شب قدر مرا می بینی ای شهید گمنام

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس

اثری از محمد مقدم:

کاری از مرتضی حاجیانی:

طرحی از فانوس گرافیک:

ماه در ماه، اثری زیبا از سروش/ وبلاگ فانوسبان:

شب قدر هیچ کجا بهشت زهرا نمی شود. اینکه بنشینی کنار قبر یک شهید گمنام و قرآن بر سر بگیری. شهیدی که حتی نمی دانی اسمش چیست. شهیدی که فقط خدا اسمش را می داند. عده ای جاویدالاثرند و برخی شهید گمنام. ما اسم فاطمه را می دانیم اما مزارش را نمی دانیم و برعکس؛ شهدایی هستند که مزارشان را می دانیم اما اسم شان را نمی دانیم. برخی حتی به اندازه یک اسم، یک نام، جایی از این دنیای فانی اشغال نکرده اند. اصلا بنده خدا باشی، چه فرقی می کند اسمت چه باشد؟ آهای شهید گمنام، با تو هستم. می گویند؛ فرشته ها در شب قدر نازل می شوند از آسمان به زمین. فرشته باران است امشب. می شود فرشته من تو باشی؟ بارها برایت فاتحه خوانده ام و اصلا نمی دانم تو کیستی. بیا امشب از آسمان به زمین و برایم فاتحه بخوان. ثواب دارد. من مرده ای هستم که مزارم سنگ ندارد. دلم از سنگ است. چه بلایی آورده ام سر این لوح سپید. گناه، مرا بی آبرو کرده. لازم نیست پرده ها کنار رود. تو از آسمان همه گناهان مرا دیده ای. گناهان ریز و درشت. یعنی حسین هم گناهان مرا دیده است؟ علی هم. فاطمه هم. وای. وای از این بی آبرویی. خدایا، با چه رویی بیایم در خانه ات؟ قدری ندارم در شب قدر. گناهانم قد کشیده. چه سنگین شده بارم و چه سنگین شده بالم. مرغ باغ ملکوت، ببین چه بلایی بر سر خود آورده. همه عشقم شده این قفس. یادم رفته پرواز. عادت کرده ام به این قفس. در نفسی که می کشم حبس کرده ام خودم را. خدایا، تو حق داری امشب مرا نبخشی. بارها عفو تو را به بازی گرفته ام. هنوز توبه نکرده، شکسته ام عهدم را. چه بد بنده ای بودم برای تو. علی هم خلیفه توست، این شهید گمنام هم خلیفه توست، من هم خلیفه تو هستم! مثلا جانشین تو در روی زمین! اگر چون منی مظهر آدم است، شیطان حق داشت سجده بر آدم نکند. خوب شد علی را آفریدی و الا آدم مرده بود از بی آبرویی. من کجا علی کجا؟ علی را گمان به خدایی برده بودند و مرا گمان به ابلیس. شرک بود خدا خواندن علی، که ابوتراب، خدای بندگی بود اما هر کس مرا شیطان صدا کند، حق دارد. با این دل آلوده، شیطان را بی نیاز کرده ام از وسوسه. صاحبخانه دل من شیطان است و تو در این دل مستاجری. گاهی راهت می دهم گاهی راحت از کنارت می گذرم. اغلب این دل جای تو نیست. خدایا، من اعتراف می کنم به گناهم. علی در کمیل از زبان من با تو سخن می گفت. “انا عبدک الضعیف” زبان حال من بود. ذلیل و حقیر و مسکین و مستکین منم. علی فکر بی آبرویی مرا کرده بود که با این بار گناه نمی توانم بگویم؛ “یا الهی و ربی و سیدی و مولای”. بار گناه من آنقدر زیاد است که بار توبه من هم افتاد روی دوش علی. من با گناه، علی را تنها گذاشتم. من اهل کوفه نیستم. از دلم کوفه ساخته ام. من با چه رویی خدایا، خودم را شیعه علی بدانم؟ خدایا، “لای الامور الیک اشکو لما منها اضج و ابکی لالیم العذاب و شدته ام لطول البلاء و مدته فلئن صیرتنی للعقوبات مع اعدائک و جمعت بینی و بین اهل بلائک و فرقت بینی و بین احبائک و اولیائک فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک”. خدایا، وای بر من، وای بر من که می بینم علی در اینجای کمیل، از گناهان دیگران توبه کرده است؛ آخر من دوری تو را دارم تحمل می کنم و انگار نه انگار که تو داری مرا عذاب می کنی. عادت کرده این دل به فراق تو. وای بر من. نه، من از بخشش تو ناامید نیستم، از دل آلوده خود خبر دارم. می ترسم باز هم مرا ببخشی و باز با گناه، زبان ابلیس را پیش فرشته ها دراز کنم. من با هر گناه، شیطان را گستاخ می کنم که؛ دیدید؟ … این آن خلیفه ای بود که شما بر آن سجده کردید! خدایا، “الهم انی اسئلک سئوال خاضع متذلل خاشع ان تسامحنی و ترحمنی و تجعلنی بقسمک راضیا قانعا و فی جمیع الاحوال متواضعا”. خدایا، “اللهم و اسئلک سئوال من اشتدت فاقته و انزل بک عند الشدائد حاجته و عظم فیما عندک رغبته”. خدایا، دارم با زبان علی اما با زبان حال خود با تو سخن می گویم. می دانم؛ دلی که قرار بود خانه تو باشد پر از گناه شده و پرونده اعمالم نزد تو چه سیاه است. خدایا، من ناامید از عفو تو نیستم. بیم از دل خود دارم. می ترسم. در سعی میان خوف و رجا چه سخت است هروله. ای اسماعیل وجدان من! لگد بزن بر زمین نفسم و بر ضمیر این دل آلوده. بزن. محکمتر بزن. بزن تا شاید در وجود من هم آب پیدا کنی. ذرای عمل ناب. مثقالی خیر. قطره ای زمزم. اندکی شبنم. از یک سو خوشحالم که حسینم و از دیگر سو بیم دارم از حرمله. از سویی عباسم و از دیگر سو می ترسم از سعد ابی وقاص. نگاه که می کنم می بینم حسینم اما گناه که می کنم می ترسم از حرمله. وای از این هروله. وای از این خوف و رجا. رجای من کرم توست و خوف من با خبری از این دل سیاه. آه که چه بد کرده ام با این دل. نامم حسین است و مرامم؟ … می ترسم از یزید و می بینم که من هم از نفس خود بوزینه ساخته ام. بوزینه من گناهان ریز و درشت من است. خدایا، غلط کردم. غلط کردم. جایم که بهشت نیست اما تو اگر مرا به دوزخ بفرستی، یک “حسین” جهنمی شده است. کاش خدایا، حرمت نام خود را نگه داشته بودم. اسم اعظم تو نام من است اما چه بد پاسداری کردم از نام حسین. بی آنکه از گناه وداع کرده باشم، سلام می دهم بر حسین. خدایا، به دل آغشته از گناهم نگاه نکن، وقت سلام بر حسین. نگاه کن به لب تشنه ام. تو را لب تشنه یاد که می اندازد؟ تو را لب تشنه، دست بریده یاد که می اندازد؟ تو را لب تشنه، دست بریده، مشک پاره، یاد که می اندازد؟ تو را لب تشنه در کنار نهر علقمه یاد که می اندازد؟ تو را لب تشنه در کنار العطش کودکان حسین یاد که می اندازد؟ تو را لب تشنه در کنار ناله های بنت الحسین یاد که می اندازد؟ خدایا، آنطور که باید روزه ای نگرفته ام، اما گاه روزه ام را با روضه عباس عجین کرده ام و تو عباس را زیاد دوست داری. آبرو دارد نزد تو یل ام البنین. تو ام البنین را زیاد دوست داری. خدایا، هنوز جایی از این دل، به عشق عباس می تپد. بد شده ام اما هنوز نام عباس، آتش می زند دلم را. اشک هایم را ببین. این گریه از جنس “قتیل العبرات” است. خدایا، تو را به حق کربلای حسین “یا من اسمه دوا و ذکره شفاء و طاعته غنی ارحم من راس ماله الرجاء و سلاحه البکاء یا سابغ النعم یا دافع النقم یا نور المستوحشین فی الظلم یا عالم لایعلم صل علی محمد و آل محمد وافعل بی ما انت اهله و صل لله علی رسوله و الائمه المیامین من اله و سلم تسلیما کثیرا”. شب قدر مرا می بینی ای شهید گمنام. مقدرات یک سال من امشب بسته می شود. خدا از همین الان می داند سرنوشت مرا. نکند مرا بخشیده باشد، با اینکه می داند دوباره دلم را آلوده گناه می کنم؟ برنگردم دوباره سوی گناه؟ می ترسم. می ترسم باز زبان شیطان را دراز کنم جلوی فطرس ملک. می ترسم باز زبان ابلیس را باز کنم جلوی ملائک. کاش این ترس این ترس مقدس این هراس نیکو مانعم شود از گناه. کاش به کرم به عنایت به لطف به فضل، خدا نگاه کند مرا. شب قدر مرا می بینی ای شهید گمنام. هر ستاره ای پاره تن ماه است و امشب این قرص ماه، ماه شب قدر چه زیباست. کاش بدانم من هم از سلاله نورم. حیف است ستاره باشی و عاقبت خفاش داشته باشی. حیف است ستاره باشی و به جای مهتاب، دخیل به شب به تاریکی به ظلمات ببندی. حیف است ستاره باشی و نسبتت با ماه با اصل خویش را گم کنی. حیف است ستاره باشی و دلت برای خورشید تنگ نشود. حیف است ستاره باشی و هم عصری با شب، هم زمانه بودن با تاریکی، تو را از سحر از انتظار صبح صادق غافل کند. ماه را ببین. آرام ندارد در فراق خورشید. ماهی یکی دو بار حتی دیده نمی شود. گویی خورشید اذن حضور می دهد به ماه، ابتدای هر ماه. این نوری که بر جبین ماه است، آیا محصول کدام دیدار است؟ آیا می شود ماه بود و نائب خورشید بود و او را ندید؟ آیا می شود ماه به ما بگوید کدامین صحرا خیمه زده است خورشید؟ آیا شب قدر خورشید چگونه سپری می شود؟ کجا قرآن بر سر می گیرد خورشید؟ آیا می شود شهدا را هم در کنار خورشید مشاهده کرد؟ شب قدر مرا می بینی ای شهید گمنام. می شود به من بگویی آن سوی هستی قصه چیست؟ می شود دستی برآری و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون بکشی؟ می شود فرشته من امشب تو باشی؟ من ستاره ام، نامم حسین است اما دستم از آسمان کوتاه است. از دور دستی بر نور دارم. دلم گر چه آلوده است اما برای روشنایی تنگ می شود. من ستاره ام و می ترسم به جای ماه، به تاریکی دل ببندم. من ستاره ام و گاهی ماه را مدح می کنم اما بیم دارم که نکند که گناه، روزی مرا مداح شب کند. حرمله را گناه، از هروله میان نور و تاریکی به انتخاب ظلمت کشاند. هاجر کار راحتی داشت؛ صفا و مروه هر ۲ نور بودند اما هروله ای سخت است که یک سویش حسین باشد و دیگر سو یزید. در کربلای دل من، از خیمه حسین تا کاخ یزید، فقط اندازه یک گناه فاصله است. در کربلای دل من، از نور تا ظلمت، فقط یک گناه فاصله است. هر گناه من، ماه را ناراحت می کند. من ستاره ام و مولای من حضرت ماه است. دستی که از دامن خورشید کوتاه است، کاش رها نکند عبای ماه را. کاش ما قدر خامنه ای را بدانیم و در شب قدر دعایش کنیم. کاش خوب ستاره ای باشیم برای آقا. کاش ما دلش را نشکنیم. ماه به اندازه کافی دشمن دارد. پر از خفاش است لشکر شب. ماه تنهاست و گاهی دلش برای ستاره ای به نام عمار تنگ می شود. نگاه که می کنی ستاره زیاد گرد ماه می بینی اما برخی از این ستاره ها مدتهاست که مرده اند. ماه، سیاهی لشکر نمی خواهد. لشکری از ستاره ها می خواهد. سپاهی از نور. ماه، شمع است در شب و شمع، پروانه می خواهد. پروانه باید خطر کند. بالش سوخت، مهم نیست. شمع کارش روشنایی است اما هزینه این کار، سوختن است. شمع خودش را فدا می کند برای اینکه پروانه گم نکند راه را در تاریکی. شمع به قیمت سوختن خود نور می دهد. شمع عاشق ما پروانه هاست. دیده ای جانبازی اش را وقت نور افشانی؟ دیده ای که چه عاشقانه پند می دهد ما پروانه ها را. دیده ای که نور محفل ماست. شب قدر مرا می بینی ای شهید گمنام. تو پیش خدا آبرو داری. فقط خدا اسم تو را می داند و فقط خداست که می داند الان مادر تو کجای این گیتی است. بنده خدا مادرت، نمی داند مزار فرزندش کجاست. کاش به جای من، مادرت کنار تو نشسته بود  و کاش هر شب با اشک چشم نمی خوابید. مادرت ای شهید گمنام، شاید هنوز فکر می کند تو زنده باشی. هنوز شاید امید دارد که تو برمی گردی. غافل که سالها از شهادت تو گذشته است. شاید هم به دلش افتاده باشد که تو گمنام به شهادت رسیده ای. چرا، چرا. حتما به دلش افتاده. روزی دیدم در همین بهشت زهرا ای شهید گمنام، بین خودمان بماند؛ مادر شهیدی را که نمی دانست قبر شهیدش کجاست اما می گفت: پسرم مطمئنم شهید شده. گمنام شهید شده. گفتم: اسمش چه بود؟ گفت: حسین. گفتم: حسین؟ … چه اسم قشنگی. گفت: حسین برمی گردد. گفتم: مگر نمی گویی حسین به شهادت رسیده است؟ گفت: یقین دارم. گفت: بنیاد قبول ندارد که حسین به شهادت رسیده است اما هر بار که خواب حسین را می بینم، می بینم که لباسش خاکی، حنجره اش پاره، پهلویش شکسته و صورتش خونی است. گفت: حسین برمی گردد. گفت: حسین حتما برمی گردد. گفت: حسین برمی گردد. گفت: حسین، امام زمانی بود. عاشق مهدی بود. گفت: دعای فرج از زبانش نمی افتاد. گفت: هر روز دعای عهد می خواند. گفت: اهل ندبه بود. اشک چشم داشت. گفت: موقع شهادت فقط ۱۹ سال سن داشت. گفت: لحظه آخری که دیدمش جگرم سوخت. دلم آتش گرفت. اجازه داد اسلحه اش را ببوسم. گفت: عصای دستم بود. ۲ دست بیشتر پیراهن نداشت. شور به شور می پوشید. پدرش پول می داد، برود کفش بگیرد، جنس معمولی می خرید تا ۲ تا کفش بگیرد. یکی را خودش می پوشید و آن یکی را می داد به بنده خدایی که تمکن مالی نداشت. گفت: نماز شب می خواند گاهی. هر دوشنبه و پنج شنبه روزه می گرفت. گفت: به او می گفتم پسرم، چرا اینقدر روزه می گیری؟ چرا اینقدر عذاب می دهی خودت را؟ گفت: حسین برمی گردد. گفت: حسین، امام زمانی بود. آخرین حرفش در این دنیا این بود؛ یا مهدی، ادرکنی. گفت: گاهی خوابش را می بینم و گاهی در بیداری، می بینم انگار یکی هست که همیشه هوایم را دارد. گفت: حسین برمی گردد.

