موضوع انشا: میانه‌روی

با سلام و درود نثار خوارج خداجو و آکله ‌الاکباد. من امروز قلم در دست گرفته و می‌خواهم بر صفحه سپید، انشایی درباره میانه‌روی بنویسم. به نظر من میانه‌روی چیز خیلی خوبی است و کلاً میانه‌رو‌ها در مقایسه با دیگر آدم‌ها جایگاه بالاتری دارند. من یک مثال می‌زنم؛ چون در انشا بهتر است آدم حرف خود را با آوردن مثال تکمیل کند و این باعث می‌شود که فهم مطلب نزد مخاطب بالاتر برود و کلاً در ادبیات ما دیده شده که نویسنده‌های بزرگی چون سعدی و مولوی برای اثبات حرف خود و شیرفهم‌ کردن مخاطب، به تمثیل و اشاره پرداخته‌اند. البته آوردن مثال نباید به گونه‌ای باشد که خواننده را خسته کند. مثال باید کوتاه و در عین‌حال جذاب باشد. مثال‌های بلند و تمثیل‌های کشدار به درد نمی‌خورد و از نظر ادبی دارای اشکال است. از طرفی مثال باید به موضوع انشا ربط داشته باشد و حکایت گودرز و شقایق را در اذهان تداعی نکند. من خودم از آن دسته آدم‌هایی هستم که همیشه برای به کرسی نشاندن حرفم مثال می‌زنم ولی برخی آن‌قدر‌ها اعتقادی به استفاده از تمثیل ندارند و حرف خود را همین‌طور چکشی می‌زنند که این باعث می‌شود قدرت درک مخاطب پایین بیاید در حالی که ما باید قدرت فهم مخاطب را بالا ببریم، نه اینکه آن را پایین بیاوریم، اما قدرت فهم مخاطب چگونه بالا می‌رود؟ در اینباره میان نویسندگان اختلاف وجود دارد. برخی‌ها معتقدند گور بابای قدرت فهم مخاطب اما عده‌ای دیگر می‌گویند ما باید به قدرت فهم مخاطب احترام بگذاریم تا دیگران هم احترام ما را نگه دارند و ما اگر برای دیگران حرمت قائل نباشیم، دیگران هم حرمت ما را نگه نمی‌دارند و حرمت یکی دیگر را نگه می‌دارند و آن فرد هم از کجا معلوم آدم خوبی باشد و بر فرض که آدم خوبی بود، آیا ما نباید در مواجهه با دیگران این نکات ظریف را رعایت کنیم؟ الان مثلا در ورزش فوتبال یک نفر دروازه‌بان است و اگر خوب باشد به او می‌گویند «عقاب آسیا» و اگر خوب نباشد به او می‌گویند ابراهیم میرزاپور و اگر میانه‌رو باشد به او هیچی نمی‌گویند تا بعدا درباره‌اش تصمیم بگیرند و در این‌باره شاعر می‌گوید: عقاب آسیا با ماست، دروازه‌بان تیم ماست، احمدرضا عابدزاده، (۲ مرتبه) و خب! میانه‌رو در ورزش فوتبال به هافبک میانی می‌گویند که کار بازسازی تیم را برعهده دارد و مهاجمان را با پاس‌های خود در موقعیت گل قرار می‌دهد. البته برخی هافبک‌ها، مهاجم حریف را در موقعیت گل قرار می‌دهند که در عالم سیاست به این‌ هافبک‌ها، هافبک‌های خداجو می‌گویند. هافبک خداجو بر ۲‌نوع است؛ خداجوی دفاعی و خداجویی که پشت سر ۲‌مهاجم بازی می‌کند. البته اگر در یک بازی، هافبک خداجو به جای راه انداختن تیم خود، توپ‌ها را لو بدهد و به حریف فرصت ضدحمله بدهد، تماشاگران نباید به این هافبک بگویند؛ حیا کن، تیم را رها کن، بلکه مقصر سرپرست تیم است که در مناظره با سرپرست تیم مقابل، حرف‌هایی علیه مدیرعامل تیم صنعت مس رفسنجان زده و باید در این‌ موارد خیلی دقت کرد. مثلا ما در محل‌مان یکی هست به اسم اسی سگ‌دست، قبلا سابقه دزدی، جنایت، نشر اکاذیب، قاچاق، فحاشی علیه کبری‌خانم را داشت اما اسی‌ سگ‌دست اخیرا به یک آقاپسری، زورگفته بود و او را مورد آزار قرار داده بود و به همین مناسبت به زندان افتاده و محکوم شد به چی؟ به اعدام. چندتا از رفقای اسی بعد از محکومیت اسی سگ‌دست، جلوی خانه اون پسر جمع شدند و از والدین این پسر خواستند میانه‌روی پیشه کنند. این چند همسایه درخواست خود را در نامه‌ای تنظیم کردند که مشروح آن در زیر می‌آید. من چون دیگر جا نداریم، همین‌جا از شما خداحافظی می‌کنم و این بود انشای من. شما ادامه مطلب که نامه این همسایه‌های میانه‌رو به مادر و پدر اون پسره است را بخوانید و لذت ببرید!

بسم‌رب‌الرحمن

با سلام خدمت اقدس‌خانم و عباس‌‌ آقا

در این برهه حساس کنونی همان‌طور که مستحضر هستید پسر شما برای اسی سگ‌دست در خیابان شکلک درآورد و اگر پسر شما این کار را نمی‌کرد، اسی سگ‌دست هم او را مورد لطف خود قرار نمی‌داد و البته مقصر اصلی این بحران‌ها آقامحمود است که در هنگام خرید از مغازه مش‌حسن با لحن نامناسبی از حاج اکبر (بنگاهی سر خیابان هفتم) یاد کرد. مع‌الاسف اسی‌ سگ‌دست به اعدام محکوم شده در حالی که وی یکی از سرمایه‌های محل است و نسبت به سابق هم خیلی بهتر شده و اصلا مگر چه کارکرده که باید اعدام شود؟ ما باید راهی به میانه‌روی باز کنیم، نه حق و نه باطل و الان اسی سگ‌دست مورد ظلم واقع شده و این نامردی است و آن حرکت اسی‌ سگ‌دست یک نوع اعتراض مدنی بود و اسی سگ‌دست هم درست است که خیلی قالتاق است اما احترامش به عنوان یک مفسد، برای همه واجب است و شما ای اقدس‌خانم و عباس آقا باید ابتکار عمل را از تندرو‌ها گرفته و به دست ما بسپارید والا دفعه بعد اسی سگ‌دست‌های بالفطره سراغ خودتان خواهند آمد. باشد که همگی ماله‌کشی را سرلوحه خود قرار داده، قانون را بی‌خیالی طی کنیم.

باتشکر

جمعی از میانه‌رو‌های خداجو

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. بی نام می‌گوید:

    بامزه بود.مخصوصا سنرانی در باب تمثیل. لطفا وقتشو زیاد کن.در ضمن یه خورده صریح تر صحنت کن زیادی تو لفافه حرف می زنی!!!!!!

  2. آبجی زهرا می‌گوید:

    داداش میرزاپور و حاج اکبر رو خیلیییییییییییییییییییی خوب اومدی.
    باریک………….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.