کجایی شیخ؟ دلم یک ذره شده برایت و برای آن دستمالی که اخ و تف خود را با آن پاک می کردی و برای ننه جون و برای عربی صحبت کردنت و برای آن سوتی های منحصر به فرد. تو تپل ترین اپوزیسیونی هستی که یک نظام می تواند داشته باشد. بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود. خدا شاهد است آن روز که شایعه کرده بودند سرطان گرفتی، نزدیک بود قالب تهی کنم. حالا بی معرفت، بدون ما می خواهی بروی دیار باقی؟ یادت می آید سوتی داده بودی و دیار باقی و دیار فانی را برعکس نوشته بودی؟ ببین! هر جا که از شهرام جزایری پول گرفتی، آنجا دیار فانی است. دیار باقی از این خبرها نیست. چوب در آستین آدم می کنند. شهرام، می شود دیار فانی، چوب، می شود دیار باقی. در مُخت شرطی کن، یاد می گیری. کار بیانداز مغزت را. آکبند نگهداشته ای که چه؟ اصلا خوش به حال محافظانت. کارشان سخت نیست، کرکر خنده است. من به جای محافظانت باشم صفا می کنم با تو و هر روز متنی عربی به تو می دهم تا از روی آن صد مرتبه بخوانی. خدا هم بخواهد تو را آن دنیا عذاب دهد، حکما همین کار را می کند. از بس بی سوادی. آخرش هم فکر کنم نفهمیدی “عربیه” به “خلیج” بر می گردد یا به “دول”. مهم نیست. مهم نیت آدم است اما من دلم برای استادی می سوزد که خواست در عهد ماضی تو را صرف و نحو یاد دهد. الان همچینی، ببین بچگی هایت چه بودی. استادت از دست تو دق کرده باشد به جاست. تو، آری با تو هستم ای شیخ به یادماندنی، کجا را نگاه می کنی؟ این ور و آن ور را نگاه نکن. دارم با تو حرف می زنم ها! با صفا نیستی که هستی. از ۴ نفر پنجم نشدی که شدی. ۳۰۰ میلیون شهرام را نتیغیدی که تیغیدی. مهندس و ممد تمدن سرت کلاه نمی گذارند که می گذارند. ادعای تعرض نکردی که کردی. برای حرفهایت سند آوردی که نیاوردی. جنجره ات را به فریاد دشمن اجاره ندادی که دادی. آبرویت را بر باد ندادی که دادی اما اینها مهم نیست، مهم پارسال همین موقع است که تو فکر می کردی رئیس جمهور می شوی. کاش تو رئیس جمهور می شدی. لااقل ما از شر مشایی خلاص می شدیم. تو فکر همه چیز را کرده بودی الا آرای باطله. نمی دانم، شاید فکر آرای باطله را هم کرده بودی. اصلا تو مگر فکر هم می کنی؟ من یک کتاب نوشتم به اسم “نه ده”، که نصفش در فضائل توست. ناقلا، آخرش هم نگفتی ۳۰۰ میلیون را چه کار کردی. راستش را بگو، چی کار کردی با این پول زبان بسته؟ شهرام به تو داد، تو هم گرفتی. برو فیلم بازی نکن. شهرام چرا این پولها را به ما نمی دهد؟ یارو داشت زنده زنده راه می رفت، تو گفتی شهید شده. سند آوردی؟ نه. سواد داری؟ نه نه. دستمال تو زیر درخت آلبالو گم شده. حالا بیا گرگم به هوا. بیا الک دو لک. بیا خر پلیس. گفتم پلیس، آخر دستگاه قضایی با تو چه کار کند؟ تو را بفرستد بند عمومی، بدبخت، زندانیان دیگر چه گناهی کرده اند؟ دم به دقیقه می خواهی بیایی روی مخشان که به شما که عرض کنم من کلا چقدر وقت دارم؟ در مناظره با احمدی نژاد گیرم دو ساعت هم به تو وقت اضافه می دادند، حرف حساب که نداشتی بزنی، لابد باز می پرسیدی : به شما که عرض می کنم، من الان دقیقا چقدر وقت دارم؟ تو چی کار به وقت داری، حرفت را بزن. و اما منتقلت کند سلول انفرادی، آنجا که کسی نیست، پس چه کسی به تو تعرض کند؟ خودت هم که نمی توانی به خودت تعرض کنی. البته اگر تو هستی، این ادعا را می کنی. لااقل ادعایش را که می کنی. تو کلا زیاد ادعا می کنی. البته من به جای مسئولین بودم اجازه می دادم یک هفته تو بشوی رئیس جمهور. ناقلا، خیلی دوست داری یک روز رئیس جمهور بشویها. مثلا تو رئیس جمهور شده بودی، می خواستی بروی سازمان ملل. از حفظ که بلد نیستی سخنرانی کنی، از روی نوشته هم که غلط غلوط می خوانی. یعنی تو سواد نداری نامه هایت را خودت بنویسی؟ ناسلامتی ۷۰ سالته. البته حکاکی بود سکاکی بود کی بود؛ صحبت تو می شود سواد آدم نم می کشد. خلاصه هر کی بود اون هم از ۴۰ سالگی شروع کرد. تو هم برو از اول شروع کن. تو کلا از پایه ضعیفی. غلط نکنم تقصیر معلم سال اولت بود. حکایت عاقبت فرار از مدرسه. “چیز معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد شیخ گریز پای را”. البته یک راه هم این است که قوه قضاییه تو را ول کند به امان خدا. دیروز یکی دو تا سایت با اشاره به جدیدترین تحرکات تو تیتر زده بودند “اقدامات مشکوک کروبی”. آخر من مانده ام کجای اقدامات تو مشکوک است؟ تو صافی، عینهو کف دست. این ممد تمدن دارد از صداقت تو سوءاستفاده می کند. تو را هویج گیر آورده. البته خود به خدایی تقصیر خودت هم هست؛ یک خورده گیج می زنی. با تو قرار می گذارد فلان روز دو تایی با هم بیایید فلان جا، بعد تو را قال می گذارد. به فکر حودت نیستی، به فکر محافظانت باش. بابا! اینها هر کدام کسی هستند برای خودشان. قسم می خورم سواد کم سوادترین شان از تو بیشتر است. می گویی نه، غروبها از همدیگر جدول ضرب بپرسید. من که محافظ کروبی بودم، غروبها خر پلیس بازی می کردم با شیخ. قائم با شک. بالا بلندی. با شیخ باید صفا کرد. شیخ هنوز ظرفیتهای خودش را نشان نداده. یک شیخ می گویم، یک شیخ می شنوی. یک شیخ می نویسم، یک شیخ می خوانی. و تو چه می دانی که کیست شیخ. پایین تر از آرای باطله است شیخ. نامه هایش کاغذ باطله است شیخ. کلی برای خودش خاطره است شیخ. سوژه بلوتوث های ماست شیخ. کلا آدم باحالی است شیخ. خیال می کند اپوزیسیون ماست شیخ. زنگ تفریح ماست شیخ. باعث خنده ماست شیخ. ملا نصرالدین زمانه ماست شیخ. آش کشک ننه جون است شیخ. اول و آخر، بیخ ریش ماست شیخ. خدایی آخرش است شیخ. جهنم هم برود، آنجا را بهشت می کند شیخ. از بس با مزه است شیخ. انا لله و انا الیه راجعون را اشتباه می نویسد شیخ. سواد ندارد شیخ. غضنفر اصلاحات است شیخ. مایه انبساط است شیخ. کلکسیونی از لاطائلات است شیخ. خیال می کند برای ما گنده لات است شیخ. شکلات هم نیست شیخ. حلال مشکلات است شیخ. جان به جانش کنی، آدم بشو نیست شیخ. در بچگی از هیچ درسی نگرفته بیست شیخ. محافظانش گاهی به او می گویند: “ایست شیخ”! بعد می گویند: “شوخی کردیم، کسی نیست شیخ”. نه، دشمن ما نیست شیخ. البته دوست ما هم نیست شیخ. شیخ. شیخ. شیخ. و ما ادریک ما شیخ. شیخ. شیخ. شیخ. شیخ و زهر مار. شیخ و مرض. شیخ و درد. بمیری ای شیخ. یعنی ببخشید؛ درد و بلات بخوره تو سرم شیخ.
یسار
عهدنامه مالک به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
(۲۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارصف امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
(۲۴ دیدگاه)
- بایگانی: یساربهاریه های شما محشره! کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
(۲۶ دیدگاه)
- بایگانی: یسارزنده باد بی بی سی! سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
(۳۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارلطفا با “راز” کاری نداشته باشید! قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
(۸ دیدگاه)
- بایگانی: یسارواکنش مهدی طالقانی عزیز به “این ابوذر” قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
(۱۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارنرم افزار دجال آخرالزمان حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
(۷ دیدگاه)
- بایگانی: یساروصیتنامه
روزنامهدیواری حق
روز قدر
ماشاءالله حزبالله
آر. کیو هشتاد و هشت
قطعهی بیست و شش
نه ده
قطعات قطعه
تفحص
آمار قطعهی بیستوشش
اطلاعات
نوشتههای تازه
- عهدنامه مالک
- این همه مسلمان… کو سلمان؟!
- نوروز ایرانی
- صف
- یکِ یکِ هفتاد و گنج…
- سَمت خاطره
- سنگر خنده
- پسرم… دوستانت!
- به نام پدر
- پدر شهید
- آه به جای قلیون
- عیدی آقا
- خدایا بقیه ات را کی حساب می کنی؟!
- بابای ماست خامنه ای
- خودم مشهد و دلم کربلا
- صدای قلک
- ذکر شادمانی
- گلی به نام پدربزرگ
- عید و اون شهید
- شفا
- یاران چه غریبانه ماندند در این خانه!
- خانمِ آقای فوق الذکر!
- بهاریه های شما محشره!
- هلاچین
- قطعه ۵۰
- بگو سیب
داداش حسین فکر کنم سطر ۴ منظورتون “قالب” بود!!!
داداش حسین: درباره شیخ بی سواد بنویسی، خود به خود سوادت نم می کشد!
سلام
یعنی من اولی میشم یا نه؟
حسین جان سعی کن همیشه حسینی باشی و حسینی بمانی برای ما هم دعا کن جدی جدی
سحل بهانه ایست رفتن رسیدن است
یا علی(ع)
سلام حسین آقای عزیز و دوست داشتنی
نه ده را خریدم و به کسانی که دوستشان دارم هدیه می کنم
اما کلی خنیدیم و دلمون خنک شد
عجب اعجوبه ای است این شیخ
داداش حسین ما کلافه است این روزها
داداش حسین ما خسته است این روزها
عیبی ندارد داداش، ما برای دستانت دعا میکنیم
قسم میدهیم عباس را،به همان دستان بریده ای که هر روز برایشان روضه میخوانی.
عمو عباس تو را بر شانه دارد، بگذار کور شود هرانکه نتواند دید!
مثل همیشه خیلی زیبا بود. خدا حفظت کنه که با نوشته هات کلی روحیه می دی به بروبچه های حزب اللهی….
اللهم احفظ قائدنا امام خامنه ای
شادی روح شهدا و امام صلوات
جانبازشهید علی دهقانیان شهادت ۲۵/۱۲/۸۸
http://shahidalidehghaneyan.persianblog.ir/
به ما سری بزنید و نظربدید تا از راهنمایی هاتون تو راهبرد سایت بهره مند بشیم. الهم احفظ قائدنا امام خامنه ای
شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات
مسخره کردن به این صورت فک نمی کنم درست باشه، این که مثلا شما ایرادی از صورت کسی بگیرید کار درستی نیست، چون اون صورت نیست که باعث کم بودن فرد شده، از دیگر خصوصیات فرد هم به این سخیفی نباید گفت، اگر گفته می شه ،باید طنزی باشه که چیزی به آدم اضافه کنه، نه اینکه کسی رو تخریب شخصیت کنیم، و بهش فقط برای خنده، بخندیم، شیخ هر چی هم باشه، باز فک نمی کنم از اسلام خارج شده باشه که این قدر آبروش بی ارزش باشه که مثلا از “اخ و تف” ش گفت و به این نامردی مسخره اش کرد …
اگه امکان داره می خوام نظرتون رو بدونم درباره ی حرفم، اگه اشتباه می کنم بگید
سلام
تو اون ایام انتخابات یک بنده خدایی میگفت کاش بچه بازی بود همه رای می دادیم به شیخ ۴ سال فقط می خندیدیم
داداشی خدا اجرت بده
سلام داداش حسین به تشویق ولطف یکی از دوستان منم صاحب وبلاگ شدم میشه داداش گلم یه متن دو سه سطری بنویسی می خوام اول وبلاگم با قلم تومزین شود میشود؟
الحق پکیدم از خنده خوش به حال عرفان.
سلام، من ۲۸ اردیبهشت این کتاب “نه ده” شما رو از طریق اینترنت به سایت “مرکز اسناد انقلاب اسلامی” سفارش دادم، اما هنوز که هنوزه می خواد کتاب برسه بیرجند.
اگه شما با انتشاراتی کتابتون در تماسین بهشون یه صحبتی بکنین.
لااقل یه نمایندگی بزارن توی شهرستان ها که اگه کتابی رو خواستیم سریع بهش دسترسی پیدا کنیم.
موفق باشید داداش حسین
سلام
خدا قوت!
کمی ابلای متنتان مطالب تکراری زیاد شده!
ضمنا
کرکره نیست کِر کِر است!
حکاکی هم نبود، سکاکی بود!
سلام
خدا قوت!
کمی ابلای متنتان مطالب تکراری زیاد شده!
ضمنا
کرکره نیست کِر کِر است!
سکاکی هم هیچ وقت اهل حکاکی بود!
ببخشید
وای به روزی که بگندد نمک!
خواستم غلط بگیرم غلطهای خودم بیشتر بود!
