به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
منبع: http://antifitna.parsiblog.com/
قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:
۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)
***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
منتظریم….
بسم الله
ما نیز هم چون مبصر عزیز قطعه
منتظریم… .
ما شمع ولایت را هستیم چو پروانه//در قافله ی عشقیم با رهبر فرزانه
صد شکر که شیعه سر، در خط ولی دارد// ای عهد شکن کوفه! این خطه علی دارد
تاییدم نکردی نکردی
ما هم منتظریم.چه عکس قشنگیه.
یه سوال.یعنی الان میذارید متن کیهان رو؟منتظر باشیم؟صبح میخواییم بریم استقبال آخه.
حسین قدیانی: سایت کیهان روزنامه فردا را بگذارد، می گذارم.
دوستان عزیز تا داداش متنو بذاره عرض کنم خدمتتون که بنده چند روزی نیستم.
پیام بیزرگانی و روز شمارو فراموش نکنید لطفا.
بچه های خوبی باشید.
سر و صدا نکنید.
هوای داداش حسینو داشته باشید.
برای سلامتی حضرت آقا دعا کنید.
مخلصتم داداش حسین عزیزم.
سلام
خصوصی
سلام خوبید؟
هی میخوام این سوالو بپرسم روم نمیشه.آخرش هم اینطوری پرسیدم
خیلی وقته برای کیهان ننوشتید درسته؟ ینی بازم باید منتظر نوشته هاتون در کیهان بباشیم؟
وااااای نمیدونید اینجا … قم … چه غوغاییه
فردا ۹ دی دیگه ای رقم می زنیم … مطمئن باشید …
متنتون رو گذاشته کیهان
http://www.kayhannews.ir/890727/14.HTM#other1401
خوب متن هنوز آماده نیست حداقل کامنتا رو تایید کنین
بد میگم؟
🙂
۵۸ روز مانده تا عاشورا
لیبک یا حسین زهرا….
با آمدنت بهار احساس شود این شهر پر از طراوت یاس شود
از عطر حضورت ای علمدار زمان قم جلوه گر حضرت عباس شود
“بعد از من هر وقت دلت گرفت، به خامنه ای بگو بابا، آرام می شوی.”
انشالله اون دنیا هم نشین ماه بنی هاشم باشید با این نوشته هاتون.
سفر بی خطر.
احسنت…
خیلی زیبا بود…
دشمن خیال کرده ما نوگل بهاریم
اما امام ما گفت ما مرد کارزاریم
ایول
خیلی قشنگ بود. خدا حفظتون کنه.
خوش به حال کیهان که همچین نویسنده ای داره.
😉
احسنت
احسنت
احسنت
عالی بود داداش؛خیلی دلنشین بود.
خیلی اشک داره این متن.
انشالله به حق این شب عزیز؛پدر بزرگوارت مهمان امام رئوف باشه.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
عالی بود داداش جانم.
میبوسم دستتو.
ان شا الله که به سلامتی میرین و برمیگردین
و دوباره از این متنای زیبا می نویسین
بعد از من هر وقت دلت گرفت، به خامنه ای بگو بابا، آرام می شوی
عجب جمله ای..
خدا قوت بزرگوار
سلام
عجب متنی!!!!
دست شما درد نکنه
سفر بی خطر
معلوم نیسن کی برمی گردین ایشالا؟
زود میاین؟
داداش حسین: فردا تهرانم و مشاهدات خوذ را خواهم نوشت و خواهم نوشت چرا قبول نکردم جزء نویسنده های رسمی این سفر باشم و …
فرص الخیر بزرگوار؛
انشالله ازین به بعد بیشتر متنهای داداش حسینو در کیهان میبینیم.
ممنون
خیلی زیبابود
سلام
خدایا ما را به خاطر کوتاهی در حق فرزندان شهدا ببخش
سلام
به به همه که اینجا هستن برادر قدیانی ما داریم بچه ها ی دانشگاه رو میاریم قم البته فردای روزی که آقا تو حرم صحبت میکنن . برادر التماس دعا آقا رو از نزدیک دیدین سلام ما رو بهش برسونین بگید. من در آرزوی دیدن یه لحظه از دور آقا دلم ترکید.
انشاالله
به سلامت برید و برگردید ایشالا. در پناه حق.
منتظر نوشته های نابتون می مونیم.
به به
هم از سید بزرگوار ممنونم و هم از آقای قدیانی
التماس دعا
منم اومدم بگم که منتظر نوشته هاتون میمونم
🙂
🙂
🙂
راستی
عیدتون مبارک باشه
ء ء ألو بگوشم ….
با سلام
اینجا قم خیابان صفائیه !
بینندگان محترم و حضرات ستاره .
من از ضلع غربی حرم فاطمه معصومه برای شما گزارش می کنم .مردم و جوانان قمی اکنون و تا پاسی از شب خواب و قرار ندارند . میدان های اصلی قم یادآور حضور حماسی امام راحل (ره) در۲۲بهمن ۵۷ در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا شده و اکنون این شما و این گزارش لحظه به لحظه از ماه ترین سفر ماه به ماه ایران .
