تجلیل وحید اشتری از خودش

این روزها زیاد با این طرف و آن طرف مصاحبه می کنم. معروف هم شده ام. گاهی حتی در سینما هم مرا به یکدیگر نشان می دهند که؛ نگاه کن این حسین قدیانی نیست؟ بسیاری به من می گویند؛ چرا مصاحبه هایی که با تو می شود، در “قطعه ۲۶” نمی گذاری؟ چرا به ملت نمی گویی حضرات آیات جنتی و خزعلی و سید احمد خاتمی و علم الهدی و پناهیان و … بعد از مطالعه کتاب “نه ده” چه نظری داده اند؟ به آنها می گویم؛ برای من نظر همه درباره قلمم مهم است اما من آن وقتی بال در می آورم که می بینم یک بسیجی یک لاقبا مرا دست مریزاد می گوید. برای من فقط نظر ماه و ستاره هایش پز دادنی است. به اینجا که می رسد راستش من بی جنبه می شوم. بال در می آورم. یعنی خدا عالم است وقتی در وبلاگ “به یاد پیر طریقتمان روح الله کبیر”، وحید اشتری از من تعریف می کند، با خط به خط نوشته هایش اشک می ریزم. به اینجا که می رسد اتفاقا احساساتی می شوم. تعریف حضرت مولا و بچه بسیجی هایش انصافا هم غرور دارد، هم پز دادن و هم بی جنبه بازی درآوردن. البته “اگر نیک بنگری” وحید اشتری نه از من که در مدح خودش این متن را نوشته. در قلم من مگر جز دعای وحید و دیگر بسیجی ها چیز دیگری هم هست؟ یک روز دعایم نکنند خزغبلات جانشین جوهر این قلم می شود. وحید نه قلم من که دعای زیبای خودش را ستوده. دعای همه شما را. با ذوق زدگی هر چه تمامتر نوشته وحید اشتری را می گذارم اینجا تا اوج بی جنبه بودن خود را در برابر تعریف بچه بسیجی ها نشان داده باشم. هر جا کلمه ای “قرمز” شده به این معناست که بعد از آن کلمه اشک از چشمانم جاری شده و هر جا “آبی” یعنی که خندیده ام. از “میلاد پ س ۳” هم بابت این طرح زیبا تشکر:

http://aks98.com/images/bvty9opgm18s3nh4lox5.jpg

***

وقتی آقای قزوه برای حسین قدیانی کامنت می گذاشت؛ آنهم عمومی
متاسفانه چند روزی مسافرت بودم که وقت بازگشت شنیدم حسین قدیانی در وبلاگ قطعه ۲۶ چند خطی از مطلب یادگارهای جهادی امسال را تقدیم بنده حقیر کرده و البته بدون شک برای همه بچه بسیجی ها افتخار است وقتی می شنوند کسی که خود افتخار بچه بسیجی هاست از آن رو که بارها با نوشته هایش لبخند بر لبان مولای شان نشانده از آنها نام ببرد ولی یک نکته و آن اینکه این اتفاق باعث شد متنی را که مدتها پیش قصد نوشتنش را کرده بودم امروز بنویسم و از آنجایی که نامی در خور برای آن نیافتم و این قصه بی ربط به قصه حسین قدیانی و کامنت آقای قزوه نیست تصمیم گرفتم نام آن را “وقتی آقای قزوه برای حسین قدیانی کامنت می گذاشت آنهم عمومی” بگذارم .
مدتها بود می خواستم بر حسب وظیفه در این کلبه حقیر از قلمی که این روزها بد جوری لبخند بر لب مولایمان نشانده تشکر کنم! راستش را بدانی ما فقرا نه برای ابراز احساسات هیچ رسانه و مطبوعاتی داریم که از پول بیت المال اداره اش کنیم و در مواقع لزوم از آن استفاده کنیم نه برای تشکر سکه طلا و کمک هزینه حج و قالی دست بافت!
رسانه هایمان همین وبلاگ های محدود با چند نفر بازدید کننده است! برای استقبال از طلبه سیرجانی همین جا فراخوان می زنیم. برای سران فتنه از همین جا خط و نشان می کشیم. برای عاقبت به خیر شدن رییس جمهور مردمی از همین جا به اطرافیانش حمله می کنیم. گوش بدخواهان مولایمان را از همین جا می پیچانیم و برای ظهور حضرت خورشید همین جا دعا می کنیم و البته شاید امروز هم باید از کسی که این روزها قلمش بعد از باتوم، افتخار بچه بسیجی هاست و تکه کلام هایش نقل محافل ستاره ها در همین جا مراسم قدردانی و تشکر را به عمل بیاوریم.
قطعا کوتاهی از من بوده که پس از مدتها آنقدر این تشکر عقب افتاد تا مصادف شد با تقدیم آن چند خط که البته محرکی بود برای اینکه دینی که بر گردنمان است ادا کنیم! بگذار یاوه گویان در کامنت های قطعه ۲۶ بگویند ما مشغول باز کردن نوشابه برای یکدیگر هستیم! بگذار بگویند شما به اصطلاح ستاره ها کاری جز نان قرض دادن به هم ندارید! بگذار بگویند مگر اینکه خودتان از خودتان تعریف کنید! ولی نمی دانم؟ اساسا تعریف کردن از وبلاگی که تعداد بازدید کنندگانش از پربازدید ترین خبرگزاری ها هم پیشی گرفته چه معنایی دارد؟ شاید کمی دیگر پیش برود تعداد بازدید کنندگان وبلاگ حسین قدیانی در هر روز با تمام آرای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری (میم کاف) که بنده خیلی دوستش دارم برابر شود! ما اگر می خواستیم به فکر تعریف کردن یا نکردن دیگران باشیم که مثل برخی به اصطلاح خواص موضع دو پهلو می گرفتیم! بدون شک در کامنتهای قطعه ۲۶ هم ردپایی از حامیان شیخ بی سواد و ماجرای “الحمدلله الذی جعل اعدائنا ….” در میان است. آن مولایی را که باید از تو تعریف کند و فراوان در محافل مختلف قلمت را تایید کرده، هم تو می شناسی هم من ولی حیف که به قول خودت؛ همه کس حق دارند پشت جلد کتابشان جملات حضرت ماه را در تایید کتابشان بیاورند به جز نویسنده کتاب نه ده! بگذریم.
یادت هست نوشته بودی وقتی قزوه برای من کامنت می گذارد آنهم عمومی؟ شاید آن روز نفهمیدم یک کامنت که اینقدر حسین قدیانی را به وجد آورده مگر چه چیزی به جز این چند خط ظاهری که ما می بینیم برای داداش حسین معنا داشته که اینچنین کسی که خود افتخار بچه بسیجی های حضرت ماه است احساس افتخار در جای جای نوشته اش موج می زند ولی امروز احساس می کنم اندکی از آن حال و هوا را درک می کنم!

