به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
منبع: http://antifitna.parsiblog.com/
قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:
۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)
***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
سلام اخوی
برام ایمیل زدن جلبک ها بخون و بخند…
*
Baradar Ghadyani : Payame Enghelabe Ma Ein Ast
Vahid Bolandi
*
vbolandi@yahoo.com
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخمدار است با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرندهاید پرواز را علامت ممنوع میزنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟
گیرم که میکشید گیرم که میبرید گیرم که میزنید با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
زنده باد یاد و خاطره همه شهیدان جنبش سبز
ما تا آخر ایستاد ه ایم تا ایرانمان را از دست شما یغماگران حرامی بازستانیم
ستاد هماهنگی راه سبزامید
اطلاع رسانی سراسری سبزایران- شاخه ایمیل
همه باهم بگیم:
ززززززززززرررررررررررررررششششششششششککککککککککککککککککک
سلام به همه ستاره ها
آقای قدیانی و سید احمد خسته نباشید
خوشم می آید که “ف ه” همیشه پای ثابت نوشته های ظنز و جدی شماست . خوب دیگه کار “ف ه” از سیاست به کمدی کشیده شده است. باز هم خدارا شکر که لبخندی به لب خلائق می نشاند.
می بینم که بر تعداد بسیجیان اسرائیلی کش و آمریکایی کش در سراسر دنیا هر روز افزوده می شود.
ستاره ها و بسیجیان عزیز خدا قوت. به امید ظهور
السلام علی الحسین
و علی اصحاب الحسین
و علی اصحاب ابن حسین فی آخرالزمان.
خسته نباشی برادر. این بالایی روزی شما بود همین موقع نوشتن رسید…
سیاست رو از بابای “ف.ه” یاد بگیرید
دیروز دیدید رفته بود کنار آقا خودش رو جا کرده بود؟ یکی نیست بگه نماز جمعه هم آقا بود اونروز چرا نیومدی؟
🙂
بسیار عالی.
عاشق شهامت و شجاعتتم داداش جان.
(ف. ه. سیزدهم” از نوادگان خانم “ف) خیلی عالی بود.
خیر دنیا و آخرت نصیبت سالار.
سلام به همگی
طنز به معنای واقعی کلمه بود. فوق العاده گزنده. با تبسمی بر لب خواندم در حالی که تا عمق وجودم می سوخت. اللهم عجّل لولیک الفرج و فرجَنا بِهِم.
خیلی خوشحالم که دست از سر این خاندان بر نمی دارید و هر شب مطلب جدیدی برایشان می نویسید.تا وقتی که آنها با این نظام بر آمده از خون شهدا در افتاده اند ،زهر آتشین کلماتتان نثارشان.ممنون و تاوقتی قلم شما هست چه نیازی به بازداشت و زندان،نوشته هایتان برایشان کافی است.
یک ف.ه که به شدت می خواست نامش فاش شود خبر خبرهای سریالی را تکذیب کرد و گفت اسفند اصلا سی ام ندارد. این آقا زاده تأکید کرد من هیچ چیز نخریده ام, هر کس هر جا هر چیز پیدا کرد اعلام کند من به نامش میکنم.
سلام بر حسین*
داداش حسین بازم خسته نباشی عزیز..
ولی عزیزم امیدوارم که به سال ۹۰ نکشه و با ظهور آقا امام زمان ریشه این فاحشه و خاندانش از روی زمین کنده بشه . الهی آمین
از ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ از همه بیشتر خوشم آمد.ممنون
سلام حاجی
خسته نباشی
اینم از محصولات فتوشاپ! امیدوارم دیگه از دستم دلخور نباشی. اگه صلاح دیدی و دوست داشتی بزارش رو سایت.
حسین قدیانی: ممنون اما کمی در طرح شما دست بردم.
در این خاطره حضرت آقا بشارتی نهفته است !
kawooss.mihanblog.com/post/14
عجب پشتکاری!!!
تعطیلی بردار هم نیست
خیلی قشنگ بووووووووووووووووووووووود دستتون درد نکنه کلی خندیدم
“۱۰ فروردین ۱۴۰۰: یک آقازاده معروف که برای خرید فلافل به ترمینال جنوب آمده بود و اصلا هم کاری با ادعای رسانه های ضد انقلاب نداشت، بدون آنکه بازداشت شود، برای لحظاتی آزاد شد!”
.
.
فلافل؟! فکر کنم “آقا زاده” نبوده، او “آقا” زاده بوده!
————————
جالب بود!
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۲۱:۴۹
تعداد افراد آنلاین: ۴۹ نفر
ماشالله حزب الله
داداش حسین بی همتای بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….
آخی
می خواسته کارت پستال بخره برای داداشش.این نظام خیلی نامرده که شب عیدی بین دو تا خواهر برادر این طوری جدایی انداخته. بگید مهدی هاشمی برگرده باهاش زیاد کاری نداریم.بنده ابلیس می خواسته یه انقلاب مخملی هم تو ایران راه بندازه که تازشم نتونسته .فقط می خوایم بدونیم چند تا تراول خرج کرده و داده به اراذل اوباش که برن اماکن عمومی رو آتیش بزنن؟واقعا چند تا؟
سلام داش حسین
داداش ایشالله قبل ۱۴۰۰ امام زمان بیاد.
