“راه” پیمایی در کوی دغدغه های جنوب شهری “وحید”

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ طرح نوشت: احدزاده

این هفته که رفته بودم بهشت زهرا چند تایی عکس گرفتم که ۶ تایش را می گذارم ببینید

و آخرین عکس

این “راه” پیمایی را تقدیم می کنم به برادر بزرگترم “وحید جلیلی” که زیاد دوستش دارم

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ کلیپی از جواد

http://s1.picofile.com/file/6408080480/Bahrain_9dai_blogfa_com.wmv.html

با اینکه در دکان دکه، آن زیر گذاشته شده بود، خم شدم و برش داشتم و خریدمش به ۲۰۰۰ تومان. کمی نامرتب در می آید، ولی غنیمتی است در این آشفته بازار فرهنگ. یک سر مرا می برد سوی “سوره”ای که آیه هایش را “آوینی” می نوشت. “راه” هوای بچه ها را دارد. جمع خوبی جور کرده وحید جلیلی گرد خود. هر چند که قضاوتش درباره صفار وزیر ارشاد را کمی تا قسمتی تند و غیر منصفانه تشخیص دادم.

نگاهش می کنم همان جا جلوی دکه. تیتر مجله “رستاخیز عزت لگدمال شده” است و تیتر دومش “بدریون در تنگه جمل”. شماره ۵۰ و ۵۱ این مجله است. ورق می زنمش. در صفحه “منفی یک” خبری می خوانم که؛ “راه” منتشر می کند. گزیده ۳۲ سال روزنامه نگاری انقلاب اسلامی. در ۱۸ پرونده موضوعی با آثاری از ۱۵۰ روزنامه نگار، نویسنده و هنرمند انقلاب اسلامی. برگزیده از ۴۰ مجله و روزنامه. صفحه ۱ فهرست مطالب است و ایضا بچه های راه. عبدالحسین احمدی. محمدحسین باقری. محمدحسین بدری. مصطفی حریری. محمدسرور رجایی. رضا زاده محمدی. نعمت الله سعیدی. محمدمهدی سیار. محمدرضا طاهری. احسان صفرزاده. میلاد عرفان پور. یاسر عسگری. امید مهدی نژاد. محمدجواد میری. صفحه آرا: مهدی بادیه پیما. دبیران تحریریه: محمدعلی صائب. علی محمد مودب. سردبیر و مدیرمسئول: وحید جلیلی… و همه هم از جنس مذکر! پس چیست نقش خواهران من و تو در این جنگ نرم؟… تلفنی هم برای تماس و احیانا خرید مجله که می نویسمش: ۸-۶۶۹۶۸۸۹۷  و ناشر: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی.

ورق می زنم تا صفحه ۴ که به جای سرمقاله، سخنرانی “آقا” را کار کرده با این تیتر “برکت ۳۲ سال ایستادگی” که تا صفحه ۷ ادامه دارد. با ۲ سوتیتر در صفحات ۶ و ۷: “امروز بعد از ۳۲ سال، شما نگاه می کنید به جامعه ما. رفتارها از روز اول اگر اسلامی تر نباشد، حداقل مثل روز اول پیروزی این انقلاب است. جوانهایی که امام را ندیدند، دوران جنگ را ندیدند، از انقلاب چیزی یادشان نیست، اما پایبندی و التزام شان به مبانی اسلام، از بعضی ما پیرمردها بهتر است”… “آن عدالتی که اسلام از ما خواسته است، با آنچه که امروز در جامعه ماست، فاصله زیادی دارد، اما حرکت به سمت عدالت اجتماعی متوقف نشد و ادامه پیدا کرد و روز به روز شدیدتر شده است”. این همه قطعا درست، ولی سخن “آقا”، “سخن آقا”ست و مجله راه که دیر به دیر هم می آید، با سرمقاله زیباتر است. به قلم وحید یا دیگر بچه های “راه”. صفحات ۱۰ و ۱۱ و نیمی از ۱۲ ویراسته ای است از سخنان سعدالله زارعی درباره اوضاع امروز منطقه که تیتر یک مجله هم از دل همین سخنرانی بیرون آمده است. یعنی تا صفحه ۱۲ مجله، خبری از “قلم” نیست و این را نپسندیدم. صفحات اول مجله بهتر است به قلم همین بچه های “راه” مزین شود. من “راه” را می خرم که “راهی ها” را بخوانم، نه “سخنرانی ها” را. با این همه سوتیتر دوم سخنرانی زارعی عزیز قشنگ انتخاب شده بود: “اگر رژیم مبارک ان شاء الله به دست مسلمانان ساقط شود، اگر رژیم اسرائیل می خواست ۱۰ سال عمر کند، این ۱۰ سال به یک سال تبدیل می شود. الان فضای تنفسی اسرائیل، مصر است. اگر این فضا بسته شود، اسرائیل در سیستم مرزی حبس می شود. هیچ اتفاق دیگری که نیفتد، همین حبس اسرائیل را ساقط می کند”.   