ستاره ستاره مریم
عیــــــــــــــــــــــــدتون مبارک (:
درباره لطف و محبت امام رضا همین بس ک :
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
ک هنوز من نبودم ک تو در دلم نشستی
و التماس برای حاجت روا شدن :
خدا را رحمی ای منعم ک درویش سر کویت
دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد
عیـــــــــــــــــــــــــدتون مبارک (:
درست می بینم داداش حسین ج می ده ؟؟!!
یعنی بگوشه؟؟!!
«آقا» دارد می آید قم و من باز پر کرده ام قمقمه ات را از آب اما هنوز تشنه ام در علقمه روزگار.
عالی بود برادر قدیانی دلم تنگه خیلی تنگه امروز نهایت فشار های روحی بهم وارد شده ولی وقتی متنتونو خوندم امید جای نا امیدیم از دست … رو گرفت .
سلام داداش،توی صحن انقلاب،روبروی پنجره فولاد دعاگوی شما و همه بچه های قطعه هستم(بابای ماست خامنه ای،حرفی هست؟)
راستی عیدتووووووون مبارک امیدوارم همیشه در بناه امام رضا حامی و فدایی حضرت ماه و منتظر لایق حضرت خورشید باشین. شب بخیر
سلام . وقت بخیر . پر از حرف است این روزها دلم اما نگفتنی . حرفهای دلتنگی را نمیشود بر زبان جاری کرد .
فقط آمدم التماس دعا کنم . چشمهایم این روزها جرعه ای نور می خواهند برای حیات دعایشان کنید
یا حق
دیدار روی ماهت یک فیض آسمانیست
رخسار پر ز نور تو صاحب الزمانیست
ای رهبر عزیزم
برای ما دعا کن
ما را تو با دعایت
راهی کربلا کن
رویای این روزهای من در کنار تو بودن است . در کنار تو ماندن است . در آستان تو جان سپردن است . آقا جان با همان دست عباسی ات تفقدی! نوازشی ! آقا جان با همان روح آسمانیت دعایی دعایی دعایی !
سلااااااااااااااااام 🙂
عید بر شما مبارک .
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
موضوع کفایه ی دلم می اید-تفسیر خوش رسائلم می اید-از دارالشفای عشق خارج نشوم-چون رهبر با فضائلم می اید-
حاجی فردا ساعت۸خیابان ۱۹دی منتظرحضرت ماه و ستاره های تهرونیش هستیم به امید دیدار
“چفیه ات را به جای روسری بر سر می کنم و می آیم به خیابان و همان طوری که تو دوست داشتی، چادر روی سرم می اندازم. ”
قشنگ بود!
به قول شاعر
به حسین شناختم من به خدا قسم علی را
بسمه تعالی
با سلام
خوشحال میشوم شما و دوستان سری هم به وبلاگ بنده بزنید و البته از نظرات خود مرا آگاه فرمائید.
amirassi.blogfa.com
منظور (گفت و شنود)
گفت: کروبی طی سخنانی در جمع تعدادی از هوادارانش، خود را با «ابوذر» مقایسه کرده است!
گفتم: ابوذر که – نستجیر بالله- از شهرام جزایری رشوه های چند صد میلیون تومانی نمی گرفت!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: جناب ابوذر که – العیاذ بالله- دنیا طلب نبود و برای کسب قدرت، خودش را به معاویه و عمروعاص آن روزها یعنی آمریکا و اسرائیل و انگلیس این روزها، نمی فروخت!
گفت: باز هم چه عرض کنم؟!
گفتم: حضرت ابوذر که – نستجیربالله- به خاطر خوش رقصی برای دشمنان اسلام از سرکردگان کفر و پلیدی، مرحبا و آفرین دریافت نمی کرد! با منافقین هم کاسه نمی شد! با بهایی ها فالوده نمی خورد! مبانی اسلام را نفی نمی کرد! و…
گفت: پس باید از شیخ اصلاحات پرسید که شاید جناب «ابوذر» را با معاویه و اشعث بن قیس و عبدالله بن ابی و مروان حکم اشتباه گرفته است!
گفتم: اگر این سؤال را از او بپرسی، احتمالا به روال مناظره های تلویزیونی اش در دوران انتخابات، خواهد گفت؛ عرض شود که بله! منظور بنده هم، همین بود!
سلام داداش حسین
من کتاب داستان سیستان رضا امیرخانی رو خوندم. کلی لذت بردم و البته اشک هم ریختم. خواستم بپرسم میدونید سفرنامه قم رو چه کسی قراره بنویسه؟ به قول رضا امیرخانی کی قراره انقلابدانش رو پر کنه؟
السلام علی المهدی و علی آبائه و نائبه و احبائه
آقا در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها):
http://www.javanonline.ir/Images/News/Larg_Pic/26-7-1389/IMAGE634230237554292500.JPG
بسم رب الحسین
….آقا جون نخواستی؟ یه زائر دل تنگ و رو سیاه نخواستی؟
___________
التماس دعای فرج
سلام
اشکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
اشککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
فقط همین
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و احفظ قائدنا امام الخامنه ای و احفظ محمود احمدی نژاد
سلام علیکم
امشب و در یکی از شب های تاریک انتظار, نور ماه که بازتابی است از خورشید, روشن خواهد کرد دل های منتظران را در خاک پاک جمکران
امشب شب چهار شنبه خاطره انگیزی است برای چشم انتظاران ظهور
سلام بر حسین آقا و همه بر و بچه های قطعه
امروز روزآغاز سفر یار روح الله و روح ملت به دیار قم
امروز قم ….
