با پرستو خواهد آمد بهار

سال گذشته برای مجله ای که آن هم “نه ده” قرار بود نامش باشد و به هر دلیلی در نیامد، رفته بودیم استان مازندران؛ من و امین چیذری. این ۲ تصویر را هدیه می کنم به شما دوستان. اولی اش مادر شهید شیرودی است و دومی اش مزار شهیدی فکر کنم در بابل، شاید هم ساری. الان درست یادم نیست. خوب اگر در عکس دقیق شوید به نکته جالبی می رسید.

اینجا بهشت زهرای تهران است. تهران البته زیاد بهشت دارد که هیچ کدام سالن دعای ندبه ندارد اما در عوض سالن جکوزی و استخر و ایروبیک و شیشلیک و برگ و سیگار برگ و رقص گرگ و حرکات موزون تگرگ و کوفت و زهرمار دارد. بگذریم که تهران خیابانی دارد به نام بهشت که به آن بهشت زهرا نمی گویند؛ بهشت شهردار می گویند و مهدی باکری شهردار یکی از طبقات بهشت است که به جای قالی بافتن و خالی بستن، تار عشق می زند در پود مستی. حیف که ما بلد نیستیم مثل بعضی ها خواب ببینیم و الا باید خوابش را ببینیم که دوباره یکی مثل مهدی باکری شهردار شهرمان شود. دو زرده در می آید هر تخمی که می کاریم؛ از بس نمک ندارد دست رای مان. هدیه دادند رای ما دهاتی ها را به گلزار تهرانی نشین و ندیدند زار زدن ما را که نوشتیم؛ احمدی نژاد، اما خوانده شد مشایی! این از این و اما کلا به شما که عرض می کنم شیخ بی سواد، حالا به بی سوادی اش نگاه نکنید؛ ثروت بهتر از علم بود نزد شیخ بی سواد از همان دوران ننه جون! بعدها هم که بزرگ شد فهمید پول شهرام از خط امام بهتر است. لاکردار ۲ تا ویلا دارد یکی در فرمانیه و دیگری در زهرماریه که کم از بهشت ندارد. پسر شیخ بی سواد که می گوید؛ نمی دانم؛ چی چی هاوسش خیلی عالیه! خاتمی هم ویلانشین است. این مولای ماست که ویلا ندارد و من جرئت می کنم بنویسم: “من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است”. سران فتنه اما جملگی در ویلا زندگی می کنند اما یکی شان خوش مشرب تر از مابقی است و ماشاء الله هزار شمس الواعظین ویلا را فقط با ژیلا می خواهد. بدیهی است که فقط هم قناعت به ژیلای ایرانی نمی کند؛ کم دست نداد در ایتالیا با ژیلایی که کج تر از پیزا بود و کشنده تر از کش لقمه. چه کسی؟ همین خاتمی که الان ما را دعوت می کند به وحدت به شرکت در راهپیمایی روز قدس و ۲ فردای دیگر لابد دعوت مان می کند که از رهبری حرف شنوی داشته باشیم و جذب حداکثری کنیم همه را حتی جرج سوروس را. رو بدهی به سران فتنه همین می شود. اعدام شان باید کرد این مفسدین فی الارض را و بعد چوبه دار نظام مقدس جمهوری اسلامی را آب کشید. منافق تر از آن است که چهره اش نشان می دهد خاتمی. عبایش مشکی نیست؛ دلش سیاه است… خب حالا! می رسیم به این مواخذه که؛ مگر آقا نگفت به احدی ظلم نکنید! می رسیم؛ اندکی صبر کنید. فعلا بگذارید ظلم مان را بکنیم، بعد به اسم ماه، ستاره را بکوبید! الان تازه اول این نوشتار است. برای این مواخذه کمی زود است… آری؛ همین ویلانشینی و ژیلادوستی واویلا کرده امروز این حضرات را. زبیر آقازاده ای داشت که ویلانشین بود. طلحه الاغی داشت که ضد گلوله بود. در تاریخ زنی که باید با احترام از او یاد کرد، دولا دولا شترسواری می کرد و در جمل، حسن ابن علی، آن شیر بچه حیدر کرار، آن امامِ حسین و آن استاد عباس در جنگ آوری، هر چهار پای این شتر را با یک ضربه شمشیر قطع کرد. همان علی که می گفت: نگه دارید احترام همسر پیامبر را، قبلش از پا در آورد این جمل را. همان سید علی که گفت: ظلم نکنید به احدی، دیگر سران فتنه را به کشتی انقلاب راه نمی دهد. کشتی انقلاب، کشتی نوح است و هر انسانی و یا هر حیوانی که جفتک بیاندازد و چپ اندرقیچی خواب ببیند، از کشتی انقلاب پرت خواهد شد بیرون. راه دادن سران فتنه به کشتی انقلاب به این سفینه نجات، ظلم به انقلاب اسلامی است. ظلم به احدی، بزرگ تر از ظلم به انقلاب اسلامی نیست. دعوت کردن از هر منافقی برای حضور در جلسات مجمع تشخیص، ظلم به انقلاب اسلامی است. ظلم به انقلاب اسلامی یعنی ظلم به خون پاک شهدای راه انقلاب اسلامی. هر کس به خون شهدای این دیار ظلم کند ما او را دشمن علی می دانیم و بلند می گوییم؛ لعن علی عدوک یا علی. هر که می خواهد باشد. با عمامه یا بدون عمامه. با ریش یا بدون ریش. چه شیخ چه مهندس. ما البته در ۹ دی شعار دیگری هم دادیم که متاسفانه بازتاب نیافت در هیچ رسانه ای. شعار ما شعار ساده و بلیغی بود. نمی دانم کدام مصلحت اجازه نداد این حقیقت منعکس شود؟ این اسمش مصلحت نیست. بصیرت هم نیست. بی غیرتی است. ترس است. من اما تخس ترین بسیجی این دیارم و ریه من جز دود عود موتور قراضه بچه بسیجی ها هیچ اکسیژنی نمی شناسد. اینجا هم که خودتان می دانید؛ بهشت زهراست. من تا پیش از این هم زبانم دراز بود اما اینجا در کنار مزار پدرم زبان من تازه باز شده است و تازه شیر شده ام و زبانم سرخ شده. اینجا نه شهرک غرب است و نه سیدالکریم. اینجا دقیقا منزل من است. اینجا حرفم را نزنم کجا بزنم؟… فرمانده بابااکبر در جاده اهواز – خرمشهر حاج احمد متوسلیان بود. با این حساب دلیلی برای ترس نمی بینم که نخواهم اصلی ترین شعار یوم الله ۹ دی را درآورم از مظلومیت. اصلی ترین شعر ۹ دی این بود. همه ما، هم شنیدیم و هم گفتیم. بصیرت بازی در نیاورید! خودتان هم این شعار را دادید. آری؛ همه ما شنیدیم و همه ما گفتیم که؛ “تاجر ورشکسته، برگرد به باغ پسته”. ما فریب صف اول نماز “آقا” را نمی خوریم. ابن ملجم هم در همین صف اول، پشت سر علی نماز خواند. البته خدا را شکر در مثل مناقشه نیست، پس دستگاه قضایی نمی تواند حالم را بگیرد! دستگاه قضایی آرام آرام دارد تبدیل می شود به یکی از این دستگاه های موسیقی. از بس که سمفونی عدالت را در دستگاه سازش می نوازد! بله، چون در مثل مناقشه نیست، این را هم می شود گفت؛ طلحه هم زیاد پشت سر علی به نماز ایستاده بود. زبیر هم. ابن ابی هم. شمر هم. شریح قاضی هم. آقازاده زبیر از خود راضی هم. صف اول نماز “آقا” مهم نیست. مهم صف اول شهادت در راه رهبری است. نگاه کنید چه کسی در خط مقدم جنگ نرم دارد می جنگد. گیج نزنید. معیار ولایت مداری ما در این ۸ ماه دفاع مقدس، خون سرخ شهید حسین غلام کبیری است. حسین غلام کبیری ویلا نداشت اما ویلای عالیجناب فتنه کم از بهشت ندارد. دیشب امام با شهدا عند ربهم یرزقون بودند در قهقه مستانه شان و سر همین حضرت روح الله وقت نکردند یک تک پا دوباره مشرف شوند به خواب عالیجناب و الا به ایشان در همان عالم خواب نهیب می زدند که؛ مرد حسابی! جانشین شایسته من، ولی بر حق من، آ سد علی آقا گفت؛ همت را مضاعف کن اما نه دیگر اینقدر! مهدی که در رفته است. آن یکی که با مادرش در فرانسه است. آن دیگری که رفته الجزایر عروسی. این یکی که رفته مهدی را ببیند در لندن. آن یکی که رفته فلان فبرستان. خودت هم برگردی به باغ پسته، کلا امسال همت تان به شکل دوبل مضاعف می شود! سران فتنه اگر هم بخواهند خواب ببینند، خواب شیخ ساده لوح را باید بینند. این حکم در خوابیدن و خواب دیدن به خصوص با شکم پر، قاعده ای است که استثنا ندارد. خواب دیدن هم برای خودش حساب و کتاب دارد. الکی که نیست. مثال می زنم؛ آقازاده ها وقتی می خوابند، چون معمولا تا خرخره هم می خورند علی القاعده باید خواب آقازاده معاویه را ببینند. آخر یزید هم چون در مثل مناقشه نیست، قبل از خواب تا خرخره می خورد! نه عزیز من! تو گفتی و من هم باورم شد. امام و شهدا را مادران شهدا خواب می بینند. من روزی به سران فتنه گفتم؛ غلط کردید بیشمارید و الان می گویم؛ غلط کردید خواب امام را می بینید. با شکم پر نمی توان خواب امام پابرهنه ها را دید. دانشمندان به خاطر همین است که توصیه می کنند؛ با شکم پر نخوابید. با شکم پر آدمی خواب های بدبد می بیند. خواب امامعلی رحمانف را می بیند و خیال می کند خواب امام علی را دیده است. زرشک! گفت: شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه. ما بیداری شما را قبول نداریم، خواب تان را قبول کنیم؟ آن امامی که آمده بود خواب شما، امام جماران نبود، امام جمعه مسجد ضرار بود. ما البته فکر نمی کردیم کار شما به خواب دیدن بکشد. چه زود خواب تان گرفت. یخ آن نامه سرگشاده و بی ادبانه تان در بیداری نگرفت، پناه برده اید به خواب؟ ما ولی در خواب هم دست از سرتان برنمی داریم. دوره خواب راحت گذشت. شما خودتان را به خواب زده اید؛ بیدارتان می کنیم ما از خواب ولو با همین شلاق کلمات. شیخ بی سواد کلا به شما که عرض می کنم زیاد خواب می بیند. در انتخابات و در بیداری از ۴ نفر، پنجم شد ولی در خواب، دید که شده رئیس جمهور و رفته سازمان ملل و دارد ادای احمدی نژاد را در می آورد و می گوید؛ آقای رئیس، عالیجنابان! کلا به شما که عرض می کنم؛ امسال را باید دنیا به این چیز یعنی به این نام بخواند: “تعرض برای همه کشورها، تجاوز برای هیچ کس”. آقایان سران فتنه! خواب دیدید خیر باشد؛ که ما بیداریم. تا همین الان هم که زنده مانده اید، به خاطر این است که علی به ما حکم جهاد نداده. حکم جهاد بدهد شما را می فرستیم به خواب ابدی. در این خواب دیگر خبری از خر و پف نیست. بلند شوید سرتان می خورد به سنگ لحد. حق تان است؛ تا شما باشید بعد از امام پابرهنه ها، ویلانشین نشوید. تا شما باشید لشکر نکشید علیه خون ۳۰۰ هزار شهید. نکیر و منکر اما مثل دستگاه قضایی نیستند. سمفونی عدالت را تا فیها خالدون خرخره شما و در دستگاه آتش می نوازد. فرشته های الهی، انتقام خون دل مادران شهدا را از شما خواهند گرفت. مادر شهید علیرضا شهبازی امام را اما در بیداری می بیند؛ که خمینی مظهر بیداری بود. ما به امام در بیداری می گفتیم؛ رهبر کبیر انقلاب اسلامی. روح خدا بزرگ تر از آن است که در خواب شما بگنجد. شما زیادی خواب تان سنگین است. از این ساعت قدیمی ها که زنگش گوش خراش بود باید بگذارید دم گوش تان. انقلاب را که با خواب نمی شود اداره کرد. چطور هاله نور خرافه بود اما خواب شما خرافه نیست؟ شما بیداری تان هم خرافه است، چه رسد به خواب تان. اینکه شما در خواب مدعی امام می شوید و اینکه شما در بیداری ادعای وحدت می کنید و مدعی می شوید دوست، یار و همراه دیروز و امروز و فردای ماه هستید، این هر جفت اش خرافه است. واقعیت این است که امام گفت. امام گفت: “ملاک حال فعلی افراد است”، نه ملک و املاک افراد. سران فتنه فقط ۲ جا با امام بودند؛ یکی در عکس و دیگری در خواب. سران فتنه عکسش هست؛ با امام بودند در نجف. با امام بودند در ترکیه. با امام بودند در پاریس. با امام بودند در نوفل لوشاتو. با امام بودند در کنار آن درخت سرسبز حیاط نوفل لوشاتو. با امام بودند هنگام رد شدن از عرض خیابان در آن عکس معروف. با امام بودند در فرودگاه مارشال دوگل. با امام بودند در طیاره. با امام بودند وقت سوخت گیری. با امام بودند روی باند. با امام بودند وقت بستن کمربند. با امام بودند وقت اوج گرفتن هواپیما. با امام بودند وقت ادا و اطوار درآوردن مهماندار هواپیما. با امام بودند در ارتفاع چند هزار پایی از سطح دریا. با امام بودند وقت توجه کردن به علامت نکشیدن سیگار. با امام بودند وقت این جمله؛ “لطفا صندلی های خود را به همان حالت اول برگردانید. کمربندهای خود را باز نکنید. هواپیما تا لحظاتی دیگر در فرودگاه مهرآباد می نشیند”. با امام بودند در هنگام باز کردن کمربند. با امام بودند در پلکان هواپیما. با امام بودند قبل از وقتی که آن کمک خلبان دست امام را گرفته بود. با امام بودند در همان لحظه ای که کمک خلبان دست امام را گرفت. با امام بودند بعد از آنکه کمک خلبان دست امام را رها کرد. با امام بودند در پله اول. با امام بودند در پله دوم. با امام بودند در پله سوم. با امام بودند در پله چندم. با امام بودند در بنز شخصیتی. با امام بودند در گروه سرود خمینی ای امام. با امام بودند در میان خبرنگارن. با امام بودند در تشریفات. با امام بودند در جلوی بلیزر. با امام بودند در خود بلیزر. با امام بودند در صندوق عقب بلیزر. با امام بودند در آن مینی بوسی که عقب تر از بلیزر، هزار نفر رویش بودند و داشت هن هن کنان حرکت می کرد. اصلا بلیزر حامل امام را سران فتنه داشتند هل می دادند. قبول؟ گفت: “با علی در بدر بودن شرط نیست، ای برادر! نهروان در پیش روست”. شما از بس با امام عکس انداختید، خیال می کنید الان هم باید بر عکس امام حرکت کنید. امام در عکس و در خواب با شما، در بیداری با ما. شما با امام زیاد عکس دارید اما پروانه با شمع عکس نمی گیرد. می سوزد به عشق شمع. امام شمع بود و پروانه، همین شهدا هستند. امام جشن پیروزی را در کنار شهدا گرفت و در کنار همین شهدا آرمید. امام با دلی آرام، قلبی مطمئن، روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت ما خواهران و برادران مرخص شد، چون دل آرام و قلب مطمئن و روح شاد و ضمیر امیدوار روح خدا به فضل خدا، بدون شک، بی هیچ شک و شبهه ای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است. خامنه ای همان امام است، منتهی در بیداری. امام حکیم بود و می دانست خامنه ای لیاقت رهبری دارد نه شما. شما از نظر امام به درد همین خواب دیدن می خورید که لابد آمده به خواب تان. ما که قبول نداریم؛ خودتان ادعا می کنید. شما فقط به درد عکس انداختن با امام می خوردید و الا اگر ملاک به این حرفها باشد، هیچ کس چون علی به محمد نزدیک نبود و اگر ملاک به عکس هم باشد باز شما بازنده اید؛ احدی اندازه خامنه ای با خمینی عکس ندارد. در قاب انقلاب، فقط خامنه ای با خمینی عکس دارد. قاب شما اما مثل عکاسی فری نقاب دارد. ما در ۹ دی نقاب را از چهره سران فتنه انداختیم و پرده برداری کردیم از خط جدید نفاق و رسوا کردیم سران فتنه را بالاتفاق و گفتیم؛ لعن علی عدوک یا علی. لعن علی عدوک یا علی، وصیت شهداست به ما؛ پس رحمت و درود خدا بر شهیدان و لعنت خدا بر سران فتنه. سران فتنه فقط دشمن سید علی نیستند، دشمن علی هم هستند. افتخار علی در این زمانه خامنه ای است، چرا که ذوالفقار دست اوست. سران فتنه دشمن امام زمان اند، چرا که خامنه ای، نائب بر حق امام زمان است. کسی که نور ماه را بر نمی تابد، دشمن خورشید است و غلط کرده خودش را منتظر آفتاب بداند. سران فتنه اما ریزترین و حقیرترین دشمن انقلاب اسلامی اند. آنقدر پست و زبون که به خواب پناه برده اند. اقدس خانم همسایه ما راستش عمه بزرگی دارد که او هم زیاد خواب می بیند. عمه بزرگ اقدس خانم؛ از بس خواب می بیند، جدیدا خواب نما شده و قبل از آنکه بخوابد، خواب می بیند. عمه بزرگ اقدس خانم بویی از فضیلت نبرده است و خرافه گراست؛ نه اصلاح طلب است و نه اصولگرا. با این حال خواب زن چپ نیست؛ خواب نامرد چپ است. عده ای با امام بودند در خواب سنگین. عده ای با امام بودند در خواب قیلوله. عده ای با امام بودند در خواب شبانگاهی. عده ای با امام بودند در خواب خوش. کسانی که خواب شان ۷ پادشاه است، غلط کرده اند خواب امام را دیده اند. هیلاری کلینتون هم اخیرا طی یک فقره خواب خوش، سوار بر الاغ تراوا شد و کلا به شما که عرض می کنم؛ ضمن فرود آمدن در میدان آزادی ایران را فتح کرد اما وقتی که از خواب بلند شد، خمیازه ای کشید و دید بیل کلینتون هوس باز برای او یک هووی دیگر آورده است. آری آقایان! ما به شما در خواب هم اجازه نمی دهیم به علی چپ نگاه کنید. از این به بعد خواب دیدن با شما، تعبیرش با ما. ما در سریال یوسف پیامبر، از یوزارسیف تعبیر خواب یاد گرفته ایم. از این پس خواب ببینید، وضع همین است. تاب این قلم را دارید باز هم خواب امام را ببینید. جوهر قلم من از خون پدرم است و پدرم در بیداری وصیت نامه نوشت و ترجمان این وصیت این است؛ “دشمن خمینی کافر است و دشمن خامنه ای منافق است”. شما اگر صادق هستید، چه لزومی دارد امام را در خواب ببینید؟ امام اگر هم قرار باشد بیاید به خواب کسی، سران فتنه مطمئن باشند جز با تشر جز با اخم جز با ابروی گره کرده، به خواب شان نمی آید. امام در خواب در بیداری در آن دنیا و در همین دنیا و به پشتوانه این ملت، توی دهن شما می زند. این کار را امام به پشتوانه ما با یک شاه کرد و دربدرش کرد. راستی! خواب شما را یوسف تعبیر کرده یا یهودا؟ علمای این رشته یا مدعیان بودا؟ ماه اگر قرار باشد بیاید، به خواب ستاره می آید. خمینی امام پابرهنه ها بود. بابای فرزندان شهدا. مرجع مادران شهدا. گیرم بخواهد به خواب کسی بیاید، می آید به خواب ما. امام به خواب مادر همت می آید و سران فتنه به خواب بعضی ها. لیاقت بعضی ها همین شیخ بی سواد است. کسی که خون فروشی می کند با ضد انقلاب در یک قاب می نشیند. خدا را شکر؛ نشان دادند خودشان را بعضی ها. بعضی ها بوی خار می دهند و دیگر عطر گل ندارند. نسل باکری را باید در قطرات اشک مادر همت جست و جو کرد. همت حاضر بود در پوتین بچه بسیجی ها آب بخورد و بعضی ها حاضرند در نعلین شیخ بی سواد. چه تناسبی است میان همت و بعضی ها؟ خانواده همت یعنی مادر همت. کوسه ها عروس دریایی را خریده اند. کسی که با لجن با جلبک عهد می بندد، دیگر عروس دریایی نیست. همسر شهید یعنی همسر صیاد. بر باد بدهد کسی آن مقدس یاد را، دیگر همسر شهید نیست. مگر نه این است که سر با سر نسبتی باید داشته باشد و پسر با پدر؟ بعضی ها که در سر سودای شب پرستی می پرورانند و با خفاش، هم نشینی می کنند و با ظلمت، شب نشینی، چه نسبتی دارند با سر جدای از بدن سردار خیبر؟ پسر همت و دختر باکری به آن جوانانی می گویند که عمل کردند به وصیت نامه این شهدای عزیز ودر همین فتنه ای که گذشت اطاعت محض کردند از ولایت فقیه. نسل همت را باید در حماسه ۹ دی جست و جو کرد. ما خون همت را به خون فروشان همت نمی فروشیم. مزار همت در شهرضای چشمان مادر همت است. محمدابراهیم را این مادر، بزرگ کرد که همت شد. نحوه تربیت بعضی ها به او ربطی ندارد. باید دید چه کسانی بزرگ شان کرده. می دانم؛ قبلا در “نه ده” قول داده بودم وارد این خط قرمز نشوم و به حرمت هم دردی، هم فخری، به احترام اینکه من هم از خانواده شهدا هستم، هر آنکه نام همت را یدک می کشد حرمت بگذارم برایش اما چه کنم که دیگر “همت”ی نمی بینم روی بعضی اسامی. به شناسنامه که نیست. به مرامنامه است. شناسنامه مرا پاره کنند، باز هم پدرم بابااکبر است. من مداح ماهم، نه آویزان از آستین کروبی. این هم از تلخی های جنگ ماست ای خواهر، ای برادر. ۸ ماه نبرد مقدس ما، طرف حسابمان بعثی ها نبودند، بعضی ها بودند. ما به هر خاری که از گل نازک تر گفتیم، فرو رفت در چشم خود ما. چه زمخت است این جنگ نرم. تحمیلی تر از جنگ تحمیلی، جنگ ماست که به همین راحتی نمی شود تحلیلش کرد. چه اراده ای می خواهد این جنگ اراده ها. علی باشی و با طلحه بجنگی. عمار باشی و با زبیر. قرآن ناطق باشی و با قرآن. با محمد باشی و با مدعیان خط پیامبر بجنگی. حمزه در احد خون داد و همت در خیبر و حمید باکری در هور و مهدی باکری در بدر و اما علی و عمار در جمل و نهروان فقط خون دل خوردند. از یک سو دلت برای طلحه می سوزد و از سویی دیگر صد البته دلت برای اسلام می سوزد. جنگ اراده ها، از جنس پولاد، اراده می خواهد و الا گیج خواهی زد و الا حرف مفت خواهی زد؛ اینکه سیف الاسلام بود. اینکه با پیامبر عکس داشت. اینکه روی پیشانی اش پینه بسته. اینکه آدم خوبی بود. اینکه کلا به شما که عرض می کنم؛ نماینده امام بود در بنیاد شهید. اینکه نخست وزیر ایام جنگ بود و در شطرنج دیپلماسی، هم کار رخ را می کرد و هم کار فیل. اینکه در بنیاد باران از دماغ فیل گفت و گوی تمدن ها پایین افتاده. اینکه هنوز پشت سر علی نماز می خواند. اینکه از ۸ سال دفاع مقدس، ۹ سالش را فرمانده بوده. اینکه قبل از جنگ در جبهه داشت قالی می بافت. اینکه ریش دارد. اینکه سید است. اینکه آنقدرها هم آدم بدی نیست. این یکی را نگو که اصلا امام در به ثمر رسیدن انقلاب و عبور از بحران، گاهی به ایشان کمک می کرد. اینکه فرزند مطهری است. اینکه با بهشتی نسبتی دارد. اینکه خواب می بیند. اینکه عکس دارد. اینکه عمامه دارد. اینکه دکمه یقه اش را تا آخر می بندد. اینکه دفتردار است. اینکه صاحب چند کتاب بوده. اینکه هر روز بدون واسطه ماه، احوال پرسی می کند با خورشید. اینکه در میان ابر و باد و مه و خورشید و فلک، اگر پرسه در مِه می زند، خب گاهی هم دم از ماه می زند. این به آن در! اینکه نه که در نیاوران اغذیه فروشی ها خیلی گران حساب می کنند، آخی! بمیرم الهی؛ رفته بود در خیابان انقلاب، ساندویچ ارزان قیمت بخورد. اینکه رفته لندن تا با همکاری آبراموویچ شعبه دانشگاه آزاد باشگاه چلسی را افتتاح کند. اینکه رفته پاریس تا به همراه مادرش گل بخرد از فرودگاه مارشال دوگل. الحمدلله ظاهرا حال همه خوب است. حالا یک فتنه ای شد. تمام شد و رفت. وانگهی؛ شتر دیدی، ندیدی. این ضرب المثل شتر جنگ جمل را استثنا نکرده. کم هم نمی آوریم اصلا. تیز بازی در می آوریم. لازم شد حتی به نام ماه، ستاره ها را می کوبیم و به نام علی، عمار را و به نام سید علی، بسیجیانش را. خواب می بینیم و کسی هم حرفی به ما زد، می گوییم؛ رهبر گفت؛ جذب حداکثری! تنگه احد را به تونل توحید می فروشیم و اگر کسی اعتراض کرد، می گوییم؛ آقا گفت: وحدت! برنامه “دیروز، امروز، فردا” را می بندیم و اگر صدایی به نشانه انتقاد بلند شد، می گوییم؛ رهبر گفت: بصیرت! به هدیه تهرانی و گلزار و کوفت و زهرمار وقت ملاقات می دهیم و اگر کسی چیزی گفت، می گوییم؛ آقا گفت: دفع حداقلی. العربیه را خیال می کنیم به خلیج برمی گردد و اگر حسین قدیانی به مجتهد جامع التجاوز، شیخ بی سواد گفت، می گوییم؛ آقا گفته به احدی ظلم نکنید! خلاصه در یک کلام؛ دکترا می گیریم در بصیرت ولی از دانشگاه هاوایی. سر کیسه را هم اگر لازم شد شل می کنیم و چند تایی نویسنده را، چند تایی وبلاگ نویس را، چند تایی ستاره را، چند تایی پروانه را که حراج کرده اند شرف شان را، به قیمتی ارزان، شاید ۲ زار می خریم و به ایشان دستور می دهیم ذغال فروشی کنند. سران فتنه را خواص بی بصیرت را آمریکا و اسرائیل را بی خیال شود و فقط گیر بدهد به بچه بسیجی ها. به همین بچه بسیجی