روایت مختصری از دیدارم با حضرت ماه

گوش خواستم بدهم به حدیث نفسم و چند روزی مطلب نگذارم تا شما را تشنه نوشته خود کنم به قول معروف. چند نفری هم همین را از من خواسته بودند. یاری کند این قلم روزی ۲۰ نوشته هم خواهم نوشت و یاری نکند شاید هفته ای یکی. من اهل کلاس گذاشتن برای مخاطب خود نیستم.

درباره متن “لو رفتن پروژه تابستانی فتنه در خیابان حجاب” خواندم به دقت نظرات شما را. اغلب در تایید نوشته من بود که خدا را شکر مقبول افتاد. چند نفری هم انتقاد کرده بودند که باز هم خدا را شکر که این قلم روز مرگش روزی است که برنتابد تیغ نقد را. نقد دوستان را خواندم به دقت و الان اگر جوابی می دهم قبلش تشکر می کنم از انتقاد دوستان و اینکه پاسخ من به معنای گشودن باب مباحثه است و نه تحمل نکردن انتقاد که بسیار خوشحالم این نوشته باعث شد دوستان نقد خود را منحصر به این نکنند که چرا مثلا عکسم را گذاشته ام آن بالا و یا چرا همچین است قالب وب سایت.

نظری شاید برایم کدی آورده بود از نهج البلاغه و اینکه امر به معروف و نهی از منکر فضیلتی دارد بیشتر از جهاد و حتی مصداق هم آورده بودند که مبارزه با آمریکا و اسراییل با همه بزرگی اش، بسی کوچکتر از اجرای امر به معروف و نهی از منکر است. یکی دو نفری هم نقدشان شبیه این نظر بود.

اولا؛ کجای نوشته ام تخفیف این امر و نهی واجب و الهی بود؟ حرف حساب من این است که نباید امر به معروف و نهی از منکر را فقط خلاصه در مبارزه با بد و یا بی حجابی کرد.

ثانیا؛ مبارزه با آمریکا و اسراییل خود بزرگترین نهی از منکر است چرا که بزرگترین منکرین حق این غدد سرطانی اند.

ثالثا؛ هنر آن است که هم با مظاهر بی دینی (همه این مظاهر ونه فقط بدحجابی) به شکل صحیح مقابله شود و هم کاری نکنیم که عمل حق ما به نفع پروژه تابستانی فتنه گران تمام شود. رعایت این مرز ظریف، هنری است که بسیجیان عزیز بصیرتش را دارند. از یاد نبریم سران فتنه و خواص بی بصیرتی مثل علی مطهری و مسیح مهاجری دغدغه مبارزه با بدحجابی ندارند. این دغدغه مقدس امثال ماست که بسیار هم ستودنی است. دغدغه این آقایان چیز دیگری است؛ ماهی گرفتن از آب گل آلود و عِده و عُده جمع کردن برای فتنه بعدی.

رابعا؛ هنر بزرگتر ما این است که به همه اوامر ولایت گوش جان بسپاریم. هم احیای امر به معروف و نهی از منکر و هم اجرای سیاست جذب حداکثری. می دانم؛ کار سختی است اما بیستون را فرهاد با عشق کند و با بصیرت.

خامسا؛ از دوستان منتقد خواهش می کنم متن را یک بار دیگر و با دقت کامل بخوانند. مخلص کلام من اما در نوشته مذکور نه به تعطیلی کشاندن مقابله با بدحجابی، که پایین کشیدن کرکره سران فتنه و در نطفه خفه کردن پروژه جدیدشان است. هنر ما “حُر” ساختن از آزاده هایی است که ظاهری مثل ما ندارند اما در باطن شان چیزی جز حب دین، عشق ولایت و دوست داشتن خاک پاک ایران عزیز مان نیست.

دیگر هر چه بگویم توضیح واضحات است. فکر کنم در خود متن همه چیز را گفته باشم اما سخنی دارم که مُصر هستم به گفتنش: چندی از دوستان در جواب این منتقدان، به ایشان خرده گرفته بودند که کمی سختگیر و زیادی به قول معروف مته لای خشخاش می گذارند. شاید روی شان نشد که به این عزیزان “مرتجع” بگویند. من اما می خواهم بگویم که یک تار موی این منتقدین نوشته های خود را که از دریچه کلام مولا علی به نقد آثار من می پردازند با هیچ چیز عوض نمی کنم. در شرایطی که همه روشنفکر شده اند و همه حتی خود من می خواهند با زدن حرفهای قشنگ و نو، کل عالم را جذب اسلام کنند، ما به شدت نیاز داریم به وجود چنین دوستان منتقدی، ولو آنکه ایشان را  در توصیفی نادرست “خشک” و غیر قابل انعطاف بخوانیم. من ایشان را هم بخشی از بهترین دوستان بسیجی خود می دانم که در هزار مورد با ایشان هم عقیده و در یکی دو مورد احیانا با هم اختلاف سلیقه داریم. ایشان هم دانیال های میدان شوش هستند که حالا عیبی ندارد موتورهزارشان کمی تقویت شده باشد و کمی سرعتشان از ما بیشتر. مهم نیست؛ سر چهار راه “ولایت” همه به هم می رسیم. عشق است همه بچه بسیجی ها را. ما همه در یک خیمه هستیم. ما همه خانه مان “بیت رهبری” است. بچه بسیجی چه بهتر که همان “عضو فعال” باشد اما چون منی هم اگر “رسما” بسیجی نباشد، دلمان با دود عود همین موتور قراضه هایی است که موتور ضد انقلاب را در همین خیابان های تهران ۸ ماه تمام پایین آورد.

دیگر نکته اینکه من در انتهای جمله متن قبلی نوشتم: مفتخرم “داداش حسین بچه بسیجی ها” خطابم می کنید. عده ای با استناد نادرست به جمله قبلی گمان بردند این را حضرت ماه به من گفته و چند تایی نظر داده بودند که خوشا به سعادتت. در حالی که اگر جمله را به دقت بخوانید من منظورم “ستاره های حضرت ماه” و نه خود ایشان بود. همین جا جلوی این سوءبرداشت را می گیرم. اینجا همان جایی است که نباید از حضرت ماه خرج کرد. البته من مقصر نیستم، برداشت ناصحیح عده ای از دوستان بود که من همینجا اصلاحش می کنم. چندی است شماری از دوستان به این صرافت افتاده اند که مرا یاد دهند کجا از ولایت، خرج کنم کجا نکنم. می نویسند در وبلاگ شان که لحن من علیه “فلانفا” تند بود. می نویسند که حسین قدیانی اشتباه کرده از گل نازکتر به خار گفته. می نویسند که حسین قدیانی فحش می دهد و دوستداران قلمش نسلی هستند که ناسزا را دوست دارند. می نویسند که از تشییع پیکر شهدا سوء استفاده کرده و علیه قالیباف مطلب نوشته و پخش کرده. می نویسند که “نه ده” را ۳۰ هزار تومان به این و آن می فروشد. می نویسند که نیامدن برف و باران را ربط داده به مدیریت شهری. می نویسند خودش برای خودش کامنت می گذارد. جالب اینجاست ادعای دوستی هم دارند. من اگر دوست خود رضا امیرخانی را نقد کردم از این رو بود که نمی پسندیدم سکوتش را وقت عربده منافقین. مانده ام دوستان از چه رو این همه علیه من حرف می زنند. به کدام جرم؟ به کدامیک از این اتهامات پاسخ دهم، کدامش بماند؟ مگر ما جز این است که جملگی در یک سنگر هستیم و یک دشمن مشترک داریم؟ آیا آنقدر بیکار شده ایم که مثل سلمانی ها در وقت فراغت، موی همدیگر را بتراشیم؟ اگر مرض دوستان حسادت است، فاش می گویم که رسالت شما حسادت به من نیست و با این کارها من بزرگتر می شوم و تعداد افراد آن لاین وب سایتم در ساعت ۳ نیمه شب از این هم بیشتر خواهد شد ولی اگر بحث انتقاد است، اولا نقد با دروغ و تهمت فرق دارد و ثانیا آیا سران فتنه و خواص بی بصیرت و همه و همه درست شده اند و فقط مانده حمله علیه همسنگر خودتان؟ شما که همه موبایل من را دارید؛ اگر واقعا شک و شبهه ای درباره من دارید آیا بهتر نیست قبل از عمومی کردنش صحت و سقم آنرا از خودم جویا شوید؟

و اما اگر همه اینها برای این است که روی مخ من راه بروید تا از من هم مثل عده ای دیگر بریده و غریبه بسازید و بعد به ریش من و کسانی که لطفی به این قلم دارند بخندید، بدانید من غلام قمرم و غلام قمر بنی انقلاب این نائب بر حق آفتاب تا آخرین قطره خونم خواهم ماند. من که تا حالا این را خودم نگفته بودم. جایی هم اگر مطرح شده، نقل دیگران بوده. من، آری من، که در اینجا این “من” حدیث نفسی نه جعلی، که کاملا معتبر است افتخار می کنم در اوج این فتنه ای که گذشت با نوشته هایم لبخند نشاندم بر لبان ماه و مفتخر شدم به دیدارش. نان این دیدار را هم خواهم خورد که من فقط نان حلال از گلویم پایین می رود. به حسودان عرض می کنم عرضه دارید شما هم مثل من آری “من” به جای حسادت به یک فرزند شهید، تبسم بنشانید بر لب آقا تا شما را هم مثل من سه بار ببوسد و گرم در آغوش تان بگیرد. من ثواب این زیارت مبارک را نثار همه بچه بسیجی هایی می کنم که مرا برادر کوچک خود می دانند و اتفاقا به آقا هم گفتم که در این قلم هیچ نیست الا دعای ستاره ها و جناب ماه هم دوباره تبسمی زد و گفت: برسانید به ایشان سلام گرم مرا و دوبار گفتند: خوب کار کنید. خوب کار کنید.