ومن الله توفیق بصیرت صادق
داداش سلام متنتون خیلی زیبا بود هم متنتون هم رقیه ۶ ساله دلمان را برد. کاشکی می شد رقیه به من هم بگوید عمه زینب . رقیه عزیزم دوستت دارم.
داداش مثل همیشه قلم نازنینتان فدایی داره . ماکه تهرانیم زود برگردید برامون تعریف کنید.
از شوق دارم منفجر می شوم داش حسین
سلام بر حاجی حسین دلتنگ مهدی فاطمه (س)
بیانات تکان دهنده حجت الاسلام دانشمند در مورد محروم ماندن مردم از دیدار حضرت مهدی (عج) – برای سلامتی مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم)
دانلود فایل صوتی
http://www.asrezhoor.mihanblog.comمنبع
به نام خدای زهرا
حاج حسین چه کردی با دل ما
واااااااااااااااای خدااااااااااااااا
دستت حسابی بوسیدنی شد با این نوشته …
احسنت . چه شکوهی دارد این نوشته … چه عظمتی … پر از اشک
احسنت تبارک الله
یا زهرا (س) ، مادر جان ، ای مادر آسمانی ، تنها دلخوشی ما در این غیبت دلگیر دستان نوازش ماه است . دلخوشیم به صورت زیبایش و صدای رسایش .برای لبخند رقیه این آخرین نگار یار را خودت نگه دار باش تا همپای او پرچم برسانیم به موعود
قم ، امروز تو نمایشگاه زیبایی ها هستی و ما جاماندگان ار این نمایشگاه زیبایی همچنان منتظر رسیدن اخبار خلق این زیبایی هستیم
قم همان گونه که عاشقان ولایت در خم جمع شدند و دیدند که پیامبر خوبی ها دست علی (ع)را بر بلندای آسمان بلند کرد و مردم را از ولایت عالی ترین بنده ی خدا مطلع کرد…
امروز تو هم مانند خم هستی ای قم ، امروز همه با نایب یگانه منجی عالم بشیرت در خاک تو بیعتی دوباره خواهند کرد
اما تفاوت بسیار است بین عاشقان ولایت در زمان امیرالمؤمنین و در این زمان
آن زمان نامرد زیاد بود و علی (ع) ما را خانه نشین کردند و بیعت را شکستند
اما اینجا رهروان ولایت بی شمارند(تا کور شود هر آنکه نتواند دید) و در اولین فرصت و در هر فرصتی بیعت خود را تجدید میکنند و بر دست مجروح امام خامنه ای بوسه میزنند
ما اگر عاشق سید علی هستیم از عشق علی (ع) به جنون رسیده ایم
ما اگر سید علی را دوست داریم به خاطر این است که سید علی ما از سلاله ی پاک فاطمی است و ما دیوانه ی اهل بیتیم
ما میدانیم که سید علی نایب بر حق حضرت خورشید است و ماه نور خود را از خورشید میگیرد
نور ماه ما از نور خورشید است
خدایا خورشید ما را از پشت پرده ی غیبت برسان که ما ببینیم علمدار ولایت پرچم ولایت را به دستان خورشید میسپارد
چه صحنه ی شگفتی خواهد شد…!!!!۱
خدایا برسان
شهادت کنار شش گوشه نصیبتون
ما شاعران شعر غروریم
دریای عشق و شور و شعوریم
تا زنده هستیم ، رزمنده هستیم
از نسل خیبر ، از ایل هوریم
سایه ی پرچم علی رو سرمونه
یه سید خراسونی دلبرمونه
به کوری هر کی نمی تونه ببینه
سید علی خامنه ای رهبرمونه
سید علی خامنه ای رهبرمونه
هاشمی: من خودم مجتهدم؛ وقف شرعی بوده
جهان نیوز: آیت الله هاشمی اخیرا با بادامچیان و علیخانی دیدار داشته است و در این دیدار ها صراحتا موضع خود را درقبال نظر اخیر رهبر انقلاب درخصوص وقف، اعلام کرده است.
آیت الله هاشمی در این جلسه گفته است:من خودم مجتهد هستم و نظرم بر وقف بوده است و اعتقاد هم داشتم که این وقف درست و شرعی است.
اما امروز نظر رهبری را کاملا می پذیرم.درحال حاضر قصد دارم تا از آقا در این رابطه تشکر کنم تا آنهائی که به دنبال ایجاد اختلاف هستند مایوس شوند.!!!!!
ما با رهبر انقلاب سابقه همکاری دیرینه و مدیدی داریم.بعد از رحلت امام بهترین کسی که می توانست جای ایشان را بگیرد، آقای خامنه ای بوده است.
رقیه جان به جای ما هم فریاد بزن که بابای ما است خامنه ای
رقیه جان صدای تو هر چقدر هم ضعیف و ظریف باشد کر خواهد کرد گوش دشمنان و بعضی ها را پس فریاد بزن ما هم با تو همراهی خوایم کرد
بابای همه ی ما است خامنه ای پس ما همه با هم خواهر و برادر هستیم و صدای ما از یک حنجره آن هم حنجره ی عشق به ولایت بلند است
حضورت چشم دشمن را کور خواهد کرد
ممنون از شما آقای قدیانی
شهادت کنار شش گوشه نصیبتون
لطفا به وبلاگ omid-zohoor.blogfa.com یه سر بزنید / ممنون میشم
.
