قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: عباس حاجی پور آرانی
عکسی از عکاس هنرمند کشورمان عباس حاجی پور آرانی/ عکس: علی اکبر بهشتی
پنج شنبه چهار آذر هشتاد و نه/ ۱۹ ذی الحجه
“بارلها! نشود لال به هنگام ممات، هر زبانی که فرستد به محمد صلوات”… الان دیگر عادت شده برایم که با این صدای آشنا از خواب بلند شوم. و صدا؟ از آن علی انسانی. و این شعر؟ بعد از هر اذانی، بی برو برگرد، می خواند. فقط گاهی به جای “محمد”، “علی” و “مهدی” می گذارد. صبح و ظهر و شام، اذان می گوید اینجا علی انسانی. از طبقه ۱۲ و با چه صدایی گرم. و با وجود این آفتاب گیر هتل، همه می فهمند وقت اذان را. بی نیاز از میکروفن. امروز بهترم. خیلی. اگر سر و صدای زن و شوهر طبقه پایینی که دارند سر خرید سوغات دعوا می کنند، بگذارد. بحث شان بالا گرفته. و نیاز به وساطت ریش سفیدی، پیری هست. می زنند همدیگر را ناکار می کنند. و الان حاج مسلم ملتفت شده حافظه موبایلش پریده. یعنی که آن همه عکس و فیلمی که گرفته، پر! به این مشکل، دیروز هم چند نفری برخورده بودند. ظاهرا در مسجدالحرام، لااقل در جاهاییش، چیزکی کار گذاشته اند که لطمه می زند به فیلم و عکسی که تو با هزار ذوق و شوق از خانه خدا گرفته ای. و همین دیروز به خود من هم اجازه ندادند که با دوربین وارد حرم شوم که رفتم و از یک در دیگر آمدم. و دوربین؟ جاساز کزدم در عرق گیرم. و چه تابلو. منتهی مردک، نفهمید. دیروز با یکی از این شرطه ها دعوایم شد. حرف حساب می زد البته ولی بد می زد! بعد از طواف، رفتم کمی عقب تر از مقام ابراهیم به نیت نماز و قامت بستم و آخرای حمد، مردک، یکی ۲ باری تذکر داد که برو عقب. یعنی که مزاحم طوافی! البته آن زمان که قامت بستم، حاشیه طواف کنندگان بودم. فقط هم من نبودم. یک ردیف آدم داشت نماز می خواند. یکی در حمد بود مثل من و یکی در قنوت و یکی در سجده و اغلب هم ایرانی. و نمی دانم چی شد که سر و کله ۴ تا از شرطه ها پیدا شد. و هر کدام با دست روی سینه یکی. و یکی شان با دست روی سینه من. که مردک، شکست نمازم را. و نماز خیلی های دیگر را. و من و ۲ تای دیگر، و هر ۲ جوان و از کاشان، عصبانی، به پرخاشی و دستی بر سینه شرطه ها، که؛ “بی شعور، داشتتیم نماز می خواندیم ها!” که گنده جماعت شان آمد جلو. و تهدید به بستن دست بند بر دست. و کلی اخم و تخم. و زهر چشم گرفتن. و القصه، دوباره قامت بستن به نماز. که وسط نماز گریه ام گرفت به چه شدتی. آنقدر که بعد از نماز ۴۰ ساله زنی ترک و سخت بور، از ملیتم پرسید و از مولانا گفت و به مولانا می گفت: حضرت مولانا و به شمس، حضرت شمس. و دعوتی به قونیه، که حتما بیا و ببین و چنان و چنین که یادش آوردم، مولانا ایرانی بوده و مثنوی معنوی را نه به زبان ترکی، که فارسی گفته. و خداییش بی هیچ تعصبی قبول کرد. اما مدام می گفت: مزار حضرت مولانا در قونیه است و مزار حضرت شمس در تبریز. یعنی که یعنی! و هنوز می خواست از هر دری سخن گوید که دیدم حسش نیست. فارسی را با ناز خاصی صحبت می کرد. و چقدر هم روان. و حضرت مولانا که می گفت، “نا”ی