هیئت داوران اسامی برندگان چشنواره فیلم فجر امسال را اعلام کرد.
هاشمی رفسنجانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم “ندارها”.
حسنی مبارک؛ برنده جلوه های ویژه از فیلم “اخراجی ها ۳”.
نیکلا سارکوزی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم “ارتباط خانوادگی”.
سیلیو برلوسکونی؛ برنده تندیس ویژه جشنواره برای فیلم “ورود آقایان ممنوع”.
مهدی هاشمی؛ برنده بهترین بازیگر نقش دوم نامرد برای فیلم “اینجا بدون من”.
ندا آقاسلطان؛ برنده بهترین موسیقی متن برای فیلم “مرگ کسب و کار من است”.
مهندس؛ برنده بهترین چیز بلورین برای فیلم “خانه امن است”.
مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی؛ برنده درازترین سیمرغ برای فیلم “جدایی نادر از سیمین”.
ناطق نوری؛ برنده جایزه بهترین صدابرداری برای فیلم “آلزایمر”.
عفت مرعشی؛ برنده بهترین تهیه کننده برای فیلم “خیابان های آرام”.
بهبهانی؛ برنده برترین جلوه های ویژه جشنواره فجر بابت فیلم “جعبه سیاه ۱۱ سپتامبر”.
شیخ بیسواد؛ برنده جایزه منتخب تماشاگران برای فیلم های “گل چهره” و “مصائب چارلی”.
قالیباف؛ برنده سیمرغ بلورین برای بهترین صحنه آرایی فیلم “برف روی شیروانی داغ”.
یسار
عهدنامه مالک به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
(۲۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارصف امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
(۲۴ دیدگاه)
- بایگانی: یساربهاریه های شما محشره! کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
(۲۶ دیدگاه)
- بایگانی: یسارزنده باد بی بی سی! سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
(۳۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارلطفا با “راز” کاری نداشته باشید! قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
(۸ دیدگاه)
- بایگانی: یسارواکنش مهدی طالقانی عزیز به “این ابوذر” قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
(۱۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسارنرم افزار دجال آخرالزمان حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
(۷ دیدگاه)
- بایگانی: یساروصیتنامه
روزنامهدیواری حق
روز قدر
ماشاءالله حزبالله
آر. کیو هشتاد و هشت
قطعهی بیست و شش
نه ده
قطعات قطعه
تفحص
آمار قطعهی بیستوشش
اطلاعات
نوشتههای تازه
- عهدنامه مالک
- این همه مسلمان… کو سلمان؟!
- نوروز ایرانی
- صف
- یکِ یکِ هفتاد و گنج…
- سَمت خاطره
- سنگر خنده
- پسرم… دوستانت!
- به نام پدر
- پدر شهید
- آه به جای قلیون
- عیدی آقا
- خدایا بقیه ات را کی حساب می کنی؟!
- بابای ماست خامنه ای
- خودم مشهد و دلم کربلا
- صدای قلک
- ذکر شادمانی
- گلی به نام پدربزرگ
- عید و اون شهید
- شفا
- یاران چه غریبانه ماندند در این خانه!
- خانمِ آقای فوق الذکر!
- بهاریه های شما محشره!
- هلاچین
- قطعه ۵۰
- بگو سیب
اول؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با سلام و احترام
ضمن تبریک شروع امامت امام عصر، ابا صالح الهمدی (عج) ، با ادامۀ سفرنامۀ کربلا : وداع با امام علی(ع) بروزم .متفاوت از بقیۀ نوشته ها! و کمی طنزآلود!و منتظر تشریف فرمائی حاج داداش حسین بسیجی ها!!!؟؟؟
مهندس؛ برنده بهترین چیز بلورین برای فیلم “خانه امن است
شیخ بیسواد؛ برنده جایزه ویژه بهترین بازیگر منتخب تماشاگران برای فیلم های “گل چهره”، “یک حبه قند” و “مصائب چارلی”.
بدهی ! (گفت و شنود)
گفت: دیکتاتورهای منطقه با سقوط دیکتاتور مصر بدجوری به وحشت افتاده و برای پیشگیری از سقوط خود دست و پا می زنند.
گفتم: اسرائیل را بگو که نفس در سینه اش حبس شده و به تته پته افتاده است.
گفت: یادت هست که نتانیاهو و اوباما و همین سران دیکتاتور منطقه در جریان فتنه ۸۸ و جنایت و خیانت موسوی و خاتمی و کروبی، چقدر ذوق زده بودند و از خوشحالی با دمشان گردو می شکستند؟!
گفتم: دست خدا را ببین که دم همه جرثومه های فساد و تباهی را به هم گره زده و دارد به زباله دان تاریخ می اندازد.
گفت: امیر کویت، پادشاه اردن، پادشاه بحرین و… برای راضی کردن مردم گفته اند به هر یک از افراد کشورشان مبلغ ۳هزار دلار پاداش می دهند!
