در مدح “همین عزاداری ها” که امام گفت…

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس

 عکسی زیبا از گنبد و بارگاه خانم رقیه که محمدرضا نوری مدیر وبلاگ دست نوشته های یک خبرنگار گرفته

سه ساله دختر ………………………………………………………….. که کتک نداره

نوشته ای دارم در ۳ پرده. اولی شیرین است و دومی تلخ و سومی شیرین

اگر تلخی ها بگذارند، به امید لقای یار دیرین، “فرهادم و سوز عشق شیرین دارم”

پرده اول: حاج آقا پناهیان و هیئت دانشگاه هنر

استاد پناهیان در دانشگاه هنر، “هنررانی” می کند، نه سخن رانی. پای منبر ایشان می توان “پیام” را از “بر” کرد

چند سالی می شود دهه اول محرم، آخرای شب یعنی از ساعت ۲۱ تا ۲۴ به هیئتی می روم که گردانندگانش، دانشجویان خوش ذوق دانشگاه هنرند. حال، همه شان دانشگاه هنری هستند یا نه، این را خبر ندارم اما هیئتی که در کنج دنج دانشگاه هنر برپا کرده اند، سخت به دلم نشسته. این تکیه عزای حسین، ویژگی هایی دارد که من در هیچ هیئتی تا به حال ندیده ام. مهمترین ویژگی این هیئت، حاج آقا پناهیان است. اگر به جای “حاج آقا”، “هنرمند” هم می نوشتم، به جایی برنمی خورد. متاسفانه اصطلاح مظلوم “هنرمند” این روزها سر جای خودش استفاده نمی شود و الا من امام حسین را هم “هنرمند” می دانم، چرا که هیچ امامی چون او، هنرمندانه به شهادت نرسید. امام حسین که ذاتا سیدالشهداست اما اگر بخواهیم برای اهالی هنر، سیدالشهدایی مجزا بتراشیم، “سیدالشهدای اهل هنر” هم ارباب باهنر ما حسین بود. هنر ابی عبدالله این بود: یک جان بیشتر نداشت ولی انگار هزاران هزار جان تقدیم خدا کرده و همچنان دارد جان می دهد برای خدا. راز زنده بودن عاشورا یکی هم به این نکته که گفتم، برمی گردد. حسین زنده است و همچنان دارد شهید می شود. از حسین نمی توان این شهادت را گرفت. شهادت، هنر مستمر عزیز زهراست. هر عاشورایی، انگار حسین، در همین عاشورا به شهادت رسیده است… و اما استاد پناهیان به روایت من. ایشان از رسانه سنتی منبر، خیلی مدرن و کلاسیک استفاده می کند. نشستن پای منبر ایشان، نه گوش دادن صرف است به سخنان یک واعظ، نه فیلم خوب دیدن، نه تماشای تئاتری شایسته، نه خواندن مقاله ای ناب، نه گوش دادن به یک موسیقی متین، نه خیره شدن به منظره ای محشر از طبیعت، نه نگاه کردن به عکس قابل تقدیر یک عکاس، نه چشم دوختن به نقاشی فلان نقاش، و نه خواندن رمانی دوست داشتنی، اما همه اینها با هم هست. “منبر” رسانه انقلاب ما بود. رسانه رسانا و رسای انقلاب اسلامی. استاد پناهیان اما رسالت این رسانه سنتی را به خوبی واقف است. می داند فرق منبر مسجد با منبر دانشگاه چیست و نیز می داند چه تفاوتی دارد منبر مسجد دانشگاه تهران با منبر تکیه دانشگاه هنر. متاسفانه هستند کسانی که فرق این موارد را نمی دانند. القصه؛ در منبر دانشگاه هنر، هنرمندانه تر سخن می گوید ایشان. هنرمندانه سخنرانی اش را شروع می کند و حتی آخر کار که گریز به کربلا می زند، هنرمندانه روضه می خواند… کات! هم الان یکی با اسم “ناشناس” برایم کامنت گذاشته که تبلیغ مراسم دانشگاه هنر را نکن. همین شب سوم محرمی برای جمعیت جا نبود! اولا؛ من نمی دانم چرا اینگونه مواقع عده ای “ناشناس” می شوند؟! ثانیا؛ من به رسالت خودم فکر می کنم، نه به جا شدن جمعیت! ثالثا؛ همان اولا و ثانیا! رابعا؛ همان مورد سوم! خامسا؛ من در این وبلاگ از کسی برای نوشتن و ایضا ننوشتن اجازه نمی گیرم! ششم؛ به سیداحمد گفتم: این کامنت را حذف کند! سابعا؛ به ضد حال شنیدن و ضد حال زدن عادت کرده ام؛ من مولف هستم، نه مبلغ!… برگردیم به بحث، با یک صلوات. استاد پناهیان می گوید؛ “خدای دوکوهه”. می گوید؛ “قائم با شک، بازی عارفانه ای است” و بعد شرح می دهد که؛ “اگر تو بعد از چشم گذاشتن و تا ۱۰ شمردن، خدا را پیدا کنی، و سک سک کنی، این دفعه خداست که دنبال تو می گردد”. استاد پناهیان از عالم ربانی آیت الله بهجت، خاطره تعریف نمی کند. نقل قول نمی کند. جوری است که انگار، خاطره را هنرمندانه به توی مستمع نشان می دهد. و تو خود را کاملا در فضای خاطره احساس می کنی و انگار داری آن واقعه را با چشم خود می بینی. گاهی سخنران از حرکات دست خود و احیانا تغییراتی که در نقطه تماس ابروان می دهد و تن صدایی که کم و زیاد می کند، برای انتقال بهتر مفاهیم به مستمع استفاده می کند، که یقینا لازم و ضروری است اما مسئله اینجاست: تو پای منبر حاج آقا پناهیان اصلا احساس مستمع بودن نمی کنی. بیشتر می بینی، تا اینکه بشنوی. و بیشترتر حس می کنی تا اینکه بشنوی و ببینی. این “حس” بسیار مهم است. استاد پناهیان در زنده کردن این حس برای افرادی که پای منبرش نشسته اند، هنرمندانه عمل می کند. و تو استاد پناهیان و آنچه را که می گوید، احساس می کنی. فقط بحث دیدن و شنیدن نیست. از دیگر هنرمندی های استاد پناهیان متوجه کردن مخاطب خود به بدیهیاتی است که خیلی ساده از کنار آن می گذرد. استاد به خوبی نشان می دهد فلان اتفاقی که برای ما مدام و یا به ندرت رخ می دهد، از سویی حاوی یک پیام است و از دیگر سو جزئی است از زنجیره علت و معلول های این هستی. شاید ما را راهی به درک این دومی نباشد اما آن اولی یعنی “پیام” را باید زیرکانه دریافت کنیم. مثلا وقتی که مریض می شویم و نمی توانیم فلان کار را در وقتی که پیش بینی اش کرده بودیم، انجام دهیم. ما با این مرض به جز بحث معالجه بیماری ۲ تا کار داریم. نخست ببینیم که چرا به این مریضی دچار شده ایم و از آن مهمتر، دقت کنیم که این بیماری چه پیامی برای ما داشته است. این سلسله پیام ها سخن گفتن خداست با ما. و حاج آقا پناهیان با سلسله سخنرانی های هنرمندانه اش در دانشگاه هنر، با ما کاری می کند که “پیام” را از “بر” کنیم. منبر بهترین رسانه است برای آنکه ما از بر کنیم پیام هایی که از طرف خدا به ما می رسد و ما غافلیم از آن. روزی با استاد پناهیان یک ساعتی به صحبت نشستم. در محل کارش. سخن از کتاب “نه ده” شد و نوع قلمی که دارم. و بعد بخشی از رمان در دست انتشارم “سمفونی مورچه ها” را نشان ایشان دادم. این کار را با چند تایی نویسنده و رمان نویس تا به حال کرده ام اما تاثیری که استاد پناهیان در من به عنوان دانای کل سمفونی مورچه ها گذاشت، از هر نویسنده و رمان نویسی بهتر بود. “هنر” کف دست ایشان است و خوب رسانه را می شناسد. حاج آقا پناهیان به من گفت: “فرض کن، من یکی از مورچه های سمفونی مورچه های تو هستم” و از زاویه همان مورچه، آنقدر حرفه ای و تمیز، و آنچنان هنرمندانه سخن گفت، که بی اختیار گمان کردم طرف حسابم نه یک روحانی، یک آخوند، یک طلبه، یک سخنران، یک استاد دانشگاه و یک مدرس حوزه، که یک نویسنده زبردست رمان است. هم دیشب وقتی به فراخور بحث، حرفی از فیلمی زد، انگار که یک “منتقد” و نه یک “معمم” بر منبر نشسته بود. از بس سخنان ایشان کد می دهد به آدمی، تا به حال هرگز پای منبر ایشان گریه نکرده ام. بگذار اعتراف کنم؛ وقتی که ایشان روضه می خواند که سکینه دارد خودش را برای حسین ناز می کند و یا وقتی از دل رقیه می گوید در جوار راس الحسین روی نی، یا وقتی از خیمه حسین می گوید در شب عاشورا و آن دلدادگی ها، من فقط افسوس می خورم که چرا برای کربلا، بعد از ۱۴۰۰ سال، یک رمان شایسته نوشته نشده است؟! فیلمی قابل اعتنا ساخته نشده است؟! ایشان سخنرانی نمی کند، که دارد این رمان را برای ما می خواند، که دارد این فیلم را به ما نشان می دهد. ایشان “حاج آقا” است اما یاللعجب که “هنرمند” اصطلاحی است که این روزها به فیلم ساز و رمان نویس اطلاق می شود! من روی منبر استاد پناهیان در دانشگاه هنر، یک “هنرمند” می بینم که از روی رمان نانوشته نویسندگان و از روی فیلم ناساخته کارگردانان و از روی متن نادیده فیلم نامه نویسان، “می خواند” و “نشان می دهد” و “می نویسد”. “هنررانی” در وصف منبر استاد صدبار بهتر از “سخن رانی” است. سخن را چه بسیار که گفته اند و می گویند؛ پای منبر ایشان، هنر را باید “شنید” و “دید” و “خواند”. و اما چیزکی هم بگویم در وصف هیئت دانشگاه هنر. هیبت این هیئت، هنری است. هر شب به تناسب صاحب آن شب، طرحی زده می شود و جزوه ای ارائه می شود. در راهروی ورودی، نقش های زیبایی که ترسیم شده، تو را با خود درگیر می کند. انگار که گالری کربلاست. تالار عزاست. بوم خون است. و تو روی سن، قاسم ابن الحسن می بینی. آنان که کاره ای اند، لباس متحدالشکلی پوشیده اند که خوش سلیقه دوخته شده. به طرحی در پشت. و ایضا جمله ای. و همه هم جوان. و برخورد خوب و صمیمی با مهمان. برای حسین، آری؛ باید هنرمندانه تکیه زد. هنرمندانه باید اشک ریخت. تکیه دانشگاه هنر، به خوب بخشی از قیام سیدالشهدای اهل هنر تکیه زده. به بخش هنر عاشورا. ناسپاسی بود که این چند سال، و هم امسال، لذت ببرم از کارشان و مدح شان به نیکی نکنم. و هنر را گاه در ریزه کاری ها باید جست. همین که عقل کرده اند و در این شهر آلوده به دود و ترافیک، مراسم شیک شان را گذاشته اند ساعات پایانی شب که راحت بروی و راحت بیایی، کم هنری نیست. نمی دانم؛ این نوشته از جمعیت عزاداران دانشگاه هنر کم می کند یا اضافه، فقط این را می دانم که کامنت آن “ناشناس” دلم را شکست. ابهت و منزلت و جمع و جور شدن و سامان و نظم و ترتیب و جا شدن جمعیت در مجلس عزای حسین، دست ارباب است. سمفونی عشق را حضرت ارباب در دستگاه هنر این بچه های بی ادعا به خوبی دارد می نوازد. این همه را چه خلل با نوشته چون من رو سیاهی؟      

