موضع ۲۲ بهمن ملت، همان موضع ۹ دی است

این متن در روزنامه وطن امروز/ ۴ شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ کار شده است

دریا و موج و غرور و غروب و آب و جوانی های من و بابااکبر/ کاری از فتوشاپ!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ….. موجیم که آسودگی ما عدم ماست

دارد می رسد از راه روز یوم الله. بهترین روز بچگی های پر از خاطره ما، که تا به میدان آزادی نمی رسیدیم، قبول نبود راهپیمایی. دست مان را با هزار زحمتی که بود قلاب می کردیم به ستون های اریب میدان آزادی و هر که بیشتر بالا می رفت، برنده بود. کار خطرناکی بود، اما می ارزید ملت را از چند متر بالاتر نگاه کنی. از چند متر بالاتر، ملت را نگاه کردن عیبی ندارد، اما عده ای از فاصله خیلی دور، از شمال شهر تبختر، به رای مردم نگاه می کنند. نسل من، آن چند متر را خیلی راحت سُر می خورد و می آمد پایین، اما در فتنه ۸۸ اشراف فخرفروش با مخ به زمین خوردند. سران فتنه هنوز گرم اند، صدای سردردشان بعد از محاکمه بلند می شود. سال گذشته، نمی دانم در کجای خیابان آزادی، طوماری به چه بلندی، من هم امضا کردم که سران فتنه باید محاکمه شوند. طومار من چه شد؟ آن همه امضا داشت! سال گذشته، خوب یادم هست که درست زیر برج آزادی ۵۰۰ تومان لبو خریدم و خوردم. خیلی هم خوشمزه بود. چسبید. سال های دور، خوب یادم هست که وقت سخنرانی روسای جمهور، الکی تکبیر می فرستادیم و بزرگترهای مان “هیس” می گفتند! خب، بچه بودیم! ما با شعار “مرگ بر آمریکا” بزرگ شده ایم. “الله اکبر” شعار ماست.

“حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست”. ما از همان بچگی، آدمک عموسام را آتش می زدیم. اول، یک حال اساسی به پرچم اسرائیل می دادیم، بعد بادبادک هوا می کردیم. ما از همان بچگی در رکاب انقلاب اسلامی بودیم. کاش در کوران فتنه ۸۸ هم صدا و سیما عقل می کرد و باز هم “علامتی که می شنوید، علامت خطر است” پخش می کرد. اگر علامت خطر بعثی ها در جنگ تحمیلی، صدای آژیر داشت و با یک پناه بردن به راه پله حل می شد، علامت خطر بعضی ها در جنگ تحلیلی، “این عمار” بود. “بصیرت” پناهگاه ما بود. حضرت ماه به درستی، راه را نشان ما داد. ما خامنه ای را از اول دوست داشتیم. ولایت، یعنی محبت، دوستی. حتی زمان امام هم برای ما خامنه ای، با خیلی ها فرق داشت. لابد جبهه که می رفت، اخلاص داشت که به دل ما می نشست. لباس رزم به بعضی ها نمی آید. خدا را شکر که من با این کلمه “بعضی ها” و “بعثی ها” وقتی بازی می کنم، مخاطب منظورم را می گیرد که چه کسی را بیشتر مد نظرم است. مخاطب “دل نوشت” بصیرت دارد. با من همه آن ۲۲ بهمن های رویایی را تا میدان آزادی آمده. با من لبو خورده. باقالی خورده. مجانی ساندیس خورده. بادبادک بازی کرده. عشق کرده. کی بود که می گفت؛ ۲۲ بهمن ۸۸ با اسب تراوا جمهوری اسلامی سقوط می کند؟! زر مفت می زنند، جایزه پولیتزر می گیرند. زر می زنند، پول می گیرند. آن ۲۲ بهمن که جمهوری اسلامی سقوط نکرد، این ۲۲ بهمن اما شاید “مبارک” نباشد! مبارک یعنی میمون و این میمون در فتنه ۸۸ از سران فتنه حمایت کرد. محمودعباس هم یعنی میمون. اوباما اما بوزینه است. شیمون پرز، گوریل و کودکان خردسال غزه را می کشد. یک مشت جانور، سال گذشته از سران فتنه حمایت کردند تا ۲۲ بهمن، میدان آزادی خلوت باشد. ما حاضریم برای شکوه این روز بمیریم. یادش به خیر! ۲۲ بهمن، برف که می آمد، “بی بی سی” می گفت؛ آمده اند برف بازی. هوا که خوب می شد،

جورازلم پست می گفت؛ آمده اند آفتاب بگیرند. یادش به خیر! هم برف بازی می کردیم، هم آفتاب می گرفتیم و هم شعار دادیم “مرگ بر آمریکا”. آن سال که برف آمد، چه هویجی گذاشتیم، به جای دماغ، روی کله آدم برفی جورج بوش! دیده ای یک مادر، نوزادش را چگونه در آغوش می گیرد؟… جمهوری اسلامی بغل خداست و خدا هوای ما را دارد. جمعه ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۸۹هوای دل ما ستاره های حضرت ماه، چند درجه بالای بصیرت، اما بارانی است! باران گاهی چه عاشقانه می بارد. فتنه کنند علیه یاران، اما باران، سیل آسا می آید. آن مرد در باران آمد. آن زن در باران آمد. بعضی ها علیه ۲۲ بهمن های عاشقانه ما فتنه کردند، مجبور شدیم در ۹ دی نباریم جز به سیل. عمار هم بود. تقصیر ما نبود؛ دشمن و بازیچه هایش پا روی دم شیر گذاشته بودند. از روز انتخابات تا یوم الله ۹ دی، ما زیاد صبر کرده بودیم انگار. روز عاشورا اما دیدیم صبر ما دارد حمل بر سکوت می شود. بد معنی می شود. از سکوت ما، امر بر عده ای مشتبه شد که علی تنهاست. گفتند علی تنهاست. خیمه عباس سوخت. خشم ما به جوش آمد. اسلحه بصیرت چسبید دست ما. با سلاح باتوم رفتیم به جنگ آشوبگران عاشورا که به توپ و تانک و ماهواره و سایت و دروغ و فتوشاپ مجهز بودند و ۹ دی را غریبانه آفریدیم. ۹ دی محل قرار ما، میدان انقلاب اسلامی بود. آنچه داشت متاثر از آزادی زیادی بعضی ها مخدوش می شد، انقلاب اسلامی بود و الا سال هاست که میدان آزادی محل قرار ماست. آزادی محل قرار ماست اما نه آنقدر که سنگ ها بسته باشد و سگ ها آزاد که در حاشیه بیرق عزای حسین، سوت بزنند و هلهله کنند.

عاشورا خط قرمز ماست. ولایت فقیه، اتمام حجت ماست. آنجا که پای “آقا” در میان باشد، ما هر سکوتی را می شکنیم. ما برای دفاع از ولایت، اذن از عباس بن علی داریم. حضرات مسئولین اگر به دعوا و مرافعه جلوی چشم ملت پایان ندهند، آنجا ما دیگر ناچاریم سکوت خود را بشکنیم. ما احدی را بیشتر از رهبر دوست نداریم. ما در راه دفاع از ولایت، آزادیم. “آزادی” شعار ماست. آنها که دموکراسی را آزادی معنی کرده اند، به غرب لطف کرده اند. دموکراسی، یعنی تو آزادی در انتخاب کردن، اما آزادی یعنی اختیار تام تو در انتخاب حق و باطل. دموکراسی یعنی تو آزادی در انتخاب گزینه های محدود، ولی آزادی یعنی جز گزینه های محدود غرب و شرق، حق رای دادن به جمهوری اسلامی. پاسدار این آزادی، ولی فقیه است، چون تقوای سیاسی دارد. دموکراسی غربی ها کاریکاتوری از آزادی ماست. مجسمه آزادی کاریکاتوری از میدان آزادی است. در دموکراسی غربی ها، تو هم می توانی از مبارک حمایت کنی و هم می توانی، وقت تنگ دیدن قافیه، قیافه حق به جانب بگیری. بهترین واژه فارسی، معادل دموکراسی، فریب است. فتنه است. دموکراسی غربی ها قرن هاست که روی نیزه پروپاگانداست. به اسم دموکراسی، خیلی بیشتر از اسم دین، نسل کشی کرده اند. مشتی دیکتاتور در همین فتنه ای که گذشت، مگر علم دموکراسی بلند نکرده بودند؟! مدعیان دروغین دموکراسی، بر خلاف منادیان راستین آزادی، خوی دیکتاتوری دارند.

