دیشب/ سازمان هواشناسی گزارش داد/ «اینک در بهار آزادی» / همه جا آفتابی است/ و «فردا چو بهار آید صدلاله به بار آرد»/ و همه جادههای کشور باز است/ الا جاده انقلاب/ که در آن چند بهمن افتاده به این بزرگی/ از برف رشتهکوه بیبصیرتی / جاده مهآلود است/ و از ماموران پرتلاش اداره راه/ کاری ساخته نیست/ در مسیر شمال به جنوب/ عدهای از رانندهها/ از بس بوق زدند/ کوه ریزش کرد/ در جاده انقلاب/ روی یکی از تابلوها نوشته بود/ یکی بود یکی نبود/ غیر از خدای مهربون/ هیچکی نبود/ جاده لغزنده است/ دشمنان مشغول کارند/ با احتیاط برانید/ سبقت ممنوع/ دیر رسیدن به پست ریاستجمهوری/ بهتر از هرگز نرسیدن به امام است/ حداکثر سرعت مجاز، سرعت حرکت ولیفقیه است/ اگر پشتیبان ولایتفقیه نیستید/ لااقل کمربند دشمن را نبندید/ با دنده لج حرکت نکنید/ با وضو وارد شوید/ این جاده مطهر به خون شهداست/ «قسم به اسم آزادی، به لحظهای که جان دادی»/ «که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید»/ به دلم افتاده/ امسال امام زودتر میآید/ الان خمینی/ خودش در پاریس است/ و دلش اینجا/ اما اینجا/ عدهای در شمال تهران هستند و دلشان با BBC است/ و من دارم «در دل تار شب ای شهیدان» / سرود «خمینی ای امام» را/ تمرین میکنم/ و به روحالله میگویم/ تو از «تبار حسین شهیدی» / «از دیار سرور و خدایی» / «ما در ره اسلام، پیمان خون بستیم»/ اوباما خیال کرده/ «ما نوگل بهاریم»/ «اما امام ما گفت»/ هر چه فریاد دارید/ بر سر آمریکا بکشید/ «ای مجاهد، ای مظهر شرف»/ رسمش این نبود که در جاده انقلاب/ غائله برپا کنی/ این صندلی که بر آن تکیه زدی/ «از اشک یتیمان است از خون شهیدان است»/ «آمده موسم فتح و ایمان»/ الان چه وقت پرپر کردن لالههایی است/ که «سر زد ز خون شهیدان؟!»/ «دشمن ما منطق ضدبشر دارد»/ «بحر وطن! نوکر اجنبی»/ «خود تو بگو، چه ثمر دارد؟»/ سارکوزی میخواهد/ نوفل لوشاتو را بفروشد/ و با پولش/ در ایران/ انقلاب مخملی راه بیندازد/ دیشب وقتی/ اخبار ساعت ۹ را گوش دادم/ «ما همه پیرو خط رهبریم» نبود/ و تیتراژ خبر تغییر کرده بود/ و به جای «انجز وعده»/ ادای BBC را درآورده بود/ ما اگر بر صف دشمنان حمله میبردیم/ در صفوف خودی رخنه ایجاد نمیشد/ و بهمن، جاده انقلاب را نمیبست/ من عاشق بهمن انقلابم/ نه بهمن جاده چالوس/ و در دهه فجر به دنیا آمدهام/ من با انقلاب همسنام/ جشن تولد ما در یک روز است/ یار دبستانی من انقلاب است/ من و انقلاب/ چند روز دیگر/ وارد سی و دومین سال بهار زندگیمان خواهیم شد/ و چه زجری کشیدند/ آنها که من و انقلاب را/ از آب و گل درآوردند/ من نمکنشناس نیستم/ فقط یک سوال دارم/ «این بانگ آزادی کز خاوران خیزد»/ یا از نیاوران؟! / و «حرف امام این بود، در سرزمین ایران، پاینده است اسلام».