امشب تقدیمتان می کنم در همین جا روایتی از دیدار دیروزم با مادر شهید علیرضا شهبازی در بهشت زهرای تهران را. حتما بخوانید تا ببینید چه می کشد مادر یک شهید دیگر، مادر شهید حسین پاکدامن.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. علیرضا کیانی می‌گوید:

    من اگر ننویسم برای حسین قدیانی مریضم
    چون او می نویسد برای حضرت ماه
    منتظر یک ابر پست علیه متقدان ناحق حسین قدیانی باشید
    حسین جان
    اگر بوسه های حضرت ماه بر گونه هایت را حس می کنی… نباید که از حرف برخی کاربر جذب کنهای بازدید بالای ششم دنیا شده نارحت شوی
    آخرش که چی؟ این بازدیدکننده ها کجا می روند…
    ما می نویسیم که نفسمان قلقلک بیاید یا اینکه خدا بپسندد …. بأتذهبون یا فلان منتقدان ناحق…

  2. erfan89 می‌گوید:

    علی مطهری رو خوب اومدی

  3. علی می‌گوید:

    خوش بحالت. کلی حال کردی‌ها. دفعه بعد آقا رو دیدی سلام ما رو هم برسون.
    در مورد این و اون هم فکر نکن راجع بهشون. هر تبی فرو می‌نشیند. این هم تموم می‌شه.

  4. erfan89 می‌گوید:

    “حسین قدیانی اشتباه کرده از گل نازکتر به خار گفت”
    هههههه
    می خوامت

  5. erfan89 می‌گوید:

    “می نویسند خودش برای خودش کامنت می گذارد”
    داداش من توام ؟؟؟؟؟؟
    فکر می کردم من منم !!!!

  6. erfan89 می‌گوید:

    ولی یه حرفی داداش نصفه شب ما برات بال بال می زنیم شما نشستی فکر گلت رو مشغول این و اون می کنی . هر چی می خوان بگن بگن . نمی دونم واسه من یکی که قطعه ی ۲۶ تبدیل شده به یه عقیده . البته اگه اینم به زور از دستمون نگیرن .

  7. علی می‌گوید:

    “می نویسند خودش برای خودش کامنت می گذارد”
    داداش من توام ؟؟؟؟؟؟
    فکر می کردم من منم !!!!

    ههه راست می‌گی‌ها چه من تو منی شده! الآن من کی‌ام؟

  8. erfan89 می‌گوید:

    “تا آخرین قطره خونم خواهم ماند”
    ” فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین ”
    انشا الله

  9. erfan89 می‌گوید:

    “نان این دیدار را هم خواهم خورد که من فقط نان حلال از گلویم پایین می رود”
    نوش جوووووونت

  10. یکی همین نزدیکی ها! می‌گوید:

    وقتی حضرت ماه لبخند نثارت میکند دیگر چه اهمیتی دارد حرف بقیه! ذهنت را با حرفهای پر از حسادت مشغول نکن که آنها همین را میخواهند! قلمت را بتراش داداش حسین!

  11. erfan89 می‌گوید:

    داداش باور کن خیلی ها هستن که دلشون با تو هست اما یا باید از صبح تا شب دنبال یه لقمه نون حلال باشن و یا مشکلات زندگی اجازه نمی ده بیان . من به نمایندگی از اونا تا جایی که بتونم میام و شارژ می شم البته اگه خودت بیرونم نکنی . اصلا این قطعه شارژر منه . حرفی هست ؟ بعد از دیدن آدمای جور وا جور بیرون یه قطعه ی ۲۶ خدا رسونده که توش با مومنای پاک همراه بشیم این رو هم می خوان از ما بگیرن .

  12. erfan89 می‌گوید:

    داداش این فرید ما رو ندیدی ؟

  13. علیرضا کیانی می‌گوید:

    آنها که گفتند : نسل ما نسلی است که فحش دادن را دوست دارد
    چرا به این اقرار نمی کنند:

    نسل همفکران خودشان نسلی است که خودش را مستحق فحشهای نسل بعد کرده است…

  14. erfan89 می‌گوید:

    بر خامنه ای رهبر خوبان صلوات
    راستی داداش دقت کردی آقا هر چی سنش بالاتر می ره خوشگل تر می شه ؟

  15. محمد حسین می‌گوید:

    سلام حسین آقا
    بابا اینها می خواند برن رو اعصابت
    شما که نباید کم بیاری
    نباید تو مطالبت به این چیزها بپردازی
    خدا رو شکر مخاطبت رو پیدا کردی و اگر باز هم به روز بنویسی بیشتر از این هم مخاطب پیدا می کنی
    صادقانه آرزو دارم موفق باشی
    معلم

  16. علیرضا کیانی می‌گوید:

    نسل ما بر نمی تابد قرارداد نگین سعد آباد را

  17. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    در مورد بحث حجاب و بی حجابی حرف ها رو زدیم توی مطلب قبل و بحثی نمی مونه. به هر حال ممنون از روشنگریت.
    درباره حسودان هم تا بوده این رسم سیاست بوده داداشم. هر کی اسمی برای خودش دست و پا کرد و سری توی سرها در آورد فورا همون ها که حمایتش می کردن دست به تخریبش می زنن تا بیشتر از این بزرگ نشه، مبادا کاسه کوزه اون ها رو که ستون های نظام و انقلاب و مسئولین محترم و از این جور چیزها هستند به هم بریزه.
    اگر هم ما قربان صدقه شما می ریم برای اینه که واقعا دوستتون داریم. نه بخاطر اینکه پاچه خواری کرده باشیم. اگر نقدی باشه بدون هیاهو خصوصی به خودت می گیم تا دستمایه سو استفاده مریضان نشه. پس فعلا فقط قربان صدقه هامون رو علنی می کنیم تا بسوزه اون که می خواد بسوزه.
    این هم که شما خودت برای خودت نظر می ذاری تکذیب نداره آقا جون . برای همینه که نمی تونی روزی ۱۰۰ تا نظر رو جواب بدی. چون مشغول نظر گذاشتن برای خودت هستی و هزاران بازدید کننده و کامنتر وبلاگت پشت در می مونن و کامنت هاشون بی پاسخ می مونه.
    یا علی داداش

  18. erfan89 می‌گوید:

    دوستان می تونن به جای خنده از این استفاده کنن (-:
    به جای گریه هم از )-:
    جالب بود نه ؟؟؟؟

  19. علیرضا کیانی می‌گوید:

    چرا نسل ما را متهم به فحش دوستی می کنند؟
    چون نسل ما بیدار است و حق را می بیند و بر نمی تابد قرارداد سعد آباد را
    همکاری با ناتو در افغانستان را
    معدن طلای کردستان را
    روزنامه های شبهه افکن آن دوران را
    دارندگی به اسم سازندگی را

    آقایان !
    شما مستحق فحشهای نسل ما هستید

  20. حاج علا می‌گوید:

    سلام
    مدتی است دنبالتان می کنم! البته مجازی…

    حق دارید ناراحت شوید و حتی با اخم بنویسید. اینکه نظرات را می خوانید خوب است و این خوبتر که جوابشان را هم می دهید. ولی شاید برخیشان ارزش وقت گذاشتن نداشته باشد. ما هم -البته کم و بیش- با این حضرات مواجهیم. چه مجازی و چه حقیقی!

    راستی خدا رو شکر که شما ما را تشنه نمی گذارید!
    یک راستی دیگر هم اینکه باز هم خدا را شکر رئیس سازمان شما نیستید…!

    آخرش هم التماس دعا

  21. مهم نیست! می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین بچه بسیجی ها ، انشاءالله بتونین به بهترین نحو این وظیفه انقلابی و مقدس رو رو به جلو ببرین در جنگ نرم و به کوری چشم هر چی منافق و معاند و ضد انقلاب و فتنه گر که نمیتونن ببینن بچه های حزب الله چه سیلی های محکمی تو گوششون می نوازند و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای حضرت آقا که به قول یکی از مخلصین بزرگوار زود آمد و دیر شناختیمش و همچنین به امید روزی که همه فتنه های آخرالزمان با بصیرت مردم خوب و مومن ما نابود بشه

  22. روضه گرد می‌گوید:

    تقدیر از مواضع انقلابی مرجع عالی قدر حضرت آیت الله شیخ حسین نوری همدانی (حفظه الله)

    مرجع کسی است که با همه ی علم و رتبه اش ؛
    هنگام فتنه ها در کنار “رهبر” است –

    این “شیخ حسین نوری” ، همان عالم دلیر ؛
    در آسمان مرجعیت همچو اختر است –

    با لحن دلنشین ز اعماق قلب خود ؛
    تکرار کرد ۳ بار که : “خامنه ای کوثر است” –

    سیلی نواخت به صورت فتنه گران رزل ؛
    وقتی خطاب کرد که : “دشمن او ابتر است” –

    (روضه گرد)

    سلام به شما همسنگران نورانی قطعه ۲۶ و سلام بر حسین قدیانی عزیز –
    خیلی خوشحالم که اولین کامنتم رو تو این فضای جدید در ارتباط با آقا نوری همدانی گذاشتم –
    هرچند که ما به هر میزان تقدیر و تشکر کنیم از این مرد بزرگ ، قطره ای از هزینه ای که ایشون برای ولایت خرج کرد رو جبران نمیکنه اما جا داره هر روز یاد کنیم آن روزهایی رو که خیلی از آقایون علمای عزیز من جمله آقای امجد و … یا دیگر حضرات که یا سکوت کردند یا اگر حرفی هم زدند تیشه بود به ریشه ، ایشون یک تنه پای ولایت ایستاد و به ما یاد داد دفاع کردن از ارزش و اصول و اعتقاد رو —

    هنوز در گوشم میپیچه اون لحن دلنشین رو که خطاب به حضار جلسه فرمود : من میگیم شما تکرار کنید؛
    ۳بار تکرار کرد : خامنه ای کوثر است دشمن او ابتر است —
    و این شعار خاری شد در چشم منافقین ملعون (الحمدلله)

    علی مددی

  23. آذرخش می‌گوید:

    آقا عرفان عزیز
    سلام
    پس فکر کردی ما از اون موقع تا حالا خنده و گریه رو چطوری نشون می دادیم؟ 😉 اینم نمونه اش.
    حالا خوبی شما؟

  24. سید رضا می‌گوید:

    خیلی می خوامت حاجی !
    پاراگراف آخر رو واقعا قشنگ نوشتی !
    و دیگه اینکه
    غصه این حرف ها رو نخور ، اصلا مهم نیستند !
    دلم نمی خواد این حرف ها قلم لطیف شما رو آزرده کنه

    خیلی مخلصیم

    یاعلی

  25. اعظم می‌گوید:

    سلام برادر با غیرت من
    اگر ممکن است چند دقیقه وقت خود را به عرایض بنده اختصاص دهید….
    شاید شما هم به مسئله ساپورت مالی اسرائیلی ها فکر کرده باشید
    اما ایا می توانید باور کنید که ایران هم با نهایت تاسف جز ساپورت کننده های مالی اسراییلی است….
    شاید شما هم در طول هفته قهوه و نسکافه مصرف کنید
    اما ایا هیچ فکر کرده اید که نسکافه شما بوی خون میدهد؟
    بوی خون کودکان غزه…
    متاسفانه رسانه ملی ما با داعیه ضد صهیونیستی خود همنوای اسرائیلیان شده…
    با ایجاد یک نهضت بزرگ وبلاگی انشاالله مقابل این خطر بزرگ را خواهیم رفت….
    از تمامی دوستان متعهد و مومن درخواست میکنم با مراجعه به وبلاگ حقیر و گذاشتن پست اخر و اطلاع رسانی دین خود را به انقلاب و ارمان های خمینی کبیر ادا کنند….
    به امید اینکه روزی نماز خود را در قدس شریف بخوانیم….