“خمینی فی قلب کل مصری” عنوان گفت و گوی کوتاهی است با رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر که به شدت خواندنی است. “انقلاب اذان” هم تیتر گفتاری درباره انقلاب تونس است که این هم ویراسته سخنرانی علیرضا رضاخواه است در مجمع مطالبه مردمی مشهد. چو عیبش گفتم، حسن این کار هم بگویم. چه بسیار سخنرانی که این طرف و آن طرف می شود، اما ویرایش نمی شود و راهی به رسانه های مکتوب پیدا نمی کند. این کار “راه” ابتکار خوبی است. دعوای من با این بچه ها، سر نحوه چینش این سخنرانی ها در “راه” است که گمانم جای آن، اول مجله نیست.

صفحه ۱۷ به قلم راشد الغنوشی متنی مطول و چند صفحه ای کار شده درباره تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر نهضت اسلامی تونس. متن مهمی است. پر از تحلیل. در صفحه ۲۲ “با قاطعیت می گفتند اسرائیل از بین می رود” عنوان تیتری است از دل مصاحبه با روح الله رضوی، عضو کاروان آسیایی غزه. مطلب بعدی “تفسیر خطبه منای امام حسین از زبان امام خمینی” است. مطلب را که می خوانی، می بینی این خمینی است که امام ماست، نه آن خمینی که موسسه تنظیم دارد به خوردمان می دهد. خمینی پاپ نبود. “فرزند صبح” نبود. خمینی، ساحتی بود، ساعتی قبل از ظهور. درست مثل خامنه ای.

“بازیگوشی جوانانه طلاب” عنوان متنی است که بر چند آسیب در حوزه های علمیه، گذر کرده است. نوشته حجت الاسلام مهدی همازاده. صفحه ۲۸ ویراسته گفتاری می خوانیم از پرویز امینی، مولف کتاب ارزشمند “جامعه شناسی ۲۲ خرداد” با عنوان “متدولوژی امام در تعریف جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی”. در سوتیتر این مطلب می خوانیم: “مردمی کردن مبارزه و جنگ به این معنا بود که امام، “ابعاد، اندازه و قواره” میدان مبارزه با شاه و جهاد در دفاع مقدس را جوری تعریف می کرد که هر کسی با هر جنسیت(زن و مرد) و سن و سال(جوان و پیر)، ساکن در هر منطقه جغرافیایی(شهر و روستا)، با هر میزان از تحصیلات و در نهایت با “هر ظرفیتی و با هر توانی” خود را جزء مبارزه و نقش آفرین در صحنه جهاد بداند.

“تجربه های نو در نگارش تاریخ شفاهی انقلاب” به بهانه نقد کتاب “هنر در گرماگرم انقلاب” نوشته ای از نعمت الله سعیدی است و اگر چه مطول، اما تحلیلی و مستدل.

در قسمت “پرونده” یاد شهید دکتر مجید شهریاری گرامی داشته شده. در این بخش، گفت و گوهای خوبی شده با استاد مهدی طیبی و نیز سرکار خانم قاسمی، همسر شهید… “من از زمانی که با ایشان آشنا شدم، همواره معلم بودند. بعدها شنیدم که قبل از آن هم معلم بودند…”. “زره باف شهر ما” روایتی است از آیت الله جوادی آملی در همین باب. در این پرونده مطالب دیگری هم هست که شهریاری شهید را می توان از خلال آن بهتر شناخت.