سابقه حمایت از کدام دیکتاتور در پرونده سیاه این غربی های پرادعا نیست؟! فرقی هم نمی کند؛ چه آن دیکتاتوری که در راس حکومت است، مثل مبارک و چه آن بچه دیکتاتوری که با زَر و زِر و زور و تزویر، خودش را می خواهد به رای اکثریت تحمیل کند، مثل سران فتنه خودمان! سران فتنه باید از حال و روز امروز مبارک، درس عبرت بگیرند و ببینند که آمریکا روز واقعه، پهن هم بارشان نمی کند. آمریکا الان دارد از خاتمی حمایت می کند، اما روزی می آید که همین آمریکا پهن هم بار خاتمی نمی کند. هر کس که روی کمک آمریکای بی معرفت نامرد نالوطی، حساب باز کند، هر کس که می خواهد باشد، این از خریت اوست! کسی که شعور سیاسی داشته باشد، جمهوری اسلامی را به آمریکا نمی فروشد. این از بی شعوری خاتمی بود که میدان آزادی را به مجسمه آزادی فروخت. هر کدام از سران فتنه که جرئت کنند و روز ۲۲ بهمن همپای ملت ایران تا میدان آزادی راهپیمایی کنند، در صورت سالم ماندن، می توانند به نظام برگردند؛ چرا که نظام ما یک نظام مردمی است و اگر خاتمی می خواهد به نظام برگردد، باید بیاید راهپیمایی ۲۲ بهمن و دم ملت را ببیند. دم ملت را ببین، به جمهوری اسلامی برگرد. خاتمی هنوز آنطور که باید و شاید آدم نشده. گاهی نشانه هایی نشان می دهد؛ این کافی نیست. مگر می شود کسی از راهپیمایی ۲۲ بهمن بترسد و در عین حال قصد بازگشت به نظام داشته باشد؟! ۲۲ بهمن، یوم الله پیروزی همین جمهوری اسلامی است که خاتمی فعلا صلاحیت و لیاقت رد شدن حتی از شعاع چند کیلومتری اش را هم ندارد. خاتمی حالاحالاها باید افسوس بخورد از فراق میدان آزادی. هنوز هم گشتن گرد میدان آزادی برای ما حکم طواف دارد. میدان آزادی، میدان مقدسی است. امام می گفت: “اسرائیل به دریا دست بزند نجس می شود”. بر اساس جمله امام، سران فتنه که مورد حمایت رژیم کودک کش غاصب قدس هستند، باید خودشان را آب بکشند. آری، راهپیمایی ما در صحن مسعای انقلاب اسلامی است. ما با وضو در این فریضه شرکت می کنیم. هر یک قدم ما در راهپیمایی ۲۲ بهمن، به زبان حج، “لبیک اللهم لبیک” و به زبان کربلا “لبیک یا حسین” است. هر یک گامی که ما در یوم الله ۲۲ بهمن برمی داریم، برای ما عینا قدم زدن در بین الحرمین عباس و حسین است. ما برای سیدالشهداء گریه می کنیم تا بیشتر از خامنه ای پاسداری کنیم. راهپیمایی ما که جای خود دارد، روضه ما اشک ما هم حکومتی است.

سعی ما هم حکومتی است. سعی را در مسیری از مسعا اما باید هروله کرد. هروله، نه دویدن است و نه راه رفتن. هروله را عده ای دویدن آرام و یا راه رفتن تند معنی کرده اند. هروله اما چیزی بین راه رفتن و دویدن نیست. هروله، هروله است. هروله یعنی اظطرار قلب زینب، آن زمان که داشت سر از تن برادرش جدا می شد. هروله یعنی بی تابی بنت الحسین، وقتی که هنوز حسین بود و دیگر عموعباس نبود. هروله یعنی از اشک، آرام تر بودن و از عشق، محزون تر بودن. هروله یعنی حسین را دیدن اما قطعه قطعه. هروله یعنی راس الحسین اما بالای نیزه. هروله یعنی هروله. یعنی آزادی آدمی در انتخاب میان گلوی طفل ۶ ماهه حسین و تیر ۳ شعبه حرمله. هروله یعنی بیم از سراب و امید به آب

. هروله یعنی تحیر انسان از نزدیکی مرز میان حق و باطل، آنقدر که خنجر شمر به حنجره حسین نزدیک است… و نزدیک بود کسی شک کند که در کربلا، حق با فرزند علی است یا جانباز علی. هروله یعنی زینب. سعی هاجر بصیرت می خواست اما اسارت نداشت. هروله یعنی بصیرت که بفهمی در جمل، حق با علی است یا اصحاب پیامبر. هروله یعنی تمام گام های عاشورایی یک ملت. هروله یعنی ۲۲ بهمن. هروله یعنی ۹ دی… ۹ دی ۹ دی ۹ دی. اتفاقا جای این حرف ها همین جاست؛ در آستانه ۲۲ بهمن، راحت تر می توان از ۹ دی نوشت و نوشت: خمینی، ما را از شر شاه، آزاد کرد و خامنه ای، ما را از شر اشرافی گری. خمینی ما را از شر باطل آزاد کرد، خامنه ای ما را از شر باطلی که لباس حق پوشیده. خمینی به محمدرضا پهلوی گفت “نه” و خامنه ای… آه که دوران امام ما چقدر شبیه دوران پر مخاطره حضرت علی علیه السلام است. برای ۲۲ بهمن راحت می شود سرود ساخت، اما برای ۹ دی، چه سرودی می توان ساخت؟ ای مجاهد، ای مظهر شرف! بارها درباره ۹ دی دکلمه ای، شعری نوشته ام اما چون هر کدامش به یکی از حضرات استوانه برمی خورد، خودم سانسورش کردم و این روزها به این نتیجه رسیده ام که ۹ دی، یوم الاسرار انقلاب اسلامی است.

اگر جای سر، درون سینه است، ۹ دی یک روز استثنائی بود. گفت: “ناگهان پرده برانداخته ای، یعنی چه، مست از خانه برون تاخته ای، یعنی چه؟!” اگر ۲۲ بهمن، عاشورای ما بود، نهمین روز دی ماه سال هشتاد و اشک، فاطمیه انقلاب اسلامی است. در ایام فاطمیه بیشتر باید برای “مدینه رفته ها” روضه خواند. ۹ دی روضه نزدیک ترین یاران علی است. کسانی که روز ۹ دی در خیابان انقلاب اسلامی، “هو” شدند، آدم های برجسته ای بودند. برجسته تر از شکم عبدالله بن زبیر. تار مختار، خوب تنیده شد در پود طلحه های امروز، که به جای درد دین، سودای سود دارند و غم بود و نبود. اگر زبیر را عبدالله بدآنجا کشاند، اینجا اما عده ای به آقازاده های خود خط خطا می دهند. اینجا کرم از تاریخ نیست. از خود درخت است. چه نازک خیال اند کسانی که به قاضی القضات نامه می نویسند که به احترام شخصیت برجسته آقای هاشمی، مهدی هاشمی را محاکمه کنید! نمی دانم بیش از یک سال بعد از آن ۹ دی عاشورایی، مصلحت هست اینها را بنویسم یا نه؟… خیلی وقت است محاکمه نشده ام؛ ما که سابقه داریم، پس هر چه باداباد! بعضی ها اغلب با امام عکس داشتند، جز یکی شان که ظاهرا امام با وی عکس داشت. این “یکی” شطرنج بدی دارد با ما بازی می کند این روزها. نمازجمعه نمی آید اما هنوز هم موضع اش همان حرف هایی است که در نمازجمعه زد. این یکی، دست می گذارد روی مهره های مسئله ساز. کسانی که حجاب را امر شخصی می دانند، مهره این آدم اند؛ خواه در تهران سنگر گرفته باشند و خواه، در حلقه لندن ماوی گرفته باشند. سران فتنه مهره این آدم اند. خاتمی از همه بیشتر مهره این آدم است. خواص بی بصیرت لااقل هنگام بی بصیرتی، مهره این آدم اند. این آدم فکر می کند ما خامنه ای را مدیون خبرگان هستیم. هیهات!… آری، هیهات من الذله! ما خبرگان قانون اساسی، خبرگان رهبری و خود قانون اساسی را مدیون ولایت فقیه و مصداق حکیم آن خامنه ای عزیز هستیم. کسی که بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری تکیه زده است، باید به جای دوست، با دشمن شطرنج بازی کند. مهدی هاشمی، بخش کوچکی از پرونده بزرگ نامه سرگشاده است.

ما هی می خواهیم سکوت کنیم، آقای هاشمی متاسفانه نمی گذارد. ما به امر ولایت فقیه سکوت می کنیم اما حد و مرز این سکوت، آنجاست که عده ای سکوت ما را به تنهایی علی، ترجمه کنند. سقف سقیفه کوتاه بود در تاریخ. وسط خطبه علی، جای تکبیر است. دوره جام زهر گذشت. دیگر شقشقیه نمی تواند ۲ شقه کند کلام مولا را. دیگر علی مجبور نیست به خاطر اصل اسلام و انقلاب اسلامی، با هر عمر و زیدی وحدت کند. سیدعلی در موضع اقتدار است. موضع ما همان موضع مقتدرانه رهبر است. نمازجمعه، برپایی اش را مدیون اصل ولایت فقیه است. کسانی که با این اصل و مصداق آن در مقام عمل مشکل دارند و نامه سرگشاده می نویسند و برای فرزندان متهم شان بر دادگاه صوری اصرار می ورزند، با چه رویی و اصلا از کدام نماز جمعه سخن می گویند؟! اگر بنا بر طعنه زدن باشد، عده ای بگویند؛ چه شد که راهپیمایی ۲۲ بهمن سال گذشته، نیامده، فلنگ را بستند؟! عده ای چه کرده اند و خاندان شان چگونه مشی کرده اند که رمز پیروزی هر نامزدی در هر انتخاباتی، این است که طرف با شدت بیشتری بگوید؛ من با این فرد نیستم؟! ما آقای هاشمی! استثنائا با شما، هیچ وقت بر سر دین، بر سر روحانیت، بر سر اسلام، حتی بر سر ولایت فقیه دعوا نمی کنیم. قسم می خورم هرگز ما با شما جز بر سر رای اکثریت جدال نخواهیم کرد. دعوا سر روحانیت و ولایت و عدالت و حجاب و قرآن و قانون و دین و خدا،

دعوای ما با شما نیست. هیچ وقت هم نخواهد بود. ما زیرک ایم. این دعوا، دعوای ما با افراد دیگری است. محل تقاطع ما با شما جز رای مردم، چیز دیگری نیست. ما خوب می دانیم با شما سر کدام ۴ راه تصادف کنیم. افسر باید میان ما و شما کروکی رای اکثریت را بکشد. دعوای ما با شما، لااقل با شما، تا همیشه تاریخ بر سر رای اکثریت خواهد ماند. ما با شما، بیشتر از هر چیز بر سر آزادی و حق انتخاب مردم دعوا داریم. دعوای ما با شما حتی در روز مبادای پیوندتان با هر جریان مسئله سازی، دعوا بر سر مردم سالاری است. شما رویای دعوا با ما بر سر روحانیت و اسلام و حجاب و ولایت فقیه را بهتر است خوابی تعبیرناشدنی تفسیر کنید. اولین و مهمترین و آخرین و جاودانه ترین نزاع ما با شما این است که ما در فتنه ۸۸ طرف رای اکثریت بودیم و شما به رای مردم تمکین نکردید. اینجا مسئله ما با شما برنتافتن رای مردم توسط شماست. موضع شما قبل از آنکه همان موضع نمازجمعه باشد، همان موضع نامه سرگشاده خطاب به رهبر است که پای آرای ۴۰ میلیونی ما به هر ۴ نامزد ایستادند. پای رای اکثریت هم ایستادند. موضع شما با رهبر، و رهبر با شما هم، موضع رای اکثریت است. هر کسی با شما مخالفتی دارد،

