۹۳ روز تا عاشورا
عیسی و موسی باز هم پیش محمد شرمنده شدند … تا ساعاتی دیگر در “قطعه ۲۶”
فردا ساعت ۱۶ مقابل سفارت سویس، آن کاری که لازم است خواهیم کرد؛ الهیه/ بوستان
قصه این “پر” را قبلا در بریده ای از سفرنامه عمره در همین قطعه ۲۶ برای تان نوشتم. قرآن را علی با پر می نوشت، نه روی چرم که بر لوح دل ما. اینکه خفاشان برمی دارند صفحات قرآن را پرپر می کنند و آن را به آتش می زنند، ناشی از برنتابیدن نور است و اینکه نور کور کرده چشم شان را. نور اگر بر ظلمت و ماه اگر بر ظلم و ستاره اگر بر ستم غلبه نکرده بود، شب پرستان این چنین خود را به آب و آتش نمی زدند. این بار دشمن علی نتوانست در آخرای صفین از خوارج بازی بگیرد و قرآن را روی نیزه بَرَد، رفت و قرآن را سوزاند. این دود، اولین چشمی که نابود خواهد کرد، چشم مسیحی صهیونیست های کاخ سفید است. ما نیز برای جنگ با خفاشان آماده ایم. خون مان به جوش آمده است. مسیحی صهیونیست ها این بار و برای این غلط زیادی، هزینه بزرگی خواهند پرداخت. این هزینه شمارش معکوس برای مرگ شان است. هان ای عزرائیل! آستین غیرت ما آماده است؛ دستت را فرو کن در حلقوم غرب وحشی و انتقام خون سپیده را سحر را از شب پرستان بگیر. نه ما که حتی تو و دیگر ملائک، همه و همه مدیون قرآنیم. تو فرشته خدایی و قرآن کلام خداست. به قرآن، دیگر جای صبر و سکوت نیست. نازل شو.
یک: “سجاد” در وبلاگش که “خصوصی نیست”، از من انتقاد عمومی کرده درباره نحوه واکنش قطعه ۲۶ به مسئله صدور کارت بنیاد شهید برای خانوداه ۳ کشته کهریزک. به هیچ وجه نقد ایشان را وارد نمی دانم، که اصلا طرف حساب من در نوشته هایم، نه این سه نفر و نه خانواده شان، که بنیاد شهید است. “سجاد” هم بد نیست برای یک بار هم که شده در وبلاگش سنگ خانواده شهید حسین غلام کبیری را به سینه بزند، که وظیفه “خصوصی نیست” فکر می کنم چیز دیگری است. ما قرار بود به وصیت نامه امام عمل کنیم یا از منشور کورش هم در “من بمیرم تو نمیری”، بیشتر شورش را در بیاوریم؟ شما آیا تا به حال در وبلاگ تان تلاش کرده اید که قاتل حسین غلام کبیری معرفی شود؟ آیا می دانید این نمک به حرام چه کسی است و الان آزادانه در کدام پارتی شبانه مشغول رقص و آواز است؟ آیا تا به حال در وبلاگ تان سعی کرده اید آماری از تعداد شهدای بسیجی فتنه اخیر به دست بیاورید؟ “جان ما ستاره های حضرت ماه برای هم درمی رود” به حرف نیست. به لطف خدا در نظام مقدس جمهوری اسلامی چیزی که زیاد است سایت و وبلاگ و نهاد و بنیاد و دستگاه و دولت و دفتر و دستک و مجلس و مرکز و اداره و مغازه و هزار جور کوفت و زهرمار دیگر، برای نشان دادن یک چهره خوب و مردمی و دلسوز و دوست داشتنی از نظام. آنقدر خوب و زیبا که مقصرین خون شهدای بسیج در فتنه اخیر را، سران فتنه را، اصلا کاری ندارند و فقط مقصرین کهریزک را چسبیده اند. آنقدر خوب و زیبا که شهید آوینی گفت: در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب الهی ها. آری، برادر! در جمهوری اسلامی که جای خود دارد، حتی در “خصوصی نیست” شما هم همه آزادند که پیوند وبلاگ تان شوند الا “قطعه ۲۶”. صاحب خانه شما در این فضا که من اصلا دوست ندارم اسمش را بیاورم، وبلاگ قطعه ۲۶ را که اولین و مهمترین استادش پدر بزرگوار خود شماست، وبلاگی مضر و غیر اخلاقی می داند و به جنابعالی (و البته دوستانی دیگر مثل شما) اجازه پیوند وبلاگ مرا نمی دهد. شما یا حرف صاحب خانه تان را قبول دارید یا نه. اگر قبول دارید که هیچ و اگر قبول ندارید که حتما ندارید، راهش حذف پیوند “قطعه ۲۶” و جواب دادن به طعنه و کنایه این و آن نیست که آیا با فلانی مشکلی داری یا نه؟ من اگر جای شما بودم به جای نقد، ولو نقد منصفانه داداش حسین از یک سو و از سوی دیگر جان دادن برای این ستاره کم سو ۲ کار می کردم؛ اول “خصوصی نیست” را از فلانفا خارج می کردم و بعد وقت می گذاشتم و می رفتم از مدیران این فضا به نهادهای قانونی و مسئول شکایت می بردم که به چه حقی قطعه ۲۶ را در لحظه پیوند کردن، وبلاگی غیر اخلاقی و مضر معرفی می کنند؟ به راستی به چه حقی؟ آیا قطعه ۲۶ از تبلیغ لوازم آرایش بانوان، از داروی تقویت قوای جنسی، از سفر به آنتالیا، از نشان دادن زن نیمه لخت، غیر اخلاقی تر است؟ روزی یکی از خواص بی بصیرت به امثال شما دوست خوب و به جرم حمایت از حضرت ماه و حضور در حرم امام، لقب لشکریان عمر سعد داد. یادتان هست؟ من چه واکنشی به فحاشی علیه شما نشان دادم و چه متنی نوشتم و شما در برابر مضر و غیر اخلاقی خواندن قطعه ۲۶ و عدم اجازه پیوند توسط فلانفا چه کردید؟ من فکر می کنم لااقل شما یکی قبول داشته باشید که قطعه ۲۶ خاری در چشم دشمن و یاری برای دوست است اما برادر! این رسم همسنگری نیست. زیاد هستند کسانی که بخواهند از من و شما انتقاد کنند. کار ما اما رسما و علنا نوشابه باز کردن برای همدیگر است. این کار را اگر نمی کنیم، از فلانفا اگر خارج نمی شویم، از فلانفا اگر به خاطر توهین به همسنگرمان شکایت نمی کنیم، بیاییم و بیشتر مردانگی کنیم و از همدیگر انتقاد هم نکنیم. البته آقا سجاد! من چون دیدم کسی نیست به او بند کنم، گفتم؛ یک گیری هم این وسط به شما داده باشیم بد نیست؛ نقل بیکار شدن سلمانی ها! با این همه اگر سجاد از همان زاویه ای که مولای ما کشیدن خلخال از پای زن یهودی را برنتافت و دق کردن و مردن را در این باره روا دانست، به این مسئله نگاه کرده باشد، روح لطیف و مرام علوی او را باید ستود اما … اما این وسط دل یار را هم نباید شکست.
دو: چند روز پیش فکسی به دستم رسید؛ اگر خاطرتان باشد در همین قطعه ۲۶ متنی نوشتم با عنوان “نامه یک درخت به شهردار تهران”. محتوای این فکس و تامل چند روزه و دقیق من درباره صحت و سقم آن، باعث شد همین جا و همین الان از شهردار تهران بابت آن مطلب عذرخواهی کنم. ظاهرا در آن مورد خاص، شهرداری بی گناه بوده و قطع درختان منطقه ای که مد نظر من بوده، ربطی به حوزه فعالیت شهرداری نداشته. جناب قالیباف آنقدر بی بصیرتی دارد که نخواهیم گناه نکرده را به پایش بنویسیم. من بابت آن متن از ایشان معذرت می خواهم و البته همچنان شهردار تهران را فردی بی بصیرت، نان به نرخ روزخور و عشق قدرت می دانم. من بهتر آن می بینم در کوچه کثیف مسجد ارک فلافل بفروشم اما مثل قالیباف و ناطق و حسن روحانی و محسن رضایی … اصولگرا و ولایت مدار نباشم. این ولایت مداری بیشتر به “ولایت نداری” شبیه است تا “ولایت مداری”؛ جمهوری اسلامی را تا جایی بخواهیم که به ما پست بدهد. مردم را تا جایی بخواهیم که به ما رای بدهند. ولایت را تا جایی قبول داشته باشیم که از ما بصیرت و شجاعت و موضع گیری در برابر فتنه گران نخواهد. کارهای سخت سخت نخواهد. ایستادگی برابر طلحه و زبیرهای زمانه نخواهد. نه آقاجان من! تا خون غلام کبیری باتوم به دست در این سرزمین می جوشد، برای ما ولایت مداری و یا ولایت نداری شما هیچ فرقی ندارد … حالا این چه جور معذرت خواهی ای بود؟ … ما به وقتش اخلاق و ادب را رعایت می کنیم و به وقتش با مسواک یک حالی به دهان آنهایی که لازم بدانیم، می دهیم.
سه: صحبت حسین غلام کبیری شد. من یک اعتقادی دارم برای خودم. از نظر من بهترین، مهمترین، بزرگترین و جلیل القدرترین شهید مدفون در بهشت زهرای تهران، با احتساب همه شهدا، همه شهدا، بی شک همین شهید حسین غلام کبیری است. حالا من و توی بچه بسیجی عرضه نداریم که برای دوست شهیدمان بارگاهی باشکوه بزنیم و عرضه نداریم به حضرات فشار بیاوریم تا یک اتوبان بزرگ به نام این شهید بزنند، این چیز دیگری است. من حسین غلام کبیری را از چمران و دستواره و کریمی و … بسیار بزرگتر می دانم. باارزش تر از اسلحه بابااکبر، باتوم شهید حسین غلام کبیری است. برای من یکی مثل سعید تاجیک، وقتی با باتوم بر فرق آشوبگران عاشورا می کوبد، بیشتر ارزش دارد از روزی که در کربلای ۵ و شلمچه داشت با دشمن می جنگید. برای من آن خواهر و برادری که در همین فضای سایبر وبلاگ زدند و نگذاشتند “خامنه ای. دات. آی. آر” در خط مقدم اینترنت تنها بماند، از همت و باکری بسیجیانی به مراتب واقعی ترند. همت و باکری بسیار زیبا امتحان خود را پس دادند اما نسل “۹ دی” از آنها هم زیباتر امتحان خود را پس داد. من وقتی بچه بسیجی های این دوره و زمانه را مثلا در مسجد ارک می بینم انگار فرشته هایی مقرب تر از گردان مقدادی ها را دیده باشم. قبلا درباره این ادعا در “نه ده” به اندازه کافی دلیل آورده ام.