روح الله رشیدی در مطلب “اعتراض انکارشدگان به سینمای خواب زده” نگاهی انداخته به جشنواره فیلم عمار. حسین بدری هم گفت و گو کرده با حسین شمقدری، کارگردان “یزدان تفنگ ندارد”… “بچه جنوب شهر می گوید؛ اگر قرار است اعتراض و شلوغی باشد، باید از جنوب شهر شروع شود. می گوید؛ ما زیر خط فقریم و مشکل داریم. ما باید سر و صدا کنیم، شلوغ کنیم؛ چرا شمال شهری ها شلوغ می کنند؟”

“بدون احمدی نژاد هم این گفتمان باز تولید می شود” تیتر گفت و گو با کارگردان مستند “آقای احمدی نژاد و کانادایی ها”ست. میلاد دخانچی.

فائقه السادات میرصمدی مصاحبه ای کرده با نویسنده کتاب “نامیرا” تا “راه” خیلی هم مردانه نباشد. صادق کرم یار از “یک سال زندگی با اهل کوفه” گفته و گفته: “سعی کردم به این اتفاق از بالا نگاه نکنم. نگاه تحلیلی و جامعه شناختی به کوفه نکنم…”.

علی داوودی در صفحه ۶۹ “راه” به بررسی کاریکاتورهای دوست عزیزم “مازیار بیژنی” پرداخته. این مازیار اگر از جبهه آن طرف بود، الان طلا ساخته بودند از مجسمه اش و برو بیایی! چقدر خالی است این روزها جای مازیار در صفحه ۱۴ کیهان. در این نوشته می خوانیم: یکی از تیپ های برجسته بیژنی انسانهای ظاهرالصلاح و معقول و مشهور و مسئول و مشخصا حق به جانب است که می تواند و باید هر تصمیمی بگیرد”.

مهدی همازاده گذری بر ریزش ها و رویش ها در صدر اسلام کرده تا “بدریون در تنگه جمل” در صفحه ۷۲ “راه” شکل بگیرد. خواندن این متن جالب و پر از کد و نشانه و کتاب و آدم، حتما توصیه می شود.

“سنگر انفرادی زندان” عنوان دست نوشته های طلبه سیرجانی است. شیخی که “عبای عدالت” بر تن کرده و قصد دارد، عدالت خواهان را علیه فساد منسجم کند… “طلبگی فقط این نیست که ما درس بخوانیم. یک کارهای دیگری هم هست که همان رسالت طلبگی ماست…”.

ورق می زنم “راه” را و به “سیستم اقتصاد یک روستا” می رسم؛ “اورازان از چشم جلال آل احمد” که نویسنده آن “مرضیه فروزنده” است. پس تا به حال “راه” ۲ تا نویسنده خانم داشته. پس چرا اسم شان در شناسنامه نیامده؟! به این معنا قائل به جدایی خواهران از برادران نیستم، که سنگر بچه حزب الهی در جنگ نرم، فیزیکی نیست که لازم به پرده کشیدن باشد… بگذریم. از این نوشته خوشم آمد. به خصوص که جلال را زیادی دوست دارم.

در قسمت مربوط به “جبهه فرهنگی” مطالب خوبی می خوانیم؛ راست کار دغدغه های آقاوحید. از متن “در حضور تاریخ دروغ می گویند” خوشم آمد که محسن صفایی فرد نوشته. سیدمجتبی قریشی نژاد هم “چمران، چه گوارا، ژاوی و دیگر چریک های تاریخی!” را نوشته. تیتر مطلب آدم را تحریک می کند به خواندن. محمد خرم دل هم “پاتوق مان مسجد بود” را نوشته. مرا یاد پدرم انداخت و امیرحسین فردی و مسجد جوادالائمه. بگذریم که از تیتر “۶ متر از جبهه فرهنگی انقلاب” خیلی خوشم آمد. نوشته محمدحسین جمال زاده.

