عبای رهبر ما بیرق علمدار است

جمعه اتوبوسی که ما را آورد بیت رهبری، همان اتوبوسی بود که ظهرش ما را آورد تشییع پیکر شهدا. پلاک اتوبوس بر گردن شهید گمنامی بود که تابوتش حکومتی است و روی دوش من داشت می رفت به معراج. معراج شهدا جایی در خیابان بهشت نیست، بهترین مکان طبقه هفتم بهشت است و ام البنین اگر هوای حوا را نداشت ما همه بی مادر شده بودیم. من برادر هابیلم اما نامم قابیل نیست. بیل نام کوچک کلینتون است و هیلاری اندازه کلنگ نمی فهمد؛ من بچه پرورشگاهی هستم که زینب پرستارش بود. من در بیمارستان به دنیا نیامده ام. زاده عشقم. نام مادر من حوا نیست. فاطمه زهرا است. مادر من همین هوایی است که دارم استشمام می کنم در روضه بیت رهبری. نام پدر من آدم نیست. آه و دم است. پدر من همین آهی است که دارم از سویدای دل می کشم وقت دیدن چهره ماه. پدر من همین دمی است که نشسته ام  روی موکت انتهای خیابان فلسطین و دارم سینه می زنم برای بی بی. بقیع، بقیه بهشت است در زمین و من هر وقت دلم برای بقیه الله تنگ می شود به بقیع می گویم بقیعه الله. من در فراق خورشید اگر ماه را نداشتم دیوانه می شدم. خامنه ای نبود می کشت مرا غم مهدی. خدای من چقدر خاطر خواهم بود که ماه را امامم کرد و مرا غلام قمر. من غلام قمرم و به سربازی خامنه ای افتخار می کنم. با من غیر از قمر از هیچ رهبر دیگری سخن نگویید. سران فتنه اوضاعشان قمر در عقرب است و قمر من عقربه ساعتی است که به وقت طلوع آفتاب تنظیم شده است و نشان می دهد تا ظهور نور در بین الحرمین چیزی نمانده. قمر من نگهدارش قمر بنی هاشم است. قمر من ماه بنی انقلاب است. ما حتی شهروندان جمهوری اسلامی نیستیم. سربازان مطیع امر خامنه ای هستیم. ما فرزندان انقلاب اسلامی هستیم که رهبرش یکی است و آن خامنه ای است. ما سربازان ماهیم؛ سرباز حکومتی. ما فرزندان انقلابیم؛ فرزند حکومتی. حکومت اما از کفش کهنه علی ارزشش کمتر است الا به اجرای حق و خامنه ای چون پای آرای حق ما ایستاده است حکومت حکیمانه اش امتداد حکومت علی و بسیار قیمتی است. پس مدح ماه همان وصف خورشید است و من حق دارم اگر با همان اتوبوسی که چهارشنبه ما را آورد راهپیمایی، سه شنبه شبها به قم بروم و شباهنگام جمکران برای تعجیل در فرج آفتاب، بوسه زنم بر دست ماه و سینه خیز بروم تا محراب. من منتظرم؛ پس هستم و این نیز یک انتظار حکومتی است. من یک منتظر فعالم، نه منفعل. کسانی که ماه را انکار می کنند، شب پرستانی هستند که هیچ ارادتی به خورشید، به انتظار، به نور و به ظهور ندارند. عاشق خورشید منم که مجنون ماهم. بی عشق قمر نتوان عاشق شمس شد. مدینه خورشید فقط یک باب دارد که آن باب، بابای ما است. در باغ ظهور، حضرت ماه است. نایب خورشید، بابای ما است. سرور و سالار آقای ما است. جانشین خورشید، رهبر ما است. عصای ماه جنس چوبش از شجره طیبه ای است که روزگاری دست موسی بود و نیل را شکافت گر چه پر از آب بود و با این عصای ماه، سراب است نقشه از “نیل تا فرات”. نقشه را ما باید بکشیم در جغرافیای آخرالزمان و مساحت فدک از اینجا است تا انتهای افق. من خوب می دانم چرا دشمن ولایت فقیه را نشانه گرفته است. من خوب می دانم چرا نصرالله بوسه می زند بر بازوی ماه. من فهمیده ام راز انتظار را. نه، من شاعر نیستم، مداح ماهم در دستگاه نور و طرح می زنم از سحر در بوم ظهور. نقاشی من نقشی است از تابوت سردار هور. من همان آب کرخه نورم. من ذره ای هستم از خاک فکه. من شقایق آتش گرفته ای هستم که جمعه بعد از تشییع پیکر شهدا با اتوبوس آمدم بیت رهبری و گریه کردم با ندای دل نشین حاج منصور. من نی ساندیس نظامم. من بی آنکه در سپاه یا ارتش باشم نظامی هستم. نظامی هم بسیجی بود و بعد از خمسه خمسه، “هفت پیکر” شهید آورد از خط مقدم جزیره که در جیب شان مصیبت نامه نبود، وصیت نامه بود. مجنون هم بسیجی بود. فرهاد هم با رمز “یا زهرا” بیستون را شکافت. شهید فرهاد نصیر قره چه داغی عاشق شربت “شیرین” شهادت بود.  “کاوه” یعنی شهید محمود کاوه که در مشهد شاگرد آقا بود و در پاوه یلی شده بود برای خودش و من یکی از دانیال های میدان شوشم که موتورم هم بسیجی است. من خیبری ام اهل درد، اهل دود، اهل عود، اهل فریاد. من سوز دارم اما سازشکار نیستم. من روز دارم، مرا چه کار با شب پرستی؟ من ستاره ای هستم که سوسو می کنم از نور ماه. من کلمه ای هستم گمنام در لابلای اشعار “انسانی” به اسم “علی” در وصف انسانی دیگر به اسم “انسیه حورا”. من مستاجر نیستم، خانه ام بیت رهبری است. من یتیم نیستم، پدرم اتفاقا رهبر این مملکت است. من در خانه ماه دیدم فرزند شهیدی را که با من هم عقیده بود و درست مثل صدای شیخ حسین اهل “بم” بود و غم از چهره اش رفت وقتی از نزدیک دید آقا را. محمد برایم از بم خرما آورده بود که لباسش مشکی بود و درونش به جای هسته گردو داشت. من در انتهای خیابان فلسطین جنوبی دیدم کودک آواره ای را که خودش ساکن کرانه غربی رود اردن بود اما دلش اینجاست. اینجا بیت رهبری است، صدای مرا از قلب ام القرا می شنوید. جوانان بنی هاشم بیایید؛ حضرت ماه مثل هر سال روضه گرفته برای مادرش و من چون دیر رسیدم در همان خیابان به اقامه عزا نشستم. نمازم فرادا شد و اشکم به جماعت. مُهر نماز من همین مِهر من به ولایت است که از خاک کربلا است. پس دو رکعت گریه می کنم برای مادرم زهرا به امامت اشکهای ماه. تکبیره الابکا. من در پرده ای بزرگ دیدم آقا آمد و بغض پدر شهید رمضانی ترکید که چرا اتوبوس تهران – کاشان دیر به بیت رهبری رسید و کربلایی رضا نتوانست صورت ماه را از نزدیک ببیند. من عاشق ولایتمداری خواهران و برادران بسیجی ام هستم که چند ساعت زودتر از شروع مراسم به حسینیه امام خمینی می روند و ساعتها برای آمریکا و اسراییل رجز می خوانند. من عاشق کرامت حضرت ماهم آنجا که “این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده” را می بیند اما جمال چهره اش که حجت موجه ما است، همچنان جلالی است؛ صاف تا کمی ابری همراه با غم و غصه بی بی. من عاشق سینه زدن علمایی آقا هستم وقت شعار “حسین حسین شعار ما است، شهادت افتخار ما است”. من عاشق بصیرت پسر بچه ای هستم که کنارم نشسته و وقتی از پرده می بیند بعضی ها هم آمده اند به طعنه می گوید: “اِ، اینم اومده”! من عاشق این شعارم به خصوص در گوش بعضی ها؛ “ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند”. آری، ما اهل کوفه نیستیم، اهل مدینه هستیم. ما ساکنین کوچه بنی هاشمیم. از نظر ما بیت رهبری دیوار به دیوار خانه علی است. از نظر ما بیت رهبری همان خیمه حسین در شب عاشورا است. از نظر ما بیت رهبری، مصراع قبلی اش حسینیه جماران است. از نظر ما جانشین شایسته خمینی است خامنه ای. از نظر ما همان خمینی است خامنه ای. از نظر ما مولای ما حضرت ماه است و نور چشمانش بر گرفته از تابش مستقیم خورشید بر پنجره بیت رهبری است. ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی خواست دوباره سیلی بزند با علم عباس بکوبانیم بر فرق سرش. من عاشق اشکهای ماهم هنگام این شعار؛ “کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی”. ما در بیت رهبری غذای نذری نمی خوریم؛ این غذا دست پخت خود بی بی است. این غذا دست پخت مادر پهلو شکسته جناب ماه است و این عزا صاحب عزایش حضرت خورشید است. در خانه ماه، ما بوی خورشید می شنویم. اینجا از همه جا به سحر نزدیک تر است. اینجا خانه امید ما است. اینجا بیت رهبری است. اینجا کاشانه ما است. اینجا آشیانه ما است. اینجا روضه زهرا است. عباس در همین جا است که نگهدار مولای ما است. تازه اینجا فاطمیه است. “ما منتظریم تا محرم گردد، هنگامه امتحان میسر گردد؛ ما می دانیم تیغ و حلقوم شما، یک مو ز سر علی اگر کم گردد”. در آن صورت ما با علم عباس می آییم، با دو دست بریده. کرسی و لوح و قلم و ورق ما بیرق علمدار است. پرچم انقلاب اسلامی روی تابوت شهدا بیرق علمدار است. پلاک بیت رهبری بیرق علمدار است. غیرت حیدری ما بیرق علمدار است. دست ما بیرق علمدار است. عشق ما بیرق علمدار است. از همه مهمتر عبای رهبر ما بیرق علمدار است. حریف علمدار می شوید؛ بسم الله. ولله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقینی، نجل النبی الطاهر الامینی. یا نفس لا تخشی من الکفاری و ابشری برحمه الجباری. مع النبی السید المختاری، قد قطعوا ببغیهم یساری. یا نفس من بعد الحسین هونی و بعهده لا کنت ان تکونی. هذا الحسین شارب المنونی و تشربین بارد المعینی. هیهات ما هذا فعال دینی و لا فعال صادق الیقینی. ولله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. عبد می‌گوید:

    چه ادعای سنگینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. بسیجی می‌گوید:

    بسیار زیباست من مطالب قبلی شما رو هم برام دوستام میل کردم.اونها هم از مطالب شما خوششان آمده بود و بعضی ها می گفتند خیلی تند بود.
    ان شاء الله موفق باشی.

  3. رحیل می‌گوید:

    مثل همیشه عالی و آسمونی.
    راستی رفتید بیت برام دعا کردید؟ من روی دعاتون خیلی حساب باز کردم ها. یادتون نره…
    یا علی مدد…

  4. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام
    این مطلب تقدیم به حسین قدیانی
    نه ده حسین قدیانی را شهید کند تعجب نمی کنیم!

    لینک:http://culture-engineering.blogfa.com/post-120.aspx

  5. علیرضا کیانی می‌گوید:

    از نظر ما خامنه ای همان خمینی است
    ……………………………….
    احسنت داداش حسین … چند روزی بود یکی از اساتید ما میگفت خامنه ای خمینی دیگر نیست و توجیهاتی عجیب می آورد
    من هم نوشتم شاید خامنه ای خمینی دیگر نباشد زیرا یک آه بیشتر از خمینی دارد
    اما تو خوب نوشتی و صریح نوشتی و بی باک نوشتی:
    از نظر ما خامه ای خمینی دیگر است
    و من ادامه می دهم
    ولایتش ولایت حیدر است
    یا حیدرکرار
    داداش حسین: نیست در لوح قلم من جز جوهره الف دعای شما. ممنون.

  6. حوا می‌گوید:

    خواهش میکنم هر وقت سرتان خلوت شد سری هم به نظرات کجایید ای شهیدان خدایی بزنید. اولا بهتر به نظرات باز دید کنندگان سایتتون بها میدادید. امیدوارم مثل بعضی ها نباشید که وقتی معروف میشوند همه چیز را فراموش میکنند.