گفتم: حیوونکی ها!
گفت: ملت های مسلمان می دانند که با سرنگونی دیکتاتورها همه ثروت های غارت شده به خودشان برمی گردد و گول این ترفندها را نمی خورند.
گفتم: در آمریکا چند سارق مسلح وارد یک بانک شدند و علاوه بر صندوقدار بانک به همه مشتری ها هم گفتند باید هرچه دارند بدهند. در همین حال یک صهیونیست که در میان مشتریان بود به بغل دستی خود گفت؛ جک! یادته ۱۰۰۰ دلار از من طلب داشتی؟ جک گفت؛ آره! ولی هرچه اصرار می کردم نمی دادی؟ و یارو گفت؛ حالا، بیا، این ۱۰۰۰ دلار طلبت رو بگیر!
داداش حسین فدائی داری
واقعا جای شما در هیات داوران جشنواره خالی است.
غیبت شما در داوری جشنواره ظلم است به بچه بسیجی ها…
سلام داداش حسین
شاید اول بشوم
سلام بر سید احمد و همه بچه بسیجی ها
پیام “بی زر گانی”
ساعت ۰۰:۲۰
افراد آنلاین: ۳۰
داداش حسین فدایی داری
عالی بود حاج حسین
موفق ومئد باشی و چشم دشمنانت هم کور شود …
http://balatarin1389.mihanblog.com
عالی بود این بالایی یه غلط املایی داره
موفق و موئد باشید و چشم دشمنانت هم کور شود…
http://balatarin1389.mihanblog.com
لبیک یا حسین
و کفار چه می دونن لبیک یا حسین یعنی چی؟
…..
به سایت بی باک نیوز برید و نظرسنجی رو انجام بدید.
البته سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را هم به رفسنجانی دادند برای فیلم “همه ی فرزندان من”
🙂
اول اینکه آخجون برای اولین بار افتخار اول شدن نصیب بنده شد.
بعد هم باید عرض کنم بسی لذت بردیم از این انتخابهای هیئت داوران. زیبا بود.
ممنون داداش حسین.
ممد تمدن: برنده تمشک سبز بخاطر فیلم “شروط بازگشت”.
محسن رضایی: برنده گلاس بلورین بخطر فیلم “جام زهر۲”.
لاریجانی: برنده چراغ زنون به خاطر حضور افتخاری در سریال در حال ساخت “مه آلـــــــــــــــود”.
یا حق
۱ جمله امام خامنه ای فرمودند/عالییییی این جمله:احمق ها فکر کردن اینجا گرجستان
سبزک های احمق…
درود بر بسیجییییییییییییییییییییییی
مرگ بر منافق…
سبزک هااگه ناراحت هستن برن خوب از ایران…این کشور کشور اسلامی…خوب تو گوشتون فرو کنید… یا علی
سلام
“اتفاقا عباس هم باتوم به دست بود”
منتظر شما هستم.
همه اش ۱۳ تا سیمرغ، کاش چند تا دیگه سیمرغ تهیه می کردین. اینهمه بعضیا زحمت ساخت وپاخت فیلم یا بازیگری می کنند،آنوقت جایزه نگیرند دلشون می سوزه ها
سلام
بنا به دلایلی محتاج شده ایم که آمار باز دید از این نشریه در هر روز بالا باشد ،
لذا از شما خواهشمندیم چنانچه برای شما مقدور است
در هر روز ، روزی یک بار به این نشریه سر بزنید .
از خدای متعال توفیق روز افزون برای شما خواستاریم .
شورای تحریریه
صدف سبز آبی
با اجازه همه بزرگان سایت!!!
ساعت ۱:۱۰
افراد آنلاین: ۲۵
یا حق
سلام علیکم
حالا وقت تبریک عیدالزهرا سلام الله علیها ست!
عیدتون مبارک
اللهم العن اوّل ظالم ظلم حق محمّد وآل محمّد و آخر تابع له علی ذالک …
التماس دعا
سلام حسین آقا مطلب زیبایی بود
به وبلاگم هم سری بزنید
این بچه مسلمان بسیجی یه چیزایی نوشت شاید که……………
من ار بچه های دانشگاه مازندرانم
راستی چطور میشه با شما ارتباط برقرار کرد و دعوت کرد شما رو برا دانشگاه
درمفاتیح آمده است که :روز ۹ ربیع روز بسیار شریفی است وروز برطرف شدن غم هاست و مستحب است در این روز شکر و عبادت خدا کردن و اطعام برادران مومن و خوشنود گردانیدن ایشان.
