به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
منبع: http://antifitna.parsiblog.com/
قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:
۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)
***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
سلام بر حسین*
چه زیباست
بهشت ما لبخند خامنه ای است. این از این.
سلام
دوست داشتم اول باشم
ماشاالله حزب الله
افراد آنلاین:۳۹
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۲۲:۴۲
تعداد افراد آنلاین: ۴۰
فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری داداشم…
دوباره سلام امیدوارم اولی باشم
ضمنا از داداش حسین یک درخواست داشتم
اینکهوقتش نرسیده که یک لینکدونی راه بندازند با اینهمه رفقا
حسین قدیانی: اگر حمل بر غرور نشود، همین کامنت هایی که از دوستان وبلاگ نویس تایید می کنم، در قطعه ۲۶ کار “لینک” را می کند. از طرفی حجم دوستانی که خواهان پیوند وب خود به وبلاگ حقیر هستند، آنقدر هست که خارج از وقت من باشد. با این همه مهم پیوند قلوب ما به یکدیگر است. و اما سخنی با شما: “اینکهوقتش” را جدا بنویسید، بهتر است. نمی دانم چرا عده ای از دوستان به املا و اصول ویرایشی نظر خود این همه بی توجهی می کنند؟! گاهی دقایقی وقت صرف می کنم برای تصحیح بدیهیات نوشتاری در یک کامنت چند خطی.
راستش فقط برای این می گذارم این پیام را تا ببینم چه مزه ای دارد وقتی برخی از دوستان قطعه می نویسند ” اول آیا ؟ “
بسم الله
“خامنه ای آخرین سفیر یوسف زهراست و چون اینجا کوفه نیست، به دوست و دشمن می گویم؛ امر «سیدعلی» برای ما همان امر «علی» است. ما از فرط عشق به مهدی فاطمه است که خامنه ای را بی نهایت عاشقیم”
احسنت . اللهم وفقنا فی نصرت دیننا و قائدنا
بسم الله
خصوصی لطفا
سلام داداش حسین. خسته نباشید.
یک سوال که جوابش را پیدا نکردم! ارتباط عنوان مطلب با مطلب چیست؟ آیا به خاطر ادامه مطلب است؟ حال که ادامه مطلب هنوز گذاشته نشده است شاید عنوان نیز بایستی تغییر کند. ببخشید. یاعلی
خصوصی
حسین قدیانی: چرا خصوصی؟ نقد به جایی بود اما احترام استاد حکم می کند دستی بر متنی نبرم که از زیر دست خبره حاج حسین شریعتمداری بررسی و منتشر شده است.
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه
یا علی مددی…
حسین قدیانی: “همه” نه، کوفیان!… که گفت: “ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند”.
احسنت داداش حسین.
متن عالی بود.
به شدت باهاتون موافقم و از خواندن تک تک نکته هائی که اشاره کردید لذت بردم.
نوع نگرشتون به مسائل واقعا عالیه.
خدا شما رو برامون حفظ کنه.
انشالله به حق مادرم زهرا تا ظهور دولت یار، سرباز با بصیرت حضرت آقا باشید.
رحمت به روح پدرتون.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
… و البته منتظر ادامه این متن با ارزش هستیم.
“آن روح زلال و صیقلی زینب بود
آیینه ی غیرت علی زینب بود
هر چند امام و مقتدا بود حسین
پیغمبر کربلا ولی زینب بود”
یا علی مددی…
حسین قدیانی: ها! این شد!
“بهشت ما لبخند خامنه ای است. این از این”
قربون قلمت. این از این تر!
حسین قدیانی: سروده ات که در متن قبلی نمایش داده شد، چشمانم را بارانی کرد. ممنونم و البته شرمنده از این همه لطف.
می ترسم امشب دیگه اور دوزمون بشه این متن های پرشور
آخه این متن ها توی خون ما تزریق میشن.
مستدام باشین انشاالله
عجب آرزویی …
ان شاءالله همه ما سربازان مهدی فاطمه باشیم در روزگاری که سردار سپاه بقیه الله است «حضرت ماه».
آمین…
راستی حضرت آقا تو افطار دانشجوها این مطلبو گفتن که نظرات ایشون رو فقط وقتی قبول کنیم که از زبون ایشون شنیدیم.
التماس دعا
چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی…..
کتاب نه ده تو ذهنمون با این جمله تداعی شد.
خبری از انتشار کتاب ده نه نیست؟
سمفونی مورچه ها و سفرنامه ی حج چطور؟
سلام آقای قدیانی.ابتدا لازم میدارم خودم را معرفی کنم و بگویم ۲۱ساله هستم و دانشجوی امام صادق(ع).علاقه مند به سیاست و کار در حیطه رسانه.البته تا به حال هیچ جایی به طور رسمی قلم نزده ام.مخلص حاج حسین شریعتمداری(که به نظرم از عمارهای زمان است) و طالب کیهانی که هر روز می خرمش.
خلاصه و خالصانه عاشق این نظام و سکاندارش امام خامنه ای.اینها را نوشتم که اگردر ادامه نقدی به شما داشتم در فکر و قلمتان به حساب بیاوریدش.
و اما نقد:اینکه در نوشته هایتان با چه نیتی از آقا اکثراً با لفظ خامنه ای یاد میکنید،بنده دقیقا درک میکنم و می دانم حالتی دارد به مانند یاد عاشق از معشوقش.یعنی دقیقا حس می کنم با چه ذهنیتی می نویسید خامنه ای.
اما می خواهم بگویم یاد آقا با امام خامنه ای بسی زیباتر است،هر جند ساختار نوشته های ما خامنه ای را بطلبد.
آیا شما هم مانند بنده فکر نمی کنید لفظ “خامنه ای” با هر نیت پاک و زیبایی، با هر تعریف و ابراز ارادتی که قبلش آمده باشد اما بازهم چیزی کم دارد و ابتر است.البته که همیشه کمبود و ابتری از ادب ما بوده.
امیدوارم منظور من را فهمیده باشید آقای قدیانی.نوشته های شما مخاطبان کمی ندارد و چه زیباست که امام خامنه ای در همین نوشته ها اونطور که باید رواج یابد و روزی شود که این لفظ به روانی لفط امام خمینی(ره)در دهان پیر و جوان ما جریان یابد.
دوستدار و همرزم شما در جبهه نرم، . . .حسین
یا علی . . .
