مدینه. آخرای ذی القعده. دقیق یادم نیست چندم، با اینکه از صبح دست کم چند بار و چند جا دیدم تاریخ را. گمانم ۲۷ یا ۲۸ ذی القعده و اصلا اگر “کل یوم عاشورا”، چه فرقی می کند که الان چندم ماه قمری و یا شمسی است و شب است یا صبح؟ و به گزارش سازمان هواشناسی هوای مدینه منوره ابری است یا آفتابی؟ با این مه غلیظی که بعد از غصب خلافت و پس از آن سیلی بر صورت مادر فضای مدینه را گرفته، آفتاب هم مه آلود بر شهر پیامبر می تابد. و با اینکه داغ و سوزان است، گرمایی ندارد. فقط می سوزاند. و فقط اینکه اینجا کربلا نیست اما من الان درست نشسته ام بین الحرمین. “کل ارض کربلا”. یک طرفم حرم رسول خداست. با گنبدی کوچک تر از امام زاده صالح. و طرف دیگر، بقیع. مقدس تر و در عین حال کوچک تر از قطعه ۲۶ بهشت زهرا. و همین طرف ۴ امام شیعه، مزار دارند و مزارشان این وقت شب، سوت و کور. بی هیچ چراغی تا کفر نشود و بی هیچ زائری تا شرک نباشد؛ بی هیچ چراغی و بی هیچ زائری حتی اندازه فلان امامزاده ای در بهمان پیچ جاده چالوس، که آیا با چندین و چند پشت برسد به معصوم و آیا نه. و حکایت امامزاده بولینگ(!) اصفهان! و آنجا و آنجاها حتی در امامزاده بیژن جاده بلده – نور، چه گنبد و گلدسته ای، اما اینجا تاریک. و چه دل های خسته ای. نه به آن امام زاده های باشکوه و نه به این امامان غریب. و البته منظور، مزار ایشان است که فقط زار باید زد. و من در حیاط مسجدالنبی تکیه داده ام به یکی از صدها ستونی که هیچ سقفی را نگه نداشته و در شب، متعجبی از دلیل بودنش و آیا فقط برای تزئین و دکور؟ و در روز ملتفت می شوی حکمت شان را که نیمِ بالایش چون چتر عمل می کند و جلوی تابش مستقیم خورشید داغ این سرزمین را بر سر و صورت زوار مزار پیامبر می گیرد. و از این زاویه که من نشسته ام هر ۲ سوی بین الحرمین در تیررس چشم است و بی نیاز از حتی چرخش گردنی. بین الحرمین روزگاری کوچه بنی هاشم بود که الان نیست. لابد به بهانه توسعه حرم و از این بهانه ها که وهابی ها استادند در درآوردنش. چلچراغ قصر ملک عبدلی شرک نیست و عیبی نیست اگر زائر داشته باشد اما کوچه بنی هاشم برای توحید ضرر دارد! و گنبد و بارگاه بقیع، برای ایمان موحد! با همین مسخره بازی ها خراب کردند بقیع را که روزگاری نه چندان دور این چنین نبود. کوچه بنی هاشم مرا یاد این شعر می اندازد؛ “جوانان بنی هاشم بیایید” که کوچه کوچ کرده از نقشه جغرافیا و دیگر خبری از کوچه نیست. کوچه ای که بود، حالا هست و نیست. در این بن بست معرفت، لااقل من که ندیدم کوچه را. آن عارفی که چشم بصیرت دارد شاید دیده باشد. من که ندیدم؛ نه مکتب امام صادق را و نه خانه امام سجاد را و نه اصلا باریکه ای از کوچه بنی هاشم را و نه هر چه گشتم مزار فاطمه را. زیاد شیعه مدینه آمده و بی نشانی از زهرا ترک کرده این دیار را. من هم یکی اش. از “الیاس الذهبی” که هتل ماست تا مسجدالنبی راهی نیست؛ ۵ دقیقه، کمتر. هتل، یکی از دهها هتلی است که واقع شده در شارع المحکمه که یک سویش مسجد غمامه است با آن معماری سنتی و گنبدک های سفید و عجیب. و یک سویش می خورد به ساختمان بعثه در شهر مدینه. دو سوم این خیابان با یکی از ۴ دیوار بقیع، دیوار به دیوار است. تا به حال زیاد مسافرت کرده ام اما هیچ کجا پیامبر را غریب تر از شهر پیامبر ندیدم. و همین مسجد النبی. آن مسجد ساده ای که پیامبر ساخت، حالا فرع شده بر این عمارت معظم که معماری اش التقاطی از اسلام و روم و عثمانی است. و کوچک ترین مناره مسجد، همین مناره نزدیک قبه الخضرا. و درست بر عکس کاری که ما در مشهد خودمان کرده ایم. در مشهد توسعه حرم، گنبد و گلدسته رضوی را از متن نیانداخته و همه صحن ها و ستون ها و رواق ها و چه و چه، حاشیه ای است بر متن مزار رضوی. و شعاعی است بر آن نور. و چقدر الان دلم هوای مشهد کرد و احترامی که خدام برای زوار می گذارند. فکر کنم آل سعود به اقتصادشان آسیب می زند و یا بیم شان است از شیعه سبیل و سنی اصیل و الا وهابی ها بدشان نمی آید به بهانه توسعه مسجدالنبی، منبر و محراب و خانه پیامبر را هم خراب کنند. و هم الان مگر آباد است؟ همه جای این مسجدالعبدلی ضرار چراغ دارد الا خانه فاطمه که انگار زیادی است در این گوشه مسجد. و چشم که تیز می کنی، می بینی خاک گرفته فضای خانه را. و قبر زهرا شاید همین حوالی. شاید کنار مزار پدر. و هر جسارتی از این خائن الحرمین می توان انتظار داشت و با این حساب، یکی نیست بگوید؛ تو را مگر زور کردند که بیایی؟ اصلا الان اینجا چه کار می کنی؟ تو کجا، اینجا کجا؟