ای داد بیداد از این همه نامردی در حق سیدعلی.
داداش امام موسی صدر دریاب که میگن داره آزاد میشه.
مراقب خودت باش
دوست دارم
یاعلی
اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
سلام برادر
خدا قوت
تنت سلامت و قلمت کوبنده
یا مهدی تا انقلاب مهدی
۴۴ نفر انلاین
بر چشم بد و حسود لعنت
سلام ستاره ها
اولاً بسی خوشحال شدم که برای اولین بار اول شدم.
دوم اینکه شنیدید قزافی برای سبزهای لجنی لیبی (طرفدارانش) فراخوان داده که فردا با نشان سبز به حمایت معمر قزافی بیایند فکرش را کنید که سبز لجنی در حمایت از دیکتارتورها بین المللی شده است. برگ سبزی دیگر به افتخارات سبزها اضافه شد. خدایا شکرت که اینچنین سنبل به زباله دان تاریخ پیوسته اینها را به لجن کشاندی.
خیلی دوست دارم اینها بمیرند.
دلم می خواهد ببینم چجوری می میرند…
تنفسِ مصنوعے هم شاید به داد نابسامان اوضاع فرهنگ نرسد، کُما شاید تنها واژه اے باشد که چشم در چشمان این آشفته بازار ورشکستگان سیاسے دوخته است و او نیز در او فرو. و باز صداے قدم هاے مرتضے و لحن نگاه رازآمیزش در تو نقش مے بندد که ” هنر و ادبیات چه بدانند و چه بدانیم و چه ندانند و ندانیم، عین پیکار است و هنر مگر چیست، جز تجلے حیات هنرمند و حضور او در جهان” .
http://philsoph.parsiblog.com/
سلام! مطالب خوب و زیبایی دارید.استاد!
راستی! سنگری هرچند با گونی شن درست کردم. لطفا بخوانید و نظر بدهید.
با “بی آر تی بصیرت” به روزم!
منم یک عرض ارادتی به دختر هاشمی کردم.
یک نگاهی به کیک و ساندیس بندازین.
سلام
شنیدید عالیجناب راس فتنه چی گفته ؟
گفته : فائزه کار خلاف قانون و حرام انجام داده چرا بازداشت نشه ؟
.
نمی دونم بگم هاها یا بگم یاح یاح
دیگران هم خلاف قانون و فعل حرام انجام میدن چرا سه سوته آزاد نمی شن ؟
شاید برای اینکه دختر زشت بابا نیستیم ؟
یاعلی
شنیده بودیم میگن از هر انگشت هزار و یک هنر میباره ولی ندیده بودیم! خدا رو شکر اشنایی با حسین قدیانی عزیز این ندیدن و به دیدن تغییر داد! خدا قوت فرمانده…
چرا از ۵ عکس ، فقط یک عدد آن را می بینیم ؟
این دفعه لطفا از جواهر ده هم عکس بگیرید ؟ اگر ممکنه شد لطفا بروید دم در هتل پردیس بایستید که بهتر بتوانید عکس از ویلای آقازاده ها بگیرید .
باتشکر
سلام علیک
خیلی مخلصیم داداش حسین
از طرف بسیجی های قاین در خراسان جنوبی عرض ادب مبکنم خدمتت
موفق باشی.
یا حق
سیداحمد و حسین قدیانی: به بچه های خوب قائن، سلام برسانید. از اینکه قطعه ۲۶ دوستان خوبی چون شما دارد، به خود می بالیم.
احسنت، عکسها بسیار زیباست.
ماشاء الله داداش حسین هنرمند ما.
ممنونم از شما؛
لذت بردیم داداش جان.
سلام.
یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.
خیلی با حالی!
عکسها فوق العاده بود، مخصوصا خداحافظ ماسوله.ممنون از شما.
متن زیبا و بسیار سنگینی بود ولی تلخی عجیبی داشت که واقعیت بودنش بود
سلام ایشالا به ف ه سیزدهم نرسه واون پیامک انتخاباتی درست در بیادکه:
بعد از ۵۰ سال…….
.معلم تاریخ:چه کسی سلسله ی اکبر شاهیان را منقرض کرد
دانش آموز:آهنگر زاده ی فقیری به نام محمود احمدی نژاد!!!!
سلام
خصوصی
((۲۰ فروردین ۱۴۱۰: “ف. ه” با حضور در محله ناصر خسرو ضمن خرید سلوکسیب، ))
نام صحیح دارو سلکوکسیب celecoxib میباشد.نوعی داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی است که مزیتش نسبت به هم خانواده های دیگرش عدم عوارض گوارشی است.
سیداحمد: از توضیح شما ممنون. داداش حسین این قبیل نظرات را عمومی دوست دارند.
