پروژه “ساندیس هراسی”

فردا شب در اتاق بیضی کاخ سفید جلسه ای با حضور تعدادی از سران استکبار جهانی برگزار می شود که ما پیش پیش مشروح این جلسه را در زیر تقدیم می کنیم. با سپاس از سرویس ماهواره ای “وبلاگ قطعه ۲۶″؛

هیلاری کلینتون: حیف آن همه دلار که در فضای ساندیس، یعنی ببخشید در فضای سایبر خرج موسوی و خاتمی کردیم.

اوباما: از حلقوم مردم آمریکا بریدیم، ریختیم در گلوی فرقه سبز، آخرش هیچی به هیچی.

شیمون پرز: ما باید به پروژه “ایران هراسی” دامن بزنیم و دنیا را از سانتریفوژهای ایران بترسانیم.

بوش کوچک: سانتریفوژ را ول کن، ما حریف “ساندیس” جمهوری اسلامی نمی شویم!

هیلاری کلینتون: الان معضل اصلی ما سانتریفوژ نیست؛ “ساندیسیفوژ” است.

نتانیاهو: به جای نیروگاه بوشهر، چطور است به کارخانه های ساندیس سازی جمهوری اسلامی حمله کنیم؟!

اوباما: هر غلطی می کنی، فقط روی ما حساب نکن!

بوش کوچک: به نظر من به جای فضای سایبر باید در “فضای ساندیس” با جمهوری اسلامی بجنگیم.

هیلاری کلینتون: آخه چطوری؟

بوش کوچک: به پروژه “ساندیس هراسی” دامن می زنیم و مدعی می شویم در ساندیس  جمهوری اسلامی اورانیوم غنی شده وجود دارد و در نی ساندیس هم کلاهک هسته ای جاسازی کرده اند!

هیلاری کلینتون: من فکر کنم ایران دارد از طریق ساندیس بمب اتم می سازد. لذا ما باید برای قاطی کردن حق و باطل و فریب دادن خواص بی بصیرت ایران، کوکاکولای خودمان را مثل ساندیس، بسته بندی کنیم؛ اسمش را هم بگذاریم؛ “کوکاندیس”، حکما “علی مطهری” فریب می خورد و به “مهندس” نامه می نویسد که با خوردن “کوکاندیس”، نظام، سران فتنه را بی خیالی طی می کند و به “احمدی نژاد” گیر می دهد.

بوش کوچک: من فکر کنم اسم این محصول جدید را “ساندیسولا” بگذاریم، بهتر است.

نتانیاهو: “ساندیسولا” تلفظش برای “شیخ” مشکل است؛ همان “کوکاندیس” بهتر است.

اوباما: من با آن حرف بوش مخالفم؛ مگر در نی ساندیس به این کوچکی، می توان اورانیوم را غنی سازی کرد و کلاهک هسته ای گذاشت؟

شیمون پرز: از این جمهوری اسلامی هر کاری بگی، بر میاد.

بوش کوچک: مردم ایران گرسنه اند و به خاطر یک تکه نان می آیند به خیابان.

نتانیاهو: اگر جمهوری اسلامی به مردمش “چلوکباب” بدهد، چی؟

شیمون پرز: هیچی، خشتک همه مان پرچم است و باید روی پروژه “خشتک هراسی” کار کنیم!!

بوش کوچک: “تشتک هراسی”؟!

شیمون پرز: آره، همون!

هیلاری کلینتون: در آن صورت، ما هم در راستای گمراه کردن عناصر دوپهلو، چلوکباب را با مک دونالد قاطی می کنیم.

بوش کوچک: اسمش را چی بگذاریم؟

اوباما: “مک کباب”، یا نه، “مکچلکببسیخلند”.

هیلاری کلینتون: شیخ هم تلفظ کرد!!!

بوش کوچک: ما باید به موازات پروژه “ساندیس هراسی” به پروژه “نان هراسی” هم دامن بزنیم!

هیلاری کلینتون: ما در آمریکا باید به پروژه “بربری هراسی” دامن بزنیم و شیمون و باراک به پروژه “سنگک هراسی”.

دیوید میلیبند: ما هم در انگلیس دامن می زنیم به پروژه “تافتون هراسی”.

سارکوزی: “لواش هراسی” هم با ما.

بوش کوچک: اونجا رو نیگا!

هیلاری کلینتون: این چیه دیگه؟

سارکوزی: غلط نکنم نی ساندیسه!

اوباما: نی سادیس اینجا چی کار می کنه؟

دیوید میلیبند: چه حلال زاده بود!