***
هر نویسنده ای کارش بازی با کلمات است. نویسنده، کارگردان است و کلمات، بازیگرانی که بسته به میل و ذوق نویسنده برای بازی در زمین افکار کاتب انتخاب می شوند؛ در سینمایی که پرده اش نقره ای نیست. همین صفحه سپید کاغذ است. من در بازی با کلمات اعتراف می کنم که گاه شورش را درمی آورم؛ کافی است هم وزن بیابم ۲ کلمه را. هر بلایی که می خواهم سرشان می آورم. از این جمله اند ۲ کلمه فکه و مکه. فکه بازی درازی ها و مکه حاجی بازاری ها. و آنقدر از این قبیل نوشته ام و از این طعنه ها به توریست های پای ثابت ذی الحجه به حاجیست ها زده ام که این بار رویم نشد در وبلاگم قطعه مقدس ۲۶ فقط ۴ ماه بعد از آن عمره تابستانی، ولو به قصد حلالیت خداحافظی کنم. اصلا رویم نشد. نوعی تقیه شاید. و نه از ترس دشمن که از سرزنش دوست و بدتر از دست وجدان خودم که؛ مکه آری اما سالی چند بار؟ و نکند این فتنه ۸۸ که برای سران فتنه براندازی نشد و نام نداشت، برای تو نان درست کرده باشد؟ نویسنده حکومتی و راه به راه مواهب دولتی؟ و این وسط درد مردم؟ و آن مادر شهیدی که هنوز مکه نرفته؟ و آن دیگری که ۱۸ سال در نوبت است؟ و تو در عرض ۵ ماه، ۲ بار حج. یکی در بهترین وقت عمره؛ آخرای رجب و اوایل شعبان و دیگری تمتع. و این تمتع یعنی چه؟ یعنی متمتع شدن؟ پولدار شدن؟ و نسبت پول و تعهد؟ و می بینی که همان بد و بیراه ها که روزی نثار جماعتی می کردی، خرخره خودت را چسبیده!… فکه یا مکه؟ در بازی دراز، شهید بر زمین افتادن یا دراز به دراز افتادن در بازار بزرگ بلازا؟ لبیک یا خدای خانه گفتن و یا ایستادن در صف رستوران البیک در جوار خانه خدا؟… من اگر مُردم از وجدان درد است؛ شک نکنید!
***
تابستان امسال یادش بخیر! خبر عمره را مهدی رمضانی مرکز اسناد داد. و اینکه پدرخانمش جناب محسنی کتاب “نه ده” را خوانده و خوشش آمده. و چون در این باره ها کاره ای است، اسمت را رد کرده. و خیال هم نکنی غیر قانونی است. با توجه به نسبت تو با آن چند قطره خون بابااکبر و همچنین شغل رسمی پدرخانم، کاملا حق ات است این عمره. کتاب هم که داری و چه و چه. و اصلا اینکه؛ ما چه کاره ایم. این سفر نه همت ماست و نه قسمت تو. که دعوت آن بالایی است. “نه” که بالطبع نمی توانستم بیاورم. هم فال بود و هم تماشا. تماشایش نوشتن سفرنامه ای بود که صاحب ۲ کتاب کند مرا. فالش اما گفتم؛ تفالی بزند رفیقی شفیق به کلام الله که این آیه آمد؛ ۲۰ سوره روم… و تفسیر ترجمه: “حتی اگر این عمل در نظرت آسان تر است، ولکن اگر خوب فکر کنی، این عملی مهم است. بکوش با اعتقاد قوی در تحقق آن بکوشی”… و کوشیدم با اعتقاد قوی در تحقق آن به همراه همسر و حاصلش شد سفرنامه ای که گذرا گوشه هایی از آن را در وبلاگم قطعه ۲۶ گذاشته ام و اغلب دیده اند و فقط دعوا بود بر سر برخی جزئیات و اسامی دقیق اماکن و پاره ای توضیحات و نیز اسم کتاب که همین مهدی رمضانی زد توی برجکم که؛ عمره، عمره است و حج، حج. و یعنی این سفرنامه عمره توست و نه سفرنامه حج ات که حج به حج تمتع می گویند و به عمره، حج نمی گویند، می گویند عمره و اصلا اصطلاح حج عمره غلط است…
الان آمده ام مکه. دعاگوی همه دوستان هستم…
بی شک اول!
عالی؛ مثل همیشه.
احسنت به این همه احساس؛
فدائی داری عزیز دلم.
مخلصتم داداش حسینم.
اقا کجاش انصافه که مبصر خودش اول نظر میذاره؟؟؟
بعدش ما دیال آپیم سرعتمون کمه
بعدشم اینکه بذارید کمی از ذوق زدگیمان پس از خواندن متن باتاخیر داداش حسین بگذرد…بعد یهو نظر بگذارید…خب ماهم آرزو داریم…دلمون میخواد اول بشیم…
(عجب متن جانگدازی شد)
سیداحمد: بخدا منم با دیال آپم!
فقط اینکه اینجا کربلا نیست اما من الان درست نشسته ام بین الحرمین. “کل ارض کربلا”
هیچ کجا پیامبر را غریب تر از شهر پیامبر ندیدم
و چقدر الان دلم هوای مشهد کرد
سلام بر حاج حسین بسیجی ها وسید احمد گرامی .
