیاده…
بیشتر از این نمی تونه بیدار بمونه…
ساعت ۲:۴۷ نیمه شب
بازدید امروز: ۷۰۱
افراد آنلاین: ۱۶
در غیاب داداش حسین بچه بسیجی ها حضرت خورشید که هست بابا اکبر و بابا علی که هست :
هر جمعه به دستها دعا چشمان ، تر—– ——– اشک و تب و سوز بوی بابا دارد
از شنبه فراموشی او زنگ خطر !——- ——- اینجا شب و روز بوی بابا دارد
با دعوت خام خود مبادا باشیم——– ——- شاید که نرفته است مادر ! به خدا-
ما کوفه دیگر او حسین دیگر!——— ——- این چفیه هنوز بوی بابا دارد
امروز که آیینه جوابش سنگ است——- —— در باد نشانه های بال و پر توست
در ذهن زمانه عاشقی هم ننگ است—– ——- بر گونه هنوز بوسه آخر توست
هر کس که نداند تو خودت می دانی—— —— گفتند به من در آسمانی ، بابا !
آقا به خدا دلم برایت تنگ است ——- ——خورشید به خون نشسته شاید سر توست
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد——- —— آن روز کمی ترانه کم بود که تو…
راز شب تار بر ملا خواهد شد——— ——- یک حسّ کبوترانه کم بود که تو…
در راه عزیزی ست که با امدنش ——- ——-میدان نبرد…مین…گلوله…تشویش…
هر قطب نما قبله نما خواهد شد!—— —— یک مرد در این میانه کم بود که تو…
داداش قبلی رو تایید نکن قاطی شده !
سلام
به یاد نماز جمعه تاریخی حضرت آقا
ناگهان در نماز جمعه شهر
عطر محراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست بر لبها
ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد
جان ایران! چه شد که جانت را
جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان
اشک ما را چرا درآوردی؟!
جسم تو کامل است، ناقص نیست
میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد…
رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
داداشی تا نزدیک اذان صبح منتظرت موندیم خبری نشد.انشالله که خیر باشد.
التماس دعا
ساعت ۳:۴۶ نیمه شب
شب شما بخیر
خداوند خطاب به حضرت موسی(ع) :
ای پسر عمران ، دروغ می گوید آن کس که گمان می کند مرا دوست میدارد در حالیکه چون شب فرا می رسد ، از من چشم می پوشد و به خواب می رود. آیا مگر چنین نیست که هر عاشقی دوست دارد با معشوقش خلوت کند؟…
خطاب به خودم:کم ز خروس مباش ، مشت پری نیست…از سر شب تا سحر خدا خدا می کند
چقدر خوب..یک جشن تولد…شاید بهانه ای باشد بعد از مدتها بر سر مزار شهدا بیاییم….
.
باید روزی صد بار بنویسم از روی” بهشت را به بها می دهند و نه به بهانه..”
ستاره های پر فروغ حضرت ماه خیلی خیلی التماس دعا
عشق یعنی شب نشینی با خدا…گفتگو با ناله اما بی صدا
مهم نیست قفل ها دست کیه ، مهم اینه که کلیدها دست خداست
اذان صبح به افق تهران
راستی ، قبل از ۱۸ تیر برای ما فراموش کارها یادآوری کنید این جشن تولد را…سپاس.
ببار اشک تضرع ، بریز اشک نیاز….ز بی نیاز بخواه آنچه بایدت به نیاز
اذان صبح به افق سیراز
سلام
عالی بود
http://www.isarblog.com
چی شد؟
سلام صبح به خیر
خدایا
مرا به تکلیفی مکلف ساخته ای که از من بر آن کار توانا تری و قدرتت بر آن و بر من بیشتر از قدرت من است.
پس چنانم کن که موجب رضای تو از من باشد.
امام سجاد (ع)
راز سفر است در دل لحظه اسیر…هر ثانیه گامی است در این راه خطیر
پیداست که هنگام خداحافظی است…از دست تکان دادن شماطه پیر
من که دارم میرم هپلی با این همه کتک بازم که اومدی!برو خیالت راحت داداشی نیومد
خطاب به هپلی : این کیست که با این همه غم می خندد؟…زخمی شده باز دم به دم می خندد
به نیابت از سید احمد:
آنلاین : ۶
بازدید امروز: ۸۷۰
ساعت:۵صبح
دیگه رفتم
سلام
میگم عجب نامه ای بشه این نامه که برادر قدیانی ما رو بخاطرش این همه وقت توی خماری نگه داشته .
برادر اینقدر سرت گرم نامه نوشتن بوده که حتی نظرا رو از دیشب تایید نکردی؟؟!!!!!!!
ساعت ۵٫۱۵
افراد آنلاین ۱ نفر
بچه ها دلم یکدفعه تنگید کجججججایییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
الو !!!!!!!
یکی بیاد پسه و تحویل بگیره من درس دارم باید برم پشت سنگر علم و معرفت!!!!!!!!!!!!!!!!
ساعت ۵٫۳۵
افراد آنلاین ۳ نفر با خودم
خدا رو شکر ما گفتیم یکی بیاد خدا دو تا فرستاد
ما رفتیم سراغ سنگر علم و معرفت و برنامه نویسی !!!!!!!!!!
التماس دعا.
تو را با تمام زرق و برقت برای رضای خدا رها نمویدیم
اینجا دار فانی است
مقصد ما بهشت …
و این آخرین سخن یاران آخرالزمانی سید الشهداست آن هنگام که دیده به جمال دوست روشن کردند و چه زیباست سر بر زانوی حضرت یار ترک جان گفتن.
و بسیارند بزرگ مردانی که پایکوبان بر سر آتش نشستند و خویشتن خویش در یار گم کردند و داستان پاکبازی شان تا ابد الدهر ، روایت گر حماسه و جنون خواهد بود .
و امروز تاریخ تکرار می شود …
ابو لهب و ابو جهل ، یاران ثقیفه، طلحه و زبیر، به نبرد عمار و یاسر، حمزه و سلمان، مالک و مقداد برخواسته اند و در انی وانفسا ندای هل من ناصر ولی بلند است. و کاش همه دلها می شنیدند این ندای اسمانی را آن هنگام که جان ناقابل و جسم ناقص و اندک آبرویی بر کف گرفته و روانه کربلا شد.
و این ندا اعلان جهاد بود برای آنان که بصیرند، بصیرند واقعه را، تکلیف را
اعلان جهاد بود برای آنان که می شنوند، می شنوند یالثارات را، یا للمسلمین را
اعلان جهاد بود برای آنان که می بینند ، می بینند فتنه را، حق را
اعلان جهاد بود برای آنان که حس می کنند، حس می کنند توطئه را، مظلومیت را
اعلان جهاد بود برای آنان که می فهمند، می فهمند خیانت را، حمایت را
و یاران آخرالزمانی سید الشهدا را میثاقی ازلی است با جهاد و شهادت.
و رسم دهر بر این است که جاء الحق و ذهق الباطل . حق می آید و باطل را پس می زند و تا حق نیاند باطل رفتنی نیست و حق با سکوت، با مصلحت اندیشی، با عزلی نشینی، با انتظار عبث آمدنی نیست. حق با همت مردانی از جنس نور آمدنی است. حق چون نوری است در شب تار. چون ماه شب چارده عیان. ولی مطلحت اندیشی، حب دنیا، وسوسه نفس کور می کند دیده را، کر می کند گوش را و نمی بینند و نمی شنوند ندای حق را و از طواف ماه می مانند.
ولی یاران سید الشهدا را با خون عهدی ازلی است. می در کف و ساغر به دست بر گرد ماه می گردند و ستاره می شوند.
آری امروز تاریخ تکرار می شود. اینجا کربلا و امروز عاشوراست. و سید علی ، سید الشهداست. و باز هم پابرهنگان به طواف ماه می رسندو بسیار کسان می مانند.
آری امروز تاریخ تکرار می شود. اینجا کربلا و امروز عاشوراست و دوباره سکوت خیانت است و حرکت قلم، عبادت.
و بنویس ای قلم، بنویس که بر یاران آخرالزمانی سید الشهدا چه گذشت و بنویس که سنگ های ابوجهل و ابولهب فرق سر حق را شکافت و بنویس که تیر های زجر، سینه آسمان و آسمانیان را درید و بنویس که این بار علی تنها نماند… و برگی نو در تاریخ رقم خورد .
آری امروز تاریخ تکرار می شود. اینجا کربلا و امروز عاشوراست و فتنه آخرالزمان بزرگتر و سخت تر از فتنه صفین و کربلاست. ولی این کربلا را امتیازی است فوق کربلای ۱۴ قرن پیش و آن ستارگانی است بصیر که تنها نگذاردند ولی و دست بیعت سپردند با علی .
و امروز خون، آبروست. امروز ولی زمان آبرو بر کف گرفت و وارد کربلا شد و ستارگان حضرتش نگذاردند که دیده ناپاک فتنه گران به ساحت ربانی اش بیفتد. بر دستی جان ناقابل و بر دستی آبرو، وارد کربلا شدند و زهق الباطل …
و گمان مکن که عاشورا گذشت .
کل یوم عاشورا … امروز هم عاشوراست اگر غفلت کنیم، اگر باده بصیرت از کف نهیم. اگر سکوت کنیم….
کربلا و عاشورای سید علی همچون کربلا و عاشورای ابن العلی وارستگان و رو سیاهانی داشت. و مادیدیم طلحه و زبیر را ، معاویه و یزید را، شمر و زجر را، علمدار را، سپاه ماه را، یاران چاه را، و مردان راه را .
و زین العابدین ماند و زینب ماند و کاروان اسرا ماندند تا روایت کنند عاشورا را .
و امروز باید نوشت، باید روایت کرد که بر یاران آخرالزمانی سید الشهدا چه گذشت .
و لال شود زبانی که نگوید، بشکند قلمی که ننویسد، کر شود گوشی که نشود ، کور شود دیده ای که نبیند و سرد شود خونی که به جوش نیاید
از روایت کربلای سید علی ….
می بخشی داداش که زیاده گویی کردم.
دلم گرفته بود . نوشتم سبک شم .
دعامون کنید بچه ها
یا حق
راستی داداشی غلط های املایی ام رو اصلاح کن 😀
سلام
ختم جمعی قرآن کریم به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب و به نیت سلامتی
و تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر (عج) و شفای همه ی بیماران.
دوستانی که تمایل دارند در این طرح شرکت کنند و در ثواب معنوی
آن سهیم باشند به وبلاگ شهید حسن طاهری
مراجعه نموده و جزء انتخابی خود را مشخص نمایند.
زمان اتمام ختم قرآن پایان ماه رجب است.
اجرتان با حضرت علی (ع)
سلام و صبح به خیر خدمت داداشی و همه ستاره ها
داداش نگرانتونم این همه تاخیر ! در حالیکه خودتون گفته بودید شب میاید انشالله به برکت آیه الکرسی های سید احمد ودعای باقی ستاره ها سلامت باشید و هر چه زودتر به قطعه ۲۶ بیاید
یارب سببی ساز که داداش به سلامت….باز آید و برهاندم از بند ملامت
سلام داداش عالی بود
اجرت با خدا
داداش حسین چند روزی است که پیگیر قضایای گستاخی های بلاگفا هستم . ان شاء الله دعام بتونم پول مورد نیاز ایجاد یکی از این فلان فا ها رو تامین کنم که همه بچه بسیجی ها و عاشق های ماه رو از این مشکلات نجات بدیم.
دعا کنید که پولش جور شه.
اگر هم تونستید کمک کنید
یا حق
ما در این قطعه روی ماه دیده ایم
ای بی خبر ز لذت نظر مدام ما
دست خدا بر سر ما
حضرت ماه رهبر ما
سلام برادر،
باز هم عرض میکنم ایده ی رفتن از بلاگفا بسیار عالی است، پس چه بهتر که با سر و صدای خبری و پوشش تبلیغاتی همراه شود، به نظر من بهتر است روز و ساعت مشخصی را تعیین و در آن ساعت آخرین مطلب بلاگفایی مان را آپ کنیم، البته چند نکته دارد: ۱- از قبل تدارک وبلاگ جدید آن هم در یک هاست واحد که معرفی می کنید دیده شود. ۳- اگر سرویس دهنده ی مطمئنی وجو ندارد، بهتر است که بچه ها دست بکار شوند و راه اندازی کنند، حتی اگر در ابتدای کار از امکانات کمی و کیفی برخوردار نباشد. ۳- نحوه انجام این عملیات تا حد امکان با نظرات خصوصی یا غیره اطلاع رسانی شود، چرا که امکان شیطنت بلاگفا وجود دارد.
نکته بعد اینکه به خبرگزاری ها و جراید نیز خبر این کار داده شود، همه باید بدانند که بچه های حضرت ماه حسرت شنیدن آه را به دل آدم های گمراه می گذارند و آه را از نهاد هر که با آنها در افتاد، در می آورند.
با ارادت و ادب
یاعلی
سجاد
وبلاگ بانوی شعر شهدا
سلام داداش حسین
خیلی منتظر نامه به استوانه فتنه هستیم، خداوکیلی خیلی سانسورش نکن، از هیچی هم باکت نباشه، به قرقر هیچ کس هم کاری نداشته باش.
وقتی بعضی از آقایون یک سال لال میشن و روزه سکوت میگیرن، ما میگیم که این آقا اینقدر تو معنویات غرق شده که اصلا دنیارو نمیبینه (خودمونو گول میزنیم)، اما یه دفعه از توی قبر بلند میشه و میگه: وامصیبتا، به بیت امام توهین شد، یکی نیست بگه آخه پیر…. سال قبل اگه ماه با ستاره هاش نبود که همه شمارو الان از تیر چراغ برق آویزون کرده بودند. چه بهتر که لال باشی و دیگه چیزی نگی.
والا به خدا عوام ما خیلی با بصیرت تر از این عالمان بی بصیرت هستند.
زت زیاد
داداش حسین بیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با سلام خدمت داداش حسین و تمامی ستارگان ماه
این جشن تولد اومدن داره . چون جزو اون دسته از جشن تولد ها هستش که اگر بری ، به جای اینکه کادو بخوای بدی ، بهت کادو میدن . تازه خیلی هم ارزش داره . انشاء الله شهیدان شفعای ما در اون دنیا باشند و دعاشون تو این دنیا پشت و پناه ما باشه.
داشتم تو اینترنت دنبال شعرهای حضرت آقا می گشتم که به این شعر تضمین شده از اشعار آقا برخوردم . دیدم خیلی زیباست حیفم اومد عزیزانم نبینند :
یار خراسانی
من عاشـق آن رهبــر نورا نــی خـویشم
آن دلبــر وارستــۀ عـرفـانـی خــویشم
عمـری است غمیـنم ز پریشانـی آن یار
هـر چنـد که محزون ز پریشانی خویشم
در دام بـلایت شـده ام سخـت گرفتـار
امـواج بـلای دل طوفــانــی خـویشم
چون نقـش نگـارین تو بر دیـده در افتــد
گمگشتــۀ این دیـدۀ بـارانــی خـویشم
زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت
در کوهم و در دشـت و بیـابـانی خـویشم
از شـوق وصال تو چه ویرانـه شد این دل
چندی است که شاد ازدل ویـرانی خویشم
یک لحظه پشیمان نشدم از غم آن دوست
عمری است که مشغول نگهبـانی خـویشم
دل کنـده ام از عـالـم دنیــایـی و لیکـن
دلـبستــۀ آن یـار خـراسـانــی خـویشم
تـوفیـق زیـارت بـه جمـالـش نـدهنــدم
این غــم به که گویم غم پنهانـی خـویشم
زان روز که در بنـد نگـاه تـو اسیـرم
افسـردۀ دیـدارم و زنـدانــی خـویشم
سرباز و نگهبـانـم و هم حامـی جـان از
جـمهـوری اسـلامـی ایـرانــی خـویشـم
من گـرچـه در ایـن دایـره شاعـر نیم امـا
تضمیـن گـر شعریش به نـادانـی خویشم
تقدیم به رهبر عزیز و فرزانه ام – حمیدرضا فاطمی – سحر سوم ماه مبارک رمضان –۲۴/۶/۸۶
🙂
سلام
شما رو به خدا هر کی این نظرو می خونه برام دعا کنه
احساس می کنم دلم داره سیاه و سنگ می شه
دعا کنید بیشتر از این شرمنده شهدا نشم
یا علی
مسلم فراهانی. فرزند محمد. تولد: ۱۳۴۴ شهادت: ۵/ ۴/ ۶۱ محل شهادت: شیاه کوه تپه.
