این بار رفتی پیش “آقا” چیزی نخوان

۱۰۲ روز تا عاشورا

تقدیم به محمد حسین جعفریان
خوشگل نیستی و به جای لندن به افغانستان فکر می کنی و وقتی شعر می گویی، تخت جانباز را می بینی و در تخت طاووس بلد نیستی بوق بزنی برای آن عروسکی که هدیه داده شده به ما جماعت تهرانی و با این همه دنبال وقت ملاقات می گردی. مساحت شعر تو همه درد من است اما راه احمدی نژاد از دفتر مشایی می گذرد. خرجی هم ندارد؛ یک وبلاگ بزن در فلانفا و ۲ تا فحش بده به کیهان، هم به تو وقت ملاقات می دهند هم پول و هم کارت دعوت برای حضور مجانی در همایش ایرانیانی که خون شان از ما رنگین تر است تا تو ای جانباز انقلاب هوشنگ امیر احمدی را از نزدیک ببینی اما زیاد نباید نزدیک شوی. ترکش های بدن تو برای دیپلماسی ضرر دارد و به جای کریستن دیور تو هنوز بوی گند جوراب بچه بسیجی هایی را می دهی که وقت نکردند در ۳ راهی شهادت سه شوار بکشند خون خود را. کربلای ۵ می گویند شهدا مانده بودند روی زمین و ملائکه می ترسیدند نزدیک خاک شلمچه شوند و لابد همین طوری ها بود که جنازه محمد هنوز برنگشته. از بس مثل ابر بهار داشت از آسمان، گلوله می بارید، دل مادر محمد هنوز دارد می لرزد. من به تو وقت می دهم ملاقات کنی با بابااکبر اما قول نمی دهم بنیاد، تو را “شهید” اعلام کند. الان هم چه کسی گفته تو جانباز انقلابی؟ تو شاید در یکی از سفرهایت به افغانستان مجروح شده باشی. تو مرا یاد “عباس” می اندازی در آژانس شیشه ای. الان چند سالی می شود که زیادی زنده ای. اگر راست می گویی مستند بساز از شهادت خودت و وقتی به تو اجازه ملاقات نمی دهند برو “ساسان” ملاقات قطع نخاعی ها که وقت قبلی نمی خواهد. تو قبلا برای این ملاقات وقت گرفته ای. آن روز که ما مالیات داده بودیم تا ارتش بجنگد، تو و بابااکبر در جبهه چه کار می کردید؟ راستی نگفتی جانباز چند درصدی؟ گیرم جانباز ۳۵ درصد باشی. دست کمش را می گیرم؛ الان یک سوم بدن تو هر ۵ شنبه با امام حسین در کربلا ملاقات می کند و باندباز ۱۰۰ درصد هر ۵ شنبه در طبقه ۱۴ برج میلاد به نیت ۱۴ معصوم، برگ می خورد و جمعه ها در دربند، گند می زند به سربند تو. در حاج نائب تو بلد نیستی به نیابت از شهدا، کارسگی بره را درست سفارش بدهی و با اینکه هنرمندی هنوز بلد نیستی پیپ بکشی. من به هنرمندانی که پیپ می کشند، می گویم پیپی اما بی بی هنوز فکر می کند محمد روزی از جنوب برمی گردد و امام می گفت: شهادت هنر مردان خداست. یک بار پیش رهبر تو شعری خواندی که آقای ساکت خیال کرد الان “آقا” تو را می سپارد دست محافظان تا از بیت رهبری پرتت کنند بیرون اما حضرت ماه به نیابت از خورشید به تو گفت: “طیب الله انفاسکم” و دستور داد شعر تو را بزنند بر در و دیوار بنیاد و لابد به خاطر همین ولایت پذیری است که الان متهمین به آشوب را شهید می خوانند و به جای شعر تو، “نه غزه نه لبنان” را می خواهند بگذارند روی نام خیابان خوارزمی. من به جای حافظ با اشعار تو استخاره می گیرم و بر عکس سعدی، فکر می کنم هر نفسی که تو می کشی، ممد حیات نیست. تشدید کننده درد است. دوربین را جناب مستند ساز ببر در ریه هایت و گاز خردل را نشان مان بده. شیخ بی سواد الان شونصد نفر محافظ دارد و مادر شهید شیرودی باید تا نان سنگکی شیرود محله پیاده راه برود چون علی اکبر شیرودی که عصای دستش بود الان نیست که عصای دستش باشد. مادر تو تا همین جا هم خیلی شانس آورده که تو فقط ۳۵ درصد؛ حالا چند درصد پایین تر، چند درصد بالاتر به لقاء الله پیوستی و الا جمهوری اسلامی به جای آنکه برای مادر تو محافظ بگذارد، باز هم برای خاتمی محافظ می گذاشت که پیراهن عثمان نشود، لباس ملاقات کننده جورج سوروس. من می دانم که چرا تو را در همایش چهره های ماندگار تجلیل نمی کنند، چون خط اتوی شلوار تو آنقدرها تیز نیست و هنوز از خط مقدم جبهه های نبرد فاصله نگرفته است. خیالت راحت؛ تا وقتی بسیجی هستی، فقط خامنه ای به تو وقت ملاقات می دهد. ترکش های بدن تو حتی وقت انتخابات هم به کار هیچ نامزدی نمی آید و هیچ یقه سفیدی با تو عکس نمی اندازد. تو رای دادی مثل من به احمدی نژاد اما خوانده شد مشایی. در افغانستان، ضرب المثلی هست که می گوید؛ کدخدا را ببین، ده را بچاپ. این کار را یک “تهرانی” بلد بود و ۲۰۰ میلیون “هدیه” گرفت اما بی بی که هنوز فکر می کند محمد برمی گردد برای گرفتن یک وام ۲ میلیونی، هر روز می رود بنیاد و بر در و دیوار بنیاد، شعر تو را نمی بیند که دلش آرام گیرد. راستی برادر! این بار رفتی پیش “آقا” چیزی نخوان. بنیاد بعد از حادثه کهریزک، دیوارش را داده اپن کردند و دیگر جایی برای اشعار تو ندارد.

سخنی با آقای زریبافان

با سلام و احترام. این “تکذیب” شما فقط وقتی برای ما خانواده شهدا معتبر است که جلوی چشم خبرنگاران، کارت بنیاد شهیدی که برای خانواده این ۳ متهم مرده صادر کردید، پس گرفته، آنرا پاره کنید. نیز نامه بنیاد شهید جهت تغییر نام یکی از خیابان های تهران هم باید توسط حضرتعالی پاره شود و الا این تکذیب شما برای ما ذره ای اعتبار ندارد. می دانید که اگر شما به امور بنیاد شهید حساس هستید، ما خانواده شهدا روی نام مقدس شهید به همان اندازه حساس هستیم که روی خون شهدای مان. از شما که مسئولی متعهد، مردمی، ساده زیست و دلسوز هستید جز این انتظار نیست که هم کارتهایی که صادر کرده اید و هم آن نامه را پاره و برای این خبط بزرگ، از امام و شهدا و خانواده شهدا و نیز از آحاد این ملت شهیدپرور رسما معذرت خواهی کنید. در غیر این صورت بدانید که این “تکذیب” هیچ چیزی را حل نخواهد کرد. من به وبلاگ مقدس “قطعه ۲۶” بسیار علاقه دارم اما اگر هزینه پاره کردن کارتهای صادر شده و آن نامه، بسته شدن این وبلاگ باشد، بدانید فرزند شهید اکبر قدیانی حتما و با کمال میل این هزینه را خواهد پرداخت. با سپاس فراوان از حضرتعالی و آروزی قبولی طاعات و عبادات.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    اول آیا؟
    البته فقط وقتی این عبارت قشنگه که صاحب اصلی ش اونو بگه! والا!

  2. سید هاشم می‌گوید:

    سلام
    چی بگه آدم، در اخبار شنیدم که حقوق جانبازن ۲۵ درصد رو هم قطع کردند ، خوب وقتی الکی الکی افراد مرده را شهید اعلام کنی باید از یک جایی حقوق هم بهشون بدید دیگه

  3. فاطیما می‌گوید:

    اول آیا؟؟؟:)

  4. سلام
    این طرح روز شمار تا عاشورات اگر چه خون به دل آدم میکنه و باز طبق معمول به قول خودت هم روزه خودت رو باطل میکنه از بس خون دل به خوردت میده و هم بقیه رو
    ولی خیلی جالب ادامه بده
    فذکر انما انت مذکر

  5. داداش رسول می‌گوید:

    ظاهرا این روزا مجبوریم یه چیزایی رو با زور به بعضی ها متوجه کنیم
    اول بنیاد شهید
    دوم مسئول دفتر رئیس جمهور(به قول حاجی لعنت اله علیه)

    این آقایون یادشون باشه
    ما همونایی هستیم که جلوی فتنه ی بزرگ ایستادیم
    شماها که رقمی نیستید

  6. داداش رسول می‌گوید:

    داداش حسین
    من دوست ندارم نویسنده بشم
    ولی دوست دارم اهل قلم بشم
    کمک میکنی؟

  7. فطرس ملک می‌گوید:

    اول آیا؟
    ؟
    ؟

  8. امید می‌گوید:

    السلام علی المهدی و علی آبائه
    این بار رفتی پیش “آقا” چیزی نخوان. بنیاد بعد از حادثه کهریزک، دیوارش را داده اپن کردند و دیگر جایی برای اشعار تو ندارد…

    ۱- آیا کسی این دختر را یاری می کند؟
    http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=314396

    2- کلاً همیشه منّت کتک زدن و لباس شخصی بودن و … رو سر بسیجی هاست…:
    http://rajanews.com/detail.asp?id=60552

  9. ya zeinab می‌گوید:

    احسنت! “بنیاد بعد از حادثه کهریزک، دیوارش را داده اپن کردند و دیگر جایی برای اشعار تو ندارد.” واقعا احسنت داره نوشته تان!
    جایی تو خبرها خوندم احمدی نژاد گفته خوشبختانه کیهان و (؟) نمیخونه! واقعا جای تاسف داره که ریس جمهور یه کشور روزنامه مهم و پرتیراژی رو ورق نزنه ولو مخالفش باشه! اینه روحیه نقد پذیری!! حالا توقع دارید وقت ملاقات بده به مخالفش!!!

  10. ya zeinab می‌گوید:

    آقای زریبافان امتحان خودتون رو در سمت ریس بنیاد پس دادید! بدجور هم پس دادید! بعد از پاره کردن نامه و کارت( البته اگر پدر متهم پسش داد! 🙂 ) همراه با عذرخواهی از سمتت هم استعفا بده البته لطفا!

  11. فطرس ملک می‌گوید:

    بسم رب الشهدا و الصدیقین
    .

    «حسین (ع) سرسلسله شیدائیان عشق است و شیدایی را به هرکسی نمی‌بخشند، شیدایی حق پاداش از خودگذشتگی است… شهدا کلیدداران کعبه شیدایی هستند و کعبه شیدایی کربلاست…
    ما سرگردان‌های مدار نفس را چه می‌رسد که از ستارگان کهکشان حسین بن علی (ع) سخن بگوییم؟ ما را چه می‌رسد که از ساکنان حریم قدس و شاهدان محفل انس سخن بگوییم».
    .
    سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی

    .
    التماس دعا
    یاعلی مدد

  12. مجنون می‌گوید:

    درود بر محمد حسین نجفیان و درود بر حسین قدیانی

  13. سیدعبدالله بی نشان می‌گوید:

    سلام حسین جان خدا قوت
    دوشنبه ساعت ۱۰٫۳۰ جلوی بنیاد

  14. امین 2060 می‌گوید:

    “من به وبلاگ مقدس “قطعه ۲۶″ بسیار علاقه دارم اما اگر هزینه پاره کردن کارتهای صادر شده و آن نامه، بسته شدن این وبلاگ باشد، بدانید فرزند شهید اکبر قدیانی حتما و با کمال میل این هزینه را خواهد پرداخت. با سپاس فراوان از حضرتعالی و آروزی قبولی طاعات و عبادات.”
    سلام داداش
    شرمنده من با این یکی موافق نیستم
    خودشون اشتباه کردن خودشون هم باید هزینش رو بپردازن حالا هزینش هر چی می خواد باشه (الا بستن این وبلاگ)
    اشتباه بزرگ جبرانش هم سخت تره

  15. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    اول؟ آیا؟

  16. حاج مرتضی می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین ما.
    واقعا اشعار آقای جعفریان خیلی با احساس بود.
    …یاحق…

  17. سید یاسین می‌گوید:

    سلام
    با مطلب”آقایان علما لطفا پرچمدار اسلام آمریکایی نباشید ” در خدمتم
    من نی ساندیس می خوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  18. میثم می‌گوید:

    در مقابل “محل کارشان” تجمع خواهیم کرد تا فاتحه ای بخوانیم بر آنانی که فاتحه ای به نام و مقام شهید و شهادت خواندند. بنیاد بنیادشان را بر باد خواهیم داد.
    دیر و دور نیست که هزاران کارت صادره را در مقابل “محل کارشان” به آتش بکشیم تا حالی شان شود که خانواده ی شهدا را با کارت آنان نمی شناسیم. تا بدانند که آن ساختمان فقط “محل کار” آنان است.

