به این جملات دقت کنید:
*حالم از ۱۳ روز عید بهم می خورد!
*پول داشته باش… همیشه برایت عید است و بهار و سیزده بدر!
*مگر این همه روز سال چه کرده ایم که الان باید برای نوروز جشن بگیریم؟
*گزینه من برای انتخاب بهترین فصل، قطعا بهار نیست!
*بهار یعنی سینوزیت، عطسه، خواب و خاله بازی و مادربزرگ و بوس و خلسه!
*بچه که بودم، باز یک چیزی… الان بهار چیزی جز دردسر شلوغی آخر سال نیست!
*در بهار دچار یک بیماری روحی عجیب و ناعلاج می شوم؛ کلا آلرژی دارم نسبت به بهار!
*۱۳ روز اول سال تقریبا همه جا تعطیل است، پس سالی که نکوست از بهارش پیداست!
*دوست دارم از تعطیلات عید استفاده کنم و تا این ۱۳ روز تمام شود، بروم کره مریخ!
*بهار یعنی خداحافظی غم انگیزتر از عصر جمعه با لباس های رنگارنگ زمستان. با کفش چکمه ای. با کلاه مخمل!
*بهار؟… من جز پاییز، فصلی نمی شناسم!
*بهار فصل بسیار خوبی هست. پیک شادی خیلی خوب هست. سه ریال های صدا و سیما خیلی خوب هست. خمیازه خیلی خوب هست. خر و پف خیلی خوب هست!
*وای، بازم بهار… از وسطای بهمن، غمش افتاده توی دلم؛ بوم بوم می زنه!
***
“بهاریه” های این همه ویژه نامه و سالنامه را که خواندم، سرمقاله ها و یادداشت های ابتدایی این مجلات را که خواندم، اگر چه هیچ کدام عینا جملات بالا را نیاورده بودند، اما نفرت شان از بهار، از عید و از نوروز آنقدر بود که مخرج مشترک تمام آنها، همین چیزهایی بود که من مختصر و مفیدش را برای تان نوشتم… و اما چند نکته:
یک: این همه که زور می زنیم و خودمان را به در و دیوار می زنیم، از بهار و از همین ۱۳ روز تعطیلات عید بدمان نمی آید. باور کنید اگر همین الان هیئت دولت، فقط یک ساعت از تعطیلات ۲ هفته ای عید را کم کند، همین ماها همچین دوستدار بهار و عید و آجیل و پسته می شویم که حاضریم جان بدهیم برای آن فامیلی که در طول روز هر جا عیددیدنی می رویم، می بینیمش و هر بار هم ۳ قبضه می بوسیمش. همان فامیل که سال به دوازده ماه نمی بینیمش. همان فامیل که شاید پسرخاله ما باشد و در خیابان وقتی با او چشم توی چشم می شویم، روی مان را می کنیم آن طرف که مثلا ندیدیمش!
دو: دیروز در تاکسی جوانکی با راننده که مردی در حدود ۵۰ می زد، هم کلام شده بود؛
جوانک: تموم عشق و حال رو شما توی جوونی کردین و بدبختی و بیکاری و بی پولی رو گذاشتین واسه ما.
راننده: کارت چیه؟
جوانک: ول می گردم که علاف نباشم!
راننده: دستت چی شده؟
جوانک: هیچی بابا! چهارشنبه سوری از بس زدیم و رقصیدیم و از روی آتیش پریدیم که، همچین شد؛ طوری نیس!
راننده: خب!
جوانک: فقط ۱۲۰ هزارتومن ریختم توی حلقوم دوس دخترم؛ به جز اون ۵۰ هزارتومن که واسش هر چی از این فشفشه ها بود، خریدم. فشفشه خریدم واسش عینهو منور همه کوچه رو روشن می کرد. خداییش عجب تیکه حقیه. توی تظاهرات جنبش سبز رفتم تو کارش. نه نگفت. یه چشمک بیشتر حرومش نکردم!
راننده: همین یکی رو داری؟
جوانک: این اصل کاریه، چند تام دارم واسه روز مبادا. اینا علی البدلن! با ۳ تاشون چهارم عید قراره بریم دبی. صفاسیتی زنگوله!
من: جناب، سر “پاکستان” پیاده می شم؛ جلوی پمپ بنزین!
جوانک: اِ! دادشمون این پشت بسیجی بود و ما داشتیم همین جوری باباکرم می خوندیم؛ آخوندی؟!
راننده: کرایه نمی دین؟
من: همون اول دادم که!
جوانک: پول این بنده خدا رو بده. همه تون مثل همین!
من: باور بفرمایین، حساب کردم؛ ۲ تا دویستی دادم، یه صدی.
راننده: کی دادی؟
من: بعد اینکه سوار شدم.
راننده: کجا کرایه دادی؟
جوانک: این پولا خوردن نداره داداش. ببین کی چوبش رو بخوری!
من: حوصله بحث ندارم؛ بیا اینم کرایه دوم، خلاص!
راننده: خورد نداری؟
من: شرمنده.
راننده: شما خورد نداری؟
جوانک: بگذار ببینم… اینجام که نیس! ای داد بیداد، شلوارمو که عوض کردم، یادم رفت پولمو جابه جا کنم!… از پاقدم شما بودها!
من: با من بودی؟
جوانک: مثلا با تو بوده باشم، می خوام ببینم چی کار می خوای بکنی؟
من: هییچی، می خوام کرایت رو حساب کنم.
جوانک: به مولا داری خاکمون می کنی. خیلی مردی!
من: یه سئوال می کنم راستشو بگو؛ امشب پیش دوست دخترت می گی فلانی مالک اشتر بود یا هالو پنج شنبه؟!
راننده: خیلی باس می بخشیدا، من که به زنم می گم؛ یارو خیلی هالو بود!
جوانک: من؟
راننده: نه بابا، ایشون رو گفتم.
سه: این بیت که می خوانم شاید با دعوا و مرافعه من و جوانک و راننده و آن کف گرگی که رفتم توی روحم، ارتباطی نداشته باشد، ولی گمانم حرف این روزهای بهار این است با ما؛ “اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا قلب مرا بشکست لیلی.”
چهار: راننده تاکسی بعد از آنکه مرا هالو خطاب کرد، از ماشین پیاده شد. آمد سمت شاگرد. جوانک را آورد پایین و تا می خورد، گرفتش به باد کتک. با چه بدبختی جدایش کردم. نگرفته بودمش، جوانک را کشته بود. به قرآن کشته بود؛ آنطور که او داشت می زد.
پنج: آرامش کردم. بردم پارکینگ وطن امروز تا دست و رویش را بشوید. شست. برایش چای ریختم. خورد. کرایه دومی که داده بودم، پس داد. کرایه را پس داد و گفت: جیگر داری یا نه؟ گفتم: فکر کنم. گفت: جیگر نداری، حق نداری اسم مالک رو بندازی توی زبونت. اینا رو من می شناسم. اینا دارن خاکروبه روی سر ناموس مون می ریزن، نه توی سر خودمون. واسه کی می خوای بری مسجد؟! واسه چی می خوای بری مسجد؟! مرتیکه الاغ ۳ تا موبایل داشت، کرایه من رو نداشت بده! نمی دونم تو توی ماشین بودی یا نه. سر گلبرگ، دختره داشت از چهارراه رد می شد، برگشت گفت جوون!… وقتی داشت چرت و پرت می گفت، چند بار توی دلم دعاش کردم. فایده نکرد. پسر خوب! توی این روزنامه تون بنویس: ما مالک رو توی مسجد زندانی کردیم. بنویس مالک اشتر بعد از دعا برای خاکروبه انداز توی سرش، بعد از دعا واسه دشنام دهنده اش، از مسجد زد بیرون و اونقدر کشت و کشت، تا اینکه رسید به در خیمه معاویه.
شش: رمضانعلی. این اسم راننده تاکسی ای بود که البته ماشینش تاکسی نبود. مسافرکش بود. رمضانعلی تا همین ۶ سال پیش که بازنشسته آموزش و پرورش شده بود، دبیر تاریخ بود. حتی کارتش را هم به من نشان داد. رمضانعلی صفایی. فرزند قربان. می گفت: من از بهار خوشم می آید. بهار باعث می شود یک ماه مانده به عید، روزی ۵۰ هزار تومان با این ماشین کار کنم. ۳ تا دختر دم بخت داشتی، قدر این بهار را می دانستی… راستی! به تو هم یک حرف بد زدم، می بخشی که؟… ببخش! برو در همین مسجد سر پاکستان برایم نماز بخوان، حتی برای آن جوان. شب رفتم خانه، از روی نهج البلاغه برای خانمم عهدنامه مالک اشتر می خوانم؛ قول می دهم!
هفت: نکات ۱ تا ۶ بر اساس یک واقعیت بود؛ نوشتم ۱ تا ۶؟… منظورم این بود؛ یک تا هفت.
امروز خانمم گفت، با عتاب هم گفت که برو و این کارهایی که در برگه نوشته ام انجام بده، و مادرم گفت با عتاب هم گفت که این وبلاگ برایت آب و نان نمی شود!