حاج حسین متنتون عالی مثل همیشه باید خدا نمره ۲۰شمارابده (خدارحمت کندپدرشهیدتان را ) شهیدان باید برای ما فاتحه بخوانند تاشاید بیدارشویم (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
چلچراغ قصر ملک عبدلی شرک نیست و عیبی نیست اگر زائر داشته باشد اما کوچه بنی هاشم برای توحید ضرر دارد! و گنبد و بارگاه بقیع، برای ایمان موحد.
الان آمده ام مکه. دعاگوی همه دوستان هستم… ببخشید سید احمد گرامی یعنی حاج حسین مکه تشریف دارند؟
التماس دعااللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سیداحمد: بله، مکه تشریف دارند.
سلام
فقط میتونم بگم: التماس دعا
خیلی خوشحالم که الان در بهترین جای عالمید
حجتان مقبول
سلام
صبح به خیر
همه جای این مسجدالعبدلی ضرار چراغ دارد الا خانه فاطمه که انگار زیادی است در این گوشه مسجد…
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمو وآخر تابع له علی ذلک
سلام بر حسین آقا و برو بچه های قطعه ۲۶
اول ذی الحجه سالروز پیوند آسمانی حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) مبارک
امروز درست ۲۹ رو تا محرم الحسین ۵۱ روز تا ۹ دی
مدینه. آخرای ذی القعده. دقیق یام نیست چندم،
“د” یادم جا افتاده
یاعلی
سلام علیکم
وقتى این شعر را میخوانم به حال حاجیها غبطه میخورم
وقتى میکم:
صفا و مروه دیده ام
کرد حرم دویده ام
هیج کجا برای من
کرب و بلا نمیشود
وقتى درک نکرده باشی صفا و مروه را تقدم لذت کربلا یا مکه را درک نمیکنى
کاش سفرنامه ای از کربلایتان هم بنویسید!!!
سالروز ازدواج ۲بهانه ى خلقت رو تبریک میکم
شهادت نصیبتان
یاراحم العبرات…
یاصاحب مدینه….
ممنون از دلنوشته ی زیباتون
داداش حسین بچه بسیجی ها خیلی التماس دعا
حجکم مقبول سعیکم مشکور
صدای قدم های رزمنده بسیجی حاج احمد متوسلیان می آید. وای خدای من نکند برگشته این پرستوی مهاجرمان صدای عصای حاج احمد می آید آیا واقعاً خود اوست؟؟؟؟
نه این صدای قلم های بسیجی رزمنده حسین قدیانی است که می آید و می گوید عصا و سلاح حاج احمد زمین نیفتاده است. هرکجا باشد می نویسد و روشنگری می کند و جوهر قلمش خون بابااکبر شهیدش است . بنویس برادر بنویس این بار در دیار یار بنویس از یار حقیقی بنویس.
سلام باورم نمیشه آقای قدیانی رفته اید حج؟ چه بی خبر . یکروز در نوشته هایتان آورده بودید با عجله می خواستید بروید سازمان حج . همان متن موتوری. یک لحظه بدلم افتادها.
یکبار در یک نظر برایتان آرزو کردم روز عرفه امسال بین الحرمین کربلا باشی ولی می بینم که رفتی خود عرفات . نمی دانم نظرم را می خوانی یا نه فقط التماس دعا.
سیداحمد: هر لحظه ای که بتوانند و کانکت شوند تمام نظرات را میخوانند؛ ۳۰۹ نظر پست قبلی را هم خواندند.
اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جون مطلب
زیارت قبول آقای قدیانی
نایب الزیارت ما هم باشید
اولندش سلام علیکم
دیمندش خیلی بی معرفتی خــــــــــــــــــــــــــــــیلیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِ لا اقل خداحافظی می کردی……
سیمندش من نمیدونم چطوری ولی هر طوری که شده…….. حسین آقا باید در مکه با فحش و بارو به خاندان امیه و بنی العباس کروبی و خاتمی و میریزید ملعون………..و در آخر هم در رمی جمرات با رمی نفسانیات برگرد خانه برگرد حاج حسین گه چه دلتنگ کردی ما را برای این اسم ” حاج حسین “.
چهارمندش با صدای بلند فریاد میزنم که من اولین کسی هستم که به یمن مکه رفتن بر و بچ قطعه ختم صلوات گرفتم و حالا که نوشته حسین عزیز را در حال و هوای خانه علی و فاطمه از مدینه دیدم باری به خودم امیدوار تر شدم .
اینجا ففط مورچه های سمفونی داداش حسین خصوصا آسینتامن نیست که با شهداء رفیقند . داستان عاشقی این بچه ها با شهداء مثنوی هفتادمن کاغذی است که بوی عطر آن به گفته خامنه ای معظم فتنه ۸۸ را کور کرد .
آهااااااااااای اونایی که چشم دیدن رفتن داداش حسین ما رو به سرزمین حج ندارید ” غلط کردید ” بیشمارید.
سیداحمد: غلط کردند بیشمارند یه چیزی هم روش!
لبیک اللهم لبیک
زیارت قبول حسین جان
بگذار یه کم گریه کنم
الان برمی گردم
حاجی جون تنها تنها؟!
اینطوری؟
بی خبر؟
سلام اقای قدیانی
.
به به متن جدید
.
خدا قوت
۳۸ روز مانده تا عاشورا
.
لبیک یا حسین
سلام به داداش حسین بچه بسیجی ها و ستاره های حضرت ماه
اول ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) رو به شما تبریک می گم .
التماس دعا
درگیرتم داداش حسین…
ما رو یادت نره…
یار علیست…
جاهای خوب برای ادمهای خوب
سلام علیکم
پس این دفعه واقعا حاجی شدی.
گفتنی هارو گفتی حاجی……….