چهار: صحبت از خواهران شد چند خط بالاتر. مانع کار نشدن گفت و گوی من با روح الله حسینیان در قطعه مقدس ۲۶ هم دست بر قضا یک خواهر بود که با من نسبت بسیار نزدیک دارد. این خواهر، نبود بنده خدایی الا همسرم … از اینجا به بعد مطلب کمی حساس می شود؛ فعلا نیاز به کمی استراحت دارم تا بعد. فردا، هم این نوشته را تکمیل خواهم کرد و هم سعی می کنم مصاحبه نیمه کاره با حسینیان را تمام کنم. دیگر می ترسم بنویسم؛ “تا ساعاتی دیگر” و الا می نوشتم تا ساعاتی دیگر (رو که نیست!) می نویسم که این ۲ روز “طالقان” و “اورازان” رفته بودم چه کار؟ …
پنجم: خدا گاهی با همه ما سخن می گوید؛ روشن تر از سخن گفتن با موسی. فهمش اندکی تامل و تحمل می خواهد، همین. روزی یکی از دوستان همسایه که از نظر وضع مالی در تنگنا بودند، سر کوچه مرا دید و تعارف کرد که بردارم از کشمشی که خریده بود. دستش را زمین نیانداختم و برای آنکه ناراحت نشود، یکی برداشتم و خوردم و چه خوشمزه بود. انگار که مزه کرده باشد به دهانم، دستم را دوباره فرو کردم در مشمع و این بار چند تایی بیشتر از یکی برداشتم و همان اولی را که دادم بالا، مزه ای تلخ و نچسب همه دهانم را پر کرد. این مزه تلخ، حرف خدا بود با من که؛ “سهم تو از آن تعارف، همان یکی بود که برداشتی و نه بیشتر، که این خانواده به این کشمش بیش از تو احتیاج دارد”. جوری که دوستم نفهمد و ناراحت نشود، مابقی کشمش ها را انداختم داخل مشمع و نگاهی انداختم به گذشته و دیدم که خدا بسیار با من سخن گفته است. نه حالا با من، که با خود شما که داری این متن را می خوانی. دقت کنی اگر، بارها پیش آمده که خدا با شما سخن گفته باشد. آخرین بار که خدا با من سخن گفت و من این سخن را فهمیدم، همین دو سه روز پیش بود. هدفون را گذاشته بودم در گوشم و داشتم مصاحبه حسینیان را پیاده می کردم که آخراش بود. با شناختی که از لطف خدا به خودم داشتم قولم به شما مبنی بر “تا ساعاتی دیگر”، کاملا درست بود اما وسطای کار، خانم آمد و خیلی آرام و در عین حال خیلی معنادار، هدفون را از گوشم درآورد که؛ “دولت شنبه را تعطیل اعلام کرده، اگر صلاح می دانی یک جایی برویم. پوسیدم در این قوطی کبریت”. گفتم: دولت برای خودش تعطیل کرده، قطعه ۲۶ حتی تاسوعا و عاشورا هم باز است و بعد دوباره گفتم: نون و القلم و مایسطرون، تعطیل بردار نیست. چیزی نگفت خانم. رفت و گوشه ای نشست و من هم دوباره هدفون را گذاشتم در گوشم و چه عجول بودم که مصاحبه را تمام کنم و بگذارم در قطعه. هدفون را که در گوشم گذاشتم، حسینیان به تناسب بحث، حدیثی از امام صادق روایت کرد مبنی بر اهمیت فوق العاده رسیدگی به خانه و خانواده و اینکه خدا نمی بخشد مردی را که بدون عذر و دلیل موجه سخت بگیرد زندگی را به همسرش و دیدم خدا با واسطه امام صادق با واسطه حدیثی از ایشان با واسطه روح الله حسینیان و با واسطه هدفون، دارد با من سخن می گوید. به هر حال این می شود سخن گفتن خدا با آدمی و اینکه؛ تو خیال کردی که هستی؟ مگر آسمان یسطرون، دهان باز کرده و فقط قلم تو افتاده پایین؟ حالا مصاحبه را ۲ روز دیرتر در وبلاگ بگذاری، اسلام به خطر می افتد؟ تو با این وبلاگ ازدواج کرده ای یا با همسرت؟ برده آورده ای؟ … و نگاه که می کنم می بینم ما مردها معمولا بلد نیستیم میان آرمان خود، کار خود، ذوق و شوق و هنر خود، با زندگی روزمره مان ارتباطی درست برقرار کنیم. حرفهای مهمی دارم در این باره. خوب یادم هست خانواده ما و محسن مخملباف، سال ها پیش که هنوز بابااکبر در قید حیات بود (و مگر الان نیست؟) با هم در منطقه ۱۸ تهران در شهرک ولیعصر همسایه بودیم. یعنی بابااکبر، هم با مخملباف در حوزه هنری و در مسجد جوالائمه همکار و دوست بود و هم اینکه با همدیگر همسایه بودند. مخملباف همان زمان هم به تندی معروف بود و نیش این تندی گاه خانه و خانواده اش را هم می گرفت. هنوز هستند کسانی که شهادت دهند به رفتار نامناسب مخملباف با اهل عیال. هم از دوستان و هم از همسایه ها. مادرم می گوید: روزی خانم مخملباف رفت و برای جایی از خانه شان که کاملا لخت بود، یک گلیم ارزان گرفت و شب که مخملباف به خانه برگشت، گلیم را از خانه پرت کرد بیرون که مثلا؛ اشرافی گری ممنوع و … یعنی که یعنی. تفریط امروز مخملباف، نتیجه افراط دیروز اوست. افراط بد است؛ به هر شکل آن. این اما فقط یک روی سکه است. چه بسا کسانی که امروز در خط درست و صراط مستقیم گام برمی دارند و به ناحق متهم به افراط می شوند. به خاطر هراس از فردای مخملباف، قرار نیست امروز خودکشی کنیم از ترس مرگ. کسانی که نگران فردای بچه بسیجی ها هستند، خوب است کمی هم دغدغه امروز خود را داشته باشند اما ما هم باید مراقب باشیم. مراقب همه چیز. بزرگی چون “آقا” یکی دیگر از رموز موفقیت و وجوه بصیرت شان، همین توجه به این ریزه کاری هاست؛ نه افراط و تندروی دارند و نه از ترس اتهام افراط و تندروی و احیانا لومه لوامین، سکوت می کنند. از سویی ولی امر مسلمین جهان هستند و بغض می کنند و اشک می ریزند برای سیل پاکستان و از سویی دیگر آنقدر برای تربیت فرزندان خود وقت می گذارند که می بینی هیچ یک از فرزندان ایشان مصداق فرزندان برخی از مسئولین نیستند. از جمله اشتباهات ما، آری؛ من و شما این است که گاه به جای آنکه خانه و خانواده و زندگی و کار و شغل و آرمان و هدف را در طول هم ببینیم، در عرض هم می بینیم. می خواهم بس کنم به قول جلال اما هنوز چند حرفی در همین بند پنجم باقی مانده است؛ خلاصه هدفون را از گوشم درآوردم و به خانم گفتم: من در خدمتم. کجا برویم؟ گفت: طالقان و اورازان، می خواهم ببینم زادگاه جلال را. از بس تو تعریف کرده ای از آنجا. این از این و اما در همین بند می خواهم به نکته ای اشاره کنم که لااقل از نظر خودم بسیار مهم است: ببینید دوستان! من معتقدم ما همه یک خانواده بسیار بزرگ هستیم. این “ما” که گفتم می تواند ترجمه اش ستاره های حضرت ماه باشد، بچه بسیجی ها باشد و یا بچه حزب الهی ها. هر خواهر بسیجی حکم ناموس و شرف ماست. با این همه متاسفانه من زیاد می بینم و می شنوم شبیه این جملات را که گاهی حتی خودم و لابد از بی حرفی و مالیات نداشتن دروغ بر زبان می آورم؛ “بهشت زهرا را عده ای کرده اند پاتوق”، “در وبلاگ ها چه کار می کنند و چه کار نمی کنند”، “مجرد به جنوب می روند و متاهل برمی گردند” و … من نمی دانم این حرف ها به چه دلیلی بر زبان ما جاری می شود؟ ما اگر خانواده بزرگ خود را دوست داشته باشیم، هیچ گناهی بدتر از زدن این حرف ها نیست. من خودم هفته ای یک بار و گاه هفته ای ۲ بار به بهشت زهرا می روم و تا به حال چنین پاتوقی، لااقل در گلزار شهدا ندیده ام. چیزی هم اگر بوده و کسی مثلا موردی دیده، ترجمه اش به پاتوق، اصلا درست نیست. هر خواهر مومنه ای خواهر من و شما هم هست و این ادعاها گناهی نابخشودنی و تهمتی زشت و زدن بر سر برترین ناموس خویش است. من الان ۷ ماه است که وبلاگ دارم و البته آمار نگرفته ام اما فکر می کنم نیمی از نظردهندگان قطعه ۲۶ از خواهران باشند. به قرآن قسم در میان این سیل نظرات تا به حال فقط به یک نظر مشکوک شده بودم که آنهم برمی گشت به ماه ها پیش و اصلا از کجا معلوم من از نیت آن نظردهنده، برداشت بدی نکرده باشم؟ و باز از کجا معلوم که اصلا آن نظردهنده یک مرد نبود و قصد ذغال فروشی نداشت؟ بسیار به جنوب رفته ام اما اینکه برخی از زوج های مومن و محترم، ماه عسل خود را به فکه و طلاییه می روند و یا عقد خود را در شلمچه می گیرند، فرق دارد با این حرف درشت که؛ “مجرد می روند و متاهل برمی گردند”. چرا ما همچین راحت و آسوده چنین جملات سخیفی را بر زبان جاری می کنیم؟ آیا به خاطر اشتباه تک و توک عده ای از ما، “ستر” و “پرده پوشی” بهتر است و یا قضاوتی این چنین شتابزده؟ چرا این شده ورد زبان مان که بچه حزب الهی ها آدم های بدقولی هستند؟ چرا؟ من خودم با جماعتی از رفقای مرد هم دایره ام که شعاعش از ستاره های حضرت ماه شامل می شود تا پسران گروهبان قندلی. شما هم لابد جز دوستان بسیجی، لااقل در در و همسایه و فک و فامیل، با دیگرانی بیرون از این خانواده بزرگ، نشست و برخاست و رفت و آمد دارید. من که باوفاترین و مهربان ترین و عزیزترین دوستانم همین بچه بسیجی ها هستند. حاضرم قسم بخورم که یک موی این بچه ها در تعهد و معرفت و جوانمردی شرف دارد به دیگران اما ما به همین راحتی ادعا می کنیم فلان و بهمان و فکر شان و مقام و قدر و منزلت خانوداه بزرگ خود را نمی کنیم. یک بار دیگر این سطور را بخوانید. آن را نه با قلم و کیبورد که با “درد” نوشتم. من اصلا فکر نمی کنم دوستانی که از پیوند دادن به وبلاگ خانم ها خودداری می کنند، مثلا از دیگر بچه ها “الهی و قلبی محجوب” ترند. اتفاقا خوب است در این فضا و با رعایت دقیق امر و نهی الهی و در صورت لزوم، همکاری حسنه داشته باشیم. این بار دیگر بس کنم.
ششم: با ۲ پیرمرد؛ یکی در مزینان و یکی در اورازان رفیقم و هر ۲ هم آقاسید. اول با آقاسید روستای مزینان، زادگاه دکتر شریعتی رفیق شدم. درست ۹ سال پیش و در یکی از سفرهایم به مشهد. راضی کردم بچه ها را که برویم و این مزینان را ببینیم. شنیده بودم کاروانی هم انتهای روستا هست که مال دوران عباسی است. قبول کردند بچه ها و رفتیم و شب هم در خانه آقاسید ماندگار شدیم و چه شبی بود. ابتدای ورود ما به جاده مزینان، آقاسید ایستاده بود کنار خیابان و منتظر ماشین. راننده من بودم. نگه داشتم که هم سوارش کنم و هم کسب کنم اطلاعاتی درباره مزینان که پیرمرد گفت: جوان! من کجا بشینم؟ دیدم راست می گوید. “حسن” را گفتم تا مزینان با محسن و علی و مجتبی عقب بشیند و به آقاسید گفتم: بیا بالا. کلی هم این دست آن دست کرد تا سوار شد. تا برسیم به مزینان یک ربعی شد و پیرمرد را در همین فاصله تخلیه کردم از انبوه اطلاعات و تجاربی که داشت. می گفت: در مزینان جوانی هست که نیمی از آثار دکتر را از بر است و اتفاقا این جوان را که نشسته بود جلوی در خانه شان، نشان مان داد. آن شب در خانه آقاسید این جوان هم آمد و مثل بلبل شریعتی می خواند و حتی تقلید صدای دکتر هم می کرد. آقاسید به ما آب گوشت داد که به عمرم به این خوش مزگی آب گوشت نخورده بودم. خودش هم درست کرد. خانمش ۳ سال قبل از دیدار ما عمرش را داده بود به شما و پیرمرد تنها زندگی می کرد. ۲ پسرش در مشهد مشغول کسب و کار و زندگی خود بودند و تنها دخترش هم وقتی می خواست از عرض جاده اصلی رد شود، جلوی چشم آقاسید می رود زیر کامیون. هم صحبتی با پیرمرد برای من و دوستان از خواندن صدها کتاب جامعه شناسی موثرتر بود. پیرمرد چکیده ای بود از یک عمر زندگی با عزت و می گفت: شریعتی را آخرین بار که دیدم به پدرش گفتم: این پسر تو عمرش به دنیا نیست و چند سال نشد که دکتر پر کشید. مزینان از شرق کشور را حالا رها کن و بیا با من به یک جای قشنگ، به اورازان؛ زادگاه جلال. اول بار که به اورازان رفتم ۷ سال پیش بود. دومین سفرم به اورازان اما با پیرمردی آشنا شدم که وقتی گفت: “به من اهالی اینجا می گویند؛ آقاسید”، فهمیدم اورازان و مزینان فقط در جغرافیا بعد مسافت دارند و الا نام یکی است و از آن مهمتر یکی بودن مرام ایرانی جماعت است. بعد از آن و به دلیل نزدیکی با تهران چند باری دیگر به اورازان رفته ام و چون راه اورازان از طالقان می گذرد، در بین راه یاد مرحوم طالقانی را هم زنده کردم. روستایی پایین اورازان هست به نام “گلیرد” که این گلیرد زادگاه ابوذر زمان است. یکی از بهترین سفرهای من به اورازان نه با ماشین که با پای پیاده بود. یعنی اصلا از راه قزوین نرفتیم. با ماشین چند تایی از رفقا جمع شدیم و رفتیم جاده چالوس و وسطای جاده پیچیدیم سمت راست به “واسپول”. چندی پیش در متن “امام زاده چالوس” چیزکی از اینجا برای تان نوشتم. از واسپول رفتیم سمت “الیت – دلیر” و بعد رسیدیم به یک ۲ راهی که یک راه به انگوران و دیگری به گیجان می رود. از گیجان و البته حتی از انگوران می توان با چند ساعت کوهنوردی نزدیک به پیاده روی و گذر از قله ۴ هزار متری “شاه البرز” به خود بیایی و ببینی که رسیدی به اورازان؛ زادگاه جلال. به همین راحتی. ماشین را هم در گیجان و انگوران می توانی بسپاری دست یکی از اهالی آنجا و مطمئن باشی که روستایی باصفاتر از آن است که خیانت کند در امانت. آخرین بار هم که همین تعطیلات اخیر با خانم رفتیم اما نه از کوه و کمر که با ماشین و از راه طالقان. دست بر قضا ما در روزی به طالقان رفتیم که دیروزش سالروز درگذشت جلال بود و همان روز سالروز رحلت آیت الله طالقانی و در و دیوار طالقان پر بود از تصویر و تمثال این ۲ مرد بزرگ. من کاملا در جریان ریز منازعات حاج احمد متوسلیان و مرحوم طالقانی هستم و قصه هیات حسن نیت را به خوبی می دانم اما از یاد نبریم که آیت الله طالقانی خیلی زود متوجه اشتباه خود شد و راه خود را از منافقین و حتی از نهضت آزادی جدا کرد و باز به امام پیوست و ابوذر زمان شد. چند باری از دوستان قضاوت بدی درباره آن مرحوم شنیده ام. این درست نیست. طالقانی مفسر قرآن بود و اولین نماز