جسارتا امکانش هست امشب یک عمل مستحب انجام دهید و دل چند میلیون بسیجی را شاد کنید و خیالمان را راحت که :
تا ظهور حضرت خورشید(عج)و سپردن این انقلاب به صاحب حقیقی اش باز هم، چون گذشته برایمان می نویسید و در فضای سایبر حضور فعال دارید؟(عجب جمله ای گفتم)
از آنجایی که یکی از نام های روز ۹ ربیع یوم یستجاب فیه الدعاء است همه ی ما هم دعا می کنیم که مشکلات ریز و درشت قطعه یکی پس از دیگری حل شوند.انشاءالله
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ونقش دوم نامردش خیلی جالب بود.
سلام داداش عزیزم
عجب جشنواره ی پر باری بوده این جشنوار ی امسال.
داداش کار کتاب به کجا رسید.میدونم خیلی به زحمت افتادید ولی
خدا قوت همیشه! بسیج خسته نمیشه!
فدائی داری داداشممممممممممممممممممممممممممم.
سلام
اول به عمر شاه نجاست لعنت
دوم به ابوبکر به صراحت لعنت
از لعنت حق نباشد عثمان محروم
بر هر که بود ضد ولایت لعنت
عید ولایت بر شما مبارک
“۲۲ بهمن ، چوب پرچم جمهوری اسلامی”
بروزم .
http://www.ja-mande.persianblog.ir
ببخشید از همه دوستان(مردی در حال سوت زدن ) 🙂
بازدید امروز: ۵۵۶
بازدید دیروز: ۴۱۷۶
افراد آنلاین: ۴
بازدید کل: ۱۲۲۵۳۱۰
-اللهم العن الجبت و طاغوت….
۹ دی پارسال …
استاد کلاس ساعت ۸ صبح رو تا ۲ طول داد!
به چه بدبختی خودم رو رسوندم دروازه دولت…!
و امسال…
استاد تحویل پروژه رو از ۲۵ بهمن عقب انداخت تا دانشجوها راحت به راهپیماییشون برسند!!!
– ندا آغاسلطان درستشه فکر می کنم.
http://balatarin1389.mihanblog.com
سبز فقط سبز علی علی علی رهبر فقط سید علی سید علی سید علی
جانم فدای رهبر یا علی یا حسین یا مهدی ادرکنی
برای سلامتی رهبر صلوات و تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات .
عجب حکایتی هست این عدد ۹
۹دی هم از همان ۹ربیع شروع شد
خیلی باحال بود،خیلی
دیروز حرف دلم را زدم, حالا چه خوشت بیاید چه خوشت نیاید که به لاریجانی انتقاد کردم
اون جمله معروف سید شهیدان اهل قلم که یادت هست: …………. الا بچه حزب اللهیا
مرغ جناب مشائی یادتان رفته!!
سلام آقا حسین
نمیدونم چرا هرچی سعی میکنم شما رو تو پیوندام اضافه کنم نمیشه
مشکل از کجاست؟
سلام علیکم.
آغاز امامت حضرت حجه بن الحسن را تبریک عرض می کنم.
ان شاالله که از یاران واقعی حضرت باشید.
جشنواره ی جالبی بود به خصوص منتخبین .
کی بهشون جایزه می دین؟
به امید ظهور دولت یار
التماس دعا
یا حق
مثل همیشه توپه توپ
عیدالزهرا مبارک:
http://eslami1414.persiangig.com/image/new/lan.jpg
سلاااااااااااااااام-برادر پس گفتی میخای بری!؟
انگار دلت نیومد مارو تنها بزاری!!
ارادتمندیم به اندازه ستاره های حضرت ماه ه ه …
دستت درست همیشه بهترینی
با سلام
برادرم عزیزم
من هم مثل شما به سیاست می نگرم ولیکن تلخی کلامت به شیرینی کلام مولای بیکفنمان حتی در سخت ترین شرائط روز عاشورا ،آن هنگام که طفل شیرخوارش بر روی دستانش بود و یا آن زمان که شمر ملعون بر روی سینه مبارک قرار گرفت که به او فرمود اگر همینک توبه کنی با خودم به بهشت رهنمون خواهی شد نیست.
مواظب باش آخرت از دیدن روی پدرت شرم نکنی
کلامت تلخ است ….
اهل بیتی نیست …. اخوی
حسین قدیانی: اگر من اهل بیتی نیستم، پس چرا “اخوی” صدایم می کنی؟! من اهل بیت رهبری ام که امتداد بیت اهل بیت است.
سلام علیکم
ارادت
یا علی
امری باشد در خدمتیم
با اجازه مبصر جان
ساعت ۱۰:۳۸
افراد آنلاین: ۳۰
داداش حسین دووووووووووووست داریم.
سلام علیکم
خدا قوت
انصافا مثل همیشه عالی و مبتکرانه…
مهدی هاشمی؛ برنده بهترین بازیگر نقش دوم ((((نامرد))))) برای فیلم “اینجا بدون من”.