  7. علیرضا کیانی می‌گوید:

    از نظر ما خامنه ای همان خمینی است
    ……………………………….
    احسنت داداش حسین … چند روزی بود یکی از اساتید ما میگفت خامنه ای خمینی دیگر نیست و توجیهاتی عجیب می آورد
    من هم نوشتم شاید خامنه ای خمینی دیگر نباشد زیرا یک آه بیشتر از خمینی دارد
    اما تو خوب نوشتی و صریح نوشتی و بی باک نوشتی:
    از نظر ما خامنه ای خمینی دیگر است
    و من ادامه می دهم
    ولایتش ولایت حیدر است
    یا حیدرکرار

  8. علیرضا کیانی می‌گوید:

    شاید آرزوی دست قطع شدنت به زودی فرا برسد
    زیرا سران فتنه به خونت تشنه اند

    نه ده حسین قدیانی را شهید کند تعجب نمی کنیم!

    لینک:http://culture-engineering.blogfa.com/post-120.aspx

  9. امین می‌گوید:

    دست مریزا
    هدیه من به شما تاب روایی بصایرلادرجات فی مناقب اهل البت

  10. علیرضا کیانی می‌گوید:

    باز هم سوار اتوبوس شدی و کتابت شروع شد
    اگه تو توی اتوبوس حکومتی جمهوری اسلامی شهید نشدی…

  11. علیرضا کیانی می‌گوید:

    چه خبره تو وبلاگت؟؟؟
    قاصدکی برای امروز

  12. علیرضا کیانی می‌گوید:

    حالا که دارید سایت حسین آقا رو درست میکنید
    ای کاش یه جایی هم برای اسم رفقا درست میکردین

  13. وادی می‌گوید:

    آنچه در دیدار با مشایی گذشت: فحش های چارواداری کیهان و زاکانی
    http://vaadi.persianblog.ir/post/27

  14. زینب می‌گوید:

    سلام داداش حسین . قطعه رو گم کرده بودم . امروز از طرسق مطلب وبلاگ قبلی آدرس سایت رو پیدا کردم . بازهم عالی بود و لذیذ . مخصوصا این تکه اش ” از نظر ما بیت رهبری مصراع قبلی اش حسینیه جماران است ” . به حق که تا حالا به این شیوایی نشنیده بودم که خامنه ای خمینی دیگر است . دعایتان می کنم _ اگر قبول شود – که قلمتان همیشه در دستان کسی بلغزد که ساکن بیت رهبری است

  15. سلام می‌گوید:

    داداش حسین
    یه چیزی را راست حسینی بگم
    نچسبید!!!

  16. عطر خاک می‌گوید:

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    عزاداریتون قبول
    می بینم که حسین داداش انلاینه
    اوه اوه متن جدیدشم گذاشته بریم بخونیم
    🙂

  17. هادی قربانی می‌گوید:

    سلام
    خوش به حالتان
    دل تنگتان را با نوشتن فراخ میکنید .
    روحتان را در بیت به پرواز میفرستید .
    من چه کنم که پرهایم ریخته؟؟
    آن سو جایی برای مرغ بی بال و پر هست ؟

  18. -1 می‌گوید:

    برا سلامتی داداش حسین صلوات.

  19. علیرضا کیانی می‌گوید:

    وقتی سران فتنه گیر نی ساندیس حسین قدیانی می افتند….

    نه ده حسین قدیانی را شهید کند تعجب نمی کنیم!

    لینک:http://culture-engineering.blogfa.com/post-120.aspx

  20. علیرضا کیانی می‌گوید:

    حسین آقا
    لوگوی وبلاگت چی شد؟
    همون لوگوی قبلی رو بزنیم؟

  21. -1 می‌گوید:

    داداش حسین در مورد فساد اجتماعی نظرت چیه.چرا یه دفه همه نگران یه چیز میشن یه دفه هم همه یادشون میره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمیخوای در موردش نظرت رو بگی.کسایی که پارسال چنین روزایی بی بندوباری رو تبلیغ میکردن حالا همونا نگران شدن کم مونده چیز هم بیانیه بده….

  22. علیرضا کیانی می‌گوید:

    خدا وکیلی این سربرگ وبلاگت برات درد سری شده ها!

  23. .::چشم به راه::. می‌گوید:

    سلام علیکم جناب آقای قدیانی
    فقط به خاطر کتاب شما برای بار دوم رفتم نمایشگاه یه اشتباهه خیلی تابلو تو متنتون دیدم
    دقیقا همون متنی که برای بار اول و آخر نظر گذاشتم همون موقع هم میخواستم بگما ولی انقدر دستنوشتتون زیبا بود مانع شد حالا بگم؟ناراحت نمیشین؟یه حدیثو کاملا برعکس گفتین اگه خواستین میگم اگرم نه که نه
    التماس دعا
    یازهرا س
    داداش حسین: سلام حتما بگو. ممنون می شوم.

  24. یه دوست می‌گوید:

    “من یتیم نیستم، پدرم اتفاقا رهبر این مملکت است”
    خوشحالم که به این نتیجه رسیدی . عزیزم باور کن پدرهای مظلوم ما هم دست کمی از شهدای زنده ندارند . پدرهایی که زیر چکمه های آقازاده ها له شدند و به خاطر عشق به رهبری لبهای خود را به دندان گرفتند و هیچ نگفتند . خدا را شکر که خدا خودش روی سیاه برخی را آشکار کرد . پدر من فقط به یک امید زنده است . این که شاید فرزندش بتواند سرباز آقا امام زمان باشد و یار رهبری امام خامنه ای . پدر من ۳ دختر و نوه دارد که همه را فاطمه نام گذاری کرده . فاطمه . فاطمه . فاطمه .
    می دانی خوش به حالت که مطمئنی بابا اکبر بهشت رفته ولی من در قنوتهایم دعا می کنم :
    الهم الغفرلی و لوالدی وللمومنین یوم یقوم الحساب
    خدایا خواهش می کنم پدر و مادرم را به بهشت ببر . خواهش می کنم …

  25. عرفان می‌گوید:

    سلام . این جای متنت خیلی با مزه بود :
    “ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی خواست دوباره سیلی بزند با علم عباس بکوبانیم بر فرق سرش”
    خدا خیرت بده . این روز شهادتی هم ما رو می خندونی . از دست تو . اجرت با فاطمه ی زهرا . راستی فکر کنم دست بزنت خوبه ها داداش . شوخی کردم . قققققققققققققربانت

  26. عطر خاک می‌گوید:

    حسین داداش
    به نظرت چرا تا امروز از سردار هور چیزی نگفتن . ایشون که با همت و باکری و بزرگان دیگه و البته دیگر شهیدان هم رتبه اند
    شنیدم که عراقی ها شهید هاشمی رو زنده گرفتن … چطور جاوید الاثر متوسلیان رو که زنده بردن در موردشون حرفها زدن اما سردار هور نه؟؟؟
    داداش اگه بشه براش یه جواب خوبی پیدا کنی ممنون میشم البته ما خودمون هم فکرهایی کردیم اما چون همش سوء ظن میره سمت رضایی و شمعخانی باز میگیم شاید…
    اما این شاید ما ، شاید به حتم شما برسه بازم شاید

  27. .::چشم به راه::. می‌گوید:

    شرط داره
    دعام کنین همین
    حالا بگم؟
    چون میدونم میگین بگو میگم
    ص ۳۰۶ اونجایی که نوشتین :دما الشهدا افضل من دماغ الفضلا
    درستش مگه این نیس برادر؟:قلم الفضلا افضل من الدما الشهدا؟؟؟
    تا اونجایی که ما میدونیم با این عقل ناقصمون اونی که گفتین اشتباه میشه
    ببخشید خلاصه
    خداکنه اشتباه کرده باشم اره؟
    التماس دعا یازهرا س
    داداش حسین: برادرم من حدیث ننوشتم؛ این جمله ای بود از دلم لیکن به زبان عربی!! البته ممنون از باریک بینی شما و همیشه محتاج نظرات شما هستم.

  28. سیداحمد می‌گوید:

    به به داداش حسین.
    خسته نباشی.
    ممنونم که بازم با دلنوشته هات دل ما رو آروم کردی.
    این قسمتش بسیار عالی بود.از نظر من قشنگترین جمله این دلنوشته این بود.

    “من در فراق خورشید اگر ماه را نداشتم دیوانه می شدم. خامنه ای نبود می کشت مرا غم مهدی”

    خدا سایه آقامونو از سرمون کم نکنه.

  29. عاشق داداشی می‌گوید:

    کاش من هم فرزند شهید بودم

  30. دانشجوی بیدار می‌گوید:

    ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی خواست دوباره سیلی بزند با علم عباس بکوبانیم بر فرق سرش.
    با این جمله خیلی حال کردم

  31. عطر خاک می‌گوید:

    اهای حسین داداش اگه رفتی بیت رهبری جای ماهم زیارت کن اماممون رو ناله هات گر بلند شد جای ما هم اشک بریز

    خوشا به سعادتت

    منم خواستم خیلی
    🙁

  32. عطر خاک می‌گوید:

    سید احمد سلام
    زود باش عضو شو بینم
    🙂

  33. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش . امیدوارم علمدار کربلا هوایت را داشته باشد .
    یا فاطمه جانم مادر ….

  34. .::چشم به راه::. می‌گوید:

    هر چی بالاخره مگه نباید مطابق با دین باشه؟اینجوری
    متناقض درمیادا از ما گفتن در ضمن بنده خواهرم نه برادر
    خلاصه خییییییییییییییییییییییییلی معذرت

  35. عطر خاک می‌گوید:

    حسین داداش بگو بدونم چطور اینجا عکس بزارم
    منکه پیداش نکردم
    البت اگه خودت راه افتادی داداش 🙂

  36. عاشق داداشی می‌گوید:

    بیایید یه کاری کنیم داداش حسین رو مجبور بشن دعوت کننن دیروز امروز فردا …..مثل دکتر عباسی …

  37. زهراسادات می‌گوید:

    عالیه

  38. a.a می‌گوید:

    کاش بعضی ها بفهمند.

  39. محسن می‌گوید:

    شهادت مادرمون رو اول به امام زمون بعد به حضرت ماه و بعدم به همه ی عاشقاش تسلیت می گم.
    ما هم دو تا شهید گمنام تو دانشگاه صنعتی تشییع کردیم. عشق بود و صفا. بعد از تشییع بچه ها دور تابوت ها نشسته بودند و بدون این که کسی روضه بخونه گریه می کردند. مثله جبهه ها شده بود…

  40. فرزند شهید می‌گوید:

    ممنون از شما که ازورای فرسنگ ها راه، فضای روضه ی فاطمیه بیت رهبری را برایم زنده کردید. ثواب گرفتن اشک از دور افتادگان از جمهوری اسلامی هم در کارنامه آقای حسین قدیانی ثبت شد.
    اجر شما با صاحب عزا

  41. ز.م.م می‌گوید:

    داداش حسین بچه بسیجی ها
    دمت گرم و قلمت همیشه پر جوهر و پر رونق
    خوب به قلب زخم خورده ی ما مرهم میذاری
    اجرت با بی بی فاطمه

  42. ن.خ می‌گوید:

    ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی خواست دوباره سیلی بزند با علم عباس بکوبانیم بر فرق سرش.
    جانا سخن از زبان ما گفتی.

  43. آشیانه پرستو می‌گوید:

    دو رکعت گریه می کنم برای مادرم زهرا به امامت اشکهای ماه. تکبیره الابکا. عالی بود!

  44. دل آرام می‌گوید:

    سلام.
    عالی بود.
    امسال اونقدر بیت شلوغ بود که خود کارکنان می گفتند تا حالا این جمعبت رو ندیدن.حتی بیرون هم جا نبود …

    یا حق

  45. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    این مطلب رو هنوز کامل نخوندم.
    فقط خواستم بگم جون من بیا وبلاگم و این نوشته رو بخون و بگو نظرت چیه. “تولدت مبارک خانم قرآن پژوه”
    می دونم که خیلی بد نوشتم ولی خیلی عصبانی بودم و فقط می خواستم بنویسم تا دق دلیم خالی شه.
    یا علی

  46. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسینم مخلصتم.

  47. جهادمقدس می‌گوید:

    سلام علیکم
    آقای قدیانی لطفا ایمیل سایتتلن را ملاحظه نمائید.
    شاید در نامه ارسالی به ایمیلتان، آدرس را اشتباه درج کرده باشم، در هر حال آدرسی که در این پیام درج شده صحیح است.
    یا علی

  48. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    واااااااااااایییییییییییییییییییییی عالی که نه فوق العاده بود داداش گلم ممنون

  49. علیرضا کیانی می‌گوید:

    یه سری به ما زدی فرمانده
    ممنونتیم
    وظیفمونه برات بنویسیم
    یا علی

  50. مرصاد می‌گوید:

    خسته نباشی و مثل همیشه کارت عالی بود و مایه افتخار بچه بسیجی هایی داداش حسین

    ————————————————————————————
    الهم احفظ امامنا و قائدنا و مرجعنا و مولانا امام خامنه ای

  51. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    خوندمش. مثل همیشه عالی داداش.
    خدا حفظت کنه.

