بابااکبر نقطه ضعف من نیست!

۸۷ روز تا عاشورا

مصاحبه اختصاصی قطعه ۲۶ با حسین قدیانی در شب رکورد شکنی دوباره

للحق. نوشتن از کسی که نوشته هایش نوشته های نویسندگان زیادی را از جماعت مغفول جبهه مقابل به زباله دان تاریخ فرستاده، یقینا از امثال چون منی که به تصویرگری شهره ام تا قلمگری، سخت است. خیلی سخت تر از آنی که بدانی مطلع سخن از کجا آغاز کنی و به کجا منتج سازی. لکن آنچه امثال مرا وا می دارد تا تمام قد به احترام صاحب قطعه ۲۶ برخیزیم و تکبیری جانانه جوهره کلمات آینده اش کنیم، نیست جز به پاس سرسختی قلم این بزرگ مرد کوچک. سرسختی این قلم نه از دوران سراسر محنت و عبرت فتنه، که از ریختن اولین قطره خون “بابا اکبر” بر پهنای خاک این خراب آباد. و تو چه می دانی پیوند خونی میان پدرها و فرزندان ایمانی و آسمانی این آب و خاک را. “حسین” را بسیار متفاوت یافتم. چه در خلق و خو و کج خلقی های گاه و بیگاهش و چه در طنازی ها و قلم فرسایی های غیورانه اش … و این هر دو، خلق عجیب و قلمفرسایی، ملغمه ای است که جز بر بعضی از بندگان بی ادعای حضرتش بر احدی ساطع نمی گردد. این چند خط را بگذارید به حساب دو چیز: اول؛ تکریم زندگان مجاهد این دیار و مخلصانی از جنس حسین قدیانی. البته تا روزی که پای کار مولای این دیارند و دوم؛ مطلع الآغاز سوال و جواب های ناگفته و ناشنیده اهالی قطعه بیست و شش با صاحب قلم خونین این روزگار آزگار … و در آخر چه چیزی برای گفتن مانده است جز اینکه: آنجا که چشمان مشتاقی برای انسان اشک می ریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد. کوچکترین بنده خدا/ میثم محمدحسنی/ ۸۹ روز مانده به یوم العیار عاشورا
سید احمد:
۱- دلیل حذب این همه مخاطب برای قطعه ۲۶ چه بوده است؟ چرا وبلاگ نویسانی که قبل از تو در این فضا بودند لااقل در این زمینه موفق نبودند؟
صراحت، ظرافت و صمیمت در دفاع از ولایت، دلیل جذب این همه مخاطب برای قطعه ۲۶ بوده است. دیگر دوستان هم در این باره کم و یا بیش از من موفق بوده اند. به اعتقاد من کیفیت نوشته ها بیش از کمیت مخاطبان اهمیت دارد. شاید وبلاگ نویسی فقط ۳ نفر آن لاین داشته باشد اما قلمش از من بهتر باشد. با این همه من اصلا خودم را وبلاگ نویس نمی دانم. من نویسنده تندروترین باتوم به دست ها هستم. شان من بالاتر از وبلاگ نویسی است.
۲- یک جمله با دیدن این کلمات بگو.
حضرت ام البنین: فاطمه، ام الائمه است و ام المومنین، ام البنین.
عاشورا: در یکی از این محرم های واپسین، جلو می اندازیم عاشورا را.
افسران جنگ نرم: ستاره های حضرت ماه.
حاج منصور: حنجره اش “ارضی” اما فریادش “سمایی” است.
منتقد: گاهی خوب است و گاهی حرف مفت می زند.
قطعه ۲۶: اینجا قطعه ای از بهشت است؛ نه با قلم که با خون باید نوشت.
صفار هرندی: وقتی گوشم را می گیرد، بیشتر عاشقش می شوم.
داداش حسین بچه بسیجی ها: همان حسین قدیانی است؛ منهای معایبش.
۹ دی: چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی، همان اتوبوسی بود که پدرم را برد جبهه.
موبایل: کاش بزرگی آدم ها به کوچکی اندازه موبایل شان بستگی نداشت.
کروبی: کلا به شما که عرض می کنم؛ خیلی باحال است.
رضا (خصوصی):

۱- آیا شما با علیرضا کیانی قهر هستید؟
علیرضا از بهترین برادران من در فضای سایبر است و در حقم زیاد برادری کرده. البته الان با او قهر هستم ولی به زودی با او آشتی خواهم کرد. به دنیایی یک تار موی علیرضا را نمی دهم.
۲- وقتی وارد پیشخوان می شوید و فحاشی های رکیک علیه خود را از طرف سایت بالاترین می بینید، چه حسی پیدا می کنید؟
من یک آینه در جیبم دارم که این جور مواقع می گذارم جلوی ناسزا دهنده.
۳- اینجا چه کسی را از همه بیشتر دوست داری؟
سئوال تابلویی است؛ این را همه می دانند.
۴- چرا این همه غلط املایی داری؟
وقتی غرق نوشتن می شوم، املایم ضعیف می شود. کلا در بچگی هم زیاد دیکته ام خوب نبود. گاهی از اهل خانه املای درست کلماتی را می پرسم که اگر بگویم شما شاخ در می آورید. یک بار فکر می کردم الاغ با عین است! این البته زیاد مهم نیست؛ الاغ را علاق هم بنویسی، باز همان الاغ تراوای خودمان است.
سارا:

۱- زندگی نامه حضرت ماه را کی می نویسید؟

با همت برخی اسناد موجود از مقطعی از زندگی “آقا” در مرکز اسناد که جناب روح الله حسینیان از من خواسته اند، این کتاب را به لطف خدا خواهم نوشت. فعلا اما باید همین کارهای نیمه تمام را تمام کنم. با یک دست فعلا هم زیاد هندوانه برداشته ام.

۲- نظر مبتنی بر هک کردن وبلاگ جلبکها را چرا تایید نمی کنید؟ چرا نظری که محتوایش بخشی از متن یک وبلاگ است، تایید نمی شود؟ آیا قرار است از مخاطبان اینجا فقط قطعه ۲۶ سود ببرد و دیگر افسران جنگ نرم بی نصیب از این نعمت باشند؟
تایید برخی نظرات طولانی خارج از حوصله وقت من است. گاهی تایید یک نظر مستلزم کسب اطلاعاتی است که باز هم وقت گیر است ولی هیچ وبلاگی اندازه قطعه ۲۶ برای نظرات مخاطبانش وقت نمی گذارد. این دیگر خیلی واضح است. تا حدی هم که در توانم بوده، به دیگر عزیزان این عرصه برای دیده شدن وبلاگ شان متاثر از نظری که گذاشته اند، بها داده ام. من حتی برای این کار، یکی از تعهدات خود را زیر پا گذاشتم و می بینید که وبلاگ های موجود در فلانفا هم بر خلاف قول قبلی ام تایید می شود.
۳- آیا شده یک جلبک شما را در خیابان ببیند و بشناسد؟ عکس العملش چه بوده؟ آیا نمونه ای هم بوده که به درگیری فیزیکی بیانجامد؟
یک بار در صف نان، یکی از همین ها مرا دید و گفت: ببینم! تو همان حسین قدیانی نیستی؟ گفتم: بله. گفت: خیلی عوضی هستی اما قلمت انصافا باحال است! یک بار هم در پمپ بنزین، چنین دیداری به درگیری فیزیکی کشیده شد، که با وساطت مامور پمپ بنزین به خیر گذشت. یک بار هم در بهشت زهرا دختر خانمی مانتویی، مرا کشید کنار و گفت: من به موسوی رای دادم اما نوشته های شما اگر چه تند اما صادقانه است. به خصوص وقتی درباره رهبر و شهدا می نویسی. از همه این موارد زیاد بوده.
۴- ما با دیدن این همه ستاره در قطعه ۲۶ به وجد می آییم، آیا شده خود شما هم ذوق کنید؟
اولین پیام بازرگانی که سید احمد گذاشت، از شدت خوشحالی جیغ کشیدم.
سروش:
۱- داری در یک شب بارانی، رانندگی می کنی و به نوشتن طنزی درباره کروبی فکر می کنی. در همین لحظه می بینی، کروبی را یک ماشین زیر گرفته. واکنش ات چیست؟
با چهار چرخ ماشین می روم روی شیخ بی سواد تا دیگر به نظامی که ۳۰۰ هزار شهید برایش خون داده اند تهمت نزند.
۲- اگر روزی کتاب شما مثل “دا” با تقدیر رهبری روبرو شود، چه می کنید؟
مقایسه “نه ده” با هیچ کتاب دیگری درست نیست. همین حالا هم “آقا” از کتاب “نه ده” تقدیر کرده.
۳- اگر بفهمی “آقا” نظر مثبتی به برخی نوشته های شما ندارد، چه می کنید؟
مثل آن دزدی که وقتی دستش را حضرت مولا برید، رفت و پز داد که دست مرا “علی” بریده، من هم در درجه اول افتخار می کنم که حضرت ماه به من نقدی داشته باشد و با افتخار داد می زنم که؛ خامنه ای مرا نقد کرده. در درجه بعد هم سعی می کنم با همه وجود آن نقد “آقا” را در نوشته های بعد از این اعمال کنم. بعد هم دوباره می گویم؛ بابای ماست خامنه ای.
رامیان:
۱- بزرگترین نقدی که به خود وارد می دانید، چیست؟
گاهی زود عصبانی می شوم اما زودتر از آنکه دیر شود، جبران می کنم؛ در دلم چیزی نیست.
داداش سجاد:
۱- گزینه شما برای ریاست جمهوری آینده چیست؟
با این حال و روز، آرای باطله!
۲- منفورترین سران فتنه از نظر شما؟
خاتمی.
۳- حرکت فتنه خزنده آینده ریشه در چه کسی دارد؟
هر کسی باشد، نسل فتنه اش را با تیشه و از ریشه قطع می کنیم.
۴- آیا عشق همان حسین است؟
نه، عشق حسین است بعلاوه عباس.
حامد:
۱- آیا رهبر همه نوشته های شما را می پسندد؟
این چه سئوالی است؟ بله، به همان دلیل که شما ستاره ها، یا مثلا اساتیدم ممکن است از برخی نوشته های من و یا از برخی جملات من و یا از برخی کلمات من خوش تان نیاید، رهبر هم ممکن است. البته قبول کنید که این، غیر معقول و عملی خلاف منطق است که من برای هر نوشته ام، از بزرگان تایید بگیرم. این، نه در شان بزرگان است و نه اقدامی ممکن. البته در ۵۰۰ صفحه کتاب “نه ده”، اگر چهار تا غلط کیفی، پیدا شود، باز هم نمره خوبی است برای من.
پریسا:

۱- چرا به شما می گویند داداش حسین؟
این را باید از کسانی پرسید که به من داداش حسین می گویند. سید احمد! تو چرا به من می گویی داداش حسین؟
۲- چرا زود به زود آپ می کنید؟
چون عجله دارم؛ آنقدرها وقتی نداریم برای کوباندن پرچم اسلام در انتهای افق.
۳- چرا ستاره های قطعه ۲۶ این همه خوب هستند؟
چون نور خود را از ماه می گیرند.
۴- از این انتقاداتی که از شما شده، تا به حال کدامیک را وارد دانسته اید؟
خیلی بوده. اخیرا امیرعلی و هپلی نقدی به یکی از نوشته هایم کردند که من ۲ دقیقه ای متن را اصلاح کردم. متن “تاثیر جامعه شناسانه و ناخودآگاه بی بصیرتی فرزندان شهیدان مطهری و بهشتی، به میزان محبوبیت پدران بزرگوارشان”. اغلب دوستان می توانند شهادت بدهند که من نقد بی غرض و مرض شان را به راحتی پذیرفته ام. از امیرحسین ثابتی بگیرید تا سجاد صفار. آنجایی هم که لازم بوده، روی نظر خودم ایستاده ام.
مصطفی، مدیر چفیه:
۱- بزرگترین مشکل زندگی شما؟
از نظر دنیوی، مشکل مالی و از نظر اخروی، دغدغه عاقبت به خیری.
……….:

۱- آیا مشکلی ندارد که اینجا خواهران، شما را داداش حسین صدا می کنند؟
خب بالاخره مرا با یک اسمی باید صدا کنند دیگر. نکته سنج اما در هر صورت ذره بینش خوب کار می کند. با این همه اگر خواهران محترم مرا “آقای قدیانی” صدا کنند، به شرع و عرف نزدیک تر است.
۲- شما جلوی سفارت بودید؟ آیا چیزی هم پرت کردید؟
بودم اما نه، چیزی به طرف سفارت پرت نکردم؛ چرا دروغ بگویم.

علی:
۱- اگر بابااکبر شهید نشده بود، آیا شما باز هم نه با قلم که با خون می نوشتید؟
بابااکبر را با عنوانی غیر از “شهید” نمی توان فرض کرد.
۲- فرزند شهید بودن چه تاثیری در انتخاب راه شما داشته است؟
زیاد تاثیر داشته اما نه به اندازه ستاره بودن برای ماه.
ریحانه:
۱- چطوری کتاب های تان را گیر بیاوریم؟
من در حال حاضر فقط یک کتاب دارم که آنرا به صورت حضوری و یا اینترنتی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی و یا سایت این مرکز می توانید تهیه کنید.
فروتن:
۱- چرا دیگر مثل سابق به کامنتها جواب نمی دهید؟
تنگی وقت قطعا. این مصاحبه اما امیدوارم جبران کرده باشد.
۲- چرا قسمتی از برخی کامنتها را نقطه چین می کنید؟
اجازه دهید مسئولیت تایید و یا رد کامنتها و یا نقطه چین کردن بخشی از نظرات بر عهده خودم باشد. بخشی از این نقطه چین ها اظهار ارادت دوستان است به من که کمی تا قسمتی بوی غلو می دهد. بخشی هم سازگار با خط و مشی حاکم بر قطعه نیست.

۳- مادرتان هم قطعه ۲۶ را می بیند؟

گاهی مطالبی که بحث برانگیز می شود، می گویند؛ پرینتش را برایم بیاور. مادر بیشتر مطالبم در روزنامه و کتاب “نه ده” را می خوانند. چشم شان یارای صفحه مانیتور را ندارد.

سید جلال خوش لهجه:
۱- با این همه هوادار چرا به طرف صدا و سیما حرکت نمی کنی و آنجا را یک تکانی نمی دهی؟
اولا؛ کدام هوادار؟ اینجا کسی عاشق چشم و ابروی من نیست. ثانیا؛ من نشانی صدا و سیما را بلد نیستم.
تنگستان:
۱- قد، وزن و قطر بازوی تان در حالت دم کرده، چقدر می شود؟
قدم روی شانه عمو عباس، سر می ساید به آسمان. وزنم، بیشتر از پر یک پروانه نیست اما قطر بازویم در حالت دم کرده، جمله ای خطاب به دشمن می شود؛ غلط کردید بیشمارید.
۲- قدرت و سرعت ضربات باتوم چقدر است؟
این را باید از آشوبگران عاشورا بپرسید که دیگر جگر نکردند غلط زیادی کنند.
یازینب:
۱- آیا همسرتان از خواننده های قطعه ۲۶ هست؟ آیا نظر هم می گذارد؟
خواننده قطعه که هست اما نظرش را حضوری به خودم می گوید.
۲- نظرتان درباره نظر “یازینب” چیست؟
گاهی که در نظرتان جملاتی از خود متن را انتخاب می کنید، دقیقا همان جملات دلخواه خودم است.
فاطیما:
۱- سیر مطالعاتی شما چیست؟
از رمان تا تاریخ و فلسفه و کتب دینی می خوانم اما جوری نمی نویسم که مثلا بگویم من هم اهل بخیه هستم. ساده نویسی بهترین کار است و الا من هم بلدم اصطلاحات علوم سیاسی را در لابلای نوشته هایم بیاورم. به رمان خیلی زیاد علاقه دارم. هیچ چیز مثل خواندن رمان تقویت نمی کند قلم را. عاشق “ایتالو کالوینو” و شاهکارش “بارون درخت نشین” هستم.
هرچی:

۱- آیا شده حضور بابااکبر را واقعا و عینا حس کنید؟
بله، زیاد. متن “من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است” را اگر بگویم کلمه کلمه اش را خود بابااکبر نوشت، ولله دروغ نگفته ام.
۲- آیا خانواده مانع کارتان نمی شود؟
مادرم و همسرم گاهی می گویند تند می روی اما بعد که با من هم کلام می شوند و توضیحات مرا می شنود، قانع می شوند. مانع من هم هرگز نبوده اند. با متانت تحمل می کنند شوریدگی های مرا.
داوود (خصوصی):
۱- سید احمد راستش را بگو؛ روزی چند بار برایت کامنت خصوصی می دهد؟
خیلی زیاد و در عین حال خیلی کم. دیدن اسم سید احمد روی پیشخوان، روحیه ام را می برد بالا.
۲- با “ای. دی. اس. ال” وصل می شوید یا “وایمکس”؟
هیچ کدام. باور کنید؛ “دایال آپ”.

فطرس ملک:
۱- آسینتامن یعنی چی؟
یعنی دعا کنید سمفونی مورچه ها تمام شود.
۲- هستند کسانی که شما را آدم نقد پذیری نمی دانند.
لطف می کنند. خب حالا من چه کار کنم؟
۳- با سید احمد آیا نسبتی دارید؟
من نه تا به حال سید احمد را دیده ام و نه حتی شماره ای از او دارم.
۴- چطور به زندگی شخصی تان می رسید؟
با این اوضاع البته به سختی.
گمنام:
۱- روزشمار محرم چه شد؟ جمله روزشمار چه شد؟
من گاهی روزی ۶ متن می نویسم. لزومی به تکرار روزشمار در همه متون نیست. جمله هم باید بیاید. قبول کنید کار سختی است؛ یک جمله بگویی، آنهم زیبا و مختصر و مفید باشد.
امیر:
۱- تکلیف کتاب های تان چه شد؟
سفرنامه عمره آخرای کار است اما دیگر نمی توانم دقیق یک زمان را معین کنم. سمفونی مورچه ها حالاحالاها کار دارد. “نه ده” به چاپ ۱۲ رسیده و به زودی در ۱۰۰۰ صفحه و فقط با جلد سخت توزیع می شود که مجموعه ای از کارهای شما هم اضافه شده به کتاب. مجموعه ای از طنزهای ۱۰ سال روزنامه نگاری ام هم دارد کتاب می شود. ۲ تن از اساتیدم دارند بهترین طنزها را گلچین می کنند.
آذرخش:

۱- شبانه روز شما چند ساعت دارد و چرا اینقد بابرکت است؟
این برکت محصول دعای شماست اما از اینها گذشته؛ “اول آیا”؟
۲- غیر از خون بابااکبر چه عاملی نوشته های شما را دلنشین کرده؟
باز هم دعای امثال شما و یکی هم توجه من به انتقادات درست.
مهاجر:
۱- چه شد که برای نوشتن رمان به مورچه ها رسیدید؟ و چه شد که شخصیت اصلی رمان شما شدند؟
من به مورچه ها نرسیدم؛ مورچه ها به من رسیدند. این مورچه های مزار بابااکبر هستند که دارند من را می نویسند.
امیرعلی:
۱- فدایی داری هزار هزار، حرفی هست؟
حرف این است که من کوچک ترین برادر شما هستم و از همه شما ستاره ها کم سوتر.
۲- وصیت نامه ات در یک جمله.
برای ماه، شان شما فقط ستاره بودن است.
۳- بابت اداره قطعه ۲۶ چقدر حقوق می گیری؟
گفت: بعد از جنگ، من برگشتم سر همون زمین؛ بی تراکتور!
فرص الخیر:
۱- تاثیر اتفاقات قطعه در شرایط بیرونی شما چیست؟
من هرگز بیرون از قطعه نیستم. زندگی شخصی من بخشی از همین قطعه مقدس ۲۶ است.
۲- ما چقدر به شما در طول این مدت شبیه شده ایم؟
من در قطعه بیشتر از شما خوبی آموخته ام تا شما از من.
۳- چقدر حضور ما برای شما مهم است؟
تعارف نکرده باشم، بسیار زیاد. من اگر برای دل شما ستاره های حضرت ماه بنویسم، در راستای همان نوشتن، فقط برای خداست، چرا که من شما را پاسداران دین خدا می دانم.
پیام فضلی:
۱- آیا بعد از نوشتن مطلبی در قطعه به شما پیامی همراه با تطمیع و یا تهدید داده شده است؟
چند تایی پیام بوده. مشایی مثلا زیاد دوست دارد که من با او یک صبحانه بخورم. در همین موج اخیر انتقادات از من هم، باند قالیباف به شدت فعال بود. من اما کار خودم را می کنم. من فقط با روایت باتوم به دستها بسیجی ام. همین. البته تهدید و تطمیع فقط برای من نیست.
۲- تا حالا شده بچه های قطعه را سر کار بگذاری؟
سر کار که استغفرالله اما چند باری شده، خواسته ام موجی راه بیاندازم که ناخواسته خودم برای خودم کامنت گذاشتم! تا به حال ۱۶ تا کامنت، خودم برای خودم گذاشته ام و قول می دهم دیگر تکرار نشود. یک بار هم بالای یک متن نوشتم “داستانی بر اساس یک واقعیت” که کل آن متن خالی بندی بود. البته بعد زد و خدا آن داستان را برای ما واقعی کرد … که بماند. فقط همین ۲ مورد بوده که من صادقانه آنرا گفتم. آن داستان هم خود به خدایی در عالم واقع خیلی تلخ تر از آن بود که من برای تان نوشتم؛ منتهی برای خودم در عالم واقع رخ نداده بود. به هر حال نویسنده ای، نویسنده است که دروغش را هم، یعنی تخیلات ذهنش را هم راست و بر اساس یک واقعیت بیرونی بگوید.
یار دبستانی:
۱- من خودم خاتمی را خائن می دانم اما آیا شما صلاحیت این را دارید که برای … مصداق تعیین کنید؟
با همان صلاحیتی که شما در خودت دیدی و به خودتان حق دادی به خاتمی خائن بگویی، من هم بر اساس همان صلاحیت، این را گفتم. من نویسنده باتوم به دستها هستم. من منشی موتور هزاری ها هستم. چند شب پیش جمعی از تندروترین این عزیزان، به این نتیجه رسیدند که این منافق را ملعون و … بنامند. من چون منشی ایشان هستم، همین را هم برداشتم و نوشتم. ایرادی اگر هست، به این عزیزان بگویید. من در این مورد بی گناهم. البته قوه قضاییه سران فتنه را اعدام کند، من دیگر به ایشان نازکتر از گل نخواهم گفت. در غیر این صورت مجبورم با این قلم، جور کم کاری دستگاه قضایی را بکشم.

اندیشه روشن:
۱- برخی وبلاگ نویسان برای پربیننده شدن وبلاگ شان چه کنند؟
من قوت کار یک وبلاگ را فقط در پربیننده بودن آن وبلاگ نمی دانم اما در جواب سئوال شما باید به تقویت قلم به عنوان یک اصل مهم اشاره کنم. دیگر اینکه باید اصول جنگ روانی با دشمن در فضای سایبر را به خوبی بلد باشیم. این ۲ عامل، بیننده های وبلاگ را زیاد می کند. وبلاگی خوب و موثر است که از دوست جونی تا دشمن خونی بیننده داشته باشد.
۲- در این شرایط به جز راه اندازی وبلاگ و احیانا سایت چه کار دیگری در جنگ نرم می شود کرد؟
به عقیده من یک کار را درست انجام بدهیم، بهتر از انجام دادن ناقص چند کار است. گاهی به اسم خالی نماندن فلان میدان به آن عرصه می رویم و بعد می بینیم حوزه اصلی کار خودمان غریب افتاده است.
۳- آیا نباید به فعالین عرصه سایبری به خصوص در جنگ نرم از طرف دولت و یا حکومت کمک مالی، معنوی و … شود؟
کمک باید بشود اما پول همیشه با تعهد نسبت عکس داشته. این یک اصل است. من روزی که دیگر از نظام دفاع نکردم، بدانید پولی به جیب زده ام و تا وقتی کسی مرد و مردانه، نه مثل برخی ها پای ولایت فقیه ایستاده، شک نکنید، با سیلی دارد صورت خود را سرخ نگه می دارد.
خان باجی:
۱- آیا شما را تا به حال و مثلا در جایی خلوت و یا محل اجتماع آنطرفی ها، خطر جانی تهدید کرده؟
۲ شب بعد از انتخابات که نزدیک بود مسافر آن دنیا شویم. احسان محمدحسنی در مقدمه کتاب “نه ده” مختصر اشاره ای کرده اما اینکه مثلا کسی مرا شناسایی کند، تا به حال که نبوده. بگذریم که من گمان نمی کنم آنقدرها هم معروف شده باشم که مثلا بخواهند مرا شناسایی کنند و بگذریم که بابااکبر مثل کوه پشتم ایستاده است. از آن کمای ۳ روزه و از آن ۹ ساعت عمل جراحی زنده بیرون نمی آمدم، اگر پدرم هوایم را نداشت.
۲- تعارضات سران فتنه در چیست؟
این را نمی دانم اما نقطه اشتراک سران فتنه و آدم های مسئله ساز، کینه قدیمی شان نسبت به ولایت فقیه و مصداق عالی قدر آن ولی فقیه زمان است. هر شب پرستی هر خفاشی فقط با ماه مشکل دارد. همین.
شقایق:
۱- چرا در رشته مورد علاقه خود تحصیل نکرده اید؟ و چرا نمی خواهید در این رشته از دانشگاهی مدرک بگیرید؟
من ببخشیدها آدم رکی هستم؛ با این وضع دانشگاه های ما، دکترهای مثلا رشته ادبیات باید جلوی قلم من لنگ بیاندازند. شان قلم خود را بسیار بالاتر از مدرک دانشگاه می دانم.
۲- حاج احمد متوسلیان را اگر ببینی چه می گویی به او؟
به او می گویم؛ برادر احمد! تو با یک بنی صدر طرف بودی ما با بنی صدرها. این مصاف، جگر تو را می طلبد.
منتظر اشاره سید خراسانی:
۱- چرا اینقدر به قالیباف حمله می کنی؟ چرا او را در یکی از نوشته هایت با فلانی مقایسه کرده ای؟
من نمی دانم؛ از قالیباف بپرسید که چرا اینقدر بی بصیرت است. یکی در عاشورا آب می بندد بر سپاه ماه و دیگری باز هم در عاشورا مترو را به سنگر آشوبگران عاشورا بدل می کند اما در همین ماه مبارک، در مترو را به روی مناجات کنندگان مسجد ارک می بندد. کسی که ادای آدم بدها را در می آورد، من چگونه او را با قاسم ابن الحسن مقایسه کنم؟
۲- چه شد که به “آقا” گفتید “حضرت ماه”؟
من به ایشان حضرت ماه نگفتم؛ ایشان خود ماه بود در این شب های بی خورشید.
۳- چرا در جمع دانشجویان چند وقتی است که دیگر صحبت نمی کنید؟
همین الان مثلا شرمنده بسیج دانشگاه اصفهان و زنجان شدم و این عزیزان باید مرا ببخشند. نیاز من به خلوت، گاه بیش از نیاز من به جلوت است.
۴- چرا ایمیل ها را جواب نمی دهید؟
اصلا بلد نیستم ایمیلم را چک کنم. هر کسی با من کار دارد همین جا کامنت بگذارد. می ترسم ایمیل را هم یاد بگیرم، بشود حکایت همین وبلاگ!
پریسا:
۱- چرا به سران فتنه توهین می کنید که جلبک ها هم به مقدسات ما توهین کنند؟
من کدام توهین را به سران فتنه کردم که این بی همه چیزها حسین غلام کبیری را به شهادت رساندند؟ من کدام توهین را به سران فتنه کردم که جلبکها علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند؟ ما اندازه تمام عمرمان هم به اینها فحش بدهیم و توهین کنیم، حق شان است اما من یکی اهل ناسزا نیستم. هر چه می گویم سزای این جماعت است. حرف شما البته حرف درستی است ولی من مصداقش نیستم. من البته از خدا و علی و سیدعلی هم یقینا باادب تر نیستم. اسرائیلی ها مثل کدام حیوان دروغ می گویند؟ امام به چه کسی می گفت مردک؟
۲- می شود از دل تنگی های تان برای بابااکبر بگویید؟
هر نفسی که می کشم، آهی است از جدایی.
۳- نظرت درباره این افراد:
رضاامیرخانی: در حق من زیاد برادری کرده. قلمش محشر است.
سجاد صفار: هر آنکس که با استادم صفارهرندی نسبتی داشته باشد، برایم عزیز است.
ابراهیم حاتمی کیا: ما همه مدیون آژانس شیشه ای او هستیم.
حسین بهزاد: روزی به من گفت: تو گلوله کم داری. جوخه ها را بزن، جوجه ها خودشان خواهند مرد.
وحید یامین پور: بهترین مصاحبه عمرش را با قطعه ۲۶ کرد. به زودی خواهید خواند.