  26. سلام

    ما هی می خوایم مراعات شما رو بکنیم نظر ندیم که وقتتون تلف نظر ما نشه! اما نمی دارین که…

    این قدر قشنگ مینویسین و آدم رو به وجد میارین که سکوت میشه یه چیزی شبیه محال …

    علی مطهری و فلانفا رو خیلی خوب اومدید …

    اما شما نمی گید از اون دیدار تعریف می کنین دل ما بچه بسیجی های حسرت زده چقدر میسوزه؟؟؟!!!

    کاش قبلش گفته بودید لااقل سلام و پیغام خاص ما رو هم می رسوندید …

    و کماکان اشک هایمان بدرقه دیدار شما و حضرت ماه است و آهی که همچنان فضای سینه را پر کرده است …

    دعا کنید قسمت ما هم بشود …
    ما هم دعاگویتان هستیم اگر قابل باشیم …
    یاعلی

  27. خاک نشین 313 می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    خدا قوت
    ۱٫دیدار حضرت ماه گوارای چشمانتان که شایسته ی چنین سعادتی هستید
    ۲٫عجب!پس شما خیلی بیکارید !!!!چون کامنتهاتون اکثرا دارای نشانی هستند و اگه این خودتونین که پیام میذارین پس نصف دنیای مجازی رو شما بااین وبلاگای مختلف اشغال کرده ای؟؟!!!!!!
    ۳مطالب شما در روزهای فتنه که همه ی دشمنان و دوست نمایانی مثل علی مطهری با کلامشون نمک به زخممون می پاشیدن و خون در چشم و دلمون میکردن مرهمی بود بر دلهای عاشقان حضرت ماه که در تنهایی خود میگریستند و فریادشان را جز حضرت حق کسی نمیشنید
    انتقادتان از شاعران و نویسندگان و هنرمندان مدعی دفاع از ولایت در روزهای فتنه حرف همه ی عاشقان بی ادعا و مخلص حریم ولایت بود که بر قلم شما جاری شد
    خدایتان یار و دعای حضرت ماه در حقتان مستجاب

  28. پیام فضلی می‌گوید:

    »» امروز عصر؛ مراسم استقبال از طلبه سیرجانی
    ———————————————–
    »» جمعه ۳۱/ اردیبهشت ماه۸۸
    »» ساعت۱۸؛ حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره)
    »» با سخنرانی سردار حاج سعید قاسمی و وحید جلیلی

    * گفتنی است اخباری مبنی بر حضور احتمالی “حسن عباسی” در این مراسم نیز منتشر شده است.
    * منبع: رجانیوز

  29. فدایی ماه می‌گوید:

    فقط می تونم بگم
    داداش حسین خوش به سعادتت /اتوبوسی که مار ا برد بیت رهبری ۱۴ ساعت در راه بود /+۵ساعتی که پشت در بیت منتظر بودیم زیر آفتاب برای دیدن ماه/همه اش می ارزید به یک لحظه دیدن روی ماهش/
    دیدار ماه گوارای وجودت پرنورترین ستاره
    میشه خواهش کنم از این دیدار بیشتر بنویسید/خواهش می کنم داداش حسین/آقا کتابتو خونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  30. دانشجو می‌گوید:

    خوش به حالتون. زیارت قبول!

  31. عمّار علی می‌گوید:

    سلام؛
    خوشا به سعادتتون! با توصیف زیارتتون حسابی منو سر ذوق آوردید و البتّه خیلی هم دلمو سوزوندید!
    کور بشه چشم حسود!(الآن می گن دوستدارای قلم حسین قدیانی، ناسزا رو دوست دارن! لا اله الّا الله!)
    قربون داداش حسین!
    التماس دعا

  32. مه می‌گوید:

    حسین جان درست گفتی و این طرح حجاب که الان علم شده توطئه ای علیه حزب الله است .تا زمانی که تکلیف میانه های فتنه(موسوی کروبی خاتمی )روشن نشه و تکلیف خاندان هاشمی و لاریجانی و قالیباف این کشور روی خوشی و رستگاری نخواهد دید
    حزب الله فریب نمیخورد

  33. آذرخش می‌گوید:

    داداش حسین تورو خدا
    جون هر کی که دوست داری قسمت می دم این دفعه که رفتی دیدن آقا یه سلام مخصوص مخصوص از طرف من بهشون برسون.
    بگو آذرخش خاک پاته آقا. قربونت می ره. با یه اشاره ات برای مملکت جون می ده. نگو همه بسیجی ها اینجورین که آقا خودش می دونه همه اینجوری هستن. بگو آذرخش بال بال می زنه بیاد پا بوست آقا.
    تو رو به تربت بابا اکبر قسمت می دم داداش به آقا سلام منو برسون. =((((

  34. وحید می‌گوید:

    سلام
    زیارتتان قبول.
    اگه دوباره زیارتشون کردین سلام ما رو هم برسونین که: از من ایشان را هزاران یاد باد.
    و به قول حضرت ماه: خوب کار کنید. خوب کار کنید.

  35. جزیره مجنون می‌گوید:

    باسمه تعالی
    با سلام خدمت حسین آقای گل و تمامی بزرگ بسیجی های مملکت
    اول اینکه :متن “لو رفتن پروژه …”رو من امروز خوندم واقعا یکی از بهترین و پر بصیرتترین کاراتون بود
    تبریک میگم. واسه من که خیلی روشنگری داشت.
    دوم اینکه :بابا دمت گرم دیگه با ما هم ژِورنالیستی حال میکنی! تیترای جذاب میزنی که مخاطب جمع کنی!!؟ آخه فدات شم تو که میدونی ما قلبمون ضعیفه و فشار “حب ماه” خونمون بالاست چرا مارو اذیت میکنی؟ تیتر “روایت مختصری از دیدارم با حضرت ماه” رو که دیدم گفتم ایول ببینم آقا داش حسین رو چطور تحویل گرفته و راستش نظر ایشون در باره کارات چیه .اینقدر مختصر بود واقعا؟؟ اگه چیزه دیگه ای هم فرمودن بگو که بدونیم. یا علی

  36. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    ما نیز این ور و شاید هم اون ور خواندیم که میگفتند حسین قدیانی و برو بچ های بسیجی و اصولگرا به درجه ای از سقوط رسیده اند که از فحاشی لذت میبرند .
    علی الخصوص وقتی طرف نوشته بود حسین قدیانی گفته ( میرحسین موسوی رو چه به اینگلاب مخملی ) ..
    راستی اینگلاب مخملی فحشه ؟؟؟؟ عجب بر ایشان گران آمده بود … گفتم زنگ بزنم بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری و برای ایشان وقت بگیریم ..اما گفتم علی الحساب این پماد سوختگی را از ماقبول بفرما امیدوارم که مقبول افتاده باشد ..
    .
    خوش به حالت داداش حسین بچه بسیجی ها … خوش به حالت که تونستی لبخندی بر لب ماه بنشانی … باید هم پاداشت آغوشی گرمو – بوسه ای و نوازشی باشد …
    ما که دیدار حضرت ماه بر دلمان مانده.. میترسیم تبدیل شود به حسرتی جگر سوز …
    اگر شرفیاب شدید خدمت ایشان بگویید یک خان باجی هست که قلبش برای شما می تپد و برای دیدن روی ماهتان لحظه شماری میکند و پایین عبای شما را می بوسد .
    راستی تبریک …. به خاطر روحیه نقدپذیرتان …. خوشمان آمد .

  37. سلام داداش حسین
    در اثبات مخلص بودن داداش حسین ما همین بس که مثل یه شیر مرد جلوی یه سوء تفاهم را که خیلی هم براش اعتبار میاره رو اینجوری میگیره که اگر نمی نوشت هم
    هزار و یک دلیل داشتیم برای علت این همه دوست داشتنش
    اصلاً داداش حیسن ما دوست داشتنیه
    میخوام ببینم کسی حرفی داره
    اینجا بد جوری میچسبه که بگیم
    شما غلط کردید که بی شمارید
    http://www.24tir.blogfa.com

  38. تلنگرخانه می‌گوید:

    سلام آوینی نژاد معروف و عزیز…
    البته که همه ی این حسادتها دانسته و یا نادانسته دارند کمک می کنند به عزم راسخ بچه بسیجی ها و این را هم بدانند که اگر فتنه نبود راه حقیقی روشن نمی شد…به نظرم به حسادتشان ادامه بدهند که خوب راهی برای تقویت اراده ی محکم بچه بسیجی هاست….
    از نقدهایشان گرچه تند، متألم نشو و با صبر و بصیرت پاسخشان را بگو…

  39. فاطمه می‌گوید:

    میگم داداش من نمی فهمم چرا حرف حق میشه “تند روی”؟

    آقا عرفان خیلی هوشنگ یاااااااااا 😉

  40. اسراء می‌گوید:

    سلام
    بهت حسودیم شد . دادش حسین زیارت قبول
    ان شاء الله زیارت خورشید.