های فضای سایبر. که مثلا چرا وقتی “دوئل” وارد وبلاگ “اندیشه روشن” می شود، قبلش “یاالله” نمی گوید! که چرا “تلخندک” اندازه یک ذوزنقه قطام هم برای استوانه نظام احترام نگه نمی دارد! که چرا وحید اشتری تند می رود در وبلاگش! که چرا “بیانچه” که نه سر پیاز است و نه ته پیاز، تربچه می کارد در باغ پسته! که چرا شماره نمایندگان مجلس را فلان وبلاگ نویس با جگر، برداشت و نوشت در وبلاگش! که چرا به من یک لاقبای پاپتی، عده ای می گویند؛ داداش حسین! خواهرم، برادرم! این حرف مرا که الان می خواهم بزنم با دقت گوش دهید؛ من ترجیح می دهم آشوبگر عاشورا باشم اما شرفم را به قیمتی که بعضی ها برایم تعیین می کنند، نفروشم. خواهرم، برادرم! بگذار واضح تر بگویم؛ من ترجیح می دهم آشوبگر عاشورا باشم اما مثل برخی ها به صورت تی تیش مامانی، بسیجی نباشم. آشوبگر عاشورا ممکن است روزی حر شود اما می برد آبروی بسیج و بسیجی را کسی که بصیرت را بی غیرتی و سکوت ترجمه می کند. آشوبگر عاشورا آبروی جنبش سبز را می برد و به فرقه مبدل می کند فتنه را اما بسیجی ای که جگر مبارزه ندارد، آبروی حاج احمد متوسلیان را می برد. بسیجی را به جگرش می شناسند. نازک نارنجی ها لطف کنند از بسیج بیرون بروند. کسی که جگر ندارد به خاتمی منافق بگوید، بسیجی نیست. بسیجی باادب خوب است اما دشمن را ندیدن و دوست را کوبیدن و پول گرفتن از خواص بی بصیرت از دفتردار گرفته تا شهردار برای کوبیدن امثال من که کم سوترین ستاره ۸ ماه نبرد مقدس سایبری شما عزیزان بوده ام، اسمش باادبی نیست. اسمش بی ادبی هم نیست. فروختن وجدان خویش به چند برگه معدود اسکناس است. بی اراده های جنگ اراده ها هم خوب خودشان را لو دادند. ما اسیر جنگ روانی دشمن نشدیم. اسیر جنگ روانی دوست هم نمی شویم. هر کس هر چه می خواهد بگوید؛ من با قرائت فرمانده پدرم حاج احمد متوسلیان بسیجی ام. طرف، رئیس جمهور مملکت بود. حاج احمد می گفت؛ هلی کوپترش زمین بنشیند، می زنم. کسی که جگر حاج احمد را ندارد، غلط کرده خودش را بسیجی می داند. از نظر من خاتمی منافق است؛ برای این ملعون صفت دیگری به کار ببری، عین بی ادبی است. من نویسنده تندروترین باتوم به دست های این مملکتم؛ ریش توپی ها. کوچه فلافلی ها. دانیال های میدان شوش. شورشی ها. موتور هزاری ها. موتور قراضه ای ها. کسانی که جگرشان از هیبت و شکوه ماشین های ضد شورش نیروی انتظامی با هیبت تر و با شکوه تر است. من منشی این عزیزانم. تا وقتی از نظر این دوستان، خاتمی منافق و ملعون است، من هم همین را می نویسم. مامورم و معذور. قول داده ام فقط نویسنده این جماعت باشم. قلم من ارگان باتوم به دست هاست. بر سر آن ادبی بخورد که بخواهد به شمر جواب سلام بدهد. باب الادب ما عباس بود که پاره کرد آن امان نامه را. خواهرم، برادرم! این است دغدغه امروز ما در جنگ اراده ها. این سخنان را فقط در میان شما باید زد. لطفا گیج نزنید و همه ما و اول خودم لطف کنم و گیج نزنم. چند شهید در همین بهشت زهرای تهران آرمیده اند؟ کدام شهید برای رفتن به جبهه، به جماران رفت و از امام اجازه گرفت؟ آیا وزوایی و ورامینی برای بالا رفتن از دیوار سفارت شیطان بزرگ از امام اجازه گرفتند؟ آیا همت از امام اجازه گرفت که خونش با حسین پیمان ریختن بست و سرش با سیدالشهدا پیمان باختن؟ ناگزیرم از بیان این سخنان نزد شما. اطاعت از ماه را کسی نمی خواهد به ستاره های آسمان بیاموزد. آقا امر کند دست سران فتنه را ببوسید ما همین کار را خواهیم کرد. این اوج ولایت پذیری ماست اما من به قرائت آقای ساکت، ولایت مداری را عین ولایت نداری می دانم. من به قرائت همین شهدای قطعه ۲۶ ولایت مدارم. من به خط می زنم به خطر و تا الان زیاد کلماتم را در جنگ نرم به در خانه معاویه های امروز رسانده ام اما علی به من نگفته برگرد. ولایت مداری با خاله بازی فرق می کند. ما به امر آقا، همه مان و من قبل از همه شما، افسر جنگ نرمیم. این می شود اطاعت از امر مولا. پدران مان هم به امر امام رفتند و جنگیدند اما اگر شهدای آرمیده در این مکان مقدس، برای هر تیری که از تفنگ خود شلیک کردند، از خمینی اجازه گرفتند، من و شما هم باید برای هر کلمه نوشته های مان، برای هر طرحی که می زنیم، زنگ بزنیم بیت رهبری و از آقا اجازه بگیریم!! چند علامت تعجب انتهای این جمله، بهت این روزهای مرا نشان می دهد؟! مالک خودش را به در خیمه معاویه رساند و چون علی به او گفت؛ برگرد، برگشت ولی اگر خوارج بر بلاهت خود نام بصیرت نگذاشته بودند و اگر قرآن کاغذی را به رخ قرآن ناطق نمی کشاندند، علی کی و کجا به مالک دستور عقب نشینی می داد؟! وزوایی اگر از دیوار سفارت بالا نمی رفت، کجا امام از انقلابی مهمتر از انقلاب بهمن ۵۷ سخن می گفت؟! اگر رزمندگان مظلوم ما در کانال کمیل فکه با لب تشنه به شهادت نمی رسیدند، امام کی و کجا آروزی بوسه بر دست و بازوی بسیجیان می کرد؟! اگر ما ۹ دی را نمی آفریدیم، آقا کی و کجا از این روز دقیقا مثل روز ۲۲ بهمن و به همان میزان یاد می کرد؟! ما مگر قبل از ۹ دی از ایشان اجازه گرفتیم؟! کدام پروانه برای سوختن از کدام شمع اجازه گرفته است؟! به این اجازه گرفتن ها نه باادبی می گویند و نه ولایت پذیری. فقط می گویند؛ خاله بازی. اجازه آقا معلم، اجازه خانم معلم، مال دوران ابتدایی ما ستاره های حضرت ماه بود. ما بزرگ شده ایم الان و لااقل در خون دادن و خون دل خوردن، اگر نه به درجه اجتهاد، لااقل به درجه اشتهاد رسیده ایم. آوینی در این پهن دشت حدوث اهل شهود، مرد اشتهاد بود و به فکه رفت، در حالی که جنگ تمام شده بود اما مبارزه ادامه داشت و به درجه رفیع شهادت هم رسید. آوینی برای رفتن به فکه از آقا اجازه نگرفته بود ولی رهبر به ایشان بعد از شهادت شان لقب “سید شهیدان اهل قلم” داد. آقا به شما خواهران محترمه و برادران عزیز مگر نگفت؛ افسران جنگ نرم؟ برای کدام طرحی که زدید و برای کدام نقشی که کشیدید و برای کدام متنی که نوشتید اجازه گرفتید از آقا؟! یک بار وقتی آقا به ما گفته بسیجی، یعنی به ما هم اجازه خون دادن داده اند و هم اجازه خون دل خوردن. آن بی اجازه حرکت کردنی مذموم است که خارج از شعاع حرکت ماه باشد. آن تندروی ای قابل سرزنش است که ستاره خارج از مدار ماه بگردد. من و شما کی و کجا از مدار نور بیرون رفته ایم؟ با یک خط نوشته غلط و یا با یک طرح خطا، هیچ افسر جنگ نرمی از مدار ولایت فقیه خارج نمی شود. مگر همه تیرهایی که این شهدای عزیز زدند، همه به هدف خورد؟ خواهرم، برادرم! دکترا گرفتن در بصیرت خوب است اما نه از دانشگاه هاوایی. اراده تان را می خواهند سران فتنه، خواص بی بصیرت و یک مشت نفوذی، در این “جنگ اراده ها” سست کنند. مراقب باشید و مراقب باشیم. اجازه ندهید به اسم ماه، شما ستاره ها را بکوبند. شما را فقط باید به اسم شب پرستی بکوبند. هر کس که به اسم شمع، می خواهد قلب پروانه را، دل مهربان شما را، سینه مملو از مهر ولایت شما را بکوبد، جاسوس دشمن است. شک نکنید. به راه تان به این راه مقدس تان شک نکنید. همان که همت گفت؛ با عشق جلو بیایید. نترسید از مختصات عجیب و غریب جنگ در این زمان و از این سیل زخم زبان. جوخه ها را هدف بگیرید. جوجه ها خود خواهند مرد. اجازه ندهید برای هر پروانه ای که گرد شمع می گردد، یک حرف دربیاورند. باید تعصب داشته باشیم به راهمان و غیرت داشته باشیم به همراهانمان. این به من و شما ربطی ندارد که دشمن ما شناسنامه اش ایرانی است. نترسید از تهمت برادرکشی. برادران شما حسین غلام کبیری و امیر ذوالعلی را کشتند؛ نترسید از تهمت برادرکشی. قرار نیست هم برادران مان را بکشند و هم ما بترسیم از تهمت برادرکشی. مگر کسانی که سر از پیکر مقدس سیدالشهداء بریدند، با او از یک قوم و قبیله و عشیره نبودند؟ آن زمان که آمریکا و اسرائیل نبود! از تهمت نترسید. از یاس و از نومیدی بترسید. از این بترسید که شبهه ها در شما اثر کند و گمان کنید راه را راه ماه را اشتباه آمده اید. از این بترسید. به شما ربطی ندارد که دشمن تان بعثی ها هستند یا بعضی ها. ولله بعضی ها پست ترند از بعثی ها. خاتمی از وفیق السامرایی پست تر است. شک نکنید. منافق از کافر پست تر است. یک لحظه به این فکر کنید که فتنه گران در جنگ نرم موفق می شدند؛ آن وقت چه می شد؟ نمی بینید این کینه ها را؟ نمی بینید این بغض ها را؟ نمی بینید این خواب ها را؟ دل تان برای صف اول نماز آقا نسوزد. دل بسوزانید برای خود آقا. دل بسوزانید برای شهدای این ۸ ماه دفاع مقدس. غلام کبیری از همت و باکری واقعی تر بسیجی است. همت و باکری عمدتا با بعثی ها می جنگیدند و ما فقط با بعضی ها. صد رحمت به برادران یوسف. اینجا عده ای معتقدند؛ یوسف گرگ را خورده. اینجا جنگ خون نیست. جنگ خون دل است. کوتاه بیایید، پیراهن گرگ را با فتوشاپ خونی می کنند و گزارش این لباس را به یعقوب می دهند. برادران شهید ما، پدران شهید ما برادران تنی ما بوده اند. بعضی ها ناتنی اند با ما. صد رحمت به برادران یوسف. به سران فتنه رو بدهی، خواب می بینند؛ یوسف گرگ را خورده و قحطی می آید در این سرزمین، پس از هدفمند سازی فتنه. باید هوشیار باشیم. به سران فتنه رو بدهی، به بنیاد شهید فشار می آورند که برای نداآقا سلطان هم کارت بنیاد شهید صادر کنند. کوتاه نیایید از راه ماه. در بصیرت دکترا بگیرید اما از دانشگاه جنگ. بصیرت را جز شهادت معنی نکنید. می دانید شنی تانک با بدن دانشجوی شهید حسین علم الهدی چه کرد؟ می دانید در کربلای ۵ بارش گلوله به حدی بود که نزول فرشته غریب می نمود؟ می دانید چند شهید همین بهشت زهرا با لب تشنه به شهادت رسیدند؟ می دانید ما دقیقا چند مادر شهید داریم که نمی دانند مزار فرزندشان کجاست؟ می دانید ما چند شهید گمنام داریم؟ می دانید هر روز که می گذرد، یک روز به روزشماری ایام یتیمی چند فرزند شهید اضافه می شود؟ می دانید مادر بودن و ۴ فرزند شهید تقدیم راه اسلام کردن یعنی چه؟ می دانید مادر ۴ شهید، مادر شهیدان جنیدی بودن یعنی چه؟ می دانید وقتی هنوز سالگرد شهادت یکی از پسرانت سر نرسیده، آن یکی هم خبر شهادتش می آید ولی بدنش نمی آید یعنی چه؟ تا به حال چند بار در همین بهشت زهرا پای درد دل یکی از این مادران شهدا نشسته اید؟ ویلچر چند جانباز قطع نخاعی را ولو برای دقایقی حرکت داده اید؟ خواهرم، برادرم! آسان ستاره نشده ایم در این آستان. آسمان ماه بارانی است. مناسبتی نمی بندد چفیه اش را. برای ماه هر روز کل یوم عاشوراست. نقل بغض فطر نیست. آن فقط چند قطره اشک بود. از دل مهتاب از آه ماه، فقط حضرت خورشید خبر دارد. خار در اشک و استخوان در بغض، بیاییم دعای فرج بخوانیم؛ شاید خبری در راه نباشد. مردی در راه باشد. این روزها نگاه ماه، خبر از نزدیکی سحر می دهد. به زودی لاله باز بوی گل می گیرد. هر چند که شاید آن روز مادرش نباشد، لیک با پرستو خواهد آمد بهار. خواهد آمد بهار. شاهد با شهید می آید. خواهرم، برادرم! اهل استشهاد باش.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. gomnam124 می‌گوید:

    یعنی میشه ! اول 🙂

  2. طاهره فتاحی می‌گوید:

    سلام.
    زیازت دسته جمعی شما از قبور شهدایی که هنوز با خاک یکسان نشده اند قبول…

  3. یک بنده خدا می‌گوید:

    تایید شده ایا؟
    اول …ایا؟!
    ایا؟

  4. خادم الشهدا می‌گوید:

    اول سلام

    دوم هم اینکه الان با کله میرم و میخونم

  5. سید احمد می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز تر از جان.
    خسته نباشی حاجی.
    فدات شم الهی فعلا بریم متنو کامل بخونیم.

    علی الحساب اینو داشته باشید 🙂

    داداش حسین بی همتای بسیجیها
    فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.

  6. جنوبی می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشی. عالی بود . چشممون در اومد تا تموم شد.

  7. الله اکبر … الله اکبر

    و قدیانی را تو مپندار که بشری است در میان انسان ها که حسین ودیعه ای اللهی است

    چی کار کردی برادر تو این متن ؟

    خون پدر جاریست بر کلمات
    الله اکبر …

  8. جنوبی می‌گوید:

    خصوصی
    حاجی، راستی خط ۱۷ باید باشد: فقط با ژیلا میخواهد.

  9. سحر می‌گوید:

    سلاااام
    چه طولانی!.مرسی.بریم لذتشو ببریم.

  10. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام خدا قوت
    عجب متن نفس گیری. یادمم افتاد به همون روزای اول که با قطعه آشنا شده بودم. فکر کنم بهمن ماه بود.بعد از اون پست برخیزید….
    این متن هم از جنس همون متنای زمان فتنه س. البته فکر کنم بهتره بگم فتنه آشکار.
    خیلی عالی بود. بعد از مدتها دلم خنک شد با حرفایی که به این جمعیت خوابالو زدین
    خداییش خواب بودن و خواب دیدنشون بهتر از بیدار بودن و چرت گفتنشونه

  11. gomnam124 می‌گوید:

    داداش حسین من نصفه خوندم . اومدم بگم . مرســــــــــــــــــــــی .
    خستـــــــــــــــــــه نباشید . ممنون .
    و سلااام 🙂

  12. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    فقط یه جمله می گم:
    خدایا، از عمر من هر چی مونده بگیر، بده به داداش حسین
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات

  13. فرص الخیر می‌گوید:

    دوباره سلام وچه سرعتی؟
    اینو یادم رفت بگم :
    شکـــــــــــــــــــــــــــر که در دفاع از ولایت سر شناس و سربلندید

    و جدا میگم که با این شجاعت ما رو هم شجاع کردین در این راه. فکر میکنم همه این مسئله رو تجربه کردن که بعد از سر زدن به اینجا معنی خیلی چیزا براشون عوض شده. به قول خودتون اهل اشتهاد شدیم همه
    ممنوم از شما و برای شما ثبات قدم و قلم از خدا میخوام

    شب همه ستاره ها بخیر

  14. مسعودساس می‌گوید:

    الآن که فکر می کنم می بینم با یه جمله نمی شه
    خدایا شکرت…….خدایا شکرت…….خدایا شکرت
    خدایا شکرت…….خدایا شکرت…….خدایا شکرت
    خدایا شکرت…….خدایا شکرت…….خدایا شکرت
    خدایا شکرت…….خدایا شکرت…….خدایا شکرت
    خدایا شکرت…….خدایا شکرت…….خدایا شکرت
    خدایا صبح تا شب شکرگزارت باشیم به خاطر نعمت حسین قدیانی بازم کمه
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات

  15. الفبا می‌گوید:

    ممنون ازسرعت انتقال

  16. یک بنده خدا می‌گوید:

    وای خدای من! این متن خیلی زیبا و رسا بود .کاش من دیروز اونجا بودم و دلم با شنیدن این متن بیش تر از الان می لرزید.الله اکبر به این همه شجاعت و حق خواهی و الله اکبر به این همه غیرت.اقا قدیانی شما با غیرت ترین افسری هستی که من می شناسم.
    انشالله همیشه در مسیر حق برسی و به ارزوی شهادت هم برسی.
    حیدری امممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
    یا علی.

  17. طاهره فتاحی می‌گوید:

    فوق العـــــــــــــــــــــــــــــــاده بود.
    اینقدر میخکوب شدم که نمیدونم چی بگم.چی بنویسم.
    ببخشیدا.شاید خوشتون نیاد ولی شما تیمسار جنگ نرم هستید.

  18. عبدالله می‌گوید:

    یا وارث
    خواندن این خطوط که با خون نوشته شده در هم می کوبد ریشه نفاق را تکبیر و تهلیل می طلبد بسیار.
    الله اکبر…
    خدا قوت.
    یاحق

  19. یک بنده خدا می‌گوید:

    مهدی باکری شهردار یکی از طبقات بهشت است که به جای قالی بافتن و خالی بستن، تار عشق می زند در پود مستی.
    عالی…عالی.

  20. *** می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    قل اعوذ برب الناس
    ملک الناس
    اله الناس
    من شر الوسواس الخناس
    الذی یوسوس فی صدور الناس
    من الجنه و الناس

    بسم الله الرحمن الرحیم
    قل اعوذ برب الفلق
    من شر ما خلق
    و من شر غاسق اذا وقب
    ومن شر النفاسات فی العقد
    و من شر حاسد اذا حسد

    سلام
    خدا شما رو از شر تمامی شر رسانندگان حفظ کناد انشاالله
    اگر عرض کنم شما نظر کرده هستید ، فردا هزار جور برچسب به ما میزنند که خرافه پرستیم..اما قطعا این خون پدر شماست که در قلم شما جریان دارد.
    شما ستاره ای هستید که خدا به این زمان هدیه داده است.
    امید که قدر دان باشیم.
    خدا قوت

  21. طاهره فتاحی می‌گوید:

    خصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی.
    از آخر متن,آخر خط ۳۲ و ابتدای خط ۳۱ عبارت”ولله بعضی ها پست ترند از بعضی ها”فکر میکنم باید بشه”ولله بعضی ها پست ترند از بعثی ها”مگر اینکه شما منظور خاصی داشته باشید…

  22. خادم الشهدا می‌گوید:

    قبل از هرچیزی باید بگم

    خسته نباشین افسر جوان جنگ نرم

    با این سخنرانی کوبنده دعاهای زیادی پشتوانه راه شماست.

  23. gomnam124 می‌گوید:

    داداش حسین غیر از عالــــــــــی ، محشر چی میشه گفت به شما .
    خدا شمارو نگه داره . بابا اکبر چه افتخاری میکنه .
    ممنووووووون .

  24. سیداحمد می‌گوید:

    خصوصی

    داداشی ۲۹ خط برو بالا.
    “ولله بعضی ها پست ترند از بعضی ها”

    این بعضی های دومی رو بکن بعثی ها.

    فدات شم.

  25. یک بنده خدا می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج
    اللم صل علی محمد و ال محمد.

  26. سیداحمد می‌گوید:

    احسنت.
    تبارک الله.
    واقعا خسته نباشید داره این متن.
    چه عالی شروع کردی و چقدر فوق العاده تمومش کردی داداش.
    چه امیدی دادی آخرش.
    خیلی کیف کردم.
    خیلی زیبا بود.
    انشالله خدا یه توان و انرژی ویژه بهتون عنایت کنه.

    تبارک الله داداش حسینم.

  27. ریحانه می‌گوید:

    سلام ودرود برشما
    واقعا متن فوق العاده ای بود البته نمیشه گف متن و… دردنامه بود….احسنت بر شما

  28. غریب می‌گوید:

    سلام داداش، می بوسمت از راه دور

  29. ریحانه می‌گوید:

    مهدی باکری شهردار یکی از طبقات بهشت است که به جای قالی بافتن و خالی بستن، تار عشق می زند در پود مستی.

    این روزها نگاه ماه، خبر از نزدیکی سحر می دهد. به زودی لاله باز بوی گل می گیرد. هر چند که شاید آن روز مادرش نباشد، لیک با پرستو خواهد آمد بهار. خواهد آمد بهار. شاهد با شهید می آید
    عالی

  30. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    خلاصه در یک کلام؛ دکترا می گیرند در بصیرت ولی از دانشگاه هاوایی.
    دشمن را ندیدن و دوست را کوبیدن و پول گرفتن از خواص بی بصیرت از دفتردار گرفته تا شهردار برای کوبیدن امثال من که کم سوترین ستاره ۸ ماه نبرد مقدس سایبری شما عزیزان بوده ام، اسمش باادبی نیست….
    بر سر آن ادبی بخورد که بخواهد به شمر جواب سلام بدهد. باب الادب ما عباس بود که پاره کرد آن امان نامه را….
    ما به امر آقا، همه مان و من قبل از همه شما، افسر جنگ نرمیم….
    بصیرت را جز شهادت معنی نکنید. می دانید شنی تانک با بدن دانشجوی شهید حسین علم الهدی چه کرد؟
    آسان ستاره نشده ایم در این آستان. آسمان ماه بارانی است.
    این روزها نگاه ماه، خبر از نزدیکی سحر می دهد. به زودی لاله باز بوی گل می گیرد. هر چند که شاید آن روز مادرش نباشد، لیک با پرستو خواهد آمد بهار. خواهد آمد بهار. شاهد با شهید می آید. خواهرم، برادرم! اهل استشهاد باش.