  19. پریسا می‌گوید:

    سلام.پریشب برنامه ماه عسل و دیدید؟همسر شهید مدق و همسر شهید لشگری مهمونشون بودن.همسر شهید مدق میگفت تمام بدن شوهرش شیمیایی شده بوده.به خاطر عوارض شیمیایی سه نوع سرطان گرفته بوده.ترکشها قلبش رو محاصره کرده بودن.بنده خدا ۲۵ کیلو وزن کم کرده بده.یعنی شده بوده استخون. اونوقت بنیاد جانبازان اون روز صفر درصد براش جانبازی در نظر گرفته بوده.این یعنی…

  20. بچه شیعه می‌گوید:

    (بسم الله الرحمن الرحیم)
    با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما مسئول یا مسئولین عزیز و زحمتکش این سایت و همچنین عرض سلام دارم خدمت کاربرانتون
    وب سایت پر محتوا و کاملی دارید انشالله خداوند هم به خودتون و هم به خونواده های گرامیتون سلامتی عطا فرمایید تا بتوانید برای اسلام و مسلمین زحمت بکشید
    خدمت شما عارضم که بنده یکی از خادمین مجموعه فرهنگی مذهبی بچه شیعه هستم و از سایت شما بازدید کردم و سایت شما مورد تایید ما گشت لطفا جهت تبادل لینک به ما اطلاع دهید که شما را با چه نامی در بزرگترین و رسمی ترین و پربازدیدترین سایت و محفل همه بچه شیعه ها ها لینک نماییم شما هم زحمت بکشید ما را با نام بزرگتریم و رسمی ترین سایت و محفل همه بچه شیعه ها لینک نمایید
    با تشکر و سپاس فراوان از شما عزیزان
    یا علی مدد
    (واحد فنی و سایبری مجموعه فرهنگی مذهبی بچه شیعه)

  21. اخراجی ها 3 می‌گوید:

    با سلام
    از راهپیمایی روز قدس چه خبر
    اثری از فتنه مونده بود یا نه …
    التماس دعا …

  22. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین و ستاره های حضرت ماه ” اهالی خونگرم و خاکی قطعه ”
    من به احترام محمد حسین جعفریان به احترام نوشته هایش به احترام مستندهایش از جایم بلند می شوم حرف هایش طلاست جناب جعفریان و قاب شده در دیوار بنیاد دل ما . دلی که دیوارهایش آنقدر محکم است که فرو ریختنی نیست .

    بخشی پایانی شعر جناب جعفریان …

    … و من اما هر صبح آماده می‌شوم
    برای شکنجه‌ای تازه
    در دور افتاده‌ترین اتاق بداخلاق‌ترین بیمارستان
    در باغ وحشی به نام کلینیک درد
    تا مواد اولیه شکنجه‌ای تازه باشم
    برای جانم
    تنم
    وطنم
    تا باز خودم را از تخت یک مترو شصت سانتی‌ام
    به خاک بیندازم
    اما نمیرم
    درد این ستون فقرات کج
    و فراق
    لهم کند
    اما همچنان شهیدی زنده باقی بمانم …
    عالی بود داداش . درود به شما . در مورد زریبافان هم تماما نظرم نظر شماست .

  23. م.طاهری می‌گوید:

    اگر تو دنیای این مردم را می پذیرفتی تو را دوست داشتند و اگر سهمی از ان برمیگرفتی از تو دست بر میداشتند-حضرت امیر

    امیدوارم آقای زریبافان متوجه باشه که باید جدی بگیره این درخواست رو

  24. پیازچه می‌گوید:

    شعر “عاشقانه های یک کلمن!” است که توسط شاعر جانباز به تمامی جانبازان تحت درمان کلینیک درد بیمارستان خاتم الانبیا (ص) تقدیم شده.

    دیگر نمی‌گویم؛ پیشتر نرو!
    اینجا باتلاق است!
    حالا می‌گردم به کشف باتلاقی تواناتر
    در اینهمه خردی که حتی باتلاق‌هایش
    وظیفه‌شناس و عالی نیستند.

    همه‌ چیز در معطلی است
    میوه‌ای که گل
    پولی که کتاب مقدس
    و مسجدی که بنگاه املاک.

    ما را چه شده است؟
    این یک معمای پیچیده است
    همه در آرزوی کسب چیزی هستند
    که من با آن جنگیده‌ام
    و جالب آنکه باید خدمتکارشان باشم
    در حالیکه دست و پا ندارم
    گاهی چشم، زبان و به گمان آنها حتی شعور!

    من بی‌دست، بی‌پا، زبان، گاهی چشم
    و به گمان آنها حتی شعور
    در دورافتاده‌ترین اتاق بداخلاق‌ترین بیمارستان
    وظیفه حفاظت از مرزهایی را دارم
    که تمام روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی
    حتی رفقای دیروزم – قربتاً الی‌الله –
    با تلاش تحسین‌برانگیز
    سرگرم تجاوز به آنند.
    جالب آنکه در مراسم آغاز هر تجاوزی
    با نخاع قطع شده‌‌ام
    باید در صف اول باشم
    و همیشه باید باشم
    چون تریبون، گلدان و صندلی
    باشم تا رسیدن نمایندگان بانک‌ها
    سپس وظیفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.

    من وظیفه دارم قهرمان همیشگی فدراسیون‌های درجه چهار باشم
    بی‌دست و پا بدوم، شنا کنم و …
    دفاع از غرور ملی-اسلامی در تمام میادین
    چون گذشته که با یازده تیر و ترکش در تنم
    نگذاشتم آن‌ها از پل «مارد» بگذرند

    حالا یک پیمانکار آن پل را بازسازی کرده است
    مرا هم بردند
    خوشبختانه دستی ندارم.
    اگر نه یابد نوار را من می‌بریدم
    نشد.
    وزیر این زحمت را کشید
    تلویزیون هم نشان داد
    سپس همه برگشتند
    وزیر به وزارتخانه‌اش
    پیمانکاران به ویلاهایشان
    و من به تختم.

    من نمی‌دانم چه هستم
    نه کیفی و نه کمی
    بی دست و پا و چشم و گوش و به گمان آن‌ها حتی …
    به قول مرتضی؛ کلمنم!
    اما این کلمن یک رأی دارد
    که دست بر قضا خیلی مهم است
    و همواره تلویزیون از دادنش فیلم می‌گیرد
    خیلی جای تقدیر و تشکر دارد
    اما هرگز ضمانتی نیست
    شاید تغییر کنم
    اینجاست که حال من مهم می‌شود.

    شاید حالا پیمانکاران، فرشتگان شب‌های شلمچه
    پاسداران پل مارد
    و ترکش خوردگان خرمشهرند
    شاید من
    حال یک اختلاس‌پیشه خودفروخته جاسوسم
    که خودم خرمشهر را خراب کرده‌ام
    و لابد اسناد آن در یک وزارتخانه مهم موجود است
    برای همین باید، همین‌طور باید
    در دور افتاده‌ترین اتاق بداخلاقترین بیمارستان
    زمان بگذرد
    من پیرتر شوم
    تا معلوم شود چه کاره‌ام.

    سرمایه من کلمات است
    گردانم مجنون را حفظ کرد
    یکصد و شصت کیلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
    اما بعید می‌دانم تختم
    یکصد و شصت سانتی‌متر مربع مساحت داشته باشد
    چند بار از روی آن افتاده‌ام
    یکبار هم خودم را انداختم
    بنا بود برای افتتاح یک رستوران ببرندم!

    من یک نام باشکوهم
    اما فرزندانم از نسبتشان با من می‌گریزند
    با بهره‌ هوشی یکصد و چهل
    آنها متهمند از نخاع شکسته من بالا رفته‌اند
    زنم در خانه یک دلال باغبانی می‌کند
    و پسرم می‌گوید:
    ما سهم زخم از لبخند شاداب شهریم.

    فرو بریزید ای منورهای رنگارنگ!
    گمانم در این تاریکی گم شده‌ام
    و بین خطوط دشمن سرگردان،
    آه! پس چرا دیگر اسیرم نمی‌کنند
    آه! چه کسی یک قطع نخاعی بی‌مصرف را اسیر می‌کند
    و باز آه! چه کسی یک اسیر را اسیر می‌کند
    آه و آه که از یاد بردم، من اسیرم
    زندانی با اعمال شاقه
    آماده برای هر افتتاح، اعلام رای
    و رقصیدن به سازها و مناسبت‌های گوناگون
    و بی‌اختیار در انتخاب غذا
    انتخاب رؤیاها
    حتی در انشای اعترافاتم.
    و شهید، شهید که چه دور است و بزرگ
    با تمام داراییش؛
    یک شیشه شکسته
    یک قاب آلومینیومی
    و سکوت گورستان
    خدا را شکر، لااقل او غمی ندارد
    و همیشه می‌خندد
    و شهید که بسیار دور است از این خطوط ناخوانا
    از این زبان بی‌سابقه نامفهوم
    و این تصاویر تازه و هولناک،
    خدا را شکر! لااقل او غمی ندارد
    و همیشه می‌خندد
    و بسیار خوشبخت است
    زیرا او مرده است.

    و من اما هر صبح آماده می‌شوم
    برای شکنجه‌ای تازه
    در دور افتاده‌ترین اتاق بداخلاق‌ترین بیمارستان
    در باغ وحشی به نام کلینیک درد
    تا مواد اولیه شکنجه‌ای تازه باشم
    برای جانم
    تنم
    وطنم
    تا باز خودم را از تخت یک مترو شصت سانتی‌ام
    به خاک بیندازم
    اما نمیرم
    درد این ستون فقرات کج
    و فراق
    لهم کند
    اما همچنان شهیدی زنده باقی بمانم.

    محمد حسین جعفریان

  25. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  26. ناگفته گو می‌گوید:

    “””نام: شهید متهم، نام خانوادگی: فتنه گر”””
    “”””تاملی پیرامون نامگذاری خیابانها به نام کشته شدگان کهریزک””””

  27. جاهد می‌گوید:

    سلام . احسنت . آقای زری بافان باید تکلیف را روشن کنند .

    مدتی نبودم ولی الان به روزم

  28. gomnam124 می‌گوید:

    سلام به داداش حسین و ستاره ها .
    هییییییییییییییییی .

  29. میثم می‌گوید:

    سلام حسین یه زنگ به من بزن کار واجب دارم. میثم تهرانچی

  30. یک پیشنهاد، بهش فکر کنید لطفا: شما ظرفیت و پتانسیل ایجاد و مدیریت یک شبکه اجتماعی قدرتمند ولایی را پیدا کرده اید، بگذارید همین بچه بسیجی ها که می آیند اینجا یک جایی خشم مقدسشان را فریاد بزنند و سنگ هایشان را پرتاب کنند، چرا یک نفری بجنگید و بقیه برایتان صلوات و عکس بفرستند؟ حیفتان می آید که ثوابش را پخش کنید؟ زمانه زمانه شبکه اجتماعی است نه وبلاگ، جبهه را گسترش بدهید، همه خواننده ها را به عضویت دعوت کنید، همه بچه بسیجی ها را به عضویت دعوت کنید، یک جنبش وبلاگی دعوت به عضویت راه بیندازید و برای همیشه حال بالاترین را بگیرید تا بدانند که نه که بالاتر که پایین ترین جای اینترنت هم مال آنها نیست. بهش فکر کنید لطفا. تا حالا چند تا شبکه اجتماعی ولایی راه افتاد که شکست خورد و دلهای بچه بسیجی ها شکست. الان فرصت خوبی است برای راه اندازی یک شبکه اجتماعی قدرتمند ولایی. بهش فکر کنید لطفا که فردا دیر است. الان فرصت خوبی است، یک مناسبت پیدا کنید و یاعلی را بگویید، مناسبتی مثل راه افتادن امام حسین(ع) از مکه به کربلا … راه بیفتید که امام تنها نماند.

  31. البته نامش را قطعه ۲۶ نگذارید لطفا. بگذارید به نام کسی گره نخورد.