کمی لابلای متنتان، مطالب تکراری زیاد شده!
ضمنا
کرکره نیست کِر کِر است!
سکاکی هم هیچ وقت اهل حکاکی نبود!
سلام
خسته نباشید
با توجه به فعال شدن فتنه در فضای مجازی در این هفته .خواهشمند است بیشتر به این فضا بپردازید وپاتک بزنید
با تشکر
سلام داداش حسین، مثل همیشه هستی، دستت درد نکند
توی متنت اگه اشتباه نکنم به جای حکاکی باید مینوشتی سکاکی
خدا این شیخ رو از ما نگیره.
زت زیاد
احسنت
مدت ها بود این قدر نخندیده بودیم.
البته یه کمی هم به حال اون آراء گریه کردیم.
بیش تر از ائنی که برای آرای باطله گریه کنیم
جیگر شیخو خام خام
جالب اینجاست که شیخ حسابی قاطی کرده و داره به دوستای خودشم میپره و گفته در دوران هاشمی و خاتمی هم تقلب شده بیچاره شیخ مثکه داره میفهمه بازی خورده طفلکی
سلام اگه میشه لطف کرده کاری کنید که عنوان مطالبتون که خیلی جالب هم هست دیده بشه و زیر تاریخ نره.ممنونم
سلام داداش حسین
خیلی باحال بود
کلی روحیه گرفته ام اول صبحی
واقعاً کرکرخنده اس شیخ
یکی دو تا غلط املایی داری داداشی
احتمالاً نوشتن از شیخ باعث شده دست پاچه بشی و غلط بنویسی
داداش حسین خودمونو عشقه
داداش حسین مثل همیشه عالی بود دمت گرم کلی خندیدیم
تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات
این مجله ت چی شد داش حسین؟
کلی سرحال اومدم بسکه اول صبحی مارو خندوندی برادر.
خوبه هراز چند گاهی برای انبساط خاطر بچه بسیجی ها این موجودات بی وجودرو هم تحویل بگیری برای اعتماد به نفسشون خوبه
آخه بدبخت رو روفقاش هم تحویل نمیگیرند از این خنده دار تر که مسئول انتخاباتی آدم به یکی دیگه رای بده و با رایش عکس یادگاری بگیره
به نظر بنده قلیل رای دهندگان به کروبی از این چند دست خارج نبودند:
عده ای که دور از مادرشون زندگی می کنند و ننه جون گفتن شیخ اونا رو یاد ننه جونشون می اندازه
عده ای که سواد نداشتند ده بیست سی چهل کردند لیست منقوش پای صندوق رای رو و سعی کردند از روش کپی کنند .قول می دم آخرش هم غلط املایی داشتند.
یه عده ای که دنبال تفریحات سالم میگشتند و دوست داشتند ۴ سال به رییس جمهورشون بخندند.
خیلی با حال بود.
کاش موسوی هم ما را می خندوند
http://www.soor.ir
اما حیف
سلام حاجی
لذت بردیم خداییش ، خیلی باحال بود.
راستی واقعا اگه رئیس جمهور می شد چه حالی می کردیم
سلام
امروز حتی شهیدان هم از خیابان دلم ارزان گذر نمی کنند
یاد من باشد
روزی حسین ( ع) را عده ای سر بریدند که حافظ قران بودند
یاد من باشد
روزی اگر قرار باشد این در روی پاشنه بچرخد و فرمانروای قلبها در جمعه ای ناگزیر از راه برسد،دستهای من نباید خالی باشد.
یاد من باشد……….
چند وقتی مطالب رو می خونم
یکی اینکه اگه می شه راجع به ابراهیم نبوی هم تا می تونی بنویسید تا بشه موشک جواب موشک
یکی دیگه اینکه احساس میکنم قلمتون داره خط قرمز اخلاق و رد می کنه البته احساسمه داداش حسین اگه ما هم مثل اونوریها بنویسیم می شیم مثل اونا البته من منظورم این نیست که قلم تند نباشه
سلام
میشه بفرمایین کجای دین ما دستور داده شده که افراد رو به سخره و مسخره بگیرند ؟
و لا تنابزو بالالقاب>>>> بگذریم در هیچ جا یادم نمیاد امام خمینی ره روحی له الفدا کسی رو در بیانیه و با سخنرانی به سخره گرفته باشه حتی صدام و کارتر و جنایتکاران دوره خود را ……. از شما بعید بود حاج اقا ببخشیدا فکرکنم الانه که محافظان روحی شما فحش بارانمان کنند چون ترسم از اینه که ائینه اشان شده باشید و مجوزی برای سخره گرفتن دیگران مولا و مقتدای دبگران شده سخته اخوی …
حالا شیخ هر کی هست و هر چی هست بماند من موندم از آدمای پر مدعایی که به شیخ رای دادند حالا هم افتخار می کنند که به موسوی رای ندادن .فکر کنید کی می تونسته به کروبی رای بده.فکر کن!نه فکر کن!
من همون اول می گفتم شیخ را برای تلطیف فضای انتخابات کاندید کردند نه برای رییس جمهوری.
گرچه طنز بود و خنده ای بر لب نشست ولی واقعا طنز بود بعد یه خنده از نوع تلخ آدم یاد خیلی چیزا میوفته یاد بازی که با ملت ایران شد یاد خیانت هایی که به ملت شد یاد نمک خوردن هاو نمکدان شکستن هایی که شد یاد خیانت به رهبر…
در پناه زهرای مرضیه(س)
اجازه لینک هست؟
خدا شیخ واون کروبی صفتهایی رو که شعور و عقلشون دچار زوال شده رو شفا بده …
این نوشته قرار بود تو سایت آقای مطهری گذاشته بشه اما چون مورد تحریم قرار گرفتیم
اگه صلاح باشه اینجا قرار میگیره
سلام
والا چه گوئیم که نا گفتنمون هم خوب نیست
پس باید گفت
به به جناب آقای حسام خان مطهری
آفرین به شما
خیلی خوب نقد کردی نوشته های کنایه آمیز و صریح حسین قدیانی رو
کاش مرحمت می فرمودید و حرفهای شیخ اصلاحات و حرفهای ممد خان آمریکایی یا همون سید خندان رو هم نقد می کردید
من احساس می کنم یا شما در موقع خوندن نوشته حسین قدیانی عینک نزده بودید و یا اصولا مست این دنیای فانی بودید که ربط های نوشته حسین رو به راحتی زیر تیغ انتقاد خودتون بردید
عارضم خدمت شما دوست و هموطن عزیز که نوشته های حاج حسین قدیانی شاید برای شما که هنوز هم دنبال آزادی عیان خاتمی هستید بی ربط یاشه
شاید برای شما که هنوز تو توهم انتخابات هستید بی ربط باشه
شاید برای شما که هنوزم تو این فکر هستید که چگونه میشه یه شیخ و یه سید آمریکایی بتونند از شما از روی جهلتون استفاده ابزاری کنند بی ربط باشه
اما برای ما که تو این چند ماهه به چشممون ایستادگی رهبر و برادرانومون رو میدیدیم اصلا بی ربط نیست
دوست گرامی من آقای حسام مطهری
حرف قشنگی رو سیدالشهدا تو روز عاشورا میزنه و می گه شما کلام حق منو گیرا نیستید
دلیلش رو هم عنوان میکنه
آیا شما احساس نمی کنید که شما هم به همون دلایل یا دلایل بدتر از اون کلام گیرای حسین قدیانی ها رو که همه متوجش میشند گیرا نیستید ؟
چه جالب نوشته های صریح هم فکرهای حسین قدیانی رو یه مشت فحش و ناسزا عنوان می کنی
و چه جالبتر این همه حرفهای حقیقت قدیانی که توش صادقانه دوز و کلک بازیهای شیخ اصلاحاتو سید محمد خندان آمریکایی اومده نمی بینی
دوست و هموطن عزیز من
من نه کیهان می خونم و نه این نشریاتی که عنوان کردی رو تا حالا دیدم
حرف حق هیچوقت جوابی نداره چون همیشه تلخه _ حالا این حرف رو می خواد کیهان بزنه یا اون نشریاتی که شما عنوان کردی و یا خردسال کودکی مثل من
کاش ما به جای دعوا بر سر سهم خواهی و خودی نشان دادن و بلند کردن سر تو سرهای بزرگتر از خودمون ، به فکر حفظ منافع انقلابمون باشیم
http://www.salllam.blogfa.com
سلام هفته پیش نه ده از طریق پست به دستم رسید.اتفاقی تو سایت اسناد دیدم وخریدم کلی حال کردم با شما و قلم نابت وحسرت خوردم که خرداد سال پیش نتونستم به وبگاهت سر بزنم
اما این نجوات از خنده روده برم کرد واشکم را درآورد خیلی مشتی بود من بین بچه ها مشتی اعظمم واز امروز شما که دیونه ماه هستی بین ما مشتی اعظم باش
۴سال دانشگاهم را برا دفاع از ماه جلو دوستان انجمنی که با نام هیئت در لباس دین ولایت را تخریب میکردن گذروندم وازرمق انداختمشون اما حالا بعد فارغ التحصیلی ابوموسی اشعری در دفتر نهاد دانشگاه تبریز با اونایی که دائم به ماه و بسیجی هاش فحش میدن سر میز نشسته تا احیاشون کنه شنیدم مسئول بسیج دانشجویی شدی یه آمار بگیر یه سر به ما بزنی دقیق میفهمی چی میگم
سلام.دمت گرم اقا حسین!نمیدونی ما کنکوریا الان بیشتر از نون شب به روحیه احیاج داریم.خیلی روحیم با متنت شاد شد دست گلت درد نکنه!البته بین خودمون بمونه بعدش کلی تو دلم گریه کردم نه به حال شیخ اون که مال این حرفا نیست به حال اون لباس مقدسی که تنشه به حاله جوونایی که گولشو میخورن به حاله…با این حال دستت درد نکنه که منو امثاله منو نجات میدی.
دمت گرم داداش حسین . ما که بسیجی نیستیم ولی آرزویمان بسیجی بودن است . داداش ما هم هستی . الان که این متن را می خوانم در دانشگاهم و روم نمی شود بلند بلند بخندم . شب که رفتم خونه یه دل سیر می خندم . فقط یه مشکلی هست . یکی به من بگه این تمسخرها اشکال نداره ؟ البته به قول یه بنده خدایی ما فقط تعریف می کنیم . خودشان مسخره هستند به ما چه ؟
سلام . خدایا مگذار که در غوغای کشمکش های پوچ مدفون شوم خدایا مگذار که روح تنهایم در شلوغ مکالمات بی معنی دچار روزمرگی گردد خدایا بگذار هیچ کس نام مرا نداند هیچ کس مرگ مرا نبیند هیچ کسی بعد از مرگم مرا یاد نکند گله نمی کنم گله نمی کنم بگذار به غیر از تو کسی اشک مرا نبیند .به غیر از تو کسی شاهد راز ونیاز شبانه من نباشد .دکتر چمران
ای “چیز” همه بهانه از توست!
شیخ اصلاحات که البته بیشتر به شیخ اصطلاحات میخوره در جدیدترین اقدام “انتحاری” خود نسبت به تقلب گسترده ستاد انتخاباتی آرای باطله در انتخابات دهم اعلام نارضایتی کرده و نسبت به شفاف سازی! در این مورد هشدار داد.
متن شیخ اصطلاحات به شرح ذیل است:
بنام خداوندی که به شما که عرض کنم چقدر وقت دارم؟ خب چون الان وقت کمه میرم سر اصل مطلب!
این که میگن تقلب شده من کار ندارم، این احمدی نژاد که تکلیفش با ما معلوم بود و من از اولشم گفتم اصلا قبل انتخابات گفتم که این احمدی نژاد تقلبه اما من الان صحبتم در مورد این آرای باطله است!
اصلا این از کجا دراومد یهو آخه عزیز من؟
اصلا شورای نگهبان این آرای باطله را تایید صلاحیت نکرده بود من خودم کل ایران رو با سود اون ۳۰۰ میلیون که گذاشتم بانک پارسیان گشتم اما هیچ جا ۱ ستادم از این آرای باطله ندیدم اصلا تا بعد انتخابات هم این نبود خود این ملت سبز پوش شاهدن که ما ۴ نفر بودیم در انتخابات دهم و بعد اعلام نتایج برای ۵ نفر نتیجه اعلام!
آخه این چه وضعشه برادر من؟!
حالا اعلام که شد حداقل منو چهارم میکردید اونو پنجم من خودم از امام دست نوشته دارم!
اصلا الان که ایام ارتحاله اینه بگم امام که مرحوم شد من خودم اولین نفر بودم که غش کردم!
میبینید سوابق انقلابی من از رهبری هم بیشتره چون وقتی من غش کردم رهبری در مجلس وصیتنامه امام میخوندن اما من خودم تنهایی غش کردم!
حالا شما میاید آرای این باطله رو از من بیشتر میکنید؟!
من اطلاع موثق دارم چون آقای چیز گفت در ستاد براندازی نرم که کمیته صیانت از آرا تشکیل داده بودن یه نفرو نفوذی فرستادن تو ستاد این باطله و همون یک نفر اومد پیش من و کلی گریه کرد که یا شیخ اینا از قصد تورو پنجم کردن چون از این آقای باطله سیصد و یک میلیون پول گرفتن که چهارمش کنند اونم چرا سیصد و یک میلیون؟
چون من نداشته باشم بدم ، اینا که خب مشخصه!
در پایان من از مردم میخوام بجای اینکه به اموات فکر کنند روز ۱۴ خرداد بهشت زهرا نرن و بیان به محلی که من غش کرده بودم و اونجا از مقام شامخ غش کرده بعد امام (خودمو میگم) تجلیل کنند.
به شما که عرض کنم (حاج آقا شرمنده وقتتون تموم شد!)