جمعه ما را ایشان خواند. چه شکنجه ها که ندید در زندان و چه دشنام ها که نشنید. ملاک را اگر حال فعلی افراد بگیریم طالقانی در حال مناسبی دستش از دامن این دنیا کوتاه شد و وقتی که به رحمت خدا رفت، عده ای باز خواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند و شعار “بهشتی بهشتی، طالقانی را تو کشتی” سر دادند. اشتباه برخی از ما این است که اینجا به جای آنکه بیشتر کینه منافقین را به دل بگیریم، میانه مان را در سینه با ابوذر زمان خراب کردیم. پاس دادن آن مرحوم به خاطر چند قضاوت ناصحیح در مقطعی از عمر که از جانب خود ایشان اصلاح هم شد، به جبهه اصلاح طلبان، کاری نادرست است. ای کاش روزی ما هم در سالگرد ابوذر زمان برای ایشان مراسمی می گرفتیم و نشان می دادیم که به کوری چشم منافقین دوم خردادی، طالقانی از ماست و ابوذر زمان نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بسیار فرق دارد یکی مثل طالقانی و این ناکثینی که به دروغ دم از او می زنند. طالقانی اگر هم مرتکب اشتباهی شد، از روی کینه و غرض و مرض نبود. بر اساس یک تحلیل نادرست به نتایجی رسیده بود و بعد هم وقتی دید تحلیلش اشتباه است سعی کرد آب رفته را برگرداند به جوی. اشتباه آن مرحوم هم صادقانه بود اما اینجا هستند کسانی که عمدا و تعمدا سنگ دشمن را به سینه می زنند و حتی تک و توک کار خوب شان هم منافقانه است. بزرگ ترین و اساسی ترین تفاوت طالقانی با کسانی مثل کروبی و خاتمی همین است. طالقانی صادق بود و اینها منافق اند. طالقانی مرحوم بود و اینها ملعون ابدی اند. طالقانی هرگز لشکر نکشید علیه خون شهدا و وقتی فهمید دور و وری های مرموزی دارد، دست رد به سینه این افراد زد و باز هم چنگ زد به ریسمان ولایت و پناه برد به امام عزیز. شاید عده ای ندانند که طالقانی و جلال با هم پسرعمو بودند. روزی در کیهان و در همین روزهای سال متنی نوشتم با این عنوان “پسرعموها از زبان یکدیگر” که نشان می داد چقدر این ۲ بزرگوار به همدیگر علاقه داشتند، آنقدر که تنها یک روز میان رحلت طالقانی و درگذشت جلال در تقویم فاصله است. اورازان زادگاه جلال از نظر جغرافیایی مشرف بر گلیرد زادگاه طالقانی است. اغلب اهالی این ۲ روستا از سادات اند. در اورازان اما بلااستثنا همه از سادات اند. جد مرحوم طالقانی و کلا جد گلیردی ها، بزرگی بود به نام “سید علاء الدین” و جد جلال و اورازانی ها، برادر تنی علاء الدین بود به نام “سید شرف الدین”. این ۲ برادر با ۳۷ پشت به امام محمد باقر، شکافنده علوم می رسند. مهاجرت این ۲ برادر به نواحی طالقان برای خود داستانی دارد که عمری اگر بود، روزی برای تان خواهم نوشت. اینقدر همین جا بگویم که نیای این ۲ برادر اصلش از اهالی نجف بودند. بعدها مهاجرت می کنند به سبزوار و بعد به تهران. در تهران امام زاده ای هست به نام “سید نصرالدین” که پدر همین سید شرف و سید علاء است. بعد هم بنا به دلایلی این ۲ برادر هجرت می کنند و تهران را به مقصد طالقان ترک می کنند. یکی شان می شود جد گلیردی ها و آن دیگری می شود جد اورازنی ها. در مهاجرت اجداد این ۲ برادر از این شهر به آن شهر اما آنچه بیش از همه نقش داشت، ظلم و جور حجاج ابن یوسف و دار و دسته اش بود. بعدها هم دیگر خلفای ستم پیشه، خواستند ریشه این خاندان طیبه را با تیشه بزنند که سید شرف و سید علاء ناچار به مهاجرت به طالقان شدند. در یکی از تصاویر بالا آقاسید اورازانی ایستاده در حیاط بارگاه مشترک سید شرف و سید علاء که در بالای روستای اورازان واقع است و چقدر هم دنج است این کنج دلربا. اورازان چیزی که زیاد دارد درخت گردوست و فروش این محصول یکی از منابع درآمد این اهالی است. قبلا اورازانی ها به کشاورزی و دامداری مشغول بودند اما به صرفه نبودن این دو شغل برای اورازانی ها، کار دست کشاورزی و دامداری این خطه از منطقه زیبای طالقان داد. دیگر اینکه اورازانی ها ۳۸ شهید تقدیم اسلام کرده اند که باز در تصاویر بالا مزار تعدادی شان معلوم است. البته پیکر پاک و مطهر تعدادی از شهدای اورازان، در کرج و قزوین و تهران دفن است. اورازان با طالقان فقط ۷ کیلومتر فاصله دارد. اورازن که هیچ، هیچ هیچ اما در طالقان خواستم نشانی از جلال بگیرم، چیزی ندیدم الا مجسمه ای در میدانی. پرس و جو کردم رسیدم به فرهنگسرای جلال و دیدم تازه در دست ساخت است و اصلا از کجا معلوم این فرهنگسرا از جلال فقط نامش را یدک نبرد و دیدم ما ایرانی ها چه بی مهریم با مفاخر ملی مان. آن از سنگ قبر ترک خورده جلال در مسجد فیروزآبادی سید الکریم، این هم از زادگاهش در طالقان و اورازان و من چه خوش خیالم؛ قرآن ما را رسما و علنا برمی دارند و می سوزانند و از ما جز به یک تجمع و احیانا چند تا شعار کاری ساخته نیست. کاش جلال بود و این بار “کسی می شد در میعاد” و به جای غربزدگی از هرزگی غرب می نوشت. بس کنم به قول خودش. طالقانی ها را اغلب از چهره می توان شناخت. قیافه ای دارند عمدتا گندمگون. صورتی درشت و استخوانی. اندامی لاغر و قدی نسبتا بلند. اغلب هم عصبانی به نظر می رسند اما من زیاد با این اهالی دم خور بوده ام. عصبانیت شان دوست داشتنی است. شیرین و قابل تحمل. مثل خود جلال و دیگر اینکه منطقه زادگاه جلال، پر است از مظهر جمال خدا یعنی گل و یعنی گل آفتاب گردان. گل آفتاب گردان از بس قشنگ است، انگاری خدا خواسته است آفتاب را در قامت یک گل برای ما مجسم کند. آدمی اگر عقل به کله اش داشته باشد همین گل آفتاب گردان کافی است برای آنکه باور کند خدا را. طالقان هم که وصف زیبایی اش نیازی به ذکر ندارد. در سفر به طالقان، دیدن مناطق “حسن جون”، “کولج بالا” و “کولج پایین” را از دست ندهید که خوش منظره ای دارد و بامرام مردمانی. سد طالقان هم هست که جان می دهد برای آنکه شما در آن شنا کنی و سوت بشوی آن دنیا. آخر سد که جای شنا کردن نیست. شنا می خواهی بکنی، طالقان، رودخانه و آبشار کم ندارد. از سد طالقان اما می توان استفاده بهتری کرد و نشست بر ساحل سد و زل زد به غروب خورشید. ماهی هم البته می توان گرفت. نیاز نیست حالا آنقدر حرفه ای باشی. من با قلاب ماهی گیری دوزاری خود، تا به حال چند تایی هم ماهی گرفته ام که این بار آخر البته هر چه زور زدیم تا این بخش از هنر خود را به خانم نشان دهیم، نشد که نشد. بعد از طالقان هم راهی همدان شدیم. از طالقان تا همدان باید از این شهرها عبور کرد؛ تاکستان و آبگرم و آوج و رزن و خرقان و همدان. این جاده برای من که بسیار عزیز و دوست داشتنی است. جایی بین آوج و آبگرم، دهی هست به نام “کلنجین” که آباء و اجداد ما از این نواحی اند. کلنجین چشمه ای دارد که در تابستان به شدت سرد و زمهریر است و در زمستان به غایت گرم و مطلوب. همین چشمه هم برای اثبات وجود خدا کافی است که خدا گاه با یک “چشمه”، چشمه آمده است برای ما بندگان خود. کلنجین را به روایتی می توان جزء استان قزوین به حساب آورد و به نقلی می توان منطقه ای از همدان خواند. لهجه کلنجینی ها آمیحته به لهجه ترکی است و انشعابی دوست داشتنی از این لهجه زیباست. من در تعهد نویسندگی، آوینی را الگو گرفته ام و در تخصص این هنر اسوه ام جلال است و بسیار دوست دارم به همان زیبایی که جلال کتاب زادگاه خود “اورازن” را نوشت، من هم روزی وقت کنم و کتاب “کلنجین” را بنویسم. همدان هم که دیگر نیازی به توصیف ندارد. همدان، که روزی روزگاری “هگمتان” و یا “اکباتان” و یا “هگمتانه” خوانده می شد، پایتخت تابستانی هخامنشیان است. از هگمتانه قدیم ۲ عکس برای شما گرفته ام که در بالا می بینید. میراث فرهنگی سعی کرده با داربست و چه و چه جلوگیری کند از تخریب این بنا اما نه این عزیزان این کاره اند و نه ما که برمی داریم یادگاری می نویسیم روی این خاکی که نباید. به هر حال از یاد نبریم که کورش هخامنشی را عده ای از علما، علمایی در ردیف علامه طباطبایی، همان ذوالقرنین نبی خوانده اند. انهایی هم که این ادعا را تصدیق نکرده اند، اما از کورش به نیکی یاد کرده اند. من ۲ بار به مزار کورش در مرودشت و یا همان پاسارگاد رفته ام. آدم در کنار این مزار احساس خوبی دارد و اصلا این حس را ندارد که طرف حسابش یک پادشاهی بوده که از حکومت داری، فقط جهان گشایی و زن بارگی و چه و چه بلد بوده است. همه مورخین، نیز بسیاری از علما بر این عقیده بودند که کورش، عدالت داشت، حکیم بود و از همه مهمتر یکتاپرست اما کورش چه باید می کرد که هر حکومتی چند تایی هم کمبوجیه دارد! گاهی در حکومتی یکی می شود مصداق خر و کمبود یونجه پیدا می کند، با آنکه بودجه فتنه اش از دلارهای آمریکا تامین می شود.
***
شاید برای شما این پرسش پیش آمده باشد که چه نیازی است به این حرفها و به ما چه که تو کجا رفته ای و چه کرده ای و که را دیده ای. باورم هست مردمی که زمین خود، سرزمین خود، قوم و خویش خود را نمی شناسند، دین خویش، آیین خویش را نیز نخواهند شناخت. این اسلام و قرآنی که الان از آن دم می زنیم، در همین نواحی و از سینه اجداد ما نسل به نسل گردیده تا به ما رسیده. خدا عالم است چند نفر از نیاکان من و شما برای اینکه الان در شناسنامه ما مُهر مِهر علی، شیعه اثنی عشری بخورد، جان خود را در همین نواحی از دست داده اند. ایران را فقط آنهایی لیاقت ترویج و صداقت تبلیغ دارند که به “مکتب اسلام” با جان و دل پایبندند و مکتب اسلام یعنی “مکتب ولایت فقیه”.
اول ایا؟
مسافرت خوش گذشت ایا؟
آیا تا به حال در وبلاگ تان سعی کرده اید آماری از تعداد شهدای بسیجی فتنه اخیر به دست بیاورید؟
من این را قبول دارم هیچ کسی در مورد این شهدا کاری نمی کنه اخه چرا؟
به جرم کدام گناه نکرده؟
میدونم اول نشدم…
اونبار که”بی صبرانه” منتظر بودیم…
اینبار به همه ستاره های عزیز پیشنهاد میدم “”صبورااااااااااانه”” منتظر بمونید 🙂
انگار همه چیز تو این دنیای واقعی و دنیای مجازی درست و بدون نقص و بر اساس عدالت و خط کشی شدس الا حرفهای گفته شده تو قطعه ۲۶
اینا دیگه چرا؟!…جدی جدی مثل اینکه انتقاد از حسین قدیانی در انواع و اقسام اسم ها و لفافه ها مد شده!!
هی روزگار…سر این یکی واقعا متعجب شدیم!!!
.
به به…سفر نامه…منتظریم و البته امیدوار که این انتظار زیاد طول نکشه!
راستی از قالیباف عذر خواهی نمیکردید کلا بهتر بود…کوفتش شد!
:))
سلام داداش حسین
۱٫ مشکل ما در همین جاست خودی ها بالاخره خودی اند دل دیگران را بایدبدست بیاوریم حال قیاس کنید شهید حسین غلام کبیری را با دیگران . حاتمی کیا رو ول کن هدیه تهرانی را باید جذب کرد!
۲٫ در فلانفا پیوند زدن شما با این آدرس فعلی نمی شود و گرنه می شود آدرس قبلی در فلانفا را نوشت و پیوند زد و آمد به همین جا من همین کار را کردم دوستان نیز چنین کنند
۳٫ معلومه طالقان و اورازان چه میکردی رفته بودی در سالگرد جلال یاد جلال بکنی درسته؟
بازدید امروز: ۱۰۳۵
بازدید دیروز: ۲۸۵۸
افراد آنلاین: ۲
بازدید کل: ۷۰۸۶۶۵
ما کماکان منتظریم داداشی
فدایی داری
سلامتی اقامون صلوات
سلام
آقا شهدای فتنه اخیر رو افضل شهدای انقلاب دونستن.خوش به حال حسین غلام کبیری
انشالله که استراحت و تعطیلات خوش گذشته
ما هروقت گذاشتید میخونیم نذاشتید نمیخونیم!!!! یعنی که یعنی!
اصلا هم مهم نیست که چاره دیگه ای نداریم. شما فکر کنید این نشون دهنده کلاس بالا و درک ماست 😀
سلام داداش . رسیدن بخیر
وقتی بی خبر می ذاری میری هم نگرانت می شیم هم حرص می خرویم ولی وقتی میای و یک مطلب جدید میذاری همچین صفایی در مطالبت هست و همچین در مطالبت غرق می شیم که همه چیز فراموش می شه
دست علی به همراهت
داداش حسین و ستاره ها عیدتان مبارک طاعاتتان قبول
داداش حسین روز شمارت چی شد
تعجیل در فرج خورشید صلوات
سلام
اون قسمتی که درباره شهردار تهران نوشته بودین عالی بود
سلام خدمت دوست گرامی لطفا این میل کوتاه را بخوانید و جواب بدهید
بنده تا حدود زیادی با نظارت شما موافقم و کتاب نه ده شما را خوانده ام و معتقدم بی تقوایی و لقمه حرام تاثیر غیر قابل برگشتی در برخی افراد گذاشته است
اما به نظر شما در دین مبین اسلام توهین به اشخاص جایز است به عنوان یک برادر بزرگتر از شما راهنمایی می خواهم
ضمنا از شجاعتتان تشکر می کنم.
سلام حسین آقا چرا از دیگر شهدای فتنه ۸۸ چیزی نمی گویی مگه فقط آقا غلام بود پس امیر حسام ذو العلی چی شد چرا نمیگی به سجاد که روز تشییع جنازه امیر حسام مادرش نقل می ریخت می گفت عروسی
پسرم چرا گریه می کنید و یک نکته از من خدا لعنت کنه باعث و بانی این فتنه را خوش به حال شما که هر روز اسم بابای شهیدت رو میاری و همه براش فاتحه می فرستند وبرای داشتن این پسر بهش تبریک می گوینداز دیگر شهدا هم یاد کنیم و اسم آنها را بیاوریم مثل شهید ۱۷ ساله ای که از قضا عموی من هم بود که وقتی برای اولین بار ÷ا به عرصه نبرد حق علیه باطل گذاشت در عملیات سو مار دعوت حق را لبیک گفت
در آخرهم شما و امثال شما را خدا خیر دهد که الان دارید کاری که حضرت زهرا در آن زمان امام حسن در آۀن زمان و شهدا در ۸ سال جنگ انجام دادند را انجام می دهید
سلام
عیدتون مبارک
طاعات قبول
۹۴ روز مانده تا عاشورا
.
