طرفدار ماهاست خامنه ای

۱- هفته گذشته برای نوشتن یکی از مطالبم درباره سفر آقا به قم زنگ زدم به دوستی. هنوز آفتابی نشده بود ماه در شهر روح الله و چه منتظر بود این دوست ما. مثل همه قمی ها. انتظارش آمیخته با نوعی اضطراب بود و هزار و یک اما و اگر. اینکه از نزدیک می بیند مقتدای خود را یا نه و مهمتر از این؛ الان مولای بسیجی ها رضایت دارد از ما یا نه و همین چون و چراها و همین دغدغه های مقدس. از او خواستم نام چند محله از قم را برایم ردیف کند؛ چند تایی گفت و اغلب آنهایی را که خودم از قبل می شناختم. گفتم؛ باز هم بگو. این بار دو سه جا گفت که ناآشنا بود برایم. دست آخر هم گفت: همین جایی که ما زندگی می کنیم؛ نیروگاه. بعد گفت: ولش کن، ننویس. گفتم: چرا؟ گفت: به نسبت محله فقیرنشینی است. گفتم: یعنی سانسور اسلام پابرهنه ها؟ گفت: اصلا بنویس.

۲- ماند در ذهنم این نیروگاه و گاه فکر می کردم که آیا ماه در نیروگاه هم آفتابی می شود؟ و از این جور سئوالات و آیا این محله فقر مادی دارد و یا فقر فرهنگی؟ و آیا ما بد تا نکرده ایم با اسلام پابرهنه ها و ایضا با مسلمین پابرهنه؟ و آیا کوچه های چند شهید داده در ۲ دولت سازندگی و اصلاحات، چه بلایی بر سر جان شان آمده؟ و آیا اگر احمدی نژاد نبود چه می شد؟ و آیا اگر همین پابرهنه ها و فقرا نبودند، اصلا در عالم چیزی به نام انقلاب اسلامی وجود خارجی پیدا می کرد و آیا اصولا در نبود فقر پابرهنه ها در نبود شرف و عزت و غیرت این جماعت، جمهوری اسلامی مستقر می شد و آیا کم کاری و کج کاری کارگزاران و آنها که مسئولیت دارند در قبال پابرهنه ها، باعث نشده خدای نکرده در محلاتی از این دست معضلاتی از قبیل بیکاری و اعتیاد و چه و چه به وجود بیاید و آیا و آیا و… باز هم تکرار سئوال اول؛ آیا ماه در نیروگاه هم آفتابی می شود؟ آیا در این محله چند پدر و مادر وجود دارد که والدین چند شهید داده اند؟ آیا مادر شهیدی هست که غم نان داشته باشد؟ آیا پدر شهیدی هست که هر شب با آه با بغض سر بر بالین بگذارد؟ آیا فرزند شهیدی هست که محبت ندیده باشد، به آن اندازه ای که باید؟ و آیا اگر این مهر و محبت از او دریغ شده، الان دارد چه کار می کند در پیچ و خم روزگار؟ آیا زبانم لال، درس و کار را رها نکرده؟ آیا به مشکل بر نخورده؟ آیا رابطه اش با حاکمیت چطور است؟ آیا با دولت چطور؟ آیا او هم مثل بعضی ها خوشی زیر دل شان زده که با نظام احساس بیگانگی می کنند و یا از نظام از دولت و اصلا از خود حاکمیت بی مهری ها دیده؟ آیا اگر سایه پدر هم بالای سر این بچه بود، الان این بود حال و روز زندگی اش؟ آیا مادرش به توصیه شرع بعد از شهادت همسر، ازدواج کرده با دیگری؟ نتیجه این ازدواج؟ و آیا توانسته این فرزند شهید درک کند موقعیت مادر را؟ و این مادر، شرایط فرزند را؟ و آیا این بچه نسبت به اصل ولایت فقیه چه می اندیشد؟ آیا خدای نکرده اشتباهات این و آن را به حساب دیگران ننوشته؟ آیا دچار کمبود محبت نیست؟ آیا کوچه ای ولو بن بست و نه بزرگراهی عریض و طویل، به نام پدرش هست؟ و اگر نیست، قم چقدر کوچه دارد با نام پرستو و گلایل و نسترن و کاکتوس؟ و اگر هست، آیا کوچه ای که نام پدر شهید آدمی بر آن زده اند، چیزی از غم و غصه آدم کم می کند؟ آیا برای یک یتیم، حکم پدر می شود؟ و آیا فرزند شهید، فقط یعنی فرزند سرداران شهید؟ آیا زبانم لال بیکاری و معضلات اجتماعی در محله هایی چون نیروگاه، از خانواده های شهدا هم قربانی گرفته؟ اگر گرفته، چند نفر؟ آیا بنیاد شهید خبر دارد؟ آیا کمکی می کند؟ آیا به فکر هست؟ اگر هست، نتیجه چه بوده و اگر نیست، چرا؟ و آیا بعد از شهدای محله های مربوط به اسلام پابرهنه ها، چه کرده ایم ما؟ آیا حتی همایشی مختصر در مسجدی کوچک؟ آیا فقط چاپ یک پوستر؟ زدن یک بَنِر؟ آیا هست فرزند شهیدی که نداند پدرش کجا و کی و یعنی در کدام عملیات به شهادت رسیده؟ آیا این نادانی، گناهش گردن کیست؟ فقط خانواده شهید مقصر است؟ آیا حکومت بی تقصیر نیست؟ آیا مسئولین هنوز هم به خانواده شهدا سر می زنند؟ آیا چند درصد پدران و مادران شهدا هنوز در قید حیات هستند؟ آیا محله نیروگاه چند جانباز شیمیایی دارد؟ آیا چند تاشان پر کشیده اند؟ آیا این توصیه از کیست؛ نگذارید پیش کسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره شان فراموش شوند؟… مثل خوره دارد می خورد مخم را این سئوالات. سرم دارد درد می کند؛ قصه ای کوتاه ندیده ام که غصه اش چنین دور و دراز باشد. حالیا؛ همان بهتر آه کشیدن!