من رانندگی را در همین جاده انقلاب/ یاد گرفتهام/ اما راننده فرمول یک هم/ نمیتواند چشم بسته حرکت کند/ شوماخر هم خلاف کند/ پلیس باید به «مرّ قانون» عمل کند/ مگر اینکه رشوه گرفته باشد! / ماشین من/ بیمه آسیا نیست/ «بیمه انقلاب» است/ و پدرم اول انقلاب در کمیته بود/ و خوب شد که در جنگ شهید شد/ و از کمیته X سر درنیاورد/ من جلوی آینه ماشین/ علامت X نگذاشتهام/ پلاک پدرم را آویزان کردهام/ و وصیتنامهاش/ هنوز هم/ آویزه گوشم است/ وصیتنامه پدرم/ نامهای بود خطاب به امام/ که هم سلام داشت/ و هم والسلام/ سرگشاده نبود/ الان سختگیرترین ویراستارها هم/ که از همین دلنوشت/ هزار و یک غلط درمیآورند/ نمیتوانند از وصیتنامه بابااکبر/ یک غلط بگیرند/ غلط – غلوط/ در نامههای شیخ زیاد است/ من دیکته را / از معلم سال اولم یاد گرفتم/ نه از آقای جین شارپ! / و پدرم عاشق امام بود/ و با «پرواز انقلاب»/ بال درآورد/ و رفت مهرآباد که در فضایش / «بوی عطر شقایق پیچید» ه بود / من میخواهم به آن خلبان بگویم/ امسال دست امام را محکمتر بگیرد/ و امام را زودتر بیاورد/ من دلم برای خمینی تنگ شده/ هوای روحالله افتاده به سرم/ پدرم بعد از جمعه سیاه میگفت/ «که راه ما باشدا راه تو ای شهید»/ پدرم «دست قهار خلق خدا بود» / و قبل از انقلاب/ عکس خمینی را/ به طلق موتورش زده بود/ و چند بار از ساواک کتک خورد/ نوش جانش/ مامور ساواک میگفت/ به خمینی فحش بدهی/ ولت میکنم/ و پدرم به شاه فحش داد/ و گفت/ «ما بچههای ایران جنگیم تا رهایی فریادمان بلند است نهضت ادامه دارد»/…
…پدرم/ در ره منزل لیلی/ مجنون بود/ و میگفت/ «آنکه بر ظلم شب حملهور شد»/ خمینی بود/ «سران فتنه» بعدا آمدند! / من یک روز/ وصیتنامه پدرم را چاپ میکنم/ الان زود است/ میترسم با این نامهها و بیانیهها/ اشتباه گرفته شود/ و میترسم بیفتد زیر بهمن جاده انقلاب/ و دیده نشود که «در زمستان / بهاران آمد / آدم از قعر دوران آمد».
«خمینی ای امام، خمینی ای امام»/ امسال زودتر بیا/ من میدانم امسال هم که بیایی/ اول میآیی به ما سر میزنی/ و بعد ای «حبلالمتین تودههای آرزومند»/ باز هم میروی بهــشـتزهــرا (س)/ و برای شهدای راه انقلاب/ فاتحه میخوانی/ شهدایی که قرآن گفت زندهاند، شهیدان اسلاماند/ و امروز/ عدهای میخواهند/ از زندههایی که راستراست راه میروند/ شهید بسازند/ گوش من فقط «ندا»ی هل من ناصر ولایت را میشنود/ امسال زودتر بیا خمینی/ «مقدمت را اماما! شهیدان با نثار تن خود گشودند»/ بیا خمینی/ من دلم برای تو تنگ شده/ و برای «اللهاکبر»ی که «مرتضاییفر» گفت/ اماما! دیروز عدهای معدود/ پشتبام رفتند/ و اللهاکبر گفتند/ که ترجمهاش این بود/ آمریکا بزرگتر از آن است که وصف میشود! / امروز /اماما! /«ما نغمه اللهاکبر بر زبان داریم»/ و البته قرائتها از دین زیاد شده/ و کم مانده VOA بر «چهل حدیث» تو/ تفسیر بنویسد/ اماما! من از طرف آنها/ که عکست را پاره کردند/ معذرت میخواهم/ آنچه در موزه رفت/ «ایسم»هایی بودند که دچار «ایست» قلبی شدند/ جای تو در قلب ماست/ که بتشکن بودی/ و نترسیدی که CNN/ تو را مخالف حقوق بشر بخواند/ اماما! با وجود تو بود/ که «در زمستان بهاران آمد» / من از طرف آنها که/ به تو جام زهر دادند/ معذرت میخواهم/ اماما! امسال زودتر بیا/ «پرواز انقلاب» را جلو بینداز/ من با «بصیرت»ام/ و کام تو را شیرین خواهم کرد.