    با جمله جمله اش نفس کشیدیم!
    طیب الله انفاسکم

  31. سیداحمد می‌گوید:

    حاج حسین عزیز باید بوسید دستی رو که چنین مطلبی رو نوشته.
    الحق و الانصاف که دستت بوسیدنیه.

    خیلی مخلصیم داداش.

  32. خان باجی می‌گوید:

    خدا قوت بده به انگشتات ننه . برم بخونم

  33. هپلی می‌گوید:

    شیر مادرت حلالت…

    الحق

    پسر همون پدری…

    اینجاست که باید گفت فدایی داری

  34. سحر می‌گوید:

    “چطور هاله نور خرافه بود اما خواب شما خرافه نیست؟ شما بیداری تان هم خرافه است، چه رسد به خواب تان. ”

    ماشاالله لا حول ولا قوة الا باالله. نفسم برید.ماشاالله به این شجاعت. اونجا اصلا کسی تونست از جاش بلند بشه؟!عالی بود.عالی چیه اصلا…نمیدونم چی بگم!

  35. سحر می‌گوید:

    ولله بعضی ها پست ترند از بعضی ها. فکر کنم بعضی های آخری باید بشه بعثی ها.

  36. رضا می‌گوید:

    * الله اکبر *
    اگه یه خورده باکلاس بودم به این متن می گفتم مرامنامه جنگ نرم
    غلط تایپی:
    ولله بعضی ها پست ترند از{ بعضی ها}. خاتمی..

  37. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    سید شهیدان اهل قلم:
    شهید منتظر مرگ نمی‌ماند،
    این اوست که مرگ را برمی‌گزیند.
    شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد
    و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.

  38. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    شهید سید مجتبی علمدار:
    شهادت در یک کلمه به زیارت خدارفتن و به حق پیوستن است

  39. حمید می‌گوید:

    #برسد به دست حسین قدیانی:
    من که اون ته تهای سالن دعای ندبه نشسته بودم، داشتم همه رو رصد میکردم. یه وقت فکر نکنی بچه ها خسته شده بودند از طولانی شدن متن دلنوشت داداش حسین! اصلاً هم اینطور نبود. همه خیره شده، تمام قد شده بودن گوش و داشتن به صوتی که از لبان داداش حسین شون فضا رو پر میکرد گوش میدادن. داداش حسین، فکر نکنی دارم شعار میدم یا برای دلخوشی تو اینارو میگما! اونی که دیدم رو میگم چون احساس کردم احتمال داره بعضیا بعد از مراسم بهت بگن که مستمع خسته شده بود از متن دلنوشت طولانی شما. مادر علیرضا شهبازی اول خوندنت که بود که نشسته بود پشت من(ردیف آخر صندلی های قسمت برادرها). بعد از هر جمله ات، هی قربون صدقه ات میرفت. هی میگفت آره والا. آفرین. مثل پسر خودمه و این حرفا. این داداش میثم(دوئل رو میگم) هم که وسطای جمعیت نشسته بود همش هی با جمله های تو میخندید. همچین از پشت این شونه هاش تکون میخورد که قشنگ از پشت سر تابلو بود.
    راستی امروز جای سعید تاجیک خالی بود که مثل همایش قبلی هی توی اوج جمله هات بگه “تکبیر”، هی بگه “بذار بخونه”. “دمت گرم. احسنت”. آخرشم بلند داد بزنه سلامتیش صلوات. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
    راستی گفتم تکبیر یادم اومد. این میثم میوندار بودا. همش هی توی اوج جمله هات، شلوغ بازی میکرد و کف زدن رو شروع میکرد. اگه میثم هم نبود که از اول متن تا آخرش همه ساکت، لام تا کام هیچی نمی گفتن!
    داداش حسین، فدایـــــــــــــــی داری هزارتا هزارتا…..

  40. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    شهید حاج ابراهیم همت:
    شهادت، زیباترین، بالنده‌ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است، شهادت بهترین و روشن‌ترین معنی حقیقت توحید است و تاریخ تشیع خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.

    هر سه شهید بزرگوار رو یاد کنید
    اللهم صل غلی مخمد و آل محمد و عجل فرجهم

  41. amir می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین

  42. amir می‌گوید:

    نام سید علی
    تاریخ تولد و شهادت ۲۱ رمضان
    قشنگ بود

  43. سیداحمد می‌گوید:

    مزار شهید دوامیه؟
    داداش حسین: بله خب! تو باید بدونی کدوم شهر باید باشه حکما.

  44. حمید می‌گوید:

    #دعوت کردن از هر منافقی برای حضور در جلسات مجمع تشخیص، ظلم به انقلاب اسلامی است.
    خبر مرتبط: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907061841

  45. سیداحمد می‌گوید:

    وای این مزار شهید دوامیه.
    تو گلزار شهدای ساری.
    داخل اون سالن…

  46. خادم الشهدا می‌گوید:

    من موندم دیگه سران فتنه خواب به چشمشون میاد با این سخنرانی؟

    اگرم خوابیدن دیگه جرات میکنن خواب ببینن؟

    احتمالا از این به بعد با چشم باز بخوابن. والا

  47. طاهره فتاحی می‌گوید:

    آخـــــــــــی.یادش به خیر مجله ی”نه ده”رو.
    چقدر اون موقع ها میدومدیم میگفتیم چه خبر از مجله.مثل الان که بچه ها میگن چه خبر از سمفونی,سفرنامه چی شد…

  48. ریحانه می‌گوید:

    خادم اینجارو خوب اومدی
    احتمالا از این به بعد با چشم باز بخوابن. والا 🙂
    راس میگه ها الان چه حالی دارن 🙂

  49. الفبا می‌گوید:

    “فوق العاده س ” واسه یه خطشه …
    چـَشم
    خدا خیرتون بده

  50. حمید می‌گوید:

    #یک خبر:
    الآن توی گوگل هرچی سرچ کردم تا تصویر شعار “تاجر ورشکسته، برگرد به باغ پسته” رو گیر بیارم نشد، یعنی هرچی عکس در این مورد بوده رو فیلتر کردن. نمونه اش وبلاگ تقی دژاکام به آدرس:
    http://ab_o_atash.persianblog.ir/post/234/

  51. هپلی می‌گوید:

    فونت درشت؟!

  52. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    ماجرا رو توضیح نمیدید برامون سید احمد بزرگوار؟

  53. خادم الشهدا می‌گوید:

    نمیدونم خسته نباشید گفتن ما چقدر روی شما اثر داره و خستگی رو از شما دور میکنه،هرچند خستگی واسه شما مفهومی نداره.
    اما وظیفه ایجاب میکنه که یه خسته نباشید اساسی بگم.
    چون غیر از این کاری از دستمون بر نمیاد.
    انشاالله همیشه خاری باشین در چشم اغیار.

  54. حمید می‌گوید:

    ##اگه کسی از دوستان عکس رو پیدا کرد، لینکش رو اینجا بذاره تا بیشتر منتشر بشه و این شعار و مطالبه مردم توی ۹ دی رو از حافظه تاریخ پاک نکنن!
    #مرگ بر عالیجناب رأس فتنه#

  55. سیداحمد می‌گوید:

    ماجرای چی رو توضیح بدم؟!!!

  56. فاطمه می‌گوید:

    خیلی وقت بود کامنت نداده بودم آقای قدیانی الللللللللللللللللللللللهی بری بهشت! درسته که گاهی کامنتهامو نمی گذاشتید اما من جوهر قلم شما رو ستایش می کنم.

  57. حمید می‌گوید:

    #پاسخ صریح رئیس قوه قضائیه به ادعاهای هاشمی+وقف دانشگاه آزاد
    http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=54734

  58. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    روز ولادت و شهادتشون
    روز شهاذت مولامون آقا امیر المؤمنین…
    و همنام آقا!

  59. amir می‌گوید:

    من روزی به سران فتنه گفتم؛ غلط کردید بیشمارید و الان می گویم؛ غلط کردید خواب امام را می بینید

  60. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    اینکه آخر نوشته تون فرمودین
    “داخل اون سالن واااااااای”

    یعنی با سالن دعای ندبه ی امروز ارتباطی دارن این شهید؟

  61. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم مجددا”
    متن شما که خواب از چشم ما گرفت سران فتنه بالاخص (غلط کردید خواب دیدید) رو نمی دونم . وافور منقلی هاشونم که هر چی زده بودن پرید مادر مرده ها ( نیشخند)
    .
    با خوندن این مطلب حق بدید خب خون آدم به جوش میاد و غیرتی میشه . وقتی هم غیرتی میشه طبیعیه که جلوی زبونشون نمی تونه بگیره حیف که به قول شما اینجا عرصه فرهنگیه و الا (@#@#@).
    و اما
    غلط کرده با هفت جد و آبادش کسی بخواد اراده بچه بسیجی ها رو نشونه بگیره . اتفاقا بسیجی هستیم از نوع جیگر دارش . به زن بودنمون هم نگاه نکنید که پا بده ۱۰ تا مردتو حریفیم . این از این .
    باز هم میگم بسیجی هستیم از نوع خیلی خیلی مشتی ، بلند و رسا میگیم این مردک مزور و مزدور این ملعون، این خاتمی سرتا پا نجس ، این جد کمر زده الی الابد یه منافقه . اینم از این . اونی که ما رو دعوت میکنه به وحدت اگر الان با ژیلا خانم لاو نمی ترکونه نظرشو جلب میکنم به این چند عکس :
    http://haghjoo.persiangig.com/image/khatami/khatami%20dast.JPG
    (((( کلا” خاتمی با زن جماعت خوبه براشم بی حجاب و با حجاب فرقی نمی کنه .
    http://ebratha.persiangig.com/pic/khatami-40sheragh.jpg
    تکلیف بی حجاب ها که معلومه اما من اگر جای این خانم چادری بودم چنان کشیده ای به خاتمی میزدم که اسمشم یادش بره .
    و اما
    تفاوت این دو تا عکس
    http://zamannews.ir/NewsImages/89/03/Small/06050.jpg
    عکس سمت چپ به حسب عادته شما ببخشیدش . غلط کرد.
    .
    حاج آقا حقا و انصافا امشب نی ساندیس کردید تو چشم دشمنان ولایت .دست مریزاد . صندوق عقب بلیزرو خوب گفتید خنده خونم کم شده بود.
    ثواب این نوشته برسه به روح بابا اکبر
    یاحق

  62. amir می‌گوید:

    خامنه ای همان امام است، منتهی در بیداری.

  63. خان باجی می‌گوید:

    فکر میکنم نکته جالبی که در عکس موجود هست تاریخ ولادت و شهادت ایشون در ۲۱ ماه مبارک رمضان باشه . درسته ؟
    حسین قدیانی: درسته و از آن هم جالبتر نام شهید است؛ “سیدعلی دوامی”.

  64. amir می‌گوید:

    می خوامت هوار تا

  65. gomnam124 می‌گوید:

    میگم من اول شدمااااا !
    به خودم تبریک میگم 🙂
    یاه یاه یاه !

  66. سحر می‌گوید:

    این شاهکار رو ۲ باره و ۳ باره بخونی بیشتر و بهتر ملتفت میشی چی هست.حرف نداره.
    .

    من عکسشو ندارم ولی فیلمشو دارم.همون موقع هم برام عجیب اومد که چرا چند نفر از عقب به اون خانمی که این شعار دستش بود گفتن بیار پایین که البته اون خانم توجهی نکرد و بالاتر برد.تا ده دقیقه رفتم تو فکر که چطور میشه اون شعاری که توش اون ۳ تا رو لعن کردن نمیگن بیار پایین(که با خودم گفتم چه عجب) ولی به این یکی حساسیت نشون میدن!!!.این به قول شما استوانه نظام چی داره مگه؟!!

  67. خان باجی می‌گوید:

    و فکر میکنم از اون جالبتر این گفته شما باشه که فرزندان همت از نسل عاشورائی هاست و نام پدراین شهید هم ابراهیم هست .

  68. gomnam124 می‌گوید:

    داداش حسین نمیشه نکنته ی عکس رو بگید .
    من یه نکته دیدم ولی نمیگم 🙂

  69. سیداحمد می‌گوید:

    نه؛
    اون وای که من گفتم ابراز احساس بود!
    این سالن در گلزار شهدای شهر ساری قرار داره و اون سالن دعای ندبه در بهشت زهرای تهران است!

  70. خان باجی می‌گوید:

    خطاب به سحر
    اتفاقا این استوانه ی نظام هیچی نداره . توی حوادث اخیر به شدت یال و کوپالش ریخت .
    یاد این برنامه راز بقا افتادم . گوینده میگفت :
    شیر نر وقتی دندانهاشو از دست میده برای اینکه سایر شیرها متوجه ضعفش نشن شبها میاد شکار و از پس مانده سایر شیران تغذیه میکنه .
    حالا حکایت این جناب استوانه است خودش و اعوان و انصارش میخوان هر طور که شده وانمود کنن همون شیر سابقه . اما کسی که از مسیر ولایت خارج میشه کفتار هم نیست .
    ما نه بی بصیرتیم که این حرفها رو باور کنیم نه خودمونو مفت فروختیم .