۳-  از آن روز تا دیروز غروب که یکی از دهها دوستی که با پیامک کار ۱۰۰ تا خبرگزاری را می کند، به من فهماند که آقا برای دیدار با خانواده شهدا رفته منزل تعدادی از ایشان، کجا؟… آنهم محله نیروگاه! آرام شدم به طرفه العینی که چه بامعرفت است خامنه ای. نه فقط رفته دیدار با خانواده شهدا که این دیدار را انتخاب کرده از محله اسلام پابرهنه ها و چقدر این کار آقا معنا دار است و چه حرفها دارد این اقدام رهبر با مسئولین. با دولت. با مجلس. با دوست. با دشمن. نرفته هم منزل فلان سردار شهید در بهمان منطقه قم که به نسبت وضع خوبی دارند مردم آن محله. رفته نیروگاه. همین معرفت است که اشک جاری می کند از چشم آدمی وقتی آقا را می بیند و چه اشک مقدسی. لابد از روی شوق ولی شوقی آمیخته با ولایت و همه چیز در همین ولایت معنا پیدا می کند که تو می بینی الگوی سیدعلی در رهبری، علی است و الحق که امام خوبی هاست. در “قم نامه” نوشتم سفرنامه ای مختصر که ناتمام ماند. نزدیکای میدان جهاد دیدم دخترکی، نقاشی به دست نشسته روی شانه پدرش و از آن بالا دارد دست تکان می دهد برای رهبر و حیف که در آن ازدحام ستاره ها، نتوانستم ماه را ببینم. لابد ۲ سویه بود این عشق و ماه هم داشت دست تکان می داد برای این ستاره کوچک و دیدم دخترک از پدر خواست پایینش بیاورد و همین کار کرد پدرش و دخترک چه عجولانه دوید گوشه پیاده رو و گرفت به گریه. از آن اشک ها که کباب می کند دل آدم را و من نفهمیدم چرا یاد رقیه بنت الحسین افتادم و کربلا و شام غریبان و… و دیدم که پدر رفت آرام کند دخترک را و این پرسش که چرا همچین می کنی؟ و چرا این همه بی تاب؟ و مگر چه شده؟ که گریه نمی گذاشت و امان نمی داد به دخترک برای حرف زدن. تا اینکه دقایقی گذشت و آرام شد و من به گوش ایستاده بودم. برای شنیدن حرفهای دخترک و به راستی دلیل گریه اش. از زبان خودش که بعید می دانم ۸ سال بیشتر داشت. دستِ پرش را گفتم و مگر بچه ها هم می فهمند اینها را و این که ولایت چیست. غدیر خم چیست. غدیر قم چیست و از این جور حرفها که دخترک خود به حرف آمد؛ به قرآن آقا برای خودم دست تکان داد. به قرآن دروغ نمی گویم؛ خوب مرا دید و از این جور حرفها و بعد سئوال من از این پدر که چیست این عشق و جواب پدر که پر معنی بود؛ خامنه ای طرفدار ماهاست. پرسیدم بچه کجایی؟ گفت: قم. گفتم: کجای قم؟ گفت: نمی شناسی اش، نیروگاه.

۴- برای این جمله که: “خامنه ای طرفدار ماهاست” می شود دهها کتاب نوشت. اصلا تو باید طرفدار خامنه ای باشی یا خامنه ای طرفدار تو؟! و آیا این نوعی گستاخی از جنس “من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است” نیست؟! و آیا این جسوری در بیان چنین جمله ای ریشه در چه دارد، که تو نگذاری و برداری و خامنه ای را طرفدار خود بدانی؟! و مگر به نمایندگی از کدام قشر سخن می گویی که به جای “من” می گویی “ما” و تازه از این هم بالاتر، به جای “ما” می گویی “ماها”؟! و آیا تو این حق را داری یا نه؟ و این حق از کجا آمده؟ و چطور آمده؟ و چرا؟ و می بینی که؛ “خامنه ای طرفدار ماهاست” این “ماها” اغلب مستاجر هستند و نیستند؛ هستند، چون سر برج با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند و نیستند، چرا که خانه شان بیت رهبری است و این فقط نمایندگان اسلام پابرهنه ها هستند که چنین حقی را برای خود روا می دارند که از طرفی خود را مجنون لیلای ولایت فقیه و البته مصداق آن خامنه ای عزیز بدانند و از دیگر سو بی هیچ هراسی، بدون ذره ای تکلف، بردارند و بگویند؛ “خامنه ای طرفدار ماهاست”. این جمله مصادره رهبری برای قشر خاصی نیست و اصلا این گونه دیدن ماجرا به بیراهه رفتن است. قصه این است که خامنه ای رهبر همه ماست، همه ما و انگار باران رحمتی است که اگر تو چتر فتنه بر سرت نگیری و خود را با دست خود محروم نکنی از نعمت ولایت، نوازش می کند سر و صورتت را اما این فقط نمایندگان اسلام پابرهنه ها هستند که شهامت دارند برای این ادعای بزرگ که بگویند؛ “خامنه ای طرفدار ماهاست” و مگر کسی جلوی زبان مرفهین بادرد و مرفهین بی درد و مرفهین نامرد را گرفته؟! شمع را پروانه های عاشق که بالی سوخته دارند و سینه ای زخم خورده، یارای این ادعاست که شمع طرفدار ماهاست و الا خفاش هم گرد شب نمی تواند بگردد، اگر که در غیبت خورشید، نور ماه نباشد و این یعنی مثل باران است خامنه ای. برای ملت برای دولت برای آحاد ملت برای توده های پابرهنه برای همه و همه نعمت است و کافی است اراده کند این باران که برای فتنه گران، سیل شود؛ آن وقت الگویش باز هم می شود “علی” که گفت: “ما نمی باریم الا به سیل” و قطعا بر سر آنکه باید و همین طورهاست که چند باری گفته ام؛ سران فتنه زنده ماندن شان را، همین جان شان را مدیون مقتدای ما هستند؛ امر کند، ما مسلمین پابرهنه، با سیل غیرت به درک واصل شان می کنیم؛ دقیقا به جهنم!