حسین قدیانی: عزیزم! لفظ “امام” در روح “خامنه ای” نهفته است. آیا شما وقتی “حسین” می گویی، چیزی کمتر دارد از وقتی که “امام حسین” می گویی؟ و اما در نوشته هایم گاه هست که “حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای” به کار می برم. می دانم کجا، چگونه مولایم را صدا زنم. با این همه اموری از این قبیل سلیقه ای است. تا وقتی سلیقه های ما در چهارچوب عقیده های ما باشد، لازم است احترام سلیقه های یکدیگر را نگه داریم. و اما گفته ای مخلص حاج حسین هستی. بدان که این نوشته را آقای شریعتمداری خوانده و تایید کرده. حالا اگر اجازه دهی من یک انتقاد از شما بکنم؛ فکر کنم دانشجوی دانشگاه امام صادق بهتر است در باب مسائل مهمتری نقد کند مرا. با اندکی هزینه کردن از بصیرت خود این سئوال را طرح نمی کردید. از شما ممنون و به دوستان سلام برسانید.
مختار (گفت و شنود) کیهان
گفت: این روزها سران فتنه بدجوری از یادآوری واقعه عاشورا و بازخوانی ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام ابراز نگرانی کرده و عصبانی به نظر می رسند.
گفتم: حق دارند! چون یادآوری واقعه عاشورا، نشان می دهد که موسوی و خاتمی و کروبی در جریان فتنه ۸۸ در نقش چه کسانی ظاهر شده بودند.
گفت: ایول!
گفتم: عمر سعد و شمر و ابن زیاد با وعده و دستور کاخ سبز اموی در مقابل امام حسین(ع) ایستادند، سران فتنه هم با دستور آمریکا و اسرائیل و انگلیس شال سبز اموی بر گردن انداختند و در مقابل اسلام صف کشیدند.
گفت: باز هم ایول! عمر سعد و شمر و ابن زیاد در آغاز کار ادعای مسلمان بودن داشتند و بعد از پایان ماجرا، با صراحت به نفی اسلام و نبوت پرداختند.
گفتم: سران فتنه هم ابتدا ادعای پیروی از خط امام(ره) داشتند ولی چند ماه بعد، نه فقط خط امام(ره) را نفی کردند، بلکه به امام حسین(ع) و اسلام نیز آشکارا اهانت کردند.
گفت: عمر سعد روز عاشورا لشکر خود را «سپاهیان خدا» نامیده بود!
گفتم: سران فتنه هم از اهانت کنندگان به عاشورای حسینی(ع) با عنوان «مردان خداجوی»! یاد کردند.
گفت: پس حق دارند از یادآوری تاریخ عاشورا عصبانی باشند ولی حالا که فتنه تمام شده چرا هنوز وحشت زده اند.
گفتم: از بقیه ماجرا می ترسند و باید هم بترسند چون فتنه تمام شده، اما هنوز «مختار» کار خود را شروع نکرده است.
جمله آخر را دریابید
وای به حال منافقین اگر…
ساعت ۲۳:۵۰
تعداد افراد آنلاین: ۴۱ نفر
تا کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور شود هر آنکه نتواند دید.
گل پسر شهید قدیانی خیلی عزیزی.
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم بلاخره قطعه ۲۶ بازشد
حاج حسین خواهشن دقت کن:
برداشت اول
پیامبر(ص) در بستر بود.
گفت علی جان ، بیا تا تو را به امری مهم وصیت کنم.
پس از من یاران نزدیکم جفاهای بسیاری بر تو روا می دارند و حقت را پایمال میکنند. اما تو صبر کن ، صبر کن تا زمانی که به زبان تظاهر به اسلام می کنند. همانا اختلاف بین تو و آنها اصل اسلام و قرآن را نابود میکند چراکه حکومت اسلامی نوپاست و دشمنان منتظر اختلاف داخلی و ریشه کنی اسلامند.
و علی صبر کرد با استخوانی در گلو و خاری در چشم…
برداشت دوم
خمینی(ره) در بستر بود.
گفت سیدعلی جان ، بیا تا تو را به امری مهم وصیت کنم.
مبادا بعد از من بین تو و هاشمی اختلاف افتد.
همانا اختلاف بین تو واو اصل انقلاب را نابود میکند چراکه انقلاب اسلامی نوپاست و دشمنان منتظر اختلاف داخلی و ریشه کنی آنند.
و سیدعلی صبر کرد با استخوانی در گلو و خاری در چشم…
برداشت سوم
ولی فاطمه(س) سکوت نکرد .
خطبه ها خواند و حق را از باطل جدا کرد و دست فتنه گران را رو
از ولی خود جانانه دفاع کرد و با خون خود تا ابد روشن نمود وظیفه همه آزادگان تاریخ را
برداشت چهارم
حاچ حسین ما از تو انتظار داریم همیشه فاطمی باشی و فاطمی خطبه بخوانی و روشتگری کنی حتی زمانی که علی بیعت با خلفا کند!
حسین قدیانی: اولا خلفا بدعت کردند و نه علی با خلفا بیعت. علی همیشه “ولی الله” و همیشه خلیفه خداست حتی آن ۲۵ سالی که سکوت کرد اما بیعت نکرد. ثانیا من هنوز سند محکمی برای آن نقل قول که از امام بیان کردید ندیده ام اما گیرم که چنین باشد؛ هر جا که میان هر کس با رهبر اختلافی هست، فصل الخطاب رهبر است چرا که سندی محکم از خمینی بت شکن وجود دارد که؛ “پشتیبان ولایت فقیه باشید”. ثالثا برای من آقای هاشمی خارج از شعاع انقلاب اسلامی و بیرون از دایره ولایت فقیه و مصداق آن مولای مان خامنه ای، هیچ فرقی با هیچ کس دیگری ندارد. البته آقای هاشمی زیرک است و خودشان این مهم را بهتر از من و شما می دانند! ننوشتم “می داند” که در عین حال احترام بزرگان را هم نگه داشته باشم. رابعا کار من خطبه خواندن نیست. گوش جان دادن و جان دادن به خطبه های خامنه ای است. جمله آخر شما هزار تا اشتباه داشت.
دیوانه (گفت و شنود)
گفت: هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا خطاب به سران و عوامل فتنه اعلام کرده است که آمریکا و اروپا با همه توان و ظرفیت خود از آنها حمایت می کنند.
گفتم: باید به این پیرزن که یک پایش لب گور است گفت؛ «موز اگر قوت داشت کمر خودش را راست می کرد»!
گفت: روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» از قول یک سناتور دموکرات نوشته است، سرمایه گذاری غرب روی اپوزیسیون قابل قبول است ولی حمایت علنی از این جریان دیوانگی بوده است.
گفتم: دیوانه تر از آنها سران فتنه بودند که فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را مو به مو اجرا کردند.
گفت: از بس که باهوش تشریف داشتند، خیال می کردند خود آمریکایی ها هم از این فرمول استفاده می کنند!