  52. ناشناس می‌گوید:

    سلام برادر
    واقعا مثل همیشه زیبا بود
    دمت گرم

  53. علی می‌گوید:

    دستتون درد نکنه…همین.

  54. مسیح کوچک می‌گوید:

    این جا خیلی خوش بو تر از آن چیزی بود که تعریف می کردند…رزقنالله صفای باطن شما را ان شاء الله.

  55. سالک مبارز(فرید سابق)به ن.خ می‌گوید:

    داداشی بذارید من یه توضیحی بدم بعد شما بگید مقصر کیه؟ما تو بیمارستان همه فقط مراقبت از یه مریضو به عهده دارن اون کار من تموم شده بود نشسته بودم تو پذیرش استاد اومد پیشم گفت علی کارت تموم شده گفتم بله استاد گفت پس پاشو برو اتاق۲۰۶ دو تا مریض هست یکیش باید پانسمانش عوض شه یکی هم باید بخیه هاش برداشته بشه خواستم پرونده هاشونو بردارم گفت نیازی نیست برو منم گفتم چشم ورفتم سراغشون که اون اتفاق افتاد.تازه امروز از یکی از دوستان پیام فرستاده اگه علی بین همه از من معذرت بخواد موضوع رو نا دیده می گیرم حالا موندم تو دو راهی.حالا شما بگو برادر عزیزن.خ کوتاهی از من بوده؟یا با این اوصافی که گفتم استاد بنده غرض شخصی داشته با من؟راستش قبول دارم من هم اشتباه کردم اما ……..
    داداش حسین این کامنتمو تایید کن خواهشا می خوام بدونم این برادر من چه توصیه ای به برادر کوچیکش داره.
    درضمن اگه من برم ازش بین همه معذرت بخوام نشونه ی اینه که من ضد ولایی بودن اونو تایید کردم منی که این همه دم از ولایت میزنم واز بسیجیا حمایت می کنم شما بگو داداش حسین جز اینه؟از بخت بد منم کسی اونجا نبود که شاهد بر ماجرا باشه جز خدا.

  56. سالک مبارز(فرید سابق)به ن.خ می‌گوید:

    حاضرم ده بار هم این واحد پاس کنم اما نگم استاد شرمنده ام داداش ن.خ من مغرور نیستم اما جلوی دشمن سر خم نمی کنم حتی اگه استادم بوده باشه درمورد ولایت فقیه هم تقیه بلد نیستم اون روز که سر کلاس دوستم گفت کسانی که ولایتو قبول ندارن از خوک هم پستترند من یکی از حامیاش بودم فردا برم به اون استاد بگم ببخشید استاد این یه مورد ندید بگیر جون داداش تف سر بالا نیست؟؟؟؟؟؟؟؟نمی گن این همونه که اون روز دم از ولایت می زد امروز اومد ولی فقیه شو گذاشته زیرپاش افتاده ی پای استاد ضد ولایی رو می لیسه داداش می دونم که می گن.ولی حاضرم هر چی شما وداداش حسینم می گه قبول کنم.داداش گلم شرمنده که اینو می گم این کامنتای منو تایید کن منواز دو راهی نجات بده ممنونتم

  57. صبا می‌گوید:

    سلام خیلی کتابت با حال بود واقعا ای ول
    خوشمان امد راستی یه روم بزن می تونیم مناظره بزاریم
    ما پیروز می شیم

  58. کهربا می‌گوید:

    “اِ، اینم اومده”! 🙂

  59. صفوی می‌گوید:

    السلام علیک ایتها المضطهده المقهوره
    سلام
    مثل همیشه بسیار زیبا بود.ولی کاش بیشتر حال و هوای فاطمی داشت.
    پیشنهاد میدم توی مطالبتون از خطبه های حضرت امیر و بقیه ی ائمه هم استفاده کنید هم اطلاعات مخاطباتون(که بسیار زیاد هستن)بالا میره و هم کار فرهنگی هست دیگه.
    اسم فدک رو که دیدم یاد یک قسمت دردناک خطبه فدک خانم افتادم بد نیست که به سهم خودم در فاطمی تر شدن قطعه ۲۶ شریک باشم.
    “خانم خطاب به حضرت رسول می فرمایند:ای پیامبر پس از تو خبر ها و سختی بزرگ رخداد که اگر تو بودی چندان بزرگ نمی نمود.
    ما تو را از دست دادیم و آنگاه که تو رفتی و خاک میانمان جدایی افکند مردانی چند بر ما یورش آوردند و ما را خوار کردند.
    پس از فقدان تو،همه ی زمین را غصب کردند.
    تو ماه تمام نوری بودی که روشنی می بخشیدی.بر تو از جانب خداوند عزیز کتاب ها نازل شد.
    جبرئیل با آیات قرآنی پیوسته مونس ما بود و با از دست دادنت همه ی خیر ها پوشیده شد.
    ای کاش پیش از تو مرگ به سراغ ما آمده بود.
    به هنگامی که رخت بر بستی و ریگ ها میانمان حائل شد ما به چنان مصیبتی گرفتار آمدیم
    که هیچ غم زده ای از انسان ها در عرب و عجم به چنین مصیبتی گرفتار نیاید…
    یا فاطمه الزهرا اغیثینی…”
    پیشنهادم کتاب روزهای فاطمه و بقیه ی کتاب های استاد صفایی هست.
    روز شهادت خانم در حرم امام رضا نائبالزیاره بودم.
    موفق باشید

  60. قمارباز می‌گوید:

    اشکمان را درآرودی . ما هم اقتدا کردیم به اشک چشم حضرت ماه در عزای مادرش

  61. H_m می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشی اخوی

  62. ارّه بانو! می‌گوید:

    سلام. مثل همیشه عالی…
    التماس دعا
    منم از تشییع پیکر شهدا یه ” شِبه دلنوشتی ” نوشتم! البته به پای شما که عمراً نمی رسه…
    راستی! از دیدارتون با آقا و اهداء کتابتون چرا چیزی تعریف نمی کنید؟؟؟

  63. ساجد کاشفی می‌گوید:

    “من منتظرم؛ پس هستم و این نیز یک انتظار حکومتی است. من یک منتظر فعالم، نه منفعل. کسانی که ماه را انکار می کنند، شب پرستانی هستند که هیچ ارادتی به خورشید، به انتظار، به نور و به ظهور ندارند. عاشق خورشید منم که مجنون ماهم. بی عشق قمر نتوان عاشق شمس شد. مدینه خورشید فقط یک باب دارد که آن باب، بابای ما است. در باغ ظهور، حضرت ماه است. نایب خورشید، بابای ما است. سرور و سالار آقای ما است. جانشین خورشید، رهبر ما است.”
    گل گفتی حاجی!

  64. محمد صادق می‌گوید:

    سلام آقا حسین
    حال شما خوبه؟؟؟ خسته نباشید .

    از وقتی دفتر وطن برای عیادت خدمت رسیدم . . . اون روزی که جلسه بود . . .جایی برای نشستن نبود . . . منم فقط باند و گاز استریل دیدم و یه سر که با کلاه پوشونده بودی . . . یادته پرسیدم وبلاگی سایتی ایمیلی چیزی نداری !!!
    یادته جواب دادی نه !!! گفتی پاک پاکم . بلاخره شما هم مثل ما وبلاگ نشینها آلوده شدی!!!

    🙂

  65. با سلام استفاده کردیم اقای قدیانی ممنون میشیم وبلاگ کوچک اما پر محتوای ما را لینک نمایید

    اللهم عجل لولیک الفرج

  66. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش حسین . این دومین تکیه کلامه که از این به بعد ورد زبانم می شه : با علم عباس می کوبیم توسر دشمن . خیلی با حاله . خیییییییییییییلی . با علم عباس بکوب تو سر دشمنای آقا .
    بر خامنه ای رهبر خوبان صلوات ………….
    الهم صل علی محمد وال محمد

  67. موزونی می‌گوید:

    ««می خواهم که سر به تنِ تان نباشد به حق علی!»»
    عنوان جدیدترین نوشته ی وبلاگ کیاسی…..بسم الله

  68. انقلاب عدالت می‌گوید:

    از نظر ما خامنه ای همان خمینی است
    ما نه دی هستیم ، ما بیانیه نمی دهیم ما جانمان را برای خامنه ای می دهیم
    احسنت آقای قدیانی
    تیرهایت را بازهم به سوی سران فتنه پرتاب کن

  69. مطالبتان انقدر جذاب هست که ما را هرروز بکشد به بهشت زهرا قطعه ۲۶!
    ما که هنوز نه ده را نخواندیم
    یعنی هنوز توفیقمان نشده
    اما دهانمان آب افتاده از تعاریف دیگران

  70. معلم می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    مثل هیشه کارت عالی بود
    ما همیشه دعات می کنیم که بتونی کار رو با قدرت ادامه بدی.
    ضمنا وب سایتت خیلی روان بالا نمی یاد
    فکر می کنم باید بدی حرفه ای تر روش کار بشه
    یا علی

  71. حسام می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت
    خوشحال می شم از وبلاگ من بازدید کنید و نظرتون رو بگید
    یا علی
    http://pouraghaei.blogfa.com/

  72. سلام می‌گوید:

    امروز قبل سخنرانی پناهیان تو مسجد اهل بیت قم مجری دلنوشته شما را با دخل و تصرّف خواند بدون ذکر منبع.
    منم با اینکه می دونستم شما راضی هستید بچه بسیجی ها بدون منبع آن را بخوانند؛ بعد مراسم به آن شخص گفتم که اسم شما را بگوید تا بسیجی ها با شما آشنا شوند. کار اشتباهی کردم؟
    (مجری جزو بچّه بسیجی های اصیله که من می شناسم)

  73. سیده الهام می‌گوید:

    سلام
    امروز در حسینیه برای عذاداری رفته بودم که یکی از دوستان وبسایت و کتاب شما رو معرفی کرد.انصافاَ دست شما درد نکنه خیلی مطالب زیبایی نوشتید و مطالبی که حرف دل تمام کسانی هست که سیدعلی حسینی خامنه ای را رهبر و راهدار و پرچمدار ولایت می داند هست ،ما هم قبول داریم که پرچم از دست آقا به دست صاحب زمان خواهد رسید.در ضمن به همه هم میگیم ما غیر از سید علی خامنه ای رهبر دیگری را قبول نداریم .
    (گرگها خوب بدانند:در این ایل غریب،گر پدر نیست تفنگ پدری هست هنوز/گر امام شهدا نیست کنون در بر ما/خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز/گر چه نیکان همگی بار سفر بر بستند/شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز)
    قلمتان همیشه توانا بر نوشتن حقیقت راه درست باشد.