مولانا را همچین می کشید که انگار داشت ناز مولانا را می کشید. و حجاب جدید و خوبی هم داشت. کلا ترک های ترکیه را باکلاس دیدم در این سفر. مردان شان البته کمی خشن و زنان شان خونگرم و مهربان به ویژه با ایرانی ها. زیاد دوست دارند از ما بدانند و ما از ایشان. و از احمدی نژاد به نیکی یاد می کنند و آنهایی که من باهاشان دمخور شدم، یا شیعه بودند و یا سنی شافعی. و اغلب چه شیعه و چه سنی دوستدار اهل بیت. روزهای اول حضورم در مکه، با یکی شان گرم گرفتم که سنی بود اما می گفت: تاسوعا عاشورا مراسم دارند. و به برکت محبوبیت مولانا در ترکیه و مزارش در قونیه، ترک ها نسبتا مسلط هستند به فارسی. شب رفتم مسجدالحرام. نه به عبادتی، که به تفکری. و نه به تذکری، که به اندیشه. و در خانه خدا گاهی بهترین اذکار همین غوطه خوردن در افکار است. و بهترین ذکر، همین فکر. اینکه این آمدن و رفتن، تو را چه سود داشت؟ و پس از این چه خواهی کرد؟ قبل از خواب، رفتم استحمام. اغلب طبقات هتل خالی شده و فشار آب بهتر از قبل. از سقف دست شویی بفهمی نفهمی داشت آب چکه می کرد که آمارش را به مسلم دادم. رفت برای تذکری به اتاق ۱۲۱۶ که همین اتاق است، یک طبقه بالاتر. عربستان کلا شیر آب سرد ندارد. آب گرمش که جوش است و آب سردش، گرم. امروز در ایران عید غدیر است. “آقا” و بسیجیانش با هم دیداری داشتند. “احسان حسنی” صبح زنگ زد و التماس دعا داشت برای متنی، که بنویسم از برای عزیزی. در همین مراسم. که همان تلفنی چیزکی ردیف کردم. و این را هم گفتم؛ فرق دارد سخن گفتن با رهبر، از زبان یک بسیجی تا زبان یک فرمانده. و این اختلاف اعیاد در ایام حج هم برای خودش مکافاتی دارد. و در عید قربان، بروزش از همیشه بیشتر. که مسلمین فقط یک عید قربان دارند اما در چند روز. جوری باید عقلای اهل سنت و شیعه حل کنند این مشکل را. خودش باعث اختلاف است. بگذریم که عده ای را اعتقاد بر این است: این مسئله مخل وحدت نیست و باعث تسری اعیاد به جای یک روز، در ۲ و یا ۳ روز می شود. امروز یک دشداشه خریدم. همان دشداشه ای که جلال سال چهل و پنج یعنی ۴۴ سال پیش ۸ ریال خرید، من خریدم ۶۰ ریال. هم البته گران تر داشت و هم ارزان تر. کم لباس با خودم آورده ام اینجا. لازم است. دیگر چیزی مانده که ننوشته باشم؟ آهان! امروز با تماسی از تهران ملتفت شدم پدر شهیدان افراسیابی به رحمت خدا رفته اند. پدر ۵ شهید. مادر شهدا هنوز در قید حیات اند. ظاهرا یک شنبه مراسم تشییع هست. خیابان پیروزی. میدان ۱۳ آبان. الان دیگر خیلی از والدین شهدا به شهدا ملحق شده اند. خوشا به حال شان. فقط اینکه در لابی، روزشمار سفر را دیدم: ۲۳ روز گذشته، ۷ روز مانده. البته برای ما ۲۰ روز گذشته. با احتساب آن ۳ روزی که دیرتر ار بقیه به مدینه رفتیم. چه زود گذشت. و چه زودتر می گذرد عمر آدمی. بدبختی هم اینجاست؛ سفر حج را می دانی چه روزی تمام می شود اما سفرت به این دنیا را نه! یعنی که هم الان ملک الموت، می تواند جانم را بگیرد و به جای برگشت به ایران، برم گرداند به دیار باقی. “انالله و انا الیه راجعون”.
قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ سروده ای از محبوب بچه های قطعه “دیوونه داداشی”
بسیجی های پایه کار و سریش …
جشن گرفتن تو “قطعه بیست و شیش”
پایه بودن بر اون عهدی که بستن
رکورد “یک میلیونی” رو شکستن
پاش بیافته، تا پای جون می مونن
قدر “داداش حسین” رو خوب می دونن
تو “قطعه”، هیچ ستاره ای غریب نیست!
قربت “ماه و آسمون”، عجیب نیست
داداش جونم! هر جای دنیا باشی
فدات؟… اول؟… “دیوونه داداشی”
یک “یا حسین” دیگر امدادی…
پیش به سوی رکورد “یک میلیاردی”!
سلام بر حسین*
سلام
بیش به سوی رکورد “یک میلیاردی”!
گرچه اول نشدیم
ولی می رویم که بخوانیم
سلام و خسته نباشید انشالله
قبل از خواندن وضمن تشکر فراوان ادامه ی متن قبلی را هم طلبکاریم داداش!
سلام بر داداش حسین عزیز تر جان.
ارادتمندیم حاجی.
لذت میبریم از خواندن خاطرات شما که بسیار زیبا بیان میکنید.
احسنت به شما.
بسم الله
خدا رحمت کند پدر این شهیدان را.
و ان شاءالله به شما عمر طولانی دهد تا هم چنان ستاره بمانید برای حضرت ماه.
و تنها پنج روز مانده است و احتمالا مثل همه حاجی ها حسرت که چه زود گذشت… انشاءالله در این چند روز هم بتوانید خوب استفاده کنید. التماس دعا. یاعلی
تشکر از شما و اینکه ایام حج امسال برای ما با نوشته های شما ، رنگ و بویی دیگر دارد.
ماشاالله حاج حسین
به به
ممنون از دیوونه داداشی
گل کاشتی
عجب متنی نوشتین آقای قدیانی
نوشته هاتون دیگه داره عین نوشته های جلال میشه
در خسی در میقات
خیلی زیباست و دوست داشتنی
قدرتونو میدونیم یه دنیا
***شهیدان افراسیابی***
«۵ شهید فدای ۵ تن آل عبا (ع) »
ابراهیم ۱۳ ساله اولین شهید و از شهدای انقلاب است که با نثار خون پاکش پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و سقوط رژیم ظالمانه شاهنشاهی را رقم زده است.
امیر ، اسماعیل ، رضا و جواد نیز ۴ خونین بال آسمان دفاع مقدسند که هر یک بارها مجروح شده و در راه دفاع از سرزمین اسلام، عشق به ولایت و ترویج ارزشهای اسلامی، نام خویش را بر بلندای قله انسانیت، ثبت کردند و در راه مقدسشان جاودان ماندند.
روح پدرشان شاد که رزمنده ای بودند در جبهه های حق علیه باطل
عکس دیدار رئیس جمهور با پدر شهید افراسیابی
.
البته مربوط به قبل هست
http://president.ir/piri/media/mid/58363.jpg
سلام
مثل همیشه عالی
متاثر شدم از خبر فوت این پدر بزرگوار شهید که قطعا واسطه فیض خدا بودند در میان ما/خدایشان با شهدا محشور کناد
التماس دعا
خدا نیاورد آن روز را حاج حسین
ان شاءالله صدسال دیگه هم به این میلیونی ها و میلیاردی ها و تریلیاردی ها برسی
سلامت بمانی حسین قدیانی
*** بسم رب الشهدا و الصدیقین ***
از برادران و خواهران می خواهم که این نهضت را حفظ کنید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران شرق و غرب در شما مسلط گردد و خونهای هزاران شهید از دست برود. در نمازهای جماعت و جمعه با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن توطئه های استکبار را خنثی و نقش بر آب کنید.
