تقدیم به مادر مجتبی

گمانم بهمن ماه سال ۶۲ بود؛ “مجتبی” بعد از ۱۴ ماه مرخصی گرفته بود تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کند و دوباره برگردد جبهه. می دانست رزمندگان اسلام تا پایان سال قرار است عملیات بزرگی انجام دهند. به پدر و مادرش هم نگفت که دارد به تهران می آید؛ زود باید بر می گشت، خیلی زود، چرا که جزء نیروهای اطلاعات و عملیات بود و تصمیم گرفته بود همان روز بعد از راهپیمایی به منطقه برگردد. می دانست که اگر پدر و مادرش به خصوص مادرش متوجه آمدنش شوند، به این زودی ها نمی تواند برگردد.

***

روز راهپیمایی آقا کریم و فاطمه خانوم در لابه لای آن همه جمعیت، جوانی را دیدند که عصایی زیر بغل دارد و با شور و حرارت خاصی دارد شعار می دهد: “حزب الله می جنگد می میمیرد سازش نمی پذیرد”. از میان سیل جمعیت با هر زحمتی خود را نزدیک آن جوان رساندند و حالا دیگر شک شان به یقین مبدل شده بود؛ آن جوان مجتبی بود. آقا کریم گفت: تو اینجا چیکار می کنی؟ و فاطمه خانم گفت: پسرم، پات کی همچین شده؟ مجتبی جواب داد: “چقدر پیر شدی مادر”.

***

تنها فرزند این خانواده ساکن در میدان خراسان چند روز بعد در عملیات خیبر به شهادت رسید. فاطمه خانوم دیروز به من می گفت: ۲۲ بهمن آخرین باری بود که مجتبی را دیدیم. خدا بیامرز کریم آن روز هر چه اصرار کرد، ‌مجتبی خانه نیامد. فقط گفت: تا همین جا هم قاچاقی آمده ام. امام را تنها نگذارید. بعدها در جماران به امام گفتیم که بعد از جنگ کلا سه بار پسرمان را دیدیم و امام جواب داد؛ عکس پسرتان را دارید؟

***

در این روز گار آزگار تنها مسئولی که به این خانواده سر زده “آقا” بود که سال دوم رهبری شان در میدان خراسان، خورشید را سرزده به خانه شان برد. یک قرآن هم به رسم تبرک به ایشان هدیه داد و با همان خودکار آبی اسمانی معروفش که روزگاری یکی از نمادهای بچه‌های حزب الله بود، برای این خانواده یادگاری نوشت: “خدا رحمت کند شهید عزیز ما را”.

* در فیلم آژانس شیشه‌ای “حاج کاظم” با همین خودکار برای همسرش فاطمه، نامه ‌نوشت؛ یادتان هست؟…فاطمه فاطمه با تو حرف بزنم بهتره…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. مهندس اخیر می‌گوید:

    نخونده کامنت زدم.


    شرمنده همه شما دوستان عزیز هستم.

  2. ع.نوید می‌گوید:

    سلام آقای حسین آقا
    فوق العاده می نویسید
    من خواننده پراپا قرص وبلاگت هستم
    التماس دعا برادر


    ممنون و القلم!!!

  3. زین العابدین می‌گوید:

    مطلب پایینی رو که داشتم میخوندم هم خندیدم هم کیفور شدم این مطلب رو که خوندم گریه ام گرفت اما کیفور هم شدم خدا خیرت بده برام دعا کن برای یادت نره حتما دعا کن هرکی که میخونه برای من دعا کنه خیلی خیلی محتاجم

  4. آبجی خانم می‌گوید:

    سلام
    خوشحالم وافتخار میکنم که انقلابمون از قلم افرادی چون شما محروم نشده..
    خدا قوت!

