جنگ “جمهوری اسلامی” با “انقلاب اسلامی”

قبل التحریر: هفته نامه خبری – تحلیلی “پنجره” در شماره ۴۶ خود مصاحبه ای با داداش حسین شما انجام داده است با این تیتر: “نه ده، وصیت نامه من است”. در این مدت که زیاد با این طرف و آن طرف مصاحبه کرده ام، گفت و گویم با “فارس” و همچنین مصاحبه ام با مجله “پنجره” خیلی به دلم نشست. من هنوز هم بیشتر خودم را یک مصاحبه کننده و یک خبرنگار می دانم تا یک مصاحبه شونده و یک مثلا نویسنده. اغلب دوستان اذعان دارند که وقتی با کسی مصاحبه می کنم بسیار دقیقم در پیاده کردن گفت و گو. از همین رو برایم مهم است که وقتی کسی با من مصاحبه می کند چگونه گفت و گو را پیاده می کند. تنظیم مصاحبه ام با پنجره کار دوست خوبم “حمید محمدی” است که دقیق و حرفه ای کار خود را انجام داده است. خواندن این شماره “پنجره” را از دست ندهید که پرونده مفصلی درباره کتاب های بیرون آمده از دل سال هزار و سیصد و فتنه و اشک دارد.

۱- تقدیم به همه دوستانی که در “قطعه ۲۶″ جلوی فحاشی بی ادب ها سنگر معرفت گرفتند و برای”بابا اکبر” فاتحه خواندند.

۲- من روز عزایم آن روزی است که دشمن به جای دشنام از من تعریف کند. دشمن دارد کار خودش را می کند و من هم کار خودم را.

۳- شنیده ام دو تن از خواص بی بصیرت که سخت مشغول انتخابات ریاست جمهوری بعدی هستند عده ای را مامور کرده اند که در ستون نظرات “قطعه ۲۶” وارد شده تا از موضع دفاع از رهبری – که هزار بار جانم فدای یک لحظه زندگی اش باد – و از زاویه حفظ ادب، به انتقاد از داداش حسین بچه بسیجی ها رو آورند. به این عزیزان عرض می کنم؛ از این پس در وب سایت مقدس قطعه ۲۶ تنها و تنها نظراتی تایید می شود که در تعریف از این قلم حتی به وادی غلو بیافتند. این را جدی گفتم. مدح قلم من، ربطی به نوشته های حسین قدیانی ندارد، بلکه تعریف از خون بابا اکبر که جوهر پر گوهر قلم من است، دعای مادران شهید داده و لطف بچه بسیجی ها در حق این برادر کوچک خودشان است. هر کسی – مامور باشد یا نباشد – به نوشته من از هر زاویه ای نقدی دارد این کار را در وبلاگ خودش انجام دهد. ما  ستاره ها در اینجا کاری جز مدح ماه و خروش علیه تاریکی و شب پرستی و بی بصیرتی نخواهیم داشت. کسی به این کار انتقاد دارد، وبلاگ خودش را مزین کند. “قطعه ۲۶” فقط جای طواف بر گرد نور ماه است. اینجا “شمع” مهیاست. هر کس هوس پروانگی کرده است؛ بسم الله.

۴- ملخ ها و مگس ها و کرکس ها (جبهه دشمن اصلی) و ناکس ها و ناکث ها (خواص بی بصیرت و سران فتنه)  این روزها زیاد به من بد و بیراه می گویند اما کسانی که تا دو ماه پیش برایم به به و چه چه می گفتند  و حالا بدون مزد (!) منتقد ما شده اند، بدانند که اولا؛ هنوز نظراتشان در تعریف از این قلم در ستون نظرات پستهای قبلی هست. من که عوض نشده ام. نوشته هایم همان است که بود. اگر بی ادبی است، آن زمان هم بی ادبی بود. واقعیت این است که شما کوچک ترین برادر خود را، این سرباز حقیر سپاه ماه را خیلی ارزان فروختید. ثانیا؛ همان حرف جلال آل احمد: “اگر می خواهی بفروشی، همان به که بازویت را. قلم را هرگز”. مرا فروختید، عیبی ندارد. لااقل قلم تان را نفروشید. کسانی که قالی می بافند، خواب بدی برای تار و پود قلمتان دیده اند. اگر قرار است سوپور شهرداری در فضای مجازی شوید، همان بهتر است سرباز ولایت در خط مقدم اینترنت باشید.

۵- و نکنه آخر: من بچه بابا اکبرم هستم و بسیار تیزتر از این حرفها.

طلوع کرد زودتر از خورشید. بیدار شد زودتر از شب و هنوز سر نداده بود مرغ سحر تسبیح و گنجشک آواز که به نماز نشست. ایستاده یارایش نیست نماز خواندن که جانباز ویلچری است. حالا دیگر ویلچر عضوی از بدنش شده است. نماز را خواند و بعد زیارت عاشورا. دیگر خوابش نمی برد. با هر والذاریاتی بود و لابد با کمک جانباز کربلا سوار ماشین شد و به بهشت زهرا رفت. هوا گرگ و میش بود و او با شهدا قوم و خویش. ساعتی دیگر باید رای می داد. بهتر آن دیده بود مثل همیشه قبل از رای به نامزدهای جمهوری اسلامی، فاتحه ای بخواند برای دوستان شهیدش و “آری” بگوید به خون شهدای انقلاب اسلامی. جلوی در بهشت زهرا سرباز ممانعت کرد از رفتنش. گفت: زودتر از ۷ راه نمی دهیم کسی را داخل. دستور است. مرد جانباز جواب داد: به تو دستور می دهم در را باز کنی. سرباز گفت: شما کی باشی که دستور می دهی؟ گفت: من نماینده خمینی هستم در امور خون دل خوردن. نماینده خامنه ای هستم در امور زجر کشیدن. من نماینده آه علی هستم در سینه چاه. من داغ زخم آدم اندر سینه دارم. من آدم مهمی هستم. درست است که نخاعم قطع شده اما هنوز سیمم وصل است به بیسیمچی بالای خاکریز. درست است که نمی توانم راه بروم اما روزگاری در خط مقدم کارم دویدن بود. ملائکه دستشان بسته بود، مرا نصف و نیمه بردند بهشت. نخاعم و ریه ام و یک پایم و بخشی از قدرت شنوایی ام و ۴۶ درصد قدرت بینایی ام و همه جوانی ام و آرزویم که دیدن کربلا بود الان بهشت است خودم اینجا هستم. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود. دل من پیش حسین است در بهشت، خودم اینجا هستم. من زندگی ام رو به اوج بود که موج مرا گرفت. نگاه نکن اینطوری مرا. کسی بودم برای خودم روزگاری. من هم روزگاری قادر بودم روی پای خود بایستم. تقصیر خودم بود. داوطلبانه رفتم روی مین و افتادم زمین. نصف بدنم شهید شد. من الان آویزان مانده ام؛ یک پایم بهشت است و یک پایم اینجا. من گاهی برای بخشهای مختلف بدن خود که کوتاه شده دستشان از دامن دنیا خیرات می دهم. گاهی شبها خواب خودم را می بینم؛ نیمی از بدن من هنوز جوان مانده. پای بهشتی ام هنوز ۱۸ سال بیشتر ندارد. یک پای من برناست، یک پای من پیر. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود. الان یک گوش من در بهشت دارد صدای حسین را می شنود. این یکی گوشم پر شده از چرک. عفونت کرده. ۵۴ درصد بینایی ام گاهی شرک می بیند، گاه تاریکی، گاهی ماه. یادش بخیر! خمینی مثل ماه می درخشید. من نماینده امام در امور مکه نبودم. همه کاره امام بودم در فکه. من وجوهات امام را جمع نمی کردم. کارم پیدا کردن دستهای بریده بچه ها بود در کانال پرورش ماهی. من ماهی علقمه هستم. بدون آب می میرم. من در شرق ابوالخصیب به شهادت رسیدم اما آنقدر بارش خمپاره ها سنگین بود که ملائکه جرئت نکردند بیایند و مرا ببرند بهشت. این شد که حالا مانده ام روی دست شما. ابروهایم روزگاری پر پشت بود. چشمانم مژه داشت. موهایم نریخته بود. حالا دیگر آینه هم نمی تواند تحمل کند قیافه ام را. من از زیبایی ام گذشتم در راه جمهوری اسلامی و حالا زشت شده ام. من اعتراض دارم. من شاکی ام. جای من اینجا نیست. حق من یک رای نیست. من دو نفرم. نفر اولی در کربلای ۵ به شهادت رسید. رای مرا باید چند بار بخوانند. من به تعداد ترکش هایی که در بدنم هست باید رای بدهم. این کمترین سهم من است. به تعداد تکه های بدنم در بهشت، من باید رای بدهم. در عوض آنها هم من باید رای بدهم. رای من وصیت نامه من است که “آری” بود به ولایت فقیه. خس خس سینه ام را می شنوی؟ نگذار سفره دلم را برایت باز کنم؛ پر از سرفه ناشی از گاز خردل است. من بیشتر از صد در صد جانبازی دارم اما کسی مرا شهید صدا نمی زند. حتی کسی برای پای بهشتی من فاتحه نمی خواند. هیچ کس نمی داند قبر پای من کجاست. کسی نمی داند مزار ۴۶ درصد بینایی من کجاست. من به جای تنفس در هوای بهشت دارم در همین دنیای آلوده به دود شما نفس می کشم. نه، یاران کجا غریبانه رفتند؟ غریبانه، ماندن من در دنیای شماست. یادش بخیر! سنگر خوب و قشنگی داشتیم. آورده بودند صندوق انتخابات را در سنگر. سالها پیش بود. رای دادم به رئیس جمهور مکتبی؛ خامنه ای. سنگرم در جنوب، جنب بهشت بود. اسلحه ام اشک. فشنگم عشق. دوربینم نزدیک می دید قمر بنی هاشم را. قمقمه ام آب داشت اما تشنه بودم. مشک این بار سالم مانده بود ولی ترکش ها اشک گلویم را در آوردند. من سرباز لب تشنه انقلاب اسلامی هستم نه کارمند شکم گرسنه جمهوری اسلامی. این ویلچر تنها صندلی مورد علاقه من در جمهوری اسلامی است. این ماشین را هم که می بینی بنیاد به من نداده. برای رفتن به بنیاد باید بلد باشی راه بروی که من بلد نیستم. من ویلچری ام؛ دلم بزرگ است، جا نمی شود در آسانسور کوچک بنیاد. من ویلچری ام؛ جا نمی شوم در پله برقی. من ویلچری ام؛ صندلی ام چرخ دار است. ویلچر اگزوز ندارد. دود ندارد. سوز دارد. درد دارد. زخم دارد. زخمهایی که بخیه بردار نیست. ویلچر هوای شهر را آلوده نمی کند. مونوکسید کربن برای ریه ویلچری ضرر دارد. شعار “مرگ بر اصل ولایت فقیه” برای قلب جانباز ویلچری ضرر دارد. شعار “نه غزه نه لبنان” برای روحیه رزمنده عملیات “الی بیت المقدس” ضرر دارد. آتش زدن خیمه عباس، گرم کردن تنور ترکشهای بدن ماست. تاریخ معلم انسانهاست و جغرافیا مساحت آن چاهی است که محرم دل علی و مرهم زخم ولی بود. من ویلچری هستم اما ویلچری به دنیا نیامده ام. به من روزگاری به دیده منت نگاه نمی کردند. عباس روزگاری دست داشت. ام البنین روزگاری ۴ پسر داشت. من تا همین چند سال پیش راه می رفتم. آدم زمانی در بهشت بود. آدمها روزگاری قانع بودند به سهم شان. فتنه یعنی سهم خواهی. من قطع نخاعی ام؛ صندلی برایم لازم است. در عجبم از آنهایی که می توانند راه بروند اما دنبال صندلی اند. امروز آغاز عملیات ۸ ماه دفاع مقدس است. دیشب عباس به خوابم آمد و همه چیز را گفت. گفت: فردا همه می آیند. یکی با کفش. یکی با نعلین. یکی با پوتین. یکی با صندل. یکی با صندلی. یکی با پای برهنه. یکی با کفش قرمز پاشنه بلند. یکی با کفش میرزا نوروز. یکی با همان کفشهای بی ارزش علی. نه، این انتخابات ریاست جمهوری نیست. جنگ فقر و غناست. یک طرف آقاست، یک طرف آقا زاده ها. فتنه عجیبی است. انگار جمهوری اسلامی به جنگ انقلاب اسلامی آمده است! آمریکا و اسراییل می خواهند به کمک مدیران جمهوری اسلامی، شهیدان انقلاب اسلامی را سرنگون کنند. سران فتنه همه مدیران جمهوری اسلامی اند. خواص بی بصیرت همه مدیران جمهوری اسلامی اند. علی مطهری نماینده مجلس جمهوری اسلامی است. علی لاریجانی رئیس مجلس جمهوری اسلامی است. قالیباف شهردار جمهوری اسلامی است. محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی است. آقا زاده ها همه حقوق بگیر جمهوری اسلامی هستند. من اما جانباز انقلاب اسلامی هستم. خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی است. ما کارمندان جمهوری اسلامی نیستیم. فرزندان انقلاب اسلامی هستیم. ما وصیت نامه شهیدان انقلاب اسلامی را به فیش حقوق کارمندان جمهوری اسلامی نمی فروشیم. فتنه عجیبی است؛ جمهوری اسلامی آمده به جنگ انقلاب اسلامی. کارمند آمده به جنگ سرباز. حقوق بگیر آمده به جنگ تکلیف مدار. علی مطهری رفته به جنگ پدرش. آنهایی که کفش قرمز پاشنه بلندشان را مدیون جمهوری اسلامی هستند، آمده اند به جنگ پابرهنگانی که ولی نعمتان انقلاب اسلامی هستند. خوشی زده زیر دل کارمندان و آمده اند ارث پدرشان را از پابرهنگان بگیرند. من ویلچری ام؛ جمهوری اسلامی را کاری ندارم اما از مدیران جمهوری اسلامی بدم می آید. من عاشق شهدای راه انقلابم. من به رئیس جمهور انقلابی رای می دهم نه به نامزد جمهوری اسلامی. از نظر من دوره نامزد بازی گذشت. مدیران جمهوری اسلامی هنوز از ماه عسل غفلت بر نگشته اند. عیبی ندارد. فتنه کار را به جای باریکی کشانده. حالا ما باید میان جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی یکی را انتخاب کنیم و خار در چشم و استخوان در گلو به جمهوری اسلامی، “نه” بگوییم. پس زنده باد “انقلاب اسلامی”. آنهایی که ۲۵ خرداد به خیابان انقلاب اسلامی آمدند اغلب کارمندان جمهوری اسلامی، مدیران همین نظام و از خاندان جمهوری اسلامی بودند اما آنهایی که در ۹ دی، قیام کردند، فرزندان انقلاب اسلامی اند. ما شهروند نیستیم. رهبر ما مقام معظم رهبری نیست. “آقا” تر از این حرفهاست. ما نه شهروند هستیم، نه رعیت، نه کارمند، نه حقوق بگیر، نه هیچ چیز دیگر. ما “عنوان” نداریم. ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان. چند قطره خون ناقابل. ما زیرک تر از این حرفها هستیم. انقلاب اسلامی درست است که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید اما هنوز تمام نشده. انقلاب اسلامی هنوز تمام نشده. هر کسی دوست دارد باز “الله اکبر” بگوید. ما می نویسیم به حساب همان الله اکبر سال ۵۷ . ما در عرض ۸ ماه پای عده ای را حتی به نماز جمعه هم باز کردیم. دم ما گرم. من ویلچری ام و خوشحال شدم که همت و باکری، این شهدای انقلاب اسلامی در زبان شهروندان جمهوری اسلامی خوش درخشید. اگر فتنه بیش از ۸ ماه طول می کشید، ما از این جماعت سبز چند تایی هم “حافظ کل” درست می کردیم! تا باتوم هست، زندگی باید کرد. زندگی یعنی کوبیدن باتوم بسیج بر فرق منافقین گیج. مثل منافق گیج با باتوم بسیج، مثل علاقه خرگوش است به خوردن هویج! ما حواسمان جمع است. بر اوضاع تسلط داریم. ما فریب عناوین مدیران جمهوری اسلامی را نمی خوریم. من ویلچری ام اما مدیران جمهوری اسلامی تکیه به صندلی ای داده اند که چرخ دار نیست. اتفاقا مشکل همین جاست؛ انقلاب اسلامی در حال حرکت است. صندلی ها باید چرخ دار شود. بی بصیرتی، دست انداز است. فیش حقوقی، مانع است. آقا زاده ها مانع اند. پُستها، پَست می کند آدم را. مست می کند آدم را. پول کار دست آدم می دهد. کاخ نشینی نطق آدم را ولو اینکه ناطق باشد و مدیر جمهوری اسلامی باشد کور می کند. روزی در صفین، جنگ معاویه و علی تبدیل شد به مصاف قرآن و قرآن ناطق. مالک چون زیرک بود و ملک و املاک نداشت، علی را حتی به قرآن نفروخت و فریب اراجیف این و آن را نخورد. در دام انتقاد مقدس نما های بی شعور اسیر نشد. تاریخ معلم انسانهاست. ما بر خلاف سران فتنه هراسی از تاریخ نداریم. ما عبرت می گیریم از تاریخ. اگر مصاف امروز، جنگ میان جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی است، ما مثل ۲۲ خرداد، مثل ۹ دی، مثل ۲۲ بهمن، مثل ۱۴ خرداد رای به انقلاب اسلامی می دهیم. ما خاندان هزار فامیل جمهوری اسلامی نیستیم. خانواده هزار شهید انقلاب اسلامی هستیم. ما در نظام جمهوری اسلامی دنبال پست و صندلی نیستیم که بخواهیم گزینش شویم. ایرانی بودن شاید از شرایط کارمندی در نظام جمهوری اسلامی باشد اما سید حسن نصرالله برای آنکه سرباز انقلاب اسلامی باشد و خامنه ای را “امام” صدا کند و بوسه بر بازویش بزند، نیازی ندارد به ایرانی بودن. کودک غزه شاید شیعه نباشد اما او که قرار نیست مستخدم بانک جمهوری اسلامی شود. او برای فرزند انقلاب اسلامی بودن فقط کافی است مثل فتحی شقاقی، خامنه ای را امام خود بداند. هر آزاده ای در هر کجای این جهان که باشد فرزند انقلاب اسلامی است. دوباره می گویم؛ ما شهروندان جمهوری اسلامی نیستیم. ان شاء الله شهدای راه انقلاب اسلامی خواهیم شد. ما بیش از ۳۰۰ هزار شهید انقلاب اسلامی را نمی فروشیم به عده ای معدود از کارمندان جمهوری اسلامی.

***

دقایقی از ساعت ۷ صبح گذشته بود که فرزند انقلاب اسلامی وارد بهشت زهرا شد. با هر والذاریاتی بود و لابد با کمک عباس، از ماشین پیاده شد. از همان صندلی ماشین، خودش را با هر زحمتی بود رساند به صندلی چرخدار. حالا دیگر صدای آواز گنجشکان را می شد شنید. خورشید طلوع کرده بود. هوا روشن شده بود. دستانش را روی چرخ ویلچر گذاشت و حرکت کرد. اندکی بعد به مزار دوست شهیدش رسید. دید باز هم جمله ای آشنا را: “وصیتم به دوستان این است؛ رهبر انقلاب را تنها نگذارید”. ویلچر را حرکت داد طرف حرم امام. اولین نفر بود. رای مثبت خود را به انقلاب اسلامی داد و بدین ترتیب ۸ ماه دفاع مقدس آغاز شد؛ جنگ ۲۵۰۰ ماهواره با یک ماهپاره. جنگ شب با ستاره ها. جنگ تاریکی با شمع. جنگ آتش با بال پروانه. جنگ خار با گل. جنگ تیشه با ریشه. جنگ صندلی های ثابت با صندلی های چرخ دار. جنگ باند بازان با جانبازان. جنگ کوهان شتر با شیران دوکوهه. جنگ خط امام با خود امام. جنگ نامه ها با وصیت نامه ها. جنگ دوستان پیامبر با فرزندان علی. جنگ مسجد ضرار با یاسر عمار. جنگ زبیر با ذوالفقار. جنگ احزاب با تهذیب. جنگ محراب با امام. جنگ سراب با آب. جنگ فیش حقوقی با جیب ولی نعمتان. جنگ عابر بانک با دخترک آدامس فروش. جنگ موسسه تنظیم با حسینیه جماران. جنگ  امروز آدمها با دیروز آدمها. جنگ مضارع های از خود راضی با روزگار ماضی. جنگ کاخ سروری با بیت رهبری. جنگ فرش با گلیم. جنگ زمین با عرش. جنگ برج با آسمان. جنگ شیخ با کوخ. جنگ عافیت با قناعت. جنگ حال فعلی با سابقه. جنگ رفسنجانی با هاشمی. جنگ ناطق با فریاد. جنگ سکون با حرکت. جنگ قاعدین با مجاهدین. جنگ شبپره ها با پنجره ها. جنگ سکوت با جنجره ها. جنگ خواص با عوام. جنگ مدیران جمهوری اسلامی در شمال تهران با شهدای انقلاب اسلامی در جنوب ایران. جنگ جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی. نه، اشتباه نشود؛ ما جمهوری اسلامی را فرزند انقلاب اسلامی می دانیم و مثل انقلاب اسلامی دوستش می داریم. اینها اما سالیانی بود که جمهوری اسلامی را به گروگان گرفته بودند. ما در ۳ تیر ۱۳۸۴ تیر خلاص زدیم بر فرق گروگان گیران و آزاد کردیم جمهوری اسلامی را از چنگ زر و زور و تزویر و در ۲۲ خرداد و ۹ دی و ۲۲ بهمن سال هشتاد و اشک دیدیم تیرمان درست به هدف خورده است. به چشم راس فتنه. به چشم دایه های بی عفت مهربان تر از مادر که نمی دانند تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد.

بعد التحریر:

۱- چند نفری پیام داده و با ذکر خصوصی بودن پیام از من تشکر و یا گلایه کرده اند بابت نظری که در وبلاگ شان گذاشته ام. یک بار گفته ام و باز تاکید می کنم به خاطر مغرضینی که می آیند و با اسم “حسین قدیانی” در وبلاگهای دیگر، نظرات عجیب و غریب می گذارند، مدتهاست که در وبلاگ هیچ کدام از دوستان نظری نگذاشته ام. این نظرات هم مطمئن باشید جدای از محتوای خوب یا بد، کار من نبوده است. اگر بخواهم درباره نوشته یکی از دوستان نظری بدهم، آنرا در همین سایت “قطعه ۲۶” و با ذکر وبلاگ مورد نظر منتشر خواهم کرد.

۲- نوشته فوق را ویرایش کرده ام. اگر دوستان قبلا این نوشته را پوشش داده اند، متن جدید را جایگزین کنند. ممنون از همه شما و بدانید که: “تا باتوم هست زندگی باید کرد. زندگی یعنی کوبیدن باتوم بسیج بر فرق منافقین گیج. مثل منافق گیج با باتوم بسیج، مثل علاقه خرگوش است به خوردن هویج“!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. محسن می‌گوید:

    سلام دوستان ولایی
    صدای امریکا ، رادیو فردا ، بی بی سی، فیس بوک ، توئیتر و ….
    همه و همه حریف باتوم مقدس بچه های بسیج نشدند
    و این واقعیتی است که تا عمق وجود ناپاک فتنه گران را میسوزاند
    این انقلاب بیمه دستان بریده عباس است. بیمه چه مفهمومی دارد؟ یعنی اگر خسارتی پدید آمد جبران خواهد شد
    این انقلاب مانند صدف عمل میکند. یعنی چه؟ یعنی فتنه ها و هجمه ها را جذب کرده و از آن مروارید میسازد. اگر نبود جنگ تحمیلی آیا سپاه و بسیجی شکل میگرفت؟ اگر این فتنه اخیر نبود آیا حماسه ۹ دی شکل میگرفت؟ و آیا ما حسین قدیانی را می شناختیم؟!!
    دوستت داریم حسین جان
    خصوصی با ارمیای حاج حسین که میخواند این سطور را: گر مانده ام خموش خدا داند و دلم…

  2. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام
    دلنوشت های یک پابرهنه
    از طرف همه پابرهنه ها/ غلط کردید بیشمارید جلبکها

    http://bayanche.ir
    ما عاشق فحش خوردنیم چون شعور شما را می رساند

  3. آبجی زهرا می‌گوید:

    سلام داداش… خدا قوت..
    الان میخونم نظر میدم…
    آخ جون اول شدم…

  4. شروان می‌گوید:

    دمت گرم
    بخونم نظر میدم
    دوست داریم.خدا قوت

  5. علیرضا کیانی می‌گوید:

    اگر اول نباشم بهتر است چون اینجا سرای بی ریا است و خاکی باید زیست

  6. علیرضا کیانی می‌گوید:

    قطرات اشک همراه این
    “گفت: من نماینده خمینی هستم در امور خون دل خوردن. نماینده خامنه ای هستم در امور زجر کشیدن.”

  7. آذرخش می‌گوید:

    آخ جووون مطلب.
    اولم؟
    آیا؟

  8. مهدی می‌گوید:

    سلام خسته نباشید

  9. محمد می‌گوید:

    سلام
    خوشحالم که اولین نفرم که دارم برای شما کامنت می گذارم
    خسته نباشید.
    یا علی

  10. میثم شاید حامد می‌گوید:

    سلام داداش حسین

    خدا قوت….چند مرتبه نگاه کردم ببینم نوشتی یا نه…….
    الآن خوشحالم که باز نوشتی
    هنوز نخوندم

    میخونم هم الساعه

    یا علی

  11. آذرخش می‌گوید:

    بی نظیر بود داداش.
    آفرین. خیلی تاثیرگذار و تحسین برانگیز.
    خدا همه جانبازان رو با اباعبدالله (ع) محشور کنه.
    برای بابای منم دعا کنید.

  12. محمد می‌گوید:

    بسم االله
    سلام داداش حسسین
    خدا قوت
    من برای سربلندی شما و انقلابی ماندن شما دعا می کنم
    یا علی
    یک بسیجی

  13. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلا م بر حسین*

  14. داداش محمد می‌گوید:

    ما با ولایت زنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم
    خدا خودش خوب میدونه که فقط منتظر یه اشاره کوچک رهبر و سرورمون هستیم تا این متوهم های فتنه گر رو به درک واصل کنیم . ما با اینکه نسل سومی هستیم ولی بچه های انقلاب اسلامی هستیم

  15. منتظر می‌گوید:

    ما شهروندان جمهوری اسلامی نیستیم. ان شاء الله شهدای راه انقلاب اسلامی خواهیم شد.
    رهبر اگر فرمان دهد غسل شهادت میکنیم
    راست میگن دوست آن است که بگریاند نه آن که بخنداند.وبازهم داداش حسین اشک ما رو درآورد.دستت درد نکنه رفیق

  16. sara می‌گوید:

    خدایا شکرت شکرت شکرت
    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  17. علیرضا کیانی می‌گوید:

    پدر فائزه بخواند:
    “آنهایی که کفش قرمز پاشنه بلندشان را مدیون جمهوری اسلامی هستند، آمده اند به جنگ پابرهنگانی که ولی نعمتان انقلاب اسلامی هستند.”

    بیانچه
    دلنوشتهای یک پابرهنه(مهندسی فرهنگ سابق)

    http://bayanche.ir

  18. سلام می‌گوید:

    می خواستم بخوابم ولیکن
    اگه شما ها بزارید؟؟

    این بالاترین ها توهم ۲۴ ساعته دارند؟؟؟؟
    از الله اکبر امشب حرف می زنند!!
    ما که در میدان این فتنه ها زندگی می کنیم چی نشنیدیم؟؟؟

  19. سلام داداش حسین…خدا حفظت کنه داداشی که واقعا تواین مطلبت حرف ما خانواده های ایثارگر رو زدی.
    نمی دونم به ما افتخار دادی به وب شهید دهقانیان سر بزنی یا نه.راستی حسن مصطفوی دیروز رفته بود ایادت ناصر حجازی وسایت های وابستشون اونقدر تو بوق و کرنا کرده بودند که نگو…اما این ور روی تخت بیمارستان ساسان
    جانبازان شیمیایی رو ببین که دارن پرپر می زنن…..البته این کارا لیاقت می خواد…..فاین تذهبون

  20. سلام

    نمی‌دونم چی باید بگم در برابر این متن دلنشین و زیبا که افتخارات انقلاب اسلامی را به رخ جمهوری اسلامی کشید …

    آری …

    ما در ۳ تیر ۱۳۸۴ تیر خلاص زدیم بر فرق گروگان گیران و آزاد کردیم جمهوری اسلامی را از چنگ زر و زور و تزویر و در ۲۲ خرداد و ۹ دی و ۲۲ بهمن سال هشتاد و اشک دیدیم تیرمان درست به هدف خورده است. به چشم راس فتنه. به چشم دایه های بی عفت مهربان تر از مادر که نمی دانند تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد.

    و چقدر قشنگ بود این ۳ خط آخر … افتخار و بالیدنم را چیزی نمی‌تواند بیان کند جز:
    الله اکبر … خامنه‌ای رهبر …

    انشاالله تا چند دقیقه دیگر ما هم به روز میشویم! البته نه به زیبایی و صلابت شما …
    اما منتظر خواندن نظر شما و سایر دوستان و ستاره های حضرت ماه هستیم.
    یاعلی

  21. آبجی زهرا می‌گوید:

    – در عجبم از آنهایی که می توانند راه بروند اما دنبال صندلی اند….
    – نمی دانند تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد….
    این ۲ تا جمله بوی بهشت میده….

  22. کمیل می‌گوید:

    عالی بود عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود اصلا نمی تونم هیچی بگم اره بغض خفه ام می کند

  23. کاویان می‌گوید:

    نصف شبی یه نکته ای به ذهنم رسید خواستم از این تریبون خدمت مردم خداجو ی فتنه انگیزعرض کنم که

    غلط کردید بی شمارید . شکر خوردید بی شمارید .
    هیچی نیستید.
    شما حتی خس و خاشاک هم نیستید.

    و خدمت دوستان عرض می کنم
    ماییم که بی شماریم به عدد ستاره های آسمان و مقتدایمان ماهی است که یک تنه روشن می کند آسمان ظلمت زده شب را در غیبت خورشید.

  24. sara می‌گوید:

    بگو که جان عزیزم زدست رفت خدا را…..
    گفتم داداشی بگو چی کار کنم اشکم بند بیاد با این متن پر از سوزت چشمام بجای اشک خون می باره
    خدا قوت داداش شهید شی

  25. ya zeinab می‌گوید:

    سالروز آغاز هشت ماه دفاع مقدس برای سرنگونی فتنه مبارک… خداقوت دلاور!

  26. آذرخش می‌گوید:

    غلط کردید بی شمارید جلبک های میکروسکوپی
    آخه چقدر حرف مفت؟ یه تف بندازی همه شون غرق می شن ها. بازم میان کری می خونن.

  27. آیه می‌گوید:

    “آنهایی که ۲۵ خرداد به خیابان انقلاب اسلامی آمدند اغلب کارمندان جمهوری اسلامی، مدیران همین نظام و از خاندان جمهوری اسلامی بودند اما آنهایی که در ۹ دی، قیام کردند، فرزندان انقلاب اسلامی اند. “

  28. آذرخش می‌گوید:

    ببین چه سر و دستی برای اول شدن می شکنیم. :-))

  29. erfan89 می‌گوید:

    به به به به حظ کردم . عجب نوشته ای بود .
    احسنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
    احسنت
    احسنت
    احسنت

  30. احمد می‌گوید:

    الله اکبر

    لااله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون

    اباالفضل علمدلر تو را به جان مادرت خامنه ای نگهدار

    (تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد)

    و ما میگوییم تا علمدار ارباب بی کفن نگهبان ماهپاره ماست غلط کردید بیشمارید !

  31. erfan89 می‌گوید:

    خدا شر فرقه ی ضاله ی موسوی پرست و کروبی پرست رو به خودشون برگردونه .
    انشا الله

  32. علیرضا کیانی می‌گوید:

    حسین یاد “حسین بهزاد” افتادم با اون دل پر دردش
    دیدیش بگو همون بنده خدایی که میگفتی شبیه اطلاعاتی هاست بهت سلام رسوند
    بهش بگو ما بچه های “انقلاب اسلامی” هستیم

  33. ابوذر می‌گوید:

    به کوری چشم سران فتنه جلبکها را میدهیم گاوهای BBCو ‍CNN بخورند.
    اینها لیاقت باتوم بسیجیها را هم ندارند.

    مش حسین سرت سلامت قلمت مستدام…

  34. آذرخش می‌گوید:

    داداش هنوز قهری؟
    جون من اخماتو وا کن دیگه. ببین امشب هیچ کس انتقاد نمی کنه. امشب اگه خدا بخواد آرامش داری. و داریم. پس بیا اخماتو وا کن
    به بچه ها نگاه کن
    ببین چقدر با حالن
    داداش جونو دوست دارن
    😀

  35. فرزند شهید می‌گوید:

    جانا سخن از زبان ما میگویی.

  36. سلام می‌گوید:

    جنگ باند بازان با جانبازان.
    جنگ کوهان شتر با شیران دوکوهه.
    جنگ خط امام با خود امام.
    جنگ نامه ها با وصیت نامه ها.
    جنگ مسجد ضرار با یاسر عمار.
    جنگ زبیر با ذوالفقار.
    جنگ احزاب با تهذیب.
    جنگ محراب با امام.
    جنگ سراب با آب.
    جنگ عابر بانک با دخترک آدامس فروش.

    خیلی عالی بود – از این تکنیکت حقیقتا لذت می برم

    بلاغت و فصاحت و زکاوت و مقاومت و فراست و کیاست و استقامت تو یه جا می خریم.
    چند ؟؟؟

  37. لیلا می‌گوید:

    مثل همیشه خواندیم و لذت بردیم

    برای خودت و قلمت دعاگوییم

  38. saeed می‌گوید:

    سلام حاجی ممنون از مطلب زیبای شما.لذت بردیم.

    خطاب به موسوی

    گنجیشکک اشی مشی برگرد به حوض نقاشی .بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی می افتی تو حوض نقاشی داد میزنی فراش باشی

    مرگ بر موسوی دیکتاتور

    سعید از شیراز

  39. ya zeinab می‌گوید:

    چه جمله زیبایی است این “…نمی دانند تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد”!

  40. حامد می‌گوید:

    سلام داداش
    خداکنه برا شهادت اول بشیم
    داداش ماروهم دعاکن
    درجوار امام رضا خیلی دعاگوتم
    ارادت- داداش حامد

  41. آیه می‌گوید:

    داداشی قربون قلم پر از احساست.باید همه جمله ها رو bold کرد.
    اجرت با علمدار کربلا.

  42. عارفه می‌گوید:

    سلام
    خیلی منتظر بودم تا متن جدیدتون رو بخونم
    شاید اول نرسیدم بخونم ولی بالاخره توفیق شدم برسم بخونم
    مثل همیشه عالی بود دلم گرفت نمی دونم چی بنویسم فقط اشکم سرازیر شد….
    انشاالله در این راه موفق باشین
    دعا کنید خداوند شهادت را نصیب شما کند

    در غیر اینصورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز به سه دسته می شوند :

    دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند .

    دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند .

    و دسته سوم به گذشته خو وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد .

    پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید .

    چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جز دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود .

    ( سردار شهید حمید باکری )

  43. sara می‌گوید:

    من نماینده خمینی هستم در امور خون دل خوردن. نماینده خامنه ای هستم در امور زجر کشیدن. من نماینده آه علی هستم در سینه چاه
    ما “عنوان” نداریم. ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان. چند قطره خون ناقابل.

    بازم جام جهانی شروع شد و یه جنایت بزرگ در پیشه حواسمون به این ننگ تاریخ اسرائیل زبون و بیچاره باشه خدا می دونه این بار کدوم طفل یتیم بشه و کدوم چشم بارونی

    تعجیل در فرج صلوات: اللهم صل علی محمدوال محمد

  44. کهربا می‌گوید:

    “ما شهروندان جمهوری اسلامی نیستیم. ان شاء الله شهدای راه انقلاب اسلامی خواهیم شد. ما بیش از ۳۰۰ هزار شهید انقلاب اسلامی را نمی فروشیم به عده ای معدود از کارمندان جمهوری اسلامی.”

  45. سلام می‌گوید:

    وای خدای من

    ماشاء الله -چقدر منتظر

    ۲۸ تا کامنت در عرض چند ثانیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    به خدا تکید !!
    مهربونید همتون !!
    عشقید و صفایید همتون

    حقشه که تو راهپیمایی بعد به جای ساندیس – رانی بهتون بدن !!

    خیلی گل اید – گل گل گل

  46. آیه می‌گوید:

    جای سیداحمد خالی:میبینم که همه فکر کردن اول شدن……………………………..