لبیک یا حسین
سلام… خوب تقصیر رو میندازید گردن یک خواهر!!!!
سلام .مشتری هرروزه مطالب خوبتان هستم وبه خود می بالم که” ماه “فرزندان با بصیرتی مثل حسین قدیانی دارد اما یک انتقاد “شان من وتواجل از ان است که اینقدر به حرفهای دور از منطق شیخ بی سواد وبی بصیرت جواب دهیم ووقت بگذاریم ویا زبان به فحش باز کنیم اصلا چه اهمیتی دارد او وحرفهایش؟؟حرفهای مهم تری هم هست دست حق یارت
سلام داداش این دو روز که قطعه نبودی حسابی حالم گرفته شد.
وقتی بغض ماه تو قنوت شکست به حال خودم گریم گرفت که هنوز که هنوزه ماه رو نشناختیم و نخواهیم شناخت رسم عاشقی همینه.
خیلی دوست داشتم از ماه بپرسم تو قنوت واسه کی چی کیا کجا گریه می کرد شاید به حال ما بچه بسیجی ها که بدجور خوابمون برده.خوابمون برده چون اعتقاد دارم الان باید تو اروپا و آمریکا پنجه تو پنجه اون حرومزاده ها می بودیم اما به قول حاج سعید خسته بودیم و به نانی ماندیم….
سلام
سلام
آقای قدیانی قطعه مقدس۲۶ انقدر برام با ارزشه که جزو اولین پیوندهای وبلاگم گذاشتمش…
هرچند آمار بازدید وبلاگم صفره و تو ۲ماه فقط ۱نظر داشتم اما خودم وقتی وارد وبلاگم میشم اولین جایی که میام قطعه ی مقدسه و به این افتخار میکنم که تونستم و توفیق پیدا کردم که با قطعه آشنا بشم و به بهترین دوستام و همه ی اونایی که می دونم لیاقت ستاره شدن رو دارن آدرس قطعه مقدس۲۶ رو بدم…
بعضی وقتا که از یه قسمتهایی از متن شما تو حرفام استفاده میکنم البته با اجازه ی شما!وقتی ازم می پرسن کی گفته من با تمام افتخار میگم حسین قدیانی و اونا باز می پرسن حسین قدیانی کیه؟ وباز من با افتخار اولین چیزی که برای معرفی شما میگم اینه که یه فرزند شهیده و بعد میگم اسم وبلاگش قطعه ۲۶ همون قطعه ی مقدسی که مزار پدرشون توی اون قطعست و تو ۸ ماه دفاع مقدس فرمانده ستاره ها تو فضای مجازی بوده و جزو کسایی که حتی تو خط مقدم جنگ هم بوده و مجروحم شده ولی بازم از حضرت امام خامنه ای دفاع میکنه و اگه نبود قلم ایشون ما برای دفاع از آقا کلمه ای پیدا نمیکردیم….
خوب معرفیتون کردم؟؟
قلمتون حقه
حق همیشه پشت و پناهتون
دعای پدر شهیدتان همواره با شما باد.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و با تبریک عید فطر و با تشکر از همه زحماتی که از شروع وبلاگ تا بحال متحمل شدید و نشاءا.. اجرش را از خدای پدرتان بگیرید راستی پیشاپیش از اینکه زود پسرخاله شدم عذر می خواهم ولی خواستم یک شوخی بکنم شمایی که اینهمه نیروهای ضد انقلاب داخلی و خارجی از شما میترسند چقدر راحت از خواهر بسیار نزدیک تان ( همسر گرانقدر و باگذشتتان ) میترسید
سلام
خورشید رسول آه پیغمبر بود
هر سو نگران نگاه پیغمبر بود
ای تیغ وقیح می شکستی ایکاش
ان حنجره بوسه گاه پیغمبر بود
از کتاب اشعار عاشورایی
برای پست ۹۷ روز تا عاشورا
اتفاقا واکنش شما به نظرم خیلی خوب بوده .اگر بخواهیم با خواهش و التماس جلو بریم کسی به حرفمون گوش نمیده و به قول معروف ” حق گرفتنیه ” نه خواستنی
از معذرت خواهیت هم خوشم اومد معلومه شاگرد مکتب علی (ع) هستی که اگه اشتباهی کنی , میپدیری
تکبیر! هم شوخی بود هم جدی. چرا فکر می کنید نوشتن ساعاتی دیگر اشکال دارد؟ اصلا هم چین چیزی نیست. ببینید شما دو ساعت دیگر مطلب بگذارید می شود ساعاتی دیگر، چهار ساعت دیگر هم ساعاتی دیگر است، ده ساعت دیگه بیست ساعت دیگه دویست ساعت دیگه تا آخر عمرمان هم باشد می شود ساعاتی دیگر!! اصلا موردی ندارد.
{ آنقدر خوب و زیبا که مقصرین خون شهدای بسیج در فتنه اخیر را، سران فتنه را، اصلا کاری ندارند و فقط مقصرین کهریزک را چسبیده اند. آنقدر خوب و زیبا که شهید آوینی گفت: در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب الهی ها.}
حسین جان ، خسته نباشی متن شما قلبم را سوزاند خدا شاهد است که به برو بچه های حزب اللهی چه می گذرد؟
سلام
عالی بود.
خدا قوت. خدا شهید غلام کبیری رو قرین رحمت خودش قرار بده.
یا علی
السلام علی الباکین علی الحسین…
یاراحم العبرات….
چرا کسی حرفی نمیزند؟…..
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=61439
داداش حسین روزشمار عاشورا چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه به اونم گیر دادن که دیگه نیستش!!!!!!!!!!!!!ای خداااااااااااااااااااااا
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام بر قطعه ای ها
این دو پست آخر عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود
“بغض فطر” را بد تفسیر نکنیم
داداش حسین بازم مثل همیشه گل گفتی.
همه بندها عالی بود مخصوصا فلانفا و بند سه:
سه: صحبت حسین غلام کبیری شد. من یک اعتقادی دارم برای خودم. از نظر من بهترین، مهمترین، بزرگترین و جلیل القدرترین شهید مدفون در بهشت زهرای تهران، با احتساب همه شهدا، همه شهدا، بی شک همین شهید حسین غلام کبیری است. حالا من و توی بچه بسیجی عرضه نداریم که برای دوست شهیدمان بارگاهی باشکوه بزنیم و عرضه نداریم به حضرات فشار بیاوریم تا یک اتوبان بزرگ به نام این شهید بزنند، این چیز دیگری است. من حسین غلام کبیری را از چمران و دستواره و کریمی و … بسیار بزرگتر می دانم. باارزش تر از اسلحه بابااکبر، باتوم شهید حسین غلام کبیری است. برای من یکی مثل سعید تاجیک، وقتی با باتوم بر فرق آشوبگران عاشورا می کوبد، بیشتر ارزش دارد از روزی که در کربلای ۵ و شلمچه داشت با دشمن می جنگید. برای من آن خواهر و برادری که در همین فضای سایبر وبلاگ زدند و نگذاشتند “خامنه ای. دات. آی. آر” در خط مقدم اینترنت تنها بماند، از همت و باکری بسیجیانی به مراتب واقعی ترند. همت و باکری بسیار زیبا امتحان خود را پس دادند اما نسل “۹ دی” از آنها هم زیباتر امتحان خود را پس داد. من وقتی بچه بسیجی های این دوره و زمانه را مثلا در مسجد ارک می بینم انگار فرشته هایی مقرب تر از گردان مقدادی ها را دیده باشم. قبلا درباره این ادعا در “نه ده” به اندازه کافی دلیل آورده ام.
اول سلام .
بعد هم اینکه خوانده بودم بخشهایی از مطالب آقای صفار را در وبلاگشان . بنده به عنوان فردی که اگر انتقادی به کسی وارد ببینم فرق نمی کند برایم که دوستم باشد مادرم پدرم و همسنگرم . راحت می توانم بگویم آنرا . اما یک نکته همیشه باید مدنظر ما باشد: ما پیرو خط ولایتیم . در لسان روایات بسیار آمده که دوست واقعی کسی است که عیب تو را در نهان به تو بگوید و اگر دقت کنمی دو نکته در اینجا نهفته : ۱- دوست اگر عیبی دید حتما باید بگوید
۲- این انتقاد باید در خفا باشد
یا حق
سلام داداش حسین
خدا رو شکر میکنم که وبلاگم رو تو فلانفا برقرار نکردم و تونستم قطعه مقدس ۲۶ رو لینک کنم.
شرمنده ام که تا حالا هیچ مطلبی در مورد امثال غلام کبیری ها ننوشتم و حتی انقدر بی معرفتم که نشده یه بار برم سر مزار اینها و درد دل ایام فتنه رو بهش بگم. (راستی آدرس مزارشم متاسفانه ندارم که اگه بهم بگید ممنون میشم)
میدونید دلیل مهمی که تا حالا نتونستم بنویسم این بوده که دست به قلمم خیلی که نه اصلا خوب نیست. خیلی دوست دارم مثل شما بنویسم. سبک نویسندگی شما خیلی تآثیر گذاره. ولی چه کنم که نمیتونم. (در صورت امکان کمکم کنید خوشحال میشم).
گاهی میگم شاید غلام کبیری خودش میخواد گمنام بمونه و هیج جایی به اسمش نشه به هر حال هرچی باشه بسیجیان نامشان در گمنامی معنا میابد. ولی این دلیل نمیشه که ما ها وظیفه خودمون رو در قبال شهدای سال فتنه و محاکمه سران فتنه انجام ندیم.
به امید آن روز که ……….
غلطشونو کردن:
آمریکایی‌ها قرآنها را به آتش کشیدند
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906210538
فردا؛ تجمع دانشجویان در مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906210931
کاش منم بودم
موندیم همه کار کردن بعد تجمع…
ولی کاش منم تو تجمع بودم…
در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب الهی ها.
خودش یک دنیا حرفاست
ما همه از بلاگفا کوچ کردیم به پلاکفا من حتی یکی از دوستانمون وقتی دید نمی تونه تو بلاگفا
پلاکفا را پیوند بگیره و اینکه شما با ادرس پلاکفا نمی تونید برای بلاگفایی نظر بذارید با اینکه سیاسی نویس نبود اما کوچ کرد
واقعا که
در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب الهی ها.
واقعا هم همین جوره توی شهر ما هرکی هرجور عروسی و مراسم غیره بخاد بگیره با خیال راحت این کار و انجام میده ولی اگه هیئت ما بخاد یه سخنرانی انجام بده از هزار ارگان و اداره باید اجازه بگیره
جریان چیه مثه این که خیلی دلتون پره!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
سلامم رو نوشتید چه عجب !! پس اگر انتقادی باشه نمیزارین ؟؟!!
کوچه کثیف
D:
بسم الله
پس بگو چرا ما تو این دو هفته هرچی شما رو لینک کردیم نشد؟
فکر می کردم اشکال از قالب وبلاگه یا محدود بودن لینکهاست.
با این حال اگرچه ما فلانفایی هستیم ولی به کوری چشمش لینکت رو تو وبلاگ گذاشتیم(با ترفند البته) و یک پست هم برای تو دهنی رفتیم. ما از بلاگفا علیه خودش استفاده می کنیم!
حسین ول کن بنیاد شهیدو شهدا پروندشون تو قلب ماهاست
به خدا بابا اکبرت نمیبخشدد اگه بخوای سکوت کنی به خاطر این بشرمی که نسبت به قران کردن
ای خدا…حیف شد ماه رمضون رفت لااقل سحرا با مناجاتهای حاجی دلمون باز میشد وقتی گریه می کردیم آروم و بی صدا…
خدایی ماه رمضون کمتر دلمون می گرفت…
دلبر من هر سحر بر دیدنم مشتاق بود***آنکه بوده هر سحر چشم انتظارم رفته است
“اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، بسم الله الرحمن الریحم ،
انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون“
چنگیز دوباره زنده شد ، مغول ها برگشته اند . دوباره علم می سوزانند
چهارصد سال ادعای تمدن غرب به باد فنا رفت !
قرآن را خدا حافظ است
این ایالات متحده ی آمریکا بود که در آتش سوخت .
امشب راس ساعت ۹ ، ده عکس از باراک حسین اوباما را در اتش خواهم سوزاند .
و از همین لحظه به بعد فقط یک حکم جهادم می خواهم ، تهیه بلیط ، اسلحه و نحوه ی به درک واصل کردن راخودم خوب بلدم !
همین متن به انگلیسی ( ارسال شد به ۱۰۰ ایمیل آمریکایی)
Genghis was revived, the Mongols are back. Science can burn again
Four hundred years of civilization, the West Wind’s claim was doomed!
Quran is Allah Hafiz
The United States was an America that fuels the fire.
Ross tonight at 9 pm, ten photos from Barack Hussein Obama will burn in the fire.
And the moment onwards only one sentence I Jhadm, tickets, weapons and how to make myself understood filed well I know
می بینم که تابلو شدیم…
از تابلو بودن در آمدیم! داشتم تغییرات اینجا را رصد می کردم.
هر کی بهت چپ نگاه کرد بگو خودم گوششو ببرم
راستی منم به آدرس
http://www.paiam.pardisblog.com
انتقال یافتم
واقعا ما را چه شده ؟
به کتاب اسمانی ما توهین کردند و ما فقط فکر تجمع هستیم
ای کاش …………………………………………..
او می اید منتظران اماده باشید
سلام دیدید قرآنها رو سوزوندن؟ بی آبرو شدیم پیش اباصالح
یا مولانا یا صاحب الزمان الغوث الغوث
آن قدر با گناه قلبت را شکاندیم، آنقدر نیامدی که دل دنیا شکست از نیامدنت.آنقدر نیامدی که عده ای از همه جا بی خبر که از اهالی تاریکی اند منبع نور هستی را آتش زدند و ما را با شرم ناتمام و بی حد در برابر شما نتها گذاشتند.
یا مولانا یا اباصالح
آنقدر نیامدی که باور کردیم تنهاییم
سلام داداش روز شمار عاشورات نیست !!! ساعت ۳ بعدازظهر یکشنبه .