۳۱۳:
۱- بهترین و دوست داشتنی ترین متن شما از نظر خودتان؟
من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است.
سروش:

۱- آیا امام را به خاطر داری؟
اگر مراد شما از این پرسش دیدن امام از نزدیک است، خیر. من به خامنه ای نگاه می کنم، خمینی را می بینم.
۲- آخرین بار کی خواب بابااکبر را دیده اید؟
من در بیداری پدرم را می بینم.
۳- چه چیزی همیشه ورد زبان شماست؟
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی بحق اخیک الحسین علیه السلام.
۴- جمله ای از زبان چفیه رهبر به ایشان؟
روی دوش تو، بوی شهدا می دهم هنوز.
دعای کمیل:
۱- بهترین جمله ای که تا به حال گفته اید؟
همین بالایی؛ “روی دوش تو بوی شهدا می دهم هنوز”.
محمدحسین حیدری:
۱- آیا حاضرید به محوریت شما یک مجموعه سایبری، خارج از قطعه ۲۶ صورت بگیرد؟
من اصولا از محور بودن در هر جمعی بیزارم. از طرفی همین قطعه مقدس و البته مظلوم ۲۶ با همت همه دوستان، کار هزار تا مجموعه سایبری را دارد می کند. مجموعه سایبری چه کار قرار است بکند که قطعه ۲۶ آن را هزار بار بهتر انجام نداده؟
سپید:

۱- تعریف حسین قدیانی از خودش؟
خادم قطعه ۲۶ بچه بسیجی ها.
۲- برخی اصولگرایان شما را جزء نخبگان این جبهه به حساب نمی آورند. چرا؟
حق دارند، چرا که من فلافل خوردن در کوچه کثیف مسجد ارک را به این اداها ترجیح می دهم.
حامد:
۱- چی شد که فرمانده سایبری شدی؟
من کم سوترین ستاره ام در این آسمان. اینها شایعه است. بشنو و باور نکن.
جوجو:
۱- آیا ممکن است در آخر رمان سمفونی مورچه ها، مورچه ها شما را بخورند؟
هیچ چیز غیر ممکن نیست.
دوست:

۱- چی شد که یک بار خواستید وبلاگ را ببندید، بعد از ۲ روز دوباره پشیمان شدید؟
بالاترین را خواستم سر کار بگذارم.
الفبا:
۱- از روند فعلی قطعه راضی هستید؟
نه، خیلی کارها باید بشود. قطعه هنوز خیلی جا دارد برای تقدس بیشتر.
۲- چه چیزی از حال فعلی قطعه نگران تان می کند؟
اینکه جواب ندادن گاه و بی گاه من به نظرات شما خوبان، حمل بر چیزهایی شود، مرا آزار می دهد.
فرص الخیر:
۱- وقتی دل تان می گیرد، چه کار می کنید؟
وقتی دل آدم تنگ می شود، قشنگ می شود و من تا قبل از آنکه باز شود، خوب نگاهش می کنم.
۲- آیا شده از ورود به فضای سایبر پشیمان شوید؟
پشیمانم که چرا دیر آمدم.
رضا (خصوصی):
۱- چرا وبلاگ شما هیچ پیوندی ندارد؟ آیا هیچ وبلاگی را هم شان خود نمی دانید؟
رشد قطعه ۲۶ در فضای سایبر را مدیون عزیزانی می دانم که وبلاگ مرا پیوند وبلاگ خود کردند. من هم ماهها پیش زیاد پیوند کرده بودم دوستان را. قبول کنید که دیگر وقت مجال این کار را نمی دهد و من نمی توانم به وبلاگ یک عزیز، بله بگویم و به وبلاگ عزیزی دیگر، نه. این شد که کلا بی خیال پیوندها شدم. شکر خدا دوستان، همه درک می کنند شرایط مرا.
۲- از قلم کدام وبلاگ نویس خوشت می آید؟
می خواهی بین ما و دوستان دعوا بیاندازی ها! … امیرحسین ثابتی، قلم خوبی دارد. قلم وحید اشتری هم چندی است خیلی قد کشیده. هپلی در طنز نویسی، عالی است. در بین خواهران هم وبلاگ اندیشه روشن را صاحب قلمی پاکیزه می بینم. خانم رامیان هم خوب می نویسد. اما از بین افرادی که در حین کار نویسندگی و روزنامه نگاری، وبلاگی هم برای خود دارند، بی شک باید از برادر بزرگم “تقی دژاکام” نام ببرم. قلم ایشان عالی است. در بین دوستان اهل طراحی و کاریکاتور هم “مازیار بیژنی” حرف ندارد. این آدم اگر از سبزها بود تا به حال از مجسمه اش طلا ساخته بودند. از بس که ما به هنرمندان جناح خودمان می رسیم! کارهای دوئل و تلخندک هم همیشه برایم دیدنی بوده. همین جا از همه بچه هایی که در این عرصه تلاش می کنند، از همه شان و جدای از اختلاف نظراتی که با هم داریم، تشکر می کنم.
۳- آیا شده کسی در قطعه ۲۶ نظر بگذارد و اصلا در قطعه باشد و شما از او و نظرش خوش تان نیاید؟
بله، شده.
فانوس گرافیک:
۱- قبل از فتنه ۸۸ شما چه کار می کردید؟
کار بدی نمی کردم. می خواندم و می نوشتم. بیش از ۱۰ سال سابقه کار در روزنامه و مجله دارم.
۲- چرا کاری نمی کنید، از پتانسیل قطعه، دیگر دوستان اهل ذوق هم استفاده کنند؟
در این باره که خیلی کار کرده ام. زمان اجازه بدهد، باز هم در خدمتیم.
وارث:
۱- قلم تان را چگونه تیز می کنید؟
با دعای شما.
۲- اخبار را از کدام سایت دنبال می کنید؟
من هیچ سایت خبری ای را نگاه نمی کنم. یعنی وقتش را ندارم. کیهان و وطن امروز و نظرات شما همه منابع من برای کسب اخبار است.
۳- رشته تحصیلی شما؟
مدیریت صنعتی.
۴- چرا عده ای مشایی را تیتر یک می کنند؟
در نوشته هایم بارها به سئوالاتی از این دست پاسخ داده ام.
گمنام ۱۲۴:
۱- با شیخ اصلاحات چقدر رفیق هستید؟
کلا به شما که عرض می کنم؛ خیلی!
یازینب:

۱- آیا برای نوقلمان قطعه، کلاس آموزشی می گذارید؟
نوشته هایم کار همان کلاس را می کند.
پلاک شهادت:
۱- چرا گاهی رک و پوست کنده، حرف خود را به اهالی قطعه نمی زنید؟
اتفاقا بیش از حد صراحت دارم. بخشی از انتقادات به من هم ناشی از همین یک رویی و بی ریایی است. اینکه صریح حرفم را می زنم.
۲- سقف آرزوهای دنیوی و اخروی شما؟
یک آرزوی مشترک دارم که هم دنیایی است و هم اخروی. روزی همه اهالی قطعه ۲۶ زائر کربلا شوند.
شقایق ۱۲۵:
۱- چرا کسانی را که خواستند برای شهدای بسیجی فتنه اخیر، کاری انجام دهند، کمک شان نکردی؟
من به توانایی های خودم نگاه می کنم؛ آدم اجرایی و اهل مشورت دادن نیستم. یعنی بلد نیستم. ان شاءالله با همین قلم بشود کاری کرد. تا به حال به وسع خود در این باره کم نگذاشته ام اما قطعا اینها کافی نیست. قبول دارم این را.

امین عارفی:
۱- نفس شما قوی تر است یا خودتان؟ تا حالا با شیطان کشتی گرفتید؟ بردید یا باختید؟
اولا؛ خدا بر درجات شهید مهدی عارفی بیافزاید و این شهید عزیز را با سیدالشهداء محشور و مشهور کند. ثانیا؛ من هم مثل هر آدم دیگری گاهی با شیطان کشتی می گیرم و گاهی حتی می بازم. امیدوارم با دعای شما خوبان همیشه از پس هوای نفس خود برآیم اما امین عزیز! بدان که دیر به دیر می آیی، دلم تنگ می شود برایت.
آیه:
۱- چرا نمی توانیم دل از قطعه ۲۶ بکنیم؟
چون اهالی قطعه، قبل از هر چیز صداقت دارند و به کودک درون خود احترام می گذارند.
۲- چرا این نی ساندیس شما اینقدر معروف شده ها؟
چون کور کرده چشم دشمن را. بال درآوردم وقتی “آقا” به من گفت: ای نی ساندیس شما هم خیلی معروف شده ها.
ستون پنجم:
۱- روزانه چقدر برای قطعه وقت می گذارید؟
بین حداقل ۲ ساعت تا حداکثر ۹ ساعت. میانگین را خودتان حساب کنید.
۲- چقدر وقت برای اینترنت می گذارید؟
اغلب وقتی که برای اینترنت می گذارم، دقیقا همان وقتی است که برای قطعه می گذارم.
۳- وبلاگت بسته شد، چه حسی داشتی؟
یک بار مدیران فلانفا وبلاگم را چند روزی بستند که باعث شد قطعه ۲۶ ارتقا پیدا کند. قطعه ۲۶ بسته شود، قطعا ناراحت می شوم. خیلی زیاد.
محمد:
۱- اگر بدانی ۲۴ ساعت دیگر می میری، چه کار می کنی؟
از کجا معلوم یک ساعت دیگر نمردم! کار خاصی نمی شود کرد.
۲- اگر پس فردا به جبهه دشمن پیوستی، چه کارت کنیم؟
چو فردا شود، فکر فردا کنید. فعلا فکر می کنم در جبهه دوست هستم.
۳- نامزد ریاست جمهوری و یا مجلس می شوی؟
یک بار در عمرمان برای همیشه نامزد شدیم؛ بس است!
ناشناس:
۱- کربلا رفته اید؟
یک بار.
توحید:
۱- آوینی و چمران و همت ۸ ماه دفاع مقدس کیست؟
من نسل حماسی ۹ دی را از آوینی و چمران و همت، بالاتر می دانم. یک دلیل این برتری هم این است که نسل ۹ دی خودش را خاک پای شهیدان می داند اما من معنقدم نسل ۹ دی جوشش تازه ای به خون شهدا داد.
یکی:
۱- چرا عکس خودت را گذاشتی بالای وبلاگ؟
دوست داشتم.
فدایی سیدعلی:
۱- برای بالا بردن عشق و ایمان خود به ولی فقیه چه کار کنیم؟
کافی است که فرض کنیم، شب غیبت است و بی خورشید، دستمان هم از شعاع نور ماه کوتاه است. چه وحشتناک می شود چنین شبی. ستاره باید همیشه بیشترین عشق و ایمان را به ماه داشته باشد و قدر ماه را بداند.
لجمن:
۱- برای یادواره شهدا دعوتت کنیم می آیی، یا صبر می کنی برای خودت یادواره بگیریم؟
هر جفتش زیباست.
نادر (خصوصی):
۱- در برخی وبلاگها از سبک قلم شما تقلید می شود. نظر شما چیست؟ عده ای هم نوشته های شما را بدون ذکر منبع کار می کنند. ناراحت نمی شوید؟
نویسنده ای اگر بگوید؛ وقتی دیگران نوشته هایم را بدون ذکر منبع کار می کنند، ناراحت نمی شوم، دروغ گفته است. من وقتی می بینم نوشته هایم بُرد خوبی پیدا کرده و دوستان استفاده می کنند، از سویی خوشحال می شوم و از سویی ناراحت. ناراحتی من اما بیش از آنکه بابت قانون کپی رایت و این حرفها بشد، از روی چیز دیگری است. ببینید؛ من در لابلای یک متن مثلا ۲۰۰۰ کلمه ای، یک جا هم می گویم “بابای ماست خامنه ای”. به کار بردن چنین جمله ای ظرافت و تکنیک خاص خود را می طلبد. گاهی دوستان در یک متن ۱۰۰ خطی، همین جمله و یا شبیه این جمله را به کار می برند که چون پس و پیش مناسبی نداشته، جواب نمی دهد. من دارم صادقانه و صمیمی و در عین حال حرفه ای این حرف را می زنم و امیدوارم دوستان ناراحت نشوند. هر کسی بهتر است استعداد خود را کشف کند. این از تقلید صرف بهتر است.
۲- بهترین کامنتی که شما را خوشحال می کند؟
وقتی برادر خوبم “امیر”، گفت و شنود کیهان را به قلم نازنین حسین شریعتمداری می فرستد، خیلی خوشحال می شوم.  
۳۱۳:

۱- نظرت نسبت به دولت و شخص احمدی نژاد عوض شده یا همان نظر قبلی است؟
البته که عوض شده. ویرگول مشایی با کلمه زیبای احمدی نژاد بد تا کرده است.
۲- اگر برای مطلبی نظری نیاید، دلسرد می شوید؟
شعار نخواهم بدهم، بله دلسرد می شوم.
پیام فضلی:
۱- نظرت درباره کامنت های من چیست؟
تا مدتها فکر می کردم شما همان پیام فضلی نژاد کیهان هستید که از رفقای ماست!
۲- چند بار از نزدیک “آقا” را دیده اید؟ می شود با ذکر جزئیات بنویسید؟
هنوز چند ماه از رهبری ایشان نگذشته بود، که به سبب دیدار مستمرشان با خانواده های چند شهید داده، به منزل ما هم آمدند. یک بار آنجا بود. سال ها پیش زمانی که در کیهان بودم، یک ماه مسئولیت ثبت جلسات دوشنبه های آقا که نیمه خصوصی است، به من داده شد. تا آن زمان به شکل چرخشی این وظیفه را می سپردند به خبرنگاران. الان نمی دانم که هنوز به همین شکل است یا خیر. در آن مقطع، من یک بار بعد از اتمام جلسه جلو رفتم و خودم را به “آقا” معرفی کردم و ایشان هم گفتند؛ خیلی خوب، شیرین و شیوا می نویسید. این مال دوران اصلاحات است. آن مقطع ۲ نوشته از من در کیهان چاپ شده بود که خیلی سر و صدا کرد؛ یکی متنی بود با این عنوان؛ “هاشمی، هاشمی نیست” و دیگری نوشته ای بود با این تیتر؛ “خامنه ای، خامنه ای است”. در آن دیدار کوتاه، من وقتی از نسبتم با بابااکبر گفتم، برایم خیلی جالب بود؛ “آقا” زود یادشان آمد که سال ها پیش آمده بودند خانه ما. دیگر دیداری نبود تا سال گذشته که همراه بچه های وطن امروز و یکی دو تا سایت دیگر، رفتیم به همان جلسات دوشنبه های ایشان. البته وقت نشد که گروه ما در موعد مقرر و در همان جلسه با “آقا” صحبت کند. آخر جلسه، یکی از مسئولین بیت به “آقا” گفتند که اینها هم آمده اند. همین مسئول آمد و به ما گفت، بروید پشت در و وقتی که “اقا” خواستند بروند، خودتان را معرفی کنید. بچه ها مرا انداختند جلو. این مال زمانی است که هنوز کتاب “نه ده” درنیامده بود اما نیمی از نوشته هایم در روزنامه و وبلاگ کار شده بود. خلاصه وقتی “آقا” از در بیرون آمد، من رفتم جلو و با کلی دست پاچگی و دستی لرزان و صورتی سرخ گفتم: سلام. حسین قدیانی هستم. “آقا” گفت: اِ، قدیانی شما هستید؟ و بعد مرا در آغوش گرفت و من ۳ بار ایشان را بوسیدم. بوسه ای هم زدم بر دست “آقا” و بعد دیگر بچه ها آمدند جلو. آنجا رهبر فقط این را درباره قلم من گفت که؛ شما قلم خوب و شیوایی داری و بعد به جمع ما نکاتی را شاید ۵ دقیقه گفتند. دیدار آخر هم اوایل همین امسال بود که دیگر “نه ده” درآمده بود و باز هم در همان جلسه نیمه خصوصی دوشنبه ها. در آن دیدار من به عنوان نویسنده، تنها بودم اما در جلسه مثل همیشه افراد دیگری هم بودند که صحبت کردند و از شانس بد ما تا نوبت به من رسید، نزدیک اذان شد. مسئولی که میکروفن را به نوبت جلو می برد، به من گفت: شما حرف می زنی؟ و یک طوری هم این سئوال را پرسید که یعنی وقت تنگ است و حرف هم نزنی، طوری نمی شود! من هم رعایت کردم و گفتم: نه، حرفی نمی زنم. ایشان هم فکر کنم از خداخواسته میکروفن را گذاشت، جلوی نفر بعدی. در همین حین، “آقا” رو کرد به من و گفت: آقای قدیانی! شما بگو. چه خبر از کتاب تان؟ ببینم، به چاپ چندم رسید؟ آن مسئول در فاصله همین فرمایش کوتاه “آقا” میکروفن را برگرداند طرف ما و من گفتم: کتاب (آن زمان) به چاپ پنجم رسیده است. “آقا” گفت: فقط به تعداد چاپ فکر نکنید، تیراژ را هم بالا ببرید که بعدها به همت بچه های مرکز اسناد، “نه ده” از ۲۰۰۰ نسخه در هر چاپ شد ۲۵۰۰ نسخه در هر چاپ. من در فاصله ای که جلسه تشکیل شود، متن کوتاهی، چیزی در مایه های متن “من مستاجر نیستم؛ خانه ام بیت رهبری است”، آماده کرده بودم و این آخرین جمله ایشان که تمام شد، از “آقا” خواستم اجازه دهند این نوشته کوتاه را بخوانم. جایی از نوشته، اشاره ای هم به ساندیس و نی ساندیس کرده بودم که “آقا” وقتی نوشته ام تمام شد، گفتند؛ این نی ساندیس شما هم خیلی معروف شده ها، که همه جمع خندیدند. بعد هم گفتند؛ طیب الله انفاسکم. این بود تمام سهم ستاره کم سویی چون من از دیدار با ماه. دیگر هم اصلا دیداری نبوده، الا آنکه دیگران از اساتیدم تا غیره، چیزهایی درباره نظر “آقا” نسبت به برخی از نوشته هایم، به من گفته اند که تا به حال خدا را صد هزار مرتبه شکر، مثبت بوده نگاه ماه به قلم این کمترین؛ چه دل نوشت و چه طنز و یا احیانا تحلیل اما این همه را گفتم، این را هم بگویم؛ روزی خبردار شدم ایشان نظر مثبتی نسبت به یکی از طنزهایم که در وطن امروز چاپ شده بود، ندارند. این مال حدود یک ماه و نیم پیش است. به آن سبک دیگر طنزی ننوشتم. مدعی هم نیستم هر آنچه نوشته ام از نظر بزرگان، خوب و بی نقص بوده است. تایید کلی رهبر نسبت به کتاب “نه ده” و اصلا نسبت هر کتاب و هر نویسنده دیگری، قطعا به معنای تایید همه نوشته های آن فرد نیست.   
جواد:

۱- اگر روزی همه اهالی قطعه جایی جمع شوند، تو کدام متن را می خوانی؟
متنی نمی خوانم؛ دوست دارم بچه ها را نگاه کنم و به حرف های شان گوش کنم. من زیاد متن نوشته و خوانده ام، چنین جایی، مستمع بودن بهتر است.
مجتبی:

۱- آثار کدام نویسنده ها را دوست داری؟
در تعهد، آوینی و در تخصص، جلال. شریعتی هم معرکه است. عاشق اشعار غزوه ام. از خلوص نثر امیرحسین فردی، مدیر مسئول کیهان بچه ها هم خوشم می آید.
ناهید (خصوصی):
۱- خودتان گفتید؛ صریح بپرسید. فرض کنیم زبانم لال شما الان بمیری. تکلیف قطعه ۲۶ چه می شود؟
همین جا وصیت می کنم که بعد از مرگ من، استادم صفار هرندی، برای قطعه ۲۶ تصمیم بگیرد. ایشان مختار است، این علم را بیاندازد و یا به هر شکل که مصلحت دانست، برای قطعه تصمیم بگیرد. این هم از این.
مهاجر:
۱- تا چه حد نوشته های تان را با علمای دینی چک می کنید؟
در این باره هم اساتیدی دارم. عده ای شان می گویند؛ گاهی تند می روی اما عده ای شان می گویند؛ همین روال خوب است. هر کسی حرف حساب به من بزند، می پذیرم. در همین نوشته اخیرم درباره یکی از سران فتنه، کلمه ای را به کار برده بودم که درست نبود و وقتی بچه ها تذکر دادند، آنرا حذف کردم.

بسیجی گمنام:
۱- شما یا نزدیکان تان بعد از انتخابات خواب بابااکبر را دیده اید؟
یک بار دوست صمیمی پدرم حاج اصغر آبخضر که رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی است و همیشه مردم را برای شرکت در راهپیمایی ها دعوت می کند، خواب دیده بود که بابااکبر در جمع تعدادی از شهدا نشسته و مرا به آنها نشان می دهد و می گوید؛ ببینید؛ این پسر خودمه ها. یک بار هم اخیرا مادربزرگم خوابی دیده اند که پدرم به ایشان می گوید؛ اینجا جای ما خیلی خوب است و از همین جا هوای شما را داریم. اگر می خواهید برایم نذر کنید، دوشنبه ها نذر کنید. فعلا همین ها بوده.
عزیز:
۱- بهترین جمله ای که درباره خودتان به جز از زبان “آقا” و اهالی قطعه ۲۶ شنیده اید، چه بوده؟
در همایش پدران آسمانی، پدر شهیدی بعد از اینکه من متن خود را خواندم، جلو آمد و گفت: دمت گرم؛ هر چی گفتی، حرف دل ما بود.
۲- سخت ترین لحظه وبلاگ؟
اینکه ۵۸ نظر را بخوانی و تایید کنی و ۴۷ نظر هم مانده باشد و بعد یکی از دوستان بگوید؛ فلان نظر مرا که تایید کردی، می شود آن جمله اش را حذف کنی؟! یا می شود اسمم را برداری؟!
۳- نظرت درباره مکتب ایران و مکتب اسلام؟
من فقط یک مکتب می شناسم؛ مکتب ولایت فقیه.
۴- بهترین جایی که از مکه و مدینه دیدی؟ و بهترین پیام حج برای شما؟
شیار حاشیه کوه احد؛ امیرالمومنین، رسول خدا را که بعد از ماجرای تنگه احد به شدت مجروح شده بودند، منتقل کردند به این شیار تا از گزند دشمن در امان باشند. من در این شیار بوی کربلا را حس کردم و عجیب آنکه می گویند؛ دندان مبارک حضرت در این شیار بر زمین افتاد. همین جا بود که مشرکین شایعه کردند پیامبر به شهادت رسیده است. کوچه بنی هاشم در مدینه هم که البته دیگر نیست اما مکانش میان خانه فاطمه زهرا تا خیابان منتهی به قبرستان بقیع، یعنی دقیقا مزار ام البنین است، برایم حس خوبی داشت. شیعه “بین الحرمین” می خواند این مکان را که کوچه بنی هاشم هم دقیقا همین جا بوده.
مهسا (خصوصی):
۱- از کدام انتقاد دوستان وبلاگ نویس دل تان گرفته است؟
به هر حال یا نباید وارد این عرصه شد و یا باید سعه صدر خود را بالا برد. با این همه برخی انتقادات را غیر منصفانه می بینم و گاهی دلم می شکند. مثلا همین دیشب دوست وبلاگ نویسی یکی از مطالب اخیرم درباره یکی از سران فتنه را نقد کرده بود که بی تعارف دلم شکست. این دوست ما، خاتمی را به خاطر داشتن همچین وزیر ارشادی که جنگ را برادرکشی خوانده، نقد نمی کند، بعثی ها را به خاطر ۸ سال جنگ علیه ما نقد نمی کند، بالاترین را به خاطر فحاشی علیه من نقد نمی کند اما نقد مرا فراموش نمی کند که چرا نازکتر از گل گفتی به خاتمی. من به هر حال هر چقدر هم که پوستم کلفت باشد، وقتی می بینم از فاصله دیشب تا امروز ۲۸۷ فحش از بالاترین شنیده ام و وقتی می بینم در اغلب این فحاشی ها حتی به مزار پدرم هم رحم نکرده اند، بیش از این از دوستان خودی توقع دارم. من اول بار و از آن اوایل راه اندازی وبلاگ قطعه ۲۶ کدام ناسزا را به سران فتنه دادم که اینها برمی دارند و در کامنت، فحش رکیک به مزار پدرم به مادرم و خواهرم می دهند؟ تا به حال نشده که بعد از مثلا چند ساعت وارد پیشخوان شوم و بدترین فحاشی ها به سنگ مزار پدرم را نبینم. یک ماه بعد از راه اندازی این وبلاگ تا الان همین بساط است. شما فقط به به و چه چه را می بینید.
۲- بسیاری به ما می گویند؛ قدیانی دارد از خون پدرش استفاده ابزاری می کند.
در “نه ده” جواب این پرسش را داده ام. وقتی خود پدرم خونش را ابزار راه دفاع از ولایت فقیه کرده، من هم این حق را دارم. خون هر شهیدی ابزاری است برای آبیاری درخت اسلام. من تا جان دارم از خون پدرم استفاده ابزاری خواهم کرد در راه دفاع از ولایت فقیه.
امین عارفی:
۱- چرا عده ای و چه شده که چشم دیدن برخی تسهیلات به خانواده شهدا و جانبازان را ندارند. مثل سهمیه دانشگاه؟
امین جان! اولا؛ کدام سهمیه برای یک فرزند شهید حکم یک تار موی پدرش می شود؟ و کدام تسهیلات به فلان جانباز، نخاعش را سالم می کند؟ ثانیا؛ معتقدم مسئولین به خصوص خود بنیادی ها در این باره ضعیف، غیر حرفه ای و بی تعهد عمل کرده اند و نتوانسته اند موضوع را خوب برای جامعه جا بیاندازند. ثالثا؛ این هم که عده ای از امثال ما بخواهند خون پدر خود را واسطه کنند تا هر روز به نان و نوای جدیدی برسند، کاملا غلط و غیر منطقی است و باعث برخی قضاوت ها می شود. این هر ۳ چیزی که گفتم در طول هم است و هر ۳ را باید با هم دید.