پرده دوم: لطفا به “همین عزاداری ها”ی امام خمینی کاری نداشته باشید

همین عزاداری هاست که اسلام را زنده نگه داشته است… همین گریه هاست که کارها را پیش برده است

۲ دسته از علما که در باب عزاداری حسینی حکم به افراط و تفریط داده اند، می بینی که هر ۲ دسته رابطه خوبی با نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارند و گر چه در میان خیل کثیر علمای دلسوز، درد آشنا و عاشق ولایت فقیه در اقلیت اند اما هر بار که محرم از راه می رسد با اظهار فضل خود کام عزاداران واقعی سیدالشهدا را تلخ می کنند. دسته تفریطی، حکم می دهد که سینه زدن با تن برهنه اشکال دارد و دسته افراطی حکم می دهد هر لطمه ای که به خود بزنی، ولو قمه هم بزنی کاری درست و بر صراط صواب است و در خور ثواب. مختصر و مفید چند نکته بگویم:

۱- آن دسته از علمایی که در فتنه ۸۸ مردود شدند، لطف کنند ما را موعظه نکنند. ما اگر بخواهیم بفهمیم قمه زدن کار نادرستی است، رهبرمان که سایه اش بر سرمان مستدام، هستند که ما را آگاه کنند، همچنان که کرده اند. نیز هستند علمایی چون مصباح یزدی و نوری همدانی و دیگر علما که ما اگر بخواهیم درباره درستی و یا نادرستی شیوه عزاداری خود، مطمئن شویم، از ایشان سئوال می کنیم. عالمی که بصیرت ندارد، نمی تواند درباره صورت عزاداری ما برای ارباب نظر دهد. نظر هم دهد، این نظر شاید برای ما محترم باشد اما ما بر اساس آن نظر، عمل نمی کنیم.  

۲- علمایی که در فتنه ۸۸ مردود شدند، لطف کنند و به جای صدور احکام افراطی و تفریطی، درباره هوادارن خود و عزاداری منحصر به فرد ایشان حکم صادر کنند. هواداران ایشان اما چه کسانی هستند؟ همان نمازنخوانان و روزه خوارانی که استثانائا در خلال فتنه سال گذشته، اهل تقلید از همین دست علما شدند، الله اکبر گفتند و در نماز جمعه جناب هاشمی با دوست پسر و دوست دختر خود حضور بهم رساندند. ایشان مع الاسف خیلی خنده دار عزاداری می کنند. اگر دختر باشند، با آرایشی طبق مد محرم، یعنی آرایش مشکی، و اگر پسر باشند، با چشم چرانی! علمای مردود شده در فتنه ۸۸ لطفا به جای صدور احکام افراطی و تفریطی درباره عزاداری توده های ملت، نظر بدهند که آیا عزاداری به سبک و سیاق هوادران شان، مرضی رضای خدا هست یا نه؟ درباره عزاداری هر گروهی، علمای همان گروه نظر دهد و حکم صادر کند، بهتر نیست؟ درباره عزاداری توده های ملت، عالمی که از درک حسین و یزید زمان خود عاجز است، لااقل این را بداند که نظرش فصل الخطاب نیست. فقط شاید نظرش محترم باشد. گیرم عزاداری توده های ملت، اشکال داشته باشد؛ این اشکال را باید عالمی بگیرد که حداقل حق و باطل زمانه خود را بشناسد و در فتنه ۸۸ به مرجعی برای تقلید بی دینان مبدل نشود.

۳- امام گفت: همین عزاداری هاست که اسلام را زنده نگه داشته است. عالمی که خود را از امام بالاتر نمی داند؟ می داند؟… و اما همین عزاداری ها یعنی عزاداری های سنتی و دیرینه ملت برای ارباب بی کفن خود. یعنی همین هیئات، همین تکایا، همین دسته ها و در یک کلام، یعنی همین عزاداری ها. ما توده های ملت بر خلاف علمای اهل افراط و تفریط، بر صراط مستقیم و با شوری آمیخته به شعور عزاداری می کنیم. نه قمه می زنیم و نه مثل تیتیش مامانی ها طبق مد محرم، عزاداری می کنیم. ما اسلام را با “همین عزاداری های مان” که امام تاییدش کرد، زنده نگه می داریم.

۴- نقل است از مرحوم آیت الله اراکی که امام در روزگار طلبگی و در ایام محرم، از همه محکم تر بر سینه می زد. آنچنان محکم که حتما سینه پر از سکینه شان سرخ می شد. نیز گفته اند؛ امام، قطرات اشک خود را به عنوان تبرک می خوردند. و اما این یکی امام ما. هر ساله که ما ایام محرم، بیت رهبری می رویم، و نزد “آقا” این نائب امام زمان اقامه عزا می کنیم، هم بر سینه می زنیم و هم محکم بر سینه می زنیم و هم بعضا برهنه سینه می زنیم. این شیوه عزاداری ما اگر اشکالی داشت، تا کنون ایشان و نیز دیگر علمای بابصیرت تذکری داده بودند.

۵- و اما وقتی ارباب ما بی کفن به شهادت رسید، ما نیز ادب حکم می کند تن رها کنیم تا محتاج پیرهن نباشیم و برهنه و بی پیراهن سینه بزنیم. در عین حال نگاهی هم به “حماسه حسینی” شهید مطهری داریم. غلو نمی کنیم، دروغ نمی گوییم، روضه را مستند می خوانیم، قمه نمی زنیم، نماز واجب را فدای عزاداری مستحب نمی کنیم، با صدای بلند گریه می کنیم، چون زنان شوی از دست داده زار می زنیم، سینه می زنیم، به یاد روزگار شیرین کودکی حتی زنجیر هم می زنیم، دسته هم می رویم، پرچم و بیرق و کتل هم دست می گیریم، خاک غم بر سر می کنیم، مشکی می پوشیم، پای سخن سخنران می نشینیم، مداح را با اشک و سینه و دم و عشق و تکرار یاری می کنیم، غذای ارباب می خوریم، عزای حسین اقامه می کنیم، و “همین عزاداری ها” را با یقینی بیش از پیش ادامه می دهیم.