  41. اسراء می‌گوید:

    سلام
    فک کنم خیلی لذت بخش است تائید آقا. در پناه حق بسیجی بمان.

  42. سید امین آبشاری می‌گوید:

    “امشب تقدیمتان می کنم در همین جا روایتی از دیدار دیروزم با مادر شهید علیرضا شهبازی در بهشت زهرای تهران را. حتما بخوانید تا ببینید چه می کشد مادر یک شهید دیگر، مادر شهید حسین پاکدامن.”

    سلام داداش حسین بچه بسیجی ها…حالت خوبه؟
    امشب منتظر این پست هستم…یا علی

  43. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام حسین… دلم طاقت نیورد … نوشتم
    اگر ممکنه این لینک و عنوان را یه جایی توی وبلاگت بزار بچه ها بخونن.
    اگه ممکن نیست… اولین نظر پست امروزت رو من دام، زحمت بکش ویرایشش کن آخرش این دو تا خط زیر که آدرس و عنوان لینک هستش رو توی نظر اولم بزار که همه بچه ها بخونن نظر بدن.

    صفحه کلید حسین قدیانی تاسیسات هسته ای ماست!
    http://culture-engineering.blogfa.com/post-123.aspx

  44. یونس اسلام می‌گوید:

    آقا یکی بگه شب آخر مراسم بیت چه اتفاقی افتاده که فایل مداحی و فایل سخنرانی رو برخلاف روزهای قبل روی سایت دفتر رهبری نذاشتند؟ شما مثل اینکه اونجا بودین آقای قدیانی، شمابگید.

  45. erfan89 می‌گوید:

    سلام اذرخش جان . ضایعمون کردی ها !!

  46. الهام می‌گوید:

    داداش باهات قهرم تا حالا حتی یکی از کامنتهام رو از اول اون وبلاگ قدیمیت تایید نکردی که بدونم می خونی

    دیگه نمی آم ها
    این یه تهدیده …

  47. هیوا می‌گوید:

    وای چه جالب من دیروز داشتم راجع به راهپیمایی اصفهانیا وحجاب همین حرفهارو به بچه های پایگاهمون میزدم تازه مطلب وبلاگ رو خوندم! چه هم عقیده! خدا زیادمون کنه( ان شاالله) اما باید برای همه باز بشه اکثرا ظاهری به مسئله نگاه می کنن

  48. الهام می‌گوید:

    حکایت اشک چشمام اینه که نمی تونم حتی یه کار کنم که بدونم برای آقامه امیدوار بشم که آره ما هم راه می دن
    اگه به در و دیوار می زنیم حکایتش همینه بعد شما از لبخند آقا می گی و فکر دل ما را نمی کنی
    خیلی بی انصافید خیلی …

  49. دل آرام می‌گوید:

    سلام
    ممنون از اینکه زود به زود آپ می کنید تا ما هر روز که اینجا می آییم با مطلب تکراری مواجه نشویم.
    ممنون از اینکه با وجود انتقادات دوستان و فحاشی دشمنان دست از کار نمی کشید.
    ممنون از اینکه وقت دیدار حضرت ماه یاد ما هم بودید.
    ممنون…

    یا حق

  50. الهام می‌گوید:

    حکایت اشکهای من بخاطر اینه که نمی تونم کاری کنم که امیدوار باشم ما هم راه می دن آقام خوشحال شد …

    پیش ما از لبخند آقا می گی و فکر دل ما را نمی کنی
    خیلی بی انصافید خیلی …

    چرا اینقدر ذکر منبع کاراتون مهمه مگه برا خدا کار نمی کنید؟!

  51. دیوونه ی داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین …
    لعنت بر دشمن داداش
    حسین …
    داداشی جونم نگفتی شعرام به دستت رسیده یا نه ؟
    یه دنیا ممنون می شم اگه جوابمو بدی.
    راستی داداشی با تیکه های اول نوشته ات خیلی
    حال کردم ، مرررررررسی
    دممممممممممممت گرم.

  52. دوستت دارم رهبرم می‌گوید:

    به نوشته هایت که نه اما به دیدارت با امام حسودیم شد .
    مخصوصا چند شب پیش خدا شاهده خواب دیدم که در آغوش آقایی.
    خوش به حالت .
    ما جاموندیم .
    علی علی

  53. ابوالفضل می‌گوید:

    حسین جون
    برات دعا میکنم که هیچ وقت سرد بی بصیرت نشی
    خودت هم مواظب نفست باش

  54. عطر خاک می‌گوید:

    سلااااااااااااااااام
    قبل نظر
    با اجازه حسین داداش:

    حتما سر بزنید و به تمومی وبلاگ های متعهد اطلاع رسانی کنید
    http://www.rajanews.com/Detail.asp?id=50712

    کنیز فاطمه زهرا

  55. مرصاد می‌گوید:

    اما بیستون را فرهاد با عشق کند و با بصیرت.

    می نویسند که حسین قدیانی فحش می دهد و دوستداران قلمش نسلی هستند که ناسزا را دوست دارند. می نویسند که از تشییع پیکر شهدا سوء استفاده کرده و علیه قالیباف مطلب نوشته و پخش کرده. می نویسند که “نه ده” را ۳۰ هزار تومان به این و آن می فروشد. می نویسند که نیامدن برف و باران را ربط داده به مدیریت شهری. می نویسند خودش برای خودش کامنت می گذارد. جالب اینجاست ادعای دوستی هم دارند.
    ————————————————————————————–
    سلام
    هرچه می خواهند بنویسند کسی گوشش به این حرف ها بدهکار نیست . تو داداش حسین ما بچه بسیجی هایی و در هیچ شرایطی تنهایت نمی گذاریم . چون بصیرت داریم . در نوشتن تکه های قشنگی می پرانی . خدا حفظت کند حاجی .

    ————————————————————————————
    الهم احفظ امامنا و قائدنا و مرجعنا و مولانا امام خامنه ای

  56. عطر خاک می‌گوید:

    سلام حسین داداش
    خوبی

  57. آدیش می‌گوید:

    سلام حسین جان اجرکم عندالله ،راهت را باتوکل برخداو توسل برصاحب ما اباصالح المهدی(عج الله)وباتمام قدرت ادامه بده .

  58. نازنین می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی

    واقعا که سعادت زیادی میخواد اینطوری قلم زدن و مطلب نوشتن ان شاالله این رابطه مستقیم بین دل و قلم شما همیشه ادامه داشته باشه

    راجع به کتاب نه ده امکان خرید اینترنتی برای این کتاب فراهم کنید تا ما تو شهرستانها بتونیم کتاب رو داشته باشیم

    موفق باشید که فکر میکنم هستید

  59. arman می‌گوید:

    من نه منم!

  60. حسین قدیانی می‌گوید:

    با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از همه تان و از علیرضای کیانی که برایم نوشته ای نوشت و مثل همیشه مرا شرمنده کرد. اینجاست که همیشه با افتخار می گویم که در این قلم هیچ نیست الا دعای شما. کاش می شد جدا جدا جواب می دادم تک تک نظرات را اما حیف و صد افسوس و آه. تنها کاری که از دستم بر می آید نوشتن برای شما و به عشق شماست. امشب متن خود را تقدیمتان می کنم. تقدیم همه شما که برای ماه، حکم ستاره دارید.

  61. عطر خاک می‌گوید:

    بعضی ها مواظب کامنت هایی که می زارن باشن
    ما حسین قدیانی ها قبل اینکه متن گل سر سبد حسین قدیانی ها رو بخونیم اول کامنتا رو نگاه میکنیم
    بار اخرتون باشه هر چی به مخ قشنگتون می رسه به زبون میارید
    به عکس منم که این بالاست کسی حق نداره بگه شما چه رسد به تو
    تف به ریای بعضی ها توی روایت دفاع مقدس توی راهیان نور حال ادم رو با حرفاشون بهم می زنن اما عکس حسین داداش بسیجی ها با همه هزارتا حرف می زنه
    شما نگران گمراهی خواهرا نباش اینجا ادم رو شرمنده می کنه که با گناه وارد شه چه رسد که باعث گناه بشه؟؟؟؟
    حیف که نمیشه بعضی حرفا رو زد

    متاسفم واسه بعضی ها

    خلاصه حواستون به کامنتاتون باشه که ما هوای داداش بزرگ بیسیجی ها رو خیلی داریم

  62. زهرا می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت و همچنین خدا بده صبر هم از دست به اصطلاح دوست نه همون دوست وهم از دست دشمن!!!
    این جماعتی که ناسزا از نوشته های شما درو می کنند مثل اینکه زیادی مثبت تشریف دارن یا اینکه دوره انتخابات و پس از انتخابات چه الفاظ غیر ناسزا و خدا نکنه فحش در نشریات از دو نوع دانشجویی و عمومی بر زبان می آوردند…دیگه کاریکاتور هاشون رو فاکتور می گیرم…

  63. مهر فروتن می‌گوید:

    آقای قدیانی! چقدر خوبه که شما از نزدیک می توانی رهبر را ببینید و ایشان شما را ببوسند. من وقتی راهنمایی بودم و رهبرمان که به بندر سفر کردند توانستم قد یک نقطه ببینم! فردای همان روز یک کم بزرگ شد! یعنی من تونستم یک کم از نزدیک تر ببینم. جدی رهبر گفتند:” سلام برسانید؟” نمی دانم چرا حس خاصی بهم دست داد. احساس کردم من هم یک گوشه از اون سلام بودم! شما هم که ایشان را دوباره دیدید سلام ما را برسانید.
    راستی از نوشته های عده ای که نامشان را گذاشتید حسودان دلگیر نشوید. ان شاءالله خدا به شما صبر بدهد چون این تازه اول راه است. امیدوارم حکایت شما نشود مثل کسی دیگر. مواظب خود و رفتار خود باشید. از قدیم گفتند:” هر که را سر بزرگ درد بزرگ”