به قول سجاد ما در آن چند وقت که حسین قدیانی مشغول نوشتن متن وقتی قزوه برای من کامنت می گذارد آنهم عمومی بود با نوشته های حسین قدیانی زندگی می کردیم . یادش به خیر در آن ایامی که به دلیل برخی مسائل شبها یا تا دیر وقت دانشگاه بودیم یا مشغول پی گیری برخی امور غیر مربوط و یا منتظر رسیدن مناسبتی خاص تا در آن بی شماری را به رخ کم شماران بکشیم یا برای به خیابان آمدن خس و خاشاک و برای استقبال لحظه شماری می کردیم و البته همین ها کفر همه بخصوص خانواده را در آورده بود و به قول خانواده منزل جایی شده بود که از آن شبها فقط برای صرف شام و استراحت استفاده می کردیم و آنقدر مشغله وجود داشت که حال و حوصله دیدن کامنت های وبلاگ خودم را هم نداشتم نمی دانم در چه شرایطی به سر می بردیم که از راه که می رسیدم هرشب ساعت ۱۲ باید در تاریکی و وقتی که همه خوابند اول کامپیوتر را روشن می کردم و جدید ترین پست وبلاگ داداش حسین بچه بسیجی ها را می دیدم تا دوباره شاید جهت افزایش روحیه برای مبارزه در یک روز خسته کننده دیگر آماده شوم! یادش به خیر و البته هزاران نفر سرباز حضرت ماه چون من که در آن ایام با خط به خط نوشته های حسین در مورد نامه سرگشاده ملا نصرالدین به شیخ بی سواد خنده بر لبانشان می نشست و با خط به خط نوشته های حسین در مورد شهدا و شلمچه هوای چشمانشان ابری می شد! عجیب تر اینکه اخیرا شنیدم در آن ایام نامه سرگشاده ملا نصرالدین به شیخ بی سواد به دست مولایمان هم رسیده بود و اتفاقا ماجراهای شیخ بی سواد توفیق داشته تا لبخند بر لبان مولایمان هم بنشاند! بابت اینهم باید همان روزها که این خبر را شنیدم از نویسنده اش بخاطر لبخند نشاندن بر لبان حضرت ماه در ایامی که گرفتار شدن خواص در گرد و غبار فتنه اشک ننه جون کروبی را هم درآورده بود تشکر می کردم که دوباره فرصت نشد!
قصه آشنایی ستاره ها با نویسنده باتوم به دستشان نه به مبارزات پیش از انقلاب بر می گردد نه به عکس های پلکان هواپیما و بلیزر و نه حتی به دوران جنگ اما به نظر من این آشنایی در حوالی نهمین روز از دهمین ماه سال ۱۳۸۸ هجری شمسی و درست در زمانی صورت گرفت که داشتیم در کف خیابان به هل من معین مولایمان “قالوا بلی” می گفتیم که ناگهان موجی فضای سایبر را فرا گرفت! اگر اشتباه نکنم یکی دو روز بعد از ۹ دی بود و مقارن با آن ایامی که شاید مغرور از حماسه ای که علیه بدخواهان مولایمان رقم زدیم و بی تعارف در دانشگاه آدم مخالفمان نبود که ببینمش و جلویش را نگیرم و نگویم که یاد گرفتید مانور فدائیان بی شمار نائب خورشید را؟ بی شماری را باید در عمل ثابت کرد نه در شعار نویسی پشت در توالت عمومی ساخته شده از جیب بیت المال در حاشیه میدان رسالت! و درست در همین سرمستی از حماسه مان به سر می بردیم که یکی از دوستانم پیامکی زد و گفت در گوگل “چهارشنبه شنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی” سرچ کن ببین چه زلزله ای به راه افتاده .
درست یادم است وقتی داشتم مطلب را می خواندم نمی دانستم باید برای دل نوشته ای که در همه جایش بوی شهیدان پیچیده در گوش زمان به مشام می رسد گریه کنم یا آن جایی که حسین قدیانی دارد نی ساندیس حکومتی جمهوری اسلامی را در چشم سارکوزی فرو می کند قاه قاه بخندم.
اهل اغراق نیستم ولی شک ندارم به قول آقا مرتضی”اگر نیک بنگری” این رویش هایی که به یکباره چنان جایگزین ریزش ها می شوند که اصلا کسی متوجه سقوط اندکی از پرچمداران عرصه ادبیات انقلاب نمی شود و جای خالی هیچ یک از کسانی که با قلمشان باید فضای غبار آلود فتنه را روشن می کردند و متاسفانه خود در گرد و غبار فتنه گم شدند را احساس نمی کند خود از نشانه های ظهور است! یعنی خداوند می خواهد بگوید درست در زمانی که غبار فتنه همه را سر در گم کرده تا جایی که سردار جنگ سخت نظام جمهوری اسلامی در فضای مه آلود و در جایی که چشم چشم را نمی بیند کورمال کورمال به دنبال قلم و کاغذ می گردد تا برای نائب خورشید نامه سرگشاده بنویسد همزمان سربازی در جنگ نرم فقط به مدت چند روز همه درجات افسری را یک شبه جهشی طی می کند تا جایگزین سرداری شود که خیر سرش قرار بود عمار باشد و فضا را روشن کند و این سردار جنگ نرم نه تنها خود قطب نما و چراغ مه شکن بسیجیان برای عبور از فضای غبار آلود فتنه است بلکه نشان داده که می تواند نقش عماری چند منظوره را نیز همزمان بازی کند! یعنی در کنار چراغ مه شکنش شبها با باتوم مشغول پست دادن در فضای سایبر است تا یک وقت کسی هوس حمله به بسیجیان حضرت ماه را نکند و البته هر از چند گاهی با معطر کردن فضای سایبر به گاز اشک آور همراه با لبخند توام با شوق بسیجیان گریه شیخ با مزه را درمی آورد از بس که “به شما که عرض کنم چقدر وقت دارم” را تکرار می کند.
شاید خداوند در زمانه ما با اینکه هرقدر هم طلحه و زبیر اسیر فتنه ها می شوند به تعداد موهای سرشان عمار متولد می شود می خواهد بفهماند که دیگر قرار نیست علی تنها بماند و این خود منتظران را بشارتی است! جناب شمربن ذی الجوشن اگرچه جانباز جنگ صفین است و در رکاب امیرمومنان شمشیر زده ولی گذشت آن روزها که همو دچار فتنه می شود و به مدت فقط چند سال کارش به جایی می رسید که در قتلگاه سر از تن بهترین مخلوقات خداوند جدا می کرد! هم اکنون عصر ظهور است و دوران تحقق وعده های خداوند. شمربن ذی الجوشن حتی اگر برای جانبازی و خدماتش در راه اسلام از ولی زمانش نامه هم گرفته باشد اگر دست از پا خطا کند مردمان عصر ظهور با وی چنان کاری می کنند که دیگر سر قبر پدرش هم نمی تواند برود!
چقدر احمقانه به نظرم رسید آن شبی که سایت پست ترین مطلب خبرگزاری چیزنای وبلاگ حسین را لینک کرد تا با سازمان دهی گسترده ملخ های سبز به خیال خودش از بچه بسیجی ها زهر چشم بگیرد! بیشمارانی که به هنگام پیامک زدن برای مسابقه نود هم بیشماری شان را نمی توانند ثابت کنند و دست آخر خودشان را که می کشند اندکی از مرز یک میلیون تجاوز می کنند این بار صف کشیده بودند تا منطقی ترین حرفهایشان را که همانا فحش و توهین ظاهرا به نویسنده وبلاگ و در باطن به سران فتنه است را برای بالاتر بردن بینندگان وبلاگ هدیه کنند.
نمی دانم یادت هست آن زمان که تازه داشتیم با وبلاگ قطعه ۲۶ مانوس می شدیم یک روز در انتهای یکی از مطالبت نوشته بودی “معلوم نیست این قلم دوباره کی قفل کند؟” برای ما که تازه پشتمان به قلم به دستی گرم شده بود که نوشته هایش دیگر مثل خیلی ها بوی محافظه کاری و روشنفکر مابی نمی دهد و از اینکه در نبرد با خس و خاشاک کف خیابان راهی بیمارستان شده به همه فخر می فروشد و مهم تر از همه اینکه به عشقش، به ولی فقیه افتخار می کند و نوشته هایش بیشتر از اینکه مربوط به سران فتنه باشد مدح نائب خورشید است، شنیدن این جمله که ممکن است روزی قلمش قفل کند و از نوشتن دست بکشد خیلی سخت بود و بی تعارف بدجوری دستپاچه شدیم و دلمان لرزید و ضربان قلبمان رفت روی سیصد هزار! آن اوایل که تازه سونامی موسوم به حسین قدیانی فضای سایبر را فرا گرفته بود در پاسخ یکی از کامنت ها که از وی سوال کرده بود نوشتم؛ “هر کس می خواهد حسین قدیانی را بشناسد داستان روایت راهپیمایی نه دی را بخواند”. همان متن معروف چهارشنبه اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی و البته شاید حسین قدیانی برای ما خلاصه در همان چند متن جالب بود که قرار شده بود قلمش بعد از همان چند مطلب قفل کند و شاید نمی دانستم قلمی که جوهرش را از خون سیصد هزار شهید وام گرفته حالا حالاها تمام شدنی نیست اما امروز می نویسم هرکس می خواهد حسین قدیانی ما را بشناسد داستان هشت ماه فتنه مقدس و نبرد سربازان حضرت ماه با عمله های آمریکا را بخواند .
پی نوشت ۱: با عرض پوزش، هر قدر تلاش کردم اصل مطلب را لینک کنم متاسفانه بلاگفا امکان لینک کردن مطلب حسین قدیانی را نمی داد و با عنوان امکان درج لینکهای غیر مجاز وجود ندارد پس می زد.
پی نوشت ۲: بسیاری از دوستان در رابطه با مذموم بودن تندروی و افراط سوالات و انتقاداتی کرده بودند چرا که حسین قدیانی در مطلب مذکور نوشته بود “این چند خط را تقدیم می کنم به وحید اشتری و آن نوشته را به تندروترین بسیجی های این مرزو بوم” لازم به توضیح است بر خلاف نظر خیلی از دوستان تندرو بودن و افراط قبح ذاتی ندارد و همیشه بد نیست؛ مثلا افراط در مسائلی چون حب اهل بیت و یا افراط در بغض نسبت به دشمنان ایشان و یا افراط در انتظار فرج و دعا برای ظهور و در نهایت افراط در ولایت پذیری و حمایت از ولی فقیه. آن افراط که بد و خطر ناک است افراط شیخ در حماقت و احساس اعتماد به نفس کاذب است که این اواخر از خنده گذشته و حال و روزش گریه دار شده و یا افراط احمدی نژاد در اعتماد بیش از حد به برخی اطرافیانش که صدای همه دلسوزان نظام را درآورده است!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سحر می‌گوید:

    هورا…از این متن بلندا…بریم بخونیم!