  74. سرباز بسیج می‌گوید:

    حمله مستقیم سریال در چشم باد به بسیج و فرهنگ دفاع مقدس
    بسم الله الرحمن الرحیم

    نقدی بر سریال “ در چشم باد “ (فصل سوم – قسمت ۳۸ – پخش شده از شبکه یک سیما مورخ ۲۴/۲/۸۹)

    سریال در چشم باد، با هزینه‌ای بالغ بر ۱۲ میلیارد تومان،که البته کارگردان این اثر موکدا این هزینه را برای خلق چنین اثر بدیعی‌ ناچیز می‌داند، ساخته شد و هم‌اکنون شاهد پخش آن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم، ایرانی که همین آدینه اسناد موجودیت و بالندگی‌اش را به خاک سپرد، به خاک سپرد و پیش از این نیز بسیار به خاک سپرده است اما فراموش نکرده و نمی‌کند. خطاب ما به شماست، هنرمند عالیقدر جناب آقای جعفری‌جوزانی! بیننده امروز سریال شما بالغ‌تر از آنچه تصورش کردید به تماشای سریال شما می‌نشیند؛ بلوغی از جنس خوردن خاک فتنه. پیش از این وقایع، بیننده هر چه هوشمند بود باز هم دغدغه‌ها و درددل‌های یک روشنفکر تحصیلکرده در غرب این همه برایش تکراری نبود، هر قدر خود را در جریان امور قرار می‌داد، بازهم عباراتی تحقیرکننده هویت و فرهنگ نابش که تا پای جان بدان عشق می‌ورزید برایش زخمی نو بود نه مثل حالا، در حکم نیشتری بر زخم‌های نه‌چندان دور و کهنه‌اش. نه قربان، کمی حوصله کنید، هنوز برای پیشداوری و نسبت دادن القاب مستهلک زود است. خلاصه می‌پرسم و ختم کلام، اصلا برای اینکه سخن به درازا نکشد فقط سوالات مربوط به این قسمت سریال را مطرح می‌کنم و به امید خدا بعدا مفصل‌تر مصدع اوقاتتان خواهیم شد. من بیننده دوست دارم بدانم کارگردانی به تجربه شما چرا باید اینقدر عریان تصویرسازی و القای معنی کند؟

    چرا این همه سهل دکترین اعتقادی‌اش را به بیننده لو بدهد؟ به عنوان مثالی بارز، آیا شما فکر نکردید هنگامی که به یکباره تماشاگر را وارد پرده سینما کرده و او را درگیر لحظاتی از فیلمی آرشیوی و قدیمی می‌کنید، حتما کنجکاوی او را برخواهید انگیخت که کارگردانی زبده مسلما از چنین اقدامی نظری خاص داشته و حرفی برای زدن؟ و اما عجب انتخاب شگرفی، حتما به یاد دارید صحنه‌ای از فیلم‌های برون‌مرزی دهه ۶۰ را؛ وانتی آبی‌رنگ که شخصی چماق‌ بدست در آن بی‌محابا بر سر دیگری می‌کوبد و او را از وانت به بیرون پرت می‌کند. «چماق» کلمه‌ای که برخی از دوستان شبه‌روشنفکر سال‌ها سعی در تداعی آن با بعضی ارزش‌ها داشته‌اند. انتخاب این صحنه از فیلمی متعلق به سالیان دور و حضور این ابزار در دست بازیگر فیلم عجیب نیست؟

    اگر تا اینجا هم عجیب نیست حق دارید اما اینکه بلافاصله، صحنه بعد باز هم وانتی آبی را در حال حمل عده‌ای رزمنده یا همان بسیجی می‌بینیم، چه؟ در حالی که وانت‌های حمل رزمندگان طبیعتا خاکی‌رنگ بوده نه آبی، که البته شما هم ظاهرا از این قضیه اطلاع داشتید، چرا که به غیر از وانت اول که چسبیده به صحنه پرده سینما بود، وانت‌های بعدی همه خاکی بودند. آیا از اینکه در نخستین صحنه حضور یک بسیجی، شخصی با قامت کوتوله و چفیه به گردن را برگزیدید هم منظوری نداشتید؟ آیا از نشان دادن فردی از مسؤولان پایگاه بسیج که در زمان بحبوحه جنگ و درگیری‌های خرمشهر ساکن ویلایی در مناطق خوش آب و هوای اطراف تهران است هم نیت خاصی نداشتید؟ اگر از نسبت دادن عباراتی آزاردهنده به دفاع مقدسمان از زبان بازیگرانتان بگذریم، بپذیرید سخت است پذیرفتن این همه تصادف‌ها. شما و هنرمندانی در قامت و اندازه شما که بودجه‌ای چند میلیاردی را برای ساختن فیلم‌هایتان صرف می‌کنید، آیا به واقع فکر می‌کنید دینتان را به چندصد هزار شهیدی که هیچکدامشان نمود شخصیت‌های ساخته و پرداخته فیلم‌ها و سریال‌های شما نیستند پرداخت کرده‌اید که اینگونه مصرانه و تکراری به داستان‌سرایی از سرداران و رزمندگان فانتزی می‌پردازید؟

    جناب کارگردان و نویسنده! ما امروز همگی دلمان برای واقعیت‌ها تنگ است، هر چه می‌گردیم شبیه به اسطوره‌هایمان را در فیلم‌ها و سریال‌های هیچ‌کدام از شما و همکارانتان نمی‌یابیم. ما امروز بزرگ‌تر شده‌ایم، روزگار امروزمان با روزگاری که شما این سریال را کارگردانی می‌کردید تفاوت‌های عظیمی دارد. بیایید و شما نیز عمیقا متفاوت شوید.

    با استفاده از لینک زیر می توانید این قسمت سریال “در چشم” باد را بصورت آنلاین مشاهده فرمایید :

    http://www.iransima.ir/WinMediaPlayer.jsp?code=275593

    برای دریافت مقاله به همراه صحنه هایی از فیلم با ایمیل اینجانب تماس بگیرید.

  75. عرفان می‌گوید:

    سلام آقا فرید گل . من هر چی باشه یه چند سالی بیشتر از داداش گلم که تو باشی رفتم و اومدم و اساتید عزیز و محترم را همه رقمه دیدم و شناختم . اولا خیلی به خودت فشار نیار عزیزم . مگه دانشگاه دولتی نیستی ؟ به نظر من هیچ استادی دلش نمیاد که دانشجویی را پاس نکنه به خصوص تو رو که نسبت بهت حساسیت هست چون برای خودش بد می شه و اسمش بد درمیره .فکر نکن تنها اون استاده و با تو لجه . تا جایی که من می دونم هیچ استادی از هیچ دانشجویی خوشش نمیاد . . باور می کنی استاده وقتی دید که من واسه ی یاد گرفتن می خوام از جونم هم بگذرم دیگه دهنش قفل شد . جالب این جاست فرید من و تو هم دردیم . البته من چند ماهیه درگیرم . اما فرید فقط کافیه که به خدا بسپری . راستی نمی دونم چرا یاد فیلمای عراقی افتادم که اسیرها رو شکنجه می کردن و استادتون هم حتما اون افسر عراقیه است .
    انشا الله به خیر و خوبی کارت راه بیفته فرید
    قققققققربانت

  76. محمد می‌گوید:

    سلام
    من یه بسیجی هستم از کاشان که با ۱۱ اتوبوس راه افتادیم اومدیم بیت رهبری
    کاش شما رو هم اونجا می دیدم

  77. رضا می‌گوید:

    خدا قلمت را برای دستت و دستت را برای بالا نگه داشتن بیرق علمدار حفظ کند !!

    داش حسین من یکی که دلم از قوه قضاییه پره . معلوم نیست چیکار می کنه هر چی روزنامه و سایته انقلابیه به خاطر شکایت سران توهم میکشه دادگاه ولی …
    جون من به پست بزن راجع به این قضایا که حتما به گوششون می رسه .

    چاکر داداش حسین بچه بسیجی ها :}

  78. من می‌گوید:

    قلمت مستدام باد

  79. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش
    اینقدر کامنت می ذاریم ذله شدی نه؟
    آخه دیدم آنلاینی خواستم مچتو بگیرم. 😀
    داداش حسین: دلم تنگ شده بود این چند وقته برای دیدن نظرات شما. دروغ نگفته باشم خودم هم احساس می کنم صاحب قطعه ۲۶ کس دیگری است؛ دعای شما.

  80. سادات می‌گوید:

    سلام حاجی بازهم کارات محشر بود.
    انشائ ا… اول شهیده ولایت،حضرت زهرا، قلم ات رو و کلام ات رو نافذتر و زیباترکنه

  81. ن.خ می‌گوید:

    چه خبره اینجا.۴۰ نفر انلاین.داداش حسین راستش دیگه روم نمیشه ازتون بپرسم مطلبی که تو تشییع جنازه پخش کردین چی بود.اخه تا حالا چند بار پرسیدم جواب ندادی.مردم از فضولی.دیدی روم نشد بپرسم؟
    داداش حسین: یه متن که در همین وب سایت هم هست با این شروع: به خمینی بگویید بیاید…

  82. آذرخش می‌گوید:

    جون من یه توک پا بیا وبلاگم پست آخرم رو بخون.

  83. آذرخش می‌گوید:

    دلمان تنگ شده بود برای نفس آتشینت داداش حسین.
    نفس بچه بسیجی هایی. امیدمون به توست.
    علی (ع) پشت و پناهت باشه برادر.

  84. عرفان می‌گوید:

    سلام . بابا چه خبره . ماشا الله . ۳۴ نفر آنلاین . راستی داداش حسین جون دوستت داریم . علم عباس را هم لطفا بکوبان بر سر سران فتنه ( لفظ قلم حرف زدم ها داداش )

  85. احسان رستگار می‌گوید:

    سلام
    با یادداشت « میرحسین قدیانی » به روزم.
    تشریف بیاورید و ما را از انتقادات و پیشنهادات خود بهره مند سازید.
    با تشکر.
    یا حق!

  86. احسان رستگار می‌گوید:

    سلام
    با یادداشت « میرحسین قدیانی?! » به روزم.
    تشریف بیاورید و ما را از انتقادات و پیشنهادات خود بهره مند سازید.
    با تشکر.
    یا حق!

  87. آذرخش می‌گوید:

    بچه ها کی می دونه بات یعنی چی؟
    اینجا گفته ۴ کاربر ۷ مهمان ۲ بات!؟

  88. حسین می‌گوید:

    اسم کتاب دومت چیه؟
    از همین الان براش لحظه شماری می کنم

  89. دختر بابا می‌گوید:

    داداش گلم، کاش میدونستی چه میکنه دل نوشته هات با دل کوچیک من!

    دل نوشته هات خون سید الشهدا رو تازه تازه نگه میداره، نمیزاره گرد تاریخ روش بشینه و ما رو مثلا مصلحت

    اندیش کنه!

    داداش حسین خیلی بهت مدیونم.

    “ما منتظریم تا محرم گردد، هنگامه امتحان میسر گردد؛ ما می دانیم تیغ و حلقوم شما، یک مو ز سر علی اگر کم گردد”.

  90. saeedm144 می‌گوید:

    سلام حسین جان . نمیدونم چرا به ایمیلی که جیمیلت فرستادم جواب نمیدی ؟ (در مورد شهید کارور هستش) منتظر جوابت هستم !
    در ضمن میخوام یه سایت ولایی با کمک برادرا و خواهرای دینی خودم راه بندازم که دامنه اون رو هم خریدم !
    http://www.HazrateMaah.com
    البته با اجازه داداش حسین
    هر کسی قصد همکاری داره به من ایمیل بزنه
    saeedm144@gmail.com
    یا علی

  91. آذرخش می‌گوید:

    نمی دونی با چه استرسی دارم صفحه مدیریت رو رفرش می زنم مبادا رفته باشی. 😀

  92. سرباز بسیج می‌گوید:

    مربوط به نقد سریال در چشم باد

    sarbazebasij@hotmail.com
    sarbazebasij1@hotmail.com

  93. مریم می‌گوید:

    سلام خسته نباشید متن عالی بود نوشته این دوستمون را خوندی چون اسم شما را هم آورده بود گفتم تو جریان باشی
    http://ser03.pc07.info/index.php?url=ahsn2OgezhzXEsCEoWPD5qqeKBwQ%2FJIgmEch66Loj8cpPC6Nkg5d0czX52g%3D
    به اسم رسم نا مهمانی

  94. ن.خ می‌گوید:

    لطفا تاییدش نکنید.ممنون
    خدارو شکر جواب دادید.داشتم از فضولی خفه میشدم.امشب رایانه رو خاموش کرده بودم اخه خبری از شما نبود ولی یهو دلم هوای اینجا رو کرد.اومدم دیدم انلاین هستید.ما هم دلمون حسابی برای اینجا تنگ میشه.التماس دعا

  95. آذرخش می‌گوید:

    منم دو تا ایمیل بهت زده بودم. فکر می کردم جوابت مثبت باشه. ولی خوب می دونم سرت حسابی شلوغه. هر کسی هم همین انتظار رو ازت داره و فکر می کنه فقط ایمیل خودشه.
    ولی اگه جواب می دادی افتخاری بود برای من.

  96. ن.خ می‌گوید:

    بچه ها یکی به منم یاد بده اینجا چطوری کار میکنندصفحه مدیریت کجاست که رفرش میکنید؟کاربر مهمانو از کجا پیدا کردین؟بچه ها لطفا کمکم کنید.من بلد نیستم.

  97. آذرخش می‌گوید:

    ن.خ. جان شما که عضو هستی. مگه نیستی؟ خوب وقتی که وارد می شی از همون جا که ورود رو کلیک کردی کنار همین صفحه، حالا بزن مدیر وبلاگ. صفحه ات باز می شه و می تونی بچه ها یآنلاین رو ببینی.
    آی حال می ده اسم داداش حسین رو هی ببینی اونجا.

  98. ن.خ می‌گوید:

    آذرخش یافتم.سپاس.