خادم الشهدا:
۱- توصیه ای به اهالی قطعه؟
دوستی شان با من سبب عدم نقد مطالبم نشود. من به نقد دوستان قطعه ۲۶ بسیار بها می دهم.
۲- توصیه ای به خود من؟
همواره برای شهدا، خادم بمانید.
یک بنده خدا:
۱- تا به حال شده دل تان برای کشته های بعد از انتخابات بسوزد؟
بحث دلسوزی نیست. دلسوزی من چه چیزی را حل می کند؟ معتقدم خون همه قربانیان فتنه از شهدای بسیج بگیرید تا کشته های کهریزک تا ندا آقاسلطان، گردن سران فتنه است. سفره اغتشاش را سران فتنه پهن کردند.
مرتضی اکبری:
۱- نظرت درباره مواضع اخیر احمدی نژاد چیست؟
به این پرسش اینگونه پاسخ می دهم؛ تمام سعی ام را می کنم که دکتر را مثل قبل مثل زمان قبل از انتخابات مثل زمان شهردار بودن ایشان دوست داشته باشم اما … خودتان می دانید چه می خواهم بگویم.
هپلی:
۱- تا حالا شده یا نه؟
هم شده، هم نشده. در این باره میان علما اختلاف است؛ عده ای معتقدند شده ولی برخی می گویند نشده. حداقل آنطور که باید و شاید نشده. یعنی گاهی شده که نشده باشد و این در حالی است که چیزی نمانده بود بشود و گاهی هم نشده که بشود. با این همه احتمال اینکه بشود، بعید نیست. نشد هم نشد. فدای سرت هپلی. چی کارت کنم؛ هپلی هستی دیگه!

حاج مرتضی:

۱- آیا شده همراه با نوشته ای اشک بریزی؟

معمولا دل نوشت ها را با هوای بارانی می نویسم. بی بغض، بی اشک نمی توان از دل نوشت.

۲- سوغاتی قطعه ۲۶ چیست؟

این را باید خود شما بگویید.

ایمان:
۱- در برابر هجمه هایی که گاه به بهانه انتقاد به شما می شود، ما چه کنیم؟
می بینم که گاهی دوستان به وبلاگ منتقدین می روند و در مقام دفاع از من بلند می شوند. راستش از این کار اصلا خوشم نمی آید. فضا را نباید بیش از حد شلوغ و احساسی کرد. ما اولا؛ نباید همه منتقدین را با یک چوب بزنیم. ثانیا؛ بچه های قطعه باید به وظایف اصلی خود برسند. آنجایی که لازم باشد من از خودم دفاع می کنم و خیلی جاها هم بهترین دفاع کم محلی کردن به منتقدی است که نقدش بی مبناست. ثالثا؛ مهمترین مدافع همه ما خداست. این را فراموش نباید کرد.
مریم (خصوصی):
۱- آیا شده دلتان برای بچه های اینجا که مثلا چند روزی غیب شان می زند تنگ شود؟ خداییش راستش را بگویید.
بارها شده. حتی گاهی فکرهای بد به ذهنم خطور می کند. اینگونه مواقع به وبلاگ کسی که مدتی در قطعه نیامده می روم و وقتی می بینم به روز است، خوشحال می شوم و وقتی می بینم نیست، به شدت نگران می شوم. این دلشوره و دلتنگی البته برای عزیزانی که وبلاگ ندارند بیشتر است.
۲- تا به حال آقای هاشمی رفسنجانی را از نزدیک دیده اید؟
زمانی که در کیهان بودم، چرا. در خلال یک گفت و گوی مفصل که زحمت آنرا جانباز ویلچرنشین آقای رحمانی می کشید، من هم یک جلسه به کاخ مرمر رفتم و در محل مجمع تشخیص با آقای مصلحت نظام از نزدیک روبرو شدم. این مال حدود ۶ و یا ۷ سال پیش است. نکته جالب اینکه وقتی آقای رحمانی مرا به عنوان فرزند شهید معرفی کرد، آقای هاشمی رفسنجانی، فقط یک کلمه گفت: خوشبختم، همین. خوب یادم هست زمانی که در همان عصر کیهان نشینی، به مدت یک ماه خبرنگار جلسات دوشنبه “آقا” بودم، جوانی از جا بلند شد و گفت: من فرزند شهید فلانی هستم. “آقا” اول گفت: پدرتان کجا شهید شده؟ بعد سال شهادت را پرسید. بعد از پدر و مادر شهید پرسید. بعد از همسر و فرزندان شهید پرسید اما آقای هاشمی به من فقط گفت: خوشبختم. من همانجا یاد شعر پروین اعتصامی افتادم. شعر “کودک یتیم و پادشاه”. دروغ هم نگفته باشم در طول مصاحبه فقط بغض کرده بود. بعد از  مصاحبه هم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم؛ رفتم دستشویی مجمع تشخیص تا کسی گریه ام را نبیند. کلی گریه کردم همانجا. بعد هم با خودکار خواستم یک چیزی پشت در مستراح بنویسم که دیدم درست نیست!

عتید:
۱- محرک شما برای نوشتن سمفونی مورچه ها چه بود؟
مورچه های مزار پدرم و آن روزنه دیدنی کنار مزار.
۲- چرا این اسم؟
کتاب را باید بخوانید.
عشقی:
۱- مادر بزرگوار شما چگونه این سختی ها را تحمل می کند؟
کدام سختی؟ گفت: و ما رایت الا جمیلا.

مسعود ساس:

۱- این عکس بالای وبلاگ قطعه ۲۶ تصویر کیست؟

ستاره ای است کم سو که دنبال نور می گردد؛ از این سو به آن سو.

یکی از پروانه ها:
۱- چرا شما اینقدر متواضعی؟
همه می گویند چرا اینقدر مغروری و شما از تواضع من حرف می زنید! اما خدا وکیلی، اغلب آنها که با من حشر و نشر دارند، مثل شما معتقدند آدم متواضعی هستم. چرایش به این خاطر است که من طالب فیضم و حالا حالاها افتادگی باید بیاموزم.
مریم نوری:
۱- از خواندن نظرات تکراری خسته نمی شوید؟
هزار نظر تکراری اما درست، بهتر از یک نظر غیر تکراری ولی نادرست است. عمدتا نظرات شما برایم قوت قلب است و تقویت روحیه.
مرتضی اکبریان:
۱- مصاحبه ها چه شد؟
به زودی کار می شود. سعی می کنم تا فردا یکی از گفت و گوها را برسانم و همین طور به ترتیب.
ارمیا:
۱- نظرت درباره مقبره الشهدای شهرک شهید محلاتی چیست؟
در عصر نوجوانی، این مکان اگر یادتان باشد زمین فوتبال ما بود و چقدر خاطره که از این زمین آسفالت ندارم. بعد هم این زمین متبرک شد به ۵ شهید گمنام و نیز مزار شهید حجت الاسلام دکتر اسکندری. هفته ای نمی شود که به مقبره الشهدا نیایم. اینجا برایم جایی مقدس است. در مقبره، آدمی انگار که نشسته باشد در قطعه ای از بهشت. هیچ جای تهران، اینقدر نزدیک به آسمان نیست.
محمد:
۱- چرا نظرات خصوصی را عمومی می کنید؟
هرگز اینطور نیست. تا به حال از میان این همه نظر خصوصی شاید فقط چند تایی عمومی شده باشد. مثلا غلط املایی هایی که دوستان از متن می گیرند، همه خصوصی می زنند اما من دوست دارم عمومی اش کنم تا همه بدانند، این منم که از شما چیزی یاد می گیرم، نه بالعکس. به جز این قبیل نظرات و تک و توک نظراتی دیگر، به کلمه “خصوصی” نظرات ارسالی کاملا وفادارم.
عرفان:

۱- چه روزهایی مزار پدر می روید؟
اغلب ۵ شنبه و جمعه. گاهی هم دوشنبه ها.
۲- ناراحت نمی شوید کسی خلوت تان را خراب کند؟
چرا خب اما بهشت زهرا مکانی عمومی است. دوستان هم به هر حال لطف دارند.
۳- با کیبورد می نویسید و یا با قلم؟ و آیا پاک نویس هم می کنید؟
الان دیگر فقط با کیبورد می نویسم. سرعت تایپم اما همچنان پایین است. پاک نویس به معنای مصطلح آن نمی کنم و اغلب فی البداهه می نویسم. با این حال در به کار بردن حتی یک کلمه در فلان جای جمله، زیاد دقت می کنم. همان بار اول که می نویسم با وسواس است، پس نیازی به پاک نویس ندارم.
۴- قاتل غلام کبیری را فرضا در خیابان ببینید. چه کار می کنید؟
من که قاتل این برادر شهیدمان را نمی شناسم اما اگر مطمئن شوم، فلانی ایشان را به شهادت رسانده، یک کار را حتما نخواهم کرد و آن معرفی این فرد به دستگاه قضایی است!
نادر (خصوصی):
۱- آخرین باری که استادتان صفار هرندی گوش شما را پیچاند، کی بوده؟
همین دیروز. خودم به ایشان زنگ زدم و چیزهایی به ایشان گفتم و از سخنان ایشان فهمیدم صفاتی که در مورد یکی از سران فتنه به کار برده بودم، درست نبود. هرندی البته به من امر و نهی نکرد اما من آن متن را طبق نظر ایشان اصلاح کردم. این را هم بگویم؛ ایشان برای سرعت من حکم ترمز نیست، بلکه برای راه من حکم جهت است و الا بارها شده ایشان از تعابیر من مثلا از جمله “غلط کردید بیشمارید” تعریف کرده. اولین نفری که بابت آن متن به یادماندنی “غلط کردید بیشمارید” به من زنگ زد و گفت: خنک کردی دل مان را، همین صفار هرندی بود.
۲- بهترین جای قطعه کجاست؟
نظرات شما.
۳- چه چیز قطعه دغدغه شماست؟

اینکه گاهی من، متنی را در قطعه ۲۶ بعد از مشورت با اساتیدم، اصلاح می کنم اما دوستانی که قبلا متن را در وبلاگ شان گذاشته اند، اصلاحات بعدی مرا اعمال نمی کنند؛ این مسئله به شدت مرا ناراحت می کند.

۴- اینکه برخی شما را به بابااکبر قسم می دهند که مثلا به وبلاگ شان بیایی و یا نظرشان را جواب بدهی، شما را ناراحت نمی کند؟

بسیار زیاد. از این قبیل دوستان، بی تعارف ناراحت می شوم. بابااکبر و اصلا هر شهیدی را برای چیزهای مهمتری باید قسم داد. من اما اصول خود را اسیر این قِسم، قَسَم ها نخواهم کرد. اگر وقت نکنم، به وبلاگ دوست عزیزی بیایم و یا نظرش را جواب بدهم، با قسم بابااکبر هیچ چیزی عوض نمی شود. بابااکبر نقطه ضعف من نیست. نقطه قوت من است. البته، خوب می دانم در دل دوستان هم چیزی نیست اما مرا برای هر کاری نباید به بابااکبر قسم بدهند. اینکه اگر به نظر من جواب ندهی، من دیگر به قطعه نمی آیم و از این حرفها، نه فقط غیر منطقی است که تنها دل مرا می شکند.

***
از همه دوستانی که در این مصاحبه شرکت کردند، ممنونم. این گفت و گو به عنوان ضمیمه در کتاب “نه ده” کار خواهد شد. در نهایت امیدوارم خدا همه ما را همه ما ستاره ها را عاقبت، شهید راه ماه کند. حیف است خورشید عمرمان جز به رنگ خون، غروب کند. والسلام.

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس

کاری از مرتضی حاجیانی


این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. آذرخش می‌گوید:

    اول؟
    آیا؟

  2. جو جو می‌گوید:

    اول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//////

  3. 313 می‌گوید:

    ممنون از این همه سرعت عمل!!!!!!!!!!!!!!!!

  4. آذرخش می‌گوید:

    به جان خودم من سوال پرسیده بودم. سوالم نیست چرا؟
    گفته بودم شبانه روز شما چند ساعت داره؟ چرا اینقدر با برکته که به این همه کار با هم می رسین.

    ۲٫ و یه سوال دیگه. غیر از خون بابا اکبر فکر می کنید چی باعث شده نوشته هاتون اینقدر دلنشین بشه؟

  5. 313 می‌گوید:

    سؤالات ما رو هم جواب بدیدا!!
    بازم بهم گفت : خیلی تند تند دیدگاه‌تان را می‌نویسید، کمی آرام‌تر…

  6. جو جو می‌گوید:

    من چند روزه که جیک جیبک می کنم که طرح های دانشجوی گرافیک قشنگه…

  7. 313 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۸۵۴۸

  8. جو جو می‌گوید:

    چاپش کنیدا خیلی عالیه؟ چاپ میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  9. طه می‌گوید:

    سلام. هپلی کجاست؟

  10. جو جو می‌گوید:

    این هم سوال من: میشه آخر کتاب سمفونی مورچه ها، مورچه ها شما رو بخورن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خوب میشه ها زودی هم کتاب رو می تونین تموم کنین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  11. ............. می‌گوید:

    بازم سلام
    من رفته بودم ولی یه دفعه یه سؤال اومد تو ذهنم اومدم بپرسم
    مخواستم ببینم تو این چند وقتی که قطعه ی ۲۶ راه افتاده دست شما در تایپ کردن چقدر راه افتاده؟ یعنی تو یه دقیقه چند تا کلمه می تونید تایپ کنید؟ هنوز برای تایپ کردن به کیبورد نگاه میکنید یا جای حروف رو حفظ کردید دیگه ماشاالله

  12. ............. می‌گوید:

    بازدید امروز: ۸۷۳۰

  13. پریسا می‌گوید:

    بابا ماشالله به این سرعت عمل.تلافی اون”تا ساعاتی دیگر”در اومد.بازم سوال دارم.نظزتون رو در مورد این افراد بگید:رضا امیرخانی.سجاد صفارهرندیوابراهیم حاتمی کیا.حسین بهزاد.وحید یامین پور.
    میشه بگید آخرین خوابی که از بابا اکبر دیدید چی بوده؟

  14. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    شما همه سوالات خصوصی رو منعکس میکنید آیا؟

  15. دل بسته مولای خراسانی خویشم…

  16. ***** می‌گوید:

    به نظر شما چرا تو قطعه همه اینقدر با هم صمیمی هستند؟؟؟

  17. پریسا می‌گوید:

    میشه از دلتنگی هاتون برای بابا اکبر بگید؟اگه بخوایید یه حرفی بزنید که همیشه میخواستید بگید ونشده ودنبال بهانه برای گفتنش بودید چی میگین؟راستی من فکر میکنم شما نویسندگی رو از پدرتون به ارث بردید.قبل از اینه نه ده رو بخونم عکسهای آخرش رو نگاه کردم و وصیت نامه پدرتون.واقعا کوتاه ولی بسیار زیبا بود.من از اونجا بیشتر مشتاق خوندن کتاب شدم.نظر خودتون چیه؟

  18. جو جو می‌گوید:

    راستی هپلی درست میگفت جرییان این سیستمه برا تایید نظرات رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  19. پریسا می‌گوید:

    راستی یه حرفی بوده که همیشه دلم میخواسته بگم و نشده.یعنی هربار با دیدن یه مطلبی خواستم بگم بعدش یه مطلب دیگه دیدم که حسابی حالم رو جا آورده کیف کردم.برای همین پشیمون شدم.اما حالا میخوام حرفی رو که دیروز با خوندن مطلب خاتمی خواستم بگم ونگفتم بنویسم تا شما جوابم رو بدید.امیدوارم من رو از اون منتقدانی بدونید که خوبن نه اونا که حرف مفت میزنن

  20. مشرق – محو سخنان حاج همت بودم که در صبحگاه لشگر با شور و هیجان و حرکات خاص سر و دستش مشغول سخنرانی بود. مثل همیشه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود که کسی به کار دیگری نپردازد. سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای حاج همت بود و صلوات گاه به گاه بچه ها. تو همین اوضاع پچ پچی توجه ها را به خود جلب کرد. صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود که داشت با یکی از دوستاش صحبت می کرد.

    فرمانده دسته هرچی به این بسیجی تذکر می داد که ساکت شود و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمی کرد. شیطنتش گل کرده بود و مثلاً می خواست نشان بدهد که بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمی ترسد. خلاصه فرمانده دسته یک برخوردی با این بسیجی کرد و همهمه ای اطراف آن ها ایجاد شد.

    سرو صداها که بالا گرفت ، بالاخره حاج همت متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد و پرسید: «برادر! اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم می کنیم».

    کسی از میان صفوف به طرف حاجی رفت و چیزی در گوشش گفت. حاجی سری تکان داد و رو به جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت: «آن برادری که باهاش برخورد شده بیاد جلو.»

    سکوتی سنگین همه ی میدان صبحگاه را فرا گرفت و لحظاتی بعد بسیجی کم سن و سال شروع کرد سلانه سلانه به سمت جایگاه حرکت کردن.

    حاجی صدایش را بلند تر کرد: «بدو برادر! بجنب»

    بسیجی جلوی جایگاه که رسید، حاجی محکم گفت: «بشمار سه پوتین هات را دربیار» و بعد شروع کرد به شمردن.
    بسیجی کمی جا خورد و سرش را به علامت تعجب به پهلو چرخاند.

    حاجی کمی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت: «بجنب برادر! پوتین هات»

    بسیجی خیلی آرام به باز کردن بند پوتین هایش [مشغول شد]، همه شاهد صحنه بودند. بسیجی پوتین پای راستش را که از پا بیرون کشید، حاجی خم شد و دستش را دراز کرد و گفت: «بده به من برادر!» بسیجی یکه ای خورد و بی اختیار پوتین را به دست حاجی سپرد. حاجی لنگه پوتین را روی تریبون گذاشت و دست به کمرش برد و قمقمه اش را درآورد. در آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد. همه هاج و واج مانده بودند که این دیگر چه جور تنبیهی است؟

    حاجی انگار که حواسش به هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را به دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید و آن را دراز کرد به طرف بسیجی و خیلی آرام گفت: «برو سرجایت برادر!» بسیجی که مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زد بود پوتین را گرفت و حاجی هم بلند و طوری که همه بشنوند گفت: «ابراهیم همت! خاک پای همه شما بسیجی هاست. ابراهیم همت توی پوتین شما بسیجی ها آب می خوره»
    جوان بسیجی یکدفعه مثل برق گرفته ها دستش را بالا برد و فریاد زد: برای سلامتی فرمانده لشگر حق صلوات و انفجار صلوات، محوطه صبحگاه را لرزاند.

    —حسین جون طریقه آشناییت با اینترنت رو برای ما توضیح میدی؟
    چی شد به نت علاقمند شدی؟
    چی شد که فرمانده سایبری شدی؟
    راه تماس با خودت رو بگو تا دوستان ولایی که مشکل دارن تو نت، بتونن از راهنمایی های شما استفاده کنن.
    اشمق ا… (اگه درست نوشته باشم)

  21. گمنام می‌گوید:

    همسرتون جقدر در موفقیت شما سهیمند ؟ بالاخره از وقت خواب و خوراک و همسر میزنید تا به کارهاتون برسید … از همه تعریف کردید غیر از ایشون که حتما نقش مهمی دارند

  22. آذرخش می‌گوید:

    یه سوال دیگه هم دارم. اما اگه صلاح ندیدین جواب ندین.
    دوست ندارم ناراحتتون کنم.

    ۳٫ چرا دیگه کامنت ها رو جواب نمی دین؟ البته اگه دلیلی غیر از مشغله فراوان داشته باشه.
    می شه امیدوار بود یه روز دوباره فونت جوابای شما رو زیر کامنت ها ببینیم؟

  23. پریسا می‌گوید:

    بسم رب الشهدا والصدیقین
    رب اشرح لی صدری ویسر لی عملی و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.خدایا گره از زبانم باز کن تا حرفم را بفهمند.خدایا کمکم کن دل این فرزند شهید عزیزت را نشکنم. برادر بزرگترم آقای قدیانی با عرض ارادت خالصانه انتقادی از شما دارم.میدونم بارها به این نوع انتقاد جواب دادید اما من میخوام یه جورایی پیشنهاد بدم والبته من اگه خدا قبول کنه دوستم نه دشمن.من همیشه به این فکر میکنم که مگه خدا توی سوره مایده به مسلمونها امر نکرده که حتی به بت کافران ناسزا نگویید که آنها هم از روی جهالت به خدای شما ناسزا میگویند(قریب به مضمون)پس چرا بابد به این “کالانعام بل هم اضل”ها ناسزا بگیم که اونا به ماه پاره ما توهین کنند؟مگه اینجا قطعه ای از بهشت نیست (که باورمه که هست)؟مگه در قرآن نیومده در بهشت هیچ سخن لغو وبیهوده ای گفته نمیشه وهمه تنها به یکدیگر سلام میگویند؟پس بهتر نیست این قلم مقدس شما فقط به سلام و مدح ماه بچرخه.باور کنید من هم آرزومه اون مردک رو بالای دار ببینم که اوضاع جامعه رو به اینجا رسونده.اما حیف از خون بابا اکبر نیست که حروم این….ها بشه؟(خداییش بعضی وقتها نمیشه فحش نداد.لااله الا الله)من میگم ما بهتره حرف خودمون رو بزنیم.اون بدبختها انقدری دربرابر ستاره ها ریز هستند که اصلا نیازی نباشه کوچیکشون کرد.به زباله دان تاریخ پیوستن.حیف نیست حرفهای قشنگتون رو تبدیل به بدو بیراه به این….ها کنید؟مردک از الان دوباره داره برای انتخابات بعدی کار میکنه.به موسوی وکروبی فحش میده یعنی که یعنی.هنوز ماستاره ها رو نشناخته.هنوز نفهمیده به زباله دان پیوسته.داداش حسین خواهشا به روشنگریهاتون ادامه بدید.بی فحش وناسزا.چون طرفدارهای ایناهم مثل خودشونن دهنشون قفل نداره.به خدا وقتی خیلی داغ کردم که دیدم یکی از این….ها چه حرفهای بیشرمانه ای به پدر شهید ومادر فهیمتون زده.به خدا خیلی سوختم.ولی شاید اگه شما اون حرفها رو(هرچند به حق)نزده بودید اون بی حیا جرات نمیکرد شما و ما رو اونطور برنجونه.امیدوارم از من نرنجیده باشید و نقطه چینم هم نکنید.یا علی (منتظر جوابتون هستم.بی صبرانه)

  24. سلام و خسته نباشی داداش عزیز .
    سوال زیاد داشتم ولی ترجیح دادم این یکی را بپرسم و ایشاالله حتما جواب بدی :

    داداش وصیت نامه ات را در یک جمله برایمان بخوان ؟

  25. سپید می‌گوید:

    فکر کنم دیر اومدم اما خیلی دوست داشتم این سوالات رو بپرسم! چون در دفاع از داداش حسین با این سوال ها روبرو میشم!:

    حسین قدیانی را تعریف کن؟
    اگر دکتر در آینده خدایی ناکرده بگوید: ” من به مشایی رای میدهم،هر کس من را قبول دارد به مشایی رای دهد” چه میکنید؟
    به نظر داداش حسین رئیس جمهور آینده که مورد تایید حضرت ماه هم باشد کیست؟
    بعضی از اصول گرایان(شایدم شبه اصولگرایان!) میگویند: “حسین قدیانی فقط برای زنگ تفریح خوب است و در بین نخبگان جایی ندارد” جواب داداش حسین به این انتقاد ها چیست؟

  26. دوست می‌گوید:

    چی شد که یه باز جدی جدی می خواستید وبلاگتون رو ببندید و بعد چند روز منصرف شدید؟

  27. ریحانه می‌گوید:

    داداش حسین یه سوال:از وسایلای بابا اکبر قبل شهادت چی مونده براتون؟

  28. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    خواستم یه سوال بپرسم اما منصرف شدم و سوال نمیکنم که وقتی که خیلی خیلی دلتون میگیره چی کار میکنید
    اما شما خواستین نپرسده جواب بدین که وقتی خیلی خیلی دلتون میگیره چی کار میکنید

  29. الفبا می‌گوید:

    بسم ا…
    چی شد که این جوری شد؟
    از روند فعلی قطعه راضی هستید؟
    چه چیز بیش از همه نگرانتون میکنه؟
    حداقل ۲قلم از دعاهایی که موقع دیدن خانه خدا خاستید بگید؟
    آیاطرح خاصی برا آینده قطعه دارید؟
    چرا عناوین جواب کامنتهای شما بعضی مواقع متفاوته؟(حسین قدیانی،داداش حسین…..یا قطعه۲۶)
    از قطعه ای ها چه انتظاراتی دارین؟
    آخر مصاحبه چن تا دعای مشتی بچه های قطعه رو مهمان یفرمایید
    یا حق

  30. محمد می‌گوید:

    چند تا سوال آسون:
    اگر یه طوری بفهمی ۲۴ ساعت دیگه میمیری چیکار میکنی؟
    اگه پسفردا رفتی تو جبهه ی مقابل ولایت فقیه چیکارت کنیم؟
    کاندیدای ریاست جمهوری میشی؟
    کاندیدای مجلس چطور؟

  31. هپلی می‌گوید:

    سلام بر قطعه و حاج حسین
    دارم با گوشی این کامنت رو میفرستم.
    دلم تنگتونه هر چند که برعکسش صادق نباشه
    سوال من: تا حالا شده یا نه؟

  32. کهربا می‌گوید:

    مهدى: آیا شما خودتان را فردى خودخواه میدانید؟

  33. لجمن می‌گوید:

    خواب آقای هاشمی تعبیر شد :
    http://lajman.blogsky.com/1389/06/27/post-14/

  34. لجمن می‌گوید:

    سئوال از داداش :
    اگر برای یادواره شهدا دعوتت بکنیم می آی ؟
    بهتره الان به عنوان سخنران بیای و گرنه فردا مجبوریم یادواره خودت را بگیریم !