مطالبتون همیشه عالیتر از عالی هستن و اینبار یه چیز دیگست.
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید…..شهید علمدار……..التماس دعا
ببخشید متن کامل”خامنه ای که شد رهبر بیمه شد خون بابا اکبر”رو میخواستم
حسین حسین…
داداش یکی از کامنتای بچه هارو تایید کن از حالت با خبر شیم . از دیشب هی هی رفتیم و اومدیم ۱۲۳۵بار . بگوشی ؟!
گاهی اوقات آدم یه چیزهایی رو که میبینه دلش آروم
یا به قول قدیمی ها دل آدم قرص میشه
از بودنتان دلم قرص شد
بازم سلام هنوز که نیومدید آخه من با این نگرانی چه طور درس بخونم که امتحان فردام خراب نشه؟
خدایا داداش حسین بچه بسیجی ها رو هر جا که هست سلامت دار…الهی آمین
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم
سلام علیکم
ما با ولایت زنده ایم
تا زده ایم رزمنده ایم
یاد شهدایمان هستیم و پیرو راهشان انشاا…
یا حق
حسین جان اشکمون رو درآوردی کلی گریه کردم وقتی متنتو خوندم
خدا انشاءالله به این قلمت برکت بده
سلام من ازمشتری های جدید این سایت هستم
ما تهران نیستیم که بتونیم سر قرار۱۸تیر بیایم
به هر حال اگه شما رفتید مارو هم دعاگو باشید
راستی به قول بچه ها من نفر هزارم شدم
سلام داداش مثل همیشه عالی بود عالی عالی ………………………………………………………….
تعجیل در فرج حضرت خورشید صلوات
هپلی بیا . کجایی؟ داش حسین هپلی من رو ندیدی ؟ههههههههههههههههههههههههه
نفر شونصدم
.
.
خسته نباشی داداش حسین
متنت خیلی به جا بود
چشمامونو بارونی کرد
.
منتظر نامه بلند بالا هستیم
.
بعدشم
.
ما تو بلاگفا یه وبلاگ واسه پایگاه بسیجمون داریم داداشی خبرشو بده تا مطالبو از اونجا به جای دیگه انتقال بدیم
.
یا علی مدد
درسته که این داداش حسین ما گاهی بدقولی می کنه ولی عیب نداره ما ناز ستاره حضرت ماه رو میخریم
حرفی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداش حسین سلام… دم خودتو قلمت گرم… اونقدر که سوزشش بسوزونه نشیمنگاه فتنه نظرانو… حرف برای گفتن که زیاده ولی وقت کمه و محیط محدود… یه دلنوشته داشتم که با خودم گفتم جاش فقط اینجاست… دلم میخواست دلنوشته قبلیمو بزنی صفحه اصلی که همه مرام باتوم به دستای این شهر رو تو ماجرای مقابله با جلبکای سبز الکی بدونن… که البته یقینا صلاحی دیدی که این کارو نکردی و من هم همینکه نظرم تائید شد خدا رو شاکرم که به هر صورت اون دلنوشته رو میخونن خیلیا و متوجه نیت کوبیدن باتوم ما به فرق سر گیچ مسلکای فتنه خو میشن…اما این دلنوشته رو هر وقت میخونم واسه نویسندش اساسی دعا میکنم که قلمش مثل قلم تو بشه و عاقبتش مثل سید شهیدان اهل قلم… البته از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون واسه شما هم یه چیزایی نیت کردم منتها نه حالا حالاها… این دلنوشته مخصوص ماه دهه شصته… در خصوص روح خداست… همون بت شکن… همونی که همنام مسیحه و از نسل مادر خوبیها زهرائه و همنژاد خودمونه… من فقط به عشق عده ای از ستاره های دهه شصت که یقینا الانم وام گیر نور ماه این دهه هستن نیت کردم که این متنو تقدیم کنم… دلنوشته ای به نام : (اگر امام نبود…) اگر امام نبود گلهای هشت را باغبانی نبود… اگر امام نبود شقایقهای سرخ ژاله میخشکید… اگر امام نبود ژاله بر همان میدان می نشست و از شهدا خبری نبود… اگر امام نبود قرآن از مقبره های بهشت زهرا خارج نمیشد… اگر امام نبود مسجد ها سنگر نمیشد… اگر امام نبود دانشگاه تهران در عطش یک نماز جمعه جان میداد… اگر امام نبود هر چه فهمیده به زیر تانک میرفت کسی نمیفهمید… اگر امام نبود اصلا فهمیده ها فهمیده نمیشدند… اگر امام نبود خدا افسانه ای میشد برای راویان اخبار… اگر امام نبود متوسلیان حاج احمد نمیشد و باکری فرمانده لشگر عاشورا شهردار ارومیه باقی می ماند… اگر امام نبود ستاره مسکو همچنان میدرخشید… اگر امام نبود زباله دان تاریخ از بوی متعفن مارکسیسم پر نمیشد… اگر امام نبود باید شماره تهران را باکد واشنگتن میگرفتیم… اگر امام نبود اسرائیل در برابر چند بچه شیعه لبنانی به خفت نمی افتاد… اگر امام نبود کودکان این آب و خاک کوکاکولا را گواراتر از شیر مادر مینوشیدند…اگر امام نبود فاتحه دولت اسلامی با همان دولت موقت خوانده شده بود… اگر امام نبود صیغه عقد لیبرالها و سلطنت طلبها در سال ۵۷ جاری میشد… اگر امام نبود ملت مزه خوش غیرت را نمیچشید… اگر امام نبود مردانگی و عزت از فرهنگ فارسی حذف میشد… اگر امام نبود (خدا شاه میهن) کم کم میشد (شاه فرح ولیعهد)… اگر امام نبود گوسفندهای استعمار زده هنوز در کوچه های تهران میچریدند… اگر امام نبود نعمتی به نام بسیج نداشتیم و سرو ایستادگی را از بچه بسیجیها نمی آموخت… اگر امام نبود لاشخورهایی که امروز قدرت بال و پر زدن پیدا کردند همان روزهای اول انقلاب اسلامی را میقاپیدند… اگر امام نبود مساجد میشد خانه دوستی ایران و آمریکا… اگر امام نبود به جای ولادت امیرالمومنین ع تولد آبراهام لینکن را چشن میگرفتیم… اگر امام نبود برجها همان روزهای اول نسخه انقلاب اسلامی را می پیچیدند…اگر امام نبود جوانانمان زبان آمریکایی را با لهجه فارسی حرف میزدند… اگر امام نبود نه تنها کسی از قضا شدن نماز صبح به خود نمی لرزید بلکه از ترک نماز یومیه هم خم به ابرو نمی آورد… اگر امام نبود عده ای از مدعیان همسنگری با امام سر از کاواره های لاس وگاس در می آوردند… اگر امام نبود مفسدان مال اندوز همان روزه ها اسلما را با کیک صبحانه خود غارت میکردند… اگر امام نبود دیگر حتی در جنوب شهر هم یک چادری نمی دیدی… اگر امام نبود الگوی حجاب زنان ما به جای حضرت زهرا س جایش را به اوشین می داد… اگر امام نبود برنامه های تلویزیون ما مستقیم از نیویورک پخش میشد… اگر امام نبود کشور ما یکی از گردشگاه های عیش و نوش گری اسرائیل و آمریکا و انگلیس میشد… اگر امام نبود مطهری مطرح نمیشد… اگر امام نبود مردم بهشتی را نمیشناختند و رجائی و باهنر گمنامتر میشدند… اگر امام نبود شهدای هفتاد و دوتن نداشتیم… اگر امام نبود کسی معنای ولایت و رهبری را نمیفهمید… اگر امام نبود جبهه مسیرش عوض میشد… اگر امام نبود جبهه و جنگ هم نبود… اگر امام نبود شلمچه نمیشد پل اتصال زمین و آسمان… اگر امام نبود فکه نمیشد قعطه ای زیبا از بهشت… اگر امام نبود کسی مهران و قلاویزان را در نقشه نمیدید… اگر امام نبود کردستان همیشه رعب انگیز و سعب العبور می ماند… اگر امام نبود اتحاد کردهای عراقی و بسیجیها شکل نمیگرفت… اگر امام نبود دوکوهه پادگان یاران مهدی عج نمیشد… اگر امام نبود طلائیه ای نبود که در آن دژ خیبر بزنند که همت از آنجا پر بکشد و برود پیش شهدای کربلا… اگر امام نبود کودکان انقلاب به جای هدیه کردن قلکهایشان به رزمندگان همه پولشان را آلاسکا میخریدند… اگر امام نبود ما شریک غم مظلومان جهان نبودیم… اگر امام نبود فلسطین هیچگاه مطرح نمیشد و روز جهانی قدس نداشتیم… اگر امام اولین شهید هویزه دانشجویی به نام علم الهدی نمیشد… اگر امام نبود سه راهی شهادت نداشتیم… اگر امام نبود خرمشهر همانگونه که دلالان بی بند و باری می پسندیدن شکل میگرفت… اگر امام نبود چکمه های استکبار جهانی بر گرده مان واکس میخورد… اگر امام نبود محمد ابراهیم حاج همت نمیشد… اگر امام نبود کربلا رفتن خون نمیخواست… اگر امام نبود هیچکس بازوی بسیجیان را نمی بوسید… اگر امام نبود سپاه هم نبود… اگر امام نبود خلیج فارس میشد خلیج یو اس آ… اگر امام نبود به جای حمله به ناوهای آمریکا بوسه میفرستادیم یه چکمه های دریاداران آمریکایی… اگر امام نبود خیلیها خدا راه هم نمیشناختند… اگر امام نبود برائت از مشرکین در حج فقط یک واژه نمادین میشد… اگر امام نبود جمعه خونین نداشتیم… اگر امام نبود آل سعود هم مثل آمریکا تحریم میکرد حج ابراهیمی را… اگر امام نبود شاه همچنان سایه من در آوردی خدا روی زمین بود و اشک ذلت نمیریخت… اگر امام نبود ارتش و مردم در سال ۵۷ با هم برادر نمیشدند… اگر امام نبود نواب صفوی را کسی نمیشناخت… اگر امام نبود طیب حر زمان نمیشد… اگر امام نبود تختی همیشه یک قهرمان بود نه یک پهلوان… اگر امام نبود پهلوی ها همواره برای مردم مظلوممان خوابهای بسیاری میدیدند… اگر امام نبود این ملت پدر نداشت… اگر امام نبود چیزی از اسلام نمی ماند… اگر امام نبود از سیدعلی و یاران روح اللهی اش خبری نبود… اگر امام نبود معلوم نبود الان ما کجا بودیم.)… داداش حسین ببخش که ایرادات بسیاری داره این دلنوشته فقط یه خواهش داشتم ازت و اونم اینکه همین الان که داشتم این دلنوشته رو کامنتش میکردم به این فکر میکردم که کاش داداش حسین هم دلنوشته ای بنویسه که اگر سید علی نبود چه ها میشد و چی بر سر ما می اومد.(حقیقتا خامنه ای خمینیست .. هر که بود پیرو او حسینیست). ارادتمندت داش حسین یعقوبیان.
با اجازه سارا جان….
.
.
حضرت ماه:
خدا دلها را قرص کرد، آرامش به آنها داد، و مسلمانها از لحاظ روانی به خاطر این آرامشی که خدا به آنها داد، آسوده شدند.
آن وقت نتیجه این سکینه الهی و آرامش روحی این می شود که: بذر ایمان در دل آنها عمیقتر می روید.
سلام داداش حسین
خیلی زیبا نوشتی احسنت
بعد از خواندن دلنوشته ات تفعلی به حافظ شیرازی زدم جواب این بود:
آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمی کشد
هرکس حکایتی بتصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه برندی وزاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
بی معرفت مباش که درمن یزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند
حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند
گرسنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند
می خور که صد گناه زاغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پیراهنی که آید ازو بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند
بگذار بکوی میکده تا زمره حضور
اوقات خود زبهر تو صرف دعا کنند
پنهان زحاسدان بخودم خوان که منعمان
خیر نهان برای رضای خدا کنند
حافظ دوام وصل میسر نمی شود
شاهان کم التفات بحال گدا کنند
داداش حسین خیلی باحالی دوست داریم
مارا هم دعاکن انشاءالله ۱۸تیر قطعه ۲۶
خدا نگهدار
و مگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد و مگرنه آنکه گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شود. سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی
ان شاء الله یه روزی ما رو هم تو قطعه سرزمین کربلای سید الشهدا خاک کنند.
دست و پنجت طلا، حسین قدیانی
سلام
ببخشید برادر قدیانی قضیه ی این نام نویسیه چیه؟؟؟؟؟؟؟
به چه دردی می خوره؟؟؟؟؟؟
اعتراض به عملکرد مدیر بلاگفا در بستن و فیلتر وبلاگ های ارزشی
http://antiblogfa.blogfa.com/
به نام حی سبحان
سلام حسین جان
صبح بخیر
چیکار کردی آقا؟
تو آخر منو میکشی با این دلنوشتههات.
بازم میگم:
قلمت خدائیه!
خدا قوت
یا علی مددی
انا مجنونالحسین یا ثارالله
۴۹ نفر آنلاین
داداش حسین نامه نمیخوایم فقط بیا
نباید این روزارو از دست داد
وای که چقدر پر از احساس شگفت شناختنم
و
وای که چه قدر این حس با من غریبی میکند
اصلا
مرا چه به این جور کارها!؟
اقای قدیانی نمی دونم چی بگم فقط باید گفت که تا شما و امثال شما هست هیچ وقت حضرت ماه در فضای سایبر تنها نمی ماند.همونطور که اینهمه ماهواره حریف این ماه پاره ما نمی شه انهمه وبلاگ و وبسایت هم حریف قطعه ۲۶ نمی شه!وعده ما جاییکه خورشید بتابد!
پس متن جدیدتون چی شد؟
آفای من عباس !تو فرزند فاطمه ای ،هر که شبیه علی باشد فرزند فاطمه است
آقای من عباس!سید علی فرزند فاطمه است /شبیه “علی”است/ماه است/عباس نگهدار است
آقای متن عباس !دست مجروح خامنه ای را دستان بریده تو باید در دستان گل نرگس بگذلرد…
آقای من عباس!دعاکن خیلی منتظر نمانیم
قطعه ۲۶ را اگر خوب ببینی خانه خداست
مسجدی است که عابدان و عاشقان حق سر را خاضعانه بر خاک پاکش می سایند و قلوب خود را به نور ایمان روشن می دارند
قطعه ۲۶ درست مثل مسجد است.پس از نماز دعای رجب می خوانیم.تکبیر می گوییم.همه با هم سرود عشق می خوانیم و ما آمده ایم و ما آماده ایم
ما اینجاییم و قلوبمان معراج است.پیش شهدا
ما اینجاییم و قلوبمان پیش حضرت ماه است
ما اینجاییم و قلوبمان زیر خاک های شهادت ان شاءالله به خدا می پیوندد
ای بابا، اکبر خان یه نامه نوشت بدون سلام و والسلام اونم به کی ! هیچکی نگفت بالای چشمت ابرو
داداش ما خواست یه نامه بنویسه اونم به کی ؟! کلی ستاره تو دلهره دارن بال بال می زنن
ای روزگار آزگار چه می کنی با ما؟!