  99. حسین قدیانی می‌گوید:

    با سلام. دلنوشتی که روز جمعه هنگام مراسم تشییع پیکر شهدا نوشتم و با همت بچه های موسسه عاشورا طراحی و پخش شد ظاهرا به اصحاب شهرداری گران آمده است و جناب شهردار، نوچه های خود را مامور کرده تا به احسان محمد حسنی مدیر موسسه عاشورا بتازند. جالب است؛ شهرداری تاب ۸ ماه هجمه به اصل انقلاب را دارد ولی تحمل انتقاد از خود را ندارد. این آقای قالی باف خیال کرده چون جلوی ساختمان شهرداری ۴ تا لیوان شربت به ملت داد ما نمره مردودی ایشان در فتنه اخیر را فراموش می کنیم. حمله عمله های شهرداری در سایت های مجازی به احسان عزیز اما خود دلیلی کامل بر پاک بودن این مدیر جوان و عاشورایی است. در این باره گفتنی های دیگری نیز هست که باشد به وقتش.

  100. مریم می‌گوید:

    سلام شبتون به خیر به این رسم نا مهمانی جواب نمی دی آخه یکی این قلم داشته باشه باید همه جا استفاده کنه من الان دارم خونم می خورم که یه جواب حسابی به این به اصطلاح نویسنده بدم که ادعاشون می شه انشا الله خدا نگهدارتون باشه
    حسین قدیانی: این پرت و پلای عمله های شهرداری در فضای مجازی، اتفاقا بیانگر درستی راه ما است. احسان محمد حسنی در پاک بودنش همین بس که نوچه های شهردار بی بصیرت به او اتهامات سخیف می زنند. الجمدلله این هجمه نشان داد ضمیر مرجع خود را به درستی پیدا کرده و تیر ما دقیقا به قلب خواص بی بصیرت خورده است. من به این نوچه ها جوابی نمی دهم چرا که در افتادن با این جوجه ها پایین آوردن شان داداش حسین بچه بسیجی ها است. توصیه ام به دوستان موسسه عاشورا هم این است که مراقب شان خود باشند و بدانند که از این تهمتها کاری ساخته نیست و بر عکس، فحاشی این جماعت به دوستان عاشورایی بیانگر درستی راه ایشان است. آنکه پرونده اش سیاه است کسی است که تنگه احد را به تونل توحید و ولایت فقیه را به ولایت مترو فروخت.

  101. آذرخش می‌گوید:

    ن.خ عزیز خواهش می کنم.
    داداش حسین این آقای قالی باف مدت هاست که خیال ها بافته در تار توهم خودش.
    خود بزرگ بینی هم بد دردیست.

  102. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش . دیگه اون دوران گذشت . راستش داداش نمی دونم من یکی که وقتی به قیافه و حرکات طرف مقابل نگاه می کنم تا اخرش دیگه میاد دستم . شما خودت را ناراحت نکن خدا خودش می دونه چه طور اینا رو به مردم بشناسونه . اصلا یه سوال داداش . چرا این اقایان انقدر اصرار دارن که به قول خودت اهالی ایالت شمالی تهران ازشون راضی باشن . پس اون کودک درد کشیده ی قشر مستضعف که حسرت خوردن یه غذای مفصل هنوزم تو دلشه باید چی کار کنه . خدایا شکرت که به ما درد محرومیت را چشاندی تا هیچ وقت این قشر مظلوم را فراموش نکنیم . داداش چرا اینا این جوری شدن

  103. آذرخش می‌گوید:

    آهاااا.
    دیدی اینقدر موندم تا باز برگشتی. 😀
    عجب اراده ای دارم من.
    البته از ارادته.

  104. سیداحمد می‌گوید:

    عطر خاک سلام.
    کجا عضو شم؟

  105. سیداحمد می‌گوید:

    یکی بیاد برای من بیسواد توضیح بده اینجا چه خبره؟
    شما عضو کجا شدین؟

  106. erfan89 می‌گوید:

    خوب داداشهای گل . دیگه شبتون به خیر . التماس دعا .

  107. ن.خ می‌گوید:

    تازه مطلبو خوندم.تو شوک بودم که جوابیه شما رسید.خدا همه ما رو هدایت کنه.

  108. آذرخش می‌گوید:

    سید احمد جان همون جایی که خودت عضوی ما هم هستیم. مگر اینکه عطر خاک منظورش جای دیگه باشه.

  109. ن.خ می‌گوید:

    سید احمد سلام.پاتون چطوره؟رفع نقاهت انشاالله.تو قسمت نامنویسی سمت راست صفحه عضو شو.ببخشید من به جای عطر خاک جواب دادم.

  110. سیداحمد می‌گوید:

    آذرخش جان
    من کجا عضوم؟
    تو رو خدا واضح بگید دیگه.

  111. آذرخش می‌گوید:

    شب بخیر عرفان.
    البته صبح تایید می شه.

  112. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسن عزیزم رفتی؟

  113. حسین می‌گوید:

    سلام
    دوست داشتن ماه دل میخواد نه دلیل
    اونهاییکه دنبال دلیل میگردن هیچگاه نمی رسن .
    دمت گرم حسین جان . نوشته هات منو یاد نوشته های احمد عزیزی میندازه .
    یاعلی

  114. محمدحسین می‌گوید:

    یادداشت | “سروش تر” است! | لینک: http://roozaaneh.blogfa.com/post-480.aspx

  115. مهدی ترک می‌گوید:

    سلام حسین آقا خسته نباشی اول به خاطر افتتاح سایت جدیدت بهت تبریک می گم . دوم به خاطر فروش خوب کتابت تبریک می گم انشاالله به چاپ ۲۰۰۰۰۰۰۰۰ برسه سوم می خواستم بگم اگه لطف کنی نحوه تهیه کتاب رو برای شهرستانی ها هم توضیح بدی ممنون .

  116. پاورقی نویس می‌گوید:

    متن من راجع به کتاب نه ده: تقدیم به حسین عزیز
    کتاب نه ده حسین قدیانی، حرفهای انقلابی یک امت برای امامش: حضرت ماه، علی خامنه ای
    http://pavaraqi.ir/post/231
    داداش حسین: خواندم و دروغ نگفته باشم وقتی می بینم لبخند رضایت شما را باعث شده ام به خود می بالم که این یک بالیدن حکومتی است اما عجب دانشگاه خوشگلی داریدها!

  117. امین می‌گوید:

    شما در نوشته های قبلی خود آدرس بیت رهبری را ابتدای خیابان فلسطین نوشته بودید که بسیار زیبا و معنی دار بود. چه شد که اینجا نوشتید منتهای خیابان فلسطین؟

  118. محمد رضا می‌گوید:

    سلام داداش حسین ما بسیجیا
    نگاه کردم تو وبلاگت دیدم آخرین مطلبت دستهایت است. اما تو
    rss reader
    که نگاه می کنی می بینی چند تا مطلب دیگه هست که توی وبلاگ قابل دسترس نیست مثل
    سخنی با بلاگفا
    مادرم ام البنین
    سخنی با وزارت ارشاد و مرکز اسناد
    سخنی با دوستان
    نه ده تقدیم شما
    اگه می شه اینها رو هم یک گوشه سایت جا بدین تا همه ببینن
    راستی منم یک وبلاگ دارم
    اگه رسیدی این مطلبشو بخون با نظراتش ببین با وجود همه ما که فدایی آقا هستیم با او چقدر مظلومه

    http://fakher.blogfa.com/post-254.aspx
    http://fakher.blogfa.com/post-250.aspx

  119. sara می‌گوید:

    سلام داداشی خیلی دلتنگ بودم متاسفانه مدتی بود قطعه ۲۶ رو گم کرده بودم و امروز که آدرس جدید رو دیدم بال در آوردم اشگ شوق از دیدگانم جاریه و بسیار شادم از اینکه دوباره دل نوشته های داداش حسین بچه بسیجی ها رومیخونم و با این نوشته ها بال در میارم و پر ذوق می شوم
    قلمت پر جوهر و استوار باد

  120. کهربا می‌گوید:

    این نوچه علی مطهری (احسان رستگار) حواسش باشه اگه میخواد در مورد داداش ما مطلب بنویسه، بفهمه که چی داره می نویسه و از رو شکمش ننویسه…

  121. علیرضا می‌گوید:

    سلام
    چند بار تو بیت خواستم با شما سر حرف رو باز کنم ولی نشد!
    چند ار هم باهم چشم تو چشم شدیم یادته؟
    یکبار اون موقعی که داشتی تلفنی با احسان صحبت می کردی که جا برات گرفته یانه ؟ تو جوب بودی یادته؟
    دفعه دوم همون شب سر کوچه منتظر خانواده بودیم شما سمت راست موتور و من سمت چپ موتور یادته؟
    چندبار تو بیت خواستم با شما سر حرف رو باز کنم ولی نشد!

  122. ناشناس می‌گوید:

    عاشقتم کارات حرف نداره.

  123. سید امیرعلی علوی می‌گوید:

    سلام
    صبح بخیر
    حسین جان مطلبت مثل همیشه عالی بود.
    امین رو فراموش نکنید، التماس دعا

  124. امیدوارم که نفست حال نکنه
    ولی نوشته هات رو که می خونم یاد نوشته های آقا مرتضی می افتم

  125. یه دختر بسیجی می‌گوید:

    میشه اینقدر دل مارو نسوزونید؟
    ما که تا حالا از دیدن رهبر محروم بودیم چیکار کنیم؟

  126. کوثر می‌گوید:

    سلام باتشکر از مطالب زیبایت راستی چند روزی بود در قطعه ۲۰۶ چیزی نمی دیدم و خیلی ناراحت بودم نمی دانم دلیلش چه بود به هر حال امروز دوباره آدرس جدید را پیدا کردم و کلی خوش بحالم شد ضمناً این قضیه شهدای جدید مرزی ما که به دست کروهک پژاک شهید شدند چیست مطلب خاصی در جایی ندیدم اگر مطلب جدید داری بنویس شاید آقای توهم دست از حمایت اینها بردارد

  127. فاطمی می‌گوید:

    دمت گرم بچه شهید

  128. باران می‌گوید:

    ” خامنه ای نبود می کشت مرا غم مهدی”
    قربان روی ماه حضرت ماه
    سپاس ویژه-قلمتان پایدار

  129. مجاهد نوشت می‌گوید:

    سلام
    با مطلب: شهادت مادرم زهرا”س” افسانه نیست! (پاسخ به صحبتهای یک مولوی در استان سیستان وبلوچستان) به روزم. حتما سر بزنید.اطلاع رسانی هم بکنید. خواهش میکنم پشتیبان شیعیان سیستان و بلوچستان باشید. خدا خیرتون بده.
    (ضمنا اگر خدا قبول کنه تمام پاسخها توسط بنده ی حقیر و از منابع سنی مذهب داده شده،اگر سئوالی بود در خدمتم)

  130. وقتی دستهای ترکیه و برزیل را گرفتی و با آن حالت حماسی جلوی دوربین های جهان را بالا بردی ، دلم تا عرش خدا بالارفت. باورت نمی شود؟ مگر عرش خدا کجاست؟ همانجایی که اوج حضور خداوند را حس می کنی و به دورش طواف می کنی. همان مکان مقدسی که فرشته ها به گرد آن می چرخند و خدای بزرگ را تسبیح می گویند . همان مکان پاکی که در آن حال برای مومنان طلب بخشایش می کنند . و مگر تو ای عزیز ! وقتی که داری موانع ظهور امام زمان را بر طرف می کنی کاری بجز همین طواف و تسبیح و طلب غفران انجام می دهی ؟ گناه مومنان در به غربت کشاندن نور امام زمان مگر کم گناهی ست ؟ و تلاش تو برای اعتلای نام او مگر کم طلب غفرانی ؟

    دکتر جان. دست قدرت خداوند در حال تجلی ست . چطور نبینمش؟ لبخند پیروزی تو در مصاف با شیطان هر لحظه اش دیدنی تر از پیش است. چطور به همه نگویمش ؟چشمهای نگران تو که گوشه ی هر سالن و همایشی با اضطراب … در جستجوی لبخند رضایت مهدی ست …..دیدنی تر از انست که چشم دل عاشق من بتواند از آن چشم بپوشد . دکتر جان . به عیان می بینم که تو مدام در حال تماشای جمال دلربای مهدی فاطمه هستی . من نمی دانم او به توچه جوابی می دهد اما این را می دانم که تو مدام نگاهش می کنی و مدام در پرسشی که به اندازه تمام تاریخ بشریت معنا و عمق دارد ازو می پرسی مولای من آیا از من راضی شده ای ؟

  131. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    و
    سلام سید احمد
    ببخشید من فکر کردم توی این سایت عضو شدی. خوب از قسمت نام نویسی برو اسمت رو توی سایت بنویس تا برات یوزر و پسورد بیاد. اینجوری می تونی وارد سایت بشی.
    همین بغل صفحه است بخش نام نویسی.