  5. مهندس اخیر می‌گوید:

    نمیدونم من پوست کلفت ترم یا شما
    برا شما که بد نمیشه یه نفر میاد و هی مفتکی کامنت میزنه
    بابا بیا یه حالی بده با این قلمت یه بیانیه کنیم بدیم رو آنتن
    من یه پیش نویس کردم تو وبلاگم
    ای دوباره میام میبینم اومدی همین نظر رو تایید کردی و من و پیش نویس کماکان منتظر نشستیم

  6. hastor/torabi می‌گوید:

    سلام
    خوشگل دلمون رو حالی به حولی میکنی
    التماس دعا

  7. مصطفی می‌گوید:

    برای مخالفت با سبزها نوشته ام. زیاد نبوده،اما بوده. تا اینجا ثواب لعن اینترنتی برده ام. ولی یادم نمی آید جایی برای خودی ها هم نوشته باشم. شاید بوده. شاید هم نبوده. یعنی به احتمال قوی ثواب صلوات اینترنتی نداریم.
    خلاصه می خوام این نوشته بشه ثواب اینترنتی ما . . . . . انصافا ثواب اینترنتی سخته. حسین آقا! تو هم شاهکار نکردی، ۵ خط خاطره نوشتی. با این حال جلوتر از مایی.
    مجتبی، آقا مجتبی، حاج مجتبی، کربلایی مجتبی، مجتبی شهید، مجتبی عزیز، آی مجتبی ها، ما وارث کاهل تو هستیم. حداقل کاری که می توانیم حضور است. حضور برای اعلام حمایت از امام، رهبرمعزز، انقلاب و مجتبی ها. ۲۲ بهمن را می آییم و حداقل نمره قبولی را از تو میگیریم.

  8. مصطفی می‌گوید:

    معلوم است که نظرات را یا نمی خوانی یا اهمیت نمیدی. ازت یه اجازه خواسته بودم برای شعار در روز ۲۲ بهمن. نه گفتی آره نه گفتی نه

  9. آوا می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    مطلبی از شما خواندم در وبلاگ خورشید عالمتاب از سمیه فرزند شهید محمد. می خواستم مطلب فوق الذکر را با نام شما و ذکر منبع در مقاله ای درج کنم. اما دانستن نام پدر سمیه از شهدای گرانقدرمان برایم بسیار مهم است تا خوانندگان را به شناخت ایشان ترغیب کنم. متشکر می شوم اگر من را در این زمینه راهنمایی کنید.
    در ضمن نامه ای هست در وبلاگ که خطابش شما هم هستید. ممنون می شوم کامنت دونی ما رو به نظرات سازندتون مزین کنید.
    با تشکر
    آوا سپهری

  10. س-ر می‌گوید:

    سلام.
    حاج کاظم اون روز یه جمله داشت که رو به عباس می گفت:
    – “اینا می خوان جلوی نفستو بگیرن”
    – “خب بگیرن، بهتر”
    – “من نمی ذارم. دیگه قرارمون این نبود.”
    ——-
    حالا خیلی وقته یادمون رفته که قرارمون نبود.

  11. معمارباشی می‌گوید:

    سلام و درود.
    حقا که زیبا می نویسی.
    دست حسینین درد نکند.

  12. روباه پیر می‌گوید:

    سلام
    این لینک رو تو بلاترین در مورد خودته ببین!
    https://balatarin.com/permlink/2010/2/7/1943978
    فیلتر نیست!
    عجیبا قریبا

  13. پلخمون می‌گوید:

    سلام
    ارادتمندیم. مدتها دنبال وبلاگتان می گشتم و امروز شانسی یافتمش.
    یا حق

  14. democracyatiran می‌گوید:

    عدم آگاهی و ظلم

    این روزها ظلم به حد بالایی رسیده است،البته در تمام زمان ها ظلم وجود داشته است ، اما روی صحبت من به حکومت وقت ایران است که ظلم را تقریبآ از زمان های ابتدایی حکومت شروع کرد.شاید با تبلیغات و قدرتی که حکومت ازآن استفاده میکند؛جمعی از مردم به تمام ظلم هایی که شده است واقف نباشند و این از عدم آگاهی میباشد و دقیقآ با همین روش یعنی دوری مردم از آگاهی، خود را حرکت داده اند.

