نکاتی در باب یک طنز

مطلبی که درباره سئوالات امتحانی جناب زیباکلام، نوشته بودم، توسط دوستان دانشجو به شکل کامنت خصوصی، نقد شده بود. ضمن تشکر از این دوستان عزیز، به نکاتی اشاره می کنم:
یک: در محیط آکادمیک، آنجا که قرار بر فهم مضاعف، درک بهتر و رعایت اصل پرسش و پاسخ است، و آنجا که باید شک نظری تبدیل به یقین قلبی شود، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی که جای خود دارد، حتی می توان درباره وجود خدا هم بحث کرد.
دو: مباحث علمی یک چیز است و کرم ریختن سیاسی یک چیز دیگر. کرسی آزاداندیشی یک چیز است و تمسخر اصول و ارزش های نظام یک چیز دیگر.
سه: آن طنز را یک بار دیگر بخوانید. یقین می کنید که آنچه من نقدش کرده ام، بحث علمی در محیط آکادمیک نبوده. اینقدرش را می دانم که میان نمره استاد و دانشجوی انقلابی، گاهی نسبت عکس برقرار است و این خودش بدترین نوع دگماتیسم است. قرار نیست در نظام جمهوری اسلامی، شرط نمره استاد، فحش دادن به شعار مرگ بر آمریکا به بهانه نقد دیپلماسی حکومت مستقر باشد.
چهار: صادق زیباکلام را اما خوب می شناسم. در وصفش بگویم؛ آنقدرها که دوست دارد نشان بدهد، بد نیست و آنقدرها که اصرار دارد، غرب زده نیست. به جای اقتضای زمان و مکان، این “جو محیط” است که به استاد خط می دهد. زیباکلام دوست دارد ساز بزند؛ حال اینکه این ساز، ساز مخالف باشد یا موافق، متاسفانه برای ایشان “اهمیت اصولی” ندارد. کتابش را به همت و باکری تقدیم می کند و در برگه سئوالش، همین خون را به چالش می کشد. اگر این کار از آزاده بودن صادق زیباکلام نشات می گیرد، اگر این کار ناشی از احترام استاد به مباحث آکادمیک و آزاداندیشی است، عیبی ندارد، اما… ولش کن. استادی که –در اینجا منظورم از استاد، حتما شامل اساتید حزب اللهی هم می شود!- از جامعه خود عقب تر است، با هل دادن روشن نمی شود. این دانشگاه که من می بینم، حتما از این جامعه که من می بینم، عقب تر است. استاد سبز از جامعه سبز و استاد حزب اللهی از امت حزب الله. دانشگاه ما سال هاست که به جامعه خط نداده. سال هاست. این وسط دلم برای بسیجیان دانشجو نمی سوزد، ولی برای دانشجویان بسیجی، خیلی!
پنجم: ماشین زیباکلام خودش را به خرابی زده. استاد به جای ماشین، خودش را باید ببرد تعمیرگاه! بیماری زیباکلام دست خودش نیست؛ روشنفکری در این مملکت بیمار متولد شده. بگذریم که یک روشنفکر -به معنای درشت کلمه، نه به معنای درست کلمه- عمرا کتابش را به همت و باکری تقدیم کند! زیباکلام اگر یک کلام بگوید کیست، من به او می گویم بیماری اش چیست! صادق زیباکلام از آن دست انسان هایی است که خودشان دوست دارند خودشان را نشناسند؛ درد این دسته از آدم ها را خوب می شناسم!

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. محمدم می‌گوید:

    یا علی

    موفق باشی داداشی

  2. رفیق شفیق می‌گوید:

    اول آیاااااااااا؟

  3. فدایی رهبر می‌گوید:

    “مباحث علمی یک چیز است و کرم ریختن سیاسی یک چیز دیگر. کرسی آزاداندیشی یک چیز است و تمسخر اصول و ارزش های نظام یک چیز دیگر.”
    ایول داداش اینو حفظش کردم. جواب خوبی بود

  4. علی می‌گوید:

    سلام
    حالا بگو چرا عکس رو عوض کردی؟…الهی فدات شم که “حسش نیست.ولش!”
    در ضمن این تیکه رو خیلی باحال اومدی که “اگه بهانه اثبات ولایت مداری ما این جنبش سبز است پس دم این جوجه گرم!”
    الهی که روز به روز عشقت به اقا بیشتر بشه خوبه؟ در ضمن منم فدات شم خوبه؟ در ضمن اگه توفیقی نبود که قفل فرمونتو از حلقوم اون سگ صفت بکشی بیرون خودم اینکارو می کنم…
    اره داداشم!
    فدائی داری داداششششششششششششششششششششششششششششششششش حسین.

  5. میلاد پسندیده می‌گوید:

    از خیابان های شهرتان چه خبر؟
    هر چه شود یا نشود، ما شهرستانی ها همه را از چشم شما تهرانی ها می بینیم

  6. سید رضا می‌گوید:

    انصافا نقد دقیقی به زیباکلام بود،
    دستت درد نکنه داداش حسین

  7. سجاد می‌گوید:

    سلام
    بی شک اینه همه بهانست.
    اینا فقط میخوان انقلاب اسلامی نباشه که هر سال ولنتاینشونو پر شور تر و بصورت “باز” برگزار کنن!!
    البته اینه بخاطر “اخلاص” اوناس! میخوان همه رو از موهبت های خدادادی بهره مند کنن!!!