سلام برحاجی واقعی که هر چه داشت برای حفظ ولایت گذاشت و چه خوب عمل کرد و شاید این حج که ثوابش خیلی زیاد است در مقابل ثواب آن جهاد کمتر باشد ….
هرچه هست مبارک و میمون باشد و التماس دعا…
حاج حسین یادت نره ها>>>>!!!!!
خدایا تا ظهور دولت خورشید
حضرت ماه را سلامت بدار
آمین یا رب العالمین
این تنها و تنها دعا و خواسته یی ماست! 🙂
سلام بر قطعه
سلام بر داداش حسین
بسم الله
یعنی الان واقعا داداش در جوار بیت الله هستند؟
هنیئا لک …
عجب استراحتی!!!!
………..بی خیال داداش جان . خدای کعبه را بچسب …
التماس دعا
وااااااااای که چقدر قشنگ نوشتی آقای قدیانی
.
از مزار گمشده مادر و سوت و کوری آن
و اینکه امامزاده هایی که ۷۰ پشتشان به یکی از امامان ما میرسد بارگاهی دارد و مزار مادر ما بی چراغ و سوت و کور است.
لعن علی عدوک یا علی
*** سال شمار دفاع مقدس ****
● ۱۷ /۸/ ۱۳۶۶ هـ .ش:
آغاز اجلاس چهار روزه سران عرب، در امان، که جمهوری اسلامی ایران را به علت اشغال عراق محکوم کرد و از دولت عربستان سعودی برای ایجاد فضای مناسب برای انجام مناسک حج پشتیبانی و از امنیت کویت نیز حمایت کرد.
و این “هوا” ها چه خواستنی هستند و ارزشمند….دلم هوای مشهد کرد!
بلغ سلامنا……
ارادتمند
فاطمه از کانادا
سلام
زیارت قبول
اقای سید احمد شما قبلن هم با نظرات من بازی کردی
یکی رو گذاشتی یکی رو نه، دلیلش رو هم نگفتی.ایا این درسته؟
الهی با مشت بزنی تو کله کروبی مشنگ.
یا علی مددی…
خوش به سعادت حاجیا، من حج تمتع میخواممممممممممم.
“فقط اینکه اینجا کربلا نیست اما من الان درست نشسته ام بین الحرمین. “کل ارض کربلا”. یک طرفم حرم رسول خداست. با گنبدی کوچک تر از امام زاده صالح. و طرف دیگر، بقیع. مقدس تر و در عین حال کوچک تر از قطعه ۲۶ بهشت زهرا. و همین طرف ۴ امام شیعه، مزار دارند و مزارشان این وقت شب، سوت و کور”
خدایا دلم هوای بودن در مدینه و بقیع را کرده . کاش من هم پرنده ای بودم جلد بقیع.
خون شد دل شیعه از غربت مدینه.
کشت شیعه را این غربت بقیع.
کشت شیعه را قبر گمگشته مادرمان زهرا (س)
ببخشید جسارتا” خط اول یادم را اصلاح کنید.
دهه اول ذی الحجه است این ده روز را خوب قدر بدانیم
روزه این نه روز تا عرفه خیلی ثواب داره
همینطور یه نماز دو رکعتی در این دهه بین مغرب و عشا
از همه التماس دعا
من که هر وقت متن های شما رو می خونم براتون دعا می کنم و برای پدر شهیدتون صلوات می فرستم
احسنت به شما
حجتون مقبول
خیلی التماس دعا
سلام سید جون
پس داداش حسین این دفعه دیگه راستی راستی حاجی شدن
سلام ما رو بهشون برسونید
شدیدا التماس دعا داریم
یا علی
سلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام حاجی
…………………………….
راست گفته این عمره و حج حق توست حق ،چونکه دعوت آن بالایی است
لطفا از طرف من دعا برای فرج مولا والتماس دعا.
به سلامتی واقعا حاجی شدید. خوش به سعادتتان
واقعا خوش به سعادت شما
خدا بخواد این جوری جور میشه
حسادت نمی کنم ولی غبطه می خورم
خیلی خیلی التماس دعا
میشه خواهش کنم اگر فرصت کردید و زحمتی نبود به نیابت از همه شهدا هم یک بار طواف کنید
سلام داداش حسین, اونم از نوع راه دورش
یاد اخراجی ها افتادم:
«حاج آقا تبقل الله»
عزت زیاد
به به آقای قدیانی
قبول باشه
.
پس میخواستین برین سفر که گفتین قدر همو بدونیم
.
ما قدرتونو میدونیم
.
فقط تورو خدا مارو دعا کنید
.
انشاءالله روز عرفه امام زمان رو ملاقات کنید
سلام من همون دانشجوی فردوسی ام.من هفته ی قبل از طریق کتاب ۹/۱۰با شما آشنا شدم.خوندن متنای اینقدر انقلابی توی فضای ظاهرا آروم الان،شاید خیلی موثر نباشه.اما باید اعتراف کنم شور اون روزامو دوباره زنده کردین.
ما تو خونه کامپیوتر نداریم،برای همین خیلی توی این فضای مجازی نیستم.اما از ته دلم آه سوزناکی بلند شده که بی تابم کرده که کاش،اون روزا بودم…
امروز که اومدم سایت اول نیتم این بود که،اظهار تاسف کنم از اینکه توی اون فضای تلخ بیشعوری،مطالب شما رو نداشتم که ضماد درد غریبیم کنم،که کاش اون موقع به داد ما میرسیدی.من خودم بارها از ترکش جهالت هم وطنام،شهید شدم!افسوس میخورم که اگه روزنه ی امید قطعه ۲۶بود،اینقدر درد نمی کشیدم.