از قطعه ۲۶ آمدم بیرون. اول رفتم بانک و نوبت گرفتم و ملتفت شدم ۲۵۸ نفر جلوی من هستند و در صف انتظار. نیم ساعتی منتظر ماندم و حالا حالاها نوبت من نمی شد. نگاهی به برگه انداختم. رفتم تا آن قسمت از ۴ کار بانکی که می شد از طریق عابربانک انجامش دهم، انجامش دهم. (انجامش دهم به توان ۲) اما دیدم در صف عابربانک نفر یازدهم ام. از ۲ مرتبه، نگاهی به برگه کردم و به نفر آخر که عاقله مردی بود، گفتم جایم را نگه دارد که “باشد” ی حواله مان کرد، اما در مایه های همان “به من چه؟”
رفتم خشکباری که آجیل و پسته اش معروف است. آنجا دیدم که اصلا نیم بیشتر صف، بیرون مغازه تشکیل شده و یکی هم گماشته بودند که ملت، سر صف با هم دعوای شان نشود. داخل مغازه هم صفی بود که نگو. آنجا هم از نفر آخر که یک پیرزن عصاقورت داده بود، التماس دعا داشتم.
رفتم از دکه، چند تایی دیگر از ویژه نامه هایی که امروز آمده بود، بخرم که دیدم میان ۳ نفر سر اینکه کدام شان اول به روزنامه فروش پول دادند، دعواست! بی خیال شدم.
رفتم از چشم پزشک جواب آزمایش چشمم را بگیرم و احیانا اصلاح نمره چشم و عینک جدید که ۸ نفر جلوی من بودند و منشی داشت به نفر ششمی تذکر می داد که تو و دیگرانی که بعد از تو در نوبت هستند به امروز نمی رسند.
برگشتم بانک. هنوز ۱۶۷ نفر جلوی من بودند.
برگشتم عابربانک بیرون بانک که دیدم هیچ کس نیست. کارتم را انداختم که پیغام داد شبکه موقتا قطع است.
در راه برگشتن به خشکبار برای بار چندم نگاهی به برگه انداختم که دیدم باید یک سری هم به خشکشویی بزنم. رفتم خشکشویی، بسته بود.
رفتم خشکبار. دیدم آن پیرزن در صف بیرون مغازه نفر اول است و به او گفتم: فلانی ام که نیم ساعت پیش جا گرفته بودم. گفت…، یعنی نفرات بعد از او نگذاشتند چیزی بگوید و آخر صف را نشانم دادند.
ایستادم آخر صف مثل بچه آدم که دیدم مغازه بغل دست خشکبار، کافی نت است. به نفر جلویی، که از این دخترهای سانتی مانتال بود، گفتم: جایم را نگه دار، می روم داخل کافی نت و برمی گردم.
رفتم داخل کافی نت و برگشتم قطعه ۲۶ و شروع کردم تایید نظرات و خواندن بهاریه های بچه ها.
غرق در کارم شده بودم که ناگهان مسئول کافی نت به من گفت: شرمنده جناب! از ساعت ۳ تا ۵ مغازه تعطیل است.
از کافی نت آمدم بیرون و دیدم دختری با چند مشمع آجیل و پسته و شکلات و خرت و پرت دارد به من نگاه می کند؛ همان دختر سانتی مانتال بود!
دوباره ایستادم توی صف. این بار گفتم: جهنم! تا نوبتم شود تکان نمی خورم از جایم. هنوز یک دقیقه از صف ایستادنم نگذشته بود که خانمی محجبه به من گفت: برادر! من یک کار بانکی دارم، اگر ممکن است جایم را نگه دار، می روم و برمی گردم.
نگاهی به شماره ای انداختم که از بانک گرفته بودم و گفتم: چشم!
***
با چند مشمع از خشکبار داشتم بیرون می آمدم که از پشت صدایی آمد: برادر! این مغازه ارزان حساب می کند؟! برگشتم. گفتم: شما همانی نبودی که از من خواستی، برای تان نوبت نگه دارم؟ گفت: نه.
راست می گفت. آخر آن خانم، کفش پاشنه بلند پایش بود و از من که خداحافظی کرد، تلق تلق راه رفتنش صدا می کرد، اما این خانم با این که کفشش پاشنه نداشت، جلوی کفش چپش سوراخ داشت؛ به این بزرگی!
***
نیم ساعتی از ۴ گذشته بود که رسیدم جلوی بانک. هنوز داشت کار می کرد. یعنی اضافه کاری می کرد. رفتم داخل. دیدم از شماره من ۱۹ نفر گذشته است. از دستگاه مخصوص، شماره دیگری گرفتم. ۸۹ نفر جلوی من بودند. برگه را انداختم دور. بانک ساعت ۵ تعطیل می شد.
آمدم توی صف عابربانک که دقیقا ۶ نفر جلویم بودند. به نفر آخر گفتم: خانم! اگر ممکن است جایم را نگهدار، من می روم خشکشویی، برمی گردم. گفت: شما همانی نیستی که در صف آجیل برای من نوبت نگه داشته بودی؟ گفتم: بله!
کاش بیکار بودم؛ شب و روز داستان های شما این “خاطره-بهاریه” های محشرتان را می خواندم. خیلی زیبا، خیلی زیبا. احسنت. یکی از یکی بهتر. ساده ساده ساده… و قشنگ و تمیز در فضایی پر از بوی خدا. آفرین بچه ها. هزار آفرین.
سلام و عرض ادب. این وبلاگ که در اصل متعلق به شما عزیزان است، قشنگ شده. همین سمت چپ، “رواق قطعه” که می بینید جایش در این مقدس ترین ۲۶ سایبر خالی بود. این ستون را خودتان باید پر کنید از آیات و روایات که کامنت می کنید. یا از وصیت نامه شهدا که چند خطی قطعه را مهمان می کنید. همان ستون را کمی پایین تر که بروی به ستون “۲۰:۰۶” می رسی، که آن هم دربست به خود شما تعلق دارد. مطالب شما مثلا در مسابقه ای چون “بهاریه” و یا آنچه که در وبلاگ تان نوشته اید، جایش همین جاست. به دوستان طراح، فعلا عرضی ندارم اما راستش تا کنون خاطراتی که فرستاده اید، بدون رعایت اصولی بوده که گفته بودم رعایت کنید. از شما چیز شاقی نخواسته بودم؛ همان تذکرات را بخوانید و مراعات کنید. با این همه جدای از این بحث، به همه تان امیدوار شدم. چه خاطرات خوبی نوشتید. تا اینجای مسابقه بهاریه، هفت هشت تایش که خیلی به دلم نشست. حیف کمی کم کارید و الا دست به قلم اغلب شما عالی است. این را در عمل نشان دادید. همین که لایقم دانستید و در این مسابقه شرکت کردید، ممنون. لابد اگر شما نبودید، الان این گونه نبود که تیراژ قطعه ۲۶ که فقط و فقط یک وبلاگ است، از تیراژ اغلب روزنامه های ما بالاتر است. من خود روزنامه نگارم و نیک می دانم چه خبر است. این را نیز اضافه کنید بر خوبی های بی پایان وبلاگی که مال خودتان است. حق این است که در قطعه ۲۶ سهم هنر و ذوق شما از حد نوشته های من، کمی و کیفی فزونی گرفته. پس از شما بابت “قطعه ۲۶” ممنونم. چون بهار می مانم؛ گاهی بارانی و گاه آفتابی. باد گاهی نسیم وصل است و گاه طوفان می کند همین نسیم. غنچه گاهی باز می شود و گل می شود و بوی عطر می دهد و گاه پژمرده می شود تا دوباره کی بهار شود. پژمرده اش هم، گل، گل است. من یک اصلی دارم، یک فرعی. فروعاتم قطعا روزی هزار بار عوض می شود، اما اصل من کتاب “نه ده” است. هرگز از این موضع با هیچ بهانه ای، هیچ انتقادی، هیچ زخمی و هیچ زخم زبانی برنخواهم گشت. من غلام قمرم و اگر چه قیاس درستی نیست، اما نه بدهکار بی بی سی ام و نه مدیون بیست و سی. برای من فقط یک نفر می تواند “خط” معین کند. دست این “خط” را می بوسم و همچنان خط شکنی می کنم. من اگر می خواستم خط خود را از خواص بی بصیرت که مایه ننگ ملت اند، بگیرم، نیم بیشتر “نه ده” را نباید می نوشتم. هیهات! در شرایط جنگ و جهاد، در فتنه ۸۸ و در حال و روز امروز، بدترین بی اخلاقی ها، بی بصیرتی است. بدترین ناسزاها در عمق آن سکوتی است که وقت “این عمار” شنیده شد. خیال نکنند عده ای که “حسین قدیانی” خسته می شود. نیستم آن بید که با این باد بلرزم. بسی مسرورم که می بینم رسانه روباه پیر، از “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” به خود لرزیده. بی بی سی، خواه مرا “آقای قدیانی” بخواند و خواه مرا “باتوم به دست” بداند، بهتر است قبل از سخن گفتن درباره رمان در دست انتشار من، از کودتای سوم اسفند و فرزند آن ۲۸ مرداد آمریکایی سخن بگوید. غربی ها همان گرگی هستند که دم شان را اتو کشیده اند و حالا برای شیر سخن از اخلاق می گویند. آفرینندگان گوآنتانامو و ابوغریب و عراق و افغانستان و فلسطین و هیروشیما و بوسنی و… را رها کنی، دنیا را به باغ وحش تبدیل می کنند؛ جز سکس و خشونت و فحش، اگر تمدن سران کفر را رهاوردی بود، دنیا و در راس آن منطقه ما این چنین زبان به اعتراض باز نمی کرد. گفته ام دوستانم از کامنتها و آی پی دشمنان، فیلم و عکس گرفته اند تا اگر لازم شد، به گونه ای که اشاعه فحشا نشود، بگویم که ۸۹ درصد کامنتهایی که برای قطعه ۲۶ از همین شهر لندن می آید، آمیخته با چه ادبیاتی است. پس لندن نشینان آنقدرها هم که در وصف من “آقای قدیانی” می گویند، باادب نیستند. البته بیش از آنکه در شرح “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” قلم فرسایی می کنند، از این قلم و از این قطعه ۲۶ سوخته اند. من چون دیده ام که حتی نام این رمان هم آتش به جان بی بی سی انداخته، علی رغم قول قبلی، باز هم بریده هایی از رمان فاخر “باتوم خوب و قشنگی داشتیم” را در وبلاگ قطعه ۲۶ خواهم آورد. با این همه اگر آن پند پیر را که شمع نازنین جمع است و نور مه جبین انجمن، در قلب خود بگذارم، خوشحالم که از بی بی سی گرفته تا بیست و سی، جملگی را سر کار گذاشته ام. نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای پیشبرد پروژه های خاص خود، نیاز داشت که چندی با این قلم سحرانگیز، اذهان دوست و دشمن را به سمت خود منحرف کنم، تا ایشان با استفاده از فضای روانی به وجود آمده، بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. حال شاید این سئوال پیش آید که آیا حسین قدیانی، آدم نظام است؟!