به خاطر رای ملت است. همیشه هم همین طور بوده. ملتی می گفت “جنگ جنگ تا پیروزی”، شما می گفتی “جنگ جنگ تا یک پیروزی”. تحمیل نظر اقلیت بر اکثریت، دعوای ما با شماست. شما با ما با حضرت استاد مصباح یزدی با توده های ملت، بر سر جریان ضد روحانیت دعوا ندارید. بحث این حرف ها نیست. ما اصلا شما را مدعی صادق اسلام و ولایت و فقاهت نمی دانیم که سر این مسائل با شما دعوا داشته باشیم. دعوای شما با ما بر سر فریضه واجبی چون حجاب نیست. دعوای شما با ما حتی بر سر ولایت فقیه هم نیست. شما اگر واقعا نگران جریان ضد روحانیت هستید، چرا به جای گریبان ما، یقه معاون پارلمانی خودتان، جناب مهاجرانی را نمی گیرید؟! ما به مشایی تذکرات خودمان را داده ایم،

شما کجا گوش مهاجرانی را گرفته اید؟! حلقه ای که الان گرد این فرد متاسفانه هیز و هوس باز را گرفته، این روزها در سوگ داریوش همایون مرثیه می سراید. نماد روحانیت، امام بود و نماد جریان ضد روحانیت، ساواک. امروز، عزادار مرگ توهین کننده به حضرت امام خمینی، همان حلقه ای است که اول بار در دوره سازندگی، با چراغ سبز شما مجوز گرفت تا علیه روحانیت مطلب بنویسد. یادتان هست؟! شما اگر واقعا درد روحانیت دارید، اگر واقعا نگران دین هستید، اگر واقعا با جریان ضد حجاب مرزبندی دارید، طرف حساب تان ما نیستیم. چون شما را در این دعوا، صادق نمی بینیم، ما هرگز طرف حساب شما در این دعوا نمی شویم. بحث ما با شما، فقط بحث بر سر رای اکثریت است و بر سر رای اکثریت باقی خواهد ماند. شما اگر واقعا با جریان ضد روحانیت، مشکل دارید، چرا محسن کدیور متاسفانه بی غیرت و صد البته حامی داریوش همایون، شما را محرم راز خود می بیند و برای شما نامه فدایت شوم می نویسد؟! آن زمان که رهبر ما داشتند علیه شبیخون فرهنگی دشمن به امثال حضرتعالی تذکر می دادند، مع الاسف شما از جریانی حمایت می کردید و می کنید که امروز به “حلقه لندن” شهره اند و صاحب عزای احمد رشیدی مطلق شده اند و در مرگ او شیون سر می دهند و ابراز تاسف می کنند. شما لابد باید داریوش همایون را جریان ضد روحانیت بدانید، اما اینکه چرا از موضع دفاع از روحانیت، به جای حلقه لندن،

با ما سر دعوا بلند کرده اید، به خاطر درجه متفاوت تقوی، در سیاست ورزی بزرگان است. کسی که تقوای سیاسی داشته باشد و واقعا نگران جریان ضد روحانیت باشد، وقت موضع گیری علیه این جریان، به جای مصباح یزدی، داریوش همایون را سرزنش می کند و می گوید؛ “متاسفانه اشتباه کردم که بر خلاف نظر رهبر به مهاجرانی در دولت سازندگی میدان دادم”.

تعصب شما اگر به جریان روحانیت، صادقانه بود به این جمله منتهی می شد، اما من مانده ام چرا جریان ضد روحانیت، چرا حلقه لندن هنوز هم از شما به نیکی یاد می کند؟! چرا این جماعت گاهی از سران فتنه ناامید می شود، اما از شما نه؟! آن جریان که برای دولت فعلی، مسئله درست می کند، چون مرزبندی ما را با خودش دیده، قصد دارد گرد این دولت را در حد وسع خود از سربازان راستین ولایت فقیه خالی کند، اما حلقه لندن، نه فقط به فرزند شما پناه می دهد، که گاهی در نامه ها و بیانیه هایی که می دهد، به خود شما پناه می برد!؟… و این وسط از همه بامزه تر این است که شما مدعی هستید رهبر از اوضاع جامعه مطلع است! البته رهبر عزیز از میزان تقوای سیاسی کسانی که خود را بزرگان انقلاب می خوانند، به خوبی مطلع اند، اما مگر کسی در میزان اشراف ولی فقیه به اوضاع جامعه شک دارد؟! آن شک، که در ما مدت هاست به مرز یقین رسیده،

بی احترامی شما به رای اکثریت و صادقانه نبودن تعصب تان نسبت به روحانیت است. از افراد زیرمجموعه و وابسته به همین حلقه لندن، روزگاری تقلید از مراجع را کار میمون خواند و شما ساکت بودید. آن همه در دولت فتنه گری به نام خاتمی، علیه عاشورا و روحانیت و احکام اسلام و حتی خود خدا اراجیف نوشته شد، صدای شما کی درآمد؟! در فتنه ۸۸ خیمه زینب را به آتش زدند، صدای شما کی درآمد؟! شما به ما زیاد اعتراض کرده اید، اما سخنی علیه فتنه گران بلند نکرده اید، چرا؟! این فرد که گفتم، در هفته نامه معاون پارلمانی شما مطلب می نوشت. به نوشتن باشد، ما هم بلدیم. ما هم بلدیم زخم بیاندازیم. اصلا ما هم عاشق شما هستیم. شما هم از اوضاع جامعه باخبری. شک نکن!

***
دارد می رسد از راه روز یوم الله. لا یوم، کیومک یا اباعبدالله. “حسین حسین شعار ماست”، حتی در روز ۲۲ بهمن. شهادت در این روز افتخار ماست. دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری، ۲۲ بهمن دین خداست و ۲۲ بهمن، عاشورای انقلاب اسلامی است. امسال خاورمیانه عربی، یکی از مسیرهای ۶ گانه راهپیمایی ۲۲ بهمن شده است. وعده ما شاید التحریر قاهره باشد. “تحریر” از “حر” می آید. از آزادگی. از آزادی. از میدان آزادی. انقلاب اسلامی تازه دارد ترجمه می شود. جمهوری اسلامی تازه دارد تجربه می شود. ما هم سن انقلابیم و ۲۲ بهمن جشن تولد ماست. کیک تولد انقلاب ما “کیک زرد” انرژی هسته ای است. حالا نه فقط از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بیش از ۳۰ بهار گذشته است، بلکه از یوم الله ۹دی ۱۳۸۸ فقط یک سال گذشته است. انقلاب اسلامی به برکت نام بلند خمینی و به برکت زعیم امروز ما، سرور و سالار ما، خامنه ای حکیم، یک فرق اساسی با سایر انقلاب های دنیا دارد. انقلاب اسلامی هر چه می گذرد جوان تر می شود. انقلاب اسلامی اگر چه سال هاست که به پیروزی رسیده، اما هنوز تمام نشده، که بشود علیه اش انقلاب غیر اسلامی کرد. انقلاب اسلامی هنوز ادامه دارد؛ نشان به نشان خاورمیانه امروز.

هر سال، خدای خمینی و خامنه ای، برای باشکوه تر برگزار شدن راهپیمایی ۲۲ بهمن، به دست ما بهانه های قشنگ می دهد. سال گذشته، عدو با فتنه ای که کرد، سبب خیر شد و امسال، دوستان عربی انقلاب. این خط و این نشان. سال بعد باز هم خداوند منان بر سر ما منت می نهد و باز هم به فکر ماست. خدا به شدت جمهوری اسلامی را در آغوش گرفته است. خدا انقلاب اسلامی را دوست دارد. انقلاب اسلامی برای خدا، ادامه قیام حسین؛ خون خداست.

خدا نسبت به انقلاب اسلامی تعصب دارد. نبودم و ندیدم و کوچک بودم و نفهمیدم این تعصب را در سوم خرداد، اما بودم و دیدم و بزرگ بودم و فهمیدم این تعصب را در یوم الله نهم دی ماه ۸۸ که به وضوح، خدا نشان داد عاشق جمهوری اسلامی است. خدا ما را دوست دارد. خدا از ایستادگی ما برابر ابرقدرت ها راضی است. خدا راهپیمایی ۲۲ بهمن ما را دوست دارد. دست خدا بر سر ماست. خامنه ای رهبر ماست. خدا را شکر، ما همان قومیم که “محمد” وعده داده بود آمدن ما را در آخرالزمان. چه بسیار جوان عرب که دوست داشتند به همان معنی –تاکید می کنم؛ به همان معنی- که ما خمینی و خامنه ای داریم،

آنها هم پیر جمع، شمع انجمن داشته باشند، اما ندارند و الا به معنای درست کلمه، رهبر ما “ولی امر مسلمین جهان” است. دشمن می خواهد اشتباه خود درباره خمینی را دوباره تکرار نکند و تمام زور خود را می زند تا بلکه خامنه ای را در رسانه های خبری دنیا بایکوت کند. ابر فتنه مگر چقدر یارای آن را دارد که ماه تابان را از آستان آسمان سانسور کند؟! یک چیزهایی در جهان هست که اساسا دست خداست. سید خراسانی ما از این جنس است. خامنه ای دست خداست. فتنه ۸۸ جنگ احزاب بود با این دست. “جنگ تحلیلی” را درست می گویم. آمریکا و اسرائیل به کمک مشتی بازیچه، آمده بودند تا جمهوری اسلامی واقعی را تحلیل ببرند، کوچک کنند در حد یک جمهوری اسلامی قلابی. از اسلامش، مبارزه درنیاید و از جمهورش، مردم پای کار ۹ دی. اگر در جنگ تحمیلی، “بعثی ها” بازیچه دشمن بودند،

اما در جنگ تحلیلی، “بعضی ها” بازیچه دشمن شدند که هنوز هم موضع شان همان حرف هایی است که در سابقه شان است! با آل علی، با دست خدا هر که درافتاد، ورافتاد.