اماما! امسال زودتر بیا/ لااقل به خاطر خامنهای/ مگر نگفتی که سیدعلی/ چون خورشید میدرخشد/ اینجا اما عدهای پشتیبان آمریکا شدهاند/ و به خورشید پشت کردهاند/ و بر اصل ولایتفقیه/ شعار مرگ میدهند/ و عدهای از تو دم میزنند/ تا او را بکوبند/ و از همت حرف میزنند/ تا مرا بکوبند/ بنشین اماما! در همان صندلی معروف/ کنار مزار شهدا/ و باز هم به پشتیبانی ما/ توی دهانشان بزن/ اماما! / دولتی که تو تعیین کردی/ به پشتیبانی رای ما بود/ اما امروز/ میخواهند رای ما را به انقلاب/ به پشتوانه سفارت انگلیس/ نادیده بگیرند/ و در جاده انقلاب/ حتی از تو/ از اسلام ناب/ عبور کنند. اماما! باز هم بیا/ امسال زودتر بیا/ تا برایت بخوانیم/ «تو شمشیر خدا بر قلب کفار گرانجانی»/ «غریو لاتخف سر ده به گلبانگ مسلمانی»/ اماما! / «ما چون خمینی رهبری روشنزبان داریم»/ که تو گفتی لیاقت رهبری دارد/ و ما هر وقت/ دلمان برای تو تنگ می شود/ خامنهای را نگاه میکنیم/ «دشمن بداند ما موج خروشانیم»/ «زاییده بحریم فرزند توفانیم»/ «در سنگر اسلام بگذشته از جانیم»/ «بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم»/ «سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم».
«ای گذشته ز جان در ره هدف»/ «ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام»/ «خمینی ای امام، خمینی ای امام».
“رئیس جمهور در سایه” :
http://www.atings.com/uploads/1264048981.jpg
حسین جان! خودت و مطلبت را دوست دارم.
مثل قبل خیلی عالی بود .
خدا حفظت کنه
سلام
عالی بود
این مطلب را در قطعه ی ۲۶ در روزنامه خواندم
جای شما خالی …
دعایتان کردم
التماس دعا!
عالی بود
با تشکر
التماس دعا.
سلام
ممنون از متن زیبایی که نوشتی. با اجازه در وبلاگم اونو گذاشتم.
موفق باشی
بسیار زیبا بود خدا به شما بصیرت بیشتر و رسایی قلم و استواری در راه صواب عنایت فرماید.
همان خدا به شما بصیرت دهد…….خیلی تعطیلی بابا……………خیال میکنید راهت هم ثوابه………خدا به آخرت تو و. امسال تو که بازیچه ظاهر عده ای شدید رحم کن………..ما که از انگلیس و امریکا پولی نگرفتیم ولی شما قطعا با این لیمو شیرین بازیاتون خواهید گرفت……..
………………………………….
مخلصانه برای دشمن کار نکن!!من مقصرم که آمریکا به شما پول نداده؟!
همیشه سبز! امیدوارم آخر و عاقبت تو هم مثل هم کیشان همیشه سبزت نشه که به توبه نرسی!! ضمنا آقای قدیانی دستتان درد نکه که نوشته هاتون بسیار زیبا و دل نشینه. اگر به دل کسی ننشینه باید به خودش شک کنه!
…………………………………………….
شرمنده می کنی ها!
سلام علیکم
بسیار زیبا عمیق ورسا بود
درود خدا بر شما
حقیقتا بهره بردم
با اجازه این مطلب را
با ذکر منبع به عنوان پست جدیدم قرار می دهم
وبا اجازه مجدد وبلاگ شریف شما را به جمع لینک دوستانم اضافه می کنم
ممنون
فوق العاده بود فوق العاده برادر
خدا خیرت بده
طیب الله انفسکم
یا علی
در بهار آزادی …
سلام بزرگوار ایول.
بسمه تعالی
بسیار بسیار بسیار عالی بود. با اجازه شما در وبلاگ مورد نظر درج میکنم. با ذکر منبع ان . این پیام را درج نکنید.
بابا دمت گرم
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود
در پناه حضرت حق باشید
یا علی
بنشین اماما! در همان صندلی معروف/ کنار مزار شهدا/ و باز هم به پشتیبانی ما/ توی دهانشان بزن/ اماما! / دولتی که تو تعیین کردی/ به پشتیبانی رای ما بود/ اما امروز/ میخواهند رای ما را به انقلاب/ به پشتوانه سفارت انگلیس/ نادیده بگیرند/ و در جاده انقلاب/ حتی از تو/ از اسلام ناب/ عبور کنند.
بسیار عالی
ما چون خمینی رهبری روشن “روان” داریمه ها!!
“اماما! / «ما چون خمینی رهبری روشنزبان داریم»/ که تو گفتی لیاقت رهبری دارد/”
چهار پنج خط مونده به آخر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
یعنی توی این پست عهد عتیق هم از دست نکتهگیریهای شما در امان نیستیم! 🙂
لیکن ممنون از تذکرتان!
راستش را بگویم متن را قبلا در نه ده خوانده بودم و اصلا بنا نداشتم که دوباره بخوانم، نمی دونم چرا چند خط آخر را خواندم 🙂
ولی برایم جالب بود که کسی نگفته بودش!!