  47. کاویان می‌گوید:

    چه قدر این سایت بوی غربت می ده.مثل قطعه ۲۶ بهشت زهرا .تو دنیای مجازی به این بزرگی از بین این همه سایت رنگارنگ هممون پناه می یاریم به این قطعه تا بین یه عده همزبون که تو این عهد نامردی مثل مرد پای مولا وایسادند با هم درد دل کنیم.داش حسین بگه ما هم براش کف مرتب بزنیم.دلم می گیره از این غربت.واقعا چه قدر غریبیم.
    “در جمهوری اسلامی همه آزادند غیر از بچه بسیجی ها…”

    اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا وغیبة ولینا و کثرة عدونا و قلة عددنا و تظاهر الزمان علینا

  48. منتظر می‌گوید:

    داداش ببخش که نمیتونم بمونم.براتون دعا میکنم.انشاالله که مستجاب بشه با اینکه گناه کارم اما امیدوارم.
    انشاالله خدا خیرتون بده و عاقبت همه ی ما رو ختم به خیرکنه.
    بازم ممنون از متن قشنگت که حال و هوامو عوض کرد.
    اللهم عجل لولیک الفرج.
    التماس دعا.
    شب خوش

  49. آبجی زهرا می‌گوید:

    و تو ای شیخ بیسواد فتنه گر…..
    چطوری میخواهی جواب همسر و فرزندان شهدا رو بدی؟؟؟

  50. داش مهدی می‌گوید:

    داداش حسین احسنت بازم امروزت بهتر از دیروزت این سایت مرحمی به دل مادران شهید انقلاب اسلامیه خدا قوت

  51. هدی می‌گوید:

    سلام به دادش ما بچه بسیجی ها
    نمی دونم چی بگم
    حرف هزاران هزار بچه بسیجی تو امشب زدی
    حرف هایی که توی گلومون مونده بود وولی نممیدونستیم چه شکلی بیان کنیم
    از همسایه هایی که کارمند جمهوری اسلامی اند ولی…
    از دانشجوهایی که دانجوی جمهوری اسلامی اند ولی …
    و از خیلی چیزهای دیگر …
    خدا قوت
    .داداشم قلمت بوی شهادت می ده ولی من هر روز از خدا می خوام این شهیدو حالا حالا پیش خودش نبره چون هزاران هزار ستاره می خوان اون باشه فرماندشون
    یا علی – hoda89

  52. هدی می‌گوید:

    سلام به دادش ما بچه بسیجی ها
    نمی دونم چی بگم
    حرف هزاران هزار بچه بسیجی تو امشب زدی
    حرف هایی که توی گلومون مونده بود وولی نممیدونستیم چه شکلی بیان کنیم
    از همسایه هایی که کارمند جمهوری اسلامی اند ولی…
    از دانشجوهایی که دانجوی جمهوری اسلامی اند ولی …
    و از خیلی چیزهای دیگر …
    خدا قوت
    .داداشم قلمت بوی شهادت می ده ولی من هر روز از خدا می خوام این شهیدو حالا حالا پیش خودش نبره چون هزاران هزار ستاره می خوان اون باشه فرماندشون توی این جنگ نرم
    یا علی – hoda89

  53. ایرانی بیدار می‌گوید:

    منم دارم میخونم. ممنون از پشت کارت
    یا علی

  54. آیه می‌گوید:

    *******************************************
    این انقلاب بیمه دستان بریده عباس است. بیمه چه مفهمومی دارد؟ یعنی اگر خسارتی پدید آمد جبران خواهد شد
    این انقلاب مانند صدف عمل میکند. یعنی چه؟ یعنی فتنه ها و هجمه ها را جذب کرده و از آن مروارید میسازد. اگر نبود جنگ تحمیلی آیا سپاه و بسیجی شکل میگرفت؟ اگر این فتنه اخیر نبود آیا حماسه ۹ دی شکل میگرفت؟ و آیا ما حسین قدیانی را می شناختیم؟!!
    ******************************************

  55. Soha می‌گوید:

    سلام برادر دلت بی غصه
    دستت درد نکنه

  56. فرزند شهید می‌گوید:

    داداش حسینم بدون که همه ی ما بچه شهیدا دعات میکنیم که حرفات حرفای ماست و دل نوشته هات درد دلای ما.اجرت با شهدا
    اینم بگم که( بابا علی منم هزار بار فدای ولایت فیه)

  57. آذرخش می‌گوید:

    پس کوشی داداش؟

  58. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    امروز در ملت خود، در کنار خود، افرادى را مى‏بینیم که از لحاظ فداکارى، از آن زنان و آن مردان که یاد آنان در تاریخ اسلام هزار و چهارصد سال باقى مانده، بالاترند. اینها صبرشان از آنها بیشتر است. آنها نفس گرم رسول خدا را میدیدند، پیغمبر را به چشم میدیدند، در رکاب او میجنگیدند، اینها با هزار و چهارصد سال فاصله، »و امنّا به و لم‏نره صدقا و عدلا« – که در دعاى سمات است – با این ایمان مستحکم اینجور ایستادند؛ این چیز کمى است؟ ملت ایران اینجور پیروز شد عزیزان من!
    این ایمانهاى محکم، این اراده‏هاى پولادین، این ایثار و فداکارى بزرگ پدرها و مادرها و خانواده‏ى شهدا، آنچنان پایه‏هاى این بناى مستحکم را قوى و ماندگار کرد، که هیچ طوفانى نتوانسته است و بعد از این هم به اذن الهى نخواهد توانست این بنیان رفیع را تکان بدهد؛ از جا بکند.
    پایه‏ى این بناى مستحکم جمهورى اسلامى، همین صبر شما، همین ایمان شما، همین استقامت شماست. این است که جوانهاى امروز ما را با گذشت سى سال از انقلاب این جور انقلابى بار مى‏آورد که شما دارید نمونه‏ى جوانان مؤمن و انقلابى را مى‏بینید. و اینها همه به برکت اسلام است، به برکت قرآن است.

  59. مرتضی می‌گوید:

    سلام داداشی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود.از اعماق وجود کیف کردم.
    التماس دعای فرج
    یاعلی مدد

  60. آبجی زهرا می‌گوید:

    و شما ای قدیانی بزرگ…
    عجب حالی میکنید تو بهشت با داشتن همچنین فرزندی….
    اگر دایی ابوالفضل مفقود الاثر من رو هم دیدید،،سلام من رو بهش برسونید…

  61. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    ملت ایران تا ابد مدیون شهدا و خانواده‏هاى شهداست. این را همه‏ى ملت ما باید بدانند. هرچه ما عزت به دست بیاوریم، هرچه پیشرفت به دست بیاوریم، مرهون خون شهداى عزیز شما، این جگرگوشه‏هاى شماست. اینها بودند که به ما، به کشورشان، به ملتشان، به اسلام عزت دادند. این را همه باید قدر بدانند؛ مسئولین هم باید قدر بدانند، خود شما خانواده‏ها هم باید قدر بدانید؛ و میدانید.
    تعجیل در فرج صلوات:اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم

  62. Soha می‌گوید:

    مطلب رو که می خوندم این نظم کلمات سر ذوق میاوردم. جالب تر اینکه مفهوم رو خیلی خوب می رسوند چون شما بهترین راوی رو یعنی جانباز رو انتخاب کردید این خیلی به دلم نشست الان می خوام واسه مادرم هم بلند بلند بخونم

  63. شخصی نویس می‌گوید:

    سلام داش حسین تک تیرانداز(این لقب مال آقای شریعتمداری بود قبلا)
    شما فعلا داری دقیق میزنی وسط خال…
    به نظرم از کرامات شما اینه که حتی تیرهواییات هم میخور به هدف…
    ” و ما رمیت اذ رمیت” اینجورجاها تحقق پیدا میکنه…
    عظم الله اجورکم…
    هر وقت فحش خوردی و مخصوصا وقتایی که یه خورده هم ناراحت شدی، برای امثال ما دعا کن…
    یازهرا-ملتمس دعا

  64. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلا م بر حسین*

    دل من پیش حسین*
    ا ست در بهشت ….

    ” قربووووو ن قدمت ”

    ” غلااااااا م قلمت ”

    ” دررررربدر ادبت ”

    ” دیووووووونه دا دا شی”

  65. آذرخش می‌گوید:

    خوب شما که نیومدی.
    منم فردا صبح زود باید بیدار شم برم باشگاه.
    پس کم کم “رفت” زحمت کنیم.
    تا فردا داداش حسین
    یا علی

  66. آبجی زهرا می‌گوید:

    ما میریم درس بخونیم…
    خواهرا و برادرا…
    التماس دعا…
    من فردا ۸ صبح امتحان دارم…

  67. عارفه می‌گوید:

    سلام
    راستی من با اجازه شما رو لینک می کنم
    اجازه که هست؟
    با اجازه:)
    ممنون
    فعلا خدانگهدار

  68. مرتضی از رامسر می‌گوید:

    سلام
    با گوشیم دارم کامنت میذارم اگه بد شد ببخشید
    داشتم میخوابیدم گفتم بیام مطلب امشبت هم ببینم بعد بخوابم
    راستش یه پیشنهاد داشتم
    البته اگه قول بدی بعدا بهم فحش ندی میگم
    چون تو کتابت دیده بودم رفیق وطن امروزیت که پیشنهاد وبلاگ داده بود رو نفرین میکردی!
    داداش از فحش خوردن خسته نشیا
    مگه حضرت ماه توی این ۲۱ سال خسته شد؟
    منتظر جوابم تا پیشنهادم رو بدم
    دیگه ببخشید بیشتر با گوشی نمیتونم بنویسم
    آخ انگشتم!!!

    دعاکن برام
    عاقبت به خیر شید الهی!!!
    یاهو…

  69. آذرخش می‌گوید:

    یه پیام بازرگانی بدم و برم

    ساعت ۱:۳۸ بامداد
    ازدید امروز: ۱۰۱۱
    افراد آنلاین: ۴۵

    ماشاالله

  70. میرزا نمرده است می‌گوید:

    سلام. مثل اینکه ملت خواب ندارند. خوشم میاد همه مثل همیم. بچه ها فردا قرار بچه های دانشگاه گیلان تو دانشگاه شلوغ کنند میدونید چرا؟ خب اگه بیرون دانشگاه شلوغ میکردند که فاتحه شون خونده بود با این حال من با اینکه فردا امتحان ندارم میرم که یه حال اساسی از جماعت سبزیا بگیرم. البته اینا هیچ غلطی نمی توانند بکنند. اگه جیگر دارند بیان تو شهر. بله تو دانشگاه بخاطر فضایی که هست کسی زیادبهشون کارنداره.بعدشم مخلص همه ی بچه های قطعه ۲۶

  71. امیر خان می‌گوید:

    مرگ بر موسوی
    مرگ بر کروبی

  72. komeil می‌گوید:

    تقدیم به همه ی بچه بسیجیها مخصوصا داداش حسین
    بسیجی ملحم از نور خدایی بسیجی بازتاب کربلایی
    بسیجی شیر میدان دار روزی تو باید با غم رهبر بسوزی
    مبادا رهبرت تنها بماند که دیگر هیچ عذری را نماند
    بسیجی یار و همراه علی باش در این شهر بلا چاه علی باش
    که گر فریاد دارد با تو گوید شمیم عطر گل را در تو جوید
    بسیجی اول مهر است و باز است در این مدرسه عشق است و نماز است
    کتاب خود گشا جانانه با من بخوان این فصل را جانانه با من
    بخوان فصلی که نامش اشک زهراست همان اشکی که بر مولای تنهاست
    در این فصل است آزار ولایت نمایان گشته آثار جنایت
    جنایت بر علی وآل طاها ز مسمار و در و پهلوی زهرا
    بخوان این فصل؛فصل بو تراب است غمی جانکاه این فصل از کتاب است
    تو خوانی از ثقیفه سر گشودند عجب دارم غدیر خم نبودند
    همه رفتند و پیمان ها شکستند نقاب افکنده با بت ها نشستند
    نخواندند هیچ درس مرتضی را رها کردند آل مصطفی را
    شب و تنهایی و درد مدینه جدا از مرد و نامرد مدینه
    علی تا پای چاه آواز میکرد تمام عقده اش سرباز می کرد
    بسیجی فصل یک پایان ندارد همیشه درد ها درمان ندارد
    نتیجه آخر فصل یک اینست علی تنها ترین مرد زمین است

    برادر فصل دوم را بیاور کتابت را ورق زن ای دلاور
    مدینه باز هم در التهاب است که تنهایی دگر در سوز و تاب است
    حسن را کوفیان تنها گذارند خدایا این چه پیمانی است دارند
    به او دادند صد زهر جفا را رها کردند امام مجتبی را
    و این تکرار درس اولین است حسن تنها ترین مرد زمین است

    دوباره فصل نو آغاز گردد کتاب کربلا هم باز گردد
    دوباره یک نفر تنهای تنهاست صفی را در بر دشمن بیاراست
    صفی از قاسم و عباس و اکبر پر از آلاله ی باغ پیمبر
    ندا سر داد و لبیکش ندادند دلا دیدند و تنهایش نهادند
    همه رفتند و پیمان ها شکستند عزیز مصطفی را آب بستند
    گلویش را غریبانه دریدند همه گلهای او را سر بریدند
    و این تکرار درس اولین است حسین تنها ترین مرد زمین است

    بسیجی فصل ها را یک به یک خوان جدا کن راه باطل را ز ایمان
    بخوان درسی که عنوانش ولا هست برو راهی که راه کربلا هست
    شهیدان هر یک از این راه گویند برای باور هر نسل گویند
    اگر تاریخ ها تکرار گردد زمین بی حجت دادار گردد
    برادر چارده فصل است ایمان که هر فصلش بود منظومه ای جان
    بخوان منظومه ها را تا نهایت نما از رهبرت اینک حمایت
    حمایت کن ولی مسلمین را علی تنها ترین مرد زمین را
    کنون فصل جهاد و انقلاب است که این دنباله ی راه ثواب است
    همان راهی که ثارالله بگشود همان راهی که روح الله پیمود
    اگر خواهی که ایمانت بماند سرای سرخ شیرانت بماند
    جدا از رنگ و نیرنگ زمان باش علی را همچو شمعی در میان باش
    بشو پروانه بالت را فدا کن به گرد این حرم خود را فنا کن
    بسیجی هوش تا کوفی نباشی درآر آن خرقه تا صوفی نباشی
    به تن کن خرقه ی حق تا توانی حمایت کن ولی آسمانی
    حمایت کن علی مقتدا را نما خشنود مهدی و خدا را
    در این فصل از کتاب درس این است علی تنها ولی مسلمین است
    علی تنها ولی مسلمین است
    التماس دعا

  73. هدهد می‌گوید:

    “یک طرف آقاست ، یک طرف آقازاده ها. فتنه عجیبی است…
    “جنگ سابقه با حال فعلی”
    به دل میشینه،
    خدا قوت

  74. فدایی رهبر می‌گوید:

    جان خود در ره “اولاد علی” می بازیم / همچو “مالک” به “عدوان علی” می تازیم

    ای که گویی که خلایق ز “ولی” خسته شدند / کوری چشم تو بر “سید علی” می نازیم

    اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای

  75. زینب می‌گوید:

    سلام داداش . طرح جالبی بود . اوایل گیج شده بودم . آخراش دوزاریم افتاد .

  76. دوست می‌گوید:

    سالگرد حضور ۴۰ میلیونی رو تبریک می گم به همه

  77. بچه بسیجی می‌گوید:

    اقا محشر بود!
    تف به ریا! اما هر کاری کردم این اشک ها گوله گوله پایین میومد.
    اجرت با بیسیمچی بالای خاکریز دنیا…

  78. shiner می‌گوید:

    داداش حسین چیکار کردی امشب؟ ترکوندی!
    مطلبت به طرز وحشتناکی عالی بود. هم اشکم در اومد هم دلم خنک شد که باز هم داداشم حرفای ما بسیجیها (که من ریزترینشونم) رو زد؛ الهی که همشون اگه آدم نمی شن نابود شن.
    انشاالله خدا تایید امام مهدی (روحی لتراب مقدمه الفداه) و سایه امام خامنه ای (روحی له الفداه) رو بالای سر هممون مخصوصا شما نگه داره.

  79. سعید می‌گوید:

    مستند سیما کار خودش را کرد؛
    مشخص شدن فیلم بردار صحنه قتل ندا آقا سلطان و قاتل ندا آقا سلطان :
    بعد از پخش مستند قتل ندا آقا سلطان و دقایق آخر این مستند که فیلمی از یک زن که یک ساک زنانه به دست دارد که می تواند به عنوان قاتل احتمالی ندا آقا سلطان باشد، گروهک مجاهدین خلق که از پخش احتمالی این فیلم در آینده از سیما و معرفی کردن آن زن ساک به دست به عنوان فردی مشکوک و قاتل احتمالی ندا آقا سلطان اطلاع داشته و پیش بینی چنین تحلیلی را می کرده است، دقیقا همزمان با پخش این مستند از سیما اقدام به پخش فیلمی می کند که ضارب احتمالی ندا آقا سلطان(زن ساک به دست) در حال جیغ زدن و ترک محل حادثه می باشد. محل ایستادن این زن دقیقا همانجایی است که در مستند سیما نشان داده می شود و مکان احتمالی قرار گرفتن فرد شلیک کننده به ندا تخمین زده می شود. نکته ای که با این فیلم مشخص می شود این است که صدای جیغ زنانه ای که مدام در تمام فیلم های گرفته شده از لحظه مرگ ندا آقا سلطان شنیده می شود مربوط به همین زن است که در این فیلم ۳۳ ثانیه ای نمایش داده می شود. نکته مهم دیگر که هدف منتشر کنندگان این فیلم هم احتمالا همین بوده این است که در مستند سیما این زن ساک به دست به عنوان قاتل احتمالی ندا آقا سلطان معرفی می شود، حال منتشر کنندگان این فیلم با انتشار این فیلم که شاید نوعی انتحار هم باشد چون یکی از فیلم برداران اصلی صحنه قتل هم به وضوح نشان داده می شود می خواهند بگویند آن زن ساک به دست هم به شدت از مرگ ندا آقا سلطان ناراحت بوده و با دیدن صحنه قتل مدام جیغ میکشیده و گریه می کرده و چنین فردی نمی تواند قاتل باشد. صحنه ای که از این زن نمایش داده میشود هم لحظه ایست که در حال جیغ زدن و گریه کردن و ترک سریع صحنه قتل است و دقیقا وقتی دوربین او را نشان میدهد رویش را بر میگرداند و با جیغ و گریه(که نشان دهد به شدت ناراحت است) به سرعت صحنه را ترک میکند.
    اما دستپاچگی قاتلین ندا آقا سلطان از پخش مستند سیما باعث شد فیلمی را منتشر کنند که یکی از فیلم برداران اصلی صحنه قتل ندا آقا سلطان به وضوح نمایش داده می شود. دستپاچگی این افراد به قدری بود که حتی فرصت نکرده اند که صورت فرد فیلم بردار را حداقل شطرنجی کنند تا شناسایی نشود. البته احتمال این وجود دارد که فرد مسن و مو سفیدی که با دقت! در حال فیلم برداری از لحظه مرگ ندا آقا سلطان است از کشور خارج شده باشد که منتشر کنندگان این فیلم چهره او را به وضوح نشان می دهند. البته حتی در صورت خروج این فرد از کشور باز هم نشان دادن چهره او به نوعی رعایت نکردن مسائل امنیتی برای این فرد به شمار می آید که از همان دستپاچگی نشأت می گیرد.
    در نهایت اینکه با انتشار این فیلم ۳۳ ثانیه ای فرضیه ای که در مستند سیما مطرح شد و زن ساک به دست به عنوان قاتل احتمالی ندا آقا سلطان مطرح شد به شدت قوت می گیرد. از طرف دیگر دستپاچگی قاتلین ندا آقا سلطان در پخش این فیلم کوتاه و نگه داشتن این فیلم ۳۳ ثانیه ای به مدت ۱ سال و نشان دادن آن دقیقا همزمان با مستند سیما درست بودن فرضیه ای که در مستند سیما مطرح شده است را باز هم قوت می بخشد.
    ————————————
    لینک دانلود فیلم تازه پخش شده از صحنه قتل ندا آقا سلطان توسط قاتلین ندا(دقیقا همزمان با پخش مستند تقاطع از سیما) :
    http://www.mediafire.com/?iyrjimwngev

  80. میثم شاید حامد می‌گوید:

    باز هم سلام داداش حسین
    خدا قوت

    داداش حسین،میشه یه پیغام به این جانباز عزیز برسونی؟

    اگه دیدیش…سلام برسون
    بگو هنوز هم آقایی…هنوز هم خیلی خیلی عزیزی
    بهش بگو،خوشا به حالت که اقلا” نیمی از وجودت بهشتیه….ما چی بگیم که هر دو نیمه مون خاک آلوده..خاکی ِ خاکیه؟
    بهش بگو چشم میخوای برا چی؟؟؟ میخوای سیاهی ها رو ببینی تا دلت باز آزرده بشه؟
    بهش بگو گوشهات رو میخوای تا باز قار قار ِ کلاغهای ِ سپید پوش رو بشنوی و دل ِ آسمونیت،به درد بیاد؟؟

    بهش بگو حیف از ریه ای نیست که هوای دود آلودی رو که ما زمینی ها نفسش میکشیم،با اون پاکی ِ خاص بهشت،با هم نفس بکشه؟
    بهش بگو….بگو که سربازان ِ امروز خمینی،همونهایی که با خمینی عکسی ندارن،اما عکس ِ خمینی حتی قدمی برنمیدارن….همینهایی که مین و تانک ندیدن…بهش بگو همین جوونها،نخاع و پات هستن
    بگو همین جوونها امروز اگه مین ببینن،نه با پا،که با سر ،تک تک ِ مینها رو در آغوش میگیرن

    بگو غمت نباشه دلاور..بگو ما هستیم….بگو حضرت ماه بی سرباز نمیمونه

    به امید روئیت حضرت خورشید
    اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر والزمان

  81. آبجی زهرا می‌گوید:

    دلم طاقت نیاورد نیام…
    خداروشکر اومدم…
    به به..ماشاالله داداش حسین…
    چه دل شیری داره این فرمانده ی ما…
    خوشم میاد با قرمز هم مینویسید…
    از این به بعد قطعه ۲۶ فقط برای ما بچه بسیجی هاست…
    قارقار های هیچ منافقی هم اینجا تایید نمیشه…
    همینه که هست…

  82. علیرضا کیانی می‌گوید:

    پیشنهاد میکنم
    بر وبچه های بیست وبلاگ حسین قدیانی یه خاطره از ۲۲ خرداد بگن تا حسین هم از این حال و هوا بیرون بیاد و یه کم بخنده:

    اولیش خودم میگم:
    ۲۲ خرداد پارسال بهترین روز دوران جوونیم بود، شب عروسیم بود و شب میلاد حضرت زهرا، دروغ بهتون نگم احمدی نژاد ۳۰ تا از رایاشو مدیون عروسی منه
    چون هم عروس و هم داماد هر دوشون تبلیغات چی حزب الله بودن، روز عروسی ما ۵ بار با ماشین عروس ، مادر و خواهر و مادربزرگ و دای و عمه و … رو بردم رای دادن به احمدی نژاد… فرداشم که رای اورد دمشون گرم چه حالی دادن با کادوهاشون.
    الآنم وقتی اصلاح طلبهای فامیل رو دعوت میکنیم مراسمی، میترسن بیان/ فکر میکنن ما کلاً هممون علیه اونها آتیشی هستیم.
    خوب بود بچه ها…
    به این میگن زندگی…. مجردها بجنبین تا خرداد تموم نشده

  83. هدهد می‌گوید:

    این هم برای طواف بر گرد نور ماه :
    گفتند که عاشقی و آرام نه ای
    در باغ خیال خم ابروی که ای
    گفتند بگو به قصد قربت گفتم
    “سید علی الحسینی الخامنه ای”

  84. فرزانه می‌گوید:

    سلام
    یه دلگویه تو پست قبلی براتون گذاشتم. میدونم تایید نمیشه ولی دلتون خواست به عنوان۶۰۱امین نظر بخونیدش. هرچند هنوزم مطمئن نیستم به دستت رسیده یانه
    یاحق

  85. آبجی زهرا می‌گوید:

    اصلا دوست دارم فقط نظر بدم و از داداش حسین تعریف کنم…
    تا کور شود هر آنکه نتواند دید…
    داداش شما فرمانده ی مایی….. ،شما افتخار مایی…..
    شما زبان گویای ستاره های حضرت ماه روحی فداه هستی….
    داداش پوتین هاتونوبدین واکس بزنم…

  86. میثم شاید حامد می‌گوید:

    بابا سرعت عمل

    نگران بلاگ داداش میثم هستم که بلاگفا تهدید کرده )-:

    یا علی

  87. زینب می‌گوید:

    امشب سالگرد شب بزرگی برای منه .شاید خدا خواست که امشب هم مثل دیگر روزها و شبها همان ید اللهی که فوق ایدیهم است را از روی سرم بر ندارد. نمی دانم دعای که بود که در حقم مستجاب شد ولی شد . شد و رسوا شد آنکه و آنها که لاس ولایت مداری می زدند .شب سختی بود اما الان به کامم شیرین شد

    سالگرد حضور چهل میلیونی مردم در انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی ایمان و آرمان بر هوا و هوس ، ولایت خدا بر ولایت شیطان و توحید بر شرک مبارک باد

  88. تنهای تفکرعشق می‌گوید:

    خدا خیرت بده . هر وقت میرم سراغ این سایتهای حرومی ببینم اون ور آب چه خبره دلم میگیره واقعا چی دارن می کنن تو مخ مردم .
    بعد که میام حرفات رو می خونم شاد می شم و می فهمم هنوز تنها نیستم و این همه رفیق دورمه و خبر ندارم .
    ولی واقعا زمانه بدی است . در این تهران لامصب چه می شود ؟ کاش می خواستم بگویم زلزله ای بیاید امام پشیمان شدم . کاش مولایمان بیاید و تکلیف ما را مشخص کند واقعا آخر الزمان عجیبست . موسوی الحق دجال زمانست و مردم را به انحراف می کشاند .
    از آینده برایم بگو و از امید و عاقبت زمین که از آن ماست . آن عاقبت کی خواهد آمد ؟آیا فکر می کنی که این همه ضد اسلام و انقلاب که دیشب ذکر خدا را قرآن سر نیزه کرده اند هدایت شدنی هستند ؟ مانده ام که تیغ بر حلقوم این حرامیان زدن ثواب است یا در این زمان مدارا لازمست .
    برایم بگو ای دوست که سخت تنهایم .

  89. زینب می‌گوید:

    ممنون داداش به خاطر دوتا از کامنتها. از ته دل ممنون. دع برای سلامتی تون تنها کاریه که از دستم بر میاد

  90. خان باجی می‌گوید:

    سلام

    آقای قدیانی نگید بابا بهشون بر میخوره !!! توانائیشون رو دست کم نگیرید … حافظ کل قرآن چیه ؟ اینها جلد دوم قرآن رو هم نوشتن .
    باور ندارید؟؟
    نشون به اون نشون که میگفتن ( حزب الله هم القاتلون )..درسته که حافظ کل قرآن نشدن اما تو جعل و تحریف آیات الهی استادن . همینطور تو بهره برداری از این آیات .اگر به اینها باشه که نعوذ بالله خدا رو هم جعل میکنند.
    اما …
    دو تا از جمله هاتون رو باید با آب طلا نوشت :
    اول )
    ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان…..( که حقا” و انصافا” همینطوره )
    دوم )
    در دام انتقاد مقدس نما های بی شعور اسیر نشویم ….( بیزارم از این دسته )
    امیدوارم که هیچ وقت جزء دسته دوم نباشم .

    و باز هم اما …
    این سوپور های شهرداری مجازی هم غلط کردند بیشمارند .

  91. زینب می‌گوید:

    “دعا ” تو کامنت قبلی صحیح بود

  92. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلا م بر حسین*
    لعنت بر حسد

    دا دا شی جونم ، شما
    جووووووووووون بخو ا ه
    ما هلاااااااااااااااااااااا کیم

  93. آبجی زهرا می‌گوید:

    کی میخواد حرف زیادی بزنه؟؟؟؟
    کی میخواد فرمانده ی من رو تخریب کنه؟؟؟
    من خودم تخریب چی ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام…
    من خودم یه پا ساندییییییییییییییییییییییییییییییییییس خور نظامم……………….

  94. shiner می‌گوید:

    می دونی چیه داداش؟
    خیلی خیلی خوشحالم. دارم از خوشحال بال درمیارم که شما و این دوستای پاک و بی ریا رو شناختم، آخه من تازه دارم می فهمم بسیجی یعنی چی، تازه دارم مزه لذت بخش عشق بازی رو حس می کنم، همیشه دم از بسیج می زدم و عاشق حضرت ماه بودم و هستم اما حالا دارم می فهمم که خاک پای شما “ستاره های حضرت ماه” هم نیستم.
    عاشقتم داداش حسین، نه عاشق خودت عاشق مرامت و معرفت ستاره ایت، عاشق غرور دشمن شکنت، عاشق قلم موثرت ، عاشق لحن قشنگ و عاشقانه ات با حضرت ماه، عاشق لفظ شیرین “بابا اکبرت”، عاشق عاشق بودنت.
    خدا لطف کنه منم که ریزترین بسیجی ام مثل شما و همه دوستای قطعه ۲۶ بشم.

  95. علیرضا کیانی می‌گوید:

    حسین اسم اینجا رو میتونی یه چیزه دیگه هم بگذاری …………..دوشکای ۲۶ … بابا پدر این بدبختهای سبز دراومد بسه….

  96. آبجی زهرا می‌گوید:

    ما همچنان هستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم….
    ما بیشمارییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم….
    شما بیشعورییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید ای جلبک های سبز الکی…..

  97. لیلا می‌گوید:

    سلام
    چند وقتیکه لیاقت اشنایی با شما فداییان حضرت ماه را دارم . برای اطلاع همه دوستان عزیزم میگم که این فتنه سال هشتادو اشک باعث علاقه مندی ومحبت ویژه به حضرت ایت الله امام خامنه ای گردید. جهت نمونه خودم که بعد از اتفاقات اخیربرای شناخت معظم له به تکاپو افتادم ونتیجه اینکه هر زمان به یاد معظم له می افتم از خداوند می خواهم که از عمر من و دو دخترم بردارد و به عمر با برکت ایشان بیفزاید . انشاءالله . از اینکه چند وقتی است با خواندن مطالب شما به یاد حضرت ماه اشک از دیدگانم جاری میشود صمیمانه از شما سپاسگذارم و توفیق روز افزون شما و دوستان ولایتمدارتان را زیر سایه خداوند و امام خامنه ای خواهانم .

  98. سید می‌گوید:

    سلام به روی ماه همه برو بچه های باصفای باعشق به قول حسین آقا ، ماه پاره عزیزتر جانم
    یک پیشنهاد: دوستانی که از حرف های جزیان حزب الله مشکل پیدا می کنند و دچار سوختگی میشن می تونن به تونل کوهرنگ مراجعه کنند، آخه همیشه یخ برای خنک کردن داره…….

  99. سعید می‌گوید:

    داداش مگه من حرف بدی زدم که نظرمو تایید نکردی؟
    داداش حسین مطلبو رجا زده
    من بچه ی جماران نیستم

  100. افق می‌گوید:

    سلام
    ..احسنت ..احسنت
    خدا قوت
    نفستان گرم، قلمتان پایدارو مستدام
    خدا شما و امثال شما را حفظ کند..انشاالله
    خداوند بر خوبیهای شما و عزت شما و توانمندیتان دوصد چندان بیفزاید..
    جایگاه پدر فرزانه تان را متعالی و مادر عزیزتان را در پناه حضرت ام البنین محفوظ بدارد ..
    برقرار و پیروز و سربلند باشید..
    برای سلامتی رهبر گرانقدرمان امام خامنه ای ( حفظه الله) صلوات

  101. فاطمه بسیجی می‌گوید:

    چی بگم از این جملات قصارتون ! تو این شب فقط اینا می چسبه:
    ۱٫ غلط کردین بیشمارید!
    ۲٫ ۱۳<<24.5

  102. آبجی زهرا می‌گوید:

    مرگ بر منافق….
    مرگ بر دشمنان حضرت ماه،روحی فداه….

  103. فدایی اقام سید علی می‌گوید:

    سلام حسین جان خدا قوت ایول ایول / ایول / داش حسین یل / ایول گ / فدای تو بشم الهی که این طور پای کار انقلابی /

  104. فاطمه بسیجی می‌گوید:

    کاش میشد اینو تو وطن امروز هم چاپ کنید.
    داداش حسین: امروز در وطن امروز کار شده اما همین متن اینجا کاملتر است و با مقداری اضافات.

  105. افق می‌گوید:

    اینهمه شما از بابا اکبر میگوئید و مینویسید.. من هم جمله ای از بابای خودم با احترام و افتخار هدیه میکنم، به پاس تمامی تلاشها و رشادتهایتان..
    ..انسان مسلمان تنها از دو طریق میتواند دین خود را به جامعه ادا نماید : یا شهید شود تا با خون خود و یا دانشمند شود تا با قلم و دانش خود و اگر دانشمند شهید شد چه بهتر…

    من که نه شهید شدم و نه قلم و دانش دارم.. شما قلم را به خوبی و با برازندگی صاحبید .. انشاالله هر زمان که خدا خواست شهادت نصیب هم بشوید که نور علی نور است

  106. سیده می‌گوید:

    با سلام هنوز متن را نخوانده ام ولی برای گزینه ۲ و ۳ و۴ تکبیر

  107. دانشجوی مطیع ولایت می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    واقعا خسته نباشید.متنتون فوق العاده بود مثل همیشه.واقعا لذت بردیم.عجب قلمی دارین چه استعدادی.خدا شما وامثال شما رو برای ما حفظ کنه.من تازه با وبلاگتون آشنا شدم ولی کلی کیف کردم که پیداتون کردم هرروز به وبلاگتون سر می زنم .
    راستی اینطور که پیداست مثل این که اکثر دوستان فرزند شهید یا جانبازن خوش به سعادتتون برای ما هم دعا کنید.بازم ممنون.

  108. سیده می‌گوید:

    ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان . با سلام مجدد می توانم بپرسم فتحی شقاقی چه کسی است اولین بار است اسمش را می شنوم ء بگذارید به حساب ۲۵ سال دوری از وطن . داداش حسین مدت زیادی است که هر روز نوشته های شما را میخوانم و حتی برای خواهرم که در ایران است بسیاری از مطالب را تلفنی می خوانم و از دو روز پیش شروع کرده ام به نظر گذاشتن . عالی می نویسی اجرت با خالق قلم . در اینجا خیلی از دوستان مسلمان عرب وغیر عرب فدایی حضرت ماه هستند و در مدت هشت ماه دفاع مقدس دعاگوی حضرت ماه و ستاره هایش بودند و هستند و خواهند بود

  109. ارمیا می‌گوید:

    ای خدا ما چه جوری می خوای تو چشم این جانبازها نگاه کنیم
    دستت درد نکنه داداش مثل همیشه عالی بود
    میبینم که جلبک ها هم جل و پلاسشونو جمع کردن و رفتن
    ترسوها
    امشب هم که مستند تقاطع حسابی حالشونو گرفت
    ببینم کی جرات داره دیگه پاشو بذاره تو قطعه ۲۶ که بزنیم قلم پاشو خرد کنیم
    داداش ما اینجا هستیم
    تا اخرش
    التماس دعا

  110. محمد حسین می‌گوید:

    http://217.218.64.54/archive/vid/21-30-00-Teh-Martyr%20Basiji.flv
    دانلود مصاحبه با خانواده شهید غلام کبیری
    ۷- تیر ۱۳۸۸
    مصاحبه با پدر ، مادر شهید در خانه شان در شهری ری

  111. مانی جون می‌گوید:

    اگر خداوند قبول کند و قابل باشم…من هم از طواف کنندگان وجود حضرت ماهم… (حداقل مدّعی هستم!)
    و دعا گوی فرج آقا…
    موفق و عزیز باشی…

  112. هوشنگ از امریکا می‌گوید:

    خدا قوت بچه ها
    هر چند فاصله جغرافیائی ما با هم زیاد است ولی دل ما پیش شما است

  113. مجید می‌گوید:

    داداش حسین برام دعا کن ساعت ۸ امتحان دارم

  114. آیه می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    نوشته های قرمزو تازه دیدم خیلی تکان دهنده ست
    از اینکه دیگه نظرای منتقدنما ها رو تایید نمیکنید خیلی خوشحالم . ممنون ممنون ممنون

  115. محمد حمزه می‌گوید:

    دستت طلا داش حسین
    حسابی التماس دعا
    ما با ولایت زنده ایم – تا زنده ایم رزمنده ایم

  116. یک ستاره که بر زمین جا مانده می‌گوید:

    سلام

    شما امضا و اطلاع رسانی نمی کنید؟

    http://bgh.ir/22khordad/index.php

    بزرگداشت حماسه ۲۲ خرداد و گردهمایی وبلاگ نویسان انقلابی

  117. sara می‌گوید:

    ما ستاره ها در اینجا کاری جز مدح ماه و خروش علیه تاریکی و شب پرستی و بی بصیرتی نخواهیم داشت
    خیلی خوشم اومد داداشی خوب جوابشون رو دادی امیدوارم قطعه ۲۶ از لوث هرچی دورو و بی بصیرته زودتر پاک بشه و فقط ستاره ها بدرخشن
    تعجیل در فرج صلوات: اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  118. دوباره سلام

    همیشه دوست دارم یک جمله رو از متن تون به عنوان ناب ترین جمله انتخاب کنم و در قسمت نظرات کپی کنم

    اما این بار باید کل متن را کپی کرد

    سوز قلب جانبازان ناب حافظ قلم شما سردار جنگ سایبری

  119. فردید می‌گوید:

    جنگ ماضی با مضارع

    رای همه ما “انقلاب اسلامی”
    داداش حسین: قشنگ بود؛ جنگ ماضی با مضارع. اگر راضی باشی شاید به متنم اضافه کردم. اگر هم که نه، بگو. ممنون.

  120. امیر حسین می‌گوید:

    حقیقت دارد که رهبری ، شما را مامور نوشتن جوابیه ای تند به عطاء الله مهاجرانی کرده است ؟
    داداش حسین: هرگز حقیقت ندارد. جواب مهاجرانی را بچه بسیجیهای ۱۰ ساله باید بدهند. شان ماه نامه نگاری با خورشید است و شان من کوبیدن آمریکا و اسراییل. مهاجرانی کیلویی چند است؟ باز صد رحمت به شیخ بی سواد!

  121. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشیم، بسیارى از خطاها و گناهان بزرگ و کوچک از ما سر نمى‏زند. اگر مراقب دلِ خود باشیم، دچار حسد، بدخواهى، بددلى، کینه، بخل، ترسهاى بى‏مورد، طمع به مال و منال دنیا و طمع به ناموس و مال دیگران در دل ما رسوخ نمى‏کند. این مراقبت در انسان، جاده‏ى نجات است. عاقبت نیک، در سایه‏ى این مراقبت به دست مى‏آید؛ «و العاقبة للمتّقین».