اما با تایید نظرا ت سید عبدالله و عاشق شهادت معلومه دداش یه سر اومده و رفته
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش…
داداش حسین (خوش تیپ) بچه بسیجی ها – سلام
به نظرم بعضی از نوشته هات رو اگه بشه با کمک دوستان با صدای زیبا دکلمه و ضبط کرد و میکسش کرد کار خوبی از آب دربیاد مخصوصا اگه با تصویر باشه که عالیه
یا علی
سلام؛
جسم تو کامل است، ناقص نیست
می دهد عطر یک بغل گل یاس
دستت امّا حکایتی دارد
رَحِم الله عمّی العبّاس
التماس دعا
سلام داداش تشکر که اومدی
امیدوارم امروز ظهر مطلب نامه رو بذاری
ما میایم داداش نمیاد ما نیستیم داداش یه لحظه میاد! شده قایم موشک بازی !
حالا داداش من گفتم : یک لحظه و فورا برگرد اما نه دیگه به این سرعت
سلام
عالی بود داداش حسین
مثل همیشه ، بمب روحیه
میشه نظرتو در مورد در چشم باد هم بگی
آخ جون داداش اومد
ناز قدمهاش بفرست صلوات قشنگه رو اللهم ضل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
این خیلس قشنگ بود.
تو ماموری از طرف خدا که در آخرالزمان نگهدار سیدی از تبار خراسان باشی که نائب خورشید است. ماه است. پسرم! “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”!
سلام.همش فکر می کردم چرا این حسین قدیانی هی استاد، استاد می کنه.تا اینکه استادش امروز جواب اس ام اس ما رو داد: به خدا پناه برده و باپایداری بر اصول، پشت سرآقا حرکت می کنیم.(چقدر آروم کرد مارو)
سلامتی استادش صلوات
در ضمن یادت باشد که نامه به استوانه نوشته نشد
داداش حسین: مقداری اصلاح نیاز دارد. به محض تمام شدن می گذارم(۱سال بعد)
شوخی کرما آخرشو
داداش همین که اومدی و ما رو از این برزخ نجات دادی خودش یه نعمته
نمی پرسم نامه چی شد چون می دونم سر فرصت خودتون می گید
فقط خدا رو شکر که اومدین
کجا بودی داداشی
چقدر منتظرت بودیما
بزن کف قشنگرو به افتخارش
خورشید اینجا،عشق اینجا،گنج اینجاست
مهمان سرای کربلای پنج اینجاست
این خاک گلگون تکه ای از آسمان است
اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
سلام .ممنون داداش مثل همیشه عالی بود خدا به قلمت برکت بده
آدرس مزار داداش مسلم و گفتی ولی نگفتی چه ساعتی!
خیلی خیلی التماس دعا
داداش
تا تو مطلب جدید که امیدوارم نامه باشه رو بذاری (البته خدا کنه نری) من اینجا یه زیارت عاشورا میخونم ثوابش هدیه به بابا اکبر
خواندیم و استفاده کردیم
خدا ان شاءالله نگهدارتان باشد
یه پیشنهاد به (یکی از فدائیان ماه):
نمیدونم شهید ابراهیم هادی رو میشناسین یا نه
ولی جواب خیلی ها رو داده مطمئنم دست خالی از در خونش بر نمیگردید
التماس دعا
راستی سلام داداش حسین
ارباب عالمین
مشتاق تو هستند هزاران شنونده –
ایمان منی ۰۰۰ سست و ظریف و شکننده !
عشق تو قماری ست که بازنده ندارد ؛
ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده ۰۰۰
رفیق
سودای غمش قسمت هر بی سر و پا نیست ؛
خوش باش که یک لحظه “حسین” از تو جدا نیست ۰۰۰
شعری از حضرت ماه
دل از بیخودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای ز قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه ی گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است
بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر غصه ی دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی *امین* سزا لب حسرت گزیدن است
………………
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر غصه ی دل من ناشنیدن است
……….
التماس دعای شهادت
بچه ها همه بریم نماز اول وقت
من که دارم میرم
تف به ریا
داداش تا من برم نماز وبرگردم تو رو خدا جایی نریدا ، البته با این غیبت ظولانی که داشتید باید تا صبح بشینید دظر تایید کنید و حالا نوبتی هم که باشه نوبت ماست که داداش حسین بچه بسیجی ها رو ببینیم وروحیه بگیریم
آقای قدیانی ! اگه دفعه دیگه داداش حسینُ از ما دور کنید میگم رو شونه عمو عباس راهتون ندن ودیگه هم بهتون ساندیس نمی دیم خودمون می خوریم و دل شما هم آب !
صلی الله علیک یا نبی الله اذان ظهر به افق شیراز
سردار بی نشان
پیشنهادت عالی بود
کاروان آزادی حاج احمد متوسلیان(خورشید دو کوهه)
سلام داداش حسین
موقع نمازه
از همه ی ستاره ها التماس دعا داریم شدید
داداش اذان شد.جسارتا نامه رو امروز میذارین تو سایت؟ممنون میشم جواب بدید.
سلام آقای قدیانی
از اینکه تو وبتون نظر میدم خوشحالم
من همیشه بهتون سر میزنم اما این اولین باره که دارم نظر میدم
خیلی دست قلمتون خوبه
براتون آرزوی موفقیت دارم
سید احمد ماهی گرفتی؟؟؟
به به سلام…
حالتون خوبه؟ سلامتید؟
خوب خدا رو شکر.
بی خیال نامه, این نامه نیست برای ما; شده غم نامه. پنج روزه یاد روزای تلخ گذشته افتادیم…
چه جریانی شده این نامه
منم می پرسم که از قافله عقب نمونم
داداش پس چی شی این نامه؟
ما اومدیم
از همه قبول باشه
به خدا واستون دعا کردم واسه همه
اول ازهمه واسه داداش حسین سرباز حضرت ماه
بعدشم واسه همه بچه های قطعه ۲۶
خوب حال می کنین با هم
نظر مخالف هم که نمی زارین
امام و ابوالفضل و ماه تون هم ارزونیتون
دوستان محترم لطفا راجع به نامه فعلا سؤال نفرمایید تا داداش نفسی تازه کنن
زبان حال داداش حسین البته با اجازه ، اگه دوست نداشتید تایید نکنید
به نام خدا خسته ام دوستان…به جان شما خسته ام دوستان
ز پا تا به سر …یا به شکل دگر!….به دیگر بیان خسته ام دوستان
ببخشید معذورم از شرح و بسط..که اصلا چرا خسته ام دوستان
مپرسید از ماجراهای من…من از ماجرا حسته ام دوستان
ز کوچکترین صیغه فعل امر…برو ! یا بیا ! خسته ام دوستان
جدا از خدا شاکی ام از همه…که از ماسوی خسته ام دوستان
در آخر پیامی که لو رفته است…من از ابتدا خسته ام دوستان
ز اصوات تخدیر عهد عتیق..ز هبن ! و هلا ! خسته ام دوستان
و هم از غزل های ریمل زده…ز شعر اِوا خسته ام دوستان
ز فاضل نمایی به سبک جدید… لذا..هکذا..خسته ام دوستان
البته داداش حسین ما اینقدرها هم خسته نیست شعره دیگه اغراق کرده چی کارش کنم ؟!
حسین حسین …
داداش نماز خونده اومدم دیدم هستی . بچه هام هستن . خدارو شکر . پاینده باشین بچه ها .
بعدا حساب آقای قدیانی رو که داداش مارو می بره بی خبر می رسیم . بله .
این دفعه آقای قدیانی بگوشی؟
سلام حسین آقا!احوال شریف؟ما هم خوبیم و البته دعا گوی شما.
داداشم دیر میای ، زود میری! اصلا نمیگی دل این همه ستاره …
سوسو بزن دوباره محتاج آفتابیم…
این هم سهمیه امروزتون از گوهر کلام آقا ؛ فقط نگفتید انشاالله کی عازمید؟
حضرت ماه:
همهى وسائل تفاخر ظاهرى و مادى از ما گرفته میشود؛ اولش لباس. درجه و مقام و رتبه و لباس و لباس فاخر و همهى اینها کنار میرود و همه در یک لباس قرار میگیرند. به آینه نگاه نکنید که یک جلوهاى از خودخواهى و خودشیفتگى است. بوى خوش استعمال نکنید که وسیلهاى براى جلوهگرى است. از زیر آفتاب یا زیر باران نگریزید، زیر سقف نروید – در حال حرکت – که مظهر راحتطلبى و آسایشطلبى است. اگر از جائى عبور میکنید که بوى متعفنى دارد، بینىتان را نگیرید؛ و همین طور بقیهى کارهاى احرام؛ حرام کردن بر خود چیزهائى را که مایهى راحت و مایهى شهوت نفس، شهوات جنسى محرَّم، در این مدت است؛ چه مایهى تفاخر است، چه مایهى تبعیض است. اینها همه برداشته میشود.
به نام حی سبحان
سلام حاجی جون
وقت کردی یه سر به من بزن.
بروزم.
یا علی مددی
انا مجنونالحسین یا ثارالله
سلام
به همه ی دوستان پیشنهاد میکنم یه سر برن رجا نیوز متن مناظره ی داغ رسایی و زیباکلام و بخونن.
خیلی جالبه
داداش به خدا خسته شدیم
پس چی شد این نامه؟؟؟
چی نوشتی که اینقدر ویرایش مجدد و بازبینی نیاز داره؟؟؟
ما همچنان منتظریم
داداش به خدا خسته شدیم
پس چی شد این نامه؟؟؟
چی نوشتی که اینقدر ویرایش مجدد و بازبینی نیاز داره؟؟؟
ما همچنان منتظریم
سلام داداش حسین بسیجیها.
عزیز دل کجا بودی؟نبودی!
نوکرتم داداش.
همیشه یادت باشه فدائی داری.
سلام.
خسته نباشید خدمت همه دوستان
خداقوت
یا علی
داداش حسینم از دعای خیر شما و دوستان ۳تا کوسه ماهی گرفتیم.
کوسه ماهی شما کو؟
سلام داداش حسین
با ما به از این باش که با خلق جهانی!!!
منظورم بروبچز قطعه ۲۶ بود نه خودم!! بنده های خدا همه امیدشون به اینه که این جا هم یه سری بزنی (من هم همین طور!)
خیلی دوست داریم
یا علی
حالا که من اومدم دادش رفت.
مخلص داداش حسین بسیجیها.
سلام
یعنی ما هم دیگه نمی تونیم با ادرس بلاگفا کامنت بزاریم . . .
راستی خیلی ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون بابت نوشته تان در مورد بلاگفا
یا زهرا
سلام
یعنی ما هم دیگه نمی تونیم با ادرس بلاگفا کامنت بزاریم . . .
راستی خیلی ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون بابت نوشته تان در مورد بلاگفا
یا زهرا س
داداش حسین سلام و خداقوّت شدیداً-
لیستی تهیه کردیم از “فیلترینگ سریالی وبلاگ های حضرت ماه” توسط فلانفا(بلاگفا)؛
یک سر بزنید خوشحال میشیم.
این روزها ما رو هم دعا کنید-
http://sms88sms.persianblog.ir/
سلام داداش جون
منتظر بودیم بیای اما….
نامه فدای سرت . یه دو خط دلنوشت بنویس ما دلمون خوش باشه.
ضمناً ما دو شب گذشته هم تا دم دمای صبح منتظر بودیم بیایی و نامه رو بذاری … خبری نشد
البته سر نماز صبح حسابی از خجالتت دراومدیم(کلی دعا کردم که مشکلی پیش نیومده باشه)
خیالی نیست ما نسل انتظاریم .
اما تو رو خدا دیگه ما رو اینجوری تو خماری نذار
http://www.24tir.blogfa.com
سردار بی نشان
پیشنهادت عالی بود
کاروان آزادی ***حاج احمد متوسلیان(خورشید دو کوهه)***
نمیدونم چرا برعکس بقیه اصلا منتظر این نامه نیستم از هرچیزی که متعلق به این خاندانه متنفرم…………..
هپلی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
امروز سالروز خطبه تاریخی حضرت ماه در بیست و نه خرداد ۸۸ هست .
اینجا دانلودش کنید .
http://www.iusnews.ir/home.html?pageid=467
سلام داداش حسین
یک متن در وبلاگم برای قطعه ۲۶ و کتاب نه ده نوشتم. گفتم شاید وقت نداشته باشید به وبلاگم سر بزنید و از آنجا بخوانید. برای همین عین متن را اینجا می گذارم. ولی اگر به وبلاگ من تشریف بیارین ذوق مرگ می شم.
هو الحکیم
آنچنان کرده بودند که خجالت می کشیدیم از بسیجی بودنمان و آنچنان شده بودیم که یادمان رفته بود بسیجی هستیم.
آنچنان کرده بودند که یواشکی عاشق رهبرمان باشیم و آنچنان شده بودیم که یواشکی سخنانش را گوش می دادیم.
آنچنان کرده بودند که چفیه انگشت نما شود و آنچنان شده بودیم که چفیه هامان در گنجه لباس هامان باشد.
آنچنان کرده بودند که بی خیال از مقابل جمله شهدا شرمنده ایم رد می شدیم و آنچنان شده بودیم که ککمان هم نمی گزید.
آنچنان کرده بودند که سال ۸۸ شد سال فتنه و آنچنان شده بودیم که مانده بودیم چه کنیم در برابر این فتنه.
یک سال گذشت…
و مکر خداوند چنان نقشه هاشان را واژگون کرد که حالا افتخار کنیم سوار اتوبوس نظام به راهپیمایی می رویم و نی ساندیس نظام را در چشم دشمنان نظام فروبریم.
این کار را خداوند با دستان داداش حسین انجام داد در قطعه ۲۶٫
داداش حسین قدیانی به تنهایی آنچنان فریاد زد که یادمان آمد بسیجی بودیم و حتی گاهی از نوع ترمزبریده اش. او کاری کرد که حالا با افتخار چفیه بیندازیم و از عشق به رهبر بگوییم.
او سربلند است در برابر پدر شهیدش برای ۸ ماه ایستادگی یک تنه اش در برابر دنیای اینترنتی فتنه. او و آهستان و پوسترهای عاشورایی و معدود کسانی که من نمی شناسم.
آنها سربلندند ولی ما هنوز باید سرافکنده بگوییم شهدا شرمنده ایم. شرمنده برای همه کم کاری هایمان.
هپلی جان رحم کن!!!!!
بچه ها اینو هپلی گفته(من دیگه نا ندارم از بس خندیدم):
داشتم یه کتابی راجع به آخر الزمان میخوندم که به یه روایت وحشتناکی برخوردم:
در روایت آمده که چون آخرالزمان فرا رسد شخصی پا به عرصه میگذارد که او را نام حسین باشد. او آغازگر قیامی خواهد بود که در آن هزاران هزار چشم بوسیله نی ساندیس( در برخی منابع ماسوره نیز آمده) کور خواهد شد. درباره ویژگی های ظاهری اش این چنین آمده: جثه ای نحیف و کوچک ، ریش ها و موهای فر ، زخمی در سر که در یکی از قزوه ها بر اثر اصابت سنگ در سرش ایجاد شده. او قیام خود را از قطعه بیست و شش آغاز خواهد کرد. در روایات آماده این قیام آغاز نخواهد شد مگر با ریخته شدن خون شخص بی گناهی به نام “هپلی” (در بعضی روایات هپل هم آمده)
رفقا یعنی من رفتنی ام؟!!!!
آب کم جو تشنگی آور به دست…..
بابا ما حسابی تشنه ایم.مخصوصا که الان یه عالمه تخمه هم خوردم
پس چرا این نامه نمی جوشد از بالا و پست؟
من که می دونم آخرش با یه عذرخواهی بابت تاخیر یا چه می دونم بدقولی می خواین از دل ما در بیارین.ولی فکر کردین…
فکر کردین ما ناراحت شدیم؟
باید در کمال احترام بگم:زهی خیال باطل
تا چند روز دیگه هم نذارین خیالی نیست
شاید منم به یکی از آرزوهام برسم که تعداد نظرات ۴ رقمی بشه
سلام
از این پس به جای واژه گنگ ونامفهوم و نا آشنای هپلی …..از واژه نمکدون ویا گلوله نمک استفاده کنید
فارسی را پاس بداریم…..ای بابا داداشی این نامه چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر کنم این قیام آخر الزمانی که هپلی توش کشته میشه از همین نامه شروع بشه!!!!!!!!
داداش حسین ما چند نفر منتظر جواب شما و بچه های سایییتون خستیم . اگه پایه اید فضا برای راه اندازی یه دونه از این فلان فا های مذهبی رو خریداری کنیم.