  132. صبوری می‌گوید:

    عزاداری ها قبول داداش حسین
    باز هم عالی بود

  133. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش حسین.
    خوبی؟
    صبح که نه، نزدیک به ظهرت بخیر. 🙂

  134. سید امیرعلی علوی می‌گوید:

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=50445

    واقعا آدم دیگه چجوری می‌تونه تو روی خانواده شهدا نگاه کنه
    شرمنده

  135. خانه جدید مبارک ….
    انشاالله که پر باشد از نور خدا ….

    یا علی

  136. محسن می‌گوید:

    قدیانی عزیز
    برای من شما “آهنگران جبهه نرم ” هستید
    هر وقت که کم می آورم و خسته می شوم
    کافی است به وبلاگ شما سری بزنم دوباره می شوم یه بسیجی پا به رکاب
    هرچند که گاهی نظراتت برایم خیلی سنگین است و به نظرم تند می آید اما به هر حال چون از دل برآید لاجرم بردل نشیند
    مهم این است که از دل برآید وگرنه من سالهاست که از نشخوارهای اصلاح طلبان تغذیه می کردم و همچنان نیز خود را اصلاح طلب می نامم و یکی از دلخوشی های بسیار بزرگ و مهم من پاکی وصداقت شما و دوستانتان هست چیزی که بعد این سالها فهمیدم بسیاری از اصلاح طلبان از آن محرومند
    داداش حسین عزیز من کتاب نه ده رو هم خریدم و میخونم لذت میبرم خیلی دلنشین شده
    فقط در آخر یک نصیحت را از این برادرت بشنو
    ۱٫خدا اون روز رو نیاره که بفهمم از احساسات پاک ما دکانی باز کردی و داری نون میخوری
    ۲٫ مواظب هوای نفست باش که مغرور نشی
    اینها رو نگفتم که بگم الان وجود دارد بلکه اینها رو به عنوان آفتی برای کسی مثل تو پیش بینی میکنم که اگر مواظب نباشی به این آقتها آلوده می شوی
    دوستت دارم حسین عزیز
    حسین قدیانی: هر وقت دیدید که دارم از مسیر انقلاب منحرف می شوم بدانید بی لیاقتی خودم را نشان داده ام و اما بحث هوای نفس. تقاضایم از بسیجیان عزیز و نه هیچ کس و ناکس دیگری این است که گوش من را هر وقت دیدید مغرور شدم بگیرید، فقط با این عکس سر در وب سایت کاری نداشته باشید که قصه ای دارد برای خودش.

  137. آذرخش می‌گوید:

    سلام مهر فروتن.
    چطوری عکس گذاشتی؟

  138. مهر فروتن می‌گوید:

    سلام!
    خدا قوت! به دوستانتان هم بگویید. این جا خیلی بهتر شده. هم قسمت نظرات خوب شده هم از این حالت سیاه در اومد. خلاصه خیلی خوب شد. متنتونم که قشنگه.

  139. هلیا می‌گوید:

    سلام
    مثل همیشه فوق العاده
    در پناه حق

  140. مهر فروتن(دوستان مددی!) می‌گوید:

    ببخشید من نمی دونم این عضویت در سایت به چه دردی می خوره. لطفا یکی توضیح بده. در ضمن این چه جور پسوردیه که هر چی می زنی قبول نمی کنه.

  141. مهر فروتن می‌گوید:

    راستی ببخشید تیکه تیکه یادم میاد من فقط تجربیاتم از این دنیای مجازی منتقل می کنم قصد جسارت ندارم. آقای قدیانی! برای این که صفحات سنگین نشود نظرات را به صورت چند تایی مثلا بیست تایی در صفحات جداگانه بگذارید و یک گزینه ی نمایش همه ی دیدگاهها هم بگذارید. این طوری هم شما راحت ترید هم دیگر بینندگان سایت. با اجازه من برم.

  142. یاسر نظری می‌گوید:

    خیلی با مطالبتون حال می کنم داش حسین عزیز . فقط حیف که از عکس استفاده نمی کنی

  143. حسین قدیانی می‌گوید:

    با سلام خدمت همه دوستان. متنی درباره بد و یا بی حجابی نوشته ام که امشب برای شما در همین جا نمایش خواهم داد. حتما مایلم نظرتان را بدون تعارف بگویید. از زاویه خاصی به این قضییه نگاه کرده ام و اطلاعاتم در متن بر اساس اخبار و نه صرفا تحلیل است. حتی المقدور هر کاری با من دارید در همین ستون نظرات بگویید ممنونم چون بررسی ایمیل برای من کار سخت و وقتگیری است. اگر پیام را نخواستید عمومی کنید جلویش بنویسید “پیام خصوصی”. دوستانی درباره کتاب “نه ده” و شخص خودم در وبلاگشان مطالبی نوشته بودند که از همه شان ممنونم. به جد معتقدم “نه ده” بیخ ریش خودتان است و قبل از من اثر خود شماست و قبل از من نویسنده اش خود شما هستید. من در این کتاب همان درد دلهای شما را که اینجا و آنجا می شنیدم می نوشتم. تا به حال نشده با جایی مصاحبه کنم و این مهم را که نویسنده “نه ده” دعای بچه بسیجیها و خون سرخ پدرم است را گوشزد نکنم و اگر در پوشش خبر مصاحبه به این مهم اشاره نشده تقصیر من نیست و دوست دارم خبرنگاران محترم حتما این بخش صحبتم را هم پوشش دهند که تعارف نیست عین واقعیت است. متاسفم که نشد با این دوست خوبم در بیت رهبری که ظاهرا چشم در چشم هم شده بودیم صحبت کنم. برای من همکلامی با ستاره های حضرت ماه افتخار بزرگی است. محتاج دعای شما خوبان هستم و بدانید اگر کم دعایم کنید در یک دل نوشت به جای سران فتنه حال خودتان را خواهم گرفت. بی شوخی عرض می کنم. در این قلم دیده ام اثر عارفانه دم شما را و نیز قدم پر خیر و برکت دعایتان را. تا کمر خم می شوم جلوی نور جبین شما که شعاعی از نور ماه بنی هاشم و ماه بنی انقلاب است. خودتان را دست کم نگیرید. خدا به هر کسی توفیق گریه برای بی بی نمی دهد. امشب بیت رهبری فراموش نشود. شب آخر است و روضه علمدار. جز خورشید و ماه و بسیجیان خامنه ای هیچ کس به اندازه من عباس را دوست ندارد. من تمام عمرم روی دوش عمویم عباس گذشته است. بخواهید از قمر بنی هاشم امشب حوائج تان را و گوشه چشمی هم به داداش حسین خود داشته باشید.

  144. سوده می‌گوید:

    انشالله هیچ وقت از اتوبوس انقلاب پیاده نشین. دعا میکنم همیشه انقلابی بمونید و همیشه انقلابی بنویسید.

  145. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    سلام داداش حسین گرفتمت اینجایی داداش گلم امروز یه نیم ساعتی زئدتر زدم از کلاس بیرون اخه دلم برات تنگه

  146. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    داداشی دستگاه هم هنگ کرد می گه خیلی تند تند نظراتتونو می نویسید کمی ارامتر…..باورت میشه

  147. عاشق داداشی می‌گوید:

    داداش حسین مواظب چشمات باش. همچنین مواظب باش معتاد اینترنت نشی که بد اعتیادیه- قلم داداش حسینو عشقه حرفی هست؟؟؟

  148. زهرا می‌گوید:

    یکشنبه اتوبوسی که مرا آورد بیت رهبری ….همان اتوبوسی بود که جمعه مرا برد میدان انقلاب برای استقبال از شهدا
    یکشنبه برای اولین بار ماه آسمانیم را دیدم از نزدیک …
    نور ماه خیره ام کرده بود به افق انتظار /ماه من ای سید خراسانی قابل بدان مرا برای در رکاب بودن تا آمدن خورشید

  149. عاشق داداشی می‌گوید:

    داداش حسین از خوندن کتابت سیر نمیشم. مخصوصا “خانه ام بیت رهبریست”.

  150. عاشق داداشی می‌گوید:

    شادی روح شهدا صلوات..سلامتی “حضرت ماه” صلوات..

  151. محمدحسین می‌گوید:

    سلام
    خدا خیرت بده…

  152. فاطمه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی .خسته نباشید .فونت متن خیلی ریزه .اگه میشه درشتترش کنید

  153. عاشق داداشی می‌گوید:

    داداش حسین با تو دارم شهدا رو میشناسم اجرت با علمدار کربلا

  154. یخ فروش جهنم می‌گوید:

    تورا در نمایش کتاب دیدم با تو عکس هم انداختم…..
    کتاب تورا با هزار ذوق و شوق خریدم …هم برای خودم هم برای هدیه!!
    داداش حسین بسیجیها! تورا بی تکلف تر و آرام تر از آنی که در ذهن داشتم دیدم….
    داداش حسین! حضرت ماه را با آه نوشته هایت تنها مگذار با فقط دستمان به قلم توست…
    برایت دربیت رهبری هم دعا کرد..امشب نصف سینه ها و گریه ای که کردم را برای طراوت قلمت نیت کردم…
    یا علی…

  155. آذرخش (اشلین) می‌گوید:

    سلام داداش.
    بی صبرانه منتظر نوشته جدیدت هستم.
    پس معلوم شد ایمیلت رو چک نکردی.
    چشم تو نظرات خصوصی برات می ذارم ایشالا. امیدوارم مورد توجهت قرار بگیره.
    حق یارت برادرم.

  156. سفرکرده می‌گوید:

    جالب بووووووووووووووووووووود…..
    ای ول

  157. رسالت می‌گوید:

    با سلام خدمت برادر گرامی آقا حسین قدیانی . عالی بود . ما سرمان برود دست از دامن رهبر و مولا و سیدمان بر نخواهیم داشت تا کور شود چشم فتنه گران .
    این شعر هم بی هیچ گفتگو تقدیمتان :
    تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد ، حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
    التماس دعا .

  158. مهدی می‌گوید:

    حال و هوای همون اتوبوس چهارشنبه بهتر بود
    این راستشو بخوای اونقدر به دلم ننشست

  159. ناهاراک می‌گوید:

    سلام علیکم برادر

    من رو یادتون میاد؟
    ….

    مبارک باشه این دفتره تازه…ان شا الله پر برگ اما بی باد….

    انشا الله پر برکت….
    حاجی یه چیزی شنیدم
    شنیدم که چشماتون متبرکه به دیدنه یه عزیزی….
    این متن رو که باید واقعا “تبارک” بهش گفت ولی….

    چی بگم؟
    که نه باید بگم و نه باید بهم بگن….

    چی بگم؟
    از چهارشنبه ی هفته پیش بود فکر کنم که اومد خونه گفت معلم ورزش مون….می دونید که کی رو می گفت؟
    با عشق می گفت….
    کتاب رو با عشق خریده بود از نمایشگاه

    خیلی هاش رو نخونده بود
    چون من دیگه زیاد وبلاگ شما نمیومدم که براش پرینت بگیرم
    پرینتر مون هم خراب شده بود
    الان هاست که از مدرسه بیاد

    سلام ما رو به اون “عزیز” برسونید

    اینی که می گم غیر از حضرت “ماه” و غیر از دیگرانه

    ای کاش می دونستم….
    ای کاش…

  160. من می‌گوید:

    شما همین طور هی! هر روز بنویسید و ما هم همین طور دنبالتان بدویم و آخر هم نرسیم بعضی از مطالبتان را بخوانیم…!
    پیش پدرتان برای ما هم دعای خیر طلب کنید..
    التماس دعا

  161. erfan89 می‌گوید:

    سلام داداش . حرفهای آیت الله لاریجانی را شما هم شنیدی . داداش یه جوری شدم . بنده خدا خیلی ناراحت بود . به نظر شما در مورد ایشون تند نرفتیم . هر چی باشه ایشون هم یه سری ویژگی هایی داشتن که توسط رهبر اون هم تو اون دوران وحشتناک فتنه برای این مقام انتخاب شدن . به هر حال من دعا می کنم ایشون موفق باشن .