  32. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    با آرزوی سلامتی عاجل برای محمد حسین جعفریان مستند ساز و شاعر عزیز دلمان
    الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  33. سلام بر رزمندگان حزب الله و حماس

    سلام بر بسیجی های خط مقدم

    سلام بر دلاور مردانی که با سلاحی کوچک مقابل کارخانه اسلحه سازی امریکا ایستاده اند

    دیروز قم …

    خبرهایی بود …

    مشت های گره خورده آمده بودند تا بگویند ۷۰ میلیون رزمنده پشت سر رزمندگان خط مقدم هستند

    و بکوبند بر سر صهیونیست و بابایش ، اوباما و امریکا

    و بکوبند بر سر فرزندش ، سران فتنه

    فرزندی که پول تو جیبی زیادی از بابای صهیونیستی اش گرفته

    خلاصه بگم دیروز به تنها چیزی که هیچ کس فکر نمی کرد

    خاکستری های سبز بود

  34. محمد کاظم جهرمی می‌گوید:

    به نام خدا
    نشد لوطی . . .
    به که این حرف ها را می زنی . . ؟
    برای کسی که رییس ستادی بود که احمدی نژاد از آن سربرآورد . . .
    نه نمی شود . . .
    با دستهای … نمی شود لباس سفید را لمس کرد. . .
    اگر جعفریان چهره دوم افغانستان مظلوم را نشان داد، اینها هم چهره دوم آقایان را . . .
    می دانی لوطی نشد آنچه می خواستیم . . .

  35. علیرضا می‌گوید:

    سلام حسین آقا
    به اطلاع دوستان برسان شعر محمد حسین جعفریان که در حضور رهبری

    خواند ند و از برنامه”” راز نادر طالب زاده”” پخش شد را دانلود نمایید.

  36. ابوالفضل می‌گوید:

    التماس دعای فراوان از همه دوستان و خوانندگان این قطعه مقدس

  37. سرباز گمنام می‌گوید:

    سلام علیکم …
    هاشا به غیرت شما عزیزان و دوستداران امام خامنه ای و شهدا
    از وقتی که با وبلاگ شما آشنا شدم و اونو دیدم خیلی دوست دارم در محیط مجازی کار کنم و شما دعا کنید که بتونیم در این راه ما هم گامی برداریم انشاء الله که خداوند یاریمان کند تا بتوانیم در این فضای مجازی دل نوشته هایی را بنویسم
    حاج حسین آقا انشاء الله که در این راه موفق باشید و فقط این جمله را می گوییم که با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است

  38. ترکش خور می‌گوید:

    یازهرا

    من ایشون و فقط در حد خاطرات کوتاهشون تو همشهری جوان می شناسم ….
    بگذریم که چه حال خوبی داشتم وقتی فهمیدم دربارشون قلم زدین تا قبل از این فکر می کردم ایشونم مثل خیلیای دیگه زیر
    غبارهای بی توجهی و بی وفایی خاک می خوره…اما نه
    بازم گل کاشتی
    زیرسایه شهدا وامام زمان
    یاعلی

  39. دیوونه داداشی می‌گوید:

    “کربلای ۵ می گویند شهدا مانده بودند روی زمین و ملائکه می ترسیدند نزدیک خاک شلمچه شوند…..”

    “مساحت شعر تو همه درد من است…..”

    “تو هنوز بوی گند جوراب بچه بسیجی هایی را می دهی که وقت نکردند در۳ راهی شهادت سه شوار بکشند خون خود را.”

    “خط اتوی شلوار تو آنقدر ها تیز نیست و هنوز از خط مقدم جبهه های نبرد فاصله نگرفته است.”

    “ترکش های بدن تو حتی وقت انتخابات هم به کار هیچ نامزدی نمی آید.”
    “و هیچ یقه سفیدی با تو عکس نمی اندازد.”

    “در تخت طاووس بلد نیستی بوق بزنی برای آن عروسکی که هدیه داده شده به ما جماعت تهرانی و با این همه دنبال وقت ملاقات می گردی.”

    “در افغانستان، ضرب المثلی هست که می گوید; کد خدا را ببین، ده را بچاب. این کار را یک “تهرانی” بلد بود و ۲۰۰ میلیون “هدیه” گرفت.”

    “آن روز که ما مالیات داده بودیم تا ارتش بجنگد، تو و بابا اکبر در جبهه چه کار می کردید؟……………………………….

    “یک سوم بدن تو هر ۵ شنبه با امام حسین در کربلا ملاقات می کند و باند باز ۱۰۰ درصد هر ۵ شنبه در طبقه ۱۴ برج میلاد به نیت ۱۴ معصوم ، برگ می خورد و جمعه ها در دربند، گند می زند به سر بند تو.”

    راستی برادر! بنیاد بعد از حادثه کهریزک ، دیوارش را داده اپن کردند و دیگر جایی برای اشعار تو ندارد.”

    دممممممممممممت گرم، داداشی جوووووووووووووووونم.
    کولاکه اساسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی!

  40. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا ما دیروز یک باک بنزین موتور سوزوندیم بسکه دنبال سوژه سبز
    جهت ارشاد گشتیم! دریغ از یک جلبک. خاک بر سرا فقط زر مفت میزنن
    راهپیمائی اصلا بهم نچسبید!!

  41. ساندیس خور می‌گوید:

    سلام داداش چیزی برا گفتن ندارم ! اومدم عرض ادب بکنمو برم پی کارم !
    همین!

  42. سرباز اسلام می‌گوید:

    سلام
    یه خبر خوب
    هر کاری کردم تا سایتت رو تو وبلاگم بزارم متاسفانه این بلاگفا تحریم کرده بودش
    لعنت بر این بلاگفا
    اما نتونستم تحمل کنم و رفتم برا سایتتون دامنه رایگان گرفتم و با این طریق یه لوگو هم براتون درست کردم و گذاشتمتون تو وبلاگم

    دوستان بلاگفایی رو مطلع کنید تا از این طریق بتونن سایت ما رو تو وبشون بزارن

    اینم آدرس لوگوی شما:

    امیدوارم تونسته باشم قدمی برداشته باشم

  43. فانوس گرافیک می‌گوید:

    سلام حسین جان
    از پاکستان هم برامون یه متن بزار
    فدات

  44. سرباز اسلام می‌گوید:

    آدرس لوگوی حمایتی از سایت شما برای قرار دادن در بلاگفا :

    یا علی

  45. سیداحمد می‌گوید:

    بسیار عالی؛
    متن اولی خیلی عالی بود.
    از اون متنهای مخصوص داداش حسین بسیجیها بود.
    سخنی با آقای زریبافان هم بسیار بجاست.

    داداش حسین بسیجیها فراموش نکن که فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدائی داری.
    مخلصیم

  46. طهورا135 می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی.
    وقتی مطالب یکی از دوستان رو میخوندم که خیلی اروم و به اصطلاح بیطرف شما رو نقد کرده فقط این به نظرم اومد که بعضی از ما اعتقاد داریم ایران کوفه نیست.

  47. مسلمون می‌گوید:

    سلام و رحمت خدا بر جمع شما بچه مسلمون ها

    وقتی بچه بودم فکر میکردم برای درست کردن یخ باید کمی آب گرم به آب سرد اضافه کنم !
    حالا جریان د احمدی نژاده که فکر میکنه کابینه اش یه کم مشایی می خواد تا کاملا اسلامی باشه !

  48. ساندیس خور می‌گوید:

    پالتو (گفت و شنود)

    گفت: در خبرها آمده بود که عده ای در اطراف خانه کروبی جمع شده و علیه او شعار داده اند و به منزلش حمله کرده اند!
    گفتم: باز هم شیخ اصلاحات از اینکه هیچکس به او محل نمی گذارد، عصبانی شده و صحنه سازی کرده است.
    گفت: پسر کروبی بلافاصله با رادیو فردا و دویچه وله و بی بی سی و… تماس می گیرد و برای آنها از این حمله گزارش لحظه به لحظه می دهد! ولی برخی از رخدادهایی که پسر کروبی گزارش می داد، اصلاً اتفاق نیفتاد.
    گفتم: این هم یک دلیل دیگر که نشان می دهد کروبی برای اینکه خودش را مهم جلوه دهد این صحنه ها را تدارک دیده است وگرنه کروبی عددی نیست که ارزش این حرفها را داشته باشد.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: ۶ماه بعد از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، شخصی چند جای پالتوی خود را با آتش سیگار سوراخ کرد و نزد مرحوم آیت الله کاشانی رفت و گفت ؛ در جریان ۲۸ مرداد من خیلی فعال بودم و مورد اصابت چند گلوله قرار گرفتم که جای آنها هنوز روی پالتوی بنده باقی است. مرحوم آیت الله کاشانی پوزخندی زد و گفت؛ اولا با اینهمه گلوله که خورده ای چرا هنوز زنده ای؟ و ثانیاً در آن گرمای ۲۸ مرداد چرا پالتو پوشیده بودی؟!

  49. س.ج می‌گوید:

    سلام …………

  50. مسلمون می‌گوید:

    شعر رو کامل خوندم
    خیلی خجالت میکشم
    همین

  51. مجنون می‌گوید:

    سلام داداش طاعات قبولی
    یکی از بچه های مسجد ارک دیشب د رحین رفتن به مسجد ارک به علت تصادف دار فانی را وداع گفت
    اگه دوست داشتید براش فاتحه ای قرائت بفرمایید.

  52. امین می‌گوید:

    سلام و خسته نباشید

    یه نکته جالب تو گوگل ترسلیتر
    ( http://translate.google.com/?hl=en&tab=wT#en|fa|Jewish )

    اگه معنی کلمه Jewish که یعنی یهودی را وارد کنید اسم موسوی را هم میاره به عنوان معنی صفت

  53. عتید می‌گوید:

    سلام فرزند شهید
    چند روز پیش که خدمت ابویتون بودیم کلی سر به سرشون گذاشتیم… که حاجی عجب پسری دارید! علی یارت خوب تربیتش کردی تاحالا خوب حرمت خونت رو نگه داشته، براش دعا کن تا آخر همین‌طوری بمونه.
    اما در مورد متنتون
    الحق و الانصف این رو خوب اومدید”؛ ۲ تا فحش بده به کیهان”
    حقیقتا همین طوریه هر کسی میخواهد بگه ما هستیم به کیهان ناسزا میگه!!!!!!! از اونجایی که حاجی اعتقاد عجیبی به خانم فاطمه زهرا دارند ما هم همیشه به مادرمون میگیم این عمار سید علی رو خودتون محافظ و یار باشید و طول عمر با عزت بهشون بدید.
    علی یار خودتون و قلمتون

  54. سید رضا می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین عزیز،
    نمیدانم چه بگویم…
    تجمع…
    تظاهرات…
    اعتصاب…
    همین الان با مادرم داشتیم برای افطار غذا رو اماده میکردیم،داشتم براش از درگیریهای شیراز و طرفداران علی محمد دستغیب میگفتم که یکدفعه
    پرسید:هنوز قضیه بنیاد شهید سرجاشه؟
    با خجالت گفتم:اره
    گفت:یعنی چی؟این چه وضعیتیه؟
    گفتم:فکر کنم شما باید پرچم رو بگیری و بیفتی جلو حاج خانم ما هم بیاییم پشت سرت!!!
    آخه دایی من مفقود الاثره ، واقعا نمیدونم چی بگم…
    التماس دعا…

  55. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام احوال شما خوبه؟
    حتما روز اول هفته پر کاری داشتید. خسته نباشید. هر چند میگن طبق قانون جذب این عبارت خودش خستگی میاره پس میگم خدا قوت یا مثلا به شیوه رزمنده ها: اگر خسته جانی بگو یا حسین
    قلبا امیدوارم که همیشه سرحال و خوش حال باشین
    التماس دعا

  56. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    “…سرمایه من کلمات است
    گردانم مجنون را حفظ کرد
    یکصد و شصت کیلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
    اما بعید می دانم تختم
    یکصد و شصت سانتی متر مربع مساحت داشته باشد
    چند بار از روی آن افتاده ام
    یکبار هم خودم را انداختم
    بنا بود برای افتتاح یک رستوران ببرندم!
    من یک نام باشکوهم
    اما فرزندانم از نسبتشان با من می گریزند
    با بهره هوشی یکصد و چهل
    آنها متهمند از نخاع شکسته من بالا رفته اند
    زنم در خانه یک دلال باغبانی می کند
    و پسرم می گوید:
    ما سهم زخم از لبخند شاداب شهریم.
    فرو بریزید ای منورهای رنگارنگ!
    گمانم در این تاریکی گم شده ام
    و بین خطوط دشمن سرگردان،
    آه! پس چرا دیگر اسیرم نمی کنند
    آه! چه کسی یک قطع نخاعی بی مصرف را اسیر می کند
    و باز آه! چه کسی یک اسیر را اسیر می کند
    آه و آه که از یاد بردم، من اسیرم
    زندانی با اعمال شاقه
    آماده برای هر افتتاح، اعلام رای
    و رقصیدن به سازها و مناسبت های گوناگون
    و بی اختیار در انتخاب غذا
    انتخاب رؤیاها
    حتی در انشای اعترافاتم.
    و شهید، شهید که چه دور است و بزرگ
    با تمام داراییش؛
    یک شیشه شکسته
    یک قاب آلومینیومی
    و سکوت گورستان
    خدا را شکر، لااقل او غمی ندارد
    و همیشه می خندد
    و شهید که بسیار دور است از این خطوط ناخوانا
    از این زبان بی سابقه نامفهوم
    و این تصاویر تازه و هولناک،
    خدا را شکر! لااقل او غمی ندارد
    و همیشه می خندد
    و بسیار خوشبخت است
    زیرا او مرده است.