سلام
فیلم تجمع اعتراض آمیز دانشجویان در مقابل دفتر جاسبی
خطرناکه حسن
در خبررسانی آنتی بی بی سی
سلام
آقای قدیانی واقعا با این ادبیات نوشتن زشت نیست؟
فکر می کنی انسان اگر هرچه بخواهد از دهنش یا قلمش دربیاید، آیا باز ارزش اولیه را دارد.
سخن زیبا و دلیل منطقی زیباست از هرکه باشد
و سخن زشت زشت است از هر که باشد
و زشت زشتی می آورد و زشت می گرداند
تو هم زیبا بنویس
نصیحتی بود داداش
به دل نگیر فقط لطفا عمل کن
من و تو از اسرار قدر آگاه نیستیم
تعییر خوب نیست
انسان را گرفتار همان می کند که تعییر می کرده.
برادر جان اگر کلام خیرخواهانه ی برادرت را پذیرفتی که خدا خیرت دهد
سلام حسین آقا
خداییش کلی خندیدم خیلی باهال نوشته بودی
بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب شما مطالعه شد
جالب بود ، لکن در بسیاری از موارد احتیاج به توضیح بیشتری دارد
در ضمن شما لینک شدید
و آیا من اجازه دارم از مطالب شما هم استفاده کنم
لطفا ما را از نظرات خودتون مطلع کنید
انتقاد همیشه سازنده است پس از ما انتقاد کنید
دوست دار شما صدف سبز آبی
http://www.sadafesabzeabe.blogfa.com
با شیخ باید صفا کرد ….
دوووووووســــــــــــــــــــت دارم داداشــــــــــــــــــــــــــــــــــی :ایکس
سلام بچه ها، چون من خیلی ملا لغتی ام باید بگم که همون «قالب» درسته نه غالب، احتمالا هم داش حسین خواسته شوخی کنه، ثانیا اون تیکه ای که داش حسین وسطای متن انداخته منظورش «سکاکی»هست که تو سن بالا شروع کرد به تحصیل و یکی از بزرگان ادبیات شد. ببخشید طولانی شد. چاکر داداش
فکر کنم منظورتون “سکاکی” بود!!! که از ۴۰ سالگی شروع به درس خواندن کرده بود!
به نظرم قشنگ ترین متنت بود حسین آقای قدیانی
خیلی وقت بود از شیخ خبری نبود کسل شده بودیم.
سلام برادر. با مطلب ” سردار لبخندت می گوید ما را می بخشی …” به روزم. منتطرم.
ببخشید سوتی شد! من قالب توی کامنت اول رو غالب خوندم!!! احتمالا یه ربطی به شیخ بیسواد داره! التماس دعا
سلام.باتشکرازمطالب خوب وروشنگرانه جنابعالی.ازشماخواهشمندم قلمتان بسمت فحش وناسزانرود.شایددیگران بخواهندشمارابه این سمت بکشانند.ممنون
سلام
همیشه به وبلاگتون سر میزنم و از خوندن مطالبتون لذت میبرم
ولی….
از بعد از انتخابات البته شاید هم از کمی قبل از انتخابات جناب شیخ بسیار خبر ساز شدند و در مورد ایشون حرفها،جکها،نوشته ها ،و کلیپهای زیادی ساخته شد ولی من از همون اول که اولین کار در این مورد رو دیدم یک سوال همیشه تو ذهنم بود که آیا ما حق مسخره کردن یک شخصیت رو داریم هرچند اون شخصیت کسی مثل شیخ باشد که معرف حضور هستند؟از کجا این حق رو برای خودمون قائل میشیم؟مگه پیامبر این همه حدیث درمورد مسخره کردن ندارند؟کجای احادیث پیامبر شیخ سال ۸۸ مستثنا شده؟
این موضوع مدتهاست و مخصوصا بعد از خوندن کتاب نه ده در ذهن من یک ابهام ایجاد کرده لطفا نظرتون رو بگین!
موافقم با:” تو صافی، عینهو کف دست. این ممد تمدن دارد از صداقت تو سوءاستفاده می کند.”
ولی بیچاره ممدتمدن خودش هم احتمالا الان پشیمونه از اسباب بازی که انتخاب کرده
جدا که شیخ
تپل ترین اپوزیسیونی است که یک نظام می تواند داشته باشد
سلام.
خیلی جالب نوشته بودین.از اول تا آخرش داشتم میخندیدم.
اما با اینکه همه میدونیم شیخ بساط خنده رو برای همه به راه کرده،و خودمم بعد از مناظره شیخ با دکتر تا مدتها فیلمشو میذاشتم و جلو وعقب میکردم فقط برای خنده؛اما نمیدونم چقدر نوشتن چنین متنی درسته ؟البته حتما شما خودتون بهتر میدونین چی درسته و چی نادرست.ما درس پس میدیدم.
سلام مومن . گرچه شیخ دارای کرامات منفی زیادی است که همه میدانیم ولی به نظرم درست نیست حداقل به عنوان یک انسان و ترجیحا مسلمان مورد تمسخر قرار بگیره . حی علی خیر العمل .
داداش حسین بذار با خوندن متنهات با حضرت ماه تا اوج مهربونی سفر کنیم .
خیلی وقت بود از این متنا ننوشته بودی داداش حسین ای ول کلی خندیدم با این شیخ اخ که چه می کنی تو شیخ.
سلام داداش حسین خوندمش دمت خیلی گرمه داداش
آقا جون ! داداش حسین گل! توهین و استهزا و تمسخر گناه کبیره است. داداش گلم منم مثل تو حالم از این شیخ به هم میخره ولی خود حضرت ماه هم راضی نیست ما گناه کبیره کنیم. عصبانی نباش و قلم پاکت رو به خاطر هیچ آلوده نکن. ببخشید دخالت کردم. یا حق.
🙂 🙂 🙂 وای چقدر خندیدم با برو بچ خدایی عجب زنگ تفریحی انداختی وسط کار
خدا حفظت کنه واسه این انقلاب داداش حسین جیگر پلاتین
سلام دادش خسته نباشی خدا خیرت بده یه چند لحظه ایی باعث شادی ما شدی، خدا دلت شاد کنه با این شیخ.
از شیخ ننویس قدیمی شده مگه آدم به یک جوک چند بار می تونه بخنده؟
از حسن بنویس حسنی که نام فامیلیش خمینی نیست!
با سلام خدمت حسین آقای قدیانی گرامی
اگر برایتان ممکن است سطر غضنفر اصلاحات را حذف بفرمایید
همانطور که میدانید غضنفر از القاب مبارک حضرت امیر المومنین ع میباشد
التماس دعای فرج
سلام , من اینگونه نوشته هایتان را که وارد مسائل شخصی خود نمی شوید و درباره خودتان مطلب نمی نویسید بیشتر می پسندم
سلام
خسته نباشی
میگن هر گندی را اگر بهم بدی بویش درمیاد
گند اصلاحات را بیشتر بیشتر از این بهم ندهید که حال آدم بهم میخورد
سنگ ها میخورم از دست جنون دل خویش ؛
من ِ دیوانه ی انگشت نما را دریاب –
کاروان رفت من از همسفران دورم دور ؛
من ِ از قافله ی عشق جدا را دریاب …
داداش حسین نمی خوای وبلاگم افتخار کند که با متن تو اغاز به کار کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خواهش داداشی..
کشته مرده ی این تاییدت هستم که جواب نمیدی به خدا حالم گرفته میشه ولی حال می کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!
خداییش خود شیخم این متنو بخونه خندش میگره.خیلی باحال بود دمت گرم.
خصوصی
چرا صدای آدمو در میاری؟نمیشد همون اول کار دلت برا “اخ و تف” شیخ تنگ نشه؟ داداش اینا از عوارض پیریه.ربطی به منافق بودن و نبودن هم نداره.من و تو هم پیر بشیم همینا رو داریم.کاراشو مسخره کن نه وضعیت جسمیشو که دست خودش نیست.جون من حذفش کن.خیلی حس بدی دارم.
عالی بود داش حسین ، کلی خندیم خدا حفظت کنه …
کلی برای خودش خاطره است شیخ. سوژه بلوتوث های ماست شیخ. کلا آدم باحالی است شیخ. خیال می کند اپوزیسیون ماست شیخ. زنگ تفریح ماست شیخ. باعث خنده ماست شیخ. ملا نصرالدین زمانه ماست شیخ.
————-
سلام . شیخ شیخ است دیگه . جدی نگیرش . این بنده خدا بلد نبود حتی تو یه مناظره بگه احمدی نژاد . همش می گفت اقا احمد نژاد . هی از دست روزگار این شیخ عم خوب سریالی شده بود و مردمو می خنوند . خوب اینا هم از برکات اصلاحات است دیگه کاری جز خندوندن مردن بلد نیستند .
————————————————————————————
الهم احفظ امامنا و قائدنا و مرجعنا و مولانا امام خامنه ای
داداش حسین سلام
خدا خفه ات نکنه. البته ببخشید با این ادبیات ابراز احساسات می کنم ها.
نمی دونستم بخندم یا گریه کنم. آخه مورچه چیه که کله پاچه اش چی باشه؟ شیخ سوادش کجا بود؟
ولی خیلی با حال نوشتی. اگه رئیس جمهور می شد و می رفت سازمان ملل حتما مثل ایتالیا خیلی تحویلش می گرفتن. حیف شد.
الان به شدت به عرفان حسادت می کنم که چنین متن بی نظیری بهش تقدیم شده. خوش به سعادتت عرفان. 😀
سلام بر حسین قدیانی و دوستداران و مخاطبینش
مطلبی برای شما
درد دلی با حسین قدیانی …
لینک:
http://culture-engineering.blogfa.com/post-127.aspx
* که امشب تکمیل خواهد شد(البته با عنایات و نظرهایی که راهگشای ذهن من است)
زاده و دل باخته ی مصطفی !
سید آل علی مرتضی
سید مظلوم حسینی تویی
رنگ دل خون خمینی تویی
عشق ، تو را خون جگر داده است
از سفر کوفه خبر داده است
بیرق سبز شهدا دست توست
کوکبه ی روح خدا دست توست
این دل اگر خون شده مجنون توست
دیده ی دریا زده ، جیحون توست
راوی بانگ جرس لاله ای
در همه جا هم نفس لاله ای
آتش سودای تو دل می برد
سینه ، جنون از نگهت می خرد
گل زگلستان دلت چیدنی است
جلوه ی بستان رخت دیدنی است
هر چه کند سیر به وصف تو دل
باز شود از گل رویت خجل
غنچه ز شوق تو گریبان درید
عاشق ، در راه تو با سر دوید
مرد تر از مرد ترین مرد ها !
ای هدف دشنه ی بی دردها !
باز خسان فتنه به پا کرده اند
با دل خون تو چه ها کرده اند
باز حدیث گل و میخ در است
قصه ی تنها شدن حیدر است
کوفه ی مظلوم کش فتنه گر
از سپه عشق ندارد خبر
امت تو امت بی درد نیست
در صف یاران تو نامرد نیست
دست تو تا بر سر این مردم است
سینه عشاق ، غدیر خم است
دشمن از این مرحله آگاه نیست
نخل و علی هست ولی چاه نیست
نعره بزن تا که جنون گل کند !
در صف یاران تو خون گل کند !
تا که ببینند شغالان پیر
هیمنه و غرش و جولان شیر
کوچه ی تو ، کوچه ی روح خداست
خانه ی تو ، در حرم کربلاست
هر که زد از باده ی عشق تو جام
باک ندارد ز خواص و عوام
قافله سالار تبار بسیج !
میدمد از چشم تو روح خلیج
تا نگهت مست ابوالفضل شد
دست تو همدست ابوالفضل شد
نور دل و دیده ی آلاله ها
چشم و چراغ همه ی و اله ها
روح خدا گر دل آرام داشت
دل شده ای چون تو دلارام داشت
آتش زد جلوه گه دلق را
داد به دست تو دل خلق را
دست تو تا بر سر این مردم است
سینه ی عشقاق ، غدیر خم است
سید مظلوم حسینی تویی
رنگ دل خون خمینی تویی
سلام
ای شیفتگان و منتظران یوسف زهرا(عج)! برای انتشار موج شادی بخش بشارت نزدیکی ظهور شما هم به گروه خودجوش و مردمی” مبشران ظهور”بپیوندید.
[گل][گل][گل]
منتظر باشیم که در آینده نزدیک اخبار شگفت انگیز و شادی بخش بسیاری خواهیم شنید!
با ما باشید برای دیدن اولین اشعه های خورشید![گل]
http://www.u313.ir
http://www.Apocalypse.ir
اللهم عجل لولیک الفرج[گل]
سلام
آقای قدیانی فکر میکنم لحن طنزتان کمی از انصاف و احترام خارج شده
من با کارهای شیخ مخالفم اما اینطور تمسخر صحیح نیست
سلام
بعد مدتها اولین بار هست که نظر میدم تو وبت یعنی کلا اولین بار هست
میگم یهو شیخ ما ناراحت نشه از دستت بره شکایت کنه بی حسین بشیم:d
البته زندان رفتن با شکایت این آقا هم فکر کنم خالی از لطف نباشه همش خندست:d
من نمیدونم کی دوره قبل اگه اشتباه نکنم ۴ میلیون بهش رای داده:dd
بعد باید بگم که من شدیدا برای آقای هاشمی دعا میکنم از این ماجرا خودش رو بیاره بیرون و دست برداره که خسرالدنیا والاخره میشه تعبیر کارهاش
خداوند بر من منت نهاد و من را سرباز سیدعلی آفرید
چگونه قدر این وهب را توان گفت جز با جان نثاری!!