مگذار مرا دراین هیاهو، آقا / تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی / تکرار قشنگ بچه آهو آقا
عیدتون مبارک
التماس دعا داداشی
بهشتی باشید
گویند جواز کربلا دست رضاست
شاهی که تجلی گه الطاف خداست
جایی که برات کربلا می گیرند
آنجا به یقیین پنجره فولاد رضاست
میلاد امام رئوف بر شما مبارک
اقا جونم
عاشقتم دیوونه وار
باز هم سلام علیکم
آقای ما باز هم به روز نه دی ۸۸ اشاره کرد
این یعنی نه دی ، ۲۲ بهمن خامنه ایست (به قول آقای قدیانی)
آقای ما به ۴۰ میلیونی که در سال ۸۸ اقتدار ایران را به رخ جهانیان کشیدند اشاره کرد(این یعنی آقای ما به ۴۰ میلیون افتخار میکند با هر رأی و نظری)
آقای ما گفتند که قم پایگاه بصیرت است ؛!این یعنی امام ما به مردم با بصیرت قم افتخار میکند
آقای ما گفتند که قم خواستگاه انقلاب است
پایه ی این انقلاب در تاریخ ۲۷ مهر ۸۹ محکمتر شد و انشالله به انقلاب مهدی موعود ما ختم میشود
۵۸ روز مانده تا عاشورا
.
لبیک یا حسین
بابای ماست خامنه ای.
۸ / ۸ / ۸۰ روزی بود که آقا اومدن اصفهان. اون هم تو اون دوره . . . . . که نصیب ما فقط بغض و نفرت بود ! جاتون خالی! نمی دونید مردم چه کردند در جواب بی ادبی اون سید جلال . . . امام جمعه اسبق اصفهان رو می گم. ولی آقا به مردم قم خیلی لطف دارن. چون شنیدم یک هفته ای قراره مهمونشون باشن. آخه سال ۸۰ فقط سه روز تو اصفهان موندن. البته همون هم برای ما بیچاره ها که از دست امام جمعه مون هم عذاب می کشیدیم، کلی غنیمت بود. خدا لعنت کنه همه دشمنای حضرت ماه رو.
سلامتی آقا چهل زیارت عاشورا نذر کردهام
رسا ـ مادر دو شهید در مراسم استقبال از مقام معظم رهبری گفت: مردم به نائب امام عصر(عج) این همه علاقه دارند و برای لحظهای دیدنش سر و دست می شکنند، چه شکوهی خواهد داشت استقبال از خود صاحب الزمان(عج).
پیر زن پهنای صورتش از اشک خیس شده بود.
گفتم: مادر چه شده؟
گفت: از این که دو فرزندم را برای این نظام و انقلاب و رهبر داده ام اصلا پشیمان نیستم.
گفتم: از کی اینجایی؟
گفت: نماز صبح را خواندم برای سلامتی آقا زیارت عاشورا خواندم، جلوی در خانه را آب و جارو کردم و یک بسته شکلات برداشتم و آمدم.
گفتم: زیارت عاشورا؟
گفت: برای سلامتی آقا چهل زیارت عاشورا نذر کرده ام.
گفتم: خسته نشدی از چند ساعت انتظار؟
گفت: من یک هفته است که منتظرم.
گفتم: حضرت آقا را دیدی؟
گفت: فقط چند لحظه.
گفتم: اولین جمله ای که هنگام دیدن ایشان به ذهنت رسید چه بود؟
گفت: اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
گفتم: اگر از نزدیک زیارتشان کنی به ایشان چه می گویی؟
گفت: آقاجان، دو فرزندم که هیچ، همه زندگی ام فدای تو، جان ناقابلم تقدیم تو، تو مایه عزت و سربلندی مایی، سرور وسالار مایی.
گفتم: این جمعیت انبوه استقبال کننده تو را یاد چه میاندازد؟
گفت: مردم به نائب امام عصر(عج) این همه علاقه دارند و برای لحظهای دیدنش سر و دست می شکنند، چه شکوهی خواهد داشت استقبال از خود صاحب الزمان(عج).
گفتم: الان چه می کنی؟
گفت: برای سلامتی آقا نذر کردهام، میروم خانه دیگ آش را به پا کنم.
گفتم: یک آرزو؟
گفت: ظهور امام زمان(عج)
گفتم: جمله آخر.
به عکس حضرت آقا نگاه کرد و قطره اشکی از گوشه چشمش چکید
سلام
إن شاء الله درآغوش باباحسین شهیدشوی إن شاءالله ذرّه ای غرور نگیردت إن شاءالله اخلاصت هرلحظه بیشتر شود که به قول همّت نازنین:اگراخلاص باشد همه چیز هست
إن شاءالله چشمانت ازدیدارمهدی فاطمه(س)به اشک بنشیند که چشمانمان ما را بارانی می کنی
خدا عاقبتت را به خیر کند به حقّ حضرت ماه(دامت برکاته)وتا آخرین نفس ستاره باشی.آمین
این است پیام غدیر قم؛
مردم باید پشتیبان ولایت فقیه باشند
که او نشان آشکار دیانت است،
و چراغ فروزان هدایت.