“راه” در صفحه ۱۳۰ “در جست و جوی خواجه نصیر قرن پانزدهم” باز هم به قلم خانم فروزنده (نه بابا! مثل اینکه ما اشتباه فکر می کردیم!) مقاله قابل تاملی نوشته. میزگردی هم گذاشته با حضور دکتر فیاض و دکتر آزاد ارمکی که زحمت تنظیمش را رضا نساجی کشیده. در باب جامعه شناسی است و علوم اجتماعی که این روزها سر و صدایی پیدا کرده.

“رایزن شهید” یادنامه شهید گنجی است. مطلب “گنجی را در لاهور بهتر می شناسند” از عباس دهقان را خواندم. برای مابقی هم باید وقت بگذارم. مصاحبه با خانم فنی زاده -همسر شهید- با عنوان “تمام وقت، وقف هدف” قشنگ بود و پر از نوستالوژی برای یکی مثل من.

در صفحه ۱۵۶ “آدم با لباسش دعوا ندارد” توصیه هایی است از حجت الاسلام نظافت در باب ازدواج و خانواده و از این حرفها که در تلطیف فضای مجله، بسی موثر دیدمش. آخرین صفحات “راه” با چند خبر تمام می شود.

جای قلم خود را در “راه” خالی می بینم. خدا کند وقت کنم و برای شماره عیدشان مطلبی بدهم. آقاوحید همین امشب به من گفت که بچه ها دارند تمام سعی شان را می کنند که این شماره، آخرین شماره “راه” در سال ۸۹ نباشد.

این “راه” پیمایی تمام نمی شود الا به چند نکته:

یک: تشکری از همه دوستان و عرض ارادتی.

دو: سهم “ظهور” را لااقل در این شماره “راه” ندیدم که ادا شود. چرا؟

سه: باز هم در این باب خواهم نوشت. حتما از “۹ دی” می نویسم این روزها. برای کسی که نام تنها کتابش “نه ده” است، هفته نامه “۹ دی” حمید رسایی عزیز را نمی شود نخوانی. در آخرین شماره این هفته نامه مطلب “میثم نیلی” قشنگ بود. دست این عزیزان هم درد نکند… یا به قول حضرت ماه، ای ستاره های خوب! خسته مباد قلم های تان.

چهار: الکی الکی چه نوشته مطولی شد! باید به جای ردیف کنار، بگذارمش همین وسط.

پنج: به زودی ستون سمت راست هم آغاز به کار خواهد کرد در “قطعه ۲۶”. این ستون فقط و فقط به مطالب دیگر دوستان اختصاص خواهد داشت. هر متنی را که از هر رسانه ای، بخوانم و خوشم بیاید، عینا می گذارمش در این ستون. باز هم زحمت ایده های ما افتاد روی دوش عماد عزیز که به خاطر تحمل چون منی با این همه وسواس، ممنونم ازش.  

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ کاری از “سین”

طرح جلدی از شیخ الشیوخ، وبلاگ گروهی آنتی بالاترین

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    متن جالبی بود،
    اینکه نشریات مختلف را از دید خودتان بررسی میکنید برایم لذت بخش است.

    خسته نباشید،
    ممنون داداش حسین.

  2. شیخ الشیوخ می‌گوید:

    http://s30.aks98.com/files/40456386453775503613.jpg
    سلام حاج آقا
    این طرح رو برای کتاب جدیدت زدم

    یا علی

    شیخ الشیوخ از وبلاگ گروهی آنتی بالاترین

  3. س می‌گوید:

    چـ کسے «راه»پیمایے را تجویزت کرده ؟
    حالا جدے جدے این همه صفحه را خوانده اے یا از گوگل جان توصیف اش را برداشته اے؟
    سیداحمد: همان که تجویز کرده، تو “ی” را اینجوری بنویسی!