۶- علمایی که در باب عزای حسین، حکم به تندی و کندی داده اند، هر ۲ گروه در فتنه ۸۸ و در عاشورای سال گذشته، مردود شدند و هر ۲ گروه گر چه قلیل اند اما با نظام رابطه خوبی ندارند. خدا را شکر، افراطیون و تفریطیون، با انقلاب اسلامی میانه خوبی ندارند. این خود دلیل دیگری است که بر حق بودن انقلاب اسلامی و ولایت مطلقه فقیه را اثبات می کند.

***

قائل بدان نیستم که از هر مسئله رد پای دشمن خارجی را کشف کنم اما تکرار صدور احکام افراطی و تفریطی در آستانه هر محرم، آیا تامل برانگیز نیست؟ آن کس که حسین و یزید عصر خود را نشناسد و در فتنه به جای دوست، با دشمن پالوده بخورد، آیا لااقل ندانسته، در پازل دشمن یارای بازی اش نیست؟ آیا یکی از دهها هدف این تکرار همه ساله و شوم، اختلاف انداختن در صفوف متحد و واحد عزاداران حسین نیست؟ آیا “همین عزاداری ها” را عده ای به قصد کشتن اسلام نشانه نرفته اند؟ و آیا امام به چه کسانی می گفت: روحانی نمایان؟ و آیا کدام گروه، دل نازنینش را خون کرده بودند؟ “همین عزاداری ها”ی ما را لطفا ول کنید؛ به همین کارنامه خود نگاه کنید در فتنه ای که گذشت. بهتر است به جای عزا گرفتن برای عزادران حسین، و صدور حکم به افراط و تفریط، عزای بصیرت نداشته خودتان را بگیرید؛ آقایان روحانی نما! با شما هستم ها. 

پرده سوم: بامحرمان محرم/ حرف دل آرمناک

ارباب ما …………………………………………………………. معلم عیسی بن مریم است

شانزدهین “بامحرمان محرم” را در تاریخ ۱۱ فروردین سال ۸۲ نوشتم. یادش به خیر! بگذار این ۳ پرده با نام حضرت عباس، شیرین تمام شود… با محرمان محرم/ حرف دل آرمناک/ ۱- جایی نیست که روضه عباس خوانده شود و از مولای ما مهدی خبری نباشد. باری! رمز تبسم به خورشید، توسل به مهتاب است. چه اینکه عباس، “قمر” بنی هاشم است و مهدی، “شمس” این قوم. چه خانه ای که نکرده است مهتاب در دل خورشید! ۲- از شما چه پنهان که حضرت ابالفضل یک “حسابدار” بود. ایشان چه زمان امیرالمومنین و چه زمان مولایش حسین، مشغول به این امر مهم بود؛ علی و فرزندانش در عین معنویت و قناعت، آنچنان کار می کردند که مجبور بودند برای سامان دهی امور، عباس را به این کار بگمارند. و از او چه کسی می توانست بهتر باشد؟ ۳- امام حسین مظلوم بود اما برای چند دقیقه. مظلومیت ابی عبدالله درست از لحظه ای شروع شد که؛ “به ناگهان میدان شلوغ شد و عباس را بسی ناجوانمردانه کشتند”. ۴- نام عباس را علی بر اولین فرزند خود از ام البنین نهاده است. عباس در لغت یعنی شیری که با چشم شکار می کند. ۵- “آرمناک” که فرزند یک ناهاراک (شهید به زبان ارمنی) است، می گوید؛ ما وقتی به در بسته می خوریم، باز کردنش را می سپاریم دست عباس و من به او می گویم؛ فضائل عباس بیشتر با عشق جور در می آید تا با عقل./ اکبر شهیدی./ این متن ۱۸۶ مین دغدغه متوالی ام در کیهان بود. ستونی که در ماه مبارک و ماه محرم تغییر اسم می داد اما تغییر رسم نمی داد. 

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    فرهادم و سوز عشق شیرین دارم

    فرهادم و سوز عشق شیرین دارم

    فرهادم و سوز عشق شیرین دارم………..

    جـــــــــــــــــــــــــــــانم……

  2. آذرخش می‌گوید:

    دوم؟ آیا؟

  3. سیداحمد می‌گوید:

    متاسفانه اصطلاح مظلوم “هنرمند” این روزها سر جای خودش استفاده نمی شود و الا من امام حسین را هم “هنرمند” می دانم، چرا که هیچ امامی چون او، هنرمندانه به شهادت نرسید. امام حسین که ذاتا سیدالشهداست اما اگر بخواهیم برای اهالی هنر، سیدالشهدایی مجزا بتراشیم، “سیدالشهدای اهل هنر” هم ارباب باهنر ما حسین بود. هنر ابی عبدالله این بود: یک جان بیشتر نداشت ولی انگار هزاران هزار جان تقدیم خدا کرده و همچنان دارد جان می دهد برای خدا. راز زنده بودن عاشورا یکی هم به این نکته که گفتم، برمی گردد. حسین زنده است و همچنان دارد شهید می شود. از حسین نمی توان این شهادت را گرفت. شهادت، هنر مستمر عزیز زهراست. هر عاشورایی، انگار حسین، در همین عاشورا به شهادت رسیده است….

    وااااااااااااااااااااااای خدای من
    شاهکاره
    با کنار هم قرار دادن کلمات معجزه میکنید

    شاااااااااااااااااااااااااهکاره….

    احسنت
    تبارک الله
    احسنت….

  4. آذرخش می‌گوید:

    خداوند حاج آقا پناهیان را حفظ کند.
    من هم چیزهایی در مورد هیئت دانشگاه هنر شنیده ام. اما از نزدیک ندیدمشان.

  5. amir می‌گوید:

    صورتم را ببین ای پدر گردیده نیلی

    گشته رُخساره ی من سیه از ضرب سیلی

    مانده بر پیکرم بابا نشانه

    جای سیلی و نقش تازیانه

  6. سیده ازفرانسه می‌گوید:

    قطعه ای از پر پرواز کم است
    یارده بار شمردیم و یکی باز کم است
    این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
    عرق شرم زمین است که سرباز کم است

  7. محمدرضا نوری می‌گوید:

    بابا جان …
    تا گل روی تو نمی دیدم چشم من کاسه گلابی بود
    در میان دو دست تو رخ من مثل عکسی میان قابی بود
    حال اگر باز چهره ام بینی خود مپندار اشتباه شده
    قاب اگر نیست چهره آن چهره ست عکس رنگی فقط سیاه شده
    باتشکر از لطفتان / مقاله هم به روز رسانی شد
    http://nouri1.ir/post-88.aspx

  8. محمدرضا نوری می‌گوید:

    این عکس هم اختصاصی تقدیم به حاج حسین قدیانی، قطعه ۲۶ و دوستدارانش
    گنبد و بارگاه عمه سه ساله امام زمان (عج) / التماس دعا
    http://mrn945.persiangig.com/sorieh/taghdim%20be%20ghate26.jpg

  9. مریم می‌گوید:

    سخنرانیهای آقای پناهیان را در دروان فتنه شنیده ام .. خدا خفشان کنه .. الهی آمین ….فهیم .. روشن .. آگاه .. ولایی … انقلابی … وخیلی از خصوصیات یک مومن واقعی را دارا هستند … کاشک آنها که از نظر سنی از ایشون بزرگترند . مثلا خودشان را مرجع تقلید مینامند کمی از ایشون یاد میگرفتند … خطاب به بعضی ها میخواهم بگم … آی اقای …. دیدی علم دین هم کمکت نکرد تا رستگار بشی ؟ الله به فریادت برسه روز قیامت که مسئولیت تو سنگین تر از بقیه بود و حقش را اصلا بجا نیاوردی .. دنیا را به چند فروختی آقای………….

  10. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    هر دم، امید به لقای یار دیرین دارم
    همچو فرهادم و سوز عشق شیرین دارم
    نه شد آن جان، سوی جانانه، نه این دل، بر دوست
    یا حسین! روی سیه، از آن و از این دارم

    سلام بر حسین*

  11. علی می‌گوید:

    صحبت های استاد حرف های دارد از جنس باران فقط باید لمس کرد و لذت برد.من با این استاد دو سه بار ملاقات داشتم واقعا” لذت بردم . خداوند حافظش باشد .