گفتم: رئیس تیمارستان از دیوانه ای پرسید؛ تو را برای چه آورده اند؟ یارو گفت؛ هیچی آقای دکتر! من معتقدم جوراب نخی بهتر از جوراب نایلونی است. دکتر گفت؛ اینکه چیزی نیست! از نظر من هم جوراب نخی بهتر از نایلونی است. دیوانه با خوشحالی گفت؛ عجب اتفاق جالبی! آقای دکتر! حالا بفرمائید شما جوراب نخی را با سس قرمز می خورید یا با سس سفید؟!
بسم الله
احسنت حاج حسین آقا. قطعا خیر خواهید دید از این احترام به اساتید.
و اما چرا خصوصی؟ چون نقد بود و هم چون صدقه که عیانش هم خوب است، اما به تعبیر قرآن مخفی اش ” فنعما” یعنی “چه بهتر است”، نقد نیز اگر جا داشته باشد، خفا می طلبد ولی “الامر الیکم”. ارادتمندیم.
السلام علی الحسین(ع)
نه دی ۲۲ بهمن خامنه ای است .
چه زیبا گفتی داداش .
تکبیر!
بسم رب الخامنه ای
سلام داداش حسین
من داداشی ندارم و وقتی که به شما میگم داداش احساس خوبی پیدا میکنم.درسته که شما به کامنتهای ما پاسخی نمیدید ولی باز من قبولت دارم در حد جانم.داداش حسین تا کور شود هر آنکه نتواند دید.افراد آنلاین ۴۱نفر.
داداش چند وقتیست لبخندی در چهره ی ماه نمیبینم.نمیدونم چه شده که دیگر آن لبخند ملیح و دلنشین بر لبانش نیست.آیا ما کاری کرده ایم که ناراحت شده؟خلاصه حرفام چند روزیه که دلم بدجوری گرفته هوای کربلا دیونم کرده.نمیدونم اربعین قسمت میشه برم یا نه.دعا کن داداش حسین دعا
حسین قدیانی: حضرت ماه همان قدر که در سینه آه دارند، سیمای شان پر از سکینه است و جز تبسم بر لب ندارند که این بارزترین صفت مردان خداست.
نون و قلم نبی ست، و ما یسطرون حسین
تاج فلک علی ست، و عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست، خون حسین
هستی تمام ظاهر و ما فی البطون حسین
با یک قیامت است، هم الغالبون حسین
در این قیام، نقطه پرگار زینب است
.
.
.
مداحی فوق العاده زیبا رو از حاج محمود کریمی در این لینک مستقیم میتونید دانلود کنید:
http://www.mobarezclip.ir/clip/3-karimi%20zeynab(MobarezClip.com).mp3
داداش اینو دانلود کن گوشش بده، اگه جگرت نسوخت، تف کن توی صورت من!
حسین قدیانی: حالا شرط دیگری می گذاشتی بهتر نبود حضرت؟!
“به احدی نباید بیش از آنچه استحقاق دارد، ظلم کنیم”
وقتی با کسی برابر آنجه که حقش است برخورد می کنیم که این ظلم نیست.
ولی با این حال شدیداللحن چاکریم
حسین قدیانی: منظور من این است که ولایت پذیری یعنی به گوسفندی به نام سارکوزی هم نباید ظلم کنیم. بگذریم که در اینجا مرتکب ظلم به “گوسفندان عزیز” شدم! القصه؛ تخس ترین بسیجی این دیارم حتی در ولایت پذیری.
اینم یه پیام “بی” زرگانی به افتخار داش حسین
ساعت ۱۲:۳۳
افراد آنلاین:۴۶
خسته نباشی رزمنده
ماشاالله حزب الله
حسودی ام شد !
اصلا باید من هم مثل خان باجی چند وقت نیام تا ببینم اصلا ما رو یادتون میمونه یا نه؟!
با فونت درشت جواب می دهید یانه؟!
حسین قدیانی: با سلام! اما فکر وقت مرا هم بکنید.
“ما اما قلب مان به عشق خامنه ای می تپد. این اذن و این عشق نباشد ما همان مردگانیم. بسیجی این دنیا و آن آخرت را بی خامنه ای نمی خواهد. بهشت ما لبخند خامنه ای است” .
همه ی متنتون یه طرف این ۲ خط یه طرف.
راستی حاجی یکتا به نظرم زیباترین عملکرد وبیان را داشت در این روزهای سخت اسارت وبلاگ ها!کلامشان آخر بصیرت بود!
برا سلامتی وعاقبت به خیری ایشون والبته خودمون صلوات!
الهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم واید واحفظ قائدناالخامنه ای
حاج حسین
قرعه کشی ۹ دی رو میگم.چرا دهنم رو بستی؟
بمیریم برایتان ای داداش.
قضیه ۲۶ تا سوال دیگه.
یادتان رفته بودیم.
یا علی مددی…
سلام آقای قدیانی مرحبا
نامه تو به رییس قوه قضاییه و متعاقبا فیلتر شدن قطعه ۲۶ باعث شد که من و به نظرم بعضی دیگر با شما آشنا شوند.
وقتی دیدم در کیهان زیر نظر آقای شریعتمداری مطلب می نویسید علاقه من به شما بیشتر شد.
من به عنوان یکی از کمترین افسر جنگ نرم در فضای سایبر از شما حمایت میکنم.
نوشته شما درباره ولایت پذیری یکی از مشغولیهای فکر من بود نوشته مفیدی بود تشکر
به امید موفقیت روز افزون شما
اللهم عجل لولیک الفرج
ما ملت پر اراده ایم
پشت علی ایستاده ایم
یه سوال دارم
من و امثال من جوان های پر شوری هستسم که در بیشتر مثائل از احساس خود استفاده می کنیم تا عقل، گرچه به نظر من عقل و احساس یکی هستند ولی در مواجهه با خیلی ها باید به قول خودشون با سند و مدرک حرف زد می خواستم معرفی کنید کتابی، نسخه ای، چیزی راجع به ولایت فقیه البته با متن روان و رسا بد جور نیاز دارم
منتظر جواب هستم
سلام و درود بر حسیـــــــــــــن قدیانی عزیز
امام راحل فرمودند:حضور شما در صحنهها موجب میشود که ریشه ضدانقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.
من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را میبوسم و میدانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت .
التماس دعا
یاعلی
با اجازه داداشی:
خطاب به محمد
اگر پیامبر(ص) آن وصیت را به امیرالمومنین(ع) کرد; فقط به خاطر این بود که می دانست “علی” یار ندارد ولی” سید علی” میلیون ها فدائی دارد که فقط “سید علی” رو می شناسند وهر کسی را که بخواهد جلوی او قد علم کند …
آره; فهمیدی عزیز!
حالا حتی اگر آن فرد گنده سران فتنه باشه که البته فقط گنده سران فتنه است و برای ما از شیخ هم بی ارزشتره
بعله;اینجوریاست!