اومدم که اینا رو بگم…اما…
کنجکاویم نذاشت!!!!!! (از متن کتاب فهمیدم یه جاهایی بدجوری ازفحاشی معلوم الحال هااذیت شدین)رفتم با اجازه آرشیوتون،ترکش بارونی بود به مولا!!اما فقط در همین حد،همون آیینه ای که جولوشونه کفایت می کنه!فکر کنم برا همینه که دیگه جون نمیکنن…بی نفس شدن ان شاالله از شدت فحاشی!!!!!!!!!!فحشایی که به خودشون برگشته!
خلاصه…حسرت میخوردم که نبودین آروممون کنین،
حالا حسرت میخورم که نبودم سینه سپر کنم،تا فقط انجام وظیفه باشه،(شما که نیازی به ما ندارین)من شخصامدیونتونم همه ی مردم ایران مدیون شمان،اگه تونسته باشین،که حتما تونستین،حرص یکی از اینا رو در بیارین،جاتون بهشته.
اما اینا فقط به شما فحش ندادن،شروع این فتنه وتصور اینکه ما باور کردیم تقلب شده خودش بدترین فحشه،توهین به شعور ماست.سبزا بی شمار نبودن،بی شعور بودن…
برای اینکه بجای همه ما،شما چوب شعورتون رو خوردید وجا نزدید ممنون.
یا علی
ای وای شرمنده!
یادم رفت التماس دعا بگم.برام دعا کنین،پر روییه ولی…
مخصوص خواهشا!!
سلام داداش حسین
بی خبر رفتید اما انشاالله خوش خبر برگردید.
منتظر مطالب جدید و بی نظیرتون می مونیم.
یادتون نره ما رو دعا کنید.
در پناه حق.
سلام به حاج حسین قدیانی ، داداش تمام بچه بسیجی ها
عجب قطعه با برکت و میمونی هست این قطعه ۲۶ ، از زمان راه اندازی تا الان دو بار فرمانده قطعه رو به زیارت خونه خدا فرستاده . حتماً بیشتر از همه ایشون قدر اینجا رو می دونند .
امیدورام که به زودی زود از این سفرها نصیب مبصر و تمام بچه های قطعه بشه .
حاج حسین !حالا که شما بدون خداحافظی رفتید قول بدید هر جا رفتید حضرت ماه و تمام بچه های قطعه رو از دعا فراموش نکنید .
ملتمس دعای خیر شما
فدایی حضرت ماه
التماس دعا
حسین جون زیارت قبول داداش
اگه نوری زاده رو دیدی ، خفش کن
سلام
من هم از شما التماس دع دارم
پنجشنبه گذشته مزار شهید بهنام محمدی اسوه ملی مقاومت که در دوران محاصره خرمشهر مظلومانه به شهادت رسید، پس از سی سال از مکانی نامناسب در میان اموات به تپه شهدای گمنام مسجدسلیمان (زادگاه شهید) منتقل شد. اما متأسفانه این مراسم که اوج نمایش عشق و محبت مردم به شهدا بود و چهل هزار نفر از مردم مسجدسلیمان (یک سوم جمعیت شهر) در تشییع باشکوه پیکر شرکت کردند، در سکوت خبری رسانه ها برگزار شد و داغ مظلومیت بهنام را تازه کرد.
برای رسانه ها و صداوسیما جای تأسف است
دیدم که به عرش شور و شوقی برپاست
برپا گر این بزم شعف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهراست
.
سالروز ازدواج دو بهانه ى خلقت مبارک باد
یک لحظه آخر متنو خوندم که گفته بودید ” الان آمده ام مکه. دعاگوی همه دوستان هستم…”
دلم یهو ریخت
با خودم گفتم واقعا داداش حسین رفته مکه
اونم حج تمتع
.
تورو جان حضرت زهرا وقتی رفتین بقیع مارو یادتون نره
دعا کنید زیارت مزار بی نام و نشان مادرمون نصیبمون بشه
.
التماس دعای فراوووون
یاعلی مدد
اینجا هم سلام 🙂
واااااااااای .چقدر خوب . انشالله به سلامتی .
داداش حسین شدیدا التماس دعا .
ممنون که به یادمون هستید .
روز عرفات در هنگام زیارت خورشید طول عمر ماه را تا ظهورش از او بخواهید
سلام بر حاج حسین و سید احمد
ناراحت شدیم که این قدر دیر باید متوجه بشیم که داداش حسینمون رفته حج تمتع. ولی به خاطر اینکه تشریف بردن حج خوشحالیم.
البته از سید احمد ناراحت نیستیم چون مامور بوده اند به نگفتن اسرار.
شدیدا التماس دعا داریم. از آقا رسول الله بخواید که ما رو هم بطلبه. البته بعد از نابودی این وهابی ها.
ان شاء الله زیارت آقا امام زمان تو عرفات قسمتتون بشه.
سلام
برای خودمان هیچ.. برای سلامتی رهبر و برای ظهور حضرت مولا هم که خودتان قطعا سنگ تمام خواهید گذاشت.انشاالله.. پس هیچ..
فقط وقتی برگشتید به جای سوغات عکسی از خودتان در “قطعه مقدس ۲۶ ” بگذارید، بسیار ممنون خواهیم شد..!!!
خدا قوت..
سلام آقای قدیانی؛ خیلی وقت است باداداش محسن می اییم اینجاومیخوانیم دلنوشته های ازدل برخاسته تان را.این بارهم که متن راداداش محسن برایم میخواندرسیدبه جایی که دیدم هق هق گریه اش بلندشدهرچه گفتم چه شده فقط گریه میکردکه بالاخره گفت که شمامشرف شده ایدمکه …..خیلی بغضم گرفت خداوکیلی.مثل ان افتابی که مدینه راگرمانمیبخشدوفقط میسوزاندجگرمن هم بدجوری سوخت.من امادران لحظه عجیب دلم هوای جمکران کردوعجیب دلم هوای طلائیه کردو…….فقط حاج حسین بنده ی حسین عاشق حسین تورابه حسین پشت بقیع که رسیدی بچه های قطعه رایادت نرودمخصوص دعاکن حضرت ماهمان که جای خود دارد.
