برای اهل تفحص (نوشته ای از برادر بسیجی جواد آقایی/ وبلاگ ساحل)

آقامجید! سلام

خوب آن بالابالا ها رفتید و یادی از این جا مانده ها نمی کنید!

دوست داشتم می آمدم حسینیه گردان تخریب دو کوهه و آنجا برایت می نوشتم که ظاهرا لیاقتش را ندارم،آمدم کنار مزارت و اینجا این نامه را برایت می نویسم تا شاید بیشتر کمکم کنی.

حاجی جون سالی که گذشت را تو خود بهتر می دانی که چه فراز و نشیبی داشت وبرای ما چون جبهه جنگ بود،همان جبهه جنگی که به قول خودت سراشار از برکت بود،همان برکتی که هر کسی نمی تواند درکش کند.

ولی مجید جان خوب شد که نیستی ! تا ببینی این روزها دم زدن از انقلاب و امام و شهدا ،یا مسخره می شود و یا طرد می شود !حتی آنانی که اهلش هم هستند ،جرات بیانش را ندارند!البته تعدادی هم هستند که هنوز سربند شهادت را به پیشانی بسته اند و پا به رکاب ایستاده اند…

این روزها یکسری به جای اینکه در دادگاه رسمی ،خودشان را محاکمه کنند و اعمال گذشته شان را باز بینی کنند،دم از یاس و نا امیدی و سقوط و….می زنند!

بعض به جای اینکه خودشان گامی در جهت ترمیم مسائل فرهنگی و اجتماعی(که به دست اصلاح طلبان و مدعیان سازندگی تخریب شده است)بردارند به عنوان پابرهنه نامه به ضرغامی می نویسند و صدا و سیما و مستند شاخص را زیر سوال می برند! و جای سوال است مگر این مستند شاخص چه حرف ناحقی زد که اینگونه شما را ناراحت کرده؟

بگذریم!غرض مسئله دیگری است !

یادت است که می گفتی شهدا بودنشان و نبودنشان و حتی اسمشان روحی تازه به جامعه می دهد؟

از وقتی که شما و دوستان آسمانیتان،کوله بارتان را جمع کردید و ازاین دیار رفته اید،خیلی چیزها کم رنگ شده و یا بهتر بگویم که بسیاری محو شده.از وقتی شما رفته اید غیرت دینی و انقلابی کم رنگ شده و اشعار نو گفتن که سرا پایش بوی تعفن لیبرالیسم را می دهد ،پررنگ شده!

از وقتی شما رفته ایدفرهنگ جبهه و شهادت کم رنگ شده و فرهنگهای نو و مدرنیته پر رنگ شده و گویا شهید و شهادت تبدیل شده است به یک افسانه!…..اما….

ببین آقا مجید!

این جامعه ما محتاج دمیدن روح شهادت شده است و دوباره می طلبد که نام شهدا در آن جریان پیدا کند.

با صفا!

تو که یکبار بیشتر مرا با خودت به مناطق جنگی نبردی و آرزوی تفخص را به این دل ما گذاشتی و رفتی،حالا می خواهم با اجازه شما یک تفحص شهدا راه بیاندازم.می خواهم کاری را انجام دهم که اگرخودت بودی،ب بسم اللهش با تو بود.پس بیا و خودت مدد کن و معبر و راه را برایمان باز کن…

آقا مجید!

تو سالی که گذشت به غیر از شهدای جانبازی که به قافله تان رسیدند،تعدادی شهید جوان مظلوم و گمنام هم به جمعتان ملحق شد ،شهدایی که خاص جریانات پس از انتخابات بودند و با خون پاکشان ریشه فتنه گران را خشکاندند .اما به جای اینکه به این شهدا و راه و یاد آنان پرداخته شود ،ندای شیطان سر دادند و آن عفریطه حیله گر را که ندا نام داشت شهید خواندندو چه اشکها که برای او ریخته نشد(که همان اشکها آتشی شود برای آنان…)اما خبری از شهدای مظلومی که بی سر و صدا برای آرامش جامه جان باختند،نیست!

حاجی جون!

همانطور که می رفتی داخل خاکریزها و کانالهای فکه و طلائیه و شلمچه و …خاک ها را زیر و رو می کردی تا شاید یک پلاک و یا استخوان شهیدی بهانه ای برایت شود تا دلت را با ریختن اشک خالی کنی،می خواهم با کمک دوستانم روز به روز سال ۸۸ را بگردم و اثری از شهدای مظلوم فتنه ها پس از انتخابات پیدا کنم تا شاید این کوچکترین وظیفه ای که به دوش ما نهاده شده به درستی انجام دهم…

می دانم که بسیاری یا مسخره ام می کنند و یا شاکی می شوند اما مهم نیست ،همینکه بتوانم حتی شده ادای شما را دربیاورم ،کافیست.

حالا این دست خالی ما و این هم مدد شما ….چشم امید ما به شماست.

آهای برو بچه هایی که از اردوهای راهیان نوربرگشتید و غباری از آن سرزمین بهشتی به تن دارید!

آهای اونایی که حسرت شهدا را می خورید و معتقید که از قافله شهدا جا مانده اید!

آها ی دوستانی که آرزوی تفحص شهدا را داشته اید و غبطه می خورید به حال یاران سفر کرده ای چون علی محمودوند و مجید پازوکی و علیرضا شهبازی و محمد زمانی و …

الان فرصت مناسبیست تا همتی کنیم و با یک یا علی  تفحصی از شهدای مظلوم پس از انتخابات نمائیم و دوباره عطر و بوی شهادت را در این فضای مرده جامعه پر کنیم…

هر کسی که هر نشانی و یا سر نخی از شهدای مظلومی که در راه اسلام و انقلاب و ولایت جان خودشان را نثار کرده اند(و نه کشته شدگان راه سبز اموی)دارند،فقط و فقط در قسمت نظر خواهی ،بنویسد.بعد از جمع آوری اطلاعات به عرض خواهم رساند که چه خواهم کرد.نهایت زمانی که برای این حرکت داریم ۶۰روز است.

پس هرکه دارد هوس کوی شهدا بسم الله….