به شوری مخلوط:
ما هم چند وقتی نبودیم و کسی تحویلمون نگرفت.شما خودتو ناراحت نکن.(گریه ی شدید حضار)
سلام ودرود
درودی از اعماق وجود در سالروز خشم مقدس ملت به سرباز بی ادعای ولایت
پیروز باشی و سربلند و همیشه در راه حق
سلام
یا اجازه لینکتون کردم !
با عرض معضرت در نظرم به جای شما، تو نوشتم.
می خواستم شما کنم یادم رفت.
نظرات وبلاگ شما را خواندم درصد کمی مخالف شمایند این از خوبی شما و مطالب بی نقص تان است.
حسین قدیانی: و البته از تایید نکردن نظرات مخالفین!!
سلام علیکم
خدا قوت حاج آقا قدیانی
خیلی دعا گو هستیم، همیشه.خیلی.
امیدوارم که توان قدردانی از اینهمه تلاش شما را داشته باشیم.
سلام اخوی
اتوبوسی که پدر داداش حسین(والبته اگر جسارت نباشد،پدر همه ما)را به جبهه برد،انشاءالله ما را به بیت المقدس خواهد برد.
ما باید به همراه حضرت خورشید وماه پرچم عشق را در بلندای بیت المقدس به احتزاز در بیاوریم.
یا علی،فدای سیدعلی
“حسین قدیانی: و البته از تایید نکردن نظرات مخالفین!!”
آقای قدیانی!!! چرا استراتژی های خفن! اداره ی قطعه را به این راحتی افشا می کنید؟
نکن برادر…
😀 😀 😀 😀
جالبه
بخوانید
http://www.alvadossadegh.com/fa/new-news/74-1388-12-05-17-45-54/7222-1389-10-04-09-19-54.html
“رجز می خواهم بخوانم: تا امام مان خامنه ای است، ای فتنه های پیچیده! ما را دریابید… این را همین جا اضافه کنم: قبل از من بودند کسانی که چنین بنویسند و بعد از من هم خواهند آمد. روزی اگر از این اعتقاد پا پس کشیدم، بی لیاقتی خودم را نشان داده ام. آن روز هم دریا، دریاست و آسمان، آسمان است. بدا به حال قطره ای که دور کند خود را از دریا و اف بر ذره ای که غیر از آسمان، خانه برای خود دست و پا کند. خامنه ای شجره طوبا و طیبه ای است و چون من برگی هستم با این دعا و ادعا که هیچ پائیزی نمی تواند ما را از این ریشه مبارک جدا کند. بیاییم آرزوهای قشنگ داشته باشیم. ان شاءالله همه ما سربازان مهدی فاطمه باشیم در روزگاری که سردار سپاه بقیه الله است «حضرت ماه».”
سلام
خیلی خیلی ممنون…هر کی هم ملتفت نشده بود با این متن ملتفت میشه. مثل اون متنی بود که دلایل زیاد گفتن های رهبر از ۹ دی رو گفته بودید. انشاالله که ادامش رو هم بخونیم.
راستی، همه حتما هفته نامه ۹ دی رو بخرید و بخونید. البته خودم هنوز کامل نخوندمش!
ا اینطوریه:
میخوای سکه ندی جانم، بگو نمیدم.
راستی میدانم که وقت میگذاری برایمان. ولی بگویم به شما که ما اگر کسی را دوست داشته باشیم برایمان عزیز میشود.هم خودش هم همه وجودش.این وقتی که میفرمایید هم همینطور است.ما عاشق وقت شما هم هستیم.
“زیبایی تو خواب مرا ریخت به هم
ارامش مرداب مرا ریخت به هم
زیباتر از انی که تحمل بکنم
زیبایی ات اعصاب مرا ریخت به هم”
یا علی مددی…
سلام به وبلاگ من هم سربزنید ونظرتان رابگوییدخوشحال میشومwww.gedul.blogfa.com
حسین قدیانی: متن آخرتان با عنوان “سکوت بهتر از دفاع” حرف حقی بود اما نمی دانم چرا برخی دوستان مثل شما فقط یک متن را در صفحه اصلی نمایش می دهند؟!
ناگفتههای دیدار نمایندگانکاندیداها با رهبری. هفته نامه ۹ دی.
سلام
میدونید چرا ۹دی امروز به شهرستان ها نرسیده ؟ چند جایی سر زدم حتی نمی دونستن این ۹ دی چه روزیه که از
هفته نامه اش خبر داشته باشند
متاسف شدم برای خودم و شهرم
حسین قدیانی: و من هم متاسف و متاثر می شوم وقتی می فهمم برای گرفتن کتاب “نه ده” بنده خدایی از استان گلستان چاره ای جز مسافرت به تهران ندارد. نمی دانم چه باید گفت! حتی نمی توانم همدردی کنم با شما! همین هم بیانگر این مهم است که برای رسیدن به عدالت راه دور و درازی داریم! هنوز خیلی مانده تا تهرانی بودن امتیاز ویژه ای برای مرکز نشینان نیاورد. به دکتر احمدی نژاد باید حق داد اگر وقت دولت را بیشتر صرف شهرستان ها می کند. با این کامنت، بسیار غصه دار شدم و این یکی را می فهمم که وقتی برای گرفتن جریده ای در به در از این دکه به آن دکه می روی و “نه” می شنوی، چه حالی پیدا می کنی! اما حضرت صدر! بگذار شیرین کنم کامت را با ذکر خاطره ای. اگر چه هنوز هم وقتی نوشته ای از من در روزنامه ای کار می شود، همان قدر مسرور می شوم که این اتفاق اول بار در یک روز قشنگ پائیزی افتاد اما آن اوایل وقتی به جایی مثلا به همین کیهان مطلبی می دادم و با یک دنیا امید و آرزو می رفتم دکه روزنامه فروشی، روزنامه را می خریدم که آیا متن مرا کار کرده اند یا نه، وقتی همه صفحات روزنامه را با دست پاچگی و همچون ذره بین می کاویدم و مطلب خود را نمی دیدم؛ آیا باورت می شود که می رفتم دکه دیگری و نسخه ای دیگر از همان شماره کیهان را می گرفتم و از دوباره جست و جو می کردم تا مگر در آن نسخه متنم کار شده باشد؟؟!!… هنوز هم بوی کاغذ روزنامه مستم می کند! و هنوز هم “مهدی محمدی” به من می گوید؛ به پیر به پیغمبر نوشته ات کار می شود، چقدر می پرسی؟!
سلام
با اجازه شما، به “منتظر (حرف حساب)”:
همان کتاب ولایت فقیه امام خمینی (ره) را بخوانید از همه بهتر است. آیت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی هم در این زمینه کتاب دارند، ولی هم حجم کتابشان بیشتر است و هم نثرشان کمی سخت تر.
به!چه بوی اسفندی پیچیده!آزادی مبارک هم سنگر!دیدی خدا با ماست؟لبیک یا خامنه ای
سلام علیکم
واقعا برخی به اسم ولایت پذیری، پشت رهبرشان قایم می شوند!