مستحق ردای ولایت
و نائب بر حق آخرین آیت،
هر آنکس را که دست پیمان، از جان و دل پیشآرد.
دعا کنیم برای اجابت،
برای سلامت حضرت ماه، و ختم عصرغیبت.
غدیر قم، و ولادت امام هشتم، بر شما مبارک.
منادی گفت:
سید علی از مسیر غدیر خم می آید به سوی غدیر قم
پیشافتادگان بازگردند؛
و دورماندگان خود را برسانند؛
تا همه با سیدعلی باشند؛
که سیدعلی، مولای بسیجیان است …
و بسیجیان همه ستارگان آسمان ولایت
و اگر با سیدعلی باشید،
و روحتان مسافر همیشه ی روح الله
جانتان پر میشود از شمیم ولایت،
جانتان پر میشود از عطر گل نرگس.
و تا دنیا دنیاست و برای همیشه،
این، یگانه پیام خوشبختی،
در ذهنتان ماندگار می شود،
که ما سرباز ولایتیم،
و تو ای پیامآور مهر ولایت، ای حضرت ماه
باز هم تکرار کن پیام غدیر را
تو بوی پیر جماران را آوردی به قم
و ما با تو بیعت می کنیم به نیابت از غدیر خم
پیام غدیر خم در معنا یکیست با غدیر قم
که؛ دینتان کامل است و نعمتها بر شما تمام،
اگر با امام سیدعلی باشید.
عیدغدیر قم بر دلدادگان غدیرخم، مبارکباد.
غدیر قم، روایت طلوع ماه است به نیابت از خورشید، تابناک و بیغروب.
و اینک از پس قرنها،
دیگر بار پیامبر رحمت(ص)،
مردمان را بهسوی امام زمانشان فرا میخواند.
و ما در نبود خورشید، دست دراز می کنیم به سوی ماه
که با او اگر باشیم و در راه او و همیشه پا در رکاب او،
گویی پا در رکاب و همراه خورشید هستیم
سرش بهسلامت و تا روزگار ظهور عمرش مستدام،
و بر ستارگانش؛
هزار تبریک و صلوات و سلام
از خوشههای سرسبز غدیر قم، سبدی پر خواهیمکرد،
پر از نام سیدعلی، پر از یاد خمینی(ره)
و امروز ما نیز، کلام پرمهر آن پیر سفر کرده را میشنویم؛
و دست پیمان، بهسوی دستان مهربان حضرت ماه، پیش میآوریم،
و همیشه پشتیبان او خواهیم بود
که پشتیبانی از او، پشتوانه ی خود ماست
و همواره با او و در راه او خواهیم بود،
با خامنه ای تا ظهور
عید بر شما مبارک
بالاخره انتظارها به سر رسید …
ساعت حدودا” ۱۱:۴۵
قم
میدان آستانه
میون انبوهی از مردم
من
محو روی یار …
پ.ن : غوغایی بود به مولا …
سلام
چقدر قشنگ …
شما به نوشته هاتون عطر گریه می زنید ؟ آخه اشک من هر دفعه در میاد .مثل این بار و این بار به خاطر رقیه السادات و عمو عباس و …
بابای ماست خامنه ای بابای ماست …
بهای وصل تو چیست؟ جان؟ خریدارم…
انشاا… سفری ایمن و پربرکت باشد برای حضرت ماه…
منتظرم:
۱۳sizdah.blogfa.com
سلام داداش حسین ،خوش گذشت ؟؟خسته نباشید بابت متن زیبایی که گذاشته بودید فک کنم از دیشب تا حالا نخوابیدید؟
وای چه خبر بود، وقتی آقا رو برا ا ولین باراز نزدیک دیدم یه حس عجیبی بهم دست کاش دو باره تکرار می شد خیلی دوسسش دارم خیلی…
جای همه دوستان هم خالی بود ولی به یادتون بودیم.
راستی داداش حسین چرا متن تون رو نخوندید ما همش منتظر بودیم شما برید تو جایگاه اما…چرااااااا؟؟ از کم سعادتی ما بود درسته؟؟
راستی تو نظرات خوندم خواهید نوشت که چرا قبول نکردید جزء نویسنده های رسمی این سفر باشید
منتظریم بی صبرانه…
افرین به قمی ها خداییش کولاک کردن کور بشه چشم اونایی که نمیتونند( لیدرم جونم فداش جون همه عالم به فداش) رو ببینند.
سلام داداش
توی خیابان باجک بعد از سخنرانی آقا دیدمتان،
چرا اینقدر ناراحت و عبوس بود چهره یتان؟
یامهدی
سلام..حماسه قم رقم خورد به کوری چشم بعضی ها…
اگه میخواهید گوشه ای از این حماسه رو ببینید به من یه سری بزنید…
یا علی
فدایی حضرت ماه…
راستی در ضمن متن :طلوع ماه در… متنی گذاشته بودم چه طور بود؟
فقط نقد بفدمایید.