  71. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام حقیقتا باید بنویسم به جبران قضا کردن اینکه آنجا نبودیم حالا بهردلیلی (فاصله دور)باید آنقدر این مطالب را خواند که اول تمام آن را بفهمیم دوما حفظ شویم سوما بکار گیریم رابعا بدانیم که بدست آوردن چنین چیزهایی به آسانی گفتن نیست وباید لااقل یک بار هم که شده چفیه را مناسبتی نبندیم تا بتوانیم مزه آن را حفظ کنیم .
    شاید مزاحمی بیش نباشم نمی دانم .اگر هستم بحر حال حاج حسین می گذرد؛ این مطلب را از کتاب حماسه حسینی ج ۱سخنرانی های شهید مرتضی مطهری ص۱۶۳(که بر روحش وروح بابا اکبر اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم)نوشتم:جمله ای از امام حسین (ع)هست که با اینکه خودم این جمله را بارها تکرار کرده ام ولی به معنی وعمق آن خیلی فکر نکرده بودم.این جمله در آن وصیت نامه معروفی است که امام به برادرشان محمد بن حنفیه می نویسد. محمد بن حنفیه بیمار بود بطوری که دست هایش فلج شده بود ولهذا از شرکت در جهاد معذور بود ظاهرا وقتی که حضرت می خواستند از مدینه خارج شوند وصیت نامه ای نوشتند وتحویل به او دادند البته این وصیت نامه ه به معنای آن وصیت نامه ای است که ما می گوییم بلکه به معنای سفارش نامه است که وضع خودش را روشن می کند که حرکت وقیام من چیست وهدفش چیست .ابتدا فرمود ((انی لم اخرج اشرا ولا بطرا ولا مفسدا ولا ظالما وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ))اتهاماتی را که می دانست بعدها به او می زنند ،رد کرد:خواهند گفت حسین دلش مقام می خواست و…ودنیابداند که حسین (ع)جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم.بعد فرمود :((ارید ان امر بامعروف وانهی عن امنکر واسیر بسیره وجدی وابی))هدف من یکی امر به معروف ونهی از منکر است ودیگر اینکه سیر کنم سیره قرار بدهم مان سیره جدم و پدرم را. این جمله دوم خیلی باید شکافته شود این جمله در آن تاریخ معنی ومفهوم خاصی داشته است چرا امام حسین (ع) بعد که فرمودمی خواهم امر به معروف ونهی از منکر کنم اضافه کرد می خواهم سیر کنم به سیره جدم وپدرم ؟ممکن است کسی بگوید همان گفتن امر به معروف ونهی از منکر کافی بود ؛مگر سیره جد وپدرش غیر از امر به معروف ونهی از منکر بود؟جواب این است که اتفاقا بله ابتدا باید به یک تاریخچه اشاره کنم وبعد این مطلب را شرح بدهم. واین تاریخچه در همین کتابی که ابتدا معرفی کردم ص ۱۶۴خلاصه مطلب اینکه وقتی حسین قدیانی میگه امام حسین فقط برای احیای نام علی شهید شد معروف یعنی علی وهر آنچه غیر از علی باشدمنکر است

  72. خان باجی می‌گوید:

    اینم عکس :
    تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7372_770.jpg

    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7374_794.jpg
    .
    آقای قدیانی این چیزها رو توی روزنامه نوشتید که الان براتون شمشیر از رو بستن دیگه
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7369_374.jpg

    این یکی ربطی به روزنامه شما نداره
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7377_144.jpg

    و قالیبافی که قالیهایش نخ نما گشته و هر از چند گاهی هوس هواخوری میکند
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7381_592.jpg

    به کوری چشم دشمنان حضرت ماه ( ما بی شماریم )
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7389_821.jpg
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7390_199.jpg
    http://www.alborznews.net/files/fa/news/1388/10/9/7379_713.jpg

  73. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    یا کاشف الکرب عن وجه الحسین “ع”
    اکشف کربی بحق اخیک الحسین”ع”

    سلام بر حسین*

  74. چوب خدا می‌گوید:

    سلام
    اول تا یادم نرفته از خان باجی عزیز بابت عکسها تشکر کنم تا بعد برم متن رو بخونم
    خان باجی عکسها عالی بودن

  75. بیچک می‌گوید:

    احسنت … احسنت …
    وقتی متن رو میخوندم واقعا احساس میکردم که شهدا دارن با من حرف میزنن…

    خدا قوت

  76. میثاق می‌گوید:

    عالی بود حاج حسین

    عالی
    غیر قابل وصف

    اقای راس فتنه خون اینهمه شهید را فدای ۱ تار موی فائزش کرد

  77. میثاق می‌گوید:

    اقای راس فتنه چی میخواستی از این انقلاب که بهش نرسیدی؟
    چقد دیگه میخواستی بهت بدیم این فتنه را بسر این مملکت نیاری؟

  78. میثاق می‌گوید:

    این طرح برادر دوئلم که ساخته شده واسه این مطلب

    تاجر ورشکسته تو باغ پسته داره تعبیر خواب میکنه

    http://www.duelfa.com/1389/07/05/%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%86%d8%a7/#comments

  79. میثاق می‌گوید:

    اقای راس فتنه غلط کردی نامه بدون سلام و والسلام به رهبرما نوشتی و تهدید کردی و توهین

    الهی اون دستت قطع بشه اقای راس فتنه که همچین نامه ای نوشتی

  80. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “غلط کردید بیشمارید!”

    “غلط کردید خواب امام را می بینید!”

    “بیدارتان می کنیم ما از خواب ولو با همین شلاق کلمات!”
    “بیدارتان می کنیم ما از خواب ولو با همین شلاق کلمات!”
    “بیدارتان می کنیم ما از خواب ولو با همین شلاق کلمات!”

    *شلاقی به سرخی خون شهید اکبر قدیانی*

    “هر کس به خون شهدای این دیار ظلم کند ما او را دشمن علی می دانیم و بلند می گوئیم ;

    “لعن علی عدوک یا علی”

  81. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “منافق تر از آن هست که چهره اش نشان می دهد خاتمی. عبایش مشکی نیست ، دلش سیاه است….”

  82. میثاق می‌گوید:

    یادش بخیر منم روز ۹ دی ۱ دونه از این “تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته ” دستم بود هنوز همه ندیده بودن بعضیا اومدن ازش عکس گرفتن 😀

    حاج حسین بنظر من هاشمی منافقتر از خاتمی ملعونه از اینور میگه رهبر از اونور تیشه به ریشه رهبر گرفته
    باز خاتمی ملعون یخورده راهش معلومتره

  83. میثاق می‌گوید:

    لبیک یا خامنه ای — لبیک یا حسین است

    کربلا یعنی که یار رهبری — از حسین عصر خود فرمانبری

    لبیک یا حسین علیه السلام

  84. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “خواهرم، برادرم!

    “آسان ستاره نشده ایم در این آستان. آسمان ماه بارانی است. مناسبتی نمی بندد چفیه اش را. برای ماه هر روز کل یوم عاشوراست.”

    “اینجا جنگ خون نیست. جنگ خون دل است.”

  85. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    #جمعه نهم مهر ماه#

    ۷۶ روز تا عاشورا….

    “یا حسین”

  86. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “چطور هاله نور خرافه بود اما خواب شما خرافه نیست؟”
    “شما بیداری تان هم خرافه است، چه رسد به خوابتان!”

    احسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسنت.

  87. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “سران فتنه فقط ۲ جا با امام بودند ; یکی در عکس و دیگری در خواب!”

    “آقایان سران فتنه! خواب دیدید خیر باشد ، که ما بیداریم.”
    “تا همین الان هم که زنده مانده اید به خاطر این است که علی به ما حکم جهاد نداده.”
    “حکم جهاد بدهد شما را می فرستیم به خواب ابدی!”

    “آری آقایان! ما به شما در خواب هم اجازه نمی دهیم به علی چپ نگاه کنید.”

    “از این به بعد خواب دیدن با شما ، تعبیرش با ما….”

    “تاب این قلم را دارید باز هم خواب امام را ببینید.”

  88. سید 65 می‌گوید:

    سلام حسین آقا احوالتون
    مطالبتون واقعا آخرشه آخرشه

  89. شریف می‌گوید:

    … دیشب امام با شهدا عند ربهم یرزقون بودند در قهقه مستانه شان …
    عجب جمله زیبایی!!!
    دست مریزاد حسین آقا

  90. ن می‌گوید:

    یه کم پاراگراف داشته باش. چش و چارمون دراومد بابا

  91. محسن می‌گوید:

    حالا حدیث پیغمبر را می فهمم که فرمود:کسی که چهل شبانه روز خود را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت از قلب به زبانش جاری میشود فدای آن چله ات 🙂 بله کسی که آن چله نشینی کند اینگونه مثل چلچله میخواند.
    http://www.soor.ir

  92. مسعود همایی می‌گوید:

    سلام داداشی چطوری به بچه ها بگو به وبلاگم سر بزنن خوشحال میشم
    http://www.nohe-dah.blogfa.com

  93. عباس می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    “به ما هم اجازه خون دادن داده اند و هم اجازه خون دل خوردن.”
    دوشنبه ۲تا از شهدای گمنام میاند اول دانشگاه آزاد شهر ری بهد فرداش دانشگاه شاهد. خاکسپاری آسمان در دانشگاه شاهد دوشنبه همزممان با سالروز شهادت امام جعفرصادق(علیه السلام) انجام میشه انشالله

  94. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام صبح جمعه تون بخیر
    چرا این متن آخری این طوریه؟ شایدم فقط من نیمتونم کامل بگیرمش

  95. محمدحسن می‌گوید:

    با طرح” اکبر رفسنجانی قوی تر از خدا” منتظرتونم اساسی….

    http://grenade.pelakfa.com

  96. وارث می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    کلی شارژ شدیم دیروز که حرف های دلمون رو از دهان مبارک شما تو سالن دعای ندبه شنیدیم. با یادآوری شعار تاجر ورشکسته کلی خاطرات راهپیمایی های قبل و بعد از انتخابات رو تو خاطرمون زنده کردی.
    خدا رو شکر میکنیم برای وجود یه همچین ستاره هایی. ان شاءالله بیاد یه روزی که ماهم مثل شما درخشان بشیم.
    دمت گرم. نفست حق.

  97. ایمان می‌گوید:

    بسم الله
    داداش چی شده ؟ یه چند وقتیه دوباره کاملا نه دهی می نویسی ؟ خداییش نمی دونم احساسم رو چه جوری باید بگم . فقط می تونم بگم :

    اللهم وفقه فی نصرت دیننا و قائدنا . الهی آمین

  98. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات…

    نوشته هاتون مثل شعرهای آهنگرانه زمان جنگ…دل میده به آدم…عزم کرب وبلا میکنه این دل…

  99. مهدی سالم می‌گوید:

    سلام داداش حسین.
    با مطلبی تحت عنوان :
    این ستون استوانه ای شکم داده است می خواهد خراب شود.در خدمتم.
    یا علی.

  100. خان باجی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    توی پست جدید چرا نمی شه نظر گذاشت ؟؟؟

  101. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    *خسته نباشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی سالار*

  102. ناشناس می‌گوید:

    سلام به همه ستاره ها از جمله سالار قلم آقای قدیانی
    بچه ها این متنی که داداش گذاشته خیلی به دلتان نشسته اما با صدای خودشون شنیدن یک چیز دیگه است من از دیشب تا حالا یک سوم کتاب نه ده را خوانده ام اما به تم صدای آقای قدیانی واقعاً یک طعم دیگری دارد . دیروز جای همه تان خالی بود بعد از همایش با چند تا از بچه های قطعه رفتیم قطعه ۲۶ و از طرف همه تان فاتحه ای نثار بابااکبر کردیم هرچه باشد ما به ایشان خیلی بدهکاریم. حداقل از بابت قطعه ۲۶ خلاصه اینکه خیلی خیلی جایتان خالی بود و برنامه کلاً رو دست داداشی ما می چرخید نمی دانید بعد از مراسم داداشی مان با چه استقبالی مواجه شد

  103. ف.ب می‌گوید:

    بسم رب الحسین…

    قسم میخورد اگر هزار بار هم به دنیا بیام ،باز هم دین اسلام رو انتخاب نمیکنم
    .
    .
    .
    آهای بچه مسلمونا ؛ ما همه مدیونیم
    با طرح “لطفاً چهره پاک مسلمان را نابود نکنیم” به روزم

    _________________
    التماس دعای فرج

  104. گمنام3 می‌گوید:

    سلام داداش.خوبید؟
    خیلی خوب وتکان دهنده بود.به من که خیلی چسبید.
    اگه اجازه بدید من هم میخوام بیام تو این قطعه.البته من به پاکی بچه های این قطه نیستم ها!ولی میخوام بیام تا شاید صفای این قطعه دل خسته ماروهم تکونی وصفایی بده.
    التماس دعا.یا زهرا…

  105. ya zeinab می‌گوید:

    “مرد حسابی! جانشین شایسته من، ولی بر حق من، آ سد علی آقا گفت؛ همت را مضاعف کن اما نه دیگر اینقدر! ” 🙂 🙂

  106. ya zeinab می‌گوید:

    “غلط کردید خواب امام را می بینید”…” خواب امامعلی رحمانف را می بیند و خیال می کند خواب امام علی را دیده است. زرشک!”…” ما بیداری شما را قبول نداریم، خواب تان را قبول کنیم؟” … وای اخوی خیلی عالی بود واقعا احسنت داره! احسنت به شجاعتتان!