  4. زنبور گرافیک می‌گوید:

    ///***داغ داغ داغ***///
    جایزه اسکار سران فتنه-۴ طرح
    حتما ببینید و نظر بدید.
    ۱-جناب آقای میر حسین موسوی نامزد جایزه اسکار برای بازی در فیلم «اغتشاش در خیابان»
    ۲-سرکار خانم زهرا رهنورد نامزد جایزه اسکار روشنفکرترین زن جهان برای نظریه «داماد لُرها»
    ۳-جناب آقای مهدی کروبی نامزد جایزه اسکار برای بازی در ۲ فیلم «تجاوز» و « کف در دهان»
    ۴-جناب آقای محمد خاتمی نامزد جایزه اسکار برای بازی در فیلم «جرج سوروس و دوستان»

  5. محمد می‌گوید:

    سلام ……. سلامی که برای تو و مادرت سلامتی بیاره
    امروز سال بابامه مردی که خودم هم ندیدمش ….
    به قول خودت حسین آقا :قد من که از عباس بلندتر نیست …
    به مادرم قول دادم فردا ببرمش قطعه ی ۵۰ چون بابای من پیکرش (پیکر که چه ارز کتم …اخه خیبری بود) ۱۳ سال بعد از شهادتش امد .
    حالا برای شادی روح شهدا صلوات .

  6. محمد می‌گوید:

    اصلاحیه
    ارز نه و…………….عرض
    کتم نه و…………..کنم
    حالا یا فونت من تعطیله …یا چون ساعت ۳:۶ نوشتم خلاصه شرمنده .

  7. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  8. ر.رئیسی می‌گوید:

    سلام
    با اینکه مطول بود اما ما را مشوّش نکرد. بهره بردیم.

    “تفسیر خطبه منای امام حسین از زبان امام خمینی” است. مطلب را که می خوانی، می بینی این خمینی است که امام ماست، نه آن خمینی که موسسه تنظیم دارد به خوردمان می دهد. خمینی پاپ نبود. “فرزند صبح” نبود. خمینی، ساحتی بود، ساعتی قبل از ظهور. درست مثل خامنه ای.

    خیلی چسبید.

  9. منتظر آدینه می‌گوید:

    بسم الله
    متاسفانه در شهرستانها فقر فرهنگی سنگینی حکومت می کنه. نمونه اش نبودن این نوع مجلات و ماهنامه هاست. حتی ۹دی نیز به سختی به دست میاد اون هم اگر شانس بیاوری و ۲-۳ شماره قبل باشه. لطفا شما که دستی در فرهنگ و نشریات دارید این موضوع را به سمع مسئولان برسانید.

  10. جمالی می‌گوید:

    سلام بر حسین!
    خسته نباشی

  11. طاهره فتاحی می‌گوید:

    به خدا تا آخر متن متوجه مفهوم تیتر مطلبتان نشدم.
    خیلی ثقیل! نبود؟
    .
    .
    “راه” شناسی خوبی بود. واقعا در این دوران فقر فرهنگی و غربت بچه حزب اللهی ها این مجله ها غنیمت است.
    به “وحید جلیلی” بگویید در “۹دی” کم پیدا شده. “احسان محمد حسنی” هم…

  12. صاحبه می‌گوید:

    هنوز متنی که نوشتین نخوندم
    انقدر از دیدن عکس هاتون هیجان زده شدم که خواستم اول پیغام بزارم بعد…
    واقعا دیدتون عکاسانست.بهتون تبریک میگم

  13. م.طاهری می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  14. آماده می‌گوید:

    خیلی وقت بود راه نخونده بودم
    شاید این شماره بخونم
    خلاصه جالبی بود

  15. یک بنده خدا می‌گوید:

    چه باحال!
    میگم داداش در ستون سمت راست مطلب از ماها هم ممکنه بزارید؟ یعنی اگه یکی از بچه ها مطلبی داشت و در کلمنت اورد شما ممکن است انتخابش کنید؟ بالاخره اینجا هم رسانه است دیگر نه؟

  16. ن.بهادری می‌گوید:

    استاد، خانم ها دوست دارند در این جنگ نرم نقش ایفا کنند، ولی گویا آقایون قبولشان ندارند.

  17. تخریبچی مجازی می‌گوید:

    طرح:صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ

    http://www.takhribchimajazi.ir/tarh/1-latest-news/855-karnakuran

    خوش حال میشم…………..

  18. تارا مهدوی می‌گوید:

    و همه هم از جنس مذکر! پس چیست نقش خواهران من و تو در این جنگ نرم؟

    والله وقتی داداش حسین تک گل سایبری از نوشتن نام کوچک خواهران احساس ناراحتی میکنن شوق نوشتن همین چند کامنت هم در نطفه خفه میشه چه برسه به مشت زنی به فک دشمن و ایفای نقش در میدان نبرد!