    بهتره هر کس میاد قطعه ۲۶ مراقب نوشتنش باشه مبادا به داداش ما نازکتر از گل بگه اگه میخواید عاقبت به خیر شیدانقدر حسود و بد خواه نباشید(خطاب به دشمنان دوست نما)

    داداش دعای خیر همه بچه شهیدا و بسیجی ها بدرقه راهت استوارتر از همیشه ادامه بده
    تعجیل در فرج صلوات: اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  122. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه درخشانند که مانند ستاره های راهنما ، راه را به همه نشان میدهند رحمت و صلوات خدا بر آنان باد……..۶مهر۸۵
    خدایا مرا از این ستاره ها جدا مکن….
    تعجیل در فرج صلوات: اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  123. erfan89 می‌گوید:

    السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام
    نام تو گفتم لبم آتش گرفت / شعله به دامان سیاوش گرفت
    نام تو آرامش جان من است /نامه ی تو خط امان من است

  124. erfan89 می‌گوید:

    عمه ی سادات سلـــــــــــــــــــــــــــام علیــــــــــــــــــــــــــــــک
    روح مناجات سلـــــــــــــــــــــــــــام علیــــــــــــــــــــــــــــــک

  125. مادرحسین فدایی سیدعلی می‌گوید:

    داداش حسین شیر مادر حلالت الحق که بقول خودت سر سفره بابا نون و ساندیس خوردی حلال وگوارایت
    من هم از شما یاد گرفتم نی ساندیس هامو نگه میدارم برای جنگ با جیره خواران از جنس چیز زاده وجلبکی
    مثل همیشه دعایت میکنم واشکهایم هدیه به روح بزرگ بابا اکبر

  126. مرادی می‌گوید:

    یک سال پیش شب ۲۲ خرداد:
    آخیش راحت شدم
    مچم درد گرفت جمجمه ام سر گیجه
    انگشتام کج شد چشام لوچ
    پاهام ورم کرد روده کوچیکه ام هم هوس بزرگه
    ….
    خوب دیگه …همه چی تموم شد
    خیالمان شد راحت ، فرد مورد نظر رئیس جمهور
    آخه راستشو بخواین از شب مناظره وقتی دیدیم “رئیس جمهور انقلابی” در برابر “نامزد جمهوری اسلامی” کم آورده !!!! و به چیز چیز کردن افتاده !!!! شروع کردیم تند تند به پر کردن ۲۵ میلیون رای.

  127. مهدی می‌گوید:

    زنده باشی

  128. erfan89 می‌گوید:

    پیش احسانش به سائل ، گر جهان بخشد کم است / در زمین ،قصر بلندش عرش اعظم است
    شهر مشهد چون مدینه او رسول اکرم است
    سایه ی گلدسته هایش سجده گاه آفتاب / آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب
    جبرئیل از جام سقاخانه اش نوشیده آب / از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب
    پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب / باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب
    بهترین عبد خدا این جا خدایی می کند / از تمام آفرینش دلربایی می کند

  129. erfan89 می‌گوید:

    من کیم تا باشم ای وجه خدا زوار تو /خارم و روئیده ام در دامن گلزار تو
    می کشی ناز مرا با این که هستم عار تو /گر چه بودم با گناهم باعث آزار تو
    هر چه میبینی بدی از من نمی رانی مرا /من خجالت می کشم اما تو می خوانی مرا
    کیستی تو ؟ ظرف احسان خداوندی رضا / در کرم مثل خدا بی مثل و مانندی رضا

  130. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام داداش حسین گلم !
    شما که خدا رو شکر با اون استعداد و همچنین قلم خدایی ، حتی اگه بچه ها هم به کمکتون نیومده بودند یه تنه همه شون رو حریف بودی ، دیگه غصه چی رو می خوری ؟ اینقدر ناراحت نباش داداش حسین خوبم .فحاشی های این جلبکهای سبز هم چیزی از مقام و عظمت پدر بزرگوار شما کم نمی کنه . اتفاقاً به نظر من این فحاشی ها باعث شد بیشتر چهره کثیفشون رو به نمایش بذارن .
    خلاصه که خوش به حال ماها که اول خدا ، بعد حضرت ماه و بعد هم همدیگه رو داریم و به دوستی همدیگه افتخار می کنیم و بدا به حال این جلبکهای سبز که نه خدا رو دارند و نه کسی که بتونند بهش افتخار کنند .
    یه روز به سفرم مونده ، خیلی دلم برای شما و سایت تون تنگ می شه . خیلی خیلی مواظب خودتون باشید . من که همیشه برای سلامتی تون دعاتون می کنم . شما هم برای من دعا کنید . این رو عاجزانه ازتون می خوام ، تورو خدا با اون دل پاکتون برای من دعا کنید .

  131. sara می‌گوید:

    داداش این روزا خیلی به دعای مادر بزرگوار نیاز دارم از طرف ما بر دست و پا و چشمان روشنشون بوسه بزنید و التماس دعا بگید
    بهترین ومحبوب ترین بنده نزد خدا بنده ای است که خدا او را در پیکار با نفس یاری داده است.خطبه۸۷نهج البلاغه
    انشاالله همه ما بنده های محبوب حضرت دوست باشیم
    تعجیل در فرج صلوات: اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  132. erfan89 می‌گوید:

    اون دو تا آقایون باید بهشون گفت آرزوی ریاست جمهوری رو دلشون می مونه انشا الله تعالی

  133. شروان می‌گوید:

    دستاتو میبوسم حسین جان.
    روح پدرت شاد باشه ازت.
    ماه هم از تو راضیه.سربازان ماه هم همینطور.و همچنین خورشید.
    الله اکبر الله اکبر الله اکبر
    دوستان این جنگ همچنان ادامه داره تا ظهور خورشید. پس دوباره به خواص بی بصیرت/حامیان اسرائیل و آمریکا/سبز های فریب خورده/منافقین و سلطنت طلبان/گروهک های جور وا جور و کوفت و زهر مار و غیره میگم که غلط کردین بیشمارین.
    الله اکبر به این قلم/الله اکبر به این فرمانده/الله اکبر به همه ی شما عاشقان ماه و ولایت سعادتیه در جمع شما بودن
    حسین جان آرزومه ببینمت حتی واسه چند لحظه. امروز ۲۲ خرداد و سالروز رونمایی از نفاق جدیده. این جزو بهترین امداد های غیبی بود که به این مردم رسید
    عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
    حسین جان خدا قوت.

  134. mohamad می‌گوید:

    سلام. تشکر از متن دلنشینت.

    به نظرم میخواستین بگین جنگ رفسنجانی با هاشمی به جای جنگ هاشمی با رفسنجانی. البته اگر منظور از هاشمی بچه های کوچه بنی هاشم باشد. درست فهمیدم داداش؟ چون صفت دوم در موارد قبلی مثبت بود.
    ببخشید دخالت کردم.

  135. مکتب المهدی می‌گوید:

    سلام برادر. اصلا خودشو ناراحت نکن. یه وقت حرص نخوری حسین جون .یادته که آقا چی فرمودند، جفاء. من هر موقع کم می ارم میرم و این آیه رو میخونم و جیگرم حال میاد. آره داداش اینا عین که نه ، خود کف هستن. با یه فوت می ترکن.. یا مهدی. (ای خدا کی میشه خورشید و ماه رو باهم ببینیم……….)

  136. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    قربون خودت و قلمت که همیشه در چشم فتنه گراست
    لاریجانی و قالیباف که هیچ. اکبر رأس فتنه هم نمیتونه ت…تو بخوره
    زت زیاد

  137. شروان می‌گوید:

    بچه ها گفتن خاطره بگیم من یاد خاطره دور اول ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد افتادم.
    اون زمان توی یکی از شهر های جنوبی استان فارس دانشجو بودم.توی لار.
    یه خوابگاه داشتیم که نزدیک ۳۵۰ تا دانشجو داشت.
    توی همه ی این ۳۵۰ تا اکثرن یا رای نمیدادن یا به معین رای میدادن.
    من و دوستام یه گروه ۱۲ تایی بودیم که فقط ۷ تامون میخواستیم رای بدیم.۵ تا معین.۲ تا احمدی نژاد.وقتی رفتیم مسجد واسه رای دادن توی مسجد جلوی چشم همه دوستام دست و پای من رو گرفتن و روی برگم نوشتن معین و به صندوق انداختن.انقدر داغون شدم که نگو.
    رفتیم خوابگاه تا غروب انقدر گرفته بودم که اون ۵ تای دیگه که رای نداده بودن واسه اینکه هم من رو از اون حال و هوا در بیارن و هم از کار دوستای دیگم ناراحت شده بودن رفتن به احمدی نژاد رای دادن.
    دفعه ی آخری هم که نگو.انقدر دشمن تبلیغات کرده بود که تا ۲ نصفه شب داشتم از معده درد میمردم تا بالاخره اخبار دلم رو آروم کرد.
    خدا رو شکر خدا رو هزار مرتبه شکر

  138. الهام می‌گوید:

    اینک روز سقوط مردودشدگانست ، با وضو وارد شوید

    آغاز شمارش معکوس محاکمه سران فتنه

  139. امین می‌گوید:

    سلام داداش جون
    فدای قلمت
    صفای قدمت
    یا علی

  140. سید می‌گوید:

    این انقلاب را خون شهدا بیمه کرده است .
    ما همگی بیمه ابالفضلیم

  141. علی می‌گوید:

    سلام
    در آدرس زیر تعداد ۳۶ مطلب از آقای قدیانی قرار داده ام

    http://alialiali.persiangig.com/weblog/khordad89.html

  142. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    من معمولا اشکم زود در میاد اما اینجا که میام بر عکس همه میخندم.
    داداش حسین جان برای من که با نوشتن کمی آشنایی دارم و گاهی از دل یه چیزایی برا ی دلتنگی خورشید می نویسم وقتی نوشته هاتو می خونم خوب می فهمم که این قلم به یه جایی اون بالا بالاها وصله !
    حال من موقع خوندن نوشته هات توصیف کردنی نیست. واقعا نمی دونم بخندم یا گریه کنم!
    برای دل ما تک تک کلماتت شیرینه مثل عسل و گاهی هم اهلی من عسل.
    یه چیزی هم راجع به بچه بسیجی های اینجا: باید بدونیم تو این دوران که قرآن رسول الله مهجور مونده بین آدمها ما بچه های قطعه ۲۶ مصداق بارز این آیه قرانیم:” و اشداء علی الکفار ورحماء بینهم”
    داداش عزیز دست راستت زیر سر ما . شما که سیمت وصله و بابا اکبر هواتو داره بهش بگو اولا سلام ما رو به داداش کاظم برسونه دوما از اونجایی که ما قلم زدن برای برپایی حق رو دوست داریم یک هزارم از اون که به شما دادن رو هم به ما بدن راضی هستیم. در پناه خدا .واسه ماهم دعا کن.

  143. زینب می‌گوید:

    کوشی داداش ؟ نیستی ؟ یعنی از دیشب تا حالانبودی ؟ البته حق داری بعد از اون شب به یاد ماندنی و کمی خسته کننده .اما خوب نا کار شدن ها.

  144. سلام
    داش حسین خیلی ناز بود و قشنگ دستت طلا،واقعا حرف دل ما را زدی،حرف دل جانبازها و بسیجی های غریب خمینی و خامنه ای را زدی،حاجی انشاا… همیشه قلمت تیز باشه بزنه دهن همه دشمنان حضرت ماه را صاف کنه
    کرتیم علی مدد

  145. تنهای تنها می‌گوید:

    ماشاا….لاحول ولا قوه الا باا… درپناه حق

  146. ya zeinab می‌گوید:

    افتخار میکنیم به این قلمی که خواب را از چشمان خواص بی بصیرت ربوده! افتخار میکنیم به داداش حسینمون که قلم تو یه دستش و نی ساندیس تو یه دست دیگشه! از یه طرف کور میکنه چشمان سران فتنه رو و از طرف دیگه صدای کشیده شدن قلمش خواب رو از چشمان خواص بی بصیرت ربوده!
    مردم ما بیدارند به همت همچون قلمهایی! ما مدیون قلم شما هستیم داداش حسین! پارسال سران فتنه رو سرنگون کردی و امسال خواص بی بصیرت رو!
    خون بابا اکبرتون نگهدارتون باشه و یاعلی

  147. ترنم می‌گوید:

    سلام
    ۲۲ خرداد بر همه ۲۲ خردادی های عزیز مبارک باشه.

  148. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان. چند قطره خون ناقابل
    فقط همین
    یا علی

  149. علیرضا می‌گوید:

    داداش حسین سلام
    یاد ۲۲ خرداد هشتاد و اشک بخیر و بهترین جمله برای این روز:
    غلط کردید بیشمارید

  150. خروش ملی می‌گوید:

    سلام
    دیروز من یه کامنت گذاشته بودم در واقع ۲ تا کامنت که امروز مثل اینکه حذف شده. من خیلی ناراحت نیستم چرا حذف شده ولی جناب قدیانی اگر بدشون اومده از کامنت به ما بگن تا دیگه مزاحمشون نشیم. منتظر جواب هستم.

  151. مرتضی از رامسر می‌گوید:

    ما جمله جهان دیده و در حادثه فرهادیم
    در جبهه هر غائله بی باک جان دادیم
    با فتنه هر ناسره غمناک نگردیم
    زیرا که ز نسل ظفر ۲۲ خردادیم

  152. طهورا می‌گوید:

    سلام قولا من رب الرحیم

    زنده و پاینده باشی داداش حسین و قدم و قلم زیباییت همیشه در راه ولایت استوار و انتهای گامهایت همنشینی با سالار شهیدان کربلا حسین(ع) باشد

  153. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    من واقعا نمی دونم چی بگم
    هیچ کس مثل داداش حسینم نمی تونه حرف دل بنویسه
    تک تک این جمله ها رو به نوعی از زبان خود جانبازان اسایشگاه ثارالله شنیدم.انگار یکی از اون ها داره درد دل می کنه، با همون احساس، با همون شور، با همون تاثیر گذاری و با همون بغض
    این ها حرف هایی هستند که همه جانبازها تو دلشون نگه داشتن و فقط گاهی بر زبون میارنشون
    تمام جانبازهای اسایگاه ثارالله امدن تو نظرم.چقدر این نوشته بوی حرف های علی محمدی رو می داد.بوی تنهایی و صبوری اکبر ابیاری رو.چقدر این متن حال خوبی داشت
    قلم حسین قدیانی جادوییه چون جوهرش که خون بابا اکبره جادوییه
    نه، ببخشید، حرف جادو و افسون نیست خیلی بالاتر از این هاست
    هیچ کس نمی دونه واقعا چی تو خون شهدا بود که این طوری نگه داشته انقلاب رو.چی تو خون بابا اکبر بوده که حالا که خونش جوهر قلم پسرشه باعث میشه این طوری بنویسه
    دل نوشته هایی که همه جوره قشنگند.چه از نظر محتوا چه از نظر نگارش
    من هیچی نمی تونم بگم جز اینکه هیچ کس مثل داداش حسینم نمی تونه حرف دل بنویسه

  154. دل آرام می‌گوید:

    سلام
    نمی دونم چرا وقتی از شهادت و جبهه و جانباز می نویسید قلمتان بوی خاصی می دهد…
    قسمت آخر هم خیلی قشنگ بود.
    خدا بهتان توفیق بیشتر دهد.

    یا حق

  155. مرتضی از رامسر می‌گوید:

    ما در کنار رهبرمان ایستاده ایم
    ای اهل کوفه دوره تنهایی شماست

  156. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    هرچی خواستم یک قسمت از قسمت هایی که خیلی به دلم نشست رو انتخاب کنم به عنوان یه نظر بگذارم ،دیدم باید کل متن رو کپی کنم بذارم بین این دو تا ” ”
    منصرف شدم از انتخاب یک قسمت و یک بار دیگه از اول می خوانم

  157. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    نه خدا نکنه رانی بدن ، رانی که نی نداره
    ما کلا ساندیس رو به عشق نیش می خوریم
    ساندیس بهترین نوشیدنی دنیاست چون نی داره! نی هاش هم، هم بلندند هم نوکشون تیزه جون میدن برای فرو کردن تو چشم!

  158. فدایی سید علی می‌گوید:

    راستی خواستم بگم این روزا حتی واسه درس خوندن هم قصد غربت کنید

    این روزهای نزدیک رجب حال و هوای عالم عوض میشود
    راستی می دانید علایم قطعی ظهور از رجب سال قبل از ظهور شروع میشود؟؟
    و از ۲۰۰۰ علامت ظهور در روایات، بیش از ۱۹۰۰ علامت اتفاق افتاده و فقط علایم قطعی مونده؟

    آخرین جنگ صلیبی است، نفس تازه کنید
    نفس تازه کنید
    نفس تازه کنید…

  159. آصف می‌گوید:

    سلام خسته نباشی
    نگاه جدید و مبتکرانه وظریفی بود.هم به جانبازان هم به جمهوری اسلامی.ممنون
    پراگراف اول ۲۳ خط مونده به آخر کاما باید بعد از ۵۷ باشه.

  160. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    سلام بچه های قطعه ۲۶
    علیرضا کیانی عزیز سالگرد ازدواجتون رو تبریک می گم. خیلی خاطره جالبی بود.
    منم باید فکر کنم تا یادم بیاد.
    اما از روز قدس خاطره دارم ملس. یادش بخیر چه کتکی خوردیم.

  161. یه دوست می‌گوید:

    امیدوارم با همین روحیه انقلابی به کارتون ادامه بدین و بدونید ما همیشه به یاد بابا اکبر و داداشمون هستیم.
    موفق باشید

  162. فرزند شهید می‌گوید:

    خطاب به سران فتنه:

    خود بدیدید ای خسیسان زمن// که شما بودید افسانه نه من

  163. ابوذر محمدی می‌گوید:

    داش حسین که ندیده عاشقت شدیم و دلیل عشقمان نیز روشن است – ارادتتان به حضرت ماه ولاغیر-
    خدا را شکر عالی جنابانی که در مه قالی می بافند(پرسه می زنند)بعد از یکسال به فتنه بودن ماجرا اذعان کرده اند و ویژه نامه در می آورند
    بازهم خدا را شکر ولی تا دم خروس از جیب حضرات بیرون است بعید می دانم این توبه شان توبه باشد.مطمئنا الله اعلم البته مردم جوات موات بی سواد نیز خیلی بهتر از خواص قند و نفت و… پهلو فهمیدند و این آخریش هم حرم امام راحل که همه دیدیم و دیدند.
    داش حسین :سید شهیدان آقا مرتضی که یادش غالبا با من کی باشم که با حضرت ماه است حرف خوبی به دوست زمان جنگ گفت که حرف همه بسیجی هاست: جز برای شقایق ها مخوان……………………………..

  164. سیدعبدالله بی نشان می‌گوید:

    سلام داداش حسین ایثارگران
    واقعاً زیبا و دلنشین بود
    خداوکیلی حرف دل ما را خیلی زیبا بیان کردی
    احسنت آفرین مرحبا
    خدایا این داداش حسین ما رو از سربازان واقعی امام زمان ارواحنا له فدا قراربده
    خدایا این داداش حسین ما رو شهادت نصیبش بگردان

  165. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    و اما خاطره از خرداد پارسال. راستش این هشتاد و اشک کم خاطره سازی نکرد برای ما
    بذار یکی از اون ها رو که خیلی برام جالب بود تعریف کنم
    صبح ۲۶ خرداد بود یه کاری داشتم رفته بودم خیابون ولی عصر.من بودم و پسر سه ساله دختر عموم. چهار تا از این جلبک های مذکر که خیلی هم احساس بامزگی بهشون دست داده بود مثلا می خواستن به سنت نیاکانشون چادر از سرمن در بیارن.یکی شون امد مثل میمون اویزون چادر من شد.خودمم فکر نمی کردم چنین ضرب دستی داشته باشم چون تا حالا امتحان نکرده بودم. چنان برگشتم یکی زدم تو دهنش سرش پرید عقب. خیر سرشون بلا نسبت اقایون مثلا چهار تا پسر بودن مثل بیق خشکشون زد بعدم سرشون رو انداختن پایین اون وری رفتن.تازه اون چند نفر دیگه ای هم که تو پیاده رو بودن هم فکرای همین چهار تا بودن چون هیچ کدومشون هیچ اعتراضی نمی کردن که شما چی کار دارین می کنین .
    اون روز کاملا توجیه شدم که چرا ۳۰ ساله(اون موقع سی سال بود بهمن ماه شد ۳۱ سال)قراره چند ماه دیگه کار نظام رو تموم کنن ولی نمی تونن.کار کار یه تو دهنیه که ما هم خوب بلدیم بهشون بزنیم

  166. کاکتوس می‌گوید:

    ( وا گرگ و میش بود و او با شهدا قوم و خویش ) و ( درست است که نخاعم قطع شده اما هنوز سیمم وصل است ) و ( من بیشتر از صد در صد جانبازی دارم اما کسی مرا شهید صدا نمی زند. حتی کسی برای پای بهشتی من فاتحه نمی خواند. ) و ( انگار جمهوری اسلامی به جنگ انقلاب اسلامی آمده است! ) و خیلی جاهای دیگر . دمت گرم داداش خیلی باحال بود. خداییش. راستی با اجازه و با ذکر منبع در سایت قرار میدهم این متن را.

  167. مرتضی از رامسر می‌گوید:

    سلام
    به قول بالایی ها:
    تف به ریا
    ولی تو اون قسمت حق رای برای هر ترکش و… خیلی بغضم گرفت

    “همچنان به دلیل امتحان داشتن با موبایل کامنت میذارم”

  168. میرزابیگی می‌گوید:

    سبز پوشان،زمانه رسوایی شماست/امشب زمان شکست تماشایی شماست/با پرچم نبی شده اید در جنگ با ولی؟/بزم جمل،نماد صف آرایی شماست/ما در کنار رهبرمان ایستاده ایم؟ای اهل کوفه،دوره تنهایی شماست/با تار موی یوسفمان،مصر میخریم/این چند سکه، قیمت آبرویی شماست/رنگ شفق گرفته سراپای آسمان/این داستان، غروب تماشایی شماست!
    سالروز پیروزی پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران بر شال سبز دجالان مبارک باد.

  169. سیدعبدالله بی نشان می‌گوید:

    سلام داداش حسین ایثارگران
    واقعاً زیبا و دلنشین بود
    خداوکیلی حرف دل ما را خیلی زیبا بیان کردی
    احسنت آفرین مرحبا
    خدایا این داداش حسین ما رو از سربازان واقعی امام زمان ارواحنا له فدا قراربده
    خدایا این داداش حسین ما رو شهادت نصیبش بگردان

  170. salekemobarez می‌گوید:

    سلام داداش حسین عالی بود عالی تر از همیشه دست مریزاد.دیشب اومد که بخونم یه اتفاقی افتاد که نشد اما امروز خوندم افرین حسین ادامه بده.

  171. میثاق می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    ببخشید که از قافله عقبم توی خونه به اینترنت دسترسی ندارم اما دعای خیرم پشت سر دادش حسین و بقیه ستاره هاست

  172. امیر خان می‌گوید:

    مرگ بر موسوی دیکتاتور که این همه جوون رو به کشتن داد

  173. محب مولا علی می‌گوید:

    تبارک الله!
    داداش حسین!
    مردی به مولا!

  174. زینب می‌گوید:

    ا پس چرا نظرای من تایید نمی شن . کلا فضای نت انگار با من مشکل داره .

  175. آذرخش می‌گوید:

    نظـــــــــــــــــــرم!!!
    🙁

  176. ابوذر محمدی می‌گوید:

    خدایا چقدر زیبا می نویسد این حسین عزیز – این داش حسین بسیجی های حضرت ماه
    نه تو تنها نیستی
    مطمئن باش
    وخدایی که در این نزدیکی است نگه دارت باشد

  177. آذرخش می‌گوید:

    مگه بد بود؟
    دوباره بذارم؟ 😀

    سحر خاطره ات خیلی با مزه بود. کلی خندیدم. منم از این کتک ها زیاد زدم به پسرهای بی شخصیتی چون این چهار نفر.
    راستی بچه ها دقت کردین چه حالی می ده هیچ نظرمخالفی نیست؟
    نفـــــــــــــــــــــــــس بکشید که دیگه بو گند جلبک نمی آد.
    :))))

  178. فرزند شهید می‌گوید:

    سلام
    راستی داداشی از امین عارفی چه خبر؟ مرخص نشده؟

  179. فاطمه می‌گوید:

    سلام علیکم تبارک الله برادر قدیانی عالی بود مخصوصا” قسمت آخرش نی ساندیس ساختین برای چشمای بی بصیرت این قوم ناکسین فقط یه چیدی برادر فکر ما بچه جانبازا رو بکن بابا اشکمونو در آوردی . ایول به قلمتون……..

  180. زاپاتا می‌گوید:

    ما بیشماریم
    مرگ بر جنبش سبز آمریکایی

  181. نازنین می‌گوید:

    سلام
    مثل همیشه عالی
    پدر من جانبازه خیلی باحاله بابامو میگم باید بدم این متنو بخونه از نوشته های قبلی که خیلی خوشش اومده بازم ممنون خیلی ممنون
    داداش حسین: سلام گرم مرا به پدر خیلی با حالتون برسانید و از طرف من پای ایشان را ببوسید.

  182. حسین مورچه می‌گوید:

    داداش کامنت های از ساعت ۱:۳۰ تا ۸ تایید نشده

  183. salekemobarez می‌گوید:

    داداش یه سوال کسی نمی دونه چرا امسال امتدادونذاشتن بیاد تو سرزمین نور؟من می گم چون مخالف مشایی بود.منم باهزار مصیبت از بیمارستان صحرایی پیدا کردم.فکر کردن نمی تونن بسیجیارو متوقف کنن.الان هم دومین مجلش به دستم رسید

  184. زینب می‌گوید:

    بالاخره بلاگفای بی عقل ، سر عقل آمد و از مواضعش کوتاه آمد در مورد وبلاگ دوئل . آخه یکی به اینا نیست بگه شما چرا جلز و ولز می زنین.
    انگار مافیای زور و تزویر و ثروت که رییس جمهور منتخب مردم با قاطعیت حداکثر آرا می گفت داره به اثبات می رسه . یعنی خودشون دارن معادله رو به جاهایی می کشونن که ادعای آقای احمدی نژاد به اثبات برسه.خدا اینگونه ظالمین را با دست خودشان به هلاکت می کشاند . این تازه اولشه .

  185. جواب پیشنهاد خاطره

    پارسال مثل امروز عروسی یه نفر بود که خیلی مهم بود
    روز عروسی ما رفتیم رای دادیم و اینا
    اون روز به دلایلی هی چپ و راست به امام زمان(ع) می گفتم : الهی ظهور کنی دل مادرت شاد بشه
    دلیلشو خود آقا میدونه و به هر دوتا موضوع مربوطه

    امروز هم به یاد اون روز میگم
    آقا الهی ظهور کنی دل مادرت شاد بشه
    دل بعضی ها خنک بشه
    دل بعضی ها هم بسوزه

  186. زهرا چخماقی می‌گوید:

    سلام و خسته نباشید مثل همیشه عالی بود

  187. tahura135 می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی.خدا قوت.مثل همیشه خوب بودی.دست عباس علی پشت وپناه شما برادر خوب

  188. آبجی زهرا می‌گوید:

    به به سلاااااااام فرمانده…….
    چه برکتی داره این قطعه ی ۲۶….
    هرچی پای قطعه ۲۶ خوندم تو امتحان اومده ….
    یکی از بهترین امتحانام بووووووووووووووووووووووود….

  189. saghar می‌گوید:

    سلام داداشی
    مثل همیشه عالی بود حسای اشکم رو در آوردی یاد باباییم افتادم دلم برا بابام یه ذره شده کاش الآن اینجا بود پا ودست وچشم وگوش و قسمتی از سر بابای منم الآن تو بهشته ممنون که یاد بابای ما بچه جانبازا بودی
    برای رفتن به بنیاد باید بلد باشی راه بروی که من بلد نیستم
    این جمله حرف بابای من و خیلی از جانبازای دیگست
    داداش حسین: همه وجود من فدای راه پدر جانباز شما.

  190. زینب می‌گوید:

    آره والله آذرخش جان . آدم احساس می کنه که تو بهشته .یه چند وقتی بود که تنگی نفس گرفته بودم . یواش یواش حالم داره بهتره می شه .تمهیدات پاکسازی محیط زیست انسانی داداشمون انگار داره نتیجه میده . ما که همه جا با این بخت برگشته ها چش تو چش بودیم حداقل اینجا باشه واسه خودمون تهنایی. دلمون خنک شد

  191. برادر می‌گوید:

    سلام برادر حسین
    قلمت و ذهنت رو نورانیتر کن با تدبر بیشتر در قرآن و دوری از گناه و عجب و شیطان

  192. آبجی زهرا می‌گوید:

    ای جلبک های لای در مونده…….
    کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دیکه اینجا راهتون نمیدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم…
    امروز روز مرگ شماست…

  193. ترگل می‌گوید:

    تا رومون رو می کنیم اون ور میبینیم یه یاداشت جدید اومده اینجا

    من امتحان دارم چی کار کنم؟؟

  194. زینب می‌گوید:

    من رفتم روزنامه ایران بخرم به خاطر ضمیمه اش . ببینم گیرم میاد یا نه

    خدا حافظ فعلا”

  195. فاطمه بسیجی می‌گوید:

    آقای قدیانی اگه میشه یه مطلب راجع به آقای عباس کارگر این بسیجی مظلوم عزیز که من (که اینهمه تو اینترنت هستم) تازه دیشب شناختمش , بنویسید . به خدا خیلی دلم براش سوخت . اوج مظلومیت . حتی رسانه ای خودمون هم سراغش نرفته بودن . بازهم مظلومیت بسیج ….

  196. ترگل می‌گوید:

    ید اون ورزی افتادم دیشب که تا صبح توی خیابون برای پیروزی جمهوری اسلامی بر جمهوری آمریکایی بوق زدیم

    حتی سبز ها هم با ما شادی می کردن پرچم می گرفتن می گفتن احمدی نژادم باحاله
    طرفدارای احمدی نژادم می گفتن موسوی هم از خود ماست اون رو هم دوسش داریم اما صبح که شد شبکه های ماهواره ای کار خودشون رو کردن مردم رو گول زدن

  197. عطیه می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشید
    خدا قوت
    من همه ی نوشته هاتونو تا حالا خوندم ولی دفعه اولیه که نظر میدم
    مثل همیشه عالییییییییی بود
    نمیدونم چرا ایندفعه نظر دادم شاید به خاطر نوشته های قرمز اول بود
    دعای همه ی ما پشت سرته همین طوری جلو برو
    یا حق

  198. ف_سهله می‌گوید:

    سلام
    از اینکه جمعتون جمع شده و همتون ائینه هم شدین و تا قیامت از خودتون تعریف میکنید بسی شاد و شنگول شدیم تا چشم حسودان در بیاد و شکر خدا میکنیم شب تا سحر و از سحر تا غروب که جمهوری اسلامی بدست خط شکنان مدرن امروزی فتح شد الحمد الله رب العالمین و لله الحمد الحمد الله علی ما ….

  199. ن.خ می‌گوید:

    خدمت داداش حسین گلم و همه برو بچ قطعه ۲۶ سلام.راستش اون شب منم یه نقد با کامنت خصوصی برای داداشی فرستادم.به خدا قسم اصلا حرفی از دفاع از فحشها و جوابهای داداشی و بی ادب خواندن ایشان نبود.واسه دل خودم یه بار دیگه میگم.طبق توصیه خود داداشی که گفته بود هر وقت احساس کردید دچار غرور میشوم یادآوری کنید.من گفتم احساس میکنم در جواب به بعضی از کامنتها دچار غرور شده اید.و بعدشم گفتم که بنده را با اخراج از این قطعه بیخانمان نفرمایید به دلیل انتقاد.همین
    فکر میکنم زمان مناسبی برای این کار انتخاب نکردم.حالا من جز کدوم دسته هستم.جلبکها یا منافقین یا با تخفیف جز دوستان؟خداییش برام مهمه.داداشی به خدا برام مهمه.تو رو به علی جوابمو بده.اگه جوابمو ندی میرم گورمو گم میکنم و دیگه اینطرفا نمیام.هر چی باشه ما حلال و حروم سرمون میشه.

  200. ترگل می‌گوید:

    دیدین رمز عبور ۳ رو ؟؟
    اون جا که تعداد راهپیمایی سبز ها روتخمین زدن و از بالا عکس رو نشون می ده خیلی جالب بود

    اون وقتی هم که زنجیره ی انسانی تشکیل دادن تو ی ولیعصر خیلی پراکنده بودن اون وقت می گفتن ۳ میلیون نفر بودن

    برام جالبه وقتی ورزشگاه آزادی موقع دربی در هاش باز می شه جمعیت رو آدم ببینه فرق یه میلیون رو با ۱۰۰۰۰۰ نفر بیش تر حس می کنه

  201. عارفه می‌گوید:

    ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام به همســــــــــــــــــــــــــــــــــــــنگری های خوبم چه اونایی که اومدن چه اونایی که می خوان بیان
    می بینم که دیگه خبری از جلبک های سبز نیست
    اخه دیگه حرفی واسه گفتن ندارن:)
    اللهم عجل لولیک الفرج

  202. ترگل می‌گوید:

    جلبک ها از فحش هایی که من براشون تدارک دیدم سوء استفاده کردن
    نامرد ها

  203. ابوذر88 می‌گوید:

    ابوذر محمدی
    داش حسین که ندیده عاشقت شدیم و دلیل عشقمان نیز روشن است – ارادتتان به حضرت ماه ولاغیر-
    خدا را شکر عالی جنابانی که در مه قالی می بافند(پرسه می زنند)بعد از یکسال به فتنه بودن ماجرا اذعان کرده اند و ویژه نامه در می آورند
    بازهم خدا را شکر ولی تا دم خروس از جیب حضرات بیرون است بعید می دانم این توبه شان توبه باشد.مطمئنا الله اعلم البته مردم جوات موات بی سواد نیز خیلی بهتر از خواص قند و نفت و… پهلو فهمیدند و این آخریش هم حرم امام راحل که همه دیدیم و دیدند.
    داش حسین :سید شهیدان آقا مرتضی که یادش غالبا با من کی باشم که با حضرت ماه است حرف خوبی به دوست زمان جنگ گفت که حرف همه بسیجی هاست: جز برای شقایق ها مخوان……………………………..

  204. عبیدک به فنائک می‌گوید:

    هو المعّز
    حلزون خانه به دوش
    یکی از الطاف خفیه الهی همین رسانه‌های کوچک وکم هزینه و.. که با دستان خالی اما ایمان‌هایی حیدری ازکوچه‌های غریب کوفه وبنی هاشم وبه قول وارث قطعه ۲۶،کوچه بنی انقلاب گذشته وبا جنگی نابرابر با رسانه‌هایی ابر قدرت استعمارواستکبار رفته‌اند که به لطف حضرت حق پیروزوپربیننده‌اند واین مصداق “قلیلاً کثیراً” است.وشبانه روز درسنگرهایشان(دوئل،قطعه ۲۶،فرزند روح الله،آلما و..)از حکومت روح الله‌ای امام خامنه‌ای درمقابله سیاه نمایی‌ها وانحرافات دفاع می کنند.واین درحالی است که دستگاه‌های مسئول که خود باید در وسط میدان باشن تن به رختخواب ذلت وخواری داده‌اند وامام خویش را تنها گذاشته‌اند.یادم است درایام فتنه نه تنها کارنمی‌شد بلکه دستگاه فرهنگی حتی کارهای روتین وکلیشه‌ای خود که در حد تحوآور است راهم انجام نمی‌دادند وناخودآگاه شهر تبدیل به یک شهر جنگ زده ی خالی از سکنه شده بود میدانید این کار مصداق چه کاری است :تصور کنید فرمانده فرمان حمله صادر کند وهرکس به نوبه خود کار را زمین بگذارد
    ولی کورخوانده‌اند این شیربچه های حیدر کری،این فتح الفتوح امام روح الله،این یادگاری‌های متوسلیان وافشردی،این ساکنین بیت رهبری همانند دوران دفاع مقدس دوبارکار را با سلام وصلوات دست گرفتند دوبار بوی اسپند وآب وجارو بلند شد دوبار کار دست کاردون افتاد وانشا الله این بیرق را به صاحب اصلی اش می دهند ومادامی که این کار را به نحو احسن تمام نکنند پشت مولای خویش “امام خامنه ای”را تنها نمی گذارند.
    دکوهه پادگان منتظران مهدی مزده که سحر نزدیک است.
    انشاء الله یه متن اختصاصی هم برای شما دارم که درآینده براتون می فرستم.

  205. رها می‌گوید:

    مثل همیشه عالی بود . اشکمون رو هم طبق معمول در اوردید .
    سالروز حماسه ۲۲ خرداد گرامی باد .
    یادش بخیر پارسال.

  206. ن.خ می‌گوید:

    داداش ما جوابمونو گرفتیم.فکر کردی خیال کردی من از اینجا گورمو گم کنم.آخه میدونی که سکوت علامت رضاست.
    چاکر هرچی بچه بسیجیه باحاله مخصوصا از نوع داداشی حسین اون هم از نوع عصبانیش.دیگه مرام ا اینه.چه میشه کرد؟خوابشو ببینی من از اینجا برم؟چی فکر کردی؟شعار امسال ما کار و همت مضاعفه.فعلا تا اطلاع ثانوی اگه تونستم جلوی خودمو بگیرم کامنت نمیذارم که فکر کنم بعیده.چه بخوای چه نخوای خونه ی همه ما بیت رهبریست.اگه یه بار دیگه هم بخوای منو بندازی بیرون همچین زیر ابتو پیش حضرت عباس میزنم که خودتم نفهمی چطوری عاقبت به خیری نصیبت شده.دیگه انتخابش با خودته داداشی.اگه میتونی منو بنداز بیرون.شاید هم از این به بعد با اسم سنگ پا کامنت گذاشتم.از همه ی بچه های این قطعه هم میخوام که عاجزانه از داداشی بخوان به بنده روی خوش نشون بده.
    یا علی
    التماس دعا البته اگه قابل میدونید.