۵- در دیدار با خانواده شهدا، خامنه ای همه را می پرسد. اینکه چند شهید دارد این خانواده و اینکه همسری هم احیانا داشته و بچه ای هم آیا و آیا الان دارند چه می کنند و اوضاع شان؟ و به خصوص و با دقت حال مادر و حال پدر که آیا در قید حیاتند یا نه؟ و آیا گرفتاری هم هست و یا نه، و آیا اوضاع روبه راه هست و یا نه؟ و اگر نه، مشکل چیست؟ و چرا؟ و دیگر نکته این است که اغلب این دیدارها سرزده است؛ یعنی که نیاز به قرار قبلی به آن معنی نیست و بابای آدم مگر برای آمدن به خانه آدم، از قبل هماهنگ می کند قرار را؟ و می بینی که؛ خامنه ای مختصر پرسشی طرح می کند و اغلب دوست دارد بشنود در چنین جمعی، که عمدتا اشک مانع از سخن گفتن است و گریه، زبان دل آدمی است و تجلی عشق و نهایت شوق و دلبری. و دیدیم در “سیما” که خانواده “شهیدان گلستانی” در کنار آن همه ذوق و شوق و اشک و عشق، در عین حال خیلی هم عادی بود برخوردشان که عادت دارد پروانه به نور شمع و این عاشقی ها مسبوق به سابقه است دیری و چه جای تعجب و بهت که؛ سرکشی از خانواده شهدا مرسوم ترین کار خامنه ای بوده. عمری است.

۶- باقی مانده یکی دو نکته. یکی اینکه؛ دیدم در خیابان ۱۹ دی روز تجلی ۹ دی در این خیابان که چه بسیار جمله از بزرگان و بعضا این و آن زده اند که؛ “خامنه ای از نظر ما چنین است و چنان و دارای چه خصائلی است” و راستش را بخواهی، حجم این قبیل پلاکادرها و ایضا پیامکهایی از این دست در این روزها، مرا اصلا قابل فهم نیست. نمی فهمم دلیلش را. باورم چنین است که این خود تضعیف رهبری است. اینکه حالا بزرگی، مرجع تقلیدی، عالمی ربانی، دانشمندی فاضل، عارفی حتی، جمله ای در توصیف رهبری گفته و وصف به نیکی کرده مصداق آن را، نه آنقدر اتفاق مهمی است که در چنین حجمی بوق و کرنا کنیم. خامنه ای نائب امام زمان است و این من و شما و دیگران – چه مرحوم شده و چه در قید حیات- هستیم که به رضایت رهبر از خود نیاز داریم، نه بالعکس. هر آنکس و با هر مقام و رتبه ای که از خامنه ای سخنی به خوبی، وصفی به مدح بگوید، اول خودش را برده بالا و دیگر اینکه کار مهمی نکرده. اتفاق مهمی رخ نداده. ماه را به خودی خود چه نیازی هست که ستاره ای ولو نورانی ترین ستاره، از او تعریف کند؟ و چه نیازی است که این تعریف، اینقدر خوشحال کند ما را که جار بزنیم؟ بر عکسِ این رخداد، مهم است. آن زمان وقت بوق و کرنا کردن است که خامنه ای از ما، از من و شما، از بزرگ و کوچک، از طلبه و از دانشجو، از مرجع تقلید و از مقلد، از کارگر و از کارمند، از مدیر و از زیردست، از خواص گرفته تا عوام، از رئیس جمهور و از سرباز جمهور راضی باشد و البته این رضایت، نه از سر مصلحت که از عمق دل رهبر نشات گرفته باشد. باید دید که آقا نظرشان نسبت به ما چیست. بر عکسش آنقدرها مهم نیست؛ لااقل برای چنین انعکاس انبوهی اصلا اهمیت ندارد. ما –از خرد گرفته تا کلان- اصلا که باشیم که آقا را قبول داشته و یا نداشته باشیم؟! این نائب امام زمان است که باید ما را قبول داشته باشد. این رضایت را اگر حاصل شد، این را، آری؛ این را باید در بوق و کرنا کرد.