  2. هپلی می‌گوید:

    ……………………

  3. مجنون می‌گوید:

    امشب کولاک کردینا
    وای هممون رو تو متن قبلی سر کار گذاشتی !!
    یه لطفی بکن یه شرحی برمتن “من؟کی ؟هان”بنویسید
    وآینده گان رو از خطر انحراف رهایی بدید
    از ما که گذشت!!
    خب دوستان در این لحظات زیبای مناجات ما رو هم از دعا ی خیرتان بی نصیب نگردانید
    یا حق

  4. سحر می‌گوید:

    مرسی که این مطلب رو گذاشتید…من رفتم بخونم ولی سایت بالا نیومد…ممنون.

  5. منتظر خورشید می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و حفظ قائدنا امام الخامنه ای
    سلام علیکم
    وای خدا مهمونی داره شروع میشه خدایا نکنه امسال منو دعوت نکنی

  6. گمنام124 می‌گوید:

    فکر کردم رفتید! اول که نیستیم . رفتیم متن و بخونیم 🙂

  7. gomnam124 می‌گوید:

    داداش حسین ماهم با تمام نوشته های شما خنده کردیم و گریه . نوشته های شما دل خیلی هارو شاد کرده . اجرتون با خدا و خسته نباشید .

  8. امین 2060 می‌گوید:

    سلام

  9. هپلی می‌گوید:

    حاجی چرا کامنت های منو نقطه چین میکنی؟ من که بالاش مینویسم خصوصی. مگه روال این نیست که خصوصی ها بعد از خوندن حذف میشن؟ پس چرا دیگه نقطه چین؟

  10. هپلی می‌گوید:

    علی الظاهر میخوای منو دق بدی

  11. هپلی می‌گوید:

    علی الباطن هم همینطوره پس

  12. پیام فضلی می‌گوید:

    چقدر دوست دارم دل نوشت های داداش حسین رو به همه ی آدم هایی که اطرافم اند بدم که بخونند.
    دلبرانه که شنیده ای همین واژگان است که دل سنگ را هم پرواز میدهد تا تو هم و حتی من هم سعی کنم با واژگان قرمزش اشک هایم را با داداش حسین تنظیم کنم و با واژگان آبی لبخندم را.

  13. ریحانه می‌گوید:

    سلام داداش حسین خدا قوت خسته نباشید

  14. منتظر خورشید می‌گوید:

    به نام خدا
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه و احفظ قائدنا امام الخامنه ای
    مورد دوم هم که وظیفه سنگینی است حمایت از دستگاه های اجرایی بخصوص حمایت از دولت است
    این هم وظیفه همه است
    معتقدم همه باید از رئیس جمهور و از دولت حمایت و به آنها کمک کنند
    هیچ دولتی و هیچ کسی هم نیست که ما بتوانیم بگوییم از همه جهت کامل است
    بالاخره هر کسی ممکن است در بخشی از کارش ضعفی داشته باشد نباید ضعف ها را عمده کرد نباید نقص ها را بر کمالها ترجیح داد
    بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۸۴/۶/۱۷
    لبیک یا سیدنا لبیک
    من تا زمانی که احمدی نژاد را تأیید می کنی ازش دفاع میکنم آخه خودت فرمودی با یک خطا نباید تمام خدماتشو فراموش کرد

  15. تخریبچی می‌گوید:

    سلام داداش
    من الان از جمکران برگشتم
    یه متن از احمد متوسلیان میزنم هیکلت بیات

    کلام آخر
    اصولا مبنای تبعیت پذیری چیست؟
    مبنا ؛ امر ولایت است .
    یعنی اگر کسی این امر را رعایت نکند ؛ خارج از موازین ولایت فقیه قرار میگیرد و در نتیجه چنین فردی از حیثیت اعتقادی کافر است.
    توجه میفرمایید؟؟؟!.

  16. سید محمد می‌گوید:

    قبل از هر چیز، من معتقدم بچه شهیدا همه برادرو خواهرن مگر اینکه خلافش ثابت بشه, پس؛
    سلام داداش
    دو شبه دارم کتابتو میخونم, هنوز صورتم خیسه و تو گلوم بغض گیر کرده.
    نتونستم صبر کنم با موبایل اومدم تو سایت.
    قربون قلم متعهدت برم.
    خدا حفظت کنه اخوی.
    یا علی

  17. روضـه گـرد می‌گوید:

    حرفـی تو مزن ؛ سکـوت کن ؛ رحیم مشایـی !
    اظهـار نظرهات ، پر است ز بـی خدایـی –
    کـی گفتـه اگر حرف نزنـی لالـی و گنگـی ؟!
    “پس لطف کن و خمـوش شو ؛ تو ای مشایـی”
    خواهـم ز خدا تا که میـان تو “دکتـر” ؛
    حاکـم بشـود فاصلـه و راه جدایـی …

    (از روضـه گـرد)

    “احمدی نژاد” کلمه ای ست در لابلای خطـوط وصیت نامـه “شهــدا”
    البته اگـر “ویرگـول مشایـی” بگذارد …

    (حـسـیــن قـدیـانـی)

  18. منصور حلاج می‌گوید:

    سلام حسین جان
    خدا قوت
    دلم خیلی واسه روضه های مکتوب حسین قدیانی تنگ شده، اگه توفیق شد یکی واسمون بنویس.
    یا علیمدد

  19. وحیدرضا می‌گوید:

    سلام علیکم. به شما که عرض کنم از وقتی اون کامنت من رو بدون توضیح مشمول فیلتراسیون کردین، همچین بگی نگی به شما که عرض کنم به اتوی کتمان برخورده بود و با اینکه مطالب را پیگیری می‌کردم، اما دل و دماغی برای کامنتیدن نداشتم. اما این پاراگراف آخر من رو واداشت به شما که عرض کنم نظرتون در مورد کلمه “افراط” درست نیست. شاید همین افراط تو حب اهل بیت بعضی ها رو گمراه کرد تا کاری کنند که حضرت علی(ع) آن‌ها را از دم تیغ بگذارند. و گذشته از این ما حدیثی از حضرت داریم که شرح دقیق آن یادم نیست اما به شما که عرض کنم نقل به مضمون اسلام به معنی اعتدال است نه افراط نه تفریط. البته به نظرم منظور شما چیز دیگری بوده ولی به شما که عرض کنم شاید خوب توضیح نفرمودید تا ننه جون شیخ هم متوجه شود.

  20. دیوونه داداشی می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  21. دیوونه داداشی می‌گوید:

    “هر جا کلمه ای “قرمز” شده به این معناست که بعد از آن کلمه اشک از چشمانم جاری شده و هر جا “آبی” یعنی که خندیده ام.”

    ضربان قلبمان رفت روی سیصد هزار!

  22. forasalkhair می‌گوید:

    سلام خدا قوت
    یکی از چیزایی که من اینجا یاد گرفتم جدیت در تولی تبری بود
    اوایل با متنای خشن شما مشکل داشتم اما وقتی واکنش اونا و برخورد شما رو دیدم فهمیدم درستش همینه
    دیروز برای اولین بار توی اتوبوس دنبال بعضی شعارای بی ربط گشتم و با ماژیک سیاهشون کردم امیدورام بازم بتونم این کارو بکنم

  23. سلام بچه ها
    من ساعت ۱۱ امروز باید به یک جلسه مهم برم که نتیجه جلسه به منافع بچه های شهدایی که باهاشون کار می کنم مربوط میشه
    تو رو خدا هر کی شهیدی رو میشناسه صداش کنه و دو تایی دعا کنه
    مهمه
    …….
    یک خط توسط خودم و شاید هم اونایی که میخواستم ازشون بنویسم سانسور شد
    التماس دعا

  24. سردار بی نشان می‌گوید:

    سلام
    امروز روز خبرنگار است
    می خواهم این روز را به خبرنگاری تبریک بگویم که دراولین روزهای جنگ به ستاد جنگهای نامنظم
    پیوست و علاوه بر حضور در بیش از ۷۰عملیات و نبرد خطرناک با اسلحه و دوربین عکاسی و
    فیلمبرداری در کنار شهید والامقام مصطفی چمران از دم عارفانه او نیز بهره مند گردید.
    در روز خبر نگار وبلاگ سردار بی نشان با دو مطلب تقدیم به کاظم اخوان عزیز به روز است
    ۱-فیلمی از خبرنگار جاوید الاثر کاظم اخوان
    ۲-برای خبرنگاری که ۲۸ سال است برایمان خبری مخابره نمی کند
    منتظر حضورتان در وبلاگ سردار بی نشان هستیم
    اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا
    اللهم فک کل اسیر