  162. رضا می‌گوید:

    داش حسین دیدی چی گفته آملی لاریجانی ؟
    خبرگزاری فارس: رییس قوه قضاییه از نامه ۱۷۵ نماینده مجلس به قوه قضائیه به شدت گلایه کرد .(در ادامه 🙂 قوه قضائیه در خط ولایت حرکت می‌کند و در مشی خود نیز هیچ تغییری نمی‌دهد .
    اینم متن کامل : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8902280569

    آخه تا اونجایی که من می دونم بر اساس حق و عدالت رفتار کردن ، شرف داره به آتش زیر خاکستر کردن . منتظر متن کوبندت در ارتباط با قوه قضاییه هستم . یا علی .

  163. ناشناس می‌گوید:

    hjlh

  164. سالک مبارز(فرید سابق) می‌گوید:

    سلام داداشای گلم خوشحالم شکر خدا مشکلم حل شد خدایا حتی اگه بگم از خودم بیشتر دوست دارم باز هم کم گفتم نمی تونم بنویسم یا به زبان بیارم که چقدر دوست دارم خداجون.همیشه بهت اعتماد داشتم وایمان.عرفان جون امیدوارم مشکل توهم هر چه زودتر حل بشه.داداش حسین گلم گاهی وقتا فکر می کنم شهدا تورو به من هدیه دادن اخه بعد از برگشتن از جنوب بود که پای ثابت نوشته هات شدم شهدا از شما هم ممنونم از داداش حسینم ممنونم که منو با این همه داداش اشنا کرد شماها افتخار منیدوبا شمابودن برای من افتخاره دوستون دارم.

  165. ارمیا می‌گوید:

    سلام داداش
    مثل همیش عالی بود
    حق پناهت باشد

  166. یه دختر بدبخت می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی.الآن توی سایت دانشگاهمون هستم.دارم کار خودمو می کنم ها ولی سه تا از پسرا دارن بهم می خندن.اللن یک ساعتی میشه.کاشکی می دونستم مشکل کجاست.
    شاید چون چادری هستم.نمی دونم.
    حسابی تمرکزمو از دست دادم.تا فردا باید دوتا پروژه ی سنگین به استادمون تحویل بدم ها.اگه ساعت ۴ کلاس نداشتم حتما می رفتم خونه ولی چیکار کنم حالا که گرفتارم.

  167. منصوری می‌گوید:

    حضرت ماه بفرما که دلم خانه توست . . .
    دوباره سلام . بازم سلام . . . داداش حسین !
    کشتانده ای ما رو با ۴۵۰۰ تابازدیدت !
    پارتی بلز نداشتیما ! چرا فقط به بعضیا جواب میدی ؟! جواب ایمیل منو که ندادی (حال کردی چه طلبکارانه گفتم !) !
    نظرت رو راجع به راه اندازی سایت با دامنه http://www.HazrateMaah.com رو هم که نگفتی !

    دیگه ما رو بیشتر خجالت نده !
    یا علی

  168. انیس می‌گوید:

    جانم فدای اهل حقیقت که تا ابد

    یک راه می روند و به هر در نمی زنند

  169. مهدی می‌گوید:

    چطوری با نمک؟
    مبارک باشه
    اتوبوس هم مبارک(آیکونات کجان؟آیکون آدمک در حال خنده)

  170. عاشق ولایت می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی،من کتابتون رو خوندم،قبلا افتخار آشنایی با شما رو نداشتم.نام زیبا و جالبی رو انتخاب کردید.من لینکتون کردم.

    یا علی سید علی.

  171. حسین می‌گوید:

    سلام
    حسین جون مدیونی امشب از قمر بنی هاشم نخوای که شب اول قبر به دادم برسه . اگر اون دنیا این رو اون رو کبابم کنن تقصیره توئه .
    .
    راستی گل بابا پست جدیدت رو که نوشتی لطف کن یه پی نوشت هم بزن و درمورد این نام نویسی بغل سایتت هم یه توضیح بده ببینیم کی به کیه ؟ چی به چیه ؟ اصولا و سوسولا باید چی کار کنیم .
    راستی اینجا شکلک نداره ؟ آخه بدون اونها نمی شه ابراز احساسا کرد .
    علی الحساب اینو داشته باش ( چشمک )
    یاعلی

  172. عرفان می‌گوید:

    سلام داداش حسین .فرید آقا چی شد این قضیه ی استاد و افسر عراقیه ؟ راستی گفتی ایده . من تنها چیزی که به ذهنم می رسه اینه که خودت رو زیاد حساس نشون ندی و جلوی استاد سرخ و قرمز نشی و قشنگ براش توضیح بدی . ضمنا فرید از اون مریض بیچاره هم حلالیت بخواه نکنه ازت ناراضی باشه . ازش بخواه حلالت کنه و دعات کنه . امیدوارم موفق باشی .
    راستی فرید به نظر من این یه شوک هست که می تونه باعث بشه به فکر آینده ات باشی . خوب فرید جان فکر کن اگه اون استاد یکی مثل خودت بود چه قدر شیرین بود . سعی کن که در آینده حرفی برای گفتن داشته باشی وگر نه همیشه امثال تو ومن باید پشت در اساتید دانشگاه گردن کج کنیم .
    ” حکمت گمشده ی مومن است ، پس سعی کنید آن را در هر جا که باشد بیابید حتی از یک مشرک ، زیرا شما که مومن هستید به آن سزاوارترید ” حضرت علی علیه السلام
    فرید و امثال داداش فرید شما به علم سزاوارترید .
    به امید دیدار داداش های گلم

  173. م باران می‌گوید:

    من مستاجر نیستم، خانه ام بیت رهبری است….
    از این جمله بی نهایت لذت می برم…
    عالی بود مثل همیشه.
    و راستی سلام!

  174. ملای بی سواد می‌گوید:

    حسین جان سلام
    چند روزیه با نوشته هات بد جوری انس پیدا کردم
    انگار من رو هم هوایی کرده
    راستی اون مطلبی که جمعه در بین تشییع جنازه شهدا پخش شد بسیار زیبا بود
    کارت را با قدرت ادامه بده
    من احساس می کنم دستی قلم تو را هدایت می کنه.
    این روزها مرد کم پیدا می شه از ولایت دفاع کنه.
    راستی من هم مثل شما مطالب را نوشته ام البته ما کجا و شما کجا
    حسین جان دوست دارم سری به وبلاگ من بزنید. باعث افتخاره که درباره نوشته ها نظر بدید تا مشکل فنی نداشته باشه. به امید اینکه بتونم نویسنده ای باشم که بی ایراد بنویسه. البته به لطف شما.منتظر نظراتتون در وبلاگم هستم

  175. فطرس می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    منم مثل تو دیر رسیدم و تو خیابون نشستم و با حضرت ماه تو عزای مادرم گریه کردم
    از دست پخت مادرم هم خوردم وبقیه اشو آوردم خونه تا همه یه قاشق بخورن و نمک گیر بشن
    یا علی مدد

  176. سوده می‌گوید:

    قباش چی اخوی ؟ اون چیتونه ؟

  177. سیداحمد می‌گوید:

    سلام داداش حسینم،با اجازه شما؛

    من چرا نمیتونم ثبت نام کنم؟
    تو قسمت شناسه چی بنویسم؟
    چرا هر چی مینویسم میگه نادرسته؟
    یه نفر برام توضیح بده لطفا؟

  178. چه لقب برازنده ای است آهنگران جنگ نرم برای شما…

  179. سیداحمد می‌گوید:

    مخلص داداش حسین عزیزم هستم.
    خسته نباشی دلاور.

    آقا فرید عزیز خوشحالم که مشکلت حل شد.
    واقعا خوشحال شدم.
    موفق باشی.

  180. erfan89 می‌گوید:

    سلام .فرید آقا عضو شدی ؟

  181. طباطبایی وکیلی می‌گوید:

    ماشاالله آمار سایت داره غوغا میکنه
    خدا حفظت کنه داش حسین

  182. آذرخش می‌گوید:

    سلام سید احمد
    با اجازه داداش حسین
    البته چون منم این مشکل رو داشتم می گم. سید احمد جان باید شناسه ای که به کار می بری به انگلیسی باشه تا قبول کنه. و رمزت هم فکر کنم از هشت حرف بیشتر باشه.
    بعد وقنی ثبت نام کردی می تونی توی قسمت شناسنامه کاربر اسمت رو همون سید احمد انتخاب کنی. ولی همیشه باید با همون اسمی که با حروف انگلیسی نوشتی وارد شی.
    یا علی

  183. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش فرید
    خدا رو شکر که مشکلت حل شد.
    ایشالا مشکل همه حل شه.
    فقط می شه بفرمایید چرا فقط به داداشات سلام می کنی؟ 😉

  184. محمد سوی می‌گوید:

    به قول همان رهبرتان کمی بصیرت…
    آیا واقعا” این آ قا قابل قیاس با بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)هستند؟
    بصیرت
    بینش

  185. آدیش می‌گوید:

    سلام خداقوت اجرکم عندالله این شالله باتوکل برخدا ورضای او راهت راادامه بده التماس دعا

  186. نینجا می‌گوید:

    سلام حاج حسین آقا /خسته نباشی قلندر /و دم همه اون بچه بسیجی هایی که خسته گی رو خسته کردند گرم /یه دونه ای به مولا /

  187. یه دوست می‌گوید:

    سلام مثل همیشه عالی بود. سایت نو ام مبارک!!!

  188. عرفان می‌گوید:

    خدابا ماست و بابودن او نیازی به غیر او نداریم و حق با ماست و هرکس از اطاعت ما سر پیچی کند ،ما را به وحشت نمی اندازد ،ومادست پرورده پروردگارمان هستیم ،وآفرینش بعد از ما دست پرورده ما هستند.
    امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء

  189. عرفان می‌گوید:

    هر کس که ما از اوبیزاری جوییم ،خدا و فرشتگان و پیامبران و اولیائش نیز از او بیزاری می جویند .
    حضرت بقیه الله

  190. عرفان می‌گوید:

    دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست .پس هرگاه او چیزی را اراده کند ،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم .
    حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه اشریف

  191. mehra می‌گوید:

    سلام!
    **جناب آذرخش** به سایت en.gravatar.com بروید و عضو شوید و از آن جا برای ایمیل خود عکس انتخاب کنید. بعد از مدتی کنار کامنت شما عکس دلخواه می آید.
    **جناب سید احمد** شناسه ی شما شاید قبلا انتخاب شده و یا شاید شما یک شناسه ی فارسی وارد می کنید. شناسه باید از حروف انگلیسی تشکیل شده باشد.
    و اما *جناب قدیانی*
    “هر وقت دیدید که دارم از مسیر انقلاب منحرف می شوم بدانید بی لیاقتی خودم را نشان داده ام و اما بحث هوای نفس. تقاضایم از بسیجیان عزیز و نه هیچ کس و ناکس دیگری این است که گوش من را هر وقت دیدید مغرور شدم بگیرید،”
    انحراف از مسیر انقلاب چیز عجیبی نیست. انحراف از هر مسیر دیگری که نامش خوب بودن باشد هم چیز عجیبی نیست. شما بسیجی را در چه چیزی تعریف می کنید؟؟ همه ی مردم ایران بسیجی اند. لطف کنید کمی حرمت مهمان سایتتان را نگه دارید. این سخن شما اصلا برازنده ی یک فرزند شهید نیست. شما با این کلام به خیلی از بازدید کنندگان سایتتان بدی کردید. نمونه اش من که بابت عضو بسیج نشدنم دلایلی دارم. لابد از دیدگاه شما امثال من ناکس هستیم. کمی آرام تر! لحظه ای ایست و نگاه کردن به اینکه دارید به کجا می روید و چه می گویید بد نیست. کس و ناکس راهنمایی کننده بهتر از دوست تمجید کننده است. گرچه دوستان شما به جای خود تذکر هم می دهند.
    حسین قدیانی: بسیجی بودن اگر به کارت بسیج است من هم بسیجی نیستم یعنی توفیقش را نداشتم. از نظر من هر انسان متعهد به آرمانی مقدس بسیجی است. منظورم از کس و ناکس نه شما دوست خوبم که ناکثین بودند. امیدوارم رفع سوء تفاهم شده باشد.