هیلاری کلینتون: تا نخورده به ملاجمون، پاشو بریم دیوید!!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. بهنام می‌گوید:

    سلام حسین جان
    خدا پدرت را رحمت کند و ولله تویی که مسیر پدر شهیدت را ادامه میدهی
    مرحبا بر نفس قلم که حتی به تآیید امثال من هم بی نیاز است
    حق همیشه نمایان است
    التماس دعا

  2. علی طالبی می‌گوید:

    قلمت پر مرکب باد ای عزیز.

  3. حمید می‌گوید:

    سلام . با گدایی منافقین در خیابانهای اروپا به روزم

  4. یا زهرا می‌گوید:

    آفرین برشما که ادامه دهنده راه شهدا هستین سلام بر شهیدان سلام بر همت وسلام بر شهید قطعه ۲۶

  5. سلمان می‌گوید:

    انصافا این دفعه ترکوندی حسین آقا … حاجی دست از سر این شیخ بدبخت وردار. این بیچاره پاش لب گوره. یه ربع سکته دیگه بزنه باید مثل شیخ ساده لوح بدرقه اش کنیم قعر جهنم. آخه بیست و دو بهمن آخرای شب هم یه نیم سکته زده. همون موقع که علی شون با قبای خاکی اومد خونه و در حالیکه انگشت سبابه دست راستش رو چشمش گذاشته بود و اونو می مالید رفت تو دامن مامانشو گریه کرد که آره !!! تو زیر زمین مسجد منو …. شیخ هم که میدونید عاشق این برنامه هاس و سریع دست به قلم شد و تو همین هیجان بود که اون نیم سکته هه رو زد
    .
    به هر حال از ما گفتن بود

  6. همان محمد می‌گوید:

    عشق کردم
    روحت شاد که روحم و شاد کردی
    جوهر قلمتم
    یا حق

  7. داش وحید می‌گوید:

    خیلی جالب بود اما آخرش رو بهتر میتونستی تموم کنی
    تو میتونی حسین

    موفق باشی

  8. سلام / همسنگر لینک شدی / صلاح دیدی لنک کنید

  9. فاران می‌گوید:

    کفم برید داداش

  10. محمد ب می‌گوید:

    عالی بود
    موفق باشی

  11. ایول می‌گوید:

    آقا من که روده بر شدم خیلی باحال بود خیلی…

  12. زین العابدین می‌گوید:

    این یکی به مذاق من زیاد نچسبید به دهن من مزه نداد نمیدونم لابد عیب از منه

  13. نفیسه می‌گوید:

    کنون که برخی بر باور غلط خویش این چنین پافشاری می کنند روا نیست که ما بیش از این جامه تقیه بر تن کنیم کنون که مولای ما این نشان پر نشانه را این چپیه را که یاد مرا سوی شملچه می برد با تمام پیچ وخم به دوش میکشد روا نیست که بیش از این تنها بماند من تا کنون گمان می کردم اگر رسم بسیجی را به تن کنم کشم کافی است اما اکنون که غربت بیسجی را می بینم بر آن شدم که نه فقط راه ورسم که اسم بسیجی را بر سر در، خانه دل آویزم. گرچه دیر آمدم اما آمده ام که اگر غمی به غنیمت مانده جانانه بر دوش کشم .باشد، که خدایم از من راضی گردد. برادر بسیجی، بسیجی باش و بسیجی بمان و در این راه تلاش کن که بهترین باشی اما مباد ومباد که یادمان رود که دراین راه نه خیلی جلوتر ازولایت رویم و نه آنقدر عقب مانیم که امیدی به آمدنمان نباشد. دل نوشته اتان ( هنیشه پای یک ظن در میان است )بوی نان نمیداد بوی حرف دیگران نمی داد بوی غربت و مدینه میداد ،بوی علی را می داد که باز هم در مدینه تنها ماند( گرچه به لطف مردم بابصیرتمان طول تنهای اش به درازای تنهایی و غم و درد علی (ع)نگشت)بنویسید اما فقط ننویسید بلکه چنان بنویسید که شایسته این رهبر فرزانه ماباشد کاری نکنید که بد اندیشان از هیچ راهیدر نیکی از شما سبقت بگیرند ( مطالعه شود صفحه۲۸ از کتاب خدا بود ودیگر هیچ نبود شهید چمران ) درضمن اگر نوشته هایتان بر وزن ایات قرآنی نباشد بهتر است گرچه من نیت پاک شما واقفم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.