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. مجاور امام رضا(ع) می‌گوید:

    خوشا آنان که از حق برگرفتند
    از این پس عشق را در برگرفتند
    خوشا آنان که در شام ‏شب قدر
    کتاب الله را بر سر گرفتند
    ساعت ۲:۳۰ الان از مراسم شب قدر حرم امام رضا اومدم.التماس دعا

  2. سرباز سیدعلی می‌گوید:

    حسین جان سلام
    الان که دارم واست نظر میدم دارم دعای ابوحمزه ثمالی را می خونم اینم یک دلیل دیگه واسه مقدس بودن قطعه ۲۶ ، خواستم فقط بدونی خیلی مردی.التماس دعا دارم شدید . راستی چند وقتیه افتخار نمی دی بیای مقبرة الشهدای محلاتی ، آخرین دفعه که دیدمت باهم صحبت کردیم قبل ماه مبارک بود . خوشحال میشیم بازهم سعادت همکلامی با شما را داشته باشم . خدا بابا اکبر را بیامرزد و نور به قبر مطهرش ببارد که فرزندش افسر ارشد حضرت ماه شده و ماهم سربازای گمنامش . یاعلی سیدعلی .

  3. مناجات بر مزار شهیدی گمنام
    طاعات قبول
    یا علی

  4. مهساشریف می‌گوید:

    :((شهدا ما را شفاعت کنین

  5. حسین می‌گوید:

    منم امیدوارم که حسین یه روزی برگرده

  6. خدایا امشب در بهشت احیا گرفته ام
    به برکت این قطعه
    خدایا به برکت این حسین
    به قداست این پسر شهید
    یا الله
    خدایا به تبرک این شهدا
    خدایا یک نظر
    فقط یک نظر …..

  7. سیداحمد می‌گوید:

    خدایا، هنوز جایی از این دل، به عشق عباس می تپد. بد شده ام اما هنوز نام عباس، آتش می زند دلم را. اشک هایم را ببین. این گریه از جنس “قتیل العبرات” است. خدایا، تو را به حق کربلای حسین “یا من اسمه دوا و ذکره شفاء ……

    الهیییییییی العفو..
    خدااااااااااا
    خداااااا

    چقدر زیبا نوشتی داداش.
    چی بگم؟
    ممنونتم؛هیات تموم شد و اومدم خونه ولی هنوز دلم بیتاب بود؛
    چه زیبا نوشتی داداش….

  8. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام.
    طاعات و عبادات و احیا و عزاداریتون قبول حق ان شاءالله.
    این قشنگترین روضه ای بود که طی این چند شب خوندم و شنیدم که البتّه بیشتر از شما، زبان حال من بود. این قسمت از دعای کمیل رو خیلی دوست دارم و همیشه روش خیلی مکث می کنم. آتیش می زنه دلمو:یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک.
    راستی، امشب وسط جوشن کبیر، یهو صدای خورد شدن یه شیشه رو شنیدم! کار شما بود؟ دمتون گرم.
    خیلی برام دعا کنید که خیلی محتاج دعا هستم.
    یاعلی

  9. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    آری باید آتش بگیرد این دل امشب. ای دل اگر تو امشب به یاد فاطمه به خاطر علی به اشک زینب به سوز جگر حسن بر عطش حسین اشک نریزی دل نیستی. خانه ی گلی. تو را به خدا آتش بگیر و روشن کن مرا و گرم کن وجودم را از محبت خوبان. رمضان است آتش بگیر ای دل و بسوزان خودت را و روشن ساز وجود مرا. شاید به سبب این کمترین روشنایی ، این کمترین نور ، خدا ، شهید گمنام به من نگاهی بکند. به خدا اگر آتش نگیری امشب کسی را به من کاری نیست. آتش بگیر ای دل و روشن خانه ی مرا.

  10. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    همیشه این موقع آمار بازدید بالا زده بود از هزار. این بار اما ، بچه بسیجی ها نت را به حال مریض و زار خود رها کرده اند و اندکی آمده اند به حال عشق سری بزنند و بوی گل سرخ گمنام بشنوند و انگار واقعا این نوشته فقط برای خداست امشب!

  11. عتید می‌گوید:

    سلام
    از جمیع ستاره های حضرت ماه التماس دعا داریم شدیدا

  12. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    خدایا کاری نکن آن دنیا آبرویمان پیش بی دین ها برود. نکند بگویند : ما خدا را نشناختیم . شما که شناختید چرا بخشیده نشدید؟ نکند بگویند : ما ۱۴ خورشید نداشتیم . شما که داشتید …خدایا ! آبروی ما را نگهدار به حرمت آبروی زهرا…

  13. #برای استاد# می‌گوید:

    #گزارش تصویری از مراسم شب قدر در کنار مزار شهدا#
    #گزارش تصویری از مراسم شب قدر در کنار مزار شهدا#
    http://www.farsnews.net/imgrep.php?nn=8706300789

  14. نادر بکائی می‌گوید:

    یا علی برادر
    حسین جان خیلی با حال بود.
    نوشته هات هم مثل خودت باحاله.
    میدونی چرا ؟

  15. طاهره فتاحی می‌گوید:

    سلام.تازه از ارک برگشتم.خیلی دعاتون کردم.شما و بچه های قطعه.تا جایی که یادم بود به اسم…

  16. جواد می‌گوید:

    حسین جان انشا الله که شهید بشی
    برایم دعا کنید محتاج دعایتان هستم

  17. عشقی می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین واهالی قطعه ،طاعات وعباداتتان قبول درگاه حق همه شما ستاره های زنده حضرت ماه اما از بین این ستاره های زنده یک حقیرش را(خودم )( نگاه که می کنی ستاره زیاد گرد ماه می بینی اما برخی از این ستاره ها مدتهاست که مرده اند )پس قسم به آن دل سوخته تان برای حسین (ع)دعا کنید برایش .
    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واید امامنا الخامنه ای
    اللهم عجل لولیک الفرج

  18. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین واهالی قطعه ،طاعات وعباداتتان قبول درگاه حق همه شما ستاره های زنده حضرت ماه اما از بین این ستاره های زنده یک حقیرش را(خودم )( نگاه که می کنی ستاره زیاد گرد ماه می بینی اما برخی از این ستاره ها مدتهاست که مرده اند )پس قسم به آن دل سوخته تان برای حسین (ع)دعا کنید برایش .
    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واید امامنا الخامنه ای
    اللهم عجل لولیک الفرج

  19. محمد می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    طاعات قبول ، التماس دعا

  20. فرص الخیر می‌گوید:

    سلام
    من هم این خوف و رجا رو درک کردم و هنوز هم میترسم اما نه از مقدراتی که خیر نباشد که مگر جز خیر هم رد خزانه خدا هست؟
    من از خودم میترسم.این وجود پیچیده در حسرتهای بیهوده و غصه های ناتمامی که فقط ناشی از عدم توکلند.
    کاش که خدا به ظرفیت من نگاه کنه نه کیفیت بندگی ام
    التماس دعا

  21. محمد رضا می‌گوید:

    خدا به حق این شبای عزیز، ما رو هم «عند ربهم یرزقون» کنه

    الهی آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

  22. محمدحسن می‌گوید:

    کوله بارت بربند.شاید این جند سحرفرصت اخر
    باشد،که به مقصدبرسیم،بشناسیم خداراو
    بفهمیم که یک عمر جه غافل بودیم.میشود
    اسان رفت،میشود کاری کرد که رضاباشداو.
    و ای سبکبال دراین راه شکرف،دردعای
    سحرت،درمناجات خدایی شدنت،هرکز از یاد
    نبر من جا مانده بسی محتاجم…
    خیلی قشنک بود،لذت بردیم بسی.