  12. Ali P1 می‌گوید:

    سلام
    برم سریع بخونم که این روزها متن های قطعه ۲۶ فوق العاده هستند و در حد نوشته های کتاب نه ده.
    ای افسر جوان جنگ نرم قدرتان را میدانیم .
    التماس دعا

  13. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً
    ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى
    الْحُسَیْنِ (ع) وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) وَ علی اَولاد الحسین (ع) و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ (ع) . السلام علی اخ الحسین (ع) ، ابالفضل العباس (ع) و علی اُختِ الحُسَین ، زینب الکبری (س) و عَلی بِنتِ الحسین (ع) حضرت رقیه (س)
    صلی الله علی الباکین الحسین (ع)

  14. سید حمید امامی می‌گوید:

    حسین جان نمیدانم خودت میخوانی یا سید احمد…
    بغض دارم حسین
    از دست همان بچه بسیجی هایی که ۱۶آذر ترکاندند.
    تو رو خدا تو این متن را بخوان و ببین مشکلی دارد که به خاطرش بچه های بسیج از انجمنی ها معذرت خواسته اند؟!!!!!!
    میگن بچه های انجمن مذهبی شدن و نباید حرفی بهشون زد!!!!!!!
    اینو بخون خواهشا

    http://hamidemami.blogfa.com/post-77.aspx
    حسین قدیانی: نظر من چون ملاک نیست، مهم هم نیست اما هم الان متن شما را تا آخر و تا بغض نوشتی که ننوشته بودی، خواندم. گاهی لازم است همین گونه نوشت. دست مریزاد. البته من اشرافی بر مناسبات شما با دوستان تان ندارم. شاید از روی ملاحظه ای منطقی چنین کردند. نمی دانم.

  15. ن. بهادری می‌گوید:

    آقای قدیانی رک بگویم وارد این عرصه شدید،دیگر بی خیال بعضی نظرات بشوید.کسی اگر عرضه دارد نامش را بنویسد.وارد شدن در بعضی عرصه ها،جگر می خواهد،که شما دارید،پس چرا دلتان شکست؟
    مخاطب شما آقا یا خانم ناشناس نیست مخاطب شما میلیونها نفر هستند که از وبلاگ شما بازدید می کنند. نبینید این افراد مزاحم را،ستاره ها را ببینید.
    در مورد استاد پناهیان همین و بس،که با دیدنشان خود بنده انرژی می گیرم.بی زحمت سلام بچه های قطعه را به استاد برسانید. هم ایشون و هم شما موفق باشید.

  16. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام
    من یکی که عاشق حاج اقا هستم…

  17. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    امشب ان شاءالله عازم کربلا هستم
    ان شاءالله عاشورا بین الحرمین به یاد همه شما هستم
    حلالم کنید
    راستی نه دی فراموش نشه
    *****
    نه دی روز عشق و خوبیهاست
    روز میثاق با گل زهراست

    روز تجدید عهد با مولا
    روز تاسوعای ماه عاشوراست

    التماس دعا
    یا علی

  18. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    خدایشان حفظ کناد
    بخش عظیمی از درک من از کربلا و عاشورا بر میگردد به سخنرانی های ایشان/کلید واژه هایی که هرگز فراموش نمیکنم

  19. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    هاشمی رفسنجانی و لالایی خرافه پرستی
    آیا این برکات می تواند نتیجه پنج سال مدیریت غلط امکانات ومنابع در کشور و هدایت جامعه به سمت قهقرا باشد.
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=72188

  20. سیداحمد می‌گوید:

    متن بسیار دلنشینی بود داداش جانم.
    اولین باره که شخصی اینچنین هنرمندانه به توصیف هنرِ استاد پناهیان پرداخته.
    لذت بردم از این متن.
    خیلی لذت بردم؛ احسنت به شما داداش حسین بسیجیها.

  21. زلف یار می‌گوید:

    سلام بر حسین
    صفحه دل را رنگ زدیم تا بلکه حضرت عشق قبول کند
    منتظر حضور عشاق حسین هستیم
    یا علی
    من الله توفیق

  22. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام ” بی زرگانی” برم داداش؟

    ساعت ۱۱:۵۱
    تعداد افراد آنلاین: ۳۹ نفر

    ماشالله حزب الله

    داداش حسین بسیجیها فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….

  23. بی قلم می‌گوید:

    برای سینه زدن رخصتی بده آقا

    به دست خسته من قدرتی بده آقا

    شبیه سال گذشته دوباره آمده ام

    برای خوب شدن فرصتی بده آقا

    دوباره قصد نمودم که نوکرت باشم

    در این دوباره عزا همتی بده آقا

  24. بی قلم می‌گوید:

    هیئتی های آقا برای همه دعا کنند

  25. بی قلم می‌گوید:

    محرّم ماه غم نیست ماه عشق است…محرّم محرم درد حسین است.

  26. بی قلم می‌گوید:

    این روزها هیچ کلامی چون سخن حسین دل زینب را بیتاب نمی کند…زینب لحظه به لحظه حسین را می بوید…

    و حسین چون عاشقی بی قرار اینگونه با خدای خویش نجوا میکند:

    خدایا!
    تو تکیه گاه من هستی در هر گرفتاری
    و امید من هستی در هرسختی
    تو در هر کار که بر من فرود می اید،تکیه گاه م هستی.

    چقدر غصه ها که قلب ها در آن سست میشود و دوست رها میکند و دشمن شماتت مینماید.
    من حسین،آن را پیش تو نشاندم و با تو شکوی کردم و از غیر تو به تو روی آوردم،پس تو آن را باز کردی وشکافتی.

  27. دانشجو می‌گوید:

    سلام ما بچه های امیر کبیرهم میریم اونجا در ضمن هر شب تو نوحه هاشون از آقا هم می خونن.تهرانیها لطفا از دست ندهند.

  28. بی قلم می‌گوید:

    غریبگی…این روزها از سر و بال مردم بالا می رود..
    یا حسین ادرکنی

  29. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    بقیه اش را الان خواندم. خیلی جالب رو روان توصیف کردید استاد را. ممنون از شما.
    خدا حفظشان کند.

  30. مصطفی می‌گوید:

    سلام.من الان دو شبه اونجا میرم

    واقعا عالیه

    در مورد انگیزه و نیت ….

    ما که امیرکبیری هستیم میریم اونجا ولی به بچه ها توصیه میکنم سخنرانی اقای صمدی املی تو میدون فلسطین از ۸ تا ۹ رو هم از دست ندن

    عالیه

  31. غریب می‌گوید:

    یک قافله از شام بلا می آید
    بی یار و معین و آشنا می آید
    چل روز گذشت و داغ ما کهنه نشد
    انگار که بوی کربلا می آید

    یا علی مددی…

  32. سیداحمد می‌گوید:

    “فضائل عباس بیشتر با عشق جور در می آید تا با عقل.”

    بسیار عالی.
    علمدار کربلا نگهدارتان.

  33. فرص الخیر می‌گوید:

    یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین
    سلام
    التماس دعا از همه ستاره ها

  34. لشکر27 می‌گوید:

    تیغ حسین ریشه کن فتنه هاست.

    استاد پناهیان در روز عرفه:
    “خدا دیگه داره آقا رو میاره و جشن چراغونی گرفته برای استقبالش ، این دلهای شما که این همه روشن و نورانی شده ، چراغ های خدا هستند در استقبال از مهدیش .
    خدا برای اینکه تصمیم گرفته مهدیش رو بیاره در نتیجه داره خیلی ها رو کمک می کنه که خوب بشن و …

  35. مریم می‌گوید:

    …………….
    یک سئوال آرمناک یعنی چی ؟ من متوجه معنیش نشدم ….گاهی متنی را باید چندین بار بخوانم تا متوجه کامل معنا آن شوم این هم بدبختیه فراموشی زبان مادری است ..شرمنده
    سیداحمد: مورد اولی که اشاره کردید، به اطلاع آقای قدیانی می رسانم.

  36. گریه می‌گوید:

    سلام علیکم.
    ………………………………………………………….
    “همین عزاداری ها”بهترین لحظات عمر بچه بسیجی اند و اگر با یک سخنرانی هنرمندانه که ترجیحا اعتقادی یا سیاسی باشد بهتر هم می شود.
    “همین عزاداری ها”بهترین لحظات عمر بچه بسیجی اند و اگر با” شام” هم همراه باشند! شیرین تر هم می شود.

  37. میلاد پسندیده می‌گوید:

    پرده دوم و سومش بسیار زیبا بود
    کاش روزنامه خوان می بودم و همان زمانها دغدغه اکبر شهیدی را می خواندم… قطعه ای بود مثل همیشه

  38. سحر می‌گوید:

    سلام
    من اون موقعی شیفته پناهیان شدم که چند سال پیش تو تلویزیون در مورد متوسلیان حرف زد. بهترین توصیفی که از متوسلیان می شد کرد رو پناهیان گفت و بهترین تعریف و توصیف از پناهیان رو شما کردید.

    با خوندن پرده ی دوم بغض کردم.نمیدونم چرا؟!!

    پرده ی سوم هم که؛ دیریست بر سر زلفت گرفتارم…عمریست که گره خورده به تو کارم.

  39. گریه می‌گوید:

    به خدا تو جامعه ” پناهیان” کم داریم.