  35. رسول می‌گوید:

    اگه یه روز مشایی رو تو خیابون ببینی چیکار میکنی؟

  36. ya zeinab می‌گوید:

    وقتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خواب مصلحتی میبیند:
    http://jahannews.com/vdcdso0fnyt0s96.2a2y.html
    🙂

  37. پیام فضلی می‌گوید:

    داش حسین چون گفتی صریح بپرسید می پرسم:
    تا حالا شده بچه های قطعه رو سرکار بذاری؟
    میخواستم نپرسم چون شاید جوابش حاشیه ساز بشه ولی دیدم اگه جواب بدید، مطمئناً اونوقت ستاره های قطعه۲۶، بیشتر دوست تون دارند. داش بازم اگه دیدی سوال خوبی نیست تأیید نکنش.

  38. یه دوست می‌گوید:

    سلام یه سوال
    اینکه پدرتون هنر مند بوده توی هنر شما تاثیر داشته یعنی این هنر نوسیندگی شما ارثیه ؟ اگه نه چه کردید که قلمتون انقدر رسا و شیوا و قویه؟
    اون بالایی غاط داره

  39. سید 65 می‌گوید:

    سلامحسین آقا خسته نباشید چه کنیم که در برخی از وبلاگ های از نوع خودمون هم بجای اینکه به معرفی وبلاگ های ارزشی بپردازند به لینک این از این جنس سایتها می پردازند
    در ضمن آقا حسین خواهشن اگه میشه به وبلاگ ما هم یه سری بزنید و ما را هم راهنمایی کنید

  40. یه دوست می‌گوید:

    تازه بالایی ام غلط داره 🙂 🙂

  41. سارا می‌گوید:

    پس بقیه جوابهام کو؟
    باقی سوالهای من تکراری نبودن…
    اگه لطف کنید جواب اونهارو هم بدید ممنون میشم

  42. توحید می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    اگه میشه بگو آوینی و چمران و همت
    ۸ماه دفاع مقدس کیا هستن

  43. ناشناس می‌گوید:

    کربلا رفتید؟ اگه ممکنه میشه از بین الحرمین و حرم ارباب و حرم ماه بنی هاشم و مقام علی اکبر و علی اصغر بنویسید واسه ستاره های دیوونه ی کربلا؟

  44. 313 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۹۸۸۸
    کم مونده رکورد شکسته بشه
    ماشاالله حزب الله
    ماشاالله ستاره های حضرت ماه

  45. سارا می‌گوید:

    راستی یه سوال دیگه می شه لطفا این خوابتون رو تعریف کنید:
    -من هم یکبار با خامنه ای رفتم به خواب حسین.

  46. یک بنده خدا می‌گوید:

    ببخشید ببخشید ولی ما اصلا نمیدونیم شما کی رو بیش تر از همه دوست دارید …اصلنم تابلو نیست!
    سوال من اینه که چرا شما بعضی ها رو اصلا تحوبل نمی گیرید؟از بین ما کسی هست که دوسش نداشته باشین یا حوصله خوندن کامنتاشو نداشته باشین؟…حالا شما هم جواب دادین…پس این سوالم رو جواب بدین:تا حالا هیچ کدوم از سران فتنه رو از نزدیک دیدید؟ چه واکنشی داشتین؟
    ………………….
    داداش این هپلی کوووووووووووووو؟ دلم براش یه ذره شده.

  47. سیداحمد می‌گوید:

    جانم داداش؛
    عجب مصاحبه ای شده؛
    من بهت میگم داداش حسین چون کلمه ای صمیمانه تر و نزدیک تر از داداش پیدا نکردم!
    من ۲۵ سال داداش نداشتم و الان چند ماهِ بهترین داداش دنیا رو دارم.

    فــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری داداش حسین بسیجیها.

  48. پیام فضلی می‌گوید:

    #یه سوال خیلی استراتژیک البته برای خودم:
    نظرت درباره این “پیام فضلی” چیه؟ خیلی مثل دِلِر رو مُخه نه؟
    *لطفاً پاسخ تان صریح باشد چون هرچی پاسخ رو راست تر باشه، افتخارشم بیشتره که داداش حسین بچه بسیجی ها بهم گفت فلان. بجان خودم.

  49. زهرا می‌گوید:

    سلام

    فکر نمی کنید مغرور شدید؟؟؟
    برای بهتر استفاده کردن از فضای اینجا برای این حجم مخاطب و بازدید کننده برنامه ای دارید؟؟

  50. مسلمون می‌گوید:

    سلام
    چه بامزه
    اینبار شدم ۹۹۹۹ امین مراجعه کننده
    چقدر آمار امروز سایت بالا رفته

  51. 313 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۱۰۰۱۴
    دیگه چیزی نمونده

  52. محمد حسین حیدری می‌گوید:

    سلام سوالم یه کم طولانیه اما سوال خیلی هاست جون من حوصله کن و جواب بده :
    ۱) امروز به صورت غیر رسمی بی بروبرگد فرمانده باتوم به دست ها در فضای سایبر حسین قدیانی است و قطعه ۲۶ ناحیه مقاوت بسیج شهید اکبر قدیانی . تا اینجا کسی حرفی نداره. اما داداش خوب میدونی تو فضای سایبر هم افزایی قدرت نرم ، حرف اول رامی زنه من می بینم بسیاری ظرفیتهای بچه های انقلاب در فضای سایبر خالیه و بسیازی نیرو ها صرف خنثی کردن هم میشه. خیلی سایتهاسعی کردند یه جوری بچه حزب اللهی هارو جمع کنند ولی نشد چون روشون اجماع نبود. ولی همه حسین قدیانی را قبول دارن. نظرت راجع به تشکیل یه مجموعه سایبری خارج از قطعه ۲۶ با محوریت شما چیه؟ مجموعه ای که ضامن وحدت صدها هزار وبلاگ در عین کثرت باشه؟
    ۲) یکیاز دوستان پرسیده بود از سید خراسانیبودن آقا مطمئنی؟ بزار من جابشو بدم:
    روایت اهل بیت نشان میدهد که فاصله بین ظهور مردی از قم تا رهبری سید خراسانی و سپردن پرچم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از عمر طبیعی یک انسان فراتر نخواهد رفت چرا که امام محمد باقر علیه السلام می فرماید:«اگر آن زمان«منظور قیام فردی به نام روح الله» را درک کنم، خویشتن را برای یاری صاحب این امر نگاه میدارم»

    نسخه خطی ابن حماد ص ۶۳

    امام باقر (ع) فرمودند : جمعی از اصحاب در محضر گرامی پیامبر اسلام (ص) بودند ، آن حضرت فرمودند : بدرستی که در طرف راست عرش الهی ، گروهی از ما بر منبر هایی از نورند ، صورت هایشان از نور است و لباس هایشان از نور است. صورت های اینها از شدت نور چشمان نگاه کنندگانی که به مرتبه اینها نیستند را خیره می کند. بعضی از اصحاب پرسیدند اینها چه کسانی هستند؟

    پیامبر (ص) سکوت فرمودند. تا اینکه علی (ع) عرض کرد : اینها چه کسانی هستند؟ پیامبر (ص) فرمودند : آنها گروهی هستند که به «روح الله» عشق می ورزند و عشق ورزی آنها نه به خاطر خویشاوندی ونه به خاطر اموال است. آنها پیروان تو هستند و تو امام اینها هستی یا علی …

    و امام باقر (ع) فرمودند :مردی (در آخرالزمان) از قم قیام می کند و با او افرادی هستند که مانند آهن های گداخته اند سپس او وفات می کند و به جای او مردی از خراسان می آید که در دست راستش نشانه ای است …

    بحارالانوار جلد ۶۸ صفحه ۱۳۹ چاپ قدیم و البیان فی علائم آخرالزمان

    اطلاعات بیشتردر وبلاگ ارزشمند سر باز سید خراسانی: http://ya30n.blogfa.com

  53. 313 می‌گوید:

    پیش بینی بازدید کنندگان:
    معمولا ۹۴% از بازدیدکنندگان پیش از ساعت ۲۲:۵۰ مراجعه می کنند. بنابراین پیش‌بینی می شود امروز تقریبا ۱۰۷۰۷ بازدیدکننده مراجعه کنند

  54. 313 می‌گوید:

    آخر امشب یعنی تا کی؟

  55. ……….: می‌گوید:

    نکته سنج اما در هر صورت ذره بینش خوب کار می کند.
    این یعنی چی؟

  56. پیام فضلی می‌گوید:

    داداش حسین، بخاطر تعدد سوالات، هرکدوم از سوالامو خواستی جواب بده. ناراحتی پیش نمیاد.
    هرکدوم که دوست داری و بنظرت به درد میخوره..
    #فدایی داری خفن#

  57. م.طاهری می‌گوید:

    اگر انتخاب با خودتون بود دوست داشتید کدام یک بودید،اکبر قدیانی یا حسین قدیانی؟ چرا؟

  58. سیداحمد می‌گوید:

    این آقا داوود عجب سوالی پرسیده ها!!!!!!!!!!!!!!!!

  59. 313 می‌گوید:

    سلام
    اینبار فقط اومدم خدا قوت بگم .هم به شما هم به ستاره ها که آمار بازدیدبیشتر و بیشتر میشه و افراد آنلاین تا الان که من هستم یه رقمی نمیشه که نمیشه رو همون عدد ۵۰به بالا میچرخه
    ماشاالله ستاره ها
    ماشاالله بسیجی های حضرت ماه
    ماشاالله حزب الله

  60. 313 می‌گوید:

    خلاصه آمار
    بازدید امروز ۱۰۱۹۹

    بازدید دیروز ۴۰۸۷ بازدید
    بازدیدکننده دیروز ۱۸۳۱

    پر بیننده ترین روز ۲ خرداد ۱۳۸۹ ۱۰۲۴۰ بازدید

  61. 313 می‌گوید:

    ای بابا تا ما آمار قبلی رو می زنیم همینجور اضافه میشه بهش
    بازدید امروز: ۱۰۲۱۹

  62. 313 می‌گوید:

    ۱۰۲۳۵

  63. 313 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۱۰۲۳۹

  64. 313 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۱۰۲۴۵
    رکورد شکسته شد

  65. ‌سلام علیکم
    خداقوت
    اول: یه سوال کلی که سوال دیگر وبلاگ نویسا هم باشه این که:

    تو موقعیت فعلی به جز چند تا وبلاگ و سایت خاص که شما سرآمدشون هستید، بقیه وبلاگ های ارزشی بازدید کننده های کمی دارند مگر سایت های خبری معروف لینک بدن که خوب اون هم همیشگی نیست!!!
    وبلاگ‌های ارزشی برای پربیننده بودن چی کار باید بکنند از نظر شما؟ راه تبلیغی خاصی وجود داره؟ لطفا قلم و نوع نوشتار خودتون رو منها کنید … وبلاگ‌های دیگه که درسطح شما نیستند چه کنند؟

    ثانیا: اداره کردن یک یا دو وبلاگ در عرصه مجازی، فقط یک بخش از کار فرهنگیه که با این موج حملات همه جانبه دشمن کافی نیست … به نظر شما انجام چه کار یا کارهای فرهنگی میتونه برای نسل جوان و سوق دادنش به سمت ارزش‌ها مفید باشه؟ مکتوب باشه بهتره یا الکترونیک؟

    ثالثا: برخی از کسایی که این مدل کارهای فرهنگی رو انجام میدن از جاهای خاصی حمایت میشن … یا کلا آدم‌های ثروتمند و خیری هستند … در غیر این صورت برای پیشبرد این کارا چه باید کرد؟ پیشنهادی برای جذب حمایت مالی برای این کارها دارید؟
    ممنون
    یاعلی

  66. محمد حسین حیدری می‌گوید:

    رکورد شکست!
    بازدید امروز: ۱۰۲۴۹
    پر بیننده ترین روز ۲ خرداد ۱۳۸۹ ۱۰۲۴۰ بازدید
    الله اکبر الله اکبر الله اکبر
    خامنه ای رهبر
    مرگ بر ضد ولایت فقیه
    مرگ بر آمریکا
    مرگ بر انگلیس
    مرگ بر منافقین و کفار
    مرگ بر اسرائیل
    درود بر رزمندگان سایبری اسلام
    سلام بر قدیانی

  67. افق می‌گوید:

    سلام
    مادرتون رو چطور دوست دارید؟ چه چیزی باعث میشه بیشتر دوستشون داشته باشید؟ بیشترین بخش احترامی که برای ایشون قائل هستید برای چیه؟ و چه چیزی باعث این احترام میشه؟ صرفا مقام مادر یا دلیل دیگری هم داره؟

  68. سروش می‌گوید:

    بازم سلام متشکرم که به سوالام جواب دادی اما چرا بعضی هاشو فاکتور گرفتی؟؟
    از اونجایی که شب دراز است و سوالات ما ادامه دار
    پس

    از امام روح خدا چیزی خاطرت هست؟

    آخرین باری که خواب بابا اکبر رو دیدی کی بوده؟ میشه تعریفش کنی

    چرا دوست داری موهات رو با دستات شانه کنی؟

    حدیث یا ایه ای هست زیاد با خودت تکرارش کنی؟

    اگه بهت می گفتن از زبان چفیه آویزان بر گردن رهبری یک خط بنویس چی می نوشتی؟

  69. پیام فضلی می‌گوید:

    #هدیه ای به بالاترینی ها و فیس بوکی ها:

    ##########################
    http://sms88sms.persianblog.ir/post/681/
    ##########################

  70. پیام فضلی می‌گوید:

    #حسین قدیانی خطاب به بالاترینی های پَست:
    من هم معتقدم سایت بالاترین زنا زاده است و مادرش در فضای مجازی مشکل دارد اساسی. فرزند معنوی یک ماهپاره باشی، هزار بار بهتر از آن است که چند پدر کره خر داشته باشی و نام هزار ماهواره روی مادرت باشد.

  71. رسول می‌گوید:

    نظر خود را در مورد لاریجانی (رییس مجلس ) بگویید؟

  72. طه می‌گوید:

    هیچ کدام. باور کنید؛ “دایال آپ”.

    جیگرم کباب شد به مولا…

  73. عمار می‌گوید:

    دورباعی قیصرامین پور برای امام حسین و یارانش
    آیین
    این خاک به خون عاشقان آذین است
    این است در این قبیله آیین ، این است
    زاین روست که بی سوار برمی گردد
    اسب تو که زین و یال آن خونین است

  74. پیام فضلی می‌گوید:

    #خــاتــمــی نــجــس الــعــیــن اســت###
    #خــاتــمــی نــجــس الــعــیــن اســت##
    #خــاتــمــی نــجــس الــعــیــن اســت#

  75. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    بعد از خوابهای رنگین جناب شیخ بی سواد چشممان به خواب جناب باغ پسته روشن (!)
    و اما
    هر کس ( وانمود ) کند خواب دیده است مغضوب نبی مکرم اسلام است .
    که البته من خواب شیخ بی سواد را بیشتر قبول دارم که در بیابان و ، وادی سرگردانی گیج میزدند .
    یاحق

  76. تنگستان می‌گوید:

    سوال؛

    چرا حیدر کرار (ع)از کسی که یک تنه جنگید وشتر هایش را پس گرفت یاد کرد؟
    مثل پروانه مثل زنبور روش محمد علی کلی در مبارزه بود ! تکنیک مبارزات شما چیست؟
    چرا حماسه را دوست داریم؟
    پیکر عبد النبی یحیایی بعد از سالها هنوز سالم است یعنی چه؟

    تا تنور داغه نان را بچسبان را توضیح دهید؟
    حبیب غنی پور کیست؟
    چرا حسین بهزاد فرکانس سلول هایش با حماسه همساز است؟
    چه خبر از اکبر آقا – وچه تهمتن دریغی که به ناز می کشاند ___ ودو زخم تیغ ابرو به پسر نمی فروشد.

  77. خان باجی می‌گوید:

    آقا من هر چی فکر کردم سوالی به ذهنم نرسید مگر یه سوال ؟
    بپرسم ؟

  78. bichak می‌گوید:

    یه سوال دیگه
    تا حالا برای شرکت توی یه برنامه تلویزیونی از شما دعوت کردن؟
    چرا از شما برای دیروز امروز فردا دعوت نمیشه؟
    آیا؟

  79. شقایق می‌گوید:

    یه سوال:اگه حاج احمد متوسلیان الان بیاد از شما بخواد در مورد این روزها و سختی پاسداری بگید چی میگید بهش؟؟؟
    با دیدن حاج احمد چی میگید و چه میکنید؟؟
    راستی آقای قدیانی به نظرتون یک سال دیگه این قطعه چی میشه؟؟؟

  80. فدایی رهبر می‌گوید:

    آنانکه معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند
    لبیک یا مولانا یا سید علی حسینی خامنه ای
    خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود
    تمام عمرم فدای یک لبخند شیرینت ای همه وجودم ای همه بود و نبودم ای رهبرم

  81. کمیل می‌گوید:

    سلام داداشی اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه اینجا چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بازدید امروز: ۱۰۷۰۲
    افراد آنلاین: ۶۵ ایییییییییییییییییییییییییییییییییول سلام ۲۶ ها.

  82. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    من که امروز کار داشتم یعنی نباید بپرسم
    البته نمی دونم چی بپرسم فقط می خوام نظرتان رو بدونم درباره نظرها و طرحهایی که می گذارم؟

  83. خان باجی می‌گوید:

    ببخشید من دو تا سوال دارم .
    برای من خیلی مهم است که نقاط افتراق و تعارضات فی مابین سران فتنه ( هاشمی – موسوی – کروبی – خاتمی ) را در مورد موضوعات محوری و دکترین نظام بدانم .
    این بسیار مهم خواهد بود نه تنها برای من بلکه برای همه ی بازدید کنندگان این وبلاگ و تمامی همفکران که بدانند این آقایان در عین حالی که تظاهر به پشتیبانی یکدیگر و حضور در یک جبهه را نشان می دهند ، لاکن هر یک نظرات خاص خود را نسبت به این موضوعات که در ادامه خواهم گفت داشته و ظاهرا” این یکی از گاف های رسوا کننده ی بزرگی ست که این آقایان داده و می دهند یعنی یکی تائید می کند ، یکی اساسا” مخالف است و دیگری توانایی تحلیل و ابراز نظر ندارد .
    موضوعات مد نظر در گرایش های سیاسی ، اقتصادی فرهنگی و اجتماعی ست .
    مثلا” تعارضات اینها در رابطه با موضوع انرژی هسته ای چیست ؟
    یا مثلا” در رابطه با تحریم ها هر کدام چه نظری داشته اند ؟
    یا مثلا” در رابطه با هدفمند کردن یارانه ها ، بحث ارتقاء اجتماعی ، حجاب ، نقش بسیج و سپاه در کنترل و حفظ امنیت نظام ، مفاسد و مفسدان اقتصادی ، آقازاده ها ، دفاع مقدس ، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ، و بسیار موارد دیگر …
    شاید بتوان بصورت کلی مطالبی را مطرح کرد که مثلا” اینها با هر آنچه که نیروهای ولایی و مخلصین حضرت آقا موافقند و دنبال می کنند مخالف بوده و برعکس با هر موضوعی که نیروهای ولایی مخالفت میکنند اینها موافقند . اما خواهش میکنم پاسخ این سوال محوری که روشن کننده اذهان عمومی و بصیرت افزا می باشد را بصورت مشروح و بسته به هر موضوع جداگانه با ذکر نقطه نظر هر یک از سران فتنه بفرمایید .

  84. خان باجی می‌گوید:

    سوال دوم :
    اگر اشتباه نکنم جایی گفته بودید که هر کس در این دوران فتنه خیز وانفسا مطلبی در راستای حمایت از ولایت بنگارد خواه مقاله ، خواه یادداشت ، یا کتاب در واقع جان خود را تقدیم ولایت کرده است .
    میخواستم بپرسم آیا حضور در برخی اماکن که گاه مستلزم تنها بودن و صرف وقت بصورت منفرد ، بدون حضور دوستان یا عدم حضور مردم می باشد به عبارتی حضور در اماکن خلوت تا کنون برای شما خطری بدنبال داشته و اینکه آیا به این نکته فکر کرده اید که خطرات جانی شما را تهدید کند ؟ ضمن علاقمندی به شنیدن پاسخ تقاضای دوستان شما این است که حفظ نفس را با هدف کارایی و مسمر ثمر بودن برای نظام اسلامی اکیدا” جدی بگیرید .

  85. ایمان می‌گوید:

    بسم الله
    خیلی فکر کردم که چی بپرسم که بقیه نپرسیده باشن ولی چون دیدم وقتش داره تموم میشه یکیشو می پرسم ؟
    ۱٫ داداش برای دادن زکات قلمت یعنی راه انداختن بقیه ستاره ها برنامه ای نداری ؟ اگر چه میدونم وقت نداری ولی زکات رو باید داد دیگه ؟

    اللهم وفقنا فی نصرت دیننا و قائدنا . داداش چند تا دعا هم آخرش بچه های قطعه را مهمون کن .

  86. احمد می‌گوید:

    سوال….سوال….سوال…..آها
    سوال: حال شما خوبه؟
    شوخی کردم!
    سوال: اگه یه جلبک ببینی که داره شر و ور میگه (مثلا تو مترو) چیکارش میکنی؟ یا ولش میکنی تا واق واق کنه؟

  87. ایمان می‌گوید:

    تبریک به همه بچه های قطعه به خاطر شکسته شدن رکورد .
    خداییش حس خوبی نداشتم وقتی تو وبگذر می دیدم که پر بازدید ترین روز : “”” دوم خرداد !!‌””””

  88. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام و عرض ادب
    ممنونم از جوابهاتون و جسارتا چندتا سوالم موند بی جواب. هیییییییییییییییییییی روزگار
    اما همین چند تا جواب هم غنیمت بودن[لبخند]

    شکر که در دفاع از ولایت سرشناس و سربلندید

  89. سیداحمد می‌گوید:

    ۸۸ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین

  90. محمد حسین حیدری می‌گوید:

    از ریشه بکن اساس کج را
    دشمن صفتان ذوالعوج را
    فریاد بزن دوباره دکتر!
    عجل لولیک الفرج را
    موفقیت ، سر بلندی و سلامتی دکتر محمود احمدی نژاد در سفر نیویورک صلوات!
    طرح : دکتر درسازمتن مللhttp://media.farsnews.com/Media/8807/ImageNews/880701/43_880701_L600.jpg

  91. بیچک می‌گوید:

    قبل از این پست هزارتا سوال ازتون داشتما
    حالا که خودتون گفتین بپرسین همه یادم رفتن
    امان از آلزایمر

  92. مهدی می‌گوید:

    ۱۰۷۲۳ بارش کن داداش حسین.من جزو دیروزیام.مخلص همه ۱۰۷۲۲تا نیز هستیم

  93. چوب خدا می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    در جواب یکی از بچه گفتین اینکه خواهرها شما رو “آقای قدیانی” خطاب کنن از نظر شرعی و عرفی بهتره
    سوال: ۱)این رو کسی بهتون تذکر داده بود؟ اصلا مگه خطابی شرعی تر از “داداش” هم هست؟
    ۲)خانواده های شهدای عزیز رو مخصوصا مادرانشون رو چطور انقد راحت پیدا می‌کنین؟ فقط از طریق بنیاده یا دلی؟

  94. عباس می‌گوید:

    دوستت دارم
    بدون لطفا

  95. باغ اندیشه می‌گوید:

    درود برصاحب قلم هایی که در راه ماه قدم می زنند و آرزویشان این است که آخرین کلماتشان را با خون قلبشان بنویسند. و آنگاه چه زیبا می شود وقتی مدادالعلما و دماءالشهدا یکی گردد!!!

  96. saghar می‌گوید:

    سلام
    یعنی اون خاطرات دوران مدرسه ساخته ی ذهنتون بود؟ یا داستان چفیه؟
    ببخشید میشه یکی از کامنتایی که برای خودتون گذاشتید رو بذارید؟

  97. باغ اندیشه می‌گوید:

    درود برصاحب قلم هایی که در راه ماه قدم می زنند و آرزویشان این است که آخرین کلماتشان را با خون قلبشان بنویسند. و آنگاه چه زیبا می شود وقتی مدادالعلما و دماءالشهدا یکی گردد!!!
    در خدمتیمgolveb.mihanblog.com

  98. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زر گانی” تقدیم به داداش حسین بسیجیها.

    ساعت ۱۲:۴۷ بامداد
    تعداد افراد آنلاین ۴۸ نفر.

    داداش حسین خیلی عزیزی.فـــــــــــــــــــــــــدائی داری.

  99. مهدی می‌گوید:

    سوال:با رضا امیرخانی هنوز هم رفیق ۶ هستید؟
    از او توقع بیشتری در بحث های اخیر نداشتید؟

  100. پریسا می‌گوید:

    سلام یه سوال مهم:چراااااااااااااااااااااااااااااااا انقدر سیداحمد رو دوست دارید؟من امروز فهمیدم این رو.شما رو یاد حاج احمد میندازه آیا؟راستی من این همه سوال جدی پرسیدم شما اون شوخیها رو جواب دادین؟

  101. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    شعر و نامه منتشر نشده شهریار به حضرت ماه:

    بر آستان والای آیت الله خامنه‌ای ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت می‌نمایم.

    رشگم آید که تو حیدر بابا
    بوسی آن دست که خود دست خداست

    راستان دست چپ از وی بوسند
    که خدا بوسد از او دست راست

    در امامت به نماز جمعه
    صد هزارش بخدا دست دعاست

    من بیان هنرم، یک دل و بس
    او عیان هنر از سر تا پاست

    او شب و روز برای اسلام
    پای پویا و زبان گویاست

    او چه بازوی قوی و محکم
    با امامی که ره و رهبر ماست

    شهریارا سری افراز به عرش
    کو نگاهیش به (حیدربابا) ست

    تبریز- دوازدهم ذی‌الحجه/ ۱۷۰۴ هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /۱۳۶۶ شمسی
    سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)

  102. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام داداش .
    ما منتظر جوابمون هستیمااا !
    اما غرض از مزاحمت !
    انشالله مسافر کربلایم و آمده ام برای خداحافظی . بدی از پلاک شهادت دیدید حلالش کنید . آنجا به یادتان خواهم بود به یاد شما بابا اکبر بچه های قطعه و … در همینجا از همه ی برادران و خواهران خوبم خداحافظی میکنم و حلالیت می طلبم . با یادتان هستم و دعاگویتان .