آیت‌الله مجتهد شبستری:
امروز حمایت از رهبری حمایت از امام زمان (عج) است
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906211056
راستی قالیباف رو خوب منفجرکردین. ایول. :-))))
ماجرای این عکسا چیه هی دارن زیاد میشن؟؟؟
چه عکسهای قشنگی
.
تو سفر گرفتین؟
.
.
احتمالاً اون پیرمرد هم پدر شهیده
حالا حکمت این عکسها چیه؟
ایاش یادم رفت ایا؟
همین طور دارید عکس اضافه می کنید. حالا اینها مال کجاست؟ طالقان یا اورازان؟
اصلا می دونید خوبی کامنت گذاشتن من چیه؟ قطعه ی بیست و شش گل باران می شود. با صفا می شود.
وای چه عکسایی! کوه و در دشت و آفتاب گردان و شاخساران و اون یکی هم احیانا مال همدان نیست؟
سلام
کاش میشد دعوت ما رو قبول میکردید
نمیدونید چقدر خسته بودیم از حرفهای تکراری و سوالهای بی جواب که با شما تماس گرفتیم
میخواستیم تو برناممون برای اولین بار به سوال تکراری “بعد از شهدا ما چه کردیم؟” جواب بدیم و در حال حاضر فقط شما رو نمونه بارز و الگوی یک جوانی که داره این راه رو طی میکنه یافتیم…
ما رو شما به عنوان داداش حسین بچه بسیجی ها حساب کرده بودیم….
کاش …
ما هنوز هم منتظر تماس شما هستیم.
یا حق…
من برم که دیگه سایتتون کم کم داره قاطی می کنه. صفحه را به هم ریخته نشان می دهد. خدانگهدار.
به به
هر دم از این باغ بری می رسد
آقای قدیانی
.
بی حرمتی به قرآن چی میشه؟
.
چرا ما کاری نمی کنیم
.
آتش زدن عکس اوباما چه دردی را دوا میکنه برادر امیر علی
اونا هر روز شاهد آتش کشیدن عکسشون هستند
کار دیگه ای باید کرد
آیت‌الله سید احمد خاتمی در گفت‌وگو با ایسنا در مورد عمل منفور قرآن‌سوزی در آمریکا گفت: انا لله و انا الیه راجعون. اهانت به قرآن کریم داغ سنگینی است که باید این مصیبت را به محضر حضرت بقیه‌الله الاعظم حجت ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداه که قرآن ناطق و صاحب قرآن است تسلیت گفت.
بابا به خدا … آخه این چه شانسیه؟؟؟
تورو خدا متحدین ما (شبه اصول گرایان) رو نیگا کنید…فقط سیاست نعل ومیخ رو یاد گرفتن…
ای خدا……….
سلام به اقای حسین قدیانی و بازدیدکنندگان این مکان مقدس
………………….
انا لله و انا الیه راجعون
.
مرگ بر امریکا و ایادی اش
مرگ بر اسرائیل و صهیونیسم
مر گ بر شیوخ عرب بی غیرت و پول پرست
.
بسوزانید قرآنها تا آتش گرایش به اسلام را شعله ور تر کنید
بسوزانید تا دموکراسی و آزاداندیشی تان گوش فلک را پاره کند
بسوزانید تو با آمدن مهدی آل محمد کاخ سفید با کاخ نشینانش ویران شوند
بسوزانید
اینها که می سوزانید اوراقی بیش نیست
مگر ۱۴۰۰ سال پیش پدرانتان کلام خدا را بر سر نیزه نکردند؟
مگر قرآن ناطق را در محراب نسوزاندند؟
مگر بر لب و دندان قاری قرآن تازیانه نزدند؟
چه شد؟
اسلام بیشتر شناخته شد وتعداد مسلمانان بیشتر شد
با این کار چهره واقعی تان را به دنیا نشان می دهید
ولی بدانید قرآن در سینه تک تک مسلمانان است
اگر میخواهید اسلام را بسوزانید باید تک تک مسلمانان را بسوزانید
.
از شنیدن این خبر خونم به جوش آمده
.
مرگ بر امریکا
مرگ بر صهیونیسم
.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
دوست عزیز خوشحالم که در این راه گامی بر داشتی .
منتظر حضورتان هستم .
یا علی
تا با مشایی هستی …… احمدی ما نیستی
خیلی برام د ردناکه که ادیب یزدی همه به صف این آقایون پیوسته
وای بر ما که ماهمان چقدر تنهاست در میان این بی بصیرت ها
راستی این پر خیلی عظمت داره . چرا که امام صادق علیه السلام هم از این پر یاد کردند .
حضرت فرمودند وقتی دوستداران اهل بیت می نشینند و با هم در مورد مسائل دینی مباحثه میکنند من دلم میخواد تبدیل بشم به یک ( پر) و بنشینم روی دامنشون .
یاحق
داداش حسین سلام-
حرف بدی توی نوشته مون ننوشته بودیم که کامنتش رو تإیید نکردید ولی بازم اختیار با خودتونه.
هیچکدوم از کانت های پیام فضلی رو تأیید نکنی بازم داداش حسین بچه بسیجی ها و فلافل خورهای مسجد ارکی.
فدایی داری چه بخوای چه نخوایی…
به فطرس ملک :
خط بعد از آتش زدن رو نخوندید ؟!!!
بزرگوار ما سراسر خشم مقدسیم و به خروش آمیده ایم و اماده ی طوفان امـــــــــــــا مطیع امر رهبریم
بگو که دارن همه چیز همه دارو ندارمون رو اتیش میزنن…
داداش حسین
اینجا ظاهرا تنها جای جمع شدن بچه بسیجی هاست
امروز دکتر یامین پور تنها مونده
لابی ها ی قدرت اون برنامه اش رو حذف کردن
احساس میکنم اگر واکنش موثری صورت نگیره بعد نوبت ۲۰ و ۳۰و بعد هرچی …
شاید بعد نوبت به قطعه ۲۶
میدونم شما از این برنامه دل خوشی نداری و نقد هم داری
امام امروز شاید تکلیف باشه
این پیام رو براش گذاشتم:
سلام
من با چند تا از بچه های دانشگاه شما دوستم و از قدرت این دانشگاه در ایجاد و طراحی جریانات فکری باخبرم
به نظرم باید از این قدرت برای پخش دوباره ی برنامه ولو با چهره ای جدید اقدام کنید
نه برای اینکه برنامه ی شماست
به حسب تکلیف
و اینکه این بلا فردا سر مابقی برنامه ها(صرفا جهت اطلاع) نیاد
تا حالا از خودمون پرسیدیم
آیا صدا و سیما جرات داره برنامه ی نود رو تعطیل کنه؟
چون مخاطبهای منسجمی داره
این انسجام رو انجام بدین
ماهم پایه ایم
سلام داداش . خواندمتان .
غلط زیادی کرده مردک . ریختن خونش حلال است حلال ! آستین غیرت ما آماده است …
یک نکته ی جالب اینکه علی رغم تلاشهای مذبوحانه ی فلانفا برای جلوگیری از پیوند قطعه ی ۲۶ من تونستم مشت محکمی بهش بزنم و لینکتون کنم . حضور در فلانفا فقط مصداق ضرب المثل خار در چشم دشمنان هست وگرنه …
سلام دادش حسین
………………….
سلام داداش.
خیلی خوشحالم از اینکه دوباره تونستم بیام تو قطعه.
وبلاگم با دانلود فیلم مهم ظهور و یه سری خبر ویژه و خط قرمزی به روز شده.
اگه کلیک کنی خوشحال میشم: ☽ حضرت ماه
☽ حضرت ماه
http://hazratekhamenei.blogfa.com/
منم قرآن، کتاب عشق و عقل و دانش و تقوی
به حکم آیت عدلم ، ستمگر را کنم رسوا
به ظالم آتش خشمم ، به عادل بارش جودم
به کام مؤمنان نوشم ، به چشم کافران دودم
منم در هر زمان ، مستضعفان را بهترین سنگر
منم کوبنده بنیاد هر طاغوت عصیان گر
بیا یکدم تماشا کن ، گلستان محمد را
نگر در آیه های من ، جمال آل احمد را
بود هر آیه ام، رمزی، ز لطف و رحمت داور
به ایمان و عمل باشد ، مسلمان از همه برتر
به فرق دشمن بی دین ، من آن شمشیر خونبارم
منم قرآن ، که یاری چون حسین بن علی دارم
سلام بر حسین*
قرآن ها سوختند ، حکم جهادم کجاست ؟
http://lajman.blogsky.com/1389/06/21/post-12/
…………………….
آتش زدن به قران اهانت به دین است اعلام جنگ جدی به کل مسلمین است
با «رهبر ـ بغض ـ پاکستان» به روزم….
سلام
با طرح “کجایی خادم الحرمین! ” به روزم
یه نظر
یه پرچم خیلی بزرگ آمریکا رو در مقابل رسانه ها به آتیش میکشیم
تا بدونن اگه دستمون به خودشون برسه
چیکارشون یکنیم
آه که اگر سلمان رشدی ملعون رو کشته بودیم
امروز کسی جرات نمیکرد…
خدا لعنت کنه اونایی که زمان خاتمی دستشون رو گذاشتن تو دست روباه پیرو پاشون رو روی وصیت حضرت امام در مورد سلمان رشدی
برای رسیدگی به جرایم سران فتنه در دادسرای تهران پرونده‌ای تشکیل شده است
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906211254
سلام
البته تجمع شاید کار کمی باشه
ولی فعلا اولین کاری هست که به ذهن میرسه
خبرگزاری فارس: دانشجویان دانشگاه‌های تهران در اعتراض به هتک حرمت به قرآن‌کریم در آمریکا، فردا در مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران (سفارت سوئیس) تجمع میکنند. به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، دانشجویان دانشگاه‌های تهران در اعتراض به اقدام کشیشهای آمریکایی در توهین به قرآن‌کریم، در مقابل سفارت سوئیس در تهران تجمع میکنند.
“”
این تجمع اعتراض‌آمیز با حضور دانشجویان دانشگاه‌های تهران و تشکل‌های دانشجویی فعال از ساعت ۱۶ فردا دوشنبه ۲۲ شهریور در مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران(سفارت سوئیس) برگزار خواهد شد. “”
خبرگزاری فارس رو هم پیدا کردم
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906210931
امام خامنه ای : انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است
☽ حضرت ماه
http://hazratekhamenei.blogfa.com/
ستاره ها
حالا که دستمون به آمریکایی های خبیث نمیرسه جلوی دفتر حافظ منافعشون لااقل تجمع کنیم
مثل تجمع جلوی بنیاد شهیدن شه که هیشکی نیومد
این فرق میکنه لاقل بنیادشهید هیچی نباشه خودیه این کشیشهای مسیحی صهیونیست غیرخودی پست خبیثن
همه کسایی که اینجا میگن آماده ایم یه کاری کنیم لاقل تجمع فردا رو خالی نذاریم
ساعت۴ جلوی دفتر حافظ منافع امریکا (سفارت سوییس)
آخ جون 🙂 بالاخره منم نقطه چین شدم
عدم تایید تو پروندم داشتما ولی نقطه چین نه، که دیگه دارم 🙂
#ترجمه انگلیسی#
این دود، اولین چشمی که نابود خواهد کرد، چشم مسیحی صهیونیست های کاخ سفید است. ما نیز برای جنگ با خفاشان آماده ایم. خون مان به جوش آمده است. مسیحی صهیونیست ها این بار و برای این غلط زیادی، هزینه بزرگی خواهند پرداخت. این هزینه شمارش معکوس برای مرگ شان است. هان ای عزرائیل! آستین غیرت ما آماده است؛ دستت را فرو کن در حلقوم غرب وحشی و انتقام خون سپیده را سحر را از شب پرستان بگیر.
The smoke burned the Koran, which will destroy the first eye, the eye is the Christian Zionists, the White House. We are ready for war with the bat. Our blood is boiling. Christian Zionists, this time for this great wrong, they pay a large fee. This cost is the countdown to their death. A Han Zrayyl! Our enthusiasm for Austin is in your hand down the pharynx by the Wild West and avenge the dawn of magic night take worshipers.
نکته آخرتون انگار برا من بود…
حاجى این حرامیها چند وقتى است بد جورى دارند آیت الله جنتى را مى کوبند… گرا را هم از روسایشان گرفته اند که آنها هم از جاهایى مثل نظریه فوکویاما گرفته اند… فکر نمى کنم دیگر لازم باشد که بنده توضیح دهم که چرا این بار جاى درستى را نشانه رفته اند…
الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله
همین و دیگر هیچ . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
به سفارش سید احمد:
بازدید امروز: ۳۸۴۷
بازدید دیروز: ۲۸۵۸
افراد آنلاین: ۲۴
بازدید کل: ۷۱۱۴۷۷
به قول سید احمد:
فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری داداش حسین بسیجیا
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=61424
آخه به این رئیس جمهور چی بگیم ما… شاخم دراومد!!!
سلام داداش حسین ایشاالله که این دود مثل اب و جارو بشه دل های بعضی هارو هم اب و جارو کنه .البته کوری چشم بعضی دیگر که جای خود داره.
تاج سرین.
التماس دعا
یا علی
سلام خداقوت من تازه رسیدم چقد متن برم بخونم
اخ جون طالقان…..
قرآن نور است و خداوند حافظ آن
Quran is light and God of the Quran protects
Quran is light and God of the Quran protects
Quran is light and God of the Quran protects
Chengiz is alive again. Moguls are back. They burn science again
Four hundred years of culture claim is gone with the wind.
Allah protects Koran.
It was the US that was burnt in fire.
Tonight, at 9 P.M. I will burn 10 of Obama pictures
And from now on, I just need permission for Jihad. I know the way of getting ticket, finding weapon, and sending those who were responsible to hell very well.
!
نشانی سفارت سویس ( حافط منافع امریکا)
خیابان الهیه، خیابان بوستان، پلاک ۱۳
تلفن: ۲۲۰۰۸۳۳۳
نمابر: ۲۲۰۰۸۴۵۴
فردا ساعت ۱۶
ضمنا
همه ی ما گوشی تلفن همراه داریم / همه در خانه کبریت دارم / اگر پرینتر ندارم هزینه ی پرینت گرفتن از عکس اوباما فقط ۱۰۰ تومان / بسم الله ..
عکس و کلیپ هایی اون باید در سراسر وب پراکنده بشه .