  40. زوروو می‌گوید:

    سلام داداش وا قا سید بزرگوار ببخشید جسارت میکنم ها اما رویم به دیوار پرده ی دوم شماره ی ۳خط پنجم //تیتیش مامانی اشتباها نوشته شده تیتیش مانی//
    درباره ی استادپناهیان هم الحق کسی جز شما نمیتوانست هنر عاشورایی ایشان را اینقدر هنرمندانه توصیف کند…..راستی داداش شما این همه دقت را از کجا میاورید وجدانن؟

  41. لجمن می‌گوید:

    گریه بر هر درد بی درمان دواست :
    http://lajman.blogsky.com/1389/09/18/post-29/

  42. بصیر می‌گوید:

    سلام علیکم
    من سخنرانی های حاج آقا پناهیان رو از اینترنت دانلود میکنم ولی اگر خیلی زود فایلش رو بذارن یه سالی میگذره…تو این مراسمی که می فرمایید نوجوون ها رو راه نمیدن؟
    اگه راه میدن میشه آدرس بدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سیداحمد: بزرگوار؛ به تصاویر بالای متن دقت کنید، آدرس را میبینید.

  43. ------- می‌گوید:

    کاش منم یه ستاره بودم

  44. شهید آینده می‌گوید:

    درود بر حزب الله

  45. علیکمال می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    ای کاش میشد فریاد ما که درون دل نوشت شما مستتر شده به گوش حضرات میرسید.
    برای دیدن بعضی از این حضرات باید چند حلقه از حلقه های دور و برشان را رد کنی، که البته اگر آشنا نداشته باشیم محال است.
    البته ما …………………………………………….
    و آنوقت شما از اینان چه انتظاری میتوانین داشته باشید؟
    بصیرت؟
    ایجاد وحدت بین مسلمانان
    اینها بین شیعیان انشقاق ایجاد میکنند، مسلمانان که جای خود دارند.
    عزت زیاد

  46. پارسا می‌گوید:

    سلام حاج حسین
    خیلی کار خوبی کردی که از استاد پناهیان نوشتی
    هرچی از این بزرگوار بگیم کم گفتیم
    من هنوز نمی دانم که چه طور حرف های ایشان در عین سادگی این قدر تاثیرگذار هست و نه تاثیر موقتی که آدم جوگیر شود یا فراموش شود
    خدا حفظ کند این عمار سیدعلی را برای اسلام و مسلمین
    به خاطر اشاره به بحث افراط و تفریط هم متشکرم از شما

  47. بصیرت صادق می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین و برو بچه های قطعه ۲۶
    درود بر این مرد ( حجت الاسلام پناهیان) مجاهد دیروز و عمار امروز
    سوم محرم الحسین ۶ روز تا عاشورا ۲۰ روزتا ۹ دی

  48. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ساعت ۱۸:۴۳
    افراد آنلاین: ۱۴ نفر
    چه میکنه حسین شریعتمداری هم اکنون در شبکه سوم سیما

  49. جزیره مجنون می‌گوید:

    یا حسین

  50. سروش می‌گوید:

    ” زمانیکه کاروان اسرا به همراه سرهای شهدای کربلا از عراق به منطقه شمالی شام یعنی حلب رسیدند در کنار تپه ای به نام جوشن، در غرب حلب برای استراحت توقف کردند تا فردا بسمت دمشق حرکت کنند. سربازان معاویه که آماده استراحت می شدند سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را بر سنگی قرار می دهند. صبحگاهان برای حرکت، سر مبارک را بر می دارند و چند قطره خون حضرت بر این سنگ ریخته می شود. بعدها سیف الدوله حمدانی شیعه برآن سنگ، حجره و بارگاهی ساخت و آنجا را مسجدالنقطه نامید.”

    «پیشکشی به آستان خوبان چند عکس از مقام راس الحسین علیه السلام»

    http://fanosban.persiangig.com/image/ras.jpg
    http://fanosban.persiangig.com/image/IMG_0139.JPG
    http://fanosban.persiangig.com/image/snapshot20091021195203.jpg
    http://fanosban.persiangig.com/image/5.jpg

  51. فاطیماه می‌گوید:

    سلام

    فقط اومدم برای این پست زیبا ازتون تشکر کنم .

    و…

    ایام سوگ آقا اباعبدالله رو هم بهتون تسلیت می گم .

    آن روز اسیر دست ظلمت شد آب
    قربانی غفلت و جهالت شد آب
    از سوز عطش لبان مولا “ع ” خشکید
    والله که آب از خجالت شد آب !
    ” جلیل صفربیگی ”

    التماس دعا و در پناه خدا

  52. شافی می‌گوید:

    نمیدونم…تمام کیف ما این بود که خود داداش سین بخون کامنتارو…
    خدا قوت به هر کسی که داره تایید میکنه
    دانشگاه امام صادق هم حاج اقا پناهیا ن تشریف میارن ..حال و هوای بچه های اون دانشگاه هم بینظیره
    قطعه ی ۲۶ ای اگر نبود تاب نمیاوردم ان دنیای کثیف مجازی را….
    یا علی
    برای شافی هم دعا کید داداش حسین/سید احمد..خیلی محتاجم به امام حسین
    حسین قدیانی: التماس دعا در این ایام داریم.

  53. اندیشه روشن می‌گوید:

    سلام علیکم
    عزاداری هایتان قبول

    سخنرانی حاج آقا پناهیان دقیقا همان است که توصیف کردید چه در دانشگاه هنر باشد چه در هیئت محبین اهل بیت قم … که اگر نبود این هیئت، بصیرت خون‌مان به شدت کم می‌شد! نبودیم آن‌چه الان هستیم و نداشتیم آنچه هم‌اکنون داریم …

    خداحفظ شان کند …

    عالی بود

    یاعلی
    حسین قدیانی: بله! تعریف مجالس قم حاج آقا را زیاد شنیده ام.

  54. khatshekan می‌گوید:

    سلام
    حاجی دلم برای این لحن نوشته هات تنگ شده بود . خیلی وقت بود که اینقدر ز خوندن نوشته هات کیفور نشده بودم.
    سه پست آخر رو با دقت خوندم و لذت بدم از اینکه همسنگر شمام . البته اگه لیاقت داشته باشم.

    و سلام دوم خدمت سید احمد عزیز
    سید جان نمی دونم چرا ولی احساس می کنم ازم دلخوری داری. داداش من اگه کاری کردم که شما رو رنجونده خواهش می کنم به حق مادرم و مادرت حلالم کن.
    منتظر هستم که سید احمد رو توی سایت زیارت کنم. سید جان حتما بیای سایت . منتظرت هستم.

    حاج حسین این شب ها ما رو هم دعا کن .
    سید جان دعا کن پیش مادر روسفید باشیم.

    یا حق

  55. سلام حاجی
    ان شا الله که در سایه حضرت حجت صحیح و سالم باشی
    داداش میخواستم یه گله به این متروی خراب شده بکنم
    انگار تبلیغ این فیلم وامونده ی مهران مدیری از خیلی چیزا براشون مهمتره
    چند روزی که وارد محرم شدیم اما انگار این متروی خراب شده ی تهران بویی از حسین نبرده
    از همه چیز و همه کس تبلیغ میشه جز ارباب بی کفنم
    داداش دارم آتیش میگیرم مگخ این فیلم وامونده چقدر مهمه
    که یکسره ازش تبلیغ میکنه اما انگار نه انگار که محرمه…..

    آقاجان خودت جوابه این نامردان رو بده

    یا حق

  56. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*
    حسین قدیانی: سلام بر حسین.

  57. بسیجی تفرش می‌گوید:

    چنین هیئتی را ما در دانشگاه تفرش داریم . حال و هوایی دارد . اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود

  58. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “لبی که لبالب از حب ارباب باشد در آتش نمی سوزد”

    “داداش حسین”

  59. بیوتن می‌گوید:

    سلام
    اگر قبلا نوشته هایی رو که شما در مورد حاج آقا پناهیان نوشته بودید می خوندم فقط می خوندم و بعد از مدتی فراموش میکردم اما الان که درست چهار شبه که در مسجد دانشگاه امام صادق (ع)پای صحبت ایشان هستم با تمام وجود تمام نوشته تان را نوشیدم و درک کردم و واقعا او هنر رانی می کند نه سخنرانی.
    خدا او را در سایه ی امام زمان حفظ کند این شبها ارزو میکنم زودتر به شب بعد برسند تا دوباره ادامه بحث حاج آقا را بشنوم.
    التماس دعا

  60. محمد حمزه می‌گوید:

    هدیه ای به همه ی عشاق
    سلام حضرت ماه به خورشید
    سیداحمد: بزرگوار؛ لینکی که قرار دادید نمایش داده نمیشد!

  61. مریم می‌گوید:

    داداش حسین …
    هر چی در حق حاج آقا گفتین حقشون بود ….
    عمارزمان. ستاره حضرت ماه . هنرمند. استاد …. همه حق حاج آقاست
    سخنرانی های این بزرگوار کلاس درسه ….
    خدارو شکر می کنم ک استاد پناهیان هستن
    سلامتی شون : الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ممنون ک هستین

  62. عون می‌گوید:

    انگار آدمی زندگی می کند برای همین ۱۰ روز…
    عشق است کربلا…
    حال است عاشورا…
    خون در رگها جاری می کند نام حسین….