  192. Montazer می‌گوید:

    سلام داداش حسین بسیجی خودم
    با این قسمت از نوشتتون خیلی حال کردم
    “من یتییم نیستم ، پدرم اتفاقا رهبر این مملکت است.”
    من تا حالا سعادت نداشتم بر سر مزار بابا اکبر بروم ؛ قول بده رفتی سلام من رو برسونی
    قول؟
    ان شاءالله همیشه حسینی باشید
    یاعلی

  193. Montazer می‌گوید:

    سلام داداش حسین بسیجی خودم
    با این قسمت از نوشتتون خیلی حال کردم
    “من یتیم نیستم ، پدرم اتفاقا رهبر این مملکت است.”
    من تا حالا سعادت نداشتم بر سر مزار بابا اکبر بروم ؛ قول بده رفتی سلام من رو برسونی
    قول؟
    ان شاءالله همیشه حسینی باشید
    یاعلی

  194. سوره می‌گوید:

    سلام.دیشب دخترداییم از تهران اومده بود و کتاب نه ده رو بهم داد.میخواستم امروز تو مجتمع شاهدان بخونم ولی دوستم سرتیر زد و برد…
    غمگین شدم.تا هفته ی دیگه

  195. ناشناس می‌گوید:

    سلام حسین اقا چرا مطالب جدید تو صفحه اصلی نیست؟
    بی صبرانه منتظر مطلب حجابیم
    راستی یه سوال شما داداش حسین همه بچهای عاشق ولایت هستیدیا نه حتما باید بسیجی باشن؟؟؟؟؟؟؟مهمه لطفا جواب بدین

  196. جواد آقایی می‌گوید:

    سلام

    “فاین نذهبون؟”

    کربلا ببینمتان
    یا علی

  197. امیر خان می‌گوید:

    جات خالی حسین جون دیروز یه بچه قرطیرو تا جا داشت و می خورد زدمش.

  198. asef می‌گوید:

    سلام علیکم آقای قدیانی!بالاخره تشریف آوردید؟ نه دیگه…حسابی مهم شدی..۲ روزه سایت برات بالا میارن….هر روز مصاحبه….کتابت یه هفته ای به چاپ سوم میرسه ..هر چند ناقص….باشه آقای مهم دوران آغازین شهرت خوش بگذره.مراقب خودت باش!
    ببین من اذیتم اسمم با لاتینه.موقع نام نویسی هرچی زدم آصف نشد.

  199. erfan89 می‌گوید:

    سلام داداش حسین . من احساس خوبی نسبته به رئیس قوه ی قضائیه دارم . آدم هر کاری هم بکنه نمی تونه ازش بدش بیاد . نمی دونم چرا ! راستش شبیه خودته قاطع و محکم مثل کوه . نه تعریف و نه گلایه روش اثر نداره . مشغول کار خودشه . خدا کنه موفق بشه . داداش قبول کن باری که الان ایشون تحمل می کنن به اندازه ی یک کوهه . فقط ایمان می تونه آدم رو در چنین شرایطی محکم نگه داره .

  200. طهورا می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    نفس ولاییت هماره گرم و عاشورایی
    یا علی

  201. درویش می‌گوید:

    همه چی خوبه جز اون عکس گنده ای که از خودت زدی اون بالا…
    آدم رو یاد قالی باف میندازه

  202. علیرضا کیانی می‌گوید:

    بعد از داداش حسین حالا داداش امیرحسین
    بسیجیها بسم الله
    درود بر سرباز انقلاب
    امیرحسین ثابتی

    ما یک تار موی امیر حسین را به میرحسین شما نمی دهیم!

    http://culture-engineering.blogfa.com/post-121.aspx

  203. علیرضا کیانی می‌گوید:

    بعد از داداش حسین حالا داداش امیرحسین
    بسیجیها بسم الله
    درود بر سرباز انقلاب
    امیرحسین ثابتی

    ما یک تار موی امیر حسین را به میرحسین شما نمی دهیم!

    http://culture-engineering.blogfa.com/post-121.aspx

  204. شاهده می‌گوید:

    هوالشهید

    خسته نباشید….

    یا علی

  205. عطر خاک می‌گوید:

    خطاب به عرفان

    “سلام داداش حسین . من احساس خوبی نسبته به رئیس قوه ی قضائیه دارم . آدم هر کاری هم بکنه نمی تونه ازش بدش بیاد . نمی دونم چرا ! راستش شبیه خودته قاطع و محکم مثل کوه . نه تعریف و نه گلایه روش اثر نداره . مشغول کار خودشه . خدا کنه موفق بشه . داداش قبول کن باری که الان ایشون تحمل می کنن به اندازه ی یک کوهه . فقط ایمان می تونه آدم رو در چنین شرایطی محکم نگه داره .”

    عرفان خان خدا نکنه داداش ماه ما مثه اون باشه که به ولایی ها می پره خداییش چیه داداش ما به اون میخ وره … خدا نمی اره اونروز رو ان شاءالله
    بعد گفتی محکم : کوه رو باید به حسین قدیانی نسبت داد با این همه فحش و ناسزا و تهمت و تخریب کم نمیاره نه قوه قضاییه
    داداش حسین ما برای گفتن حرفی دست رو دست نمیذاره هیچ کاره مملکته اما اون اقا بزاره بعضی ها که اسم بردنشون اینجا رو ناپاک میکنه در برن ….

    واقعا که عرفان کجای ایرانی خبرهارو می خونی ؟؟؟ میخوای چهارتا سایت برات حک کنم بری بخونی بنده روزنامه نمی خرم همه چیم همین نته بیارم برات؟؟؟؟/

  206. عطر خاک می‌گوید:

    سلام داداش
    ما که نمیشد بیاییم تو هم هی بیا اینجا بنویس دل مارو اب کن باشه؟ بیت اقا بیت رهبری
    چی میشد خدا قسمت ما هم می کرد . ادم بی همتی نیستم ولی نشد با اینکه دلم می خواست
    داداش ماروتهدید میکنی؟؟؟ اگه از این به بعد بیت بری جماران بری بهشت زهرا بری اگه رفتی جایی دلت شکست و یادی از مای روسیاه نکردی اونوقت حواله های هوایی می رسه 🙂

    خیلی دوست داریم

  207. ن.خ می‌گوید:

    به امیرخان
    الان خیلی به خودت افتخار میکنی؟

  208. مرتضی می‌گوید:

    سلام حاجی
    خیلی عالی بود.دستت درست
    التماس دعا
    یاعلی مدد

  209. نینجا می‌گوید:

    اینو اول خطاب به خودم میگم و بعد رفقا ببخشند:

    غافل مشو که مرکب مردان مرد را /
    در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند /
    نومید هم مباش که رندان باده نوش/
    ناگه بیک خروش بمنزل رسیده اند/

    اونایی که هنوز خودشون رو نرسوندن (اول خودم)وقت کمه اس /
    و دیوم
    آآآههههایییییی اون جلویی ها خیلی خیلی حواستون جمع باشه ادددد/


    اگر سوی چراغو کم کرده مولا -تا نامرداش که نمی تونن وایسن همین امشب برن
    من با اوناییم که تا حالاش بد کردند /تو رکاب مولامون پر از جاهای خالییه که شاید جای شما باشه !!!
    …وای از وقتی که آفتاب به وسط آسمون برسه /

  210. سلام
    ۱٫ به خاطر نه ده تا حالا کسی ازت شکایت نکرده؟
    ۲٫ پریشب رفتیم سر قبر شهید هاشمی جایت خالی!
    ۳٫ شهید شدی سلام ما را به حضرت زهرا برسان

  211. حسین می‌گوید:

    آقا دمت گرم مثل همیشه عالی بود

  212. سین.جیم.خصوصی می‌گوید:

    سلام علیکم
    بعد از شکر و حمد خدا لطفا این نظر رو پاک کنید وقتی خوندینش.
    اصلا نمی نویسم که جوابی تو ذهنتون بیاد چون درد دل گفتن جواب شنیدن نداره.

    خلاصه می کنم و همه حرفام رو جمع می کنم تو این جمله که من سایت حسین قدیانی رو نمی خوامو.وبلاگ قطعه ی بیست و شش رو می خوام.

    اون اتوبوسی که باباهامون رو برد جبهه و اون باباهایی که شهید شدند و اون بیتی که دیشب روضه عباس توش خوندند هیچ کدوم پلاکشون رو نشون ندادند.

    اونی که باید پلاک رو می دید و می شناخت .می بینه و به دیگران هم نشونش می ده تا راه رو گم نکنند.

    حضرت ماه هم اقای صدیقی رو به خاطر حرفهای دیشبش تنبیه می کنه.

    آوینی هم تا تونست نذاشت آقاش بشناسدش و صورتش رو به کسی نشون نداد

    خجالت می کشم وقتی می بینم نظرات بقیه رو و به خودم تلنگر می زنم که دارم با کی این حرفا رو می زنم .البته همون دیشب شنیدیم که نیازی به تعریف و تمجید دیگران نیست.

    حتی اگه همه دشمن ات باشند خیالت نباشه . که می بینم خیلی ها دشمنت شدند و می بینم که خیالت نیست و افتخار می کنی به این دشمنی

    اما دردم اینه که …

    وقتی عکس تون رو می بینم حالم گرفته میشه.چون از عکس خاطره خوبی ندارم

    دعا می کنم که گمنام شهید بشی و نام و” صورت” زیبات مثل همیشه پیش آسمانی ها بدرخشه و با صاحب اسمت مشهور شی.

  213. راحله می‌گوید:

    این پست شما چقدر گریستنی بود…

  214. NaFeZ می‌گوید:

    با تشکر و عرض ارادت خدمت داداش حسین بسیجی ها
    این دو بیتی تقدیم به حضرت ماه
    باز هم این ظلمت شب بوی غربت می دهد نور مهتابم خبر از باب رحمت می دهد
    هر کجا باشم برگردم دور روی ماه دوست حضرت حق ، شعر نافذ زین بصیرت می دهد

    یا علی

  215. نسل چهلم می‌گوید:

    ببخشیندا (با خجالت):

    گفتم لو نمی دم……………………………………. لو میدم: بازم همایشه
    هرچند خودمو کشتم تا یه کم اصرار کنید و اصلا آب تو دلتون…

    ولی (با موسیقی متن هیجان انگیز) در راه است:

    فتنه شیطان ٢

    با حضور استاد توانمند جناب آقای استاد رائفی پور

    آنچه تا کنون نمی دیدید…

    بلایی که رسانه ها بر سر روح ما آورده اند

    پیام های پنهان

    با نمایشگاهی منحصر به فرد از کتاب ها و سی دی هایی بی نظیر

    با همکاری موسسه فرهنگی موعود (عج)

    مکان: دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی

    آدرس: تهران- خ ولیعصر- نرسیده به ونک- خ توانیر (شهید عباسپور)- خ نظامی گنجوی- نبش کوچه هفت پیکر

    ۵ خرداد ۱۳۸۹

    یا زهرا (س)

    (-:

  216. ... می‌گوید:

    هی می رن کیلیک می کنن که بگن زیادن. آمارتون هم که مثل رهبرتون قلابیه.

  217. الهام می‌گوید:

    سلام. متن فوق العاده ای بود احسنت. در مسیر ولایت پاینده باشی.

  218. الهام ص می‌گوید:

    سلام. متن فوق العاده ای بود احسنت. در مسیر ولایت پاینده باشی.

  219. آرزو به دل می‌گوید:

    جانم فدای رهبرم…..کاش لیاقت دیدارش را پیدا کنم. التماس دعا

  220. مریم می‌گوید:

    ای کاش ما هم منتظر فعال باشیم نه فقط اسم خودمون رو بذاریم منتظر
    التماس دعا

  221. اشراق می‌گوید:

    سلام
    گرچه مدتی میگذره ولی عالی بود..

    “از نظر ما بیت رهبری همان خیمه حسین در شب عاشورا است.”

  222. گمنام می‌گوید:

    دمت گرم،اولین بار بود که نوشته هاتو خوندم ،وقتی متن رو می خوندم انگار یکی داشت برام روضه می خوند اساسی حالم جا اومد،یعنی اصلش اینه که ما وقتی برامون روضه می خونن بد جوری سبک می شیم.می فهمم چی میگی،انگار خط به خط نوشته هاتو یکی قبلا تو دلم نوشته بود اما من بلد نبودم بخونمشون و تو برام خوندی.خدا شهیدت کنه ولی الان نه ،به قول خودت روز واقعه بسیجی واقعی میخواد .لطف کن تا اون روز زنده بمون…یا علی

  223. فرزاد دلجو می‌گوید:

    سلام آقا خسته نباشی.اگه زحمتی نیست یه کمکی به من کن.میخام یه نامه به
    اقا بفرستم،باید به کجا و به چه آدرسی بفرستم.
    یا زهرا-التماس دعا….

  224. سیداحمد می‌گوید:

    جناب “فرزاد دلجو”

    نامه تان را به این آدرس ارسال کنید.
    (تهران، خیابان جمهوری، خیابان دانشگاه، کوچه عطارد، ساختمان ۱۱۰، دفتر ارتباط مردمی مقام معظم رهبری.)

    التماس دعا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.