این “ف” یا “ف ه ” که تو این متن نوشته شده منظور همون فاحشه هست دیگه؟؟؟
با سلام خدمت مدیر و مبصر محترم قطعه مقدس ۲۶ اجازه هست یک دعای توسل بگذارم در قطعه؟
سیداحمد: ممنون می شوم.
مقدمه ی ۳۰ فروردین ۲۰۲۰ واضح بود ولی موءخره اش مبهم.
همیشه از اینکه دست خالی جایی بروم ناراحت بوده ام .متاسفانه آنقدر بضاعت مجازی ندارم حتی عکسی برایتان بفرستم اما به شما ارادت دارم .قلمتان را بی تملق می ستایم .خوشم می آیداز این بازی موزون کلمات که در خدمت هدفی نورانی هستند .ترکیب این قلم با شجاعت قفل فرمان محشر است .بعضی نویسنده ها زیادی درسکوت میمانند.خیال ورشان می دارد. شما بی شک یکی از تئوریسین های بچه های ولایی هستید.
سلام بر داداش حسین بسیجیها و سید احمد بزرگوار
خدا قوت
همه عکسها زیباست از اون ۵ عکستون سومین عکس من رو یاد یه خوابی که تو محرم دیدم انداخت چقدر زیباست
ممنون
حسین قدیانی: خدا را شکر!
شنیدم مهدی هاشمی به جرم همدستی با اجنبی ها دستگیر شده
سلام
امشب دکتر عباسی در سالن خاتم الانبیا رشت، یادی از شما کردند و نقدتون به قوه قضاییه و از بی تحملی بعضی ها گله!!
بسمِ الله رحمن الرحیم اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا آبَاالحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ یا یا سَیِدَتَناوَ مَولاتَنا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکِ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکِ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ اِشفَعی لَنا عِندَاللّه یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یااَباعَبدِاللّهِ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الشَّهیدُیَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبَاالحَسَنِ یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یااَبا جَعفَرٍ یامُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبا عَبدِاللّهِ یا جَعفَرَبنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِق یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبَاالحَسَنِ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الکاظِمُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یااَبَالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ موُسَی الرِضا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه یا وَصِیَّ الحَسَنِ وَ الخَلَفَ الحُجَّةَ اَیُّهَا القائِمُ المُنتَظَرُ المَهدِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه / یا سادَتی وَ مَوالِیَّ اِنی تَوَجَّهتُ بِکُم اَئِمَّتی وَ عُدَّتی لِیَومِ فَقری وَ حاجَتی اِلَی اللّهِ وَتَوَسَّلتُ بکُم اِلیَ اللّهِ وَاستَشفَعتُ بِکُم اِلَی اللّهِ فَاشفَعُوا لی عِندَاللّهِ وَاستَنقِذُنی مِن ذُنُوبی عِنداللّهِ فَاِنَّکُم وَسیلِتی اِلَی اللّهِ وَ بِحُبِّکُم وَ بِحُبِّکُم وَ بِقُربِکُم اَرجوُ نَجاةً مِنَ اللّهِ فَکُونُوا عِندَاللّه رَجائی یا سادَتی یا اَولِیاءَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عََیهِم اِجمَعینَ وَ لَعَنَ اللّهُ اَعداءَ اللّهِ ظالِمیهِم مِن الاَوَّلینَ وَالاخِرینَ امینَ رَبَّ العالَمینَ
تشکر که اجازه دادید.
سلام
هرچند اونطرفش بیشتر مد نظرم بود اما هرطور شما می پسندی!
موفق باشی داداش
یا علی
موفق باشید.
نمیدونم بخندم، گریه کنم، بیتفاوت باشم یا …
میگه:
ممد! همون بهتر که نیستی ببینی!
.
.
.
راهنمایی: ممد نبودی ببینی…
مخلصم داداش
دست مریضاد
حقیقتا که از فرماندهان ارتش سایبری هستید.
فامیل (گفت و شنود)
گفت: یک سایت ضد انقلابی خطاب به سایر گروه های ضد انقلاب نوشته است؛ رفقا و دوستان! باید بپذیریم که در فراخوان ۲۵ بهمن آبروریزی کرده ایم.
گفتم: حیوونکی راست میگه… نگفته چرا؟!
گفت: نوشته در فراخوان ۲۵ بهمن، مجاهدین(منافقین)، مارکسیست ها، سلطنت طلب ها، بهایی ها، اصلاح طلبان، کومه له، حزب دموکرات، توده ای ها و همه اپوزیسیون دعوت به راهپیمایی کرده بودند و غربی ها هم از آمریکا و اسرائیل گرفته تا انگلیس و ایتالیا و فرانسه از ما حمایت می کردند.
گفتم: خب! اینها رو که همه می دانند، تازه چی گفته؟!
گفت: نوشته؛ «نتیجه چه شد؟ آتش زدن چند تا سطل آشغال»! و اضافه کرده «آتش زدن چند تا سطل آشغال که نیاز به اینهمه لشکرکشی نداشت»!