  64. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    جناب آقای منتقد مبتذل سلام و عرض ادب و احترام :
    خودت میگی عکستون زیباست به چشم برادری . پس بدانید خانم های که اینجا میان چه مجرد چه متاهل ، مدیر این وبلاگ رو برادر خودشون میدونن و لا غیر ….
    بعضی وقتها دست خودم نیست به خاطر بعضی حرفهای که نسنجیده و البته آگاهانه و از روی عمد که نشان دهنده حقد و کینه کامنت گذار هست ،زده میشه تنظیماتم بهم میریزه و پاسخ هایی میدم که ممکنه خوشایندتون نباشه ….
    پیشاپیش از مدیر وبلاگ و سایرین عذر خواهی میکنم .
    یه مثلی هست که میگه کافر همه را به کیش خود پندارد …
    شما مقصر نیستی برادر من انقدر تو ستاد موسوی از این خواهران سبز با اخلاص که دست بر قضا در گروه ( دختران فیروزه ای ) بودند، خالصانه جانفشانی میکردن و لاو میترکوندن دیدید برای همین فکر کردی که ما هم مثل اون خواهرا فکر میکنیم که علی آبادم شهریه …
    خودتو خسته نکن این برچسب ها به خواهران داداش حسین نمی چسبه میدونی چرا ؟؟؟ چون وقتی شیره جون مادرمون رو میخوریم ذکر یا علی و یاحسین از زبونشون نمی افتاد …چون ما سر سفر پدرمون نون خوردیم و بزرگ شدیم . چون هم داداش حسین و هم بقیه داداش هایی که اینجا میان مثل عقاب بالا سر خواهرانشون هستن که چشم کفتارهایی مثل شما رو در بیارن ..
    بار آخرت باشه غلط اضافه کردی .
    تفهیم شد ؟؟؟
    داداش حسین: من آن نظر را اشتباه کردم تایید کردم. الانم حذفش می کنم. از نظر شما هم ممنون. زیبای واقعی روی ماه است و ما هم که ستاره ایم نور را از ماه می گیریم. همین جا بگویم؛ وقتی کسی برایم نظر می گذارد که مثلا قلم مرا دوست دارد من اصلا به نام نظر دهنده کاری ندارم که خواهر من و یا برادر من است. همه ما سربازان ماه را دوست داریم، هر که می خواهد باشد. این دوست داشتن ربطی به جنسیت و این جور حرفها ندارد و از جنس “تولی” است. کسانی که برای صاحبان اصلی قطعه ۲۶ چه خواهرانم و چه برادرانم حرف در می آورند کافرانی هستند که همه را به کیش خود می دانند اما ما ماتشان می کنیم. آری ما همدیگر را دوست داریم؛ حرفی هست؟ آری خواهران من در بیت رهبری با ندای بلند می گویند “این همه لشکر آمده” و برادران من جوابشان می دهند “به عشق رهبر آمده”، حرفی هست؟! ما همه یک بابا داریم و آن حضرت آقاست. پس با هم خواهر و برادریم. حدود شرعی را هم اگر کسی خواست تذکر بدهد برود به خاتمی و وزیر بی آبروی ارشادش یاد بدهد. ما کل رساله را از بریم. رساله ما همان رسالتی است که خدا روی دوش ماه گذاشته است. رساله ما کتاب نیست. قلب حضرت ماه است. ما از خواهر گرفته تا برادر، گلبول های رو سفید خون سرخ حضرت ماه هستیم و البته گلوله های آتشین بر سینه پر کینه اهل نفاق.

  65. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    دوستان یه خواهش دارم برادرانه ومتواضه هانه وهمچنین خاشعانه:
    خواهش می کنم برادران وخواهران عزیز به دیگر دوستان بی احترامی نکنید مخصوصا اونایی که قدیمی ترن به جدیدترا وجدیدترا به قدیمیا چون هر چی باشه قدیمیا نسبت به هم تعصب دارن ممکن حرفایی زده بشه که لایق این وب سایت نیست.ممنون دوستان.راستی عرفان جون به دل نگیر حرف خواهرمونو راست میگه هوشنگ هم اسم مناسبیه!!!!

  66. محمد رضا می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    یه گلایه کوچولو ازت دارم اونم اینکه از سه نظر قبلی که برات گذاشته بودم فقط یکشو تایید کرده بودی آخه می بینم خیلی چیزهای عجیب و غریب رو تایید می کنی.البته اینم بگم اصلا نظرات من مهم نیست اگه هم هیچکدومشونم تایید نکنی بازم چون عاشق آقایی میآم.
    یک مشکلی که ما مذهبی ها داریم اینه که سر چیزهای کوچیک با هم اختلاف داریم. برای همینم هست که خیلی وقتها نمی تونیم با هم متحد بشیم. با این جملت که از نظر من بوی وحدت و انسجام می داد خیلی حال کردم.
    یک تار موی این منتقدین نوشته های خود را که از دریچه کلام مولا علی به نقد آثار من می پردازند با هیچ چیز عوض نمی کنم.
    یک عده هم هستند که چه از روی حسادت یا از روی دشمنی پشت سرت حرفهای عجیب و غریب می زنند. به قول معروف اصلا به آنها وقعی ننه و کارت را محکم ادامه بده. حتما نه ده شما را آقا دیده اند. تایید آقا کفایت است.
    به نظر من بعضی ها هم که کمی به عکس بالای سایت یا به ذکر منبع پایین آن گیر می دهند از اینه که آنقدر شمارا بزرگ می بینند که این چیزهای کوچک هم برایتان بر نمی تابند.

  67. عطر خاک می‌گوید:

    اصلا می دونید چیه؟؟؟ نمی دونید دیگه اگه بدونید که دیگه دست ازسر عکس ما بر می دارید اخه 🙂
    ما، همه مایی که اینجا کامنت می ذاریم حسین داداش هستیم .به قول داداش ” حرفی هست” بعدشم بصیرت نداری هااا اینجا نیا .اینجا کلاس بصیرت هم داره .منتها برای اهلش

    حسین داداش من حسودیم میشه رفتی امام رو دیدی .بیتش هم میری . رجز برای …. هم که خواندی …
    اولین حسود منم :)………..حاضر 🙂

  68. سلام می‌گوید:

    سلام
    الآن اگه گفتید با ارزش ترین نه ده کدامه؟

    آن نه دهی که به دست آقا متبرّک شده.

    راستی راستی چه کیفی می کنی وقتی آقا تأییدت می کنه ها
    من که دارم از ذوق می ترکم. ببین تو چه قدر حال کردی داداش حسین بچه بسیجی ها

  69. سوره می‌گوید:

    سلام داداش حسین.

  70. معصومه می‌گوید:

    به حالتون غبطه خوردم…
    نمی تونم آرزوی همچین دیداری رو داشته باشم چون لیاقتش رو ندارم.

    تو دنیای حقیقی با آدمهایی هستم که بیشترشون نمی دونن چی می خوان. هر چند که ظاهرا رنگشون سبزه.

    اگه نبود این دنیای مجازی و تو آن روزای فتنه این خانه رو پیدا نکرده بودم شاید تا حالا از غصه دق کرده بودم.
    از وقتی آمدم اینجا بسیجی ها رو شناختم. حضرت ماه رو شناختم . دیدم تنها نیستم و این همه عاشق و فدایی داره انقلاب.
    پس بنویسید. چون تنها راه اتصال امثال من به آقا و بسیجی ها شمایید.

    امیدوارم تا طلوع خورشید این خانه برقرار باشه.

  71. علی می‌گوید:

    مسئله ای که حسین عریز در باره حجاب گفته بود (لو رفتن پروژه تابستانی )همان عبارت مولا علی بود که فرموده است کلمه الحق یراد به باطل .
    داداش حسین: ممنون اما یک توضیح: دوستان بسیجی ام در این مبارزه، هم کلام و هم اراده شان حق است ولی گاهی کلام حق ما و اراده حق ما و کار حق ما آنقدر باید ظریف و منطقی اجرا شود که آب به آسیاب فتنه گران نریزد.

  72. عباس می‌گوید:

    سلام.خوبی داداش گلم؟خیلی قشنگ بود.حححححححال کردم.ممنونم.معرکه بود مثل همبشه.آفرین.من هر روز روزی ۳-۴ بار رو میام سراغت. داداش راستی برا امتحاناتمان هم دعا کن که عالی بشیم عملیات نزدیک و سر نوشت ساز است.

  73. معصومه می‌گوید:

    نوشته خصوصی:

    تو کتاب “نه ده” ، چاپ سوم ، صفحه ۵۸ ، پاراگراف اول ، خط ۳ ، فکر کنم یه ویرایش لازم داشته باشه.
    نوشته شده ” …دختر باکری و پیر (پسر) همت…”
    حسین قدیانی: ممنون اما چرا خصوصی. دوست دارم این اشتباهاتم عمومی شود تا همه بدانند گاهی چه سوتی های وحشتناکی می دهم. متاسفانه کتاب چند تایی غلط تایپی دارد که مقصرش خودم هستم. ان شاء الله در چاپهای بعدی اصلاح می کنم.

  74. erfan89 می‌گوید:

    مهم دادن ایده است نه گذاشتن شکل آدمک . من تو ایده دادن نابغه ام ولی تو شکلک ذاشتن خنگم . حرفی هست ؟

  75. erfan89 می‌گوید:

    🙂
    🙂
    🙁
    دارم تمرین آدمک گذاشتن می کنم حرفی هست ؟

  76. مرتضی رحیمی می‌گوید:

    آقای قدیانی عزیز. درود بر شما. پرچمت بالاست داداش. کارت درسته. رهبر من شمایی. مگه امام نفرمودن رهبر من شهید فهمیده است که زیر تانک رفت. تو هم که فهمیده زمان ما هستی. ماشین فتنه را ترکوندی. ایوالله داداش. ما دعات می کنیم اما بازم مواظب خودت باش رفیق. یاعلی.
    داداش حسین: ماشین فتنه را خدا ترکاند با دو دستی که بریده بود ولی از آستین حضرت ماه بیرون آمد. ماشین فتنه را دعای حضرت خورشید در حق این انقلاب ترکاند. دعای مادران شهید داده. دعای خود شما ستاره ها.