یه نظر سنجی راه بنداز .
یا علی شو بگو که کار رو شروع کنیم
یا حق
سلام
احسنت دم شما گرم باد انشالله
یه کامنت واسه سیاهی لشکر شما
خودمونیما عجب اصلاحاتی شد این یه مقدار اصلاح!
حتما سر داداش حسین شلوغه ،خسته نباشی
سلام داداش
کجایی شما؟؟
آخه این استوانه ارزش این همه وقت گذاشتن داره؟؟؟ نامه رو بزارید دیگه!
نظرات که رو ۶۲ مونده بود و تایید نمیکردید، نمیدونم چرا نگران شدم!!؟!
ایشاالله هر جا هستی خوب خوب باشی.
راستی اذن هجرت دادی ولی….مقصد؟؟؟؟؟
سلام. دیشب شب آرزوهابود……. و لی هر روز خدا اگر عید باشد میشود روز آرزوها..
خدایا ماه را حفظ کن … همان طور که خورشید را حفظ کرده ای … ما،ستاره های ماه را روشنی ببخش تا در کنار ماه بمانیم و بتوانیم با نور ماه بدرخشیم …. خدایا اگر روزمان عید بود در آن روز آرزو میکنم مارا در کنار ماهمان نگهدار تا ببینیم آن روزی را که صاحب ان خورشید و این ماه خودش ظهور کند …
خدایا خانه ای ندارم .. وبلاگی ندارم … خانه ای عطا کن.. قلمی ببخش ..
یا علی
می خواهم سر بر روی زانویت بگذارم گریه کنم داداش حسین
بدجور هوای جبهه کردم حاجی
بدجور هوای شلمچه و فکه و هویزه کرده ام.
سینه ام مالامال داغ فراق است… من بوی کربلا می خواهم حسین قدیانی…
حسین قدیانی، ترگل، سیداحمد، هپلی، آذرخش، آبجی زهرا، فطرس ملک، سالک مبارز، کمیل، امیرعلی(آینده از آن حزب الله)، رضانیوز، سلمان ، دختر شهید سارا، متولد نیمه خرداد، تخریبچی ، ن.خ، امین عارفی، علیرضا، و همه وجودهای من در قطعه بیست و شش……..جان من فدای خاک پای شما/ دعا کنید حالم شلمچه ایست بیرون نیایم …. دعا کنید روضه شهدا برایم تمام نشود…….میخواهم بمیرم با بوی خاک شلمچه
امشب وعده ما: خروج از بلاگفا…. ورود به سایت جدیدم با یک مطلب آمده از عمق سینه ام
میخواهم مطلبم را تقدیم قاسم بن الحسن(ع) و عبدالله کنم … دعایم کنید زنده باشم ببینمتان.
دلنوشته های یک پابرهنه
بیـــــــــــــــانچه
آدرس:
http://www.bayanche.ir
رخصت حسین جان/ گویی بابا اکبر از حورالعظیم صدایم می زند… امششب غوغایی دارم با شهدا… والله جایتان خالی است.
دستت درد نکنه داداشی!
دلم تنگ شده بود برای روضه های حضرت عباست.
تازه ام کردی!
نیستی داداش
ما تا ساعت ۵ بودیم
افراد آنلاین ۳۶ نفر
سلام
برادر قدیانی .بابا منو که حسابی از درس گذاشتین . پس چی شد این نامه ؟؟؟!!!!
فکرم همش مشغوله اینه که چی میخواین بنویسین!!!!!
البته نگرانتون هم هستم بالاخره با دم … (فک نکنید به جای شیر … گذاشتم) بازی کردنه!!!!!!
حزبالله میمیرد، سازش نمیپذیرد
حزبالله میجنگد، فتنهگر میلرزد
بسیجی میرزمد، آشوبگر میلرزد
سلام…
داداش من و حاج اکبر(که سر کوچه هفتم بنگاه داره) نزدیکه ۲ روزه که فقط ۲ ساعت خوابیدیم…
پس چی شد این نامه؟؟؟
داداش حسین سلام
شرمندم… شرمنده همه شهدا از جمله بابا اکبر شما… من هر کار می کنم بزرگ نمی شم…آخه خیلی در حق شهدا و خانواده هاشون ظلم کردم… آخه یه روز(فقط حدود بیست دقیقه شوم) خس وخاشاکی بودم در خیابان… (جو گیر شدم… غلط کردم)… نمی دونم چی شد شدم یه جرم آسمونی ذره بینی… حالا می بینم بهم می گن شهاب سنگ… چی شد که الان من اینجام؟… می دونم خیلی کثیف تر از اینم که بشم یکی از ستاره های ماه
ولی
من کی می شم یکی از ستاره های ماه؟
خیلی حالم بده… به مرز جنون رسیدم.
اصلا من خیلی پرروام… چه جوری روم شد بیام اینجا؟
چه جوری روم می شه ۱۸ تیر بیام؟… باعرق نشسته بر روی جبینم چه کنم؟ رسوا می شم… می شم رسوای همه ستاره های ماه…. نه من نمیام.
تا یادم نرفته اینام بگم که بابت شهاب سنگ شدنم، شدم سوژه خنده نادوستان(یا یهتره بگم مشت آشغال)… ولی حرف هیچ کس برام اهمیتی نداره… من فقط می خوام یکی از ستاره های ماه بشم…
من کی می شم یکی از ستاره های ماه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام داداش حسین.
چی شد که تصمیم گرفتی جواب کامنتارو بدی؟!به خدا ما راضی نیستیم وقتت رو این جوری بگیریم.
خدا تو رو واسه ما نگه داره.تو تجسم اون فریاد جامونده تو گلوی مایی.تو زبان مایی،تو فرزند حضرت ماهی…
خدا تو رو برای ما نگه داره…
مشکوک میزنی داداش دیر میای زود میری !!
سلام آقا حسین
الن که دارم این مطلبو می نویسم ازت دل خورم.
این اخلاقت اصلا خوب نیست که فقط جواب یه سری های خاص رو میدی!اون هایی که تند و تند کامنت می زارند.
الن باره پنجمه که دارم ازت گلا یه می کنم ولی اینگار نه انگار ! شما مثل این که فقط جواب کامنت های اولی رو میدی و بقیه رو همین طوری می زنی رو پذیرفتن!!!
خلاصه آقا حسن ( نه داداش حسین !)این رسمش نیست یا یه کاری رو نکن یا اگه می کنی درست بکن که باعث بعضی قضیه های بعدش نشه.
من دیگه کامنت نمی زارم (!) ولی به خاطر ماه و همه ستاره ها کل مطالب و کامنت ها رو دنبال می کنم.
حالا برو ببین چه طور برخورد کردی که یکی مثل من این طوری انتقاد می کنه.
راستی دیگه منتظرت نیستم به سایتم سر بزنی.
وعده ما ۱۸تیر جشن تولد عمو مسلم.
خدا حافظ
مارا به غیر داغ تو گریان نمی کند جز در هوای روضه پریشان نمی کنند
این چه حرارتیست که دلهای سوخته در آتش تو فکر گلستان نمی کنند
اهل شرف بناست اگر تردمان کنند ما را در این حسینیه مهمان نمی کنند
آیا مسائبی که تو دیدی عظیم نیست پس از چه پاره پاره گریبان نمی کنند
آنان که مومنند گه امتحان شدن هرچه کنند پشت به ایمان نمی کنند
تا پرچم حسین روی بام خانه هاست باور کنید حمله به ایران نمی کنند
یاد شهید یاد ولایت می آورد بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند
با نهضت حسینی دوران مخالفند حفظ حریم پیر جماران نمی کنند
عکس امام نه! دل مردم دوپاره شد آیا حیا از این همه انسان نمی کنند؟
اسلام زنده است ببینید دشمنان دیگر هوای حمله به لبنان نمی کنند
این گردبادها به غیرت در آمده تسلیم رهبرند که توفان نمی کنند
به پای دفاع از حریمتان رهبرا مردم دریغ از سر و از جان نمی کنند
سلام
خداقوت!
ما هم چنان منتظر این نامه ایم!
این نامه را از طرف همه بچه بسیجی ها بنویسید – این حرف ها مدت هاست که بغض گلویمان شده اند!
غصه های حضرت ماه! جریان هاشمیسم…!
شهدا
شاهد برباطن وحقبقت عالمند و
هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند
شهید آوینی
تو این روزا تا می تونیم بیام کامنت بزاریم تا حذف نشدیم!
فعلا تا پایان امتحانا که نمی تونیم جامون رو عوض کنیم.
یا حق
بچه ها قبول کنید بعد از جریان مطلب قبلی و واکنش دفتر استوانه، نامه نوشتن دیگه به همین راحتی ها نیست..
من فردا امتحان دارم شاید اگه بتونم دوری ستاره ها رو تحمل کنم که نمی تونم امشب نیام ! نه ، میام ممکنه کم بمونم پس پیشاپیش نطرم رو راجع به آقای فلان اعلام می کنم:
مرگ بر حکومت شاهنشاهی … چه نوع پهلوی چه اکبر شاهی
این زمینی سیرتان سخت سیراب از سراب … آبروی آسمانها را چرا سر می کشند؟
عرض ارادت دارم خدمت ستاره های حضرت ماه.
من که با کوری و مهجوری خود سرگرمم
از چنین کور تو بینایی و دیدار نخواه
چشم بیمار تو بیمار نمودست مرا
غیر هذیان سخنی از من بیمار مخواه
با قلندر منشین٬گر که نشستی هرگز
حکمت و فلسفه و آیه و اخبار مخواه
امام خمینی رحمه الله.
حالا هپلی وبلاگش رو بسته همش اینجاست منم که وبلاگ ندارم داداش امین هم که خودش وبلاگ داره اومده اینجا و منتظره نامه بیاد
دیروز جمعه بود و اداره پست تعطیل ! اما امروز که شنبه بود پس چرا نامه نرسید؟
فوری فوری فوری
================
جدید جدید کشف یه مورد تازه
=========
یه چیز دیگه
داداش
همون که قبلاً گفتم هست ضمنا برای پیوند های معمولی هم ثبتش میکنه اما نمایش داده نمیشه
نام قطعه۲۶ از تمامی وبلاگهایی که لینک کردند پاک شد
هیچ وبلاگی تو بلگفا نمیتونه تو رو لینک خودش داشته باشه
داداشششششششششششششش کجاییی
چرا به داد ما نمیرسی
یا زهرا(س)
بسم الله
با سلام و درود
یک خاطره:روز بعد از فرار کروبی از قم از جلوی خانه صانعی رد شدم تا ببینم بر سر میزبان کروبی چه آمده
دیدم یک پیرزن بایک روحانی صحبت می کند . ناگهان پیرزن فریادی زد وگفت : برو…
(حرفهای پیرزن را روم نمیشه بنویسم)خلاصه کلی ناسزا به آن روحانی گفت!؟
گویا پیرزن پرسید این چه کاری است بر سر این مرجع آورده اند؟
و برادر روحانی پاسخ داد: با مرجع آمریکایی باید همین رفتار را کرد
پیرزن که از مریدان شیخ ساده لوح زمانه بود عصبانی شد و…
این داستان را برای برادرم گفتم
برادرم گفت: باید می گفتی این روحانی اشتباه کرده مرجع شما آمریکایی نیست
بلکه انگلیسی است
تکمله: مقلد بی بی سی مرجع انگلیسی
به امید نابودی همه فتنه گران از ریز تا درشت.
حسین حسین …
داداش بگوشم .
هر وقت اومدی تائید کن بچه هارو دلمون گرفت . انشاله ختم قرآن داریم تا ۱۳ رجب . بگوشی؟
بازم سلام
حسین جون . چرا وبلاگ شما در وبلاگ ما لینک نمی شود؟
قبلا بوده و پاک شده و دیگر ذخیره نمی شود
با تشکر
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
خدانگهدارت باشد.
سلام علیکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چقدر خوشحالم که می تونم نظر بدم……!!!!!!(لبخنــــــــــــــــــــــــــد)
الان باید نظر بدم؟؟
هان….(اوهوم)
در تفکرم خداییش چرا “اشک ” ما رو شما در میارید؟!!(تفکــــــر)
…..”اما”
مرهمی ست از “صفای حسینی” بر زخم های دلمان….
نگاه حسین (ع) یارتون باشه….همیشـــــــــــه
علی علی
این وبگاهم بستن رفت
http://dozdehokoomat.blogfa.com/
به نام
>>>میرحسن موسوی موجودی مضحک<<<
هرکی از این دوستمون که اهل قم هستن خبری داره اینجا بزاره بخونیم
تشکر از همه داداشا
حسین آقا٬فقط چند ساعته که نیستین ولی من از عصر دارم زیر لب زمزمه می کنم:
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داااااااااااااااااااااااااشتیم!
هیییییییییییی…
سلام به داداشای گلم.
راستی بچه های دزفولی الاصل به وبلاگ دیسون هم سرکشی کنن
http://www.disoon.blogfa.com
صدقه سر کل تون باااااااااااااام
سلام
با خواندن متنها یا شاید بهتر باشه اگر بگم شعرهایی که در زمینه شهدا مینویسید فقط میخوام گریه کنم و جوری تو زمین فرو برم که چهره گناهکار و سیاهمو هیچکدوم از شهدای زنده نبینن………
ازتون ممنونم که به یادم میارین کی باید باشم …
حتما این خبر را شنیدید: اسرائیل ورود “سوس گوجه فرنگی” ،” گوجه فرنگی” و ” بند کفش را به غزه آزاد کرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وای، یکی منا بگیره چقدر خندیدم… نفسم برید!
جدا باید این اسرائیل خودشا به یه چشم پزشگ نشون بده (البته نمی دونم دامپزشک ها از چشم چیزی سر در میارند یا نه). گویا اسرائیل دوتا شاخ خیلی گنده روی دو طرف قطب شمال کره زمین دیده! این هم از کشفیات جدید!!!!
راستی ببخشید یادم رفت به داداش حسینم سلام کنم. همه ستاره های حضرت ماه، سلام.
وسلام.
سلام داداش حسین
بابا کو پس این نامه؟
راستی رئیس اطلاعات قم گفته مردم خیلی بیخود کردن که رفتن جلوی کروبی و بیت صانعی تجمع کردن. حق این کار ها رو ندارن و فقط بهونه میدن دست اونا و خلاصه تا تونسته از مردم بیچاره بد گویی کرده که رفتن علیه کروبی شعار دادن. این حرفا رو تو جلسه خصوصی زده.
دیدی گفتم یه چیزی هم بدهکار شدیم
اوووه چقدر کامنت. من که دو ساعته دارم می خونم هنوز وسطاشم!! تو مخیلم نمی گنجه شما هم این همه کامنت را بخونید هم این همه مطلب خوشگل بنویسید. شبانه روز شما چند ساعته؟
ماشاالله.خدا بیشترش کنه. تا کور شود هر آنکه نتواند دید. ما تا داداش حسینمون را داریم غم نداریم.
داداش انشاالله مشرف شده شهاب سنگ ها راهم ازدعای خیر فراموش نکنی ها. ما که رسما خیلی ملتمس دعاییم…
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام داداش حسین
چند روز نبودم دلم برای قطعه ۲۶ تنگ شده بود معتاد کردی مارا به بوی عطر شهدا که در سایتت پیچیده
شهیدان در دو عالم دستگیرند، الهی دست ما را هم بگیرند
اتشاءالله همیشه حسینی باشید
یا علی
سلام
می خواین خصوصی بخونین، می خواین عمومی کنیدش.
من بیشتر از اینکه برای شما و امثال شما دعا کنم، برای خانمتون دعا می کنم.
شاید چون می تونم درک کنم که یک زن، چقدر باید ظرفیت داشته باشه که بتونه پشتوانه ی شماها بمونه.
یادمه اوایل وبلاگ نویسی تون هم گفته بودید که سرتون شلوغه و … پس خدا به الان رحم کنه
وسط این همه کامنت ابراز لطف به شما، من ترجیح می دم سلامم رو تقدیم کنم به خانم قدیانی.