اگر این بعضی ها در عاشورا بودند، امام حسین(ع) نماز را به پایان نمی برد!!!
ولایت پذیری یعنی اینکه سپر آقا باشی، نه وبال گردنش!
فعلا: فی امان الله
و اینک این ماییم در
بین الطلوعین لیله القدر فاطمی
پس از فجر صادق حضرت خمینی
سوار بر کشتی شهادت حسینی
در یوم الله انقلاب اسلامی
در نبرد با
اخرین نقاط ظلمانی شب
اسلام آمریکایی و …
رهسپاریم بسوی
طلوع آفتاب
عالمتاب مهدوی از افق
حضرت سید علی(حفظه الله تعالی)
راستش الان که دارید متن های قشنگ قشنگ آپ می کنید می فهمم که در این دو هفته دوری از قطعه جان, چه کشیدم…
سلام بر شما
وقت بخیر
راستش را بگویم هنوز متن را نخوانده ام.
غرض فقط عرض ادب و ارادت بود به داداش حسین بسیجی ها و سیداحمد بزرگوار.
یا حق
حسین قدیانی: سلام خدمت شما بزرگوار که مترجم قطعه ۲۶ به زبان زنده دنیا هستید. این مدت فیلتر بودن قطعه، زحمات من در فضای سایبر بیشتر روی دوش شما و “امیرعلی” بود. ایضا “سیداحمد”. بی نهایت ممنونم از همگی تان.
گفتن ندارد که شیرینی این خاطره دل خوری از حاشیه شدن را فرو خورد ولی شاید باورتان نشود کتابی مثل دا
که چاپ ۱۲۷ را هم پشت سر گذاشت و پشت جلد ۱۲۰۰۰ تومان است ، تهیه اش برای من تا همین هفته پیش میسر نشد و ان هم به قیمت ۱۷۰۰۰ تومان به کسر ارسال پستی ! و ضرب و التماس دوستی دانشجو در مرکز
فروش اینترنتی در مختصات جغرافیایی ما بی معنی است اخوی
ولی انجیل و مهملات مجلد وهابی را به لطایف ااحیل بند ادم می کنند علی رغم علم به تشیع ما
زیاد بغض می کنم از غریبی در شهرم گویی تقیه در راه است برایمان ، به همین سادگی
سلام و درود بر حزب الله
ساعت ۲ بامداد افراد آنلاین ۲۰ نفر
سلام به داداش حسین بسیجی ها و بقیه ستاره ها
انگار شما هم بعد از مدتها که به قطعه آمده اید حسابی دلتنگ شده اید که مثل یک استاد دلسوز و مهربان جواب همه بچه ها را می دهید بخصوص که می دانید این بچه ها هم خیلی دلشان برایتان تنگ شده بود.
هم متنتان جالب توجه بود وهم جوابهاتون به دل نشست. خدا قوت و شب همگی تون بخیر
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=63526
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=63561
این دو تا آدرس لینک دو تا از مهمترین مطلب های هفته نامه ۹ دی …کسانی که دستشون نرسیده بخونند.
سلام و خداقوت خدمت داداش حسین و سید احمد
عالی بود.باید تاسف خورد به حال بعضی که ولایت پذیری را طور دیگر معنا می کنند
خداقوت بزرگواران
شجره نامه حضرت ماه و نام های شش فرزند دختر و پسر معظم له
سایت صالحات
چقدر این خاطرتان بامزه بود که برای صدر تعریف کردین.
بسم رب الشهدا
از علی تا به علی فاصله یک آینه است
آن علی از نجف و این علی از خامنه است
…………………………………
با سلام و تشکر و خدا قوت
از اینکه با وجود مشغله ی فراوان ، به ادبیات غنی فارسی و رسم الخط دوستان توجه دارید، واقعا خوشحالم
و بابت جنگ طاقت فرسای نرم که موفقیتش مسجل و مبرهن گردیده،دست مریزاد خود را تقدیم میکنم باشد که در زمره
سربازان حضرت خورشید قرار گیرید…..خدا روح بابا اکبر را با سیدالشهدا همنشین کند و شیر مادرتان را حلال
به حق صلوات
بر خامنه ای رهبر خوبان صلوات
سلام
یه سوال از محضرتون داشتم;
چرا بسیجی ها آزادی بیان ندارن? وچرا بعضیا! اجازه نمیدن که انقلابی عمل کنیم? مگه نه اینکه امام واسه انقلابی عمل نکردن توبه کرد?!
واقعا چرا??????
تنها دل خوشیم به بسیج بود,اما الان که وارد بسیج دانشجویی دانشگاه شدم و تو جایگاه جانشینی فرماندهی کار می کنم می بینم که بسیج ما هم انقلابی نیست اما و جایی برای بسیجیان انقلابی توی بسیج,جز مطیع امر مافوق بودن, نیست; و “مومن” در هیچ چارچوبی نمیگنجد و “بسیجی” در هیچ سازمان…
و هنوز امیدوارم…
چون ره برم “ماه” است و
خورشیدی چون گل نرگس دارم.
*یا سیدی یا صاحب الزمان*
سلام مجدد
الهی همه اصحاب فتنه بلا گردان همون دست جانباز آقا بشن ان شا ء اله
سلام
چه لذت بخشه دیدن دوباره ی اینجا
۹ دی را میخواستم پناهنده شوم به پدر شهیدی که پسرش را هم دارند شهید میکنند ب هملن خودکاری که روی عکسش پدر گذاشتند
.دلم میسوزد گاه گاهی که به بهشت زهرا میروم..
مزار یک پدر شهید تنها مزاری است که هر بار رفتم اثاری از نفر قبلی دیده میشود.
کاش تمام فرزندان شهید قطعه داشتند به یاد پدرهایشان
ما تمام تهران را گلزار شهدا کردیم.زودر از بی ار تی های تجریش راه اهن!
khoshhaliiim ke bargasht saytetan
shoma k narafte budid alblate !!!!
سلام داداش حسین خسته نباشی ممطلبتون زیبا بود
زاستی روز تا نهم دی
سلام جناب آقای قدیانی
حال شما؟
خداوند روح پدر بزرگوارتان را قرین رحمت کند.
چند وقت پیش برای اولین بار به بهشت زهرا رفتم.
قبلش غسل زیارت کردم چون قصدم فقط قطعه شهدا بود.
به قطعه ۲۶ و ۲۴ رفتم و با اینکه مزار پدرتون رو پیدا نکردم اما مدام به یادتون بودم و کلی برای شادی روح شهید قدیانی صلوات فرستادم.
عجب جائیه اونجا!!!!!
میخوام دوباره برم
دعا کنید منو بپذیرند.