شهادت نصیبتان
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دى(سال ۸۸)
سه روز از پیروزى انقلاب در بیست و دوى بهمن گذشته بود(۲۵ بهمن)، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان مى آیند توى خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزى عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادى طلب بود، پشت سرشان همهی دستگاههاى ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزى است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجدهى شکر کنیم.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8599
سلام به همه دوستان
داداش حسین واقعا با طنز لطیف و به جاتون کم کمک دارین یه سایت خنده رو راه اندازی می کنید،اونم چه سایتی.طنز اونم سیاسی واقعا سر حالم می کنه.
دست مریضاد.
راستی سالروز آغاز امامت آقا و مولامونو خدمت همه برو بچه های بسیجی تبریک می گم .
شاد باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
برائت ما عین محبت ماست، همانطور که سیاست ما عین دیانت ماست!
خاک بر سر شعورت که اسم فیلم های واقعی رو مسخره می کنی.حداقل اسم از خودت در میاوردی.گر چه از تو بیشتر از این خلاقیت در نمیاد.متاسفم بازم برات
با اجازه آقا سید احمد
افراد آنلاین: ۴۰ نفر
چشم حسود کور!
کاش به سید حسن خمینی هم برای فیلم فرزند صبح جایزه می دادید… سیمرغ نشد، شترمرغ!
سلام
قلمتو چجوری می تراشی که می تونی اینجوری بنویسی؟!
قلم ذهن را باید تراشید. تراش های من کند شده است. نجاتم دهید.
داش حسین جونم خیلی میخوامت
از خودت مواظبت کن
یاعلی
خدا همه بیماران را شفای عاجل دهد از جمله مریض منظور
زنده باد حزب الله
سلام لینک شدید.خوشحال میشویم این کار را بکنید.حتما خبر بدهید.
معذرت اسمم این بود.
http://www.anti-shobhe.blogsky.com
حتما سر بزنید
چریک های فرهنگی
سلام علیکم
از جوابی که به حسن در پست قبل دادید بسیار محظوظ شدیم .
این بسیجی چه کار کرده که انقدر سنگش سنگین شده خورده تو فرق سر این جماعت .
اون موقع که بسیجی رو برهنه کردند معنای خیلی چیزها رو فراموش کرده بودند .
اون موقع که جنبش مبارزه با سطل آشغال راه اندازی کردند نیز هم .
اون موقع که دست دختران فراری رو گرفتند و ستاد آقایان فتنه گران را میکده کردند نیز هم .
و …………… خیلی چیزهای دیگه ..
این نقطه چین ها کار خودم بودا گناه مدیر وبلاگو نشورید .
یاعلی
خطاب به ناشناس
اتفاقا این عین خلاقیت است که اسم فیلم های واقعی جشنواره را بیاوری ومرتبطش کنی با شخصیت های سیاسی .این کار خیلی سخت تر است تا درآوردن اسم از خود.
جوابی که به دو کامنت آخر پست قبلی دادید بسیار دلنشین بود. لذت بردیم 🙂
فرداروز سقوط جمهوری اسلامی است..
حسین قدیانی: من هم قبول دارم؛ فردا جمهوری اسلامی بر سر جنبش سبز سقوط خواهد کرد!
با سلام
من که خیلی منتظر فیلم اخراجی ها ۳ هستم
راستی
سیمرغ بلورین بهترین نویسندگی را باید داد به حسین قدیانی برای فیلم ” اتوبوس چهارشنبه و ساندیس “
باسلام خدمت حاج حسین آقا قدیانی
با جنبش سبز در روز ۲۵ بهمن به تاریخ خواهد پیوست. به روزم
و مکروا و مکرالله، ولله خیر الماکرین!
جنبش سبز مخملی بچرخ تا بچرخیم! و به یاد داشته باش که: و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا!
سلام خسته نباشی این اولین بار که دارم دروبلاگ مقدس قطعه۲۶ نظر میدم حالا یه شعر براهمه ی عاشقای حضرت ماه *کربلایعنی که یادرهبری*از حیسن عصرخودفرمانبری *عده ای ازهمرهان جاهل شدند *در حمایت ازعلی کاهل شدند*مکر داخل کفرخارج راببین*رونق کارخوارج راببین*همچو مهدی ماولی داریم وبس*شیعیان سیدعلی داریم وبس*یاعلی*
سلام علیکم
چه جالب بود نسبت دادن اسامی واقعی فیلم ها به اسامی منظور!!!!
