گاهی دلم برای تنها کتابم “نه ده” اساسی تنگ می شود؛ سطر سطر این کتاب وصیت نامه من است
این جبهه اصولگرایی چیزی که زیاد دارد “حاج حسین” است؛ هرندی، شریعتمداری، یکتا، الله کرم و این آخری به احسان محمدحسنی گفته بود؛ “نه ده” را خوانده ام و می خواهم ببینم نویسنده اش را. شنبه احسان به من گفت و قرار ما به امروز افتاد در موسسه عاشورا. اول اینکه مثل همیشه کنار حاج حسین الله کرم، جانباز عشق درصد فرج الله مرادیان هم بود؛ جانبازی که فقط یک عملش در اتریش ۱۶ ساعت طول کشید و از آنجا که پای راست ایشان متاثر از این همه عمل، چند سانتی از پای چپ کوچکتر است، همیشه او را با عصا می بینی و شک نکن که تا به حال زیاد او را دیده ای. در مسجد ارک. در تجمعات. در اجتماع ستاره ها و در اعتراض به هتک حرمتها و در هر جا که حضور فداییان ولایت لازم بوده است. الله کرم هم از آنهایی است که جنگ اگر ۸ سال بود، او ۱۰ سال در جنگ بود به قول حاج سعید قاسمی. اول که دیدم الله کرم را گفت که؛ کتاب را جایی همراه با کتب دیگر به ایشان هدیه دادند و او “نه ده” را گذاشت در قفسه کتاب خانه اش بی آنکه بخواند و حتی نگاهی بیاندازد. تا اینکه یک روز تصمیم گرفت کتابخانه اش را سبک کند و برخی کتب را شوهر بدهد به کتابخانه فلان مسجد و یا قفسه بهمان کتابخانه و این وسط دست بر قضا واسطه همین حاج فرج مرادیان بود. روز تحویل این کتب به حاج فرج…
“جلدش جالب رسید به نظرم و اسمش عجیب بود. سعی کردم درست بخوانم اسم کتاب را و بعد از کمی تلق تلوق “نه ده” آشنا آمد به زبانم. تورقی کردم که چه نوشته نویسنده. این صفحه آمد: ” شط رنج“. خواندم؛ بعد از جنگ زیادی زنده بود. باید در همان بیت المقدس به شهادت می رسید. تقصیر فرشته ها بود؛ در ترافیک شهدای فتح المبین گیر کرده بودند و دیر به زمین رسیدند. صیاد عین آدم بود و فرشته ها باید در برابر پیکر غرق به خونش سجده می کردند. “فرشته” نام خیابانی است در تهران که پر از ویلاست که هیچ کدامش مال صیاد نبود… و دیدم که حاج فرج مات مانده که چرا دلم نمی آید این یکی را هم بدهم. گفتم صبر کن. هنوز می خواهم بخوانم و مطلب آوینی را و چند متن دیگر را هم خواندم و بعد فرج الله گفت: مثل اینکه از این یکی نمی خواهی دل بکنی؟ گفتم: نه، اتفاقا این را ببر. این کتاب را باید همه بخوانند. عجب کتابی است. حیف است اسیر کتابخانه من شود. من یکی دیگر می خرم. این را ببر”.