یامهدی
سلام حسین جون/جونم فدای حضرت ماه پاره وستاره هاش که یکیش خودتی وپدرعزیزت
من فدایی ماه بنی انقلابم
هر کمکی از دستم بربیاد نوکرتم نوکرحضرت ماه(مدظله العالی)
سلام!
روز شکفتن هشتمین گل محمدی ، هشتمین نور خدا در آسمان ولایت را به همه ی اهالی قطعه ۲۶ تبریک میگم.
شاید به بهانه ی این تبریک شهدا دست ما را گفتند
متن ماهتان ، ماه بود. نقش زیبایی زد دختر عمو عباس بر دل ما.
کاش دختر عمو عباس هر روز بیاید و برایمان نقاشی بکشد و یادمان بیاورد روزگاری را که پدرش بود… کاش باز آرام و مطمئن به بابا بگوید : بابا ! هیچ وقت گرد یتیمی بر سرم ننشست. بابای ماست خامنه ای…حالا هم میخواهد بابایمان بیاید به شهرمان…
قمی ها جای همه را خالی کنند…
درود برشما حسین جان
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد…
سلام علیکم
کامنت بی ربط نمیخوام بذارم … اما کلن اسم کروبی که میاد ما یاد شما میوفتیم ! مخصوصن الان که گفته من و هاشمی ابوذر زمانیم !
عیدتون هم مبارک
سلام قولا من رب رحیم
خدا قوت داداش حسین بچه بسیجی ها
اینم برا دل رقیه سادات :
http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7256
من که بابا یی بهتر از ایشون سراغ ندارم:
http://nedayehaghighat.blogfa.com/post-3.aspx
هذا من فضل ربی
زیارت خامنه ای
یادش بخیر… سالی که اومدن اصفهان دانشجو بودم. یادش بخیررررررررررر…
داداش قربون قلمت !!!
فدای سید علی که انقدر صبوره
عیدتون مبارک
خیلی دعا کنید
همه رو
خوش به حال قمی ها نایب الزیاره باشید
هوالحق
سلام.با”آیت الله بهجت فرمودند : ” اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست ” .بروزم.
برای سلامتی امام خامنه ای صلوات
یا علی
مژده آن نور ناب آمده است ــ جلوهی آفتاب آمده است
باغ دلها شکوفه خواهد کرد ــ وقتی آن عطر ناب آمده است
ای سؤالاتِ: کی، چگونه، کجا ــ آنک آنک جواب آمده است
آی پاییزها! دوباره بهار ــ با طپش، با شتاب آمده است
شهر یکسر تبسّم و شادی است ــ رهبر انقلاب آمده است
چه وقار و شکوه و هیمنهای!
شیعه را مقتداست خامنهای
نسل رودیم، زاده دریا ــ موج خیزیم و صاحب ژرفا
همچو شمعیم پاک و روشن دل ــ مثل پروانهایم بیپروا
ما چو کوهیم، با وقار، آرام ــ اهل صبریم اهل صبر امّا
گر بخواند به رزممان رهبر ــ گر که ما را به صف کند مولا
میزنیم آنچنان به گُرده خصم ــ که نماند تنی ازو برجا
هست همت نصیبِ ما امروز ــ هست نصرت از آنِ ما فردا
میرسد صبح مرگ اسرائیل ــ میرسد شام دفن امریکا
روزی آخر نماز میخوانیم ــ در شبستان مسجد الاقصی
این همان وعده است، وعدهی او
«وحده لا اله الا هو»
جاده آورد عطر رحمت را ــ دشت سرشار شد نجابت را
میهمان کریمه! جاری کن ــ در زمین چشمه کرامت را
با حضور تو قم به یاد آورد ــ خاطرات امامِ امّت را
آن امامی که یاد ازو دارند ــ سروها، کوهها، صلابت را
آن امامی که خوب باور داشت ــ که جدا نیست دین سیاست را
یادمان داد پایداری را ــ یادمان داد استقامت را
گاه از انقلابمان میگفت ــ تا بدانیم قدر نعمت را
آن امامی که مرد ایمان بود
پیر رزمندگان لبنان بود
قم شکوهی خدا نما دارد ــ سایه در سایه روشنا دارد
قم سحرگاه در سکوت حرم ــ دستهایی پر از دعا دارد
قم دیار سکوت و رخوت نیست ــ قم ازین کارها ابا دارد
قم قیام و خروش و فریاد است ــ قم قوام از حماسهها دارد
آری، ابلیس خوف قم دارد ــ قم به فضل خدا رجا دارد
قم سراسر تبسّم و شوق است ــ که در این لحظه ها تو را دارد
چه کسی جز تو ای بهار امید ــ یک بغل یاس در قبا دارد؟
دستِ رشکآوران ز تو کوتاه
وَ عَلی اهلِ قُم سَلامُ الله
چه قدر مانده تا سحر برسد؟ ــ از فضا بوی مُشکِ تر برسد
دشمن ما هنوز منتظر است ــ عمر این انقلاب سر برسد
غافل آنکه چقدر نزدیک است ــ آخرِ کارِ فتنه گر برسد
جان این خاک! ما مگر مردیم ــ که به جان شما خطر برسد؟
جادهها اسب شوق زین کردند ــ تا ز هنگامهها خبر برسد
«باش تا صبح دولتت بدمد» ــ باش تا مژده ظفر برسد
جمعهها بیقرار میگویند: ــ روزی آن یار از سفر برسد
روزی آن یار میرسد، آری
دشتها میشوند گلکاری
یا رب آن عطر ناب را برسان ــ حضرت آفتاب را برسان
آن سوار دلیر را بفرست ــ عزمِ پا در رکاب را برسان
خیمهی عمرمان عطش دارد ــ یا ابالفضل! آب را برسان
انقلاب از دعای او باقی است ــ صاحب انقلاب را برسان
گره از کار عاشقان واکن
و جهان را دوباره شیدا کن
حجت الاسلام جواد محمدزمانی
با سلام و درود
مقاله بسیار مهم اثبات سیدخراسانی بودن امام خامنه ای(مدظله)
قسمت اول
u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=560:1389-06-20-07-38-37&catid=3:main
قسمت دوم
u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=594:1389-06-20-07-38-37&catid=3:main
سیدخراسانی کسی است که بنابرروایات عصر ظهور ، پرچم اسلام را به دست امام عصر(عج) خواهد سپرد.