  25. sara می‌گوید:

    ماشاالله همت مضاعف
    ایول داداش حسین بچه بچه ها
    خدادرجات بابااکبر رو عالی ست متعالی کنه با این دردونه ی با بصیرت
    پیام فضلی راست میگه علاقه به داداش حسین کاری کرده که آدم اشکها و لبخندهاش رو هم با این ستاره پر فروغ حضرت ماه تنظیم…نه اصلا نیازی به تنظیم نیست انقدر این دلا به هم نزدیکه که خنده ها و گریه هاشون خودش یکیه..
    سلامتی داداش بفرست صلوات قشنگه رو:اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

  26. sara می‌گوید:

    اصلاحیه:
    ایول داداش حسین بچه بسیجی ها

  27. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام حسین جان
    صبحت بخیر
    خدا قوت حاجی جون، چیکار کردی؟!
    با “دعای پیرزن” خیلی حال کردم. خدا خیرت بده.
    بازم میگم قلمت خداییه! یه موهبت خدایی.
    التماس دعا

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  28. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام
    آقای مشایی! شما اگر رئیس دفتر رئیس‌جمهور هستید باید با امانتداری و تحفظ با این جایگاه برخورد کنید چرا که اساساً بدون عنوان و جایگاه، اهمیت و موضوعیتی ندارید که به مراسمی دعوت شوید یا اظهارات شما محل بحث و انتقاد و اعتراض قرار گیرد؟ (بگذریم از برخی تحلیلها و قرینه‌ها که بر مسئله‌سازی تعمدی علیه دولت اصولگرا و شخص رئیس‌جمهور محترم دلالت می‌کند یعنی هرگاه جریانهای فتنه‌گر و ضدانقلاب در تنگنا قرار می‌گیرند، تصادفاً آقای مشایی به اظهارنظرهای جنجالی می‌پردازد و به عنوان مسئله انحرافی، اذهان را متوجه نقطه دیگری غیر از فتنه‌گریها و خصومتهای دشمنان انقلاب می‌کند یا موجب بدگمانی علما و متدینینی می‌شود که حمایت همه جانبه از دولت اسلامی را مسئولیت و تکلیف خود می‌دانند. گویا جریانی مصرانه دست به کار است که میان علما و متدینین با دولت فاصله گذاری کند.)

    به نظر می‌رسد به جای پرداختن به به اینجور مسائل! بهتر است به این واقعیت انکارناپذیر توجه کرد که مشی و مواضع مشابه اسفندیار رحیم مشایی، خود ضعف بلکه انحراف بزرگی در زمینه مدیریت دفتر رئیس جمهور است و وی به جای پرداختن به امور اسلامی بهتر است خود را به عنوان نقطه ضعف دفتر -اگر تعمدی به مسئله‌سازی علیه دولت ندارد- برطرف کند.

    پیشنهاد می‌شود با توجه به علایق! آقای اسفندیار رحیم مشایی، وی به جای مدیریت دفتر رئیس‌جمهور به علایق فکری و نظری و تاریخی خود بپردازد و مثلاً به عنوان دانشجوی یکی از رشته‌های الهیات یا تاریخ یا تاریخ ادیان و … سراغ تحقیق و پژوهش و مطالعه برود یا اینکه یکی از مدیریتهای پژوهشی محدود و تاریخی را به آقای مشایی واگذار کنند تا هم او به فرضیه‌پردازیها و آزمون و خطا و علایق کذایی خود بپردازد و هم دفتر رئیس‌جمهور به جای مسئله‌آفرینی، یاور رئیس‌جمهور محترم در امر خطیر خدمتگزاری باشد.

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  29. دیوونه داداشی می‌گوید:

    روز خبرنگار بر “داداش حسین* بچه بسیجی ها”
    *مبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک*

  30. محمد ابراهیم می‌گوید:

    افتخار میکنم که یک بسیجی تند رو هستم
    از اون موتور سوارهای حاج منصوربروی فلافل خور
    یه اضافه یه مشت فحش شیرین دیگه

  31. وحیدرضا می‌گوید:

    در مورد کامنت قبلی آیه‌های قرآنی زیادی داریم. مثلا در انقاق اومده که: وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا . یا مثلا یک آیه دیگر داریم که می‌گوید: آدم‌های افراطی نباید رهبر شوند. «لا تُطِع» یعنی از این آدم‌ها اطاعت نکن. این آدم‌ها چه کسانی هستند؟ «مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» کسی که از خدا غافل است. ‏«وَ اتَّبَعَ هَواه‏» دنبال هوا و هوسش است. «وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (کهف/۲۸) کارهایش تندروی دارد.
    لذا به شما که عرض کنم، تندروی به طور اخص و اعم، مذموم شناخته شده است. موارد بسیار دیگری نیز در روایات و احادیت داریم.
    پاینده باشید.

  32. مسلمون می‌گوید:

    سلام صبح بخیر و ای ول رسانه هاتون
    این مطلب باید خیلی جالب باشد
    خدا یارتون

  33. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    اما در مورد جایگاه مشایی نزد دکتر
    باید صورت مسئله را درست دید:
    میان اینکه احمدی‌نژاد مرید مشایی است با اینکه از او اثر می‌پذیرد، فرق زیادی وجود دارد.
    در مورد اول کار زیادی از دستمان برنمی آید، اما دومی را می‌توان اصلاح کرد و نجات داد.
    پس موقعی که از دست مشایی یا دولت عصبانی هستیم، به خودمان اجازه ندهیم که این دو مفهوم را با هم اشتباه کنیم.
    اینکه دکتر احمدی‌نژاد را تحت سلطه مشایی بدانیم، خواسته مغرضان است، همان معلوم‌الحالهایی که یکی از آنها در مجلس هشتم، احمدی‌نژاد را تحت ولایت مشایی دانست و آن را در مقابل ولایت فقیه قرار داد!
    ادعایی که با واقعیت جور در نمی‌آید و سخنان رئیس جمهور تفاوت معناداری با ادعاهای مشایی دارد و پافشاری او بر اصول و پایداری و عدالت طلبی‌اش هیچ شباهتی با مشایی ندارد و تنها اداره فرهنگ دولت است که چنین شبهاتی را پیش آورده است. و تازه در همین اداره امور فرهنگی هم، با مشایی هم داستانی کامل ندارد.
    از سوی دیگر، افرادی که به رئیس جمهور نزدیکند و از مشایی هم ناراضی هستند، صحبت ای کاملا متفاوتی دارند:
    آیت الله حائری با بیان این که این ها همه نظرات خود آقای احمدی نژاد است و به مشایی ارتباطی ندارد گفت: بعضی می‌گویند و می‌نویسند که کشور را در حال حاضر آقای مشایی دارد اداره می‌کند. این بزرگ‌نمایی است.
    یا در دیدار اخیر عسگراولادی با رئیس جمهور، او از برخی مواضع مشائی نیز انتقاد کرده است که احمدی نژاد برای اولین بار نسبت به این اعتراض واکنشی نشان نداد و سکوت کرده است.
    که مشخص می‌کند هرگز احمدی نژاد تبعیت کاملی از مشایی ندارد و انتقادات نسبت به او را نادیده نمی‌گیرد.
    با توجه به این موارد، باید صورت مسئله را به درستی دید و به جای ناامید شدن، اتفاقا همت مضاعف و کار مضاعف به خرج داد تا رئیس جمهور را از این آفت دور کرد و آنهایی که با کوتاهی خود کاری کرده‌اند تا احمدی نژاد “غیرمتخصص در فرهنگ” دست به سوی مشایی دراز کند، کم کاری خود را جبران کنند و با ارائه برنامه و راهکار فرهنگی مناسب، کشور را نجات دهند.
    وگرنه تا زمانی که صرفا بنشینند و انتقاد کنند و به جای برنامه مدون و ریز، راه حل کلی بدهند، یعنی برنامه‌ای ندارند و این یعنی آنکه به طور طبیعی برنامه‌های مشایی است که از سوی دولت اجرا می‌شود.
    اگر از همان ابتدا مشایی را به همین اندازه که هست درنظر می‌گرفتیم … و به عنوان یک عضو زاویه‌دار با احمدی‌نژاد تحملش می‌کردیم و اینقدر خودمان بزرگش نمی‌کردیم، ماجرا به اینجا نمی رسید … البته هنوز هم دیر نیست … باید مشایی را درکنار دولت پذیرفت … به عنوان یک عضو غیرقابل اعتماد … نباید بر کنار رفتن او بیش از این اصرار کرد … مثل خیلی ها که کنار آقا هستند و غیرقابل اعتمادند … مثل خیلی ها که کنار امام بودند و غیرقابل اعتماد بودند … مسئله مشایی چیزی نیست در مقابل این دولت کارآمد، اگر ما بزرگش نکنیم …
    بعد از صحبتهای خوب صفارهرندی و یکی از دانشجویان، وزیر سابق ارشاد می‌گوید : “استنباط ما این است که آقای احمدی‌نژاد در اطرافش آهنگ‌هایی به صدا درمی‌آید که با سمفونی عمومی ایشان همخوانی ندارد و ان‌شاءالله ایشان به زودی متوجه شوند و این هر آهنگی را به هماهنگی تبدیل کنند. ”

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  34. فصل حیرانی می‌گوید:

    سلام
    راستی چقدر احساس خوبی دارم از اینکه یکی از همون بسیجیهای یک لا قبا هستم!
    آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست،آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست،و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت،خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان.

    خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون تر تو را دارد.

    خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده.

    خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش، رهنمون باش، که من، نه می توانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش رسانم.

    کردگارا! من، بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو، که بسویت آمده ام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگردانده ای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است.

    خدایا!

    مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن سازتا دیده های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد.

    التما۲۳آ.

  35. بسیجی ماه می‌گوید:

    داداش حسین خسته نباشی ما که با نوشته هات کلی حال میکنیم دمت گرم
    تعجیل در فرج حضرت خورشید صلوات

  36. دیوونه داداشی می‌گوید:

    به مناسبت روز “خبرنگار” تقدیم به قطعه ۲۶ :

    خطاب به جلبک های بی شمار در جهنم!

    این میدون تره بار نن جونه !!
    هرچی توشه هم سبز هم ارزونه

    هم خوراکی هم دارو هم مرهمه
    فقط سوا نکن! همش درهمه

    سبزی خوردن با پیازچه با ترب
    سبزو سفید و سرخ، رمز تقلب!

    سبزی های آفتی و دیروزی
    میوه های سبز و کال پیروزی

    سبز و گرد و تپل به این باحالی
    گوجه سبز و چاغالی و باقالی

    فلفل دلمه، نخود سبز و لوبیا
    خیار سبز و سالادی ، تو رویا

    سبزیه بامیه، کرفس و کنگر
    با چپ و راست و انداختن لنگر

    سبزی قرمه، سبزی پلو، سبزی آش
    سبزی های تند و ترد اغتشاش

    سبزی های چیز و ریز و ساق کوتا
    سبزی مخملی و نرم کودتا

    سبزی فرنگی و رنگیه سوروس
    بلنده کاهوش، مثه دم خروس

    سبزی های ریا ، سبزی لجنی
    سبزی ساسی مانکن، سبزی فشنی

    سبزی اپتیمم، واسه ابتهاج
    برگ چغندر به جای اسفناج

    سرور سبزی ها، کلم بروکلیست
    کودش، واسه پرورش وندالیست

    علف های هرز و سبز و بی ریشه
    سنگ های سبز لاش ، خوراک شیشه

    شوید ، نرم و تازه مثه پر قو
    هندونه شم بخر، به شرط چاقو!

    پونه واسه مار، واسه تیزی ترخون
    ریختن خون، شکستن استخون

    از غوره هاش نگذر ، نگو ناجوره
    آبکیه ، راست کار آبغوره …

    انگورای پوست نازک عسگری
    تو ظرف های راه راه و خاکستری

    واسه پوست خانوما ، آلوئه ورا
    احیاگر اسطوره “مده آ”

    حنا جای رنگ و سرخاب سفیداب
    واسه ثواب مردان با حجاب

    بادنجوناش با اینکه مغز ندارن
    رو سیاهن ، رو سری سبز دارن

    کیسه های سبز سطل زباله
    شرطی ساز گوساله بزغاله

    نعناع جعفری و مرزه، روی میز
    واست تره خورد می کنه با گشنیز

    شیرینه شاهیش، مثه شنبلیله
    فقط یه مشکل; همیشه تعطیله!

    پنبه رو باید از گوشا در آرید
    یعنی; غلط کردید که بیشمارید!!

  37. علی می‌گوید:

    این داستان «کروبی و سه کاف» رو خوندین؟
    http://takkhaal.parsiblog.com/

  38. راحیل می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی

    اول از همه روزتون مبارک ناسلامتی امروز روز خبرنگار هست (گل)

    بعدش هم دیگه حرف نداشت

    من همونیم که میام میخونم و کامنت نمیزارم

    امام رضا علیه السلام پشت و پناهتون و در مشکلاتتون دستگیرتون باشه انشالله

    یاعلی

    خداحافظ

  39. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    خداییش الان من سرم رو بکوبم تو دیوار یا بکوبم تو کیبورد که دکمه های کیبورد تو چشمم گیر کنن روا نیست؟
    آخه برادر من مهلت بده نفس بکشیم. من دیشب تا ۱:۳۰ بودم. بعد به زور منو بردن انداختن تو اطاق در و قفل کردن که ترک اینترنت کنم.
    آخه درسته شما اینجوری مطلب بذاری؟
    حالا که اینجور شد عکس شما اون بالا چی کار می کنه؟ 😀

  40. وجدانی می‌گوید:

    جانا سخن از زبان ما میگویی
    ستاره های حضرت ماه مستدام باشید .
    زیبا بود حال کردیم

  41. مهدی اسلامی می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    مثل همیشه مطلبت ناب بود
    تو وبلاگم یه مطلب در مورد شما نوشتم .(البته اگه لایق باشم )ممنون میشم یه سری بزنی
    http://alirezaft2009.pelakfa.com/

  42. حیدر می‌گوید:

    ای جوان ها به جای این آرمان خواهی ها و حق طلبی ها و سبقت گرفتن در پیروی از ولی فقیه، به فکر ماشین و خانه و زن و زندگی باشید که خربزه آب است… فردا نه شیخ به قول شما بی سواد به درد شما می خورد نه مشایی نه…

    روابط عمومی سازمان غفلت و جهالت مدرن

  43. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    دیوونتم دیوونه داداشی
    ترکوندی سالار. حقا که شاعر این قطعه مقدسی
    شعرات همیشه باحال و توپ باشه مثل متنای داداش حسین
    یا علی

  44. امین 2060 می‌گوید:

    دیوونه داداشی خیلی مرده
    شعر بالا رو بخونید چه کرده

  45. ya zeinab می‌گوید:

    دور روزگاری که شب پرستی مد روز شده بگذار من تملق ماه را بگویم.
    http://www.bornanews.ir/vdcawmny.49n0m15kk4.html

  46. امین 2060 می‌گوید:

    روزت مبارک داداش جون
    خبرنگار نویسنده سخنگو…………….
    خلاصه به قول آقا وحید:عمار چند منظوره
    ان شاءالله قلمت تا ظهور آقا بقیه الله همینطور پرشور و شعور و امام زمان پسند باشه
    یا علی

  47. یه کاربر جدید می‌گوید:

    سلام
    دوباره می نویسم، من امروز دلم برای ماه تنگ شده ……………..

  48. ف-م می‌گوید:

    سلام داداش حسین بچه بسیجی ها !
    امیدوارم به برکت دعای خیر حضرت ماه و پدر و مادر و شهدا مثل همیشه خوب باشید .
    راستش را بخواهید من خیلی اینجا می آیم اما هیچ وقت کامنتی نگذاشته ام !
    همیشه با خودم می گویم تو کجا و قطعه ۲۶ کجا ؟ به خاطر همین همیشه سکوت می کردم و می خواندم …!!
    گاهی با اشک ، گاهی با خنده …
    گاهی که دلم هوای بهشت زهرا را می کند …
    گاهی که دلم پر می زند برای قطعه ۲۷ …
    گاهی که غم بی بابایی طاقتم را چوب میزند یا نه ده را می خوانم یا می آیم اینجا …
    اینجا برایم همان قطعه ۲۷ است ! فرقش فقط به اندازه یک است که آن هم اصلا مهم نیست !!
    مهم ین است که اینجا بوی فکه را میدهد !
    مادرم همیشه می گوید : خوب شد این داداش حسین و قطعه ۲۶ هست وگرنه من مجبور می شدم هر روز به بهانه دلتنگی هایت ببرمت بهشت زهرا …
    خدا خیرش بدهد داداش حسین را …