  207. عبیدک به فنائک می‌گوید:

    هو المعّز
    حلزون های خانه به دوش
    یکی از الطاف خفیه الهی همین رسانه‌های کوچک وکم هزینه و.. که با دستان خالی اما ایمان‌هایی حیدری ازکوچه‌های غریب کوفه وبنی هاشم وبه قول وارث قطعه ۲۶،کوچه بنی انقلاب گذشته وبا جنگی نابرابر با رسانه‌هایی ابر قدرت استعمارواستکبار رفته‌اند که به لطف حضرت حق پیروزوپربیننده‌اند واین مصداق “قلیلاً کثیراً” است.وشبانه روز درسنگرهایشان(دوئل،قطعه ۲۶،فرزند روح الله،آلما و..)از حکومت روح الله‌ای امام خامنه‌ای درمقابله سیاه نمایی‌ها وانحرافات دفاع می کنند.واین درحالی است که دستگاه‌های مسئول که خود باید در وسط میدان باشن تن به رختخواب ذلت وخواری داده‌اند وامام خویش را تنها گذاشته‌اند.یادم است درایام فتنه نه تنها کارنمی‌شد بلکه دستگاه فرهنگی حتی کارهای روتین وکلیشه‌ای خود که در حد تحوآور است راهم انجام نمی‌دادند وناخودآگاه شهر تبدیل به یک شهر جنگ زده ی خالی از سکنه شده بود میدانید این کار مصداق چه کاری است :تصور کنید فرمانده فرمان حمله صادر کند وهرکس به نوبه خود کار را زمین بگذارد
    ولی کورخوانده‌اند این شیربچه های حیدر کری،این فتح الفتوح امام روح الله،این یادگاری‌های متوسلیان وافشردی،این ساکنین بیت رهبری همانند دوران دفاع مقدس دوبارکار را با سلام وصلوات دست گرفتند دوبار بوی اسپند وآب وجارو بلند شد دوبار کار دست کاردون افتاد وانشا الله این بیرق را به صاحب اصلی اش می دهند ومادامی که این کار را به نحو احسن تمام نکنند پشت مولای خویش “امام خامنه ای”را تنها نمی گذارند.((آقای رحیم پور ازغدی می فرمایند نسل شما(سوم)یادر ختم این انقلاب شرکت می کند یا دربه اوج رسیدن آن ))

  208. ترگل می‌گوید:

    معاون سید احمد:
    آنلاین ۴۷ تا

  209. صابر عجم می‌گوید:

    سلام به همه ی دلاورای قطعه ۲۶
    بچه ها ، میثم حسنی رو تنها نذارید
    «مدیریت بلاگفا فالش نزند»

  210. فردید می‌گوید:

    دارم بال در میارم!
    هرکی میاد تو این وبلاگ، میخواد سهمی در کور کردن چشمهای دشمن این ملت داشته باشه و چقدر دلنشینه اگه مقبول قلم بیافته!
    داداش حسین: ممنون که اجازه دادی. از ماضی و مضارع که ایده شما بود در متن استفاده کردم.

  211. saghar می‌گوید:

    دوباره سلام
    سحر جان جزء ۳۰ با من
    منم فدای همه ی ستاره های حضرت ماه و فرمانده ی همیشه آماده ش داداش حسین عزیز
    ممنون از جوابت داداش

  212. فردید می‌گوید:

    دارم بال در میارم!
    هرکی میاد تو این وبلاگ، میخواد سهمی در کور کردن چشمهای دشمن این ملت داشته باشه و چقدر دلنشینه اگه مقبول بیافته!
    ما که ساندیس ندیدیم و نخوردیم اما جای زخم نیش رو تو چشممشون میبینیم! این دو کلمه تقدیم شما تا طول نی ساندیستوم (ساندیسمون) اونقدر بلند بشه تا مستقیم بره تو چشم خداوندان فتنه و راس فتنه ….

  213. مجتبی می‌گوید:

    بسیار عالی است.
    واقعا این قلم کمر دشمن را می شکند.
    جنگ ما جنگ قلم است.
    ما که خستگی روحمون با خواندن این مطالب حق که با این قلم پاک و زیبا نوشته می شود واقعا در می رود.
    خدا انشالله پدرتان را با رسول الله محشور فرماید و مادر خوبتان را که در تربیت شما جدیت به خرج داد و شما را سرباز اسلام تربیت نمود طول عمر با عزت عطا فرماید.

  214. آذرخش می‌گوید:

    سلام به همگی.
    و سلام به ن.خ کم پیدای عزیز.
    بالاخره داداش حسین ما هم دو کلمه حرف زد خدا رو شکر.
    داداش سعادت بزرگیه که فرزند شهیدی. بابای منم جانبازه. اما رو ویلچر نیست. سرپاست.
    همیشه مطالبت رو که می خونه هزار بار بهت احسنت و آفرین می گه.
    اولین مطلبی که خوند اتوبوس چهارشنبه بود. خیلی خوشش اومد و وقتی گفتم فرزند شهیدی هزار بار بیشتر خوشحال شد.
    خواتسم بگم که گرچه دشمن و دوست نما زیاد هست ولی دل خیلی ها رو داری شاد می کنی داداش.
    دعا می کنم هیچ وقت از راه حق منحرف نشی ایشالا. اگه دعای من به آسمون برسه.
    داداش حسین: حتما به بابا سلام مرا برسان و از طرف من پایش را بوسه بزن. به این نگاه نکن که پدرت جانباز چند درصد است، به این فکر کن که وقتی داشت می رفت، صد در صد عاشق بود.

  215. آذرخش می‌گوید:

    *منظور ویلچر بود.
    چقدر من اشتباه تایپی دارم. اه.

  216. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام خدمت داداش حسین و همه خواهر و برادرای گلم .
    تا دوازده روز نمی تونم به سایت سر بزنم . یعنی تا ۱۲ روز دیگه که از سفر مکه و مدینه برمی گردم .
    از شما داداش خوبم می خوام همچنان با قلم زیباتون دهن این جلبکهای سبز رو سرویس کنید ، از همه خواهرو برادرهام هم می خوام که پشت داداش حسین باشن و تنهاش نذارن . خلاصه جای من هم طرفداری کنید .
    من هم هرجا رفتم به یادتون هستم . ایام رجبیه و شب لیله الرغائب توی مدینه به یادتون خواهم بود ، به شرط اینکه شما هم من رو از دعای خیر فراموش نکنید .

    راستی داداش حسین ! جدیداً تأییدهاتون خیلی طول می کشه ؟!

    منتظر تأیید شما
    فدایی حضرت ماه
    داداش حسین: حسابی دعا کن.

  217. سید حمید امامی می‌گوید:

    سلام حسین جان

    حاجی این سخنرانی رو گوش بده و در انتشارش کمک کن

    http://www.mediafire.com/?enqy0z2n4mz

    از علی تا به علی فاصله یک آینه است
    آن علی از نجف و این علی از خامنه است

    یازهرا(س)

  218. نی لبک می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    امروز به هزارامید آرزو رفتم وطن امروز خریدم که نوشتت رو بخونم دیدم مطلب نداشتی …
    حالم گرفته شد…
    خداقوت
    خدابهمراهتان در این نبرد سایبری
    داداش حسین: متن را دیر به روزنامه رساندم، با این حال قرار بود کار کنند. نمی دانم!

  219. یه تهرونی می‌گوید:

    به نام خدا

    با سلام

    دیدم بازار خاطره داغه ، گفتم یه خاطره هم من بگم

    پارسال دم دمای انتخابات که جلبک ها زیاد دادوغار میکردن . توی آپارتمان ما هم یکی از همسایه ها که زنش غیر مسلمومنه و به جای بچه ، سگ تو بغلش میگیره . شبا دو تایی می اومدند توی بالکن شعار های جلبکی میدادند که خیلی بامزه بود و ما شبا کلی می خندیدم .

    یکی از شعار ها این بود : ( حالا طرف با زنش که مسلمون نیست )

    ایران شده فلسطین ، همسایه چرا نشستین .

    یه شب دیدم دیگه صدایی از بالکن اون همسایه نمیاد و خبری نیست . فردا یکی از بچه ها اونارو دیدو گفت :

    دیشب نبودید کجا بودید . صداتون نمی اومد .

    طرف گفت : صدای چی ؟ صدای کی ؟

    رفیقمون گفت : بابا هر شب شعار می دادین !!!

    طرف گفت : وا ! مگه مشخصه ما شعار میدادیم ؟

    تا این بابا این حرفو زد ، بمب خندها ترکید . طرف همچین بهت زده شده بود که بیاو ببین

    بعد از اون ماجرا دیگه شعاری از خونه ی اونا بیرون نیامد . و رفت و آمدشون یواشکی شده بود .

    خدایش این جلبک ها ، کی می خوان از توهم سبز بیان بیرون .

    دیشب کانال یک مستند ” نقاب ” رو نشون داد که پته عطا ا.. مهاجرانی رو با سند و فیلم ریخت رو کرد .

    سبز ها کارشون تمومه ، خودشون هم اینو می دونن . برای همین خیلی دوست دارن تا همه با خودشون غرق کنن .

    البته زهی خیال باطل که اون روز ببینن ، چون چشم شون با نی ساندیس کور شده و عمرا ً ببینن .

    داش حسین ، خیلی باحالی ، به کوری چشم دشمن خیلی هوادار داری .

    در ضمن مخلص و خاک پای خانواده های شهدا و جانباز هم هستیم .

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

    اللهم عجل لولیک الفرج
    داداش حسین: جایی رفته بودیم مهمانی. ساعت ۱۰ شب چند نفری الله اکبر می گفتند. ما هم رفتیم پشت بام و بعد از هر الله اکبر جماعت سبز، بلند گفتیم خامنه ای رهبر. یه یارو اومد پشت بام ببینه ما کی هستیم، رفیق دوران دبیرستانمان در اومد! گفتم؛ نالوطی حالا واسه ما شدی طرفدار موسوی؟ گفت: موسوی کیلویی چند است؟ داشتم به بهانه شعار دادن، از پنجره خانه، دختر همسایه روبرویی رو دید می زدم!!

  220. هادی علی مددی می‌گوید:

    سلام
    واقعا که نوشته هاتون شوروشعورراتواما هدیه میکندبه دوستداران ولایت.شب جمعه جهت شرکت درمراسم سالگردشهیدحسین غلام کبیری رفته بودم وسری هم به مزارپدربزرگوارتان زدم.خوش به سعادت پدرتان که یادگارش بی هیچ اسم ورسمی مایه مباهات اوودوستداران ولایت شده است.مطمئنم که شهدای بزرگ وشهیری(شهیدهمت وباکری و …)هستندکه بنابه دلایلی ارزومی کردندکه ای کاش معروف نبودندتاآبرووایثارآنهاتحت الشعاع موضعگیری…
    خدایابه قلمهایی که حرمت نگه میدارندایستادگی وبه صاحبان آنهاعزت هردوجهان عطاء نما.

  221. آذرخش می‌گوید:

    التماس دعا فدایی حضرت ماه.
    به سلامت

  222. آذرخش می‌گوید:

    بزرگی شما رو می رسونم . حتما خیلی خوشحال می شه.
    حرفت رو قبول دارم. بابای من اینقدر عاشق بود که حتی بعد از مجروح شدن دنبال درصد گرفتن نرف. یه ترکش توی سرش خورده. هنوز که هنوزه آزارش می ده. ولی هیچ وقت دنبال استفاده از این موقعیت نبود.
    خدا حفظت کنه داداش

  223. محمد می‌گوید:

    داش حسین سلام
    ساعت ۲:۳۰ بعدازظهره و من یواش یواش دارم آماده میشم تا با یقیه بچه ها برم تو خیابون!
    گفتم قبل از رفتن بیام یه نیگاهی به سایت بندازم و انرژی بگیرم!
    وقت نکردم همشو بخونم فقط اونجاهایی رو که BOLD بود رو خوندم ولی انصافا بازم دمت گرم!
    نیت کردم اولین باتومی که امروز می زنم به نیت قلم تو بزنم البته اگه تو خیابونا جلبکی باشه!
    داداش حسین: ریه من جز دود عود موتور قراضه بچه بسیجیها هیچ اکسیژن دیگری نمی شناسد. من هم با موتور بابا اکبر خواهم آمد. البته بعید می دانم خبری باشد. ما که بدمان نمی آید خبری باشد! یعنی کاش خبری باشد. راستی سه روز دیگر، اولین سالگرد اصابت سنگ منافقین بر فرق سر مبارک ماست. عجب سنگ میمونی بود؛ زندگی ام را متحول کرد!

  224. سادات می‌گوید:

    سلام حاجی
    انگار که خودت یک جانبازی خیلی قشنگ نوشتی اجرت با حضرت زهرا

  225. عارفه می‌گوید:

    ســــــــــــــــــــــــــــــــلام
    با اجازه همسنگری ها منم یه پیام بازرگانی بدم 🙂
    بازدید امروز:۴۷۱۸
    افراد آنلاین:۴۲

  226. عارفه می‌گوید:

    مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا الله

  227. ن.خ سابق(سنگ پا تا اطلاع ثانوی) می‌گوید:

    سلام از ماست آبجی آذرخش.میگما ابجی میتونی از بابات خواهش کنی به این داداش حسین بگه حداقل جواب سلام منو بده؟آخه یه خورده آب و هوا ابریه.این داداش ما روی جانبازا رو زمین نمیندازه.البته ما که بهش نگفتیم جز خانواده شهدا هستیم وبا یه بابای گل جانبازه بدون سهمیه بنیاد.آخه مدارک پزشکیش تو بیمارستان صحرلیی از بین رفته.
    خلاصه آبجی جون به بابات بگو سفارش ما رو بکنه.
    داداش جان شما هم یه خورده فکر کن ببین راهی داره ما با همون اسم ن.خ برگردیم؟

  228. erfan89 می‌گوید:

    “تا باتوم هست، زندگی باید کرد. زندگی یعنی کوبیدن باتوم بسیج بر فرق منافقین گیج. مثل منافق گیج با باتوم بسیج، مثل علاقه خرگوش است به خوردن هویج!”
    آقا یه فکری به حال ما بکن . مردیم از بس خندیدیم .هههههههههههههههههههههههههههههههه

  229. فردید می‌گوید:

    یه زمون درّ غلتان میدایم آب نبات میگرفتیم!
    الآن باید به شما آب نبات داد و درّ غلتان تحویل گرفت!

  230. آذرخش می‌گوید:

    راستی داداش حسین خودت هم یه جورایی جانباز جنگ فتنه حساب می شی ها. با اون سنگی که به کله ات خورد. 😉
    کاش خبری بود. ما هم خوشحال می شدیم سبزک ها رو بیش از پیش له کنیم.
    یاد کتکی که روز قدس خوردم بخیر. اگه این کتک رو یکی از سبزها خورده بود الان دوتا ندا داشتیم از بس اونو تو بوق و کرنا می کردن.
    خدا لعنتشون کنه.

  231. من ایرانی می‌گوید:

    سلام فوق العاده می نویسی خوب حالشون رو گرفتی با نوشته هات
    اگر هم تعریفی هست واقعا تعریف داره هیچ غلوی هم در کار نیست
    جانم فدای رهبر

  232. حمید می‌گوید:

    باورم نمیشه حسین قدیانی هم باتوم دست بگیره؟ واقعا؟
    اگه واقعیت داشته باشه از امروز یه جور دیگه دوستت میدارم!

  233. آذرخش می‌گوید:

    ن.خ. عزیز
    همونطور که خودت متوجه شدی بد موقع انتقادت رو رو کردی. 😀
    ولی مطمئن باش داداش حسین خیلی خوب دوست و دسمن رو تشخیص می ده.
    اگه از دستت ناراحت بود اصلا نظرت رو تایید نمی کرد. چون از این به بعد فقط نظر دوستان تایید می شه.
    یه کم صبر کنی داداش از دلش در میاد. 😉

  234. آرش می‌گوید:

    جناب قدیانی الان کتاب نه ده تان را خواندم بسیار عالی بود لطفا به کار نوشتن ادامه دهید

  235. ن.خ سابق(سنگ پا تا اطلاع ثانوی) می‌گوید:

    داداش حالا که هستی جان مادرت جواب مارو بده .آخه تو که میدونی قرار بود تا اطلاع ثانوی کامنت نذارم.این رو هم از مزایای سنگ پا بودنه دیگه.داداش ما منتظریم.
    داداش حسین: مخلصیم.

  236. آذرخش می‌گوید:

    داداش خاطره ات بیست بیست ود.
    کلی حال کردیم. دمت گرم.
    چرا من از ۲۲ خرداد خاطره یادم نمی آد؟

  237. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    میگن :هر چه از دوست رسد نیکوست .
    و
    میگن : عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد
    سنگی که خورد به سرتون رو میگم .
    فکر میکردید یه روزی اینجا قلم بزنید .
    پس نتیجه میگیریم که :
    هیچ چیز غیر ممکن نیست

  238. خودم می‌گوید:

    تا باتوم هست زندگی باید کرد. زندگی یعنی کوبیدن باتوم بسیج بر فرق منافقین گیج. مثل منافق گیج با باتوم بسیج، مثل علاقه خرگوش است به خوردن هویج“!

    مثل همیشه شاهکار.

    داداش حسین شما تخصص داری توعوض کردن اسم، بیاین از این به بعد به جای “بالاترین” یه چیز دیگه بگیم مثل پست ترین و … آخه لیاقت بالاترین رو ندارن.

  239. آذرخش می‌گوید:

    مبارکه ن.خ جان.
    :-)))
    دیگه در بیار لباس سنگ پایی رو. 😉

  240. erfan89 می‌گوید:

    سلام به همهی دوستان از جمله آذرخش و داداش فرید و سید احمد مهربان ( این لقبیه که براش انتخاب کردم ) و ن.خ
    ن.خ فکر نکنم داداش بیرونت کنه . راستش از وقتی که داداش اون چند نفر رو بیرون کرده من وقتی کامنت می ذارم دلم می لرزه می گم الان می گه برو بیرون . ولی چه می شه کرد که دست خودمون نیست و هزار بار هم که داداش بیرونمون کنه باز با کله بر می گردیم .
    داداشششششششششش ما رو بیرون نکننننننننننننننننننننننننننننننن

  241. آذرخش می‌گوید:

    سلام عرفان عزیز
    آره خوب به ن.خ. دلداری دادی. دمت گرم.

  242. آذرخش می‌گوید:

    بهترین اسم برای بالاترین، شاسکول ترینه.

  243. سعید می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

  244. ن.خ می‌گوید:

    داداشی ما مخلص تر تر تریم.اه چه حس بدیه سنگ پا بودن.من موندم این جلبکا چطوری تا حالا سنگ پا موندن.بچه ها همه یه صلوات برای سلامتتیتون مهمون من.داداش میگما اگه بخوام نقد منصفانه داشته باشم باید چی کار کنم؟میگن اگه به بچه رو بدی بد میشه ها.حالا کار منه.

  245. میثم محمدی خواه می‌گوید:

    سلام داداشی
    دمت گرم اون روز تو ابن سینا حسابی گل کاشتی

  246. فدایی سید علی می‌گوید:

    با این جذبه ای که نشون دادین منم حسابی ترسیدم.ولی از هیبتتون که ایشالا دل منافقا رو میلرزونه کیفور شدم.
    ستاره حضرت ماه بایدم شیر بچه حیدر کرار باشه و نعره حیدری بکشه

  247. ترگل می‌گوید:

    محله ما هم دوتا دختر و پسر الله اکبر گقتن اونم با صدای کم بعد هم سکوت کردن

    یکی هم سوت می زد

    داداشی اگه از اون ساندیس های نظام گیرت اومد یکیش رو برای من نگه دار خیلی دوست دارم نوش جان کنم هنوز گیرم نیومده
    خوب؟

    من برم که امتحان سیستم عامل دارم ۴ صفحست ۷۰ صفحه خوندم دعا کنین این ترم همه رو پاس کنم و مشروط هم نشم

  248. سلام داداش حسین
    همه متنت یه طرف اون خاطره ای که در مورد شعار دادن جلبکها گفتی یه طرف .
    اگه دقت کنیم همه کارای که انجام میدن یه جورایی به این موضوعات مربوطه …
    به هر حال خواستم بگم
    دمت گرم به ذکر خدا
    انشا الله
    یا علی/ لعنت به دشمن سید علی
    http://www.24tir.blogfa.com

  249. ترگل می‌گوید:

    ۴۰۰ صفحه نوشتم ۴ صفحه
    سال هاست تصمیم دارم از اول ترم تحصیلی درس بخونم موقع امتحان درس هام انبار نشه اما هنوز نشده

  250. ان شاء الله شهید گمنام می‌گوید:

    سلام
    میشه بگید چرا نظر منو تایید نکردید؟
    حرف اشتباهی زدم؟؟؟
    داداش حسین: تایید نکردن نظرات لزوما به این خاطر نیست که شما از نظر من حرف اشتباهی زده ای. اجازه بدهید اختیار تایید و یا رد نظر در سایت “قطعه ۲۶” منوط به سلیقه خودم و رصد هواشناسی این محیط باشد. ممنون می شوم اگر توقعات خود را منطقی کنید.

  251. زاپاتا می‌گوید:

    http://up.iranblog.com/Files/88201a2c90154a818ada.jpg

    فدای حضرت ماه
    این ماییم که بیشماریم

  252. salekemobarez می‌گوید:

    استثنائا با عرفان موافقم چند بار تلاش کردم که نیام اما اینجا جاذبه داره اونم از نوعه وسیعش اینجاهمونی که اقا گفتند انسانهای خوب جاذبه ودافعه ی وسیعی دارند اینجا پرشده انسانهای مومن مگه میشه جاذبه ی این ایمان باعث دفع هم بشه خدا نکنه که داداش بیرونمون کنه وای اگر قدیانی حکم اخراجم دهد…
    درضمن سلام همگی عرفان سلام مخصوص مرا بپذیر
    داداش نوکرتم بیرونم نکنیا ما همین دم در بهشت ایستادیم از اینجابیرونم کنی دیگه کجا دارم من؟؟؟؟؟؟؟
    راستی داداش یه گلایه چرا به همه جواب میدی به من که می رسه…

  253. خاکریز گراف می‌گوید:

    سلام بر بسیجی خامنه ای
    سلام بر توئی که در مبارزه ای نابرابر همه مستکبرین و منافقین را به خاک مذلت کشاندی که اگر این نبود نه فحشی در میان بود و نه هتاکی و نه …
    مبارزه در راه آرمان و آرمان گرایی به قول سید شهیدان اهل قلم- مستلزم صبر بر رنجهاست که بحمد الله شما داری
    امیدوارم کماکان قلم توانایت در راه دفاع از کیان ولایت پایدار و مستحکم باشد
    مارو هم وسط اون نیت خالصی که برای نو شتن مطالب دارید دعا کنید.
    یا علی

  254. moallem_61 می‌گوید:

    سلام.

    اول که کلی طول میکشه مطلب عالی شما رو بخونم…آخه یک بار کمه حتما دو سه بار می خونم

    بعد کلی طول میکشه نظر دوستان رو بخونم…دلمم نمی یاد نخونم همه رو مرور می کنم…

    اینقدر که محو این صفحم ، همین روزاست شماره عینکم بشه ۱۶….

    عیب نداره می ارزه…

    راستی اون دوستمون که داره میره مکه (فدایی حضرت ماه)خیلی خیلی التماس دعا

  255. خان باجی می‌گوید:

    هیچی (گفت و شنود)

    گفت: کروبی و موسوی اطلاعیه مشترکی داده و اعلام کرده اند که چون وزارت کشور به آنها برای ۲۲ خرداد مجوز راهپیمایی نداده است، در آن روز راهپیمایی ندارند!
    گفتم: مگر برای آشوب های قبلی مجوز گرفته بودند که برای ۲۲ خرداد دنبال مجوز رفته اند؟
    گفت: می دانستند که هیچکس نمی آید، ندادن مجوز را بهانه کرده اند که بیشتر از این آبروریزی نشود و کسی نداند که دیگر هواداری برای آنها باقی نمانده است.
    گفتم: این را که همه می دانند، مگر طی چند ماه گذشته با آنهمه رجز که خوانده بودند کسی به خیابان آمده بود که این دفعه بیاید.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: یارو به یکی از دوستانش گفت؛ فلان جعبه را به خانه من بیاور. دوستش پرسید چقدر مزد می دهی؟ یارو گفت؛ هیچی! و رفیقش به خیال آن که هیچی هم یک مبلغی است جعبه سنگین را حمل کرد و بعد گفت؛ حالا همان هیچی را بده. یارو گفت؛ آن فرش را کنار بزن و بعد پرسید، زیر فرش چیست؟ طرف جواب داد؛ هیچی! یارو گفت؛ همان را بردار و برو!

  256. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    خواندن چند باره متن های داداش حسین به اندازه کافی لذت بخش هست چه برسه به اینکه ویرایش جدید هم باشه

  257. امین عارفی می‌گوید:

    (خصوصی)

    به نام حی سبحان

    سلام حسین آقا
    خوبی اخوی؟
    همین الان امیرعلی لپ‌تاپمو برام آورد. اولین جایی که اومدم قطعه ۲۶ بود.
    حاجی جون من نبودیم زودتر از این تبریک بگم، منزل جدید مبارک. ایشاالله پاینده باشه. چیکار کردی حاجی، فکر میکنم باید تا صبح بشینمو دلنوشته‌هاتو بخونم و فیض ببرم.
    حسین آقا ممنونم برای دعاهایی که در حق بنده کردید که اگر خداوند یه فرصت دیگه به این بنده سرا پا تقصیریش داده همه به خاطر دعاهای خالصانه دوستانه وگرنه من که آبرویی پیش خدا ندارم. و همینطور یه تشکر دیگه بابت دلنوشته زیبایی که تقدیم به بابا مهدی کردی. خیلی ازت ممنونم، فوق‌العاده بود. از موقعی که امیرعلی پیرینتشو برام آورده فکر میکنم بیشتر از ۱۰ بار خونده باشمش. ایشالله که لایق اینهمه لطف و محبت باشم.
    خدا می‌دونه که چقدر دلم برای قطعه ۲۶ و بابا اکبر تنگ شده. مزار بابا اکبر برام حکم مزار بابا مهدی رو داره. انشالله به محض اینکه از بیمارستان مرخص شم مطمئنا اولین جایی که میام قطعه ۲۶ و مزار بابا اکبر.
    حاجی جون خیلی حرف داشتم که باهات بزنم ولی نشستن بیشتر از این اذیتم می‌کنه. الانم فقط میخوام دلنوشته‌هاتو بخونم.
    بازم ممنونم.

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله
    داداش حسین: سلاااااااااااااااااااام آقا امین گل. حالت خوبه؟ بهتر شدی؟ بابا چرا زدی خصوصی؟ می دانی این نظر را تایید کنم چند نفر از خوشحالی بال در می آورند؟ اینجا همه بچه ها نگران و البته دعا گوی شما هستند. عمومی کردم که همه بدانند حال امین شان خوب شده. خدا می داند که چقدر منتظر نظر تو بودم. فدایت شوم. نگفتی؛ مرخص شدی یا نه؟ در ضمن چقدر رایحه آن قرآن تو زیباست. می خوانم و می بویمش هر روز. خیلی محتاج دعای تو هستم امین و خیلی دلم تنگ شده بود برایت. باز هم به ما سر بزن. زود زود. امیدوارم به من حق داده باشی که عمومی کردم نظرت را. دل بچه ها خیلی شاد می شود این نظر گل پسر بابا مهدی را ببینند. خیلی با تو حرف دارم. اینجا مجال نیست. دیداری می طلبد. این جند روز خیلی به من سخت گذشت. خیلی.

  258. میخواهم بصیر بمانم می‌گوید:

    اعوذ بالله من شر الشیطان الرجیم و اعوذ بالله من شرالنفسی

    با سلام .من یک دختر ۲۴ ساله شهرستانی ام .۴ سال از عمرم را در فضای دانشگاهی گذرانده ام و چندان دور از واقعیات جاری جامعه نبوده ام.الحمد لله یک بسیجی ام و دوست دارم با تمام سختی هایش یک بسیجی بمانم. همیشه سعی کرده ام تا جای ممکن اوضاع جامعه را رصد کنم و با توجه به اعتقاداتم عکس العمل مناسب را نشان دهم. من هم از فضای به وجود آمده پس از انتخابات بسیار رنجیدم و خون دل خوردم. شعله های نفرت پس از۲۲ خردادو ۱۳ آبان و ۱۰ محرم مانند بسیاری دیگر از جوانان غیرتمند مملکتم نسبت به جریان نفاق در من زبانه کشید. من هم در ۹ دی و ۲۲ بهمن فریادم را با تمام وجود بر سر این جریان و اربابان کثیفشان کشیدم. من هم مانند بسیاری از بازدید کنندگان این مکان در همان روز ها با قطعه ۲۶ آشنا شدم . نوشته های شما را در حد فرصت ،کم و بیش دنبال می کردم .من جزو عمال خواص بی بصیرت نیستم اما باید بگویم تا همین دیروز گمان می کردم بخشی از آنچه می نویسید به دور از ادب و نزاکت یک بسیجی است. حتی متاسف شدم وقتی نظرات مطلب طنز اخیرتان را خواندم وبرخورد تند شما را با منتقدانتان دیدم. دعا کردم و ازخداوند برای شما و همه بسیجیان ، ثبوت قدم در صراط مستقیم را خواستم و اینکه اگر جایی بیراهه رفتیم کریمانه دستگیری نماید.
    بقیه را نمی دانم اما گویا این دعا در حق خودم مستجاب شد. شب جمعه مستندی به نام تقاطع درباره قتل ندا آقا سلطان پخش شد . کاری جالب و بدون جانبداری بود…
    وفرو ریختم وقتی دانستم ماجرای آن بسیجی را که آبرویش راهدیه کرده بودبه نظام. شکستم وقتی دیدم مظلومیت کسی را که تمام آبروی نظام از بی آبرویی ظاهری او بود. از تنهایی او. از غربت او. نمره قبولی نظام جمهوری اسلامی در ماجرای اخیر ناشی از نمره قبولی او و امثال او در امتحان سخت خدا بود. از نام بلند او در آسمان و گمنامی او و امثال او در زمین . از عزت او پیش بانوی عالمین و تشویش تمام وقت او و حسرتش از نداشتن نعمتی به نام آرامش.
    می خواهم خودم را نقد کنم و فاش نقد می کنم تا شاید دیگرانی چون من نیز ، متوجه شوند.
    ادب چه واژه زیبا اما فریبنده ای است و چه حربه خوبی است برای شیطان که از در خیر برای دعوت به شر وارد می شود. ادب چه حربه خوبیست برای سکوت. سکوتی کمر شکن. می خواهم برسر خودم فریاد بزنم و بگویم تو که دم از ادب می زنی ، می توانی برایم توصیف کنی رابطه ادب را با خشم غیرت الله وقتی از کشیدن خلخال از پای زن یهودی از فرط خشم و حزن نزدیک بود قالب تهی کند و دعوت می کرد با ناله و فریاد و نفرین ا هل قعود را که بر خیزید و شمشیر هاتان را برای این مردم نامرد و این مسلمان نماهای منافق آخته کنید. نه ! این ماجرا شاید برایمان تکراری است. بهتر است رابطه ادب را با جماعتی توصیف کنی که در ساعت ۱۰ شب در جنت آباد خلخال از پای زن یهودی نکشیدند ، بلکه زن مسلمانی را در ملا عام عریان کردند! ویا رابطه ادب را با بزرگ ایشان که آنها را مردان خداجو خواند!
    آن زن مسلمان را همان بسیجی نجات داد که در ماجرای قتل ندا از آبرو و آرامش و امنیت ساقطش کردند.” بِاَی ذَنبٍ” چون بسیجی بود؟ چون هرچه سهمیه در جمهوری اسلامیست متعلق به اوست؟ چون حرامخور است؟ چون خون جوانان خداجوی این مملکت از دستش می چکد؟ کیست که این حر فها نسبت به بسیج و بسیجی رانشیده باشد؟ این عقده ها از کجاست که اینجا و اینگونه سر باز کرده و قصد انتقام از جماعتی را داد که در خوشی و ناخوشی مردم با آنها مثل ساده ترینشان بودند. در بزنگاهها و دشواریها سینه سپر گلوله ها کردند و دریده شدند تا حتی آلبوم عکس های برخی آسیب نبیند! و هر آنچه سهمیه غربت و مظلومیت و تهمت بود در این نظام به نام آنها شد. پس خشم را خدا برای کجا آفریده؟ مسئول این آبرو ها و جانهای پامال شده کیست؟ اگر اینجا نه ، پس کجا باید مانند علی خشمگین شد و با هر آنچه لیاقت دارند خطابشان کرد؟
    علی هنوز هم از دست ما حرص می خورد که ادبمان را جایی ظاهر می کنیم که باید تیزی زبان و سلاحمان ببُرد.
    ادب نسبت به که؟ همانها که گفتند “ادب مرد به از دولت او”؟ آنها از همان ابتدا مارا به ادب خواندند ، گویا اهل صفین علی را به حکمیت قرآن سر نیزه… میدانی انتهای چنین ادبی چیست؟ کسی همچون پسر مطهری است که نه تنها از این وقایع به قول مولااز غصه، دق نکرد بلکه محکم روی خون پدر شهیدش ایستاد و جان و مال بر باد رفته بسیجیان شهید و شهدای زنده این فتنه را نادیده گرفت و در بهترین حالت برای هردو طرف سهم مساوی از این فتنه قائل شد! برای خودم متاسفم اگر جایی حق را به علی مطهری دادم که نفهمید ادب مرد جایی بهتر از دولت اوست که مرد مقابلش باشد ، نه نامرد. ما سلاح خشم و نفرتمان را در مقابل نامرد برهنه می کنیم ،نه ادبمان را، همانطور که عباس در مقابل شمر در شب عاشورا. من هم اگر تا به حال خود را بسیجی می دانستم بسیجی پاستوریزه بودم که گمان می کردم همیشه و همه جا باید مودب باشم. بسیجی پاستوریزه مثل شیر پاستوریزه تاریخ مصرف دارد و باید “در یخچال نگهداری شود”، تا نگندد. بسیجی پاستوریزه جایش در یخچال است ، در هرم داغ آتش فتنه متعفن می شود و کاربردی ندارد. برای خودم متاسفم که خیلی جاها به دلایل پاستوریزه خشمم را با تمام وجود و با الفاظی که علی (ع) و فرزندانش اهل نفاق را خطاب می کردند ، اهل فتنه را خطاب نکردم.
    باز هم برای خودم و همه بسیجیان دعا می کنم که خداوند در امان نگه داردمان از گردابهای تعفن و در صراط مستقیم و مطلوبش ثابت قدم نماید.
    و حال با قلبی مطمئن و گامی استوار و ایمانی محکم به مسیر روشن انقلاب، خطاب به سران مزدور و اهل حماقت فتنه و تمام همپالکی هایشان خطاب می کنم :”غلط کردید بیشمارید…”

  259. ابوالقاسم می‌گوید:

    سلام
    کلی مطلب نوشته بودم. وقتی رو ارسال کلیک کردم، پیغام خطا داد. همه نوشته هام پاک شد!!! دیگه نه یادم اومد چی نوشته بودم و نه وقتشو دارم که دوباره بنویسم
    خلاصه نوشتمو اگه بخوام بگم اینه:
    واقعا خسته نباشید. هم شما و هم همه ستاره ها
    و این که:
    ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.
    یا علی

  260. دل آرام می‌گوید:

    بازم می گیم
    “غلط کردید بیشمارید”

  261. محمدامین می‌گوید:

    به نام خدا
    این شعررا برای دادش حسینم سرودم خیلی ضعیفه ولی اینوبذاریدبه پای اینکه سرایندش ضعیفه:
    سلام سلام.سلام داداش حسینم
    مثل شمامنم به شوروشینم
    دادش بزرگه ما همه شمایی
    داداش بگوبگوالان کجایی؟
    تموم مادوست داریم یک نفس
    منافقین انقلاب توقفس
    الان توجنگ نرم شماهمتی
    فرمانده ی بچه های پاپتی
    بچه هایی که سهمشون پیش پیش
    فقط شده یه قطعه توبیست وشیش
    همون جایی که باباتون خوابیده
    ازاونجاکل آسمونو دیده
    شنیدی دشمن به داداش چی گفته
    گردن قدیانی بدجورکلفته
    میگن نه نه جون آقاکروبی
    عاشق داش حسین شده بدجوری
    بااون لبای چین داروبی دندون
    عکسشوروتاقچه گذاشته ننجون
    ممدتمدن.سیدبی عبا
    کچل شده ازبس نوشتی شما
    یعنی میشه داداش منم میتونم
    شعروخودم براشمابخونم؟
    دیگه داداش بس میگن کافیه
    چیکارکنم کم اومده قافیه

    درآخرببخشیدداداش درتوانم همین کم وبی ارزش بود که تقدیم کردم
    داداش حسین: حالا ننه جون کروبی عاشق ما شده؟! عالی بود شعرت و کلی خندیدم. ممنون!

  262. معبر سایبری می‌گوید:

    یک طرح برای آغاز سالمرگ فتنه
    (غلط کردید بیشمارید)
    تقدیم به حسین قدیانی

  263. عارفه می‌گوید:

    داداش حسین با اینکه تازه با سایتتون آشنا شدم ولی همسنگری های زیادی پیدا کردم

  264. سلام دادا
    یه سوژه تپل
    کروبی : (پس از یکسال خوش رقصی برای استکبار)
    “” حتی سر قبر پدرم هم نمیتوانم بروم ! “”
    به جان خودش قسم این شیخ نباشد ما با چی خوش باشیم…
    http://www.24tir.blogfa.com

  265. فاطمه بسیجی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی . خواستم از اینجا به همه ی شیر بسیجی های امام خامنه ای که امروز برای دفاع از تمام ارزش ها تو این هوای گرم بخاطر آرامش ما از آسایششون زدند تشکر کنم و خسته نباشید بگم .