  77. erfan89 می‌گوید:

    🙁
    😉

    دیدید بلتم ( بلدم نه بلتم آخه من خیلی بی سواتم )

  78. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    حمل بر تعیین تکلیف نباشد خدایی ناکرده . اما اشتباه هست که آن کامنت مذکور حذف شود .
    بگذارید تا همگان ببینند و بدانند که این شیطان صفتان از چه حربه هایی استفاده میکنند برای ایجاد شکاف بین خواهران و برادران …
    شاید چنین کامنتی خواست خدا بوده .
    چون از دیشب داشتم فکر میکردم از این دریوزگان هیچ بعید نیست بخواهند به هر شکل ممکن بینمان اختلاف و یا احیانا به این شکل فاصله ایجاد کنند . چون در اقلیت ممکن به سر میبرند و دیدن مثلا۳۴ نفر آنلاین به طور همزمان باعث ایکس لارج شدن چشمان کورشان میشود .
    خواهشم این است که کامنت را عمومی کنید تا سایرین هم هوشمندانه تر از قبل رفتار کنند .
    و یک جمله هم خطاب به منتقد مبتذل :
    اونی که استاد توئه شاگر ما بچه بسیجی ها بوده .
    بساطتو جمع کن ببر یه جای دیگه پهن کن که اینجا به اندازه یه سکه سیاه هم خریدار نداره .
    ما خواهران داداش حسین یه تنه ۱۰ تا مثل تو رو چه در دنیای واقعی چه در دنیای مجازی حریفیم. تو بچه سوسول که جای خودداری .

  79. erfan89 می‌گوید:

    من خیلی بی سواتم . یکی به دادم برسه . می خوام درس بخونم و دکتر بشم . ههههههههههههههه

  80. فدایی ماه می‌گوید:

    داداش حسین سلام کتاب من چاپ اوله/از صفحه ۲۵۰تا۲۷۰ کتاب چپکی چاپشده یعنی اول صفحه ۲۷۰ و به ترتیب میره تا ۲۵۰ بعد ۲۷۱
    ولی عیب نداره من از همون اول کل کتابو حفظ بودم خودم به ترتیب درست خوندمش:-)
    داداش حسین: من به نوبه خودم عذر می خواهم اما معذرت اصلی مال بچه های مرکز اسناد است. وقتتان اجازه می دهد کتاب را پس بدهید و سالمش را بگیرید در غیر این صورت به بزرگی خودتان ببخشید.

  81. salekemobarez می‌گوید:

    ســـــــــــــــــــــــــــــلام عرفان جون قرق کردی سایتو بذار منم نظربدم داداشی کوچیکتر بزرگتری گفتن.

  82. erfan89 می‌گوید:

    سلام داداش ها . یه سر برید این عکسا رو نیگا کنین . من که با دیدنشون شرمنده میشم .
    حتی تصور پیاده رفتن از قم به تهران اون هم توی این هوای گرم تن آدم رو می لرزونه . نکنه ما هم یواش یواش به رفاه و راحتی عادت کنیم و وقت نیاز تو خونه قایم بشیم . می ترسم . خدا به دادمون برسه .

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=50725

  83. ترگل می‌گوید:

    من امروز رفتم دم بیت اون جا یه نگاه انداختم
    ما رو که راه نمی دن اون جا از همون دور بای بای کردم

    منم ببر با خودت

  84. رحیل می‌گوید:

    سلام بروبچ چه خبر شده بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اصل مطلب یادتون نره…
    ما با ولایت زنده ایم / تا زنده ایم رزمنده ایم….

  85. salekemobarez می‌گوید:

    داداشی از امین اقا چه خبر؟راستی داشتم ناامید میشدم که برما.سلام داداش حسین گلم.رایانم ویروسی شده بود می ترسیدم بیام اینجا واسه شما وبچه ها مشکل پیش بیاد واسه همین غایب بودم می بخشی که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  86. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام .
    خوش به حال دلتون حسین آقا. من امروز قبل اینکه بخونم این پست رو، دلم خیلی تنگ آقا حضرت ماه شده بود اونقدر که کلی اشک ریختم و توی دلم بلند بلند با آقام حرف زدم . دلم میخواد براش نامه بنویسم ولی می دونم که خودشون نمیخونن.دلم میخواد باهاشون درد دل کنم .نه اینکه بخوام بار کوچیک غم خودم رو هم روی دوششون بذارم نه… واسه اینکه مولای منن.جای پیغمبر و امام معصومی که از دیدارش محرومم نشستن واسه اینکه نور خورشیدو یدک میکشن…آه که به شدت نیاز دارم به اینکه دست به سرم بکشن و من های های گریه کنم وقتی دارن نگاهم میکنن .وقتی من چشم دل کورهم ببینم دارن نگاهم میکنن و گوش میدن…میدونم ایمانم ضعیفه که حضور بی ظهور رو درک نمیکنم ولی من الان اینجام توی این موقعیت پست و نیاز دارم به مولام. که فقط یه دریا حرفو بریزم توی یه نگاه و بایه نگاه هم جواب بگیرم…
    اینا رو نوشتم که عمق غبطه ای که به حالتون خوردم رو درک کنید.انشاء الله باز هم مشرف بشید.دعام کنید که نه فقط فکر و قلمتون که جسمتونم حالا دیگه متبرکه. قبول باشه برادرم.
    راستی مدتیه تو فکرم در دولت کریمه حضرت هم باز چو منی محرومه از دیدار مولا؟؟؟

  87. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام
    خوش به حال دلتون حسین آقا. من امروز قبل اینکه بخونم این پست رو، دلم خیلی تنگ آقا حضرت ماه شده بود اونقدر که کلی اشک ریختم و توی دلم بلند بلند با آقام حرف زدم . دلم میخواد براش نامه بنویسم ولی می دونم که خودشون نمیخونن.دلم میخواد باهاشون درد دل کنم .نه اینکه بخوام بار کوچیک غم خودم رو هم روی دوششون بذارم نه… واسه اینکه مولای منن.جای پیغمبر و امام معصومی که از دیدارش محرومم نشستن واسه اینکه نور خورشیدو یدک میکشن…آه که به شدت نیاز دارم به اینکه دست به سرم بکشن و من های های گریه کنم وقتی دارن نگاهم میکنن .وقتی من چشم دل کورهم ببینم دارن نگاهم میکنن و گوش میدن…میدونم ایمانم ضعیفه که حضور بی ظهور رو درک نمیکنم ولی من الان اینجام توی این موقعیت پست و نیاز دارم به مولام. که فقط یه دریا حرفو بریزم توی یه نگاه و بایه نگاه هم جواب بگیرم…
    اینا رو نوشتم که عمق غبطه ای که به حالتون خوردم رو درک کنید.انشاء الله باز هم مشرف بشید.دعام کنید که نه فقط فکر و قلمتون که جسمتونم حالا دیگه متبرکه. قبول باشه برادرم.
    راستی مدتیه تو فکرم در دولت کریمه حضرت هم باز چو منی محرومه از دیدار مولا؟؟؟

  88. عطر خاک می‌گوید:

    خطاب به معصومه:
    اینو با تجربه قبلی بهت میگم :
    باید خواستارخوبیها بشی تا پذیرا شی . 🙂 گرفتی؟
    باید بخوای اقا رو ببینی تا لایق بشی که ان شاءالله هستی 🙂

  89. عطر خاک می‌گوید:

    ” همه ما سربازان ماه را دوست داریم، هر که می خواهد باشد. این دوست داشتن ربطی به جنسیت و این جور حرفها ندارد و از جنس “تولی” است. کسانی که برای صاحبان اصلی قطعه ۲۶ چه خواهرانم و چه برادرانم حرف در می آورند کافرانی هستند که همه را به کیش خود می دانند اما ما ماتشان می کنیم. آری ما همدیگر را دوست داریم؛ حرفی هست؟ آری خواهران من در بیت رهبری با ندای بلند می گویند “این همه لشکر آمده” و برادران من جوابشان می دهند “به عشق رهبر آمده”، حرفی هست؟! ما همه یک بابا داریم و آن حضرت آقاست. پس با هم خواهر و برادریم. حدود شرعی را هم اگر کسی خواست تذکر بدهد برود به خاتمی و وزیر بی آبروی ارشادش یاد بدهد. ما کل رساله را از بریم. رساله ما همان رسالتی است که خدا روی دوش ماه گذاشته است. رساله ما کتاب نیست. قلب حضرت ماه است. ما از خواهر گرفته تا برادر، گلبول های رو سفید خون سرخ حضرت ماه هستیم و البته گلوله های آتشین بر سینه پر کینه اهل نفاق.”
    حسین داداش کامنت ها تم دل می بره “حرفی هست”
    کور بشن که نمی تونن ببینن ما عاشق این غیرتای بسیجی ایم در بیت رهبری نه غیرت خرکی دختر پسرای توی خیابون
    از حسودی بمیرید که لذتی که در دوست داشتن ماست شماها هرگز بدان نخواهید رسید 🙂

  90. جوان انقلابی می‌گوید:

    نه ده خریدم خیلی باحاله http://javon.blogfa.com

  91. عطر خاک می‌گوید:

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بر حسین داداش و داداش حسین (فرید)
    شبتون بخیر
    ساعت ۱۰٫۵۳ حسین داداش انلاینه + من + فرید

  92. عطر خاک می‌گوید:

    + ۱۲ نفر مهمان
    🙂
    جا افتاد

  93. عطر خاک می‌گوید:

    فرید ، داداش اگه حرفی بزنی هم ما ویروسی میشیم بابا حرفی بزن 🙂

  94. فدایی سید علی می‌گوید:

    خواهران و برادران عزیز همسنگر

    لطفا از فکر کردن غافل نشید.اینکه تحلیلهای جالب این وبلاگ میتونه خیلی راهگشا باشه که شکی توش نیس اما اگه قرار باشه اینجا فقط یه نفر فکر کنه و ما هم فقط به به و چه چه کنیم و قربون صدقه بریم آخرش همون یه نفر میره و ما جا میمونیم .البته اصلا منظورم این نیس که دست از حمایت از هم برداریم بلکه میخوام اهمیت اینکه لازمه یاد بگیریم خودمون فکر کنیم و اهل نظر و به مرور صاحبنظر شیم رو یاداوری کنم.هر کس به اندازه توانش مسووله و این رو هم بدونید که توانایی انسان با تلاش بیشتر هم میشود و مسولیتش به مرور سنگینتر.
    به امید روزی که پیش پا افتاده ترین کار تک تک بچه بسیجیا داشتن وبلاگی بارها بهتر از قطعه ۲۶ باشه.
    خدا بانی این سنگر رو روز به روز موفق تر و بسیجی تر کنه .برا سلامتیش صلوات.