    دلایل این مطلب بسیار است به برخی از آن ها که به ذهن بنده میرسد را بیان می کنم؛

    ­ – ­رسانه های سمعی و بصری که انحصاری میباشد.البته فقط داشتن شبکه نه،بلکه حتی افرادی که میخواهند وارد آن شوند نیز، باید از هر نوع تفکر و عقاید تایید صلاحیت شوند..

    – حالت خفقان و وجود فشار در دانشگاه ها،همین حالت نیز در جامعه حاکم میباشد.

    – عدم آزادی برای تبلیغ عقاید و کسب و پخش آگاهی.

    – از بین بردن ، ممنوع کردن و تغییردادن بسیاری از کتاب ها.

    – فیلتر کردن بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها:(با این اوضاع ، رهبر جمهوری اسلامی میگوید که ” در کشور ما آزادی به صورت کامل برقرار است ، حالا رادیوهای بیگانه هرچه میخواهند بگویند ، ملت خود ، دارد میبیند ” )

    – گرفتن فرهنگ کسب آگاهی.

    – فشارهای اقتصادی،که به سبب آن مردم گرفتار کسب درآمد برای زنده ماندن هستند.

    – کمبود امکانات خدماتی که باعث بالا رفتن فشار های روانی می گردد.

    – اعتیاد؛ که قدرت و اعتماد به نفس را از انسان سلب می کندو…

    – پایین بودن بار علمی در بیشتر دانشگاه ها.

    – مشکلات روانی و جنسی بخصوص در جوانان و بسیاری از گره های دیگر.

    *** بقیه در نظر بعدی ***

  15. میثم می‌گوید:

    خدا قوت

    اگر خواستی تبادل لینک کنیم

  16. democracyatiran می‌گوید:

    عدم آگاهی و ظلم

    این روزها ظلم به حد بالایی رسیده است،البته در تمام زمان ها ظلم وجود داشته است ، اما روی صحبت من به حکومت وقت ایران است که ظلم را تقریبآ از زمان های ابتدایی حکومت شروع کرد.شاید با تبلیغات و قدرتی که حکومت ازآن استفاده میکند؛جمعی از مردم به تمام ظلم هایی که شده است واقف نباشند و این از عدم آگاهی میباشد و دقیقآ با همین روش یعنی دوری مردم از آگاهی، خود را حرکت داده اند.

    دلایل این مطلب بسیار است به برخی از آن ها که به ذهن بنده میرسد را بیان می کنم؛

    ­ – ­رسانه های سمعی و بصری که انحصاری میباشد.البته فقط داشتن شبکه نه،بلکه حتی افرادی که میخواهند وارد آن شوند نیز، باید از هر نوع تفکر و عقاید تایید صلاحیت شوند..

    – حالت خفقان و وجود فشار در دانشگاه ها،همین حالت نیز در جامعه حاکم میباشد.

    – عدم آزادی برای تبلیغ عقاید و کسب و پخش آگاهی.

    – از بین بردن ، ممنوع کردن و تغییردادن بسیاری از کتاب ها.

    – فیلتر کردن بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها:(با این اوضاع ، رهبر جمهوری اسلامی میگوید که ” در کشور ما آزادی به صورت کامل برقرار است ، حالا رادیوهای بیگانه هرچه میخواهند بگویند ، ملت خود ، دارد میبیند ” )

    – گرفتن فرهنگ کسب آگاهی.

    – فشارهای اقتصادی،که به سبب آن مردم گرفتار کسب درآمد برای زنده ماندن هستند.

    – کمبود امکانات خدماتی که باعث بالا رفتن فشار های روانی می گردد.

    – اعتیاد؛ که قدرت و اعتماد به نفس را از انسان سلب می کندو…

    – پایین بودن بار علمی در بیشتر دانشگاه ها.

    – مشکلات روانی و جنسی بخصوص در جوانان و بسیاری از گره های دیگر.