الحمد لله که هنوز از تبار شهدا کسی هست قلم بزند اگه بگذارند …
نتیجه سکوت ما اما به هیچ چیز منجر نمی شود الا به تنهایی علی.
سلام علیکم
اول اول ببخشید که دیر آمدم به نت دسترسی نداشتم
بعد واقعا خوشحالم که دوباره این سنگر در خط مقدم فضای سایبر مجدد برپاست وبر حق
و باز هم مثل سابق انشاالله شهادت نصیبتان
مگه من دل ندارم؟منم یه بسیجی آم..کارت و مدرک ندارم ولی یه دل دارم که روش نوشته علی!
خب منم مثه بقیه مینویسم شاید به منم نگاه کنین استاد!
آفرین داداش حسین!
عالی بود داداش حسین!
دادااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش حسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین!
کوفیان سال ۶۱ هجری نمی دانستند یک روزی اهل کوفه خواهند شد و لعن. خدا کند در چشم آیندگان ما واقعا اهل کوفه نباشیم.
یا علی
بدا به حال قطره ای که دور کند خود را از دریا و اف بر ذره ای که غیر از آسمان، خانه برای خود دست و پا کند. خامنه ای شجره طوبا و طیبه ای است و چون من برگی هستم با این دعا و ادعا که هیچ پائیزی نمی تواند ما را از این ریشه مبارک جدا کند.
سلام حاجی
قلمت گرم خیلی عالی بود، خیلی کمک کرد.
(بیاییم آرزوهای قشنگ داشته باشیم. ان شاءالله همه ما سربازان مهدی فاطمه باشیم در روزگاری که سردار سپاه بقیه الله است «حضرت ماه».)انشاءالله
این جملات صلوات می طلبد. برخامنه ای رهبر خوبان صلوات
چرا عکس به این بزرگی رو زدین بالا سایت؟
حسین قدیانی: خیلی هم بزرگ نیست!
خوشحال شدم که باز هم برگشتی
۹ دی روز حماسه ای بزرگ نزدیک است
داستان من درباره ۸۸ رو هم بخونید.
http://nojavan-modern.blogfa.com/
با سلام .چرا متن تقدیر دکتر احمدی نژاد از کتاب نه ده در قطعه نیست ؟ خوب است پایین پیام تشکر اقای قدیانی از دکتر آن نامه را هم بگذارید.
باز ” قطعه” ام دیر شد!!!
حالا چی کار کنم؟!
چقدر همه تان زود هستید.
بابا از نفس افتادم از بس دویدم و باز هم نوبتم نجومی شد!
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۱۲:۳۴
تعداد افراد آنلاین: ۳۶ نفر.
داداش حسینم فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
سلام داداش حسین
خیلی خوشحالم بازهم در این قطعه بروی ما باز شد
الحمدلله
این هم در حمایت از شما و تقدیم به شما:
http://eslami1414.persiangig.com/image/bishomar2%20web.jpg
فایل اصلی در آفتاب مهتاب است
امید که بپذیرید.
سلام داش حسن خوشحالم که زنده ای !!!!!! گفتم شاید یهو بگن مفسد فی االارض شده این ! بکشیدش بالا !
سلام!
وبلاگ کی باز شد؟!همیش عقبم
الحمد لله… 🙂
خداقوت
*
“یاس” _البته اگه منو یادتون باشه! 🙂 _
سلام داداش حسین
خیلی دوست دارم
سلام. وقت بخیر.
اول :عرض کنم که بنده رمز ورودم به پیشخوان را فراموش کرده ام وهرچه آدرس اینترنتی ام را میگذارم چیزی برایم ارسال نمیشود. جناب سید احمد امکان دارد راهنمایی فرمایید؟
دوم: بسیار ممنون بابت این متن تحلیلی با مایه های ادبی و دلنوشتی.به غایت نیاز بود در این برحه به چنین نوشته ای.
سوم: خوشحالم که باز جمع ستاره ها در اینجا جور است. و دعا میکنم برای دوام هر جمعی که حول محور ولایت فقیه ایجاد شده باشد.
یا حق
این قسمت آخر در واقع همون متنی است که تو کامنت اول که دو نقطه گذاشتم ویادم رفته بود بذارم.
امسال هم چهارشنبه شد ۸ دی که به استقبال ۹ دی بریم…
دوباره سلام حاج حسین
فکر میکنی چرا مولایمان حضرت ماه مسئولان را توصیه به وحدت می کند؟
چون دشمن اصلی آن طرف مرز است. مگه نه؟
مگر می شود آقا خواص بی بصیرتی را که اکنون مسئولند و شما در نامه معروفتان به رئیس قوه قضائیه از آنها نوشتید را نشناسد؟
پس در واقع وحدت یعنی ما آنها را تحمل کنیم که به روی ماه حضرت ماه می کنیم. و به نظرم همین وحدت دلیل نوشتن مقاله “عشق است اباالفضل علیه السلام” شما بود .
ولی من از یک چیز میترسم:
جریانی با تمام توان می کوشد بی بصیرتی خواص سکوت کرده را روکش مالی کند.
و اگر شما هم سکوت کنی دیگر چه کسی می ماند.
یک وقت همه دارند می گوییند حالا یک نفر کمتر و بیشتر فرقی ندارد. ولی واقعا میگویم این تنها شما بودی که تا کنون داشتی پته خواص بی بصیرت را رو میکردی . با مقاله های کتاب نه ده و نامه اخیرت. راستش را بخواهی مقاله بعد از نامه ات کمی مرا ترساند که اگر تو هم سکوت کنی چه کسی می ماند.
کسانی که از خیانت فتنه گران می نویسند به حمدالله زیادند ولی چند نفر از خواص بی بصیرت مینویسند؟
از روزی می ترسم که حضرت خورشید بیاید و کسی یادش نیاید خواص بی بصیرت با سکوتشان چه خیانتی کردند به حضرت ماه.
این را صادقانه نوشتم
سلام و خداقوت
کاری از دستمون برنمیاد جز دعا در حق سربازان خامنه ای
اگر که لایق باشم
حق مدد
سلام و خسته نباشید.
خوشحالم سایتتون دوباره باز شد.
نوشته هاتون رو خوندم و لذت بردم.
حق پشت و پناهتون
موفق و مؤید باشید.
یا علی
سلام بر حسین قدیانی و قطعه بیست و شش.