باعلی باشیم
یاعلی
سلام
بعد مدتها اولین بار هست که نظر میدم تو وبت یعنی کلا اولین بار هست
میگم یهو شیخ ما ناراحت نشه از دستت بره شکایت کنه بی حسین بشیم:d
البته زندان رفتن با شکایت این آقا هم فکر کنم خالی از لطف نباشه همش خندست:d
من نمیدونم کی دوره قبل اگه اشتباه نکنم ۴ میلیون بهش رای داده:dd
بعد باید بگم که من شدیدا برای آقای هاشمی دعا میکنم از این ماجرا خودش رو بیاره بیرون و دست برداره که خسرالدنیا والاخره میشه تعبیر کارهاش
خداوند بر من منت نهاد و من را سرباز سیدعلی آفرید
چگونه قدر این موهب را توان گفت جز با جان نثاری!!
باعلی باشیم
یاعلی
با بعضی قسمتها کلی خندیدم و با بعضی قسمتها ناراحت برای شیخ! حقیقتش دلم میسوزه برای این شیخ بازیچه! خدا عاقبت من را به خیر کنه زمانی پیری! و خدا حفظ کنه شما را و قلمتان را در پناه خودش! ممنون و یاعلی
از آقای کیانی هم ممنون بابت زحمتشون! پیر خردمند بشی جوون!
باسلام
من اولین باربود که مطالب شمارا مطالعه کردم وخوشم اومد خسته نباشید .
در پناه حق
داداش خدا خیرت بده
تو این گوشه دنیا تک وتنها و غریب کسل بودم و نوشتت حالم رو جا اورد. خیلی خندیدم.
بابا به این شیخ نخندید خدا اینطور آفریدش دیگه
سلام بر داداش حسین عزیزم.
متن خوبی بود.
هنوز نظرات دوستانو نخوندم و نمیدونم نظر بقیه چیه راجع به این متن.
مطمئنم هستند کسانی که بیان و انتقاد کنن ولی من انتقاد ندارم فقط درد دل دارم.
وقتی متنو میخوندم خندیدم ولی بعدش حالم یه جوری شد.
ناراحتم؛از اینکه شخص معلوم الحالی مثل کروبی تائید صاحیت شده بود برای ریاست جمهوری.
داداش حسین مثل همیشه کارت درسته.به شیخ در حال حاضر فقط باید خندید و واگذارش کرد به خدا….
فدای داداش حسین بسیجیها.
سلا م دا دا ش حسین*
خیلی به مو قع حا ل
د ا د ی ( خو ر ا ک بو د )
دمممممممممت گر م.
شیخ که دیگه آ خر
ر و حا نیه!!
قیا متم و ا سش ، د ا ر
فا نیه!!
می پر سه از نن جو نش
ا ز صبح تا شب ، خلیج
می چسبه به د و ل یا
عر ب ؟!!!
د کتر ا هم د ا ر ه به
قد ر کا فی!!
ر ها ش کن ا ز خا لی و
خا لی با فی !!!!!!!!!!!!!!!!
شیعه با نام علی غوغا کند
نام حیدر درد ها درمان کند
شیعه یعنی ذولفقاری حیدری
بر کند از جا در خیبر علی
شعیه یعنی یک مزاری بی نشان
از غم زهرا بگرید با فغان
شیعه یعنی غربت خاک بقیع
مادری در پشت در شد قد خمین
شعیه یعنی راس بی تن روی نی
گریه های کودکان در پای نی
شیعه یعنی نطق زینب وار گو
از عدالت ، از علی ، از یار گو
شیعه یعنی کربلا در کربلا
گر نباشد زینبی ، می شد نهان
شعیه یعنی رهبرم سید( علی)
نائب بر حق مولایم ، (علی)
رهبری گفتم دلم آتش گرفت
دل به ذکر( این عمار)ش گرفت
شیعیان عمار رهبر پس کجاست؟
میثم تمار رهبر پس کجاست؟
از چه رو انگشترش گشته حدید
او در این ۸ ماهه ی جنگ جدید
جام زهر دیگری گفتند بنوش
دشمنانی کور دل ، دیده خموش
رهبرم،( عمارهاییم)، پا رکاب
اذن میدان ده تو ماییم پا رکاب
این شعر تقدیم به داداش حسین
سلام.تا وسطای کتاب نه ده رو خوندم.کاشکی کسانی مثل شما توی جامعه ما زیاد بودن و با قلمشون و ادبیات قشنگی مثل این جوونای ما رو از رفتن به سمت دشمن متوقف میکردن
خدا قوت
دوست داریم
بابا دمت گرم. عجب هدر قشنگی گذاشتی. حال کردیم.
بسم رب الحسین
سلام داداش حسین…
اول اینکه وبلاک چریک شیعه بروز شد…
دوم در مورد امین عارفی…مثل اینکه بدجور حالش خرابه…التماس دعا داره به شدت…یادت نره
من خبر درست حسابی ندارم ازش…شما که تهرانی یه آمار بگیر ببینیم چه خبره
من نگرانشم…
دعا فراموش نشه
ما رو سیاه ها رو هم بدعا داداش…
التماس دعای شهادت
یا علی مدد
بابا تو دیگه کی هستی… کرکره خنده بود…
جا داره از شیخ هم تشکر کنم که اینقدر مایه انبساط خاطر ما هستند… 😀
………………….////????????????????????????????? درپناه حق
“دوست داشتم شهروندی آمریکایی برای رئیسجمهور آمریکا کمی تب میکرد، آن وقت میدیدی چه المشنگهای فاکسنیوز و سیانان در عالم به راه میانداختند، ”
منبع :
http://www.asrekhomeini.blogfa.com/post-3.aspx
داداش حسین اینم ادرسم خوشحال میشم بهم سری بزنیhttp://salekemobarez.blogfa.com/یــــــــــــــــــــاحق
به نام خدا
هنوز هم برای من کلی سوال است. بیا و برادریت را بیش از پیش ثابت کن. مطلبی بنویس و در آن یک جوری به ما بگو که طنز فرقش با تمسخر و بی ادبی در چیست. باور کن شک دارم که ایا حاضرم در مقابل حضرت مهدی(ع) این متنت را برایشان بخوانم یا نه!
زید الله امثالکم
حاضرید این متن رو بدید حضرت ماه بخونن؟…
مخصوصاً جمله اول.
به قولشان از قول خودتان:خوب کار کنید
سلام
با مطلب: “بس است،بیشتر از این خمینی را به نیزه نکنید” به روزم.
منتظر نظرتون هستم.ممنون[گل]
همسنگر سلام.حتما وبلاگمو ببینید.خیلی خیلی مهمه.نظر بذارید و به سایر همسنگران هم اطلاع دهید.نظر بذارید.بینهایت مهمه.منتظرم یا علی.
حکمن خوانده اید که شهید بهشتی اطرافیان خود را که با الفاظ نا مناسب بنی صدر را خطاب می کردند به شدت مورد عتاب قرار دادند.
آقای قدیانی
حضرت آقا ایشان را هنوز جزو نظام می دانند
با سلام
توهین و تمسخر گناه کبیره است.اگر ما بخواهیم مسخره و توهین کنیم،در جواب طرف مقابل هم می تواند توهین کند.
چه بسا قلمهای جهانی هم دارند
http://www.shayeeh.blogfa.com
گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست . . .
اما هر چه می کنم نمی توانم سکوت کنم مقابل این بی اخلاقیتان !
کدام آدم عاقل و متدینی است که مسخره کند ؟ آخر این هم شد کار برای انقلاب؟ فکر می کنید جواب این کارتان چه می شود ؟ من می دانم . میشود کاریکاتور رهبر انقلاب ! می شود …
اگر کروبی و امثاله را از دین هم خارج می دانید ، نباید مسخره کنید. این روش کدامیک از معصومین-العیاذ بالله- بوده ؟
متاسفم ، آنهم خیلی زیاد . واقعا نتوانستم تا آخرش را بخوانم مثل نه ده .
داداش اون قسمت دیار باقی و دیار فانی را از وبلاگ از همه جا از همه چیز پی کردی درسته؟ چرا مطالب دیگران را به اسم خودت مینویسی
سلام حاج حسین
من چند سالی بود که از دوستان جناب آقای علیرضا انصاری فرزند ریاست موسسه نشر آثار بودم
از اوایل هشت ماه دفاع مقدس زیر بار ایمیل های توهین آمیز ایشان که با قلمی قوی نوشته می شد خون به دلم می کرد
بعد از اینکه با دل نوشته های شما آشنا شدم چند تایی را در جواب ایمیل هایش فرستادم ( با اجازه شما ) خواستم هم حلالیت بطلبم از اینکه از نوشته های شما بی اجازه استفاده کردم و هم می خواستم قسمت دهم به خون پدرت به پای مجروح پدرم و به دستان حضرت ماه مخصوصا دست راستش تنهایمان مگذار
یا علی عشقست سید علی
خواهشا اول متنتان را حذف کنید.
ما این قدر دستمان خالی نشده که کارمان به مسخره کردن و تحقیر بکشد.
سلام آذرخش . انشا الله این سعادت نصیب تو هم بشه . داداش حسین یه متن هم راجع به آقای چیز بنویس تقدیمش کن به آذرخش دلش نشکنه .
سلام
دمت گرم اگه قرار باشه عماری از بین نسل سومی ها بلت دبشه و این عمار مولاش رو جواب بده تو هستی
قلمت پاینده باد!
سلام آذرخش . انشا الله این سعادت نصیب تو هم بشه . داداش حسین یه متن هم راجع به آقای چیز بنویس تقدیمش کن به آذرخش دلش نشکنه .
داداش فرید آدرس وبلاگت رو بده مزاحم بشیم . راستی مبارکه .
سلام
به قول حضرت ماه : طیب الله انفسکم .
سلام حسین داداش
سلام به همه بروبچ
حال و احوال خوبه؟
چه عجب داداش ظنزگذاشتی . کمی خندیدیم
چه میکنه این شیخ بی سواد
***********
به فکر حودت نیستی : خودت
اینو راست گفتی ها:
“اصلا خوش به حال محافظانت. کارشان سخت نیست، کرکره خنده است. ” داداش کپسول خندست .
:)))
سلام
هر چند در انتهای پست لبخندی بر لبانمان نشست اما به واقع خنده تلخ من از گریه غم انگیز تراست .
در عجبم چطور ایشون رو به عنوان رئیس مجلس انتخاب کردن ؟؟؟ راستشو بخواهید خیلی دلم براش می سوزه . کاش قبل از اینکه دیر بشه به خودش بیاد . زیادی خودشو ملعبه دست اینو اون کرده . و حیرتم بیشتر میشه وقتی خانواده اش هم به قضایا دامن میزنن .
به نام خدا
سلام
به نظر شما این متن شما مورد رضایت امام زمان علیه السلام هست؟
من هم شاید به شدت از شیخ نفرت دارم ولی ولایجرمنکم شنان قوم الا تعدلو
حتی شاید اون شایسته اعدام باشه ولی این روش شما درست نیست
انی اکره ان تکون من السبابین
سلام داش حسین:
این مطلبت در مورد شیخ خیلی شبیه نوشته های خودت نیست،یعنی یه جورایی وصله ناچسبی برای شما میدونی یکم جلفه.
ما دوستت داریم داداش ولی یکم خودتو حفظ کن . شما رو به خاطر «گمنامتر از بسیجیان خمینی بسیجیان خامنه ای هستند» ت میخایم نه واسه خالی کردن دق دلیت با این جملات لوس سر یه شیخ بی ارزش
خدا دلت و شاد کنه که دلمون و شاد کردی
بااینکه خیلی لز دوستان تشویقتون کرده بودند ولی مطلبتون شبیه متن های قبلی نبود یعنی در شان شما مطالب باحال تری بود که می تونستید بنویسید همه اینها باید غیر مستقیم گفته بشه تمسخر کار درستی نیست حتی اگر طرف….
الحمدوا… تعداد فاطمه ها زیاد شده این جا!! (برای تمییز من از فامیلی خودم هم استفاده میکنم)
آقای حامد اشعری عزیز
اگر ممکنه لطفا فایل های صوتی بیشتری از داداش حسین برامون بذارین.خیلی ممنون میشم.
دل نوشته های داداش با صدای خودش یه حال و هوای دل نشین و دل چسب خاصی داره.
سلام
حسین آقا تا همین الآن که دارم اینو مینویسم با نوشته هات خیلی حال می کردم و همین که شیخ بی سواد رو مسخره می کردی حال می کردم حالا بقیه نوشته هات بماند ولی همین که امروز نوشته هات رو میخوندم یاد اون آیه ای افتادم که میگه (نقل به مضمون) به بت بت پرست ها توهین نکنید تا اونا هم به خدای شما توهین نکنند. چون این به ذهنم رسید گفتم تا بهت بگم که به این شیخ بی سواد توهین نکنی تا اونا هم به آقای ما توهین نکنند. البته چه تو این کار رو بکنی و چه نکنی اونا کار خودشون رو می کنند. ولی ما وظیفه ای داریم که نمیشه ازش گذشت.