    و من اما هر صبح آماده می شوم
    برای شکنجه ای تازه
    در دور افتاده ترین اتاق بداخلاق ترین بیمارستان
    در باغ وحشی به نام کلینیک درد
    تا مواد اولیه شکنجه ای تازه باشم
    برای جانم
    تنم
    وطنم
    تا باز خودم را از تخت یک مترو شصت سانتی ام
    به خاک بیندازم
    اما نمیرم
    درد این ستون فقرات کج
    و فراق
    لهم کند
    اما همچنان شهیدی زنده باقی بمانم.”

  57. مهجور می‌گوید:

    صلى الله علیک داداشى
    فالله خیرحافظاوهوارحم الراحمین
    خداحافظ خون شهیده!عالىبودبرادرعزیزم!

  58. amir می‌گوید:

    چطوری داداش؟

  59. باسلام
    جواب منتقدان تغییر ریاست برخی دانشگاه ها با نوشته ای تحت عنوان “جزایری به نام دانشگاه!” در وبلاگ آسمونی تا بینهایت… داده شده است.
    شما هم بخوانید و نظرتان را ابراز دارید
    با تشکر

  60. amir می‌گوید:

    این کار را یک “تهرانی” بلد بود و ۲۰۰ میلیون “هدیه” گرفت اما بی بی که هنوز فکر می کند محمد برمی گردد برای گرفتن یک وام ۲ میلیونی، هر روز می رود بنیاد و بر در و دیوار بنیاد، شعر تو را نمی بیند که دلش آرام گیرد

  61. بی دل می‌گوید:

    بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند
    ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند
    عده‌ای « حسن‌القضا » را دیده‌اند
    عده‌ای را بنزها بلعیده‌اند
    بزدلانی کز هراس ابتر شدند
    از بسیجیها بسیجی‌تر شدند
    آی، بی‌جانها ! دلم را بشنوید
    اندکی از حاصلم را بشنوید
    تو چه می‌دانی تگرگ و برگ را
    غرق خون خویش، رقص مرگ را
    تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست
    بین ابروها رد قناصه چیست
    تو چه می‌دانی سقوط « پاوه » را
    « باکری » را « باقری » را « کاوه » را
    هیچ می‌دانی « مریوان » چیست؟ هان !
    هیچ می‌دانی که « چمران » کیست؟ هان !
    هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست
    هیچ می‌دانی « دوعیجی » در کجاست؟
    این صدای بوستانی پرپر است
    این زبان سرخ نسلی بی‌سر است
    تو چه می‌دانی که جای ما کجاست
    تو چه می‌دانی خدای ما کجاست
    با همانهایم که در دین غش زدند
    ریشه اسلام را آتش زدند
    با همانها کز هوس آویختند
    زهر در جام خمینی ریختند
    پای خندقها احد را ساختند
    خون‌فروشی کرده خود را ساختند
    باش تا یادی از آن دیرین کنیم
    تلخ آن ابریق را شیرین کنیم
    با خمینی جلوه ما دیگر است
    او هزاران روح در یک پیکر است
    ما زشور عاشقی آکنده‌ایم
    ما به گرمای خمینی زنده‌ایم
    گرچه در رنجیم، در بندیم ما
    زیر پای او دماوندیم ما
    سینه پرآهیم، اما آهنی
    نسل یوسفهای بی‌پیراهنیم
    ما از این بحریم، پاروها کجاست؟
    این نشان ! پس نوش داروها کجاست؟
    ای بسیجیها زمان را باد برد
    تیشه‌ها را آخرین فرهاد برد
    من غرور آخرین پروانه‌ام
    با تمام دردها هم خانه‌ام
    ای عبور لحظه‌ها دیگر شوید !
    ای تمام نخلها بی‌سر شوید !
    ای غروب خاک را آموخته !
    چفیه‌ها ! ای چفیه‌های سوخته !
    ای زمین ! ای رملها، ای ماسه‌ها
    ای تگرگ تق‌تق قناصه‌ها
    جمعی از ما بارها سر داده‌ایم
    عده ای از ما برادر داده‌ایم
    ما از آتشپاره‌ها پر ساختیم
    در دهان مرگ سنگر ساختیم
    زنده‌های کمتر از مردارها !
    با شما هستم، غنیمت‌خوارها !
    بذر هفتاد و دو آفت در شما
    بردگان سکه ! لعنت بر شما
    بار دنیا کاسه خمر شماست
    باز هم شیطان اولی‌الامر شماست
    با همانهایم که بعد از آن ولی
    شوکران کردند در کام علی
    باز آیا استخوانی در گلوست؟
    باز آیا خار در چشمان اوست؟
    ای شکوه رفته امشب بازگرد !
    این سکوت مرده را در هم نورد
    از نسیم شادی یاران بگو !
    از « شکست حصر آبادان » بگو !
    از شکستن از گسستن از یقین
    از شکوه فتح در « فتح‌المبین »
    از « شلمچه »، « فاو » از « بستان » بگو
    ای شکوه رفته ! از « مهران » بگو !
    از همانهایی که سر بر در زدند
    روی فرش خون خود پرپر زدند
    پهلوانانی که سهرابی شدند
    از پلنگانی که مهتابی شدند
    ای جماعت ! جنگ یک آیینه است
    هفته تاریخ را آدینه است
    لحظه ای از این همیشه بگذرید
    اندر این آیینه خود را بنگرید.
    « محمد حسین جعفریان »

    ——————————————————————————–

    برگرفته از: http://www.labbaik.pelakfa.com/

  62. ریحانه می‌گوید:

    آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر ، هنوز نفس می کشد
    هنوز شعله ورند ، نسیم مهربانی تو کدام جمعه می وزد
    اللهم عجل لولیک الفرج….
    سلام خداقوت سخنتون عالی بود اینا پیش خوشون چی فک کردن تکذیبیه و…آره ماهم باورمون شداینا به درد خودشون میخوره.
    خجالت بکشن از اینا…

    http://img.b-zone.ro/images/10419910122398970762.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/70174264184442338860.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/30597806040733590474.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/05673373194657090005.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/16790980224251410561.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/30047074727271805515.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/57868092667387025711.jpg
    http://img.b-zone.ro/images/89184425596381840582.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/37505466195869850647.jpg
    http://img.b-zone.ro/images/22136681818251816537.jpg

    http://img.b-zone.ro/images/54846521372629407407.jpg

  63. لجمن می‌گوید:

    سلام ۸ دلیل برای اثبات منافق بودن حسین قدیانی! :
    http://lajman.blogsky.com/1389/06/13/post-11/

  64. لجمن می‌گوید:

    آخ جون به آرزوم رسیدم . اول شدم !!!!!!!!!!!!

  65. ندا حق می‌گوید:

    آره والله…یه بارم که شده بیاین با این مردم رو راست باشین…مطمئن باشین چیزی ازتون کم نمیشه…فقط به جای آه و ناله خونواده شهدا و نفرین ما مردم تو این ماه مبارک دشتتون میشه دعا و رضایت حق پرستان….تسکین درد خونواده اون متهمین هم بذارین به عهده آقای حاج بابایی که قول بده تربیت صحیح بقیه بچه هلشون رو به عهده بگیره تا معاند این نظام مقدس کلی شهید واقعی داده بار نیان….

  66. دیوونه داداشی می‌گوید:

    نظر شما منتظر تایید مدیر است.

    یعنی که یعنی!

  67. حیدریم می‌گوید:

    سلام. با نظرت زیاد موافق نیستم. این سه نفر به ناحق کشته شدند. آقای روح الامینی که عضو ستاد مرکزی آقای رضایی بود حتی اجازه به برگزاری مراسم ختم هم نداد و محکم تر از گذشته از ولایت دفاع کرد و حتی مورد تقدیر رهبری نیز قرار گرفت. اون دو خانواده دیگر را نمیدانم اما آقای روح الامینی علاقه ای به کارت بنیاد شهید ندارد.عبدالحسین روح‌الامینی دبیرکل حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی و از اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر بهداشت و رئیس انستیتو پاستور بود که پیشتر نیز عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و مشاور انتخاباتی محسن رضایی بود همچنین او ریاست کمیتهٔ علمی، تحقیقاتی و فناوری دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارد. کار آقای زریفبافان درست نبوده اما پاره کردن کارت هم مورد تایید رهبری نیست.تند نرو.
    یاعلی

  68. فدایی همت می‌گوید:

    سلام-خدا قوت
    میدونم جریان ساندیس چیه ولی انقد گفتید که ما رو به شک انداختید –نکنه واقعا یه چیزی میخواستید-ما که نفهمیدیم چی؟ شاید ما فنی ها ادبیاتمون خوب نیست-
    توی این روزای آخر توی قنوت وترتون ما رو هم یاد کنید-ما هم دعاتون میکنیم

  69. فدایی همت می‌گوید:

    آره. ما هم اون شب برنامه راز رو دیدیم و درد دل این جانباز عزیز رو شنیدیم-
    شاید اگه شهید همت هم امروز زنده بود توی شهررضا ذره ذره آب میشد و هیچ کس قدرش رو نمی دونست-
    همیشه همین بوده و اولیاء خدا گمنام بودن

  70. رضا می‌گوید:

    سلام
    بالاخره بعد از مدتها دوباره اینجا سر زدم. سرم خیلی شلوغ بوده و هست یه مدتی هم که اصلا نت نداشتم.
    التماس دعا توی این شبهای آخر ماه مبارک

  71. رضا می‌گوید:

    سلام
    امروز میخوام در مورد یک غده سرطانی صحبت کنم. اشتباه نکنید منظورم اسرائیل نیست. درسته که اسرائیل غده سرطانی است ولی خوب به لطف خدا و ابتکار حضرت امام خمینی این غده سرطانی برای غالب مسلمانان شناخته شده است و باز هم به لطف خدا و ابتکار حضرت امام و برکت انقلاب اسلامی در حال ریشه کن شدن است.
    از طرف دیگه اسرائیل برای مسلمانان و حتی غیر مسلمانان چهره ای منفور دارد و برای معمول مردم جاذبه ای ندارد که جذب آن شوند.
    غده سرطانی که من در مورد اون می خوام صحبت کنم غده ای است که مدتی است در پیکر اسلام شکل گرفته و متاسفانه در حال رشد و بزرگ شدن است اما نمی دانم چرا اون طور که باید در مقابلش تدبیری اتخاد نشده.
    اگه یه کم تو همین حوادث چند روز اخیر سر بگردونید متوجه منظور من میشید.
    روز قدس هفتاد نفر در پاکستان کشته شدن.
    روز قدس دولت آذربایجان سی نفر از راهپیمایان رو دستگیر کرد.
    در عزاداری حضرت امیر المومنین علیه السلام در پاکستان سی نفر شهید شدند.
    و …
    بله منظور من وهابیت هست
    این غده سرطانی که متاسفانه شروع به رشد کرده با تکیه بر پول های نفتی عربستان و بعضی کشورهای دیگه مثل اردن به سرعت در حال گسترش هست. اگه یه زمانی فقط در بخشی از عربستان بود الان علاوه بر اردن، سودان، افغانستان، پاکستان، چچن، آذربایجان، قطر، امارات متحده عربی، عراق و حتی ایران از دست این غده در رنج و عذابند.
    چه خون های ناحقی که به زمین ریخته شده و چه چهره ای که از اسلام نمایانده شده.
    بر خلاف اسرائیل،‌ وهابیت متاسفانه در بین خیلی از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان مذموم نیست چون شناخته شده نیست و لذا خطرش از اسرائیل هم بیشتر شده.
    چرا هشداری داده نمیشه؟
    چرا به صورت جدی با این غده مقابله نمیشه؟
    چرا به سادگی داریم از کنارش عبور میکنیم؟
    چرا دولت ما و حتی بالاتر از دولت ما هیچ عکس العملی به این غده سرطانی نشون نمیدن؟
    اقدامات خصمانه وهابیت بر ضد ما و دین ما و کشور ما کم نبوده و نیست و در راس همه آنها عربستان مظهر این فرقه ضاله است ولی چرا ما حتی به عربستان نمیگیم بالا چشمش ابرو هست؟
    وهابیت از نظر مبانی فکری و اعتقادی بسیار ضعیف تر و سست تر از اونی هست که بخواد کسی رو جذب کنه. اگر هم در حال پیشرفت هست به چند دلیله
    یکی پول
    دوم زور و کشتار و ارعاب و وحشت
    سوم شبهه پراکنی و عدم قدرت پاسخ از طرف کسانی که آلوده به این شبهات میشن و کم کاری از طرف کسانی که باید پاسخگو به این شبهات باشن
    باور کنید خطر این غده سرطانی کمتر از اسرائیل نیست ولی چرا ما خودمون رو زدیم به خواب در حیرتم.