    *** ادامه مطلب در نظر بعدی ***

  17. سلام
    یکی از دوستان وبلاگ شما رو معرفی کرد
    دیدم
    خواندم
    خدا قوت
    بچه ها هرکدوم جایی و به زبونی مشغولن
    خدا کمکتون کنه که جزء افسران
    پرقدرت حضرت آقا در جنگ نرم باشید …. انشاالله

    دعامون که میکنید
    یاعلی

  18. democracyatiran می‌گوید:

    *** بقیه مطلب ***

    به نظر بنده؛ جلوگیری از کسب و رواج آگاهی، از بزرگترین ظلم ها می باشد. اما ظلم را به گونه ای دیگر نیز ادامه می دهند و آن محکوم کردن افرادی که خواسته هایی دارند. این محکومیت از کجا نشأت می گیرد!؟ در واقع هر حکومت دیکتاتوری،اجازه ای به بیان دیدگاه ها و خواسته های جامعه نمی دهد. این نظام با یکسری تبلیغات مانند دادگاهی ها و گزارش ها ، جهت جریان ها را تغییر می دهند..

    این حکومت تقریباً تمام کارهای خود را به اسلام نسبت می دهد؛ یکی از اصل های این حکومت این است که مردم نمی فهمند و باید برای آنها تصمیم گیری کرد( دلیل این صحبتم؛ سخنان سردمداران و رفتار این حکومت می باشد.) و این را اسلام می گوید! اما صراحتاً در قرآن می بینیم که می فرماید: ” لا اکراه فی الدین “یعنی در دین هیچ اجباری نیست وقتی قرآن در مطلبی مثل دین می فرماید که اجباری ندارید، چگونه می شود ما در بسیاری مسایل اجبار داشته باشیم؟ (البته اجباری که انسان برای خود در نظر می گیرد با اجباری که دیگران وضع می کنند متفاوت می باشد)

    در بسیاری از آیات قرآن می بینیم که کلمات ” یتفکرون ، یعلمون ، یعقلون ” آورده شده و این تفکر و تعقل برای تصمیم گیری می باشد. آیا جز این است؟
    ما امیدواریم و از خداوند خواستاریم که به تمام مظلومان کمک کند تا بتوانند تمام ظالمان را محاکمه کنند و یک دنیای عاری از ظالم و جامعه ای عدالتمند به معنای حقیقی بوجود آید .


    همان خدایی که گفته “لا اکراه فی الدین”،پشت بندش آورده “قدتبین الرشد من الغی”.شما اگر دلت خواست می توانی با برداشت غلط از “لا اکراه” گمراه شوی.هیچ کس هم تا زمانی که گمراهی ات رنگ و بوی فتنه به خود نگیرد با شما کاری ندارد.این آیه را شنیدی که “الفتنه اکبر من القتل”؟!

  19. فاطمه می‌گوید:

    سلام.
    یاد آوری وظیفه کردید .یا علی

  20. پلاک می‌گوید:

    سلام
    رفتم اون لینک بالا رو دیدم..
    چه حرفایی زدن!!
    بابا یکی به اینا بفهمونه..
    زمانی که این دولت شکل گرفت
    بیش از ۹۸درصد ملت جمهوری اسلامی تاکید می کنم اسلامی رو خواستن
    اما اینا می خوان که ملت بشه ..
    لوس آنجلس

    فقط اینو بگم:
    از دعای گربه سیاهه (سبزکا و جلبکا و..) بارون نمی باره..
    ما هستیم
    تا آخرین قطره خونمون
    و نمیگذاریم این جلبکا پا روی خون شهدامون بزارن

    یا حق

  21. عبدالزهرامهدوی می‌گوید:

    سلام علیکم
    خدا اجرت بده حاج حسین عزیز
    تو یه رمز و رازی با خدای خودت داری که اینطور تاثیر گذار می نویسی
    یادمه یه بنده خدایی می گفت هر بار آقا مرتضی می خواست بنویسه (همون متنهای زیبای روایت فتح) نیمه شب وضو می گرفت خودش رو آماده می کرد و در آن خلوت تنهایی به زیبایی سحرهای مناجات می نوشت
    خوشحال میشم رمز موفقیت شما رو بدونم
    حق نگهدارت
    سایه امام خامنه ای مستدام باد

  22. سلمان می‌گوید:

    و ما وامدار خون هزاران هزار از مجتبی ها هستیم و در عجبم که به چه رویی عده ای امام و رهبر خود را بعد از مجتبی ها تنها گذاشتند؟

  23. ایرانی می‌گوید:

    خیلی عصبانی هستی !! حق داری … باش که عصبانیت هم داره !!
    این اراجیف که مینویسی همون جوجه بسیجی های ساندیسی باید بخونن و کیف کنند !