  23. خان باجی می‌گوید:

    نامه ی حضرت امیر به مالک اشتر

    ای مالک !

    اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی

    فردا به آن چشم نگاهش مکن

    شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی !

  24. یکی از پروانه ها می‌گوید:

    سلام داداش حسین اجرکم عند الله ،سلام اهالی قطعه ،به گوش باشید ببینید که این بنیاد ظلم چکار کرده است ای بنیاد ظلم وجور، خدا این شب قدری ازت نگذره مگر اینکه به راه بیای مگر نمی دونی قیامتی هم هست خدایی هم هست حقی هم هست الهی که اون ساختمان بنیاد شهید که نیست بنیاد حماقته که زور هرکسی بهش رسید تسلیمش بشه ، رو سرت خراب بشه ببنیم این مادر شهید چه میگه ای یزید زمانه ای عامل دست زور که این مادر شهید (گفت: بنیاد قبول ندارد که حسین به شهادت رسیده است اما هر بار که خواب حسین را می بینم، می بینم که لباسش خاکی، حنجره اش پاره، پهلویش شکسته و صورتش خونی است. )
    ای بنیاد ظالم شکایتت را به امام زمان می بریم .یا صاحب الزمان
    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واید امامنا الخامنه ای

  25. سید حامد رحمتی می‌گوید:

    ____________________$$$$___$$$$
    __________________$$$$$$$_$$$$$$
    _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
    _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
    __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    __$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$
    __$$$_$$_$$$$$$$$___________$$$$
    _$$$$$_$$$$$$$$$$$___________$$$
    _$$$_$$_$$$$$$$$$$
    _$$$_$$_$$$$$$$$$$
    _$$$_$$_$$$$$$$$$$$
    $_$$$$$$__$$$$$$$$$
    $_$$$$$$___$$$$$$$$
    _$$$$$$$$$__$$$$$$$
    $_$$$$$$$$___$$$$$$
    $$_$$$$$$$$___$$$$$
    $$$_$$$$$$$$__$$$$$$
    _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
    $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
    $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
    $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
    $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
    $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
    _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
    __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
    _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
    _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
    _$$_$$______________$$$$$$$$$$
    _$$$$________________$$$$$$$$$$
    _$$$$____حامد رحمتی__$$$$$$$$$$
    __$$$_________________$$$$$$$$$
    $_____________________$$$$$$$$$
    $____________________$$$$$$$$$$
    $____________________$$$$$$$$$$$
    $____________________$$$$$$$$$__$$$$$
    $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
    $____________________$$$$$__$$$$$$$$
    سلام اپ کردم
    www. h a m e d r . p e l a k f a . c o m

  26. ناشناس می‌گوید:

    چقد قشنگ می نویسی

  27. میلاد پ س 3 می‌گوید:

    “خوب شد علی را آفریدی و الا آدم مرده بود از بی آبرویی”

    سلام به قطعه ۲۶

  28. لعنت بر می‌گوید:

    حاج حسین، بنیاد شهید دولت کریمه رو داشته باش:
    http://www.jahannews.com/vdcbf5b8frhbf5p.uiur.html

    کسی که اینقدر شعور ندارد که معنای شهادت را بفهمد رو چرا گذاشتن ریسس بنیاد؟؟

  29. hamid می‌گوید:

    سلام
    مناجات قبول
    فقط میخواستم عرض ارادتی بکنم وبکم که اول شدم

  30. انشا الله خدا به حق چهارده معصوم و حضرت ابولفضل تو این شب های مقدس همه ی ما رو جزء بخشیده شده ها قرار بده … تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات …

  31. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    داداش برای مولا علی علیه السلام متن نمیذاری؟از اون خیمه های عزا……

  32. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    سفره نان علی یادش بخیر
    صوت قران علی یادش بخیر

  33. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    استاد پناهیان :ایمان به اولیائ خدا حساست ر از ایمان به خداست

  34. amir می‌گوید:

    سلام بر حسین

  35. ندا حق می‌گوید:

    چه شب قدری داشتین…!
    عجب متنی…!
    “ماه را ببین. آرام ندارد در فراق خورشید. ماهی یکی دو بار حتی دیده نمی شود. گویی خورشید اذن حضور می دهد به ماه، ابتدای هر ماه. این نوری که بر جبین ماه است، آیا محصول کدام دیدار است؟ آیا می شود ماه بود و نائب خورشید بود و او را ندید؟ آیا می شود ماه به ما بگوید کدامین صحرا خیمه زده است خورشید؟ “

  36. صحابه ای اط صدر اسلام می‌گوید:

    یعنی حسین هم گناهان مرا دیده است؟
    علی هم.
    فاطمه هم.
    وای. وای از این بی آبرویی.
    در کربلای دل من، از خیمه حسین تا کاخ یزید، فقط اندازه یک گناه فاصله است…

    کاش ما قدر خامنه ای را بدانیم و در شب قدر دعایش کنیم.
    کاش خوب ستاره ای باشیم برای آقا. کاش ما دلش را نشکنیم. ماه به اندازه کافی دشمن دارد.

    سلام
    عالی بود.
    عــــــــــــــــــــــــــالی.

  37. صحابه ای اط صدر اسلام می‌گوید:

    یعنی حسین هم گناهان مرا دیده است؟
    علی هم.
    فاطمه هم.
    وای. وای از این بی آبرویی.
    در کربلای دل من، از خیمه حسین تا کاخ یزید، فقط اندازه یک گناه فاصله است…

    کاش ما قدر خامنه ای را بدانیم و در شب قدر دعایش کنیم.
    کاش خوب ستاره ای باشیم برای آقا. کاش ما دلش را نشکنیم. ماه به اندازه کافی دشمن دارد.

    سلام
    چه غم عظیمی است ایت بی آبرویی!وای
    فلها الویل…

  38. amir می‌گوید:

    ماه را ببین. آرام ندارد در فراق خورشید. ماهی یکی دو بار حتی دیده نمی شود. گویی خورشید اذن حضور می دهد به ماه، ابتدای هر ماه. این نوری که بر جبین ماه است، آیا محصول کدام دیدار است؟

  39. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    گر نگاهی به ما کند زهـــــــــــــرا(س)
    درد ما را دوا کند زهــــــــــــرا(س)

  40. amir می‌گوید:

    نگاه که می کنی ستاره زیاد گرد ماه می بینی اما برخی از این ستاره ها مدتهاست که مرده اند. ماه، سیاهی لشکر نمی خواهد. لشکری از ستاره ها می خواهد. سپاهی از نور. ماه، شمع است در شب و شمع، پروانه می خواهد. پروانه باید خطر کند. بالش سوخت، مهم نیست. شمع کارش روشنایی است اما هزینه این کار، سوختن است. شمع خودش را فدا می کند برای اینکه پروانه گم نکند راه را در تاریکی. شمع به قیمت سوختن خود نور می دهد. شمع عاشق ما پروانه هاست. دیده ای جانبازی اش را وقت نورفشانی؟ دیده ای که چه عاشقانه پند می دهد ما پروانه ها را. دیده ای که نور محفل ماست.