  266. صفایی نژاد می‌گوید:

    این جمله محشر بود:
    جنگ خط امام با خود امام…
    موفق باشی

  267. تازه وارد می‌گوید:

    سلام تا ادمایی مثل شما هستند که روشن گری میکنند دیگه نمیذاریم حادثه پارسال تکرار شه.
    نفستون حق،قلمتون پرشور
    یا علی

  268. فاطمه محمدی می‌گوید:

    سلام
    خدا نگهدار شما باشد. برادر بسیجی

    التماس دعا

    یا علی

  269. ارمیا می‌گوید:

    سلام
    این جلبک های ترسو که امروز موش شده بودن
    موش سبز
    اونم تو علوم اجتماعی علامه
    سکوت سکوت
    حرفم نزدن
    اما حالشون گرفته بود
    چون که یاد سوخت پارسال افتاده بودن
    اون سنگه چه تحولی ایجاد کرده بود داداش؟

  270. حمید می‌گوید:

    سلام داش حسین
    رفتی تو خیابون؟ سبزکی وجود داشت؟ زدی یا خوردی؟

  271. ابوذر می‌گوید:

    سلامی چند باره
    به یار ولایت
    در این عصر فتنه
    و خسته نباشید
    و پاینده باشید
    که باتوم ما ذوالفقار علیست
    ببخشید من را که بسیجی خود ذوالفقار علیست
    و آقای ما گفت ( بسیجی یعنی علی)

  272. eshraq می‌گوید:

    سلام علیکم

    خبر:
    “نه ده” به چاپ هفتم رسید
    http://www.khademnews.com/fulltext_news.php?news_id=4508

    تا بعد
    یاعلی(ع)

  273. علی می‌گوید:

    آقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
    دم شما گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم

  274. یه بچه بسیجی می‌گوید:

    “ای فیض عظیم و بی کران خامنه ای
    ای بر سر ما چو سایه بان خامنه ای
    تدبیر و شجاعت از لبت می بارد
    ای خار به چشم دشمنان خامنه ای ”
    ما “عنوان” نداریم. ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان.
    چند قطره خون ناقابل، ناقابل،ناقابل……
    داداشم دمت گرم،خیلی عالی بود مثل همیشه!

  275. صابر عجم می‌گوید:

    حسین جان داداش ، سلام
    نمی دونم در جریانی یا نه ؟
    بلاگفا داداش میثم رو بخاطر طرحهای فتوشاپی زیباش تهدید کرد…بنده هم یه مطلب نوشتم توی بلاگ خودم و مدیر بلاگفا رو هشدار دادم که اینقده فدائیان ماه رو اذیت نکنه
    خدارو شکر یکی از وبسایتها هم انعکاسش داده بود http://598.ir/view.aspx?Id=3410

    حالا بلاگفای نامرد وبلاگ منو بسته ، فقط و فقط که انگشت گذاشتم روی نقطه حساسش.
    حسین جان وبلاگ من مهم نیست ، فدای سر تو وبقیه داداشا …ولی فکر میکنم که باید نقره داغ کنیم این جماعت ضد ولایت فقیه رو.

  276. آیه می‌گوید:

    سخنگوی سیداحمد:

    بازدید امروز: ۶۵۲۵
    بازدید دیروز: ۶۳۷۲
    افراد آنلاین: ۳۵

    آنلاینو عشقه.
    *ن.خ همین که نظرات تایید میشه یعنی هستی.

  277. سوره می‌گوید:

    سلام داداش.این روزا من فقط اشک بودم و حوصله ی حرف زدن نداشتم.یک مسوی چی کامل دیوونه.
    اصلا دوست ندارم به اون روزا فکر کنم.
    مبارکتون باشه این روزا.ایشالله روزایی که من هم عاقل میشم میرسه

  278. سوره می‌گوید:

    راستی داداش نگفتی حموم رو بخونم یا نه؟

  279. سید می‌گوید:

    سلام خسته نباشید
    ماشالا به این قلم متعهد!دلم می خواد بدونم چقدر ازتون زمان می بره تا هر مطلبی رو مینویسین.
    خیلی خدا رو شکر کنین بابت این هنرتان…

  280. ستوده می‌گوید:

    الان داشتم به این فکر میکردم که ایا من واقعا تو این جامعه بودم و زندگی کردم؟؟؟؟داداش میدونی من تالا ازین ادما که میگین ندیدم…الان دلم میخاد گریه کنم…خوشبحال شما و دوستاتون…استاد میشه اگه یادتون بو واسه منم دعا کنین؟؟
    بهشتی باشید…

  281. عبدالله می‌گوید:

    موذن اذان میگوید.انگار امروز از صبح تا به غروب خورشید هم به گذر زمان می نگریست.گذر باورها گذر رهبرها گذر عاشق ها گذر فتنه ها… من دیدم که خورشید هم در مظلومیت تو ای مولای ما می گرید وتو ای فرمانده دل های ما شاهد این گذرها و این جنگ باش و برایمان دعا کن.

  282. سید حسین موسوی می‌گوید:

    بخش قشنگش این جا بود:
    من که نماینده ی امام تو حج نبودم….
    خیلی تیزی!

  283. خط انقلاب می‌گوید:

    ما هنوز هم ارداتمند شماییم. چشم فتنه گران کور. توپ تانک فحش دیگر اثر ندارد. بسیج جلوی گلوله های صدام ایستاد جلوی سنگ ها ی اغتشاش طلبان ایستاد. جلوی فحش های فتنه گران هم می ایستد. کار شما درست است. شما که بدون سند نگفتید “شیخ ساده” تجاوز کرده است. یا بدون سند نگفتید که “مهندس خطر” و زن روشنفکرش فراماسونر هستند.. شما همان چیزی را می گویید که همه می بینند. از همان کارهایی می گویید که سران فتنه ابایی از انجام آن ندارند.

  284. محمد رضا می‌گوید:

    پارسال ۲۲ خرداد پای صندوق که بودم (ناظر شورای نگهبان) یه آقای مسنی اومده بود می گفت ۳۰ ساله تو هیچ انتخاباتی رای ندادم. ولی امسال به خاطر شجاعت این رییس جمهور که مدافع مردمه و پته ی هاشمی رو ریخت رو آب، نه تنها اومدم رای بدم که یه ستاد انتخاباتی واسه دکتر زدم. خیلیا هم بخاط اینکه من اومدم، اومدن به دکتر رای بدن.
    وقتی می خواست برگه رای رو بندازه تو صندوق چشماشو بست و یه دعایی خوند و بعد رای انداخت. وقتی چشماشو باز کرد چند تا گوله اشک یهو از چشماش افتاد رو صورتش…

    یا علی…

  285. مرضیه سادات می‌گوید:

    سلام
    خداوند به شما قوت و نیرو دهد که در این مبارزه مثل شیر غران به جلو بروید و فاتح اسلام واقعی باشید.که در این روزگار اسلام را به بازی گرفته اند و با اسم اسلام برای خود دنیا را میخرند.
    آری تا کفرهست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.
    کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و صحرای کربلا به وسعت تاریخ است….

  286. سها می‌گوید:

    سلام… دیشب وقتی واسه مادرم می خوندم فکر کردم خوابه ولی اخر مطلب یه نگاه به چشماش کردم دیدم بیداره….و وقتی دید دیگه صدام نمیاد گفت خوب؟ بقیه اش رو بخون ….
    مادرم گفت که همیشه مطلب هاتون رو واسش بخونم….از صبح پیشش بودم دو مطلب اخیرتون رو خوندم واسش . قرار واسه تابستونش هم نه وده رو بخرم واسش….
    دوستت داریم چون قلمت در راه امام خامه ای می نویسه

  287. مرضیه سادات می‌گوید:

    پارسال قبل از انتخابات و شلوغی های خیابانها خیلی نگران نتیجه انتخابات بودم و ناراحت بودم که نکنه احمدی نژاد رای نیاره به همین خاطر نیت کردم برای رای آوردن احمدی نژاد در انتخابات یک روز را روزه بگیرم و همین کار را کردم و همان روزی که روزه بودم شب خواب دیدم که در خیابان جمعیتی بسیار هستند و خیلی خیابان شلوغ است و من هم وسط این شلوغی ها هستم و یک تخته سفید یا پارچه سفید در بین مردم وجود دارد، من خیلی بزرگ بر روی این تخته نوشتم “جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا”
    معنی این جمله این است:حق آمد و باطل نابود شد قطعا باطل نابود شدنی است.
    بعد از این خوابم مطمئن شدم امروز احمدی نژاد حق است و حتما رای خواهد آورد.
    و دیدیم چگونه حق بر باطل پیروز شد و خداوند قدرتش را به نمایش گذاشت و اصحاب باطل چطور مفتضح شدند و خیانتشان رو شد تازه این قلیل افتضاح برای دنیاست و در آخرت و در پیشگاه خداوند عادل اینها چطور جوابگو هستند؟؟؟؟؟؟ اگر توبه نکنند بعد از مرگشان مردم خواهند گفت نوش جانتان آتش جهنم ای از راه بیراه شدگان و ای فتنه گران.پناه میبرم به خدای بزرگ از عذابش که…

  288. آبجی زهرا می‌گوید:

    سلاااااااااااااااام…
    عرض ادب جناب فرمانده…………..

  289. عطر خاک می‌گوید:

    سلام به همه مخصوصا حسین داداش
    داداش !
    حرفی دارم اینجا بزارم یا ایمیلتون 🙂
    داداش حسین: همین جا بگذارید ممنون می شوم.

  290. آذرخش می‌گوید:

    می گم امروز رفتید باتوم زنی؟
    کاش قبلش می گفتی موسوی رو جلوت قربونی می کردیم خونش رو می مالیدیم به چرخ موتور بابااکبر.
    چند تا جلبک له کردی؟ فکر نکنم چیزی بوده.
    اینجا که خبری نبود. شهر در امن و امامن بود.
    اینقده نظام برافتــــــــــــاد که نگو.

  291. سروش می‌گوید:

    کربلایی جبهه ها
    یادش بخیر
    ۸ ماه
    یا
    ۸ سال
    فرقی ندارد جنگ تا رفع خطر
    این زمین تضمین شده بهر عباد صالحین
    با کمی دقت امضای ضامن را ببین!

    “حضرت موسی الرضا ابن امیرالمومنین”

  292. فاطر می‌گوید:

    سلام، من همون بار اولی که مطلبتون رو خوندم با خودم گفتم من هم باید مثل شما بنویسم. تاثیر گذار و پرمغز.
    وقتی کمی شروع کردم دیدم همینطوری نمی شه. اینجور نوشتن دل می خواد. به قول خودتون برکت بابا اکبرتونه.
    اینکه از همه چیزهایی که می دونید تو یادداشت هاتون استفاده می کنید خیلی به دلم می چسبه.
    خیلی دوست دارم بدونم از کجا شروع کردید که به اینجا رسیدید. اگه فرصتی بود در مورد این قضیه هم بنویسید خوشحال می شم.
    قلم انتقادی خوبی دارید.واژه هایی که به کار می برید آدم احساس می کنه خیلی به جاست.
    برای من حقیر هم دعا کنید و به بابا اکبرتون از طرف من التماس دعا بگید.
    در خط مقدم قلم پیروز باشید.

  293. اکبر می‌گوید:

    سربداران جوانیم ، از تبار عاشقانیم
    صف به صف ، بازو به بازو ، خار چشم دشمنانیم
    ما شانه به شانه ، از دل و از جان ، هم دل و هم سو ، از سر ایمان ، بر سر پیمانیم
    ما تابع قانون ، اهل درایت ، پیرو رهبر ، رهرو راه ، روشن قرآنیم
    با چشم بصیرت پیرو خط پیر جمارانیم ********** با شور حسینی ، شوق ولایت ، هم ره یارانیم
    ما خیل جوانان وارث پاک راه شهیدانیم ********** ما شعله به شعله بر سر دشمن آتش و طوفانیم
    با آن همه نیرنگ خود ، دشمن ببازد رنگ خود ، آنجا که خروشانیم ، چون کوه به میدانیم
    بازو به بازو ، صف به صف ، با یک دل و با یک هدف ، تا جان به تن داریم ، با حیدر کراریم
    ” به لطف یزدان بماند جاودان جــــــــــمــــــــهـــــــــوری اســـــــلامـــــــی ایـــــــــــــــــــــــــــران “

  294. مسلم می‌گوید:

    اتفاقا مشکل همین جاست؛ انقلاب اسلامی در حال حرکت است. صندلی ها باید چرخ دار شود. بی بصیرتی، دست انداز است. فیش حقوقی، مانع است. آقا زاده ها مانع اند. پُستها، پَست می کند آدم را. مست می کند آدم را. پول کار دست آدم می دهد. کاخ نشینی نطق آدم را ولو اینکه ناطق باشد و مدیر جمهوری اسلامی باشد کور می کند. روزی در صفین، جنگ معاویه و علی تبدیل شد به مصاف قرآن و قرآن ناطق. مالک چون زیرک بود و ملک و املاک نداشت، علی را حتی به قرآن نفروخت و فریب اراجیف این و آن را نخورد. در دام انتقاد مقدس نما های بی شعور اسیر نشد.

  295. تلنگرخانه می‌گوید:

    بخو ا نند جلبکها ی متعفن و حال کنند بچه بسیجی ها! ! ! :

    “””” بوی بد از معده ی شما برمی خیزد ولی ما به یقه ی چرکمان افتخار می کنیم…

  296. رها می‌گوید:

    سلام
    الان ساعت ۱۰٫۳۰ رفتم بیرون ببینم چه خبر . هفت تیر شریعتی طالقانی انقلاب در امن و امان . هیچ جلبکی نبود .هم خوشحال شدم هم گفتم نهضت ابکی این ها رو ببین.
    خلاصه فقط بچه های نیرو انتظامی و سپاه بودن .

  297. زهرا رمضان پور می‌گوید:

    سلام.
    حسین آقا هزار بار اومدم سلام کردم و یه بارشم جواب ندادی
    خیلی مسخره ای
    به همه کامنتا جواب می دی و حد اقل یه جوری می فهمونی به شون که کامنتاشونو می خونی ولی یک بار نشده یه چیزی بگی که لااقل دل من م خوش باشه که کامنتمو می خونی. بالاغیرتن چند بار شده جواب منو بدی؟ هیچی. حتی یه بار
    نکنه مثل وقتی که خانومی میاد سر مزار بابات فلنگو می بنید منم کامنت می ذارم جیم می شی. ها؟
    خیلی مسخره و عقده ای هستی.
    برو به …
    داداش حسین: علیک سلام خواهر محترم اما این چه لحن صحبت کردن است؟! آیا من وقت می کنم این همه نظر را تایید کنم که حالا جواب همه را هم بدهم؟! البته باز صد رحمت به شما. مخاطب دیگری نظر گذاشته بود: حالا که جواب مرا ندادی و انتقادم را در نظر دیگر تایید نکردی، در وبلاگم علیه تو مطلب تندی خواهم نوشت! دم همه شما گرم. آنقدر علیه من بنویسید “مسخره” و “عقده ای” تا عقده های تان خالی شود. اما سخنی با شما زهرا خانم! نه به این انتظارت برای دیدن یک جواب سلام از من و نه به این دو سه جمله آخرت.

  298. آهنگر می‌گوید:

    دسته وکله باتوم تان درد نکند وپس گردنی هایتان قایم تر باد.

  299. آذرخش می‌گوید:

    سلام خدمت داداش گلم آقا امین.
    خبر بهبودتون رو شنیدیم و کلی ذوق کردیم.
    شنیدم هنوز از بیمارستان مرخص نشدی. ایشالا هر چه زودتر بری خونه و به دامان خانواده وبلاگ نویسی هم برگردی.
    یا علی

  300. آیه می‌گوید:

    یاری از سوی خدا
    فرج مهدی(عج)ما
    نفس باد صبا
    دوری ورفع بلا
    همه تقدیم شما

  301. آبجی زهرا می‌گوید:

    میگم اگه از عجوزه های سبز کسی مونده،من و آذرخش از خجالتشون در بیایم…
    نبوووووووووووووووووووووووووود؟؟؟

  302. آیه می‌گوید:

    دو روزه که از شیخ خبری نیست:)

  303. نیم من می‌گوید:

    من همینجا اعلام می کنم اگه من از ذوق مردم خونم گردن داش حسین .

  304. عطر خاک می‌گوید:

    از دست شماها
    داداش ما رو اذیت نکنید اخه اون دنیا چطور میخواین جواب پس بدین .. هرازگاهی مرگ یادتون میره 🙁

  305. زهرا رمضانپور واقعی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی.
    خواهش می کنم این نظرو پاک کنید. خواهش می کنم. بعد از سه روز اومدم وبلاگتونو باز کردم و باید عدل همچین چیزی ببینم؟ ساعت نه و پنجاه دقیقه برقمون قطع بود. چطوری می تونستم بیام پای کامپیوتر. وای خدای من. باور کنید این زهرا رمضانپور من نیستم. زودتر پاک کنید تا توضیح بدم. به کی قسم بخورم که این زهرا رمضان پور من نیستم.
    داداش حسین: من که کلا داره مخم سوت میکشه. پس حق دارم هیچ انتقادی را تایید نکنم. رسالت من جنگیدن با دشمن است. ببینید چگونه برای من حاشیه درست می کنیدها!

  306. آذرخش می‌گوید:

    زهرا خانم رمضان پور
    اگه جواب می خوای دیگه عقده ای گفتنت چیه. .
    ما هم هزارتا کامنت می ذاریم ۹۰۰ تاش تایید نمی شه ۹۹ تاش هم بی جوابه.
    ما هم فحش بدیم؟ عجب.

  307. آیه می‌گوید:

    ممنون “محمدامین” خیلی باحال بود ماشااله اینجا همه با استعدادن:
    سلام سلام.سلام داداش حسینم
    مثل شمامنم به شوروشینم
    دادش بزرگه ما همه شمایی
    داداش بگوبگوالان کجایی؟
    تموم مادوست داریم یک نفس
    منافقین انقلاب توقفس
    الان توجنگ نرم شماهمتی
    فرمانده ی بچه های پاپتی
    بچه هایی که سهمشون پیش پیش
    فقط شده یه قطعه توبیست وشیش
    همون جایی که باباتون خوابیده
    ازاونجاکل آسمونو دیده
    شنیدی دشمن به داداش چی گفته
    گردن قدیانی بدجورکلفته
    میگن نه نه جون آقاکروبی
    عاشق داش حسین شده بدجوری
    بااون لبای چین داروبی دندون
    عکسشوروتاقچه گذاشته ننجون
    ممدتمدن.سیدبی عبا
    کچل شده ازبس نوشتی شما
    یعنی میشه داداش منم میتونم
    شعروخودم براشمابخونم؟
    دیگه داداش بس میگن کافیه
    چیکارکنم کم اومده قافیه

  308. سید می‌گوید:

    قربون هرچی بسیجیه با مرامه. دم همتون گرم.
    سالگرد غربال انقلاب و راه امام مبارک.

  309. عباس می‌گوید:

    سلام داداش حسین عزیز خودم.فدات بشم.غصه نخور ما باهاتیم تا دم جون. تو جون بخواه در خدمتم.مطالبت عالیه.خیلی زیباستوهمین طوری پیش برو.نگران هیچی نباش.توکل بر خدا.نفس عمیق بکش یه یا علی تا رسیدن به حق.انشالا.فدای تو خیلی دوست دارم.اصلا هم بی ادب نیستی.خیلی زبایی وزیبا هم مینویسی.انقدر زیبا که آدم مست میشه از خنده گاهی اوقات اعصاب همه خورد میشه.معرکه ای حسین جان. معرکه

  310. آذرخش می‌گوید:

    راست می گه آبجی زهرا.
    نفس کش می طلبیم. البته جای خان باجی هم خالیه. شیرزنیه واسه خودش.

  311. زهرا رمضانپور واقعی می‌گوید:

    آقای قدیانی خدا منو بکشه اگه بخوام روزی به فرزند شهیدی که خودشم جانبازه اهانت کنم. لعنت به من اگه بخوام همچین کاری کنم. فکر می کنم بدونم کدوم بی آبرویی می خواد منو بی آبرو کنه. آقای قدیانی، انصافاً کامنت این آدم …(هر فحشی خواستم بدم حیفم اومد. چون من مثل اون بی ادب نیستم) رو با کامنت من مقایسه کنید. می دونم سرتون شلوغه و فرصت ندارید. ولی اگه به کامنتای قبلی من دقّت کنید هرگز اشتباه تایپی ندارم. چون خودم خیلی ملّا لغتی هستم و بعد از نوشتن هر کامنت چند بار می خونم تا غلط نداشته باشم. در ثانی فامیلی من سر هم نوشته می شه و هر کس رو هم که ببینم بنویسه رمضان پور تذکّر می دم. اونوقت چطور میام خودم همچین اشتباه فاحشی می کنم؟ و در ضمن، کی تا حالا شده بهتون بگم حسین آقا؟ غیر از اینه که همیشه گفتم آقای قدیانی؟ غیر از اینه که قبلاً هم عرض کردم من خجالت می کشم به شما بگم داداش حسین؟ چون خودمو در این حدّ و اندازه نمی دونم و کوچیکتر از اونم که خواهر شما باشم. آقای قدیانی، من قلبم به عشق حضرت ماه می تپه و برای بسیجیان امام خامنه ای عزیزم جونمو هم می دم. من غلط بکنم بخوام به فرزند شهید والامقام اکبر قدیانی اهانت کنم. آقای قدیانی، شما رو به خدا کامنت این آدم بی صفت رو پاک کنید.
    این حاشیه سازی برای شما نیست. این احمقی که این کامنتو گذاشته دشمنیش با منه. با من مشکل داره. تورو خدا قبل از اینکه از بقیۀ همسنگران قطعۀ ۲۶ فحش بخورم پاکش کنید. این چندمین باریه که در صدد بی آبرو کردن من براومدن. از اونجایی که سابقه شونو می دونم برا همین فهمیدم کار کیه.
    داداش حسین: بهتر است کامنت را پاک نکنم تا همه بدانند برخیها چقدر نامردند. اینها حکایت همان کسانی هستند که به اسم من در برخی وبلاگها نظر می گذارند و اراجیف می بافند. محبوبیت دست خداست و با این کارهای زشت اتفاق خاصی نخواهد افتاد. شما هم ناراحت نباش.

  312. صبا می‌گوید:

    سلام حسین آقا!این چند تا پست اخری و کامنتهاش بد جور باحال بود.اون حموم سران فتنه که عالی بود.اون شب جای من خالی بود تا پرچم تکون بدمو بگم فلانی فلانی خیال نکن ما زنیم تو دهنت می زنیم(خودم جای خودمو خالی می کنم).البته اون تعطیلات اخر هفته وطن امروز که آآآآه از نهاد آدم درمیاره.امبدوارم به زودی خبر لغو تعطیلی رو همین جا بدی آخه وطن امروز ۲۵ ملیون کارمند داره(طبق آمار خرداد ۸۸).منم با افتخار پله هاش رو تی می کشم!دفتر نشریه پله داره!؟
    با دیدن مطلبی که برا امید حسسینی آهستان گذاشتی خیلی خوشحال شدم و بالیدم از این اتحاد بین بسیجی های حضرت ماه بالیدم مث اونوقت که آهستان در مورد اون پست تو رو سننه به اینگلاب مخملین یه پست گذاشته بود.
    منم یه خاطره بگم از روز انتخابات.ما خانوادگی رفتیم به یک حوزه .با اینکه ساعت ۱۰ صبح رفته بودیم ولی جمعیت خیلی زیاد بود .من تقریبا خانوم های جنبشی! رو که پشت میز نشسته بودن رو می شناختم و واسم جالب بود که اونا اصلا به روی خودشون نیاوردن که مارو میشناسن در ضمن بهمون اخم هم کردن قیافه هاشون پکر بود و حال و حوصله صحبت کردن هم نداشتن.همونجا من به مامانم گفتم معلومه که اینا هم فهمیدن قافیه رو باختن.بماند که فرداش همون جماعت یه دفه شیر شدن و احوال دیروزشون رو فراموش کردن و خدا رو شکر که خیط شدن!
    پیروز و سعادتمند باشی داداش حسین.
    التماس دعا.

  313. erfan89 می‌گوید:

    سلام داداش حسین . من حال این خانم رو می فهمم . چون همین لحن رو با اسم من “عرفان” به کار برده بودند و برایتان کامنت گذاشته بودن . تازگی ها یه آدم موذی میاد و تمام کامنت ها رو به دقت می خونه و از طرف ما برای شما با اون لحن مسخرش که معلومه کار یک نفره براتون کامنت می ذاره . واقعا از دست این لجن های سبز نمی دونه چی کار کنه . نامردا هزار تا راه برای بیرون کردن بچه ها از این قطعه بلدن . داداش وقتی این خواهر محترم می گه من نبودم مطمئن باش نبوده . یادته از طرف من یکی کامنت گذاشته بود که چرا ….
    اینا یه نقشه اس . باور کن . ب

  314. آذرخش می‌گوید:

    راستی دیروز می خواستم بگم احساس می کنم یه نفر داره اینجا با اسم ما کامنت های ناجور می ذاره.
    الان می بینم ظاهرا حسم درست بوده. چه وضعی شده ها.
    من از الان بگم اگه یکی به اسم من چرت و پرت گفت باور نکنی ها.

  315. erfan89 می‌گوید:

    خانم زهرا رمضان پور من حال شما رو می فهمم و مطمئنم این ادم می خواد به این طریق داداش رو به هم بریزه ولی کور خونده . شما هم اگه میشه عضو بشید تو سایت و با اسم کاربری خودتان کامنت بذارید . مطمئنم این آخرین باری نیست که این اتفاق می افته .

  316. صبا به محمد امین می‌گوید:

    ممنون از شمابا این شعر پر از مغز و قافیه((:
    خوشبحال داداش حسین که فیلد مخاطبانش اینقدر گستردن!من مطمینم که ننجون کروبی واسه حسین آقا اسفند میریزه رو آتیش!الهی بترکه چشم حسود!

  317. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام
    این پست از اونایی بود که هر چی میخونم بازم تکراری نمیشه.
    الهی من فدای حضرت ماه و ستاره هاش و نی ساندیس ستاره هاش و اون قلمایی که از نی ساندیس کاراتره و اگرچه تیریه به قلب دشمنای ماه، اما مرهمیه به دل زخم خورده عاشقای ماه
    خدا هزار بار بیشتر پدر عزیزتونو رحمت کند و به علو درجاتشون بیفزاید

  318. erfan89 می‌گوید:

    واقعا ببینید این سبزک ها چه قدر پست فطرتن . البته از آدمهایی که موقع خطر چادر سر می کنن بیشتر از این هم انتظار نمی ره .داداش فقط یه ذره به لحن طرف دقت کن . انگار آدم می بینه که طرف با دهنی که داره آدامس می جوه این کامنتها رو می ذاره .
    معلومه خیلی براشون مهمه که این سایت بازدیدش کم بشه

  319. Montazer می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    داداش باید جواب همه ی این اشک ها که از چشم پاک بچه بسیجی ها میباره بدی؛
    میدونی جوابش چیه ؟؟؟
    یه جای توپ تو بهشت پهلوی بابا اکبر و همسایه علمدار…
    انشاءالله همیشه حسینی باشید
    یا علی

  320. مریم امیری می‌گوید:

    اول مهم اینه که توی راه باشی . بعد مهم نیست کجای راهی یا کجا توی راهی ، چه کار می کنی . مهم اینه که خوب باشی نه مهم اینه که عالی باشی .
    این جمله از آقای خامنه ای حدود ۶ .۷ سال پیشه با یه کمی تغییر .
    داداش حسین وقتی میری بهشت زهرا پیش بابا اکبر واسه ما هم التماس دعا بگو که این جنگ لعنتی سفت و سخت که نرم میگنش ، دختر و پسر ، خط مقدم و پشت جبهه نداره . اگه خدا بخواد من و بروبچ هم تو خطیم از جناح دیگه تو یه مرز دیگه …..
    خوب باشید نه کمه عالی باشید.
    به امید دیدار در قطعه ۲۶

  321. فاطمه می‌گوید:

    سلام
    برادرم نمیدانم چه بنویسم اما بدان من نیز با باتوم چادرم بر فرق این منافقان میکوبم

  322. زاپاتا می‌گوید:

    ما بیشماریم
    امشب دمه خونه یک چند نفر تکبیر گفتند ولی کسانی که خامنه ای رهبر می گفتند بیشتر بودند چند تا زن هم بودند. تا جایی عصبانی شدند که به اون خانم ها مزدور گفتند. خیلی دلم شاد شد.

    حضرت ماه دوست داریم

  323. آیه می‌گوید:

    خدایا شکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککر
    بچه ها “امین عارفی” کامنت گذاشته .

  324. erfan89 می‌گوید:

    راستی آذرخش سلام . یادته برای منم این اتفاق افتاده بود . خیلی برام جالبه . مطمئنم این آدم بازم این کار رو می کنه . بدبخت چه لحن لجنی هم داره .

  325. من می‌گوید:

    سلام من یک مطلب دارم چطوراحمدی نژادکه چهار سال قبل ناشناخته تر بود هاشمی را شکست داد الان که شناخته تر شده و میر حسین هم که از هاشمی معروف تر نیت چرا نباید شکست دهد

  326. ن.خ می‌گوید:

    وای خدای من این خود خود امین عارفی بود کامنت گذاشت؟داداش امین جون خوبی انشاالله؟به خدا قسم روزی نبود که به یادت نباشم و برات دعا نکنم.چند شب قبل از شما برای خواهرم و همسرم گفته بودم.اگه بشنون حتما خوشحال میشن.امیدوارم که خیلی زود برگردی به خونت.از ذوقم دیگه نمیدونم چی بگم.همچنان دعا برای امین عزیز و همه ی بیماران فراموش نمیشود.

  327. حسن می‌گوید:

    با امیر خانی مصاحبه کن وحاتمی کیا
    داداش حسین: رضا امیرخانی از بهترین نویسنده های کشور و از دوستان من است. من به دوستی ام با رضا جدای برخی از اختلاف سلیقه ها و عقیده ها افتخار می کنم. همین چند وقت پیش با ایشان نزدیک ۲ ساعت گفت و گو کردم که البته عمومی نشد و مصاحبه مطبوعاتی نشد. یادمان نرود داستان سیستان را رضا چقدر قشنگ نوشت و یادمان نرود آژانس شیشه ای حاتمی کیا. فعلا اما بنای مصاحبه مطبوعاتی با هیچ بزرگواری را ندارم.

  328. احمد می‌گوید:

    شما میدونید رشته آقای محمدی فیزیکه یا علوم سیاسی؟

  329. erfan89 می‌گوید:

    سلام . راستی اونی که نوشته بود می خواهم بصیر بمونم . خیلی متنتون با حال بود . واقعا حرف دل منو زدید . داداش شما ندیدی اون مستند رو ؟
    واقعا وحشتناک بود . بنده خدا عباس رو دیدید . من بیشتر از همه قلبم اون جایی تیر کشید که اون خانم زنگ زد به خواهر ندا یعنی همون هدی ، اون برگشته به بسیجی می گه من تو رو به خدا واگذار کردم و تو ندا رو به عرش اعلا فرستادی . به چه حقی این طور با اطمینان داشت به اون بسیجی تهمت می زد . اگه مدرکی بود که تا حالا دستگیر می شد . این مدعیان منطق چرا هیچ وقت هیچ سندی برای گفته هاشون برای ادعاهای مزخرفشون ندارن . مگه می شه یه عده همیشه بدون مدرک باشن . اون از کروبی با ادعای مستهجن و کثیفش ، این از موسوی مدعی که داشت برای رئیس جمهور شدن له له می زد ، این از این قضیه ی ندا و نمایش های بی اساس سبزک ها .

  330. ن.خ می‌گوید:

    داداشی قضیه چیه که بعضی بچه ها میگن کامنتی که با اسم اونا میذارن از طرف خودشون نیست؟مشکل از سیستمه یا خبرای دیگه ای هست؟والله من از رایانه چیزی سرم نمیشه.به آقا حامد بگو چک کنه ببینه چه خبره؟ما تازه باهم آشتی کردیم.میترسم یکی هم با اسم من کامنت ناجور بذاره.

  331. سحر(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    امروز روز خوبی بود
    خیلی روز خوبی بود
    روز خوبی بود به خاطر همه اتفاق هایی که افتاد و همه اتفاق هایی که نیفتاد
    اخرین و بهترینش هم دیدن نظر امین عارفی بود.لطفا سلام ما رو هم بهشون برسونید
    ما اگر قابل باشیم همیشه دعاگوشون هستیم.انشاالله خدا سلامتی بده
    بدجوری دلم میگره وقتی این جمله رو می بینم” حی سبحان هک شد ”
    هنوزم به حی سبحان سر میزنم حتی الان که خیلی وقته مطلبی توش نوشته نمیشه و جمله مسخره حی سبحان هک شد اون جا خودنمایی می کنه
    به امید خدا خودشون زودتر برمی گردن و اتفاق های بهتری می افته

  332. سلام می‌گوید:

    سلام
    خوشحالم که اولین بازدیدکننده سایتت تو امروز بودم
    راستی شماره چند پنجره رو باید بگیریم؟
    یاعلی

  333. ستوده می‌گوید:

    سلام داداشی……….مرسی نظر اقا امین رو تایید کردین…اونقدر نگرانش بودم……………اخیش…خیالم راحت شد…مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
    التماس دعا
    بهشتی باشید

  334. ستوده می‌گوید:

    خب این یعنی دومیشم من بودم؟؟؟که امروز اومدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اخجون……داداش پس برام دعا کنین…….

  335. من می‌گوید:

    سلام من یک مطلب دارم چطوراحمدی نژادکه چهار سال قبل ناشناخته تر بود هاشمی را شکست داد الان که شناخته تر شده و میر حسین هم که از هاشمی معروف تر نیست چرا نباید شکست دهد

  336. سجاد می‌گوید:

    تو پست آخرم یه اشاره هم اولین متنی که از شما خوندم کردم ، موتور بابا اکبر ، با حال بود .

    ۱۲۵ > 1000
    http://ietok.blogfa.com/post-280.aspx

  337. حسرتMR می‌گوید:

    با سلام
    متن «چرا سران فتنه از تاریخ می ترسند؟» رو بچه های بسیجمون پرینت کرده و چسبونده به بردمون.یه کپیشم داده بود به من. امروز خوندمش. کلی باهاش حال کردم! عالی بود. مخصوصا قسمتی که ۲۵۰۰ ماهواره ی جاسوسی آنها در برابر ماهپاره ی علوی تبار ما کم می آورد!
    اللهم ایّد امام الخامنه ای

  338. صبا می‌گوید:

    به سلامتی !عجب حکایت بی مزه ایه که یه نفر با یک یوزر شناخته شده کامنت های بی سر و ته بذاره!این ادما احتمالا یادشون رفته دنیا دار مکافاته و حق الناس رو خدا هرگز نمی بخشه.
    حسین آقا!وان یکاد می خونیم واست.مواظب خودت باش.
    امشب باید انتخاب شهر کنم واسه این امتحان ارشد.خیلی دودلم. حالا نه که رتبه ۱ میشم باید انتخابام هم صحیح باشه دیگه!
    بازم التماس دعا.

  339. عارفه می‌گوید:

    سلام
    عجب آدمایی پیدا میشن نمی دونن چطوری کمبود خودشون رو خالی کنن با اسم دیگران کامنت میزارن
    اینم یه نوع تقلب دیگه
    حالا کی متقلبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه 🙂
    همسنگری ها همگی موفق باشین

  340. آذرخش می‌گوید:

    سلام عرفان.
    آره یادمه. چقدر هم حرص خوردی که اگه داداش باور نکنه ی.
    خدا لعنتشون کنه.
    روانی ها.
    جاشون فقط میمنته.

  341. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    عزیزان من! این انتخابات، براى دشمنان شما یک زلزله‌ى سیاسى بود؛ براى دوستان شما در اکناف عالم یک جشن واقعى بود؛ یک جشن تاریخى بود. در سى سالگى انقلاب این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى کنند!
    داداش عالی بود بهتر از همیشه هر روز بهتر از دیروز
    تعجیل در فرج صلوات:اللهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم

  342. آبجی فاطمه می‌گوید:

    داداش حسین
    دلم با امیدت قوی میشود

  343. ن.خ می‌گوید:

    زیر علم غریبه رویت نشدیم
    با حضرت دوست بی محبت نشدیم
    در سال غبار فتنه یا رب شکرت
    شرمنده درگاه ولایت نشدیم

  344. آبجی زهرا می‌گوید:

    سلام فرمانده…
    خدا قوت…
    چشم دشمنات کوووووووووووووووووووووووووووووور…
    درد و یلات بخوره تو سرشون الهیییییییییییییییییییییییییییییییی…
    این عضو شدن چه جوریاس؟؟؟

  345. آذرخش می‌گوید:

    زهرا خانم رمضانپور که فامیلتون سرهمه. اینطور که شما می گید و واقعا اون کامنت شما نبوده پس طرف رو واگذار کنید به خدا. قیامتی هم هست و باید جواب همه این کارا رو بده.
    اگه چنین اتفاقی برای من بیفته می میرم…من همین جا به دوستان می گم اگه کسی از طرف من چرت و پرت گفت و قار قار کرد و بهتون حرفای ناجور زد آقا من نیستما… به جان خودم من نیستم. آخه به کی بگم من نیستم….
    خلاصه حواستون جمع باشه. 😀

  346. احمد می‌گوید:

    سلام داداش حسین امیدوارم بی ادبی نکرده باشم که باصطلاح چای نخورده پسرخاله شدم حقیقتا با قلم شما حال می کنم کتاب “نه ده” فقط دل نوشته های حسین قدیانی در قطعه ۲۶ نیست خون دل همه عاشقان ولایت است نه تنها در این یک سال اخیر بلکه چهار سال قبل از آن شروع شده و هنوز هم ادامه دارد این خونریزی درست از انتخابات نهم که ملت با دینش در مقابل تمام دنیای آنها ایستاد و شاد کرد قلب مقدس امام زمان(عجل الله تعلی فرجه الشریف) و قلب نایب الامام و بقول شما حضرت ماه را .
    دست مریزاد اخوی که بغض در گلو مانده مارا فریاد کردی بر سر این از خدا بی خبران

  347. آبجی مطهر می‌گوید:

    آقای قدیانی قلمتان مستدام…

  348. محمد می‌گوید:

    امروز همه چیز مثل همیشه بود . . .