  107. یه دوست می‌گوید:

    سلام دست مریزاد دلم برای این نوشته های کوبنده تون تنگ شده بود

    فک کنم نکته عکس توی تاریخ تولد و شهادت ۲۱ رمضان

  108. طاهره فتاحی می‌گوید:

    وا!!!!!!!!!!
    پست بعدی چرا اینجوریه؟؟؟؟

  109. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    قربون اون مخت که این همه کلمه رو پشت سر هم میچینی و هنگ نمیکنی
    بالاخره یه بچه بسیجی بی باک پیدا شد به عالم و ادم گیر
    بده. البته نباید از نوشته های حسین شریعتمداری غافل شد ولی حاج حسین
    توی نوشته هاش ۴ خط اول توضیح میده که از سر خیر خواهی و انسان دوستی
    و برای هدایت و غیره ذلک مینویسه و امیدواره که سوء برداشت نشه و به شخص
    مورد نظر برنخوره. ولی تو فقط مینویسی. ایول. گور پدر کسی که بهش بربخوره
    گور پدر کسی که براش سوءتفاهم بوجود بیاد. ادب مرد بخوره تو سر موسوی بی غیرت
    مرگ بر خاتمی. مرگ بر موسوی.
    مرگ بر شیخ بیسواد.

  110. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام.
    اومدم کشف بزرگمو اوّل بگم بعد برم متنو بخونم، تا این پایین پایینای کامنتا که رسیدم هیشکی نگفته بود نکتۀ جالبش چیه. ذوق کردم که آخ جون فقط خودم فهمیدم. تا رسیدم به کامنت خان باجی حسابی حالم گرفته شد. چون دو تا مطلبی که کشف کردم یکیشو خان باجی خانوم لطف فرمودند گفتن، یکیشو شما. ای بابا…هییییییییییییییییییییی. نخواستیم. برم متنو بخونم. یه جمله هاییشو که بچّه ها تکرار کردن خوندم جالب بود و مشتاق شدم بخونم!!!

  111. سلام داداش حسین
    سلام حاج حسین
    سلام باتوم به دست
    سلام موتور هزاری
    سلام با مرام
    سلام آقا زاده ی ساده زیست ریش کله قندی
    سلام آقای قدیانی به خدا قسم که خیلی مردی
    سلام بسیجی واقعی حضرت ماه
    ما اگر ۱۰۰ تا مثل تو داشتیم سران فتنه غلط میکردن بگن بیشمارن
    ما اگر ۱۰۰ تا مثل تو داشتیم آقای راس فتنه غلط میکرد خواب ببینه
    ما اگر ۱۰۰ تا مثل تو داشتیم حضرت ماه دیگه خون دل نمیخورد
    ==============================
    ==============================
    با این متن تارو مارشون کردی
    زدی دهن تک تکشونو مسواک کردی
    پایدار باشی برادر
    باقی بقایت
    یا حق

  112. 313 می‌گوید:

    سلام
    اجرکم عندالله
    دست مریزاد
    خدا قوت
    حق یارتون
    قلمتنون حق همیشه
    نمیدونید چه قدر سخته که دیر برسی به بهشت زهرا و نرسی در یه برنامه به این پر هیجانی شرکت کنی، من اومدم ولی دیر رسیدم:-(
    راستی آقای قدیانی پیشاپیش شهادت شما رو تبریک میگم!!!!!!!
    انصافا لایق شهادت هستید ولی نه به این زودی ان جنگ حالا حالا ها به افسری مثل شما ثابت قدم و استوار نیاز داره!!!!!!
    اگه شمه شهید بشید خیابون به اسمتون نمیکننا!! بنیاد شهید هم کارت به اسمتون صادر نمیکنه ! به احتمال زیاد میگن یه پرونده به اسم قدیانی هست بسته دیگه!!!
    آقای قدیانی متنتون عالی بود به اندازه ای که نمیشه ازش تعریف کرد
    حق یارتون

  113. کامرانی می‌گوید:

    چون قسمت نظرات پست “لطفاً نامه ها را…” غیرفعال بود، صحبتم را اینجا برایتان نوشتم.

  114. چوب خدا می‌گوید:

    متن عالی بود
    یه جورایی تندتر از همیشه
    کاشکی جناب استوانه اینو می شنید
    چقد دوست داشتم واکنششو ببینم اونجایی که از خواب دیدن می گفتین
    عالی بود

  115. زوروو می‌گوید:

    مقایسه ی بابااکبرواقااکبر
    //بابااکبرکجاواقااکبرکجا…//
    کتاب //نه ده //رابازکرده ام ونگاه میکنم به عکس بابااکبر.تلوزیون هم روشن است وداردنشان میدهدتصویراقااکبرراس فتنه را.توی چشمهای هردوشان دقیق می شوم.توی چشمهای بابااکبرلبخندحاج احمدرامیبینم وتوی چشمهای اقااکبرلبخندمهندس را.توی چشمهای بابااکبریک دل سیرساختمان دوکوهه رانگاه میکنم وتوی چشمهای اقااکبرساختمانهای رنگارنگی میبینم که هیچ کوهی پشتشان نیست.چشمهای بابااکبرجاده ی اهواز/خرمشهررانشانم میدهدو چشمهای اقااکبرجاده ی چالوس را.چشمهای بابااکبرغیرت رابرایم فریادمیزندوچشمهای اقااکبربصیرت رابرایم بخش میکند.خنده ام میگیرداقااکبروبصیرت/.مادربزرگ چشم میچرخاندطرفم ومیگوید به چی میخندی ننه…هیچی.نگاهم میکند جابه جامیکندعینکش راودوباره میگویدواخدامرگم بده مگه خل شدی که بیخودی میخندی ننه.بلندشدمو رفتم کنارتلوزیون عکس بابااکبرراگرفتم کنارتصویراقااکبرکه مدام لبهایش تکان میخوردوحرف می زددقیق شدم به دهانش گوشه ی لبش انگارچیزی چسبیده چیزی شبیه پوسته ی نازک پسته.لبهای بابااکبراماتکان نمیخورددقیق شدم به دهانش گوشه ی لبش انگارچیزی چسبیده چیزی شبیه ترک نازک غصه.دوباره به صفحه تلوزیون نگاه میکنم اقااکبرهنوزداردحرف میزندحرفهایی که به قول دایی اصغرمفت نمی ارزد.برمیگردموبه عکس بابااکبرنگاه میکنم لبهایش هنوزساکت است امانگاهش.داردبانگاهش حرف میزند.سفارش میکند.وصیت نامه میخواند اتمام حجت میکندبازخنده ام میگیرد.برای حرفهای اقااکبردیگراحدی تره هم خردنمیکندوبرای حرفهای توی وصیت نامه ی بابااکبربچه بسیجی هاخون میدهند.خنده ی دومی راکه زدم مادربزرگ عینکش رابرداشت وباچشمهای تنگ شده گفت نه مثه اینکه روم به دیفال یه چیزیت میشه هاننه.عکس بابااکبرراگرفتم کنارتصویراقااکبروباشیطنت گفتم مادرجون بگوکدومشون خوشگل ترن.بدون معطلی گفت خب معلومه اکبرمن دیگه.عینکش راهنوزنزده برای همین تشخیص نداد.لبخندزدم وگفتم خب البته اینم اسمش اکبره امااکبرتونیست.عینکش رازد.به عکس بابااکبرخیره شدوگفت جلل خالق چقدشکل اکبرمنه راس گفتی اسمش اکبره ننه.سرم راتکان دادم.سرش راانداخت پایین وهمان طورکه به سوزن ونخ توی دستش ور میرفت گفت خب همه ی این اکبرا اکبرمنن.حالااگه اکبرمن یه کم دیرکرده که نمیشه ازاکبرای دیگه دل کند.اسم من لیلاست پس بایدحالاحالاها منتظراکبرم بمونم.بغض میکندپیرزن.مثل همیشه رفت توی حال خودش .دوباره صدایش کردم و گفتم مادرجون این یکی چی.سرش رااوردبالا.به عکس اقااکبرنگاه کردوگفت اینومیگی ننه.گفتم اره.گفت شبیه دقل بازاست نه ننه.گفتم ارهوگفت ولی خیلی باهم فرق میکنن .گفتم اره.گفت ولی جدا چقداین شبیه اکبرمنه.گفتم اره.گفت ننه منومیبری سرخاکش.گفتم اره.گفت زن وبچه م داشته.گفتم اره.گفت بچه ش پسر بوده گفتم اره.گفت باید مردی شده باشه واسه خودش گفتم اره.گفت ننه توام مثه من دلتگ دایی اکبرتی.گفتم اره.گفت این سوزنو نخ میکنی.گفتم اره.گفت میدونستی اصغرهنوزم میره طلاییه دنبال اکبر.گفتم اره.گفت خرما خریدی واسه خیرات .گفتم اره.گفت اون یکیم اسمش اکبره.گفتم اره.گفت ولی قیافه هاشون دادمیزنه ازجنس هم نیستن.گفتم اره.زیرلب گفتم بابااکبرکجاواقااکبرکجا.گفت مثه اینکه امروز حالت خوش نیس ننه.گفتم اره………….تقدیم به همه ی ستاره هااللخصوص داداش حسین

  116. اندیشه روشن2 می‌گوید:

    سلام علیکم
    خداقوت
    متن جانانه ای بود هم شنیدنش در جمع بسیجیان سایبری لطف داشت و هم دوباره خواندنش در این قطعه مقدس …

    “آشوبگر عاشورا ممکن است روزی حر شود اما می برد آبروی بسیج و بسیجی را کسی که بصیرت را بی غیرتی و سکوت ترجمه می کند. آشوبگر عاشورا آبروی جنبش سبز را می برد و به فرقه مبدل می کند فتنه را اما بسیجی ای که جگر مبارزه ندارد، آبروی حاج احمد متوسلیان را می برد. بسیجی را به جگرش می شناسند. نازک نارنجی ها لطف کنند از بسیج بیرون بروند. کسی که جگر ندارد به خاتمی منافق بگوید، بسیجی نیست. بسیجی باادب خوب است اما دشمن را ندیدن و دوست را کوبیدن و پول گرفتن از خواص بی بصیرت از دفتردار گرفته تا شهردار برای کوبیدن امثال من که کم سوترین ستاره ۸ ماه نبرد مقدس سایبری شما عزیزان بوده ام، اسمش باادبی نیست. اسمش بی ادبی هم نیست. فروختن وجدان خویش به چند برگه معدود اسکناس است. بی اراده های جنگ اراده ها هم خوب خودشان را لو دادند. ما اسیر جنگ روانی دشمن نشدیم. اسیر جنگ روانی دوست هم نمی شویم. هر کس هر چه می خواهد بگوید؛”

    راستی دیروز برای اولین بار بود به بهشت زهرا می آمدیم … اول رفتیم تجدید بیعت …۷۲ شهید مجلس و شهید رجایی و شهید باهنر و شهید مظلوم بهشتی را زیارت کردیم و … رفتیم قطعه ۲۶ ردیف ۶۳ شماره ۴۴ … و کلی حرف زدیم با بابا اکبر … و بعد رفتیم سر مزار سید شهیدان اهل قلم و … صیاد دلها و شهید کاظمی هم طلبیده بودند ما را این بار اما … نرسیدیم و قسمتمان نبود انگار زیارت کنیم دکتر چمران را … دیر شده بود و باید می رسیدیم به همایش “جنگ اراده ها” …
    همایش خوبی بود استفاده کردیم ولی حیف که حاج سعید قاسمی و سردار یکتا نیامده بودند …
    موفق باشید
    یاعلی

  117. سلام
    حیف شد که در جمع شما حضور نداشتم
    متن فوق العاده بود
    حتما در روزنامه ها چاپ کنید
    حرف دل ما بود … امان از این افراد بسیجی نما که دچار ظاهر حرف های ماه شده اند…

    پیشنهاد :
    ۱- سخنان آقا رو درباره بصیرت و مقابله با فتنه یک به یک تفسیر کن
    خیلی ها به عمق کلام پی نیرده اند یانمی توانند””” کلمان آقا رو در کنار هم بگذارند”
    مثالش همین جذب حد اکثری و وحدت!
    هر چه به برخی بگو وحدت بر اساس آن است که ببینی چقدر اصول را قبول داره مگه به گوششان می ره ؟؟؟

    ۲- روی بسیجی و تفکر آن خیلی کار کنیم … اینکه تفکر بسیج چیست و چه باید بکنیم

    ممنون

  118. راستی نکته عکس چی بود؟!