گفتم: یارو الاغش مرده بود، یک عده به خیال خودشان برای این که او را اذیت کنند به خانه اش رفتند و گفتند اومدیم بهت تسلیت بگیم! یارو گفت؛ از احساس نوعدوستی شما نسبت به متوفی! خیلی ممنونم! اما اصلا فکر نمی کردم که الاغ مرحوم من اینهمه فامیل داشته باشه!
از سال ۲۰۲۰ به بعد پسماندهای “ف. ه” در طرح “خمسه خمسه” شرکت نکردند. مثل اینکه اون سال جدی جدی می گیرنشون!
فکر می کنم مصلحت ایجاب میکند برای مصلحت سکوت باید کرد.
چه باحال
سلام حاج حسین؛
طنز زیبائی بود در عین حال که لبخند به لبمان آمد اما تلخیه اصل موضوع هم به خوبی احساس شد. اگر شما نبودید که اینقدر زیبا حرف دلمان را بزنید ما چه کار میکردیم؟؟؟
سلام داش حسین
………………………………………
حسین قدیانی: رهبر حکیم خوب می دانند چه کار دارند می کنند. ولایت پذیری، ولایت پذیری، ولایت پذیری لطفا فراموش نشود. هر مطالبه ظاهرا حقی که بوی ولایت گریزی دهد، ناصحیح است.
سلام
عالی بود
روز من بدون قطعه بی معنی شده این روزها شور وشعورم را مدیون قطعه ۲۶ هستم.
موفق باشی برادر
عکس چهارمت خیـــــــــلی جالبه…نمی دونم چرا به فکر مکتب ایرانی افتادم!
۱۵ خرداد ۱۳۹۵: خانم “ف. ه” – که دیگه پیرزنی شده برای خودش! – در اتوبوس بیشرفها به سمت محل تظاهرات در حرکت بود. نامنبرده برای بالا بردن روحیهی بیشرفی، در راه به خوانندگی میپردازد: “”نى ناى ناناى نى ناى ناى!”” این حرکت از سوی بیشرفها مورد تشویق و هورای بسیار قرار میگیرد. در این حین نیروی انتظامی رسیده و برای لحظاتی قلیل خواننده را بازداشت میکند. خانم “ف.ه” – که پیرزنی بوده برای خودش!! – دست در کیف کرده و دندانهای غیرطبیعی خود را در میآورد و جمله را تکرار میکند: “”نیاوران نیگه دار!””
خلاصه؛ آزادش میکنند!
سیداحمد و حسین قدیانی: قشنگ بود!
دوستان لطفا توجه کنید:
ممکنه این روزها ایمیل های مزخرفی به نامهای “حسین قدیانی” و شاید به نام دوستان دیگه که همه از بچه های ولائی هستن، براتون بیاد، لطفا این مزخرفات را باور نکنید!!!
همه تون میدونید که میشه با نام هر کسی یه ایمیل ساخت و قانون خاصی وجود نداره!
پس لطفا حواستون جمع باشه.
(داداشم اگه صلاح میدونی این کامنت تائید بشه.)
داداش حسین …. ایران زمین..
حسین قدیانی: آخه یعنی چی این حرف، عزیز من؟!
این لینک رو ببینید حتما
http://www.jahannews.com/vdcezf8zpjh8nfi.b9bj.html
سلام
همونطور که خودتون هم میدونید این لفظ رکیکی که برای فائزه هاشمی به کار می برید و کاربران هم بعضا همینو کامنت میذارن اگه به احتمال یک درصد هم اینطور نباشه تهمت و غیبته. درسته این خاندان هزار فامیل خون ملت رو تو شیشه کردن و به هیچوجه قابل احترام نیستن اما به حرمت این چادری که به ناحق! سر این زن هست، لطفا از این لفظ استفاده نکنید.
حسین قدیانی: برادر یا خواهر محترم! شمر هم ریش داشت! به حرمت ریش شمر چه کار نباید بکنیم؟!
می شه پیشنهاد بدین این مجتمع تجاری خاک سفید زودتر افتتاح بشه تا ف-ه و نوادگانش واسه خرید ساندویچ و لباس و … بیخودی تو شهر پرسه نزنند و از همونجا خرید کنند.
تو را به خدا نگویید حتی به طنز هم دلمان نمی خواهد به این بخندیم که مولایمان تا ۲۰۲۰ نیایند.
هرچند”گفته اند؛ اگر برای ظهور تو زمان معین کنیم، کذابیم” اما “نگاه کن! در چشمان خامنه ای برق ظهور افتاده است.”
اللهم عجل لولیک الفرج
آقا “سجاد” نام امام حسن مجتبی(ع) نشان از مظلومیت قطعه دارد؟!
ایول به ق.ق که تا سال ۲۰۲۰ هم همچنان به تعقیب و گریزش ادامه میده و آفرین به خاندان هاشمی که بی وقفه و بدون خستگی شبانه روز در حال خرید هستند !!!