امام خمینی : من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که دراین دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام.
☽ حضرت ماه
http://hazratekhamenei.blogfa.com/
ترجمه ی متن داداش حسین به زبان سویدی ( ارسال شد به نمابر سفارت سویس ) :
این دود، اولین چشمی که نابود خواهد کرد، چشم مسیحی صهیونیست های کاخ سفید است. ما نیز برای جنگ با خفاشان آماده ایم. خون مان به جوش آمده است. مسیحی صهیونیست ها این بار و برای این غلط زیادی، هزینه بزرگی خواهند پرداخت. این هزینه شمارش معکوس برای مرگ شان است. هان ای عزرائیل! آستین غیرت ما آماده است؛ دستت را فرو کن در حلقوم غرب وحشی و انتقام خون سپیده را سحر را از شب پرستان بگیر.
Röken, som kommer att förstöra det första ögat är ögat den kristna sionisterna, Vita huset. Vi är redo för krig med slagträ. Vårt blod kokar. Christian sionister, denna gång för denna stora fel, de betalar en stor avgift. Denna kostnad är nedräkningen till sin död. En Han Zrayyl! Vår entusiasm för Austin är i handen ner till svalget med vilda västern och hämnas gryning magiska natt tar dyrkare. Inte ens du och våra andra Mlayk, alla skyldiga Qranym. Min ängel gudomliga Guds ord och Koranen. Koranen, andra än tålamod är tystnad. Ner.
ترجمه ی متن داداش به زبان عربی ( ارسال شد به نمابر سفارت عربستان) :
الدخان ، والتی سوف تدمر العین الأولى ، العین الصهاینة المسیحیین ، فی البیت الأبیض. ونحن على استعداد للحرب مع الخفافیش. دمنا یغلی. المسیحیون الصهاینة ، وهذه المرة عن هذا الخطأ الکبیر ، فإنها تدفع رسوم کبیرة. هذه التکلفة هو العد التنازلی لموتهم. وهان l! لدینا الحماس لأوستن هی یدک حسب البلعوم والغرب المتوحش للانتقام من فجر لیلة سحریة تأخذ المصلین. ولا حتى أنت و جهودنا الأخرى ، وکلها تدین. بلدی الکلمة الإلهیة ملاک الله والقرآن. القرآن الکریم ، وغیرها من الصبر والصمت. نبدأ.
ترجمه ی متن داداش به زبان ارمنی : (ارسال شد به ایمیل روابط عمومی کلیسای کاتولیک)
Ծուխը, որը կործանելու առաջին աչքով, աչքի է քրիստոնեական Zionists, Սպիտակ տանը. Մենք պատրաստ ենք պատերազմի հետ քեֆ. Մեր արյան մեջ կազմում է եռում. Քրիստոնեական Zionists, այս անգամ այս մեծ սխալ է, նրանք վճարում են խոշոր վճար. Այս արժեքն է countdown իրենց մահվան. A Հան Zrayyl! Մեր ոգեւորությունը համար Օսթին է ձեր ձեռքը վար ըմպան կողմից Վայրի Արեւմուտքի եւ վրեժ մայրամուտն կախարդական գիշեր տեղի worshipers. Ոչ նույնիսկ ձեզ եւ մեր մյուս Mlayk, բոլոր պարտական Qranym. Իմ հրեշտակ աստվածային Աստծո խոսքն է եւ Qur’an. Quran, այլ, քան համբերություն է լռությամբ. Ստանալ ներքեւ.
ترجمه به زبان فرانسوی
La fumée, qui va détruire le premier œil, l’œil sont les sionistes chrétiens, la Maison Blanche. Nous sommes prêts pour la guerre avec la chauve-souris. Notre sang est en ébullition. Sionistes chrétiens, cette fois pour ce grand mal, ils paient une redevance élevée. Ce coût est le compte à rebours de leur mort. Un Zrayyl Han! Notre enthousiasme pour Austin est dans votre main le long du pharynx par le Far West et de venger l’aube de la nuit magique de prendre fidèles. Pas même vous et nos autres Mlayk, devons tous Qranym. Ma parole divine ange de Dieu et le Coran. Coran, autre que la patience est le silence. Descendre.
ترجمه به زبان عبری :
העשן, אשר יהרוס את העין הראשונה, העין היא הנוצרים הציונים, בבית הלבן. אנחנו מוכנים למלחמה עם המחבט. הדם שלנו הוא רותח. נוצרים ציוניים, זה הזמן הגדול הזה לא בסדר, הם משלמים עמלה גדולה. עלות זו היא הספירה לאחור אל מותם. Zrayyl האן! ההתלהבות שלנו על אוסטין היא בידך את הלוע על ידי המערב הפרוע לנקום את השחר של הלילה הקסם לקחת המתפללים. אפילו לא לך ולא Mlayk אחרים שלנו, כל חייב Qranym. מילה שלי המלאך האלוהי של אלוהים ואת הקוראן. הקוראן, מלבד סבלנות היא השתיקה. תתכופף.
و از هر چه بگزریم سخن دوست نکو تر است :
غلط کردید بیشمارید : (آنگلیسی)
Mistake thah you think you are too
Mistake thah you think you are too
Mistake thah you think you are too
داداش الهی درد و بلای خودت و خانواده بخوره تو سر اوباما …..خودمونیم چقدر از دوست و دشمن فحش میخوری اینو وقتی فهمیدم که یکی درباره کامنتی که برات گذاشته بود میگفت.ولی خوب برای اقا سجاد نوشابه باز کردیا….
سلام
قسمت تکمیلی بند آخر را که خواندم کمی آسوده خاطر شدم . مدتی بود که من از گوشه و کنار این حرفها را می شنیدم اما زیاد مهم به نظر نمی رسید تا اینکه چند وقت پیش در وبلاگ یکی از برادران که به خاطر ستاره ماه بودن احترامش و البته احترام همه ستاره ها بر ما واجب است مطلبی خواندم که شدید مرا آزرد . برادر دیگری در وبلاگ ایشان کامنت گذاشته بود و با لحنی که بی شباهت به توهین نبود از خانمها نالیده بود شبیه هیمنها که شما گفتید .
من کلی بهم برخورد حس کردم تمام ماهیت خواهران عفیفم را زیر سوال برده این برادر ظاهرا تند رو .
دقت کرده باشید مدتها بود که هیچ جا کامنت نمی گذاشتم به این علت .
کاملا لمس می کنم که این چیزها اگر هم باشد که کم هست را نباید در بوق و سرنا کرد
حسین ایا پاره کردن قران کمتر از پاره کردن عکس امام خمینی بود؟؟؟؟
چرا همه ساکتن ؟؟؟؟
چرا صدا و سیما فقط به خبر اکتفا کرده؟؟؟؟
یادت میاد همین صدا و سیما وقتی عکس امامو پاره کرده بودن چه تبلیغاتی راه انداخت…
باید هم راه مینداخت…
ولی این انصافه الان که قرانو پاره کردن اینقد ساکت باشه؟؟؟؟
خمینی جز از قران طرفداری کرد که تو قلب همه جا گرفت؟؟؟
چرا باید اینطور بشه ؟؟؟
تو منو حالیم کن شاید من نفهمم
شاید اشتباه میکنم
به علی : ( البته با اجازه مدیر سایت )
برادرم از صبح همه ما مملو از خشم مقدسی هستیم که تا عاملان این کار سر جای خود نشانده نشوند آرام نمی شویم .والبته از کم کار یصدا و سیما دلخور . و صد البته معتقدیم که امام فرزند خلف کتب قرآن بود .
اما یک نکته را که به نظرم قابل تامل اسننباید فراموش کنیم . اقدام عده ای ابله علیه عکس حضرت امام از طرف مدعیان خط امامی شکل گرفت و باید چهره منافقانه آنها نمایان می شد ما این اقدام در عین نابخشودنی بودن و وقیحانه بودن از طرف دشمنان قسم خورده قرآن انجام گرفته و دشمنی آنها بر هیچ کس جز عده ای خود را به خواب زده پوشیده نیست .
به نظرم صدا و سیما اگر حرکت اعتراض آمیز مسمانان را بیشتر پوشش دهد بهتر است
ببخشید اگه کامنت قبلی رو خواستید تایید کنید در صورت امکان تو خط ۴ ” کتب ” بشه ” کتاب ” و تو خط ۷ ” ما ” بشه ” اما”
ما را نیز حالی کنید.ممنون میشم.
به پیامبر رحمت(ص) توهین کردید، نقاش جانباز مسلمان ما تمثال مبارک حضرت مریم(س) را کشید
”جن‌گیر“ ساختید، مریم مقدس(س) ساختیم
کاریکاتور پیامبر اسلام را کشیدید، ”بشارت منجی“ را ساختیم
ملت ایران، طلایه دار جنبش اسلامی را محور شرارت نامیدید، از باب مودت و رأفت اسلامی وارد شدیم و دم از دوستی با مردم امریکا زدیم
ولی اینبار مسلمان کوتاه نخواهد آمد. ما اگر کسی به صورتمان سیلی زد طرف دیگر را نشانش می دهیم تا شرمنده اش کنیم. ولی اگر وقیحی به دین و مکتب و اعتقادات و مقدساتمان اهانت کرد چنان سیلی به گوشش می نوازیم که دنیا تا ابد برایش تیره و تار گردد…
مسلمان می‌میرد ذلت نمی‌پذیرد…
سلام برادر
میبینم به دارالمومنین همدان هم تشریف آورده بودی
بابا یه خبری
چیزی میدادی خب!
داداش دستت درد نکنه که آدرس تجمع فردا رو بالای پست بزرگ زدی
از ظهر تا حالا کلی دنبال آدرس داشتم میگشتم
فقط یه کوچولو گویاتر بشه عالی میشه مثلا اگه کلمه “خیابان” قبل از کلمه “بوستان” قید شود و در آخر “پلاک ۱۳”
سلام قولا من ربّ رحیم
” مسیحی صهیونیست ها این بار و برای این غلط زیادی، هزینه بزرگی خواهند پرداخت. این هزینه شمارش معکوس برای مرگ شان است. هان ای عزرائیل! آستین غیرت ما آماده است. ”
طیب الله داداش حسین، اینک در این سکوت مرگبار بهت و درد، زیباترین کلام را بیان کردی.
یا علی
سلام آقا حسین ، بنده نیما ( مه شکن ) به همراه مرتضی ( جوان امروز ) فرداانشا الله راهی مشهد مقدس می شویم . قطار مستقیم نیست ، ۴ ساعت در تهران توقف داریم ، ما سه شنبه ۲۳ شهریور صبح می رسیم تهران انشاالله .