  41. amir می‌گوید:

    گفت: حسین برمی گردد.
    فدای قلمت داداش حسین حرف دل من بود
    التماس دعا

  42. shaghaiegh می‌گوید:

    ما قبرستان نشینان عادات سخیف اگر در شب قدر برای حضرت ماه دعا نکنیم به خودی خود که قدری نداریم
    او که از تبار عشق وحسین و عباس وجانبازی وشمع وسوختن وداغ دل شقایق است

    جانم به فدایشان

  43. amir می‌گوید:

    پانزده رباعی عبدالرحیم سعیدی‌راد در وصف امیرالمومنین(ع)

    **
    این دست اگر‌چه رو به بالا مانده‌ست
    تنها کفی از غرور دریا مانده‌ست
    یا حضرت مرتضی علی شرمنده!
    از شیعه فقط نام تو بر جا مانده‌ست

    **
    هرگاه شکوفه می‌دهد پاییزم
    یا اینکه چو برگ، بر زمین می‌ریزم
    یک دست به زانوی خودم می‌گیرم
    با گفتن «یا علی» بپا می خیزم!

    **
    دست از همه جز ولای او می‌شویم‌
    تنها ره سرخ عشق را می‌پویم‌
    هر گاه گره به کار دل می‌افتد‌
    صد مرتبه «یا علی مدد» می‌گویم

    **
    در خلوت کوچه بی‌نشان می‌آمد
    چون ماه به قصد آسمان می‌آمد
    یک کوفه اسیر گامهایش می‌شد
    وقتی که امیر مومنان می‌آمد

    **
    آهسته و ناگهانی از راه رسید
    آن صورت آسمانی از راه رسید
    همبازی کودکان بی‌کس ـ مولاـ
    با کوله مهربانی از راه رسید

    **
    از نالة او ستاره و ماه گریست
    یک نخل دلش گرفت و آن‌گاه گریست
    مولای غریب کوفه از راه رسید
    آهسته و دل‌شکسته در چاه گریست!

    **
    از چشمة عدل تا وضو می‌کردی
    با حضرت عشق گفتگو می‌کردی
    افسوس ولی کسی نفهمید چرا
    سر در نفس چاه فرو می‌کردی

    **
    دنیای ستم «قطام» را می‌خواهد
    پیراهن ننگ و نام را می‌خواهد
    این کودک بی‌پناه یعنی کوفه
    فریاد‌زنان، امام را می‌خواهد!

    **
    چون کوفه که چهره‌ای پر از غم دارد
    این سینه دلی شکسته را کم دارد
    در شهر علی (ع) یکی‌ست امّا انگار
    هر کوچه هزار «ابن ملجم» دارد

    **
    در یک شب ناگزیر از پا افتاد
    یک چهرة بی‌نظیر از پا افتاد
    در مسجد کوفه این صدا می‌پیچد:
    مظلوم‌ترین امیر از پا افتاد

    **
    آنان که به اندازه من خون جگرند
    با کاسة‌ شیر، منتظر، پشت درند
    مولای غریب کوفه! شد وقت نماز
    برخیز و اذان بگو، همه منتظرند.

    **
    افسوس یک آشنا نیامد امشب
    از کوچه صدای پا نیامد امشب
    نان‌آور سفره‌های خالی -مولا-
    ای وای چرا چرا نیامد امشب؟

    **
    ای کاش از این خاک، صدا برخیزد
    یا دستی باز بر دعا برخیزد
    ای کاش دل فتاده در دام گناه
    با گفتن یا علی(ع) ز جا برخیزد

    **
    خورشید که نیست غیر لبخند علی
    چون شاه و گدا نشسته در بند علی
    عمریست زمین به دور خود می‌چرخد
    اما به خودش ندیده مانند علی

    **
    چون کوفه دلی شکسته دارد مولا
    غم‌های به دل نشسته دارد مولا
    نه بنده سیم و زر، نه در بند هوا
    چشم از همه چیز بسته دارد مولا»

  44. حامد ((تلنگر)) می‌گوید:

    شب گذشتت نورانی داداش حسین
    اگه سربزنی حال دیشب ماروهم میفهمی

  45. رز می‌گوید:

    یا رئوف

    التماس دعا

  46. آذرخش می‌گوید:

    اول؟ آیا؟

  47. آذرخش می‌گوید:

    شهادت مولا رو تسلیت می گم بهتون. عباداتتون هم قبول باشه.
    برم بخونم.

  48. طهورا می‌گوید:

    سلام قولا من رب الرحیم
    ” حسین، امام زمانی بود. آخرین حرفش در این دنیا این بود؛ یا مهدی، ادرکنی.”
    انشاءالله روزی شما گردد بحق عباس ِ حسین.
    یا علی

  49. یاحسین می‌گوید:

    ((( کاش ما قدر خامنه ای را بدانیم و در شب قدر دعایش کنیم )))

    خیلی عالی بود

    التماس دعا

    یا علی

  50. بی دل می‌گوید:

    حسین بر میگردد!

  51. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    بسیار بسیار زیبا بود
    حرف دل ما رو زدی

  52. علیرضا می‌گوید:

    سلام.
    قبول باشد. خدایا ما را از جمله یاران مهدی قرار بده وما رت لحظه ای به خود وا مگذار امین.

  53. مهدی می‌گوید:

    التماس دعا حاج حسین عزیز

  54. دیوونه داداشی می‌گوید:

    “خدایا ، به دل آغشته از گناهم نگاه نکن ، نگاه کن به لب تشنه ام. تو را لب تشنه یاد که می اندازد؟”

    سلام بر حسین*

  55. سید محمدعماد می‌گوید:

    کاش من اول بشم !

  56. فهیمه می‌گوید:

    حسین برمی گردد. من هم یقین دارم. چون دعای عهد می خوانده و فرج را می خواسته و در راه امامش شهید شده. چطور می شود وقتی ولی عصر(عج) ظهور کرد او را هم با خودش نیاورد؟! او که دعای فرج از لبش نمی افتاده…

  57. راه حقیقت می‌گوید:

    خسته نباشی حاج حسین
    برای ما هم دعا کن
    همیشه سلامت باشی انشالله
    مثل همیشه احساس عجیبی پیدا کردم بعد از خواندن
    موفق باشی

  58. hamid می‌گوید:

    اولم من، من من من
    به خدا دیشب برا خودم هیچی نخواستم. فقط اشک انتظار بود و بس

  59. hamid می‌گوید:

    آقا بیاین یه نامه بنویسیم. بفرستیم به این بنیاد فتنه. شاید آدم شدند.

  60. زلال می‌گوید:

    چون نامه جرم ما به هم پیچیدند / بردند به دیوان عمل سنجیدند

    بیش ازهمگان گناه مابود ولی / ما را به محبت علی(ع)بخشیدند . . .

    با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا

    —————–
    چه روضه ای بود این حرفها با شهید گمنام

    یاعلی تو دتیا فقط سیدعلی

  61. زلال می‌گوید:

    حسین برمی گردد…………………………………………………………………………………….

  62. زلال می‌گوید:

    دستی برآری و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون بکشی؟

  63. گلادیاتور می‌گوید:

    سلام
    قبول باشه داداش حسین
    این شب ها اگه از مورچه ها می نوشتی کمی یاد اون دنیا می کردیم
    کمی یاد تاریک قبر و انکر و منکر هم می کردیم
    التماس دعا

  64. حیدری ام می‌گوید:

    دروود…

  65. یه دوست می‌گوید:

    اول؟

  66. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام
    چه متن زیبایی بود . چقدر دلنشین . بند بند حرف هایتان بوی شهدا را میداد . بوی شهدای گمنام را .
    شهدای گمنام طبیبان گمنام روح هستند . نمیدانیم اهل کجایند اما میدانیم مقصدشان دیار نور بوده . و چه مهربانند این شهیدان بی نام و نشانی که هر شب جمعه خانم فاطمه ی زهرا مرثیه خوانشان است . و چقدر دست گیرند . امان از دل مادر شهید ” حسین ” که چشم هایش در جستجوی قبر بی نشان پسر شهیدش هست …
    متنی که در آن نام شهدا مخصوصا شهدای گمنام باشد آسمانی ست . ممنون از نوشته ی آسمانی تان که دلم را ملکوتی کرد .