  72. سلمان گلریز می‌گوید:

    سلام من هم یک فرزند جانباز هستم ……. اگر الان کوتاه بیاییم احتمالا فردا اوباش کتک خورده ام میشن جانبازان و ایثارگران خدا جوی این مملکت …

  73. امین 2060 می‌گوید:

    شیخ در خطره
    یه کاری بکنید
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=60698

  74. امین 2060 می‌گوید:

    از ما بهترون کماکان “هدیه” می گیرند
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=60617

  75. عارف می‌گوید:

    سلام داش حسین

    من از بیگانگان هرگز ننالم

    بنیاد شهید تو هم آرررررررررررره

  76. ... می‌گوید:

    مثل همیشه خیلی زیبا بود احسنت
    واقعا صحبت های آقای جعرفیان اون شب توی برنامه راز درد آور بود و حرف دل همه ی مسلمونای واقعی بود کاش باشد گوش شنوا و کاش این آقا را هم اندازه هدیه تهرانی تحویل بگیرند
    اجرتان با علمدار کربلا که بدجوری عاشقشین

  77. مضطر می‌گوید:

    سلام . نمیدانم که میدانید طعم دلواپسی و نگرانی چطوری است؟ اضطراب را در شب امتحان چشیدید؟ تا بحال نگران کسی بوده اید ؟ البته . البته ما خدا داریم اما من نگران حضرت ماه هستم . حالم از هرچه رئیس جمهور و معاون اول و رئیس دفتر و نماینده ایشان در امور جوانان و … دارد بهم میخورد. هر برنامه ایی که می خواهد در سیمای جمهوری اسلامی پخش شود البته اگر حرفی داشته باشد می رود از ساعت ۱۲ نیمه شب به بعد. یا تداخل زمانی با عادل فردوسی پور می کند . یک کوچولو خسته شدم . از پستی و دون همتی خودم، از زرنگی (چپاول ) بعضی دیگر ، از اینکه گاهی اوقات نمیدانم جداً نمیدانمی دارد راست میگه ، رئیس جمهور هم ؟ مشایی که فکر میکنم باید خدا شرش را از سر ما کم کند . من برای همه بچه های هم وطنم نگرانم . میترسم مالک بیاید و تعجب کند که این مدینه همان شهر نبی است؟ چطور شده ؟ مگر چقدر میتواند ماه منیرم تحمل کند . ÷نج شنبه رفتم برای نماز به انتهای فلسطین . ماه نیامد و یکی از ستارگان نماز را اقامه کردند. راست میگی ف شما بیشتر ازمن حضرت ماه را دوست دارید . پیش شما که نمیشود از این حرفها زد فقط خدا قوت . فقط میتوانم برایتان آرزو کنم بابا اکبر برای شما و قلم و قدمتان دعا کند

  78. مضطر می‌گوید:

    ببخشید می شود روزنگار تقویمتان را از روی عنوان مقاله تا ن بردارید و به جای مناسبی انتقال دهید؟ ممنون

  79. tabarestan36 می‌گوید:

    ممنون از بصیرت شما که مرهم دل ما شده در این زمانه.

  80. سحر می‌گوید:

    خوشم میاد که حتی اسمش رو هم کنار هم نمیبرید.۲۰۰ میلیون بگیره بعد بره بگه من میدونم مردم دل خوشی ندارن از این نظام بعدش اما و اگر بیاره برای پولی که گرفته…آخ که چقدر درد داره.

  81. سمانه می‌گوید:

    سلام
    آقا امروز قبل از اذان شبکه باران(شبکه استانی گیلان)یه ربنا پخش کرد که اگه از ربنای شجریان بهتر نبود بدتر هم نبود.
    صدای یه پسر بچه بود،نمیدونم شبکه های دیگه هم پخش کردن یا نه.اما انصافا شنیدن داره.
    میگن دست بالا دست بسیاره.

  82. دوست دار شما می‌گوید:

    محترمانه این عکس لگو را طوری قرار دهید که نمایانگر شخصیت بسیجی باشد .

  83. مثل خودت می‌گوید:

    سلام داداشی
    آقا ما دیوونه ی نوشته هات شدیم
    نه تنها من بلکه از وقتی که چندتا از نوشته هات رو برا اعضای خونواده خوندم حسابی می خندیم و در عین حال بصیرت می گیریم
    انصافا تا بتونم از شما حمایت می کنم
    حداقل دو سه تا وبلاگ پربیننده با رتبه بالا در گوگل دارم که بتونم شما رو البته فرهنگ قطعه ۲۶ رو گسترش بدم
    بضاعت ما همینه
    ما بسیجیا کمتر از دشمن متحدیم ولی همینقدرم ارزش داره
    تا بتونم در خدمتم

    راستی از انجمن حجتیه هم بنویسید

    دیونه همیشگی نوشته هات
    یا علی سید علی
    http://www.rahe-ma.blogfa.com

  84. مثل خودت می‌گوید:

    راستی اشتباه نگیری ها
    منظورم در نقد انجمن انگلیسی حجتیه است که انصافا وهابیت شیعه هستند و مزدور دشمن

    یا علی

  85. اندیشه روشن2 می‌گوید:

    سلام

    طاعات قبول

    احسنت

    این حرف و سخن همه ماست:

    از شما که مسئولی متعهد، مردمی، ساده زیست و دلسوز هستید جز این انتظار نیست که هم کارتهایی که صادر کرده اید و هم آن نامه را پاره و برای این خبط بزرگ، از امام و شهدا و خانواده شهدا و نیز از آحاد این ملت شهیدپرور رسما معذرت خواهی کنید.

    ما منتظریم آقای زریبافان

    یاعلی

  86. سحر می‌گوید:

    تا عاشورا: ۱۰۲ روز

  87. سوده ط می‌گوید:

    حوصله ند ارم!می خوام برم لندن یه چند صباحی با پول خون پدرم راحت زندگی کنم!از زریبافان بخواه یه مرحمتی کند و در عوض همه امکااااااااااااااااااااناتی که بنیاد می دهد پول خون بابام را بدهد!سهام عدالت هم نمی خواهم!دکترای داروسازی ام را هم هدیه می دهم!فقط لندن!

  88. gomnam124 می‌گوید:

    ما منتظریم تا محرم گردد / هنگامه ی امتحان میسر گردد
    مادانیم و تیغ و حلقوم شما / یک مو زسرعلی اگر کم گردد
    تا عاشورا: ۱۰۲ روز .

  89. سیداحمد می‌گوید:

    ۱۰۲ روز مانده تا عاشورا.

    لیبک یا حسین

  90. ف . شهید می‌گوید:

    سلام .

    “دیوارش را داده اپن کردند” خیلی خیلی ممنونم واسه این جمله .

  91. ف . شهید می‌گوید:

    خسته نباشید ، یادم رفت

    خسته نباشی برادر

  92. امشب محمد حسین جعفریان آمده بود به مصاف وزیر فرهنگ، درد داشت، اما نه درد گاز خردل، درد اینکه آقا در دیدار با شعرا به او گفته: «بیست سال است در عرصه جنگ نرم تنها هستم، کسی از مسئولین پی این جنگ را نمی گیرد»
    کلامش پر سوز بود، مثل بیژن نوباوه، نوباوه ای که او هم مثل جعفریان، خوشگل نبود، جانباز بود!
    +++
    خوب است که از خطوطمان عدول نکنیم و بر سر تغییر نام یک خیابان حاضر باشیم وبگاههای مقدسمان را فدا کنیم، اما چرا نجنگیم برای تدوین استرتژی فرهنگی نظام، استراتژی ای که شده بلای جان اعتبارات بیت المال، اعتباراتی که سرازیرند به خیک فرهنگ، اما خروجی اش می شود همایش ایرانیان، همایشی که خون بود دل نوباوه و جعفریان از رویکرد قومیتی اش…
    چرا نجنگیم برای استراتژی، چرا قلمی بدین استواری و رسائی نجنگد برای تدوین برنامه های گام به گام تهاجم فرهنگی جمهوری اسلامی علیه نظام سرمایه داری…
    به قول آقا مسائل را اصلی فرعی کنیم، نظر شخصی حقیر آن است که قطعه ۲۶ گرانبهاتر از آن است که قیمت تعطیل شدنش مشاعی باشد و زریبافان…
    قلمتان پر نور…
    همین.

  93. یاس می‌گوید:

    تکبیییییییر

  94. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام داداش . غیبت صغری دارید ! انشالله هرجا هستید سلامت باشید .

  95. میثم تمار می‌گوید:

    صحیح است صحیح است صحیح است

  96. اقاقیا(نغمه سابق) می‌گوید:

    اول که نیستم طبق معمول.
    اما میخوام یه چیزی بگم که احتمالا میدونید .متاسفانه تو شهر ما بعد از راهپیمایی و نماز جمعه یه عده بی دین و ایمون که از اهالی مسجد هستن و از پیروان یه مثلا روحانی که اون مثلا روحانی هم خودش سنگ فتنه گرارو به سینه میزد و میزنه.حمله کردن به مردم روزه دار و تا تونستن روشون سنگ و اجر ریختن .و تا امروز ۵۰ تا زخمی داد .این بی ایمونا حتی به حرم علی بن موسی الرضا هم بی احترامی کردند و در استانه ی ورود به حرم و حمله به اونجا هم بودن که بالاخره جلوشون گرفته شد.این به اصطلاح روحانی (اوغ)خواهر زاده ی شهید دستغیب هست و مسجدشونم مسجد ضرار(قبا)که حتی در زمان انتخابات هم پایگاه بسیج این مسجد به اتش کشیده شد و ۱۳ تن شهید شدن.و حالا جالب اینجاست که ایشون نماینده ی استان در مجلس خبرگان هستند.(بی ابرویی از این بد تررررررررررررررررررررررررر!!!)
    و جالب تر این که البته توقعی هم نیست هیچ خبری در این باره در صداوسیما پخش نشد.
    هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.

  97. همسنگر بسیجی می‌گوید:

    سلام.
    آقای جعفریان را از همان زمانی که در افغانستان بود میشناسم.حرفهای آن شبش آشنا بود و آتش زد به جانمان.

    وقتی مسئولین کاری نمیکنند باید خودمون دست به کار بشیم درسته که هرج و مرج پیش میاد اما لازمه بعضی وقتها.

    باید بنیاد شهید رو ،روسر کسانی که جواز شهید صادر میکنن خراب کنیم….و موارد دیگه مثل ماجرای کروبی و دستغیب و …

    هر کی از راه میرسه دُم درمیاره و هزینه ساز میشه…..تا کی تحمل……..؟؟؟

  98. shiner می‌گوید:

    مثل همیشه عالی بود داداش حسین عزیز.
    انشاالله اونایی که باید بفمن، بفهمن!
    یعنی میشه؟

  99. امید می‌گوید:

    السلام علی المهدی و علی آبائه
    کامنت نمیخواد تأیید کنی که وقتتو بگیره،
    بابا بیا یه مطلب بذار دیگه .

  100. سیداحمد می‌گوید:

    ۱۰۲ روز مانده تا عاشورا.

    لبیک یا حسین.