… پاسخ به شدت مضاعف “آری” است؛ البته که من آدم نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم و به این حکومتی بودن خود افتخار می کنم. سئوال دوم این است که این چه مثلا عملیاتی بود، که تو آن را لو دادی؟!… القصه؛ از همان اول قرار بود این عملیات پیچیده، به اینجای کار که رسید، آنرا لو بدهم و این خود بخشی از کار روانی نظام روی دشمن است. سئوال بعدی این است؛ به راستی عملیات پیچیده نظام چیست؟!… شرمنده، این را گفته اند، نگو! فقط گفته اند برای رد گم کنی، این نوشته را همچین تمام کن؛ زنده باد بی بی سی(!) که با این همه ادعای حرفه ای گری، تازه فهمیده من کدام حسین قدیانی هستم؛ قبلا مرا با مسئول بسیج دانشجویی چند باری اشتباه گرفته بود! زیاد گاف می دهد بی بی سی. اصولا روباه که پیر می شود، آب مغزش تبخیر می شود و دلش سیاه، بدتر از قیر می شود!… آهای بی بی سی! از تمام دنیای غرب، یک نویسنده بیاورید که حریف قلم ستاره های حضرت ماه در آسمان سایبر شود، رمز وبلاگم را تقدیم شما می کنم، اما وقتی ادعا می کنید که ۲۵ بهمن اگر “ال” نکنیم، “بل” هستیم، تقصیر من نیست که به شما یادآوری می کنم که کاش بر سر شرف، شرط نمی بستید! آنچه ندارید، من هم بگویم دارید، باز ندارید، اما اگر به حرف من است؛ شما با شرف، زنده باد بی بی سی!… اما اگر به حرف من است؛ “مرگ بر آمریکا”… “مرگ بر اسرائیل”… وقتی بنگاه دروغ پراکنی روباه پیر، حریف یک وبلاگ ساده جمهوری اسلامی نمی شود، به جای “مرگ بر انگلیس” باید گفت: “زنده باد بی بی سی!”
قطعه ۲۶: وبلاگ “مطالب سیاسی و فرهنگی” که مطالب آن را “عماد” می نویسد، در جدیدترین به روزرسانی خود متنی با عنوان “لطفا کاری با راز نداشته باشید” نوشته است. با هم می خوانیم:
عماد: برنامه “راز” که پنج شنبه ها از ساعت ۹ شب هر هفته در شبکه ۴ پخش می شود برای اولین بار در ماه مبارک رمضان امسال هر شب ساعت ۱۱ با موضوعات مختلف فرهنگی و سیاسی متنوعی چون سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، جنگ بوسنی، لبنان، عراق، افغانستان، روز قدس، امام موسی صدر، نقد مدیریت فرهنگی کشور، طب سنتی، ۱۱ سپتامبر، دادگاه میکونوس، دفاع مقدس، سیاست خارجی و سریالهای استراتژیک روی آنتن می رفت. با توجه به شناختی که از آقای نادر طالب زاده مستند ساز این برنامه در میان اهالی فرهنگ و رسانه بود این برنامه نوید خوشی را برای علاقه مندان به مسایل سیاسی و فرهنگی کشور داشت. به گونه ای که شاید بعد از پخش اولین قسمت های برنامه حمایت های زیادی از طرف اصحاب رسانه و دوستداران فرهنگ و سیاست شد و در تعریف و تمجید این برنامه مقالات بسیاری از طرف کارشناسان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب نوشته شد. بیشتر موضوعات برنامه در حالت کلی، چنانچه قبلا نیز مطرح شد موضوعات مهم در عرصه جنگ نرم و مسایل سیاسی روز می باشد. البته تسلط آقای طالب زاده (ان شاالله سعی خواهد شد که درباره ایشان مطلب مفیدی جمع بندی و ارائه گردد) به زبان انگلیسی و مستند و فیلم سازی ایشان در غرب و شناخت خوب ایشان از محیط های غربی از رسانه و دانشگاه آشنایی با هالییود و… آشنایی ایشان با چهره های سیاسی و فرهنگی غرب که خود از منتقدان غرب می باشند و تماس با آنها در برنامه باعث شده است که این برنامه به لحاظ کیفی، یکی از بهترین برنامه های صدا و سیما باشد. اما تقریبا دو هفته گذشته مهمان برنامه ایشان آقای اسدالله نیک نژاد بود؛ کارگردان و تهیه کننده که سالهای زیادی در آمریکا زندگی کرده و فیلم ساخته، که این امر باعث واکنش های زیادی نسبت به حضور ایشان در برنامه شد. البته آقای نیکنژاد به عنوان داور در جشنواره امسال فیلم فجر هم بودند که با توجه به حجم اتهاماتی که به ایشان وارد شد استعفا دادند. در این نوشته قصد نداریم در مورد ایشان و مسایلی که مطرح می باشد بنویسیم. اما مطلب مهم تری که وجود دارد در مورد کسانی است که تحمل برنامه این چنینی را از صدا و سیما نداشتند و مترصد فرصتی بودند تا ضربه خود را به این برنامه بزنند که با حضور این کارگردان هالیوودی در برنامه، پیراهن عثمان برای این عده فراهم شد تا برنامه خود را عملیاتی و تخریب وسیعی را نسبت به این برنامه شروع کنند که امیدواریم این برنامه با اجرای خوب آقای نادر طالب زاده و مدیریت محترم شبکه ۴ کماکان ادامه داشته باشد.
منبع: http://antifitna.parsiblog.com/
قطعه ۲۶: جناب آقای مهدی طالقانی عزیز نسبت به متن “این ابوذر” واکنش نشان داده اند که در زیر می آید:
مهدی طالقانی: ضمن عرض تشکر و امتنان. کلا مقایسه آقای طالقانی و آقای خاتمی قیاس درستی نیست. شما سوابق مبارزاتی، دیدگاه های قرآنی، ارتباط و آوردن جوانان پای تفسیر قرآن و مسئولیت او در به ثمر رساندن انقلاب و بعد از انقلاب و… و بسیاری دیگر از ویژگی های مرحوم طالقانی را ببینید؛ اصولا چگونه می توان در ترازوی مقایسه با خیلی از افراد قرار داد؟
حسین قدیانی: با سپاس از توجه شما به مطالب قطعه ۲۶ و اما متن “این ابوذر” بیش از آنکه مقایسه بین ابوذر زمان با کسی باشد، سعی در پاسخ دادن به شبهه ای داشت که مع الاسف بیم از جا افتادن آن شبهه در بعضی اذهان بود. همین که چون شما عزیزی ما را لایق نقد دانسته اید، باید خدا را شاکر بود. بی شک در این بصیرت شما، یکی هم باید سراغ از فضل آن پدر گرفت که الحق ابوذر بود و هست.
حسین قدیانی: متن زیر برگرفته از وبلاگ “ورود ضعیفه ها ممنوع”/ فدایی رهبر می باشد که از نظر من جالب بود. ضمن تشکر از مدیر این وبلاگ متن زیر را با هم بخوانیم. قطعا مطالب دیگر دوستان محترم هم به فراخور وقت این حقیر پوشش داده خواهد شد:
فدایی رهبر: سلام به همه ی دوستان. چند صباحی است که در رسانه و اینترنت شاهد بحث در مورد فرقه ای هستیم به نام “فراماسونری” که خیلی از دوستان به دنبال مطالبی جامع در مورد این فرقه هستند.
خوش بختانه رسانه ها و همسنگران در اینترنت به بخوبی این بحث را پوشش داده اند. ما هم بر آن شدیم تا اطلاعاتی جامع و مفید را در قالب یک نرم افزار منتشر و در دسترس دوستانی که تشنه ی حقیقت هستند قرار بدهیم.
نرم افزار آماده شده به نام “دجال آخرالزمان” دارای مطالب بسیار مفید و جامعی می باشد که به همه توصیه می شود این نرم افزار را دانلود و از مطالب آن استفاده کنند.
توجه: ما فقط مطالب موجود را به صورت نرم افزار در آورده ایم و تمام مطالب موجود در نرم افزار از وبگاه های دیگر جمع آوری شده است که لیست تمام آن ها + وبگاه های مشابه درون نرم افزار موجود می باشد.