۷- آخرای مراسم استقبال مردمی از حضرت ماه، به نکته ای رسیدم؛ در طول این مسیر طولانی، چهار پنج جایی و هر یک برای لحظاتی کوتاه، یکی دو بار در حد یک آن، آقا را دیدم و هر بار دیدم که ایشان، این عباس نگهدار ما، این آخرین سفیر یوسف زهرا، این علمدار نهضت خمینی، این جانباز کوچه بنی انقلاب که پاره ای از نور ماه بنی هاشم است، پاره تن “نافذ البصیره” است، دست چپ را بی هیچ استراحتی تکان می دهد برای خیل ستاره ها به گونه ای که همه مطمئن شوند آقا، دیده ایشان را و دقیقا هم ایشان را دیده. ظرافتی دارد این کار که به بیان نمی آید. باید بود و دید. حرفم این است؛ از ساعت ۹ تا نیم ساعت قبل از اذان، یعنی بیش از ۲ ساعت، آقا دست شان بالا بود برای ما ستاره ها. بی وقفه. جسم و جان آقا زیاد برای ما زخم چشیده. درد کشیده. سِنی از امامِ ما گذشته است. پیرجوان زخم چشیده بود که قبول کرد رهبری ما را اما الان پیرِ جمع شده است و نورِ شمع شده است و اگر چه چون سرو بلند بالاست اما که خبر دارد از دل خامنه ای؟ از تکلیف سخت رهبری؟ از “این عمار” و از کینه های بدری و عقده های خیبری؟ از رسول نبودن و پیامبری؟ از امام بودن برای پیام شهدا؟ از خمینی شدن بعد از امام؟ از فتنه های ناتمام؟ از جمل از صفین از نهروان؟ از یک سو کوفه و از دیگر سو دوکوهه؟ از سویی جیفه دنیاپرستان و از سویی چفیه خداپرستان؟ به راستی که خبر دارد از دل ماه؟… آه! دو صد افسوس و آه که ما بعد از خمینی، آیا امت خوبی برای حضرت ماه بوده ایم؟ آیا آقا از ما راضی است؟ آیا این رضایت از عمق وجود است؟ آیا ما خوب ستاره ای بوده ایم برای ماه؟ و خوب پروانه ای برای شمع؟ کجا بال مان سوخته؟ کجا پهلوی مان شکسته؟ کجا سیلی خورده ایم؟ کجا خبر داریم از دل ماه؟… جمع کن این دغدغه را در دل خویش و پاسخی برای آن پیدا کن.        

همین متن فردا در صفحه ۶ روزنامه وطن امروز، با عنوان “دل نوشت” کار خواهد شد.   

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. آذرخش می‌گوید:

    این دفعه اول نشدم
    آیا؟
    دارم می خونم ها.

  2. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    دو تا متن جدید؟!!! آخ جون!

  3. Ali P1 می‌گوید:

    چندم آیا؟

  4. gomnam124 می‌گوید:

    سلام 🙂
    برم متن بخونم . از الان خسته نباشید .

  5. طاهره فتاحی می‌گوید:

    سلام.
    یعنی ممکنه اول بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. بیچک می‌گوید:

    احسنت… احسنت
    چی میتونم بگم؟

  7. gomnam124 می‌گوید:

    خصوصی
    داداش حسین خط بیستم فکر کنم حاکمیت هستش نه حاکیت .

  8. gomnam124 می‌گوید:

    باز هم خصوصی .
    نکنه همون حاکیت درسته ؟ آخه دو خط پایین ترش هم اینجوریه .
    پس من معذرت میخوام 🙂

  9. 12221157 می‌گوید:

    بعنی سانسوراسلام پابرهنه ها؟
    اگه بگم چقدر غصه دارم وداشته ام دراین باره خدا می داند
    بماند

  10. ستاره حضرت ماه می‌گوید:

    سلام. خدا قوت
    داداش حسین فدایی داری هزار هزار …

  11. اقاقیا می‌گوید:

    یا الله…
    اخر ایا؟..
    سلام اول

  12. 12221157 می‌گوید:

    البته به دستور مبصرگرامی من نخونده نظر نمی ذارم وبه همین خاطر بندبند می خونم ولابلاش نظر می ذارم
    اصلا هم اهل تقلب نیستم !

  13. ستاره قطبی می‌گوید:

    کاری نداریم که ناطق نوری الان کجاست و چه میکند اما یادم هست که روزگاری؛ آن زمانها که رییس مجلس بود در جلسه ای قبل از سخنرانی حضرت آقا رفت پشت میکروفن برای ارائه گزارش.
    گزارش که تمام شد یکی از شعرهای حافظ را خواند خطاب به حضرت آقا! حافظ هم که کم نگذاشته بود و انگار که تمام شعر را شش هفت قرن پیش در مدح حضرتش سروده بود!
    «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد … وجود نازکت آزرده گزند مباد»

    یادم هست که آقا ابرو در هم کشیدند از این حرکت رییس وقت مجلس اما، حقیقتا شعر حافظ چیزی کم نداشت در وصف روی ماه آقا! خصوصا مصرع آخرش که آمین میطلبد :
    «کسی که روی چو ماهت به چشم بد بیند … بر آتش تو بجز چشم او سپند مباد»

    آخ که چقدر دلم میخواهد بروم بالای بالای دماوند – بر بام ایران – و دستهایم را کنار صورتم بگذارم و با تمام توان (همانگونه که آرش تمام توانش را در دستانش جمع کرد و تیر را رها کرد) صدایم را در بیکران آسمان رها کنم و فریاد بزنم! فریاد بزنم و حرف دلم را بگویم :
    «به رغم مدعیانی که منع عشق کنند … جمال چهره تو حجت موجه ماست»

  14. gomnam124 می‌گوید:

    وااااااای عجب متنی بود .
    طرفدار ماهاست خامنه ای 🙂
    علمدار ولایت بسیجیان فدایت .
    ابالفضل علمدار خامنه ای نگهدار .
    داداش حسین ممنوووووون خیلی .