    من همون تارام با فامیلی مستعار مهدوی…

  19. مهتاب می‌گوید:

    سلام
    “راه”رو …………..
    یاعلی

  20. مهدی می‌گوید:

    برای خرید مجله راه در مشهد به این شماره تماس بگیرند:
    ۷۲۸۵۲۰۵
    http://rahmashhad.blogfa.com/

  21. فدای رهبر می‌گوید:

    سلام داداش.معرفی و بررسی خوبی بود. تو متن نوشتن کم نمی یاری.همیشه یه چیزی داری واسه گفتن.خدا خیرتون بده

  22. مروی می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    خداخیرتون بده
    کمک می کنید از این فضای سکولار خارج بشیم و حال و هوای خدایی بگیریم.
    دعاتون می کنیم.

  23. یاسین می‌گوید:

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(علیه السلام)

    دفتر دل را به نام اشک یکدل می کنم

    غربت دل را به نام تو پر از دل می کنم

    باورت شاید نباشد بیقرار،غصه هایم را درون دفتر دل مو به مو

    با همه دیوانگی مجنون مولا می کنم

    یاد من شاید نباشد روز شب،من دلم را لابه لای غربتت بی غصه پر نور می کنم

    این دل است بی تاب نام عشق یاس

    غربتش را من به نام تو پر از دل می کنم

    در جوار دوست هستم،لیک بی نام حظور

    این غروب قلب ویرانی من در خلوت بی نام اوست

    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(علیه السلام)

  24. یاسین می‌گوید:

    بال های بی کسی را من هنوزم دوست دارم تا ابد
    غربت دل را به نام تو پر از دل می کنم
    این عجب از من که در روز نیاز
    سخت این دل را پر از داد محبت می کنم
    باورت شاید نباشد من درون دفترم ،
    لابه لای اشک، تنها ساحت روی تو را با عشق یکدل می کنم
    سوختن با ساختن در باور ما بی کسی است
    من حظورم را برای تو هزاران بار یکدل می کنم
    گفتنی ها را دلم در روز عشق با اشک گفت
    من فقط با خاطرات دل،دلم را با تو یکدل می کنم

  25. یاسین می‌گوید:

    وعده ی دیدار دل با تو تا عروج خداست
    دلم همیشه هر نفسش با تو تا ته آشنایی بی کسی غربت لحظه هاست
    به من نگو که چرا عاشقی پر از دردم
    درون دلم غربتی پر از غوغاست

  26. صدرا می‌گوید:

    دلم مےسوزد براے تک تکِ واژه هایــے که نه با پنهان مین هایے خوابیده در فکه، که در تهران بمباران شده اند با این همه ادعا، دلم مےسوزد براے بند بندِ این جمله که غریبانه به معراج مےرود :”دزدان، ما را به زنگوله اے سرگرم کرده اند و کاش ما پیش از آن که خانه مان غارت شود، از غفلت به در آییم”.

    http://philsoph.parsiblog.com/
    http://philsoph.parsiblog.com/

  27. مجتبی می‌گوید:

    سلام برادر!
    نقدی بنویس بر دهه هشتاد در این آخرین روزها!

  28. علی می‌گوید:

    تو رو خدا ، تو رو خدا :یه مطلب هم در مورد اونایی که(بعضی سیاسی ها) توهین به”ف.ه”رو محکوم کردن بنویسین.خبر دارین که قراره به قول اونا هتاکین به”ف.ه”رو محکوم و دادگاهی کنن. یه سر به ادرس زیر بزنین.
    http://www.fararu.com/vdcbazb0.rhb90piuur.html

  29. sadaf می‌گوید:

    سلام
    بسیار بسیار جالب بود
    ممنون

  30. احمد می‌گوید:

    یکی ازافتخارات مامشهدی ها داشتن همشهری های باحالی وبابصیرتی مثل حاج سعیدوحاج وحیدجلیلیه پدربزرگوارشون هم یک فرهنگی بازنشسته وشریفی هستند انشاءالله رییس جمهورآینده مملکت …… باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.