    خدا مثل همیشه مهربون بود
    خورشید مثل همیشه توی آسمون بود
    هوا مثل همیشه الوده بود
    خیابون ها مثل همیشه ترافیک بود
    توی جوب ها مثل همیشه آب بود
    روی درختا مثل همیشه پرنده بود
    توی خیابون ها مثل همیشه آدم بود
    موبایل مثل همیشه روشن بود
    اینترنت مثل همیشه وصل بود
    .
    .
    .
    و
    .
    .
    .
    خائن مثل همیشه ترسو بود .‎
    داداش حسین: آری، باتوم من در میدان انقلاب آماده بود؛ هر چه گشتم فرق سری ندیدم!

  349. ............ می‌گوید:

    این جیگری که شما داریو توهر جیگر فروشی نمیدنا حواست هست داداشی-برپدرت صلوات که ما رم جیگردار کردی علی یارت

  350. عشقی می‌گوید:

    موسوی خدا را با فتنه اشتباه گرفته.فکر می کند فتنه به پا کردن خدایی بودن است.
    به جای مردم فتنه جو می گوید مردم خداجو
    مردم خداجو کسانی اند که به خاطر حرف سامری حرف موسی را کنار نمی گذارند
    به خاطر حرف موسوی حرف امام خامنه ای را زمین نمی گذارند

    بگذار پاشنه دار ها بفهمند که ما پابرهنگی را با هیچ چیز عوض نمی کنیم.ما هاشمی را با رفسنجانی عوض نمی کنیم. ما سید حسن خمینی را با پسر نوح عوض نمی کنیم. ما هیچ وقت شهادت را با خشونت عوض نمی کنیم.هیچ وقت. یادتان باشد.

  351. آذرخش می‌گوید:

    راستی جام جهانی شروع شده.
    یعنی باز صدای فریاد کدوم مظلوم قراره تو فریاد هوادارای فوتبال گم بشه؟
    خدا خودش به خیر بگذرونه.

  352. محسن می‌گوید:

    یک یا حسین تا داداش حسین قدیانی خودمون;)

  353. ن.خ می‌گوید:

    برو بچ دانش آموز و دانشجوی قطعه ۲۶ شب همگی بخیر.لطفا بفرمایید سر درس و کتاب که حضرت ماه به بچه بسیجیه درسخون خیلی خیلی خیلی بیشتر افتخار میکنه.بشمار ۳ همگی سر کتاباتون.
    بشمااااااااااار ۱
    بشمااااااااااار ۲
    بشماااااااااار۳

  354. Me می‌گوید:

    سلام

  355. آبجی زهرا می‌گوید:

    من هم به پیروی از آذرخش بگم…
    داداش اگر کسی با اسم من از گل نازک تر به شما گفت،اصلا راضی نیستم تایید کنین…….

  356. sara می‌گوید:

    حضرت ماه:
    هدف این است که ارادت به قشر جانباز و مجموعه‏ى جانبازان به عنوان یک علامت ثابت در نظام جمهورى اسلامى باقى بماند. جانبازان در حقیقت شهیدان زنده‏یى هستند که خداى متعال این فرصت را به آنها داده که سالهایى از عمر خودشان را همراه با مجاهدت و آزمایشِ دشوار بگذرانند. این برادر جانباز، همان برادر شهید ماست. در همان جبهه، در همان منطقه، در همان محوطه، در همان حادثه، مثلاً انفجارى رخ مى‏دهد یا تهاجمى از طرف دشمن با گلوله و بمب انجام مى‏گیرد؛ یکى از دو نفر در آن حادثه شهید مى‏شود، یکى هم مجروح مى‏شود؛ لیکن شهید نمى‏شود. اینها در واقع یک حکم دارند؛ هر دو با همین انگیزه و با همین نیت رفتند تا در راه خدا جهاد کنند. هر دو تا مرز خطر جانى پیش رفتند، هر دو هم در معرض یک آزمایش قرار گرفتند؛ حالا یکى شهید شد و از دنیا رفت و پرونده‏ى تلاش و کارش بسته شد – البته پرونده‏ى اجر و ثواب بسته نمى‏شود؛ پرونده‏ى تلاش و فعالیت و مجاهدت بسته مى‏شود – یکى هم زنده مانده و پرونده‏ى مجاهدت او باز است.

  357. ن.خ می‌گوید:

    داداشی شما یه خورده نصیحتشون کن برن سر کتاباشون.البته که بچه بسیجی نباید شب امتحانی باشه و هر ترم بگه خداجون قول میدم ازاول ترم بعد درسامو بخونم.سالک مبارز(داداش فرید یا داداش علی) ما دعاگوی شما در امتحانات دانشگاه استوانه هستیم.یادش بخیر سال قبل این موقع چقدر استرس داشتیم که تا صبح ارا چطوریه.
    وامسال نگرانیم که به قول آبجی آذرخش صدای فریاد کدوم مظلوم قراره تو فریاد هوادارای فوتبال گم بشه؟

  358. sara می‌گوید:

    حضرت ماه: (تقدیم به آذرخش،ساغر،نازنین و همه فرزندان جانباز)
    من، هم به فرزندان جانبازانى که این‏جا هستند، این را مى‏گویم، هم به همه‏ى فرزندان جانبازان در سراسر کشور، و هم به خود پدر و مادرهاى اینها؛ یعنى جانباز و همسرش. شما فرزندان جانباز افتخار کنید به این‏که فرزند کسى هستید که جوانى و سلامت خودش را براى آرمانهاى بلند الهى و اسلامى فدا کرده؛ این افتخار دارد. نگذارید دنیاطلبان، پُرروعزیزهاى بى‏جهت در جامعه، و فرهنگ‏سازهاى دست‏نشانده‏ى دشمنان دین و انقلاب فضا را طورى کنند که فرزند جانباز نتواند افتخار کند فرزند جانباز است. شما در موضع مهاجم قرار بگیرید. افتخار، متعلق به شماست.

    قبل تاینوستم اما سیستم خطا دادوپاک شد.به بابای بزرگوار سلام برسونید والتماس دعای بسیار
    تعجیل در فرج صلوات :اللهم صل علی محمدوال محمدو عجل فرجهم

  359. داداش مهدی می‌گوید:

    داداش حسین شما نمیدونین این اق مهدی اکبر جون کی سر و سامونش به واحد لندن تموم میشه

  360. ققنوس 19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    با سلام و احترام
    مطلب جالبی بود موفق باشید. کاش یکبار هم در حق من برادری می کردید و از کلبه فقیرانه من دیدن می فرمودید به جای داداش حسین خودم که در آب های گرم خلیج فارس بندر عسلویه مشغول خدمت به این آب و خاک است .من هم بابا اکبر دارم اما او شاهد است و پیامبر بر دست های پینه زده اش بوسه می زند .و من هم .

  361. آذرخش می‌گوید:

    ن.خ. عزیز برای بچه محصل ها حرص نخور. این سایت داداش حسین اینقدر همه رو معتاد خودش کرده که همه از کار و زندگی افتادیم.
    چه می شه کرد. من که شخصا در آستانه اخراج از کارم هستم.

  362. صبا می‌گوید:

    حسین آقا من چند وقته می خوام یه پیشنهاد بهتون بدم راجع به اسم کتاب.ببینید شما اسم اولین کتابتون رو گذاشتید نه ده.نه به خاطر خودم که به خاطر نسلهای بعد که قراره از نفت های فسیل جلبکهای سبزساندیس بخرن میگم که اسامی کتابهای بعدی در دور وبر همین نه ده باشه تا اون نسل مجبور نباشن تو قسمت تاریخ ادبیات یه عالمه اسم حفظ کنن مث این کتابهای خواجه عبد الله انصاری و نظامی و… که اجداد آدم میان جلو چشم تا اسم کتاباشونو حفظ کنی.خلاصه واسه این پیشنهاد نبوغم رو بکار گرفتم.می دونم که نوادگانم بهم احسنت میگن.

  363. البرز می‌گوید:

    هوالعزیز
    الهم عجل لولیک الفرج
    این متنو دیشب به محض اینکه داداش حسین این پستو گذاشت نوشتم اما به دلیل مشکل در لپتاپم همش پرید و چون وقت نداشتم رفتم دنبال آمادگی برای پاک کردن جلبکها از کف خیابان تا همین یک ساعت پیش که بعد از ۲۴ ساعت برگشتم منزل و دوباره این متنو مینویسم:

    داداش حیسن و همه عزیزانم سلام،
    خیلی از این متنهای طلایی رو داداش حسین تقدیم خیلی از ستاره های حضرت ماه میکنه اما تا بحال این سعادت نصیب من نشده بود تا این متنو خوندم!
    البته این متن رو من با اجازه خودم! و با پررویی تمام تقدیم به خودم کردم!
    البته از داداش حسینم معذرت میخوام اما میگم چرا این کارو کردم.
    من مدتها اینجا میومدم و هرگز نه “اما”یی به داداش گفتم و نه “ولی” و نه انتفادی اما همیشه یه خواهش داشتم که این اواخر به التماس شبیه شده بود و اون هم این بود که بنا بر دلایلی که برای داداش میاوردم خواهش میکردم انتقادهای دوستان و دشمنان رو تایید عمومی نکنه و یکی از اون استدلالها این بود که نقد اگر از روی دلسوزی باشد باید در خفا و بصورت خصوصی گفته شود پس منتقد این نوع نقد خودش انتظاری از تایید عمومی ندارد و حتی اگر نقدش اشتباها تایید شود باید ناراحت باشد و نوع دیگر به ظاهر نقدهایی است که در باطن تیری است از خاکریز دشمن در جنگ سایبری و این نوع نقد که البته به ظرافت خاصی هم هست نباید تایید شود چه اینکه به ظاهر منتقدین این جنس نقدها کاملا با هدف تایید عمومی این نقدها را اینجا میگذارند و اگر تایید نشود عصبانی شده و حتی توهین هم میکنند که خب پر واضح است این نوع نقد نباید تایید شود چون اساسا نقد نیست پس نتیجه این میشود که کلا نقد نباید تایید شود چون مربوط به نویسنده است و فقط خود نویسنده باید نقد را بخواند.
    اما پس از مدتها خون دل خوردن وقتی دیدم دادش حسینم در این پست رسما اعلام کرد که دیگر نقدها تایید نمیشود انگار که دنیا را به من هدیه دادند و من حق خود دانستم این پست را به خودم هدیه کنم البته اگر داداش حسین راضی نباشد میتواند پسش بگیرد!
    دیگه نمیدونم چی بگم جز اینکه خیلی خوشحالم که داداشم این تصمیم رو گرفته.

    الهم الرزقنی شفاعه فاطمه الزهرا (س) فی الدنیا والآخره
    داداش حسین: من دوست داشتم حق با شما نباشد و ستون نظرات باز و آزاد باشد اما متاسفانه حق با شما بود. البته مشکلی نیست؛ من انتقاداتی را که تایید نمی کنم خودم می خوانم و اگر این نقدها خطاب به من نوشته شده، چه ضرورتی دارد عمومی کردنش؟ این را هم بگویم؛ اغلب انتقادات از نوشته های من به خصوص این روزها برمی گردد به همان چیزی که بالای همین متن با خط قرمز نوشته ام. همه بچه بسیجیها اگر نوشته مرا دوست دارند مهمترینش توصیف حضرت ماه است؛ حال چطور شده که چندی است همه از زاویه دفاع از ولایت، منتقد ما شده اند؟ من حیف که نمی توانم خیلی چیزها را بیان کنم. حیف که نمی توانم بیان کنم نظر “آقا” درباره طنزهای من و نه فقط دلنوشته هایم چیست. حیف که نمی توانم صریح بگویم عده ای کدام قالی را برایم دارند می بافند. حیف که نمی توانم همه اش را بگویم که برای تطمیع من، اعضای محترم شورای شهر از قول اعوان و انصار شهردار چه چیزهایی شنیده اند. عده ای هم البته نقدشان بدون غرض و مرض است اما مگر من چقدر وقت دارم که به همه این دوستان جواب بدهم؟ کدام را جواب بدهم، کدام بماند؟ هر چند عده ای از نقدها هم فقط از روی حسادت است که چرا … چرا … چرا … چرایش را همه می دانند اما من اسیر حاشیه ها نخواهم شد. روزی “حسین بهزاد” به من گفت: “تو گلوله کم داری، فقط ژنرال ها را بزن. جوجه ها خودشان خواهند مرد”. من این روزها به حرف نویسنده “همپای صاعقه”، بدجوری ایمان پیدا کرده ام. ببخشید؛ طولانی شد با شما درد دلم.

  364. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام بر یاوران حضرت آه
    هر وقت متن های شما رو خوندم از ته دل گریه کردم و به بچه بسیجی ها افتخار کردم خدا کنه همیشه در این راه بمونیم چیزی که واقعا ازش وحشت دارم خدایا تورو بحق ابروی حضرت زهرا(س) ما رو تو این مسیر حفظ کن نکنه که تو پیچ و خم فتنه یه روزی ولایتمداریمون مثل ولایتمداری اونهایی بشه که الان میگن ما بیطرف هسنیم (علی مطهری ها)
    خدایا هیچ وقت این روز رو برای ما نیار اگه قراره یه قدم در مسیر بی طرفی بگذاریم پامونو قلم کن و مرگمون رو برسون
    خدایا ما و پدر و مادرمون و ذریمون وهمه ی بسیجی ها رو فدایی ولایت کن و در پای رکاب امام عصر (ع) قطعه قطعه کن.
    آمین
    وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
    ارتش دنیا نتواند که چوابم دهد
    این هم برای سبزکها ی لجنی:
    مرگ بر میرحسین دشمن آقام حسین

  365. ن.خ می‌گوید:

    آخ آخ پیام بازرگانی یادم رفت.
    ساعت ۴۵/۱ دقیقه بامداد
    افراد انلاین ۳۹ نفر
    بترکه چشم حسود.هووووف

  366. رضا می‌گوید:

    بابا پس من چی بگم. من که اسمم رو رضا گذاشتم و از شانس بد من یه عده از جلبک ها اومدن با اسم رضا حرفای نامربوط زدن و برای همین بعضی وقتا هم کامنت های من تایید نمیشه.
    ولی هر چی باشه این جا خوان کرم داداش حسینه.
    ما تا ته ته تهش باهاتیم.
    بعد از خوندن نه ده و مقاله های داداش حسین تو قطعه ۲۶ من که هر وقت ساندیس میخورم بهش افتخار میکنم.
    از تصمیم داداش حسین هم خیلی خوشم اومد هر کی انتقاد داره تو وبلاگ خودش بگه. اینجا فقط جای اطاعته محضه.
    جای ستاره هایی که دور ماه رو گرفتن و چیزی جز ماه و خوبی هاش نمیبنن.

  367. سعید ناطقی می‌گوید:

    سلام
    یکی از دوستانم گفت که حسین قدیانی مغرور شده و گفته که فقط کامنتهایی ک از قلمم تعریف کنند رو تایید میکنم ولی من باورم نشد وقتی اومدم اینجا و دلایل شما رو خوندم خوشحال شدم که باورم نشده بود
    من شما رو یک بار تو نمایشگاه موقع خرید کتاب دیدم یک بار هم همین هفته گذشته در تالار ابن سینا دانشکده پزشکی (قبل از شما داشتم پشت تریبون ازاد حرف میزدم) و همین دو دیدار کافی بود تا از نگاه طرف مقابل بفهمم از خود راضی هست یا نیست . واقعا که از قلم شما بهتر این صفت نداشتن غرورتان است و من تبریک میگویم و امیدوارم صفات خوبتان حفظ شود و هر روز پر رنگ تر شود
    همه این مطلب زیبا و دلنشین بود اما چند قسمتش خیلی برام جالب بود

    سالیانی بود که جمهوری اسلامی را به گروگان گرفته بودند. ما در ۳ تیر ۱۳۸۴ تیر خلاص زدیم بر فرق گروگان گیران و آزاد کردیم جمهوری اسلامی را از چنگ زر و زور و تزویر و در ۲۲ خرداد و ۹ دی و ۲۲ بهمن سال هشتاد و اشک دیدیم تیرمان درست به هدف خورده است. به چشم راس فتنه

    آنهایی که کفش قرمز پاشنه بلندشان را مدیون جمهوری اسلامی هستند، آمده اند به جنگ پابرهنگانی که ولی نعمتان انقلاب اسلامی هستند.

    جنگ ناطق با فریاد – جنگ صندلی های ثابت با صندلی های چرخ دار.

    پاینده باشید
    داداش حسین: امروز ۱۵۴ نظر تایید نشده داشتم که همه حول محور مغرور بودن من بود و یا اینکه از ولایت، بد دفاع می کنم و یا اینکه به چه حقی نظر ما را تایید نمی کنی و یا اینکه چرا جواب نقد ما را نمی دهی و در ایمیل مان نمی فرستی و … و حتی باورت می شود که یکی برایم نظر گذاشته بود که تو به عده ای پول داده بودی تا در تالار ابن سینا تشویقت کنند و یا تکبیر بفرستند! برادر محترم! من به شما پول داده بودم؟! اینها را واگذار می کنم به خدا.

  368. آبجی فاطمه می‌گوید:

    یادش به خیر پارسال این موقع داشتیم از استرس میمردیم .همه بیدار بودن حتی شیخ .نت گردی و تلفن و تلوزیون و این ور و اوون ور .اروم و قرار نداشتیم .مامانم دستش به تسبیح و چشمش به تلوزیون و گوشش به من بود که بهش خبر بدم از نت گردیام .که خبر امد خبری در راه است .خبر راه چی بود ؟ اندکی صبر سحر نزدیک است .

  369. خان باجی می‌گوید:

    خصوصی خصوصی
    سلام آقای قدیانی
    یه پیشنهاد داشتم خدمتتون
    اگر ممکنه از مسئول فنی وب سایتتون بخواهید کنار هر کامنت یک شماره تعبیه کنن . تعداد کامنت ها زیاده برای همین قاطی میکنیم تا کجای کامنت ها رو خوندیم … خصوصا برای من که از کارت استفاده میکنم یه مقدار وقت گیره …
    امیدوارم حمل بر تعیین تکلیف نباشه فقط یه پیشنهاده ..
    باتشکر
    داداش حسین: حالا چرا خصوصی؟ ایده خوبی است. به حامد می گویم. ببینید من خودم چه می کشم وقتی که مثلا اشتباهی نظری را تایید می کنم که نباید تایید کنم؛ حالا برو نظر را پیدا کن!

  370. salekemobarez می‌گوید:

    داداش من چی کار کردم؟کل کامنتام حذف شد.اما باز هم میگم صاحب مصلحتی.
    داداش حسین: حالا پس فردا نری در وبلاگت بنویسی حسین قدیانی مغرور شده ها! خب مشتی! دقیقه ای ۲۰۰ تا نظر میذاری، من فرفره ام باشم، نمی تونم بخونم که. البته شوخی کردما. برکت این سایت فقط و فقط به نظرات عالی امثال شماست. گاهی که تایید نمی کنم ملاحظاتی دارم. این ملاحظات فقط برای نظرات شما دوست خوب نیست و شامل همه حتی خودم هم می شود. من هم خیلی نظرات را در همین ستون و یا در جواب دوستان می نویسم . بعد احساس می کنم تایید نشود بهتر است. دعایم کن.

  371. آذرخش می‌گوید:

    ببین ملت چه حالی می کنن منتقدا رو تایید نمی کنی.
    ایول به اقتدارت داداش.

  372. صبا می‌گوید:

    خالی بستم نرفتم بخوابم!

  373. آذرخش می‌گوید:

    پیدا کنید پرتقال فروش را.
    نه؟

  374. آذرخش می‌گوید:

    نه بابا؟ فرید هم حرف زد؟ :)))
    ببین چی می خواستم بگم الان.

    می گم من این سالک رو از صبح تا حالا اینجا می بینم. ولی چرا سایلنته آخه. هیچی نمی گه؟
    فکر کنم به قول خودش نشسته فقط اسم شما رو نگاه می کنه ببینه کی می رین کی میاین. 😉
    چقدر حلال زاده.
    خوب کم کامنت بذار فرید دیگه.

  375. سلام
    اگه خواستید خصوصی باشه
    عجب اوضاعیه اینجا !!!

    یکی از این منتقدهای منافق بسیجی نما اومده بود وبلاگ ما و چرت و پرت هایی که برا شما نوشته بود رو فرستاده بود و شاکی بود که چرا تایید نشده!!!

    خیلی مزخرف بود. خوندیم و حرص خوردیم و گفتیم خدا به داد آقای قدیانی برسه!!!

    وقتی دیدم اینجا هم از قول یکی دیگه پیام میذارن و جواب شما رو خوندم و البته نقل قول از آقای بهزاد که:

    “تو گلوله کم داری، فقط ژنرال ها را بزن. جوجه ها خودشان خواهند مرد”

    خوشحال شدم که دیگه انتقادهایی که بوی خیانت میده رو تایید نمی کنید .
    ولی عجب جمله نغزیه ها … احسنت.
    براتون دعا می کنیم.
    موفق باشید.
    یاعلی
    داداش حسین: آری، من گلوله کم دارم. فقط باید ژنرال ها را بزنم. جوجه ها خودشان خواهند مرد.

  376. salekemobarez می‌گوید:

    اقا شدیدا حس نوکریم گل انداخت.نوکرتم داداش دیگه حتی تایید هم نکنی ناراحت نمیشم ضمنا داداش من غلط کنم برم تووبلاگم همچین اراجیفی سر هم کنم.ممنونتم.

  377. shiner می‌گوید:

    یه سلام قشنگ نصفه شبی به همه بچه های باصفای قطعه ۲۶ مخصوصا داداش حسین گلتر از گل.
    اول به حضرت خورشید (روحی لتراب مقدمه الفداه) ودوما به حضرت ماه (روحی له الفداه) و همه ستاره های روشن آسمون تبریک می گم لگدمال شدن این جلبکهای بی ارزشو زیر پاهای کثیف خودشون.
    امروز هم مثل پارسال همین موقع بدجوری رسوا شدن و آبروی نداشته اشون ریخت. ما که آماده بودیم حقشونو کف دستای کثیفشون بذاریم اما خدا رو هزاران بار شکر که خودش گفته :” ومکروا مکرالله والله خیر الماکرین”.
    انشاالله خدا کمک کنه تا آخرش وایستیم تو راه حضرت ماه (روحی له الفداه) و سایه آقامون هم همیشه بالا سرمون باشه که نابود شدنشونو ببینیم.

  378. محسن می‌گوید:

    داداش خیلی روی دور جواب دادن افتادی. میدونم از دست منو پیامک هام دلگیری. یه ۴ تا فحش برامون بنویس. به جان عزیزت ناراحت نمیشم ازت
    داداش حسین: ای ساندیس خور! ای باتوم به دست! ای فلافل خور! ای دانیال میدان شوش! ای نی ساندیس ات توی چشمای بوش! شد چند تا فحش؟!

  379. محمد می‌گوید:

    سلام اقاحسین گل . ان الله یدافع الذین آمنوا . نقل میکنن که امام ع به یکی از شاعران اهل بیت ع فرمود : نزل علی لسانک روح الامین .و ایضا درمورد شما. خدا حفظت کنه برا دفاع از حضرت آقا

  380. البرز می‌گوید:

    هوالعزیز
    الهم عجل لولیک الفرج
    داداش حسین مجددا سلام
    اولا که من باید بگم ببخشید که اینقدر با نظرام وقت تورو میگیرم نه تو که با جواب دادن یا درددل کردن کلی سر ماها منت میزاری.
    ثانیا من یک نظری داشتم، اگر دقت کنیم اکثر دوستانی که اینجا میان پای ثابت این وبلاگن و هرکی هم بخواد این وبلاگ یا بچه هاشو خراب کنه میاد از طرف اینا نظر اشتباه میزاره مثل همون موردی که خودت میگفتی چقدر حاشیه داره درست میشه!
    پیشنهاد من اینه که در صورت امکان شما یک سیستم راه اندازی کنید اینجا که دوستانی که زیاد میان با یک نام کاربری مشخص و یک پسورد ثبت نام کرده و همیشه با همین نام کاربری و پسورد وارد سایت شده و نظراتشان هم به همان نامها گذاشته شود و در این صورت فقط یک نقر مثلا با نام “امیر حسین ثبتی” میتواند نظر بگذارد و آن هم کسی است که ثبت نام کرده و رمز عبور را دارد و اگر کس دیگری بخواهد با این نام نظر بدهد خود سیستم اجازه نخواهد داد یا اگر هم اجازه دهد کنار نامش یک کلمه مهمان اضافه میکند که مشخص شود طرف همینجوری این نام را نوشته و نویسنده اصلی نیست!
    در ضمن این سیستم مزایای دیگری هم دارد مثلا اینکه شما نظرات میهمانان را با دقت بیشتری میخوانید و دیگر نظراتی که نباید تایید شوند تایید نمیشوند و یا اینکه در صورتی که من با نام کاربری خود حرف اضافه ای زدم شما میتوانید من را از نظر گذاشتن برای چند وقت یا همیشه محروم کنید و خیلی از مزایای دیگر!
    البته میدانم این کار با محیط دوستانه اینجا سازگاری ندارد اما در محیطی که دوست را از دشمن نمیشود تمیز داد راه دیگری نیست!
    البته شاید در حال حاضر هم این سیستم موجود است و من اطلاع ندارم که در این صورت عذرخواهی میکنم.

    یا علی

  381. هما می‌گوید:

    من خواننده همیشگی مطالب خوبتونم از اینکه نظر جلبکیها را دیگه نمیذارید واقعا کیف کردم از توهینهایی که جلبکیها میکنن غم به دل راه ندهید که ما بیشماریم

  382. خان باجی می‌گوید:

    دوستان این لینک رو حتما ببینید
    http://www.iusnews.ir/home.html?pageid=110888
    عکس آخر متعلق به یک دانشجوست که توسط متوحشین سبز به شدت مضروب شده .
    امیدوارم خطر جدی تهدیدش نکنه .

  383. مهدی ترک می‌گوید:

    خسته نباشی داداش حسین خیلی خوب بود خدا پدرتو روز قیامت شفیع ما قرار بده انشاالله .

  384. آیه می‌گوید:

    داداش و ستاره ها سلام.
    داداش واقعا خدا بهتون صبر بده چی میکشید از این نظرات من خیلی حرص میخورم میبینم یه عده(اسمشونو نمیدونم) اینجوری از احساس مسئولیت شما درقبال این بخش سوء استفاده میکنن. کاش یه فیلتری بود قبل از اینکه شما نظراتو بخونید…..ولش کن.
    فقط دعای صبر میکنم براتون.

    یه سوال:هفته نامه پنجره کی میاد؟
    داداش حسین: الان روی دکه است.

  385. کهربا می‌گوید:

    دوستانی که از مرورگر فایرفکس استفاده میکنند بخوانند:
    عزیزانی که برایشان مشکل پریدن نظرات پیش می آید و مجبور میشوند نظرات بعضا طویل خود را دوباره بفرستند میتوانند با افزونه زیر مشکل خود را حل کنند.. با این افزونه حتی یک کارکتر را هم از دست نخواهید داد.. حتی با قطع یکباره برق..

    http://lazarus.interclue.com

  386. ما ضَرَّ اِخوانُنَا الَّذینَ سَفِکَت دِماؤُهُم و هُم بِصفّین الا یَکونوا الیَوم اَحیاء،
    برادران ما که خون‌شان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند،
    یَسیغونَ الغَصَص و یَشربونَ الرنق
    خوراک‌شان غم و غصه و نوشیدنی‌شان اندوه می‌شد.
    قَد والله لَقوا الله فَوَفاهم اُجورَهم واحلهم دارَ الامن بَعد خَوفهم
    قسم به خدا، در حالی خدا را ملاقات کردند که خدا اجرشان را به تمامی داد و بعد خوف آن‌ها را ایمن گرداند.
    أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلى الحَقّ ؟
    کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟
    أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟
    عمار کجاست؟ ابن‌تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟
    أین نُظرائُهم مِن إخوانِهمُ الذینَ تَعاقَدُوا عَلى المُنیة و أبْردَ بِرؤوسِهم إلى الفَجَرة؟
    و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهای‌شان را برای ستم‌گران فرستادند؟
    (ثُمَّ ضَرَب علیه السلام بِیَدِهِ عَلى لِحیَتِهِ الشَّریفة الکریمة، فَأطالَ البُکاء
    (حضرت به اینجا که رسید به صورت خود زد و گریه ای طولانی کرد
    ثُمَّ قالَ علیه السلام):
    سپس فرمود):
    اَوه عَلی اِخوانی الَّذینَ تَلوا القُرآن فاحکُموه
    آه از آن بردارانم که قرآن را خواندند و آن را حَکَم قرار دادند،
    وَ تَدبروا الفُرَضَ فاقامُوه
    در واجبات اندیشیدند و با معرفت آن را برپا داشتند،
    اَحیُوا السُّنَّه و اَماتُوا البِدعه
    سنت‌ها را احیا کردند و بدعت‌ها را میراندند،
    دُعُوا لِلجهاد فَاجابوا
    به جهاد دعوت شدند و آن را اجابت کردند،
    وَ وُثقوا بِالقائد فَاتبعوه
    و به قائد و راه‌نمای خویش ایمان داشتند و از او تبعیت کردند،
    ثُمَّ نادی بِاَعلی صوته : الجهاد الجهاد عبادَ اللَّه، ألا و إنّی مُعسکرٌ فی یومی هذا، فَمَن أراد الرَّواح إلى اللَّه فَلْیَخرجُ
    سپس با صدای بلند فرمود: جهاد! جهاد! ای بندگان خدا! که امروز من آماده‌ام و هر که قصد خروج الی‌الله دارد با من بیاید…

  387. احمد می‌گوید:

    سلام اخوی دیشب بانام “احمد” براتون کامنت گذاشتم ولی با نام “آبجی مطهر” ثبت شده اشکال از ارسال من بوده یا هنگام ثبت اختلال بوجود اومده؟

  388. ادریس می‌گوید:

    شرمنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــده 🙁 🙁 🙁
    “مخاطب دیگری نظر گذاشته بود: حالا که جواب مرا ندادی و انتقادم را در نظر دیگر تایید نکردی، در وبلاگم علیه تو مطلب تندی خواهم نوشت!”
    قسمت بالارو تو جواب کسی که بی ادب صحبت کرده بود نوشته بودید، نمی دونم که چی به خودم بگم که یک بار که توی نوشته هات به من اشاره شد، به این دید اشاره شد، چقدر احمقانه بود این جملم، اینو وقتی فهمیدم که از زبون تو دوباره شنیدمش، برادرم خواهشا ببخش منو، خیلی ناراحت شدم که این رو خوندم فهمیدم خیلی بی انصاف هستم :(، واقعا ناراحت بودم اون موقع نفهمیدم چی نوشتم 🙁 🙁
    فکر کردم دنیا به کوچیکی ایه که من می بینم، نمی دونستم شما ملاحظات خیلی بیشتری داری … البته بعدش که کامنت رو گذاشتم، دیدم درست نیست که این انتقاد رو عمومی بنویسم ، تصمیم گرفتم خصوصی بنویسم، شرمنده داداش، واقعا ناراحتم که باعث شدم لحظه ای تو ناراحت بشی، اون هم ناحق ، اگه حق بود اشکال نداشت … وقتی خودم رو جای تو می ذارم، می بینم حق داری که بگی چقدر بی معرفت بود، و دلت بگیره 🙁 🙁 واقعا متاسفم، اون کامنت رو نشنیده بگیر داداش، سعی می کنم یه جوری خوشحالت کنم بعدا، با این که جبران نمی شه، فقط خودت باید حلال کنی ، ببخشید طولانی شد 🙁
    داداش حسین: می بخشم اما فراموش نمی کنم.

  389. sara می‌گوید:

    بدانید لحظه لحظه‌ى رنجهاى طولانى‌تان پیش خداى متعال، ثبت و محفوظ است.
    هیچ کس نمى‌تواند لحظه‌هاى ناراحتى طولانى شما را توصیف کند. نه انسانهایى که آن چیزها را درک نکردند، مى‌توانند بفهمند، نه زبانها مى‌توانند آن را درست بیان کنند. لمس ناراحتیها و رنجها چیز دیگرى است. شنیدن آنها از زبان دیگران، نمى‌تواند آنچه را که بر انسان رنجدیده گذشته، تصویر کند. اما در پیشگاه خدا این‌طور نیست، در پیش کرام‌الکاتبین این‌گونه نیست. در قیامت، عین عمل شما آن‌جا حاضر مى‌شود – «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره»(۲۲) – یعنى انسان، خودِ عمل را آن‌جا مشاهده مى‌کند!
    اینها بیانات حضرت ماه در دیدار با امیر خلبان شهید حسین لشگرى است که من تقدیم میکنم به داداش حسین بچه بسیجی ها به خاطر فحشهایی که می خورید، نقدهای بیجا،بقالی هایی که براتون می بافن،خوابهای رنگارنگی که براتون می بینن و به خاطر خیلی چیزهایی که نمی تونید بیان کنید. از خدا میخوام صبری جمیل به شما عطا کنه وهمیشه در راه دفاع از ولایت قلم بزنید.داداشی قربون مقاوت و ایستادگیت

  390. sara می‌گوید:

    اصلاح میکنم :
    قالی هایی که براتون می بافن

  391. علی می‌گوید:

    مطالبی از آقای حسین قدیانی

    چرا سران فتنه از تاریخ‌می‌ترسند؟ ۲

    از باب تقیه روی عکس ما ضربدر کشیدند! ۱۹

    افاضات شیخ بی‌سواد در جشن تولد ندا خانم ۲۰

    امسال خمینی زودتر می آید ۲۳

    این دل نوشت “تیتر” ندارد؛ “خجالت” دارد! ۲۵

    روایت مختصری از دیدارم با حضرت ماه ۲۸

    “نه ده” سرمه ای است بر دو چشم جادویی ۳۱

    لو رفتن پروژه تابستانی فتنه در خیابان حجاب ۳۲

    سرم پایین است ۳۹

    این سایت هم حکومتی است ۳۹

    شبکه ایران ۴۰

    خبرگزاری جمهوری اسلامی ۴۱

    بازتاب راهپیمایی عاشورایی ملت ایران ۴۲

    بعد از شهدا شما چند تا محافظ داشته‌اید؟! ۴۳

    پروژه “ساندیس هراسی” ۴۹

    پسر همت پسر نوح نیست؛ نزدیک سی سال است بی پدری کشیده است ۵۲

    تقدیر از “محمد حسن روزی طلب” و ویژه نامه “رمز عبور” ۵۶

    تقدیم به خواهر کوچکم که در راهپیمایی، جلوی دوربین سیما بغض کرده بود ۵۶

    حرف های پراکنده ۶۴

    سپاس صمیمانه از شما به پاس پاسداری تان در فضای سایبر ۶۵

    حق با شماست؛ لطفا به من فحش بدهید ۶۶

    شاید این “دل نوشت” درد دلی با سید مهدی شجاعی باشد ۶۷

    دوکوهه! قطار دلم افتاده روی ریل جنوب ۷۴

    سران فتنه، هواهای نفسانی من و شماست ۸۳

    سردار! حریف ما فتوشاپ نیست! ۸۵

    تاکتیک‌های جنبش سبز ۹۰

    موضوع انشا: میانه‌روی ۹۱

    میانه‌روی ابوموسی در برنامه ۹۰ ۹۳

    سردار! گاهی میانجیگری کن میان “آقا محسن” و “دکتر رضایی” ۹۶

    شیخ، سرتا پا فایده است! ۹۸

    علی مطهری “کوچه فرعی” است! ۱۰۰

    با احترام برای استاد صدیق سروستانی ۱۰۱

    دو زنگی که دیشب، موبایلم را به صدا درآورد… ۱۰۱

    کروبی از ۲۰ گرفت ۳ ۱۰۲

    کنفرانس مطبوعاتی سران فتنه ۱۰۵

    کنفرانس مطبوعاتی سران فتنه درباره کشتی آزادی ۱۰۶

    ما با خمینی زندگی می کنیم ۱۰۷

    ما مغروریم؛ حرفی هست؟! ۱۱۴

    مغز مهدی محمدی چند کیلوگرم است؟ ۱۱۶

    مقدمه من بر کتاب میثم ۱۱۸

    من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است ۱۱۹

    من یک موی تیفوسی های تراختور را به تمام دنیای فرقه سبز نمی دهم ۱۲۲

    مهندس و خانم مهندس در “به خانه بر می گردیم” ۱۲۶

    نامه سرگشاده ملانصرالدین به شیخ بی‌سواد ۱۳۰

    نامه کذایی را دختر یونسی نوشته بود، نه فرزند باکری ۱۳۳

    نجوایی عاشقانه با شیخ ۱۳۷

    وقتی “قزوه” برای من کامنت می گذارد؛ آن هم عمومی! ۱۳۹

    اهل معنی برای خود از کربلا کفن نمی آورند ۱۴۱

    جنگ “جمهوری اسلامی” با “انقلاب اسلامی” ۱۴۴

    عبای رهبر ما بیرق علمدار است ۱۵۰

    کجایید ای شهیدان خدایی ۱۵۳

  392. حسین مورچه می‌گوید:

    سلام داداش
    دیروز ما هم نزدیک شما بودیم توی پارک دانشجو هرچی گفتیم سبزهای قهوه ای صفت بیان در خدمتشون باشیم خبری نشد

    یه چیز بگم دلت بسوزه بهمون ساندیس دادن

    نکته جالبش اینه وقتی ساندیسو دادن اول از همه یه عکس گرفتیم تا با ساندیس جمهوری اسلامی پزززززز بدیم

    ای خداااااااااااااااااااا چقدر حال میده باتوم و ساندیسو حزب الله

  393. امین می‌گوید:

    سلام مجدد

    امروز صبح بالاترین مدعی شده که به بسیجی ها دیروز بستنی داده اند بجای ساندیس

    حالا شما فکر کن با قاشق بستنی کجای دشمن را می شه هدف گرفت ؟ جالب می شه نه ؟

  394. علی می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت

  395. سعید می‌گوید:

    دیروز بچه بسیجیا مثل پلنگ ریخته بودن تو خیابون. کور شه چشمی که نمی تونه بچه بسیجیا رو ببینه. دیروز روز اقتدار پایگاه بسیج ایران به فرماندهی حضرت ماه بود
    داداش دلم برات تنگ شده اومدم حالی ازت بپرسم

  396. صالحه می‌گوید:

    سلام هم به داداش حسین عزیز هم به همه ی بر و بچز بیست و شیشی.
    خوش به حال شما اینترنت دارها! من که باید دو کورس اتوبوس سوار شم تا یه ساعتی بیام اینجا و هوایی تازه کنم. این روزا دلم خیلی گرفته . سبزهای بی حیا یکسالی بود گاف های گنده شون پشت سر هم رو می شد، پر رو ها به روی خودشون هم نمی اوردن. حالا قضیه ی ۱۴ خرداد که پیش اومد یهو زبون باز کردن و همشون امام دوست شدن!. درباره همین موضوع یه چیزایی تو وبلاگم نوشتم. سر یزنید خوشحال میشم. (از داداش حسین با اون همه مشغله انتظاری ندارم ولی بقیتون خدایی بیاین پیشم، راه دوری نمیره!) راستی نگفتی داداش، شیخ کلا چقد وقت داره؟
    http://nishakjon24.blogfa.com

  397. صالحه می‌گوید:

    راستی واقعا به بعضیاتون حسودیم میشه (آذرخش و سید احمد و…) که هر وقت دلتون بخواد میاید پیش داداش حسین و حال و احوالی می کنید. کاش منم اینترنت خونگی داشتم. تو منطقه ما که متأسفانه خارج از شهره هنوز تلفن نکشیدن. دعا کنید رذا م،ا داریم خفه میشیم از بی اینترنتی
    راستی داداش حسین یه چیزی می خواستم بهت بگم. یکی به من ایراد می گرفت که چیه این حسین قدیانی همه دورش جمع شدن؟ بیچاره نمی دونست “حسین قدیانی” فقط یه اسمه. و اگه هم آبرویی داره به خاطر اینه که دستبوس حضرت ماهه و اینکه داره راه پدر شهیدش رو ادامه میده. یکی دیگه می گفت : یعنی ممکنه همه ی دور و بری های امام (ره) اشتباه کنن و این داداش حسین شما راست یگه؟
    شوت بود بیچاره. مگه همیشه رای به اکثریته؟ بلاتشبیه قوم عاد و ثمود و لوط هم اکثریت بودن. تازه از قوم و قبیله ی پیامبرشون هم بینشون بود. یادمون نره خود امام عزیز می گفت اگه روزی از تمام ک.چه و خیابان های ایران فریاد مرگ بر خمینی بشنوم از راه حق منحرف نخواهم شد.
    یادمون نره که توی راه حق موندن هزینه داره
    داداش حسین: البته الان اکثریت هم با ماست. خطاب به دشمن: غلط کردید بیشمارید!