بهشون بفرمایید دعاگوشون هستیم
دعا بفرمایند برای ما
یا علی
سلام
میبینم که خبری نیست !
ما باز رفتیم سراغ سنگر علم و این دفعه تفسیر!!!!!!!
التماس دعا !
برادر منتظریما!!!!!!!!!
ما مدعیان دل خزانی داریم
با حضرت دجال تبانی داریم
مالاف زن ندبه واشک وآهیم
این جمعه نیا جام جهانی داریم.
سلام همسنگر
با مطلب((آقامون آمریکا و اسراییل ))به روزهستم.
ممنون میشم مطلب را انتشار بدین واز نظراتتون هم بهره مند بشم.
به امید فرج.
جناب آذرخش؛ از” ۴ دعای کوتاه و معجزه گر در موارد بحرانی”تون خیلی استفاده کردم
با اجازتون ازش پرینت گرفتم تا فردا برم پخشش کنم خیلی جالب بود.
نه مثل اینکه راستی راستی باید نگران شد!!!!!
کجایی شما؟؟؟!!
بابا ما نامه نخواستیم! خودتون بیاید لااقل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یه سوال اگه جواب بدین تا حالا که هر چی نظر دادیم ما رو….حساب نکردین چرا عضو سایت نمیتونیم بشیم امتحان کردم ولی ایمیلی نیامد
سلام.
این از اون متنایی بود که آدم هر چی می خونه سیر نمی شه و برا خوندن دوباره ش حریص تر می شه. دیشب تا اومد صفحۀ سایتتون باز بشه، کارتم تموم شد و من موندم تو خماری. ولی امشب که تونستم بخونم، به یک بار خوندن قناعت نکردم و چندین و چند بار خوندم تا مثل سایر نوشته هاتون ملکۀ ذهنم بشه. اکثر قریب به اتّفاق نوشته هاتونو حفظم.
اون نامه رو هم فهمیدم که نباید بگم پس چی شد! منم مثل سایر دوستان حریص و مشتاق خوندنشم. ولی صبر می کنم تا هر موقع که خودتون مصلحت دونستید بذارید.
مدّتیست که دلم خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد، بیش از حدّ تصوّر برای جنوب تنگ شده. برای شلمچه، برای منطقۀ عملیاتی الی بیت المقدّس، برای اروند، برای فکّه، دهلاویه، هویزه، دو کوهه … آه دوکوهه… دوکوهه… دوکوهه… چه کردی اون شب با من…!
یه متنی دارم می نویسم در رابطه با همین مناطق، وقتی تموم شد براتون کامنت می ذارم تا اگه هر موقع فرصت داشتید و مزاحم کار خودتون نبود و افتخار دادید، برام چکش کاری و اصلاحش کنید.
جداً خسته نباشید. توان بالا و قدرت و صبر و شکیبایی بی نهایتی دارید. خدا حفظتون کنه.
خسته نباشید بسیجی دلاور.
خدانگهدار
سلام داداش حسین(البته ببخشید چایی نخورده پسرخاله شدم )
من جدیدا با قطعه ۲۶ آشنا شدم قلم شما بی نظیر و طنزتون فوق العاده است ضمنا حال و هوای کامنت های اینجا چقد صمیمی و دوست داشتنی و قابل احترام و …است و البته احترام شما به نظرات واقعا ستودنی ست
۳۱ خرداد ماه سالگرد شهادت دکتر چمران گرامی باد.
بخشی از از مناجات های این شهید را می خوانیم:
هستند کسانی که جز به مصالح خود نمی اندیشند و احساس آنها، از ابعاد حجمشان تجاوز نمیکند و از روی ضعف، شکست، تنبلی و خودخواهی به پوچی میرسند زیرا خودشان پوچند اگر یک انقلابی راستین مایوس گردد، کسی که سراسر حیاتش مبارزه، فداکاری، عشق، شور، سوز، درد، غم، تحمل، حرمان، استمرار و نشاط است دچار پوچی شود، آنگاه فاجعهای بزرگ رخ داده است.
بخشی از مناجات دکتر چمران قبل از شهادت:
خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد وخاکستر می شود. اشک شده ام ودیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم وبر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق وعرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
خدایا ترا شکر میکنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است وهیچ راهی جز ذلت وخفت ونکبت باقی نمانده است مس توان دست به این باب شهادت زد وپیروزمند وپر افتخار به وصل خدائی رسید .
یاد شبهایی که در قطعه ۲۶ کامنت می ذااااشتیم*
در میان ستاره های ماه آشیانی دااااااااااشتییییییم!
ــــــــــــــــــــــــــــ
* منظور شاعر اینه که کامنت همون موقع تایید میشد!
ما منتظر پست جدیدتون هستیم بی صبرانه اما انگار امشب هم خبری نیست.
قسمتی از نوشته ای شهید همت
زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند، زمان بنی صدر هم برچسب منافق! الان هم بر چسب خشک مقدسی و تحجر.هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارمان کردند. حالا روزی ده برچسب دشت میکنیم، اما بسیجیان دلسرد نباشید. حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند …
از وبلاگ:
com.همون که نمی خوام اسمشو ببرم.http://www.faryad313
سلام چی شد این نامه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداش شما که بدقول نبودی
بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
ما نامه میخوایم یالا
راستی، آقای سیّد احمد آقا، کوسه ماهی رو گرفتی؟
سلام. دیشب در چشم باد جاده اهواز-خرمشهر بود. معرکه بود. دم آقای جوزانی با این فیلم بی نظیرش گرم.واقعا جای تشکر وقدر دانی داره. یاد همه شهدای جاده اهواز – خرمشهر به خیر. شادی روح همه شهدا صلوات.
بخشی از وصیتنامه شهید علی اکبر طاهری
بارالها ما آمدیم به جبهه تا اسلام را یاری کنیم، آمدیم تا خدا را یاری کنیم، آمدیم تا حق را یاری کنیم، و امام عزیزمان فرمود: (چه بکشید و چه کشته شوید پیروزید) آمدیم به راهی که میل و عشق خویش می باشد.
هم اکنون به خواست خداوند در راه خودش به سوی خودش رفتم، من خوشحالم که در چنین سنی راه خویش را بدین گونه با فهم و شعور خویش انجام داده ام و مرگ را آغاز زندگی می دانم، آری مرگ! چه مرگی؟ شهادت، افتخار می کنم که گرایش به گروه ها نداشتم که مرگ تلخی نصیبم شود، با هدف کامل به سوی حجله آمدم آری حجله… حجله کجاست؟
سنگر شهادت که با دعا عطر آگین شده، با گلوله نقل پاشان شده، با خون رنگین شده، سلاح همدم شد و صدای گلوله همانند سر وصدای و خوشحالی کردن در هنگام عروسی در گوشم طنین انداخته، گلوله های رسام هم مثل چراغانی و شرشره در روی سرم می باشد، آری! حجله گاه جبهه من از نو دامادان تشریفاتی تر بود باید بگویم، و شما هم به هر که رسیدی بگویید، شهادت نزدیک ترین راه رسیدن به خداست.
بارالها! ما جوانان از جان ناقابل خویش گذشتیم و خونی را که به ما داده ای در راهی نثار کردیم که در آن راه مکتب و اسلام و کشورمان ایران و ناموسمان در خطر بوده. بارالها! در مقابل این همه ایثارگری مردم حزب ا… به انقلاب اسلامی و کمک به جبهه های جنگ امیدوارم با اهدای جان ناقابلم دین خود را به انقلاب و ملتم ادا کرده باشم…
و شما ای برادران! ای دوستان! ای همفکران! ای هم خطان! ای همسنگران! مبارزه کنید پشت سر امامان حرکت کنید و لحظه ای از خروش نایستید، دست به دست یکدیگر داده، و از ولایت حمایت کنید، اماممان را نگذارید بیازارند و به منافقان فرصت توطئه علیه جمهوری اسلامی ندهید.» برای شادی روح تمام شهدا وامام شهدا صلوات
چرا نظر منو نذاشتیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام .
احسن به قلمتان و صد احسن به فکرتان.
خواهش می کنم در مورد مقیمان بلاگفا لطفی کنید و بیشتر فرصت بدهید.زیرا گفتم که آن داداش حسینم خیلی گرفتار است و تا دو ماه دیگر نیز از عسلویه اجازه خروج ندارد حتی وقتی بابا ابر ما در بیمارستان بستری بود هم نتوانست برای ملاقات بیاید .بیچاره پبره مرد چشمش به در سفید شد و حسینش نیامد ! گفته بودم که خیلی گرفتار است اما کو قدر دان ؟
پس تا داداش حسین بیاید و وبلاگ مرا منتقل کند از داداش حسین بسیجی ها خواهش می کنیم حد اقل لطف کنند و فرصت بیشتری بدهند. موفق باشید. یا علی مددی
سلــــــ
هـــــــــــــــــــــــــــی روزگار
هو الحق
…
از اون وقتی که بابا دچار اون مرض شد/مامان گفته تو نماز برا بابات دعا کن/دیشب توی نمازش واسه باباش دعا کرد/دستاشو بالا برد و تقاضای شفا کرد/نماز چون تموم شد دعا به اخر رسید/صدای گریه های مامان تو خونه پیچید/دخترکم کجایی بابات شفا گرفته/رفیقاشو دیده و ما رو گذاشته رفته/آی قصه قصه قصه یه دستمال نشسته/خون سرفه بابا روی این پارچه نشسته…کنار قبر بابا زائر کربلایی یه چیز دیگم نوشتن:شهید شیمیایی…
ساعت دوازده و نیم چند دقیقه ای از نیمه شب گذشته و خواب از چشمان ماگویی پرواز تا خدا کرده که الحمدلله توانستم آنرا در قطعه ۲۶بهشت زهرای سایبری پیداش کنم.
داداش حسین،
ایام رجب ندای این الرجبیون فضای شهر دلها را گرفته.
دعاکن از رجبیون باشیم. ایشالله اگه خدا بخواد و توفیق بشه تو جشن تولد ببینیمتون! امکان داره دیگه؟؟ نه؟!!
خدا به قلمت به دستت به قلبت به فکرت و به اون نگاه زیبات قدرت روزافزون و توفیق مضاعف بده.
شب خوش……………………….
http://shakhsar.persianblog.ir
حسین حسین …
آنلاین ۵
چه زود خلوت شد امشب
هنوز بگوشم داداش
سلام
چه پرملات است جوهر قلمتان
که ازمسلم حسین تا مسلم فراهانی نوشت اما تمام نشد
می دانید چرا؟
چون مرکبش خون امیخته به اشک است
واین سعادتی است بس بزرگ
سلام آقای قدیانی… بلاگفا وبلاگ شما رو لینک نمی کنه… من می خواستم به وبلاگم لینکتون کنم ولی نشد…
حسین حسین …
آنلاین ۲۸
نه بابا بچه ها پایه ان همه جوره
داداش حسین گوشی دستش نیس اما ما بگوشیم (:
شنبه، ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ — دیروز ۲,۷۸۷ نفر ۵,۸۳۲ بازدید +۱۴٫۲ %
سلام دقت که کردم اینجا همه بهتون میگن داداش حسین ولی برای من اقای نه ده هستید یعنی من به این عادت کردم بس که بین همه گفتم اقای نه ده.بازم مثل همیشه عالی بود دلم میخاد ۱۸تیر منم اونجا باشم اگه بتونم حتما میام هم میام سر مزار شهدا هم یه سری به مادرم میزنم البته من هر وقت میرم سر مزار مادر یه سری هم به شهدا میزنم ولی خب ای دفعه فرق داره این همه ملت سر اول دوم بحث کردن خوش به حال خودم که اول شدم حالا درسته از اخر ولی اوله دیگه به ما هم سر بزنید البته وبلاگ من مثل شما پر بار نیست ولی خوشحال میشیم ببینیمتونmano158.pershianblog.ir
سلام
آقای قدیانی اموات هم الان تعطیلن به خدا
مردیم بس که اومدیم اینجا کارت زدیم رفتیم آخه .
دومین همایش نبرد سایبری برگزار می شود برای اطلاعات بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید
https://mail.google.com/mail/?ui=2&ik=ba262c66e0&view=att&th=1295193f6e3d0e25&attid=0.1&disp=inline&realattid=f_g9jtjzsg0&zw
http://www.netiran.info/group.php?group_id=70&v=discussions
http://afsaran-jn.com/
http://www.irinn.ir/Default.aspx?TabID=15&nid=185559
داداش
من به همراه سید احمد/ آذرخش/ هپلی/ ن.خ و…
همچنان منتظریم تا بیایی
دادا هر وقت اومدی ما میدونیم و خودت
ده بیا دیگههههههههههههههههههههههههه
سلام داداش…
کجایین؟؟؟
الان ۳ شبه خواب نداریم ما…
حالا ما هیچی…
حاج اکبر بنده خدا چشماش آب مروارید گرفت اینقدر که قطعه ۲۶ رو نگاه کرد..
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
به نام خداوند پرستو ها،
با توجه به مسدود سازی وبلاگ لشکر ۶۱ در دامنه بلاگفا ، و با توجه به اینکه هلاکفا تحمل و لیاقت وبلاگهای ارزشی را ندارد و اقدام به مسدود سازی گروهی وبلاگ های مدافع حریم ولایت و مبارز با جنبش سبز اموی و سران فتنه کرده است از این پس لشکر۶۱ به پارسی بلاگ انتقال یافت.
http://lashkar61.parsiblog.com
———————————————
و چه قدر کوچ زیباست و زیباست کوچ. و اگر می دانستم زیبایی اش را زود تر از بلاگفا (بخوانید منت فا) کوچ بر می گزیدم. و چه قدر زشت است که میهمان خود را میزبان بداند! هلاکفا را می گویم که نمی داند او میهمان است و ما میزبان! و مگر غیر از این است؟ میزبان را به میهمان نیازی نیست پس ببندد همه وبلاگها را تا ببینم از میزبانی اش چه باقی خواهد ماند. جز جیبی پر ز خالی؟!
و نیز چه قدر زشت است که میهمان با منت به میزبان از سر سفره لف لف کند! و منت گذارد که من هر ماهه باید پول بدهم! خوب نده! که را می ترسانی؟! نو برش را آورده است! مگر غیر از این است که پولهایی که می دهی از جیبت از جیب ماست! آقای بلاگفا (بخوانید هلاکفا) تو و همه دم و دستگاهت میهمان همین بچه بسیجی هایی هستید که برای اسلام خون ها دادند و می دهند! اگر آسایشی هست که زیر آن سایت بزنی مدیون همین بچه بسیجی ها هستی که حاضر نیستند منت میزبانی را در بوق و کرنا به سرت بگذارند……. ادامه در http://lashkar61.parsiblog.com/
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
به نام خداوند پرستو ها،
با توجه به مسدود سازی وبلاگ لشکر ۶۱ در دامنه بلاگفا ، و با توجه به اینکه هلاکفا تحمل و لیاقت وبلاگهای ارزشی را ندارد و اقدام به مسدود سازی گروهی وبلاگ های مدافع حریم ولایت و مبارز با جنبش سبز اموی و سران فتنه کرده است از این پس لشکر۶۱ به پارسی بلاگ انتقال یافت.
http://lashkar61.parsiblog.com
———————————————
و چه قدر کوچ زیباست و زیباست کوچ. و اگر می دانستم زیبایی اش را زود تر از بلاگفا (بخوانید منت فا) کوچ بر می گزیدم. و چه قدر زشت است که میهمان خود را میزبان بداند! هلاکفا را می گویم که نمی داند او میهمان است و ما میزبان! و مگر غیر از این است؟ میزبان را به میهمان نیازی نیست پس ببندد همه وبلاگها را تا ببینم از میزبانی اش چه باقی خواهد ماند. جز جیبی پر ز خالی؟!