تعابیری باز هم به کار برد الله کرم که شرمنده کرد اساسی مرا. خودش و فرج الله را نشان دادم و گفتم؛ ما هر چه داریم در جنگ روزگار از مجاهدت شماست در روزگار جنگ. این وجیزه اگر خوب است که محصول دعای خودتان است و اگر بد، ببخشید به بزرگی خودتان. ۲ ساعتی حرف زدیم. احسان هم بود. مستندی از جنگ هم بچه ها گذاشتند و دیدیم. حرفهای الله کرم درباره مسائل سیاسی روز جالب بود. تحلیل خوبی داشت از اوضاع و اینکه؛ التقاط در اندیشه به انحراف در عمل می انجامد و این دقیقا بلایی است که سر سران فتنه به خصوص موسوی و زنش آمد و باید ترسید از التقاط در اندیشه که چون تیشه می ماند برای ریشه عاقبت مان. گفت و گفت الله کرم و اینکه؛ کجا بودند و چرا رفته بودند موسوی و زنش قبل از انقلاب، ۲ سالی به آمریکا؟ و از این حرفها. گفت که؛ همین دکتر نخل که تو گفتی، باورت می شود در برقازه، همت را چند صباحی زندانی کرده بود؟ گفتم: چرا مکتوب نمی کنی خاطراتت را؟ گفت: خیلی ها از من خواسته اند. تا به حال قبول نکرده ام. بدم نمی آید قسمت جنگش را تو بنویسی اما نیاز امروز، خاطرات من از روزگار جنگ نیست؛ همین مخاطرات توست، همین مخابرات توست از جنگ روزگار…
“کار خودت را بکن. دربند نقد نکته گیران نباش. اگر از دوست و دشمن فحش نخوردی، آن وقت در راهت شک کن. روزی که به تو فحش ندادند، باید شک کنی در راهی که انتخاب کرده ای. اینکه الان گفتی، قشنگ گفتی؛ من می خواهم سر به تن سران فتنه نباشد اما اگر خامنه ای بگوید، دست سران فتنه را هم بوس می کنم. شبیه این را قبلا احمد کاظمی به عده ای گفته بود؛ اگر خمینی بگوید من فلان جای صدام را هم بوس می کنم. ولایت پذیری با خاله بازی فرق می کند. تو قرار نیست که برای هر خطی که می نویسی از آقا اجازه بگیری. اتفاقا آقا عاشق بسیجیان جسور و باجگر است. هر وقت هم که گفتند؛ برگرد، برمی گردیم. در جنگ هم همین جور بود. غافلی به همت به احمد متوسلیان چه تهمت هایی که نمی زدند. به خود ما مگر کم گفتند. چه آن زمان و چه الان. من که نمی توانستم برای هر تیری که شلیک می کردم، یک بار از امام اجازه بگیرم! این نه عقلانی بود و نه عاشقانه و نه اصلا ولایت پذیری به این حرفهاست. نکته گیران نشسته اند بیرون گود و می گویند لنگش کن! کار خودت را بکن. کدام شهید زنگ زد به امام، یک لحظه قبل از شهادتش که آیا اذن می دهی یا نه؟! اوج ولایت پذیری در شهادت طلبی است و این راه که تو انتخاب کرده ای، نه افراط است و نه تفریط. شهادت طلبی است. بهترین نوع ولایت پذیری است. ما اگر می خواستیم به قرائت بعضی ها ولایت پذیری کنیم، متوسلیان اگر می خواست هر بار که دست به سیاه و سفید بزند، از امام اجازه بگیرد، تا الان جمهوری اسلامی ۱۰۰ بار سقوط کرده بود.”
دروغ نگفته باشم، پز دادم که حاج حسین الله کرم که همه جا دوشادوش متوسلیان بود، جگرم را ستود. خیلی از تعاریف را نادیده گرفته ام ولی وقتی الله کرم، همرزم متوسلیان از من تعریف می کند، قصه فرق می کند. این، به عوض همه آن غصه هایی که خوردم، در!
به نام خدا
حسین خیلی دلم می خواد ببینمت. دعوتت کنیم دانشگامون میای؟
داداش حسین: وقت کنم در خدمتم.
“متوسلیان اگر می خواست دست به سیاه و سفید بزند، از امام اجازه بگیرد، تا الان جمهوری اسلامی ۱۰۰ بار سقوط کرده بود.”
“کار خودت را بکن”
“اوج ولایت پذیری در شهادت طلبی است”
ما باید اعتماد به نفس و نترس بودن را از این سردار بزرگ بیاموزیم. اگر از دوست و دشمن فحش نخوردی، آن وقت در راهت شک کن.فقط کافی است به همین جمله خوب فکر کنیم.
لبیک یا حسین.
“اگر از دوست و دشمن فحش نخوردی، آن وقت در راهت شک کن.”
عجب نکته به جا و بی نظیری.
خوش به حالتون.