فقط همین امیدوارم موفق باشی
یا علی
سلام
سلام داداش عزیزم
سلام دادش خوبم
من مریم طاهریم خواهرت
بابای منم همون جاست پیش بابا اکبر. دو روز بعد از اینکه بابا رفت من به دنیا امدم…
الان بیشتر از هر وقت دیگه ای گریه کردم حتی بیشتر از اون روزهایی که تو خیابون می ریختند و شب هایی که روی پشت بام ها الله اکبر می گفتند اما حالم خوبه.حالم خیلی خیلی خوبه
چقدر خوب می نویسی.برای اولین بار وبلاگت رو دیدم و هر پستی رو که می خوندم با اینکه داشتم گریه می کردم اما تو اوج بودم اوجه اوج
چقدر خوبه که هستی و می نویسی.می نویسی از زبان همه ما که این ماییم خانواده و فرزندان شهدا نه اون چند نفرمعدود همه چی باخته.هستیم پای ارمان های اسلام ناب- ارمان های انقلاب- ارمان امام مهربانمون و ارمان اقای مظلوممان بابا سید علی
چقدر خوبه که هستی تا بنویسی در دفاع از اقامون این اقای مظلوممان این اقای عزیزمان
سیده زهرا حسینی می گفت: فرمانده من جهان اراست. چقدر خوبه که هستی تا بتونم اخر حرفام بگم فرمانده من حسین قدیانیه…
چقدر خوبه که هستی که فرمانده اقا در این جنگ سایبری باشی…چقدر خوبه که هستی تا بتونم بگم هزار هزار بار تشکر به خاطر قلمت به خاطر شجاعتت به خاطر بودنت…
چقدر خوبه که هستی و انقدر خوب می نویسی.من نمی تونم مثل اسیه باکری نامه بنویسم اما داداش حسینم هست که خیلی بهتر از اون می نویسه و من فقط می تونم دعاش کنم می تونم به بابام نشونش بدم بگم بابا جون ببین دادش حسینمو…
کاش می تونستم ذره ای از رنج شبی رو که حرامیان امدند و به بابا اکبر و مامان توهین کردند از رو قلبت بر دارم . می دونم تو قلبت چی می گذره دادشی به خدا میدونم چون برام پیش امده ولی به همون خدا جانانه ایستادی جانانه در مقابلشون ایستادی جانانه از اقامون دفاع کردی خدا قوت
به نام خدای ماه
سلام
متنتون جالب بود، لبخند و همراه با کنجکاوی برای خوندن بقیه مطلب را در صورت مادرم دیدم.
درضمن از اینکه جواب کامنتمو دادین خیلی ممنونم، فکر کنم قسمت نباشه که این هدیه مزین به دست خط شما بشود. من دیروز نتونستم بیام، امروزم شما نبودین. به هرحال خیلی ممنون.
به نام خدای ماه
سلام
متنتون جالب بود، لبخند همراه با کنجکاوی برای خوندن بقیه مطلب را در صورت مادرم دیدم.
درضمن از اینکه جواب کامنتمو دادین خیلی ممنونم، فکر کنم قسمت نباشه که این هدیه مزین به دست خط شما بشود. من دیروز نتونستم بیام، امروزم شما نبودین. به هرحال خیلی ممنون.
سلام جناب قدیانی
با مطالب داغ فوق العاده بروزم
»» تصویر طنز : میرحسین ؛ جوجه اردک زشت ! ( جوجه میرحسین زشت ! )
»» تصویر منتشرنشده : آقا و آیت الله العظمی بهجت (ره)
»» تصویر طنز : سوتی خفن موسوی » آقا نگه دارنده یقه شو ورنداشته !!!
»» “تاریخ” کروبی هم میلنگد
»» تصویر طنز : میرحسین موسوی توسط سربازان گمنام امام زمان دستگیر شد !
»» تصویر طنز : موسوی خانه به دوش شد !
»» اقتصاد بالنده و روبهجلو ایران با رشد ۳٫۳ و تورم یک رقمی ۸٫۵ درصد
»» احترام ویژه آیت الله العظمی بهجت (ره) به حضرت امام (ره)
»» خبر : مسلمان شدن فرزند رئیس شبکه BBC
»» صوت : استاد رحیم پور ازغدی » افراد سه دسته اند …
»» شعر : جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
»» تصویر : مولای عاشقان
»» کلیپ : آگاهی حضرت آیت الله خامنه ای از اطلاعات به کلی سری اسرائیل
»» مناجات : بدان من هم هرگز خسته نمی شوم !
»» جدول پخش موضوعی شاخص
راستی گفتم توضیح بدم سوال برای کسی ایجاد نشه من همیشه با اسم سحر نظر میدم دوست ندارم اسم خودم رو جایی بنویسم اما این بار چون داشتم با داداش حسینم درد و دل می کردم اسم خودم رو هم نوشتم
این مطلب را دوست گرامی آقای مهدی ابراهیمی در وبلاگ اضافه کار نوشته اند:
۱- چند سالی بود پلو نخورده بودند ، مادر قول داد اگر دختر دبستانی اش همه نمراتش را ۲۰ بگیرد ظهر نهار برایش پلو درست کند.
۲- دخترک راه مدرسه تا خانه را دویده بود ، کارنامه به دست وارد خانه شد. از این اتاق به آن اتاق ، تا مادر را پیدا کرد.
۳- خوشحال وشادمان به مادر گفت : این کارنامه ؛ از قرآن تا انضباط ۲۰٫ مادر باورش نشد ، یعنی شاید نمی خواست باورش شود. اما مادر برنجی در خانه نداشت.
۴- پس چی شد ، مگه نگفتی ۲۰ بگیری پلو درست می کنم ؛ مادر گفت الان نداریم و دخترک همین طور که گریه می کرد از مادر خواهش وتمنا که چرا به وعده اش عمل نکرده است.
۵- مادر برای یک لحظه ؛ دخترش را هل می دهد تا از دست وپایش کنار برود ، دختر عقب عقب به در خانه می خورد ،
۶- دخترک به بیمارستان نرسیده ؛ می میرد!
این داستان خیالی همین چند وقت اخیر در منطقه تبادکان مشهد برای یک دانش آموز دختر دبستانی اتفاق می افتد!
حالا به نظر شما مفاسد اقتصادی مقدم تر است یا مفاسد اجتماعی!
http://alef.ir/1388/content/view/68385
برخورد شدید با دانه درشتها در اسلام
در جمهوری اسلامی هیچ کس فراتر از قانون نیست و اتفاقا هر که مسئولیت بیشتری دارد، باید بیشتر از همه پاسخگو باشد و بیشتر از همه باید بر او نظارت کرد. در جمهوری اسلامی حفظ آبرو و مصلحت نظام اسلامی و اعتماد عمومی مردم به کلیت نظام، مهمترین مصلحت و حقیقت است و لذا باید با آنهایی که با فساد خود، مردم را به نظام اسلامی بدبین کردهاند، برخورد قاطع نمود و قطعا پس از حکم قطعی دادگاه، آبروی آنها در حیطه جرم، محترم نخواهد بود، آنچنان که امیرمومنان با مفسدان حکومتی عمل نمود.
حجة الاسلام و المسلمین دکتر نقی پورفر عضو محترم هیئت علمی دانشگاه قم در گفتگو با خبرنگار الف با بیان این نکات، اظهار داشت: در مورد احکام فقه اسلامی در مورد صاحبان قدرت و ثروت اینگونه است که در جهت تخلف احکام بسیار سخت و با شدت مضاعف باید برخورد گردد و در مجازات آنها باید شدت عمل به خرج داد، در مقابل حیثیت و آبروی آنها نیز آبروی ویژه است و در صورت درست کار کردن مسئولین باید از حرمت ویژه ای برخوردار شوند، در قرآن نیز به برخورد خدا با زنان پیامبر اشاره شده که پاداش کارهای خوب آنها ویژه و مجازات گناهان آنها مضاعف بوده است.
وی ادامه داد : چون در گذشته شیعه، علما حکومت نداشتند و به علت بحث اجتماعی حکومتی کنونی در فقه رایج و قانون رسمی ما جاهای خالی از فقه دیده می شود که خلاءهای قانونی ما به حساب می آید که همین خلاء باعث شده بسیاری از احکام فقهی اسلام به درستی اجرا نشود.
وی افزود:از سیره امیر المومنان در مورد فقه خواص می توان از برخورد امیر با برادر، دختر و استاندار خویش نام برد که فرمود: همانطور که دست برادر خود را نیز داغ کرد.
همچنین پیامبر اسلام (ص) زمانی که یکی از سران قبایل دزدی کرد حکم قطع ید او را که امروزه اجرا نمی شود صادر کرد و در پاسخ به طرفداری تعدادی دیگر از روئسای قبایل چنین فرمودند:به خدا قسم اگر دخترم فاطمه این کار را میکرد با او چنان کاری می کردم که با رییس قبیله کردم.
امیر المومنان نیز وقتی خبردار شد که حاکم بصره بر سر سفره ظالمان نشسته خود شخصا به بصره رفت و فرمود: ای مردم همانطور که من حاکم را بر شما انتخاب کردم من نیز او را عزل می کنم و در زمان زعامت علی کسی حق ندارد با ظالمان هم معیشت شود. ایشان در فرمان به مالک اشتر نیز تاکید میکنند که با کارگزاران فاسد برخورد قاطع کن و نزد مردم آنها را معرفی کن.
حضرت امام، در بیانات خود بارها در خصوص بروز خوی کاخنشینی و اشرافیگری در مسئولان هشدار میدهند و تاکید میکنند که دراین صورت باید فاتحه نظام و کشور را خواند، رهبر انقلاب نیز بارها تذکر دادهاند ایستادگی در برابر استکبار جهانی تنها در صورتی است که مسئولان اسیر اشرافیگری و دنیاگرایی نشوند.
وقتی نسبت به اشرافیگری و رفاهطلبی تا این حد حساسیت وجود دارد، تکلیف فساد اقتصادی برخی مسئولان و ضرورت برخورد با آنها روشن است و لذا اگر کسی اندکی با اندیشه امام و رهبری قرابت داشته باشند، میپذیرد که امروز مصلحت نظام اسلامی ایجاب میکند که مفسدان اقتصادی دانه درشت و حامیان آنها در هر پست و مقامی که هستند، بدون اغماض بر مردم معرفی و با آنها برخورد شود تا اندک مدیران فاسد، مردم را نسبت به همه مسئولان نظام بدبین نسازند.
امام خمینی معتقد بود انقلاب ایران به لحاظ ماهوی از سایر انقلاب های دنیا متمایز است و وجه تمایز آن اسلامی بودن آن است. در واقع از دیدگاه امام(ره) هر حکومتی که محتوای آن اسلامی نباشد طاغوت است. ایشان می فرمایند: «الان ما همه مکلفیم حالایی که جمهوری اسلامی شد ما همه اسلامی باشیم اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد اما ماها دیگر اسلامی نباشیم حکومت اسلام نیست اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد، پاسبان هایش اسلامی نباشند خدای نخواسته دادگاه هایش اسلامی نباشد، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام همان طاغوت است.»
حضرت امام خمینی (ره ) طی سخنان مشروحی مواضع خود را در مقابل رییس جمهور آن زمان و متحدانش که نسبت به قانون تخطی کرده بود، اینگونه بیان کرد: اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید٬ این طلبه ای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می کند.
پس از گذشت سه دهه از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مردم کمتر به خاطر دارند، که مسئول و مدیر بلند پایهای به اتهام فساد مالی به صورت علنی محاکمه و با وی فارغ از مسائل حزبی و سیاسی برخورد قاطع شده باشد براستی چرا در حکومتی که پیرو عدل علی(ع) است و میخواهد الگوی جامع حکومت اسلامی برای جهانیان باشد؛ رویکرد عدالتخواهانه در برخورد با مسئولان خاطی انجام نمی شود؟!
البته باید توجه کرد که وجود فساد در بخشهایی از حاکمیت، نشان عیب و نقص کلیت نظام و حاکمیت نیست، بلکه آن چه نقص است، عدم برخورد قاطع و معرفی نکردن مفسدان اقتصادی دانه درشت و غارتگران بیتالمال است، چه آنکه در حکومت امام علی(ع) که اسوه عدالت و الگوی حکومت ماست نیز مسئولان فاسدی بروز کردهاند، اما مهم برخورد قاطع امام عدالت با غارتگران بیتالمال است .
خداوند دشمنان ما را از احمق ها قرار داده است.
البته ما شیخ را بازیچه دشمن میدانیم
حاجی خیلی باحال بود
فکر کم خود شیخم خیلی حال کرده باشه
آخه الان فکر می کنه ازش تعریف کردی
خصوصی
سلام
یه قسمتی خوندم که گفتن شما این کارا رو انجام میدی که مزار پدرت مثل بعضیها شلوغ باشه
حسین جان !
اولا خاک عالم بر سر ما که هنوز چیزی از روزای جنگ نگذشته مزار قهرمانان جنگ رو فراموش کردیم
دوما شما اگه بفرض برای شلوغی مزار این قهرمانان هم کار کنی البت کار به حقیست و در خور تحسین
من برادر همسرم رو در ۳۰ خرداد سال گذشته در اغتشاشات از دست دادیم و در قطعه ۲۵۷ به خاک سپرده شده
تقریبا هر هفته به بهشت زهرا میریم و گاهی خیلی حسرت میخورم از نادانی بعضی ها
قبر آقا سلطان تقریبا همان جاست و همیشه یک مشت الاف که شاید حقوق بگیر آقازاده ها هم باشن اون اطراف میچرند
یه دفعه یکی شونو دیدم با آب و مایه ظرفشویی افتاده بود به جون سنگ قبر ندا و چنان میشست که انگار داره خود آقا سلطانو میشوره!
زحمت کم کنم! غرض عرض خسته نباشید بود و دعای خیر
بنویس که قلمت خیره انشاالله
ســــــــــــــــــــلام
روده هام به هم چسبید بس خندیدم !
ایول داداش حسین بعد از مدتها طنز توپ نوشتی وما هم توپ خندیدیم
مخلصتم
یاعلی مدد
از متن ناراحت شدم
درسته ما با آقای کروبی مخالفیم
اما تمسخر و تحقیر هیچ کار خوبی نیست
بی ادبیه
ما فرزندان خمینی کبیریم
ادبمون باید ادب ابوالفضلی باشه
باید با اونا یه فرقی داشته باشیم
سلام
خداروشکرکه خداهنوز هست…..
آدم ها هرچقدرهم بدباشندمامسئول تمسخرآنهانیستیم
بادتان باشد…….