اینو ببینید :
http://www.jahannews.com/vdcezf8zpjh8nfi.b9bj.html
ما هی میگیم سران فتنه رو اعدام کنید به خدا اینو دیدم دلم به حالش سوخت. چقدر اینا قصی القلبند که چندتا جوون کشته شده هنوز دشمون خنک نشده.
سلام خداقوت
با
فوری/گزارشی از ابن زیاد زمان ما +عکس
وقتی قطرات خون شهدای فتنه بر ران کروبی هم چکید
به روزم
با شما بحث نمی کنم چون ظاهرا مثه دیشب اعصاب مصاب ندارید؛ به هر حال وظیفه ی من تذکر بود.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
سیداحمد: جواب داداش حسین به شما برای تان “بس” بود؛ ظاهرا در خانه تان “کس” نبود که باز کامنت گذاشتید؟!
خطاب به( آقای قدیانی خواهش می کنم)
ابن ملجم سالی دو بار پیشونی پینه بسته شو میداد با ( شمشیر ) میتراشیدن . میخوای به خاطر پیشونی پینه بسته اش فرق شکافته ی علی رو نادیده بگیرم و خطابش کنیم حضرت ابن ملجم ؟؟؟
داداش من بی زحمت شما به جای شمردن گناه ما ، گناه این خاندان رو بشمار . این چادری هم که سرش هست برای خالی نبودن عریضه هست . والا مثل ابطحی که موقع دستگیریش گفتند لباستون حرمت داره در بیارید و گفت آخیششششششش به این خانم هم بگن چادرتو بردار بشکن زنون در میاره . شایدم بره اونور آب و در جهت مخالفت با نظام ج .ا . ا کشف حجاب کنه .
بی زحمت از این زشت رو سوال کنید در هامبورگ توی شهربازی چرا چادر سرشون نبود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یاعلی
حسین قدیانی: ممنون از جواب منطقی و حماسی شما. دوستان اما لطف کنند دیگر به نقد آن نظر نپردازند.
این حرف برگرفته از شعار های فیلم اخراجی ها ۳ بود…اگر ناراحت شدید معذرت می خواهم…
چشم
حسین قدیانی: دیشب جواب عشقستان اسماعیل را بد دادم. اعصابم از دست هاشمی خرد بود، گیر دادم به این بنده خدا!
به [اقای قدیانی خواهش می کنم] باید گفت کمی بیشتر درباره معنی این لفظ فکر کنند همراه با تجزیه و تحلیل با سوابق ف-ه درمی یابند در مورد ایشون صدق می کنه.
………………
حسین قدیانی: جواب تو را هم بد دادم دیشب.
سال ۲۳۹۸ : اکبر آقا !! برای سیصدمین بار خواب امام رو دید!!
لامصب مرگ و میر هم تو کارش نیست. شنیدم سالی یکبار خون تازه میزنه به بدن، حالشو میبره
ولی اکبر آقا بدونه اگه هزار سال هم عمر کنه آرزوی رهبر شدن رو باید به گور ببره. بچه های ما، نوه های ما ، نتیجه های ما، نبیره های ما، ندیده های ما، نشنیده های ما اینقدر غیرت دارن که عبای رهبری رو بدن به دست صاحب اصلیش. انشالا
http://u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=647:1389-11-21-20-56-45&catid=3:main
خیلی قشنگه
این چه حرفیه داداش جانم؟
آقا ما مخلصیم.
شما تاج سری؛ سالاری.
فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری…
دوستان بروند توی گوگل و کلمه ((حس)) را بزنند…اسم حسین قدیانی را هم می آورد…این یعنی معروفیت (البته با محبوبیت) زیاد….
حسین قدیانی: دوست دارم در دل ستار های حضرت ماه، کنج دنجی داشته باشم. گوگل کجاست؟!
چشمانتان قشنگ دید و خواند، داداشیها
کشتم خودمو تا جفت و جورش کردم، آخرش فعلاش به هم نمیخوره!
نوشتن کار ما نیست، نُچ!
سال ۲۰۲۰ همزیستی خرس و خروس …………چه جالب:-)
خبرگزاری فارس: دیکتاتور لیبی در سخنرانی با موش، معتاد و مزدور خواندن تظاهراتکنندگان، از طرفداران خود خواست که فردا با نشان سبز به تظاهرات بپردازند.
سلام بر شما
“چه حالتی بهتر از اینکه
ادمی حزن و اندوه حوادث گذشته
و ترس و خوف از وقایع اینده را نداشته باشد
و این نمی شود مگر به فرموده ی قران کریم
بلی من اسلم وجهه الله و هو محسن فله اجره
عند ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون”
بخشی از وصیتنامه شهید علی صیاد شیرازی
در پاسخ به نظر خان باجی باید بگم متاسفانه من سابقه ی درخشان حجاب! ایشون و دخترشونو (یه مدتی خواهرم با دخترشون هم دانشگاهی بودن؛ وقتی دخترشون با رانت فامیلی وارد دانشگاه صنعتی شریف شد) میدونم واسه همین گفتم چادری که به ناحق سرشونه. تذکر من به اقای قدیانی به منزله ی تایید یا نادیده گرفتن گناه این خاندان هزارفامیل نیست اما به دو جهت این تذکر رو دادم:
۱- اینکه یه خانوم چادری هستم و واسه چادرم تقدس قائلم. گرچه ناراحتم از اینکه این حجاب مقدس سر این زن هم هست اما واقعا وقتی با چنین لفظی خطاب میشه ، تنم میلرزه و احساس شرم میکنم.