اما یک سوال چند تا از این فیلم ها را دیده اید آیا؟
🙂
بعضی ازدوستان دقت نفرمودنداین فیلم هایی که داداش حسین اسم بردندهمه درجشنواره اکران شده اندولی بعضی اصطلاحاتی راکه بچه های قطعه گفتنداصلافیلم نیست ولی خوبه کارگردان هابرای این موضوعات جالب هم فیلم بسازند.ضمناداداش حسین عزیزاسم بزرگوارانی ازقلم افتاده اندکه اگرمطلع شوندشایدازشمامکدرگردندکه چراازدستان نازنین شماهدایایی دریافت نکرده اندمثل آقایان علی فریمانی ، مکتب ایرانی ،ممدتمدن ، پرسه درمه و…البته امیدوارم این عزیزان به زودی درپل صراط هدایای خودراازدستان مقدس بابااکبردریافت کنند
رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: سازمانهای جاسوسی غربی بهدنبال این هستند تا فرد عقبافتادهای را پیدا کنند که خود را در تهران آتش بزند و این کار را با شروع تحولات تونس و مصر شبیهسازی کنند.
شیخ بی سواد باید بیش از اینا جایزه می گرفت داوری اندکی ناعادلانه نبود؟؟؟
ما شاهد سقوط حقیقت
ماشاهد تلاشی انسان
ماصاحبان واقعه بودیم
چندی به ضجرشعله کشیدیم
وینک درون خاطره دودیم
گفتند:”روبه اوج روانیم
دیدیم سیر سوی هبوط است
شعرسپید نیست که خواندیش
این جعبه سیاه سقوط است..!؟
یاعلی”
مشایی: برندهی همای سعادت نقش اولِ در سایهیِ مرد برای فیلم “رستم و اسفندیار”
استقبال از رحیم مشایی در ۲۲ بهمن.
انصافا بانوان اقلابی خوب شعار میدن.
حتما دانلود کنین
http://parsaspace.com/files/0121168884/mashaei-22-11-89.flv.html
سلام
ناشناس جمهوری اسلامی فعلا نظاره گر سقوط ومرگ فراعنه است فرصت ندارد به امثال تو جواب
بدهدآنان که محله ها را باپول می خرند مطمئن باشند امثال من همچنان باآنها درجدالیم –
وبه یاری خدا نمی گذاریم آب خوش ازگلویشان پایین برود.همچنان که تا امروز بوده ایم وتاامروز-
۳۲سال است که آرام ننشسته ایم وقتی آنقدرپول دارند که کل خانه ها ومغازه های محله را می –
خرند جنابعالی که دیگرقیمتی نداری . چقدرفروختی خودت را؟
مرکزآینده شناسی فتنه (فاجا) نسبت به بروز فتنه های جدید در ماه های اینده هشدار داد:
۱٫فتنه جنسی…………. گزارش های محققان غیر بومی و غربزده در باره ی افزایش نرخ ایدز به دلیل رابطه ی جنسی فزاینده
۲٫فتنه سرد………… ایجاد توهم اختلاف جنگ سرد در بین اصولگرایان
۳٫فتنه گرم………….. روشن کردن زودرس تنور یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری
۴٫ فتنه ولرم………… جذب حداکثری و دفع حداقلی
۵٫فتنه نرم…………..افزایش استقبال مردم از قهوه ی تلخ
۶٫فتنه سخت…………. افزایش خرید قفل ،شب بند، زنجیر، نصب نرده و دزدگیر
۷٫فتنه یارانه ای……….. پرس و جو از مبلغ نهایی،زمان قطعی و نحوه برداشت یارانه از حساب سرپرست خانوار
حیف این مرغ ها که برای چه کسایی پرگشودندبه شیخ جوجه م زیاده چه برسه به مرغ راستی مرغ اسفندیارخان کو؟
سلام و خسته نباشید!
اگر جنبش سبز به تعداد آدم هایی که در یکی از سرویس های بهداشتی اطراف حرم قم توی صف ایستاده بودند، برای وضو، آدم داشت و البته انرژی، انقدر به این در و اوندر نمی زد برای آوردن قرتی هایش به خیابان و اینکه:
شاخک های جنبش سبز، گذشته از بی انصافی، خیلی خوب کار می کند،
موسوی و شیخ چه قدر موقع شناسند،
با خودشان و اربابانشان نشستند و فکر کردند،
به این نتیجه رسیدند که حالا که اعصاب امریکا و اسرائیل حسابی از دست مصری ها خورده و کم مانده گریه کنند
یک حرکت سبز در ایران هرچند کوچک و محدود
خیلی می تواند از دل اوباما و نتان یاهو در بیاورد
عقده ای می شوند بدبخت ها!
مولای غریبم!
انجا که عدالت به تو ختم می شود…
منتظر به نظاره تو ایستاده است.پنجره هایی که فانوس هایش اویخته به نوید امدنت است وهراسان در این اندیشه که می شود در امیدوارترین فصل دل، انتظارمان به سبزی حضور تو ختم شود؟گوش خوابانده ایم در همهمه صداها تا رستاخیز صدایت را در اوج بیکرانگی کعبه بشنویم و بار دیگر با اخرین سفیر هدایت مهدی دوباره بندیم و بگوییم:
ای پیامبر اخرین!