  103. ماورا می‌گوید:

    هپلی کجاست ؟

    راستی!

  104. مجنون می‌گوید:

    سلام
    عجب که ما دیر رسیدیم سوالا به ما نرسید(ناراحت)
    ولی اگه دوست داشتید وقت کردید جوا بدین که تا حالا شده بین بچه ها ی که تو قطعه میان دوست نداشته باشید که کسی بیادوروتون نشه بهش بگید؟
    از بچه ها تصویر ذهنی میسازید تو ذهنتون؟

  105. ماورا می‌گوید:

    خزعبلات این صفحه رو که همه رو حذف کردی ! مختاری داداش

    ولی جدی می گم همه ی سوال های مطرح شده از طرف ماورا تو پست قبلی جدی بود ، جواب بده لطفا ، هرچند بازم خودت مختاری

  106. ما چهار نفر می‌گوید:

    با سلام
    ما چهار نفر از بچه های باحال بجستان از بچه های شهدا یک ساعت نشستیم و کل سایت داش حسین رو خوندیم و لذت بردیم
    خصوصا مطالبی که درباره سران فتنه نوشته بودید
    موفق باشید

  107. مجنون می‌گوید:

    سلام
    ای خدا ما دیر رسیدم سوالا به ما نرسید(ناراحت)
    ولی خداییش اگه وقت کردید ماروهم حساب کردین
    بگید تا حالا شده کسی از بچه ها ی که میان تو قطعه رو دوست نداشته باشید که نیاد اینجا ولی روتون نشه بهش بگید؟
    از بچه ها ی قطعه تصویر ذهنی میسازید تو ذهنتون؟
    از چه جور کامتهایی خوشتون میاد؟براتون ارزشمند

  108. خادم الشهدا می‌گوید:

    سلام.
    پرسیدنی ها رو همه پرسیدن.
    انشاالله با پاسخ سئوالای دوستان ما هم به جواب سئوالات خود برسیم.

  109. ناشناس می‌گوید:

    سلام.واقعا خسته نباشید.این را واقعا گفتم که اگر در این لحظات می خوانیدم نیرویتان مضاعف شود!(نوشابه)می توانم مجسم کنم که چقدر چشمانتان درد می کند.کار خسته کننده ای هست.تجربه اش رادارم. اماتنها با عشق کار میکنید واین خیلی زیباست ومطمئن باشید که خواننده های شما که می بینندچقدر برایشان احترام قائلید،شک نکنید که منسجم تر می شوند.من اعتراف می کنم که به قطعه معتاد شدم وگرفتارش.هرروز می ایم.یک هفته ای می شود.اماخیلی از مطالبتان راخوانده ام،نه همه اشان را.کار بسیار جالبی بود.مصاحبه ی قطعه ۲۶ با حسین قدیانی.این کار واقعا دلی است که شما اهالی کامنت دونیت را جزءقطعه می دانی.جو بسیار صمیمی است واین خوب است.آقای قدیانی ناراحت نشویدها!۲،۳ سوالی را آن بالا پیچاندی آیا؟نمی دانم.بگذریم.از آن به اصطلاح سبزها ازتان سوال نپرسیده اند؟
    اینجا دیگر بیشمار نیستند!اینجا وهیچ کجای دیگر.غلط کردند بی شمارند!خسته نباشی برادر!

  110. سیداحمد می‌گوید:

    ۲- می شود از دل تنگی های تان برای بابااکبر بگویید؟
    هر نفسی که می کشم، آهی است از جدایی

  111. توجه توجه توجه می‌گوید:

    توجه توجه توجه:به همه بازدیدکنندگان و دوست داران قطعه ۲۶ و آقا حسین قدیانی
    خداوکیلی آخر بی معرفتی است که داداش حسین این همه اینجا زحمت می کشد و ما هنوز یک تشکر درست و حسابی ازش نکرده ایم
    ………………………………………………

  112. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جان بابت این وقتو انرژی ای که امروز برامون گذاشتید ازتون ممنونم.
    امروز واقعا خیلی خسته شدید؛
    شرمنده معرفتتیم داداش.
    انشالله لیاقت این محبتتونو داشته باشیم.
    علمدار کربلا نگه دارت باشه داداش حسین بسیجیها.

  113. ریحانه می‌گوید:

    هر نفسی که می کشم، آهی است از جدایی
    وای عالی بود این جمله
    شادی روح بابا اکبر صلوات

  114. سحر می‌گوید:

    سلام

    چرا زود به زود آپ می کنید؟
    چون عجله دارم؛ آنقدرها وقتی نداریم برای کوباندن پرچم اسلام در انتهای افق.

    خیلی قشنگ….فراوون.
    خسته نباشید

  115. غلام حضرت ماه می‌گوید:

    سلام داش حسین
    نمی دونم اولین باره دارم می نویسم یا اولین باره دارم فکر می کنم که دارم می نویسم
    اما می دونم الان که دارم می نویسم پس حتما فکر کردم که دارم می نویسم
    آخه زیاد میام اما نمی نویسم یا فکر نمی کنم که دارم نمی نویسم چون محو قلمم داش حسین میشم دلم نمیاد با این قلم کج و چوله بنویسم البته دلیل داره که حالا نوشتم آخه همون جور که خون بابا اکبر توی قلم داش حسینه خون داداش منم داره میاد توی قلمم اما کی به نکش برسه خدا میدونه ان شا الله برسه
    غرض از مزاحمت پرسیدن سوال وقت گذشته بود امیدوارم جواب بشنوم
    داش حسین چی کار کنیم بتونیم بنویسیم همانگونه که ستاره ها لایق نوشتنند؟

  116. پیام فضلی می‌گوید:

    #پُست میهمانی ستاره های قطعه۲۶#
    #این پُست چه میهمانی خوبی بود برای ستاره ها#
    #ماه بخواند إن شاءالله این “پُست میهمانی” را تا بگوید: آقای قدیانی طیب الله انفاسکم#

  117. amir می‌گوید:

    آرزو (گفت و شنود)

    گفت: درگیری شدید گروه های ضد انقلاب با هم و لجبازی برخی سران فتنه علیه یکدیگر بدجوری مدیران بیرونی فتنه را نگران کرده است.
    گفتم: وقتی بهایی ها و منافقین و سلطنت طلب ها و مدعیان اصلاحات و مارکسیست ها را در یک ائتلاف دور هم جمع می کنند، معلوم است که بعد از شکست فتنه این گروه ها نقطه ائتلافی ندارند و به جان هم می افتند.
    گفت: سایت بالاترین که تحت مدیریت منوشه امیر است خطاب به آنها توصیه کرده است که دست از لجبازی بردارند و با هم کنار بیایند.
    گفتم: ولی این گروه ها مدتهاست که از مقابله با جمهوری اسلامی ناامید شده اند و اگر با یکدیگر هم درگیر نباشند، بدجوری احساس پوچی می کنند.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: دو نفر که خیلی با هم لج بودند محکوم به اعدام شده بودند. به اولی گفتند؛ آخرین آرزویت قبل از مردن چیست؟ گفت؛ می خواهم نامزدم را ببینم. به دومی گفتند آرزوی تو چیست؟ گفت؛ اجازه ندهید او نامزدش را ببیند!

  118. bichak می‌گوید:

    – سقف آرزوهای دنیوی و اخروی شما؟
    یک آرزوی مشترک دارم که هم دنیایی است و هم اخروی. روزی همه اهالی قطعه ۲۶ زائر کربلا شوند.

    واقعا ممنونیم از شما برادر بزرگوار
    که حتی در آرزوهایتان مارو هم اینچنین سهیم میکنید
    وای خدایا … کربلا…

  119. خادم الشهدا می‌گوید:

    یه سلام نیمه شبی به شما داداش حسین.
    محض اطلاعتون
    انشاالله به زودی خود سید این کارو خواهند کرد.
    ساعت ۳:۳۰ دقیقه
    ۲۰ نفر مهمون دارین داداش.

  120. ریحانه می‌گوید:

    واقعا باید خدا قوت گفت بهتون…
    سلامتی علمدار قطعه ۲۶ صلوات…

  121. amir می‌گوید:

    روزی همه اهالی قطعه ۲۶ زائر کربلا شوند.
    سلام داداش باور کن این یکی از ارزوهای من بوده که ان شاالله تبدیل به واقعیت میشه

  122. خادم الشهدا می‌گوید:

    از سر شب تا حالا با خودم کلنجار رفتم که سئوالم رو بپرسم یا نه؟
    الانم زیاد امیدی به جواب دادنش ندارم چرا که ۳ ساعت ۴۰ دقیقه از زمان تعیین شده گذشته!
    اما دروغ چرا؟ نا امیدم نیستم.
    داداش به نظرتون من تا حالا خادمی کردنم واسه شهدا و ستاره هایی که انشاالله شهادت نصیبشون بشه،چطور بوده؟

  123. ریحانه می‌گوید:

    راستی من منظورم از سوالم در مورد رمان سمفونی و بقیه بود که ناراحت بودم نتونم بخونمش 🙁 وگرنه میدونم یه کتاب دارید فعلا.ممنون

  124. amir می‌گوید:

    من در زیر نور خورشید، مرجع تقلیدم ماه است…
    یکی از اجراهای قدیمی داداش حسین البته با کمی ویرایش و میکس آهنگ
    http://mobarezclip.com/1719595.htm

  125. amir می‌گوید:

    بیش از ۱۱۳۶ سال (شمسی) و ۶ ماه و – روز و ۲۳ ساعت و ۴۱ دقیقه و ۳۵ ثانیه است کسی منتظر ۳۱۳ مرد است و زمان ۳۵۸۶۲۳۹۲۴۹۵٫۲۶۵ همچنان در گذر است ، آه… مرد شدن چقدر زمان میخواهد….
    اللهم عجل لولیک الفرج

  126. خادم الشهدا می‌گوید:

    داداش نزدیکه نماز صبحه
    مارو فراموش نکنین
    التماس دعا.
    یاحق.

  127. فروتن می‌گوید:

    یک سئوال در خارج از وقت مصاحبه. جیغ حسین قدیانی چه شکلی است؟!

  128. مهجور می‌گوید:

    صلی الله علیک داداشی
    چند روز نبودم وکلی مطلب جدید برای خوندن هست اما اصلا دل و دماغ ندارم …..
    داداشی رفیقم تو کماست ۳روزه…دلم خوشه به نفس بسیجی ها ….نمی شه یه گوشه از پست جدیدتون بگین یه حمد شفا براش بخونن؟…نفس بچه بسیجی حقه مگه نه؟…
    داداشی میشه؟..
    میرم بهشت زهرا(س) به توصیه ابوالفضل سپهر عمل کنم…

  129. آیه می‌گوید:

    س
    خ
    چرا ما نمیتوانیم از اینجا دل بکَنیم؟
    چرا این نی ساندیس شما اینقدر معروف شده؟
    خ

  130. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    چرا درباره حضرت ماه چیزی ننوشتین؟

  131. فدایی می‌گوید:

    حاجی ماشاالله

    حاجی لاحول و لا قوه الا بالله

    حاجی بازدید دیروز: ۱۰۷۲۲؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  132. فطرس ملک می‌گوید:

    ۸۷ روز مانده تا عاشورا
    .
    لبیک یاحسین

  133. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    اول تبریک میگم بابت رکورد
    و دوم هم تشکر بابت اینکه به سوالامون جواب دادین
    همه رو خوندم
    از اول تا آخر
    خیلی از سوالای دوستان سوال بنده هم بود که جواباشو گرفتم
    التماس دعا
    یاعلی مدد

  134. سید 65 می‌گوید:

    سلام حسین اقا این ابتکار زیبای شما علی بود هرجد توفیق نشد مااز شما سوال بکنیم
    اما میخواستم بگم جدیدن توی بلاگفا نه شما رو میشه لینک کرد و نه وبلاگهای پلاکفا را این حرکت کوته بینانه آقای شیرازی را چگونه میشود در راستای آزادی بیانی که خودشان آن را در توجیه می کنند باشد دفاع همه جانبه ایشان از وبلاگهای غیر اخلاقی و برعلیه نظام بیان کننده چه چیزی میتواند باشد؟
    ما در پلاکفا منتظریم
    با ارادت بصیرت صادق

  135. سید 65 می‌گوید:

    سلام حسین آقا این ابتکار زیبای شما عالی بود هرجند توفیق نشد مااز شما سوالی بپرسیم
    اما میخواستم بگم جدیدن توی بلاگفا نه شما رو میشه لینک کرد و نه وبلاگهای پلاکفا را این حرکت کوته بینانه آقای شیرازی را چگونه میشود در راستای آزادی بیانی که خودشان آن را در توجیه می کنند باشد دفاع همه جانبه ایشان از وبلاگهای غیر اخلاقی و برعلیه نظام بیان کننده چه چیزی میتواند باشد؟
    ما در پلاکفا منتظریم
    با ارادت بصیرت صادق

  136. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    الان دیدم که به سوالات بعدی ام هم جواب دادید. واقعا ممنونم از وقتی که گذاشتید و میذارید.خسته نباشید
    خداقوت
    کربلا نصیبتون
    راستی تا حالا کربلا رفتین؟

  137. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام. هنوز نرفتم بخونم. فقط یهو چشمم به یه سؤال و جوابی افتاد که بدجوری دگرگونم کرد.
    سقف آرزوهای دنیوی و اخروی شما؟
    یک آرزوی مشترک دارم که هم دنیایی است و هم اخروی. روزی همه اهالی قطعه ۲۶ زائر کربلا شوند.
    ………………………

  138. ستون پنجم می‌گوید:

    حاجی امیوارم سوالات من هم جواب بدی ؟

    ۱٫این سیداحد کیه؟

    ۲٫چقدر وقت می زارین برای قطعه ۲۶؟

    ۳٫حالا چقدر وقت می زارین برای اینترنت؟

    ۴٫لحظه ای که بلاگت بسته شد چه حسی داشتی؟

    ۵٫چرا نظران فانفا را نمی خواستین تایید کنین؟

    ۶٫شما شغلی هم به جز اینترنت دارین؟

    ۷٫رئیس جمهور بعدی کیست به نظرتون؟

    خدا کنه به ماهم جواب بدین………….

    منتظرم

    دست خالی نظری مارا حاجی

  139. تابوت صورتی می‌گوید:

    سلام

    به روزم با مطلب (اینجا اخر ازادی است ..)
    منتنظر نقد و تحلیل شما

  140. 89/10/9 می‌گوید:

    تاحالا به خاطر جریان فتنه کتک خوردید؟(تعریف کنید)

  141. ya zeinab می‌گوید:

    ۳- بابت اداره قطعه ۲۶ چقدر حقوق می گیری؟
    گفت: بعد از جنگ، من برگشتم سر همون زمین؛ بی تراکتور!
    اجرتان با سالار کربلا!

  142. ناهید اشرفی می‌گوید:

    اگر فضای وبلاگ اجازه دهد و مخالف شرع نباشد می خواهم بگویم دیوانه حضرتعالی و دلنوشت هایتان هستیم دربست!!!!

  143. صابر می‌گوید:

    حاجی سوال من یه خرده خصوصیه ولی دوست دارم جواب بدین

    میخوام بپرسم کی ازدواج کردی و کجا با خانومتون اشنا شدین
    و اینکه از اسامی دخترو پسر به چه اسمایی علاقه داری؟
    حدس من فاطمه و علی هستش درسته یا نه؟

  144. شقایق می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت خسته نباشید نمیدونم شاید وقت تموم شده اما تمدید کنید ……
    ما که ناامید نشدیم یه سوال
    نظرتون رو راجع به بچه های قطعه میگید؟
    از سید احمد تا ما کم سوها

  145. حاج مرتضی می‌گوید:

    داداش سلام.
    ببخش امتحانهام شروع شده دیشب تا صبح تو مدرسه بودم.
    نتونستم تو رکورد شکنی شرکت کنم.

  146. رسول می‌گوید:

    ماجرای ۲ شب بعد از انتخابات که گفتی چیه؟
    جان من تعریف کن

  147. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات…

    کاش وقت پاسخگویی به سوالات تمدید میشد…اون وقت من میپرسیدم وقتی دلتنگ پدرتون میشید چیکار میکنید؟…..یه وقتایی که دلتون میخواد بغلش کنید…..یا وقتی تو خواب وبیداری میبینیدش ودلتنگتر میشید…چیکار میکنید؟…..اگه راهی برای درمون این دلتنگی دارید به منم یاد بدید که این دلتنگی گاهی به شدت نفس گیر میشه و بی طاقتم میکنه…..

  148. فطرس ملک می‌گوید:

    بازم که همه دارن سوال می پرسن
    اگه وقت هست ماهم بپرسیم

  149. 1318 می‌گوید:

    ان شا الله روزی بیاد که به اتفاق آقا عازم کربلا باشیم برای بیعت با امام عج

  150. حاجی حمید می‌گوید:

    سلام چرا در نوشته هایت از یکی از ستاره های پر نور ماه یعنی حاج سعید حدادیان یادی نمی کنی

  151. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام
    خوبی حسین جان؟
    خسته نباشی

    حاج حسین فکر می‌کنی نفست قویتره یا شما؟
    تا حالا با شیطان کشتی گرفتی؟
    بردی یا باختی؟

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  152. فطرس ملک می‌گوید:

    آقای قدیانی
    چرا بعضی نظرات می پره؟
    الان نظر من پرید
    میشه بگین کجا میره؟

  153. امیرعلی صفا می‌گوید:

    داداش اجرت با حسین انشاالله .
    خیلی بزرگواری فرمودی و حسابی متشکریم از تو که محبت کردی و این همه وقت گذاشتی

    انشاالله بتونیم لایق این محبت تو باشیم

    غیر از دعا کاری بلد نیستیم و خلاصانه ترین دعا ها رو تقدیم به تو می کنیم

    گفت :
    سرسبزترین بهار تقدیم توباد ،
    آواز خوش هزار تقدیم توباد
    گویند که لحظه ایست روییدن عشق ،
    آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد …

    ضمنا فراموش نشود که
    فدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی داری هزار هزار

  154. ya zeinab می‌گوید:

    قبول دارم که نوشته هاتون کلاس درس هستن حتی بیش از کلاس درس! بعضی موقع که غلط های خودم رو تصحیح میکنید و متوجه میشم خیلی خیلی کیف میکنم مثل واژه ” نوقلمان” که واقعا عالی بود! اما خب معلم گاهی پایه تخته غلط دانش آموز رو هم میگیره تا بقیه بچه ها بهتر یاد بگیرن این مورد رو چیکار کنیم؟

  155. ya zeinab می‌گوید:

    هر چه بگوییم بابت تشکر برای زحماتی که میکشید قطعا کم است و بسیار ناچیز! لذا این عکس را تقدیم میکنم بابت رفع خستگی! به آن خودکار قرمز توجه کنید دیگه از اون خودکارها نیست مربوط به همون زمان بود! یاعلی
    http://ahyaa.persiangig.com/rofaqa/66.jpg

  156. فطرس ملک می‌گوید:

    نکنه داری مطلب جدید میذارین که تائید نمی کنین : و )

  157. رسول می‌گوید:

    ما منتظر جوابا هستیم
    هیچ جا نمیریم همین جا هستیم

  158. ساندیس خور می‌گوید:

    همین که هفته ای یک بار بتونم سر بزنم . ..
    عالیه . .. . . . . . . .

  159. سربازةٌ می‌گوید:

    ۱- با این همه هوادار چرا به طرف صدا و سیما حرکت نمی کنی و آنجا را یک تکانی نمی دهی؟
    اولا؛ کدام هوادار؟ اینجا کسی عاشق چشم و ابروی من نیست. ثانیا؛ من نشانی صدا و سیما را بلد نیستم.

    با کدام هوادار؟ آیا روا بود؟ که بودند آنانکه نیمه شبها هم تنها نمی گذاشتند قطعه را تاکه نکند روزی دشمن اینجا را قطعه قطعه؟ که بودند آنانکه سنگر را خالی نکردند؟ باکدام هوادار؟ حسین قدیانی را چه شده،که اینگونه می انگارد؟ تو ای حسین قدیانی،پذیرا باش مقدم سبز مقدس هوادارانت را،ما نشانی صداوسیمارا پیدا می کنیم.
    اجرکم عند الله.

  160. مهدی می‌گوید:

    تا به حال برای حضرت معصومه س مطلبی نوشتی؟
    اگر آماده است لطف کنید بزارید.
    بدترین خاطره؟

    یامهدی

  161. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام داداش . ممنون از پاسخ .
    من نایب الزیاره ی شما و همه ی اهالی قطعه ، حضرت آقا همه ی شهدا مخصوصا بابا اکبر هستم . نجف کربلا کاظمین سامرا و هر زیارت گاهی که خدا قسمتم کرد و رفتم دعاگویتان خواهم بود .
    برای شادی روح بابا اکبر صلوات می فرستم …
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  162. گلادیاتور می‌گوید:

    سلام
    ماشاالله به همین پشت کار ! جواب همه رو دادی ! واقعا خسته نباشی …. الحق که داداش حسینی

  163. ماورا می‌گوید:

    داداش دوئل ، هم قلمـــــــــوی خوبی داره هم قلـــــــــــــم خوبی ؛

  164. عزیز می‌گوید:

    سلام داداش من جا موندم من دیروز صبح آمدم خبری نبود. به هر حال سوالم را می پرسم شاید وقتش تمدید شد.
    ۱٫ بهترین جمله ای که درمورد خودتان شنیدید یا خوانده اید؟ (البته بجز صحبتهای مقام معظم رهبری و نظرات هوادارانتان در قطعه)
    ۲٫وقتی در وبلاگتان هستید سخت ترین لحظه کدام است؟
    ۳٫ بهترین و زیباترین لحظه حج چه وقتی بود؟ و مهمترین پیامی که از حج گرفتید؟
    ۴٫ نظرتان در مورد مکتب ایرانی و مکتب اسلامی چیست؟
    ۵٫ داداش وقتی میبینی اینقدر فدایی دارید چه حسی به شما دست می دهد؟ به خودتان نمی بالید؟
    راستی داداش اگر تمدید نشد اشکال ندارد جواب من رو همین زیر نظرم بدهید لطفاً. اینجوری دلچسب تره
    اصلاً وقتی می آییم قسمت نظرات ، قسمتهای جواب شما که بولد نوشته شده می درخشد . اگر می دانستید چه لطفی دارد برای ماها ، این لطف را اینقدر دریغ نمی کردید؟

  165. عزیز می‌گوید:

    راستی داداش دفعه بعد که از این خبرها بود یک روز زودتر بگید ماهم جا نمونیم مثلاً بگید “تا ساعاتی دیگر” که بچه ها چندروز وقت داشته باشند.
    درضمن داداش نمیشه یک قرار جمکران یا قطعه ۲۶ یا مزار شهدا بگذارید همه رو دور هم جمع کنید؟ من فکر می کنم به همه بچسبه؟ قول می دهیم با خانواده هایمان بیاییم که حرفی درنیاید؟
    اٍاااااااااااااااااااااااااااااااااااا داداش چرا نقطه چین می کنید؟

  166. ماورا می‌گوید:

    چرا همیشه ی خدا دست تون زیر چونتونــــــــــــــه ؟

    خیلی جالبه

    فکر نمی کردم این کامنتم و تایید کنی ، ولی کردی

    فکر کردم این نقد عنوان خواهر و برداری رو تایید می کنی ، ولی نکردی

    حرف خیلی منطقی بود ، چرا تایید نکردی ؟

    مشت محکمی بود % حتما نخواستی نقطه چین ناراحت بشه ، ولی خب می رم تو وبلاگم ناراحتش می کنم .

  167. یک اشنا می‌گوید:

    سلام داش حسین
    نظرتان درباره خمات دوره اصلاحات چیست ؟ بزرگترین خدمت دوره اصلاحات به نظام را برشمارید؟

  168. ماورا می‌گوید:

    سوال جوابا خیلی قشنگ بود

    ولی از همه قشنگ تر اون موج مکزیکی بود که داداش تو ۱۶ تا کامنت راه انداخت ؛

  169. مرتضی اکبریان می‌گوید:

    آقا قبول نیست. ما یک روز نبودیم مصاحبه ترتیب دادی. نمیشه که. اگه سؤال من رو کار نکنی کلا به شما که عرض می کنم من مصاحبه رو تحریم می کنما. حالا خود دانید.
    سؤال: نظرت در مورد مواضع اخیر احمدی نژاد چیه؟ این که مجلس امروز در رأس امور نیست؟

  170. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام به داداش حسین بچه بسیجی ها
    سؤال :
    چرا به ایمیل هاتون سرنمی زنید ؟ ما که وبلاگ و سایتی نداریم فقط از طریق ایمیل می تونیم طرح های عاشورایی مون رو براتون بفرستیم .
    شما راه دیگه ای برای ارسال طرح ها سراغ دارید ؟

  171. فدایی حضرت ماه می‌گوید:

    سلام به داداش حسین بچه بسیجی ها
    ببخشید یه سؤال دیگه :
    شما که جواب کامنت ها رو نمی دید ، دوست دارم نظرتون رو راجع به کامنت های خودم بدونم .

  172. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    اِهِکی… حالا که اینطور شد اینو بخونید:
    می خواستم به مناسبت هفتۀ دفاع مقدّس مطلبی در این مورد بنویسم. ولی با توجّه به یه سری مسایل واجب تر و لازم تر دیدم مطلبی در جهت حمایت از سربازان بصیر و افسران دلیر هشت ماه دفاع مقدّس بنویسم که هنوز دارن با قدرت به مبارزه ادامه می دن…
    بقیه شو اینجا بخونید:http://bassiratt.mihanblog.com/

  173. ناصر می‌گوید:

    دلمدتنگت شده بود ،ذ خواستم سلامی عرض کرده باشم .

  174. وارث می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    در عالم واقع وقتی جواب سوالم رو از کسی میشنوم ازش تشکر میکنم. این قطعه هم که از بس صمیمی و باصداقته با عالم واقع تفاوتی نداره. پس لازم دونستم ازت تشکر کنم که به برخی سوالاتم پاسخ دادی. حتما صلاح دیدی بقیه اش رو پاسخ ندی. عیبی نداره هرچه از دوست رسد نیکوست.
    راستی تعجب کردم که تو صحبتهای بالا گفتی اصلا سید احمد رو تاحالا ندیدی. من همیشه فکر میکردم از قبل با هم دوست بودین (از زمان باتوم به دستی). تازه جلو سفارتم که دیدمت فکر میکردم این چند نفری که همراهتن همون فدایی هاتن مثل سید احمد و هپلی و ….
    حاجی برام دعا کن که سخت محتاج دعا شدم. (البته همیشه محتاج دعای معنوی بودم این دفعه مادیه)

  175. پیام فضلی می‌گوید:

    “آقای پیام فضلی نژاد” کجا و ” پیام فضلی” کجا؟!!!!
    آقای “پیام فضلی نژاد” پژوهشگری جوان و دوست داشتنی اند.
    کتاب هاشون هم معرکه ست.
    #داش حسین، فدایی داری خفن#

  176. پیام فضلی می‌گوید:

    #طیب الله انفاسکم#
    من نظر خودم رو می گویم: اگر امام خامنه ای این مصاحبه رو بخونند میگن:«طیب الله انفاسکم، کار نو و جالبی بود»
    داداش حسین، از طرف همه ستاره های حضرت ماه، بابت وقت زیادی که برای انجام این مصاحبه گذاشتی، ممنونیم.
    شاید اگر این وقت رو به نوشتن و قلم زدن میذاشتید، مطلبی آراسته و پیراسته می نوشتید، ولی این مصاحبه ارزشش رو داشت که قلم و وقت داداش حسین با بچه های قطعه۲۶ اینقدر قشنگ تقسیم بشه.