و نیز چه قدر زشت است که میهمان با منت به میزبان از سر سفره لف لف کند! و منت گذارد که من هر ماهه باید پول بدهم! خوب نده! که را می ترسانی؟! نو برش را آورده است! مگر غیر از این است که پولهایی که می دهی از جیبت از جیب ماست! آقای بلاگفا (بخوانید هلاکفا) تو و همه دم و دستگاهت میهمان همین بچه بسیجی هایی هستید که برای اسلام خون ها دادند و می دهند! اگر آسایشی هست که زیر آن سایت بزنی مدیون همین بچه بسیجی ها هستی که حاضر نیستند منت میزبانی را در بوق و کرنا به سرت بگذارند……. ادامه در http://lashkar61.parsiblog.com/
****************************************
****************************************
****************************************
****************************************
سلام حسین آقا!بابا دلمون پکید کجایی شما؟!
من هر چی میام میرم سکوت است و:نظر شما منتظر تایید مدیر است!
یه اتفاق جالب!!!!
دیشب در بلاگ خودم در بلاگفا نوشتم که این بلاگ را در اعتراض به حرکت بلاگفا در برابر وبلاگهای ارزشی ترک خواهم کرد و آدرس جدید را در همین محل (بلاگ خودم) اعلام خواهم نمود
امروز دیگه وبلاگم در دسترس نیست و حذف شده
:-دی
خدایا هدیه ای بود ناچیز به درگاه تو
الحمد لله که آن را پذیرفتی
الحمد لله
امشب عملیاته.
قراره کامنت دونی داداش حسین رو منفجر کنیم. همگی سنگر بگیریدو
سلام داداش حسین سه روز و سه شب هست کا انتظار شما رو میکشیم
چرا نمیای کجایی؟
گرچه عزیزی ولی حمله به کامنت دونی نتیجه ی انتظار گذاشتن و نگران کردنای شماست
با ما به از این باش که با خلق جهانی…..
پیرو اجابت دعوت دوستان در وبلاگ آذرخش حمله می کنیم!
ز دریچههای چشمم نظری به ماه داری
چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری
به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری
شهریار
داداشی کجایی پس؟
جلبکها اذیتت کردن؟
آخه از جمعه عصر تا حالا هیچی نگفتی داداشی من خیلی نگرانم …………..
من، فرید(سالک مبارز)، سیداحمد، نغمه، آبجی زهرا،Hbvoa، هپلی، گمنام۱۲۴، امیرعلی، یا زینب، صبا، و مهدی تا پاسی از شب که چه عرض کنم تا خود صبح منتظر هستیم در کلبه آذرخش
بین خودمون باشه ها.این بروبچ قراره کامنتدونی شما رو بترکونند.
من، فرید(سالک مبارز)، سیداحمد، نغمه، آبجی زهرا،آذرخش، هپلی، گمنام۱۲۴، امیرعلی، یا زینب، صبا، و مهدی تا پاسی از شب که چه عرض کنم تا خود صبح منتظر هستیم در کلبه آذرخش
بین خودمون باشه ها.این بروبچ قراره کامنتدونی شما رو بترکونند.
حرفم رو پس می گیرم. انفجار در حد حرف بود.
این کاره نیستیم.
با اجازه سید احمد:
بازدید امروز: ۴۰۶
بازدید دیروز: ۵۸۳۲
افراد آنلاین: ۸
سلام قولا من رب رحیم
داداش ما نامه نمی خوایم فقط بیا و حرفی بزن
حداقل جواب یه کامنت رو بدید که بدونیم ملالی نیست این همه ستاره شب و روز میان تو این قطعه از بهشت به عشق اینکه سر سفره بابا اکبرساندیسی بخورن ونی اش رو برا فرو کردن تو چشم اغیار ذخیره کنن و از کلامی که از خون بابا رو این صفحه حک می شه توشه ای برگیرن
مگه ما چند تا داداش حسین داریم؟! که حرف های دلمون فریاد بشه از حنجره اون بیرون بیاد؟ مگه ما چند تا قطعه ۲۶ داریم که بریم تو فضای پاکش نفس بکشیم؟
داداش این همه سلام این همه سؤال یکیش جواب نداره؟
جام می و خون دل ، هر یک به کسی دادند … دردایره قسمت ، اوضاع چنین باشد
و اما رسالت اصلی
حضرت ماه:
بعد وارد فضاى بیتاللَّه و مسجدالحرام شدن و آن شکوه و عظمتى را که در عین سادگى و بىپیرایگى وجود دارد، با چشم، با دست، با همهى وجود لمس کردن. عظمت، شکوه، منتها نه از نوع شکوه مادى و زر و زیورهاى مادى؛ از نوع دیگرى که براى انسانهاى معمولى قابل توصیف هم حتّى نیست. بعد وارد شدن در این سیل خروشان دوار، بر گرد یک مرکز حرکت کردن، آن هم با ذکر، با دعا، با گریه، با خشوع، با تکلم با خداى متعال. بعد سعى صفا و مروه همین جور است، وقوف عرفات و مشعر همین جور است، فرائض روزهاى منا همین جور است. این حج است.
شاعر این شعر امام خمینی رحمه الله هستند و عجیب وصف حال قطعه ۲۶:
خــانه عشق است و منزلگاه عشّاق حزین است پــــــایـــــــــــه آن بـرتر از دروازه عرشِ برین است
ایـــــــن ســـرا، بارافکن مىخوردگان راه یار است با پریشان حالى و مستى و بیهوشى قرین است
از جهــــان هستى و ملک جهان بینى برون است بــــا گروه نیستى جویان عاشق، همنشین است
مسکن ســــــوداگرانِ روى یـار گلعـــــــــذار است مــــــــرکـــــــــــز دلدادگان آن نگارِ مه جبین است
پــــــــــرده داران حـــــــــــرم فـــرمانروایان طریقند بــــــانـــــــــــى این بارگه آواره از روى زمین است
عــــــاکف این کعبه وارسته ز مدح این و آن است خـــــــــادم این میکــــده دور از ثناى آن و این است
دیگه ما ساعت می زنیم میریم.هیییییییییییییییی…
از زبان بابا اکبر خطاب به داداش حسین:
ای آیه آیه آیه ی من در کتاب تو…ای امتداد سایه من افتاب تو
بگذار تا ادامه بیابم قصیده وار…ای مطلع دوباره من ،شعر ناب تو
از من به من شبیه تری،یا خود منی؟…افتاده عکس کودکی من به قاب تو
یک بار کودکانه صدا کن «پدر!» مرا…تا صد هزار بار بگویم جواب تو
داداش حسین: این را همیشه برای من بگذار. خیلی انس گرفتم با این چند بیت.
داداش حسین بچه بسیجی ها اگه ما صد هزار بار صدات کنیم «داداش».. یک بار جواب ما رو میدید؟
ساعت ۳:۳۰ نیمه شب
من تک و تنها سنگر رو دارم.
افراد آنلاین: آذرخش
اما نماز شب
پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد در حالیکه برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب… آیت الله قاضی
دوستان همگی التماس دعا ساعت ۸ امتحان دارم وبه شدت نیازمند دعایتان
کامنتهای پست قبلی را می خواندم.
چه حیواناتی هستند اینها بل هم اضل! همیشه حسرت می خوردم که چرا ما در ایران حیات وحش درست و حسابی نداریم مثل آفریقا، امشب فهمیدم که ظاهرا وضعمان بد نیست! آخ چه مستندی بشود لحظه هایی که سبزها همدیگر را می درند! یا آن لحظه ای که نی ساندیس در چشم سیاهشان فرو می رود!
دم قلمت گرم!
سلام داداشی تحویل نمیگری ها ازت دلخورم عاشقتم اون وبلاگم torang3.blogfa را که بستن البته فدای سرت به این یکی بیا و یک نظری بده دلمون خوش باشه منتظرم
بسم الله
برای تو نوشتم ؛ سردار دلیر خاکریز های بی سنگر.
نمی خوانی ؟
داداش نگرانت شدیم..مطلب بنویسی یا ننویسی مهم نیست.. ما خودت رو میخوایم.. یه خبری به ما بده.. دستی تکون بده.. چیزی..
سلام…
التماس دعا داریم از تمامی مادران و همسران شهدا…….
مخصوصا در این ساعات و دقایق نزدیک اذان صبح که بی خوابی زده به کلمون..
حضرت ماه:
حج یک سفر تفریحى نیست، حج یک سفر معنوى است. سفر الىاللَّه است با جسم و جان؛ هر دو. سفر الىاللَّه براى اهل سلوک سفر جسمانى نیست، سفر قلبى و روحى است. اینجا براى همهى ما مردم این سفر الىاللَّه با جسم و جان هر دو هست. حالا جسم را آنجا ببریم، دل را نبریم؛ این که نشد. یا خداى نکرده کسانى بر اثر تکرر این نعمت – که مکرر توفیق پیدا کردند حج مشرف بشوند، خانهى خدا را ببینند، زیارت کنند – بتدریج حج براى اینها حالت بىتفاوتى و کماهمیتى پیدا کند و دیگر آن انقلاب درون را نتوانند به خودشان تلقین کنند و در خودشان بیابند. این، چیز خوبى نیست.
داداش روز۲۷پرسیده بودن هفته اول یا دوم ماه آینده می خوان شمارو ببینن و شما جواب دادیدتو این تاریخ احتمالا ۲-۳ هفته ای ایران نیستید منظور تیر ماه بود با مرداد ؟ نکنه بی خبر برید مکه !
کم کم موقع نمازه من رفتم ستاره ها دعا برای تعجیل طلوع آفتاب یادمون نره
حسین قدیانی را بگویید
تا سحر
به انتظار نشستم و نیامدی…
بی مروت!
نیامدی و ندیدی
چه با ما کرد این فکر و آن خیال.
سلام
برادر قدیانی کجایین. دیگه داریم نگران میشیم. نامه(یا همون دم…) کار دستتون نداده باشه؟؟؟؟؟؟؟
داداش حسین:شاهکار بلگفا
قطعه۲۶دروبلاگ های بلگفادر قسمت پیوندها پاک شده است.
اگرشمادباره بخواهیدقطعه۲۶رالینک کنید بلا فاصله پاک می شود.
سلام داداش حسین
بابا دق کردیم
کجایی پس
یه جوابی چیزی!!!!!!!!!
“شعار ما ستارهها در حرم مورد تایید آقاست که بوسید جای سیلی شعارهای ما را ! ”
حالا دیگه جاخالی میدی برادر؟!
اول وطن بعد منزل؟
حسین حسین …
داداش قبل سرکار خلق خدا رفتن گفتم سری بزنم .
مثل همه جاهایی که میریم و نیستن می گم : اومدم نبودی
یا علی
همه دارندگان بلاگغا
پیش به سوی وبلاگ تبیان
سلام داداش حسین عزیز
قلمت پر رونق
برقرار باشی دلداده ی حضرت ماه!
همه ی مطالب پسر شهید قدیانی یه طرف، درد دلاش با عباس و مادر عباس یه طرف، بابتش خیلی ازتون ممنونم خیلی
سلام.ساعت ۱۰ امتحان دارم اومدم یه کم روحیه بگیرم و برم.همین.
خداحافظ… 😉
خدای من….
یه اتفاق عجیب افتاده.
بلاگفا آدرس شما رو از پیوندها حذف کرده و اجازه اضافه کردن نمی ده…
البته هنوز از همه جا نحذفیده….
داداش حسین کجایی؟
چرا هیچ نظری رو تایید نمیکنی
نگرانت شدم.
نه از مطلب جدیدت خبری هست نه نظر جدیدی تایید میشه.
یه کاری بکن از نگرانی دربیام.
یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا فرج امام زمان (عج) را نزدیک بگردان و نائب برحقش
امام خامنه ای را در سایه آن حضرت سلامتی و طول عمر عطاء بفرما آمین یا رب العالمین
سلام
وبلاگتون جالب بود و مطلبتون هم جالبتر ،
در ضمن شما لینک شدید .
اگر دوست داشتید می تونید منو لینک کنید !
راستی من میتونم مطالبتون رو در وبلاگم نشون بدم؟
یه آدم بزرگی گفته : انتقاد خوبه ولی همیشه سازنده نیست !
پس اگه میخوای از ما انتقادی هم بکنی سعی کن انتقادت سازنده باشه
منتظر نظراتتون هستم
در ضمن اگه دوست داشتی کلیک کن
اگه هم دوست داشتی عضو شو
تو هر جفتشون
http://www.sadafesabzeabe.vcp.ir وب سایت
http://www.sadafesabzeabe.blogfa.com وب لاگ
دوست دار شما صدف سبز آبی
حسین جان چی شده چرا دیگه نظرا رو تایید نمیکنی؟
نکنه برات خدایی نکرده اتفاقی افتاده؟؟؟
به خدا از دیروز ظهر تا حالا هی میام سر میزنم میبینم نه خبری نیست
خیلی نگرانم
چون فعلا بلاگفایی هستم و میدونم تایید نمیکنید ادرس نمیذارم..اینجا زیاد میام..کم مینویسم..داداش..مگه شما با آقا-حضرت ماه- ملاقات نداشتید..؟؟چرا از این چیزی ندیدم توی ویلاگتون!!شایعه اس؟؟
+www.shab00ne.blogfa.com
+میشه یه راهنمایی کنید که چه جوری با ارشیوم منتقل بشم از بلاگفا!
سلام… .
فقط اومدم سلامی عرض کنم و برم، همین.
خدا قوّت.
ولی راستی!
فکر می کردم دیگه امروز که بیام خونتون یه پاکت نامه ی دیگه می دید دستم. پس چی شد!!!؟
سلام با عرض تبریک به جناب آقای هاشمی و پسران و جاسبی و اقوام و لاریجانی و اخوان و مطهری و دوستان فتنه گرشان و دیگر نمایندگان سابق مردم و حال حاضر دانشگاه آزاد و تسلیت به مردم شریف ایران ، دانشگاه آزاد اسلامی توسط مجلس شورای اسلامی رسما به عنوان ملک طلق آقای جاسبی و دوستان اعلام و به نام ایشان زده شد . باشد که از این راه فتنه گریها و سو استفاده های مالی دیگری را سامان دهند و در آبادانی فرهنگ غرب در سراسر شهرستانها موفق باشند .
حضرت ماه :
آنى که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفى میزنید، ناگهان مىبینید همهى ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشتهى از پلیدى و خباثت است، براى شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه» سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضاى جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید.
من امتحانم رو دادم ولی داداش نیومد 🙁
سلام داداش حسین… با خودم گفتم به نوبه خودم در خصوص شهدای غریب فتنه تحفه ای تقدیم کنم به شما سربازان دلسوخته امام خامنه ای مظلوم که امیدوارم مقبول دلهای پاکتون باشه… حقیقتش یه رباعی دارم که اول تقدیمش میکنم به شهدای غریب فتنه و بعدم تقدیم به همه فدائیان ولایت… : (زیر علم غریبه روئیت نشدیم .. با حضرت دوست بی محبت نشدیم) (در سال غبار فتنه یارب شکرت .. شرمنده درگاه ولایت نشدیم) آی شهدای فتنه مبارکتان باد نوشیدن شراب طهورای بهشتی از دستان علمدار کربلا… و آی سربازان دلاور امام خامنه ای مبارکتان باد پایداری در رکاب مولا و یکسال بصیرتتان در فتنه. مدد.
ما امتحانمونو هم دادیما.دریغ از یه خبر کوچولو از شما.
به خدا نمی خوام زیاد کامنت بذارم که خسته بشید و سردرد بگیرید ولی خوب ما عادت نداریم به این همه بی خبری.