  63. عون می‌گوید:

    برای حسین نباید برهنه دست بر سینه که باید خنجر بر قلب زد….
    برای غریب صحرای کربلا باید خون گریست….
    برای حسین تنها باید آنقدر ضجه زد تا گلو پاره شود….
    جان عالمی به فدایش…

  64. سیداحمد می‌گوید:

    ۶ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا….

  65. ستاره خرازی می‌گوید:

    دلبرم کمند خویش فکندو مرا گرفت / زلفی رسید و باز مرا دست و پا گرفت
    بر زلف او نوشته که یا ایها العزیز/ یعنی مرا برای رضای خدا گرفت
    عالم تمام سوخت که یارم کفن نداشت / اصلا تمام شعله از این بوریا گرفت
    پرسیده ام ز مادرم او هم خبر نداشت / اصلا رفاقت من و تو از کجا گرفت
    ما غرق شدگانیم به دریای معصیت / ارباب به خاطر زهرا مرا گرفت
    هر تار زلف دوست به یک جاست متصل / قلبم جدا گرفت، زبانم جدا گرفت
    در حیرتم چگونه خجالت نمی کشد / هرکس برای خود کفن از کربلا گرفت
    من بعد از این، به درد خودم گریه می کنم / آقا به خرج خویش برایم شفا گرفت
    یا حسین

  66. طاهره فتاحی می‌گوید:

    دیروز امروز فردا بدون وحید یامین پور!!! مگر ممکن است؟
    حالمان بسی گرفته شد بعد از این همه انتظار برای دیروز امروز فردا.
    این برنامه ای که ما از تلویزیون دیدم نسخه ی جعلیِ دیروز امروز فردا بود…
    🙁

  67. 12221157 می‌گوید:

    یکی که عاشقت می شه دسته گُلاشو رد نکن

    گوشه ی خیمه را زده بود بالا

    با شوق و اشک و دلشوره داشت تماشا می کرد

    دوتا دسته گل فرستاده بود برای برادرش

    از وبلاگ حتی بیشترhttp://2-7.blogfa.com/

  68. 12221157 می‌گوید:

    با حسین نیستی با ادب باش.

    فرمود مادرت به عزایت بنشیند

    حرّ، سرش را پایین انداخت

    گفت اگر کسی غیر از تو این حرف را می زد جوابش را می دادم

    اما تو پسر فاطمه ای.

    دیگر محبت حرّ افتاده بود توی دل امام..
    از وبلاگ حتی بیشترhttp://2-7.blogfa.com/

  69. صبا می‌گوید:

    خیلی عالی گفتید ولی کاش ……………………….
    برچسب اسم عزادار امام که به تن آدم ها می خورد باید برای ما مثل عینکی باشد که خیلی چیزها را حداقل در ماه امام نبینیم.

  70. بی قلم می‌گوید:

    آهای!
    آهای!
    آهای خوش غیرتان!
    .
    .
    .

    سه ساله آل ریحان
    و کوچه های محله یهود…؟

  71. بی قلم می‌گوید:

    مرا دردی است اندر دل که گر گویم زبان سوزد

    اگر پنهان کنم دانم که مغز استخوان سوزد

  72. بی قلم می‌گوید:

    مگو از عقل ، ما لایعقلونیم دچار جیم و نون و واو و نونیم

    سودای غمت قسمت هر بی سر و پا نیست

  73. سلاله 9دی می‌گوید:

    ای اسوه صبر یا زینب (س)

  74. گریه می‌گوید:

    خیلی وقت بود “دیوونه داداشی” نظر نمی گذاشت…………
    ساعت نمی دونم چنده! ولی مطمئنا “قطعه۲۶” پر رفت و آمد ترین نقطه دنیاست.
    مگر می شود ملائکه الهی مزار شهدا را زیارت نکنند؟
    التماس دعا

  75. آذرخش می‌گوید:

    “من مغرورم چون پشتم به کوه، به کشتی نوح، به حضرت روح، به دست راستی مجروح و از همه بالاتر به دو دست بریده اما باشکوه گرم است.”

    چقدر زیباست این جمله. ایول. یادش بخیر.

  76. آذرخش می‌گوید:

    ای آیه آیه آیه ی من در کتاب تو…ای امتداد سایه من افتاب تو
    بگذار تا ادامه بیابم قصیده وار…ای مطلع دوباره من ،شعر ناب تو
    از من به من شبیه تری،یا خود منی؟…افتاده عکس کودکی من به قاب تو
    یک بار کودکانه صدا کن «پدر!» مرا…تا صد هزار بار بگویم جواب تو

    خون بابا اکبر پشتیبانتان…

  77. صبا می‌گوید:

    دوستان پیشنهاد میکنم کتاب رند عالم سوز (کل احمد )باب امام حسین (ع)را بخوانید کلا همه اش را

  78. صبا می‌گوید:

    شاید این جمعه بیاید !شاید؟!

  79. سحر می‌گوید:

    السلام علیک یا ثارالله

    ۶ روز تا عاشورا

    خدا لعنت کند آل زیاد و آل مروان را. و خدا لعنت کند بنى امیه را تمامی و لعنت کند پسر مرجانه را و لعنت کند عمر سعد را و خدا لعنت کند شمر را. و خدا لعنت کند گروهى را که اسبها را براى جنگ با حضرتت زین و لگام کردند و بر تو بناگاه هجوم آوردند و براى جنگ با تو مهیا گشتند.

  80. ن.خ می‌گوید:

    لبیک یا حسین زهرا(س)
    شش روز تا بی بابا شدن رقیه
    شش روز تا پرپر شدن علی اصغر
    شش روز تا اسیری
    شش روز تا شام غریبان
    شش روز تا عاشورا
    یا حسین(ع)

  81. احمد می‌گوید:

    خدا حفظت کند برادر،
    و من در عجبم از دل زینب!

  82. سلام
    دیروز جلسه بود سر صبح
    بعد از زیارت عاشورا
    شروع جلسه تاخیر داشت
    سری زدم کتاب خانه
    وچشمم روشن شد به ده نه
    و خریدمش
    و یک کتاب دیگر با عنوان
    هویزه سر خط
    و دیروز عصرم را با زبان روز
    مشغول
    نه ده بودم
    اگر چه بیشتر مطالبش را همین جا
    خوانده که نه
    نوشیده بودم با جان

    از تاخیر در جلسه سود استفاده دیگری هم کردم
    و آن تشرف به حرم بود و دعا به جانت آقای قدیانی و مبصر بزرگوار قطعه و سایر دوستان…..
    .
    .
    با خواندن نه ده
    چیز های تازه ای از تو آموختم
    و در باره ات بیشتر دانستم
    و خدا را شکر کردم که زخم سرت خوب شد و..
    اگر چه زخم دلت
    حالا حالا ها خوب شدنی نیست
    .
    .
    در وبلاگم بی انصافی چیز هایی گفته بود در مورد حسین قدیانی
    و من خدا را شکر میکنم که جلسه بنیاد شهید دیروز صبح تاخیر داشت
    تا من برای پر کردن وقتم بروم کتاب خانه
    و نه ده را بخرم
    .
    شنیدی عدو شود سبب خیر
    و حالا برای دعا کردن برای شما
    و برای تمام دوستان قطعه ۲۶
    از همیشه مصمم تر هستم
    .
    .
    ای خدای حسین(ع)
    نور این خانه را همیشه
    باعث کوری خفاشان شب پرست قرار بده
    و صاحب خانه را درپناه خودت حفظ کن

  83. پیرو ولایت می‌گوید:

    اگه افرادی چون حاج آقا پناهیان نبودن که…..
    سر سپرده مولاییم.
    اگر عاشورا نبود دیگر عشق بازی نبود.
    از نوع قلمتون خیلی خوشم میاد.
    خدا شما رو حفظ کنه.

  84. سلام
    تازه دارم کم کم دلیل تاکید شما را بر استفاده از زبان معیار می فهمم
    آفرین بر شما
    فقط غلط های تایپی و املایی مکرر را بخشید. از دست آدم در می رود گاهی اوقات

  85. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    چند روز تا عاشورا؟؟؟

    من دلم حسین می خواهد…
    تشنه ام…

    خدایا، به دل آغشته از گناهم نگاه نکن، نگاه کن به لب تشنه ام… تو را لب تشنه یاد که می اندازد؟

    یا حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین.

  86. حمید می‌گوید:

    امام صادق(ع) :

    که هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند ، من ظهور را برای او تضمین می کنم!

    آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچکس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده ، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز.و این درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به کشمکش بین قبیله هاى حجاز مى شود.

    ( بحار ۵۲ ص ۲۱۰ )

  87. مریم می‌گوید:

    در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود .

    به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از:

    ۱ . شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر;

    ۲ . یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر;

    ۳ . حصین بن نمیر با چهار هزار نفر;

    ۴ . مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر;

    به سپاه عمر بن سعد پیوستند….لعنت ابدی الله بر آنها باد

  88. شوری مخلوط می‌گوید:

    طیب الله انفاسکم!
    برای همه قطعه ۲۶ ی ها!دعا کردم در شب جمعه کنار ضریح حضرت معصومه!
    ماهم دعا گوییم جناب مبصر!فکر نکنید فقط شما هوای مارو دارید وما بی معرفتیم!ها
    برای عاقببت به خیری همه مان صلوات!

  89. سلاله 9دی می‌گوید:

    ۱۶ روز و ۵ماه و ۱۱۰۲ سال از غیبت اقا گذشته است. ای منتقم خون حسین (ع) پس کی میایی ؟

  90. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم”
    “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم”
    “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم”
    “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم”
    “اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم”

    یا رسول الله، تسلیت!
    یا علی مددی…

  91. نوجوان مدافع می‌گوید:

    شعری در مدح رهبرم :

    ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه
    آفتاب صورتت خورشید فردای همه

    ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید
    ای دو چشم روشنت فانوس دریای همه

    خنده‌های گاه گاهت خنده خورشید صبح
    شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

    ای پیام دلنشینت بارش باران نور
    وی کلام آتشینت آتش نای همه

    قامتت نخل بلند گلشن آزادگی
    سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

    گر کسی از من نشانی از تو جوید گویمش
    خانه‌ای در کوچه باغ دل،‌ پذیرای همه

    لاله‌زار عمر یک دم بی گل رویت مباد
    ای گل رویت بهار عالم آرای همه

  92. سلام
    این خطوط را با وضو وبا زبان روزه می نویسم. یعنی که …
    و اما بعد
    تمام امروز و دیشبم با این دو کتاب که تازه خریده ام گذشته و با اشک
    هویزه سر خط نوشته شهرام شفیعی
    و نه ده نوشته حسین قدیانی
    این دو کتاب و به خصوص اولی سر نخی بود که خواسته بودم از شهید علم الهدا در باره موضوعی که داد سر نخ را در این کتاب
    و این دومین بار است از حسین علم الهدا این کرامت
    و مابقی ماجرا (ادامه سر نخ ) را در نه ده پیدا کردم
    این ها را گفتم که به بابا اکبر برسانی
    گوشه چشمی به آنچه نیت کرده ام داشته باشد
    ان شا ء الله
    پاینده باشی ، هر روز پرتوان تر از دیروز
    فردا از آن ماست
    و ماییم نسل سر فراز

  93. من یک مسافرم می‌گوید:

    من هم در این مراسم حضور داشتم، و هر شب حضور خواهم داشت انشاءالله
    اولین شبی که رفتم و مراسم دمام زنی تازه شروع شده بود تعجب کردم از این همه فضای خالی و این جمعیت کم، اما وقتی نوبت به صحبت حاج آقا رسید دیدم که دوستم “میم ب” بعد از اینکه شعر زیبایی خوند و بغض رو به گلوی ما نشوند از پشت میکروفون از حاضرین میخواد که جمع و جور بشینن تا بقیه هم جا شن!!!!
    وقتی سر برگردوندم دیدم تا بیخ هیئت پر شده از جوون‌های سیاهپوش و گریون
    شب دومی که رفتم به زور نشسته بودم و پام حسابی خشکید
    پای صحبت آقا پناهیان نشستن کمی تفکر می‌خواد، خیلی رند حرف نمی‌زنه
    آدم رو به تفکر و تحلیل وامیداره
    هم لبخند رو لب آدم میشونه هم اشک تو چشم آدم
    و هم بغض در بیخ گلو
    به نظرم هیچ کس به اندازه آقای پناهیان از این مراسم سود نمی‌بره
    خوب معامله‌ای کرده با خدا
    ………………
    من هم درباره این شب‌ها می‌نویسم، البته نه به شیوایی شما
    به امید دیدار در هیئت دانشگاه هنر

  94. من یک مسافرم می‌گوید:

    یک نکته فنی برای مسئول محترم فنی سایت:
    فونت تکست باکس نظر دادن خیلی کوچیکه
    من که موقع نظر دادن چشم درد گرفتم
    غلط املایی هم زیاد میشه اینطوری!
    اگه میتونید کمی فونت اینحا رو بزرگ کنید (باکسی که توش نظر می‌نویسیم)
    اگر کمک هم خواستین در خدمتم، بالاخره یه لیسانسکی داریم دیگه :دی

  95. ... یه منتظر می‌گوید:

    با سلام مثل همیشه عالی
    چند سوال دارم
    ۱- نمی دونم دیشب چند نفرتون برنامه دیروز امروز فردا رو دیدید، مثل اینکه این برنامه با جناب آقای یامین پور مشکل داره این طور به نظر می رسید نه؟؟
    ۲- کسی اطلاع نداره چرا سایت جناب یامین پور ارور میده؟؟
    سلام بر حسین تشنه لب

  96. Ali P1 می‌گوید:

    سلام.
    عزاداری های همگی قبول.
    دیشب دیدید چه اتفاق جالبی افتاد؟
    برنامه راز و دیروز امروز فردا همزمان پخش شدند!!!!!!!
    خیلی جالب است.
    صداوسیما برای انواع برنامه های جورواجور وقت دارد ولی وقتی نوبت برنامه های ارزشی می رسد…….
    ……………………………………………………………………………………
    “در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزب اللهی ها”

  97. پارسا به یه منتظر می‌گوید:

    سلام
    سایت دکتر یامین پور مشکل پیدا کرده و الآن ایشون در وبلاگشون(کیستی ما) مطلب می گذارند
    توضیحات مختصری هم در مورد اجرای برنامه در اون جا دادند

  98. 2091 می‌گوید:

    باز باران با ترانه،میخورد بر بام خانه،
    یادم آید کربلارا،دشت پرشوروبلارا،
    گردش یک ظهرغمگین،گرم و خونین،
    لرزش طفلان نالان،زیر تیغ و نیزه هارا،
    با صدای گریه های کودکانه،اندرین صحرای سوزان،
    میدود طفلی سه ساله،پرزناله،دلشکسته،پای خسته،
    قطره قطره،میچکد از چوب محمل،وای باران…وای باران….

  99. پیام فضلی می‌گوید:

    # ۲دسته از علما که در باب عزاداری حسینی حکم به افراط و تفریط داده اند،
    می بینی که هر ۲ دسته رابطه خوبی با نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارند
    #تکرار صدور احکام افراطی و تفریطی در آستانه هر محرم، آیا تامل برانگیز نیست؟
    آیا یکی از دهها هدف این تکرار همه ساله و شوم،
    اختلاف انداختن در صفوف متحد و واحد عزاداران حسین نیست؟
    # داداش حسین احسنت- چقدر از زاویه ی خوبی نگاه کردی.

  100. گمنام می‌گوید:

    سلام
    جالب بود افراط و تفریط های حضرات علما و مشکل بصیرتشان.
    سربلند باشید

  101. عباس می‌گوید:

    آیت الله بهاءالدینی (ره) :

    الحمد لله! ما به حرف این سید (آیت الله خامنه‌ای) گوش کردیم، آقا (امام زمان عج) آمد ملاقات ما

    http://salehat.ir/

  102. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    حسین؟ اسم رمز عاشقی با خداست…
    حسین؟ اسم اعظم خداست…
    حسین؟ خون خداست…

    “در عاشورا آب، عطش حسین داشت و حسین، عطش عشق.”

    عشق من؟ خووووووووووووووووووووووووووووووووووووون خداست…

    “یا ثارا…”

  103. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    آری…
    دل باید داد…
    هر چه بادا باد…
    آه را بلند باید کشید…
    به به!… عاقبت عشقت می کشد مرا حسین…
    یا حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین…

  104. یک محمد هستم می‌گوید:

    صلی الله علیک یا ابا عبد الله
    .
    امام علی علیه السلام ”

    چشمها نخشکید مگر بر اثر سخت دلى و دلها سخت نشد مگر به سبب گناه زیاد
    ………..

    بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است

    که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
    ……..

    در پنجمین شب محرم ، از شما و خوانندگان محترمتان جهت شرکت در مجلس آقا ابا عبد الله الحسین دعوت به عمل می اید.

    http://yekmohammad.persianblog.ir/

  105. مریم.م می‌گوید:

    سلام
    برحسین علیه السلام
    التماس دعا ازهمه ستاره های حضرت ماه….

  106. سوسو می‌گوید:

    و اما وقتی ارباب ما بی کفن به شهادت رسید، ما نیز ادب حکم می کند تن رها کنیم تا محتاج پیرهن نباشیم و برهنه و بی پیراهن سینه بزنیم. در عین حال نگاهی هم به “حماسه حسینی” شهید مطهری داریم. غلو نمی کنیم، دروغ نمی گوییم، روضه را مستند می خوانیم، قمه نمی زنیم، نماز واجب را فدای عزاداری مستحب نمی کنیم، با صدای بلند گریه می کنیم، چون زنان شوی از دست داده زار می زنیم، سینه می زنیم،……………………..
    …………….. با شوری آمیخته به شعور عزاداری می کنیم. نه قمه می زنیم و نه مثل تیتیش مامانی ها طبق مد محرم، عزاداری می کنیم. ما اسلام را با “همین عزاداری های مان” که امام تاییدش کرد، زنده نگه می داریم.