«نکته ی بی ربط:اگه بخوایم خیلی ریز بشیم بی حجابی شرط لازم و کافی بر فا… بودن نیست، هست؟ »
۲- خودم فرزند شهیدم و به جهت اشتراکی که با صاحب این قطعه ی مقدس دارم دلم نمیخواد فضایی که به نام شهداست، با این الفاظ آلوده بشه.
دو مورد بالا باعث شد که از آقای قدیانی یه خواهش کنم که با پاسخ کوبنده ی ! ایشون مواجه شدم و صد البته دلیل خواهش من به منزله ی نادیده گرفتن جرم و گناه اون خاندان نیست . نظر من اینه- چند شب قبل همینجا کامنت گذاشتم _ که دیر نیست زمانی که امام خامنه ای همون کاری رو با هاشمی بکنه که امام خمینی با منتظری کرد.
حسین قدیانی: برادر یا خواهر عزیز:
اولا فضای قطعه قطعا از نهج البلاغه مولی مقدس تر نیست. علی القابی به بعضی ها داده که جملگی مردان شان ریش و زنان شان جلباب و معجر داشتند. آیا من و شما بیش از ابوتراب نگران شان ریش و چادریم؟!
ثانیا نکته بی ربط تان زیادی بی ربط بود!
ثالثا خدا بر درجات همه شهدا بیافزاید، اما ملاک من در نوشتن، دل شما نیست که از چه چیزی خوش تان می آید و از چه چیزی بدتان می آید. ملاک من پلاک شهداست و بر اساس این پلاک، معتقدم که فاحشه ها شرف دارند به فائزه ها.
رابعا اجازه دهید پرونده این بحث را ببندیم.
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم /بنده عشقم و از هردو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق/که درین وامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد درین دیر خراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض / بهوای سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست / چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت / یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق/هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
میخوردخون دلم مردمک دیده سزاست/که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک / ورنه این سیل دمادم ببرد بنیادم
جسارتا برای حال دیشبتان تفالی زدم به حافظ،اما این که بدون اجازه کار درستی بود یا نه نمی دانم.می بخشید ان شاءالله
آخ من وقتی فکر می کنم که این فائزه پارسال در میدان ونک در جمع آشوبگران برگشته گفته (رهبری می خواهد پسرش راجانشین خود معرفی کند و مخالفت پدر من هم از اینجا شروع شده است).با خودم می گویم که آخر این مبارک ایرانی چه لقمه ای به این ها داده است که این قدر بی همه چیز بار آمده اند؟ فدای آقا که این ها در زندگی ایشان چیزی پیدا نمی کنند برای گیر دادن مجبورند حرف مفت بزنند.
سلام
من قبل از اینکه به قطعه بیام اول کتاب “نه ده” رو میخوندم و اونموقع فکر نمیکردم برای نوشتن اون متن ها داداش اینقدر به مشقت بیفتن اما وقتی کتاب تموم شد و از خود قطعه مطالبو دنبال کردم تازه حساب کار دستم اومد!!!! الان دیگه مظلومیت قطعه و داداش حسین بر من یکی پوشیده نیست!
در مورد تصویر هم باید بگم که انتخابش تصادفی بود! یعنی هرچی گشتم تصویر مناسبی پیدا نکردم تا اینکه اینو دیدم و فتوشاپ رو باز کردم!!!!
یاعلی
http://dia110.ir/wp-content/uploads/2010/12/Haj-Hosein-Dia110.ir_.jpg
http://up.iranblog.com/images/6zd8mwgiflgyos0o92jv.jpg
http://seratnews.ir/files/fa/news/1389/9/21/5575_621.jpg
http://mohannad.persiangig.com/image/Moh15311111.JPG
شکار لحظه های داداش حسین
باشه اخوی. خواهشمون که با ذوالفقار نهج البلاغه سرکوب شد لااقل اجازه بدین تشکر کنم از اینکه دلخوری دیشب رو از دل دوستان درآوردید. خسته نباشی برادر! دستت طلا !
حسین قدیانی: یکی لابد شوخی کرده بود و در کامنت خصوصی نوشته بود: “مبارک سایبری، داداش حسین قدیانی!”… دیکتاتورمان هم کردند! خوشحالم که خوبی قطعه را هم متذکر شدید.