فعلا فقط وقت خواندن مطالب را دارم؛ معاف کنید اگر کامنت نمی گذارم
راستی این را که دیده بودید حتما… تیترش بود “نگذارید بریزیم در خیابان ها”
http://up.iranblog.com/images/6zd8mwgiflgyos0o92jv.jpg
ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادرم، نیست باورم
با آنکه در جوار تو یک عمر بودهام نشناسمت کنون که تو هستی برادرم
پامال جور و دست خوش کینهام ببین ای کشتی نجات گذشت آب از سرم
عمر منی که رفتی از دست من دگر بر خود گمان ماندن از این پس نمیبرم
ای خشک لب کنار فرات از غمت ببین دریاست در کنار من از دیدهی ترم
دیدم که دست ظلم تو را سنگ میزند بگذاشتم دو دست خود آنگاه بر سرت
امشب کنار تربت پاکت چهها گذشت؟ کاین خاکها هنوز دهد بوی مادرت
**********
شور به پا میکند خون تو در هر مقام میشکنم بی صدا در خود هر صبح و شام
باده به دست تو کیست؟ طفل شهید جنون پیر غلام تو کیست؟ عشق علیه السلام
بر رگ عطشانتان، شهد شهادت به نوش میشکند تیغ را، خندهی خون در نیام
ساقی بیدست شد، خاک ز می مست شد میکده آتش گرفت، سوخت می و سوخت جام
راستی تا فرصت هست بگم که در لوگوی کتاب “ده نه” جای اسم شما را اضافه کردم تا کمپوزسیون بهتری داشته باشد 🙂 این را استفاده کنید بهتر است
http://up.iranblog.com/images/1l727g3xptwtfcd3r9aa.jpg
می توانید روی جلد هم ببینیدش هرچند بازهم بنظرم طرح دوستان بهتر بود!
http://up.iranblog.com/images/gzsutdse1doy9f2fytlr.jpg
سلام
فقط میتونم اینو بگم وبخواهم
خدایا تو را به جدم رسول الله قسمت میدم که ظهور اقامون امام زمان (عج) را نزدیک بگردان .و نائب به حق ان اقام امام سید علی حسینی خامنه ای را در پناهت حفظ بگردان.
۹ دی امسال مصادف شده با بیداری اصحاب کهف .همان روز(۹دی) روز بیداری ملت قیور ایران عاشقان ولایت و امام سید علی امدیم وامدن تا مشتی بزنن به دهان یاوه گویان.
اینو دنیا بدونه ما تاقیام قیامت دست از ولایت فقیه برنمیداریم
سلام،
مدتی نبودم در سفر بودم که خبر بسته شدن قطعه را درروزنامه خواندم.
دلم گرفت .یادم آمد در آخرین کامنت نوشته بودم دعایت می کنم .
بازم دعایت می کنم .
سلام علیکم خدا قوت
خیلی چیزها یاد گرفتم از این متن و واقعا از شما ممنونم
مسئله ای هم به ذهن من رسید و آن اینکه از آن جایی که مواضع حضرت آقا دقیقا همان ها هست که اعلام میکنند به جای اینکه دائم به دنبال سوال راجع به نظر ایشان راجع به فلان کار باشیم باید سعی کنیم که دستورات و خواسته های ایشان را به خوبی بشناسیم و قطعا در این شناخت جواب همه سوالهای خود را خواهیم یافت
خوشحالم که دوباره اینجا رو میبینم و نوشته هاتونو می خونم.قطعه ۲۶ آدم توقیف بشه خیلی سخته حتی اگه نرسی همه حرفهاشو بخونی.
سلام داداشی ؛
خوبی . خوشحال شدم . میخواستم اولین نفر باشم ولی …
حیف که نشد .
مطلب مثل همیشه زیبا بود .
داداشی من یه دانش آموزم و ۱۸ سال بیشتر ندارم و الان دو سال وبلاگ دارم . میدونم وقت نداری ولی اگه میشه یه سر بزن .
خیلی دوستت دارم .
یا علی
سلامتی امام زمان ( عج ) و سلامتی و طول عمر نائب بر حقش امام خامنه ای صلوات
با اجازه داداش حسین؛
به مهاجر:
نمیدانم علت چیست!
چند بار سعی کنید احتمالا درست میشود و اگر هم درست نشد از ابتدا مراحل ثبت نام را انجام دهید.
امیدوارم که شما دوستی که بسیار پاک و شجاع می دانم او را این سخن را بشنوید خوشحالم که مجبور نشدیم وبلاگ شما را هم ردیف وبلاگ های خارجی با فیلتر شکن باز کنیم از صحبت حضرتعالی با دکتر احمدی نژاد نیز خوشحال شدم امیدوارم که منت نهاده سری به وبلاگ این بچه بسیجی مشتاق بزنید:www.iran74.blogfa.comامیدوارم نظر شما راببینم با تشکر
حاج حسن سلام
قدمات در راه جهاد عشق پر قدرت باد
میدونم سرت شلوغه و وقت نداری اما اگه تونستی به این مطلب ضعیفم کن و راهنماییم کن.
ممنون
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا یعنی….!؟
این جمله ایست که بارها شنیده ام ولی هنوز معنی درست و کاملی از ان در ذهن ندارم.
به همین دلیل تصمیم گرفتم معنی ان را از چند نفر از دوستان بپرسم.
اولی گفت: کل یوم عاشورا… یعنی پیام قیام عاشورا جاودانه است.
دومی گفت: کل یوم عاشورا… یعنی حضور دایمی حق و باطل.
دیگری گفت: کل یوم عاشورا… یعنی یا دو خاطره امام حسین و یارانش از خاطره ها نخواهد رفت.
همه دوستان درست میگفتند ولی قانع نشدم تا این که یکی گفت: کل یوم عاشورا… یعنی هنوز ندای مظلومانه “هل من ناصر ینصرنی- کیست مرا یاری کند” امام حسین بگوش میرسد و هنوز عده ای برای نشنیدن این نوا انگشت در گوش فرو برده اند.
هنوز عده کثیری امام زمان خیش را دعوت میکنند و نیامده بیعت میشکنند.
هنوز عده ای سنگ به دست منتظر خیانتند.
گروهی کمان به دست چشم به گلوی اصغرها دوخته اند.
گروهی پشت نخلها پبهان شده عزم به ناامید کردن امید قافله ای کرده اند.
هنوز بعضی دانسته یا ندانسته با بد حجابی و ترویج ان روسری از سر رقیه میربایند.
هنوز در کوچه پس کوچه های همین شهر و دیار هیبت مهیب ظلم گلوی نحیف عدالت را میبرد و من و شمای بی تفاوت بر پیکر بی جانش میتازیم.
به راستی من و شما از کدام گروهیم؟
گروه اندک حسینیان یا خیل عظیم یزیدیان؟
از هر گروهی که بودید عیبی ندارد ؛ فرصت اندک حر بودن را از دست ندهید.
شنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۸۹ | ۱۸:۱۳ | HA7 | 3 نظر
شرمنده یکی دیگه هم هس
امتحان میانترم فیزیک۱
قابل توجه دانشجویان گرامی؛ این امتحان از بیست نمره میباشد؛ تقلب امکانپذیر نیست و مصحح این امتحان وجدان شما میباشد پس به دقت سؤالات را خوانده و پاسخ دهید.