سلام برادر خسته نباشی میرم سر اصل مطلب: چرا در مورد آقای مشایی مطلبی نمی نویسی و احساس مسولیتی در مقابل افکار و حرکات ایشون نداری مثل کمک به هدیه تهرانی و …. یا علی مدد
سلام.امکان خرید اینترنتی کتابتون (نه ده) وجود دارد؟
به دامنه های کوه زاگرس میرویم.در دامنه های کوه زاگرس موجودی متولد شده به نام شیخ.این موجود بسیار خطرناک که شباهت عجیبی به انسان دارد.او دارای سری بزرگ و بدون مغز است!از مشخصه های دیگر این موجود بیسوادی اشکار و تابلوی اوست.این موجود در برابر لغت احمدی نزاد عکس العمل عجیبی از خود نشان میدهد که او را مانند کوه اتشفشان در حال فوران میسازد.در هنگام مواجهه با این موجود بهترین راه لبخند وگذشتن از کنار اوست چون او عروسکی در دستان فتنه گران بیش نیست!!! (البته اگه واقعا دیدی اشکالی نداره تاییدش کن لطفا)
به نظر من وقت گذاشتن برا حرف زدن یا نوشتن در مورد این شیخ دیوانه روز قیامت برایمان دردسر خواهد شد مگر نشنیده اید که نباید مسلمان وقت را بیهوده بگذراند ونباید وقت را صرف لغویات کند
سلام امروز با این وبلاگ آشنا شدم .کلی خندیدم. خیلی خوب می نویسید.امیدوارم که همینطوری پیش بریدو سی سال بعد بهتون نگن ملاک حال فعلی افراد است. البته این دعا رو برا خودم هم میکنم. ایشالا هممون عاقبت بخیر شیم.
سلام بر شهید اوینی ثانی خیلی مخلصیم حاج حسین اقا التماس دعا
سلام
یا علی مدد.به خدا خیلی مردی
خدا ایشاله بهت عزت بده و سلامتی و درد و بلات تو سر میر یزید و دارو دسته اش
“””جنجر ه ا ت””” ر ا به فر یا د د شمن ا جار ه ند اد ی که د اد ی.
و
به فکر “”حو د ت”” نیستی، به فکر محافظانت باش. با با !
با:
“ا ز جا م جها نی آ فر یقا تا جها نی بد و ن غز ه همر ا ه با صد ا و سیما ی ا نقل ابی ! ! !”
بروزم…
نوشته های قبلی ات خیلی بهتر بودند…
ر ا ستی مثل ا ینکه نخو ا ند ه تا یید می کنی بر ا در! ! !
عرفان را می گویم…
سلام عرفان جان.
باور کن بی صبرانه منتظرم. ولی فعلا توی باقالی هستیم.
تا نوبت ما بشه صف خیلی درازه. 😉
سلام بچه بسیجیا وب سایت داداش حسین عرفان جون ادرسو که دادم اما باشه چشم یه بار دیگه هم واسه خاطر گل روی شما می نویسم بیایا قولhttp://salekemobarez.blogfa.com/ منتظرم
حاجی شیره
دمتگرم
بزن داغان کن هر آنچه و هرآنکه ملت ولایی و مبارز و فداکار و هوشیار و عزیز و هرچقدرم تعریف کنیم به خدا کمس رو به سادگی گرفت و گرفتن و هر اینه پیداست که خود بی شعور و نفهمند
الا انهم هم السفهاء ولاکن لا یشعرون
فکر کنم از دسته شیخ خیلی شکی هستین که این همه تایپ کردین ماشالا خوصله
داداشی اجازه دارم مطلب اخرتو بذارم تو وبلاگم؟
به خدا اگه جواب ندی بد ناراحت می شمااااااااایه اره یا نه گفتن مگه چقدر از وقتتو می گیره؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام یه حسی به من میگه این کار درست نیست چون هیچ وقت نشنیدم بزرگان دین دشمنان دین رو مسخره کنند هر چند سزاوار بودند یکی می گفت کارتون و اون دنیا به اادم های بدتر از خودتون گیر ندید چرا که مجبورید مدتها الاف اونا بشید
یه بنده خدایی می گفت: به شیخ رای میدم چون تعطیله! یه شبه مملکت رو به فنا می ده و اینجوری حکومت از بین می ره!!!!
ولی خدایی حیف این قلم قشنگ نیست که واسه شیخ بنویسه؟
سلام
خسته نباشی
واقعا خیلیا باید بیان از تو یاد بگیرن
دست اقای کروبی درد نکنه که حال امثال شما را خوب گرفته. معلومه بد جوری میسوزی که اینجوری در موردش مینویسی. به نظر من شما نویسنده نیستی باید بری چاله میدان یا اینکه شر خر بشی چک پاس کنی 🙂
متن درد دلی با حسین قدیانی کامل شد… اما باز هم خیلی چیزها را نگفتم…
درد دلی با حسین قدیانی…
لینک:
http://culture-engineering.blogfa.com/post-127.aspx
پیش کش خونین دلان وبلاگ نویس، خصوصاً قدیانی های این سایت
سلام داش حسین
این دو تا خبر رو ببین
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=51460
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=51425
بر خلاف بقیه ی دوستان که فکر می کنند این مطلب، با سبک واقعی شما فرق می کنه، به نظر من این نوشته دقیقاً سبک واقعی شما رو نشون می ده.
یه سوال برادرها:
چطور همه میتونن برن اونور آب شرف ما رو به سخره بگیرند، تا ما دست روی یک نغر میگذاریم، صدای همه بلند می شود… آنها به ناحق ما را به سخره میگیرند… ما چرا مشت خود را برای خورد کردن دندان این منافقین محکم نکنیم…
بروید ببینید چگونه در حضور همین شیخ، خامنه ای را به سخره گرفتند؟! آیا شما ندیده اید گستاخی های هادی غفاری و کروبی را؟
این داغ دل ماست که با طنز بیرون می آید از سینه ما…
حرفی هست؟
در یکی از پایگاه های انتخاباتی شهر ما……………جومونگ………..از کروبی…………….بیشتر رای اورده بود………………………//////////////////////////
یا حق
برای سلامتی همه سلام می فرستم …
ضمن خدا قوت و تبریک به این همه هنر در گرفتن قلم خوشحالم به عرض برسانم من از سیم اردیبهشت ماه با مطلب جواب به نامه دختر شیهد باکری آپم.جای خرسندی بنده است که پزیرای فرزند شهید والامقام قدیانی باشم و البته این پست را بنا به ضرورت نوشتم چون دلم شکسته بود و هیچ چیز مرهمی بر دل زخم دیده ام جز قلم نبود…
با ادای احترام به مقام رفیق شهدا ی هشت سال دفاع مقدس ، بخصوص شهید گرانقدرم ، شهید باکری و عرض پوزش از دختر بزرگوارشان …
چرا اون وقتی که شما سر می زنید و آی پی وبلاگمون رو چک می کنیم از آمریکاست؟!
متوجه نمیشم!
یعنی چی؟!
سلام داداش
دستت درد نکنه حسابی خندیدم
راستی مگه نشنیده بودین
میگفتن کروبی عربی رو تک ماده کرده!!!!!!
التماس دعا
سلام اقا حسین . امروز خونمون یکی مهمون بوده اومده از طرف من کامنت گذاشته مگه دستم بهش نرسه . نامرد .
داداش تایید نکنی ها . واسه من آقا حس هم داره . همون کامنت حسی بهش می گه رو می گم .
سلام داداش حسین
راستی از این شیخ نوشتی دل براش تنگ شد آخ یادش بخیر که پارسال تقریبا همین روزها بود که داشت……….میکرد و همه براش میخندیدند حتی مسئول ستاد خودش
راستی داداش حسین انشاءالله مراسم سالگرد رحلت امام(ره)هستین
اگه هستین یه مکانی رو برای دوستان مشخص کنید تا شمارو از نزدیک ببینیم
سلام حسین اقا بی صبرانه منتظر متن زیبایتان در مورد آقا روح الله هستیم
خدا قوت برادر
عجب دورانی شده.
“حقیقت جو”یی قبلها آبرو بود و امروز خیانت،
قبلها نماینده ایران بود و امروز بازیچه شیطان،
🙂
نهضت پیشنهاد دهی به داداش حسین
امروز صبح یکی می گفت تنها کسی که واقعا برا مملکت برنامه داشت اونم برای همه اقشار کروبی بود.اون یکی گفت این مدل های نوین برای ایران جواب نمی ده.اگه می خاید بخندید به این دانشجویان بخندید.
سلام
این شیخ خیلی ناشیخ است به خدا عکسش را دیدم جایی تو سایتها که دیدار خانواده شهدای جنبش سبزشان! رفته بود و در خانه آنها با بی شرمی هر چه تمام کنار سه تا دختر بی حجاب عکس یادگاری انداخته بود.
مثلاً واسه خودش عبا و عمامه هم گذاشته… !!!
میشه کتابو از انتشارات مرکز اسناد به صورت اینترنتی خرید
ببخشید مزار پدرتون نسبت به مزار شهید پلارک کجا قرار داره هر چی گشتیم پیدا نکردیم
سلام به همگی . من بازم اومدم . داداش دارم واسه امتحان mche دو هفته ی دیگه آماده می شم واسه همین یه ذره دیر به دیر میام ولی خیلی دوستتون دارم . یعنی الان قلبم به جای تاپ توپ می گه قطعه ی ۲۶ قطعه ی ۲۶ . بهترین لحظات عمرم بودن این جاست با همون داداشی یه ذره جوشی ! خداییش بعضی وقتا جوش میاری . ولی عیب نداره ما فدای عصبانیت کسی می شویم که برای اسلام و دین و امام حسین علیه اسلام مثل حضرت قمر بنی هاشم رگ غیرتش می زنه بیرون و عصبانی می شه . ققققربون باتومت برم اگه لایق باشم . تا عمر دارم این جا میام و تا زمانی که نفس می کشم سعی میکنم تو این قطعه نفس بکشم .
یا زهرا یا زهرا یا زهرا
راستی داداش همه ی ما با دار و ندارمون فدای یه تار موی حضرت علی اصغر . مگه نه ؟
راستی داداش خیلی با حالی . نمردیم یه متن هم تقدیم ما شد . هر چند متن شیخ باشه بازم کاچی به از هیچی . بچه ها زیارت عاشورا یادتون نره نمی دونم چرا این روزه خیلی می چسبه . بخونید حالشو ببرید . مخصوصا اون جایی که تو سجده ( جالبه باید تو اون لحظه در حالت سجده باشی ) :
الهم الزقنی شفاعه الحسین علیه اسلام یوم الورود و ثبتلی قدم صدق عندک مع الحسین علیه السلام و اصحاب الحسین علیه اسلام
ققققققققققققققققققربانت
باور کنید من ریاکار نیستم ! تازشم مغرورم نیستم !
راستی داداش این جوری ابهت این شیخ ساده لوح می شکنه و باعث می شه نتونه کاری بکنه . پس نمیشه گفت کار لغویه . فعلا این تنها راه مقابله با این شیخ با مزه است .
میتونم مطالبتون رو با ذکر منبع تو وبلاگم بذارم؟؟؟؟؟؟
چی شد
جیگرم حال اومد دست درس
سلام
یعنی بگم داش حسین خدا چیکارت نکنه . تازه شام خورده بودم . از بس خندیدم دل درد گرفتم
یا علی
بخدا اگه کسی حرفی به شیخ بزنه هاااااا!!!خودم میام دهن مهنش رو طلا میگیرم….
برادر حسین هستیم تا هستی باش تا باشیم
سلام
خواستم رک انتقادی کنم گفتم باز بهتون بر می خوره و می گید چرا نظر این جوری می دی و مگه من می آم وبلاگ شما به اینو اون وبلاگتون گیر می دم !!! بی خیال شدم .
اما دلم نیومد باید بگم .
چون اولا اراد ت داریم خدمتتون یعنی داشتمیا خواهش می کنم نذارید این اراد ت ازبین بره .
من صریح می گم.
نذارید رگه های ابتذال در نوشتتون پدیدار بشه .
در سته که کروبی همه رو به ستوه می آره .
اما ماهایی که کباده ی عشق ولایت و پیروی از حضرت ماه رو سر میدیم باید به فرامینشون عمل کنیم .
ایشون خودشون فرمودند که تمسخر جایز نیست .
شما در نوشتتون دی گه از حد سیاسی رد شدید جسارتا واژگانی که درشخصیت و شان شما نیست مثل وصله ی ناجور در متن هاتون می در خشه .
خواهش می کنم برای این که قلمتون رنگ خداییش رو از دست نده قدری به ظرایف توجه کنید .
حیفه.
بازم عذر میخوام دخالت کردم.
می دانم اونقدر این شیخ ضربه زده به نظام که حقشه ….اما نمی دونم دقیقا نوشتن به این صورت همان چیزی است که آقایمان هم بپسندد.؟؟؟!!
با سلام
متنتون دل ما بچه بسیجی ها رو خنک کرد.ولی بهتر نیست ما مثل اونا که کارشون تخریبه هر چند هم اون آدم بد باشه تخریب نکنیم؟البته شیخ واقعا حقشه اما در شان ما نیست که کسی رو مسخره کنیم.
داداش حسین میگم از صدات کلی لذت بردم خدا خیرت بده داداش.
راستی فیلم شیخ بیسوات رو هم کارگردانی کن عرفان هم نقش شیخ رو بازی میکنه با بازی افتخاری سیداحمد در نقش شهرام جون…..
خیلی مردی…………………………………………………در این روزگار نامردی
اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید.
شما پیرو چه کسی و چه دینی هستید که مسخره کردن را بر شما آزاد کرده است
یکی به منم نقش بده تو فیلم شیخ وگرنهههههههههههههههههه
سلام داداش حسین
این شیخ حیونکی رو چیکارش داری ! بابا مهندس رو بچسب که کم کم داره فرمول شیمیایی شبیه سازی شیخ رو روی خودش پیاده می کنه!