  101. ندا حق می‌گوید:

    سلام
    فهمیدم…..چون نمیخواین من اول شم هیح نظری رو تایید نمی کنین..از طرفی هم میترسین اگه کس دیگه ای اول شه به مسئولین ساندیس بگم بهتون نی ندن……میفهمم.. دو راهی سختیه… .
    باشه من از حقم میگذرم….:-)

  102. amir می‌گوید:

    جنگ (گفت و شنود)

    گفت: بعد از حضور کم نظیر مردم در روز قدس، سایت ها و گروه های ضد انقلاب بدجوری به جان هم افتاده و علاوه بر فحاشی علیه یکدیگر، سران فتنه را هم به باد فحش و تحقیر گرفته اند.
    گفتم: از قدیم و ندیم گفته اند اسب های درشکه وقتی به سربالایی می رسند و توان حرکت ندارند، همدیگر را گاز می گیرند.
    گفت: به سران فتنه اعتراض می کنند و می گویند، شما که عرضه ندارید چند نفر را علیه جمهوری اسلامی ایران به خیابان ها بیاورید، چرا بیانیه می دهید و برای کیهان سوژه درست می کنید؟!
    گفتم: حیوونکی ها حق دارند!
    گفت: یکی از همین سایت ها خطاب به موسوی و کروبی نوشته است؛ آنهمه شعار دادید و گفتید هواداران زیادی دارید پس چرا روز قدس یک نفر از آنها در خیابان دیده نشد؟!
    گفتم: شخصی به یکی از نقاش ها سفارش داد که برایش یک تابلو از صحنه جنگ را نقاشی کند و چند روز بعد که برای تحویل گرفتن تابلو مراجعه کرد، مشاهده کرد که نقاش تصویر یک کوه را کشیده است. با عصبانیت پرسید؛ پس صحنه جنگ چی شد؟ و نقاش گفت؛ این کوه را می بینی؟ پشت این کوه جنگ سختی در جریان است!

  103. دیوونه داداشی می‌گوید:

    ۱۰۲ روز تا عاشورا

    سلام بر حسین*

  104. amir می‌گوید:

    تاکتیک فتحعلی شاهی کروبی و موسوی در روز قدس! (خبر ویژه)

    دوی علی گلابی… زلزله ۱۲ ریشتری… بن بست راهپیمایی… رفتار فتحعلی شاهی…
    اینها تعابیری است که در بگومگوی بقایای فتنه سبز و اپوزیسیون خارج نشین پس از سپری شدن روز قدس و نمایش مجدد مرگ فتنه رد و بدل می شود.عناصر ضدانقلاب معتقدند فتنه گران طی چندماه گذشته فقط خالی بسته و باعث سردرگمی و یأس بیشتر شده اند. سایت صهیونیستی بالاترین که خود یکی از معرکه گیران اصلی هفته های اخیر بود، اکنون از قول علیرضا-ر (یکی از عناصر فراری) می نویسد «من به اندازه و سهم خود فقط یک خواهش از بدنه جنبش دارم: برادر جان اینهمه شعارهای بالاترین پسند نده که روز قدس تهران را زیر پایمان ۱۲ ریشتر زلزله می کنیم. نگو که ۱۳آبان سفارت آمریکا را میگیریم دوباره پس میدهیم به خودش. نگو اگر کروبی تهدید بشود ایران را جهنم میکنیم. (که دیدی که شد و هیچکاری هم نکردی). حالا که کروبی اینطور تهدید شد دوباره بلند نشو نگو که پس حالا که اینطوری شد اگر کروبی را بکشید پس من آنوقت دنیا را گل افشون میکنم. من از امروز آن شکل خیابانی جنبش را کلاً فراموش می کنم.
    ذیل این نوشته، شماری از اظهارنظرهای عناصرضدانقلاب به این شرح آمده است «این حرف ها که اله می کنیم و بله می کنیم بیشتر از ناحیه کاربران وزارت اطلاعاتی است تا با انجام نشدن تجمع و تظاهرات، تخم یأس بکارند… ۴ تا جوون ۱۶ ساله میشن همه کاره و پیام صادر می کنن و قرار تظاهرات می گذارن… اینجا در بالاترین اگه بگی تا آزادی ایران فقط ۱۲ روز مونده، سریع می بینی همه میان کلی تعریف می کنن و کلی حال میکنند. سر همین قضیه کروبی، من به تو قول میدم اگر کروبی دستیگر بشه و یا حتا اگر کشته بشه هیچ کس نه میاد تو خیابون و نه کاری می کنه، ولی اینجا تو بالاترین یارو تیتر می زنه «وای اگر تار مویی از سر شیخ ما کم بشه ایران را کربلا می کنیم» بعدش میری پروفایلشو می بینی که اصلا از ایران نیست! من نمیتونم بگم که این تیترا و کارا همه مال عوامل اطلاعاتی هستش. باید قبول کنیم که بعضیها که مخصوصا از ایران دور هستن از نظر درک سیاسی در توهم به سر میبرن. خود من هم خارج از ایران هستم. اینو گفتم که به کسی الکی بر نخوره».
    سایت ضدانقلابی خودنویس هم که از خارج کشور مدیریت می شود با اشاره به حضور شکوهمند ملت ایران در راهپیمایی روز قدس و ناپیدایی فتنه گران نوشت: صحبت از ایجاد تفرقه یا ریختن آب به آسیاب جمهوری اسلامی نیست. صحبت از واقعیتی شدیداً تلخ و گزنده است که بسیاری از ما از بیان آن هراس داریم. آنچه در روز قدس اتفاق افتاد یکبار دیگر گمانه زنی ها درباره غلبه کامل جمهوری اسلامی بر جنبش سبز را تایید می کند. هر قدر هم فضای اینترنت پرجوش و خروش باشد آنچه تعیین کننده مسیر اوضاع است واقعیت واقعی است که در خیابان ها روی می دهد. امسال حکومت با شتاب فراوان عوامل خود را به خیابان ها ریخت و نفس معترضان را گرفت و به خانه کروبی حمله کرد]!؟[ تا باز هم موسوی فقط بتواند «بیانیه» بدهد. بیانیه هایی که به هیچ دردی نمی خورد و فقط و فقط امتیاز کاربری کاربران بالاترین را بالا می برد. روز قدس امسال درست در نقطه مقابل مراسم پارسال برگزار شد. برخلاف سال قبل دنیا اهمیتی به این موضوع نداد. چون صدایی از مخالفان نشنید. به نظر می رسد کسی دیگر برای جار و جنجال های فضای مجازی اینترنت هم اهمیتی قائل نیست و آنچه که قرار بود به اطلاع رسانی درست تبدیل شود به بازیچه ای کودکانه برای کسب امتیاز بیشتر در سایت ها بدل شد. برخلاف بسیاری از گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ریزش از درون حکومت آغاز شده است درست در نقطه مقابل ریزش در میان معترضان شروع شد. عده ای گفتند سرکوب ها کارساز نبوده است ولی اشتباه می کردند چون اگر کارساز نبود همان معترضان سال قبل را دوباره در خیابان ها می دیدیم.
    سایت بالاترین هم در مطلبی تحمیق آلود و تحریک آمیز خطاب به کروبی نوشت: ما ]!؟[ را ببخشید که دست و زبانمان خشکیده است و راحت در خانه نشسته ایم. ما را ببخشید که به خیابان نرفتیم و به شما خیانت کردیم. ما را ببخشید اگر ترسیدیم و نیامدیم. ببخشید که فقط بلدیم حرف بزنیم و شما را قربانی کردیم. ما بی معرفتیم و پشت به شما کردیم. ما را ببخشید، ما می ترسیم. ما را ببخشید که انقلاب کردیم ]!؟[ و ایران را به این روز انداختیم. ما را ببخشید که شما را جلو انداختیم و از پشت به شما خنجر زدیم. ای شیخ شجاع ]![ وضعیت همین است که می بینی. از دست ما کاری برنمی آید. همین نامه را هم که نوشتم فردا شب باید در اوین بخوابم ]نویسنده مطلب مقیم خارج کشور است![ باور کن که آن روزهای خوب که به خیابان می آمدیم، گذشته است. ما امروز توان فتح کوچه شما را هم نداریم. من یا فردا مهمان خانه شما می شوم و این وضع را می کنم یا از شرمساری و غصه، همین فردا دق می کنم و راحت می شوم حتی اگر به جهنم بروم»!
    اما «دوی علی گلابی چه بود». نویسنده وبلاگ محسن کردی با ابراز ناراحتی از هیاهوی توأم با هیچ فتنه گران می نویسد «کروبی در یک پیام کوتاه بر حفظ جان و امنیت مردم تاکید کرده و از آنان درخواست نمود که از حرکت به سمت منزل ایشان خودداری کنند. والله خوب شد آقای کروبی این پیام را دادند اگر نه سیل ساندیس خورها و خانه ایشان را با هم برده بود.
    این گونه مواضع حضرات سبز مرا بیاد ماجرایی میاندازد؛ فتحعلی شاه پیش از امضای قرارداد درباریان را به نزد خویش فرا خواند. آنگاه با اعتماد به نفسی مثال زدنی گفت اگر شمشیر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت راست بیرون کشم چه می شود؟ همه درباریان جملگی گفتند بدا به حال روس، بدا به حال روس! آنگاه فتحعلی شاه با لحنی سرشار از غرور گفت اگر خنجر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت چپ بیرون کشم چه می شود؟ همه درباریان جملگی گفتند بدا به حال روس بدا به حال روس! او هم دست بر غلاف برد و کمی شمشیر را بیرون آورد که ناگاه درباریان دست به دامان قبله عالم شدند در حالی ملتمسانه می گفتند قبله عالم رحم کن به حال روس. این بار را رحم کنید! آنگاه فتحعلی شاه شمشیر را به طور کامل درون غلاف کرد و سپس با اعتماد به نفسی مثال زدنی قرارداد را امضا کرد».
    این وبلاگ اضافه می کند: در فرهنگ اهل دعوا و بزن بزن تهرونی این گونه جهت گیری ها به «دوی علی گلابی» معروف است. میگویند فلانی برای فلانی «دوآمد»، یعنی بطور تهدیدآمیزی دوید طرف حریف فکر می کنم که جریان سبز سنگین تر است اگر واقعیت را بپذیرد که کسی حاضر نیست جانش را بخاطر این جنبش به خطر بیندازد.
    در همین زمینه سایت خودنویس در تحلیل دیگری تصریح کرده است« تاکتیک راهپیمایی به بن بست رسیده است. این مسئله در روز قدس باز هم اثبات شد. رژیم بالاخره کارآزموده شده است. دیگر لزومی به پافشاری روی این کار نیست. آیا جنبش شکست خورده است؟» وبلاگ «انقلاب سبز هم نوشت: در سایت هایی مثل بالاترین، عده ای ناامید شده اند و حتی به مردم فحش و بد و بیراه می گویند. خب مردم عقل دارند و به دعوت این و آن که به خیابان نمی ریزند.
    اماسایت صهیونیستی ایران گلوبال مشکل را نه در سایت هایی نظیر بالاترین بلکه دو رگه بودن کسانی چون موسوی و کروبی می داند که هنوز تظاهر به اسلام می کنند. اتفاق روز قدس بیش از آن که نشان شکست باشد نشانه بلوغ است. وقتی سران خودخوانده جنبش، سکولارها را سانسور و سرکوب می کنند قابل پیش بینی است که آنها هم به خیابان نمی آیند. اصلاح طلبان معامله گر و غیرقابل اعتمادند. آنها می گفتند این بار بیایید شعار هم غزه هم لبنان بدهید.
    سایت بالاترین در تایید ضد دین بودن آشوبگران، خطاب به موسوی و کروبی نوشت: آقایان موسوی و کروبی! از شما می خواهم دیگر در مورد راهپیمایی در زمان راهپیمایی دولتی سخن نگویید خود دیدید که امسال بازیچه رژیم نشدیم و نیامدیم. اصلا خیلی ازما به این گونه راهپیمایی ها اعتقادی نداریم.
    مگر جنبش راهش با حکومت یکی است؟
    اما پایان یک ماه چشم بندی و سیاه بازی رسانه ای، شاید خبری باشد که خودنویس درباره بالاترین نوشت: پارسال در ۲۲ بهمن، بالاترین ۱۲ هزار کاربر داشت اما اکنون این رقم به ۳ هزار نفر رسیده است. آنها واقعا خسته شده اند.

  105. آذرخش می‌گوید:

    سلام حاجی
    سخر بخیر
    دیروز و دیشب تشریف نیاوردین نگران شدیم.
    اما گفتم سرتون شلوغه کامنت نذارم الکی.
    ایشالا که مشکلی پیش نیومده باشه.
    التماس دعا
    یا علی

  106. amir می‌گوید:

    دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.

    خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران.

    التماس دعا

  107. amir می‌گوید:

    دانلود شعر خوانی محمدحسین جعفریان مستند ساز و شاعر جانباز در حضور مقام معظم رهبری.
    مقام معظم رهبری فرمودند:بدهید این شعر را خوشنویسی کنند و بفرستید برای بنیاد ایثارگران.
    http://mobarezclip.com/1699238.htm

  108. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  109. محمد می‌گوید:

    صلی الله علیک یا ثارالله
    (( اگر از سرهایمان تپه ای بسازند ،
    به هیچ وجه اجازه نمیدهیم که بچه هایمان در کتاب های تاریخ خود این جمله را بخوانند :
    امام خامنه ای تنها ماند … ))
    یا حق

  110. سلام
    ممنون داداش
    خیلی خوب بود حرف دل بود
    راه احمدی نژاد از دفتر مشایی می گذرد
    مطلب طنزم حرف نداشت

  111. amir می‌گوید:

    کجایی داداش جان
    وقتی نیستی قطعه خیلی سوت وکور است
    هر جایی هستی خوب باشی
    التماس دعا
    سلامتی امام خامنه ای صلوات

  112. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام حاجی حسین
    امام علی (ع) فرمودند :براستی او حضرت مهدی (ع) قاضیان زشت کردار را بر کنار می کند .
    وحکم رانان ستمگر را بر می دارد .
    وزمین را از هر ستمگری پاکیزه می کند .
    وخود به عدالت رفتار می نماید .
    بحار الانوار ج ۵۱،ص ۱۲۰،حدیث ۲۳
    فرمانده گرامی شما را به خون بابا اکبرتان قسم می دهم که اگر عدالت را بر زمین زدیم وناراحتتان کردیم اگر مطابق آن چیزی که حقش بوده رفتار نکردیم ودلیل نظرات تایید نشده همین بوده ان هم در یکروز وبرای ۲مطلب به حق همین حدیث امام زمان وخودشان وبه برکت یک اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ما را ببخشید ولااقل نظراتی را که می تواند ارزشمند باشد وبه بصیرت بیشتر ما کمک کند را لااقل تایید کنید.
    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واید امامنا الخامنه ای

  113. محسن می‌گوید:

    سلام خدمت دوست گرانقدر و آرزوی قبولی طاعات.
    گفتم دوست چرا که من بعنوان عضوی از خانواده ایثارگران خودم رو جزئی از خانواده شهدا هم میدانم.
    مطالبت زیبا که نه…دقیقا حرف دل ماس….مخصوصا حرفت با زریبافان
    ازت گله دارم که چرا فقط میگی ما خانواده شهدا…پس من که پدرم جانبازه چی زندگی ما هم کمتر از خانواده محترم شهدا نیس
    لطفا صدای اعتراض ماهارم به بنیاد برسون
    با سپاس

  114. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    چرا نظراتو تائید نمی کنی؟
    چی شده؟
    نگران شدیم
    نکنه دوباره از ما ناراحتی؟

  115. فطرس ملک می‌گوید:

    راستی
    .
    ۱۰۲ روز مانده تا عاشورا
    .
    .
    لبیک یا حسین

  116. محمد رضا می‌گوید:

    بعضی ها فکر میکنند که چون در جبهه رفتند و شهید دادند همه کشور مال آن هاست.
    شما از آن هایی. بسیار دیدم آدم هایی که شهید دادندو صدایشان در نیامد. چون با خدا معامله کردند.
    خدا عقده را از دلت بردارد. با عقده می نویسی!

  117. مهدی می‌گوید:

    مثل همیشه عالی بود

  118. سعید می‌گوید:

    ای ول خوشم اومد….

  119. روح الله مدبر می‌گوید:

    با سلام
    مطلب بهشت را به شهید دهند نه کارت بنیاد شهید را با اجازه شما و ذکر منبع در وبلاگ شخصی ام کار کردم
    سربلند باشید و به من هم سر بزنید

  120. بنده خدا می‌گوید:

    خیلی بی‌شرفی!‌ خیلی!

  121. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام.
    صرفاً جهت اطّلاع. تنها ۱۰۲ روز مونده تا عاشورا.
    اینجور وقتا فقط می شه یاد این جملۀ شهید آوینی افتاد که می فرمودند:«در جامعۀ اسلامی همه آزادند به جز حزب الهی ها.»
    ببخشید، کارسگی بره چیه؟ اصلاً چطوری تلفّظ می شه؟ کارِ سَگی بِره؟! یعنی بره کار سگی بکنه؟ وا! کار سگی عبارتند از پاچه گرفتن، واق واق کردن، هار شدن و حمله کردن و از این قبیل کارها. اونوقت ربطش به این متن چیه؟
    پیپی رو خوب اومدید. واقعاً همینطوره. یه هنرمندی اگه اهل دود نباشه و پیپی یا سیگاری نباشه، می گن امّله.

  122. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    ببخشید، منظورم از جمعه شده بودند دور هم، جمع شده بودند بود! ه خودشو الکی نخود آش کرد!

  123. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    حواسمون هست که فقط ۱۰۲ روز مونده تا عاشورا؟
    کجایید صابخونه؟ روزا داره میگذره ها!!!!!!!!!!

  124. ya zeinab می‌گوید:

    سلام… تشریف ندارید!!! امامزاده چالوس خوش میگذره؟ 🙂

  125. امین 2060 می‌گوید:

    نگاهی به ۱۰ اعتراض شاخص مردمی به کروبی

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=60726

  126. میشه شعرشون رو هم بذارید تو وبلاگتون..
    از بنیاد شهید کروبی چه خبر؟؟؟

  127. amir می‌گوید:

    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش
    کجایی داداشی کجایی داداش

  128. عبد عباس می‌گوید:

    سلام و درود بر حسین بن اکبر قدیانی
    قسمت این بود که پای کامپیوتری بنشینم که این صفحه وبلاگت باز باشد و من بعد از چند ماه دوباره، سر حوصله، یکی از مطالب دلنشینت را که انگار از جگر خودم برخاسته است، بخوانم.
    گفتم حالا که دقایقی میهمانت بودم ، چند خطی هم تشکر کنم از مهمان نوازی ات و درودی بفرستم بر بصیرتت و داد بزنم پسر شهید اکبر ، تا آخر خط بایست و بمان ، همان طور که شهید اکبر ایستاد و ماند تا بمانم و بمانی، و بدان اگر همه خودی ها و نخودی ها هم با نشستن غبار فتنه ، دوباره خمیازه شان گرفته و غفلت، پلکشان را در سال همت مضاعف و کار مضاعف سنگین کرده است ، ماندن تو و من و آن بسیجی دیگر است که هنوز لبخند سرد امام خامنه ای در چند متری رحیم مشایی در دیدار با هیئت دولت را تبدیل کرده است که به شکرخنده های دلربا و گرماگرمش در دیدار با بسیجی های دانشجو…
    یا علی

  129. شهید گمنام می‌گوید:

    سلام

    آقا حسین من این کتاب قطعه ۲۶ رو میخوام تو رو جون هر کی دوست داری یه جور کمکم کن بتونم تهیه کنم.

    ممنون

    اللهم عجل لولیک الفرج

  130. طاهره فتاحی می‌گوید:

    امروز چندمه؟امروز چه روزیه؟
    مگه سالگرد ربوده شدن متوسلیان امروزه که مجری برنامه سحر درباره ی متوسلیان حرف میزنه؟
    بعضی وقتا توی این تلویزیون یه چیزایی دیده میشه که شاخهای آدم اساسی در میاد…

    در ضمن غیبت اکبر دارید.نگید نفهمیدیم…

  131. دانشجوی بیدار می‌گوید:

    نمی شود که هر کس در خیبان یا زندان کشته شد را شهید نامید.اگر اینگونه باشد پس افرادی که در سالهای گذشته در درگیری های قومی یا درگیری بر سر استان شدن و شهرستان نشدن و … کشته شدند همگی شهیدند

  132. حوری می‌گوید:

    سلام مطلب شما جای تامل داره البته آبرو داری دولت هم قابل تحصینه

  133. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    تو رو خدا بیاین. دیگه واقعا نگران شدیم.

  134. shaghaiegh255 می‌گوید:

    یکى از خصوصیات خصلت بسیجى و جریان بسیجى، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایى که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکى از اوّلى‌ترین خصوصیات بسیجى است.

    از فرمایشات حضرت ماه در ملاقات با اساتید بسیجی دانشگاهها

  135. shaghaiegh255 می‌گوید:

    تعلیم شلیک آر.پی.جی توسط دانشمند فیزیک پلاسما!

    من خودم میدیدم شلیک آر.پى.جى را که نیروهاى ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر.پى.جى جزو سلاحهاى سازمانى ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ى عربى آر.بى.جى هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پى.جى، او میگفت آر.بى.جى. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائى گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجورى آر.پى.جى را بایستى شلیک کنید. یعنى در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملى به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ى عالى، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ى عملیات نظامى، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوى و با آن سرسختى، چه ترکیبى میشود. دانشمند بسیجى این است؛ استاد بسیجى یک چنین نمونه‌اى است. این نمونه‌ى کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین – که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند – اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:

    با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
    بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌

    نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانى، با عشق هیچ منافاتى ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است.

    خب، حالا توقعى که ما داریم و این توقع، توقع زیادى هم نیست، یعنى آن زمینه‌اى که انسان مشاهده میکند – این روحیه هاى پرنشاط شما، این دلهاى پاک و صاف، این ذهنهاى روشن، این جوّال بودن فکرهاى شما که انسان در عرصه‌هاى مختلف از نزدیک شاهد است – این امید را و این توقع را به انسان میبخشد، این است که فرآورده‌ى دانشگاه جمهورى اسلامى – نه به نحو استثنا بلکه به نحو قاعده – چمران‌ها باشند؛ نه اینکه چمران‌ها یک استثنا باشند. این امید، امید بى‌جائى نیست

    از فرمایشات حضرت ماه در ملاقات با اساتید بسیجی دانشگاهها

  136. mirahmadi می‌گوید:

    سلام داداش حسین کجایی بابا داریم نگران می شیما یه خبری چیزی

  137. دیوونه داداشی می‌گوید:

    “من به وبلاگ مقدس “قطعه ۲۶” بسیار علاقه دارم اما اگر هزینه پاره کردن کارتهای صادر شده و آن نامه، بسته شدن این وبلاگ باشد ، بدانید فرزند شهید اکبر قدیانی حتمأ و با کمال میل این هزینه را خواهد پرداخت.”

    اساسی فدایی داری فرزند شهید اکبر قدیانی،
    اول؟!
    آیا ؟!

  138. یاس می‌گوید:

    آیا برای چه کامنتا تایید نمیشود؟
    شمالم که تازه رفتین
    واقعا چرا؟؟؟
    ***
    ایشالله هرجا هستید سالمو سلامت باشید
    صلوات…

  139. شهید گمنام می‌گوید:

    سلام
    ببخشید منظورم کتاب نه ده بود اشتباه نوشتم

    راستش بالاخره از یه فروشگاه اینترنتی خریدم.

    اگه وقت کردید به وب منم یه سری بزنید.ممنون

    اللهم عجل لولیک الفرج

  140. سینا می‌گوید:

    قطعه ای ازبهشت !!!!

  141. یک بنده خدا می‌گوید:

    “طیب لله انفسکم”.