بصیرت ما سرباز خدا بود در این جنگ. به من تا الان می گفتند؛ “چرا این همه از ولایت فقیه مایه می گذاری؟”، این بار می خواهم از خود خدا مایه بگذارم. ما به نام خدا علیه فتنه قیام می کنیم. ما خدایی هستیم. انقلاب اسلامی هم خدایی است. ما چون خدا را داریم، پیروزی های مان مکرر است. علی چون خدا را داشت، فاتح خیبر شد. سیدعلی در فتنه ۸۸ در جنگ شایعه ها، چون خدا را داشت “فاتح خبر” شد.

“علی” نام بلندی است که خدا اعتلای آن را دوست دارد. ما مفتخریم که نام رهبرمان “علی” است. علی وقتی خطبه می خواند، “بازتاب” دارد. نه معاویه و نه مالک، هیچ یک نمی توانند بعد از خطبه علی سکوت کنند. بعد از محمد که سلام و درود خدا بر او باد، عده ای خواستند علی را بایکوت کنند، اما نشد! چه می خواستند، چه شد؟! در کربلا، یک طرف بغض علی بود و دیگر سو حب علی. اصلا میزان سنجش اعمال توسط خداوند، بر اساس ولایت علی است. ولایت علی را نداشته باشی، فرقی نمی کند موضع تو همان حرف های نمازجمعه باشد یا آواز شب جمعه.

خدا به تو و به آقازاده تو و به نماز تو و به آواز تو و به جمعه تو و به شب جمعه تو می گوید: “اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم”. علی، اولی الامر است. ولایت فقیه هم اولی الامر است. بعضی از بزرگان ما بد بار آمده اند. بیشتر دوست دارند به اولی الامر خط بدهند تا خط بگیرند. عادت کرده اند. البته بعضی هاشان هم به اسم خط دادن، دوست دارند به اولی الامر، جام زهر بدهند! یک بار در ۸ سال جنگ تحمیلی چنین کردند و دگر بار خواستند در ۸ ماه جنگ تحلیلی هم چنین کنند، اما روز ۹ دی، نامردی نکرد؛ زد، کاسه کوزه شان را شکست! ۹ دی ۹ دی ۹ دی… موضع ما هنوز هم همان شعارهای ۹ دی است. موضع ما در یوم الله ۲۲ بهمن امسال و هر سال دیگری، همان بود که در ۹ دی گفتیم. ۲۲ بهمن ۵۷ اگر سالی یک بار تکرار می شود اما ۹ دی ۸۸ غیر قابل تکرار است. ما دوست داریم فرزندان مان از ما درباره روز ۹ دی ۸۸ بپرسند که؛ “چه بود و چه شد؟” و ما به ایشان پز بدهیم که باید می بودید و می دیدید. متاسفانه چند سالی دیر به دنیا آمدید و ۹ دی ۱۳۸۸ را ندیدید! ۹ دی ۱۳۸۸ غیر قابل تکرار، یک چیزی در مایه های کربلای ۵ است. این درست که ما همیشه بسیجی می مانیم،

اما برای یک بسیجی، هیچ عملیاتی، جای کربلای ۵ را نمی گیرد. ما نسل ۹ دی می مانیم و هر روز در حال و هوای بصیرت، سیر می کنیم اما ۹ دی ۱۳۸۸ غیر قابل تکرار است. این روز، پز نسل ماست. ما هر روز مثل یوم الله ۹ دی عمل می کنیم اما ۹ دی ۱۳۸۸ فقط ۹ دی سال هشتاد و اشک است. این روز تاریخی، تاریخی تر از آن است که به تاریخ بپیوندد. انقلاب اسلامی، یک روز پیروزی دارد؛ ۲۲ بهمن ۵۷ و جمهوری اسلامی، یک نقطه عطف دارد؛ ۹ دی ۸۸ و تاریخ جمهوری اسلامی، یعنی قبل از ۹ دی و بعد از ۹ دی. مهمترین فرق قبل و بعد از ۹ دی این است؛ بعد از ۹ دی اگر کسی به حسب عادت، قصد کند به ولی امر،

جام زهر تعارف کند، ما ضمن نگه داشتن احترام سابقه این فرد، سیلی حیدری بر صورتش می خوابانیم. ما برای حفظ انقلاب اسلامی با احدی، حتی با خودمان تعارف نداریم. ما انقلاب اسلامی را از خودمان بیشتر دوست داریم. بعضی ها خودشان را از انقلاب اسلامی بیشتر دوست دارند. ما خودمان را فدای ولایت فقیه می خواهیم. عده ای ولایت فقیه را هم فقط تا آنجا قبول دارند که رای اقلیت اشراف را ترجیح دهد بر رای اکثریت جامعه. ما خودمان را بدهکار انقلاب اسلامی می دانیم.

عده ای از خون شهدا ارث پدرشان را طلب دارند. ما انقلاب اسلامی را از سران فتنه که جای خود دارد، از راس فتنه که بماند، حتی از سران قوا و قوای ۳ گانه جمهوری اسلامی هم بیشتر دوست داریم. ما انقلاب اسلامی را نه فقط از مجلس و قوه قضاییه، که حتی از دولت احمدی نژاد هم بیشتر دوست داریم. گاهی که قوای ۳ گانه، بر خلاف امر رهبر، به دعوای با هم مشغول می شوند،

اینجا چون پای امر رهبر در میان است، ما حق را به حقانیت هیچ کدام نمی دهیم؛ حق را به مظلومیت انقلاب اسلامی می دهیم. ما حتی از دولت مستقر هم فقط در شعاع انقلاب اسلامی دفاع می کنیم. ما فقط با انقلاب اسلامی عهد اخوت بسته ایم. در فتنه ۸۸ به خاطر همین عهد، علیه خواص بی بصیرت موضع گرفتیم و الان هم باز به خاطر همین میثاق به حضرات می گوییم؛ مگر “آقا” نگفت جلوی چشم ملت دعوا نکنید؟! اینجا برای ما هیچ فرقی میان سران فتنه و سران قوا نیست، که اتفاقا ما ولایت پذیری را از سران قوا تمنا می کنیم، نه از سران فتنه. آنکس که ادعا دارد ولایی تر از بقیه است، باید ولایت پذیری خود را در عرصه عمل نشان دهد. اگر مجلس در آستانه دهه فجر، با استیضاح وزیر راه، هدیه خوبی به دولت نداد، –که ما هم می گوییم نداد- دولت محترم هم با آن نامه ای که نوشت و دعوایی که جلوی چشم مردم با دیگر قوا کرد، نه هدیه خوبی به ملت داد و نه هدیه پسندیده ای به ولایت. اگر میزان، رای ماست، ما در آخرین رفراندوم این نظام، ۴۰ میلیون رای به پای انقلاب اسلامی نوشتیم. میزان برای ما انقلاب اسلامی است. ما آنجا که میان مجلس و دولت، حتی آنجا که احساس کنیم، حق بیشتر با دولت است، اما وقتی می بینیم از زد و خورد مسئولین با هم، بیش از هر چیز انقلاب اسلامی دارد متضرر می شود، ناچاریم طرف انقلاب اسلامی را بگیریم. هر قوه ای که بیشتر با اهداف انقلاب اسلامی همسو بود، ما طرف او هستیم. ما انقلاب اسلامی را دوست داریم. برخی مجلس را، عده ای دولت را، بعضی مجمع تشخیص را،

یک نفر شهرداری را،

دیگری روابط عمومی را، فلان نفر، بهمان دستگاه را و بهمان فرد،

فلان نهاد را ظاهرا از انقلاب اسلامی بیشتر دوست دارند. ما ارکان نظام را جداجدا دوست نداریم که وقت اختلاف حضرات، هر یک برای جماعتی هورا بکشیم. ما کلیت انقلاب اسلامی را دوست داریم. دوباره می گویم؛ ما انقلاب اسلامی را دوست داریم،

اما همین انقلاب اسلامی برای ما بدون ولایت فقیه، هیچ فرقی با هیچ انقلاب دیگری در هیچ کجای دنیا ندارد. ما انقلاب اسلامی را به شرط ولایت فقیه دوست داریم. لحظه ای تصور کنید؛ آیا بی وجود خمینی، اساسا انقلاب اسلامی به پیروزی می رسید؟! این را هم دمی درنگ کنید؛ آیا بی وجود خامنه ای –اینجا ولایت فقیه را نمی گویم؛ ولی فقیه را می گویم- فتنه ۸۸ اصولا به یوم الله ۹ دی ختم می شد؟! خوب است فلان استاد جامعه شناس، این سئوالات را هم در برگه امتحانی خود از دانشجویان این مملکت بپرسد.

***
دارد می رسد از راه روز یوم الله، اما نوشتم که… “لا یوم کیومک یا اباعبدالله”.

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ کاری زیبا از وبلاگ حضرت ماه

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    به به
    اللهم صل علی محمد و آل محمد

    چه عکس زیبائی.

    دلم تنگ شده برای “دل نوشتی مطول و بدون اینتر” که مایه آرامش اعصاب و چشمانم است.
    داداش حسین عزیز فـــــــــــــــــــــدائی داری….

  2. شریفی می‌گوید:

    بی صبرانه منتظریم.