  177. فطرس ملک می‌گوید:

    آقای قدیانی
    جزئیات دیدار با آقا برایم خیلی جالب بود
    خوش به سعادتتون

  178. پیام فضلی می‌گوید:

    #حیف است خورشید عمرمان جز به رنگ خون، غروب کند. والسلام.#

  179. سربازةٌ می‌گوید:

    “حیف است خورشید عمرمان جز به رنگ خون، غروب کند.”

    خدا وکیلی حیف است.
    نمی دانم،شاید جزیی از تقدیرم بود که بااین قطعه آشنا شوم،درست متقارن با خواندن کتاب دا.یعنی به شدت معتقدم که اگر این دو باهم و در کنار هم در زندگانیم نمی نشست،من الآن این حال رانداشتم.شاید حرفم مسخره جلوه کند نزد شما،اما باور کنید انگار نزد من دریچه ی تازه ای به سوی دفاع مقدس باز شده.من هم این احساس را دارم که نگاهی آسمانی ،انگار اینجا را رصد می کند.حال وهوای خوبی دارد،واین اتفاق عادی ای نیست.می ترسم از آنکه به بهانه ی درس ودانشگاه،کمتر بخوانمتان.
    اما…
    این حرف را اینقدر صریح به کسی زدن،بعضی ها خوششان نمی آید.اما من نمی دانم چرا مطمئنم که شماناراحت نمی شوید.
    حسین قدیانی! امیدوارم شهید شوی…

    (جادارد که داخل پرانتز عارض باشم که خداوند مرگ ما راشهادت در راهش قرار دهد.آمین.)
    از دیشب تا حالا خیلی زحمت کشیدی.دستت درد نکند.راستی نگران هپلی هستم! کم پیداست. نوشته هایش هم در پست های اخیرش کمی دپسرده می نمایاند.

  180. ermia می‌گوید:

    سلام داداش حسین.نظرت رو در مورد گمنام ها ننوشتی.همون هایی که پنج شنبه ها گاهی به سر مزارشون میای.همون پنج تایی که گوشه ای از این شهر دارن ما رو نگاه میکنن.همون پنج تا نور مقدسی که تهران رو نورانی کردن

  181. فطرس ملک می‌گوید:

    آقای قدیانی
    متاسفانه خبر رسید یکی از آشنایان نزدیک به رحمت خدا رفت
    جوانی ۲۶ ساله در اثر سانحه تصادف
    اگه ممکنه بچه های قطعه ۲۶ برای شادی روحش فاتحه ای قرائت کنند
    .
    ممکنه چند روز نباشم
    التماس دعا
    یا علی مدد

  182. بسیجی گمنام می‌گوید:

    بعد انتخابات پدتون به خواب خودتون یا نزدیکانتون نیامد؟چی گفتند؟

  183. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام حاجی جون
    یه سوال دیگه

    چه چیز باعث شده که بعضیا تحمل دیدن رسیدگی به خانواده شهدا رو نداشته باشن؟ مثلا سهمیه دانشگاه؟

    من خودم همیشه تو جواب این سوال میگم ، ای کاش پدر این فرزند شهید بود و اون ده سال پشت کنکور می موند.
    من که بی سهمیه دانشگاه رفتم، ولی ای کاش بچه شهیدی که با سهمیه قبول شده می‌رفت سیستان و بلوچستان درس می‌خوند، ولی در تهران نمی‌موند تا بهش بگند دانشجوی سهمیه‌ای نمیخوایم تا از خجالت سرشو بندازه پایین. اگر بخواد از خودش دفاع کنه هو می‌کنن و اگر جواب نده ادامه میدن. ای کاش همین چندر غاز حقوقم به خانواده شهدا نمیدادن، تا بعد بنشینن بگن؛ خانواده شهید چقدر حقوق پایه میگیره و چقدر فلان. ای کاش کارت بنیاد صادر نمیشد و از اول حرف خدمات بنیاد شهید رو نمیزدن، تا الان جا نمی‌افتاد هر چی خانواده شهیده داره با عشق و کیف زندگی میکنه.
    خانواده شهیدی با پنج فرزند تو اصفهان وجود داره که با سیصد هزار تومان زندگی می‌کنن. ای کاش پنج فرزند اون کارگری می‌کردن، ولی بهشون نمی‌گفتن دارید پول مملکتو می‌خورید.

    حاج حسین نظر شما رو در این مورد میخواستم.

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  184. سامان می‌گوید:

    برادر حسین،این آقای آرای باطله گویا اطرافیانش خیلی دوست دارند مضحکه اش کنند و از قولش نامه مینویسند،چه کنیم که زخمهای نامه های جاهل هایی چون ایشان را که حضرت ماه را نشانه میگیرند و دردمان هم از همین است که چرا موجود بی ارزشی چون امثال این شیخ حتی نام اقا را در نامه ها و یا حرفهایش بیاورند را فقط سخنان صریح شما التیام می بخشد،لطفا یک مصاحبه ای!! با شیخ بفرمایید..

  185. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین عزیز واقعا ازت ممنونم بابت این مصاحبه؛
    خیلی عالی شده.
    خیلی لطف کردی داداش جانم.
    الهی دورت بگردم که اینقدر با معرفتی.
    الهی بعد از یه عمر بابرکت و زندگی پر از سعادت؛ شهادت در رکاب مولا صاحب الزمان نصیبت بشه.

    داداش حسین بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
    داداش حسین: ممنون از شما دوست خوب و همیشگی.

  186. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    آقای قدیانی به نوبه ی خودم از شما تشکر میکنم به خاطر این مصاحبه . از این که این آزادی و امکانو برای دوستان فراهم کردید تا هر آنچه که در ذهن و قلبشون میگذره رو به زبون بیارن .
    معمولا من حوصله ی خوندن مطالب طولانی رو ندارم . حتی بعضا” نوشته های طولانی شما رو آفلاین میخونم .
    اما در این مصاحبه انقدر صداقت ، صراحت ، سادگی و تواضع وجود داشته که دقیقا” یکساعت تمام با وسواس تمام کلمه به کلمه این مطلب رو خوندم .
    امیدوارم ایمان و عمل و قلمتون بیشتر از پیش قد بکشه . و ثواب هر کلمه ای که می نویسید برسه به روح بابا اکبر .
    در کنار همه اینها ما رو از دعای خیر فراموش نکنید .
    امیدوارم به خواسته تون که همانا رفتن دوستان به کربلاست برسید .
    باز هم ممنون
    یاحق
    داداش حسین: من اینجا خادم شما ستاره های خوب هستم.

  187. ماورا می‌گوید:

    داداش حسین : از همه دوستانی که در این مصاحبه شرکت کردند، ممنونم.

    ما هم ممنون

    من که خیلی خیلی ممنون ؛

  188. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام خدا قوت
    به لطف قلم صمیمی شما و صداقتتون و سوالهای صمیمانه و صادقانه شما تجربه خیلی خوبی عاید من شد.انگار که واقعا همه با هم در جایی جمع شده باشیم و از هر دری حر ف زده باشیم. بیت این جمع احساس قربت کردم و خبری از غربت نبود

    از شما و همه ستار ها به خاطر این فرصت کم نظیر ممنونم

  189. محمدی از زنجان می‌گوید:

    سلام

    برای برنامه ۷ مهرمون یه متن نوشتم که خودم میخوام اونجا بخونم
    میخواستم نظرتون رو بدونم …اگه کم و کسری داره لطف کنید وبرادری کنید در حقمون…

    رنج نامه یک جوان
    این رنج نامه یک جوونه که نماینده یه قشره به نام جوونای خسته از بازی روزگار
    میخواد یه حرفایی بزنه که حرف دل خیلی هاست و فقط زحمت بیانش رو میکشه
    راهی رو شروع کرده که فکر میکنه باید تا آخرش بره با آرمانی مقدس
    رنجور از دست آدمایی که هرکدومشون با یه روشی میخوان از ادامه راه دلسردش کنن …
    یه گروه که کلا راه رو میبرن زیر سوال و میگن هر کی رفته توی این راه اشتباه بوده
    چون آخرش هم چیزی که شهدا میخواستن نشد و آرمانهاشون سرابی بیش نبود…
    رفتن و خون دادن واسه انقلابی که آخرش هم منحرف شد و خیلی ها پا روی خونشون گذاشتن ، باز هم هنوز خیلی نامردی ها،ظلم ها سر جاشه و…
    چقدر رنج بردم از شنیدن این حرف ها اما جوابی نداشتم و این جواب نداشتن ها باعث شکی در درون من شد ، شکی که مقدمه یقین شد ، شکی مقدس
    و من رو به فکر فرو برد که واقعا شهدا چرا رفتن؟؟!؟؟
    چرا رفتن و گذاشتن یه عده اینطوری سوء استفاده کننو پا رو خون بذارن ؟؟
    خیلی خیلی فکر کردم … نمیدونمشما هم تا حال بهش فکر کردین یا نه .. اما جوابی که من بهش رسیدم این بود : درسته که چیزی که اونا میخواستن نشد اما با مرگشون جواب سوالهای خیلی ها رو دادن و به خیلی ها نگاه تازه دادن ، نون دادن که دنیا ارزش این همه دلبستگی رو نداره ، ارز این همه نامردی رو نداره ..
    ولی تا زنده بودن نمی تونستن حرفهاشون رو بزنن و ثابتش کنن ،افکارشون رو منتقل کنن.
    اما با مرگشونن برای همیشه این سوال ایجاد کردن که چرا؟؟؟
    و هر کی دنبال این چرا رفت ،افق دیگه ای براش ترسیم شد و ارمان غاونه رو شناخت و رفت به جایی که باید بره .
    تو دست نوشته یه رزمنده خوندم “رزمنده های ایرانی نجنگیدند تا چنگیده باشند،جنگیدند تا استعدادهای نهفته آدمی را برای آن ها که از پاک بودن نا امید شده بودند آشکار سازند”
    این جا بود که به یقین رسیدم و این یقین من رو توی مبارزه نگه داشت و قدرت مقاومت در برابر هم رنگ جماعت شدن رو بهم داد تا بایستم و جماعت رو رنگ خودم کنم . این که به جای لعنت به تاریکی شمعی روشن کنم و به بقیه هم امید بدم .
    این که ما به این دنیا نیومدیمهمه چیز اینجا برامون درست بشه ،از میون همه این چیزها که سرجاش نیست یه راهی رو رو به آسمون پیدا کنیم و بریم … پرواز…
    اما صد رحمت به دسته اول که مخالفتشون تو رو بود ،
    وای به حال وقتی که کسی بخواد از پشت خنجر بزنهف با پنبه سر ببره…
    یه عده اومدن با نهایت احترام اونقدر شهدا رو برامون اسطوره و دست نیافتنی کردن و هی گفتن شماها که نبودین،اونا یه چیز دیگه بودن و…
    خیلی ها نمونش خود من تا مدتی تحت تاثیر همین حرفا بودم این که همت و باکری بسیجی واقعی بودن و ما عمرا بتونیم به اونا برسیم و تنها کاری که ازم بدرمیومد غبطه خوردن بود … تا اینکه از این همه حسرت خسته شدم و گفتم پس جمله ” کل یوم عاشورا کل ارض کربلا” که از بچگی باهاش بزرگ شدیم چی میشه؟؟ای بنی بشر که در در سال ۶۱ هجری پا به این زمین ننهاده بودی غافل مشو که تو را نیز عاشورایی است …از خدا بعیده که فرصت مبارزه و عشق بازی رو فقط به یه عدا تو یه برهه از تاریخ بده این بود که توی نگاهم به زندگی وخیلی چیزها یه تجدیدنظری کردم حالا هی پشت سرهم و دائم تو یادواره ها وسمینارها میگن بعدازشهدا ماچه کردیم واین سوال همیشه بی جواب موند اما حالا امروز من به نمایندگی از یه قشر جوان اومدم به این سوال تکراری جواب بدم اومدم گزارشکار بدماومدم از کمکاری که در حق نسل من شد بگم از ارزشهایی که منتقل نشد از شکافی که ایجاد شد مانسلی هستیم که گاهی شهدا رو توی تلویزیون دیدیم گاهی عکسشونو بهمون نشون دادن و تاریخ ولادتو شهادتشونو گفتن دیگه خیلی خواستن معرفی شون کنن…!گفتن که نمازشو اول وقت می خونده …!همین…! نه از آرمان هاشون گفتن نه از جهانی فکر کردنشون…نمی خوام بی انصافی کنم …نادیده بگیرم برنامه هایی مثل روایت فتح و…را …که عالی بودند
    بودند کسانی که غریبانه تلاششونو می کردند اما می خوام بگم درمقابل هجمه و کارفرهنگی که از سمت دشمن انجام می شه خیلی کم بود خیلی کم…اما این وضع خیلی طول نکشید،خود شهدا ازاین قضیه رنج بردند و واردعمل شدند آخه می دونید که شهید حتی یه پلاکش ، سربندش، پیکری که ازش چیزی نمونده ازخیلی زبون های به ظاهر زنده خیلی بهتر حرف می زنه
    هرکدوم مارو یه جوری به این سمت کشونده یکی رو با یه جمله …بایه دست نوشته…
    یکی رو با دعوتش به جنوب…ویا با پیداشدن چندوقت به چندوقت پیکرشون به فکر بردن…به همون چرا و جوابش
    خلاصه ما اومدیم یعنی آوردنمون با یه شور خاصی که نمی شه توصیفش کرد و یه افق دیگه برامون ترسیم شد تحت تاثیر دست نوشته های حضرت استاد شهید آوینی زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است وخلاصه تا یه جاهایی پیش رفتیم اما زمونه ما زمونه جنگ نبود که شهادتی باشه اما دوباره رسیدیم به دست نوشته یه شهید برای شهید شدن اول باید بالقوه شهید باشی اینطوری حتی اگه شهید نشدی مرگت شهادته و جمله امام که تاحق و باطل هست،مبارزه هست وتا مبارزه هست ماهستیم، شهید آوینی میگه “شاید جنگ تمام شده باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت” وقتی خوب دور و برمون رو نگاه کردیم دیدیم که هنوز هم جنگه ،جنگی که توش تعریف سرباز و دیده بان و سنگر و جانباز و شهید عوض شده ، اگر در زمان جنگ نظامی شهادتو شجاعت نارنجک به خود بستن و زیر تانک رفتن بود امروز توی این فضای جنگ رسانه ای ،جنگ نرم شاید گفتن حقیقتی باشه که به خاطر دو رنگی های زمونه خیلی ها از گفتنش ابا دارن ،شاید ایستادن جلوی یه حرف نا حق ،یه ظلم باشه… فقط باید خوب فکر کرد و دید الان جات کجاست و نقشت این وسط چیه…
    خلاصه امید پشت امید که هنوز هم درهای آسمون بازه
    بازخوردیم به پست یکی از حضرت استاد های جوون امروزی که حرف دل خیلی از ماهارو توی قطعه۲۶ زد”شهادت زیباست اما مثل مرد پای بیرق انقلاب ایستادن از آن هم زیباتر است جنگ زیباست اما روایت فتح از آن هم زیباتر است شهادت در رکاب خمینی زیباست اما دفاع از ولی فقیه حاضر از آن هم زیباتر است خون دادن برای خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای خامنه ای از آن هم زیباتر است سید شهیدان اهل قلم لقبی زیباست اما افسر جنگ نرم شدن از آن هم زیباتر است شعار ما این است هر وبلاگ یک سنگر جوانان بنی هاشم فضای اینترنت راهم پراز مدینه کرده اند وپیام اماممون که امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست”
    خلاصه امروز اومدیم به همه اونایی که سعی در دلسرد کردن ما دارند بگیم که تلاششون آب در هاون کوبیدنه به ما امید نبندند
    ماتازه راهمون رو پیدا کردیم و یافتیم آنچه دیگران نیافتند
    انا لله و انا الیه راجعون
    رها…

  190. یک بنده خدا می‌گوید:

    جای ما خالی
    فدائی داری ۱۰۷۲۲ تا بلکم بیش تر.

  191. مسلمون می‌گوید:

    سلام
    مخصوصا این درسته : و صمیمت در دفاع از ولایت،
    سال پیش با چشم خودم دیدم که چطور جنگ داخلی از سرمون رفع شد (همون فتنه)

  192. سیداحمد می‌گوید:

    بچه ها یه لحظه توجه کنید

    دوستان همه شاهد بودین که داداش حسین از دیروز چه وقت و انرژی ای برای کامل کردن مصاحبه گذاشته؛
    کاری که ازمون براش برنمیاد پس همه اونائی که این کامنت منو میخونید یه آیت الکرسی برای سلامتی و عاقبت به خیری داداش بخونید.
    لطفا اول آیت الکرسی رو بخون بعد برو بقیه نظراتو بخون.

    (داداش خواهشا این کامنتو تائید کن؛برام مهمه؛خواهش میکنم)

  193. یک بنده خدا می‌گوید:

    فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ فونت پر رنگ …………………..

  194. پیام فضلی می‌گوید:

    #آنلاین با حسین قدیانی عزیز#
    http://sms88sms.persianblog.ir/post/775/
    به پاس مصاحبه داداش حسین با اهالی قطعه۲۶
    #إیشالله حضرت ماه این مصاحبه ی صمیمی ستاره ها با داداش حسین بچه بسیجی ها را بخوانند#

  195. خادم الشهدا می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    متاسفانه سئوال ما وارد نشد و شایدم چون دیر پرسیدم دیده نشد.
    در هر صورت حاجی
    لازم بود که منم به عنوان یکی از اعضای این خانواده پرجمعیت از شما تشکر کنم بابت وقتی که صرف این مصاحبه کردین.
    کربلایی باشین.
    یا علی.
    داداش حسین: ایرادی ندارد؛ یک بار دیگر اگر سئوال تان غیر تکراری است، بفرستید؛ جواب می دهم. وای که من چقدر خوبم!

  196. مسلمون می‌گوید:

    “دایال آپ”.؟ برادر گرامی شما صبر ایوب داری.
    مشخصه چرا وقت کم میارید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  197. پیام فضلی می‌گوید:

    دیشب دوست وبلاگ نویسی،
    یکی از مطالب اخیرم درباره یکی از سران فتنه را نقد کرده بود که بی تعارف “دلم شکست”.

  198. ریحانه می‌گوید:

    مصاحبه واقعا خواندنی و زیبا بود جدی میگم
    بینهایت ممنون که وقت گذاشتید

  199. ریحانه می‌گوید:

    چشم من خوندم
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الله لا اله الا هو الحی القیّوم لا تاخذه…..

  200. صلوات می‌گوید:

    سلام
    الهی تا ظهور حضرت زنده باشید.

  201. مرتضی اکبریان می‌گوید:

    حاجی من که تهدید کردم اگه سؤالم رو جواب ندی مصاحبه را تحریم می کنم. می خوای دوباره تهدیدت کنم یا خودت جواب می دی؟ پارتی بازی نداشتیما!!!
    داداش حسین: بفرست دوباره. تکراری نباشد جواب می دهم.

  202. + می‌گوید:

    سلام.
    جالب بود.همین

  203. مرتضی اکبریان می‌گوید:

    ؤال: نظرت در مورد مواضع اخیر احمدی نژاد چیه؟ این که مجلس امروز در رأس امور نیست؟

  204. تنگستان می‌گوید:

    نظرت در مورد این جمله آل احمد چیست؛

    قهرمان یا(پهلوان) کسی است که مردم نداشته های خود را در داشته های او می جویند.

  205. فروتن می‌گوید:

    من اعتراض دارم چرا جواب سئوالم را ندادید؟ همین را جواب بدهید که همسرتان هم خواننده ی سایت شما هستند؟ مادرتان چه طور؟ نکند این هم به صلاحدید جواب داده نمی شود؟ ای بابا!

  206. طهورا می‌گوید:

    سلام قولا من رب رحیم
    مصاحبه عالی بود. انصافا سسوال و جوابهای خوبی طرح شد. به هر صورت آقای قدیانی ما راحت تریم که شما داداش حسین ما بسیجی ها باشی.
    طیب الله انفاسکم حضرت ماه چون همیشه نوش جانتان.
    یا علی

  207. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام علیکم.
    حالا که شما اینقدر خوبید، خواهش می کنم یه دونه از این جواب پررنگا هم به من بدید تا یه خورده انرژی بگیرم که ان شاءالله آخر هفته زنده برگردم!!!
    ضمناً یه اعتراف: انصافاً قطعۀ۲۶ تأثیر زیادی رو زندگیم گذاشته. رو زندگی خیلی از ما. ولی حالا من خیلیای دیگه رو کاری ندارم. خودمو می گم. اثرات خیلی خوبی داشته برام. البتّه بماند که کلّاً مدل حرف زدنم هم بعضاً عوض شده و اینا…! بعد از اردوی راهیان نور سال ۸۷ که به برکت وجود شهیدان صالحی و کوه خیل زندگیمو خیلی دگرگون کرد، وبلاگ مقدّس قطعۀ۲۶ تأثیر فوق العاده ای داشت و واقعاً متحوّلم کرد. و دلیلش فکر می کنم همین باشه که اینجا هم رنگ و بوی شهدا رو داره.
    گفتن و نوشتن اینکه آقای قدیانی متشکّریم و خسته نباشید و … که هیچ دردی از شما دوا نمی کنه. ولی چه کنم که من هم بیشتر از این یا بلد نیستم، یا در توانم نیست یا… فقط می تونم دعاتون کنم! همین.

  208. امید می‌گوید:

    السلام علی المهدی و علی آبائه
    سلام؛
    دیروز این اینترنت ما خیلی داغون بود و خراب افتضاح اندر افتضاح؛ آخرای شب با هزار زور و اینا، سایت باز شد؛ سه تا سؤال بود؛ هر چی زور زدیم فرستاده نشد که نشد که نشد؛ ساعت از ۱۲ گذشتو شما هم که دستور داده بودید؛ بعد از ۱۲ کسی سؤال نفرسته؛ منه ساده ام حرف گوش کن؛ دیگه زور زدن متوقف شد؛ حالا ببینید الحمدللله، سؤالات بعد از ۱۲ هم پاسخ دارند؛ قبلاً هم فرموده بودید کمتر نظر بدید و اینا، بچه حرف گوش کن شما شدم، کم نظر دادم،همون کمه رو هم سانسور نمودید؛ سؤالات منم تکراری نبود؛ دیگه بی خیال؛ فقط بگو (یا نگو هر جور عشقت کشید، اصلاً سانسور کن) رمان حاج احمد متوسلیان را نمی نویسید؟

  209. ماورا می‌گوید:

    بلاخره پیدا شد یه عکسی که یکم شبیه خودت باشه!

  210. سیداحمد می‌گوید:

    ممنونم داداش جااااااااانم؛
    با این عکس زیبا مصاحبه تکمیل شده.
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
    چشم حسود کور.

    خیلی عالی شد که این عکسو هم گذاشتین.

  211. S/S می‌گوید:

    داداش حسین: ایرادی ندارد؛ یک بار دیگر اگر سئوال تان غیر تکراری است، بفرستید؛ جواب می دهم. وای که من چقدر خوبم! 😀

    بخدا خیلی خوبی داش حسین
    بخدا میگم
    بخدا خیلی خوبی.

    میگم عجب عکس خوشگلیم گذاشتی
    داش حسین دلبری **** از همه دل میبری

  212. علی می‌گوید:

    هی خدا! “قطعه” هم مثل جاهای دیگه دنیا می مونه.. پارتی بازی بیداد میکنه..
    بعضیا انقدر عزیزن که تابلوئه عزیزن
    بعضیا انقدر عزیزن که دوبار دوبار سوالاشونو جواب میدن
    بعضیا انقدرررر عزیزن که از وقت هم بگذره جوابشونو میدن
    بعضیا هم اشتباه کردن سوال کردن ،بیخود خودشونو مخاطب قرار دادن و سوال پرسیدن..هی روزگار آزگار ببین کیا از تو گله میکنن ..هی
    ****
    سلام و عرض ادب
    من هم از شما بزرگوار بخاطر وقتی که گذاشتین بینهایت تشکر میکنم، واقعا حس و تجربه جدید و جالبی بود. حقیقتا انگار بچه ها دور هم نشسته بودن و شما رو هم گذاشته بودن اون وسط و هی تند و تند از شما سوال میپرسیدن. شما هم با صبر و حوصله زیاد اونم با دیال آپ !!!!و البته یه کمی هم شیطنت از نوع اون ۱۶ تا کامنت یاد شده جواب میدادین. واقعا ممنون.
    دعای خیر ما همیشه پشت سر شماست.
    تبصره:
    ۱-(اینکه میگم بچه ها بخاطر سن و سالمه وگرنه همگی ستاره ها سرور بنده هستن)
    ۲-( اگر کم کامنت میذارم یکی چون خیلی خجالت میکشم از شما و یکی اینکه میخوام زیاد مزاحم نشم . اگر میدونستم موجبات پارتی بازی رو فراهم میکنه روزی یه عالمه کامنت میذاشتم. والا)
    ****
    ماموریت سید احمد هم انجام شد.

  213. ستوده می‌گوید:

    متاسفم که در گیری های زندگی زمینی منو از این مصاحبه شیرین محروم کرد…..ولی از سوال دوستان استفاده کردم…
    بهشتی باشیدا
    لتماس دعا

  214. amir می‌گوید:

    ۲- بهترین کامنتی که شما را خوشحال می کند؟
    وقتی برادر خوبم “امیر”، گفت و شنود کیهان را به قلم نازنین حسین شریعتمداری می فرستد، خیلی خوشحال می شوم.
    اصلا باورم نمیشد داداش بعضی وقتها حتی فکر میکردم نکند با کامنتام خسته میکنم تو را ولی الان خیلی خوشحال شدم
    به قول سید احمد
    داداش حسین بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.