حاج حسین یعنی به نظر شما “آقای قدیانی خواهش می کنم”حتی با این که نوشته اند یک خانم چادری هستند باز هم باید برایشان مینوشتید برادر یا خواهر عزیز.
تا دعوایم نکرده اید بهتر است کوله بارم را جمع کنم.
حسین قدیانی: حق با شماست. احتمالا من باید کوله بارم را جمع کنم!
سلام علیکم آقای قدیانی عزیز
امروز دیدم که دیشب این جمله را نوشتی: دیشب جواب عشقستان اسماعیل را بد دادم….
من از تو دلگیر نشدم و هر کس که پرسید و آمد و خواست دخالت کند و… گفتم: حسین برادر بزرگتر این خانه است و اختیار خانه اش را دارد.
اما اجازه می خواهم چند نکته را بگویم اگر دوست نداشتید تایید نکنید.
۱- این قصه باعث شد در وبگذار پرچم های غریبه زیادی در عشقستان دیده شود به خصوص پرچم لعنتی آمریکا اذا تصمیم گرفتم حواسم را جمعه کنم و بعد از این بی وضو ننویسم در عشقستان اسماعیل
۲- خوشحالم که خدا بود و کمک کرد در این ماجرا وگرنه….
۳-دیشب می خواستم مثل هر هفته که قرار زیارت عاشورا هست به نیابت بچه های سایت آینده بروم حرم اما به خاطر تو نرفتم. ان شا ء الله فردا می روم….و مثل همیشه به نیابت تمام بچه های قطعه زیارت می کنم . مثل همیشه دعایت می کنم. راستی روز شهادت امام رضا دو رکعت نماز هم از نیابت شما خواندم نزدیک ضریح
۴- بنده خدا یک ماه بیشتر سیستمم خراب بود و اجازه نمی داد بعضی جا ها پیام بذارم از جمله قطعه ولی هر روز می آمدم و می خواندم
۶- خودمانیم بعد از یک سفر کاری خسته کننده (سفر قرآنی )که شب و روز نداشتم و دیوانه شده بودم از دلتنگی خوب حالم را گرفتی ها… ولی عیب ندارد یاد گرفتم به اخلاصم در نوشتن بیشتر دقت کنم
۷- اگر از من به هر دلیل رنجیده ای رسما عذر می خواهم
……………………..
حسین قدیانی: بی وجود شما قطعه ۲۶ قطعا مقدس نیست. همه تقدس هر سنگری در فضای سایبر، بسته به وجود بسیجی هاست. در متن بعدی باز هم با شما سخن گفته ام.
اوه اوه غلط دیکته ها رو
گمانم هیچ وقت از این ماجرا غلط تایپی خلاصی ندارم. باید یک فکر اساسی برای عینکم بکنم
تو رو خدا عصبانی نشی دوباره
راستی دفعه بعد خواستی یکی رو بریزانی قبلش یه ندایی بده لطفا
و آخر اینکه تمام متن هایت عالی بود. با پر رویی تمام آمدم و خواندم ولی چون اجازه نداشتم ، دیگر نظر نگذاشتم
حالا آشتی؟؟؟؟؟؟ بعد از این آزادی دیگر؟؟؟؟؟؟
البته اگر باز سیستم بازی ندهد ما را
سلام داداش.بازم اومدم.ف ه……..!!!کاش یکی باشه آدرس این قطعه مقدس رو بهش بده…چقدر بعضی ها رو دارن به خدا…
یکی از ستاره ها الان کربلاست و قطعا نایب الزیاره همتون…پای ثابت قطعه است که حالا جاش خالیه…دیشب که ۲۰/۳۰ امام موسی صدر رو نشون داد یه بغض عجیبی اومد تو گلوم…انگار هر لحظه ظهور نزدیک و نزدیک است…لطفا راجع به امام موسی صدر روشنمون کنید…یا علی
سلام.متن فوق العاده ای بود.
قلمتون در راه حق استوار!
یا علی!
۲۵ بهمن ۱۳۹۰: پایان خاندان هزار فامیل، انشاءالله
صبای عزیز سلام
بنده کاری به این خانم چادری ندارم . اما این فضا ، یک فضای مجازی ست . وقتی آقایون ترجیح میدن با اسم سیده زهرا کامنت بزارن هیچ بعید نیست که یک آقا برای اثبات حرفهاش چادر هم سرش کنه .
اینجا نباید به کسی اعتماد کرد .