پرسش های آغازین بحث:
۱ – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
۲ – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
۳ – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
۴ – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه) چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
۵ – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می شوند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
۶ – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
۷ – هدف غرب و به خصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
۸ – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
۹ – چرا عراق اشغال شده است؟
۱۰ – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
۱۱ – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
۱۲ – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
۱۳ – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم، مأموریتی الهی می داند؟
۱۴ – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
۱۵ – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
۱۶ – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
۱۷ – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان ۲ دقیقه به جلو کشیده شده و فقط ۵ دقیقه به پایان مانده است؟
۱۸ – آیا می دانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟
این نرم افزار دارای سه بخش:
دجال آخرالزمان (پیرامون فرقه ی فراماسونری و آخر الزمان می باشد)
مطالب بیشتر (مطالبی پیرامون مبحث بالا می باشد)
ظهور منجی (پیرامون بحث در مورد منجی آخر الزمان “حضرت مهدی” می باشد)
***
برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ فوق الذکر “http://www.amir200h.blogfa.com/“ مراجعه کنید. “فدایی رهبر” از جمله اهالی خوب قطعه ۲۶ است که طرح های ایشان را همگان دیده ایم.
اول ایا
سفارت سوئیس که سهل است، حاج احمد بود، سفارت ابلیس را هم فتح می کرد.
جانا سخن از زبان ما میگویی
بگو حاج احمد بیاید. اینجا برخی از صورت ها، سیلی هوس کرده اند
با این همه حکم، ما چگونه فتح کنیم دفتر رئیس دفتر را؟
خیال می کنیم وجه تسمیه بصیرت، بی غیرتی است.
فدای قلمت
یا الله
مثل اینکه همه خوابن؟
من اولین نفرم؟
داداش حسین کتابتو تازه خوندم
یعنی نمایشگاه کتاب گرفتم ولی نشد بخونم
خیلی باهات حال کردم
خیلی حرف دارم واسه گفتن
ولی فعلا مجال نیست
خواهشن اینقدرم دوکوهه دوکوهه نکن
کو تا راهیان
دل ما رو نسوزون
انشالله توی رکاب ارباب در حال جنگ با اسرائیلیا شهید بشی
البت نی ساندیس به دست…:d
خاک بر سر منی که فقط از بسیجی بودن اسمش را بلدم و دیگر هیچ
ما فقط یاد گرفتیم در موردکم کاریهامون از اقا مایه بزاریم و بگیم شاید اقا راضی نباشه
اقا در این مورد هم مظلوم واقع شده اند
از اینکه هر وقت مطلبی میذارید فقط به به و چه چه کنم بدم میاد. اما بخدا این همون رازی بود که برای ما عادتش کرده بودند. همان رازی که با وصله ی بصیرت، خام مان کرده بودند. این همان راز بی سروصدایی ست برای بی سروصدا کردن ما.
داداش حسین، حالا فهمیدم راز مهموم بودنت در تجمع سفارت را!
واقعا من باید دست و بازوی برگزار کنندگان این تجمع را ببوسم آدم را یاد این مسابقات پخت کیک و آشپزی و این چیزها می انداخت ! در اوج آرامش و متانت از هر نفر در خواست می کردند که بیاید بالا و در برنامه ای موسوم به تریبون آزاد نظرش را درباره هتک حرمت به قرآن و اهانت به مقدسات مسلمین بگوید و برود پایین البته صحبتی از مهدور الدم بودن هتاکان بنا به حکم اخیر مراجع و یا تسخیر دفتر حافظ منافع و یا حتی آسیب شناسی دلیل عقب افتادن حکم بیست و چند ساله امام در رابطه با سلمان رشدی نبود
http://farzanderuhollah.blogfa.com/
قسمتی از متن وحید اشتری عزیز در وبلاگ “به یاد پیر طریقتمان روح الله کبیر”
وجه تسمیه یعنی چی؟…اینجا هم کسی بیدار نیست ازش بپرسم..اولاشو نفهمیدم!
۲۰ دقیقس دارم هی میخونم این مطلبو…چی میشه گفت؟….هیچی!
وجه تسمیه یعنی دلیل نامگذاری
ما خوب است مرد خطر باشیم و شما به برخی از ما بگویی “به احدی ظلم نکنید”. این شرف دارد که شما ای مولای ما! به خواص بی بصیرت، به یاران بی خاصیت، به همان ها که با امام در هواپیما بودند، با امام در ترکیه بودند، با امام در پلکان اول هواپیما بودند، با امام در آسانسور فرودگاه مهرآباد بودند، با امام در پاویون بودند، با امام در بلیزر بودند، با امام گم شدند، با امام پیدا شدند، با امام رفتند بهشت زهرا، جماران ولی بی امام کاخ نشین شدند، به این ناطقان ساکت بگویی “أین عمار”…
الان می ایند این اقای دوئل را به جرم به خطر انداختن منافع ملی و در راستای دیپلماسی فعال بازداشت میکنن
از بس که ما هی کوتاه امدیم
به قول شما : ما چه بچه بسیجی های خوبی هستیم
همه چی یادمان رفته فقط نشسته ایم و شعار می دهیم
واقعا ما را چه شده؟
خیلی ممنون.
بازدید امروز: ۱۲۳۹
بازدید دیروز: ۴۳۲۳
افراد آنلاین: ۱
بازدید کل: ۷۲۲۱۹۷
چاکر داداش حسین
اخوی چرا بی راهه میزنی جواب اون کتاب سوزی رو دادیم دیگه ” آزادی خانم سارا ش” بازم بگین اینا در راس مبارزه هستند یا حق
#اهانت از شما، تجمع، شعار، طومار، پوستر، بنر، شعر و اینا با ما…#
http://sms88sms.persianblog.ir/post/766/
ما چه بچه بسیجیهای خوبی هستیم. واقعا چه قدر خوب هستیم .منم بعضی مواقع از خودم حالم به هم میخوره سکوت میکنم کاری نمیکنم چون نمیخوام یه چادری خشونت طلب معرفی شوم چون میخوام یه بسیجی خوب باشم اهل لبخند.بعدم مثلا خودمو منتظر امام زمان میدونم.با اجازه همه خاک توسرم
سلام بر حسین*
سلام
غیرت شاید حتی سنگ زدن به دیوار سفارت سوییس هم نیست
غیرت شاید اینه که بگیم گور بابای سیاست خارجی و بریم باعث و بانی این اهانت رو نفله کنیم
خونی که از گلوی تو چکید
همه چیز را به دو نیم کرد
هرچیزی یا سرخ است و یا حسینی نیست.
دوکوهه را خون شهید به دو نیم کرده است
“آهای اوباما !”
” نهج البلاغه را هم که آتش بزنی، ما از دیوار سفارت بالا نمی رویم.”
“صحیفه را هم اگر لگدمال کنی، قد غیرت و اندازه بصیرت ما به دیوار سفارت نمی رسد.”
“راحت باش . خیالت تخت.”
“ما فقط عاشق تجمع ایم!”
و به قول آن عزیز “ناشناس”:
“کلام قرآن را پاره پاره کردند ولی آب از آب تکان نخورد.”
“امانت پیامبر را زیر پا لگد کردند ولی هیچکس صدای وا اسلاما سر نداد.”
#قرآن هایمان را سوزاندند و ما نگران حقوق مصرف کنندگانیم که مبادا…
درسته، “ما فقط عاشق تجمع ایم!”
“آهای بچه بسیجی های خوب!
“پایه اید برای یک تجمع دیگر؟”
….
“آری، کل ارض کربلا، کل یوم عاشورا اما لا یوم کیومک یا عاشورا.”
کجایی حسین؟….
سلام داداش حسین
در مورد صحبتهای سردار مشفق یه متنی بنویس
یه سؤال: نظرت در مورد افشاگری های سردار مشفق چیه؟
زت زیاد
سلام
رمی جمرات تون قبول
سلام داداش حسین
خیلی زیبا بود
این میثم اقا خیلی خوش غیرته الهی که خدا براش کم نذاره
مشایی ! سران فتنه —- پیوندتان مبارک
بازتاب انتشار کتاب «نه ده»
نویسنده: حسین قدیانی
اردیبهشت
۱۴
کواکبیان: جلسات نقد این کتاب باید مثل افغانستان در لویی جرگه برگزار شود!
هاشمی: مقدمه صفار هرندی بر این کتاب همان حرفهای من در نماز جمعه است!
شیخ بی سواد: به شما که عرض کنم در بخش هایی از این کتاب، جملات قصد تعرض به من دارند!
علی مطهری: مقصر اصلی پر حجم شدن «نه ده» حرف های احمدی نژاد در مناظره بود!
حسین شریعتمداری: نخریدن این کتاب یکی از دستورات جین شارپ برای راه اندازی کودتای مخملی است!
علی لاریجانی: نظر مجلس درباره سود حاصل از فروش این کتاب همان نظر استحصالی مجمع تشخیص است.
اون یکی لاریجانی: حق التالیف «نه ده» باید به صورت عادلانه میان هر دو طرف دعوا تقسیم شود.
لاریجانی سوم (جواد): در روزهای آینده برای تعویض فامیلی به ثبت احوال خواهم رفت!!!!
پاپ بندیکت چهارم: من فعلا گیر سوتی اخلاقی این کشیش های نمک به حرام هستم. لطفا ما یکی رو بی خیال شو!