    راست می گوید !
    تا وقتی شما و حضرت ماه هستید دلتنگی و بی قراری کیلویی چند ؟!!
    هر وقت هم که دلتنگ می شوم برای بابا می آیم اینجا …
    به هوای تهران حساسیت داشت رفت فکه نفسی تازه کند !
    میگفت به دوستانش قول داده آنها را برگرداند ! به من هم قول داد برمیگردد
    اما وقتی رفت خودش را هم جا گذاشت . حدود ۱۰ سال است که خودش را پیش دوستانش جا گذاشته است !
    از همان زمان که وقتی یاد گرفتم توی دفتر مشقم بابا بنویسم رفت
    از همان وقتها که هر وقت می گفتم بابا مادر بغض میکرد و عکس توی قاب را نشانم میداد .
    از همان وقتها که وقتی معلم میپرسد بابا چند بخش دارد : مجبور بودم بگویم بابایم وقتی روی مین رفت بیش تر از دو بخش داشت فقط یک بخش، آن هم پای مصنوعی اش همان که هم بازی اتل متل هایم بود سهم نگاهم در موزه بهشت زهراشد !
    اما نیمدانم چرا از همان وقتها تا الان هیچ وقت رفتنش را باور نکرده ام .
    هنوزم که هنوز است منتظرم تا از در برگردد و من بشوم همان دختر بابا که آرام زیر لب زمزمه میکند :
    پدر برکت خانه … پدر یار نمونه ….
    نبود برکت خانه و یار نمونه بدجور طاقتمان را چوب میزند …

    بگذریم …
    راستی من به تازگی ها عازم خط مقدم جنگ نرم شده ام، گاه گاهی مینوسم به امید اینکه شاید قلمم لیاقت شهادت پیدا کند یا لااقل بتوانم یکی از ستاره های حضرت ماه باشم ! بابایم همیشه آرزو داشت سید علی را از نزدیک ببیند این را مادرم می گوید اما …
    وبلاگ قبلی ام را فیلتر کردند .
    چرایش را نمیدانم اما حالا گاه گاهی ار سر دلتنگی مینویسیم !
    فقط به بزرگی خودتان حلال کنید چون با خواندن مصاحبه قطعه ۲۶ با حاج همت من هم مصاحبه ای با یکی از شهدا در وبلاگم نوشتم !

    فقط یک چیز : می شود من هم مثل خیلی از ستاره ها بیایم اینجا و نظر بگذارم …!!؟ اجازه هست ؟!
    بین خودمان باشد اما من عاشق پیام بازرگانی های تکراری سید احمدم !!!
    هر وقت هم که جواب کامنتی را با فونت درشت میدهد من به جای نوسنده کامنت کلی ذوق می کنم و می گویم خوش به حالش !چه سعادتی …!
    یک چیز دیگر : اینکه من همیشه هم برای خودتان هم برای قلمتان سر نمازهایم دعا می کنم !
    وقتی رفته بودید سفر شمال برای ریکاوری از ترس اینکه نکند خدا نا کرده اهل فتنه بلایی سرتان آورده اند دو روز روزه نذر کردم …
    فکر نکنید این را برای خود شیرینی میگویم …
    نه به خدا ! فقط خواستم حرف دلم را بگویم …!!
    خواستم بگویم امید دل فرزندان شهدائید …
    خواستم بگویم مرهم زخم های کهنه ای از جنس دلتنگی و بی بابایی هستید !
    خواستم بگویم نزارید امیدمان نا امید شود !

    اصلا نمیدانم این نوشته یا نامه را می خوانید یا نه ؟؟!
    اگر هم نخوانید ملالی نیست چون میدانم سرتان شلوغ است و فرصت نمیکند …
    ببخشید اگر سرتان را درد آوردم
    اگر قابل دانستید خیلی برایم دعا کنید
    برای تحمل و طاقتم از نبودن پدر ! اینکه زود خسته نشوم از این روزگار بی مروت !

    یا حق

  49. مهسا می‌گوید:

    سلام داداش حسین

    میخواستم ازتون خواهش کنم از حزب الله لبنان
    سید حسن نصرالله
    از شیعیان مظلوم لبنان خیلی خیلی برامون بگین

    اخه من عاشق سید حسن نصرالله(نواده واقعی روح الله) هستم
    میمیرم براش
    مطمئنم نصرالله یکی از یاران امام زمانه در زمان ظهور

  50. مهسا می‌گوید:

    داداش حسین همیشه اون جمله سید حسن نصرالله تو گوشمه
    که فرمود ”
    بعد از جنگ ۳۳ روزه و پیروزی حزب الله خدمت امام خامنه ای رسیدم و دست ایشان را بوسیدم تا به همه جهانیان بگم ما هرچه داریم از امام خامنه ای داریم.”

    درود و سلام و رحمت و عنایت خاصه خدا به سید حسن نصرالله

    سید حسن دیوانتم
    سید حسن نصرالله خدا حافظ و نگهدارت
    سید حسن خدا تو را چی افرید؟
    سید حسن نصرالله امام زمان دعاگوت باشه انشاالله

  51. مهسا می‌گوید:

    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله
    سید حسن نصرالله

  52. سلام
    آقا مشروح دیدار روز ۵شنبه ی گذشته رو این وبلاگ هست: http://www.57e.pelakfa.com
    عکس و فیلم و صوت مراسم هست…..

    داش حسین ببخشید این یکم تبلیغی شد… بابا بنده خدا ۸۰ روز اونجا تحصن کرده ما ها انگار نه انگار….
    گفتم یکاری بکنم…
    منتظرتم
    یا علی

  53. مهسا می‌گوید:

    داداش عباس سید حسن نصرالله زمینی نیست با عالم غیب در ارتباطه
    میگن شهادت حاج عماد را پیش بینی کرده بوده و کلا با عالم غیب در ارتباطه

    دارم میمیرم انقد دوسش دارم داداش حسین
    نمیدونم چیکار کنم
    الهی که خدا حفظت کنه سید حسن نصرالله
    ای مرد خدا

  54. زینب می‌گوید:

    سلام . صبح همه ستاره ها بخیر . من که تا سه و نیم بیدار بودم . این متن کی اومد اینجا من خبر دار نشدم ؟

  55. مهسا می‌گوید:

    داداش حسین :d

  56. مهسا می‌گوید:

    سلامتی

    رهبر عزیزمان سید علی
    سید حسن نصرالله عزیزمان
    احمدی عزیزمان

    ۵ صلوات محمدی پسند

    شادی روح
    امام روح الله
    شهدای ۸ سال دفاع مقدس و ۸ ماه دفاع مقدس

    ۵ صلوات

    سلامتی و عاقبت بخیری داداش حسین و خانومشون هم صلوات

  57. 135 می‌گوید:

    سلام

    خداقوت داداش حسین

    یا علی خدانگهدارتان

  58. 135 می‌گوید:

    بازدید امروز: ۴۱۵۵
    بازدید دیروز: ۵۲۸۶
    افراد آنلاین: ۴۶
    بازدید کل: ۵۴۲۱۱۸

    ماشاالله ………..

  59. محمد حسین می‌گوید:

    سلام خدمت آقای قدیانی
    من همین امروز شما رو پیدا کردم
    یعنی برای اولین بار است که مطالب شما رو می خونم و تازه فهمیدم که چه گنج نهانی بود که تازه کشف کردم
    من از امروز شیفته نوشته ها ، علاقه مند روضه ها ، مخلص بسیجی ها و دیوونه ی کامنت هات هستم .
    این هم اولین کامنت من :

    به اندازه ی همه ی دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم … !

  60. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام داداش حسین !
    این مطلب رو همین جوری دلی یه بسیجی یک لا قبا صفر کیلومتر تقدیم می کنه به قطعه ی ۲۶ و همه ی ستاره هاش !
    برای نوشتن در قطعه ی ۲۶ باید از چشمه ی ایمان و اعتقادت وضو بگیری به نیت نزدیکی بیشتر به خدا …
    اینجا ستاره های آسمان صداقت می درخشند و ستارگی می کنند حتی در سیاه ترین شب ها و روزها ستاره هایی که به حضرت ماهشان اقتدا کرده اند . همان ماه ای که از از جنس خاک است و نگاهش به آسمان او آنقدر خاکی است که تو دلت می خواهد مثل او شوی خاکی خاکی … آنقدر خاکی است که تو گاهی گریه ات میگیرد از این همه خوبی
    اینجا در قطعه ی ۲۶ شبانه روز چراغانی است . چراغانی با دلیل * … اگر دل دلیل است آورده ایم …

    * پی نوشت : ( یاد حمید رضا شکارسری عزیز بخیر با چراغانی بی دلیلش )

  61. مهسا می‌گوید:

    داداش حسین داداش حسن خدا نگهدار تو

  62. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام
    سپاس فراوان از وحید اشتری
    نفس قلم وحید اشتری هم نفس قلم آوینی است… خدایا از این توفیقات نصیب همه ما کن…