ظهور بسیار نزدیک است ، بزودی تحولات بزرگ عصر ظهور آغاز خواهد شد ، شما هم به موج مقدس بشارت ظهور بپیوندید و با انتشار این حقایق نورانی قدمی در نزدیک تر شدن ظهور مقدس مولایمان بردارید.
در پناه حق – یا علی
سلام
دلم برای آقام تنگ شده
تهران بی آقا چه تنگ است
شدم کبوتر حرم قم
خوش به حال اهالی قم با حماسه ای که امروز آفریدن
حاجی کاش به نیت بروبچ یه دل سیر آقا رو زیارت می کردی
چند روزی است خبر پیچیده
رهبرم خامنه ای تاج سرم می آید
کاش یکباره پیامک می شد
مهدی امروز شبستان حرم می آید
ما منتظر دلنوشته های شما از حضرت ماه هستیم
حماسه ای آفریدیم، وصف ناشدنی و بی نظیر..!
دم همه مون گرم!
سنگ تموم گذاستیم ما قمی ها.
به روزم
http://img.asrupload.ir/images/490emam_khamenei1.jpg
سلام علیکم باز هم
چقدر زیبایی ستاره ها در حضور ماه مضاعف شده بود… الحمدلله ، شکر شکر شکر
شمع و گل و پروانه همه جمع بودند و ما…
ماه بود ستاره ها بودند ، آسمان بود
چه ساده لوح اند
آنان که می پندارند عکس تو را
به دیوارهای خانه ام آویخته ام
و نمی دانندکه من
دیوارهای خانه ام را
به عکس تو آویخته ام
روز عیدی بدجور اشک مارو درآوردین. واقغا عالی و زیبا بود.
یا علی.
سلام علیکم
سلام بر حسین*
سلام بر حسسین*
سلام بر حسسسین*
سلام بر حسسسسین*
سلام بر حسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسین*
سلام بر حسسسسین*
سلام بر حسسسین*
سلام بر حسسین*
سلام بر حسین*
سلام بر حسسین*
سلام بر حسسسین*
سلام بر حسسسسین*
سلام بر حسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسسین*
سلام بر حسسسسسین*
سلام بر حسسسسین*
سلام بر حسسسین*
سلام بر حسسین*
سلام بر حسین*
سلام آقا فدای تو برآن رخسار چون ماهت
وجود نازنین تو برآن سیمای دلخواهت
سلام ای نازنین آقا سلام ای مهربان بابا
سلام ای ماه روح افزا بر آن نیکویی راهت
سلام ای رهبر والا سلام ای سرور و مولا
سلام ای دلبر رعنا بر آن افکار آگاهت
سلامم بر جمال تو به پاکی و کمال تو
به ماه بی هلال تو شکوه و شوکت و جاهت
سلام ای ماه تابانی تو ای یار خراسانی
بگو از وقت پایانی از آن صبح سحرگاهت
شوم آقا فدای تو بیفتم من به پای تو
دلم دارد هوای تو منم مشتاق درگاهت
سلام ای نور چشمانم سلام ای راحت جانم
همه درد تو بر جانم نبینم غصه و آهت
خوشا بر حال قم الآن شده از نور تو رخشان
خوشا بر حال این یاران شدند این لحظه همراهت
http://besharatezohour.blogfa.com/
امروز مثل همیشه آنهایی که به عکس هایی که با آقا دارندمباهات می کنند، باز هم بدون شرم از بی حیایی پارسالشان که در امتحان مردود شده بودند، باپررویی، بدون عذرخواهی و توبه از گذشته خودشونو توی صف علمای با بصیرت جا زدند و برای خود یک سابقه قاچاقی دست و پا کردند!
عجیبه! اونایی که عمّار آقا(مصباح) را شماتت می کردند، اونایی که به آقا نامه نوشتند که با فتنه گران کنار بیا(سید حسن ربانی، اعرافی، جعفری گیلانی و …) از آقای مصباح و حائری شیرازی هم شق و رق تر ایستاده و مثل صاحبان مجلس خیر مقدم می گفتند! سید ابوالحسن نواب که سرقفلی همه جا را داره، و نوچه های نامردش در دانشگاه ادیان همین دیروز طعنه می زدند که رهبرتون می خواد بیاد….!!! با گردن کلفتی هرچه تمام تر ایستاده بود و … بیچاره رسایی اصلا معلوم نبود کجای صف بود که توی عکس ها د یده نشد!