حجت الامسال هرمنوتیک: در هیچ کجای قرآن های روی نیزه خواندن «نه ده» سفارش نشده است!
شیرین عبادی: نیروهای سازمان ملل باید بر نحوه فروش کتاب در نمایشگاه نظارت کنند!!
فائزه هاشمی: پدر من این کتاب را قبل از انقلاب نوشته اما به نام ما نکرده!
عفت: اگر «نه ده» بیشتر از «عبور از بحران» فروخت اراذل غرفه مرکز اسناد را بهم بریزند!!
اسفندیار رحیم مشایی: غلطهای املایی کتاب ناشی از سوء مدیریت حضرت یونس در شکم قزل آلا است!
احمدی نژاد: اگر رحیم مشایی مولف این کتاب بود من با افتخار مقدمه اش را می نوشتم.
قالیباف: مدیریت شهری برای جبران آلودگی بصری «نه ده» از سطح شهر کاملا آماده است.
محسن رضایی: برای برقراری فضای دوستی در جامعه طرفین منازعه هر کدام نصف کتاب را بخوانند!!
محمد خاتمی: «نه ده» زمان دوم خرداد مجوز انتشار گرفت!
ضرغامی: رسانه ملی برای سانسور کتاب آماده هر گونه همکاری است.
رهنورد: چون موسوی داماد لرها است پس حق التالیف کتاب باید به ایشان تعلق بگیرد!
داداش حسین بچه بسیجی ها: غلط کردید بیشمارید!
حماسه ای دیگر رقم خورد
امروز دوباره حماسه رقم زدیم و در مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا چنان پاره شدن قرآن را محکوم کردیم که شک نکنید از ترس ما دیگر هیچ ننه قمری جرات نمی کند به مقدسات مسلمین توهین کند. واقعا من باید دست و بازوی برگزار کنندگان این تجمع را ببوسم آدم را یاد این مسابقات پخت کیک و آشپزی و این چیزها می انداخت ! در اوج آرامش و متانت از هر نفر در خواست می کردند که بیاید بالا و در برنامه ای موسوم به تریبون آزاد نظرش را درباره هتک حرمت به قرآن و اهانت به مقدسات مسلمین بگوید و برود پایین البته صحبتی از مهدور الدم بودن هتاکان بنا به حکم اخیر مراجع و یا تسخیر دفتر حافظ منافع و یا حتی آسیب شناسی دلیل عقب افتادن حکم بیست و چند ساله امام در رابطه با سلمان رشدی نبود ولی چاشنی بحث ها چند جمله ای تسلیت به امام زمان و صحبت کردن از اینکه ما با مسیحی ها دوست هستیم و اوج بصیرتمان اینست که می دانیم این کار صهیونیست هاست و این بحث ها بود اگر به سخنرانان تریبون آزاد که خیلی شان از دوستانم و بقیه از همسنگرانم بودند برنخورد راستش آدم خوابش می گرفت از اینهمه شور و هیجان نهفته در کلام اینهایی که فقط آمده بودند تا محکوم کنند و بروند ! از آن کارهایی که فقط به درد بیلان کاری دادن به نهادهای بالا دستی می خورد خلاصه صهیونیست ها دوباره درسی فراموش نشدنی از ما گرفتند و ان شاا… با این کاری که کردیم دیگر شاهد توهین به مقدساتمان در هیچ کجای دنیا نخواهیم بود البته اگر الآن راحت ترین کار دنیا توهین به مقدسات مسلمانان است برای این است که تا بحال کسی بلد نبوده از این کارهای ما بکند خدای ناکرده زبان سران فتنه لال من مرده شما زنده چند ماه بیشتر طول نمی کشد تا شاهد تشکر و قدردانی سران چند کشور اروپائی در یک برنامه رسمی از همین هتاکان امروز قرآن باشید! بازهم می گویم تا سال بعد و توهین بعدی و ان شاا… محکوم کردن توهین در اولین نماز جمعه پیش رو منتظر می مانیم !
——————————————————————————–
——————————————————————————–
پی نوشت ۱ : انصاف حکم می کند که آدم وقتی از کسانی که اصلا بویی از خدمت به مردم و دلسوزی برای محرومین و مستضعفین نبرده اند می گوید از نقطه مقابلشان و بخصوص اتفاقات مثبتی که در جامعه می افتد هم نام ببرد مثلا در مقابل آنهمه اتفاقات منفی مجلس مثل ماجرای وقف و این چیزها یک صحبتی هم از طرح موسوم به حفظ شان و منزلت نمایندگان مجلس از فساد بشود که در صورت تصویب و اجرایی شدن به نظرم هم یک نقطه عطف و دست آوردی برای عدالتخواهان است و هم برگ زرینی در کارنامه سی ساله جمهوری اسلامی بخصوص مجلس شورای اسلامی است که علاوه بر اینکه خواهد توانست جلوی خیلی از بی عدالتی ها را بگیرد نکته مهمترش که به حق مایه افتخارست اینست که اینجا مجلس اصولگراست که یک همچنین اتفاقات مثبتی هم درش می افتد وگرنه مشارکتی ها و مجاهدینی ها در مجلس ششم را که یک شهرام جزایری پیدا شد نصف نماینگان ملت در یک مجلس را خرید و در راه خدا آزاد کرد! اسامی طراحان و بانیان اصلی بعلاوه جزئیات طرحی را که بارها از دستور کار مجلس خارج شده و رفته و این بار با ۱۵۰ امضا برگشته را خودتان بخوانید+++
پی نوشت ۲ : پیام امام خامنه ای در رابطه با هتک حرمت قرآن هم مثل همیشه همان بویی را می دهد که از سخنان پیر طریقتمان در رابطه با مبارزه استشمام می کردیم و آدم را یاد آن لحظه های آدمهایی می اندازد که با ابرهای گریان پایین بالکن جماران چهارچشمی داشتند به حرفهای مرشدشان در رابطه با نبرد دائمی جهان کفر یا دنیای اسلام به پرچمداری ایران و به سرکردگی آمریکا تا ظهور پیشوای وارثان زمین گوش می دادند+++
۳ نظر
نوشته شده توسط وحید اشتری در دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۲ موضوع
http://farzanderuhollah.blogfa.com
http://koooche.parsiblog.com/1640846.htm
جنبش وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی
سلام …
ببین حسین آقا نه ده و ۱۲ و اینا اگه امروز اومدی این مطلب کربلا منتظر ماست بیا تا برویم مارو خوندی که هیچ !! اگه نیومدی خیلی نامردی ما این همه ۴۸۳ صفحه شمارو که حفظ بودیم برا اینکه ناراحت نشی خوندیم تازه بابا اکبرت ( که ایشا الله همین الان ببرنش پیش خمینی عزیز ) بچه محل بابا محمد ما هم بوده ها … خود دانی ( شکلک نه بابا باید بیای و نظرم بدی ) … .
سلام به داداش حسین و ستاره های حضرت ماه
گزارش تصویری از مسجد ضرار شیراز و حمله فتنه گران به مردم روزه دار در روز قدس
http://mahdi-kh.mihanblog.com/post/1
“همت!” امسال “آقا” وجه تسمیه ات را “مضاعف” کرد.
“همت!” امسال “آقا” وجه تسمیه ات را “مضاعف” کرد.
“همت!” امسال “آقا” وجه تسمیه ات را “مضاعف” کرد.
“همت!” امسال “آقا” وجه تسمیه ات را “مضاعف” کرد.
“همت!” امسال “آقا” وجه تسمیه ات را “مضاعف” کرد.
“دوکوهه! علمدار تو کجاست؟….
“اینجا برخی از صورت ها ، سیلی هوس کرده اند.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
“ما این کاره نیستیم.”
یعنی امسال هم می طلبن بریم راهیان نور؟
دل رو هوایی کردی حاج حسین
شهید می شی انشاالله
بگو حاج احمد بیاید.
حاج احمد بیاد کی چی بشه ؟ که دق کنه از دیدن این وضعیت که ببینه دوستاش اینقد از جون مایه گذاشتن
اونموقع ما حاضر نیستیم برا ارزشامون دهن واکنیم مبادا مسخرمون کنن
بیاد سینه سپر کنه برا ما ما هم ساکت بشینیم نگا کنیم تا منافقا بیان خفش کنن
مطمئن باشبد اون موقع هم صدامون در نمیاد
مشکل از خود ماست
به قول خدا : تا وقتی یه جامعه برا تغییرخودش تلاش نکنه خدام تغییری براش ایجاد نمی کنه
سلام
داداش دیگه نگو که چیکار می کنی اون کار بکن بعد بگو کردم!خلاص
پس کو مصاحبه آقای یامین پور !!! کو مصاحبه آقای حسینیان!
نکنه شما هم خدای نکرده به درد بسیاری از مسئولین نظام دچار شدین! شعارهای بی عمل!
لبخند بزن رزمنده 🙂
واقعا خسته ایم از این همه سکوت.حتی تجمع هایمان هم بوی سکوت میدهد و این است که پررو کرده آمریکا و اسرائیل را آنها میدانند که این فریادها به جایی نمیرسد فقط در تهران جلوی سفارت سویئس میماند!!!حالا چند تا شیشه هم شکست که شکست فدای سر آمریکا اصلا سوئیس اینجاست که جای آمریکا شیشه های آن شکسته شود غمی نیست ایران خسارت را می پردازد.هرچند شیشه ای هم شکسته نشد.