    آقا وحید اشتری دمت گرم…. هر کس حاج حسین ما رو دوست بداره… اینجا بین دهلیز چپ و راست دل… وسط قلب ما خونه کرده…
    اجرکم عندالله… ما عاشق نوشابه باز کردن واسه داداش هامونیم … حرفی هست؟

    حسین آقا خدا قوت… کمی برادرم استراحت کن… می ترسم خدای نکرده زبونم لال مریض بشید پشت این کامپیوترها… مراقب خودت باش که دل بچ بسیجیها شاد باشه…
    یا حق

  63. مهسا می‌گوید:

    سلام خدا بروح همه بچه بسیجی های مخلص پاک حزب اللهی عاشق امام زمان(ع)

  64. امین عارفی می‌گوید:

    به نام حی سبحان

    سلام حاج حسین
    روز بخیر
    خسته نباشی
    حسین جان مزاحم شدم تا روز خبرنگارو خدمتت تبریک عرض کنم. امیدوارم همیشه و در همه مراحل موفق و موید باشی.
    اینم یه متن تقدیم به همه خبرنگارهای متعهد و ولایی کشورمون:

    تقویم را ورق می‌زنم: روز پدر،‌ روز مادر،‌ روز جوان،‌ روز زن و ….. در میانه گرم‌ترین ماه سال هم ۱۷ مرداد،‌ روز خبرنگار به چشم می‌خورد. روزها نشانه‌اند،‌ نشانه گرامیداشت،‌ سپاس،‌ خاطره و تبریک. پس برای همین وقتی می‌خواهیم درباره روز خبرنگار بنویسیم،‌ باید با تبریک شروع کنیم. اما:

    – روز خبرنگار در ایران ما را یاد زمانی می اندازد که گلوله طالبان در قلب محمود صارمی نشست.

    – در روز خبرنگار یادمان می آید که در جنگ عراق ( از ۲۰۰۳ تا کنون) بیش از ۲۰۰ تن از کارکنان رسانه‌ها کشته شده اند و این از تعداد خبرنگاران کشته‌شده در جنگ جهانی دوم و تمام جنگ‌های قرن گذشته بیشتر شده است و کاوه گلستان،‌ عکاس خبری ایرانی هم از این جمله بود.

    – یادمان می‌ آید که در سال‌های اخیر در ویتنام ۶۶ خبرنگار، در الجزایر ۵۸ نفر،‌ در کلمبیا‪ ۵۲ خبرنگار‏، در فیلیپین ۳۶ خبرنگار و … کشته شدند.

    – در خبرها می‌خوانیم که در در سال ۲۰۰۸ بیش از ۶۷۰ خبرنگار زندانی شدند؛ ۲۹۳ نفر ربوده شدند؛ ۹۲۹ روزنامه نگار مورد تهاجم و تهدید قرار گرفتند و ۶۰ خبرنگار کشته شدند. در سال ۲۰۰۷ نیز حداقل ۸۶ خبرنگار در سراسر جهان کشته شده‌اند و برای پنجمین سال متوالی این آمار با رشد رو‌به‌رو بوده است. این آمار با ۲۴۴ درصد افزایش از ۲۵ نفر در سال ۲۰۰۲ به این تعداد و بالاترین میزان خود از سال ۱۹۹۴ تاکنون رسیده است. درسال ۲۰۰۷، همچنین ۲۰ نفر از دستیاران و کمک‌های خبرنگاران (از جمله راننده و…) کشته شده، ۸۸۷ خبرنگار بازداشت، ۱۵۱۱ نفر مورد حمله فیزیکی یا تهدید قرار گرفته، ۶۷ خبرنگار ربوده شده و هزاران رسانه تحت سانسور واقع شده‌اند.

    – می‌بینیم که هر روز تعداد زیادی از سایت‌ها فیلتر می‌شوند و روزنامه توقیف می‌گردند.

    – خبر می‌رسد که در پنج سال اخیر تنها در کشورهای عراق، الجزایر، روسیه، کلمبیا و بنگلادش، ۵۸ روزنامه‌نگار کشته شده‌اند.

    – آمارها روایت می‌کنند که ۵۸۰۰ روزنامه نگار طی ۱۵ سال گذشته به خاطر انجام وظایف خود کشته شدند.

    – و اینکه چین با ۳۳ و کوبا با ۲۴ روزنامه نگار زندانی بیش از چهار سال است که بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان هستند.
    و …

    اما نمی‌دانم آیا برای کارکنان حدود ۲۰۰۰ هزار نشریه، بیش از ۲۲۰ خبرگزاری و نماینده خبری، هزار و ۱۷۰ دفتر نمایندگی و پخش مطبوعات و حتی ۴۴۰۰ روزنامه‌فروشی که درگیر این حرفه هستند،‌ مرور این خبرها،‌ آن هم در روز خبرنگار،‌ کار درستی است‌؟ هر چه باشد،‌ آنها بسیاری از درد و رنج‌های خبرنگار بودن را با گوشت و پوست خود لمس کرده‌اند و جزیی از آمارهای جهانی هستند. پس برای اینکه حرفی‌ متفاوت زده شود،‌ رنجی از خاطره‌ها زدوده شود،‌ با تبریک و خسته نباشید‌ ختم می‌کنیم،‌ به همه آنها که می‌توانند تبریک‌ها را بخوانند، بشنوند،‌ بگویند و یا نمی‌توانند…

    یا علی مددی

    انا مجنون‌الحسین یا ثارالله

  65. سید یاسین می‌گوید:

    سلام
    شب گذشته حوالی ساعت ۱۰ در مسیر بازگشت از باشگاه ورزشی با صحنه ای مواجه شدم که یکی از مشمئزکننده ترین صحنه هایی بود که در طول عمرم دیده بودم……..
    ادامشو حتما بخونید
    یا علی

  66. ahsan می‌گوید:

    سلام
    …………………………

  67. عطر خاک می‌گوید:

    “”شاید خداوند در زمانه ما با اینکه هرقدر هم طلحه و زبیر اسیر فتنه ها می شوند به تعداد موهای سرشان عمار متولد می شود می خواهد بفهماند که دیگر قرار نیست علی تنها بماند و این خود منتظران را بشارتی است””
    بعضی ها گوش داراز تر از این حرفهان که بخوان بفهمن

  68. پارسا می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    ما اگه هر روز و بعد از هر نماز هم سجده ی شکر به جا بیاریم که خدا بهمون داداش حسین داده بازم کمه
    داداش بدون که بچه بسیجی ها همیشه بهت افتخار می کنند
    دستت درد نکنه که در قطعه ای از بهشت رو به روی ما باز کردی
    همیشه دعاگوی شما هستیم
    ان شاءالله هممون رهسپار باشیم با ولایت تا شهادت
    “تا با مشایی هستی/ احمدی ما نیستی”و “دعای پیرزن” هم جالب بود
    از تحلیل امین عارفی عزیز هم خوشم اومد
    شعر دیوونه داداشی هم خیلی باحال بود
    ان شاءالله خدا ماه و ستاره هاشو تا قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم حفظ کنه و بعد از اون توفیق شهادت نصیبشون کنه

  69. شیعه علی می‌گوید:

    سلام
    از شیعه ی علی به سید احمد: داداش این ساندیس هایی که واست میارن در ایام ناخوشی (که انشااله بلا دوره) نوش جان کنی نی اش رو نگه دار من با جناب او بی ما کار دارم!
    قربان همه ستاره های حضرت ماه و خودش

  70. دوست می‌گوید:

    حسین آقا من اولین بار مطلب راهپیمایی ۹ دی شما را از الف خوندم و شما نمی شناختم.بعد این مطلب رو برای چند نفر خوندم و هر بار ئر بعضی جملات چشمانم پر از اشک و در بعضی جملات لبهایم سرشار از خنده می شد. برای چند نفر هم اون مطلب رو فرستادم.از اون بعد روزی چند بار وبلاگ رو چک می کنم تا مطالب جدیدت رو بخونم.دست مریزاد.خدا قوت.

  71. عطر خاک می‌گوید:

    “”توسط عطر خاک مورخ ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۹

    ………………
    داداش حسین: قطعه ۲۶ هم مثل کشتی انقلاب است. مسافرکشی می کند اما منت کشی نمی کند. به این دلیل حذف شد.””