    یا حق

  8. سربازی بی نام می‌گوید:

    گاه ماه آهی برای فتنه ما می کشد …
    و این آه
    راهی برای این دل ما می کشد …

    خدا قوت

    وبلاگ من:
    سرعت گیرها …

    سه دختراز وسط خیابان به کنار خیابان می روند.

    وضع حجاب آنها بسیار خراب و محرک است.

    آزادی فکری عده ای به زور گرفته شده.(گروهی در غم امر به معروف و گروهی هم …)

    هو العالم

    چند تاکسی در جلوبی پایشان نیش ترمزی می زنند اما توجه ای نمی کنند و تاکسی ها می روند.

    “پس برای چه اینجا ایستاده اند؟!” سوالی که ذهن دیگر مسافران منتظر کنار خیابان…
    http://www.afsare-binam.blogfa.com

  9. ALI می‌گوید:

    تو ایران یک چیز خوب داریم ویک چیز بد! مادران خوب و روشنفکران بد!

    نمی دونم اینو کی گفته!
    به هر حال گفته دیگه!
    گل هم گفته!
    کتابی خوندم به اسم جامعه شناسی خودمانی!
    تا دلت بخواد به این ملت فحش داده!

    عرض رهبری جامعه رو ندارند به جای اینکه به خودشون فحش بدن زدن ملت رو پوکوندند
    اینا روشنفکر نیستند
    گمراه فکراند

  10. راهی می‌گوید:

    سلام علیکم.
    قالبتون عالیه…مبارک باشه
    ازمطالب زیباتون هم حظ بردم
    قلمتان در راه زهرای مرضیه و فرزاندان گرامش فرسوده باد!
    یاعلی

  11. ALI می‌گوید:

    داداش حسین تو فوق العاده ای بخدا!
    تکی
    یجور “تکرار نشدنی”
    از وقتی که نوشته هات رو خوندم خیلی روحیه گرفتم

  12. صدرا می‌گوید:

    این را با تمام وجود حس کرده ام که استادان دانشگاه از جامعه عقب ترند و سالهاست که به جامعه خط نداده اند این به این دلیل نیست که حق را نمی فهمند و یا نمی خواهند بلکه به دلیل محافظه کاریشان است به دلیل ترس از دست دادن موقعیت هاشان و خیلی چیزهای دیگر

    اساتیدی که زمانی جزء انقلابیون بودند الان برای بیان نظراتشان در کلاس را می بندد و آهسته و با جمعی خودمانی سخن می گویند آن هم سخن حق و همین باعث می شود که به مرور دیگر از رهبری جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی کنار گذاشته شوند آن هم توسط مردم و دانشجویانشان

  13. سلاله 9 دی می‌گوید:

    مباحث علمی یک چیز است و کرم ریختن سیاسی یک چیز دیگر
    کتابش را به همت و باکری تقدیم می کند و در برگه سؤالش، همین خون را به چالش می کشد.
    زیباکلام اگر یک کلام بگوید کیست، من به او می گویم بیماری اش چیست

    احسنت .متنی بود دقیق . اما و اگر هم نداشت.

  14. احمد می‌گوید:

    سلام داداش حسین ازباب اینکه فرموده بودیدستون کنارمظلوم نماندپیام گذاشتم ولی خدایی خودزیباکلام به این قشنگی که توگفتی نمی تونه ازخودش بگه دست مریزاد

  15. سجاد می‌گوید:

    سلام
    دانلود گاف BBC در:

    http://www.seratnews.ir/

    یا حق

  16. ترگل می‌گوید:

    من نمی تونم توی نوشته ی جمهوری اسلامی برقرار است کامنت بذارم پایین تر از یه حدی نمیاد

  17. نسترن می‌گوید:

    دروغ چرا؟ این مطلبتان را زیاد نفهمیدم. ولی متوجه شدم در زمینه های سیاست، مذهب، ورزش، طنز و….حرفی برای گفتن دارید.

    درود بر شما و خسته نباشید استاد

  18. نگین می‌گوید:

    بسیجی میمیرد ذلت نمی پذیرد
    یاحسین
    این کشته فتاده در خون حسین توست
    این صید دست و پا زده در خون حسین توست

  19. ناشناس می‌گوید:

    با سلام
    از نوشته های خوب و انتقادهای به جای شما سپاسگزارم.
    در مورد دانشگاه و اساتید و … نوشته بودید؛ خواستم بگم باید فکری به حال اساتید دانشگاه (به ویژه دانشگاه آزاد) کرد که علنا در کلاس های درس خود ضد نظام، ولایت فقیه و … صحبت و تبلیغ می کنند و خیلی راحت عقاید و نظرات خود را به خورد دانشجویان می دهند. هیچ اعتراضی به آنها نمی شود و هیچ نظارتی بر کار آنها وجود ندارد و ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.