سلام.
خوشا به سعادتتان.
خیلی التماس دعا دارم. توروخدا خیلی دعام کنید. مطمئنّم یادتان نمی رود. چون می دانم این جور جاها و این جور وقتها، آدم کسانی را که خیلی سال است که فراموش کرده و … هم به یادش می آیند…! تبریک می گم. واقعاً خیلی خوشحال شدم از اینکه این سعادت نصیبتان شده و به حق است. دارم به این فکر می کنم خدا در این دنیا اینطور پاداش هشت ماه مجاهدتان را می دهد، آن دنیا برایتان چه می کند؟!
جناب حاج حسین قدیانی، برایتان آرزوی سلامت و سعادت می کنم.
التماس دعا
یاعلی
سلام ان شاء الله به معنای واقعی حاجی شوید.
باورتان نمیشه اسم مکه را که دیدم خوشحالی تمام وجودم را دربرگرفت اصلا نمی دانم چگونه است که نام مکه تمام وجود را غرق شعف می کند اما امان از مدینه به مدینه و زهرا و بقیع که رسیدم اشک به چشمانم آمد و غمی سنگین به دلم.ناگهان خنده بر لبانم خشکید.
ما راهم به زیارت ببرید با نوشته هایتان
زائر خدا زیارتتان قبول
داداش حسین برای همه بیماران دعا کنید…….تورابه خداالتماس دعا.
سلام داداش حسین نمیدانم چه بگویم زبانم بندامده خوشابه حالتان حجتان پیشاپیش قبول.شمارابه خداخیلی دعایمان کنیدمراهم یادتان نروددعاکنیدرشته ی دندان پزشکی دانشگاه تهران بیاورم مرااخرین نفردعاکنیدولی شمارابه خدادعاکنید……………….خیلی خیلی التماس دعا اقا سیدتورابه خداسانسورش نکن داداش بخواند
کوچه بنی هاشم مرا یاد این شعر می اندازد؛ “جوانان بنی هاشم بیایید”
میشه با همین یه جمله سیر گریست من که بد جوری دلم هوایی شد با این جمله
پس این همه تأخیر یه علت اساسی داشت التماس دعا
راستی سلام و خدا قوت به سید احمد جان
سلام آقای قدیانی.
تو را خدا دعا کنید میدانم که یادتون نمیره اما دعا کنید……..
من هم رجب امسال عمره بودم ولی مکه و مدینه تنها جایی ست که باید بارها و بارها رفت
قبر بی نشان مادر مزار بی بارگاه بقیع گنبد کوچک سبز همه آدم را به یاد غربت می اندازد اما مگر غریب تر از پسر فاطمه کسی هست نمی دانم حس عجیبی بود دو روز آخری که مدینه بودم حس کسی را داشتم که گمشده ای دارد با قلبی فشرده و چشمانی خیس حرم را می چرخیدم حس غریبی بود حسی از مولایی غریب
قلبتان عاشق
سلام مارا به پیامبر برسانیدبخواهید ما را بطلبند
سلام داداش جان .وقتی اخرمتن رادیدم شوکه شدم چندباری اخرش راخواندم تاچشمهایم باورشان شد.خوشابه سعادتتان قبل ازتولدقطعه وقبل از یک میلیونی شدن وشایددرایام تولدخودتان بهترین بهشت پیداشده ی دنیایید.اشک مجال نمیدهدوگرنه مینوشتم به قبرگمشده ی زهرا چه بگوییدفقط همین قدرکه التماس دعا فراموشمان نکن به جای همه مان دعای توسل ندبه زیارت عاشورا بخوان و۲رکعت نمازعشق به نیابت ازهمه ی بچه های قطعه انجا بخوان که سخت دلتنگیم….بازهم خیلی خیلی خیلی التماس دعا حاجی جان
امسال به دلم افتاده بود که اسمم تو عمره دانشجویی در میاد؛ولی …..مثل اینکه هنوز اونقدر آدم نشدم تا راهم بدن به بقیع و خونه حضرت زهرا(س)و مکه و مسجد النبی و….
داداش حسین! تو بقیع جور ما رو هم بکش و دو قطره اشکم از طرف همه دلسوخته ها بریز.
یا زهرا(س)
رهسپاریم با ولایت تا شهادت…
از بس این ستاره ها گفتن حاج حسین اخرش جدی جدی حاجی شدی “حاج حسین”
الکی نبود بعد مدتها امروز بعدازظهر اومدم نت….حیف بود تا شب بمونه….مثل همیشه عالی.
خط آخر رو خوندم باورم نشد…نوش جونتون…شما نری پس کی بره؟!…حج واجب هم هست.نرفته بودید که.
“با این مه غلیظی که بعد از غصب خلافت و پس از آن سیلی بر صورت مادر فضای مدینه را گرفته، آفتاب هم مه آلود بر شهر پیامبر می تابد. و با اینکه داغ و سوزان است، گرمایی ندارد. فقط می سوزاند. ”
“کوچه بنی هاشم مرا یاد این شعر می اندازد؛ “جوانان بنی هاشم بیایید” که کوچه کوچ کرده از نقشه جغرافیا و دیگر خبری از کوچه نیست. کوچه ای که بود، حالا هست و نیست. در این بن بست معرفت، لااقل من که ندیدم کوچه را.”