  142. a می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی ، من مطالب شما رو می خونم و واقعا سپاسگذارم چون همیشه حرف دل مارو می زنید… ولی انتقادی دارم که امیدوارم جواب بدید:
    انتقاد:
    آقای حسین آقا شما از این دولت تو مطالبتون بعضا حمایت کردی، این خوبه چون همون کاری رو میکنید که حضرت ماه تو این ۵ سال کرد و جلوی فشارها و تحمیل ها ایستاد(سخنرانی حاج آقا پناهیان) ولی هیچ وقت مواضع صریح نسبت به احمدی نژاد نداشتی که هیچ اگر یه سری از نوشته هارو بدون ذکر منبع کپی پیست کنیم تو یه وبلاگ دیگه ، اینقدر مورد توجه سبزکیا قرار میگیره اون وبلاگ رو فیلتر میکنند:) یا در مورد مشایی!! اگر احمدی نژاد رو به عنوان یه کسی که با هوش و بصیرت سیاسی و دید آخر الزمانی که داره قبولش ندارید که هیچ ولی اگر غیر از اینه یعنی شما میگی حسین قدیانی متوجه ایرادهای فراوان مشایی میشه ولی دکتر حتی یه دونشو نمیبینه!!! به نظرم ما آب به آسیب دشمن میریزیم مگر حضرت آقا نفرمودند اهم و فی الاهم؟؟ گیریم که دشمن هم از عمو اسفندیار حمایت کرد تا ما حامیان رئیس جمهور رو دچار تشکیک کنه، باز هم ما باید… البته من هم نه به عنوان فرزند شهید بلکه به عنوان برادر زاده شهید مجتی میرزایی که خون خود را در عملیات” مرصا”د به روح الله هدیه کرد دل خوشی از عمو اسفندیار ندارم و هیچ وقت یه جایگاه سیاسی مثل رئیس جمهوری رو با جایگاه ولایت مقایسه نخواهم کرد انشا الله ، من هم عقیده دارم این حق ماست که به رئیس جمهور متخب انتقاد کنییم اما انتقاد منصفانه، شما یه بار از اشتباهات استاد خودتون حرفی نزنید که هیچ روزنامه اورا همیشه تا نمیدونم کجا! بالا بردید که البته ایشون هم در امر روشنگری فعالیت مثال زدنی دتشته و من قلبا ایشون رو دوست دارم.خلاصه عمو حسین نمیخوام انقاد کنم و انتقاد پذیر نباشم پس منتظر جوابت میمونم… یا علی

  143. shaghaiegh255 می‌گوید:

    ۵/۶/۱۳۸۹ بزم شاعرانه رفقا

    گزارشی از حاشیه‌های دیدار شعرا با رهبر انقلاب در شب نیمه رمضان

    رهبر محمدحسین جعفریان را دید و گفت: آقای جعفریان بیا ببینم. جعفریان جلو رفت و دیده بوسی؛ و مشغول صحبت بودند که حداد عادل همین موقع آمد و رهبر تمام قد برای‌ او بلند شدند

    رهبر که می‌رفت سمت حسینیه، شعرا هم که در حیاط بودند و چندتا چندتا دور هم گپ می‌زدند، می‌رفتند داخل. شانه به شانه رهبر، محمدحسین جعفریان می‌آمد و با او صحبت می‌کرد. از جعفریان راجع به رمان جدید یک افغانی پرسید که اسمش را نمی‌دانست. جعفریان گفت: بادبادک بازِ خالد حسینی؟
    رهبر گفت نه آن را که خوانده‌ام.
    جعفریان گفت: خالد حسینی یک کتاب دیگر هم دارد که اسمش را نمی‌دانم.
    رهبر گفت: اسمش هزار خورشید تابان است، آن را هم خوانده‌ام ولی کتابی که من می‌گویم اصلا مال خالد حسینی نیست. جعفریان و یک عمر تلاش در افغانولوژی هم کمکی نکرد برای جواب سوال رهبر.
    سر پله‌ها ایستادند. عبای رهبر را مرتب کردند و چفیه‌ای روی دوشش انداختند و رهبر در همین حین چیزی به جعفریان گفت و او هم شانه‌شان را بوسید

    بخوانیدبقیه عاشقانه را در
    http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=9985

  144. سیداحمد می‌گوید:

    هیچ چیزی بدتر از نگرانی و بیخبری نیست.

  145. komeil می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    بنیاد شهید قبل از این هم خبرازجمع آوری آسایشگاههای جانبازان داده بودکه بااین عنوان که چه لزومی داردهر جانباز یک اتاق اختصاصی داشته باشدای کاش یکباراین آقای محترم به آسایشگاه سرمی زدشایدمتوجه می شدکه جانبازقطع نخاعیی ازگردن ویاکمراحتیاج به مراقبت های ویژه داردکه مادران پیرآنهادیگرنمی توان کارهای آنان راانجام دهند. صدافسوس که دربعضی ازپستهاشایسته هابرسرکارنیامدند.

  146. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    این از همون وقتهاست که می فرماید
    داداش حسین ما از شما انتظار داریم خواستی بری دست به آب هم ما را خبر کنی
    الان از دو طرف دنبالتن یه بلایی سرت بیارن 🙂

    برای اینکه همیشه سلام باشی
    الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  147. 110 می‌گوید:

    با خواندن هفت آیه از قرآن ، در ثواب ختم قرآن شریک شوید

    salehat.ir

  148. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    جناب قدیانی
    تراکم کاری شما را درک میکنیم.
    اما اگر اینجا خانه هست،که هست،
    یه smsبدید لااقل!!!

  149. سیداحمد می‌گوید:

    دردو بلات به جونم داداش؛داداش هر جا هستی فقط خوب باش.
    حسین جان مردم از دلشوره.

  150. ساندیس خور می‌گوید:

    جنگ (گفت و شنود)

    گفت: بعد از حضور کم نظیر مردم در روز قدس، سایت ها و گروه های ضد انقلاب بدجوری به جان هم افتاده و علاوه بر فحاشی علیه یکدیگر، سران فتنه را هم به باد فحش و تحقیر گرفته اند.
    گفتم: از قدیم و ندیم گفته اند اسب های درشکه وقتی به سربالایی می رسند و توان حرکت ندارند، همدیگر را گاز می گیرند.
    گفت: به سران فتنه اعتراض می کنند و می گویند، شما که عرضه ندارید چند نفر را علیه جمهوری اسلامی ایران به خیابان ها بیاورید، چرا بیانیه می دهید و برای کیهان سوژه درست می کنید؟!
    گفتم: حیوونکی ها حق دارند!
    گفت: یکی از همین سایت ها خطاب به موسوی و کروبی نوشته است؛ آنهمه شعار دادید و گفتید هواداران زیادی دارید پس چرا روز قدس یک نفر از آنها در خیابان دیده نشد؟!
    گفتم: شخصی به یکی از نقاش ها سفارش داد که برایش یک تابلو از صحنه جنگ را نقاشی کند و چند روز بعد که برای تحویل گرفتن تابلو مراجعه کرد، مشاهده کرد که نقاش تصویر یک کوه را کشیده است. با عصبانیت پرسید؛ پس صحنه جنگ چی شد؟ و نقاش گفت؛ این کوه را می بینی؟ پشت این کوه جنگ سختی در جریان است!

  151. آذرخش می‌گوید:

    سلام داداش
    خیلی خوشحالم که نظرات تایید شد. دیگه داشتیم می مردیم از نگرانی.
    پایدار باشید.

  152. ya zeinab می‌گوید:

    سلام… خوش اومدید! آسینتامن چطورن؟ بهشون بگید دلمون براشون تنگ شده!

  153. gomnam124 می‌گوید:

    سلاااااااااااااااااااااااام . آخ جون ما هستیم ، داداش حسین هم هست 🙂

  154. gomnam124 می‌گوید:

    حالا که نظرات تایید میشه من میخوام نظر بدم ، ولی از اونجایی که سرتون شلوغه نظر نمیدم ! 🙂
    خستــــــــــــــــــــــه نباشیــــــــــــــــــــد داداش حسین .
    هیییییییییییییییییییی . یعنی دیگه نباید نظر بدم 🙁

  155. فروتن می‌گوید:

    سلام. زمان چقدر زود می گذرد!

  156. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    خوب خدارو شکر که هستید. نگران شده بودیم. فقط دیدم این ۱۰۳ شده ۱۰۲ فهمیدم خوب الحمدلله حالتون خوبه و فقط احیاناً یا دیگه تا اطّلاع ثانوی دل و دماغ نوشتن و اومدن رو ندارید یا حسابی سرتون شلوغه.

  157. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    بچه ها من نبودم یه بنده “شیطان”به داداش حکومتی بسیجیها بد حرف زده چرا جوابش را ندادید …… ج من:کامنت محترم بی شرف اون اسراییل بدبخته که از باتوم بسیجیها هم میترسه چه برسه از جنگ نرمشون……

  158. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    داداش این حرفها کافی نیست باید خودمون بریم اسم اون خ را بذاریم شهید کبیری….شادی روحش صلوات

  159. خان باجی می‌گوید:

    سلام علیکم
    خطاب به ( بنده خدا )
    مطمئنی بنده خدایی ؟ منظورم اینه که مطمئنی خودتو به شیطان نفروختی ؟

  160. saber می‌گوید:

    با سلام و عرض خسته نباشید
    لطفا بیشتر بنویس

  161. بهاریه اسکندری می‌گوید:

    {جانم فدای امام خامنه ای}

  162. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    خیلی آقایی داداش حسین… فدات

    “بنده خدا” حالش خوب نیست انگار… چه ربطی داره بنده خدا

  163. والفجر می‌گوید:

    هوالحق
    با”ماموریت جدید مبلغان مسیحی”بروزم.
    یا علی مدد
    “برای تعجیل در فرج حضرتش و سلامتی امام خامنه ای صلوات”

  164. gomnam124 می‌گوید:

    ما منتظریم تا محرم گردد / هنگامه ی امتحان میسر گردد
    مادانیم و تیغ و حلقوم شما / یک مو زسرعلی اگر کم گردد
    تا عاشورا: ۱۰۱ روز .

  165. gomnam124 می‌گوید:

    یک دقیقه زودتر گفتم 🙂 شرمنده .

  166. نازنین می‌گوید:

    ر شبنمی درین ره ،صد بحر آتشین است
    دردا که این معما،شرح و بیان ندارد!

  167. مهساشریف می‌گوید:

    لبیک یاخامنه ای لبیک یا حسین است ……….

  168. مسلمون می‌گوید:

    سلام رضا @ ۲۱:۳۶
    وهابیت چون به اسم اسلام میخواد به اسلام ضربه بزنه ان شاءالله با خفت کامل مغلوب میشه
    همونطور که صدام شد .

    نکته اینه که صهیونیست ها از اوائل قرن بیستم همراه ارتش های انگلیس و بعد آمریکا وارد مناطق مختلف می شدن در حالیکه به طور مستقل عمل میکردن و از کل ارتش فرمان نمی بردن .
    اگه قبل از تاسیس رژیم صهیونیستی چنین امکانی براشون فراهم بوده ، گمان میکنم همین حالا توی پاکستان و افغانستان و عراق تحت پوشش ناتو و دیگران دسته های مستقل صهیونیست ها مشغول همین نوع فسادی باشند که شما میگی
    این بمبها اگرچه به دست دیوونه ها ، عقب مونده های ذهنی ، کودکان و افرادی که تحت تاثیر قرص های روان گردان هستن منفجر میشه ، ولی مطمئنم طرح و نقشه اون دست صهیونیست هاست .
    فقط خود برتر بین ها (صهیونیست ها ) میتونن با این قساوت آدم بکشن ، مسیحی ها نمی تونن اینقدر قساوت داشته باشن.

  169. نورالزهراء می‌گوید:

    خسته نباشی داداش
    وقتی برنامه راز شعر جعفریان رو پخش کرد سر جام خشکم زد عجب شعری عجب جسارتی توی کتاب داستان سیستان وصفشو خونده بودم.
    آفرین به این غیرت

  170. سلام
    قبلا نقطه چین میشدیم
    حالا که اصلا خبری از کامنت ما نیست
    عیبی نداره
    عاشقی دارد عجب صفایی

  171. سوده می‌گوید:

    سلام و خداقوت. متنتون خیلی قشنگ بود. چقدر ازین جعفریان ها توی این کشور هست، خدا میداند.

  172. گمشده می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    عرض ارادت و نماز وروزه تون قبول
    با برنامه آقای جعفریان فهمیدم که تو ایران به این بزرگی هنوز بسیجی غریبه .به جای این که آقایان مسول بگردن دنبال کسانی مثل آقای جعفریان بنده خدا خودش باید ازشون خواهش کنه یه وقت ملاقات بگیره نکنه که وقت بگذره وما افسوس بخوریم که وقت بودنش ازش استفاده نکردیم…
    التماس دعا برای این بنده سراپا تقصیر تو این روزهای باقیمانده ماه عزیز خدا دعا کنید.

  173. ل می‌گوید:

    زریبافان کارنامه خوبی ندارد. نمی دانم چرا اومده بنیاد شهید که افضل بنیاد هاست.

  174. حمید می‌گوید:

    زیبا بود. با افتخار لینک شدید.
    لطفن نظرتان را در مورد این مطلب بفرمایید اگر خسته نیستید!
    من مشایی رادوست دارم http://terakmeh.com/blog/wp/?p=4095

  175. آقای قدیانی عزیز !
    سلام علیکم
    من مدتی است که برای آقای جعفریان وبلاگی را به راه انداخته ام .
    آقای جعفریان خودشان از وجود این وبلاگ با خبر است .
    خوشحال می شوم که شما هم به این وبلاگ سری بزنید .
    التماس دعا
    یا حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.