    جنابعالی غلط میکنی که پشت دیوار کاه گلی ولایت ایستادی و سنگ می اندازی !
    اگه مرد بودید که تو میدون “برابر” حرف میزدی و اینقدر تو میدون تره بار خودتون جلوی مرغهاتون رجز نمی خوندی ؟؟!!
    بهرحال تافرصت داری ینویس که بزودی بادی اعزام بشید افغانستان و تو دل کوه ها دنبال سوراخ موش باشید…
    می بینیم….

  24. ایرانی می‌گوید:

    خیلی عصبانی هستی !! حق داری … باش که عصبانیت هم داره !!
    این اراجیف که مینویسی همون جوجه بسیجی های ساندیسی باید بخونن و کیف کنند !

    جنابعالی غلط میکنی که پشت دیوار کاه گلی ولایت ایستادی و سنگ می اندازی !
    اگه مرد بودید که تو میدون “برابر” حرف میزدی و اینقدر تو میدون تره بار خودتون جلوی مرغهاتون رجز نمی خوندی ؟؟!!
    بهرحال تافرصت داری ینویس که بزودی بادی اعزام بشید افغانستان و تو دل کوه ها دنبال سوراخ موش باشید…
    می بینیم….

    راستی جرات ثبت این کامنت رو هم نداری چون رفقات بجرم توهین به مقدسات !!! اجدادت رو هم فیلتر میکنند !!

  25. علی می‌گوید:

    حسین آقا قلمت درد نکنه
    انشاالله نمی زاریم خون مجتبی ها توسط یه عده جلبک پایمال بشه
    به والله آقا فرمان بده لهشون میکنیم

  26. زائر شهید می‌گوید:

    فدای غیرت شهدا……

  27. زائر شهید می‌گوید:

    قرار بود برای کاروان مشهد مقدس ثبت نام کنه… زنگ زدم ازش پرسیدم اسمتو بنویسم؟ از ۲۱ بهمن تا شهادت امام رضا علیه السلام… گفت آره حتما…. خیلی ذوق کرده بود… گوشی رو قطع کردم…چند لحظه بعد شمارش افتاد رو صفحه… سلام…پشیمون شدم…ننویس…. چرا؟؟ محله ما سعادت آباده…. ۲۲بهمن باید باشم… صدای یه نفرم روی پشت بوم یه نفره…. بچه ها تنها می مونن……

  28. اسکندری می‌گوید:

    چرا کسی یادی از اون بسیجی های جان برکفی که بی صدا همچون سروقامتان به زمین افتادند تا این ایادی فتنه گستاخ تر نشوند و در روز عاشورا خودمان زیر پل کالج چند نفرشان را دیدیم و چند روز بعدش هم چند نفرشان در تعقیب و گریزها توسط همین ایادی به شهادت رسیدند نمی کند اینها هم مانند همین شهدا عزیزند و امدند که امامشان تنها نماند ولی نه برایشان حجله گذاشتند و نه کسی یادی از انها کرد یکی از انها که در فرودگاه امام کار می کرد عکسش غریبانه بعد از شهادتش پشت سر نیروهای حفاظت نصب شده این تنها تکریم و نشانه از اوست غریب تر از این شهدا کسی هست که غریبانه به دیدار مولایشان شتافتند و نه شما و نه دیگر قلم به دستان و خواص و استوانه ها و مخروطها و مختلف الاضلاعها یادی از انها نمی کنند ؟

  29. ح.دیندوست می‌گوید:

    اشکم دراومد واقعاً. حیفم اومد نظر ندم. لینکتون میکنم و براتون آرزوی موفقیت میکنم. خدا رای خانواده تون حفظتون کنه و بر علو درجات پدر شهیدتون بیافزاید.

    با علی در بدر بودن شرط نیست
    ای برادر نهروان در پیش روست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.