می خواستیم اگه وقت داشته باشین یه قراری بزاریم زیارتتون کنیم . چند تا راهنمایی و کمک ازتون می خوایم و دیدن روی ماهتون . لطف بزرگی در حق ما می کنید اگه قبول کنید . لطفا هر چه زودتر ما را از تصمیمتان آگاه سازید . ممنون
http://www.mehshekan.persianblog.ir
http://www.javanemruz.persianblog.ir
nima_mpe@yahoo.com
اَلسّلامُ علیکَ یا اَبا عَبدالله السّلام عَلیکَ یَا ابنَ الرَسولَ الله السَلامُ عَلیکَ یَابن اَمیر المُومنینَ وَ ابنَ سیدّ الوَصیینَ السّلامُ عَلیکَ یَا ابنَ فاطمَةََ سَیدة نِساء العالََمینَ السَّلامُ عَلیکَ یا ثارالله وَابنَ ثاره وَالوِترَ المَوتورَ السَّلامُ علیکَ وَ عَلیَ الارواحِ الّتی حَلّت بفنائِکَ عَلیکُم مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ اللّیلُ وَ النَّهارُ یا ابَا اعبدالله لََقَد عَظُمَتِ الرَّزیَّة وَجَلت وَ عَظُمَتِ المُصیبَةِ بِکَ عَلینا وَ عَلی جمیعِ اَهلِ الاسلامِ وَ جلَت وَ عَظمت مُصیبَتُکَ فِی السَمواتِ عَلی جَمیعِ اَهلِ السمواتِ وَلَعَن اللهُ اُمةً اسّسَت اَساسَ الظُلمِ وَ الجَورعَلیکُم اَهلَ البَیتِ وَ لَعنَ اللهُ اُمةً دَفَعتکم عَن مَقامکُم وَ اَزالَتکُم عَن مراتِبُکُمُ الَّتی رَتّبکُمُ الله فیها وَ لَعَن الله اُمةًََ قَتَلَتکُم وَ لَعنَ الله المُمَهدینَ لََهم با التَّمکین مِن قتالِکم بَرءتُ اِلی الله وَ الیکم ِمنهم وَ مِن اشیاعِهِم وَ اَتبائِهم وَاَولیائهم یا اَبا عَبدالله اِنی سِلم؛ لِمَن سالَمَکم وَ حَرب لِمَن حارَبَکم الی یَوم القیامةِ وَ لَعنَ اللهُ الَ زیادوَ ال مَروانَ وَ لَعن الله بَنی امیةَ قاطِبةً وَ لَعنَ الله ابنَ مَرجانةَ وَ لَعنَ الله عُمَرَ بنَ سعدٍ وَ لَعنَ اللهُ شمراً وَ لَعنَ اللهُ اُمةَ اَسرَجَت وَ الجَمَت وَ تَنَقَّبَت لِقتالِک بابی اَنتَ وَاُمی لَقَد عَظمَ مُصابی بِکَ فاسئَلّ اللهَ الذّی اَکرَم مَقامَک وَ اَکرمنی بکَ ان یرزقَنی طَلبَ ثارکَ مَعَ امام منصورٍ مِن اَهل بَیت محّمد صَلی الله عَلیه وَ اله اللّهمَ اجعَلنی عِندکَ وَجیهاً بالحسینِ عَلیه السّلام فی الدنیا وَ الاخرة یا ابا عَبدالله انّی اَتقّربُ الی الله و الی رَسوله وَ الی اَمیرالمومنینَ وَ الی فاطمةَ وَ الی الحَسن وَ الیکَ بموالاتکَ وَ باالبَرائَة ممّن قاتَلَک وَ نصٌبً لًکً الًحرب وَ باالبرائَة ممّن اسّس اَساسَ الظّلمِ وَ الجَور عَلَیکم وَاَبرَءُ الی الله رَسوله ممّن اسَسّ اساسَ ذلکَ وَ بَنی عَلیه وَجَری فی ظُلمه وَ جَوره عَلیکم وَ علی اَشیاعِکم بَرئتُ الی الله وَ الیکم مِنهم وَ اتقّربُ الی الله ثمّ الیکم بِموالاتکم وَ موالاة وَلیکم وَ بالبرائَة من اَعدائکم و الناصِبینَ لَکم الحَربَ وَ بالبَرائَة من اشیاعِهم وَ اَتباعهم انّی سلم؛ لمَن سالمکم وََ حَرب لِمن حاربَکم وَ وَلی لمن والاکُم وَ عدّو لمَن عاداکم فاسئلُ الله الذّی اَکرمنی بَمعرفتِکم وَ معرفةِ اَولیائِکم وَرزقنَنی البرائةِ من اَئکم اَن یَجعَلنی مَعکم فی الدُنیا وَ الاخرةِ وَ ان یثّبت لی عِندکم قَدمَ صدقٍ فی الدنیا وَ الاخرة وَ اسئَلهُ اَن یُبَلّغَنی المَقامَ المَحمودَ لکم عندَالله وَ اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارکُم مَعَ امامٍ هدیً ظاهرٍ ناطقٍ بالحقّ منکّم وَ اسئَلُ الله بحقّکم وَ بالشّان الذّی لَکم عندَه اَن یُعطینی بمصابی بکُم اَفضَلَ ما یُعطی مُصاباً بمصیبَة مصیبَة ما اَعظمها وَ اَعظَمَ رَزیّتَها فی السلام وَ فی جَمیعِ السَموات وَ الارض ِ اَللهمّ َ اجعَلَنی فی مَقامی هذا ممّن تَناله ُ منکَ صَلَوات وَ رحمة وَمَغفرة اَللّهم اجعَل مَحیایَ مَحیا مُحمد وَ ال محمد وَ مَماتی مَمات مّحمد وَ ال محمد.اللهم انّ هذا یَومُ تَبَّرکت به بَنو اُمیةَ وَ بنُ اکلَة ِ الاکبادِ الّلعین ابنُ الّعین علی لسانکَ وَ لسان ِ نَبّیکَ صَلّی الله عَلیه ِ وَ اله ِ فی کلّ مَوطن ٍ وَ مَوقف ٍ وَقفَ فیه نَبیکَ صلی الله علیه وَ اله ِ اللّهم العَن اَبا سُفیان َ وَ معاویه َ وَ یزیدَ بن َ معاویه َ علیهم منکَ اللّعنة اَبدالابدینَ وَ هذا یوم فَرحَت به ال زیادٍ و ال مروان َ بقتلهمُ الحسینَ صلواتُ الله علیه اللهم فضاعف علیهم اللعنَ منکَ وَ العذاب الالیمَ اللهم انّی اَتقّربُ الیکَ فی هذا الیوم وَفی موقفی هذا وَ ایام حیوتی بالبرائه ِ منهم وَ الّلعنة ِ علیهم وَ بالموالات ِ لنبیکَ علیه ِ وَ علیه السلام.اللهم العن اَوّلَ ظالم ظلَمَ حقَ محمد وَ اخر تابعَ لهُ ذلکَ اللهمَ العَن العصابةََ جاهدت ِ الحسینَ وَ شایعَت و بایعَت و تابعَت علی قَتله ِاللهمَ العَنهم جمیعا.السلام عَلیکَ یا ابا عبدالله وَ علی اَرواح الّتی حَلّت بفنائک عَلیکَ من سلام الله ابدا ما بقیتُ وَ بقی اللّیل وَ النّهار و لا جَعلهُ الله اخر العهد ِ منّی لزیارتکَم السلام علی الحُسین وَ علی علّی ابن الحُسین وَ علی اولاد الحُسین وَ عَلی اصحاب الحسین اللهم خصّ انتَ اولّ ظالم باللعن منّی وَابدأ به اَولّا ثّم الثانی وَ الثالثَ وَ الرابعَ اللّهم العَن یزیدَ خامساً وَ العن عبیدالله بن زیادٍ و ابنَ مرجانة وَ عمر ابن سَعد وَ شمرا وَ الَ ابی سفیانَ وَ الَ زیاد وَ الَ مَروان الی یَوم ِ القیمة….
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد………………………………………………………
راستی شماره یادم رفت : ۰۹۳۵۵۶۷………………
سلام خداقوت درود برشما فوق العاده بود به خصوص نکته پنجم اجرکم عندالله
عکس های زیبایی گذاشتین
تخم افتابگردون 🙁 یاد بچگی هام افتادم چقد میخوردم ولی چرا تخماش سفید بودن 🙂
#World Zionism death / bat are ready for war #
#مرگ صهیونیسم جهانی/ برای جنگ با خفاشان آماده ایم#
http://sms88sms.persianblog.ir/post/756/
سلام بر داداش و اهالی قطعه
چقدر خوب نوشتید . تا چهار که خوانده بودم اما ۵ و ۶ یک بند و یک نفس خواندم . ۵ که خودتان از زبان ما صحبت کردید و حق مطلب را هم ادا کردید . اما ۶ ! چقدر دلم برای تنهایی آقا سید مزینانی گرفت .
اما طالقان ! شدیدا دیدنیست . توصیه ام در مقام یک البرزنشین به اهالی قطعه این است که بازدیدی داشته باشند . اما اینکه در سالگرد جلال اورازان بودید هم حکمتی دارد ها . همین چند پست قبل از زبان دل با جلال صحبت کردید و در حوالی سالگرد رفتنش دعوتتان کرد به زادگاهش .
در انتظار بقیه اش هستیم مشتاقانه .
جهت شادی روح بابا اکبر صلوات بفرستیم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فردا ازان ماست همه می اییم ………………….
خدا همسرتون رو براتون حفظ کنه. و البته شما رو برای ایشون.
و کفار با دست خود آتش جهنم را شعله ور تر می کنند … تا مانند هیزم در آن بسوزند …
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
وای بر ما….وای بر اونهایی که این کار شیطانی رو انجام دادن…وای بر اونهایی که تماشاچی این عمل سخیف بودن…وای بر مسلمونهایی که توی اون سه مکان بودن و میتونستن خودشون رو برسونن اونجا ولی کاری نکردن…وای بر این زمونه بی حیا.خیلی ناراحتم.خیلی
اللهم عجل لولیک فرج
چرا تو صدا سیما هیچ خبری نیست؟!انگار اصلا اتفاقی نیافتاده!!!!!
کار درست هم همین بود که اگه غیر از این میکردید با عرض معذرت ظالم بودید. کاملا مشهود بود که به در خواست همسرتون این مصاحبه عقب افتاد(الان شاید بگید از کجا مشهود بود ولی خوب درستش این بود که تو این دو روز تعطیلی به خانواده بپردازید).راستش من بعضی موقعا به همسرتون فکر میکنم که چقدر صبورن و اجازه میدن شما برای ما تو وبلاگ بنویسید و وقتتون بزارید برای اینجا و الان هم از ایشون فوق العاده تشکر میکنم از طرف خودم که تحمل میکنن و با صبوری اجازه میدن شما تو نت هم فعالیت داشته باشی.
زیاد حرف زدم ولی خیلی دوست داشتم از ایشون تشکر کنم که الان فرصتش پیش اومد.
سلام بر حسین (ع)
۹۳ روز تا عاشورا …
شعرحدادعادل در وصف حضرت ماه آیت الله خامنه ای :
ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه
آفتاب صورتت خورشید فردای همه
ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید
ای دو چشم روشنت فانوس دریای همه
خنده‌های گاه گاهت خنده خورشید صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهای همه
ای پیام دلنشینت بارش باران نور
وی کلام آتشینت آتش نای همه
قامتت نخل بلند گلشن آزادگی
سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه
گر کسی از من نشانی از تو جوید گویمش
خانه‌ای در کوچه باغ دل، پذیرای همه
لاله‌زار عمر یک دم بی گل رویت مباد
ای گل رویت بهار عالم آرای همه
خصوصی:داشتم این عکسو میدیدم خیلی خوشم اومدانشالله خدا به حق علی و فاطمه یه فرزند صالح به شما و خانوم عزیزتون عنایت بکنن آمین…
http://s4.aks98.com/images/43683046939201786429.jpg
خدانکنه بری سفر. وقتی میای مثل تراکتور مینویسی
الان چشمام افتاده رو فرش!!
سلام
کاش واسه فردا اطلاع رسانی بیشتری میشد…یعنی مثلا از طریق صدا و سیما هم!!!!
نون و پنیر (گفت و شنود)
گفت: آمریکایی ها اعلام کرده اند که در جریان رخدادهای بعد از انتخابات ایران به تدریج «اصلاح طلبان» را جایگزین سلطنت طلب ها کرده ایم.
گفتم: مأموریت جدید بر اصلاح طلبان مبارک باشد.
گفت: ولی در همان حال برخی دیگر از مقامات آمریکایی اعلام کرده اند که جبهه اصلاحات در ایران مرده است.
گفتم: پس شغل جدید «مرده شوری» هم بر مقامات آمریکایی و اسرائیلی مبارک باشد.
گفت: در یکی از سایت های وابسته به منوشه امیر آمده است که باید از اصلاح طلبان تا آخرین لحظه استفاده کرد و نباید کمک به آنها قطع شود!
گفتم: یارو می خواست خودکشی کنه، مقداری نان و پنیر برداشت و رفت خودشو به ریل قطار بست. پرسیدند؛ اگر قصد خودکشی داری برای چه نان و پنیر با خودت آورده ای؟ و یارو گفت؛ خب اگه تا چند ساعت دیگه قطار نیاد که از گشنگی می میرم!
##فـتـنـه گران در گلوگاه انرژی کشور##
(بُریده ای از روزنامه دیروز “وطن امروز” درباره بهزاد نبوی و صفایی فراهانی و….)
رضا شهیدی:
در سال‌های آغازین انقلاب بسیاری از نبض‌های اقتصادی کشور همچون سازمان بسیج اقتصادی که متولی اصلی اقتصاد کوپنی دولت میرحسین موسوی بود در دستان اعضای شاخص سازمان مجاهدین همچون بهزاد نبوی قرار گرفت. بهزاد نبوی که مدتی وزیر صنایع سنگین شد خود به تنهایی عضو هیات مدیره بسیاری از صنایع حیاتی کشور بود که آخرین عنوان معروف آن به شرکت پتروپارس بازمی‌گردد؛ شرکتی که به‌رغم تاسیس با سرمایه دولتی به عنوان شرکت خصوصی در انگلستان به ثبت رسید و تخلفات عمده‌ای را در زمینه مسائل اقتصادی انجام داده و پرونده‌ای نیز در ارتباط با آن در مجتمع ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی مفتوح شده بود که ظاهرا با رایزنی و توصیه برخی مقامات اجرایی وقت، مع‌الاسف رسیدگی به این پرونده از سوی دستگاه قضایی در حال تعلیق قرار گرفته است. حضور پرویز.ق در شرکت صدرا (صنایع دریایی ایران) که حوزه کاری آن از ساخت کشتی و شناور به سکوهای نفتی و دیگر حوزه‌های نفتی هم رسید، یکی دیگر از ابعاد قدرت اقتصادی سازمان مجاهدین بود.
اعضای جبهه مشارکت نیز بویژه رمضان‌زاده و صفایی‌فراهانی، در شرکت‌های بزرگی چون صدرا، ساتکاپ (شرکت مدیریت ساخت و تهیه کالای آب و برق) و مپنا (مدیریت پروژه‌های نیروگاهی ایران) سرمایه‌گذاری کرده و سرمایه دولتی را به شکل اختصاصی به‌کار گرفته‌اند. ادامه حضور برخی از آنان به عنوان سرمایه‌دار در شرکت مپنا (همچون صفایی‌فراهانی و موسی رفان مدیرعامل سابق مپنا) نشان‌دهنده عمق نفوذ و رانت سیاسی آنان است.
به همین دلیل بود که وقتی در رسانه‌های کشور سخن از ارتباط مافیای برق با خاموشی‌های اخیر به میان آمد، طلب پیمانکاران از دولت موضوع روز رسانه‌ها شد. در کنار فشارهایی که از طریق روزنامه‌های مرتبط با این گروه وارد شد و پرداخت بخش قابل توجهی از این بدهی را در پایان سال ۸۸ در پی داشت، سندیکای صنعت برق نامه‌ای به رئیس‌جمهوری نوشت که فکری برای پرداخت بدهی وزارت نیرو به آنها و پیمانکاران برق شود. به طور کلی سیاست آنان این است که در عین آنکه از خصوصی‌سازی و رفع رانت‌های اختصاصی خود در این شرکت‌ها جلوگیری میکنند، مطالبات خود را بهانه قرار داده و به دنبال آنند تا دولت برای پرداخت بدهی‌شان، قیمت حامل‌های انرژی را بالا ببرد چرا که این امر نارضایتی عمومی را نسبت به دولت دامن خواهد زد. با این حال دولت تاکنون مقابل مافیا مقاومت کرده و تسلیم آنان نشده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد آخرین گلوگاه اقتصادی فتنه‌گران، صنعت برق کشور است بنابراین امید آن می‌رود که با ورود شرکت مپنا به چرخه خصوصی‌سازی و بورس، دست آنان برای همیشه از منافع ملی کوتاه شده باشد.
گفتنی است، یکی از سیاست‌های ستودنی دولت نهم در این زمینه، گسترش حوزه فعالیت جهادگران سازندگی کشور در «قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا» بود که با جذب نیروهای متخصص و متعهد توانست در بسیاری از زمینه‌های مهندسی و تکنولوژیک کشور ورود پیدا کرده و شرکت‌هایی را که به علت رانت‌خواری‌ها و فساد اقتصادی اصلاح‌طلبان به مرز ورشکستگی رسیده بودند، احیا کند. امروز هم باید راه را برای ورود این جهادگران به عرصه انرژی فراهم کرد تا حلقه انحصاری مدیران سابق شکسته و مشکلات صنعت برق کشور مرتفع شود. اتفاقی که اخیرا با ورود قرارگاه به عنوان آلترناتیو شرکت‌های انحصارطلب داخلی و کمپانی‌های پیمان‌شکن خارجی در عرصه نفت و پروژه‌های دریایی کشور شاهد بودیم و می‌رود تا شاهد موفقیت‌های روزافزون در آن عرصه باشیم.