(شهید مرتضی بهرامیان)
خدایش رحمت کند.
خدا نکند فرمانده، آن مهندس وشیخ بیسواد پیمانه ی بی پایه شان پرشود به حق این وقت عزیز.شما حالا حالاها باید بمانی درصحنه. ازدیونه داداشی هم ممنون بابت این سروده ی زیبا حقا که همه بچه های قطعه هنرمنداند.مخصوصا زوروو که نمیدانم این همه استعداد را از کجا می اورد این بشر…….
“در خانه خدا گاهی بهترین اذکار همین غوطه خوردن در افکار است…”
در پناه خدا باشی داداش گلم!
التماس دعا…
کاش میشد تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا
کاش میشد این دلم دریا شود
باز عشقی اندر او پیدا شود
کاش میشد عاشقی دیوانه شد
گرد شمع یار چون پروانه شد
کاش میشد جان ز تن بیرون شود
چشم از هجران او پر خون شود
کاش میشد از خدا غافل نبود
کاش در افکار بی حاصل نبود
کاش میشد بر شیاطین چیره شد
تا رها از بند با این شیوه شد
کاش دستم را بگیرد توی دست
تا شوم از دست او من مست مست
کاش میشد مست باشم تا ابد
سر بر آرم دست افشان از لحد
کاش میشد تا که در روز جزا
شاد باشم از عمل پیش خدا
کاش میشد یک نفس دیدار یار
تا شوم مدهوش ؛ گردم بیقرار
احسنت حاج حسین
احسنت دیوونه داداشی
یا علی مددی…
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، علیمحمد افراسیابی رزمنده دوران دفاع مقدس و پدر ۵ شهید به نامهای ابراهیم، اسماعیل، امیر، جواد و علیرضا و پدر جانبازان دفاع مقدس محسن و حبیب افراسیابی به ملکوت اعلی پیوست.
مراسم تشییع پیکر پدر شهیدان افراسیابی ساعت ۸:۳۰ فردا از مقابل مسجد محمدی واقع در خیابان شهیدان افراسیابی بالاتر از میدان ۱۳ آبان برگزار میشود.
شهید ابراهیم افراسیابی ۱۳ ساله نخستین شهید و از شهدای انقلاب است که با نثار خون پاکش پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و سقوط رژیم ظالمانه شاهنشاهی را رقم زده است.
شهیدان امیر، اسماعیل، رضا و جواد افراسیابی نیز ۴ خونین بال آسمان دفاع مقدس هستند که هر یک بارها مجروح شده و در راه دفاع از سرزمین اسلام، عشق به ولایت و ترویج ارزشهای اسلامی، نام خویش را بر بلندای قله انسانیت، ثبت کردند و در راه مقدسشان جاودان ماندند.
سلام
بالاخره آمدیم
خدا قوت آقای قدیانی. به به ما شا الله چقدر متن جدید
ولی خوندم متن جیدید را
خیلی عالی بود
شعر استاد هم که حرف نداشت
قلمتان مستدام
داداش حسین این هم سفرنامه من : http://lajman.blogsky.com/1389/09/03/post-26/
یک میلیون بازدید داداش حسین مبارکباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد >
سلام
جالب بود . ممنون .