۱- گلوله ای با سرعت اولیه ۱۲۰ متر بر ثانیه وبا شتاب ثابت ۵ متر بر مجذور ثانیه در زمان t0 از لوله سلاح دوشیکا خارج شده و در فاصله ۴۰۰ متری به به گلوی رزمنده ای اصابت میکند و سرش را از تن جدا میکند. با توجه به دادهای فوق حساب کنید:
الف)چند چشم در عزای این مرد به اشک خواهد نشست؟
ب) اجاره این ماه خانه را چه کسی خواهد داد؟
ج) دختر سر سفره عقد بی پدر چه خواهد کشید؟
۲- گلوله خمپاره ای به وزن ۸ کیلو گرم و با زاویه پرتاب ۳۵ درجه به سمت نیروهای ایرانی پرتاب میشود و پس از طی مسیری سهمی شکل در مواضع ایران به خودرویی اصابت کرده ؛ خودرو منفجر شده و راننده نوجوانش در اتش میسوزد و خاکستر میشود. موارد زیر را بدست اورید
الف) وزن کفن کوچکی که به دست مادرش میدهند چقدر است؟
ب) این مادر به کجای چیکر جوانش بوسه میزند؟
ج) مادرش در این چند لحظه چند سال پیر میشود؟
۳- در رودخانه خروشان اروند که سرعت جریان ابش ۱۰ متر بر ثانیه است جوان رزمنده ای با وزن ۶۰ کیلو گرم در حال شنا کردن است که ترکشی به او اصابت کرده و او در رودخانه غرق شده و جریان اب پیکرش را با خود میبرد. حساب کنید:
الف)همسر جوانش چند سال باید چشم به در بدوزد؟
ب) همسر و فرزندش هر شب جمعه سر بر کدامین مزار باید بگذارد؟
ج) فرزند کوچکش هدیه روز پدر را چگونه به او میدهد؟
۴- اگر گلوله از سلاح خارج شده باشد؛ اگر خمپاره با خودرو اصابت کرده باشد؛ و اگر جوان در رودخانه غرق شده باشد؛ بدست اورید:
الف) چند بار به دیدار پدر و مادرش رفته ای تا تسلای دلشان باشی؟
ب) چند بار به سر پسر کوچکش دست کشیده ای تا جای خالی دست پدر را احساس نکند؟
ج) چند بار بر سر مزار گمنامش رفته ای تا جای خالی برادر و خواهر و فرزندش را احساس نکند؟
با امید موفقیت در تمامی امتحانات
شنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۸۹ | ۱۸:۱۲ | HA7 | 1 نظر
سلام منو میدونم یادتون نیست
من همونم که از مادرش گله داشت همونی که شما کامنتشو نذاشتی و بدونه جواب شنیدم و دیدم که فیلتر شدید خیلی ناراحت شدم چون من هم با شما همفکرم ولی اقای قدیانی میدونید چی وقتی ادم حرف حق بزنه کسی باور نکنه و جلوشو بگیرن خیلی سخته گوش شنوا نباشه خیلی سخته کسی حقو درصورتی که حق به ادم نده …………..ایشالله موفق باشید اما بدونید اگر کسی حق بگه اما دهنشو ببندن چه حالی داره شما این تجربه رو کردید اما امید من به خداست میدونم اون قوربونش برم باحقه
یاحق دست علی به همراهتان
برادر قدیانی سلام .
عشق پاک و صادقانه شما را به ولایت تحسین میکنم و خوشحالم از اینکه رقص قلمتان همواره در راستای حمایت از ولایت و ازدیاد بصیرت پر جنب و جوش است .
سخنانتان لاجرم بر دل می نشیند چرا که قطعا از دل شکسته تان بر می آید لکن در مورد نامه ی اخیرتان من باب نکته ای ، برادرانه خدمتتان عرض می کنم که همیشه سخن دل را فریاد زدن کار مثبت و درستی نیست . دوستانه و خلاصه بگویم گاهی اگر سوای احساساتتان عاقلانه تر اندیشه کنید – در باب اینکه چه حرفها و نکته هایی کجاها زده شود بهتر است – شک نکنید که افسری تاثیر گذار تر از افسر فعلی خواهید بود . حرف برای گفتن در بند بند آن نامه زیاد دارم لیکن در نوشته های بعدیتان به این نتیجه رسیدم که خود بر آنها واقف شده اید فلذا از بیان آنها صرف نظر می کنم .
انشاالله قلمتان همیشه پر رمز و راز باشد در راستای مکتب سبز علوی .
بسیجی جا مانده – جا مانده ای بسیجی
(سرکی ار به کلبه حقیر ما هم بزنید قطعا مستحق صواب ادخال سرورید)
یاراحم العبرات..
میدونم این صحبت های آقاروبارهاشنیدید…امابازهم شنیدنیست..
این عمارآقاتاابدشنیدنیست
http://hadi857952.persiangig.com/weblog/amar(www.takhribchimajazi.ir).mp3
اول دست مریزاد به داداش حسینم
با اجازه جواب حسین سهراب عزیز بدم
بعدشهادت حضرت علی امامان بعدی به مردم اجازه ندادندتاعنوان امیرالمومنین رابرایشان بکار برندتااینکه تا ابد برای ایشان منحصر بماند
بعد رحلت امام اوایل نیز مردم و رسانه ها مقام عظمای ولایت را امام خامنه ای خطاب میکردند که با تدبیر رهبری از همه گیر شدن آن جلوگیری شد تا امام در این انقلاب منحصر به پیر جماران رحمت ا.. علیه باشد
احسنت به داداش حسین با بصیرت ما
الحق که ولایت پذیری همان ولایت فقیه پذیری است و لفظ ولایت بدون فقیه ولایت امام زمانی نیست
اما قلب مان به عشق خامنه ای می تپد. این اذن و این عشق نباشد ما همان مردگانیم. بسیجی این دنیا و آن آخرت را بی خامنه ای نمی خواهد. بهشت ما لبخند خامنه ای است.
“جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد اما به شرط ولایت فقیه…”نه .چرا ؟چون جمهوری اسلامی ولایت فقیه را در خود دارد و اصلا جمهوری اسلامی بدون ولایت ولی فقیه جمهوری اسلامی نیست.
جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد
تا امام مان خامنه ای است، ای فتنه های پیچیده! ما را دریابید…
سلام
طی تحقیقاتی که انجام داده ام به نظرم می رسد مرحوم آقاسی با ابزار ترور بیولوژیک که وهابی ها علیه برخی روحانیان به کار برده و آنها را از بین برده اند، به شهادت رسید.
نظر شما چیست؟ می تونید تحقیقی بکنید؟؟؟؟؟
علی
مدرس دانشگاه مشهد