  67. آیدا می‌گوید:

    یاراحم العبرات…

    شب قدر باید کنار یک شهید باشی تادلت آرام شود که خدا به لطف وجودشهید یه نگاهی هم به منه گناهکارکند…

  68. یه ستاره می‌گوید:

    الهی یاریم کن طنین استجابت را در ناله های استغاثه ام بشنوم.
    سلام نجواهای عاشقانتون قبول.خوش به حالتون که در شب قدر مهمون با ارزش ترین بنده های خدا بودید
    سلام ما رو هم به شهدا برسونید. التماس دعا

  69. م ب ف می‌گوید:

    آقا ای ول بوی ۵۷ می یاد
    داشتم قرن ۲۱ می شدیم

  70. حوری می‌گوید:

    سلام مطلب شما جالب بود

  71. شــــــــــــب روان مست ولای تو علی
    جــــــــــــــــــــــان عالم به فداااای تو علی
    تسسلیـــــــت

  72. حاج مرتضی می‌گوید:

    سلام داداش.
    بد جور از همه اهالی قطعه مقدس التماس دعا دارم.
    یه طرح برای چند شهید بزرگ.تقدیم به اهالی قطعه مقدس…
    http://img.b-zone.ro/images/07499761093613636698.jpg
    کمی تا بیش هوای دلم ابری بود وقتی این طرح را میزدم.
    …یاحق…

  73. فانوس گرافیک می‌گوید:

    فدای آهت در میان بهشت زهرا ای مادر
    حسین جان یه طرح برای ایم مطلب زیبا گذاشتم رو سایتم
    تقدیم به مادران شهید و خسته نباشید به شما

  74. ساندیس خور می‌گوید:

    اول که نیستم !!
    همین!

  75. آرمین می‌گوید:

    درخواست خانواده یکی از جانباختگان کهریزک برای تغییر نام یک خیابان و موضع بنیاد
    شهید+عکس:
    http://khabaronline.ir/images/2010/8/nf00132233-1.jpg

    !!!!

  76. یک بنده خدا می‌گوید:

    کربلای دل من..

  77. یک بنده خدا می‌گوید:

    دیشب ما مهمون اقامون علی ابن موسی الرضا بودیم…جای همه خالی خیلی خوب بود و حضرت “اقا” هم اونجا بودند .من برای شما اقای قدیانی و همه ی بچه های قطعه دعا کردم …اتماس دعا.

  78. محمد مقدم می‌گوید:

    بوی ظهور به مشام میرسد
    این هم طرح بنده حقیر تقدیم به وبلاگ مقدس قطعه ۲۶
    http://drahmadinejad.persiangig.com/image/123456.JPG

  79. سلام
    داش حسین تو این شبها ما را هم دعا کن بسیار جالب بود در دل من گناهکار
    التماس دعا

  80. انصار می‌گوید:

    سلام.
    اولین باره که به شما سر میزنم.
    خیلی عالی بود.
    راستی برای ما دعا یادت نره.
    منم برای شما وهمه دوستان در قطعه ۲۶ شب بیست و سوم دعا میکنم.
    از خدا سلامتی و موفقیت شما و همه ی خادمان این کشور رو می خواهم.
    خدایا سید و علمدار ما رو به حق همین شبهایت سلامت،موفق،پیروز بدار.
    یا علی مدد

  81. شکلات می‌گوید:

    سلام تاحالا تو ماه رمضون چندتا شکلات خوردید یا چندمدل با چه مزه هایی
    یه شکلات جدید با یه طعم قشنگ دارم دوست داشتیدبیایدشایدم یا حتما قبلاخوردیدالتماس دعا

  82. سالک می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    با ۴ مقاله پیرامون “””مقام شهادت و شهدا از دیدگاه علم عرفان و عرفا””” در خدمتم
    جملاتی از امام خمینی، امام خامنه ای، علامه طباطبایی، علامه حسن زاده ، شیخ جعفر مجتهدی و … درباره شهدا نیز این مقاله را مزین نموده است
    یا حق

  83. *** می‌گوید:

    سلام من از مشهد الرضا از طریق گوشی موبایل به قطعه وصل شدم.شبهاى قدر از تو صحن به آسمون نگاه کردم و خورشید و ماه و ستاره ها رو یاد کردم-تو رو خدا دعام کنید

  84. رسول می‌گوید:

    سلام
    اگه خواستید یه قرار بذارید بریم دم بنیاد
    من پایه ام
    خودم فرزند جانبازم و خیلی بهم زورر اومده

  85. مخاطب بی پیشینه می‌گوید:

    من طرفدار شما و نوشته های شما نیستم. اصلا نه همفکر شما نه هم مسلک شما. شاید هم یکی از اونهایی باشم که توی خیابون های شهر از شما – یا هم مسلکان شما – کنک خورده باشه. بعضی وقتا وبلاگ شما رو نگاه می کنم. شاید از سر کنجکاوی, می خوام بدونم شماها به چی فکر می کنید و چطوری فکر می کنید.
    برای اولین بار فکر کردم نظر بدم. فقط به عنوان کسی که مطلب شما رو خونده (نه لزوما واله و شیداهای قلم شما!)
    وقتی خالصانه درباره اعتقادات مذهبی تون می نویسید, یعنی کمتر به تبلیغات مرام سیاسی تون و عشق و علاقه تون به فلان چهره و فلان آقا می پردازید, نوشته تون بیشتر به دل می شینه. من حتی با اینکه اصلا آدم مذهبی نیستم اما این مطلب راز و نیاز گونه تون به نظرم زیبا بود. شاید چون هر سخن (واقعا) از دل برآید…

  86. آرش می‌گوید:

    با سلام
    جناب قدیانی تمام کارهایتان را می خوانم بسیار زیبا می نویسید الیته با قسمت های طنزش بیشتر حال می کنم.
    یک پیشنهاد هم داشتم شما و دوستانتان که کار گرافیکی و کاریکاتوری انجام می دهید یک مجله یا روزنامه طنز راه بیندازید. در این باره در مطبوعات ما کمبود وجود دارد .

  87. م.طاهری می‌گوید:

    انسان به خدا گفت: شیطان اراده کرده که مرا گمراه کند
    فرمود: بر بندگانم هیچ ولایتی ندارد
    گفت: از پیش رو و پشت سر از چپ و راست به کمینم نشسته
    فرمود: اما پایین پایت و بالای سرت متعلق به من است.بر زمین سجده کن و کافی است نگاهت به اسمان باشد من حامی تو هستم
    گفت: دنیا را در نظرم زیبا جلوه می دهد
    فرمود: من به تو تاکید می کنم که دشمن اشکار توست تا فریبش را نخوری
    گفت:به من وعده های دروغین می هد
    فرمود: من به تو وعده های راستین می دهم
    گفت: ولی فریبش را می خورم
    فرمود: به فرشته همراهت دستور داده ام تا هفت ساعت خطایت را ثبت نکند شاید پشیمان شوی
    گفت: فراموش می کنم و زمان می گذرد
    فرمود: به تو امکان توبه می دهم
    گفت: توبه می کنم اما باز گناه می کنم
    فرمود: من باز توبه ات را می پذیرم
    گفت: اما من باز هم گناه می کنم
    فرمود: هیچ گاه درهای توبه را به رویت نمی بندم
    گفت : در قیامت از این همه لطف و بخشش تو شرمگین می شوم
    فرمود: حتی یک بار هم گناهانت را به رویت نمی اورم
    گفت: اگر در بهشت هم ساکن شوم برایم لذتی ندارد چون با دیدن نعمت هایت گناهانم را به یاد می اورم
    فرمود: کاری می کنم که در بهشت حتی خودت هم گناهانت را از یاد ببری.من بخشنده و مهربانم.توبه پذیر و پوشاننده گناهان.من رحمت را بر خودم واجب کرده ام.من چنین خدایی هستم تو از خودت بگو
    گفت: من؟من خیلی بدم