حاج حسین خیلی دوست دارم ، اما جون من ، این طور هجو کردن تو مرام ما نیست …
این هفته جمعه غروب خودت رو برسون بالای سر قبر شهدا اگه تونستی یک شمع روشن کن نگاه نکن که عابر ها چطور از کنارت رد میشن و چه جوری نگاهت میکنن فقط با شهدا درد ودل کن و از دل تنگی هات براشون بگو اونوقت تقویم هفتگی ات رو صفحه به صفحه ورق بزن و به کارهایی که باید میکردی و نکردی و یا باید انجام نمیدادی و انجام دادی فکر کن مارو هم از دعا فراموش نکن.
روز و شب را در انتظار صاحبت مهدی عج سپری کن (امام صادق ع)
سلام خسته نباشید
سلام برادرقدیانی
به خدا سالهاست دلم بغضی غریب دارد از مظلومیت شهدا ازمظلومیت فرزندان شهدا که با زندگی ی سخت خودمی سازندودم
نمی زنندسالهاست چشمم را غبارغم گرفته راه می روم اما چشمانم هیچ چیزنمی بیندجزدردانسانهای متعهد به خدا ،اسلام
وآرمان شهداخدایا به حق محمد وآل محمد بینشی عطا کن تادرست بیندیشیم ودرصدد نگهبانی ازخون فرزندان ایران عزیز
باشیم یاروغمخوار هم باشیم خدایا آسیه خانم باکری را هم به خون پدرشهیدش قسم یک دم به حال خود رها نکن که گرگ های بی وطن هرجا امثال مارا پیدا کردند بسیارآزارمان داده اند تا به نظام بدبین شویم ازخدا می خواهم که به همه ی ما
هوش وفراستی عطا کند که بتوانیم برغیظ خود غلبه کنیم وبا درودی فراوان برسید علی آقا رهبرمظلومان که همه امیدمان
بعدازخدا به ایشان است.
کلی خندیدیم . . . خدا به شیخ عمر بده که بعد از یه روز سخت کاری لبخندی به لبان ما اورد.
حاجی سنگین خندیدیم.
جواب دوستانی که میگن چرا مسخره می کنی باید بگم
حرب لمن حاربکم
هم دین داریم هم آزاده هستیم چون
ما بیشماریم
ما بیشماریم
ما بیشماریم
ما بیشماریم
سلام داداش.
دیشب توی وبلاگم یه خط نوشتم:
” حسین قدیانی تمام حرف های دلم را میزند”
امروز یکی برام کامنت گذاشته بود:
“پس چه لعنت الله علیهی هستی تو …”
یعنی من!
آخ که چه حالی کردم داداش!
آخ که چه حالی از این سبزیون گرفتی تو، داداش!
مطلب راجع به حشمت الله طبرزدی یادت نره!
علی مدد.
ها ها!!! 🙂
بابا اون هلکوفته که آورده بودن واسه شیخ تو ایتالیا که یه عالمه تحویلش گرفتنو یادتون رفتااااااااااا!!!!! 😀
سلام داداش حسین ، کلی حال دادی دمت گرم ! در جواب اون دوستی که گفته “اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید . شما پیرو چه کسی و چه دینی هستید که مسخره کردن را بر شما آزاد کرده است” بگم که دوما (!) کجای این متن مسخره کردن توش بود ؟ یک سری واقعیت بود که داداش حسین ما نقل کرد . اگه فکر می کنی توی این متن مسخره کردن هست ، ایراد از خودتونه ! چون کلا مسخره اید !! حالا می رسیم به اولا (!) . وای به روزی که ما از نظر شما دین دار باشیم ! دین داریم ، آزاده هستیم ، تازه ! مغرور هم هستیم . حرفیه ؟!
سلام خداقوت،من همیشه به شما و امیرحسین سر می زنم ولی خیلی کم نظر میدم حالا یه پیشنهاد پس زمینه وبسایتتون رو تغییر بدین تا خواندن مطالب آسون تر بشه باتشکر
همیشه حال میدین
قبول ناشناس شبزک داداش حسین می شه شرخر . فقط چک ها چک شهرام جووووووونتون نباشه . ما حوصله ی این شیخ با نمک رو نداریم . به شما که عرض کنم من چه قدر وقت دارم ؟ هی میاد وقت رو می پرسه تا جواب بدیم شهرام خان فرار کرده رفته .هههههههههههههههههههههههههههههه
قبول ناشناس سبزک داداش حسین می شه شرخر . فقط چک ها چک شهرام جووووووونتون نباشه . ما حوصله ی این شیخ با نمک رو نداریم . به شما که عرض کنم من چه قدر وقت دارم ؟ هی میاد وقت رو می پرسه تا جواب بدیم شهرام خان فرار کرده رفته .هههههههههههههههههههههههههههههه
دیدی سبزک رو نوشتم شبزک . ای شیخ هر جا می ری سواد آدما ته می کشه .ههههههههههه
فرید جان من و تو سیاهی لشکر می شیم.
از پشت دیوار رد می شیم. بعدم صدامون رو دوبله می کنن.
معروف می شیم.
سلام خیلی بد بود
.
.
.
.
.
.
.خواستممتفائت باشه!!وگرنه خیلی عالی بود!!البته شیرینی مطلب تو کوتاهیشه!!کم گوی و گزیده گوی چون در!!راستی مثلا در یک کلمه شیخ یعنی شیطون یکم خنگ
مسخره گر سخت کیفر می شود
فکر کن جزاء مسخره کردنت این باشه چند سال با کروبی کنار هم باشید!!حاضری؟؟!!حالا بازهم تمسخر کن
آه و واویلا . آقایان سبزک چه قدر بده مسخره کردن نه ؟ خیلی گناهه ؟ آخی ؟ خدایا داداش ما رو ببخش .
دستور حمله صادر کردن چه طور ؟ اونم گناهه ؟ چشم جوووون مردم ،چشم سربازا رو درآوردن چه طور ؟ آخه نامردا اون سربازای بیچاره چه گناهی داشتن که اون طوری باهاشون کردید ؟ کافر بودن ؟ یا نه همین بچه محل خودتون ؟ ببینم آتش زدن و کشتن و زدن و بردن و کل یه مملکت رو به گند کشیدن و آبروی اسلام را بردن و سیلی زدن به گوش اسلام چه طور ؟ مباحه یا احتیاط واجبه ؟ واسه ما جانماز آب نکشین سبزکای بی نماز با کفش نماز خون . روزه خواری که عین ثوابه مخصوصا با اب معدنی اون هم تو روز قدس . حالم از شما بهم می خوره .ههههههههههههههههههههههههههههههههه
کی گفت من نقش شیخ باشم ؟ اگر سر به سر تن به کشتن دهم
از آن به که نقش شیخ را به من بدهند
داداش نقش من مال داداش فرید . داداش فرید خیرشو ببینی .هههههههههههههه . وای داداش بعد از suggest باید فعل چه طوری بیاد ؟ ببین داداش دو حالت داره اگه معمولی باشه کافیه گذشته باشه اما اگه با should اومده باشه می شه اون رو هم حذفش کرد و به صورت مصدر بدون to نوشت . شرمنده بچه ها قاطی کردم!
قققققربانت
سلام داداش حسین.
خوش آمدی به خانه خود.
می گم ت این شیخ به دیار باقی نشتافته بدیم چین سه چهار تا کپی ازش بزنه لا اقل حوصلمون سر نره
اما کاش می شد یه دعایی کرد برگرده
من به جای اون می ترسم
راستی شبکه ماهواره ای می خواد راه بندازه ؟؟؟
آدم افسرده رو حال می یاره حرف های این شیخ
خیلی سوژشت هر چند متاسفیم برای از دست رفتن افراد
hami
اگه شوخی کردی که اصلا با مزه نبود؛
اگه جدی گفتی هم که…………
سلام و خسته نباشید . همین اول عرض کنم. اگر مصلحت دیدید متن را نشر عمومی بدهید وگرنه من متن را خصوصی می نویسم . به خاطر اینکه ادبیات دینی من انتقاد از یک دوست را پنهانی می پسندد.(البته عرض کردم دوست نه سران فتنه و منافقین و … . این پرانتز را آوردم برا رفع سوء تفاهم )راستش متن جالبی بود و نثرش هم شیوا و پر طنز . گرچه بعضی جاها فراتر از طنز بود که به نظر من شایسته فکر اخلاقی یک بسیجی خط ولایت نیست . ولی به هر حال بیشتر صحبتم سر اینه که با وجود سر حال اومدنهای ما از این جور متنها بهتر نیست مثل خیلی دیگه از کارهاتون ، تحلیل همراه با طنزتان به گونه ای باشد که معرفت زایی کند و بینش بدهد به مخاطب ؟ یعنی یه جورایی مواضعشون رو و نه رفتارهای خردشون رو به باد انتقاد، آنهم از نوع منطقی _که می دانم قادر به آن هستید _ بگیرید . فکر می کنم بسیار مفید باشه مخصوصا برای دراز مدت . دعای بابا اکبرها بدرقه راه همه مون . یا حق
مخلص داداش حسینم هستم.
خدا تمام خیر دنیا و آخرت رو به شما بده که وبلاگتون برای ینده شده محل آرامش.
راستی یه بار دیگه میگم شنیدن دلنوشته هاتون با صدای خودتون تاثیر فوق العاده ای داره.
لذتش چندین براره وقتی با صدای خودتون شنیده میشه.
خیلی میخوامت.
عزیز دلم اینجائی؟
میبوسم روی ماهتو و برای سلامتیت و دور شدن شر شیطان از شما براتون یه آیت الکرسی میخونم.
ارادتمندم.
دوستان کسی خبر نداره چرا وبلاگ آنتی مضحک مسدود شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام داداش سید احمد .سید قربون جدت یه آیه الکرسی هم واسه من بخون مومن .
قربون نفست سید
سلام برادر من ….
در قشنگ بودن نوشته هاتون هیچ شکی نیست ولی …
ولی فکر نمی کنین حالا که خدا به قلمتون این قدرت تاثیر رو داده باید بیشتر مواظب اون باشید …
مسخره کردن برای مایی که ادعای مسلمونی داریم و از اون مهمتر ادعای بسیجی بودن و در خط ولایت بودن،
اصلا درست نیست …
خدا خودش گفته : ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم ….
وقتی شما اینطوری در مورد اونا صحبت کنید، نباید از اونا انتظار داشته باشید که به حضرت ماه ما توهین نکنن …
اون بنده خدا خودش به اندازه کافی رسوا هست. افشای کارهای اونا و انتقاد ازشون، فرق می کنه با مسخره کردن …
با تمام ارادتی که نسبت به شما دارم ولی باید بگم که به نظر من این نوشته اصلا در شان شما نبود…..
دوستانه میگم بهتر نیست تقوای الهی رو حتی در نوشته هامون رعایت کنیم؟!
جسارت بنده رو ببخشید …
باسلام
درجواب اون آقایی که گفتن آقا (امام خامنه ای) هنوز کروبی وموسوی و امثال اونا رو جز نظام میدونه باید بگم اونها بعد از اون سخنرانی آقا که گفتن(( بعضیها خودشون رو از کشتیه نظام خارج کردن )) از کشتی نظام اسلامی خارج شدن و دیگه هم امیدی به بازگشتشون نیست…… آقای قدیانی شما هم تا میتونید نسبت به این انگلهای نظام افشاگری کنین و مطمئن باشین ما (امت حزب الله) شمارو حمایت میکنیم…
موفق باشین…
اول متنتان که همان است…
کامنت را عمومی نکردید و جواب هم ندادید که رویتان می شود این متن را به حضرت آقا نشان بدهید یا نه؟…
بالاخره چی؟
می خواهید با مسخره کردن بروید جلو؟با تحقیر؟
داداش حسین بچه بسیجی ها
لطفاً تا وقتی روی ما حساب کنید که حدود شرعی را نگه می دارید
و الا فلا…
بی سواد تویی با این متن نوشتنت
داداشی !
خیلی وقت بود اینقدر بهم خوش نگذشته بود
از بس که خندیدم …
سلام ۀقای قدیانی مطالبتان مثل همیشه به دل مینشیند به عشق قطعه ۲۶ کتاب نه ده شما را خریدم و کلی از خواندنش من و همسرم ذوق کردیم اما خواهرانه یک مطلبی عرض کنم که برای بودن این جمله در نوشته شما” برای آن دستمالی که اخ و تف خود را با آن پاک می کردی” ناراحت شدیم چون قلم شما باید وزین باشد و طنز با تمسخر میدانید که فرق دارد بیماری آسمی که شیخ دارد نباید مسخره شود من از او بدم میآید خیلی اما نمیخواهم قلم شما هم گرفتارشود همانطور که خود شیخ گرفتار شد
از خدا می خوام داداش حسین عزیز را برای اسلام حفظ کنه و شادش کنه همونطور که ما رو شاد میکنه لازم به توضیحه که من مامان یه حسین دیگه هستم نه داداش حسین!
خیلی با حال بود با بچه ها کلی خندیدیم دیگه کسی که میشه رقیب آرا باطله بهتر از اینم نباید براش نوشت
آقای داداش حسین من همیشه از خوندن مطالبتون لذت می برم و خیلی خوشحالم که حضرت ماه چون شمایی رو دارن. اما اما خواهش می کنم، من حتی برای مناظره ها تلاش می کردم از تلویزیون به شیخ نگاه نکنم برام کراهت داشت خیلی ناراحت شدم که تیرگی این تمسخر به قلم پاک شما آسیبی بزنه. با شیخ دشمنی بکنید، اما سطح شما بالاتر از این شکل تمسخر این آدمهاست. خواهش می کنم.