  119. 255815 می‌گوید:

    سلام!
    متن دیروز آقای قدیانی معرکه بود!!!
    من با دهن باز تا آخرمتن رو گوش کردم و گمون کنم در طول خوندن متن اونم با صدای داداش حسین ، در کل سه بار نفس کشیدم و دو بار پلک زدم !!!!!
    محششششششششششششششششششرررررررررررر بوووووووووووووود……
    تکبیرررررررررررررررررررررررررر!!!
    هر روز واسه سلامتی شما دعا میکنم.
    چند روز پیش کربلا بودم و زیر قبه، بعد ظهورخورشید،سلامتی ماه و ستاره هاشو خواستم به خصوص داداش حسین علمدار جبهه سایبرنت!

  120. سربازةٌ می‌گوید:

    سلام علیکم
    ۱- ان شاءالله سایه ی مادران شهداءاز سر ما کم نشود.روح شهید شیرودی عزیز هم شاد.
    ۲-۲۱ رمضان به دنیا آمد،۲۱ رمضان با جدش دیدار کرد،حال آنکه ۲۱ سال بیشتر نداشت.سید علی از استان مازندران،شهرستان ساری ،آه و نوای واحسرتا! را بر دل ما به جای گذاشت!خوشا به حالش.
    ۳-قدیانی،قدیانی،پیشاپیش ، شهادت مبارک!!! سرتو بپا برادر!
    طیب الله فی انفاسکم/
    بسیار عالی ودلنشین…
    فکر می کنم چند باری باید این نوشته را بخوانم،نیاز دارم.
    واما حسین آقای قدیانی؛
    “من اما تخس ترین بسیجی این دیارم …” چه میکنی؟ دم شما گرم.

    ۴-“این روزها نگاه ماه، خبر از نزدیکی سحر می دهد.”
    .
    .
    اللّهم عجّل فرج مولانا وامامناوصاحبنا،اباصالح المهدی(عج)
    ————————————-
    ” به زودی لاله باز بوی گل می گیرد.”
    .
    .
    اللّهم اجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه

  121. سیدجلال می‌گوید:

    جوخه ها را هدف بگیرید. جوجه ها خود خواهند مرد…….
    این مرد را باید روی سر گذاشت این سردار جنگ نرم را میگویم.
    اگر ما بسیجیه این جنگیم و شمار افسران این جنگ، من مطمئنم که این داداش حسین سردار بزرگ این جنگ است.
    سلام بر سردار جنگ نرم
    با این متنی که گفتی خراب کردی آسمون رو روی سره بعضی ها..
    خدا تو را برای مبارزه با دشمنان ماه و خورشید حفظ کد انشالله.
    به کوری چشم خاتمی منافق

  122. حمید صفار هرندی می‌گوید:

    صبرتُ و فی العین قذی و فی الحلق شجی
    ترجمه آزاد شما از این کلام امیرمؤمنان علیه السلام: خار در اشک و استخوان در بغض…

  123. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ببخشید داداشی جونم،
    خط ۱۵ : “که ویلا ندارد و من جرئت می کنم : “جرأت” درسته.

    نگفتم “خصوصی” چون می دونم عمومیش می کنی!

    غلام قلمتیم داداشی!

  124. لجمن می‌گوید:

    داداش حسین از دستت عصبانی ام خدا ازت نگذره نمی شد یه دو روز اطلاع می دادی تا ما هم خبردار می شدیم و می اومدیم توی مراسم . قربون قلمت !

  125. مهدی موعود می‌گوید:

    با چشمانی پر از اشک: احسنت… احسنت و احسنت و…

  126. مهدی موعود می‌گوید:

    نکته موجود در عکس تاریخ تولد و شهادت که هر دو ۲۱ رمضان وسن شهید هم ۲۱ ساله بوده.

  127. اسکندری می‌گوید:

    خداوند شما را با پدر بزرگوارتان و اربابشان محشور فرماید
    به فرموده حضرت امام که بعضی ها در لباس آخوندها دزدی و خیانت می کنند ولی خودشان آخوند نیستند بعضی ها هم در لباس بسیجی و با نام بسیجی خون فروشی و خیانت می کنند درست مثل قائله کوی دانشگاه زمان خاتمی ملعون آنهایی که لباس بسیجی می پوشند که بسیجی نیستند آنهایی که برای در آوردن یک قران پول بیشتر ریش پر می گذارند و یقه لباسشان را تا ته می بندند که بسیجی نیستند چقدر در ماشینهای مدل بالای شمال شهر آقایونی با هیبتی بسیجی تر از بسیجی ها دیده اید که کنارشان یک خانمی با قیافه ای نانجیب تر از زنان ایستاده در کنار میدان ونک نشسته است ؟ این بساط تظاهر به ایمان و عمل به اصل کفر و جنود واقعی شیطان بودن برای حزب اللهی واقعی دیگر نخ نما شده .آنهایی که به نام دین و با دست گرفتن تهمت و غیبت و …از زیر بار مسئولیتهای شرعی شان شانه خالی می کنند درست مثل فیلم اخراجی ها ست و پسر میرزا که هنوز منتظر است که توفیق شود شاید به جنگ برود و ما هم جز با جمله باش تا توفیقت بیاد هیچ چیزی به این بزدل صفتان نمی توانیم بگوییم که نرود میخ آهنین در سنگ .
    شما ای افسر جنگ نرم به جلو بتازید و بدانید که بسیجیان واقعی صاحب الزمان همواره پشت و پناه شما خواهند بود انشاءالله این زمانه زمانه ای است که یاران منتظر شکل می گیرند و آبدیده می شوند در انواع نبردها برای ظهور منتقم خون خدا .

  128. اخراجی ها 3 می‌گوید:

    با سلام
    ای خداوند
    امان از شعار های رنگین و دثار های زهر آگین
    امان از ظاهر های فریبنده و باطن های ننگین
    فغان از چهره های مقدس و درون های ملوث
    فریاد از سخن های شیرین و مقاصد شوم
    تنها تویی که پنهان ترین زوایای وجود آدمیان را می فهمی .
    هدایتمان کن.
    التماس دعا …

  129. بچه حزب اللهی می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    گویاجای ماخیلی خالی بوده.
    زیارتتون قبول
    واقعا که گل کاشتید.
    راستشوبخوای کلی ذوق کردم وقتی اسم شهرم “شهرضا”روتوی قطعه دیدم .”مزارهمت درشهرضای چشمان مادرهمت است”
    ان شاءالله هروقت میرم سرخاک شهیدهمت نایب الزیاره شما هم هستم .

  130. دشمن تاجر پسته می‌گوید:

    با سلام
    این آقا غلط کرده خواب امامو دیده این اگر خواب امام رو دیده بودکه امام تو خواب آنچنان بلایی به سرش می آورد که دیگه هوس خوابیدن به سرش نزنه چه برسه به خواب دیدین

  131. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام به داداش حسین بچه بسیجی ها و همه ستاره های حضرت ماه
    « و القلم و ما یسطرون » قسم به قلم و آنچه نگاشته خواهد شد .
    … تبارک الله به این قلم . تبارک الله به داداش حسین بچه بسیجی ها .

  132. مجل می‌گوید:

    سلام من دومین باری که این جا میام .وقتی داشتم مطلبو میخوندم دست و پام یخ زده بودن ،خیلی خوشگل مینویسین درست حرفی که تودلمه ،کمتر این طوری پیدا میشه،منم با نظراون دوستمون موافقم که لیاقت شما شهادته،شما پاکین چون اونی که دلتون مینویسه پاکه،شما مثل یه شهیدین.

  133. احمد می‌گوید:

    با سلام تصویر مزار شهید که در ابتدای متن آمده است مربوط است به شهید بزرگوار سید علی دوامی از شهدای معروف و محبوب القلوب شهرستان ساری که به لطف خدا به علت فاصله مزار این شهید بزرگوار از مزار سایر شهدا، از بلای همسطح سازی بنیاد شهید در امان مانده است.

  134. امین می‌گوید:

    لعنت خدا بر سران فتنه

  135. سیده زینب می‌گوید:

    عکس دوم مربوط به سید علی دوامی متولد ۲۱ رمضان است که در ۲۱ رمضان درسن ۲۱ سالگی به شهادت نائل امدند . این شهید بزرگوار اهل ساری هستند .

  136. نعیمه می‌گوید:

    سلام
    واقعا خسته نباشی به خاطر کتابتون.واقعا ممنونم به خاطر حرفایی که تو کتابتون زدید.
    من دانشجو ام. شهدای گمنام رو اوردن دانشگاه ما .الان بالای تابوتشون بودم.چقدر حس خوبی بود.دوست داشتم برم طلاییه (پیش شهدا)اما میدونستم جورنمی شه حالا حس میکنم خود طلاییه(خود شهدا) اومدن. اعتماد به نفس کاذبه میدونم.
    خیلی براتون دعا کردم که در کارتون موفق باشید.بازم ممنونم

  137. بهار می‌گوید:

    خدا قوت
    حرف دل همه بچه بسیجیهای با معرفتو زدی داداش حسین

  138. زهرا می‌گوید:

    سلام علیکم خدا پشت پناهت برادر الحق که جوهر قلم شما ادامه خون پاک پدر شهیدتان است به مادر شما به خاطر داشتن چنین فرزندی غبطه میخورم التماس دعا

  139. سید مهدی می‌گوید:

    با افتخار لینک شدید.

  140. بیننده می‌گوید:

    سلام علیکم
    رحم الله والدیک

  141. نجف می‌گوید:

    بسم الله القاصم الجبارین.

    سلام حاج حسین. خسته نباشی برادرم. من حقیر یکی از جامونده های بی لیاقت کربلای کانال دوم گردان کمیل فکه توو والفجر مقدماتی ام و از اون ببیچاره گان عقب مونده از خیل یاران کربلای کانال سوم و چهارم کمیل توو شرهانی فکه توو والفجر یک.از اون سینه سوخته های پوست کلفت بجا مونده از مرصاد و بیت المقدس هفت اون کزبلای سوزان و تفتیده شلمچه و والفجر ده که برای مردم باقی مونده از حادثه هیروشیمایی حلبچه موندن فجر شد ولی با عنایات همین آقای خواب دیده برای من وما والزّجر. تا سال پیش که فرقان خون یارانمان کارگر افتاد بر پیکر نجس اهل فتنه . وحق و باطل را خدا به نفس مسیحایی مهدی فاطمه(عج) از دو لب مبارک خمینی دیگر،سید علی، ابن خلف علی و فاطمه و رسول ، جدا کرد برای اهل بصیر که سالها بخاطر سکوت راهبرشان مُهر سکوت نشکستند و به مخیله خود حتی فکر پا فراتر نهادن از دایره ولایت را راه ندادند و مانند او استخوان در گلو و خار در چشم بودند و تمام آن مدت سخت، روی نگاه کردن به عکس امام را هم نداشتند. اما امروز دیگر برادرم بحمدالله با مجاهدت شما و دوستان و همرزمانمان که نقابهای نفاق راپاره کردیم و چهره های کریه گرگ های برّه نما را ظاهر ساختیم و راه بصیرت و بصارت را از راه عدوات و سفاهت روشن کردیم….. و این نبود مگر به عنایت حق و توجه مولا و صاحبمان مهدی ناظر و حاضر فاطمه ارواحنا فداهما که بدست با کفایت رهبر عزیزمون آقا سید علی ادام الله ظلّه که چشم فتنه و پاشنه آشیل این مجسمه پوشالی را کور و سوراخ کرد.برادرم با قدرت و صلابت حیدری و صفدری بتاز و پیش ران و بدان که حقیر و همرزمانمان کنار تواییم و به تو و قلم و سلاح و زبانت افتخار میکنیم…. در پناه امام عصر(عج) موید و منصور باشی…. یا علی مدد.

  142. ALEX می‌گوید:

    به نظر من پسوند گمنام برای شهید درست نیست؛ چون وقتی شهید شد نامش فراگیر دل ها میشه و گمنام نمیشه…♥

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.