آقای قدیانی ما که صدای شکستن شیشه های بنیاد مثلا شهید را نشنیدیم جلوی سفارت منتظر شنیدن صدای دل نشین شکستن شیشه بودیم ولی صدایی نیامد که نیامد!!!
سلام
داش حسین باور کن دیروز نزدیک بود بعضی از دانشجوها، ما رو به خاطر سنگ زدن و حرکت به سمت سفارت بزنند
چند بارهم دعوای لفظی کردیم
حتی بعضی هاشون میامدن سنگارو از بچه ها می گرفتند.
خیلی ناراحت شدم که بسیجی ها جلوی مارو گرفتند.
( اگه صلاح نیست تایید نکن )
دارد چه بلایی سرمان می اید؟
کی قسمت خوب داستان می اید؟
قران خدا سوخته اما دارد
بوی دل صاحب الزمان می اید؟
سلام حسین آقا ,
خسته نباشید …
تقدیم به ستارگان عزادار
http://piadevasavare.persiangig.com/image/quran.jpg
یا حق
سلام
روزشمار عاشورا چی شد؟
۹۱ روز مانده تا عاشورا
.
لبیک یا حسین
سلام.
داداش مثل همیشه حرف دل ما رو زدی.
کاش حاج احمد بود.
داداش از ماست که برماست.
وقتی کسی که ادعای ۸ سال نخست وزیریش توی یه کشور اسلامی میشه طرفداراش روز عاشورا سوت و کف میزنن دیگه از امریکا که بیشتر از این نباید انتظار داشت،اون که دیگه خودش شیطانه.
اما فراموش نکنیم که حزب اللهی آرام نمیگیرد.
بسیجی در حال حاضر تنها کاری که میتونه انجام بده اینه که خشمش رو مخفی نکنه و با شدت هر چه تمام تر در راهپیمایی ها شرکت کنه.
داداش ما که تهران نیستیم چه کارکنیم؟
این جور مواقع خبر بدی اومدیم
یامهدی
راستی یه پیرمرد (حدودا ۷۰ ساله) با صفا اونجا بود که یه دمپایی برداشت پرت کرد سمت سفارت
از روی دیوار که رد شد، بچه ها کلی تشویقش کرند(آخه از اون فاصله یکم سخت بود)
بازم غیرت اون پیرمرد
اقا میثم مچکریم .مچکریم
رقیب ناکام آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ اعلام کرد کسی روی او در انتخابات مجلس (اواخر سال ۹۰) حساب نکند چون او با وضعیت فعلی در انتخابات شرکت نمی کند!
http://jahannews.com/vdcgzt9q7ak9ww4.rpra.html
بچه ها حالا به کی رای بدیم؟
شیخ کودن گفته روش حساب نکنیم 😀
ای وسعت آسمان آبی / آیینه سبز آفتابی
رخشنده ترین ستاره عشق / ای کاش به شام ما بتابی . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
#اهانت از شما، تجمع، شعار، طومار، پوستر، بنر، شعر و اینا با ما…..#
http://sms88sms.persianblog.ir/post/766/
“آتش به گلستان شدن عادت دارد
شیعه به دلش عشق شهادت دارد
در آتش و بر نیزه نمیرد قران
ای کفر!خداهنوز طاقت دارد!!!!
دلم گرفته!!!
از تمام کسانیکه ناکسند،
از عارفان بی معرفت،
از عالمانی که عادل نیستند
از عادلانی که عارف نیستند
از عارفانی که عاشق نیستند
از عاشقانی که خالص نیستند!
و از مخلصانی که بسیجی نیستند
از بسیجی نمایانی که جاهلند
از تمام خون هایی که رنگین ترند
از تمام آنها که نماینده مجلس هستند اما نماینده مردم نیستند…………
ادامه در وبلاگ بی قلم… http://www.bghalam.com
سلام بر آن مظلوم بی یاور سلام بر حسین ع
اَلسّلامُ علیکَ یَا اَبا عَبدالله السّلام عَلیکَ یَا ابنَ الرَسول الله السَلامُ عَلیکَ یَابن اَمیر المُومنینَ وَ ابنَ سیدّ الوَصیینَ السّلامُ عَلیکَ یَا ابنَ فاطمَةََ سَیدة نِساء العالََمینَ اَلسَّلامُ عَلیکَ یا ثارالله وَابنَ ثاره وَالوِترَ المَوتورَ السَّلامُ علیکَ وَ عَلیَ الارواحِ ِ الّتی حَلّت بفنائِکَ عَلیکُم مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ اللّیلُ وَ النَّهارُ یا ابَا اعبدالله لَقَد عَظُمَتِ الرَّزیَّة وَجَلت وَ عَظُمَتِ المُصیبَةِ بِکَ عَلینا وَ عَلی جمیعِ اَهلَِ الاسلامِ وَ جلَت وَ عَظمت مُصیبَتُکَ فِی السَمواتِ عَلی جَمیعِ اَهلِ السمواتِ فَلَعَن اللهُ اُمةً اسّسَت اَسَاسَ الظُلمِ وَ الجَورعَلیکُم اَهلَ البَیتِ وَ لَعنَ اللهُ اُمةً دَفَعتکم عَن مَقامکم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبُکُمُ الَّتی رَتّبکُمُ الله فیها وَ لَعَن الله اُمةًََ قَتَلَتکُم وَ لَعنَ الله المُمَهدینَ لَهم بِا التَّمکین مِن قتالِکم بَرئتُ اِلی الله وَ الیکم ِمنهم وَ مِن اشیاعِهِم وَ اَتبائِهم وَاَولیائهم یا اَبا عَبدالله اِنی سِلم؛ لِمَن سالَمَکم وَ حَرب لِمَن حارَبَکم الی یَوم القیامةِ وَ لَعنَ اللهُ الَ زیادوَ ال مَروانَ وَ لَعن الله بَنی امیةَ قاطِبةً وَ لَعنَ الله ابنَ مَرجانةَ وَ لَعنَ الله عُمَرَ بنَ سعدٍ وَ لَعنَ اللهُ شمراً وَ لَعنَ اللهُ اُمةَ اَسرَجَت وَ الجَمَت وَ تَنَقَّبَت لِقتالِک باَبی اَنتَ وَاُمی لَقَد عَظمَ مُصابی بِِکَ فاسئَلّ اللهَ الذّی اَکرَم مَقامَک وَ اَکرمنی بکَ ان یرزقَنی طَلبَ ثارکَ مَعَ امام منصورٍ مِن اَهل بَیت محّمد صَلی الله عَلیه وَ اله اللهمَ اجعَلنی عِندکَ وَجیهاً بالحسینِ عَلیه السّلام فی الدنیا وَ الاخرة یا ابا عَبدالله انّی اَتقّربُ الی الله و الی رَسوله وَ الی اَمیرالمومنینَ وَ الی فاطمةَ وَ الی الحَسن وَ الیکَ بموالاتکَ وَ باالبَرائَة ممّن قاتَلَک وَ نصٌبً لًکً الًحرب وَ باالبرائَة ممّن اسّس اَساسَ الظّلمِ وَ الجَور عَلَیکم وَاَبرَءُ الی الله رَسوله ممّن اسَسّ اساسَ ذلکَ وَ بنی عَلیه وَجَری فی ظُلمه وَ جَوره عَلیکم وَ عَلی اشیاعکم بَرئتُ الی الله وَ الیکم منهم وَ اتقّربُ الی الله ثمّ الیکُم بموالاتکم وَ موالاة وَلیکم وَ بالبرائَة من اَعدائکم وَ الناصِبینَ لَکم الحَربَ وَ بالبَرائَة مِن اشیاعهم وَ اَتباعهم انّی سلم؛ لمَن سالمکم وََ حَرب لِمن حاربَکم وَ وَلی لمن والاکُم وَ عدّو لمَن عاداکم فاسئلُ الله الذّی اَکرمنی بَمعرفتِکم وَ معرفةِ اَولیائِکم وَرزقنَنی البرائةِ من اَئدائکم اَن یَجعَلنی مَعکم فی الدنیا وَ الاخرةِ وَ ان یثّبت لی عِندکم قَدمَ صدقٍ فی الدنیا وَ الاخرة وَ اسئَلهُ اَن یُبَلّغَنی المَقامَ المَحمودَ لَکم عندَالله وَ اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارکُم مَعَ امامٍ هدیً ظاهرٍ ناطقٍ بالحقّ منکّم وَ اسئَلُ الله بحقّکم وَ بالشّان الذّی لَکم عندَه اَن یُعطینی بمُصابی بکُم اَفضَلَ ما یُعطی مُصاباً بمصیبَة مصیبَة ما اَعظمها وَ اَعظَمَ رَزیّتَها فی السلام وَ فی جَمیعِ السَموات وَ الارض ِ اَللهمّ َ اجعَلَنی فی مَقامی هذا ممّن تَناله ُ منکَ صَلَوات وَ رحمة وَمَغفرة اَللّهم اجعَل مَحیایَ مَحیا مُحمد وَ ال مُحمد وَ مَماتی مَمات مّحمد وَ ال مُحمد.اللهم انّ هذا یَومُ تَبَّرکت به بَنو اُمیةَ وَ بنُ اکلَة ِ الاکبادِ الّلعین ابنُ الّعین عَلی لسانکَ وَ لسان ِ نَبّیکَ صَلّی الله عَلیه ِ وَ اله ِ فی کلّ مَوطن ٍ وَ مَوقف ٍ وَقفَ فیه نَبیکَ صَلی الله علیه وَ اله ِ اللّهم العَن اَبا سُفیان َ وَ معاویه َ وَ یزیدَ بن َ معاویه َ علیهم منکَ اللّعنة اَبدالابدینَ وَ هذا یوم فَرحَت به ال زیادٍ و ال مروان َ بقتلهمُ الحسینَ صلواتُ الله علیه اللهم فضاعف علیهم اللعنَ منکَ وَ العذاب الالیمَ اللهم انّی اَتقّربُ الیکَ فی هذا الیو وَفی موقفی هذا وَ ایام حیوتی بالبرائه ِ منهم وَ الّلعنة ِ علیهم وَ بالموالات ِ لنبیکَ علیه ِ وَ علیه السلام.اللهم العن اَوّلَ ظالم ظلَمَ حقَ محمد وَ اخر تابعَ لهُ ذلکَ اللهمَ العَن العصابةََ جاهدت ِ الحسینَ وَ شایعَت و بایعَت وَ تابعَت علی قَتله ِاللهمَ العَنهم جمیعا.السَلام عَلیکَ یا ابا عبدالله وَ علی اَرواح الّتی حَلّت بفنائک عَلیکَ من سلام الله ابدا ما بقیتُ وَ بقی اللّیل وَ النّهار و لا جَعلهُ الله اخر العهد ِ منّی لزیارتکَم السلام علی الحُسین وَ علی علّی ابن الحُسین وَ علی اولاد الحُسین وَ عَلی اصحاب الحُسین اللهم خصّ انتَ اولّ ظالم باللعن منّی وَابدأ به اَولّا ثّم الثانی وَ الثالثَ وَ الرابعَ اللّهم العَن یزیدَ خامساً وَ العن عبیدالله بن زیادٍ و ابنَ مرجانة وَ عُمر ابن ِ سَعد وَ شمرا وَ الَ ابی سفیانَ وَ الَ زیاد وَ الَ مروان الی یَوم ِ القیمة.