  3. سیداحمد می‌گوید:

    موضع ۲۲ بهمن ملت، همان موضع ۹ دی است.

    مثل همیشه تیتر مطلب پر از انرژی است،
    همیشه تک تک جملاتی که مینویسید سرشار از اعتماد به نفس و انرژی است که به مخاطب منتقل میکنید.
    ممنون داداش حسین.

  4. زوروو می‌گوید:

    عکسها بسیار زیبایند// عجب فعلی// وبی صبرانه منتظریم تا باشد از این دلنوشتهای مطول و زیبا و….

  5. 12221157 می‌گوید:

    موضع ۲۲ بهمن ملت، همان موضع ۹ دی است.
    این تیتر به تنهایی یه بیانیه است.
    ممنون ازشما

  6. سید رضا می‌گوید:

    موضع ۲۲ بهمن ملت، همان موضع ۹ دی است

  7. سیداحمد می‌گوید:

    از روز انتخابات تا یوم الله ۹ دی، ما زیاد صبر کرده بودیم انگار. روز عاشورا اما دیدیم صبر ما دارد حمل بر سکوت می شود. بد معنی می شود. از سکوت ما، امر بر عده ای مشتبه شد که علی تنهاست. گفتند علی تنهاست. خیمه عباس سوخت. خشم ما به جوش آمد. اسلحه بصیرت چسبید دست ما. با سلاح باتوم رفتیم به جنگ آشوبگران عاشورا که به توپ و تانک و ماهواره و سایت و دروغ و فتوشاپ مجهز بودند و ۹ دی را غریبانه آفریدیم.

    احسنت؛
    عالی و بی نظیر.

  8. سیداحمد می‌گوید:

    هروله را عده ای دویدن آرام و یا راه رفتن تند معنی کرده اند. هروله اما چیزی بین راه رفتن و دویدن نیست. هروله، هروله است. هروله یعنی اظطرار قلب زینب، آن زمان که داشت سر از تن برادرش جدا می شد. هروله یعنی بی تابی بنت الحسین، وقتی که هنوز حسین بود و دیگر عموعباس نبود. هروله یعنی از اشک، آرام تر بودن و از عشق، محزون تر بودن. هروله یعنی حسین را دیدن اما قطعه قطعه. هروله یعنی راس الحسین اما بالای نیزه. هروله یعنی هروله. یعنی آزادی آدمی در انتخاب میان گلوی طفل ۶ ماهه حسین و تیر ۳ شعبه حرمله. هروله یعنی بیم از سراب و امید به آب. هروله یعنی تحیر انسان از نزدیکی مرز میان حق و باطل، آنقدر که خنجر شمر به حنجره حسین نزدیک است… و نزدیک بود کسی شک کند که در کربلا، حق با فرزند علی است یا جانباز علی. هروله یعنی زینب. سعی هاجر بصیرت می خواست اما اسارت نداشت. هروله یعنی بصیرت که بفهمی در جمل، حق با علی است یا با اصحاب پیامبر. هروله یعنی تمام گام های عاشورایی یک ملت. هروله یعنی ۲۲ بهمن. هروله یعنی ۹ دی… ۹ دی ۹ دی ۹ دی.

    شاهکار بود داداش حسین.
    واقعا هنرمندید.
    هنرمند با بصیرت و حزب اللهی چقدر دوست داشتنی است.

  9. سیداحمد می‌گوید:

    دارد می رسد از راه روز یوم الله، اما نوشتم که… “لا یوم کیومک یا اباعبدالله”.

    عالی بود داداش حسین؛
    از آن متنهای ویژه بود؛ داداش حسینی و خاص.

    بی نهایت ممنونم،
    با اشکی که ریختیم کیف کردیم.

    سلام و درود خدا به روح مطهر پدر بزرگوارت.

  10. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام داداش حسین.
    سپاسگزارم، چقدر زیبا نوشتید.
    با دقت خاصی به نکات مختلفی اشاره کردید.
    شکر که رهبر فرزانه انقلابمان سربازی چون شما دارد.

    پدر میگوید خدمتتان عرض کنم، متن سرشار بود از جملات ناب ولی این جمله خیلی به دلم نشست:
    “۹ دی ۱۳۸۸ غیر قابل تکرار است. یک چیزی در مایه های کربلای ۵٫ این درست که ما همیشه بسیجی می مانیم، اما برای یک بسیجی، هیچ عملیاتی، جای کربلای ۵ را نمی گیرد.”
    حسین قدیانی: به پدر سلام برسانید. در مظلومیت خامنه ای همین بس که چون منی شده ام سرباز ولایت فقیه.

  11. یا منجی(عج) می‌گوید:

    از آن مطالبیست که یک بار خواندن کفایت نمی کند.

    جمعه ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۸۹هوای دل ما ستاره های حضرت ماه، چند درجه بالای بصیرت، اما بارانی است! باران گاهی چه عاشقانه می بارد.
    دموکراسی یعنی تو آزادی در انتخاب گزینه های محدود، ولی آزادی یعنی جز گزینه های محدود غرب و شرق، حق رای دادن به جمهوری اسلامی.
    به اسم دموکراسی، خیلی بیشتر از اسم دین، نسل کشی کرده اند.
    این از بی شعوری خاتمی بود که میدان آزادی را به مجسمه آزادی فروخت.
    هر یک قدم ما در راهپیمایی ۲۲ بهمن، به زبان حج، “لبیک اللهم لبیک” و به زبان کربلا “لبیک یا حسین” است.
    هروله یعنی آزادی آدمی در انتخاب میان گلوی طفل ۶ ماهه حسین و تیر ۳ شعبه حرمله. هروله یعنی بیم از سراب و امید به آب. هروله یعنی تحیر انسان از نزدیکی مرز میان حق و باطل، آنقدر که خنجر شمر به حنجره حسین نزدیک است نزدیک بود کسی شک کند که در کربلا، حق با فرزند علی است یا جانباز علی. هروله یعنی بصیرت که بفهمی در جمل، حق با علی است یا اصحاب پیامبر.
    ۹ دی، یوم الاسرار انقلاب اسلامی است.
    امسال خاورمیانه عربی، یکی از مسیرهای ۶ گانه راهپیمایی ۲۲ بهمن شده است.وعده ما شاید التحریر قاهره باشد. “تحریر” از “حر” می آید. از آزادگی. از آزادی. از میدان آزادی. انقلاب اسلامی تازه دارد ترجمه می شود. جمهوری اسلامی تازه دارد تجربه می شود.
    آیا بی وجود خامنه ای –اینجا ولایت فقیه را نمی گویم؛ ولی فقیه را می گویم- فتنه ۸۸ اصولا به یوم الله ۹ دی ختم می شد؟!

    عالی بود به معنای واقعی کلمه. خدا خیرتان دهد که با خواندن این گونه از متن های شما شور و شؤر انقلابیم زیاد می شود.

  12. میلاد پسندیده می‌گوید:

    در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب و در حاشیه نمایش فیلم «فرزند صبح» امام خمینی مسخره می شود!
    http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1249034
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8911190604
    http://cinemapress.ir/NSite/FullStory/News/?Id=16488
    http://cinemapress.ir/NSite/FullStory/News/?Id=16482
    حسین قدیانی: بله دیگر! آن وقت جناب سیدحسن برای پول بالیست ها لطیفه تعریف می کند تا سایت بالاترین از سطح شعور وی تعریف کند! گفت: پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد، سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان نشست و آدم شد. خامنه ای الحق که خوب بوسید جای سیلی ما را.

  13. ف. طباطبائی می‌گوید:

    ای کاش مسئولین ما شعور و شجاعت شما را داشتند آنوقت دیگر غمی نداشتیم.
    ای کاش…

  14. یا منجی(عج) می‌گوید:

    راضی هستید قسمتی از متن را پیامک کنیم بدون ذکر منبع(به علت کمبود جا)؟!
    سیداحمد: حتی با ذکر منبع، این کار را نکنید بهتر است، چرا که جملات این متن، خارج از کلیت دل نوشت، ممکن است معنای مد نظر نویسنده را که برای این متن زحمت فراوان کشیده اند، نرساند. مثلا “۹ دی یوم الاسرار انقلاب اسلامی است”، قطعا برای فهمش نیاز به جملات قبل و بعد این جمله، به شدت احساس می شود.

  15. پرستوی مهاجر می‌گوید:

    “علی” نام بلندی است که خدا اعتلای آن را دوست دارد. ما مفتخریم که نام رهبرمان “علی” است. سلام به همه بسیجیان امام خامنه ای از جمله داداش حسین بسیجیها
    تیتر را عالی شروع کردید و چه انقلابی در جمله بالای تصویر بود. و متنتان؟ همانی که مدتها دلتنگش بودیم متنی انقلابی در آستانه تولد انقلاب. از جمله جمله آن لذت بردیم برادر. فقط یک جاهاش آن تکه کلام محشرتان جایش خالی بود “حرفی هست؟” دوست داشتم وقتی که مدیر روابط خصوصی مجمع این متن را جلوی چشمان استوانه بی نظام می گذاشت رنگ و روی آقای استوانه را می دیدم. البته این استوانه پررو است و در کمال خونسردی برچسبی به همه ما می چسباند از آنها که لایق خود و خانواده اش است.
    مخاطب “دل نوشت” بصیرت دارد.
    داداش باز هم اینچنین بنویس ما خیلی لذت می بریم هم از نوشته های شاهکارتان هم از حرصی که “بعضی ها” می خورند.

  16. سیدمهدی.ک می‌گوید:

    سلام علیکم حاج آقای قدیانی عزیز.
    خدا خیرتون بده که اینقدر زیبا مینویسید برادر.
    متنهای شما را باید با آرامش خواند و چقدر لذت بخش است وقتی عزیزی با آرامش و عشق متنهای شما را برایمان میخواند و ما لذت میبریم.دعای خیر ما بذرقه راه شماست.
    حق نگهدارتان.