امیرالحاج قدیم هم انگار نه انگار که تمام بعثه اش سال گذشته در خدمت فتنه بود و ….
سلام داداش حسین
حال کردی امروزو؟ اینقدر ماشالا هزارماشالا جمعیت زیاد بود که حضرت ماه به یاد ۹ دی افتاد و اشاره ای هم فرمود.
من اهل قم هستم, جاتون خالی مارو با اتوبوس اوردن قم (: به جای ساندیس هم بهمون آب معدنی دادن, خیلی خنک بود, بطریشو نگه داشتم بزم توی سر هاشمی و علی لاریجانی که خیر سرش نماینده ماست.
زت زیاد
سلام داداش حسین
دوستت دارم
خدا حفظت کنه دارم متن رو می خونم
راستی داداش
حال کردی آقا یه لقب جدید به سران فتنه دادن؟
میکروب سیاسی اجتماعی
البته کروبی از این قاعده مستثناست, به اون میگن الاغ
زت زیاد
عالی بود سردار
مثل همیشه
سلام بر داداش و تمام بچه های قطعه.
من اهل قم هستم.
دیشب تا ساعت ۳:۳۰ داشتیم به مردم خدمت میکردیم.صبح هم ساعت ۵:۳۰ راه افتادیم طرف محل قرار ملاقات حضرت ماه با ستاره هایش.
اشک هایم را باز نتوانستم کنترل کنم.
بچه ها دیروز غروب وقتی تو ایستگاه صلواتی عوارضی قم-تهران داشتیم کار میکردیم هلکوپتر حامل حضرت ماه از بالای سرمون گذشت و ما هم زیر سایه حضرت ماه برای همه ستاره ها دعا کردیم.
یاحق
سلام
منم این حس رو درک میکنم
واقعا چاپ شدن مطلب آدم روحش رو بیشتر جلا میده تا وقتی تو وبلاگ باشه
دنیای واقعی بهتر از دنیای مجازیه
سلام برادر خسته خیلی زیبا بود راستی برد تیم استقلال رو تبریک می گم
تا بعد یا علی مدد
بفدای همه بچه شهدا
الهی بمیرم…
که چقدر غریبانه موقع نوشتن این متن اشک ریختید…
“صحن غدیر را دنبال کنی می رسی به بیت رهبری”
متن جدید وبلاگ جوان امروز.نظر یادت نره.
با “کشف حجاب زهرا رهنورد” بروزم
یه عکسم دارم گرچه حرفه ای نیست اما خنده داره
http://arzian.pelakfa.com
یاعلی
😀 😀
راستی طراحی رایگان قالب وبلاگ هم خواستید سر بزنید
سلام
امروز جای همه شما خالی بود
بعد کلی انتظار آقا رو تونستم زیارت کنم
وای که چقدر لذت بخش بود امروز
سلام… بازم هوایی کردی این دلو داداش…
عشق یعنی لا فتی الا علی
عشق یعنی رهبرم سید علی
دوباره سلام داداش حسین
حاجی زیارت ماه رفتی قبول باشه ان شاء الله. نایب الزیاره ما هم میشدی.
حاجی یه قصه چند خطی نوشتم. دفعه اولمه از این کارها میکنم ولی شاید خوشتون بیاد. دوست دارم بخونید و نظرتون رو بهم بفرمایید. موضوعش رو نمیگم تا سورپرایز باشه.
http://www.vares.persianblog.ir
بابای ماست خامنه ای
مولای ماست خامنه ای
چراغ راه ماست خامنه ای
ماه ماست خامنه ای
سلام ممنون بسیار زیبا بود!میلاد امام رضا مبارک!
خوش به سعادت کسانی که بابا رو از نزدیک دیده اند!
بابای خوب بسیجیها!
ضریح عاشقی منتظرزیارت شماست!
موید باشید
یا حق!
سلام علیکم
زنده باشید وتابان
ای ستارگان حضرت ماه
قمر در میان آسمان پر ستاره ی قم چه زیبا بود امروز
ستاره ی قطبی ای هم خوش میدرخشید و مصباح بود مصباح …
یـــــاعـــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی (ع)
از نام رضاست هر چه ایران دارد
از لطف خدا شیعه فراوان دارد
امروز که اهل بیت جمعند به طوس
معصومه نرفت چون که مهمان دارد
لبیک یا خامنه ای…
شهادت کنار شش گوشه نصیبتون
رقیه جان به جای ما هم فریاد بزن که بابای ما است خامنه ای
رقیه جان صدای تو هر چقدر هم ضعیف و ظریف باشد کر خواهد کرد گوش دشمنان و بعضی ها را پس فریاد بزن ما هم با تو همراهی خوایم کرد
بابای همه ی ما است خامنه ای پس ما همه با هم خواهر و برادر هستیم و صدای ما از یک حنجره آن هم حنجره ی عشق به ولایت بلند است
حضورت چشم دشمن را کور خواهد کرد
ممنون از شما آقای قدیانی
شهادت کنار شش گوشه نصیبتون
سلام داداش
دمت گرم داداش حسین