اللهم احفظ قائدنا امام خامنه ای
شادی روح شهدا و امام صلوات
در اینکه شیخ بیراهه رفت اشتباه کرد و ….. شکی نیست اما این دلیل نمیشه که شما اون به تمسخر بگیرید نه خدا راضی است نه امام زمان نه رهبری متاسفم که کسانی همجون شما دم از… می زنند. کاش رفتارمون رو اصلاح کنیم
به نام خدا
آمار بازدید وبلاگت و تعداد نظراتت را که دیدم فکر کردم حتما شما هم داری تقلب می کنی و الکی آمارت بالا رفته پس الانه که یه عده بریزن اینجا و بگن بازدید ما رو پس بدین یا مثلا نظر ما رو پس بدین!!!!
موفق باشید وهمیشه خوش قلم…
شما مسلمونی؟
راستی اصلا خنده دار نبود. این دوستهات به چی خندیدند!
سلام
درسته که همه مون به کروبی شدیدا اعتراض داریم
اما هدف وسیله رو توجیه نمی کنه
تمسخر و غیبت، همیشه بده. کی به شما اجازه داده این طوری راجع به یک مسلمون بنویسی؟؟
شما که با حضرت ماه در ارتباطی، از ایشان استفتا کن و نتیجه را به همه خوانندگان این جا اعلام کن.
اگ آقا فرمودند ایرادی ندارد، ادامه دهید وگرنه این مطالب را حذف کنید
گناه که شاخ و دم ندارد
دستت درد نکنه داداش حسین
کلی خندیدیم
هر چند که هیچ علاقه ای به کروبی نداشته و ندارم اما هزل و فحش نامه و متن و قلم سخیفت که ادب و متانت را به لجن
کشانده است،حالم را بهم زد.واقعا” خودت خجالت نمیکشی که اینجوری فحاشی و توهین میکنی؟ نسبت “تعرض” به یک پیرمرد و آنهم روحانی (هر چند مخالف افکار شما) و مسلمان چه معنایی دارد؟؟؟ از آن “پدر شهیدت” که نان و نوای
امروزت و اشتلم و معروفیتت !!! از نوع تهاجمی و سبکسری را از او داری شرم و حیا نمیکنی که اینطوری افسار گسیخته
و بی حیا صحبت میکنی؟ مگر شما ها خودتان را بسیجی نمیدانید و (نعوذبالله) امام علی را هم بسیجی؟پس الگویتان کو؟
کجا امام علی به مخالفانش فحاشی کرد و خواستار یکی از گناهان کبیره (تعرض ) نسبت به آنها شد؟چرا اینقدرگستاخانه و
هتاکانه ؟ اگر مرد هستی مستدل و منطقی و بدور از هیاهو و فحاشی و توهین بحث کن.اگر اینطور باشد همه بلدند فحش و ناسزا بدهند و مقالات کذایی و خزعبلات اینچنینی را بنویسند بعد هم به مدد پشتیبانی همه جانبه دستگاه حاکم در قالب بولتن و کتاب و جزوه و شبنامه و روزنامه به خورد خلق الله بدهند.به تو و همه طرفداران این رویه عرض میکنم که ایشان هنوز در لباس روحانیت هستند پس به احترام انسانیت و شعور و روحانیت توهین اینچنینی نکن که گناه امثال تو در بدبین کردن مردم مخصوصا” نسل جوانی مثل تو نسبت به روحانیت هم کم نیست.
ادب مرد به ز دولت اوست.
محتوای متنت اینقدر سخیف بود که ارزش پاسخگویی نداشت.این چند جمله هم واسه این بود که کلیت کار دستت بیاد.
خیلی جالبه ! نویسنده متن میشه دلقک و بقیه برادر خواهرهای بسیجی هم میشن تشویق کننده و طرفدار! شما از خودتون شرم نمیکنید که مریضی یکنفر رو اسباب مضحکه میکنید و از “اخ و تف ” استفاده میکنید.حتما” باید خدا سرتون یه همچین بلایی بیاره که آدم بشین.قرآن رو که خوب خوندین و پای منبریهای توپی مثل “منصور ارضی” و “پناهیان” و …
که خوب نشسته اید پس ” لا تسخروا و لا تنابزواباالقاب ” را هم خوب با عمق وجود ولایتی تون درک کردید!
آقای حسین!و سایر آقایان و آغایان ! چرا با نوشته ها و تایید و تمجیدتان فساد و فحشای ادبیاتی و هتاکی را تبلیغ میکنید؟
پدرت باید از داشتن اینچنین فرزند بی ادبی شرم کند.شما کاسه های داغتر از آش هستید.”زهر مار-کوفت- تعرض و..”
چشم پدر شهیدت و پدر شهیدانی(دوستانت) که تمجید کرده اند و کتابهایت را در دل قاب گرفته اند روشن.
آقایان ممنون که ما امروز بایستی فحاشی و توهینها را ببینیم و انتقادی هم نکنیم که برچسب “ضد ولایت و ضد شهید”
را بما نزنند و با آنها بخندیم و لجن پراکنی کنیم و فرق ما با ماکیاولیان که ” هدف وسیله اشان را توجیه میکند” با برچسب دینداری و مسلمانیهای پوشالیمان باشد.
لطفا” دهنتان را بشویید که بدجور بوی شیر نپختگی و خامی میدهد.
محافظانش گاهی به او می گویند: “ایست شیخ”! بعد می گویند: “شوخی کردیم، کسی نیست شیخ”.
کلی مایه انبساط خاطر ما شد در این شب مبارک …
کروبی بیسواد مایه دست موساد.
کروبی جاش تو بهشته چون تو دل ما غمی نذاشته
اصلا خدا کروبی رو خلق کرده واسه جک وخنده…
حقیقت تلخه ای دوست!!! …شیخ یه حقیقته … از نقد شدنش ایراد نگیر …ایراد جایه دیگس ای دوست !!
طنز قشنگی بود دست مریظات !!
سلام علیکم
خدا خیرت بده حاج حسین آقا خدا وکلی این دیگه فوق العاده بود
کاش میشد برای خود شیخ هم فرستاد تا بخونه و کیف کنه البته قابل توجه آقایان مبادی آداب کاسه داغتر از آش
خدایی خود شیخ که از خنده از هوش میره اگر بخونه
سلام خسته نباشید.
وصف شمارو شنیده بودم اما او کتب شمارو دیدم بعدم وبلاگتون.
وقتی کامنت ها رو خوندم دیدم همه حال کردن با قلمتون. بد نمی نویسین اما بهتر هم می نویسین ایشالله.
اما نکته ای که تو کتابتون بارز و روشنه خیلی دلبستگیتون به امام و آقاست پس لابد منش اونا هم براتون مهمه.
من به این نکته واقفم که زبان طنز اقتضائاتی د ارد و باید آن را پذیرفت,اما طنزراه رفتن بر لبه تیغ هست و نیازمند احتیاط.
یعنی باید متوجه باشیم در مقام طنز گرفتار هجو نشیم.بعضی ار قلم زدن هاتون زیباست و شایسته تحسین اما برخی…
حرف زیاد دارم بزنیم اما….
امیداورم روزی بشه از نزدیک هم کلام بشیم.
پیروز باشید.
salam aghaye ghadiani
man hamishe neveshtehaye shoma ro misotudam ama ba khundane in post narahat shodam sheykh ro hame mishenasim va be oje fajeeye vojudesh agahim ama fekr nemikonid in tor neveshtan hata be ghasde tanz noei tamaskhor ast? be nazaretun hazrate mah khoshal mishan agar ma ke peyroveshunim dar masire tamaskhore in chenini harekat konim? va ya haghe baziha ra ke eshare kardid mitunid bedid/ masalan moaleme kelase avale shekh ya asatidash!motmaenid ensnhaye sharif va ba imani nabudan? agar bude bashand nabayad be khatere in neveshte azashun halaliat gereft? in siasate akhlaghist? fekr mikonam khoda va emem va rahbar va baba akbar razi be tamaskhor va tohin nabashand hata be kasi ke haghash ast
چرا جواب خوانندگان را نمیدهید؟ مگر اینهمه اعتراض را نمیبینید؟؟
درضمن به اون دوستی که فکر می کنند این اعتراضها کار “سبزک” هاست: چرا متعصبانه فکر میکنید؟
چرا فکر میکنید تا یک دوست انتقاد میکند، جایش درمیان دشمنان است؟
زشته عزیزم اینجوری با بزرگترکه حرف نمی زنن !!!!!!!!! من که خودم به شخصه کلی ناراحت شدم
بابا ایول حسابی ترکوندی داداش
دمت گررررررررررررررررررررررررررم
میگم داداش من یه نظری دارم
البته خدا حفظت کنه
خدا خیرت بده
خدا از عالم غیبش هرچی میخوای بهت بده ولی یه انتقاد کوچولو فقط و فقط به خاطر اینکه دوست دارم و میدونم انتقاد پذیر هستی دارم میگم
یه جا از کلمه غضنفر که نام مبارک امیرالومنین هست استفاده کردی که به نظر من و در عین حال احترام به نظر داداش گلم اون کلمه رو یه چیز دیگه بزار
این نکبتی که منو تو میشناسیم ارزش اینو نداره که نام مبارک امیرالمومنین براش آورده شه
((غضنفر اصلاحات است شیخ. مایه انبساط است شیخ))
این خیلی ببخشید پشمی نیست که ارزش تراشیدن داشته باشه
حالا کجاست به غضنفر
از اون حس زیبات استفاده کن یه کلمه توپی بزار که بمب خندش برا اون سگ سنی ها هم طوری باشه که نگن اینا تو جوکاشونم با نام ائمشون شوخی دارن
الهی خیر ببینی
خیلی خندیدم . این شیخ اگر نبود تو چه بهانه ای برای نوشتن داشتی ؟؟؟!!
حسین جون دمت گرم . به ما سر بزن هر چند بعید می دونم تا به حال به وبلاگ من سر زده باشی .
جناب آقای قدیانی عزیز
کمی روی این سخنان امام خامنهای تامل کنید :
((من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
درباره زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور برخورد می شود کرد: یک جور، آنچنانی که مطابق حق است. یک جور هم آمیزه ای از ظلم وجود دارد. آن چیزی را بگویید که در دادگاه عدل الهی می توانید توضیح دهید نه بیشتر.))
کلاه خود را قاضی کنید . واقعاً عباراتی که شما در این متن مثلاً طنز به کار بردید از جادهی حق تجاوز نکرده؟ کجا خوانده یا شنیدهاید که پیامبر اسلام که اسوهی حسنه ماست دشمنش را تمسخر کرده باشد؟… کدامیک از اولیاء خدا را سراغ دارید که در مقابل دشمنانشان اینچنین از عبارات تمسخر انگیز استفاده و به کسی لقب داده باشند.
کمی در سوره حجرات تامل کنید.
خدا از همهی ما راضی باشد.
انشاء الله
من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
درباره زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور برخورد می شود کرد: یک جور، آنچنانی که مطابق حق است. یک جور هم آمیزه ای از ظلم وجود دارد. آن چیزی را بگویید که در دادگاه عدل الهی می توانید توضیح دهید نه بیشتر
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=102522
خصوصی .سلام برادر.قلمت بسیارزیباست وجوشیده از درونت.من روح بزرگ شما را در نوشته هاینان پیدا می کنم
چقدرروحتان می تواند دوست داشتنی باشد اما برادرخوبم این نوشته شما مثل همیشه روحم راجلا نداد.بعضی ازجملات وتعبیرها درشان شمانیست… دوست ندارم دیگر شمااشتباه کنیددوست دارم همیشه عمواکبربه شماافتخارکند البته شماکه معصوم نیستی عیبی هم ندارد که خطای کوچکی بکنی اما برادرم بدان که ماروی شماخیلی حساب می کنیم وانتظار حتی خطای کوچک هم ازشمانداریم بالاخره عده ای شما رافرمانده خودشان میدانند.انتقاد باید ازمنش کسی باشدو وقتی مودبانه وبامقایسه مصداقی باشدمی تواندفضایل راگسترش بدهدورذایل را مذموم نشان دهد که تابه حال به شیوه هنرمندانه ای درنوشته هایتان دیدم غیراز… .برادرم میدانم که نصیحت من به شما مسخره است ماکجا وفرمانده کجا…بگذارید از زبان یک فرمانده بنویسم:
(از اینکه کاری اشتباه انجام داده اید از گفتن آن ابانداشته باشید.)
فرازی از وصیت نامه شهید احمد کاظمی
برادرم ببخش پرحرفی کردم به غیرازاین دوخط بقیه رانادیده بگیروبدان که ذره ای از ارادت مابه شماکم نشده است.راستی می دونم که وقت ندارید به تک تک کامنت ها جواب بدید ای کاش یک جواب کلی به همه کسایی مثل من که انتقاد داشتن بدین بگید اصلاباحرفای ما یاگوشه ای ازاوناموافقین یانه.علی همیشه یارتون
با عرض خدا قوت برادر- شمارا به خدا موضوعی را که از اختیار کسی خارجه را به باد تمسخر نگیرید. خط اول مطلب را که خواندم، ناراحت شدم…
سربلند باشید.
کلی خندیدم در دلم، و اندکی با لب!
و بسیار گریه کردم با چشم، واندکی از دل!
بر بی اعتباری دنیا و پستی انسان!!
اسم” فراری “و “شاید افسر جوان “رو عوض بدل گذاشتید برادر
سلام برادر
خسته نباشید.
بابا گناه داره چقدر اذیتش میکنید خیلی باحاله شنیدید میخواد افشاگری کنه کاش میشد مستقیم از تلویزیون پخش بشه وای چه خوش میگذشت یاد بگوری توی برره زنده میشد …………..
یه افشاگری از خودم در وکنم
سلام خسته نباشی برادر . محشر بود . داداش تورو خدا فکر چشم ماهارو هم بکن جان هرکی دوست داری یکم درشت تر بنویس جانم فدای رهبر
سلام. چقدر این طنزتون زیبا بود. خدا خیرتان دهد.