  95. منیژه می‌گوید:

    نفهمیدیم چگونه کشف فرمودید که علی مطهری که بیست سال است در مورد بدحجابی مطلب نوشته و سخن گفته و هیچکس مانند او پس از انقلاب از احکام اسلامی مثل تعدد زوجات و … دفاع نکرده چگونه دغدغه بدحجابی ندارد اما شما که بوی کینه و بی انصافی نسبت به علی مطهری در نوشته هایت به آسمان می رسد دغدغه دین و حجاب داری. البته من هم به برخی نظرات او انتقاد دارم اما بی انصاف نیستم که اسمش را در ردیف موسوی و کروبی بیاورم.
    حسین قدیانی: از نظر من آدمی که در فتنه اخیر هاشمی را مظلوم بداند از موسوی شاید بدتر نباشد اما حتما از کروبی کج فهم تر است.

  96. منیژه می‌گوید:

    راستی ببین اصلا عکسی که از خودت گذاشته ای شبیه بچه بسیجی است یا عکس روی جلد آلبوم خوانندگان؟ آن وقت دم از دغدغه حجاب بزن. اگر دوست داشتی این را هم بگذار.

  97. hami می‌گوید:

    سلام داش حسین.
    نمیدونم چرا.؟
    من نه حسودم نه در حد شما!
    اما چون فقط یه داش حسین داریم میترسم ببازمش.
    بارها خاستم بهت یه جمله معمولی رو بگم.اما باز گفتم خب به تو چی؟
    حالا که به داش حسین رسید ترسناک شد ماجرا؟ گفتم اینجوری شیرینی ۹ ده زهرت میشه.
    خلاصه.
    خیلیا.خیلیا ازگل های این باغچه وقتی زورشون زیاد شده رنگشون عوض شده.
    زور پول.زور قلم.زور نام.
    من تو رو میخام.
    همین حسین و میخام
    بازم شرمندم.
    حلالم کن تورو خدا.
    گفتم یه ذره برنجه بهتر از اینه که پس فردا ۲ دستی بزنی تو سرت که کاش تو هم میگفتی.
    جون من حلالم کن حاجی.

  98. بچه بسیجی می‌گوید:

    واقعا نظر قبلی من انقدر مورد داشت که حاضر نشدین تاییدش کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    .

  99. خان باجی می‌گوید:

    سلام
    من در سایت بولتن نیوز از مطهری مطلبی دیدم که به سرعت حذف شد .
    مطلب این بود ایشون افاضات فرموده بودند که دانش آموزان هم میتوانند عقد موقت کنند .
    البته من بعد از خواندن آن خبر ، در جا شاخ هایم جوانه زد .
    یکی نیست بگوید برادر من تو اگر دختر داشته باشی آن هم از نوع باکره ، اجازه میدهی به عقد موقت شخصی در بیاید ؟؟؟؟ خوب اگر موعد مقرر عقد موقت به سر آمد تو با آن دختری که روی دستت مانده جه خواهی کرد ؟؟؟؟
    خب کج فهمی هم حدی دارد .
    .
    خانم منیژه ظاهرا عکس داداش حسین حواستان را پرت کرده و نتوانستید با اخلاص مطالب ایشان را بخوانید .
    نتیجه اینکه : جناب منتقد مبتذل فکر میکردند ما خواهران داداش حسین هم حسی مشابه حس شما داریم . خدا را شکر که شاهد از غیب رسید.

  100. ناشناس می‌گوید:

    حسین خسته مباد روح لطیفت که نرم کرد دل خارم را

  101. شافی می‌گوید:

    سلام
    مثل همیشه تکان دهنده…خدا این قلم رو برای ماه و ما نگه داره ..
    اقای قدیانی اصلا مهم نیست یه عده (شرمذه قلیلون)هر برداشتی مطابق میلشون (افرایت من اتخذ الهه هواه فاضله الله لی علم)داشته باشن از جملات شما.مهم اینه که شما تایید شدید در جای دیگری…نه فقط نزد حضرت ماه.که نزد حضرت افتاب.
    اللذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنرل علبهم الملئکه ….
    امیدورام به زودی زود حضرت افتاب هم شما را در اغوش بگیرند و ۳ بار ببوسند..و ما دلمان اب شود!!
    .سلامت باشید و موفق ..سید شهیدان ۸ماه دفاع مقدس
    راستی…حسین قدیانی..خودش برای خودش کامنت میذاره و نصفه شب ها بچه بسیجی ها رو برای بالا بردن امار سایتش استخدام کرده. و روزها فقط تیتا پ و ساندیس جمهوری اسلامی نوش جون میکنه….حرفی هست؟؟؟؟؟؟

  102. شافی می‌گوید:

    ۳ غلط تایپی از خودم:
    شرذمه
    علی
    الذین

  103. معصومه می‌گوید:

    به عطر خاک عزیز:
    ممنون که توجه کردید و راهنمایی کردید.

    ولی یه چیزایی واقعا لیاقت می خواد … اینوبا تمام وجود تجربه کردم…
    دیداری که با معرفت باشه فقط با خواستن بهش نمی رسی
    دل رو باید گذاشت وسط .

  104. ناشناس می‌گوید:

    من واقعا نمیدانم تو واقعا عاشقی یا واقعا چاپلوس.
    ولی نوشته هایت چیزی جز تلاش برای تکرار نوشته های کسانی است مثل آوینی.
    نه منطق و نه استدلال . فقط مجیز و مجیز.
    برخی وقتها خوبه که تو آینه هم خودت را نگه کنی شاید خجالت بکشی از این همه چاپلوسی.
    مثل تو زیاد بودند کسانی که مجیز قدرت را گفتند چند صباحی به شهرت یا ثروت رسیدند اما تاریخ از آنان نیک یاد نکرده است.
    حسین قدیانی: من غلام قمرم و شما غلط کردید بیشمارید!

  105. ناشناس می‌گوید:

    تو غلام قمر نیستی، ملجیکی هستی با یک دستمال یزدی که سخت مشغول برق انداختنی.
    خوش باش خوشگله.
    «بادنجان دور قاب‌چین»

    مهدی پرتوی

    در زمان ناصر‌الدین شاه وزراء و امراء و رجال قوم در آشپزخانه به آشپز کمک می‌کردند. آنها که در رأس‌شان صدراعظم قرار داشت، با وجود آن که از آشپزی مطلقاً چیزی نمی‌دانستند و در واقع کاری از آنها ساخته نبود، دو وظیفه‌ی مهم بر عهده داشتند: یکی آن‌که چهارزانو بر زمین نشینند و مثل خدمه‌های آشپزخانه بادنجان‌ها را پوست بکنند. دیگر آن‌که این بادنجان‌ها را پس از پخته شدن دور قاب‌های آش و خورشت بچینند.

    شادروان عبداللّه مستوفی می‌گوید «من خود عکسی از این آشپزان دیده‌ام که صدراعظم مشغول پوست کندن بادنجان بود و سایرین هریک به کاری مشغول بودند». این آقایان و رجال و بزرگان طوری حساب کار را داشتند که بادنجانها را موقعی که شاه سری به چادر آنها می‌زد دور قاب می‌چیدند و مخصوصاً دقت و سلیقه به کار می‌بردند که بادنجان‌ها را به طرزی زیبا دور قاب‌ها بچینند تا مسرت خاطر ناصرالدین‌ شاه فراهم آید و نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آنان اظهار تفقَّد و عنایت فرماید!

    در هر صورت از آن تاریخ بود که مردم به افراد متملق و چاپلوس «بادنجان دور قاب‌چین» گفتند و این اصطلاح رفته رفته به صورت ضرب‌المثل درآمد.
    حسین قدیانی: و بعد از ۹ دی مردم به ما گفتند “ستاره های حضرت ماه” و به شما بادنجانهای دور قاب چین آمریکا گفتند “غلط کردید بیشمارید”.

  106. آرام می‌گوید:

    سلام مسئله اصلی در بحث حجاب این است که کوتاهی های خودمان در طول بیست سال را،فراموش کرده ایم.اگر تک تک مان به وظیفه امر به معروف و تهی از منکر با روش صحیح فقط برای اطرافیان خودمان هم عمل میکردیم الان نیازی به راهپیمایی نداشتیم .به جای مقصردانستن دیگران و حکومت و در خواست از آنها ، کمی هم گذشته خود را مرور کنیم که چرا وظایف شخصی را انجام ندادیم؟ چرا از خود سلب مسئولیت کردیم؟

  107. سید هادی می‌گوید:

    گیرم علی مطهری همان قدر که شما می گویید کج فهم باشد، گیرم از خود موسوی هم حتی بدتر باشد، گیرم در دفاعش از هاشمی فریب خورده یا تطمیع شده باشد، همه اینها به فرض صحت چگونه این حق را به شما می دهد که بگویید او در دفاعش از حجاب صادق نیست؟؟؟ کسی که از وقتی که پشت لب شما هنوز سبز نشده بود و هاشمی برای امثال شما هنوز آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و خبری از موسوی و کروبی نبود تا الان که فتنه سبز اسباب رونق و کار و کاسبی و شهرت دو روزه شما شده، (فتنه سبز اگر برای موسوی و کروبی بدبخت نان و آب و آبرویی نداشت برای یک مشت بچه در عوض خیلی چیزها فراهم کرد) بیشتر و پیشتر از هر کسی از حجاب گفته و نوشته، دغدغه حجاب ندارد؟ شما که بر فرض صحت “کج فهمی” یک نفر را به دیگر خصوصیات و عقاید و نیاتش تعمیم می دهید و صراحتا تهمت نفاق و بی صداقتی به او می زنید، (اگر نگوییم بی تقوایید) کج فهم تر از او نیستید؟
    از کامنت آن ناشناس بر نظر منیژه، احساس تهوع به انسان دست می دهد. پیداست از این خواهران عفیفه ای! است که قیاس به نفس فرموده اند! ظاهرا غش و ضعف کردن برای نامحرم و باقی مخلفاتش اگر پیرو “حضرت ماه” باشید دیگر مباح می شود!
    ضمنا جناب قدیانی اگر قصد پاسخ گویی به این نظر را داشتید به اصل موضوع انتقاد (تهمت شما به علی مطهری مبنی بر اینکه دغدغه ی حجاب ندارد!) صراحتا پاسخ دهید، حاشیه رفتن و بازی با کلمات، ممکن است رندانه باشد اما کار آدم های عمیق و فرهیخته نیست هر چند که ما هکذا الظن بک !!