“و قبر زهرا شاید همین حوالی. شاید کنار مزار پدر. و هر جسارتی از این خائن الحرمین می توان انتظار داشت …”
ملک عبدلی هم خیلی جالب بود.
ممنون از این متن. تا میتونید با خانم حرف بزنید.
آقای قدیانی خوش به سعادتتان. التماس دعا خیلی.ترخدا یادتون نره.ممنون
خداییش حداقل سهم ما دعای ویژه س!
بد میگم ؟ بگید بد میگی.
خوش به حالتون.
ایشالا قسمت همه ما و خصوصا سیداحمد بزرگوار هم بشه. به همین زودی. آمین
سلام
فقط میخواستم بگم تو ااون سرزمین عزیز مارو فراموش نکنید بخصوص در سرزمین عرفات که با مولا وولیمان هم نفس میشوید.
دعا کنید ما هم لایق زیارت بقیع بشویم.
اللهم آمین
سلام
دلتنگ نوشته هاتون شده بودیم.
التماس دعای ویژه
سلام علیکم
زیارت بقعه نبوی و حریم حرم بقیع، مقبول درگاه حق
این زبان حال من بود که نوشتم در وبلاگم … قطعا حال شمایی که الان در سرزمین ملکوتی الله هستید و دلتان حسینی است، از ما خیلی بهتر است …
دعایمان کنید که به شدت محتاج دعاییم …
این روزها دلم بیتاب است و ماندهام … ماندهام هنوز میان حیرتکده عقل و عشق که از سویی ندای “لبیک اللهم لبیک” بلند است و از سوی دیگر، اگر گوش کمی تیز باشد، نوای “هل من ناصر” را درک میکند و عجب که سنگ است نه دل، در قفس تنگ این سینه که تو هنوز چشم از این نشانها برنگرفتهای تا راهی دیار یار شوی و تمام نفست را به قربانگاه عشق ببری و هرولهکنان به صف اصحاب عاشورایی امام عشق بپیوندی …
الرحیل که صدای کاروانسالار این سفر تاریخی، در دالان این روزگار دهشتزا پیچیده است و تو را از طواف کعبه به بیابان تف میخواند …
رخت بربندید اینجا کربلاست …
یاعلی
التماس دعا
سنگینی باری که خدا بر دوش ما میگذارد آن قدر نیست که کمرمان را خرد کند بلکه به قدری است که ما را برای دعا کردن به زانو در آورد.
همدیگر را دعا کنیم.
آقای قدیانی خیلی خیلی التماس دعا
خوب زودتر می گفتی حاجی یا همون حاج داداش حسین.
حجت قبول حاج حسین، خوش به حالت، دعا کن قسمت ما هم بشه.
زیاد زیاد ….. التماس دعا.
آقای مبصر قطعه سلام!
بذار اول یه گلایه ای از شما بکنم عزیز دلم!
یعنی بچه های قطعه ۲۶ این قدر غریبه اند که نمی گی داداش حسین رفته حج و میگی نیاز به استراحت داره!
حالا این یه بارو بخشیدیم!
به داداش بگو دعامون کنه زیاد…………..؛ به خاطر اینکه عاقبت به خیر شیم با شهادت در رکاب آقا صاحب الزمان (عج)و البته زیارت کربلا و مشهد.
سلام داداش حسین عزیز
التماس دعا داشتم مخصوص!
یاعلی مدد
آقای مبصر قطعه سلام!
چرا نوشتم رو اینجوری کردی (…………..)
مگه امام نفرمود:” ما اگه آمریکا و انگلیس رو ببخشیم آل سعود رو نمی بخشیم”
در ضمن برادران اهل سنت هم دل خوشی از وهابی ها ندارن و به خاطر این حرفها وحدت ما و اونا به هم نمی خوره
خصوصی
سلام
خیلی خیلی خوشحالم که این فوز عظیم نصیبتون شده
چقدرکه شما سعادتمندید
ومن بی نهایت بی لیاقت
اول از همه التماس دعا برای فرج حضرت ولیعصر علیه السلام
شب جمعه که درجوار دیاریار کمیل خوندین وبه این فرازدعا که رسیدید
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُالدُّعاَّءَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها
. . .
یاد من روسیاه بیفتید
امسال در حج خبرهائی است
عمال فتنه از امریکا در مکه جمع شده اند
بسیجی های لشکر ۹ دی باید آنجا هم یک جواب دندان شکن دیگر به آنها بدهند
داداش حسین به نیابت از همه ما رفته جبهه حج برای مقابله با عمال بیگانه پرست فتنه
همه ما برایش دعا کنیم
سلام آقای قدیانی یه سوال…
نی ساندیس نظام رو باخودتون بردین بکنین تو چشم وهابی ها؟!!
من یه بار برام فرصتش پیش اومد برم مکه اما نرفتم!!
یکی از صدها دلیلم این بود که،میدونستم تحمل دیدن غریبی ائمه(ع)رو ندارم، تحمل قلدری شرطه ها،تحمل اینکه نتونی بلند بگی یا زهرا(س)،تحمل…
شما حاجی ها چه صبری دارین!!!!
راستی شما فقط جواب فحش هارو میدین؟!!!!!!!!!!