سلام
هنوز ناراحتم اونقدر که نمی تونم بنویسم دعا کنید بلکه بتونم یه حال اساسی به این ما… بدم
دوکوهه مسافرش رفت لبنان …ولی هنوز بر نگشته سال ۶۱بود رفت و مفقود مانده تا امروز .تو فکرمیکنی حاجی .حیدر. الان کجاست؟! یعنی برمیگرده؟
ای کاش حاج احمد بود….
سفارت سوئیس که سهل است، حاج احمد بود، سفارت ابلیس را هم فتح می کرد.
دوکوهه! بگو حاج احمد بیاید. اینجا برخی از صورت ها، سیلی هوس کرده اند…..
عالی بود عالی…..
http://www.duelfa.com/1389/06/23/devil/#comments
بچه ها برید ببینید دوئل چه طرحهایی زده
خدا اجرش بده
سلامتیش صلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد
توسط دوست مورخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۶
آقا حسین اگر شدنی هست شماره حساب بدید از وطن امروز که ما هم یه گوشه کار رو بگیریم؛ که خدای نکرده مسایل مالی نخاد اذیت کنه بچه های بی نظیر وطن امروز رو
با این نظر “دوست” خیلی موافقم
مشایی هم اکنون مسئولیتهای زیر را برعهده دارد: [۴۰]
رییس دفتر رئیس جمهور (۳ مرداد ۱۳۸۸)
سرپرست نهاد ریاست جمهوری ( ۲۸ شهریور ۱۳۸۸)
نمایندگی ویژه رئیس جمهور جهت تصمیمگیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیات وزیران در امور نفت (۳۰ مهرماه ۱۳۸۸)
ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ( ۱۰ آبان ۱۳۸۸)
دبیر کمیسیون فرهنگی دولت ( ۱۹ آذرماه ۱۳۸۸)
ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری ( ۶ اسفند ۱۳۸۸ )
مسئولیت انتصاب مدیر عامل صندوق مهر امام رضا
مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری
نماینده تام الاختیار رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور
رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی
عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس جمهور
رییس کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران – پاکستان – هند
نماینده رییسجمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما
جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور ( ۸ مرداد ۱۳۸۵)
رییس مرکز مطالعات جهانی شدن ( ۹ دیماه ۱۳۸۶)
عضو کمیسیون اقتصادی دولت
نظارت برکار سخنگوهای دولت و رئیس شورای اطلاع رسانی دولت
نماینده ویژه رییس جمهور در امور خاور میانه
.
خدایا به کی بگیم درد مون را؟
یه چیز فوق العاده جالب
الن یه مریض داشتم بیمارستان خاتم
کارم تموم شد وقت استراحت سراغ سایتشونو گرفتم
اومدم از توی این لیستهای بالا صفحه که آخرین سایتها رو داره برم گوگل که اینجا رو سرچ کنم از دیدن اسم سایت داداش حسین شاخ داشتم درمیووردم
سایت قدیانی بالاتر از سایت گوگل واساده بود انگار منتظر وارد شدن بهش بود
اینجا هم فدایی داداشن و ما نمیدونستیم
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
الهی امین
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
الهی امین..
توسط shaghaiegh255 مورخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۲۸
توسط دوست مورخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۶
آقا حسین اگر شدنی هست شماره حساب بدید از وطن امروز که ما هم یه گوشه کار رو بگیریم؛ که خدای نکرده مسایل مالی نخاد اذیت کنه بچه های بی نظیر وطن امروز رو
با این نظر “دوست” خیلی موافقم
داداش حسین منم خیلی موافقم
یه شماره حساب بده به ما بکوری چشم سران فتنه و تهان فتنه وطن امروز متعلق به حکومت اسلامیه و هر کمکی برای سرپا موندن این روزنامه ذخیره اخرتمونه
سلام بسیار مصیبت بار است
واقعا بصیرت ماهم بن بست است دربست.
۸شوال نزدیکه
بسم الله الرحمن الرحیم
والذین اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات
وکسانی اولیا ی آن ها طاغوت باشد خدا آن ها از نور دور می کند وبه سوی تاریکی می کشاند
آری خاندان آل سعود وفرقه ی ضاله وهابیت ولی خود ابلیس وشیاطین وجنایتکاران بشریت قرار دادند پس خداوند آن ها را روز به روز به تاریکی بیشتری می کشاند
این امام عزیزمان بود که فرمود (قرین به مضمون) ما حتما ودرآینده ای نزدیک سرزمین غصب شده حجاز را باپس خواهیم گرفت وانتقام این همه جنایت وجسارت رااز خاندان آل سعود وتمام این جنایتکاران خواهیم گرفت آری این امام عزیمان که فرمود خطر آل سعود به مراتب بیشتر از صدام است
حال سوال این جاست که چرا ما هنوز نمی دانیم که آل سعود بیگانه است اشغالگر است واشغالگری او صدها بار از اشغالگری آمریکا وانگلیس و… بد تر است آیا نباید مسئولین تکانی به خود بدهند وبه فرمان امام خامنه ای لبیک بگویند
ما می دانیم امیدی به مسئولین نیست چون نمی فهمند وهراز گاهی با پادشاه ملعون سعودی صحبت دارند ایرادی ندارد اون ها راه خود را بپیمایند ماهم راه خود
باید تمام حزب اللهی ها بدانند که آن جا اشغال گشته وباید جهادی اساسی ودشمن شکن درپیش بگیریم جهاد فقط این نیست که درمراسم عزا برای مظلومیت امامان وحتی خود رسول اکرم بگوییم وگریه کنیم واقعا اینان مظلومند که تا الان هیچ اقدامی صورت نگرفته باید همت کنیم واین دشمنان اسلام را از سزمین الهی به درک بیندازیم دراین زمینه چند پیشنهاددارم
۱-همه بچه های حزب اللهی درسراسر کشور اقدام به پخش تصاویرقبل از تخریب همه اماکن واسناد وهرآن چه که ابزار جنگ رسانه ای را برای ریشه کنی این فتنه است بنمایند اقدام به کسب اطلاعلات وسخنرانی واطلاع رسانی به مردم کنند
۲-همه بچه حزب الهی ها مسائل را خوب فرا بگیرند وبه صورت گردانی ونامحسوس به سرزمین حجاز
سفرکنند واقدام به روشن گری درمیان تمام مسلمانان بنمایند بچه های آماده دریافت حقیقت ازمالزی اندوزی ونزوئلا آلمان یمن عراقوهمه کشورها این ها تشنه اند ومنتظر دریافت پیام خداوند هستند نترسید من نیز خود به مکه سفرکرده ام وشاید درعرض پنج روز با ۲۰نفر صحبت داشته ام البته نه تخصصی ولی با این حال با همین اطلاعات کم من واقعا تشنگی درمیان آن ها حس میکردم
۳-بچه حزب اللهی ها اقدام به یادگیری زبان های انگلیسی ژاپنی چینی مالزیایی اردو عربی ترکی و…بنمایند که اگر زبان ندانی دچار مشکل خواهی شد چرا طلبه ما بعد از۲۰سال بلد نیست عربی صحبت کند
۴-باید بابیانیه وانواع واکنش ها مسئولین رانیز آگاه کنیم
۵-اقدام به چاپ کتاب ومقالات کنیم
۶- درپخش سایبری سایت های گونانگون بال انواع زبان درباره این موضوع راه اندازی کنیم وعکس ها اسناد این جنایتکاران وجنایات آن ها را درسراسر سایبر پرکنده کنیم
انشالله
والسلام علیکم ورحمته الله
محسن یک بچه بسیجی
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمممممممممممممممممممممممممممممممممممییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییننننننننننننننننننننننننننننننن
به “همگام با ولایت تا ظهور”
ستاره عزیز تو رو خدا اذیت نکن داداش حسین ما رو
ماها خودمون کلی گرفتاری داریم گهگاه میایم اینجا نیرو میگیریم و میریم
داداش حسین هم خب مثل ماها گرفتاریهایی داره هرموقع زد میخونیم دیگه باشه؟
اینجا همین خوبیها و یکدلیهاش خوبه بین دنیای سرشار از گناه و تاریکی
سلام.حرفاتون قشنگه.ولی تو این مطلب ره کار نشان دهید.هر کاری کردم تو بلاگفا لینکتون کنم نذاشتن. ولی بالاخره توصفحه اصلی این کار رو کردم. داش حسین از تریبونت بگو که بچه حزب الهی نقش سیب زمینی را بازی نکن.باید کاری کرد تا آقا بییاید.بنویس از اسلام ناب محمدی بنویس از اصول دین.که اگر اصول عقایدمان را درست فهمیده باشیم.اختلاف سیسی هم نداریم.