  88. ریحانه می‌گوید:

    سلام
    من خیلی وقت بود فکر میکردم دیگه نیستید…..
    خوشحالم که در این روزهای قشنگ دوباره پیداتون کردم…..
    من همیشه اونم پای مانیتور متنای طولانی رو نمیخونم ولی نوشته های شما انقدر گیرا و جذاب و پریشان کننده ست که بارها و بارها میخونمش…..
    خوبه که کسی مثل شما هست…..
    برای امثال منی که خیلی غافلیم……
    از خودمون…..
    امیدوارم به حق همین شبهای عزیز قلب و قلمتون همیشه سرشار باشه از راستی و محبت حق….
    التماس دعا…..

  89. shaghaiegh255 می‌گوید:

    خبر خوب
    سلام به همگی
    یه خبر خوب بدم به دل سوخته مادرشهیدا بچه شهیدها و به دل خودم
    اعتراض وشوکه شدن ازنامگذاری خیابون به اسم متهم مرده آشوبها امروز به درون خانه احمدی نژاد هم رسید
    این از دست ما بر اومد فدای دل مادر شهید

  90. سیداحمد می‌گوید:

    عرض ادب خدمت داداش حسین عزیز بسیجیها.
    ارادتمندیم.

  91. زلال می‌گوید:

    بر روح تموم شیعیان تیغ زدند
    بر مردترین مرد خدا تیغ زدند
    ،خورشید به سینه، ماه بر سر میزد
    انگار به فرق آسمان تیغ زدند
    شهادت مولا تسلیت.تورو خدا توی این روزا ما رو هم دعا کنید…
    یا علی تو دنیا فقط سید علی

  92. عطر خاک می‌گوید:

    /.

    سلام داداش
    چه کردی …. بنیاد رو رسوا کردی

  93. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    حرف بچه بسیجی ساده و صمیمیش اینه : آدم دلش بسوزه با تمسخر دیگران بهتر از اینه که آبروش بسوزه با تنبیه خدا.

  94. ناشناس می‌گوید:

    سلام
    نجف
    مسجد کوفه
    کنار قبرمسلم
    کنار قبرهانی
    کاظمین
    سامرا
    کنارسرداب
    درجوار مزار دوطفلان مسلم
    حرم عباس ع
    بین الحرمین
    حرم ارباب ع

    همه اینجاها
    برای سلامتی خودت و قلمت دعا کردم

  95. هپلی می‌گوید:

    بنیادی که شهید شد!
    حکایت غریبی شده این حرکت بنیاد شهید
    این یه بخش از چت من با یکی از فرزندان شهداست که هم پدر شهید شده هم مادرش:
    ?dadash soozhe bedam
    ?soozhe ye toop
    az daghe dele ma benevis
    az gerye haye chand roozam ke tamoomi nadare
    benevis ke bonyade shahid ghalat karde
    benevis ke shahrdari shekar khorde
    dadash in mozoo az vaghfe daneshgah e azad mohemtare
    nazarid bi sar o seda kareshoon ro pish bebaran
    چیزی ندارم که بگم. همین چند خط خودش گویا بود که چه سوزی به دل خانواده شهدا گذاشتن…

  96. #برای استاد# می‌گوید:

    #گزارش تصویری از مراسم “شب قدر دیشب” در کنار مزار شهدای بهشت زهرا#
    #گزارش تصویری از مراسم “شب قدر دیشب” در کنار مزار شهدای بهشت زهرا#
    http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8906100257

  97. عرفان می‌گوید:

    سلام
    یعنی دیشب مسجد ارک نبودی؟
    خب زودتر میگفتی چون من از یک ربع اول جوشن کبیر هیچی نفهمیدم با شروع شدن هر سبحانک … سرم میچرخوندم ببینم میبینمتون یا نه
    یا علی

  98. بسم رب المهدی

    تهران بود و تابستان گرمش …
    رمضان بود و آخرین جمعه اش …
    آرمان بلند پیر جماران بود و روز قدسش …
    روز قدس بود و ما …
    ما …
    همان هایی که هر سال می آمدیم …
    از کودکی … با گام های کوچکمان …
    نه … عقب تر برو …
    ما … نسل بعد انقلاب … از نوزادی در آغوش پدر و مادر به راهپیمایی روز قدس آمدیم و کم کم آن را یاد گرفتیم …
    آخر می دانی … !
    این راهپیمایی مثل راهپیمایی ۲۲ بهمن و ۱۶ آذر و … نیست …
    می دانی چرا … ؟

    اللهم عجل لولیک الفرج

  99. سروش می‌گوید:

    سلام برادر من
    دعاهات مستجاب
    این هم خدمت شما

    http://fanosban.persiangig.com/image/mah.jpg

  100. بسم رب المهدی

    کاش خدایا، حرمت نام خود را نگه داشته بودم. اسم اعظم تو نام من است اما چه بد پاسداری کردم از نام فاطمه …

    اللهم عجل لولیک الفرج

  101. بسم رب المهدی

    با سلام

    من هر موقع نوشته های شما رو می خونم هیچی نمی تونم بگم
    هیچی
    جز همون کلمه ی همیشگی
    فوق العاده اید …
    کاش میشد نوشتن رو به ما هم یاد بدید …

    اللهم عجل لولیک الفرج

  102. ya zeinab می‌گوید:

    التماس دعا و یاعلی!

  103. مهجور می‌گوید:

    صلی الله علیک داداشی
    شمام قبول داری ظهور نزدیکه؟….دلم روشنه داداشی…!

  104. ندا حق می‌گوید:

    شما که واردی…بیا یه بیانیه بنویس حسابی خطاب به آقا از مسئولان بنیاد شکایت کن…روز قدس هم طومار امضای موافقاش رو جمع می کنیم…

  105. مهجور می‌گوید:

    جانا سخن از زبان ما می گویی….
    محشر بود داداشی…
    گفت:اللهم عجل لولیک الفرج
    گفتم:اللهم اغفر ذنوبی التی تحبس الدعا…………

  106. ناشناس می‌گوید:

    سحام نیوز: بدنبال تجمع جمعی مزدوردر سه شب متوالی مقابل منزل آقای کروبی همسرایشان نامه ای خطاب به مقام رهبری نوشتند. در بخشی از این نامه چنین آمده است. آیا جنابعالی حکومتی را در میان ملل عقب افتاده که حقوق اولیه افراد در آن لحاظ نمی گردد سراغ دارید که با خانواده و همسایگان مخالفان سیاسی چنین کنند؟ و آیا جنابعالی بنام حفظ نظام، تخریب و اینگونه رفتارها غیر اخلاقی را مجاز و مشروع می دانید؟

    جواب چیزایی که خورده رو بده!
    یا علی

  107. کاف می‌گوید:

    سلام و درود به شما به خاطر وبلاگ پربار و قلم شیوا و صریحتون
    وبلاگ ما رو هم ببینید

  108. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    فتوای شیخ بی سواد در مورد شبهای قدر
    کلا به شما که عرض میکنم ، شما سعی کن شبا زیاد بیرون نمونی! خطر داره!!