  15. طاهره فتاحی می‌گوید:

    اشک…
    اشک…
    اشک…
    اشک…
    .
    .
    .
    .
    ۷ منو کشت…
    🙁

  16. 12221157 می‌گوید:

    مثل خوره دارد می خورد مخم را این سئوالات. سرم دارد درد می کند؛ قصه ای کوتاه ندیده ام که غصه اش چنین دور و دراز باشد. حالیا؛ همان بهتر آه کشیدن!
    ببخشد موس ما مشکل داره در درگ کردن ؛ کامنت قبلی ایراد داشت خط آخرش اضافی بود

  17. 12221157 می‌گوید:

    اما این فقط نمایندگان اسلام پابرهنه ها هستند که شهامت دارند برای این ادعای بزرگ که بگویند؛ “خامنه ای طرفدار ماهاست” و مگر کسی جلوی زبان مرفهین بادرد و مرفهین بی درد و مرفهین نامرد را گرفته؟!

  18. 12221157 می‌گوید:

    هر آنکس و با هر مقام و رتبه ای که از خامنه ای سخنی به خوبی، وصفی به مدح بگوید، اول خودش را برده بالا و دیگر اینکه کار مهمی نکرده. اتفاق مهمی رخ نداده. ماه را به خودی خود چه نیازی هست که ستاره ای ولو نورانی ترین ستاره، از او تعریف کند؟

  19. 12221157 می‌گوید:

    جمع کن این دغدغه را در دل خویش و پاسخی برای آن پیدا کن

  20. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    داداش دمت گرم. دم قلمت گرم
    عجب متنی. عجب نوشته ای. هدایت و جمال زاده و باقی رفقا بیان لنگ بندازن
    جلوی قلم این بچه بسیجی. عجب مینوسی حسین قدیانی. حال میکنم به خدا
    حالشو غلیظ بخون

  21. بیچک می‌گوید:

    سلامتی ماه و ستاره هاش صلوات
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ قاعدنا الخامنه ای و اهلک اعدائهم اجمعین

  22. سیداحمد می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

    سلام بر داداش حسین عزیزتر از جانم و همه دوستان عزیز.
    مخلصیم داداش جانم.
    زیارتتون قبول.
    چشم همه عزیزانی که جمال حضرت آقا رو زیارت کردن روشن.
    انشالله به زودی مولامون صاحب الزمانو زیارت کنیم.

    خدا میدونه که چقدر دلتنگ نفس کشیدن در این قطعه بهشتی بودم.

  23. ر.ر می‌گوید:

    سلام داداش حسین بچه بسیجیها
    پرسیدم بچه کجایی؟ گفت: قم. گفتم: کجای قم؟ گفت: نمی شناسی اش، نیروگاه.
    “خامنه ای طرفدار ماهاست”
    چی بگم که…؟؟؟؟

    ممنون از متن زیباتون، قم نامه بازم ادامه داره؟

  24. آذرخش می‌گوید:

    سلام بر سیداحمد بزرگوار.
    رسیدن بخیر حاجی.
    جاتون شدیدا خالی بود.

  25. آذرخش می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  26. حسین می‌گوید:

    سلام داداش…۱۲۵ سوارم…پرچمت بالاس…یا زهرا…

  27. بیچک می‌گوید:

    سلام بر جمیع آنلاینین و آنلاینات

  28. ر.ر می‌گوید:

    سلام آقا سید
    همه اینجا به یاد تون بودن.

  29. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زر گانی” برم؟

    ساعت ۱:۰۰ بامداد
    تعداد افراد آنلاین ۲۴ نفر

    داداش حسین بی همتای بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.

  30. افق می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت آقای قدیانی
    خیلی عالی نوشتید.. چه جالب که ندیده، شناختید مردم نیروگاه رو.. چه خوب حس خودتون رو بیان کردید.. خیابان نیروگاه خیابانی است که پر است از خانه پدران و مادران شهدا.. خیابانی است که شهید زیاد دارد و کم کم مادر و پدر شهیدش کم میشود.. چه خوبه که هستید، میفهمید و بیان میکنید که ما هم بدونیم …چقدر خوبه که شما هستین.. تمام لحظات زندگی بعد از پارسال، شما با غرورتون ما رو هم مغرور کردید.. و حالا هر چقدر میگذره، بیشتر و بیشتر غرور شما ، مغرورم میکنه.. خدا رو شکر که هستین..
    خدا قوت

  31. بیچک می‌گوید:

    به به پیام بازرگانی!
    چش حسودا بترکه الهی..

  32. ناشناس می‌گوید:

    در نظربازی ما بی خبران حیرانند
    حیرانند…
    حیرانند…

  33. سیداحمد می‌گوید:

    علیکم السلام به همه دوستان.