  398. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام
    آمدم نبودید،
    خب لابد کار داشتید دیگه!
    فقط بگما: حاضر

  399. محمدجواد مهدوی می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    خدا قوت
    یا حق

  400. یه تهرونی می‌گوید:

    به نام خدا

    مادر شهید «حمید حسین‌بیگ‌عراقی» از شهدای پس از انتخابات با تقاضای محاکمه موسوی و کروبی، گفت: دل مادران شهدا با محاکمه سران فتنه آرام می‌گیرد.

    منبع : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903230215

    اللهم صل علی محمد و ال محمد

    اللهم عجل لولیک الفرج

  401. مرتضی اکبریان می‌گوید:

    سلام علیکم ….. خدمت داداش حسین خودمون… نظر ما رو هم که تأیید نکردی ….. عیب نداره ….. نظر دوستان هم مثل نظر ما چه فرقی می کنه …… ولی تا حالا این قدر حال نکرده بودم که دیروز با این جمله تکمیلی “تا باتوم هست زندگی باید کرد. زندگی یعنی کوبیدن باتوم بسیج بر فرق منافقین گیج. مثل منافق گیج با باتوم بسیج، مثل علاقه خرگوش است به خوردن هویج“! حال کردم….. دمت گرم که خستگی رو از تن ما و همه بچه حزب اللهی ها در می یاری ….. ما که تهران نبودیم ولی ظاهرا خبری نبوده ……… حیف که قسمت نشد بچه بسیجی ها با باتومشون بزنن تو سر منافقین گیج …….. انشاءالله در فرصت های بعدی ……اگر جرأت کنند از سوراخ موش هاشون در بیان البته !!!

  402. سلمان می‌گوید:

    سلام حسین آقا (من عادت دارم اینطوری صدات کنم. اما اگه خودت دوست داری باشه. میگم سلام داداش حسین) … دل نوشته هات همون درد دل ماست دلاور … همیشه با خوندنشون به برکت خون شهدا و بابا اکبرها آرامش گرفتم. معتقدم خدا و ذخیره مبارکش به این قلم عنایتی کردن. والا اینطور شیوا و رسا و زلال دم از ماه و چاه و الله و آه و قرارگاه و ناله های جانکاه زدن کار هر خرد و قلمی نیست. خدا این برکت رو بیشتر کنه انشاء الله
    .
    بنفسی انت یا امام خامنه ای
    .
    یاعلی

  403. NaFeZ می‌گوید:

    سلام
    بازم منون از نحوه بسیار جذاب بیان مطالبتون
    من خودم از بچگی که تو مسائل سیاسی بودم همیشه بر این عقیده بودم که باید بصورت عادی و مرسوم به شبهات ( دروغهای ) این قوم باتوم خور جواب داد ولی با آشنایی با ادبیات داداشم کاملا نظرم عوض شد
    بشسیار ادبیات خوبیه
    انشالله همیشه این قلم در خدمت ولایت حقیقت باقی بمونه
    یا علی

  404. م-الف می‌گوید:

    سلام
    دیروز دل تو دلم نبود می خواستم ببینم این جماعت که ما محض احترام بهشان جلبک می گوییم چه حرکتی می کنند با این همه ادعای بی شماری! جای شما خالی از هفت تیر حضور برادرهای بسیجی را که دیدم دلم سوخت گفتم چه حیف اینها ثواب ایستادن تو گرما توی خیابان و دفاع از آقا را می برند و من محروم اما خدا ما رابی نصیب نگذاشت توی اتوبوس که بر می گشتم از برادرهای عزیزم دفاع کردم و چندتا از مغز فدقی ها را فقط با دو جمله مؤدبانه سوزاندم فکر نکنند چون زن هستد حق دارند بیایند فحش بدهند و برند خانه شان وبرادرهای ما خواهر ندارند که جلوی آنها دربیاید. دوستان جلبک که گویا سوزششان پایان نداشت تا توانستند به من فحش دادند کیف کردم زبانشان درد نکند!
    جالبه همه اینها به طرز عجیبی فرزند و خواهر شهید شدند و همه با انقلاب عکس یادگاری دارند و به رخ ما می کشند که جوجه بیست ساله کجا بودی وقتی موشک باران می شد.
    دست و پا و باتوم همه برادرا درد نکنه !

  405. آقاموسی می‌گوید:

    سلام!

    چرا جوابم رو نمی دید؟ ولی اینقدر این کامنت رو میذارم تا بالاخره یه روز جوابم رو بگیرم:

    ما اگه بخوایم یکی بیاد و غلط غلوط های نوشته هامون رو بگیره و کلا بهمون آموزش هم بده،باید چیکار کنیم؟؟ همه که مثل شما یه شریعتمداری و صفار هرندی دست چپ و راستشون ندارن!….دارن؟

    یه کانونی جایی چیزی معرفی کنید دیگه! سخته؟!

    رهسپاریم با ولایت تا شهادت…
    داداش حسین: اگر لزومی ببینم و فراغتی داشته باشم خودم حاضرم برای دوستان در زمینه تقویت قلمشان کلاسی بگذارم. چند جایی اعلام آمادگی کرده اند که بانی چنین کلاسهایی باشند و حتی یکی از روحانیون بزرگوار که همه شما او را به عنوان خطیبی خوش ذوق و هنرمند می شناسید پیشنهاد داد باید ذکات این قلم را بدهی و دست دوستان را هم بگیری. ببینم وقتم جواب می دهد یا نه. خبری شد همین جا اعلام می کنم.

  406. محمد رضا می‌گوید:

    سلام داداش حسینمون
    خدا قوت فرمانده :-*

    میگم داداش ما ریش میذاریم میگن این بسیجیا با این همه ریش و پشم کثیفن. متحجرن و …
    ریش نمیذاریم میگن تو با این قیافت لازم نکرده از بسیجیا و شهدا حرف بزنی 😮
    تکلیف چیه بابا؟
    شما بگین 😉
    ما که به بسیجی بودنمون افتخار می کنیم. نمی دونم این بنده خداها کجاشون می سوزه!!!

    یا علی
    داداش حسین: ریش پروفسوری بزار، جواب هر دو گروه را داده باشی!

  407. saghar می‌گوید:

    سلام
    هر کی گفته تو ابن سینا به ما پول دادید برای تشویق هامون وتکبیر هامون غلط کرده
    من و تعداد زیادی از دوستام با این که کلاس نداشتیم چند ساعت منتظر حضورتون بودیم تازه من از شب قبلش از شدت ذوق خواب به چشمام نمی اومد الآن هم هر شب قبل از خواب نه ده رو باز می کنم و جمله ی قشنگتون رو می خونم بعد می خوابم.

  408. محمد می‌گوید:

    بابا عجب وبلاگی داری مرسی.خوب کار کن

  409. ... می‌گوید:

    نوشته هایت راکه باصدای بلندبرای شهیدم میخوانم برای لحظاتی درد ترکشهایش یادش میرود وآرام میگیرد..
    برای آرامش همان چندلحظه ازت ممنونم.

  410. عمّار علی می‌گوید:

    سلام؛
    “… ما چند قطره خونیم هدیه به رهبرمان. چند قطره خون ناقابل. …”
    خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست!
    التماس دعا

  411. آیه می‌گوید:

    “””“تو گلوله کم داری، فقط ژنرال ها را بزن. جوجه ها خودشان خواهند مرد””””

  412. آیه می‌گوید:

    سخنگوی سیداحمد:

    افراد آنلاین: ۵۶

  413. عشقی می‌گوید:

    سلام.بچه ها.
    از این به بعد هر وقت خواستین صلوات بفرستین بگین:
    االهم صل علی محمد و آل محمد.و عجل فرجهم و اید امامناالخامنه ای

    خوبه سعی کنیم همگانی بشه این طور صلوات فرستادن
    ضمنا یه پوستر چسبونده بودن.توش نوشته بود: آیت الله بهجت (خدا رحت واسعش رو بر ایشون بباره) خواب دیده بودن خورشید غایب از نظر ما را.حضرت خورشید با تعدادی از خوبان نشسته بودند.ماه ما وارد می شوند.حضرت خورشید بلند می شوند و به گرمی ومهربانی ماه را کنار خود جا می دهند.
    این را برای بچه بسیجی ها گفتم.نه برای آن ها که نور را نمی فهمند.

  414. مرتضی می‌گوید:

    نام حسین را تکرار می کینم و افتخار می کنیم که همه ما به نوعی حسینی هستیم از رهبر مان تا……
    نامت را حسین گذاشتند
    چون در پیشانی ات حریت آزادگی مردانگی …را دیدند
    ما هم حسینی هستیم
    شعار ما از همان ابتدا این بود زمانی که جدم رسول خدا(ص) فرمود ومادرم زهرا برایش شهید شد و علی(ع) برایش سکوت کرد و حسن(ع) برایش تدبیر و صلح کرد و حسین(ع) برایش قیام کرد و خمینی کبیر آن را در قالب زمان ترجمه کرد:
    جنگ جنگ تا پیروزی
    پس ما همیشه در حال جنگیم حتی در زمان صلح امام حسن.
    تاریخ مردانی مثل یاران تو ندیده ای حسین(ع)
    ما هم با تاسی به یاران سیداشهدا حدید بر دست می کنیم ومی جنگیم
    برای اینکه شیعه تنهاست ما همه به از ۷۲تن به ۷۲ملت یکرنگ تبدیل می شویم تا برکنیم ریشه استثمارو استبداد و …

  415. حمید می‌گوید:

    سلام داداش
    انشالله که توی مسیرت مستدام باشی
    حق مطلب اینه که مطلبی در مورد “عباس کارگر جاوید” بنویسی که مظلومانه در مقابل تهمت ها زندگی میکنه بنویسی
    ولایتی باشی
    یا حق

  416. آذرخش می‌گوید:

    جدی قراره کلاس بذارین؟
    البته با این .ضع شلوغی سرتون بعید می دونم بتونین. ولی کاش جور می شد منم دوباره بیام تهران و توی کلاسا شرکت کنم.
    گرچه می دونم شاگرد تنبل کلاس می شدم.

  417. طاهره می‌گوید:

    سلام خیلی محشر بود . کاش یه ذره درک می کردیم که جانباز یعنی شهید زنده………

  418. سعید می‌گوید:

    سلام فرمانده
    خداقوت. ما در خط مقدم مشغول عملیات هستیم. منتظر دستور فرماندهی هستیم.
    کروبی: سید بیا بریم لاس وگاس
    http://saghyemeykade.blogfa.com/

  419. komeil می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشین
    داداش گفتین که دلنوشته های جدیدتون رو قراره تو چاپ جدید اضافه کنید.
    ای کاش تو یه کتاب جدید چاپ میکردین ؛ولی حالا که قراره تو چاپ جدید نه ده باشه؛اعلام کنید تو چاپ چندم اضافه میشه تا سریع تهیه کنیم.
    شهید علمدار:برای بهترین دوستان خود آرزوی شهادت کنید.
    امیدم بود خوش سعادت شوی
    تو کشته به راه ولایت شوی
    دعا میکنم من ز عمق وجود
    که نائل به فیض شهادت شوی
    (البته نه به این زودیا؛انشالله تو رکاب آقا امام زمان)
    التماس دعای شهادت

  420. komeil می‌گوید:

    قسمتی از وصیت شهید مسعود واعظی:
    الهی
    حاضرم در راه دین از تن جدا گردد سرم
    من بمیرم باک نیست،اما بماند رهبرم
    ……………………………
    (قسمت مباد روی قبرم بگذارند
    سنگی که بر آن نقش گل لاله نباشد)
    سایه ی حضرت ماه مستدام باد.
    التماس دعای شهادت

  421. آذرخش می‌گوید:

    صالحه عزیز مطمئن باش اجر این رفت و آمد و سختی هایی که متحمل می شی پیش خدا ثبت می شه.
    چون اینا به خاطر داداش حسین نیست. به عشق حضرت ماهه. ایشالا به زودی بتونی با اینترنت خودت بیای و ما هم زیاد ببینیمت.

  422. سادات می‌گوید:

    سلام…..

    عالی بود اشک همه رو در آورد…..

    جا داره همین جا از مامانم و همه همسران جانبازان که همسرشون در عین اینکه جانباز بودند انتخاب کردند،تشکر کنم……

    مامان و بابا جونم دستتون رو می بوسم………

  423. امین عارفی می‌گوید:

    (خصوصی)

    به نام حی سبحان

    سلام حسین آقا
    خسته نباشی
    حاجی جون تمام دلنوشته‌هاتو خوندم. بازم مثل همیشه چیزی برای گفتن ندارم. کار من در برابر نوشته‌های شما فقط سکوته. قلم شما خدائیه و ما باید از شما بیاموزیم سرباز ماه بودن را.
    حسین جان به نظر من تصمیم درستی گرفتی که نظرات این جماعت معلوم‌الحال رو تائید نکنی. این آدمای مدافع شعار ادب مرد به ز دولت اوست اصلا ارزش اینو ندارن که شما بخوای براشون وقت بذاری و جواب اراجیفشونو بدی.
    حاجی جون دیشب به نیت شما یه تفال به قران زدم و خداوند مثل همیشه چقدر زیبا جواب داد.
    آیه ۱ تا ۵ سوره مبارکه قلم:
    ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ (۱) نون سوگند به قلم و آنچه مى‏نویسند
    مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ (۲) [که] تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستى
    وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ (۳) و بى‏گمان تو را پاداشى بى‏منت‏خواهد بود
    وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (۴) و راستى که تو را خویى والاست
    فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ (۵) به زودى خواهى دید و خواهند دید
    بِأَییِّکُمُ الْمَفْتُونُ (۶) [که] کدام یک از شما دستخوش جنونید

    التماس دعا

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله
    داداش حسین: امین جان! قصد داشتم چیزکی بنویسم و از خودم دفاع کنم. آنقدر که به اسم “بسیجی” و “پیرو آقا” و “مخلص رهبری” و … از من نه انتقاد که متهمم می کنند به بدترین اوصاف. به اینکه حتی بیشتر از سران فتنه برای کشور ضرر دارم. به اینکه برده ام آبروی بابا اکبر را به اینکه … اما نظر خصوصی تو بهترین دفاع از من است. ببخش مرا که این نظر خصوصی را بهترین دفاع از خودم دیدم. عمومی اش می کنم و به این می بالم که چون تویی دعایم می کنی و چون کتابی پشت و پناهم است. امین! اینجا بچه ها کلی از دیدن نظر قبلی ات ذوق کردند. باز هم بیا و جماعتی را خوشحال کن. حسابی التماس دعا دارم. اشکهایم در این لحظه تقدیم تو باد!

  424. فاطمه می‌گوید:

    سلام:میلاد امام باقر مبارک.موفق باشی
    به روزم.بیا

  425. سلام داداش
    مطالبت عالین در حد تیم ملی ….
    ضمناً برای رفع مظلومیت از شهید حسین غلام کبیری یه مطلب نوشتم
    خوشحال میشم اگه بخونیش(میدونم وقت نمی کنی امـــــــــــــــا …)
    تقدیم بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
    حسین غلام کبیری اولین شهید فتنه ۸۸

    حسین جان سلام

    نگو که نمیشناسی ، منم امیر علی ، یه نسل سومی مثل خودت ، یکی از همرزمات …
    منم یه بسیجی بی کارت درست مثل خودت . منم یکی که میخوان دامادش کنن درست مثل خودت سه روز قبل شهادتت،

    اصلا اجازه بده تعارف رو کنار بذارم ،

    منم یه لباس شخصی که اگه قابل بدونی بگم از جنس خودتم.
    امــــــــــا نــــــــه ، من کجا حسین کبیری کجا …

    داداش،شنیدم بد جوری درد دین داشتی . امـــــا تو رو بخدا قسم بگو بدونم درد دین سنگین تر بود یا درد اون ضربه ای که بهت زدن… ؟؟؟
    داداش شنیدم تازه که متولد شدی با بیمه موسی بن جعفر(ع) شفا گرفتی. امــا تو رو بخدا قسم بگو بدونم با بیمه چه کسی برات شهادت گرفتی… ؟؟؟

    داداش شنیدم هم درس می خوندی،هم کار میکردی ، امــا بگو ببینم تو این ۱۷ سال چقدر سرمایه برا خودت جمع کردی که تونستی یه تیکه زمین تو قطعه ۵۵ بهشت زهرا کنار دست شهدا دست و پا کنی ؟؟؟
    خوش بحالت که چه همسایه هایی داری… عجب محله با صفایی…
    داداش شنیدم خستگی تو وجودت راه نداشته . امـــا بگو بدونم از چیه این دنیا خسته شده بودی که بردنت… ؟؟؟
    از بی معرفتی های نان امام خورده ها یا از خوش رقصی اونایی که ادعای خط امامی بودن داشتن. از بی بصیرتی های شیخ مصلحت یا از پرسه زدن در مه بعضی ها. از نون به نرخ ثانیه خوردن ستون ها یا از بی ادبی نامه نویس ها. از دیکتاتوری که نمیفهمید ۲۵ از ۱۳ بزرگتر است یا از بیسوادی که نمیخواست بفهمد نـــــــــــــــــــــــــه بزرگ ملت رو به افکارش.

    داداش بعضیا میگن بسیجیا بی ترمزن ،امــــــــــا بگو بدونم اون پرایدی که بهت زد بی ترمز بود یا تو؟

    اصلاً بگو بدونم ترمز اون پراید رو کی بریده بود ؟؟؟
    آقای زنده باد مخالف من؟، یا آقای ادب مرد به ز دولت او ؟،یا شایدم کار، کارِ شیخ بی حیا بوده …

    داداش حسین شنیدم عشق زیارت بودی مخصوصاً زیارت شاه عبدالعظیم، امــا اینو دیگه نمیخواد بگی آخه خوب میدونم حالا دیگه عشق زیارتت چجوری درمون میشه فقط تو رو خدا اگه قابل میدونی یه زیارت از روی دلآرای حسین(ع) بکن از جانب ما…

    داداش حسین راست و حسینی میخوام بهت بگم خیلی مظلومی …
    اصلاً ایکاش سر سنگ مزارت مینوشتن شهید گمنام.
    اینجوری دیگه لااقل دل ما نمیسوخت که چرا بی نام ونشونی.

    حسین جون شرمنده ام که سر و صدای ساز و آواز شهید دروغین رو تا ناکجا آباد بردن اما ندای حسین ما هنوز غریبه . داداش دارم دق میکنم از فشار مظلومیت تو …

    امــــا الحمدلله که راهت غریب نیست… ۹ دی حتماً تو هم بودی … دیدی ملت رو…

    حسین جان نمیذاریم مظلوم بمونی… یکسال غریبی برای تو کم نبود ! … دیگه بس است غربت…

    آخه تو هم نذشتی شهدا مظلوم بمونن …

    حسین جون ،شهید سعید است حتی اگه تو فکه شهید بشه اما تو چه سعید بودی که خون پاکت، تو سعادت آباد ریخته شد…

    و تو چه آهی داشتی از روی نیاز که در باغ شهادت باز شد برات…

    حسین دعا کن برامون …

    دعا کن الان که شیپور جنگ نواخته شده و شناخت مرد از نامرد آسان است به اشتباه نیفتیم.
    دعا کن لبیک های ما به ندای هل من عمارِ آقا روز بروز بلند تر بشه.
    دعا کن روسفید بشیم تو این گرداب دنیا.
    حسین عزیزم دعا کن … دعا کن

    که سخت محتاجیم به دعا.
    http://WWW.24TIR.BLOGFA.COM
    ———————————————————————-
    اللهم احفظ کل من نصر دینه
    داداش حسین: خواندم متن زیبای شما را و خدا با حسین شهید محشور و مشهور کند این حسین شهید ما را.

  426. شیدا می‌گوید:

    سلام داداش!
    آره من نباید تواین شرایط انتقاد میکردم ،حق باشماست،اما انتقاد درهرصورت لازمه.به هرحال ببخشید!
    خصوصی یا عمومی کردنش روهم به خودتون میسپارم .
    داداش حسین: انتقاد در هر شرایطی لازم است؛ من از شما یک انتقاد بکنم؟ گفته بودم ورود شما به این سایت از نظر من حرام است. یعنی راضی به ورود شما در اینجا نیستم. چرا مرتکب فعل حرام می شوید؟! از این پس اسمتان را ببینم، نظرتان را نخواهم خواند. یک راست منتقل می کنم به سطل آشغال. حالا برو انتقاد کن!

  427. sar...baz می‌گوید:

    بله بله ما کاری بجز تحسین کردن بلد نیستیم ! دلمون غلط کرده از جملات …… بگیره! معلومه که خوبه!
    خدا قوت.
    خب قول دادید میاید ! قول دادید !سر مزار بابا اکبر! خب یه سرک بکشید دیگه!

  428. خاک پای بسیجی ها می‌گوید:

    با سلام
    آقای قدیانی با توجه به نظر گذاشتن سبزک ها با نام دوستان ولائی و در نتیجه دو به هم زنی توسط این خائنان پیشنهاد میگردد که نام انتخابی دوستان را با ای میل آنها به طریقی مرتبط نمائید تا بطور اختصاصی برای یک نفر ثبت شود و امکان سوئ استفاده نباشد
    از دوستان آشنا به وب هم در صورت کمک دعوت میگردد تا این مهم میسر شود

  429. عاشق ماه می‌گوید:

    خدا این قلم بران ونمک همراهشو که دلمونو خنک میکنه رو عامل سکته مگسها و سوسکهای سرگین غلتان کنه
    شما و بابا اکبر که دیگه بابای همه مونه رو دعا میکنیم.این متن ماجرای باتوم بسیج عجیب جذاب بود. واقعا خلاقید

  430. ما بیشماریم !
    ما بیشماریم از آن شعارهای شعرگونه است که سابقه ای طولانی دارد در تاریخ بشر که ذیلاً چند نمونه اش را می گویم خدمتتان :
    ۱- پسر حضرت نوح برای اولین بار در وبلاگ رسمی اش این شعار را ابراز داشت و گفت : وعده ی نبی آزار های خداجو سر کوه ، جهت در امان بودن از آب بازی پدر !
    ۲- هنگامی که سلیمان با سپاهش از در خانه ی مورچه ها رد می شد مورچه ای گفت : ما بیشماریم ! سوسکی از لانه اش در آمد و گفت : زکی !
    ۳- هنگامی که لشکریان یزید داشتند می رفتند کربلا همگی هماهنگ می گفتند : ” ما بیشماریم ” و در این لحظه تن سپاهیان فرعون در گور لرزید .
    ۴- هنگامی که آقای چیز می خواست بگوید ما بیشماریم یک لحظه ی یادش رفت چه می خواهد بگوید و گفت : ” ماچیزیم ” !
    ۵- هنگامی که به ملا گفتند شما چگونه اید گفت : خدمتتان که عرض حسابش از دستم در رفته ! ولی فکر کنم بیشتر از ده تا باشیم !
    ۶- هنگامی که از سودازده پرسیدند که تعدادی عاقل از این بیشمارها نام ببر گفت : والله من عاقل ندیدم ، اگه نفهم و عقب افتاده می خواهید فراوان و بی شمار است در میان این جریان !

    [وبلاگ اشارات مبهم – سودازده]

  431. حسین می‌گوید:

    سلام داداش حسین دمت گرم
    واقعا نفست حقه و قلمت از روی اخلاص
    خدا بهت هر چی میخوای بده منو به یاد شهید سید مرتضی آوینی انداختی
    او هم مانند شما خوش قلم بود
    با خودم میگفتم ما امثال آوینی ها رو کم داریم ولی وقتی نوشته هات رو خوندم امید وار شدم خدا یه آوینی دیگه برا ما گذاشته
    خدا خیرت بده
    راستی اگه صلاح دیدی درباره ی این شیخ با نمک بیشتر بنویس کروبی رو میگم
    یا علی مدد

  432. آبجی زهرا می‌گوید:

    جناب فرمانده سایتتون بهم ریخته یا مشکل از سیستم منه؟؟؟؟
    نصف مطالب قبلی نیست….

  433. سلام می‌گوید:

    ۶۲۲ نظر در یک پست !!!

    اصراری ندارم که هر روز یک مطلب جدید بنویسید و تو سایت بزارید همین که وقت می زارید و نظرات و تایید می کنید خیلی خیلی سپاسگذارم
    ولیکن خواهشا یه فکری برای حجم کامنت های این پست تا بکنید – روند باز شدن صفحه رو با مشکل روبرو کرده

    چند روزی بود خبری از تون نبود – نگران شدیم امیدوارم سلامت و سرحال باشید

    امیدوارم این کامنت ها رو خودتون تایید کرده باشید نه آقا حامد
    تایید کامنت ها از طرف شما و جواب به سید احمد و سوگلی هیای این سایت به اندازه یه پست جدید برای ما لذت بخشه .

    موفق باشی ستاره

  434. سیداحمد می‌گوید:

    من کلی نظر گذاشتم کجا رفتن کامنتام؟؟؟!!!!!!!!!!!!

  435. سیداحمد می‌گوید:

    چرا اینجا اینجوری شد داداش؟

    کامنتها بالای ۶۰۰تا بود الان شده ۴۲۷ تا !!!!

    داداش حسین عزیزم دوست دارم.

  436. فریده می‌گوید:

    سلام……
    در این ماه رجب و در شب لیله الرغایب برای ظهور مهدی موعود همگی دعا کنیم.
    یا حق

  437. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    جات خالی بود ۲۳ خرداد جلوی لانه فساد، بیت منتظری ملعون.
    رفته بودیم خوش آمدگویی کروبی که با ناموس موسوی اومده بودن قم
    برای این میگم جات خالی که از نیروی انتظامی باتوم خوردیم
    باورت میشه؟
    نیروی انتظامی عقده کتک خوردن از آشغال سبزیها رو سر حامیان خودش دراورد
    ما هم بی نصیب نموندیم
    به خاطر شیخ احمق مارو زدن
    تازه یه خورده فهمیدم کتک خوردن شما رو
    زت زیاد

  438. صابر عجم می‌گوید:

    مطلب ==>>> بوی الرحمن بلاگفا می آید

  439. م.طاهری(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    اتفاقی افتاده؟
    نامه امین عارفی که اون بالا بود دیگه نیست.دلمون خنک میشد با دیدن اون ایات و یکم خیالمون راحت میشد بابت امین اقای عارفی
    یه سری نظر بودن اما هیچ کدومشون دیگه نیستن.یعنی از یه جایی دیگه هیچ کدوم از نظرات نیستند
    اگر نظر داداش حسینه که حرفی نیست اختیار دار خودشونن ولی به نظرم امد انگار همه چیز از یه ساعتی به بعد از بین رفته
    دیگه نمی دونم
    اینو دوباره می نویسم که چرا سحر شد م.طاهری.من اسمم سحر نیست.منظورم از سحر این بود که شب گذشته و نزدیک طلوع خورشیده دیگه دم دمای صبحه.ظهور نزدیکه.چون یه عده از دوستان با اسمم اشتباه گرفتنش برداشتمش و اسمم رو به جاش نوشتم

  440. بشری می‌گوید:

    فکر می کردم مصاحبه تان با پنجره بیشتر از اینها باشد
    خیلی کم بود…

  441. گلبرگ می‌گوید:

    من عاشق نوشته های شمام .
    فقط باید مواظب باشیم غرور سروکله اش پیدا نشه .
    نمی دونم بابا اکبر شما کی بود ؟ کجا شهید شد ؟ ولی خیلی دوستشون دارم نشناخته … کاش برای من هم دعا کنن.
    یاعلی

  442. saghar می‌گوید:

    سلام
    ببخشید اشکال از کامپیوتر منه چون کانت های جدید رو نمایش نمی ده حتی اون هایی رو که قبلا بود دیگه نیستن و حذف شدن قبلا ۶۰۰ کامنت بود الان ۴۷۶ کامنت

  443. داش حسین می‌گوید:

    سلام مجدد به داداش حسین… نمیدونم آیا اصلا پیامم بهت رسیده یا نتونستنم منتلش کنم…. شایدم رسیده و دلت نخواسته بزاریش تو کامنتها….ولی کاش یه جوری میشد متوجه بشم که منم بفهمم نوشتم رسید بهت یا نرسید… اگه ناراحت نمیشی با احتمال نرسیدنش مجدد میفرستم بلکه اینبار برسه خدمتت… مولا جلوت بده. مدد

  444. داش حسین می‌گوید:

    سلام داداش حسین… میدونم که منو میشناسی ولی خب اینم میدونم که فعلا منو یادت نمی آد… البته یه نشونه میدم اگه یادت اومد که خوش به حال ما… اگرم نیومد که خودتو عشقه… من داش حسینتم دیگه… همونیی که وقتی داشتی مقدمه نه ده رو مینوشتی پیش میثم… بهم گفتی حسین تو که کمو بیش حالی به حالی میشی ام هم یه نظری بده… بعدم برام خوندیشو منم گوشم به تو بودو چشمم به پوکه هایی که رو میز کنار هم چیده بودی… البته یادم نرفته اون حرفی رو که ۲۲ خرداد همین امسال سر تقاطع دانشگاه و انقلاب بهم زدی… که نزنین مردمو بابا… که من گفتم ما مردمو نمیزنیم میبوسمشون… گمونم یادت اومد که من کدوم داش حسینت هستم… که اگرم یادت نیومد همون اولم گفتم که خودتو عشقه… منم مثل خیلیا خدا رو شاکرم که خوندن نوشته های داداش حسینو نصیبم کرده… که البته ازش خواستم این عنایتشو یه کمی ویژه تر کنه که با خوندن نوشته های آسمونیت یه کمی چشمام باز شه … طبق معمول نمیخواستم حرفی بزنم چون الحمدلله زیادن غیور مردان و زنانی که میدونن چی میخونن و تشکراتشون مثل گلستانی از محبته به داداش حسینشون… ولی این دلنوشتت از بس بوی دوکوهه میداد تصمیم گرفتم از این به بعد اگه توفیقم بودو وقت به منم رسید به نوبه خودم بوسه ای نثار دست یداللهیت کنم… دلم میخاست اگه برات مقدور بود این دلنوشتمو بالای خاکریزت بزنی که همه بخونن و بدونن مرام و نیت ماهایی رو که چماق و باتوم دستون میگیریم و میاییم تو خیابونها…. این دلنوشته جواب سوال اون روزته که گفتی بابا مردمو نزنین…( ما مردمو نمیزنیم…اونا هستن که مردمو میزنن… ما اگرم نیت به زدن میکنیم مقتدامون همون یداللهیه که به وقتش دستگیر بود و به وقتش دست قطع میکرد… همونی که سر اون سرکرده کفر رو فقط برای رضای حق برید و نه از روی خشم… ما هم اگر وقتش برسه زدن که جای خودش… با توکل به خدا و توسل به مولامون سر میبریم از این لشگر کفار… اونم فقط برای رضای خدا که جلوه رضایتش رو میشه در چهره ماه به وضوح دید… ما تو زدنامون به اون مولایی اقتدا میکنیم که تو اون هیاهوی جنگ وقتی شمشیر میزد اون مابین عده ای رو هم رها میکرد چون تو چشماشون رنگ غفلت و توبه و تو نسلشون مرید ولایت میدید… شاید عده ای بگن ادعای بزرگیه…ولی ما ادعا میکنیم که مثل لشگر کفار همه مردمو بی رحمانه نمیگیریم به باد کتک… بلکه انقدر فهمیده هستیم که تو اون شلوغیا فرق جاهل رو از معاند تشخیص بدیم… آره داداش حسین خوبم… ما مردم رو نمیزنیم…ما فقط اونهایی رو میزنیم که میخان مانع رسیدن نور ماه بشن به این ظلمتکده…ما مقتدای دستامون یدللهه و مقتدای شمشیرامون ذوالفقار. مدد).

  445. طهورا135 می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی.کجایید خبری ازتون نیست.دلم برای قلمت تنگ شده.

  446. آیه می‌گوید:

    سلام داداشی خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اینجا چرا اینجوری شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  447. یه نفر می‌گوید:

    سلام
    وبلاگ آقای محمدحسنی هم مسدود شد.قرار بود وب سایت بزنن. آدرسشون رو شما نمی دونید؟
    از طریق سایت خبرمون کنید. آدرس خونه ی جدیدشون رو می خوایم. یا علی

  448. آیه می‌گوید:

    داداشی چرا نظرای بچه ها پریده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  449. آیه می‌گوید:

    داداشی یه چندتا جمله بنویس ما رو از نگرانی در بیار.

  450. طهورا135 می‌گوید:

    من از دلتنگی خودم از قلمتون رو زدم تهدید هایی رو که نمیدونم برای کیه به اسم من خورده.من به این قطعه ودوستان خوب اینجا ارادت دارم.بی انصافیه خط ونشون ها به اسم من باشه ممنون میشم اصلاح کنید.

  451. محمد مشکاتی می‌گوید:

    you_233 meshkati: سلام علیکم….اگر کسی یک سایت درست کرده باشد که در آن مطالب خودش را جای می دهد….. و بهد به دلیل خاصی می گوید فلان کس حق وارد شده به وبلاگ و خواندن مطالب من را ندارد و می گوید اگر آمدی من راضی نیست و حرام است…..آیا وارد شدن به سایت و خواندن مطلب حرام است؟
    makaremonline_fa: سلام علیکم
    makaremonline_fa: درفرض سئوال جایز نیست
    you_233 meshkati: امکان دارد بیش تر توضیح دهید؟
    makaremonline_fa: یعنی چنانچه صاحب آن وبلاگ یا سایت به این امر (دیدن مطالب توسط افراد خاصی )رضایت نداشته باشد باید ان افراد ازوروود به این سایت اجتناب کنند

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    این سوال را از طریق ارتباط زنده با دفتر آیت الله مکارم شیرازی پرسیدم…..
    داداش حسین: خدا را شکر مثل اینکه حق با من است اما حتی اگر نظر مرجعی چیز دیگری باشد من ورود به سایت قطعه ۲۶ را برای عده ای حرام کرده ام. یعنی از آمدن شان به اینجا راضی نیستم. بالاخره فکر کنم این حق را داشته باشم. خوب است همین جا نکته ای را بگویم: تا وقتی خامنه ای هست، مرجع تقلید ما فقط و فقط “سید علی” است. مراجعی که از اداره بیت خود عاجزند، بهتر است برای بصیرت خود و اطرافیان شان فتوا صادر کنند، نه این ملت عاشورایی. البته منظور من مرجع خاصی نیست، مراجع بی بصیرت را گفتم. محل رجوع من پدری است که در پایین شهر تهران صاحب سه فرزند شهید است. رساله من وصیت نامه بابا اکبر است. مرجع تقلیدم، رهبرم، عشقم، همه هستی ام اما خامنه ای است.