  109. الفبا می‌گوید:

    خصوصی
    خط۲۴
    اصلاح میداهم

  110. ن.خ می‌گوید:

    راستی ما عادت داریم پای مزار شهدایمان که می رویم بعد از فاتحه بگوییم ای شهید ! راهت ادامه دارد . پای قبر محسن روح الامینی و کامرانی چه بگوییم ؟ اگر راه آنها ادامه پیدا کند فیش حقوقی حاج آقا روح الامینی قطع نخواهد شد ؟ محسن رضایی نباید دنبال امان نامه بگردد ؟ ابوترابی نباید صبر کند شب هفت کسی روضه بخواند و پاکتی بگیرد ؟!

    چه کسی حاصر شد مکانی را به نام بچه کارگر و دانشجوی بسیجی حسین غلام کبیری بگذارد که بی هیچ مزد و پاداشی به عشق دفاع از حریم ولایت ، در سعادت آباد دانشگاه اباعبدالله علیه السلام جاودانه شد ؟ سیمای ضرغامی چندبار نام و تصویر بسیجیان غریب خامنه ای را انعکاس داده که هر ازگاه یاد روح الامینی را زنده می کند ؟

    اکنون در پرتو وحدت آرمانی ! مسئولان قرار شده خیابانی هم به یاد جان باختگان کهریزک نامگذاری شود . حالا که چنین است لااقل لطف کنید چند کوچه بن بست را برای این کار انتخاب کنید . بنویسید بن بست کامرانی . بن بست روح الامینی . . .

    منبع:وبلاگ اشک آتش

  111. یارحجت می‌گوید:

    هوالحبیب
    سلام

    طاعاتتون مقبول درگاه الهی
    دست مریزاد
    منم خیلی دلم می خواست شب قدر بهشت باشم اما هیج وقت قسمت نمی شه از اونایی که می رن شدیدا التماس دعا دارم
    شهادت امیرالمومنین رو هم به همه برو بچه های قطعه ۲۶ بهشت تسلیت می گم
    التماس دعا

  112. سحر می‌گوید:

    سلام
    چیکار میکنید با این دل؟!شب قدر بعدی از روی این دلنوشته با خدا حرف میزنم.جای همه چیو پر میکنه.ماشاالله!
    زنده باشید و همیشه باعزت.

  113. عشقی می‌گوید:

    سلام!
    ببخشید این رو میگم. ولی تذکر لازمه. سحر عزیز ! مطلب آقای قدیانی هیچ وقت جای دعاهای ائمه معصوم رو نمی گیره. قطعا منظور شما این نبوده. ولی ممکنه یه نفر این منظور رو برداره. عزیز دل من ! لطفا یه جوری حرف بزن که نشه برداشت های خیلی غلط ازش بکنی

  114. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    همه جا صحبت روز قدس می کنند. ولی من که نمی رم راهپیمایی. به چه امیدی برم؟ ساندیس که نمی دن. دلیل دیگه ای هم که برای رفتن ندارم. حالا یه وقتی که روز قدس ماه رمضون نبود و ساندیس هم بدن، منم می رم راهپیمایی!

  115. صحابه ای از صدر اسلام می‌گوید:

    سلام ستاره های نزدیک ماه
    روز قدس ماه رو رؤیت کردید
    از زیر لب سلام ما را هم برسانید!

  116. *** می‌گوید:

    دیشب شیشه های بنیادوشکستی؟؟؟

  117. سحر می‌گوید:

    سلام

    ممنون از تذکرتون عشقی عزیز ولی من منظورم وقتی بود که آدم با خودش تو این شبها مثل بیچاره ها میشینه یه گوشه و داره با خدا حرف میزنه و درد دل میکنه .به درد اون موقع میخوره. بخصوص آدمی مثل من که دوست دارم بیشتر معنیه دعاهارو بخونم تا خود دعا رو. اینم هم فارسیه هم حرف دل و هم خیلی چیزای دیگه. فکر نمیکنم اینجا کسی از حرفم برداشت خیلی غلط بکنه ولی چشم…مرسی.

    حالا یه چیزی؛ تذکر شما یه خوبی داشت که من فهمیدم شما دختر هستی.تا حالا اشتباه فکر میکردم که پسر هستید.:)

  118. shaghaiegh255 می‌گوید:

    سحر جان صادقانه نوشت
    اما تذکر عشقی درباره دعاهای ائمه کاملا اصولی و به جا و قشنگ بود

  119. یحیی می‌گوید:

    سلام حسین آقای عزیز
    خواندم و گریستم
    یاد مادر بزرگم افتادم که او هم نمی داند مزار پسرش کجاست و گاهی فکر می کند پسرش بر می گردد
    پسرش را سال ۶۵ در سلیمانیه گم کرده است و هنوز منتظر است
    حسین آقای دوست داشتنی
    الهی من فدای بابا اکبرت و بابا اکبرها بشم
    به قول سید مرتضی جز برای شقایق ها مخوان

  120. یحیی می‌گوید:

    یادم رفت بگویم پسرش در عملیات ولفجر ۹ در منطقه سلیمانیه آسمانی شد
    درود بر پیکرش به پیکری که هرگز تشییع نشد

  121. shiner می‌گوید:

    قلم طلاییت باز اشکمو در آورد داداش، خدا شما رو واسه ما نگه داره که اینجوری دلهامونو می لرزونی.
    دعای حضرت ماه (روحی له الفداه) و تایید حضرت خورشید (روحی لتراب مقدمه الفداه) همراهت.

  122. . می‌گوید:

    تقبل ا.. داش حسین.احسنت.تواین ایام اینجورمتنتا از ساندسیس هم بیشتر میچسبه.
    شب قدیری دعات کردم.کاش من هم میتونستم شب قدر کنار شهدای گمنام باشم.دعا کن سلامتی
    خورشید
    و ماه وظهور و….واینکه قیامت شرمنده نباشیم.

  123. حسین می‌گوید:

    سلام
    یادته یه روز اومدی شهرک محلاتی تو یه مدرسه، اردوی بصیرت بود و برامون صحبت کردی؟
    گفتی حتما یه وبلاگ بسازید.
    من رو از راهنماییات محروم نکن:
    http://www.13sizdah.blogfa.com

  124. حمید می‌گوید:

    آقا بیاین یه بیانیه اعتراضی به بنیاد شهید بدیم

  125. فدایی سید علی می‌گوید:

    سلام حسین جان با اینکه نمی شناسمت دوست می دارمت از دور. نمی دانمت اهل کجایی وکجا به سر می بری روزگار را. آنچه که برایم مهم است همین بس که دلت می تپد در راه شهید وبرای شهید. خدای مهدی کند که بیاید مهدی تا در رکابش جان در کنیم از کف . غرض اینکه از تبریز وقتت را به هدر دادم و طالب بودم که در راه شهدا اگر مایل بودی چند دل نوشته که به صورت طرح گرافیکی است برایت ارسال کنم تا در این سایت استفاده کنی .
    از این مسیر مرا بیاب: graphic.amin@yahoo.com
    935849……………….

  126. ناشناس می‌گوید:

    حسین جان شهدا خیلی دوست دارن که توفیق نوشتن برای اونا رو بهت دادن . برای ما هم دعا کن بتونیم بیایم تو خط شما . دعا کن پیششون خیلی شرمنده نباشیم . جان حسین دعا کن ما هم نزدیک شیم به خدا…….

  127. بهرام می‌گوید:

    الهم ارزقنی شهادت فی سبیلک …

  128. ناله زار می‌گوید:

    سلام؛
    چیه عکس حضرت آقا رو زدید تو ماه؟
    به خدا این کارها کفره محضه و فقط هزینه ایجاد می کنه برای آقا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.