    ممنونم از همه تون؛از آذرخش بزرگوار هم که چند بار تذکرات خوبی به دوستان دادن سپاسگذارم.

    ولی خیلی عجیبه ها!
    بعد از حدود یک سال هنوز یه عده در مورد تائید یا عدم تائید کامنتهاشون بحث میکنن!

    دوستان لطف کنن و منت سر بنده بذارن! و راجع به این مساله با داداش بحث نکنن؛ایشون به بهترین نحو ممکن با کامنتهای مخاطبها رفتار میکنن؛
    دوستان معترض! یه سایت معرفی کنن که در اون به اندازه اینجا به مخاطب احترام گذاشته بشه!
    انصاف هم خوب چیزیه ها!
    یه کم مراعات کنید؛بنده خدا با این همه مشغله واقعا داره لطف بزرگی در حق ما میکنه؛
    نا شکری نکنید.
    تا وقتی نعمتی رو دارید قدرش بدونید!
    کفر نعمت از کفت بیرون کند!!!!

    سلامتی داداش حسین بچه بسیجیها بلند صلوات بفرست.

  34. م.طاهری می‌گوید:

    اللهم الحفظ والنصر قائدنا الخامنه ای بالقرآن

  35. دیدبان می‌گوید:

    سلام علیکم

  36. بیچک می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    (به صورت بلند)

  37. آذرخش می‌گوید:

    خواهش می کنم سید بزرگوار

    گرچه هیچ کس نمی تونه جای شما رو بگیره ولی به هر حال بچه ها هم سعی کردن یه خورده در رعایت نظم اینجا کوشا باشن تا داداش حسین هم تمرکزشون رو کار باشه.

    با صحبت های شما هم کاملا موافقم.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  38. سیداحمد می‌گوید:

    ۵۴ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا…

  39. افق می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  40. gomnam124 می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .

  41. بیچک می‌گوید:

    چرا تموم نمیشه این ۵۴ روز؟

  42. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    “دو صد افسوس و آه که ما بعد از خمینی، آیا امت خوبی برای حضرت ماه بوده ایم؟ آیا آقا از ما راضی است؟ آیا این رضایت از عمق وجود است؟ آیا ما خوب ستاره ای بوده ایم برای ماه؟ و خوب پروانه ای برای شمع؟ کجا بال مان سوخته؟ کجا پهلوی مان شکسته؟ کجا سیلی خورده ایم؟ کجا خبر داریم از دل ماه؟… جمع کن این دغدغه را در دل خویش و پاسخی برای آن پیدا کن.”
    ای واااااای

  43. ر.ر می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  44. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  45. سیداحمد می‌گوید:

    متنهای این چند روز همه شون عالی بودن؛
    فوق العاده.
    احسنت داداش حسین بچه بسیجیها.

    این متن هم شاهکاره.
    البته حسابی هم تاثیر گذار و تامل بر انگیز.
    بخش ۶ و ۷ فوق العاده بود؛
    احسنت به این شعور و بصیرت.
    شما در روضه خوندن هم که مهارات خاص خودتو داری داداش.
    نوکرم دربست.

  46. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “جمع کن این دغدغه را در دل خویش و پاسخی برای آن پیدا کن.”

    “کجا خبر داریم از دل ماه؟….”
    “کجا خبر داریم از دل ماه؟….”
    “کجا خبر داریم از دل ماه؟….

    “آیا آقا از ما راضی است؟”
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟……………….

  47. هوشنگ از امریکا می‌گوید:

    بند ۶ این پست مفهوم بسیار عمیق دارد و در عین بصیرت نوشته شده است
    در مورد بند آخر فقط میتوان گفت خدا به لطف و کرمش کم کاری ماها را ببخشد

  48. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    دیروز که این صحنه را دیدم اشک تمام چشمانم را پر کرد!!! مثل الان که می نویسم!
    کجایند مردان بی ادعا………….

  49. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    داغی که حماسه قم بر دل ضد انقلاب گذاشت (خبر ویژه)

    همکار سازمان یک نومحافظه کار و صهیونیستی در آمریکا سفر آیت الله خامنه ای به قم را موفق ارزیابی کرد.
    مهدی خلجی که با «مؤسسه واشنگتن برای خاورنزدیک» (WINEP)- همکاری می کند و پیش از فرار از کشور، یکی از دبیران سرویس روزنامه انتخاب بود، در گفت وگو با دویچه وله آلمان گفت: من معتقدم سفر آیت الله خامنه ای به قم سفر موفقی بوده است. این سفر نشان داد که حوزه علمیه آن قدر با جمهوری اسلامی همسو می باشد که به هیچ وجه نمی تواند حسابش را از نظام جدا کند. این نشان دهنده ثبات موقعیت جمهوری اسلامی است.
    وی با رد یاوه گویی برخی محافل ضد انقلاب مبنی بر ارتباط این سفر با تأیید مرجعیت رهبری تصریح کرد: من با این حرف موافق نیستم.
    آیت الله خامنه ای به طور رسمی یک مرجع است در اوایل دهه ۷۰ مرجعیت ایشان توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام شد. مجموعه فتواهای ایشان به فارسی در وب سایت شان در دسترس است. ایشان مقلد فراوانی دارد که نه تنها از او تقلید می کنند، بلکه وجوهات شرعی شان را به آیت الله خامنه ای می پردازند. آیت الله خامنه ای مرجعیت اش تثبیت شده و با موازینی که در جامعه شیعی وجود دارد، به هیچ وجه نمی شود درباره مرجعیت ایشان و رسمیت آن تردید کرد. من فکر نمی کنم که این سفر به هیچ وجه ارتباط به تأیید گرفتن برای مرجعیت داشته باشد.