  17. پرستوی مهاجر می‌گوید:

    سلام بر رهبر عزیزمان و ولی امر مسلمین امام خامنه ای
    خامنه ای عزیز هم اکنون که کشورهای اسلامی خاورمیانه بیدار شده اند رهبری برایم معنای دیگری پیدا کرده. عزتی که ما در انقلابمان داشتیم و هنوز هم داریم ولی فقدان آن در انقلاب مصر و تونس و … دیده می شود. برای همین است که شما در خطبه های نماز جمعه خطبه را عربی قرائت کردید و آنجا مطمئن تر شدم که همه دشمنان خارجی و بی خردان داخلی از این موضوع بسیار ناراحت و شاکی شدند. به امید پیروزی مسلمانان جهان و آزادی از یوغ زمامداران آمریکایی و صهیونیست.

  18. یا منجی(عج) می‌گوید:

    چشم…چشم،حتما.ممنونم از راهنمایی تان

  19. میلاد پسندیده می‌گوید:

    عالی بود مثل همیشه… تک به تک جمله ها با پس و پیشش زیباست.

    اما شما فرمودید: «سران فتنه هنوز گرم اند، صدای سردردشان بعد از محاکمه بلند می شود.»
    از شما پرسشی دارم: آیا سر بریده درد می گیرد؟

  20. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بعضی ها اغلب با امام عکس داشتند، جز یکی شان که ظاهرا امام با وی عکس داشت
    عجب جمله ی قشنگی، شبیه آن جمله ی کتاب نه ده است که به همین جناب استوانه با طعنه اشاره کرده اید که :امام بعضا در به ثمر رساندن انقلاب به او کمک می کرد.
    واقعا این حضرات فکر می کنند که انقلاب به ایشان بدهکار است.
    متن خیلی قشنگی بود

  21. زهرا می‌گوید:

    سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگوار
    و با عرض تبریک به مناسبت دهه ی مبارکه فجر و با آرزوی موفقیت و پیروزی همه ی قیامهای برحق و خدایی و نابودی ظالمین و مستکبرین جهان انشالله.

    با شهدای زنده به روز هستم و منتظر حضور همیشه مهربانتان:

    (سلام می خوام براتون یه شعر بنویسم

    شاید بگید این شعر جاش تو این روزا که سالگرد انقلابه و جشنه نیست

    اما من می گم جاش همین امروزه بله همین امروز امروز که داریم رشادتها رو

    مرور می کنیم……………………..)

    موفق باشید در پناه خدای رحمان.

    اللهم عجل لولیک الفرج

  22. 135 می‌گوید:

    و سلام نام خداست

    تقدیم به قطعه مقدس ۲۶

    http://iran135.persiangig.com/image/azizeiran/shahid2.jpg

  23. 135 می‌گوید:

    یا زهرا س

  24. صدرا می‌گوید:

    در عقد بیع سرایــــے متردد بودم ، جهودے گفت: آخر من از کدخدایان این محلّتم؛ وصف این خانه چنانکه هست از من پرس : بخر که هیچ عیبے ندارد .

    گفتم: بجز آن که تو همسایه ے منے.

    حکایت فوق، حکایت مردم و امت مصر است که از جور فرعون زمانشان به ستوه آمده اند و خواهان دوران جدیدے هستند و مشکل اصلے رو دیکتاتوری نامبارک مے دونن. دوره اے مبارک

    عمر سلیمان معاون دیکتاتور پیر هم پیغام داده که: آقایون معترض؛ برای بهبود اوضاع و رهبرے تغییرات باید سایه نامبارکِ نامبارک همچنان بر دیار مصر دوام داشته باشه.!!

    هستند کسانے که مے گویند مصر هیچ عیبے ندارد بجز آن که شما حاکمانِ مایید.

    خانه اے را که چون تو همسایه است

    ده درم ســــیـــم بـــد عـــــیـــــار ارزد

    لـــکـــــن امــــیـــــــدوار بایـــــد بـــود

    کـــه پس از مـــرگ تــو هـــــــزار ارزد

  25. انتظار زیباست می‌گوید:

    دارد می رسد از راه روز یوم الله، اما نوشتم که… “لا یوم کیومک یا اباعبدالله”.
    دلمان لک زده برای راهپیمایی!

  26. ستاره خرازی می‌گوید:

    تا زنده ایم رزمنده ایم
    یا علی

  27. ترگل می‌گوید:

    سلام
    چه کیفی داره جمعه
    پارسال جایگاه بودیم دکتر محمودو از نزدیک دیدیم
    اما بین جمعیت یه صفای دیگه داره
    پارسال اولین باری بود که رفتم راهپیمایی ۲۲ بهمن اما یکی از قشنگترین روزای زندگیم بود
    ساعت ۸ پشت سرم فقط چند صد نفر بودن ساعت ۹ جمعیت موج میزد
    خیلی دوست داشتم بدونم تا کجا راهپیمایی کشیده شده باورم نمی شد که با این که توی سال ۱۳۸اشک بودیم جمعیت از قبل هم بیش تر بود
    قابل توجه شهرداری ۱۳۰۰۰تومان پول اتوبوس شهرداری دادیم

  28. ترگل می‌گوید:

    این عکس بالا هم خیلی قشنگه
    دلتون برای پدرتون تنگ نمیشه؟
    حسین قدیانی: خیلی زیاد!

  29. 110 می‌گوید:

    وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان

    به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم که الان امام خمینی بر ما ولایت دارد

    + عکسها و زندگی نامه شهیده

    http://salehat.ir/

  30. 110 می‌گوید:

    داداش حسین اگر دلت خواست وصیت نامه بابا اکبرو به همراه عکسها و فیلم وصدا و هر چیز دیگه ای که از بابا اکبر داری برای سایت ما http://salehat.ir/ بفرست تا ما هم سهمی در دل تنگیت داشته باشیم .

    یا علی مدد

  31. ترگل می‌گوید:

    ما مدیونیم به همه ی اون هایی که رفتن تا ما زندگی کنیم در آرامش عیدارو جشن بگیریم و حتی توی اون لحظه های خوشی یادمون نمیاد دلتنگی ها ی همسر و فرزندانی که عزیزشون به خاطر این آرامش جونشو داده

  32. ترگل می‌گوید:

    “از چند متر بالاتر، ملت را نگاه کردن عیبی ندارد، اما عده ای از فاصله خیلی دور، از شمال شهر تبختر، به رای مردم نگاه می کنند.”

    ازین بدتر که بی هیچ خجالتی خودشون رو برتر اعلام میکنن اون هم باکمال پرویی

  33. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۳:۰۰
    تعداد افراد آنلاین: ۳۰ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین بی همتای بسیجیها فـــــــــــــــــــــدائی داری…

  34. مه شکنان می‌گوید:

    جمهوری اسلامی بغل خداست و خدا هوای ما را دارد

  35. ترگل می‌گوید:

    امسال خاورمیانه عربی، یکی از مسیرهای ۶ گانه راهپیمایی ۲۲ بهمن شده است.

    جمله ی قشنگیه
    اما مسیر های راهپیمایی امسال دهگانه شده با توجه به زیر نویس تلویزیون آقای ضرغامی میگم

  36. علی می‌گوید:

    دنده عقب ! (گفت و شنود)

    گفت: خاتمی گفته است امام حسین(ع) هم در پی اصلاحات بود.
    گفتم: یعنی خاتمی از اسلام و انقلاب دفاع کرده است؟!
    گفت: ای عوام! مگر یادت نیست که خاتمی و دوستانش می گفتند امام حسین(ع) در پی اصلاح دین جدش بود!
    گفتم: ولی امام حسین(ع) می فرمود که در پی اصلاح امت جدش است وگرنه اصلاح دین جدشان که به معنای نفی اسلام است. مگر دین اسلام نقصی داشته که حضرت اباعبدالله در پی رفع آن باشند؟!
    گفت: خب! حالا فهمیدی منظور خاتمی از اصلاحات چیست؟ دارد کلک مرغابی می زند.
    گفتم: در کلام خدا هم آمده است که وقتی به منافقین گفته می شود چرا در زمین فساد می کنید؟ در پاسخ می گویند ما در پی اصلاح هستیم! یعنی «اصلاح طلبیم»!
    گفت: حالا هم که خاتمی خواسته دنده عقب بگیرد، باز هم به جدول زده است.
    گفتم: یارو از یک جاده پر پیچ و خم با دنده عقب بالا می رفت. به او گفتند؛ چرا دنده عقب می روی؟ گفت؛ می ترسم آن بالا جایی برای دور زدن نباشد. نیم ساعت بعد دیدند باز هم دارد با دنده عقب پائین می آید، پرسیدند؛ حالا دیگه چرا؟ و یارو در جواب گفت؛ آخه دیدم آن بالا جای دور زدن بود، دور زدم!

  37. دانیال می‌گوید:

    شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .

    نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،…(آهنگ پلنگ صورتی!)

    معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته!

    (حاج حسین یکتا)

  38. بچه پررو... می‌گوید:

    سلام همسنگر

    به روزم..

    فرج آقا صلوات…
    یا علی.

  39. مهدی می‌گوید:

    از آن متن های پر شور بود و پرسوز .
    خداقوت برادر امروز و هم رزم نه دی دیروز .

    در آستانه ۲۲ بهمن، عجیب مصاحبه ی با سردار سعیدقاسمی می چسبد .

  40. سجاد می‌گوید:

    امام خمینی (ره):
    آنهایی که بعکس جلوه میدهند این نهضت اسلامی ایران را
    شما در مقابل آنها بایستید و حق خودتان را آنطوری که هست ترویج کنید
    تا -انشاء الله- حق در همه بلاد اسلام پیاده بشود
    و باطل خودبخود از همه ممالک اسلام بلکه – انشاء الله – از همه ممالک دنیا از بین برود و ذاهق بشود.