  108. vb می‌گوید:

    دل بسته ی یاران خراسانی خویش ام.

    لبیک یا خامنه ای.

  109. مرتضی می‌گوید:

    سلام به حاج حسین عزیز
    این مطلب اولش غمناک بود ولی آخرش(دیدار با رهبری) داشتم ازخوشحالی رو به موت میشدم .
    انشالله که منتقدین عزیز بابصیرت بالای خودشون نیمچه خنده ی شیطانی که الان بر لبان منافقین ازاین مسائل خورد نشسته را تبدیل به گریه ناتمام بکنند ومن بعد باید حواس همگی بیشتر ازاینها جمع باشد تا خدایی ناکرده یکی از خط شکن های جبهه خودی را از رونق نیاندازیم !
    مخلصیـــــــــــــــــــــــــــــــم
    التماس دعـــــا
    یاعلی مدد

  110. بچه بسیجی می‌گوید:

    سلام.چه جالب از کی تا حالا قالیباف کشته-مرده پیدا کرده ؟
    اتفاق باحالی که افتاده اینه که اعضای ستاد موسوی حالا طرفدار قالیباف شدند.شایدم قالیباف اعضای خودشو در انتخابات ۸۸ کمک موسوی فرستاده بود!

  111. هنوز هیچ کس می‌گوید:

    خدا قوت…

  112. یه دوست می‌گوید:

    از همایش ارتش سایبری(۸ماه دفاع مقدس) باهات آشنا شدم…
    توفیق نشده بود به سنگر نقلی زیبات که توی اون کاخ نقلای مجالس نفاق رو، روی سرشون خراب کردی سری بزنم…
    اما اثرات زخم و درد دلت به دستم میرسید…
    اول از قلمت خوشم اومد،بعد از غیرتت،کم کم به غربت وتنهاییت رسیدم و این راه رسیدن من بود به سنگرت که خط مقدمه…
    من نمی دونم کی بهت چی گفته؟…
    فقط یه چیزایی رو خوب می دونم
    اولا:گفتن خودت واسه ی خودت کامنت می ذاری. خوشحال میشم اگه منم رو جزء خودای خودت بدونی آخه با این تعبیر خودای تو کم نیستن…
    ثانیا:منو ببخش اگه دیر به خودای تو ملحق شدم…
    ثالثا:من نمی گم خدا گفته اینطور مواقع باید گفت قالوسلاما!…
    رابعا:جبل راسخی که ماه پشت سر اونه اصلا اهمیتی به این حرفا نمیده…
    خامسا:شما ماه رو دیدی و می دونم در انتظار رویت خورشیدی.اونایی که این حرفا رو میزنن معنی ماه و خورشید رو نمی فهمن…

    من برادر شهیدم، فقط همین یه برادر رو داشتم یعنی دارم.ولی امروز به این بچه بسیجیا حسودیم شد.خواستم ببینم اگه بهم اجازه میدی منم بهت بگم “داداش حسین”
    داداشی علی یارت…

  113. soha می‌گوید:

    بسم رب الشهدا
    سلام حسین اقا..سلام بقیه ی همسنگرای باعشقم.
    حسین اقا خسته نباشی چون همه کامنت ها رو نشستی خوندی و تازه بدش جواب منتقد ها رو هم دادی….
    به قول اون دوستومن علی مهری رو خوب اومدی….

  114. عطر خاک می‌گوید:

    حسین داداش کوپن حرفیدن بعضی ها از ۹ دی به اینور تموم شد کامنتاشون رو نذار اما جواب بذار 🙂

  115. ارّه بانو! می‌گوید:

    سلام. متاسفانه عده ای فقط بلدن به اسم نقد و دفاع از ولایت خودی ها رو تخریب کنن!!!
    … هم همین طور… به خودش هم گفتم. از وقتی هر چی دلش خواست بار احمدی نژاد کرد و شروع کرد به مجیزگویی مطهری و قالیباف و توکلی دیگه خیلی کم به وبلاگش سر می زنم.
    واقعا جوراب احمدی نژاد شرف داره به صدتا هیکل این خواص بی بصیرت پررو!!

  116. ارّه بانو! می‌گوید:

    وقتی آقا در دیدار با نویسنده و انتشارات و مسئولین کتاب دا داشت از رویش های نویسندگی میگفت حدس می زدم منظورش شما باشید.

  117. نسل چهلم می‌گوید:

    خب چی کار کنم وقتی آخرین نظر مال دیروزه!!!
    گفتم لو نمی دم……………………………………. لو میدم: بازم همایشه
    هرچند خودمو کشتم تا یه کم اصرار کنید و اصلا آب تو دلتون…

    ولی (با موسیقی متن هیجان انگیز) در راه است:

    فتنه شیطان ٢

    با حضور استاد توانمند جناب آقای استاد رائفی پور

    آنچه تا کنون نمی دیدید…

    بلایی که رسانه ها بر سر روح ما آورده اند

    پیام های پنهان

    با نمایشگاهی منحصر به فرد از کتاب ها و سی دی هایی بی نظیر

    با همکاری موسسه فرهنگی موعود (عج)

    مکان: دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی

    آدرس: تهران- خ ولیعصر- نرسیده به ونک- خ توانیر (شهید عباسپور)- خ نظامی گنجوی- نبش کوچه هفت پیکر

    ۵ خرداد ۱۳۸۹

    یا زهرا (س)

  118. سیدمحمد می‌گوید:

    آقای قدیانی عزیز
    استدعا دارم در نقل روایت هایتان کمی دقیقتر عمل کنید
    من شخصاً خیلی نگران شما هستم که خدای نکرده حسادتهای قانون دان‌های قانون‌گریز به شما آسیب نزند
    راستی همچنان منتظر عکس‌ها هستم

  119. یار مهربان می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز
    ای کاش بیشتر در مورد این دیدار با حضرت ماه می نوشتین.
    یک توصیه برادرانه
    نمی دونم با آثار استاد مرحوم صفایی چقدر آشنا هستین دو نکته در مورد ایشون خدمتون بگم
    اول اینکه ایشون در مورد تقابل با امام خیلی می ترسیدند و در اکثر سخنرانی ها و کتاب هاشون یاد آوری می کردند که بعید نیست در مواقعی که احتاجات و اهداف ما با امام در تضاد باشه ما کدوم سمتی حرکت کنیم و این رو از خودمون دور ندونیم که روزی روی سینه امام بنشینیم و…
    ای کاش برخی ها که این روزها چپ و راست رو نفد میکنند یه مقدار هم خودشونو ببینند عنیکم انفسکم
    و نکته دوم که با دیدن این جمله(کلیه حقوق محفوظ میباشد. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع میباشد. قطعه ۲۶٫) در وبلاگتون به ذهنم رسید اینه که :ایشون بعضا به شاگردانشون میگفتند ببرید این مطالب من رو با اسم خودتون چاپ کنلد و نشر بدید حتی یکباردست نوشته خودشون در مورد امام زمان که هنوز چاپ هم نشده لوده به حاج آقای رنجبر میدهند وحتی نمیگن اصل نوشته و یا کپی اون رو بهم برگردون
    موفق باشد و ان شا الله همیشه در مسیر ولایت گام برداریم
    یا علی

  120. داش وحید می‌گوید:

    خوشا به سعادتت داداشم

    ما که لیاقت نداریم …
    “آقا” رو از نزدیک ببینیم …

    التماس دعا

    ای کاش “سلام و درود” ما رو هم به “آقا” (علیه السلام) میرسوندی …

    آقا خامنه ای (سلام الله علیه) ؛ سلام و درود خداوند بر او باد …

    یاعلی مدد

  121. جواد می‌گوید:

    خسته نباشید.

  122. دلتنگ مولا می‌گوید:

    داداش حسین من ۱۴ خرداد تهران نبودم فقط می تونم بگم که برای حضرت ماه وتمام شیفتگانش کنار ضریح امام حسین (ع) خیلی دعا کردم . اللهم عجل لولیک الفرج

  123. شمیم می‌گوید:

    سلام تازه اینجا رو پیدا کردم .دوستتون دارم وامیدوارم این کتاب معروفتان را زودتر بخوانم.

  124. پری می‌گوید:

    و اما اگر همه اینها برای این است که روی مخ من راه بروید تا از من هم مثل عده ای دیگر بریده و غریبه بسازید و بعد به ریش من و کسانی که لطفی به این قلم دارند بخندید، بدانید من غلام قمرم و غلام قمر بنی انقلاب این نائب بر حق آفتاب تا آخرین قطره خونم خواهم ماند. من که تا حالا این را خودم نگفته بودم. جایی هم اگر مطرح شده، نقل دیگران بوده. من، آری من، که در اینجا این “من” حدیث نفسی نه جعلی، که کاملا معتبر است افتخار می کنم در اوج این فتنه ای که گذشت با نوشته هایم لبخند نشاندم بر لبان ماه و مفتخر شدم به دیدارش. نان این دیدار را هم خواهم خورد که من فقط نان حلال از گلویم پایین می رود. به حسودان عرض می کنم عرضه دارید شما هم مثل من آری “من” به جای حسادت به یک فرزند شهید، تبسم بنشانید بر لب آقا تا شما را هم مثل من سه بار ببوسد و گرم در آغوش تان بگیرد. من ثواب این زیارت مبارک را نثار همه بچه بسیجی هایی می کنم که مرا برادر کوچک خود می دانند و اتفاقا به آقا هم گفتم که در این قلم هیچ نیست الا دعای ستاره ها و جناب ماه هم دوباره تبسمی زد و گفت: برسانید به ایشان سلام گرم مرا و دوبار گفتند: خوب کار کنید. خوب کار کنید.

    انننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننقدر خوشحال شدم از این پاراگراف!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.