در غیاب خورشید و عدم دسترسی به ماه, شما ستاره ی پر نور هم ۲۴ ساعتی هست که خبری ازتون نیست…
حسین قدیانی در شماره یکشنبه ۳۰ خرداد ۸۹ روزنامه وطن امروز نوشته است:
… نه/ مرجع تقلید من ماه است/ که چون دستش مجروح بود/ داد رسالهاش را بابا اکبر بنویسد/ در جاده اهواز – خرمشهر/ وصیتنامه هر شهیدی رساله مرجع تقلید من است/ رساله مرجع تقلید من/ ۳۰۰ هزار نسخه خطی است/ که هیچ کدام به خط کوفی نیست/ و همه نسخ را/ با رنگ سرخ/ به خط خون/ در جزیره مجنون نوشتهاند/ بابا اکبر کاتب رساله آقا بود/ و در آن/ از خون حسین نوشت/ نه از قُطرِ قطره خونی که نماز را باطل میکند/ آن شهید روستای شهید آباد/ که شاید بابای سارا باشد/ لباس خاکیاش خونی بود/ و سجادهاش خاک جنوب/ و قبلهاش کربلا/ اما نمازش درست بود/ و درس خارج نخوانده بود/ مرجع تقلید من/ سید علی است/ که ولی امر مسلمین جهان است/ مجتهد جامع الشرایط/ یعنی آقا/ یکی از شرایط اجتهاد/ بیبصیرتی نیست/ کور کردن چشم دشمن است/ من مرجع تقلیدی میشناسم/ که برای صدای آمریکا/ مساله میگوید/ اما خدا به محمد/ قرآن را در داخل غار حرا وحی کرد/ و با تار عنکبوت/ محافظت کرد از جان رسول امی/ من گاهی که میخواهم از مرجع تقلیدم مساله بپرسم/ زنگ میزنم بیت رهبری/ دغدغهام اما
/ شکیات نماز نیست/ بیبصیرتی خواص است/ من شک ندارم که نماز مغرب را/ ۳ رکعت خواندهام یا ۴ رکعت/ اما یقین دارم که در مسجد ضرار/ ۴۰ رکعت هم نماز بخوانی قبول نمیشود/ مسجد خانه خداست/ و مرجع تقلید نباید/ عالم ضرار باشد/ ما مسجد ضرار داریم/ عالم ضرار داریم/ پیامبرزاده ضرار داریم/ آقازاده ضرار داریم/ سید ضرار داریم/ درس خارج ضرار داریم/ شهریه ضرار داریم/ و عدهای از علما/ حسین را مرتد خواندند/ چون دربند رساله نماند/ و مناسک حج را/ فدای اعمال شهادت کرد/ من معتقدم/ خانه خدا در مکه است/ اما خدای خانه در فکه/ و پدرم در «الی بیتالمقدس»/ با پوتین نماز خواند/ و اوباما به او/ التماس دعا نگفت/ مادرم گاهی وسط نماز/ درست مثل فاطمه/ با صدای بلند گریه میکند/ مادر بزرگم نمازش را نشسته میخواند/ و گاهی وسط نماز/ یاد حنجره بابا اکبر میافتد/ و غش میکند/ اما یقین دارد که نمازش درست است/ پدر بزرگم در مسجد ضرار نماز نمیخواند/ پیشنماز مسجد محله ما/ مرجع تقلید نیست/ اما پدر ۲ شهید است/ و عبایش/ از جنس حریر نیست/ سر حسین را/ با فتوای یک مرجع تقلید بریدند/ که هر روز خارج از خیمه حسین/ در رادیو بیبیسی موج فتنه ردیف تخم شتر مرغ امگا۳/ درس اخلاق میداد/ پدر من اهل خمس بود/ اما زیر باران خمسه خمسه/ و من/ گلوی بریده بابا اکبر را زکات دادم/ یک روز/ مادر شهیدی را دیدم/ در انتهای خیابان فلسطین/ آمده بود/ خمس بدهد به مرجع تقلیدش/ ۵ پسر داشت/ و تابوت یکی از بچههایش را آورده بود/ ما به مرجع تقلیدمان/ قطرات خونمان را/ خمس میدهیم/ و همه هستیمان را زکات/ من بچ ه یتیم نیستم/ «بالاترین» به من میگوید/ بچه یتیم/ ما بچه یتیم نیستیم/ خامنهای بابای ماست/ و مراجع/ احترامشان واجب/ اما رساله مرجع تقلید من/ رسالت همه انبیاست/ رساله باید رسالت داشته باشد/ و اگر روزگاری مجبور شدیم/ این شعار را هم خواهیم داد/ ما اهل رساله نیستیم/ علی تنها بماند/ ما اهل رسالتیم/ که در غدیر افتاد روی دوش علی/ و الان این رسالت روی دوش خامنهای است/ ما اهل تملق نیستیم/ متعلقیم به نور ماه/ حالا که شبپرستان هم رساله دارند/ بگذار هیچ خفاشی مقلد نور نباشد/ این روزها همه دارند/ چه خوب/ خودشان را نشان میدهند/ پردهها دارد کنار میرود/ و من دارم مطمئن میشوم/ که حق با خدا بود/ عدهای از علما/ عصبانی کردند خدا را/ با بیبصیرتی/ و همان خدایی که ارحمالراحمین است/ به ایشان گفت: «کمثل الحمار»/ عوامی مثل عمار میشود/ و عالمی مثل حمار/ روزگار را میبینی؟/ عالم ضرار/ آن عالمی است که از ذوالفقار میترسد/ و مقلدینش، آشوبگران عاشورا هستند/ و خیال میکند/ چون علی/ روزگاری/ با زبیر رابطه خوبی داشت/ پس حق با عایشه است/ من حالا میفهمم/ که چرا عدهای از کمثل الحمار/ وقت ظهور نور/ با خورشید/ به مخالفت بر میخیزند/ نور ضرر دارد/ برای چشم خفاش/ شریح قاضی یک عالم بود/ و رساله داشت/ شمر فامیل عباس بود/ یزید و حسین/ هر دو از یک عصر بودند/ اما ظهر عاشورا/ راهشان از هم جدا شد/ عالمی که خودش خواب است/ نمیتواند جامعه را بیدار کند/ تلفن بیت شیخ/ این روزها/ همهاش اشغال است/ و رسانه رژیم اشغالگر/ رساله میزبان شیخ است/ علی در جمل گفت/ احترام همسر رسول خدا را نگه دارید/ و همان زمان/ عالمی که کرسی اخلاق داشت/ و البته/ بصیرت نداشت/ خیال کرد/ از نظر علی/ حق با شتر عایشه است/ و باید تا کمر خم شد/ جلوی ناکثین/ و مالک را/ لشکر عمر سعد خواند/ که چرا/ حرمت نزدیکان پیامبر را نگه نداشته/ و به خار/ نازکتر از گل گفته/ مالک!/ برخیز و باز هم شعار بده/ باز میخواهند فتوا بدهند/ و علی را بفروشند/ به ادب/ به اخلاق/ به احترام/ به بوسه/ حالا همه برای عمار/ زغال فروش شدهاند/ و روایت میکنند/ از پشت صحنه دیدارشان با علی/ و خیال میکنند/ ما فراموش میکنیم/ نامه سرگشاده را/ نه/ ملاک بوسههای علی نیست/ کلامی است که از ۲ لب مبارک حیدر کرار بیرون میآید/ علی زیاد بوسیده بود طلحه را/ محمد زیاد بوسیده بود عالمان بیعمل را/ نوح زیاد بوسیده بود پسرش را/ و خمینی زیاد بوسیده بود سران فتنه را/ اگر ملاک بوسه است/ چرا از بوسه امام/ بر دست و بازوی بسیجیان/ چیزی نمیگویید؟/ چرا دروغ میگویید؟/
به کوری چشم سران فتنه/ و عالمان بیعمل/ رابطه ما/ با مرجع تقلیدمان/ گرمِ گرم است/ میدانید ما/ خامنهای را چقدر دوست داریم؟/ از خشم عاشورایی ما خبر دارید؟/ خامنهای بگوید/ دست سران فتنه را ببوسید/ همین کار را میکنیم/ و اگر حکم جهادمان دهد/ ما میدانیم/ تیغ و حلقوم شما/ عایشه/ جانش را/ مدیون ادب/ احترام/ و اخلاق علی بود/ و سران فتنه/ زنده بودنشان را/ مدیون کرامت مرجع تقلید ما هستند/ ما اگر حرفی نمیزنیم/ به احترام ماه است/ و الا/ شعار ما ستارهها/ در حرم/ مورد تایید آقاست/که بوسید/ جای سیلی شعارهای ما را/ به کوری چشم سران فتنه/ به کوری چشم خواص بیبصیرت/ به کوری چشم عالمان بیعمل/ به کوری چشم مرجع تقلید بیبیسی/ رابطه ستارهها و ماه/ همچنان/ محکم و پا برجاست/ عالمان بیعمل/ باید پاسخگوی خدا باشند/ ما از دفتر ایشان/ هیچ سوالی نداریم/ و میدانیم/ پالوده خوردن با اسرائیل/ حتی با آب کر هم پاک نمیشود/ و بیبصیرتی عین نجاست است/ و ارث را باید درست تقسیم کرد/ همهاش را به آقازادهها نداد/ و کراهت دارد/ با وجود ماه/ قامت به مهتابی ببندیم/ و قباحت دارد/ میان ماه و ستارهها/ جدایی بیندازیم/ و دیدن بوسه علی/ بنا به فتوای فاطمه/ مستحب است/ اما شهید راه ولایت شدن/ واجب.
(چشمم روشن قبل از اینکه اینجا بنویسی می دی به روزنامه!!!!!!!!!!!!!!)
برای اطلاع…
بلاگفا سایت شما را تحریم کرده و کسی نمیتواند آن را پیوند کند!!!
تعریف انسانیت در قاموس «استوانه ها»
۸ سال دولت سازندگی و ۸ سال دولت اصلاحات و ۸ ماه دوره فتنه در مرخصی کامل بودند تا مملکت را هر طور «مصلحت» می دانند بسازند و هرچه را نا هماهنگ با خودشان «تشخیص» دادند اصلاح کنند و مشعل فتنه را تا هر جا که منافع مخملی شان تامین شود روشن نگه دارند و اراده شاهانه شان بر هرچه تعلق گرفت کن فیکون شود.
مونث و مذکرشان همه کاره چرخیدن چرخ فتنه شدند، دفتر و دستک رسمی آشوب درست کردند، با هر مملکتی که شد ارتباط بر قرار کردند تا صدای مظلومیت شان! را گوش دنیا بشنود و ظلم آشکار! جمهوری اسلامی به «استوانه»ها و نیمچه استوانه ها و همه اشکال دیگر خانواده «هزار فامیل» را همه عالم بشنود، بلکه دست پربرکت لندن و پاریس و واشنگتن و تل آویو و جرج سوروس و جین شارپ و MID و هر مذبذب دیگری که دردش حقوق بشر! از نوع منحصر بفردش است، معجزه ای کند و اوضاع قمر در عقرب استوانه ها که حالا حسابی مسطح شده است برگردد به دوران طلایی سابق که طلای سیاه را معامله می کردند و دم استات اویل را می دیدند و جیب طمعشان را پر می کردند.
بک گراند همه صحنه های فتنه بودند و ردپای همه آشوب ها به باغ فتنه آنها ختم می شد…
دوران سختی بر ملت گذشت. هرجا ملت چشم انداخت ردی از «دخترک دوچرخه سوار» و «پسرک لندن نشین» و طایفه هزار فامیل دید!
دستگاه عدالت پرور! صدای عدالت خواهی مردم را در روزهای ماندگار حضور، شنید و قول عادلانه داد که با همه آشوبگران چنین و چنان می کنیم و آقازادگی را مانع اجرای عدالت نمی دانیم و منصبها را در رای عادلانه دخیل نمی کنیم و فلان و بهمان می کنیم…
چه خنده دار است فریاد عدالت طلبی سردادن و دم از عدالت علوی زدن و عده ای بی عقبه و بی کس و کار را در بند نگه داشتن و کله گنده ای از طایفه بزرگ هزارفامیل را به یمن تحویل سال نو به خانواده مکرمش هدیه دادن!
البت این عنصر «لیبرال دمکرات مسلمان» برای ما بهانه ایست برای انتقاد، فریادی است بر سر قوه عدل پرور، شکایتی است از انفعال قوه ضعیف قضائیه! اعتراضی است به وضع موجود! فریاد خشمی است از سر ناچاری!
آقا صادق! ظاهرا خرابه دستگاه قضا را امید ترمیم و تعمیری نیست؛ پس چه شد آن همه ادعای قاطعیت در برخورد با مجرمین قطعی که گوش فلک را کر کرده بود؟ چه شد آن پاسخی که بنا بود به درخواست منطقی مردم شریف در فریادهای ۹ دی و۲۲ بهمنشان داده شود. ظاهرا این برگ کتاب تاریختان را که قصه برخورد علی(ع) با عقیل است کودک مصلحت سنجی تان پاره کرده است! یا آن برگ از تاریخ عدالت علوی را که فرمود «اگر ام کلثوم هم دزدی می کرد دستش را قطع می کردم»، جوهر فراموشی تان سیاه کرده است.
تاریخ شما خیلی ناقص است، اگر وجدانتان را دوباره صحافی کنید می بینید که کتاب عدالت شما با آنچه ملت در دست دارد زمین تا آسمان فرق دارد. آیا دوره مصلحت سنجی های سیاسی در برخورد با مجرمین تمام نشده است؟ آیا ملت هنوز تحمل اجرای عدالت را پیدا نکرده است؟ عجب نفوذی دارد این خانواده هزار فامیل که عنکبوت سیاستش در همه پیچ و خم های دستگاه قضا تار تنیده و همه مگس های بی جان عدالت را اسیر کرده است.
آقای قوه قضائیه! صبر و تحمل سرجای خودش! مصلحت سنجی سرجای خودش! گذشت و اغماض سر جای خودش! احترام به استوانه ها سرجای خودش! با عدالت چرا بازی می کنید؟ با حق ملت چرا معامله می کنید؟ سر انصاف چرا شیره می مالید؟ سر وجدان چرا کلاه می گذارید؟
همه ما زندانیان زیادی را می شناسیم که چند ماه است در زندانند؛ نه قتل کرده اند، نه جرم سیاسی داشته اند، نه اغتشاش کرده اند،نه هیچ کدام از گناهان بزرگی که عدالت را زیر پا له می کند مرتکب شده اند؛ جرمشان وضع بد اقتصادی و بیکاری و خانواده متلاشی و بچه مریض و یک نمه بدشانسی از نوع ناهنجارش است. ولی مثل اینکه اینها انسان نیستند و مرخصی تا ۱۴ فروردین برای این آدم های بدبخت، انسانیت حساب نمی شود.
اینطور که پیداست انسانیت هم در سال نو تعریف جدیدی پیدا کرده: انسان کسی است که جرم قطعی و مسلم داشته باشد و در فتنه انگیزی آزادی مطلق داشته باشد، همه ماه های بعد از انتخابات را هر طور که می خواسته و می توانسته زهرش را ریخته باشد، از اغتشاش حمایت کرده باشد، حرفهای چند پهلوی سیاسی دیگران را راه حل خروج از بحران تلقی کرده باشد و در موقعیتهای ضروری از این پهلو به آن پهلو بشود تا رگ خوابش دست کسی نیفتد و هر جا لازم شد به تناوب به نعل و میخ بکوبد.
انسان کسی است که برای ادامه تحصیل آن هم از نوع دکترا در رشته “هرچی شد” به لندن سفر کند تا از جواب پس دادن به ملت در امان باشد، اگر ۲۴ ساعت نا قابل هم به خاطر اغتشاش و تحریک آشوبگران به هرج و مرج و توهین به رهبری و شعارهای ناهنجار دادن و هزار جور جرم پنهان و پیدا بازداشت شد سریعا آزاد بشود تا ساندویچ مصلحتی راحت از گلویش پایین برود!
و از همه مهمتر اینکه انسان کسی است که جزء خانواده هزار فامیل باشد.
خداوندا به همه ما لیاقت ” انسان بودن” از نوع ۸۹ عنایت کن تا از هرگونه اتهام و بازداشت و دورماندن از خانواده در عید نوروز و مرخصی نرفتن تا ۱۴ فروردین و تبعات بعدی آن درامان باشیم!