  50. سلاله می‌گوید:

    (آیا فرزند شهید، فقط یعنی فرزند سرداران شهید؟ ) عالی بود

  51. خواننده می‌گوید:

    سلام بچه نیروگاه قمم

    فقط اشک جاری است این روزها از چشمانم

  52. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    مشاور حقوقی رئیس جمهوری در مورد نقش دانشگاه ها در تبیین ولایت فقیه گفت: دانشگاه ها می توانند مبانی نظری ولایت فقیه را به خوبی تبیین کنند.
    به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، غلامحسین الهام صبح دیروز در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در مورد شناخت مبانی ولایت فقیه سخن گفت و اظهار داشت: خیلی از رشته های موجود در دانشگاه ها همچون حقوق، علوم سیاسی و جامعه شناسی با این موضوع در ارتباط هستند.
    وی افزود: اگر بحث های اصلاح نظام آموزشی در این رشته ها براساس نرم افزار درونی فرهنگ اسلامی و بومی با تولید علم و نهضت نرم افزاری صورت بگیرد، مهم ترین خدمت را برای گسترش مبانی نظری دارد.
    مشاور حقوقی رئیس جمهور با تاکید بر اینکه روز به روز نفوذ و پذیرش ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای بیشتر می شود، خاطر نشان کرد: آنهایی که نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند مشکل دیگری است اما این پذیرش خود دلیل مقبولیت است.
    وی همچنین به فتنه سال گذشته اشاره کرد و گفت: اگر در فتنه سال ۸۸ آن اعتبار، مقبولیت و پذیرش رهبری نبود یک چنین جنگ احزابی که همه قدرت های بیرونی آن را حمایت می کردند قابل مدیریت نبود.

  53. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    الهام با اشاره به مصاحبه میرحسین موسوی با مجله تایم افزود: در این مصاحبه ای که میرحسین آن را تکذیب هم نکرد گفته بود که اگر در انتخابات پیروز شوم به سراغ رهبری می روم و قال قضیه را می کنم و اینها که این حرف ها را می زنند نشان دادند که قدرت نظام را در آنجا می بینند و این در حالی است که قدرت نظام در دل مردم است.
    مشاور حقوقی رئیس جمهور بیان داشت: اینان امتداد قدرت بین مردم و رهبری را لمس کرده اند و حالا می خواهند رهبری را کنار بزنند که در این راستا با اقدام هایی همچون جعل نامه و انتشار آن در بعضی از سایت ها و ادعای توهم آمیز فاصله مرجعیت و رهبری را مطرح کردند و درصدد این موضوع هستند که این جایگاه را بشکنند.
    وی گفت: این ها متوجه شده اند که ظرفیت بقای نظام یعنی پیوند مردم و حکومت در گرو اعتماد به رهبری است و می گویند این اعتقاد به رهبری باید شکسته شود.

  54. سربازةٌ می‌گوید:

    السلام علیک یا بقیة الله
    ای فرزند رسول،ای جگر گوشه ی فاطمه،ای شیرمرد حیدر کرار،ای سلاله ی پاکیها،ای مهدی(عج)!
    نظاره گر هستی مولا؟ نظرتو چیست آقا جان؟! شما گرچه حاضری اما غائبی،تو که ظاهر نباشی وظیفه امان است که بر نائبت سرباز باشیم.سرباز خوبی بوده ایم برای نائبت؟ ما به عشق این زنده ایم که با “سید” رهسپار دارالحکومتت شویم وبا همان بیرق معروف یکجا پیشکشت شویم.یعنی می شود یاابن رسول الله؟! شما اگر بپذیریمان ما چه خواهیم دگر ازشما؟!
    ما دلمان خوش است که نائبت به ما گفت که مثل بچه های دهه ۶۰ هستیم وچیزی کم نداریم ازشان.دلمان خوش است که یاورت می گوید جوانان ما خوب هستند…
    آقا جان تو بیا وبگو که این حرفها از ته دلش است نه از روی مصلحت! من یقین کرده ام به ایمان سخنان خامنه ای!
    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا…

  55. sajede می‌گوید:

    ]چیزی که با خوندن این متن نمی شد جلوشو گرفت اشک بود…خامنه ای طرفدار ما هاست…

  56. سید جلال خوش لهجه می‌گوید:

    همسر شهید حقانی: دیدار “آقا ” را روز قبل از حضرت معصومه (س) خواستم

    همسر شهید حجت‌الاسلام حقانی که رهبر انقلاب سرزده به دیدارشان رفت، گفت: نمی‌دانستم چرا اینقدر مضطرب بودم؛ روز قبل به حرم حضرت معصومه (س)‌ رفتم؛ آنجا دلم شکست و گفتم “خانم‌جان! چند روز است که آقا به قم تشریف آورده‌اند و ما ایشان را زیارت نکرده‌ایم؛ خودتان عنایتی کنید. “

  57. زوروو می‌گوید:

    بابای ماست خامنه ای
    طرفدارماهاست خامنه ای
    چقدردقیق وظریف واستادانه وچقدرققققققققققققشششششششننننننننگگگگگگگ میرم بخونم

  58. صبا می‌گوید:

    “هر آنکس…از خامنه ای… وصفی به مدح بگوید اول خودش را بالا برده”آهان پس این است که راه عرش “بالا”راییش گرفته اید.به تعداد نفوس راه است برای رسیدن به خدا وعجب راه زیبایی شما انتخاب کرده اید.راه تان پاینده و مستدام .