داداش حسین عزیز بچه بسیجی ها
بسیار هم به ما مربوط است که شما کجا می روید و چه می کنید
شما اساسا وظیفه داری هر سفر که رفتی سفرنامه اش را برای ما بیاوری
اوکی ؟
ضمنا به اطلاع می رساند که طبق اخبار واصله
فدای داری هزار هزار
انگشتان دستت پر توان برادر ، با اینهمه تایپ
سلام و تسلیت
ما ساکت نمینشینیم
سکوت هر مسلمان
خیانت است به قرآن
اِوا بندششم رو اضافه کردین من ندیده بودم
الان میرم میخونم ولی باور کنید دوتا اینتر بزنین به جایی بر نمیخوره
به چش و چال ما رحم کنین لطفا
سلام علیکم
خسته مسافرت نباشی
بین همه جملاتت دو نکته مهم وجود داره :
یکی بحث و گفتگوی بیشتر و دقیق تر پیرامون دکتر شریعتی ؛
دوم آخرین جمله ای که در این نوشته زحمت کشیده بودی یعنی مکتب اسلام یعنی مکتب ولایت فقیه ؛
کاش آقای محمود خان و رفیق شفیقش هم فرصت لختی فکر به این جمله را می یافتند . ای کاش …
نه اصلا اینو نمیگیم که اینا به ما چه ربطی داره
اتفاقا من خیلی هم خوشخال میشم وقتی شما از جاهایی که رفتین و چیزایی که دیدین مینویسین
حداقل برای من که خیلی از اینجاهاییو که میگین ندیدم و یا گذری ازشون رد شدم خیلی جالب و آموزنده است
ممنون
اتفاقا داشتم به این کار شما فکر میکردم که هر جا میرید میاید برای ما هم تعریف میکنید و ممنون از این وجدان (که خودتون آخرش اشاره کردید ) و اینکه دوست دارید با ایران و بخصوص روستاها و جاهای بکرش آشنا بشیم و به قول خودمون تک خوری نمیکنید که البته اگه هم نگید تک خوری به حساب نمیاد چون وظیفه ای ندارید و با این حال تعریف میکنید.مرسی زیاد!
# بُریده ای از مقاله روزنامه کیهان؛ مردادماه سال ۱۳۸۶#
#بیانات امام خامنه ای برای شناخت شخصیت‌هاى اثرگذار در زندگى سیاسى، زندگى اجتماعى و…#
امام خامنه‌ای خود بیانات در دیدار اعضاى همایش مرحوم حاج آقا نوراللَّه اصفهانى در سال ۱۳۸۴ نسبت به اهمال در ثبت تاریخ شخصیت‌های برجسته معترض بوده‌اند و فرموده بودند « ما باید شخصیت‌هاى اثرگذار در زندگى سیاسى، زندگى اجتماعى، زندگى علمى و زندگى اقتصادى‌مان را درست بشناسیم… من مى‌بینم اینها در تاریخ‌هایشان دقیق نوشته‌اند که فلان‌کس در چه تاریخى متولد شد … یعنى سعى مى‌کنند این شخصیتها را از لابه‌لاى انبوه چهره‌هاى شناخته و ناشناخته‌ى تاریخ منضبط بیرون بکشند و آنها را روى سکو بنشانند؛ مشخص کنند، و به آنها افتخار کنند. البته این کارها واقعاً هم تأثیر دارد؛ یعنى اینطور نیست که تأثیر نداشته باشد؛ اما ما نه؛ ما شخصیت‌هاى برجسته‌ى‌مان را البته مى‌شناسیم، ولى تاریخ وفات خیلى‌هایشان را هم حتّى نمى‌دانیم، چه برسد به تاریخ تولدشان یا تاریخ ازدواجشان با فلان دختر، که معمولاً غربى‌ها این چیزها را ذکر مى‌کنند. این، نشان‌دهنده‌ى این است که ما به شناسایى و پرداخت چهره‌ى شخصیت‌هاى تاریخى خودمان و تحلیل این چهره‌ها بها نداده‌ایم و این به ضرر ما تمام مى‌شود.»
جالب اینجاست که ایشان در سال ۱۳۷۰ در دیدار با اعضاى «گروه تاریخ» صداى جمهورى اسلامى ایران با اشاره به اینکه در گذشته من دیده بودم که از هر ده پدیده‌ى تاریخى، نُه موردش مربوط به اروپا و امریکا بود؛ نه اینکه مربوط به ایران نبود، اصلاً متعلق به دنیاى اسلام نبود، فرموده بودند:«آنچه را که مربوط به میهنمان است، یا مربوط به دنیاى اسلام و مسائل اسلامى است، بایستى ریز و درشتش را جمع کنیم و بیان نماییم. به نظر من فرقى هم نمى‌کند؛ حتّى تاریخ تولد آدمى که براى خودش شخصیتى بوده، سردارى بوده، یا نویسنده‌ى کتابى بوده، بیاید، تاریخ وفاتش بیاید، حتّى تاریخ ازدواجش هم بیاید»
(متن کامل مقاله: http://khomeynism.persianblog.ir/post/606/)
امام زمان تسلیت تسلیت
اللهم ارزقنی توفیق طاعة
نگید اینطوری…این بهتره: ” میگم که بدونی کجاها رفتنیه”…چی گفتم!!…یه چیزی تو این مایه ها!
امام خامنه‌ای خود بیانات در دیدار اعضاى همایش مرحوم حاج آقا نوراللَّه اصفهانى در سال ۱۳۸۴ نسبت به اهمال در ثبت تاریخ شخصیت‌های برجسته معترض بوده‌اند و فرموده بودند « ما باید شخصیت‌هاى اثرگذار در زندگى سیاسى، زندگى اجتماعى، زندگى علمى و زندگى اقتصادى‌مان را درست بشناسیم… من مى‌بینم اینها در تاریخ‌هایشان دقیق نوشته‌اند که فلان‌کس در چه تاریخى متولد شد … یعنى سعى مى‌کنند این شخصیتها را از لابه‌لاى انبوه چهره‌هاى شناخته و ناشناخته‌ى تاریخ منضبط بیرون بکشند و آنها را روى سکو بنشانند؛ مشخص کنند، و به آنها افتخار کنند. البته این کارها واقعاً هم تأثیر دارد؛ یعنى اینطور نیست که تأثیر نداشته باشد؛ اما ما نه؛ ما شخصیت‌هاى برجسته‌ى‌مان را البته مى‌شناسیم، ولى تاریخ وفات خیلى‌هایشان را هم حتّى نمى‌دانیم، چه برسد به تاریخ تولدشان یا تاریخ ازدواجشان با فلان دختر، که معمولاً غربى‌ها این چیزها را ذکر مى‌کنند. این، نشان‌دهنده‌ى این است که ما به شناسایى و پرداخت چهره‌ى شخصیت‌هاى تاریخى خودمان و تحلیل این چهره‌ها بها نداده‌ایم و این به ضرر ما تمام مى‌شود.»
خدا گاه با یک “چشمه”، چشمه آمده است برای ما بندگان خود.
سلام داداش
اگر خستگی سفر در رفته می شود ایا مصاحبه را بگذارید لطفا
راستی این کتاب چاپ نشد اخر ایا؟
مخلص داداش
عیسی و موسی باز هم پیش محمد شرمنده شدند … تا ساعاتی دیگر در “قطعه ۲۶″
تا ساعاتی دیگر
تا ساعاتی دیگر
تا ساعاتی دیگر
تا ساعاتی دیگر
تا ساعاتی دیگر
….تا ساعاتی دیگر…………………………………………………………………………………………………………………………………………….
سلام بر قطعه ۲۶ و آنکه قلم می زند در آن و همه دوستان و همراهان
چقدر این متنت بین المللی بود و چقدر خوب بود که از اهل و عیال و سفر و اینها می نویسی که کور شود هر آنکه نتواند دید
خودت و خانواده ات سلامت باشید
واقعا عالی بود این متنت با این عکسها و آن شیخ الرئیس که پشت کرده نمی دانم به چه؟ خیلی خیلی زیبا بود
سلام
فقط خواستم بگم اتفاقا یکی از متنایی که من خیلی دوست دارم همین سفرنامه ها و شرح حال هاست
ممنون از شما
سلام
منم می خواستم قطعه ۲۶ رو تو سایتم که بلاگفا ست لینک کنم ولی نمیشد . یعنی این اجازه رو نمیدادن.
سلام به داداش حسین و ستاره های حضرت ماه
وقتی خبر به آتش کشیده شدن قرآن توسط مسیحی های صهیونیسم رو شنیدم به یاد سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی افتادم .نمی دونم شما جریان مصطفی مازح رو شنیدید ؟ همون جوان لبنانی آفریقایی الاصلی که با شنیدن فتوای حضرت امام (ره) در مورد سلمان رشدی مرتد طرح قتل این خائن دست پرورده آمریکا و انگلیس رو ریخت .
هرچند به ظاهر افتخار نابودشدن اون عنصر خبیث نصیب مصطفی مازح نشد اما خداوند بهترین و کاملترین مزد و پاداش وعده داده شده یعنی شهادت را به او عطا فرمود .
آمریکا و صهیونیسم باید خودشون رو برای رویارویی با مصطفی نازح های امام خامنه ای آماده کنند .
امروز ساعت ۱۶ – مقابل سفارت سوئیس جای ما قطعه ۲۶ های شهرستانی رو هم خالی کنید .
این هم آدرس سایتی که به معرفی شهید مصطفی مازح پرداخته :
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=24167
سلام… کاش عکسها زیرنویس داشت…
سلام داداش حسین
دست شما درد نکنه با این نوشته هات، خوندن این نوشته هات هم درس زندگیه هم ایران شناسی و هم درس های اسلامی، همه چیز توش پیدا میشه. لطفا به این نوشته هات ادامه بده. ممنون
زت زیاد
سلام برادر………………….
سلام داداش عزیز و با غیرت بچه بسیجی ها.
…تا عاشورا چیزی نمانده…
عشق یعنی حسین فاطمه
تا نظر” وقت ها برکت کرده” ارسال شد به خودم گفتم توقع هم حدی داره!
خبر تعطیلی رو که شنیدم اینو پرسیدم از همسرم:دولت اعلام کرد شنبه تعطیله، حوصله داری بریم یه طرفی؟اون وقت توقع مصاحبه دارم
واقعا شرمنده
هوای خواهر گرامی ما رو داشته باشید
سلام حاجی
یه نمه دیگه رو چهره ات کار کنی میشی عینهو سهراب سپهری !
پنجم و ششم رو تازه خوندم. خیلی عالی بود….همین.
شنیدم که شب قبل هم دوستان یه حالی به سفارت داده اند یعنی داستان کوکتل و از این جور چیزها
راجع به سجاد بد صحبت کردی.هرچی اون رعایت ندونم کاری شما رو کرده و نوشابه برات باز کرده شما با بی معرفتی و طلبکاری جواب دادی.سجاد خلی بیشتر از اینها برا انقلاب هزینه داده و حاضره بده
دلم هوای تو کرده هوای آمدنت
صدای پای توآید صدای آمدنت
بهار با تو بیاید به خانه دل ما
قدم به خانه ما نه صفای آمدنت
بیا که خوانده برایم زکودکی مادر
همیشه در دل شب ها قصه های آمدنت
نگر که روز و ماه وسال بگذشته
تمام عمر نشستم به پای آمدنت
…..
خواستم از درد دلم بنویسم اما نش.د داداشی ما باید مظلوم باشیم چون مادرمان مظلوم بود وپدرمان مظلوم تر. اصلا مظلوم بودن ما ارثیه وهیچ کاریش نمی شه کرد
با سلام و ارادت
در نبرد سایبری و گفتمان عدالت مهم این است که کار خوب را انجام دهیم و به هجمه ها زیاد توجه نکنیم
فقط نکته ای را باید مد نظر قرار داد و آن اینکه در پازل دشمن قرار نگیریم خیلی از دوستان که به زعم خیلی ها با بصیرت هستند با خط مشی خوب و یا شاید بتوان گفت بد فهمی در بعضی از مسائل سیاسی و … آنها سبب شده تا به عنوان خط اول اخبار رادیو بی بی سی و … قرار گیرند
بیان برخی از تلخی ها و … خوب است به شرط آنکه حق و باطل را بتوان به وسیله آن تشخیص داد وگرنه اگر من به شما برنخورد منظور شما نیستید قرار باشد حرفی را بزنم که خوراک برای بیگانگان فراهم آورد …..
الان خیلی از بزرگانی که شما در سطور خود به آن اشاره کردید در پازل دشمن قرار گرفته اند و خود نمی دانند خوراک خبری و …. و اسم و موضع گیری های کذای این حلقه در بی بی سی …
یاد استاد شهید مرتضی مطهری بخیر او در زمانه خود جریان شناس قوی و بزرگی بود و خط نفاق را خوب شناخته بود و نسبت به آن موضع نشان می داد و حال می بینیم ….. اینهاست که جامعه را به قهقرا می برد
شناخت جریان حق از باطل و زیبنده شدن به معیار بصیرت با توجه به فرمایشات ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای از الزامات جریان حزب الله می باشد و در این راه مقاومت همانند شهدای گرانقدر از موارد دیگر می باشد به قول معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی “ره” این خون شهیدان است که برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است
مقاومت در برابر زیاده خواهی ها
مقاومت در برابر جریان سکولار
مقاومت در برابر روحیه اسرافی گری
مقاومت در برابر جنود شیطان
مقاومت در برابر جریان انحرافی و مغالطه گر
اینهای درسهائی است که از خون شهدای گرانقدر به ما به ودیعه سپرده شده است و دقت در کلیه امور و عدم تخطی از فرمایشات ولی فقیه زمان از الزامات جریان ولایت مدار و شیعی است و حزب الله و تفکر بسیجی با تجهیز خود به سلاح بصیرت و بینش دقیق….
مهم آن است که خود فراموش نکنیم چه هستیم
چه بودیم و اگر هواسمان نشود ……
تاریخ به ما درس میدهد که در برابر امیال و هواهای نفسانی خویش بایستیم و آن را آلوده به کثافات دنیا ننمائیم
ملاک برای همه ما تفکر بسیجی است و این تفکر در تاریخ شیعه و علوی است که نمود پیدا کرده است و تمسک به سنت و قرآن و استمرار راه انبیا و مبارزه با زیاده خواهی های …
موفق و موید باشید
سلام
به نظر میرسد در بند ششم، سطر سوم، کاروان سرا صحیح باشد.
عفو بفرمائید.
برادر طلبه‌ی شما
سطر چهارم
عجب!!!