    دستت درد نکنه برادر متن قشنگت یک حال اساسی به چشمهام داد!!!
    فدای کیبوردت داداش!

  41. سحر می‌گوید:

    سلام
    اول سه تا ماشاالله بگیم؛

    ماشاالله لا حول و لا قوة الا باالله
    ماشاالله لا حول و لا قوة الا باالله
    ماشاالله لا حول و لا قوة الا باالله

    از اون متن ها بود…از همونایی که گازش رو گرفتید و له و لورده کردید هر چی جانوره و نفس و انرژی دادید به هر کی که ولاییه و آدم!
    از همونایی که وحلل عقدة من قلمی در موردش به خوبی صدق می کنه.
    شاهکار بود.
    ممنون…ممنون..خیلی ممنون.
    .
    چه عکسی شده…چه کارها که این فتوشاپ نمی کنه…آفرین به فتوشاپ!!

  42. سحر می‌گوید:

    “خمینی، ما را از شر شاه، آزاد کرد و خامنه ای، ما را از شر اشرافی گری. خمینی ما را از شر باطل آزاد کرد، خامنه ای ما را از شر باطلی که لباس حق پوشیده. خمینی به محمدرضا پهلوی گفت “نه” و خامنه ای… آه که دوران امام ما چقدر شبیه دوران پر مخاطره حضرت علی علیه السلام است. برای ۲۲ بهمن راحت می شود سرود ساخت، اما برای ۹ دی، چه سرودی می توان ساخت؟ ای مجاهد، ای مظهر شرف! بارها درباره ۹ دی دکلمه ای، شعری نوشته ام اما چون هر کدامش به یکی از حضرات استوانه برمی خورد، خودم سانسورش کردم و این روزها به این نتیجه رسیده ام که ۹ دی، یوم الاسرار انقلاب اسلامی است. اگر جای سر، درون سینه است، ۹ دی یک روز استثنائی بود. ”

    این تیکه درد داره ولی در همین تیکه هم درد آور ترینش اینه؛ خمینی به محمدرضا پهلوی گفت “نه” و خامنه ای… آه که دوران امام ما چقدر شبیه دوران پر مخاطره حضرت علی علیه السلام است.

  43. سحر می‌گوید:

    نمی دونم باید بگم یا نه و لی می گم؛ همیشه می گفتم چرا اونطور که باید حال رأس فتنه رو نمی گیرید. در این چند متن اخیر حسابی از خجالتش در اومدید و خیلی هم به موقع. البته باز هم جا داره ها!
    خوشم میاد. با عزت و سلامت باشید.

  44. صبا می‌گوید:

    الله اکبر الله اکبر خامنه ای رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه مرگ بر آمریکا مرگ بر منافقین

  45. صبا می‌گوید:

    “میزان برای ما انقلاب اسلامی ست … ما انقلاب اسلامی را به شرط ولایت فقیه دوست داریم”

  46. سیده ار فرانسه می‌گوید:

    سلام

  47. یک بنده خدا می‌گوید:

    آری برادر…انقلاب اسلامی بغل خداست و خدا خیلی وقت است ما را بغل گرفته و رهایمان نمی کند به حال خودمان…آری…دست خدا بر سر ماست خامنه ای رهبر ماست!

    تا روزی که زنده ام دلتنگ قطعه خواهم بود و به اینجا می ایم چون نمی خواهم با وجود داشتن برادری چون شما در این دنیای تنگ و تاریک تنها بمانم.

  48. یک بنده خدا می‌گوید:

    نسل علی اکبریم … فدائیان رهبریم
    در راه عشق پاک تو…بگذشته از جان و تنیم

  49. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام برحسین*
    (به یاد دیوونه ی داداشی)

  50. تارا می‌گوید:

    ما جوانهای بعد از انقلاب هم مثل حسین قدیانی های نسل انقلاب حاضریم جانمان را فدای انقلاب اسلامی وولایت فقیه علوی کنیم… صدایمان را از شب ۲۲بهمن از پشت بام خانه هایمان می شنوید… و حضورمان را امسال روز ۲۲ بهمن هرچه پررنگ تر نظاره گرید…باشد که کور شود دیده ای که نمیتواند این عظمت و شکوه را ببیند …

  51. یک بنده خدا می‌گوید:

    میگم داداش این عکس شما مال دو سال پیش نیست؟

  52. amir می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز و سید احمد بزرگوار
    التماس دعای فراوان

  53. سلاله 9 دی می‌گوید:

    چه قدر جالب تنها فرد آن لاین قطعه خودمم. با افتخار این را اعلام می کنم.سایر دوستان فکر کنم در حال اقامه ی نماز شب هستند که ان شاءالله خدا قبول کند!

  54. شعر شهریار در وصف رهبر انقلاب:

    ای غریو تو ارغنون دلم
    سطوت خطبه‌ات ستون دلم
    خطبه‌های نماز جمعه تو
    نقشه حمله با قشون دلم

    چشم از نقش تو نگارین است
    می‌نگارد مگر بخون دلم
    عقل من پاره می‌کند زنجیر
    که به سر می‌زند جنون دلم

    من هم از آن فن و فنون دانم
    که جنون زاید از فنون دلم
    کلماتت چو تیشه فرهاد
    می‌شکافند بیستون دلم

    وز مواعظ که می‌کنی آنگاه
    صبر میزاید از سکون دلم
    انقلاب من از تو اسلامی است
    که حریفی به چند و چون دلم

    بازوان امام آنکه دگر
    بی قرین است در قرون دلم
    چشم امیدی و چراغ نوید
    هم شکوهی و هم شکون دلم

    در رکوع و سجود خامنه‌ای
    من هم از دور سرنگون دلم
    خاصه وقت قنوت او کز غیب
    دست‌ها می‌شود ستون دلم

    او به یک دست و من هزاران دست
    با وی افشانم از بطون دلم
    عرشیان می‌کنند صف به نماز
    از درون دل و برون دلم

    پیرم از چرخ واژگون و علیل
    بشنو از بخت واژگون دلم
    چون کمانی خمیده ایم لیکن
    تیرآهی است در کمون دلم

    طوطی عشقم و زبان از بر
    جمله ماکان و ما یکون دلم
    در ترازوی سنجشم مگذار
    ای کم عشق تو فزون دلم

    شهریارم لسان حافظ غیب
    شعر هم شانی از شئون دلم

  55. مهدی می‌گوید:

    باسلام-عالی بود اگر کمی کوتاهتر بنویسی شوق دو بار یا سه بار خواندن آن بیشتر میشود

    ا

  56. داوود می‌گوید:

    سلام امروز در برنامه ی صبحی دیگر (شبکه آموزش)کتاب داداش حسین بچه بسیجی ها معرفی شد
    نه د نه ده توسط مجری برنامه معرفی شد .متن روی جلد را خوند و به جای ساندیس گفت آب میوه (به امید فتح سنگر های کلیدی ایران و جهان توسط بچه های انقلابی)

  57. یه منتظر می‌گوید:

    م مثل من
    ت مثل تو
    نه ، نه . . .
    م مثل ما
    مثل مشتهای ما
    مثل فریاد ما
    مثل آهِ حضرتِ ماه
    می آییم تا لبخند حیات بخش حضرت ماه را نظاره گر باشیم
    ب مثل باد
    ز مثل زمستان
    نه، نه، . . .
    ب مثل باران انسان
    من، تو ، ما
    انسان انسان انسان از نوع آدم
    از نوع غیرت، تعصب، ایمان، . . .
    به شرط ادب
    به شرط وفای به عهد،
    به شرط ارادت
    ط مثل طوفان
    آشفته خواهیم ساخت خواب خفته گان توهم را

  58. الهه می‌گوید:

    امیدوارم این جمله برای مردم مسلمان مصر محقق گردد:
    بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر/بار دگر روزگار چون شکر
    دعاکنیم برایشان که فرشته ای پیداشود که”دیو چو بیرون رود فرشته درآید…
    واما در ایران امسال باز هم برای پشتیبانی از ولایت وحمایت از مردم مصر به خیابان ها می ایم!!
    می ایم تا بگویم: ما همه سرباز توایم خمینی/گوش به فرمان توایم خمینی
    چون خامنه ای خمینی دیگر است…
    خ م ی ن در خمینی وخامنه ای مشترک است:یعنی من هر وقت می نویسم خامنه ای در دل خود خمینی هم دارد..!؟

  59. الهه می‌گوید:

    و اما..
    رسید دوباره روز افتخار یوم الله ۲۲بهمن
    روزی که فریاد بزنیم: خونی که در رگ ماست/هدیه به رهبر ماست..
    بگیم:آمریکا این شیطان بزرگ هیچ غلطی نمیتونه بکنه!!

  60. سجاد می‌گوید:

    بورسیه جاسوسی در دانشگاه ها!!!

    http://598.ir/fa/pages/?cid=9022

  61. http://static1.cloob.com//public/user_data/album_photo/1164/3489597-b.jpg
    حضور داداش حسین در غرفه جهادگران مجازی نمایشگاه مطبوعات

  62. ناشناس می‌گوید:

    خیلی عالی بود
    من نمی دونم چه شور و چه سوزی در این قلم هست که وقتی به راه می افتد پایانش با حضرت ماه است.
    موفق باشید

  63. فطرس می‌گوید:

    سلام
    سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر حضرت ولی عصر(عج) و امام خامنه ای و ملت با بصیرت ایران و بر شما مبارک.منتظر حضورتان هستم.
    سلامتی امام خامنه ای صلوات

  64. سیداحمد می‌گوید:

    این وبگذر هم حالش بده ها!
    خودش آمارو کم و زیاد میکنه!
    این آمار امروز و دیروز واقعی نیست!

  65. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    سلام
    ممنون که هستین
    امام بر بازوی چه کسی بوسه می زند ! در مهره اضافه ….