  59. زوروو می‌گوید:

    داداش مطلب شماره//۲//خط ۲۳اون گل گلایرنه گلایل البته ببخشیدا جسارت نباشه

  60. حمید صفار هرندی می‌گوید:

    قصه کسانی است با پیامبر خدا شرط کردند که اگر پابرهنه ها را از خود برانی، ما با تو خواهیم بود سوره هود آیه ۲۷ تا ۳۰:
    فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ (۲۷) قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآَتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا کَارِهُونَ (۲۸) وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آَمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ (۲۹) وَیَا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ (۳۰)اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‏بینیم! و کسانى را که از تو پیروى کرده‏اند، جز گروهى اراذل ساده‏لوح، مشاهده نمى‏کنیم و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمى‏بینیم بلکه شما را دروغگو تصور مى‏کنیم!» (۲۷)(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد- و بر شما مخفى مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انکار مى‏کنید)؟! آیا ما مى‏توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟! (۲۸)اى قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمى‏کنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود) ولى شما را قوم جاهلى مى‏بینم! (۲۹)
    اى قوم! چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى‏دهد اگر آنان را طرد کنم؟! آیا اندیشه نمى‏کنید؟! (۳۰)

  61. لجمن می‌گوید:

    روز موعود فرارسید یکشنبه دیدار ستاره های حضرت ماه بسیجیان قم با حضرت ماه علیه السلام . به یاد همه تان هستم .

  62. زوروو می‌گوید:

    خوندم چندبارم خوندم خیلی عععاااااااللللللللییییییییییییی بودمحشربودمطلب ۷که بدجوری قلب ادموبه اتیش میکشه بدجور

  63. علیرضا می‌گوید:

    سلام .
    دلم را جلا دادی خدا دلت را جلا دهد.
    روحم را صفا دادی خدا روحت را صفا دهد.
    ذهن سماع می کند با قلمت.
    خداوند قلمت را تا زمانی که در وصف ماه می نویسی حفظ کند.

  64. رز می‌گوید:

    دوستی می گفت الهی دشمنش را خسته بینٌم به قلبش خنجری تا دسته بینٌم
    چند روزی بود بدجوری برای مظلومیت آقا دلم گرفته بود اشک ریختم و اروم شدم .

  65. محمد حسینی می‌گوید:

    …به جای “من” می گویی “ما” و تازه از این هم بالاتر، به جای “ما” می گویی “ماها”؟! …

  66. سحر می‌گوید:

    هزار جان گرامی فدای سید علی
    هزار جان گرامی فدای یه لبخندش
    هزارجان گرامی فدای یه پلک زدنش
    هزار جان گرامی فدای صدای زیباش
    هزار جان گرامی فدای ………………….هی
    از اون متنایی بود که آدمو واله و شیدای آقا میکنه.
    ممنونم.

  67. گلرخ می‌گوید:

    برای سلامتی و طول عمر “آقا” صلوات.
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  68. داداش حسین سلام.
    دیروز خیلی جات خالی بود.بچه بسیجی های قم در کنار حضرت ماه کولاک کردند.بسیجی ها جمع بودند اما جای داداش حسینشون خیلی خالی بود.
    یا علی

  69. ز... می‌گوید:

    نورِ شمع شده است و اگر چه چون سرو بلند بالاست اما که خبر دارد از دل خامنه ای؟ از تکلیف سخت رهبری؟ از “این عمار” و از کینه های بدری و عقده های خیبری؟ از رسول نبودن و پیامبری؟ از امام بودن برای پیام شهدا؟ از خمینی شدن بعد از امام؟ از فتنه های ناتمام؟ از جمل از صفین از نهروان؟ از یک سو کوفه و از دیگر سو دوکوهه؟ از سویی جیفه دنیاپرستان و از سویی چفیه خداپرستان؟ به راستی که خبر دارد از دل ماه؟… آه! دو صد افسوس و آه که ما بعد از خمینی، آیا امت خوبی برای حضرت ماه بوده ایم؟ آیا آقا از ما راضی است؟ آیا این رضایت از عمق وجود است؟ آیا ما خوب ستاره ای بوده ایم برای ماه؟ و خوب پروانه ای برای شمع؟ کجا بال مان سوخته؟ کجا پهلوی مان شکسته؟ کجا سیلی خورده ایم؟ کجا خبر داریم از دل ماه؟… جمع کن این دغدغه را در دل خویش و پاسخی برای آن پیدا کن.
    عالی بود این دست تکان دادن های اختصاصی اقا رو امسال تازه فهمیدم نمی دونم برا بچه های
    شهدا چه مزه ای ولی واسه کسایی که تو خانواده تنها دین داری می کنن(که هیچ وقتم درست وحسابی نیست یه جور عقده توشه) خیلی عزیزه خیلی انگار باز می کنه عقده ها رو ودر یک لحظه فقط یک ان درد دل هاتو جواب می ده
    اشک …..اشک …….اشک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.