سخنانت را شنیدیم و خشنودیم بر انچه از سوی پروردگار حکیم بر ما ابلاغ نمودی.با جان و دل و زبان و دستهایمان پذیرای عهد توایم و بر این پیمان تا به ابد و تا پای جان وفادار خواهیم ماند.
با بغض چشمها و صورتهای خیس خورده مان در هزار و صد و هفتاد و دومین سالگرد اغاز امامتت به امید امدنت ره می پیماییم تا خداوند استجابت، این نجوای لبهای ترک خورده مان را به اجابت برساند،چرا که هیچ خواسته ای در درگاه او بی اجابت نمی ماند.
مطلب جالبی بود.منتظر شما هستم
چرا پدرخوانده متمدن جناب ممد تمدن جایزه نگرفته مگه اون فیلم نداشته؟؟!!
سلام
دست مریزاد
ولی انصاف نبود بعضیا بی بهره بمونند.
لطفا در جشنواره های بعدی یه چیزی بهشون بدید گناه دارند
یا علی
نمکدون امیدوارم شهادت نصیبتون شه که هم خودت سقط شی هم ما فیض ببریم از نبود حروم زاده هایی مثل شما.
تشکر از شما که این فضا را خالی نکردی .
ما به هفته ای یک متن هم راضی هستیم
اما هر ۶ ماه، یک تألیف روی شاخش باشد .
باحال بود حاجی…
همه ی نوشته ها تون یه ور جواب دادنتون به دیدگاه ها یه ور
به هب چه عکس قشنگی این هنره کیه؟
راستی امروز می گفتن اینترنت ایران قطع شده و وسایل ارتباطی هم همین طور
نکنه ما در توهماتمون داریم دیدگاه می نویسیم اینجا ؟؟
طرح جدید خیلی زیباست، خیلی، اما عکس خودتونو بیشتر دوست داشتم.
اینطوری دلم براتون تنگ میشه داداش حسین.
داداش حسین بخواند : پرسه در مه زدن های آقای رییس مجلس در راهپیمایی ۲۲ بهمن قم : http://lajman.blogsky.com/1389/11/23/post-43/
توی این متنت خبری از لاریجانی نیست, آیا خبریه؟ هنوز تعریف و تمجیداتت بعد از بسته شدن سایتت توسط ق ق یادمون نرفته. نباید از یارو بعد از آن همه حمایت از فتنه و تقابل با رهبری در مجلس و فقط به خاطر یکی دو کار خوب تعریف میکردی. مثل اینه که بگی عمر آدم خوبی بود چون در جمع آوری قرآن خیلی زحمت کشید.
ایشالا که سیداحمد این متنو میذاره داداش حسین بخونه
نوشتیم داداش حسین, خوانده شد سیداحمد
سلام
وبلاگ نفوذی یه بازی فوق العاده به نام بازگشت مختار منتشر کرده است :
http://nofuzi.com/post-54.aspx
قلم را ان زبان نبود که سر عشق گوید باز / ورای حد تقریر است شرم آرزومندی!
داداش حسین عزیزبااین لوگوی جدیدت خیلی حال می کنم مخصوصابا روان نویسش که عین همون روان نویسیه که زیادتودستای قشنگ حضرت ماه دیدم موقع یادداشت برداریهاشون تودیدارها ، الحق که بابصیرتی همه چیزت انگاری روحساب کتابه
با اجازه مبصر عزیز
ساعت ۲۱:۴۲
افراد آنلاین: ۳۱ نفر
داداش حسین بسیجیا فـــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
لوگوی جدیدمبارک چه خوشگله ایشالله چرخش براتون بچرخه ولی قبلیه قشنگتربوداچشممون میفتادتوچشم فرمانده یه انرزی میگرفتیم که نگو………..
سلام برادر
حال لقمه حرام می خواهد از سفره پسر مرجانه – زنه به هرزگی معروف – باشد یا از دلارهای نفتی فرزندان معنوی ابن تیمیه حرام زاده در سرزمین حجاز و آنچه در این میان از همه مهمتر است این است که والله متم نوره یعنی مبارک در روز ۲۲ بهمن سقوط کرد.
استاد، چرا به زهره کوهنورد جایزه نرسید؟ البته همسرشان در هنگام دریافت جایزه اعلام کردند، من هر چه دارم از اوست.
راستی لوگو جدید قطعه، بسیار زیباست ولی عکس خودتان نیست، بذارین بهتر می شود. دیگه اینکه دلمان برای نوشته های ستون سمت چپ هم تنگ شده.
آخرین دستنوشته بچه های مسجدمان ، در وبلاگ مسجدمان!!! :
“چیستان!
اون چیه که خیلی پولش میشه!
نمیدونین خوب خوب:
اون چیه که خیلی سوسولیه!
بازم نمیدونین ای …. ها
اصلاْ اون چیه که ۵۰۰ میلیون تومن پولشه!
پول تو جیبیه آقا زاده مسئول….. مشهد هم نیست!