    “”داداش حسین: کسی دلش از من نمیشکنه!”””
    اما اونشب این کامنت بالاییت داداش حسین، منو خیلی ناراحت کرد بگم دلم رو شکوند شاید بگین زیادی حرف می زنه

    همچینم فک نکنم این ستاره ها به ارزش خواص بی بصیرتی باشن که منت نکشین!! هستن؟؟؟

    ولی خب، نمی دونم حکمت چیه هر بار بعد این ناراحت شدنا یه متنی می اد دل ادم رو ذوب میکنه و جای حرف نمیمونه هر بار که فکر میکنی داداش حسین براش مهم نیست کی بیاد کی نیاد اصلا می خواد بیاد می خواد نیاد همچین پس گردنی می خوری و می شنوی” اینور رو نگاه کن ، همین جا بمون”
    چه کرد این متن با دل ما، گمانم پاسخ سوال های ما بود
    چندباری شده ، شکر خدا که خدا نمی ذاره کج بزاریم پای نگاه رو .
    خدا نیاره اون روزی رو که بلغزم و خبری از پس گردنی نباشه
    هر روز پر عزت تر از دیروز………..دینگ دینگ قطعه ۲۶

  72. ف-م می‌گوید:

    نامه ام خصوصی بود فکر نمی کردم عمومی اش کنید !!

    وای ….

  73. ف-م می‌گوید:

    داداش حسین اون نامه خصوصی بود !

    هر چند صلاح مملکت خویش خسروان دانند !!

    یا حق

  74. زهرا رمضانپور می‌گوید:

    سلام. روز به خیر.
    تا ماه مبارک رمضان چیزی نمانده. دیدم بهترین کار برای آمادگی برای ورود به این ماه پر خیر و برکت، خواندن نصیحت های پدرانۀ مولای مهربانمان، حضرت امام خامنه ای و عمل به سخنان گهربار ایشان است. به همین خاطر سخنرانی حضرت امام خامنه ای در دیدار با اقشار مختلف مردم(روز یازدهم ماه مبارک رمضان)۱۸/۱/۱۳۶۹ را در وبلاگم گذاشتم. فقط دارم از یه بابت افسوس می خورم.
    یه متنی در مورد شما نوشته بودم که به صورت چرکنویس گذاشته بودم تو قسمت ذخیرۀ مطالب که در یه مناسبت خوشگل عمومیش کنم. امّا حالا…
    رفقا خیلی زرنگ تر تشریف دارن و نوشته های قشنگشونو در دید گذاشتن. الآن من اگه بنویسم دوباره سیل کامنتها برام سرازیر می شه که …
    پس همون مناسبت خوشگله به صورت خصوصی برای خودتون می فرستم.
    به آقای اشتری هم می گم:
    دستتون درد نکنه. جانا سخن از زبان ما می گویی. مرحبا به شما. با این متن زیبای شما خاطرات برای همه مون زنده شد. خاطراتی که باهاشون گاهی می خندیدیم و گریه می کردیم. واقعاً چه جمع عجیبیست.
    ان شاءالله همه تون شهید بشید، البتّه نه حالا. همه تون اونقدر باهوش هستید که بدونید منظور من کِیه؟
    پاینده باشید

  75. پلاک شهادت می‌گوید:

    سلام داداش حسین کانتینگ بالا چرا باز نمی کنه ؟

  76. amir می‌گوید:

    حجت‌الاسلام سالک در گفت‌وگو با فارس خبر داد:
    استقبال وهابی‌ها از اظهارات مشایی در تلویزیون عربستان

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905170411

  77. ساقیانه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی نصف پست جدیدتون پرید یه دفه.تازه می خواستم کامنت بذارم ولی نشد.

  78. محدثه می‌گوید:

    آقای قدیانی منم هر کاری می کنم نمی تونم سایت شما رو تو وبلاگم لینک کنم!!
    تازه فهمدیم!!خدایی بلاگفا موذی تر از این حرفاست
    راستی من از خرداد ماه به بعد شدم خواننده ی همیشگی قطعه ی ۲۶(ولی نظر نمذاشتم…چون به اندازه کافی نظر زیاد بود)
    پدرم قبلا” بدون اینکه شما رو بشناسه از نوشته های کیهانه شما لذت می برد:)
    حالا دیگه هردومون با قطعه ۲۶ آشناییم…کتاب ۹ ده رو هم خریدم و با هم می خونیم
    اجرتان با امام حسین
    یا علی،سید علی

  79. amir می‌گوید:

    نامه ای به آقای هاشمی رفسنجانی
    حالا این نامه چی بوده

  80. ن.خ می‌گوید:

    داداش حسین سلام.روزتون بخیر.دوباره روز خبرنگار مبارکتون باشه.
    هییییییییییییییییی یا هـــــــــــــــــــــــــــــــــــی مثل اینکه دیشب چشم همه به فونت پررنگ روشن شد.
    …………………………………
    خودم گذاشتم تا شما زحمت نکشی.
    …………………………………
    با خوندن این پست یاد اون وقتی افتادم که گفتید میخواید قطعه رو ببندید.یادش بخیر چقدر التماس کردیم.چقدر حرص خوردیم.روز بعدش شما گفتید سرکاری بوده.چه روزهایی بود.یادش بخیر
    ………………………………..
    چند سال بعد:یادش بخیر چه روزهایی بود وقتی بعد از چند روز روزه سکوت به بچه ها جواب میدادید.به همسر گرامی,به فرزندان و همچنین عروسها و دامادها و نوه هاتون سلام برسونید.داداش یه خورده درشت تر بنویس.نمره عینکم رفته بالا.جوونی کجایی که یادت بخیر.هـــــــــــــــــــــــــــــــــــی

  81. amir می‌گوید:

    اگر فرزند شهید نبودم پدرم را می فرستادم جبهه تا شهید بشود و من بشوم فرزند شهید آخر این حقوق بنیاد شهید آنقدر زیاد است که نمی شود از آن چشم پوشی کرد(با خنده)
    جالب بود
    نمیدونم چرا تو مطلب بالا نمیشه کامنت گذاشت لطفا اصلاحش کنید

  82. amir می‌گوید:

    نویسندگی: ریسندگی تار عقل در پود عشق
    بلاگفا: نمی شناسم. علیرضا شیرازی: نمی شناسم.

    بابا اکبر: یک روز زندگی نامه اش را کتاب می کنم. اخ جون کتاب جدید

    احمدی نژاد: انسان بزرگی که فقط شصت کیلو گرم وزن دارد.
    ننجون: کارشناسی اقتصادی کروبی.

  83. amir می‌گوید:

    حضرت خورشید عجل الله تعالی فرجه الشریف: حتی با وجود ابر هم می بینیمش.
    حضرت ماه: نمی گذاریم آه ماه با سینه چاه گره بخورد.

    قطعه ۲۶: آنجا قطعه از بهشت است نه با قلم که با خون باید نوشت.
    داداش حسین را عشق است

  84. amir می‌گوید:

    آقای بهلول می‌گفتند زهد آیت الله خامنه‌ای از من بیشتر است
    http://rajanews.com/detail.asp?id=57609

  85. عطر خاک می‌گوید:

    نمیدونم چرا کامنت متن بالایی باز نمیشه 🙁

  86. عزیز می‌گوید:

    سلام به حضرت خورشید و ماه عزیز و همه ستاره هایش و داداش حسین و خلاصه کلام به بروبچه های کهکشان قطعه ۲۶
    تمام امیدم اینه که بعد از پایان ساعت کار بیایم و مطلب جدیدتون را بخونم و همینطور نظرات دوستان قطعه ۲۶ را
    همه تان خسته نباشید و خداقوت

  87. عزیز می‌گوید:

    به دیونه داداشی
    ممنون در ارتباط با شعرتون در پست قبلی جوابم را دادید البته من کامنت را برای داداشیمون گذاشتم و دوست داشتم ایشان جوابم را بدهند ولی از دلگرمیتون ممنون به هر حال همه مان دیونه داداشی و قلم نازنینش هستیم.

  88. عزیز می‌گوید:

    راستی بچه ها خوش به حالتون که شبها همراه داداش حسین هستید من همیشه به شماها عبطه می خورم. امیدوارم سحرهای ماه مبارک من هم بتونم به شماها بپیوندم. انشاء ا…
    برای سحرهای ماه مبارک برنامه خاصی ندارید؟ ما را هم بی خبر نگذارید.
    علی یارتان

  89. عزیز می‌گوید:

    خوانندگان محترم قطعه ۲۶ ببخشید نقطه غبطه جا افتاده خودتان با دست بگذارید

  90. علم سیاه می‌گوید:

    خدا حفظ کند شما و وحید اشتری را.
    وحید به حق از سربازان حضرت آقاست و خاری در چشم جلبکی های دانشگاه

  91. مهدی می‌گوید:

    سلام داداش.
    بقول خودت بچه بسیجی یک لا قبا هستم!
    همون که وقتی ۱۳ سالم بود شناسناممو دست کاری کردم و به این جرمم افتخار می کنم!!
    دستت درد نکنه. بازم بنویس تا کور شود جناح فتنه.

  92. ناشناس می‌گوید:

    سلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.