  215. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    این حرفها چیه ؟ شما تاج سر همه ستاره ها هستید .
    حاج آقا توی این عکس جدیدتون خیلی جذبه دارید فکر قلب ناقص ما رو هم بکنید .
    .
    و اما
    میگم حاج آقا حالا که صداقت به خرج دادبد و در مورد اون ۱۶ تا کامنت صحبت کنید لطفا بگید جزء سبزها هم بودید ؟ منظورم اینه که خب ما جواب این سبزها رو دادیم نکنه به شما جسارت کرده باشیم که اگر کرده باشیم مقصر خودتونیدا .
    یاحق

  216. http://jafarpisheh2.persiangig.com/image/motafaregheh/jafarpisheh%2009132121769.jpg
    جناب قدیانی با سلام جعفرپیشه هستم مسئول سایت گروه سایبری ترویج حجاب و عفاف
    جهت تصویرسازی جملات مربوط به بحث عاشورا برای جمله ((اشک ها فرشته خدا هستند …..)) طرحی زده شده نگاهی بیندازید و اگر مقبول افتاد خبر بدهید تا اصل فیل را براتون بفرستیم.
    ضمنا این پیغام بر روی سایت قرار نگیرد ممنون
    اجرتان با حضرت علی اصغر(ع)
    شهادت نصیبتان

  217. دوست جدید می‌گوید:

    سلام داداش خداقوت
    ممنون که اینقدر باحوصله به سوالها جواب دادین
    خدا خیرتون بده
    در ضمن اونجا که نوشتین پست ترین ها هر روز کلی ناسزا به قبر بابااکبر میگن خیلی دلم سوخت،همه اون ناسزاها برگرده به خودشون و جد آبادشون،که برهم میگرده مطمئن باش،خدا جای حق نشسته.شما با انرژی ادامه بده.
    التماس دعا خیلییییییییییییییییییییییییی

  218. بسیجی گمنام می‌گوید:

    ببخشید تو متن یک اشتباه تایپی هست:بسیجی گمنام را بسیجی گمنانم نوشتید.ممنون

  219. سلام علیکم
    خداقوت آقای قدیانی
    مصاحبه خیلی خوبی شده …
    ممنون از این‌که ما رو قابل دونستید و اسممون رو کنار اسم فعالان و ارزشی‌نویسان قوی عرصه سایبر و البته عرصه‌های دیگه آوردید … ما اینقدرها هم قوی نیستیم … شرمنده‌ ‌مون کردید و البته امیدوار … امیدوارم قابل باشیم و بتونیم بیشتر از گذشته فعالیت کنیم …

    ممنون از لطفتون
    دعایمان بفرمایید
    یاعلی

  220. از زندگی توی شهرک راضی ای؟؟

  221. یک بنده خدا می‌گوید:

    فکر می کنم دیگه جواب ندید ولی حالا شانسم رو امتحان می کنم.
    :می خوام بدونم شده که نسبت به یکی از کشته های بعد از انتخابات(منظورم شهدا نیستند)دلتان واقعا بسوزد؟
    یا حق.

  222. دوست جدید می‌گوید:

    امروز قطعه رو به بهترین دوستم معرفی کردم،گفت حتما سر میزنه.بنده خدا از فتنه پارسال افسردگی گرفته،از بس حرص خورده.مطمئنم از قطعه ۲۶ و این جمع صمیمی خوشش میاد.
    باور کنین من که وقتی میزنم قدیانی دات کام و عکس شما رو با اون جمله قشنگ”اینجا قطعه ای از بهشت است ….” بالای صفحه میبینم کلی انرژی میگیرم.
    بازم خدا قوت.

  223. تابوت صورتی می‌گوید:

    به روزم با (از ماست که بر ماست !)
    منتظر نقد و تحلیل شما

  224. فاطمه می‌گوید:

    سلام غلط زیادی کرده کسی که به مزار پدرتون توهین میکنه

  225. خادم الشهدا می‌گوید:

    کوچک نفسی میکنید حاجی.
    کل جهان اسلام ، در خوب بودن شما شک ندارن.(کوری چشم دشمناتون)
    ممنونم که اجازه دادین سئوالم رو تکرار کنم.
    حاجی یه توصیه برادرانه کنید
    اول به اهالی خوب این قطعه؟!
    دوم به خادم الشهدا؟!
    یاعلی.

  226. هپلی می‌گوید:

    سلام
    ۹ شبه و نشستم ته اتوبوس تهرانپارس-آزادی و دارم این کامنت رو با گوشیم میفرستم براتون. یحتمل تا این کامنت بدستتون برسه و تایید بشه ، پست بعدی میاد روی سایت و این کامنت در انتهای این پست دفن میشه و خونده نمیشه. اما خیالی نیست…
    یکی دو روزی خونه نبودم و سر کاری بودم. بابت همینم نتونستم درست و حسابی اینجا باشم. خوشحالم بابت اینکه می بینم قطعه روی پاست. و چه حرکت قشنگی کرد حاج حسین با این مصاحبه. بماند که سوال همه رو جواب داد اما سوال دقیق و عمیق من رو که پرسیده بودم “تا حالا شده یا نه؟” رو جواب نداد! شاید جوابی نداشت که بده!
    کم کم دارم میرسم میدون امام حسین(ع). پیراشکی های میدون امام حسین(ع) خوردن داره ها! به یاد همه قطعه ای ها میخوام یه پیراشکی بزنم به…
    اما نه! شرمنده پول هام رو لازم دارم!
    یا حق

  227. عرفان می‌گوید:

    سلام
    من یه غلطی کردم ۵ روز رفتم مسافرت. خیلی دوست داشتم توی این مصاحبه شرکت کنم.یعنی تا مصاحبه بعدی باید منتظر بمونم؟
    توی این ۵ روز که ما نبودیم کولاک کردیا
    یا علی

  228. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات….

    کاش همه ی شهدا هم بیایند وسولاشون رو از شما بپرسن…
    اون موقع کیف خوندن این قطعه ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰برابر میشد…

  229. آیدا می‌گوید:

    اشتباه شد…به جای سولاشون بخوانید سوالاشون

  230. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    سوالم رو فقط برای این می پرسم که تو دلم نمونه پرسیدنش. شما جواب بدین که خیلی عالیه. جواب ندین هم به قرارتون عمل کردین
    مادر نازنین شما این همه صبر و طاقت از کجا آوردن؟

  231. حاج مرتضی می‌گوید:

    سلام داداش چند سوال میپرسم التماس میکنم جواب بده.
    واقعا دیشب گرفتار امتحانها بودم.
    ______________________________
    _تا به حال متنی را با اشک نوشته ای؟ کدام متن؟
    _سوغات قطعه مقدس ۲۶ چیست؟
    ______________________________
    جون من یکی دو دقیقه وقت بذار و اینها رو هم جواب بده و دل این ستاره عقب مونده رو نشکن.

  232. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات….

    سواله من بی جوابه یا دلتنگی بی درمونه؟…

  233. ashiyaneyesorkhelaleha می‌گوید:

    بسم رب الشهداء والصدیقین
    ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است *ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اللهم الحفظ والنصر قائدنا الخامنه ای بالقرآن
    ___________________________________________________
    سلام .
    چه بد.
    تو این چند روز که من نتونستم بیام چه طرح جالب و قشنگی رو برگزار کردید.
    میرم غیبتم رو جبران کنم و تمام متنایی که توی این چند روز غیبتم نوشتید رو بخونم .
    التماس دعا.
    تا بعد.
    یا علی.

  234. م.طاهری می‌گوید:

    خیلی ممنون به خاطر مصاحبه

  235. عتید می‌گوید:

    ……………
    داداش حسین: پرسش شما چه بود؟

  236. 313 می‌گوید:

    سلام
    آقای قدیانی واقعا نمی دونم چه جوری باید از این همه زحمات شما تشکر کنیم ، یعنی من یکی که واقعا نمی دونم چه جوری ازتون تشکر کنم.
    فقط یه دعا میکنم که امیدوارم همه ی ستاره ها یه آمین از ته دل بگن
    انشاالله همه ی بچه های قطعه ی مقدس ۲۶ و همه ی ستاره های حضرت ماه یه جا اساسی بمونن تو دو راهی!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    اونم بین الحرمین ارباب و قمر بنی هاشم
    یا حسین

  237. سلام
    مصاحبه به جا و زیبایی بود ! و البته جوابی دندان شکن به اهل دود و غبار(فتنه)!!!

  238. 313 می‌گوید:

    خدا قوت
    این مصاحبه چند ساعت طول کشید؟

  239. ایمان می‌گوید:

    خصوصی
    می دونم که احتمالا این رو می دونید و شاید ناراحت بشید ولی جدیدا (پست آخر وبلاگم از ۳تا نظر ۲تاش این طوری بوده) میان تو وبلاگ ما و نظر میذارن وقتی تو وبلاگشون میری یه متن تقریبا خطاب به بچه های قطعه نوشتند و از شما بد گفتند . به نظرم سازماندهی شده است برای خراب کردن قطعه که قطعا تاثیر نداره ولی گفتم که اطلاع داشته باشید .آخه خودتون گفته بودید که خبرگزاری من بچه های قطعه اند .
    اینم به عنوان سوال اگه دوست داشتین جواب بدین : ما ها در مقابل نقد های به شما چه کاری از دستمون بر می آد ؟ ممنون .
    این متن رو جهت اطلاع خودتون نوشتم لطفا عمومی نشه داداش جان .

  240. 313 می‌گوید:

    راستی بابت جوابی که به هپلی دادید هم ممنون!!!
    این فقط شمایید که می تونید حریف سؤالات جناب هپلی بشید
    از جوابتون کلی لذت بردیم
    بازم بابت همه ی زحمات و وقتی که برای جواب دادن به سؤالات گذاشتید ممنونیم
    انشاالله بتونیم یه جوری یه جایی جبران کنیم
    یا حسین

  241. زانیار می‌گوید:

    یه سوال: آیا امکان داره یه روز ترک موتور من بشینید و باهم سرعت ۲۸۰ رو تجربه کنیم؟
    بعد از فروختن موتور ۶۰۰ سی سی ، تو همین چند روزه یه ۱۰۰۰ سی سی میخرم.

  242. ریحانه می‌گوید:

    جلّ الخالق عجب سوالی کرده هپلی 🙂

  243. ya zeinab می‌گوید:

    سلام… با اجازه این کلیپ را تقدیم میکنم به بالاترین!
    اشعار زیبای مرحوم آقاسی در مدح خاتمی!!
    http://fars.tv/videos/368/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D8%AD-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C!

  244. 313 می‌گوید:

    دوباره سلام
    اول از همین جا به پلاک شهادت التماس دعا ی مخصوص میگم.واقعا خوش به حالشون
    دوم اینکه آقای قدیانی من انقدر منتظر نشستم که این رکورد شکسته بشه نمیدونم چرا اینقدر برام مهم بود ولی من جزو اون رکورد زننده های دوم خرداد نبودم ولی الان افتخار میکنم قطره ی کوچکی از دریای شکننده ی رکورد تاریخ ۲۷شهریور ۸۹هستم.
    میخواستم ببینم وقتی دیدید رکورد دوم خرداد شکسته شد چه حسی به شما دست داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من که واقعا خوشحال شدم از خوشحالی خوابم نمی برد!!!!
    حق یارتون
    یا حسین

  245. عتید می‌گوید:

    خصوصی
    آخیش خوشحال شدم. گفتم تو مرام داداش حسین نیست که دل یه بچه سید رو بشکونه ها. عین کامنت رو اینجا کپی کردم…
    سلام
    آقای قدیانی، فرزند شهیدی که به فرزند شهید بودنش افتخار میکنه و دل خیلی‌ها رو قرص کرد که اونها هم به فرزند شهید بودنشون افتخار کنند و زیر علامت‌های دست ساخته یک عده غیرعاشق له نشن.
    بریم سر سمفونی مورچه‌ها:
    یک نویسنده معمولا آثارش مثل بچه‌هاش هستند و از زمان تصمیم گرفتن برای خلقشون و تا زمانی که قد کشیدن لحظه لحظه شون رو به نظاره مینشینه تو دنیای خاصی سیر می‌کند، دنیایی که فقط متعلق به خودش بوده، و پس از به ثمر رسیدنش حالا دوست دارد اون رو به دیگران معرفی کند اما روند شما فرق داشت چرا که دیگران هم در جاهایی شاهد رشد این کودکتون بودند! نظرتون در این رابطه و دلیل این تفاوت و اینکه چه چیزی باعث شد به دیگران هم این اجازه رو بدید که گاهی با شما مشاهده گر این رشد باشند رو می‌فرمایید؟
    میشه از اون لحظه ای که سمفونی مورچه‌ها تو ذهنتون شکل گرفت بگید؟ اولین جرقه ؟ اولین محرک؟
    فلسفه این نام گذاری چی بود؟

  246. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جانم ممنون بابت جواب دادن به سوال پر محتوای هپلی!
    از دیروز منتظر بودم به سوال ایشون جواب بدید؛
    و واقعا بهترین جواب ممکن رو به این سوال دادید؛
    احسنت به شما و هپلی با این پرسش و پاسخ زیبا!

  247. پیام فضلی می‌گوید:

    شفا (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: کروبی یک نامه سرگشاده دیگر نوشته و در آن، باز هم ادعا کرده که به زندانیان تجاوز جنسی می شود!
    گفت: شیخ بیچاره از این که هیچکس به او محل نمی گذارد خیلی عصبانی شده و برای مطرح شدن خودش را بدجوری به در و تخته می زند!
    گفتم: سایر عوامل فتنه هم از او فقط برای خنده و تفریح و پرکردن اوقات فراغت خود استفاده می کنند.
    گفت: هنوز معلوم نیست که این شیخ از همه جا مانده و رانده چرا در بن بست مسائل جنسی درجا می زند و از این سطح بالاتر نمی آید؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! از دیوانه ای پرسیدند اگر از تیمارستان مرخص شوی چه می کنی؟ گفت؛ شیشه خانه و مغازه مردم را می شکنم. سال بعد همین سؤال را پرسیدند، جواب داد دوچرخه سازی باز می کنم و با تیوپ دوچرخه تیرکمان درست می کنم و می زنم شیشه ها را می شکنم! سال بعد پرسیدند، گفت به کنار دریا می روم. گفتند آفرین! خب! بعد چه می کنی؟ گفت؛ سنگ های ساحل را جمع می کنم! گفتند؛ خیلی عالیه معلومه که شفا پیدا کرده ای، خب! بعدش چی؟ جواب داد؛ با سنگ هایی که جمع کرده ام می زنم شیشه های خانه و مغازه مردم را می شکنم!

  248. سحر می‌گوید:

    سلام
    خیلی دوست داشتم ببینم جواب جناب هپلی رو چی میدید.عالی بود:)
    خیلی خیلی خسته نباشید.

  249. روجا می‌گوید:

    سلام ،زیبا بود امیدوارم پایدار باشید و سر تهی از مغز فتنه گران را بر سنگ بکوید مخصوصا ام الفساد و بانی انقلاب مخملی مکار شیاد حراف شیاد محمد خاتمی را..که تمام آتش ها از گور این روحانی نمای حرام خور بر می خیزد.

  250. ---دوستانه--- می‌گوید:

    بعضی وقت ها آدم بابت دیرکردن ….باید خیلی تاوان بده …این هم یه نوعشه …فقط سه روز نت نداشتم ..
    .یه مصاحبه به این قشنگی رو از دست دادم….
    التماس دعا….

  251. mahi می‌گوید:

    سلام
    سوالات بچه هارو خوندم همه عالی وشما عالی تر اما من خواستم یک تشکر درست و حسابی از شما وبچه های باحالش بکنم تو این ولوشو یکساله چه خوب جایی بود ۲۶ برای بچه بسیجی های دل شکسته آقای قدییانی ما هم با نوشته های شما توی این تاریکی روزهاوگرفتگی شبهاش گریه کردیم وآرامش گرفتیم.خوب معلومه وقتی امام ما ماه پاره ای چون خامنه ای است بایدم ستاره هاش خودشونو فدایی آقا بکنن.مارو هم قبول کنید با مرام ها.

  252. امیرخان می‌گوید:

    مصاحبه تموم شد؟؟؟ بازم دیر رسیدم؟

  253. محمد رضا می‌گوید:

    سلام داداش حسین. از اولش تا همین الان اینجا نشستم و حرفهای همه تون رو خوندم.

    یه عالمه سوال داشتم. ولی کنار وایسادم تا به جوانان میدون بدم.

    داشتی حرکت و ؟

    😀

  254. محمد(صبح سپید) می‌گوید:

    درود بذ داداش حسین وبقیه ستاره ها
    خدا قوت فرمانده
    با
    ( شدت بیشتر تفرقه در بین منافقان_ میرحسین: باید در برابر خاتمی ایستاد)
    و
    (ماجرایی خواندنی از پیدا شدن یک شهید)
    به روزم

    http://mohammadalavy.blogfa.com/
    به امید صبح سپید

  255. خادم الشهدا می‌گوید:

    داداش حسین
    من مثل شما نمیتونم با حروف کلمات کوبنده بسازم.
    اما همینقدر میتونم بگم که
    واقعا ازتون ممنونیم.

  256. گلادیاتور می‌گوید:

    سلام
    گرفتاری برام پیش اومده ، برام دعا کن
    ………………………………………
    داداش حسین: حتما دعا می کنم. شما هم مرا دعا کن.

  257. سیداحمد می‌گوید:

    ۸۷ روز مانده تا عاشورا.

    لبیک یا حسین……

  258. هپلی می‌گوید:

    سلام

    دو جا جیگرم رو بد کباب کردی حاج حسین

    یکی اینکه گفتی دایال آپی

    دومی هم ماجرای هاشمی و گریه ای که بعدش کردی

  259. محمد می‌گوید:

    سلام. خیلی جالب بود . یکی از چیزایی که باعث پیشرفت قطعه شده اینه که هر وقت میای توش یه مطلب جدید با کلی خلاقیت و تفاوت میبینی توش. ما هم به خدا بچه شهیدیم! کاش یکی هم ما رو این قدر تحویل میگرفت. کاش قلم ما هم مثل قلم شما زیبا بود.
    دعا بفرمایید. یا حق!

  260. سلام می‌گوید:

    من شاید یه دوستم که نه وبلاگ دارم که نگرانم شین ونه . . .(نقطه چینا کارخودم بود) بماند
    ازدیشب تاحالا خیلی دلم گرفته آخه قراربودبرم مشهدکه لیاقت نداشتم حالا اومدم قم
    ازشدت ناراحتی نمی دونم چیکارکنم گفتم برم جمکران دلم آروم شه که بازم نشد (درجه لیاقت منو می بینین حال می کنین!)
    آخرش جایی بهترازاینجاروپیدانکردم و۲ساعته که اینجام
    خیلی دعام کنین خیلی خیلی خیلی

  261. پیام فضلی می‌گوید:

    مستندات منافق بودن خاتمی
    »» شماره ۱)
    محمد خاتمی، کیهان، ۸۷/۶/۱۲، ص۲[در دیدار با زنان حزب مشارکت در بررسی «جایگاه زن در قرآن»]:
    این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که وحی، الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمی‌توان به آن استناد کرد، درست است…! در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافت‌های بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله‌ای است و اگر بپذیریم احکام کتاب آسمانی مسلمانان، قطعی و جاودانه است، باید بگوییم که زندگی مورد نظر اسلام، زندگی قبیله‌ای است! در زمان حاضر بنابر ادله‌ای که عنوان شده، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست».

  262. پیام فضلی می‌گوید:

    مستندات منافق بودن خاتمی
    »» شماره ۱)
    محمد خاتمی، کیهان، ۸۷/۶/۱۲، ص۲
    [در دیدار با زنان حزب مشارکت در بررسی «جایگاه زن در قرآن»]:
    این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که وحی، الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمی‌توان به آن استناد کرد، درست است…! در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافت‌های بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله‌ای است و اگر بپذیریم احکام کتاب آسمانی مسلمانان، قطعی و جاودانه است، باید بگوییم که زندگی مورد نظر اسلام، زندگی قبیله‌ای است! در زمان حاضر بنابر ادله‌ای که عنوان شده، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست».

  263. پیام فضلی می‌گوید:

    مستندات منافق بودن خاتمی
    »» شماره ۲)
    محمد خاتمی، ایران، ۲۶/۹/۷۹:
    «برادرمان جناب آقای “مهاجرانی”، از زمره مردان دیندار، اندیشه‌ورز و انسان‌دوست هستند که قطعا در هر جا که باشند، منشأ خیر و برکت خواهند بود».

  264. amir می‌گوید:

    شفا (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: کروبی یک نامه سرگشاده دیگر نوشته و در آن، باز هم ادعا کرده که به زندانیان تجاوز جنسی می شود!
    گفت: شیخ بیچاره از این که هیچکس به او محل نمی گذارد خیلی عصبانی شده و برای مطرح شدن خودش را بدجوری به در و تخته می زند!
    گفتم: سایر عوامل فتنه هم از او فقط برای خنده و تفریح و پرکردن اوقات فراغت خود استفاده می کنند.
    گفت: هنوز معلوم نیست که این شیخ از همه جا مانده و رانده چرا در بن بست مسائل جنسی درجا می زند و از این سطح بالاتر نمی آید؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! از دیوانه ای پرسیدند اگر از تیمارستان مرخص شوی چه می کنی؟ گفت؛ شیشه خانه و مغازه مردم را می شکنم. سال بعد همین سؤال را پرسیدند، جواب داد دوچرخه سازی باز می کنم و با تیوپ دوچرخه تیرکمان درست می کنم و می زنم شیشه ها را می شکنم! سال بعد پرسیدند، گفت به کنار دریا می روم. گفتند آفرین! خب! بعد چه می کنی؟ گفت؛ سنگ های ساحل را جمع می کنم! گفتند؛ خیلی عالیه معلومه که شفا پیدا کرده ای، خب! بعدش چی؟ جواب داد؛ با سنگ هایی که جمع کرده ام می زنم شیشه های خانه و مغازه مردم را می شکنم!

  265. باغ اندیشه می‌گوید:

    به امید اینکه بسیجی ها مصلحانه مسلح بشن صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اید امامنا الخامنه ای
    یه طنز تصویری خیلی جالب گذاشتم تو وبلاگم از تجمّع ما بیشماریم موج سبز.
    دیدنش خالی از لطف نیست…..golveb.mihanblog.com

  266. در خون می مانیم می‌گوید:

    مغرور
    محبوب
    صادق
    انتقاد ناپذیر
    نوشته های بسیار بسیار قوی (البیته بعضی ها)
    یکم پارتی باز
    یکم خون دل خورده
    یکم برای لذت بردن کار کردن

    و در اخر این جمله شهید همت که در موقعی که بچه ها بسیار خسته شده بودن و بریده بودن می گفت:
    تا ایجا برای لذت امده بودی از این به بعد جهاد داری می کنه

    امید وارم منظورم را فهمیده باشی

  267. حیدری ام می‌گوید:

    سلام برادر حسین
    من متاسفانه دیشب به مصاحبه نرسیدم و حرفی که الان چند ماهه توی دلمه رو ازت نتونستم بپرسم!

    الان اومدم اینجا بهت بگم: یه وقت جداگونه همینجا بهم بده تا ازت بپرسم.
    بهتر بگم: اگه همینجا بپرسم جوابمو میدی؟

    منتظر جوابت هستم توی همین پست.
    اگه جواب دادی که ایول به مرام جنوب شهریت.
    اگه هم جواب ندادی، سرت سلامت.

    یا حیدر…

  268. یه منتظر می‌گوید:

    طیب الله انفسکم
    شاید این جمله ی اختصاصی اقا رو من نباید می گفتم اما ما ستاره ها ی ماه کپی برداری از نور ماه رو شرعی می دونیم
    حتی اگر پیگرد قانونی داشته باشه
    از این به بعد این عبارت هدیه ی نوشته های خوبتون

  269. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جانم بمیرم برات که با دیال آپی!
    فکر کردم فقط خودم با دیال آپ میام!

  270. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    ……………..