راستشو بگم داداش،من تا قبل از خوندن کتابت اصلا باهات حال نمیکردم
ولی وقتی کتابو خوندم خیلی از خودم بدم اومد که درباره تو فکرای بد می کردم.سطر به سطر که جلو میرفتم جیگرم بیشتر حال می اومد.
دمت گرم
خیلی آقایی.
سلام شب بخیر
این شیرینی گوارای وجود
شهادت نصیبتون
سلام بر داداش حسین بچه بسیجیها
دلم واسه قطعه یه ذره شده بود …
سلام
قسمت آبی دوم کلمه به کلمه اش نکته است برای همه ی ما
“کار خودت را بکن. دربند نقد نکته گیران مباش”
ایول الله حاج حسین(الله کرم)
ایول الله حاج حسین(قدیانی)
داداش ایشاالله همه ی غصه هات بخوره تو سر خاتمی
خــــــــــیـــــلـــــــــی مــــــــخـــــــــــلـــــــــصــــــــــــیـــــــــــم
شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات
خدا می داند چه پزی می دهیم ما با این کتاب
افتخار می کنیم که نویسنده “نه ده” هم نسل ماست. بهتر بگم افتخار می کنیم که ما هم نسلیم با نویسنده “نه ده”
خدا قوت مایه فخر بابا اکبر
الان دیدم کلی مطلب گذاشتید داداش حسین واقعا خسته نباشید
راستی آقا سید سلام خدا قوت
سلام علیکم
گوارای وجودتان تعاریفی که شنیدید …
یاعلی
سلام علیکم
گوارای وجودتان تعاریفی که شنیدید …
یاعلی
این نظر من بود اشتباهی با اسم اون یکی اندیشه دادم!!!!!!!!!!!
حسین قدیانی: اشکالی ندارد؛ مهم اندیشه ای است که باید روشن باشد و هست!
سلام
مبارکتان باشد تمام تعریف ها و تمجید ها که به حق شایسته شماست و لیاقتش را دارید. نوش جانتان. قوت راهتان. قدرت قلمتان.
ماشاالله
خدا قوت
به روزیم با عکس هایی جدید از موتور سواری حاج حسین الله کرم بعد از مناظره با زیبا کلام
منتظریم سر بزنید….
“نیاز امروز … همین مخاطرات توست همین مخابرات توست از جنگ روزگار”
قابل توجه آنهایی که از قسمت”کار خودت را بکن”خیلی خوششان آمد(منظورم دوستان نظر گذار است)”کار خودت را بکن”به نظرم یعنی نه اینکه هر کار می خواهی بکن یعنی هر کار وظیفه ایجاب می کند انجام بده.
وقتی جگرداری به جگرداری بگوید: خیلی باجگری یعنی کلا جگری!
من روی کتاب نه دهم جای عکس شمع عکسی زیبا از رهبر با عبای مشکی ویک پس زمینه کوچک سفید چسباندم
(باعرض پوزش از انتخاب لغتم) خیلی توپ شده
سلام داداش حسین
از اینترنت خارج شده بودم داشتم این متن رو میخوندم که دلم نیومد نظر ندم. دوباره برگشتم.
واقعا نوش جانتون تعریف هایی که حاجی ازتون کرد. چقدر هم نظرات شما و ایشون مثل همه. سالها با اسم حسین الله کرم زندگی میکردیم. هر وقت میومد مسجدمون مشتاق دیدنش بودیم ولی نمیشد. تا اینکه اومد «دیروز، امروز، فردا» از همون موقع و اون صحبتهایی که کرد در حمایت از حزب الله واقعی جگرمون حال اومده.
حاج حسین اگه شد سلام ما رو هم به حاج حسین الله کرم برسونید و بگید که چقدر نبودشون در زمان فتنه حس میشد. خدا حفظشون و حفظتون کنه زیر سایه آقا امام زمان و در رکاب امام خامنه ای.
داداش حسین: چشم حتما به ایشان سلام گرم شما را می رسانم.