اول سلام
حاج حسین آقای قدیانی بدجوری دل ما را هوایی کربلا کردید . راسستی ۸ سال پیش هم ما در الیاس الذهبی بودیم و چقدر خدا خدا کردم که پنجره مان به سمت حرم باشد و بود و چقدر باشکوه بود وقتی از پنجره به گنبد سبز نبوی نگاه می کردم
دعا کنید که ما هم برویم در بین الحرمین ها
یازهرا
بازسلام داداش جان وباز هم خیلی خیلی التماس دعا
سلام اقای قدیانی من شمارانمیشناسم خواهرزاده ام ازطرفداران پروپاقرص شماست می گویدفرزندشهیدی میگویددلت صاف است وبنده ی خوب خدایی.اقای قدیانی شمارابه خداحالاکه دستت به پنجره ی بقیع میرسدبرای جوان ۲۲ساله ی من که توی کماست دعاکن یادت نرودبرادرم برای فرزندمن خیلی دعاکن التماس دعا
سلام
حاجی التماس دعا
دلم پرواز کرد
آقای قدیانی به شدت محتاج دعای خیرتانیم.
فکه بازی درازی ها یا مکه حاجی بازاری ها؟!
التماس دعا شدیدددددددددددددددددددددددددددددددد.
بسم رب الشهدا
سلام استاد
چجوری بگم التماس دعا تا یادتون بمونه برادعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام حاج حسین ———–
التماس دعا ازون دل پاک و بی ریای شما…..با همون صداقت همیشگی برای بچه های قطعه ۲۶ از خدا “عاقبت به خیری بخواین و توفیق طواف بیت الله
داداش سلام زیارت //تااینجا//قبول خیلی التماس دعابه جای همه ی ماانجا زیارت عاشورابخوانیدو در رمی جمره اگراشتباه نکنم نمی دانم ان جایی که دهن شیطان رامسواک میکنندجای ماراحسابی خالی کنید چوبرلبت شکفت غنچه های سبزدعا تورابه یوسف زهراالتماس دعا…….
التماس دعا
سلام آقای قدیانی
من مدت هاست که با قطعه ۲۶ آشنام ولی اولین باره که نظر میذارم.دلیلشم فقط اینه که با این متن آخری دلم رفت تا کنار دیوار بقیع و یاد قبر گمشده ی مادرمون افتادم دلم نیومد التماس دعا نگم . واقعا خوش به حالتون.شدید محتاج دعام.انشاالله قسمت همه ستاره های حضرت ماه بشه که برن مدینه ومکه و روز عرفه ،عرفات باشن و …
سلامٌ علیکم و رحمة الله؛
و چه صفایی می کنی درآن بیابان! در آن هنگامه که توجه می کنی خیل عظیم سفیدپوشان را و می انگاری که بی شک یکی از اینان مولای توست!(اللّهمّ ارزقنا…)
وچه جانگداز آن آهی است که از سینه برون می آید،حجّش ناتمام ماند ارباب.حسین(ع) به کوفه نیا که بازار شمشیر ونیزه داغ است…اینجا.
آری، گرچه باید دانست قدر یکدیگر را،اما؛ اگر کوتاهی کردیم ما،
شما یادت نرود که قدر بدانی این ناب ترین لحظات را! ویادت نرود چشمان منتظر را…
معرفت بدرقه تان بیش از پیش.ان شاءالله.
الان نزدیک۳:۳۰صبحه من تک وتنها توسایتم یکی نیست منِ بدبختِ شوک زده روبگیره!
ازمن میشنوی نه یادمن باش نه یادِاونایی که التماس دعاگفتن نه یادِ خودت حتّی؛ اونجا فقط یادِخداباش و یادِغربت علی(ع)وفاطمه(س) باش وبکوش راهی بیابی برای زدودنِ غبارِغربت ازچهره ی فرزندِ نازنینشان نائب المهدی(دامت برکاته) وبخواه از خدا که یاریت کنه قلمت رو جوری به کاربگیری که دست وپای دشمنان مهدی فاطمه(عج)روقلم کنه و حضرتش
رو هرچه سریعتر از پرده ی غیبت بیرون بیاره.آمین یه آمین هم شما بگو کنارِمشکیِ پرده ی خانه ی یار
اگر تونستی ازقولِ من یه دعای فرج بخون یعنی ازقولِ همه ی بچه های قطعه
میخوام حرفامو با یه کلامی تموم کنم که می دونم اونجا که هستی بغض می کنی با این کلام:
یاعلی
خوش به حالتون
قبول باشه، التماس دعای اساسی حاج حسین
اگه میشه یه خواهشی داریم زیر ناودون طلا دو رکعت نماز برامون بخونید
هوس کعبه و آن منزل و آن جاست مرا آرزوی حرم و مکّه و بطحاست مرا
یارب، کام من دیدن کعبه است به کامم برسان…
زیارت عاشورا یادتون نره حاج حسین
بازم التماس دعا دعا دعا
“” و اکنون لحظه تشرف نزدیک است و وعده گاه معشوق در پیش
دل های مشتاق، آرام و قرار ندارد و تو گویی همچون طایری قدسی
می خواهد از قفس تنگ سینه پر بکشد و خود را به بحر معلق
آسمان آبی بسپارد و غرقه در جذبه های روحانی محبت یار
خود را به حرم دوست برساند.
پیوند روح مومن به ذات اقدس پروردگار محکم تر است
و شدید تر از اتصال خورشید به ذات خورشید و چه عجب
اگر این طایر قدسی روح در اشتیاق حرم وصل به ترنم در آید
و این نوای دلنشین <> ترنم روح مومنی است
که وعده های پروردگار خویش را محقق شده یافته است و
می شتابد تا خود را به مبداّ و معاد خویش پیوند دهد.””
گزیده ای از( سفر به سرزمین نور) شهید آوینی
ملتمس به دعای خیرحاجیان هستیم.
سلام علیکم
داداش حسین التماس دعا سنگین کارمون گیره ثقیل
خودمون داغونیم پروزن اوضاعمون ناجوره پر بار
پس دعاکن سبک سبک بار از جنس پرواز وملتمسیم …
یاعلی
عععععععااااااالللللللییییییی بود.