از همه التماس دعا دارم ………
سلام
مبارک مبارک مبارک
باید برای اینکه دل ما حسینی است
روزی هزار مرتبه شکر خدا کنیم
۲۰ روز تا عاشورا…
شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات
هدیه کنیم حمدوسوره ای به پدرو پسران افراسیابی باشد که شهیدان گوشه چشمی به ما کنند
سلام حاج حسین قدیانی
زیاد اهل فال گرفتن نیستم به دلم افتاد یه فال حافظ براتون بگیرم این اومد:
چرا نه درپی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو برنمی تابم به شهر خود روم وشهریار خودباشم
ز محرمان سراپرده وصال شوم ز بندگان خداوندگارخودباشم
چو کارعمر نه پیداست باری آن اولی که روز واقعه پیش نگار خود باشم
زدست بخت گران خواب و کار بیسامان گرم بود گله ای رازدار خودباشم
همیشه پیشه ی من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خودباشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خودباشم
التماس دعا
کلیپ فتنه تلخ :
http://didevar.ir/?p=661
منتظر ورود شما هستیم
موفق موید
با سلام و عرض خسته نباشید
اینجانب به تازگی با وبلاگ” ارتش سایبری حضرت ماه” در زمینه جنگ نرم فعالیت می کنم خوشحال می شوم به وبلاگ سری بزنید و با نظرات خود اینجانب را راهنمایی کنید.لطفا به دوستان هم اطلاع دهید
با تشکر
مگه پنج شنبه چهارم نبود؟
سلام بر حاج حسین و برو بچه های قطعه ۲۶
۱۰ روز تا محرم الحسین ۲۰روز تا عاشورا
۳۲ روز تا ۹ دی
داداش حسین مبارک باشد
اول : عید غدیر
دوم : یک میلیون بازدید کننده
“غلط کردید بیشمارید” دمت گرم، خوب گفتی داداش حسین.
——————————————————————————————
بوی محرم، بوی غربت، بوی عشق میاد.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه وچه عذاب و چه ماتم است
ظهور نزدیک است
سلام و عرض ادب خدمت دو بزرگوار
این کامنت فقط جهت حاضرى زدن در قطعه عشق است و قدردانی از شما داداش حسین بچه بسیجى ها و ارزش دیگرى ندارد.
قدرتونو میدونیم هوارتا.
مبارکه یک میلیون بازدید
پاینده باشید.
سلام به حاج حسین عزیز
با “”کوچک خان بزرگ”” به روزم…
یاحق
دست دیوونه داداشی درد نکنه.بسیار زیبا سرودند.ممنون
تولد سایتتون مبارک،
به یه میلیون که رسیدید هیچ فکر کنم باید رو دومیلیون نیت می کردید،
خدا قوت
با اجازه سیداحمد بزرگوار
٢٣ نفر آنلاین هستند
شادى روح امام و شهدا صلوات
خدا بیامرزتشون.
۱۰ روز تا محرم.
سلام.
مناجات جدید شیخ بی سواد با خدا:
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما, اگر نشد راه راست را به سمت ما کج فرما!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه خبر آلان آن طرف ها
پدر بین پسر هاست
و خدا راضی
این دیوونه داداشی هم موجوده باحالیه ها!
بازم میگم،به امید اون روزی که به جای شرطه ها،بچه بسیجی ها اونجا حضور داشته باشند.
التماس دعا
عرضم خدمتتان
به صورت اسمس و با قابلیت مارک آل! سندش نمودم برای همه.. چه؟
بارلها نشود لال به هنگام ممات، هر زبانی که فرستد به محمد صلوات
سلام
مطمئنا نصف بیشترش برای این بوده که فهمیدن شیعه هستید. بلکه هم همش!
ان شاء الله با سلامتی برگردید.
.
دست دیوونه داداشی هم درد نکنه با این شعراشون.خیلی قشنگ بود.
اللهم عجل لولیک الفرج…
صلواتی نثار روح پاک رزمنده ی عزیز،پدر ۵شهید و۲جانباز کنیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
خدا ما رو هم عاقبت به خیر کنه
آوینی جان
گر چه نه پلاک ونه جسد می بینم
بعد از تو هنوز مستند میبینم
دیگر خبر از روایت فتح ات نیست
هر هفته دوشنبه ها نود میبینم