    .
    .
    خدا حفظ کنه صاحب این قلم پر شور را وپر شعور را بگو انشاءالله.
    سیداحمد: انشاءلله….

  107. سلام حسین جان
    سلام آقا سید
    عیبی نداره ما بهمون بر نمیخوره اگه نظرمون رو تایید نکیید
    داداش یه طرح زدم که تقدیم میکنم به شما و اهل قطعه
    ان شا الله که مورد قبول باشه

    http://iraks.ir/images/s3yz594firg4ippgohd.jpg
    یا حق
    التماس دعای شدید

  108. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام و عرض ادب
    چیزی نمانده به عاشورا
    انعکاس صدای حسین را به وضوح میشنوم/هل من ناصر ینصرنی/می خواهم جواب بدهم اما کلمات قبل از اینکه بر لبانم جاری شوند از چشمانم فرومی چکند/ خدا کند که مولا دستم را بگیرد

    صلی الله علیک یا اباعبدالله

    التماس دعا

  109. حانا می‌گوید:

    بــرای باغبـــان یـاس آفریدند
    علی را أشجع الناس آفریدند
    وفا داری و مردی و شجاعت
    یکـی کـردند و عباس آفریدند

  110. حانا می‌گوید:

    امام باقر علیه السّلام پس از شنیدن سروده هاىکمیت درباره اهل بیت ، گریست و سپس فرمود: هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه اى اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت ، خانه اى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.
    الغدیر، ج ۲، ص ۲۰۲

  111. شهید آوینی می‌گوید:

    مپندار که تنها کربلائیان را بدان بلا آزموده اند، وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است، ای دل تو چه می کنی؟
    می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که ترا از حسین(ع) جدا کند.
    (سید مرتضی آوینی)

  112. حانا می‌گوید:

    چقدر خوب گفتین آقای قدیانی
    خدا حفظ کند حاج آقای مارا.
    …………
    سرباز ولایت.

  113. حانا می‌گوید:

    امروز به نیابت همتون بهشت زهرا(س) بودیم.
    قطعه ۲۶ هم رفتم اما متاسفانه بابا اکبرمون رو پیدا نکردم!(خیلی هم فرصت نکردم بگردم)
    لطفا آدرس بیت النورشون رو به ما هم بدین بی فیض نمونیم.
    یا علی(ع) از تو مددی
    سیداحمد: قطعه۲۶، ردیف۶۳، شماره۴۴ .

  114. سلام
    رسم دیرینیست بین من و امام رئوف
    هر گاه که می رسم به حرم یک به یک امن یجیب می خوانم برای تمام اسامی که شماره شان هست در گوشی
    به حرف ق که میرسم
    شماره ای نیست فقط نوشته
    قطعه ۲۶
    و توقفی طولانی و بار ها و بارها تکرار امن یجیب و سلامی از سر ادب و اخلاص به نیابت تمام بچه های قطعه
    شروع با حاج حسین قدیانی و سید احمد و بعد……
    گاهی به شوخی به دوستم می گویم : فکر کنم آخر یک روز اما رضا بگوید گوشی ات را بده برو فردا بیا بگیر تا من ببینم با این دوستان قطعه ۲۶ ات چه کنم.
    از شوخی گذشته این جواب التماس دعای دوستان بود که همیشه به یادتان هستم.
    سیداحمد: ممنونم از لطف و بزرگواریتان.

  115. ... می‌گوید:

    سلام بر حسین(ع)
    سلام بر داداش حسین و سید احمد بزرگوار
    افراد آنلاین ۵ نفر، چیزی که تا به حال بسیار کم دیده بودم، البته میدانم اینجا ۵ نفر یعنی تکیه ها پر است از ستاره های حضرت ماه، یعنی ما بیشماریم چه در فضای مجازی چه در عزای حسینی.
    دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است،میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است … اللهم الرزقنا … یا حسین
    التماس دعا …

  116. د.ط می‌گوید:

    سلام به آقای قدیانی، سیداحمد و بقیه اهالی
    عزاداری همه قبول باشه…
    اگر کسی سخنرانی های محرم امسال آقای پناهیان رو داره، ممنون میشم در اختیار ما هم بذاره. همه که امکان شرکت رو ندارن که!

  117. وارش... می‌گوید:

    سلام گرامی

    آنها هر چه خواستند گفتند
    آنها هر چه می خواهند بگویند
    این آنها همیشه بوده و هستند
    در مدینه بودند
    در کوفه هم بودند
    در تهران هم هستند
    در قم هم هستند
    در شیراز هم هستند

    ولی
    هر که باشند هر چقدر هم که پشتشان به فلانی گرم باشد
    هرگز و هرگز نخواهند توانست
    ذره ای کم کنند از عشق این قبله داران دایره طواف کربلا به
    مولایشان حسین
    و فرزندش مهدی
    و نائبش سید علی
    هرگز

    علی علی

  118. فدایی سید علی می‌گوید:

    السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

    این روزها یادمون نره خدا رو به خاطر آفرینش امام حسین (ع) شکر کنیم.

    ویادمون نره که برا هم دعا کنیم
    که دعا را باید با زبانی کرد که قبلا با آن گناه نکرده ایم.ما با زبان خودمان گناه کرده ایم ولی با زبان برادر و خواهر مومنمان نه.بسیار شنیده ایم که از جمله دعاهای مستجاب دعا در حق برادر مومن است

    من هم شدیدا گرفتارم و ملتمس دعا

  119. سیداحمد می‌گوید:

    ۵ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا….

  120. سحر می‌گوید:

    السلام علیک یا ثارالله

    ۵ روز تا عاشورا

    امان از دل زینب…

  121. Shiner می‌گوید:

    خدا حفظتون کنه. انشاالله عزاداری های همه ستاره های روشن حضرت ماه قبول درگاه خدا.
    صحبتهای استاد پناهیان تو دانشگاه تهران هم حسابی با دل بازی میکنه. حسابی منو پاگیر مسجد دانشگاه کرده.
    التماس دعا.

  122. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۱۲:۲۸ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۳۳ نفر

    ماشالله حزب الله،
    داداش حسین عزیز بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری….

  123. فدایی سید علی می‌گوید:

    چقدر خوبه که شما گاهی از بعضی بزرگان تعریف می کنید.ما گاهی اونقدر ژست منتفد به خودمون می گیریم که این چیزا رو فراموش می کنیم.اصلا عیبجویی مد روزهای تیره است که خورشیدش پشت ابر اسیره.

  124. فدایی سید علی می‌گوید:

    امروز اگر نشد یک روز می شود
    ساعت به وقت شرعی زهرا دوازده…

    اللهم عجل لولیک الفرج

  125. در احاطه هنر می‌گوید:

    به نام خدا
    سلام
    احسنت بر شما وکلام هنرمندانه تان
    اگر برایتان مقدور است ازتصاویرو فضا سازی هیئت و نقش روی لباس عکسی تهیه کنید تا کسانی چون من که امکان حضور در مراسم را ندارند بی بهره نمانند

    به عنوان عضو کوچکی از خانواده هنر از اینکه یادی از مظلومیت هنر کردید از شما متشکرم
    متاسفانه هنر امروز…
    به امیدِ حسینی شدن همه هنرمندان

    یا علی

  126. فدایی سید علی می‌گوید:

    آگاه باشید!
    حسین(ع) را منتظرانش کشتند…

  127. ستاره خرازی می‌گوید:

    ای که از روز ازل ما را جدا کردی حسین / یک نگه کردی و ما را مبتلا کردی حسین
    حاجت دنیایی و عقبایی ما را که هیچ / حاجت پیغمبران را هم روا کردی حسین
    خون تو خون خدا، خون نبی، خون همه / تو تمام دهر را صاحب عزا کردی حسین
    گر نبودی باب توبه تا قیامت بسته بود / باب رحمت را به روی ما تو وا کردی حسین
    نان شبهه، حب دنیا، باعث قتل تو شد / تا بماند اصل دین، خود را فدا کردی حسین
    یاد دادی، وقت فتنه، جان سپاری واجب ست / این چنین حق را ز باطل ها جدا کردی حسین
    دشمنت هم دست خالی از کنارت برنگشت / تو کرم اندازه لطف خدا کردی حسین
    با لب خشکیده ات زیر فشار چکمه ها / مادرت شاهد بود ما را دعا کردی حسین
    یا لیتنا کنا معک حسین جان

  128. صبا می‌گوید:

    یا حسین
    هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
    هرکس آنجا به طریق هوسی می آید
    اللهم عجل لولیک الفرج

  129. سیروس می‌گوید:

    جامعه ما مطهری و شریعتی را کم دارد گشتم نبود نگرد نیست

  130. بازتاب: سـوزن بـان » تقابل عقل و دل شاید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.