این جمله ی آقا تیتر هیچ روزنامه ای نشد:
(اگر مسائل عبادی واعتقادی مردم درست شود همه مشکلات کشور حل خواهد شد)
۱- روز شمار عاشورات نیست .
۲- با این جمله ات حسابی حال کردم داداش :
دوکوهه! بگو حاج احمد بیاید. اینجا برخی از صورت ها، سیلی هوس کرده اند. ما این کاره نیستیم. زورمان به سران فتنه نمی رسد، می اندازیم گردن قوه قضاییه و می گوییم فتنه تمام شده است.
آخه ما مشکلمون یکی دو تا نیست…نمی دونم طرف برادرا چه خبر بود ولی سمت ما همین بطری ها رو هم که پرت کردن این خانومای یه ذره مسن تر یه جیغ و دادی راه انداخته بودن که نگو…میگفتن اینا اینجوری نشون میدن ما بلد نیستیم راهپیمایی مسالمت آمیز داشته باشیم…بهش گفتم کی گفته ما باید مسالمت آمیز رفتار کنیم با اینا…اینجا که مصالح امریکاییا رو حفظ میکنه باید مضراتش رو هم پذیرا باشه دیگه…آروم گفتم که کتکم نزنه…این هم از شجاعت من…حریف خودی هم نمیشیم…خودمو میگم التبه….
سلام. چقدر به دل نشست این پست!
البته من خودم رو بسیجی نمی دونم. چون نیستم واقعا.
اما با تمام وجود حس کردم ان دردی که ازش حرف زدین….
دمت گرم حسین جان واقعا این نوشتت از اون نوشته های یا حالت بود دلمو دوباره خون کردی دستت درد نکنه بهش نیاز داشتم خیلی وقت بود اوون بغض و کینه انقلابی رو گذاشته بودم تو تاقچه
سلام خدا قوت
از نظر آقا در باره تسخیر سفارتخانه ها اطلاع دارید؟
اگه اشتباه نکنم، نمیدونم سر مسئله حمله به غزه بود یا کاریکاتور های موهن علیه پیامبر (ص) وقتی دانشجویان معترض در مقابل سفارت انگلیس حوالی ساعت ده شب از دیوار بالا رفته وارد محوطه سفارت شدند آقا از طریق حاج آقا محمدیان یا نمایندشون در دانشگاه امیرکببیر(شک دارم) به بچه ها پیغام دادند که به اعتراضتان ادامه دهید اما از ورود به سفارتخانه ها خود داری کنید. حالا نمی دانم شما اطلاع دقیق تری دارید یا نه؟ اگه به جایی رسیدید ما را هم خبر کنید.
در ضمن اگه سخنرانی سردار شجاع اسلام و سرباز گمنام امام عصر (عج) جناب «مشفق» را گوش کرده باشید ایشان بعد از توضیح و تفصیل در باره جاسوس بودن موسوی خوئینی ها تسخیر لانه جاسوسی را ابتدا به ساکن خواست خود آمریکا میدونه که به واسطه خوئینی ها انجام میشه. تا بهانه ای برای حمله نظامی آمریکا درست بشه که شد و حادثه طبس رخ داد. اما امام (ره) با درایت مسئله را مدیریت می کنند و میشه انقلاب دوم. نکته جالب اینکه دانشجویان انقلابی وقتی از وی(موسوی خوئینی ها) می خواهند که ابتدا از امام کسب اجازه کنند وی می کوید نه امام مخالف می کنند! ضمن اینکه در دانشکده های امنیتی آمریکا تسخیر سفازت رژیم ایالت متحده در کشورهای متخاصم برای ایجاد بهانه حمله به آن کشور جزء سر فصلهای درسی است. اینها کد هایی است که سردار مشفق میاره.
شک داشتم پیام خوصی بگذارم یا عمومی هرجور صلاح می دونید عمل کنید.
یا علی مدد
سلام،من کارهای آقای دوئل را دیدم واقعا کاراشون عالیه
باسلام به اهالی محترم قطعـــــــــــــــه ۲۶
بامطالب جور وا جور سیاسی و اخبار به روز مجلس خبرگان و …. .
بروزیم
با تشکر مردی با عبای شکلاتی از وبلاگ گروهی آنتی بالاترین
هدیه ای از وبلاگ ☽ حضرت ماه
امام خامنه ای : ملت ما باید در روابط بینالمللى خوارى نبیند و اهانت نشود. هیچکس حقندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند
☽ حضرت ماه
http://hazratekhamenei.blogfa.com/
رفیق اصلا انتظار که با چاپ نکردن نظر من سر و ته قضیه رو هم بیاری.
انتظار جواب ازت داشتم.
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ
داداش حسین چرا نظر بنده را تایید نفرمودند؟ فقط خواهش کرده بودم بیایید بخوانید و نظر بدهید!
باسلام.بامطلب(راز انگشترهای آقا چیست؟)بروزم.منتظرتان هستم.
یاعلی
سلام
” آیا سوزاندن قرآن در جواب سوزاندن پرچم است؟”
hamvelayati57.blogfa.com
سلام .
تا اونجایی که یادمه ، من هم یه نظری داده بودم !!!
شاید من اشتباه میکنم !
داداش حسین سلام :
باز هم مزاحم همیشگی ام ، دلم گرفته بود که یکهو اسمت تو ذهنم تداعی شد و پریدی وسط حیات دلم ، قلم به مرکب دواندم تا گوشه ای از بار سنگینی که به دوش می کشی یک جورایی جبران کنم این بود که این شد داداش :
بعد از سلام و تحیت محضر حضرت ماه امام خامنه ای (حفظ الله) ؛؛؛
یاور حیدری تو یا عمّار/ گر که لب تر کند شوی تمّار/ سر به دار محبتش بزنی / سر دشمن به سنگ دل شکنی / أین عمار اگر بگوید یار/ می کنی روز دشمنان شب تار / قلمت همچو تیغ می بّرد / نطق نابت چو شیر می غرّد / شیر مادر تو را حلالت باد/ نفست حق و پر صلابت باد / حق که باشی جوان ایرانی / ابن اکبر ، حسین قدیانی / خون پاک پدر به رگهایت / نام باباست ورد لبهایت / هر شب جمعه می کنی تعظیم / سر فرود آوری تو با تکریم / بر مزارش همیشه نوحه کنی / یادی از صبحگاه دوکوهه کنی / یاد همت کنی و خرازی / عهد بسته ای به جانبازی / در قنوتت همیشه می طلبی / جان سپاری به وقت تشنه لبی / همچو مولای بی کفن گردی / درس پس می دهی تو در مردی / هر چه باشد تو یار سلمانی / تویی عمار ، حسین قدیانی .
عجب غیرت کم یاب شده داداش!
ایشاالله خدا با غیرت ها رو زیاد کنه.
خدایا دست این مشایی را از این دولت قطع کن
الهی امین
سلام داداش حسین
میخواستی شرمنده کنی ما رو که فقط اومدیم شعار دادیم؟ عیبی نداره. تو نگی کی بگه. من خودم کله خراب بودم جوونیام ولی چه کنم که بد موقعیتیه الآن. اگه سفارت خود آمریکا بود میشد یه کاری کرد. ولی چه کنیم که سفارت یه کشوریه که تو دعواهای بین المللی خودش رو بیطرف اعلام کرده. و هر کار اشتباه ما در مورد اون کشور به ضرر خودمونه. من حاضرم شخصا به خاطر اسلام و قرآن جونم رو بذارم وسط (نشونه اش هم اون کفنی که اون روز تنم بود) ولی نمیتونم آبروی جمهوری اسلامی ایران رو بذارم وسط. ممکنه بگی بی بصیرتم. عیبی نداره هرچه از دوست رسد نیکوست.
ما اون روز فقط رفته بودیم برای اعتراض. اگه میخواید از دیوار سفارت بالا برید باید دیوار سفارت انگلستان باشه.
ولی به نظرم باید یه کار دیگه ای کرد که این حرومزاده ها حساب کار بیاد دستشون که ما منتظریم حضرت ماه اون کار رو بهمون بگه.
از او به یک اشاره از ما به سر دویدن