  271. ریحانه می‌گوید:

    سلام بر حسین شهید
    اَلسّلامُ عَلیکَ یَا اَبا عَبدالله السّلام عَلیکَ یَا ابنَ الرَسول الله اَلسَلامُ عَلیکَ یَابن اَمیر المُومنینَ وَ ابنَ سیدّ الوَصیینَ السّلامُ عَلیکَ یَا ابنَ فاطمَةََ سَیدة نِساء العالََمینَ اَلسَّلامُ عَلیکَ یا ثارالله وَابنَ ثاره وَالوِترَ المَوتورَ السَّلامُ علیکَ وَ عَلیَ الارواحِ ِ الّتی حَلّت بفنائِکَ عَلیکُم مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ اللّیلُ وَ النَّهارُ یا ابَا اعبدالله لَقَد عَظُمَتِ الرَّزیَّة وَجَلت وَ عَظُمَتِ المُصیبَةِ بِکَ عَلینا وَ عَلی جَمیعِ اَهلَِ الاسلامِ وَ جلَت وَ عَظمت مُصیبَتُکَ فِی السَمواتِ عَلی جَمیعِ اَهلِ السمواتِ فَلَعَن اللهُ اُمةً اسّسَت اَسَاسَ الظُلمِ وَ الجَورعَلیکُم اَهلَ البَیتِ وَ لَعنَ اللهُ اُمةً دَفَعتکم عَن مَقامکم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبُکُمُ الَّتی رَتّبکُمُ الله فیها وَ لَعَن الله اُمةًََ قَتَلَتکُم وَ لَعنَ الله المُمَهدینَ لَهم بِا التَّمکین مِن قتالِکم بَرئتُ اِلی الله وَ الیکم ِمنهم وَ مِن اشیاعِهِم وَ اَتبائِهم وَاَولیائهم یا اَبا عَبدالله اِنی سِلم؛ لِمَن سالَمَکم وَ حَرب لِمَن حارَبَکم الی یَوم القیامةِ وَ لَعنَ اللهُ الَ زیادوَ ال مَروانَ وَ لَعن الله بَنی امیةَ قاطِبةً وَ لَعنَ الله ابنَ مَرجانةَ وَ لَعنَ الله عُمَرَ بنَ سعدٍ وَ لَعنَ اللهُ شمراً وَ لَعنَ اللهُ اُمةَ اَسرَجَت وَ الجَمَت وَ تَنَقَّبَت لِقتالِک بابی اَنتَ وَاُمی لَقَد عَظمَ مُصابی بِِکَ فاسئَلّ اللهَ الذّی اَکرَم مَقامَک وَ اَکرمنی بکَ ان یرزقَنی طَلبَ ثارکَ مَعَ امام منصورٍ مِن اَهل بَیت محّمد صَلی الله عَلیه وَ اله اللهمَ اجعَلنی عِندکَ وَجیهاً بالحسینِ عَلیه السّلام فی الدنیا وَ الاخرة یا ابا عبدالله انّی اَتقّربُ الی الله و الی رَسوله وَ الی اَمیرالمومنینَ وَ الی فاطمةَ وَ الی الحَسن وَ الیکَ بموالاتکَ وَ باالبَرائَة ممّن قاتَلَک وَ نصٌبً لًکً الًحرب وَ باالبرائَة ممّن اسّس اَساسَ الظّلمِ وَ الجَور عَلَیکم وَاَبرَءُ الی الله رَسوله ممّن اسَسّ اساسَ ذلکَ وَ بنی عَلیه وَجَری فی ظُلمه وَ جَوره عَلیکم وَ علی اشیاعکم بَرئتُ الی الله وَ الیکم منهم وَ اتقّربُ الی الله ثمّ الیکُم بموالاتکم وَ موالاة وَلیکم وَ بالبرائَة من اَعدائکم وَ الناصِبینَ لَکم الحَربَ وَ بالبَرائَة من اشیاعهم وَ اَتباعهم انّی سلم؛ لمَن سالمکم وََ حَرب لِمن حاربَکم وَ وَلی لمن والاکُم وَ عدّو لمَن عاداکم فاسئلُ الله الذّی اَکرمنی بَمعرفتِکم وَ معرفةِ اَولیائِکم وَرزقنَنی البرائةِ من اَئدائکم اَن یَجعَلنی مَعکم فی الدنیا وَ الاخرةِ وَ ان یثّبت لی عِندکم قَدمَ صدقٍ فی الدنیا وَ الاخرة وَ اسئَلهُ اَن یُبَلّغَنی المَقامَ المَحمودَ لَکم عندَالله وَ اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارکُم مَعَ امامٍ هدیً ظاهرٍ ناطقٍ بالحقّ منکّم وَ اسئَلُ الله بحقّکم وَ بالشّان الذّی لَکم عندَه اَن یُعطینی بمُصابی بکُم اَفضَلَ ما یُعطی مُصاباً بمصیبَة مصیبَة ما اَعظمها وَ اَعظَمَ رَزیّتَها فی السلام وَ فی جَمیعِ السَموات وَ الارض ِ اَللهمّ َ اجعَلَنی فی مَقامی هذا ممّن تَناله ُ منکَ صَلَوات وَ رَحمة وَمَغفرة اَللّهم اجعَل مَحیایَ مَحیا مُحمد وَ ال مُحمد وَ مَماتی مَمات مّحمد وَ ال مُحمد.اللهم انّ هذا یَومُ تَبَّرکت به بَنو اُمیةَ وَ بنُ اکلَة ِ الاکبادِ الّلعین ابنُ الّعین عَلی لسانکَ وَ لسان ِ نَبّیکَ صَلّی الله عَلیه ِ وَ اله ِ فی کلّ مَوطن ٍ وَ مَوقف ٍ وَقفَ فیه نَبیکَ صَلی الله علیه وَ اله ِ اللّهم العَن اَبا سُفیان َ وَ معاویه َ وَ یزیدَ بن َ معاویه َ علیهم منکَ اللّعنة اَبدالابدینَ وَ هذا یوم فَرحَت به ال زیادٍ و ال مروان َ بقتلهمُ الحسینَ صلواتُ الله علیه اللهم فضاعف علیهم اللعنَ منکَ وَ العذاب الالیمَ اللهم انّی اَتقّربُ الیکَ فی هذا الیو وَفی موقفی هذا وَ ایام حیوتی بالبرائه ِ منهم وَ الّلعنة ِ علیهم وَ بالموالات ِ لنبیکَ علیه ِ وَ علیه السلام.اللهم العن اَوّلَ ظالم ظلَمَ حقَ محمد وَ اخر تابعَ لهُ ذلکَ اللهمَ العَن العصابةََ جاهدت ِ الحسینَ وَ شایعَت و بایعَت و تابعَت علی قَتله ِاللهمَ العَنهم جمیعا.السلام عَلیکَ یا ابا عَبدالله وَ علی اَرواح الّتی حَلّت بفنائک عَلیکَ من سلام الله ابدا ما بقیتُ وَ بقی اللّیل وَ النّهار و لا جَعلهُ الله اخر العهد ِ منّی لزیارتکَم السلام علی الحُسین وَ علی علّی ابن الحُسین وَ علی اولاد الحُسین وَ عَلی اصحاب الحسین اللهم خصّ انتَ اولّ ظالم باللعن منّی وَابدأ به اَولّا ثّم الثانی وَ الثالثَ وَ الرابعَ اللّهم العَن یزیدَ خامساً وَ العن عبیدالله بن زیادٍ و ابنَ مرجانة وَ عمر ابن سَعد وَ شمرا وَ الَ ابی سفیانَ وَ الَ زیاد وَ الَ مروان الی یَوم ِ القیمةِ

  272. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    خب اینم یه جور یتیم نوازیه دیگه .
    آقای هاشمی بایدم هم اینچنین صحبت کنند . آدمی که دنبال اشرافی و اشرافی گریست همه رو از بالا نگاه میکنه . برای همینه که فائزه ایران رو ملک پدری میدونه .ایران انقلابی و اسلامی که درختش فقط و فقط و فقط با خون شهدا آبیاری شد ، ریشه دوند و قد کشید .
    برای همینه که هر کسی که تبر برداره بخواد بزنه به این درخت ، تیشه میزنیم به ریشه خودشو و هفت جدو آبادش .
    و از همه مهمتر به خاطر همین نوع رفتار هست که ما همیشه و همیشه گفتیم ، میگیم و خواهیم گفت : که
    ((((( ردای رهبری زیادی برای جناب هاشمی گشاده و فقط و فقط و فقط برازنده قامت رعنای حضرت ماه هست)))) .
    برای سلامتی جسم و روح حضرت ماه صلوات .
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    یاحق

  273. ریحانه می‌گوید:

    وای با دیال آپین؟منم دیال اپم 🙁 خیلی سخته

  274. خان باجی می‌گوید:

    و برای همین ادعای مالکیت هست که فائزه نظام رو تهدید به سرنگونی کرده .
    .
    .
    ((((((( ………..تقدیم به جناب لاریجانی اعظم ……………..))))))))
    http://lord110.persiangig.com/document/99996666.jpg

  275. خان باجی می‌گوید:

    آقای قدیانی چرا رنگ لینک ها مشکی شده ؟ قرمز بهتر بودا لطفا” .

  276. ya zeinab می‌گوید:

    وا آقای محترم چه انتظاراتی دارید ها! باید میرفتی وسط محوطه کاخ مرمر کلات رو پرت میکردی آسمون هفتم! واقعا جدی میگم همینکه جواب سلامتون رو داده و گفته خوشبختم اوووووووووه میدونید یعنی چی؟ اصلا نمیتونم فکرشم بکنم!

  277. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زر گانی” برم؟ 🙂

    ساعت ۲:۲۸ نیمه شب
    تعداد افراد آنلاین ۲۳ نفر

    داداش حسین عزیز بسیجیها فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.

  278. شروین می‌گوید:

    منم یه پیام بازرگانی برم ؟

    http://deariran.parsiblog.com/1728973.htm

    یه دروغ سبز .

    این مطلب رو حتم منتشر کنید تا درس عبرتی برای دروغگو باشه .

  279. حمید می‌گوید:

    (شاید خصوصی)
    شهدا همه جا مظلومند…
    داداش حسین، الآن رفته بودم چندتا از وبلاگ های شهدا، که به ذهنم اومد به شما بگم: اگه میشه اون وبلاگ هایی که مختص زندگی شهدا هستند یعنی اونایی که فقط دست نوشته ها و وصیتنامه های داداش شون یا باباشون یا شهیدشون رو منتشر میکنن(نه نوشته های شخصی خودشون یا دیگران) رو، لینک پیوندهای قطعه۲۶ کن. لازم هم نیست بری دنبال وبلاگ هاشون، همین که یکی رو لینک کنی بقیه هم میان توی قطعه. هیچ کسی هم دلخور نمیشه. میدونم که من از مَشغله های روزانه شما خبری ندارم، اینم میدونم الآن هیچ پیوندی توی قطعه۲۶ نیست و برات هم یه کم دردسر داره ولی بخدا وقتی دیدم بازدید بعضی از وبلاگ هاشون در طول روز یا هفته، صفره، خیلی حالم گرفته شد. بجان بی ارزش خودم که شهدا همه جا مظلومند حتی توی فضای مجازی….
    بازم هرچی خودت صلاح میدونی داداشی. فقط یه پیشنهاد بود.
    بقول سیداحمد: فدایــــــــــی داری داداش حسین.

  280. عشقی می‌گوید:

    سلام!……………………..
    داداش حسین: فطرس.

  281. سیم خاردار می‌گوید:

    سلام خوبید انشالله .
    این همه بچه ها میگن بیایدوبلاگمون میاید ؟ مثلا خود من تاحالا اومدید؟

  282. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    خصوصی
    اول اینکه ببخشید من از رو نمیرم. هی نظر میدم. شما به دل نگیرید. فکر کنید دارید یه نظر هم از مادر عروس میشنوین.
    دوم اینکه بهتر نیست تیتر این مطلب رو عوض کنید؟ قطعا حسین قدیانی لیاقتش اون رفتاریه که رهبر باهاش داره. نه اون رفتاری که باقی دارند. من میگم شما که شغل شریفتون مداح حضرت ماه هست، تیتر مصاحبه تون با ستاره ها هم باید به ماه ربط داشته باشه . هیچ کس دیگه ای – حتی اگه برای شناسوندن شخصیت طرف باشه – لیاقت این تیتر رو نداره.راستی مگه تیتر یه خلاصه ی فوق العاده کوتاه از مطلب نیست؟ خلاصه ی این مصاحبه ، اول و آخر و ظاهر و باطنش حضرت ماه هست. نه؟
    داداش حسین: اولا؛ شرمنده که عمومی اش کردم. ثانیا؛ این تیتر مقطعی است و به خاطر توجه دادن عموم به متن اضافه شده به گفت و گوست و الا حرف شما متین و حرفه ای است.ثالثا؛ به سئوال خود شما هم در وبلاگ جواب دادم. دیدید؟

  283. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    خواستم یه تشکر محکم کنم ازتون بابت این مصاحبه زیبا
    تـــــــــــشـــــــــــکـــــــــــــر (لطفاً محکم بخونید)
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  284. gomnam124 می‌گوید:

    فونت بزگ در قسمت نظرات ! 🙂
    سلام نکردم !؟
    سلااااااااااام .
    داداش حسین: علیک سلام.

  285. gomnam124 می‌گوید:

    داداش حسین کلا به شما که عرض کنم ! با مصاحبه غوغا کردید .
    دستتون درد نکنه .

  286. عبدالرحیم می‌گوید:

    کارت حرف ندار دست مریزاد
    کار گرفتن پرونده بابا اکبربه چه مرحله ای رسیده ؟ عکس العملآقای زریبافان چی است ؟
    داداش حسین: فعلا درگیر کارهای دیگری هستم. واکنش آقای زریبافان را اما نمی دانم؛ باید صبر کرد و دید.

  287. مسعودساس می‌گوید:

    خداییش این فونت بزرگ ها یه روحیه ای به آدم می ده که نگو
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
    داداش حسین: اسم شما در مصاحبه هست؟ اگر نه، چرا پرسشی نکردی؟

  288. آذرخش می‌گوید:

    سلااااااااااااااام
    جواااااااااااااااااااااااااااااب
    اینقدر ذوق زده شدم که حرفی برای گفتن ندارم.
    داداش حسین: عجب!

  289. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    مگر می شود نبینم؟ جوابتان عالی بود.
    راستی گفتید ما رایت الا جمیلا یاد این افتادم. بابای یک زینب بیمار هست و در بیمارستان. از بچه های این قطعه به شدت تقاضا مندم خدا را به حضرت زینب قسم بدهند بابای زینب خوب بشود.
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  290. آذرخش می‌گوید:

    خوب حالا حرفم میاد
    یه خدا قوت غلیظ باید بهتون بگم بابت همتی که کردین و مصاحبه ای که ترتیب دادین.
    به نظرم کار فوق العاده ای بود. دل همه رو شاد کردین و خیلی از سوالا که شاید نمی شد تو کامنت ها جوابش رو پیدا کرد، جواب داده شد.
    دست شما درد نکنه و ایشالا خدا حفظتون کنه.
    والا

  291. سحر می‌گوید:

    بعد از کلی زووور زدن برای این جمله “اشک، فرشته مقرب خداست که ناز می کند چشم شیعه را” این طرح خلق شد!!..شرمنده که خوب نشده.
    نمیدونم چرا بقیه کاری نمیکنن.حتما وقت ندارن.
    http://www.irfreeup.com/images/w9zm50r81vgj22din9oy.jpg
    http://www.irfreeup.com/images/3mg6ht7n7sfgpitjx4nu.jpg

    .

    هه.این بشکه…(حیف که ادب حکم میکنه نگم) به خیال خودش کلی هم تحویل گرفته!. مردک اونوقت میاد از امام خواب دیدنش رو تعریف میکنه.مضحک!

  292. آذرخش می‌گوید:

    و یه تشکر دیگه.
    ممنون که نذاشتین آرزوی دیدن فونت درشت رو به گور ببرم.

  293. مسعودساس می‌گوید:

    شما خیلی لطف دارید
    ۲ تا سوال کرده بودم
    یکیش رو امیر علی هم پرسیده بود که : مخلصیم اساسی، حرفی هست؟
    و دومیش هم عکس یه آقای خوشتیپی بود که پرسیده بودم کیه. عکسش بالای سایت هم هست. حالا شما می دونید کیه؟
    خیلی بزرگوارید.
    ما هم خیلی مخلصیم اساسی
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  294. پیام فضلی می‌گوید:

    دیدیم فونت بزرگ ها زیاد شده، گفتیم ما هم بیایم شاید به ما هم رسید، خدا رو چی دیدی!
    داداش حسین: ما چاکریم.

  295. الفبا می‌گوید:

    ایــــــــــــول

  296. ریحانه می‌گوید:

    انشالله این فونت بزرگ نصیب ماهم بشه .میشه؟؟؟؟

  297. پیام فضلی می‌گوید:

    بقول خودت داش حسین: سالاری

  298. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین عزیز خیلی مخلصم.
    تا ابد داداش حسین بسیجیها بمون.

    فـــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری سالار.

  299. آذرخش می‌گوید:

    حالا که شما شکر خدا سر حال هستین یه جوک تقدیم می کنم به اهالی قطعه ۲۶

    یکی تو خیابون میزنه زیر گوش ایزی لایف. ایزی لایف میگه جدی بود یا شوخی؟ میگه خیلی هم جدی بود. ایزی لایف میگه خوب شد چون من اصلا با کسی شوخی ندارم.

  300. هپلی می‌گوید:

    آخ جوووون

  301. مسعودساس می‌گوید:

    ممنون که به مصاحبه اضافه کردید
    ولی شما پر نور ترین ستاره این راهید
    بدون تعارف
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات

  302. آذرخش می‌گوید:

    ببخشید ولی یکی دیگه:

    یه روز یه ایزی لایف داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم.

  303. عبدالرحیم می‌گوید:

    سلام
    خدا پشت و پناهت باشد با این قطعه مقدس و این همه یار و یاور
    موفق باشی داداشی بچه های بسیجی

  304. ریحانه می‌گوید:

    ……………………
    داداش حسین: این قطعه، بی وجود شما ستاره ها مقدس نیست.

  305. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    آقا من یه سوال دیگه هم دارم! قبل از اینکه بچه های قطعه برای خسته کردن شما پوست از سر من بکنند سوالم رو می پرسم :
    نظرتان در مورد نظرهای من چیه؟

  306. خادم الشهدا می‌گوید:

    ایول نصفه شبی دارم خواب میبینم؟
    فونت بزرگ؟
    درست میبینم؟
    آره دیگه، چشمامو که بازتر میکنم می بینم
    بعله،درسته/
    داداش ما اومدیم یه سلام نیمه شبی عرض کنیم.
    ببخشید که قبل از سلام مخمون هنگ کرد.آخه مدتها بود همچین فونت قشنگی ندیده بودم.
    یا علی.

  307. خادم الشهدا می‌گوید:

    حاجی نزدیکه نماز صبحه.
    اومدم بگم
    مارو فراموش نکنین.
    یا علی.
    التماس دعای ویژه.

  308. محسن می‌گوید:

    دیروزتام وجری میدیدم بذهنم رسیدبصیرت این موش ازخیلی خواص مابیشتره بیچاره تام باهرترفندی میومد حریف دشمن شناسی جری نمیشد سوژه ی یه نوشتش کن توبلدی داداش

  309. محمد رضا می‌گوید:

    داداش حسین چرا حس می کنم ازم خوشت نمیاد؟

    انگار باید فقط خواننده باشم و دیگه کامنت نذارم.

  310. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام حاجی حسین فقط یک سوال دارم البته این سوالم را در کمال صراحت واطمینان از درستی ان مینویسم ومی پرسم امیدوارم به این گنه کار جواب دهید:تواضعتان منو کشته
    چرا شما این همه متواضع هستید؟

  311. 313 می‌گوید:

    ولی فکر نمی کردم اینجوری باشه ها!!!!!
    جدی جدی فونتبزرگه (به قول خادم الشهدا ) به آدم انرژی میده ها!!!
    بازم از لطفتون ممنونیم
    شهادت کنار شش گوشه نسیبتون(اگه دعای بدی بود حذفش کنید)
    یا حسین

  312. 313 می‌گوید:

    در ضمن کاش از همون ۷-۸ سال پیش قطعه ی قدس ۲۶ بود و شما برای ستاره ها همون موقع این قضیه ی جناب مصلحت رو میگفتید تا ستاره ها جوابشو میدادند تا بفهمه ماه کیه ! ستاره هاش کین! شهید کیه و فرزند شهید واسه ستاره ها چه ارزشی داره اونم وقتی که فرمانده ی ستاره ها باشه تو فضای مجازی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  313. سلام
    خداقوت
    حیف شد که به مصاحبه نرسیدم … ولی مصاحبه خوبی شده … ممنون
    با مطلب زیر به روزم:
    خدا را شکر که تریبون نماز جمعه دست آقای هاشمی نیست!
    خوشحال میشم شما و دوستان سری بزنید …
    یاحق

  314. مریم نوری می‌گوید:

    سلام و خدا قوت خوشحالم که می بینم دوباره جواب دادید به بعضی کامنتها
    من دیر آمدم چون این دو سه روزه مسافر داشتیم و سرم خیلی گرم بود سر می زدم می خوندم اما نتونستم کامنت بذارم
    جواب بعضی سوالهام تو متن بالا گرفتم مثلا اینکه شما فکر می کنید حضرت ماه از این رک نویسی شما و … را می پسندند و بعد من تو وبم خیلی مطالب شما را قرار می دم البته با ذکر منبع چون شما حرف دل ما را واقعا عالی بیان می کنید آیا ناراحت نمی شوید ولی سوالی که جواب نگرفتم این بود
    از خوندن بعضی کامنتها که یه نمه تکراری و فقط تشکر خسته نمی شی و انقدر براتون وقت گیر نیست که بگین ایکاش کمتر بود یا اصلا این کامنت نبو د

  315. عرفان می‌گوید:

    سلام
    زمان پرسیدن سوالات نبودم به همین خاطر با عرض پوزش الان سوالاتمو می پرسم:(هرجوری که دلتون میخواد جوابمو بدید اگه دوست داشتید همین جا اما خیلی خوشحال میشم اگه به انتهای نوشته ی بالا سوالاتم اضافه بشه)
    ۱-چه زمان هایی به مزار پدرتون سرمیزنید؟و ناراحت نمیشد اگه کسی از اهالی قطعه اون موقع خلوتتونو خراب کنه؟
    ۲-نوشته هاتونو اول روی کاغذ می آورید بعد تایپ میکنید یا از اول با کیبورد می نویسید؟
    ۳-اگه قاتل شهید غلام کبیری رو ببینید باهاش چی کار میکنید؟
    یا علی

  316. محمد می‌گوید:

    خیلی دیر شده ولی یه سوال: چرا کسانی که اصرار دارن نظرشون خصوصی باشه رو عمومی می کنید؟

  317. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام حاجی حسین برایم مهم نیست که چقدر از زمان گذشته باشد ویا سوالم جزو آن مصاحبه قرار دهید یا نه حقیقتش من بعد از خواندن قسمت زیادی از مصاحبه شما با اهالی قطعه برایم پرسیدن این سوال مهم شد فقط یک سوال دارم البته این سوالم را در کمال صراحت واطمینان از درستی ان مینویسم ومی پرسم( امیدوارم جواب دهید:تواضعتان منو کشته
    چرا شما این همه متواضع هستید؟وچگونه ؟
    قلمتان در پناه حضرت حق
    یا زهرا(س)

  318. یک بنده خدا می‌گوید:

    سلام
    مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی
    امروز اولین روز دانشگاهم بود و از قضا کلاس انقلاب اسلا می هم داشتیم و من در اولین روز در مقابل اولین هجوهای “بی مخ ها” دفاع کردم…در پوست کم نمونده نگنجم و خیلی خیلی دوستون دارم(همینجوری).راستی داداش مصاحبه با برادر یامین پور رو کی می زارید؟
    یا حق.

  319. عرفان می‌گوید:

    داداش حسین !جواب بده دیگه

  320. amin می‌گوید:

    السلام علیک یا اباعبدلله الحسین

  321. گلادیاتور می‌گوید:

    سلام
    داداش حسین زنده باشه ، داداش حسین یه دونه باشه ! داداش حسین زنده باشه 🙂
    این تیتر کلفت ها رو که میزنی به آدم حالی میدهی مضاعف !!!
    ممنون که دعام کردی مشتی !
    راستی ، چرا سئوال من رو نزدی ؟ صلاح نبود یا شاید هم نرسید بهت !؟
    خوشحال میشدم جواب میدادی ! بگذریم …
    خیلی وقته دلم گرفته ! آخه یه دونه غلط کردید بی شمارید هم نگفتی ! (اونکه واسه بازدیدکننده ها گفتی ، حساب نیست !) یه دونه گنده بگو مشتی ! ساندیس هم که خیلی وقت نخوردیم ! ولی تو حواله رو بده ! مهمون من ساندیس 🙂 شاد باشی و پیروز داداش حسین .

  322. محمد می‌گوید:

    ای کاش زود تر از اینا با خبر میشدم که همچین مصاحبه ای هست. همین دیشب فهمیدم. یه سوال دیگه: شما قبض تلفنتون چقدر میاد؟ اگه یارانه ها رو ور دارن چی؟ بازم میاید اینترنت؟ به این شدت؟

  323. محمد می‌گوید:

    ای آقا! به خدا ما هم بچه شهیدیم ها! داداش حسین درست نیست دل بچه شهید رو بشکنی ها! حالا بچه شهیدم نباشیم! جانباز که هستیم، واسه حضرت ماه که یه چشمون رو از دست دادیم! درست نیست دل یه جانباز رو بشکنی ها! البته یادم رفته بود که بنیاد بهم کارت نداده! پس جانبازیم به کنار. اصلا جانبازم نیستم. چون بنیاد قبول نداره، ولی بسیجی که هستیم، موتور سوار باتوم به دست که هستیم! درست نیست دل بچه بسیجی رو بشکنی ها! بسیجی هم نباشیم به خدا آدم دیگه هستیم! دل یه آدم رو درست نیست بشکنی! از وقتی قطعه تاسیس شد از طرفدارای پرو پا غرسش بودم، تا اونجایی که دیگه به وبلاگ امیر حسین ثابتی که از طریق اون با قطعه آشنا شدم سر نمیزدم و لی این داداش حسین هر دفعه ما رو تو خماری میذاره و کامنت هامونو جواب نمیده! فکر کنم اولین کسی باشم که ۲ ماه داره کامنت میذاره و جوابی نمیگیره! اصلا اگه دیگه سر زدم به وبلاگت. قههههههههههههههههههههههر! شکایتت رو به بابام میکنم. میگم به بابا اکبرت بگه تا گوشتو بپیچونه! دیگه به سایتت سر نمیزنم، جوابم رو هم بدی دیگه نمیام. وقتی میام که بیای وبلاگم و نظر بدی واسم! میل خودته آقا داداش! پس قهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههر تا وقتی که پا توی وبلاگ داداشت بذاری( البته اگه مارو مثل داداشت میدونی)

  324. پایگاه مشهد می‌گوید:

    داداش حسین سلام
    من چند ماهیه که از تهران اومدم مشهد و دانشجو شدم اما چون اینجا هم دنبال درد سرم رفتم یه مسجد پیدا کردم و با موافقت آقای فرمانده شدم مسئول سیاسی پایگاه یه سری کار از قبیل پر کردن بردها از اخبار سایت ها و غیره انجام دادم اما میخوام راهنماییم کنی که بهتره چیکار کنم بالاخره شما کلی پیرهن بیشتر از ما پاره کردی دیگه
    یا علی

  325. اینم اینجا کم داره
    لبخند بزن رزمنده 🙂

  326. حمید می‌گوید:

    میشه بگید وقتی یک متن رو تصحیح میکنید ما باید چطور مطلع بشیم؟
    ۱)حداقل ابتدای متن یک جمله مثل “تصحیح شد” بیاورید.
    ۲)چون متن جدید کار میشود، وقتی متن قبلی اش تصحیح میشود دیگر بچه ها متوجه نمی شوند. برای همین میشود در متن جدید از اصلاح متن قبلی خبر بدهید.

  327. بهشت می‌گوید:

    سلام
    تنها کاری که از دستم بر میاد دعا برای شماست

  328. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات….

    سوال آخر وتمام:چرا قطعه ی ۲۶؟؟؟

  329. مهسا می‌گوید:

    سلام
    مدیریت صنعتی چه ربطی به نویسندگی داره؟
    همسرتان نیز کار مطبوعات انجام می ده؟
    با تشکر

  330. *********** می‌گوید:

    سلام بقیه سژالا رو جواب نمیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  331. کوثر به گوشم می‌گوید:

    بسم رب الشهدا

    سلام علیکم
    ببخشید مزار بابا اکبر در بهشت زهرا دقیقا کجای قطعه ۲۶ واقع شده؟
    (یجوری آدرس بدید که ستاره ای که برای اولین بار میره قطعه۲۶ بتونه پیداش کنه)

    چهارشنبه بعداز دیدار حضرت ماه با دوستم مستقیم از بیت رهبری رفتیم بهشت زهرا. بعداز زیارت شهید آوینی و شهید صیاد اومدیم قطعه۲۶ هرچی گشتیم مزار بابااکبرو پیدا نکردیم… آخرش هم گم شدیم و دست از پا درازتر برگشتیم. یعنی قابل نبودیم؟

  332. برف و آفتاب می‌گوید:

    بابااکبر را با عنوانی غیر از “شهید” نمی توان فرض کرد.

    خیلی خوندنیه این پست!

  333. دلخون می‌گوید:

    دوس داشتم تو این سوال و جواب ها باشم… اما خیلی دیر اومدم…

    تو بین همه این جواب هایی که آقای قدیانی داد؛ اون قسمتی که گفتن به “مزار پدرم توهین میکنند” خیلی سخت بود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.