پول خانه دار شدن ۱۰ زوج جوان ۵۰ ساله هم نیست گفته باشم!….”
ادامش:
http://9dai.blogfa.com/post-25.aspx
سلا حاج حسین،خیلی با این جمله حال کردمٰ؛الحق که داداش حسین این بسیجی های خوش فکر و مبتکری!:
مهدی هاشمی؛ برنده بهترین بازیگر نقش دوم نامرد برای فیلم “اینجا بدون من”.
و البته باید جایزه ای هم در شٱن محمود در نظر بگیری برای نویسندگی رمان غمناک و پیچیده :(( من از آن مرد حمایت می کنم!.))
رنگ وبوی شهادت میده بنر جدیدتون خودنویسه هم آشناس ! فک کنم شبیهه مال آقاس ! احسنت.یازهرا
آقای قدیانی
خدا به بصیرت و ذهن و قلمت برکت بیشتری بدهد .
هر چه از دشمن فحش بیشتری میشنوید نشان از درستی راه و مسیری است که میروید.
تقبل الله
آقای قدیانی اگر شما روشنفکری باید به همه احترام بذاری و فقط حق انتقاد نه بیشتر که غیر خدا و اولی الامر حق اینکه بخواند کسی رو بکوبن ندارند که خودشونم اینکارو نمی کنن.
ضمناً شما تا ۳ سال پیش از بسیاری که نام بردی طرفداری می کردی، حالا چطور چشمت رو می بندی و اینا رو می گی؟
هیئت داوران اینا رو خریده یا اینا هیئت داوران رو؟
عجب سوالی معلومه هیات داوران اینا رو
اینا تو دنیای سیاست انقدر نقش های بهتر از اینا دارن که این نقشها باسشون جنگولک بازیه
حالا که اینطور شد اسم این فیلمها رو حفظ می کنم که هیچ کدومشو نبینم البته تو سینما
به اندازه کافی دارم می بینم
سلام گرمی
مطمئن هستم و شما هم مطمئن باشید که برادرمان “عشق امام حسین(ع) ” از روی غرض حرف نزده… چون هم شما و هم قلمتان را دوست دارم بدون تعارف می گویم شما به عنوان یک ولایی و دوستدار اهل بیت اگر می خواهید پیرو ولایت باشید و از ولایت حمایت کنید می بایست مرام و منش و گفتارتان هم ولایی باشد و نشأت گرفته از سیره اهل بیت… حضرت آیت الله خامنه ای عزیز دل همه است بعضی وقتها با رفتارهایی و گفتارهایی خاص که مطمئنم از سر دلسوزی و عشق است شخصیت بزرگ و کاریزمای ایشان را کمی محدود به جغرافیایی و سلیقه هایی خاص می کنید که خواسته یا ناخواسته در جهت افرادی مریض گام بر می دارید… یادمان باشد و شما هم خود واقفید که امروز آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین جهان است و مردم جهان ایشان را رهبر امت اسلامی می خوانند و می دانند بعضی وقتها شما محدود و کوچک می کنید ولی امر ما را … مردم ما خود به اندازه کافی هم از نفاق می دانند و هم منافق را خوب می شناسند… که در عمل در نهم دیماهها نشان دادند که خوب می شناسند و به موقع… قلمتان ستودنی است برادر ولی کاش کمی مختصات قلمتان را از مختصاتی اینقدر محدود به مختصات بزرگتری سوق می دادید… پیامبر و معصومین و امام و شهدای ما همه و همه نگاهشان فراتر از افق هایی بود که امروز در برابر ماست کاش ما هم کمی یاد می گرفتیم افق های دورتری را ببینیم…. بگذریم برادر…
ذر مطلب قبلی چند سطر عجیب بر دلمان نشست:
“هروله یعنی اظطرار قلب زینب، آن زمان که داشت سر از تن برادرش جدا می شد. هروله یعنی بی تابی بنت الحسین، وقتی که هنوز حسین بود و دیگر عموعباس نبود. هروله یعنی از اشک، آرام تر بودن و از عشق، محزون تر بودن. هروله یعنی حسین را دیدن اما قطعه قطعه. هروله یعنی راس الحسین اما بالای نیزه. هروله یعنی هروله. یعنی آزادی آدمی در انتخاب میان گلوی طفل ۶ ماهه حسین و تیر ۳ شعبه حرمله. هروله یعنی بیم از سراب و امید به آب، هروله یعنی تحیر انسان از نزدیکی مرز میان حق و باطل، آنقدر که خنجر شمر به حنجره حسین نزدیک است… و نزدیک بود کسی شک کند که در کربلا، حق با فرزند علی است یا جانباز علیو نزدیک بود کسی شک کند که در کربلا، حق با فرزند علی است یا جانباز علی. هروله یعنی زینب. سعی هاجر بصیرت می خواست اما اسارت نداشت. هروله یعنی بصیرت که بفهمی در جمل، حق با علی است یا اصحاب پیامبر… ”
“ما برای دفاع از ولایت، اذن از عباس بن علی داریم”
و این جمله لبریز از عشقمان کرد و یادآوری کرد وفاداری عباس را…
یا علی.