یاعلی
از متن جالبو خنده دارتان ممنونیم….کلی خندیدیم
یاد من باشد بی وضو دست بر نام شهیدان نزنم
بسم رب الشهدا و الصدیقین…
سلام حاج حسین آقا
خدا قوت و خسته نباشید
چشمهای ما هم بارانی شد
خاطراتی زنده کرد این عکسها برایمان
داد بی داد از داد خاموش
خیلی آقایی حاج حسین
زور زدیم یه طرح زدیم جهت دلخوشی متوهمان فتنه جلبگی که در خیابان بالاترین سیر میکنن
و تقدیمش میکنیم به شما
اول براتون میفرستم اگر مشکلی نداشت امر کنید بذارم رو وبلاگ اگر قابل دونستید خودتونم بذارید رو قطعه ۲۶
التماس دعا
یاحق…باحق…تاحق
بسم رب الشهدا و الصدیقین…
خدا قوت دلاور
تعداد افراد آنلاین:۳۳ نفر
وقتی اومدم بگم همیشه همراهتیم تا جایی که همراه حضرت ماه و بابا اکبرتی
یاحق…باحق…تاحق
سلام
خیلی باحال بود
قدیانی بت شکن بت بزرگ رو بشکن
شعار من و دوستم در قم
زنده باد قلم های شجاع و جسور
زنده باد بسیج و بسیجی بی باک
تا ابد …
سلام به همه خوبان و ستاره ها و خوشحالم از این همه خضوع و خشوعی که امروز در قطعه دیدم و از صبوری دوستان و ستاره ها . خدا را شکر که حال و هوای قطعه مثل همیشه است. به کوری چشم دشمنان – دوستان دعوا کنند ابلهان باور کنند. (قابل توجه کامنت گذاران عشقستان اسماعیل)
آقای قدیانی چرا ناراحتی و عصبانیت. با این حساب دیگران که از ما عصبانی می شوند، بخصوص که اقتدار و عظمت جمهوری اسلامی ایران را زیر پرچم آقا امام زمان و به رهبری حضرت خامنه ای می بینند و بیراهه رفتن خودشان و خانواده شان را می بینند و شعور سیاسیشان و موضعشان هنوز هم همان موضع نماز جمعه ۲۰ ماه پیش است باید از این عصبانیت بمیرند. بخصوص که خانواده اش را باید هرروز در نوشته های داداش حسین بسیجی ها پیدا کند و پای ثابت سوژه های تا ۵۰ سال دیگر ایشان است. آقای قدیانی انصاف داشته باشید و بگویید کدام عصبانیت شدید تر است.
بسیجی لبخند بزن.
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
گفت: سروش در مصاحبه با بی بی سی گفته است «جمهوری اسلامی ایران قصد دارد مرا ترور کند»!
گفتم: حیوونکی از اینکه تاریخ مصرفش تمام شده و دیگر سرویس های اطلاعاتی بیگانه بهش محل نمی گذارند، کلافه شده و می خواهد خودش را مهم جلوه بدهد. آخر کدام آدم عاقلی حاضر است سرمایه خودش را آتش زده و از بین ببرد!
گفت: ولی سروش که سرمایه جمهوری اسلامی ایران نیست. او به قول نتانیاهو، سرمایه اسرائیل است.
گفتم: ای عوام! هیچ سرمایه ای توی دنیا بهتر و سودآورتر از دشمن احمق نیست.
گفت: اتفاقا یکی از سایت های ضد انقلاب هم که خیلی از سروش حمایت می کرد خطاب به او نوشته، همه فعالیت من و تو و تمام اپوزیسیون به نفع جمهوری اسلامی تمام شده، مگر خاورمیانه را نمی بینی که چه خبره؟ خودمونیم! تو چه ارزشی داری که بخواهند تو را ترور کنند؟! دعوای ایران با آمریکا و اروپاست.
گفتم: چه عرض کنم؟! سوسکه قرص اکس خورده بود، رفت جلوی کارخانه ای که حشره کش تولید می کرد و داد زد؛ نفس کش!!!!
سلام اقای قدیانی
امیدوارم حالتون خوب باشه
طنز سبیار جالبی نوشته بودید
انشالله ریشه این خاندان بسوزه و نسلشون منقرض بشه
خدانیاره واقعا…
عکس “وان یکاد”تون رو به نظرم ضمیمه ی طرح اصلی قطعتون کنین…
سلام داداش یه وجب خاک خاک سفید شرف داره به این بی شرفها
سلام حسین جان
سال ۲۰۲۰ میلادی تقریبا میشه سال۱۳۹۹شمسی
یعنی باید قبل از۱۰ فروردین۱۴۰۰بنویسیش
یا علی
فدای حضرت ماه
سلام.خسته نباشید.از اینکه بالاخره کسی بود که حرف دل مارو هم زد از ته ته ته ته ته قلبم خوشحالم ….امیدوارم در این راه پر خطر دست خدا به همراهتون باشه ودل یوسف زهرا ازتون راضی باشه..شما که سعادتتون بیشتر از ماست اگه حضرت ماه رو دیدید سلام گرم مارو هم بهش برسونیدو بگید بی صبرانه منتظر صدور فرمان جهادیم (تا آخرین لحظه و با تمام قدرت در خدمتیم).
به یه بنده ابلیسی گفتند شبهای ماه مبارک سحری هم میخوری گفت نماز که نمیخونم روزه هم که نمیگیرم اگه سحری هم نخورم که بهم میگن لا مذهب !یادمان نرفته که در انتخابات مجلس عکسهای پایین شهرش با چادر بود وبالای شهرو با دسمال!!!!!!!!!!!!!