  452. عشقی می‌گوید:

    جناب موسوی فرمایش کرده اند که ما بی فرهنگیم
    بله ! آقای موسوی ما اصلا فرهنگ یک روز دوست و یک روز دشمن را نداریم .
    ما فرهنگ ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و دادن شعار های دیکته شده ی بی بی سی و سی ان ان را نداریم .
    ساده بگویم : ما فرهنگ آمریکایی و اسلام آمریکایی نداریم و به نداشتن این فرهنگ افتخار می کنیم

  453. amin69 می‌گوید:

    سلام
    خیلی چاکریم داداش
    حاجی جون همون طور که خودت میدونی باید مطالبمون بره به سمتی که آدم شناسی کنه. پیشنهاد میکنم در راستی آدم شناسی قلم بزنی تا یکی مثل آقای همیشه توهم بعد از انتخابات مواضعش معلوم نشه و قبل انتخابات شناخته بشه
    حاجی باید روی افرادی که میدونیم دارن منافق وار حرکت میکنن سرمایه معکوس بگذاریم تا مردم اونا رو بشناسن.
    تو مطالبت کم و بیش میبینم ولی به نظرم باید بیشتر بشه.
    خیلی باحالی

    در پناه ولایت
    در پناه خدا
    یا علی

  454. 135 می‌گوید:

    سر فراز باشی میهن من

  455. مهدی می‌گوید:

    محرمانه
    بزودی گزیده ای از مصاحبه پخش نشده محمد علی ابطحی در این وبلاگ پخش می شود. http://mahdiehsanmanesh.blogfa.com/

  456. ابوالفضل می‌گوید:

    ما از محرم و صفر و فاطمیه ایم
    ما را یتیم سوره ی انسان نوشته اند
    =============================
    به کوری دو چشم سبز فتنه ، داداش حسین مرتضی آوینی زمان است
    ما هم همه نی ساندیس هستیم در چشم ضد ولایت فقبه

    داداش حسین از طرف من مزار بابا اکبرت رو ببوس
    =============================
    خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خامنه ای نگهدار
    داداش حسین: من خاک سنگ مزار آقا مرتضی هم نیستم. خواسته دوم ات را اجابت می کنم.

  457. سعید می‌گوید:

    سلام
    الان ” دوئل ” چک کردم .
    بالاخره بستنش نامردا
    داداش حسین: میثم محمد حسنی مشغول طراحی سایتی است که آماده شد، حتما خبرتان می کنم.

  458. ابوالقاسم می‌گوید:

    سلام حاج حسین، داداش حسین، مشهدی حسین، عزیز دل ما حسین و …
    آقا ما خیلی دوستت داریم. فقط اومدیم یه سلامی دوباره عرض کنیم و خسته نباشیدی و …!
    راستی داداش، فکر کنم از وقتی تو این چند ماهه وارد دنیای اینترنت شدی، حسابی سرت شلوغ شده و زندگیت از این رو به این رو شده ها نه؟!! راستش من زمان تأیید نظرات رو که نگاه می کنم میبینم ۲۴ ساعته برات کامنت گذاشتن این ستاره ها و البته اندکی شب پرست! کی وقت می کنی که اینا رو بخونی تا بخوای تأیید کنی؟! قاعدتا باید شما هم ۲۴ ساعته پای اینترنت و کامپیوتر باشی تا بتونی کامنت ها رو تأیید کنی!! تازه نوشتن مطالب ناب و خوندنی (که اگه فدایی ماه هزار بار هم بخونه سیر نمیشه و صد البته رهروان تاریکی یک بار هم که بخونن رو به موت میشن!!!)هم که خودش وقت مخصوص خودش رو می خواد. تازه کارهای روز مره رو هم که اضافی میکنیم، میبینیم که وقت به شدت کم میاد. بنابراین ۲راه بیشتر نمی مونه. یا این که شما “طی زمان در اینترنت”!!!!!!! دارین (یه اصطلاح من در آوردی مثل طی الارض. می خواستم توضیح بدم که فکر کنم منظورمو فهمیدین)، یا این که نظرات خوانندگان رو فقط شما نمی خونین. افراد دیگه ای هم غیر از شما این مطالب رو می‌خونن و تأیید می کنن (همون حرفی که یه بنده خدایی زد و گفت حتما همینجوره! ولی من باور نکردم)
    شرمنده زیاد پرحرفی کردم و سرتونو درد آوردم. از این که اجازه میدین نظرات بنده‌ی حقیر هم در این وبلاگ که بهترین وبلاگ در حمایت از انقلاب و رهبری و اسلامه، نشون داده بشه بی نهایت سپاسگزارم.
    بسیار بسیار بسیار ‌ بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار زیاد منتظر مطلب بعدی تون هستیم.
    یا علی
    داداش حسین: نظرات را خودم می خوانم. به جز نظراتی که می بینید هر روز هم چیزی نزدیک ۱۵۰ نظر هست که تایید نمی شود. ۵۰ تایش فحش است، ۵۰ تایش انتقاد، ۵۰ تایش هم درد دل خصوصی دوستان با من. گاهی باید قید خیلی از چیزها را بزنم و به نظرات شما برسم. واقعا کار سختی است اما برکت اینجا به خاطر همین نظرات دوستان است و اما متن جدید. فکر کنم امشب سه تا مطلب جدید بگذارم؛ نامه ای به آقای هاشمی رفسنجانی، طنزی درباره حضور کروبی در قم و چند نکته کوتاه با شما خوانندگان قطعه ۲۶٫

  459. محمود می‌گوید:

    سلام
    حرف حق زدید ولی تیکه ی اول نوشتتون درست یا نادرست منو یاد حرفهایی که آقای کیومرث ملک مطیعی تو فیلم مسعود ده نمکی (تیمور) که توی مسجد بلند شد و از اون جانباز با حال دفاع کرد، که خیلی باعث ناراحتی اون شد، انداخت

  460. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام
    ۱۰۰ پله صعود برای قطعه ۲۶ از دیروز تا حالا
    ۱۴۶,۴۵۹جهان
    Alexa Traffic Rank Alexa Traffic Rank
    .

    Updated Daily

    ایران Iran Flag 964
    Traffic Rank in IR

  461. م.طاهری(ظهور منجی نزدیک است) می‌گوید:

    داداش حسین بسیجی ها کجاست؟
    وقتی می بینم فرمانده نیست نگران میشم
    خدایا فرمانده ما هرجا هست خودت باهاش باش و مراقبش باش

  462. مسیحا می‌گوید:

    سلام من مطالبتونو خوندم خیلی با احساس نوشته بودین و من خیلی از سایتتون خوشم اومد و دعا میکنم که همیشه حکومت جمهوری اسلامی ایران پابرجا باشه بدون یک کلمه اضافه یا کم.

  463. درد می‌گوید:

    سلام
    نمیدونم چرا سایت از دیروز مشکل پیدا کرده داداش حسین کجایی؟ به طور کامل لود نمیشه اصلا کامنت های آخر رو نمیاره و نشون نمیده.
    چی شده؟
    پیشنهاد میکنم همه دوستان و برو بچه های بسیجی از جلمه سالک مبارز و آذرخش و معبر سایبری و … یک بیانیه تر و تمیز برای تحریم بلاگفا تنظیم کنند و برای امضا پخش کنند. باید حال اینا رو گرفت.

  464. erfan89 می‌گوید:

    سلام
    سید احمد بدو بیا داداش اومده .
    سیددددددددددددددددددددد

  465. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم آقای قدیانی
    اتفاقی برای کامنت ها افتاده ؟؟؟؟
    داداش حسین: خودم هم نمی دانم چرا نزدیک ۱۵۰ تا از کامنتهای آخر حذف شده!

  466. مرصاد110 می‌گوید:

    بسن رب شهدا و صدیقین
    برادر خسته نباشید.خیللی برام دعا کنید.
    من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم/از ان روزی که اربابم شود بیمار میترسم/رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند/من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم/همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن/از این که باز عاشورا شود تکرار میترسم/تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم/از ان روزی که این منصب شود انکار میترسم
    اللهم عجل لولیک الفرج

  467. اسراء می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    از همون روز اولی که به این محل آمدید هر وفت کامنت می گذارم می بینم به یه اسم دیگه گذاشته میشه .
    مثلا وقتی یه مطلب می نویسم قبل از مطلب من یه مطلب بالای بخش نظرات که نویسنده وجود دارد برای مثال الان یه مطلب بالای بخش نظراته که اینجوری شروع شده داداش حسین بسیجی ها کجاست؟
    وقتی من نظرم را ارسال می کنم نظر قبلی به نام من ثبت می شه و نام من اسرا به نام نظر بعدی ثبت میشه
    قبلا فکر می کردم مشکل از سیستم منه ولی الان می بینم انگار بقیه هم این مشکل را دارن.

  468. متین می‌گوید:

    امام کاظم علیه السّلام فرمود: رجب ماه بزرگى است که خداوند در آن ماه پاداش‏ها

    را دو چندان کند و گناهان را پاک سازد. هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، دوزخ

    به اندازه مسافت صد سال از او دورى گزیند و هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد

    بهشت بر او واجب آید.

  469. جواد می‌گوید:

    وزگار غریبی است آقا روح الله

    “میزان حال فعلی افراد است اما…

    ما اول انقلاب انقلاب کردیم

    اگر ما نبودیم شهدا شهید نمی شدند”

    شما انقلاب نکردید انقلابیون

    خدا انقلاب کرد همان طور که خرمشهر را آزاد

    چشته انقلاب را خوردید و از میراث خور بدتر شدید

    وسط میدان انقلاب باغ پسته تان را توسعه دادید

    از فرودگاه امام آقازاده تان را فراری دادید

    روی بوم انقلاب، کاریکاتور آتشفشان کشیدید

    ولی ۸ ماه بیشتر فوران نکرد

    جوهر آتشفشان روی کاغذ خشک شد

    به جای یافتن امثال ما در لباس بنی صدر

    لباس صحابی صدر اسلام را ببینید در آینه

    به جای حمایت از پسر نوح

    سوار شوید بر کشتی نوح و بخوانید صحیفه روح( الله)

    فیلم مناظره را فراموش کنیم مستند شاخص را چه کنیم؟

    ذخیره انقلاب را بچسبیم یادگار امام را چه کنیم؟

    شب عروسی فتنه را ول کنیم سیلی روز عزا را چه کنیم؟

    نامه بی سلام را بسوزانیم، دل سوخته مان را چه کنیم؟

    این رسم استوانه بودن نبود

    آب رفته به جوی برنمی گردد

    راه رفته اما به جاده بر می گردد

    هر چند که فاصله تان هر روز بیشتر می شود

    از خیل جمعیتی که می روند به پیش

  470. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام حسین جان
    خسته نباشی
    دیشب مطلب جدید خانم جاوید رو خوندم. ببین کار بچگانه و بدون فکر امیرعلی (فرستادن کامنتها برای شما) چه عواقبی داشته، من واقعا شرمنده‌م. حاجی جون باور کن از دیشب تا حالا که مطلب خانم جاوید رو خوندم سرم داره میترکه. اینقدر از دست امیرعلی عصبانیم که بهش گفتم دیگه نمیخوام ببینمت.
    حسین جان خیلی خوب کاری کردی که نامه منو از اول متنت برداشتی شاید اگر این نظر عمومی نمی‌شد و رو خروجی سایت قرار نمی‌گرفت این اتفاقات نمی‌افتاد. ولی من به اونچه نوشتم اعتقاد کامل دارم و اگر لازم باشه بارها تکرارش می‌کنم. چون جوابمو از کلام‌الله مجید گرفتم.
    در مورد کامنتهایی که شخصی از طرف خانم جاوید برای من فرستاده بود یه توضیحاتی هست که اگر اجازه بدی همینجا عنوان کنم. اول اینکه مطالبی در این کامنتها اومده بود اصلا برای بنده مهم نیست. چون همه این حرفا برای من و امثال من تکراریه، ما روزانه این حرفا چندین بار میشنویم چه از دوست چه از دشمن. من اگر اونروز بعد از خوندم اون کامنتها حالم بد شد خدا شاهده اصلا بخاطر مطالبش نبود بلکه بخاطر این بود که این حرفا رو از کسی میشنیدم که واقعا ازش توقع نداشتم و کلیه تصورات منو به یکباره بهم ریخت.
    من وقتی این کامنتها رو که دریافت کردم جوابیه خودمو به وبلاگ خانم جاوید می‌فرستادم و بلافاصله پاسخ دریافت می‌کردم، پس اون شخص ناشناس! رمز وبلاگ خانم جاوید رو باید داشته باشه. در ضمن آی‌پی خانم جاوید با آی‌پی اون شخص ناشناس یکی بود پس اون شخص باید به سیستم خانم جاوید هم دسترسی داشته باشه.
    اینها رو عنوان کردم که یکسری از مسائل روشن بشه وگرنه بنده اصلا مایل نیستم این بحث ادامه پیدا کنه چون اینجور بحثها بین ما که مثلا از یک خانواده‌ایم! آب ریختن به آسیاب دشمنه و باعث سوء‌استفاده مخالفین میشه و بنده دوست ندارم دشمن شاد کن باشم.
    حسین جان این نظر رو دوست داشتی عمومیش کن دوست نداشتیم نکن ولی بدون من اصلا راضی نبودم این اتفقات بیفته، الانم اگر بگی دیگه اینورا پیدا نمیشه. حلالم کن داداشی.

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  471. باران فیروزه ای می‌گوید:

    وای خدا….پس دوئل کو؟؟؟ نامردای پس فطرت….بی لیاقتا…..آخر مسدودش کردن.الهی بمیرن.الهی مادراشون به عزاشون بشینن….
    لطفا اگر خبری از آدرس جدید دوئل دارید مارو بی خبر نذارید

  472. محمد حسین می‌گوید:

    با سلام و وقت به خیر
    جدیدترین مقاله ام را با عنوان « نفاق روشنفکر امروزی» در وبلاگ خود گذاشته ام. خوشحال می شوم نظرتان را درباره آن بدانم.

  473. erfan89 می‌گوید:

    سلام داداش . من یه بار کامنت گذاشتم همه اش پرید . داداش به نظر من وجود چندین مرجع مختلف نشان از وجود ازادی بیان و نظر و عقیده اون هم از نوع صحیح و نه از نوع ممد تمدنی در کشور است . تفاوت حکم های مراجع مثل تفاوت نحوه ی حل یک مسئله است که همه اغلب به جواب صحیح می رسن اما با روش های مختلف یعنی مثل حل یک مسئله ی ریاضی که می تونه راه های مختلفی داشته باشه برای حل . این نشون می ده رهبر ما چه قدر دید وسیع و بازی دارن . ایشون حتی برای فردی مثل منتظری که از هیچ تلاشی بر ضد رهبر فروگذار نکرد اون جور پیام محترمانه و با وقاری رو فرستادن .
    یک چیز دیگه این که ایت الله مکارم اقدامات زیادی در مخالفت با فتنه گرها انجام دادن :
    تاکید بر بسته شدن در بیت منتظری
    تاکید بر عدم مرجعیت صانعی و حتی در این راه توهین های زیادی رو از طرف صانعی و یارانش دیدن
    تاکید بر عدم امکان وحدت و رد طرح وحدت هاشمی و این که با دشمن نمی شود وحدت کرد
    این ها نمونه هایی از رفتار این مرجع محترم است . مراجع دیگر هم کمابیش همین حالت رو دارن . ما فقط باید تلاش کنیم با روشن گری جلوی مظلوم نمایی امثال سید حسن رو بگیریم . یه جریانی می خواد مراجع رو با نظام و بسیج رو برو کنه ولی کور خوندن . ما خاک پای مراجعمون هستیم .

    یا علی مدد

  474. erfan89 می‌گوید:

    داداش حسین ………………داداش حسین …………….داداش حسین

  475. سلام داداش حسین
    کامنت منم پریده:-(
    به هر حال مثل همیشه عالی بود
    ما در ۳ تیر ۱۳۸۴ تیر خلاص زدیم بر فرق گروگان گیران و آزاد کردیم جمهوری اسلامی را از چنگ زر و زور و تزویر و در ۲۲ خرداد و ۹ دی و ۲۲ بهمن سال هشتاد و اشک دیدیم تیرمان درست به هدف خورده است. به چشم راس فتنه. به چشم دایه های بی عفت مهربان تر از مادر که نمی دانند تا ام البنین هست جمهوری اسلامی نیازی به نامادری ندارد.

  476. erfan89 می‌گوید:

    هزار کوه گرت سد ره شوند برو /هزار ره گرت از پا درافکنند بایست
    مخلصیم

  477. سالک مبارز می‌گوید:

    سلام داداش عصر بخیر یه سوال چرا سیستم سایت بهم ریخته؟انگار اطلاعاتی که از دو روز پیش بهش دادین پاک شده نکنه که….
    در ضمن فراوان امدیم دم در ماندیم ننوشتیم که امده بودیم گفتیم جهت اطلاع بگوییم که بازهم مراجعت نمودیم نبودید.

  478. ابوالقاسم می‌گوید:

    سلااااااااااااااااااااااااااااام.
    سلام سلامتی میاره خواستم سلامی دوباره عرض کنم
    خیلی مخلصیم
    یا علی

  479. محسن می‌گوید:

    داداش سلام. چه اتفاقی داره برای کامنت ها میفته؟ کار کی میتونه باشه؟ از الان بگم کار من نیست ها. من تخصصم هک کردن نیست. من تخصصم هک شدنه
    اما اگه دوست داشته باشی میتونم یه محموله مثل اون روزی که جلبک ها حمله کردن بودن برات بفرستم!!!
    یدته که؟!

  480. مرتضی می‌گوید:

    سلام حاجی نظر ما هم ناپدید شده
    بی خیال مهم نیست
    مخلصتیم
    یاعلی مدد

  481. erfan89 می‌گوید:

    خبر خبر :
    “سپاه محمد رسول الله (ص) با اشاره به تعرض به بیت آیت‌الله نوری همدانی تاکید کرد: این واقعه اثبات کرد که دلارهای آمریکایی و صهیونیستی استکبار جهانی محل هزینه شدن خود را در این زمان در آتش زدن و تعرض به بیوت وحریم مقدس مراجع عظام تقلید یافته‌اند که دفاع از ولایت خصلت همیشگی آنان است.

    به گزارش فارس، سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ در خصوص تعرض عناصر فتنه به بیت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی (حفظه‌ الله تعالی) بیانیه‌ای صادر کرد که در آن آمده است: پس از شکست‌های مفتضحانه و پی در پی فتنه‌گران منافق در برابر بصیرت و ولایتمداری ملت رشید ایران اسلامی، عناصر خودفروخته فتنه‌گر که مانند غریق به هر برای نجات خود متوسل می‌شوند، این بار خیانت و رذالت تمام کرده و در حرکتی رذیلانه و خفت‌بار به بیت فقیه بزرگوار و عظیم‌الشان جهان تشیع حضرت حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی تعرض کردند و با پرتاب کوکتل مولوتوف به داخل منزل معظم‌له موجب شکسته شدن شیشه‌های منزل ایشان و همچنین آتش‌سوزی در بیت این فقیه وارسته و مدافع حریم ولایت شدند.

    این بیانیه می‌افزاید: البته از فتنه‌گران کج‌اندیش غافل و عناصر دون‌صفت و پست آنان اینگونه اعمال جای تعجب ندارد چرا که اصولا موجودیت، نفاق و فتنه بر پایه رذایل و پستی‌ها و زشتی‌ها استوار شده است اما این حادثه از آن جهت حائز اهمیت است که روشنگر بسیاری از حقایق پشت پرده فتنه می‌باشد.

    در ادامه این بیانیه تاکید شده است: در حقیقت این واقعه اثبات کرد که دلارهای آمریکایی و صهیونیستی استکبار جهانی محل هزینه شدن خود را در این زمان در آتش زدن و تعرض به بیوت وحریم مقدس مراجع عظام تقلید یافته‌اند که دفاع از ولایت خصلت همیشگی آنان است و همه این اعمال وحشیانه و سبعانه به جهت لجاجت و عناد و دشمنی و شدت و کینه‌ای است که با ملت و خصوصا علما و مراجع ولایی و پیرو خط ولایت دارند.

    در بخش دیگر این بیانیه آمده است: در واقع شدت ضربه و سیلی محکم ملت که در حقیقت دست قدرت و انتقام خداست، بر چهره منافقان فتنه‌گر و بازیچه دست بیگانه، به قدری موثر و کوبنده و گیج‌کننده بوده است که همه عناصر اردوگاه فتنه را به خذلان و جنون کشانده است تاجایی که هر روز پرده‌ای از این حماقت و جنون را به دست خویش در برابر دیدگان حیرت زده همگان به تماشا می‌گذارند.

    این بیانیه می‌افزاید: فرماندهان، مدیران، کارکنان، بسیجیان ولایتمدار سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ، اکنون بر این حقیقت مسلم تاکید می‌ورزند که عناصر سخیف و پلید فتنه‌گر در برابر بصیرت روزافرون و همه جانبه ملت رشید ایران، به اوج خودباختگی، خباثت، حماقت و رذالت خویش رسیده‌اند و دلیل محکم این ادعا نیز تعرض احمقانه و وحشیانه به حریم بیوت مراجع تقلید است، اما باید گفت که فتنه‌گران به جهت حماقت ذاتی خویش، از این حقیقت ناب غافلند که پیوند آحاد ملت اعم از مراجع معظم تقلید، علما، دانشجویان، کارگران، فرهنگیان و همه اقشار مردم زمان شناس و ولی شناس با امام و مراد و رهبر فرزانه وحکیم خود یعنی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به حدی والا و محکم است که حاضرند در راه عشق به ولایت همه هستی خویش را آگاهانه و خالصانه فدا کنند.

    در پایان این بیانیه تاکید شده است: سپاه تهران بزرگ همگام با آحاد ملت با بصیرت ایران اسلامی، فرجام و آخرین منزلگاه دنیوی عناصر لجوج و خباثت آلود فتنه را زباله‌دان تاریخ می‌داند چرا که در جهنم خفت و غفلت خویش سرگردانند.


    منبع :http://www.rajanews.com/detail.asp?id=52926

  482. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش جریان چیه؟ چرا اینجوری شده؟
    می گم تو رو خدا شما سایت دار ها یه فکری به حال ما وبلاگ نوییسا بکنین. ما نخوایم تو بلاگفای نامرد بمونیم باید کیو ببینیم.
    داداش بلاگفا با دست خودش قبرش رو کنده. دیگه باید بریم. اما مگه قرار نبود سایت شما وبلاگ ها رو هم ساپورت کنه؟
    پیشنهاد خان باجی خیلی خوبه ها. کاش می شد بیایم اینجا. مثلا آدرس وبلاگ من به جای آدرس نحس http://www.naboodgar88.blogfa.com می شد http://www.naboodgar88.ghadiany.com.
    نه؟

  483. شروان می‌گوید:

    دوئل رو بستن بچه ها.
    حسین جان زود به زود بنویس داداش تا جای خالی میثم احساس نشه.
    منتظرم
    خدا قوت

  484. آیه می‌گوید:

    سلام داداشی خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کامنتای من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    داداشی دیروز که سایت باز نمیشد من خیلی دلم تنگ شده بود دیشب خواب دیدم پست جدید گذاشتید عنوانش یادم نیست فقط هرچی بود طنز بود(احتمالا درباره تپل ترین اپوزسیون).
    کلی از کامنتهای بچه ها از گزارش لحظه به لحظه شون از شیخ بیسواد
    پریده خیلی مشکوک میزنه.

  485. ابوالقاسم می‌گوید:

    سلام داداش گلم
    اصلا یک روزی به مغزم هم خطور نمی‌کرد که از بین این همه نظری که تو وبلاگتون گذاشته می‌شه و شما تنها به تعداد معدودی از اونها (اون هم اکثرا دوستان نزدیکتون) جواب میدین، نظر من هم قابل جواب دادن باشه. خیلی خیلی (به توان n!!!) خوشحال شدم که دیدم نظر ناقابل من هم توسط داداش عزیزم جواب داده شده. پس حدسم درست بود. شما واقعا “طی زمان در اینترنت” دارین. خیلی دوستتون دارم.
    راستش از یک طرف دلم نمیاد نظر ندم، از طرف دیگه وقتی گفتین باید به خاطر نظرات ما قید خیلی چیزها رو بزنین (البته نوشته بودین خیالی از چیزها. شرمنده من خیلی ملّا نقطه‌ای هستم!!)، ناراحت شدم که نکنه به خاطر ما به کارهای مهم‌تری که دارین نرسین و طوری بشه که ما اون دنیا بخوایم جواب پس بدیم. انشاءالله که اینجوری نباشه. اگه از نظر شما اشکالی نداشته باشه، از این به بعد می‌خوام تا اونجایی که در توانم هست، روزانه بیام اینجا و یک خسته نباشید خدمت شما و همه‌ی ستاره‌های دوست‌داشتنی داشته باشم. هم آمار بازدید رو ببرم بالا و هم به مردگان به ظاهر زنده بگم که چی؟ “غلط کردید بی‌شمارید”
    از اونجایی که وبلاگ شما بسیار سازنده است، به خانواده و دوستان و هر کسی که بتونم میگم بیاد اینجا و مطالب رو بخونه و اگه دوست داشت، نظر بزاره.
    خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم و به خودم می‌بالم که چون شمایی داداش بزرگ و مهربون خودم هستی.
    به امید پیروزی نهایی حق بر باطل.
    یا علی
    دوستدار همیشگی شما

  486. آیه می‌گوید:

    داداشی اینو خوب اومدی:”مراجعی که از اداره بیت خود عاجزند، بهتر است برای بصیرت خود و اطرافیان شان فتوا صادر کنند، نه این ملت عاشورایی”.

  487. elissa می‌گوید:

    خسته نباشی داداش
    مثل همیشه عالیییییییییییییییییییییییییییییییی

  488. چرا نظرات من تایید نمیشن!!:-(

  489. زینب می‌گوید:

    سلام بچه ها خبر دارین ؟ انگار وبلاگ میثم حسنی (دوئل) بسته شد . بالاخره کار خودشون رو کردن . بعد آقای شیرازی برای‌آقای حسنی هی کامنت می ذاره که ما از این جور پیام تهدیدها برا کسی نمیدیم . لابد پیام نمی دن و بی هوا می بندن وبلاگهای ارزشی رو . جای آوینی واقعا خالی . بیا و ببین که به نام آزادی از هرنوعش و به خصوص در حیطه بیان ، چه بر سر ارزشی می آورند .

  490. آیه می‌گوید:

    ****السّلام علیک یا مولانا یا ابا صالح المهدی****

    بچه ها این شعر قشنگو “امین عارفی” تو وبلاگش نوشته:
    ***عمامه سیــاهت، سیمـــای همچــو ماهت

    وان غمزه نگاهت، گردیده قاتل من***
    داداشی دعا میکنم سردرداتون خوب بشه، داداش امینم هرچه زودترحالش خوبه خوب بشه

    منم دیگه کمتر کامنت میذارم تا کمتر وقت ارزشمند شمارو بگیرم البته اگه بشه در برابر نوشته های شما احساسمو کنترل کنم قول نمیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  491. مریم.پ می‌گوید:

    سلام به داداش همه بچه بسیجی ها
    خسته بودیم نه از مبارزه
    از سردرگمی
    در دانشگاه ما (صنعتی شیراز) ستاره ها کم اند و هر چه نور میدهند و از حضرت ماه میسرایند با پرده ی سیاه هوچی گری و بی خردی بر آن پرده می اندازند
    خسته بودیم نه از مبارزه
    از اینکه چرا اندیشه ها را ربودند و ما هر چه میکوشیم نمیشود که عمار باشیم
    خسته بودیم نه از مبارزه
    که به خاطر دفاع از خون بابا اکبر شما و بابا مهدی من همه خون دل خوردیم و جنگیدیم . بایکوتمان کردند و ما را در شعب ابی طالب راندند که کسی بسیجی ها را سلام ندهد و دشنام دهد و …. و ما خم به ابرو نیاوردیم و جنگیدیم و از عشق گفتیم و خون . ولی باز هم آنکه به شهدا توهین کرده بود را ستودند و آنقدر برایش کف زدند که هم گوش ما کر شد و هم فلک .
    خسته بودیم نه از مبارزه
    که این نوری زاد که نمک گیر آقا هم بوده نمکدان شکست و بعد هم دلهای مارا
    خسته بودیم که یکهو یکی از ستاره ها گفت حدس بزن با کدام ستاره ی پرنوری هم کلام شدم …..
    که فهمیدم داداش قدیانی آنقدر ستاره های خسته صنعتی را با تواضعش شرمنده کرده که حتی تاب نور دادن هم برایشان نمانده
    حرفی ندارم . نه اینکه نباشد که در کلام نمی آید تواضعت برادر.
    فقط بدان خیلی مردی . خیلی ستاره ای . خیلی عماری

  492. مرصاد110 می‌گوید:

    بسم رب شهدا و صدیقین
    عشق یعنی یک خمینی سادگی/عشق یعنی با علی دلدادگی/عشق یعنی دست تو پرپر شده/عشق یعنی یک علی رهبر شده/عشق یعنی لافتی الا علی/عشق یعنی رهبرم سید علی
    برادر خواهش میکنم از پدرتون و مادرتون بخواید برام خیلی دعا کنند.خیلی.خیلی.خیلی.خیلی.خیلی.خیلی.خیلی.
    ممنون.اجرتون با قمر بنی هاشم

  493. چاق و خپل! می‌گوید:

    چطوری حاجی. اولین سلام من به تو دقیقا در ساعت ۴۰/۷ غروب سه شنبه ۲۵ خرداد .
    یه موقع فکر نکنی تازه پیدات کرده ام ها . نه داداش . از اون اولش باهات بودیم منتهای مراتب چیزی که هست یه مقدار تنبل تشریف داریم . یا به قول مادر محترمم دو مقدار !! بهر ترتیب این انگشت که باید می چرخید روی کیبورد و واسه خوشمزه ترین داداش حسین دنیا پیام میذاشت متأسفانه زورش می اومد !! الان هم به ضرب زور و تهدیدات مادرم که خودش از طرفدارای دوآتیشه ی نه ده شماست اومدم سراغ کامنت بازی .
    فقط اینکه: خیلی خیلی میخوامت . اگه هم یه موقع بدخواه مدخواه داشتی بگو بر و بچز رو خبر کنم تا شناسنامه باطل کنن . خودمم از راه دور هوای بروبچز رو دارم !
    کرتیم به مولا. دارمت.

  494. ابوذر می‌گوید:

    الله اکبر از خون بابا اکبر

  495. چاق و خپل! می‌گوید:

    راستی داداش اخوی!
    بگو این رفقای پارکابت یه یادی هم از امثال ما بدبخت های پشت کنکوری بکنن . مردیم به مولا . نمیدونم قضیه چیه که اصلا حس خوندن هم ندارم . آخه جام جهانی فوتبال رو نمیشد یه سال عقب بندازن؟ پارسال که سران فتنه باید جوابگوی قبول نشدنم باشند . امسال هم ریاست محترم فیفا. به نظر شما سال یعد برای قبول نشدنم چه بهانه ای جور میشه؟
    راستی تصور کنین اگه فتنه پیروز شده بود و الان مثلا کروبی رهبر معظم انقلاب شده بود چه حالی داشتیم !!!! کر کر خنده بود به مولا.
    زت زیاد . التماس دعای شدید .

  496. شروان می‌گوید:

    حسین جان
    چند روزی میرم جنوب
    دلم واسه نوشته هات تنگ میشه.
    اگه بتونم حتما میام توی نت و نوشته های پر از احساست رو میخونم.
    روح پدرت شاد.خدا قوت

  497. سیداحمد می‌گوید:

    فدائی داری حسین آقا.
    خیلی مخلیم.

  498. شکوری می‌گوید:

    عمیق شو که ماهی روی آب میمیرد

  499. رضا می‌گوید:

    اصلاح میشه.
    وبلاگ عارفه خانوم باز هم برگشت.
    الحمد لله

  500. سالک مبارز می‌گوید:

    سلام داداش دیشب رفتی نذاشتی بنده مسئولیتمو به نحوه احسنت انجام بدم جاش رفتیم یه کنفرانس دونفره گذاشتیم تصمیم گرفتیم حال بلگفارو بگیریم.

  501. سالک مبارز می‌گوید:

    داداش هستی ما برویم بنشینیم در پیش خوان نگاه کنیم حضور پررنگتان را؟

  502. خان باجی می‌گوید:

    کامنت این دوستمون علیکمال نظرم رو به این موضوع جلب کرد .
    کجایند جنابان موسوی و طرفداران کپک زده شون که میگفتن عکس ناموس منو گرفتن جلوی مردم …. و به ظاهر رگ غیرتشون قلمبه شده بود … جواب بدید چرا ناموستونو با کسی که تمام افکارش حول محور مسائل جورواجوره تنها فرستادید قم ؟؟؟؟ اینجور مواقع طوف بی غیرتی می ندازید گردنتون ؟؟؟

  503. خان باجی می‌گوید:

    اصلاحیه
    طوق

  504. من می‌گوید:

    من با نظرات صد درصد مثبت صد درصد موافقم

    اصلا چه معنی داره بلند شی بیای تو قطعه ی ۲۶ ایراد بگیری؟
    برو از خودت ایراد بگیر

    آیا نظر ما را نمایش میدهید 😀 ??

  505. هاشم می‌گوید:

    سلام افسر جوان جنگ نرم
    یک سوال
    شما در اول این نگاشته آورده اید:«بهتر آن دیده بود مثل همیشه قبل از رای به نامزدهای جمهوری اسلامی، فاتحه ای بخواند برای دوستان شهیدش و “آری” بگوید به خون شهدای انقلاب اسلامی»
    یعنی هنوز انتخابات دهم انجام نشده
    در صورتی که در بطن متن اشاره به وقایع پس از انتخابات بسیار شده
    مثلا مو ضوع ۹ دی
    می خواستم بدانم نام این سبک نگاشتن چیست
    یا علی
    ضمنا به خدا قصد بدی ندارم بلکه نمی دانم(نمی فهمم) برای اثبات اینکهنمی دانم همین بس که من جانبازم
    دو پا و یک دستم در بهشت است و کسی برایشان فاتحه نمی خواند
    البته اینکه گفتم در بهشت است غلت کردم چون بعضی وقت ها خیلی جای خالیشان می سوزد و احتمال می دهم در جهنم باشند

  506. سید علیرضا شاهنگیان می‌گوید:

    من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من یتنظر و مابدلوا تبدیلا
    سلام داداش حسین ( البته خودم دوست داشتم مثل دوران جنگ که فرمانه ها را حاجی صدا می کردند بی آنکه بپرسند مکه رقته اند یا خیر ، حاج حسین صدات کنم ولی چون امر کردی اینگونه صدات کنیم ، اطاعت می کنم )
    عرض بنده کمتر از مقدمه هست . خواستم از این مطلب زیبات تشکر کنم و ازت خواهش کنم اگر بنده شاگرد سوالی از استاد خود داشت یک وقت به حساب بی ادبی ما نگذاری . راستش توفیق داشتن وبلاگ را هنوز نداشته ام و اگر احیانا سوالی از داداش حسینم داشتم خواهش می کنم اجازه بدی همینجا عرض کنم .
    این چند روز به علت مشغله زیاد نتونستم متن زیبات را بخوانم اما خدا خواست امروز این توفیق نسیبم بشه . حاج حسین امشب لیله الرغائب هست . اگر تونستی امروز این کامنت را بخونی از تو و از همه ستارگانِ ماه التماس دعا دارم .
    اللهم عجل لولیک الفرج

  507. من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من یتنظر و مابدلوا تبدیلا
    سلام داداش حسین ( البته خودم دوست داشتم مثل دوران جنگ که فرمانده ها را حاجی صدا می کردند بی آنکه بپرسند مکه رفته اند یا خیر ، حاج حسین صدات کنم ولی چون امر کردی اینگونه صدات کنیم ، اطاعت می کنم )
    عرض بنده کمتر از مقدمه هست . خواستم از این مطلب زیبات تشکر کنم و ازت خواهش کنم اگر بنده شاگرد ، سوالی از استاد خود داشت یک وقت به حساب بی ادبی ما نگذاری . راستش توفیق داشتن وبلاگ را هنوز نداشته ام و اگر احیانا سوالی از داداش حسینم داشتم خواهش می کنم اجازه بدی همینجا عرض کنم .
    این چند روز به علت مشغله زیاد نتونستم متن زیبات را بخوانم اما خدا خواست امروز این توفیق نصیبم بشه . حاج حسین امشب لیله الرغائب هست . اگر تونستی امروز این کامنت را بخونی از تو و از همه ستارگانِ ماه التماس دعا دارم .
    اللهم عجل لولیک الفرج
    داداش حسین: من در خدمت هستم اما به من همین داداش حسین بگویی بهتر است.

  508. علی می‌گوید:

    فتبارک الله خدا اجرتون بده هربار با خواندن جوهر قلم شما هم اشک در دیگانم جاری می شود وهم عزمم در ادهه راه ولایت جزم تر می کردد ما به خورشید ولایت افتخار می کنیم

  509. علی می‌گوید:

    لطفا غلط امالیی را تصحیح نمایی (ادامه) درست می باشد ممنون

  510. سیدعلی می‌گوید:

    سلام داداش
    نترس
    آقامون امیرالمومنین جمله ی قشنگی دارن که البته شان شما اجل از این حرفاست.
    واسه خودم میگم؛ فرمودند:
    لا تستو حشوا فی طریق الهدی لقلة اهله
    خدا کنه من عامل بشم
    دعا یادت نره
    ضمنا تو اگر تو نوشته هات فحش هم بدی_که نمی دی_ من ازش بوی کربلا استشمام می کنم.
    پایدار باشی و همچنان صاحب درد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.