سلام
خیلی خیلی حال کردی ها
ما هم از حال کردن شما حال کردیم
داداش سلام
هر چی ازت نعریف کنن بازم کم رفیق
درگیرتم …
یار علیست
سلام داداش حسین
نوش جونت هرچی تعریف شنیدی
شنیدن تعریف ما تکراری شده ولی تعریف حاج حسین یه چیز دیگست.
من هم درک میکنم که چقدر حال کردی
نمیدونم چه جوری؟ ولی حال کردنت به ما هم میرسه و مارو هم سرحال میکنه
زت زیاد
داداش حسین: از لطف شما ممنون. من هم با شادی شما و غم شما دل را هماهنگ کردم.
همرزم متوسلیان از من تعریف می کند، قصه فرق می کند. این، به عوض همه آن غصه هایی که خوردم، در!
مبارک است انشاالله……
اجرکم عندالله
سلام علیکم
حاج فرج الله مرادیان را خوب می شناسم. ۴ سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران با هم در یک کلاس بودیم. ظاهرش وجیه بود و همیشه لبخند بر لب داشت. هر وقت به ایشان سلام می کردم و خسته نباشید می گفتم، با همان لبخند همیشگی می گفت: “زنده باشی”. بعد از فارغ التحصیلی هم همیشه در راهپیمایی ها و تجمع ها ایشان را می بینم. خدا حفظ کند ایشان را.
یاعلی مدد
به نام خدا و درود . اخوی دمت گرم حالا داش حسینی یا سید احمد ، می گم شما که دستت به قلم است یه کاری واسه داداشت بکن دیگه خودمو نمی گم که بگی وقت ندارم داداش وحید رو می گم نشناختی مرامتو عشقه ؟ وحید یامین پور نشناختی؟ چرا دیگه شناختی. داداش یه کاری که برای این برادرمون بکنی کاری واسه همه ی جوونا کردی . بسیجی خوش مرام تو مطلب بنویس بگذار من خودم همه ی دولت مردا رو خبر می کنم بیان بخونن اصلا خودشون خبر دار می شن جون داداش یه کاری بکن دیگه . راستی اخوی ما هم بیکار نیستیم ها دستی به قلم داریم دورا دور ولی قلم شما یه چیز دیگه است.
(این راه که تو انتخاب کرده ای، نه افراط است و نه تفریط. شهادت طلبی است.)شهادت شهادت شهادت طلبی
آرشیو مطالب قبلی را به جای تاریخ با عنوان مقاله فهرست کن تا پیدا کردن یک مقاله از مطالب گذشتهرا حت تر باشد
انصافا الله کرم خیلی باحاله،کسی که صادق زیبا کلام هم نمیتونه از مدحش صرف نظر کنه!
به امید بازگشت حاج احمد
سلام ـ کاش میشد بیستر از کتاب نه وده گفته میشد تا همه از خوندنش لذت ببرند .یاعلی ـ جانم فدای رهبر
سلام داداش حسین …
خدا خیرت بده که باعث روشنگری جوونها شده ای…
انشا الله خدا شهادت در رکاب امام زمان را نصیبت کنه..
به روزیم با عکس هایی جدید از موتور سواری حاج حسین الله کرم بعد از مناظره با زیبا کلام
منتظریم سر بزنید….
حسین جون دانشگاه سمنان دعوتت کنیم میای؟مناظره با کواکبیان؟
حاج حسین ، اگه بچه های محله ولایت ازت تعریف کردند، باشد ولی این رو بدان، ولی الله امروز ما زبان به تعریف از شما باز می کند موقعی که در سجاده نیایش است و روبرویش امام عصر …
حقا که خوب سربازی و خوب مطیع.
سلام خیلی زحمت میکشی دستت طلا
سلام داش حسین.تا الان نشده کتاب ۹دی رو بخونم.ولی از بچه ها خیلی تعرفشو شنیدم.از اون نی ساندیس بچه ها خیلی حال کرده بودن.انشاء الله نی رو بکنیم تیر بزنیم به بدخواهان حضرت ماه.
خسته نباشی.
راستی یه صوتی هم روی سایتت بزاری بد نیست.
……………..
گول ظاهر را نخورید ملت ایران…