منبع: شبکه خبر دانشجو
داداش شما بیا جواب کامنت ها رو بده من قول میدم تا حالا هر چی نامه به آقای استوانه نظام نوشته شده از قبیل بیانیه ، نامه سرگشاده،مقاله و …برا دوستان بذارم گرچه نامه ای که شما نوشتی یه چیز دیگه است اما به قیمت غیبت کبرای شما ، ما نامه نمیخوایم…ما نامه نمی خواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایم ، ما داداش حسین بچه بسیجی ها رو می خوایم
داداش سلام.نگرانتیم.کجایی؟
بیانیه بسیج دانشگاه امیرکبیر در پاسخ به اطلاعیه وقیحانهی دفتر هاشمی رفسنجانی
باسمه تعالی
جناب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی
رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام و عرض تبریک به مناسبت سالگرد حماسه ی پرشکوه ۲۲ خرداد؛
روز چهارشنبه، نوزدهم خرداد ماه اطلاعیه ای از طرف دفتر جنابعالی منتشر شد که اشتباه سال گذشتهی شما در انتشار نامهی سرگشاده و تهدیدآمیز به رهبر عزیز انقلاب و چراغ سبز نشان دادن به آشوبگران در آستانه ی انتخابات را تداعی کرد. این نامه که ظاهراً در جواب مطلب یک روزنامه در ۹ خرداد (یعنی با تأخیر ده روزه) و در آستانه ی تحرکات مطرودین ملت ایران برای احیای جسد فتنه در سالگرد انتخابات صورت پذیرفته است، حاوی اهانت ها و تعرض هایی به رهبر عزیز انقلاب، صداقت نظام اسلامی، بسیج، و… است که از جنابعالی انتظار میرود هرچه زودتر از این سخنان تبری جوئید و با عوامل انتشار این اطلاعیه برخورد نمایید.
اما با توجه به اینکه هنوز موضع گیری ای از طرف جنابعالی راجع به این موضوع صورت نگرفته است، نکاتی چند پیرامون محتویات این اطلاعیه خدمت شما عرض میشود:
۱٫ مطرح کردن کنایه آمیز تقلب در انتخابات، آن هم با گذشت یک سال از آن دروغ بزرگ، بی تردید بیشرمی ای است که از کمتر کسی برمی آید. کارکرد این ادعای وارداتی، متعلق به همان هفته ی اول بعد از انتخابات بود که رمز آشوب باشد، و خیلی زود خالی بودن دست مدعیان در ارائه ی کوچکترین مستندات برای ادعای بزرگ و عجیبشان روشن شد؛ دفتر جنابعالی که بدون ارائه ی کوچکترین دلیل و سندی، این تهمت زشت و بچگانه را به نظام اسلامی نسبت میدهد، نمیتواند از پاسخگویی نزد قانون و ملت مصون بماند. و ای کاش جنابعالی در همان ایام قبل از انتخابات که با تردیدافکنی های مکرر نسبت به سلامت انتخابات، نقشه ی دشمن را تکمیل میکردید، مخاطب این سخنان رهبر عزیز انقلاب را درمییافتید که: «با حضور پرانگیزه ی مردم، همواره انتخابات سالم، متقن و خوبی در ایران برگزار شده، اما متأسفانه برخی دوستان بیانصاف و کسانی که جزو ملت هستند و توقع دارند مردم به آنها توجه کنند، با ناسپاسی علیه ملت حرف میزنند و با تکرار حرف دروغ دشمن سلامت انتخابات را زیر سؤال میبرند… دشمن درصدد است با القای ناامیدی در مردم، نظام را از پشتوانه ی مستحکم خود یعنی آرای مردمی محروم کند و با کمال تأسف در داخل نیز افرادی از روی غفلت همان حرفهای دشمن را تکرار و عملاً به تحقق اهداف دشمن کمک میکنند که باید به حال آنها حقیقتاً تأسف خورد».
۲٫ در بخشی از این اطلاعیه، علت این سخنان ناصواب شما این ذکر شده است که «بعضی از شخصیتهای مؤثر دستاندرکار انتخابات صراحتاً اعلام میکردند که رأی مردم در حکومت اسلامی تشریفاتی و زینتی است». خوب است به جای مبهم گویی، این افراد را –اگر وجود خارجی دارند- معرفی نمایید. اما قبل از آن بگذارید ما کسانی را از اشراف و مترفین امروز جامعه ی اسلامی، به شما معرفی کنیم که در عمل نشان دادند که اعتقاد دارند که رأی مردم، تشریفاتی و زینتی است، و اگر نامزد مورد علاقه ی آنها در انتخابات رأی نیاورد، باید «بریزند در خیابانها»، و با آشوبگری و قلدری و قداره کشی ثابت کنند که میزان رأی آنهاست، نه رأی ملت!
ای کاش دفتر جنابعالی مدعی چیز دیگری جز جمهوریت و رأی مردم میشد! آیا غیر از این است که ضربهای که سران فتنه و نزدیکان شما به جمهوریت و ملاک بودن رأی مردم در کشورمان زدند را محمدعلی شاه قاجار نیز نزده بود؟! کسانی که با رفتار خود و اردوکشی خیابانی، اساس انتخابات در کشور را زیر سوال برده اند، به نظامی که این همه هزینه داد تا از آرای مردم در مقابل زیاده خواهی های بزرگان و بزرگزادگان محافظت کند، درس جمهوریت میدهند؟!
۳٫ «متوسل شدن به نفی دیگران برای اثبات خود» موضوع دیگری است که در این اطلاعیه بدان اشاره شده است. این کار زشت که آنجا پایه گذارده شد که یکی از نامزدهای انتخابات نهم ریاست جمهوری، علت ورود خود به عرصه ی انتخابات را حضور «کوتوله های سیاسی» نامید؛ و البته به خاطر اینگونه سخن گفتن ها، «نه» محکمی از ملت شنید. نویسندگان این اطلاعیه که به دیگران نسبت داده اند که «وقیحانه خود را همهکاره انقلاب میدانید»، خوب است یک بار دیگر نوشته ی خود را مطالعه کنند تا ببینند این جمله شان بیشتر شایسته ی چه کسانی است.
۴٫ به مسئولین دفترتان که نوشته بودند «چه شده است که انتشار نامه از سوی کیهان افشاگری فتنه و سران فتنه!!! تلقی میشود، اما اگر همین نامه از سوی سایت آیتالله هاشمی رفسنجانی منتشر شود، دمیدن بر آتش فتنه تلقی میگردد؟!» تفاوت زیادی که بین تبلیغ کار زشت، و نقد و تقبیح کار زشت وجود دارد را یادآوری بفرمایید. و بگویید رسانه های ضدانقلاب را مرور کنند و ببینند که آن نامه و این اطلاعیه چگونه مایه دلگرمی دشمنان انقلاب شده است.
۵٫ نویسندگان این اطلاعیه که منتقدین شما را همردیف قاتلان «شهید هاشمینژاد، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید مطهری، شهید رجایی، و شهید باهنر» ذکر کرده اند، خوب است تأمل کنند که آن تروریست ها امروز در کدام جبهه اند و مدعیات آنها چه شباهت عمیقی به محتویات این اطلاعیه ی دفتر شما دارد. و کسانی که انتقاد از جنابعالی را «دین ستیزی» و «روحانی گریزی» ذکر کرده اند را به بخش دیگر نوشته ی خودشان ارجاع میدهیم که «شخصی به آیتالله العظمی بروجردی عرض کرد که یک روحانی را در حال دزدی گرفتند و حضرتش برآشفت و گفت: نگویید یک روحانی دزدی میکرد، بگویید دزدی لباس روحانیت پوشیده بود». مردم بحمدلله چنین تفکیک هایی را قائل هستند و نیاز به نگرانی نیست که با انتقاد از یک روحانی، دین و روحانیت زیر سوال برود.
۶٫ انتقاد از «سکوت مصلحت آمیز رهبری معظم انقلاب» از طرف کسانی که بیشترین سود را از این بزرگ منشی پیامبرگونه برده اند، عجیب مینماید. خوب است در این موضوع تأمل کنید که اگر مصلحت اندیشی های ایشان نبود، ملت خشمگین از فتنه گران و حامیانشان برخورد دیگری با شما میکردند. آیا شعارهای صریح مردم در راهپیمایی های میلیونی ۹ دی و ۲۲ بهمن را نشنیده اید ؟!
اگر تفاوتی در برخورد اول انقلاب امام خمینی(ره) و برخورد امروز امام خامنه ای مشاهده میکنید، آن را ناشی از تفاوت آقای هاشمی در سال ۵۹ و سال ۸۹ بدانید، نه چیز دیگری.
۷٫ هتاکی به بسیجیان در بخش دیگری از این اطلاعیه، نشانگر عمق بی اطلاعی نویسندگان آن از بسیج بود. عجیب است که از پویایی بسیج، این شجره ی طیبه که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء»، مطلع نیستید و بسیج را منحصر به آن عده ی معدودی میدانید که به تعبیر شما با سهمیه ی رزمندگان وارد دانشگاه و استاد شده اند و به قول خودتان امروز طرفدار شمایند! کاش به میان مردم می آمدید و خیل عظیم بسیجیانی را میدیدید که پیشتازان عرصه های مختلف اند. کاش صدای میلیونها بسیجی را در تجمعات یک سال اخیر سراسر کشور میشنیدید. کاش میدیدید که بسیجیان علیرغم محبتشان به فرماندهان سابقشان، از امام خود یاد گرفتهاند که ملاک را حال فعلی افراد قرار دهند.
۸٫ شما که اینقدر بر بی اساس بودن ادعاهای مشهور پیرامون خانواده تان تأکید دارید و در این اطلاعیه هم بارها دروغ بودن آنها ادعا شده است، چطور می شود که به درخواست صمیمانه ی ما در تاریخ ۳۱ فروردین که طی بیانیه ای از جنابعالی تقاضا کرده بودیم «فارغ از وارد بودن یا نبودن اتهامات وارده به فرزندتان، وارد عمل شده و با فراخواندن وی به ایران، به اجرای سریع تر مراحل قانونی کمک کنید تا خدای ناکرده شک و تردیدی نسبت به صلاحیت مسئولین نظام در دل ها ایجاد نشود» هیچ پاسخی ندادید، و قدمی در جهت بازگرداندن وی به کشور و معلوم شدن وضعیت اتهاماتی که آنها را واهی میدانید برنداشتید. هنوز هم دیر نشده است و ملت منتظر هستند.
۹٫ در انتهای اطلاعیه ی دفترتان، -با ادبیاتی نامناسب- وجود اختلاف بین شما و امام خامنه ای، «توهم» دانسته شده است. البته پیروی کامل از امام مسلمین، برای هر شخص افتخاری است که انشاءالله همه مان بدان مفتخر باشیم؛ اما بهتر نیست به جای سخن گفتن در این باره، حرف تان را در عمل اثبات نمایید؟ ملت هوشیارانه مواضع شما را درک می کند، نیازی به سخن گفتن نیست. آیا زمان آن نرسیده است که پیروی از ولایت را در عملکرد خود نشان دهید.
در پایان، امیدواریم با حضور در خط ولایت و همراهی ملت انقلابی، افتخاراتتان روزافزون شود، و اینگونه نباشد که هرگاه اطرافیانتان میخواهند سخن از افتخارات و مجاهدتهای جنابعالی در راه انقلاب به میان آورند، نیازمند رجوع به دهها سال قبل باشند.
و من الله التوفیق
داداش کجاییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟ 🙁 🙁 🙁
پس داداش حسین کو؟ 🙁
سلام
ساعت ۱۳ و داداش همچنان نیامد ….
داداش فک میکنم این متن دیگه پودر شده باشه از بس چکش کاریش کردن…..
مـــــــــــــــــــــــا منتظریم
(بر وزن ما بیشماریم)
البته اگه نگی غلط کردید.
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط بهی علمک./
من نمیدونم به نوشته داداش حسین گریه کنم یا به شیطنت های آذرخش و مسابقه سرعتتون بخندم!!!
کار همتون درسته.ای ول هستین دیگه.
داداش من قصد تعریف و تمجید ندارم اما آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند!
بلاگفا فیلتر شده. :-))))))
وااااای خدا چقدر خندیدم.
دم فیلترینگ گرم.
امیدوارم رفع فیلتر نشه تا بیشتر بخندیم.
ولی همینش هم خوبه. الان دیگه شیرازی می فهمه دنیا دست کیه. :-)))))))))
خب بلاگفا رو که به سلامتی بستن
ما هم یه عالمه دل نوشته داشتیم که هیچ جای دیگه نداشتیم
حالا اونا رو از کجا میتونیم داشته بشیم
ضمنا من هنوز خونه جدیدی پیدا نکردم
چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سسسسسسسسسسسسسسلام داداش
بلاگفا فیلتر شد
کار کی بوده
یا حیدر
سلام حسین آقا!حضور تون رو به قطعه ۲۶ گرامی میداریم.مقدمتان گلباران.
دسته گل محمدی به وبلاگت خوش امدی.
بلاگفا فیلتر نشده،
ظاهرا تو DNSهای دامینش دستکاری شده،
الان از طریق آدرس http://38.113.162.27 به بلاگفا دسترسی پیدا کنید.
تا بلاگفا باشه که امثال من را مسدود کند torang3.blogfa.com
سلام……..
اینم از بلاگفا که کارش ساخته شد…………….
می شه لطفا نظر قبلی من و تایید کنید؟؟انگار یادتون رفته
اى پیر، مـــرا به خانقــــــاهى برسان یاران همه رفتند، به راهى برسان
طاقت شدم از دست و پناهى نرسید فـــریاد رَســــا، پناهگاهى برسان
امام خمینی رحمه الله.
سلام خدمت همه دوستان
سایت عصر انتظار یه سریال گذاشته به نام سریال ظهور حتما ببینید خیلی جالبه لینکشو واستون می ذارم.
http://www.asr-entezar.ir/archives/2411
تقدیم به امام و شهدا و مادر داداش امین عارفی:
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
برای سلامتی داداش حسین:
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
***اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم***
داداشی نوشته قرمزات آرامش بخشه چون میفهمیم حال داداش حسینمون خوبه.
سلام
این روزها هر کجا نام حضرت امام عشق و خون،حسین مظلو م میاد
و
هر وقت نامی از فرزند حیدر کرار،فرزند شیر خدا میاد،دلم میره سمت مشهد الرضا و موزه
سمت پرچم سرخ گنبد امام حسین و ابوالفضل العباس
و از اونجا دلم پر پر میزنه برای بین الحرمین
برای تل زینبیه
یا حسین……دل تنگ پا بوسیم مولا
یا علی
۱۸ تیر!!
سر مزار مسلم عزیز!!^_^
هستمت فتیر!!
ان شا الله قسمت بشه ما هم بیایم…
سلام برادر
انشالا همیشه سلامت باشین و قلمتون برای ارزشها از حرکت وا نسه
ما یه سری از بچه های وبلاگی بودیم که تو بلاگفا وب داشتیم
و به خاطر حرکات اخیر بلاگفا ازش رفتیم
بچه ها تحقیق کردن همه رفتیم پارسی بلاگ
امکاناتش خوبه … خیلی بیشتر از بلاگفاست
مدیرش هم شخص متدینیه
التماس دعا
دیدار در قطعه ۲۶ ان شالا
سلام
انشالله اگر توفیق باشه من هم میام
سلام برادرحسین
من اگه جای توبودم نه وقت می کذدم این کامنتا رو بخونم نه جواب بدم ولی …..
نه ده رو دادم سعید بخونه خیلی خوشش اومده بود ولی دیروز می گفت به نظرت خیلی شعاری نیست؟
گفتم اتفاقاچرا خیلی هم شعاریه!
جای این شعارا درگفتمان بچه بسیجیا خالی بود حکماَازاین به بعد خیلی راحت تر میشه با سبزک ها بحث کرد
آخه خیلی ها روشون نمی شد بگن بچه بسیجین البته به خیال تقیه و توریه….
اماحالا باخیال راحت ساندیس های مش رجب رو می خورن وبانی اون که تازه فهمیدن به درد چه کاری می خوره
چش شیطونوودار ودستشو کور میکنن تا نگاه چپ به بچه بسیجی نکنن.
برادر حسین خیالت تخت من دیده بانم وازاین بالا خاکریز دشمن رو خوب میبینم بزن که داری خوب می زنی
راستی اگه گرا مرا خواستی رودروایستی نکنی ها به خودم بگو
پسرم! تو ماموری از طرف خدا که در آخرالزمان نگهدار سیدی از تبار خراسان باشی که نائب خورشید است. ماه است. پسرم! “ابا الفضل علمدار، خامنه ای نگهدار”!
خیلی زیبا است.
خیلی دوست دارم این متن را، پر احساس است.