  66. حقانی می‌گوید:

    سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگوار
    متن شاهکار بود. پر از جملات ناب و پرشور
    اولین باریه وارد وبتون شدم . خیلی لذت بردم. تمام متن و خوندم.
    ما حاضریم برای شکوه این روز بمیریم.
    ما با وضو در این فریضه شرکت می کنیم.
    هر یک قدم ما به زبان حج لبیک اللهم لبیک و به زبان کربلا لبیک یا حسین است.
    چند درجه بالای بصیرت اما بارانی و عاشقانه
    عالــــــــــــــــــــــــــــــــی بود عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
    موفق باشید. یاحق

  67. م.اشرف می‌گوید:

    عالی مثل همیشه
    پرچمت بالاست.

  68. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۱۲:۳۰ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۳۶ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین عزیز بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــدائی داری…

  69. به جای امیر می‌گوید:

    قحطی ! (گفت و شنود)

    گفت: یک سایت ضدانقلابی وابسته به منوشه امیر خطاب به مردم مصر نوشته است، اگر مبارک برود، حکومت اسلامی برقرار می شود و دیگر از «زن و شراب» خبری نیست!
    گفتم: حالا انگار مردم مصر منتظر نشسته اند تا این ضدانقلاب حامی فتنه برای آنها تکلیف تعیین کند!
    گفت: حیوونکی ها، می خواهند بگویند که ما هم هستیم!!
    گفتم: خدا این سران فتنه و حامیانشان را از این ستون نگیرد!
    گفت: کدام ستون؟ ستون گفت و شنود؟!
    گفتم: آره! برای این که اگر اینها نباشند، قحطی جوک می شود!

  70. صبا می‌گوید:

    سلام
    چرا بعضی از مسئولین فکر میکنند باید از مردم برای حضور در راهپیمایی دعوت کنند . از بالا نگاه می کنند و فکر میکنند صاحب خانه انقلابند.اگر خیلی دلشان می خواهد حرفی در مورد حضور حماسی ۲۲بهمن بزنند.بنظرم بهتر است بگویند”ما نیز چون مردم در این راهپیمایی با شکوه شرکت خواهیم کرد ،یا مانیز همراه آحاد ملت در این راهپیمایی باشکوه شرکت می کنیم “حالا هرچی ولی چیزی نگویند که انگار آنها صاحب انقلابند و ما مهمان.
    مردم ایران صاحب انقلابند اصلا خود انقلابند .در جمهوری اسلامی دولت و ملت نداریم همه یک یکی هستند

  71. مهدی می‌گوید:

    تو این مدت بین این عکس و الانت میشه فهمید چه جرثومه ای شدی و خبر نداری یا خودتو به بی خبری زدی

  72. مهدی می‌گوید:

    تو این مدت بین این عکس و الانت میشه فهمید چه جرثومه ای شدی و خبر نداری یا خودتو به بی خبری زدی!!!!!

  73. وصال می‌گوید:

    سلام
    “ما حاضریم برای شکوه این روز بمیریم”
    چند روز بود که میخواستم این را بگوییم اما جمله اش رانمیتوانستم جور کنم عالی گفتی
    بی ریا بگم از وقتی پا به وبلاگتون گذاشتم درجه ی بصیرتم بیشتر شده .چیزی که آقا ازمون خواسته
    اجرکم عندالله

  74. لجمن می‌گوید:

    این جمله ی تو : هروله، هروله است. هروله یعنی اظطرار قلب زینب، آن زمان که داشت سر از تن برادرش جدا می شد.
    و این اشک چشم من !
    ببین چه می کنی با دلها ؟

  75. آقا جونمه می‌گوید:

    آری دلما ن می گیرد وقتی، بعضی از مسولین دعوایشان را می آورند جلوی چشم آقا، از آن نماز جمعه ای که آقا گریست آتش گرفته ایم، اینها را که خواندم، آتش دلم گر گرفت. آری روز یوم الله می آییم. اینها را هم نمی نوشتی می آمدیم. می آییم آقا دلش قرص باشد. خواب اینهایی که نوشته ای تعبییر نمی شود.

  76. سلام داداش می‌گوید:

    لطفا نقد طلا و مس رو بزار
    خیلی مشتاقم ببینم نقد و نظرت چیه

    من که اصلا نپسندیدم

    خیلی مشکل محتوایی و شخصیتی داره

    تعریفهایی هم که ازش شد از باب غنیمت بودن لنگه کفش در بیابان است به نظر من

    نقد استاد پناهیان به این فیلم خیلی به من چسبید با ایشون هم نظرم

  77. ابراهیم می‌گوید:

    هاشمی انقلاب اسلامی را به سمت نا مبارک شدن می‌برد

    انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس تحت سیطره دولت‌های سازندگی آرام آرام به جاده خاکی انحراف افتاده بود. و قرار بود خورشید انفجار نور و آرمانخواهی را از پیشانی انقلاب اسلامی پاک کنند. قرار بود پلکان‌های تعالی و پویایی طولی ملت ایران را بشکنند. و به مردم تلقین می‌کردند آسمان را فراموش کنید. به گسترش زمینی فکر کنید. به فکر دنبه‌ها و سفره‌های چرب و چیلی باشید. ببینید عرب‌های شکم گنده چه سفره‌های رنگ و وارنگی دارند! ببینید زر و برق و خوشی‌های تمدن غرب چه خیره کننده است! اینقدر از بدبخت و بیچاره‌ها و مستضعف. مستضعف حرف نزنید! به خوشی‌ها فکر کنید. به لولیدن در خوشی‌ها و بی خیالی و بی رگ بودن‌ها فکر کنید.

    اصلاً ببینید من چه می‌گویم. من استوانه نظام هستم یا نیستم؟ هستم دیگه هستم. من زیرک‌ترین سیاستمدار ایران هستم یا نه؟ مطمئنم قبول دارید که هستم. اصلاً شما بگویید من حقه بازترین سیاستمدار ایران. (هر چند شما فحش می‌دهید. اما من چقدر حال می‌کنم از کلمه باشکوه حقه بازترین سیاست مدار ایران. جان)

    قرار بود کرباسچی جان همه تهران را برج سازی کند. قرار بود کاری کنند. وقتی از انقلاب اسلامی حرف می‌زنند. همه مردم پیف پیف کنند. قرار بود بچه‌های جنوب شهر حس افتخاری شان بشکند. و دوباره مثل دوران طاغوت دچار عقده بالا شهر نشینی بشوند. قرار بود یک دختر دانشجوی چادری در برابر یک دختر مانکن بالا شهری که چند جمله انگلیسی بلغور می‌کند. دست و پایش را جمع کند.

    قرار بود خاتمی جان کم کم عبایش را تبدیل به شنل سربازان روم باستان کند. مانند کشیش‌ها یقه عبا و عمامه‌اش را از رنگ‌های شاد قرمز و صورتی. شاید هم عصای طلایی رنگی برای اسلام بتراشند. قرار بود دور دوره عقده گشایی مشارکتی‌ها و دوم خردادی‌ها باشد. هر کسی بیشتر چرت و پرت گفت عزیزتر و متمدن‌تر باشد. هر کسی بیشتر مدال تعریف و تمجید غربی‌ها را دریافت کرد. نخبه‌تر و روشنفکر تر باشد.

    چقدر هاشمی کیف می‌کرد. وقتی با حقه بازی و دریدگی سیاسی حلقه اشرافی گری اقتصادی دوران سازندگی را به حلقه توسعه غربگرایانه سیاسی دوران اصلاحات گره زد. همه کارها را تمام شده فرض می‌کرد. من بردم. من بردم. من همه دور زدم. من با لباس روحانیت با همه مدال‌های دوران انقلابم. من با کمک نوچه‌های کارگزاران و به بازی گرفتن بی بصیرت‌ها میخ تفکر هاشمیسم را در قلب انقلاب اسلامی امام خمینی کوبیدم. این منم. من. هاشمی. مردی که انقلاب اسلامی را با امام شریک شدم. من. فقط من…

    آخ که دوستان احمق. دوستان خاله خرسه بد چیزی هستند. آدم درون جهنم بیفته . اما گرفتار خاله خرس‌های احمق نباشد. این افراطیون احمق دوم خردادی همه رشته‌های مرا پنبه کردند. با تند روی و قبول نکردن حلقه نوکری فکری من بر علیه ارباب فکریشان تاختند. آنقدر گند بازی در آوردند. که بازی از دستمان خارج شد. و تازه به دوران رسیده ایی مثل احمدی نژاد چموش فرصت جولان دادن پیدا کرد. ای خاک بر سر شما خاله خرس‌های نفهم.

    فرار بود آرام آرام طاغوت وارد پوستین انقلاب اسلامی شود. قرار بود چهره مهربان انقلاب اسلامی با امام خمینی جایش را به چهره عبوس و حالت لمیدن هاشمی روی صندلی بدهد. قرار بود حسین مرعشی شیخوخیت را قالب انقلاب اسلامی کند. قرار بود کرباسچی بت امیرکبیر ثانی را برای هاشمی بتراشد. مهاجرانی ایده ریاست جمهوری مبارک را برای هاشمی عملی کند. …

    همه اینها زمانی بود. که مبارک‌ها و ملک عبدالله و بن علی و بوتفلیقه ها در برج عاج هایشان لمیده بودند. و ملت‌هایشان بله قربان گو بودند.

    اما انقلاب نیمه تونس و مصر و دیگر کشورهای عربی که اربابانشان امروز مثل بید به لرزه افتاده‌اند. نشان داد هاشمی انقلاب اسلامی را به سمت نامبارک شدن جامعه ایران پیش می‌برد.

    اگر حکمت امام گونه خامنه ایی عزیز نبود. اگر سرباز از جان گذشته ایی مثل احمدی نژاد نبود. اگر صبر و استقامت و بصیرت ملت ایران نبود. اگر مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین نبود. شاید امروز. دیرتر یا زودتر انقلاب اسلامی درون گرداب نامبارک شدن می‌افتاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.