سلام به حاج حسین آقای قدیانی و همه همسنگران عزیز
جایزه بزرگترین فرار در جمهوری اسلامی به «مهدی هاشمی رفسنجانی فتنه گر»
توسط سران فتنه تقدیم می شود.
داداش حسین خیلی خوب بوووود 🙂
خاک و خون، آتش و آه و صدایے که به آرامش نجواے ستارگان پیوسته بود. چه خوب که ماه روے از زمین بر گرفته بود و زمین، مبهوت از پر کشیدن بے انتهاے رضوانے دیگر. و مگر نه آن که زمین تاب قدم هاے پر معنایش را نداشت و آسمان تنها در یک نیم نکاه او خلاصه مے شد؟ پس بغض به هم فشرده این دو به چه خاطر؟ عرش و فرش بدو انس گرفته بودند نه او به این دو. فرش پهنه ے سجاده ے زمزمه هاے عاشقے او بود و معراج قنوتش عرش را به تبسم نشسته بود و عارفانه هایش کرشمه هاے اهل عالم معنا را تفسیر مے نمود.
http://philsoph.parsiblog.com/
http://philsoph.parsiblog.com/
خدا قوت رزمنده
مرگ بر هاشمی فتنه گر
راستش از اینکه اسم قالیباف رو تو این پست آوردی واقعا ناراحت شدم.یادمون باشه که قالیباف واقعا پیرو ولایت فقیه و مثل بعضی ها نامه رهبرشو یک هفته رو هوا نگه نمی داره.هرکس دیگه ای جای قالیباف بود این موضوع رو که به بهانه واهی ویزا ی آمریکا بهش ندادن تابره و جایزش رو بگیره ( که البته جایزه ای به جمهوری اسلامی بود و قابلیت های نظام رو در بحبوحه ی تحریم ها نشان می داد) علم عثمان می کرد و کلی عقده گشایی می کرد اما دیدیم که این مرد که الحق نشون داده پیرو رهبری عزیزه فقط سکوت کرد و گفت که مسئله رو سیاسی نکنید مشکلی وجود نداشت. جناب قدیانی واقعا از بردن نام قالیباف در این پست ناراحت شدم بیشتر از اینکه کارمون به جایی رسیده که به اونایی هم که واقعا از رهبری حمایت می کنن هم رحم نمی کنیم.
روز نه دی دیگری خواهیم ساخت
سلام
تو مطلب قبلیت نتونستم کامنت بذارم
میخواستم بگم اینا اون چیزی که ما بهش میگیم جیگرو متاسفانه ندارن!
یه پیشنهاد امروز داشتم به بچه ها میدادم که بیایم نظامو بهشون بدیم بعد بهشون نشون بدیم که چه جوری انقلاب میکنیم حداکثر ظرف یک روز! حالا شما این پیشنهاد منو به اون بالاها بده که نظامو خودمون بهشون بدیم بعد ظرف ۲۴ ساعت نظامو دوباره بیگیریم تا بفهمن دنیا دسته کیه!!!
در وزن کشی یوم الله ۲۵ بهمن(ولنتاین) شرکت کنید!!!
delkhoun.blogfa.com
یا علی
داور خوبی هستید البته زیدی ارفاق داشتید
تقوای قلم نداری برای ارضای عقده های خودت قلم میزنی نه برای خدا تهمت زدن برات شیرینه فردای قیامت چوب میکنن تو …نت
من بسیجی نیستم اما اون کلیپی که در ۲۵ بهمن یک بسیجی میره وسط اون همه سبزی وحشی و عکس رهبرش رو بدون ترس از کسی از رو زمین برمی داره خیلی برام جالب بود.
واقعاً خیلی شجاع بود…
سلام داداس حسین من یکی از بسیجیهای کردستان هستم . چند وقتیه با وبلاگت اشنا شدم خیلی عالیه . ما از حرکت این منافق ها خیلی ناراحت شدیم تا جایی که میخواستم یه اتوبوس از بچه هارو بردارم بیارم اونجا حقشون رو کف دستشون بذاریم . ولی خیالمون راحته که شما اونجا هستین فقط اگه کمک خواستین کافیه ندا بدین تا با روش کردی خودمون ترتیب این اوباش رو بدیم. با تشکر از وبلاگ خوبتون
آنلاین ۳۶ نفر .ماشااااااااااااااااااااالله
“شیخ بیسواد؛ برنده جایزه منتخب تماشاگران برای فیلم های “گل چهره” و “مصائب چارلی”. ”
خیلی عالی نوشتی ..دمت گرم